X

بایگانی دی 15, 1397

دفتر سینمایی

“بی نامی” چرا فیلم ترسویی است؟! – اخبار سینمای ایران و جهان

تسنیم: فیلم «بی‌نامی» اثر الکنی است که مبنای دراماتیکش به یک بی‌مبنایی دچار است و آنرا فیلمی استاندارد با حداقل‌های همان سینمای نخ نمای روشنفکرزده مبتلا به “سرطان تنهایی انسان معاصر” نمی‌تواند قلمداد کرد.

“بی‌نامی” ساخته علیرضا صمدی را می‌توانیم امتداد نوع ابتر و بشدت تقلیدی از سینمای روشنفکرنما، با ساختاری از هم گسیخته و چنگ اندازی بشدت عقب مانده، از الگوهای کلیشه‌ای  هانکه، کیم کی دوک، اندی وارهول و … ، با تعلق خاطر باسمه‌ای به نمایشنامه «چه کسی از ویرجینا ولف می‌ترسد» و پس‌مانده موضوع سردی روابط زناشویی، برگرفته از گزارش، اثر تالیفی عباس کیارستمی و مجموعه بی‌انتهایی از فیلم‌های مشابه و میل به نوستالوژی عشق اول، با رویه دراماتیکی کاملا مخشوش برشمرد.

در فیلم «بی‌نامی» اغتشاش در مدل روایت‌گری بدون تسلط مولف بر سامانه دراماتیک فیلم آغاز می‌شود، با اشاره به صحنه‌ای که امیر (حسن معجونی) وارد کافه می‌شود و خبر از پیدا نکردن کاراکتر آرمین، کارگر سابق کافه و مفقود شدن لپ تاپش را می‌دهد. آیا با یک درام صرفا خبری مواجه هستیم که قرار است وضعیت یک یا چند کاراکتر را تشریح کند؟

خبر دوم این است که محتوای مهمی در لپ تاپ شخصی‌اش وجود داشته است. شخصیت‌ها  بدون معرفی، ناگهان با اتکا به همان مولفه‌ کلیشه‌ای مرسوم در آثار اغلب روشنفکرنماها، یعنی “تنهایی انسان معاصر”، هویت و بروز نمایشی پیدا می‌کنند.

* آیا هویت نمایی با مینی‌مالیسم نباید نسبت معینی داشته باشد؟

در میزانسن‌های از هم گسیخته‌ای ناگهان سیاوش (پوریا رحیمی سام) با حالت رنجوری از کافه بیرون می‌رود. دوربین او را بیرون از کافه دنبال می‌کند؟ آیا دلیلی برای دنبال کردن این شخصیت وجود دارد، آیا سیاوش تا پایان فیلم شخصیت اصلی محسوب می‌شود که دوربین او را دنبال می‌کند؟

*”برهان علیت” در فیلم چه معنایی پیدا می‌کند؟

بحث سنخیت تصویر و نمایی که از سیاوش نشان می‌دهد، اهمیت فراوانی دارد. برای ساده‌تر شدن موضوع به این مسئله اکتفا می‌کنیم که میان رویداد دراماتیکی (علت) که کاراکتر بروز می‌دهد، مثل حال خراب ممتد  سیاوش و  کلی شخصیت‌های بی ربط، رویداد دوم، یعنی اثر شخصیت در متن کلی نمایش، باید رابطه‌ و نسبتی با کلیت درام برقرار کند که از ترکیب‌ آنها درام شکل بگیرد. پس چرا این رابطه لحاظ نمی‌شود؟ چرا سیاوش در فیلم تا انتها یک کاراکتر کاملا پرت و پلاست و اگر او را از مسیر قصه حذف کنیم، اتفاق مهمی نخواهد افتاد، این قاعده شامل باران کوثری هم می‌شود. او نیز می‌توانست در فیلم مثل کاراکتر نغمه حضور نداشته باشد.

با استناد به همین اجرای نادرست صحنه کم‌دانشی کارگردان عیان می‌شود. منظور از دانش، سواد فیلمسازی است و مشخص است که فیلمساز به استاندارهای دراماتیک تسلطی ندارد.

موجودیت و هویت سازی یک مفهوم در پرداخت و معرفی جزئی‌نگر یک کاراکتر ارزش‌های روایی فیلم را غنا می‌بخشد، اما این مسئله در دایره دانش مولفان و مصنفان در سینمای ایران نمی‌گنجد و یک سندروم و بیماری مزمن فراگیر حاد ضد درام در بدنه سینمای روشنفکری جاری است؛ و کارگردان بی‌نامی هم بدان مبتلا.

