خورشید بر شاخه های فجر
به نام خدا
خورشید

علی نصیریان- بازیگر

جواد عزتی – بازیگر

طناز طباطبایی-بازیگر
علی نصیریان- بازیگر
جواد عزتی – بازیگر
طناز طباطبایی-بازیگر
هیئت داوران فارسینما در پردیس سینمایی چارسو
شنای پروانه اولین فیلم سینمایی محمد کارت، کارگردان جوان ومستند ساز موفق سالهای گذشته.
فیلمهای مستند سینمایی و کوتاه داستانی، چون «خونمردگی»، «بختک»، «معلق» «آوانتاژ»، «بچهخور» جان تازه ای به سکون جشنواره فجر در سالن چهارسو داد.
بازیگران فیلم شنای پروانه
جواد عزتی، طناز طباطبایی، امیر آقایی، پانته آ بهرام، علی شادمان، نیره فراهانی، مهدی حسینینیا، ایمان صفا، مهلقا باقری، نادر شهسواری و آبان عسکری،
بازیگران فیلم شنای پروانه هستند، که در حوزه اجتماعی دغدغه خود را به تصویر کشیده است.
داستان یک مدلی از ادمهای قلدر است که یکی از انها بخاطر قتل همسرش به زندان می افتد.
جمعیتی از داداشی های خالکوبی شده به تکاپو میافتند و بخشی از شهر را به تصویر می کشند که قانون جنگل را دارد .
داستان برگرفته از یک آسیب اجتماعی است پدیده دست به دست شدن تصاویر شخصی و ابرو ریزی در فضای مجازی.
مردمی را لازم داریم که اگر تصاویر شخصی کسی به دستشان رسید بجای تماشا و پخش ان را پاک کنند.
کارت این حرف را به خشن ترین شکل ممکن و با بازسازی صحنه های قتل، نشان دادن بازوهای ستبر و مغز های کوچک گندیده می خواهد بزند.
جواد عزتی نقش اصلی دارد و دچار تحولات عجیب و غریبی می شود.
و مسیر یک استاد مکانیکی تا قلدری باهوش را در عرض چند دقیقه طی می کند
زیرا در شنای پروانه ، کارت به این نتیجه رسیده در زمان ناکارآمدی قانون و حضور قلدرها فقط یک قهرمان قلدر-کارآگاه می تواند جواب بدهد.
داستان خیالی کارت با تکه های مستند طوری و واقعی از روایت حادثه ای که در جامعه اتفاق می افتد و همه ما در جریانش هستیم جان میگیرد
وگرنه بخش تولید پوارو از جواد عزتی بیهوده است در واقع خون این گونه افراد بیشتر وقتها به هدر رفته و فراموش می شود.
کارت در کارنامه خود فیلمهای درخشانی دارد و مسیر پیش روی او هم مسیری سخت اما روشن است.
زهرا صفایی زاده
مجله الکترونیک دفتر سینمایی
قسم
تمام کارکترهای سبب و نسبی یک زن مرده و غایب در مسیر بیهوده ای برای انچه که به ان اعتقادی ندارند در حال حرکت هستند.
زنی توسط شوهرش به قتل رسیده عدم اثبات قتل ،پتج سال از عمر مرد مشکوک به قتل را در زندان تلف کرده است.
و حالا خواهران مقتوله یکی به خون خواهی و یکی به دیه و پول خواهی در حال رفتن پای قران و قسم به قران است.
یک اتوبوس پر از فامیل رنگانگ که هر کدام یک قصه نیم خطی ناقص دارند .
قسم
اگر چه به پررنگ شدن تم قضاوت و معمایی فیلم کمک کرده
ولی حضور این همه کاراکتر در فضای محدود اتوبوس که همه هم حرف میزنند
و نظر میدهند ، باعث سرسام و سردرگمی میشود.
در قسم قرار است پازل داستان فیلم را تمام سرنشینان با حرفها و اطلاعاتشان تکمیل کنند
و هر کدام از انها سهم خود را بگوید و بازی کند.
در نیمه اول، فیلم موضوعی را طرح میکند خون خواه مهناز افشار است که مدام دنبال چیزی می گردد ،
آدم شاهد وکیل بچه موبایل شوهر…
و اصلا مکثی ندارد که بازتاب کاراکتر مفقوده ای باشد که تمام فیلم برای او به تکاپو افتاده!
مهناز افشار موفق نمیشود اهمیتش را به ما و در جمع بقبولاند.
او یک زن است در پیشانی ماجرایی مبهم که سر و ته ندارد.
پیچهای داستان نیز به همین دلیل چندان تکاندهنده از آب درنمیآیند.
قصه قسم بر اساس یک ویدیو از صحنه باز سازی قتل پیش میرود و ما با کارکتر مهم و مفقوده شاهد آشنا میشویم.
تنها بیست دقیقه آخر فیلم جذاب و پرکشش است.
جایی که خواهر خونخواه متوحه میشود پنج سال بیهوده به دنبال خون خواهی خواهرش بود و قاتل ،
شوهر خود اوست که با شاهد ماجرای قتل رابطه جنسی داشته !
قسم
فیلم قسم کلا در بیست دقیقه اخر شروع میشود و یک فیلم کوتاه خوب است.
همانجا صحنه تصادف خوب و ضربه نهایی را هم خوب میزند.
بازی حسن پورشیرازی قابل توجه است و فیلم را جلو میبرد.
پایان
زهرا صفایی زاده
مجله الکترونیک دفتر سینمایی