به دلایل ذکر شده نمای دنبال کردن سیاوش بیرون از کافه اشتباه است و با نمای بعدی، در خانه پدر امیر ارتباطی ندارد. ایستادن ریحانه (باران کوثری) در مقابل سیاوش برای نرفتنش، آیا ارتباطی با پوستر نمایشنامه «چه کسی از ویرجیناولف می‌ترسد» که در کافه نصب شده  دارد؟ اگر داشته باشد، مولف جرات و شجاعت نمایشش را ندارد و اگر ادعا کند که جراتش را داشته، اشاره دراماتیک پررنگ آن را بلد نیست.

مقدمه فیلم تکلیف ما را با فیلمساز و پرده‌های نمایشی بعدی روشن می‌کند که از سینمای روشنفکری به شکل ناشیانه‌ای، نکاتی را تیتروار رونویسی کرده‌، اما اندازه، نسبت و معنای هر تصویر را با منابع گرته‌برداری شده نمی‌داند.

استدلال دراماتیک باید در صحنه ارائه شود، فیلم لبریز کنش‌ها و خرده نمایش‌های فاقد استدلال است، چرا آرمین رفت؟ چرا بازنمی‌گردد؟ چرا با شخصیت اصلی یک قرار ملاقات نمی‌گذارد؟ لپ تاپ را که پس از مدتی بازمی‌گرداند، چرا با خودش برده است؟ چرا حاضر نیست با امیر قرار بگذارد؟ چه چیزی را به امیر بدهکار است؟ فقط یک یادداشت؟! 

در قسمت‌های ابتدایی دستیار امیر(معجونی) پدرش را تیمار می‌کند و امتناع از پرستاری پدر، فاقد استدلال روانی است. صحنه غذا دادن دستیار به پدر تمام می‌شود. دستیار در مقابل امیر نشسته است،اما رابطه‌اش  را با پدرش توضیح نمی‌دهد.

امیر و دستیارش مشغول تمرین نمایشنامه هستند، او در صحنه بعدی به دستیارش تلفن می‌زند و دوش می‌گیرد و به خواب می‌رود. فلاش بک‌ها و معلق شدن میان خواب و بیداری و دیدن نغمه در خواب چه اثری در بازگویی ذهن امیر دارد؟ فیلمساز هنوز خوب دیدن را درست تجربه نکرده که بخواهد درست ساختن را تجربه کند. کات‌ها و پرش‌های متفاوت از بیداری به رویا را بلد نیست و تدوین و نماهای اصلی این صحنه خارج از قواعد فیلمسازی است.

ناگهان امیر از خواب می‌پرد و سوار مترو می‌شود. وقتی کلیت را مرور می‌کنیم، متوجه خواهیم شد که  رابطه امیر با همسرش دچار گسست شده و او همزمان تصمیم دارد که نمایشنامه «چه کسی از ویرجیناولف می‌ترسد» را روی صحنه ببرد. صراحت دراماتیک در فیلم نیست، باز توضیح روابط به نوعی پرده‌پوشی شبه مینی‌مال دچار است و کاراکترها به همین دلیل، ذره‌ای حس برنمی‌انگیزد.

امیر به دنبال آرمین به دنبال آشنای مشترک، رضا، می‌رود. او با خانواده‌ آرمین در شهر دیگری تماس می‌گیرد و  متوجه می‌شود که یک هفته از او خبری نیست و دیالوگی که رضا – با بی خبرنمایی از آرمین – به امیر می‌گوید شاهکار است: ” قبول داری نامردیه؟!” این جمله دقیقا یعنی چی؟ یعنی امیر باعث رفتن آرمین شده یا کارگر امیر دست به خودناپدیدی زده است؟

دلیل این ناپدید شدن چقدر از حیث اجتماعی یا از حیث دراماتیک ارزشمند است؟ ارزش‌های عمومی‌ شخصیت‌های داخل فیلمی باید قابل تعمیم به جهانی بیرون باشد یا با میانگین کنشگری اجتماعی، به اندازه چند درصد کوچک نسبتی داشته باشد.

زمانی  که امیر می‌خواهد از رضا جدا شود می‌گوید: “فکر کردی چون صاحب کارش هستی هر غلطی می‌توانی بکنی؟ اگر بلایی سرش بیاید روزتو شب می‌کنم. نسبت این کاراکتر با امیر چیست که قلدری و قلندری می‌کند؟ پدر اوست یا دوست او؟ چه چیزی میان امیر و آرمین اتفاق افتاده که رضا جوش می‌آورد؟ آیا ابهام سازی بدون استدلال، مغایر با اساس سینمای روشنفکری نیست؟یا بخشی از پارامترهای تازه خودمکشوفه مولف شبه روشنفکرنمای فیلم با حامی سانسورچی اوست.

در همین صحنه با شخصیت امیر که  کاملا غیرکنشگر و صرفا جستجوگراست، آیا انتظار کنشگری بدخیم، در حد و اندازه درگیری فیزیکی را باید داشته باشیم که رضا چنین دیالوگی می‌گوید؟! سرگشتگی و بی‌هدفی بخشی از شخصیت مستاصل امیر را در برمی‌گیرد و چه اتفاقی میان امیر و آرمین افتاده که رضا با او درگیر می‌شود؟

رضا چنین برای انتقام از امیر و ضرب و شتم فیزیکی او چنان مصر است که گویی امیر به سیاوش تجاوز کرده است؟ معمولا چنین انتقامجویی هایی به شیوه کارگردان یا انگیزش مالی و سرقت دارد یا مسئله تجاوز جنسی در میان است.

قرار است که خانه پدر امیر توسط شهرداری خریداری و تبدیل به اتوبان شود. کارمند شهرداری که امیر با او مواجه می‌شود می‌گوید: “اینجا آلمان نیست که هر کس هر جا دلش خواست خانه بسازد؟” پیش آگاهی کارمند شهرداری درباره کشور آلمان و زندگی امیر در این کشور از کجا می‌آید؟ امیر در گذشته آلمان زندگی می‌کرده؟ این مسئله چه ارتباطی به مامور شهرداری دارد و این کارمند مامور اداره شهرداری است یا نوسترداموس؟

امیر هم مونولوگ می‌گوید و فریاد می‌زند پس چرا این شهر هرروز دارد بی ریخت‌تر می‌شود؟ این دیالوگ اوج هنر اعتراضی مولف را هویدا می‌کند؟ چه نماهایی از بی‌ریخت شدن شهر وجود دارد که امیر به آن استدلال می‌کند؟ نماهای بی‌ریخت از شهر باید داخل فیلم باشد.

اگر این نمایش تقیلدی و برداشتی از صحنه پشت بام فیلم فروشنده باشد، باید به مولف تفهیم کنیم، فیلم فرهادی با شهر معنی پیدا می‌کند و نمایش دقیقی از فرهنگ شهری را در فیلمش جا می‌دهد. در فیلم «بی‌نامی» ما با یک خواب گرد پریشان و ترسو مواجه هستیم که دوربین از پهنا و عمق صورتش جدا نمی‌شود. دوربین سیال نیست و از مقابل صورت امیر دور نمی‌شود ، تا ما کمی از بی‌ریختی شهر را ببینیم.

 ما اصلا شهر را در فیلم درک نمی‌کنیم و چند نمایی که از شهر می‌بینیم فوق العاده زیباست و نقض کننده شعار پر پروپاگاندای شبه معترض مولف!

اما نکته مهم‌تر از حیث ساختاری این است که خرده روایت خراب شدن خانه پدری امیر چه ارتباطی به کل داستان دارد؟ فنی‌تر و دقیق‌ترش این است که روایت جز، چه ارتباطی با روایت کل دارد؟ به قول سینمایی‌ها «بچه قصه» چه ارتباطی با قصه پدر (قصه اصلی) دارد؟

در یک نمای شاز، پر از غلط‌های کارگردانی در نحوه اجرا، دوست دختر سیاوش یک آن به سیاوش می‌گوید که بهتر است از هم جدا شوند؟ همسر امیر نقش غمخوار را برای سیاوش بازی می‌کند و امیر هم توصیه می‌کند کسی که باید تنهایی سیاوش را پر کند تو نیستی! در واقع اگر ریحانه در این فیلم همسر سیاوش بود، کلیت درام شکل منطقی‌تری به خودش می‌گرفت.

فیلم در ارائه جزئیات بدون استدلال و بدون روانشناختی دقیق از کاراکترها غوطه‌ور در یک بی‌هدفی و بی منطقی عجیب است و یک مسیر معین روایی را در پیش ندارد و یک نوع اخته شده از تمام آثار سینمایی با تم ” تنهایی انسان معاصر” را در خود جای داده است.

فیلم هیچ ساختار معین و مشخصی برای ارائه یک روایت مدون ندارد، درونمایه‌اش مضحک، واپسگرا، عقب مانده، بشدت کهنه است. «تنهایی انسان معاصر» را سینماگران روشنفکر شرق تا غرب، از فاسبندر، آنتونیونی تا ژاک تاتی و کوریسماکی، مایکل هانکه  و … گاها به شکل منطقی‌تری ارائه کرده‌اند و نمونه تقلیدی از آن بدون یک فیلمنامه مدون، محلی از اعراب ندارد.

امیر از دردی مشترک رنج می‌برد، جنس کاراکترش شبیه شخصیت‌هایی بیشماری است که نماینده تنهایی اگر بوق و کرنای نویسندگان چپ گرای فرنگی و وطنی نبود، کدامیک از فیلم‌های ساخته شده با چنین مضمونی  به یاد می‌ماند؟ شاخص‌ترینش شبح کژدم است آیا آنقدر ماندگاری دارد که با نسل پویشگر دهه هفتاد سازگاری داشته باشد؟

درد امیر تنها با دیدن آرمین حل خواهد شد؟ با نوستالوژی بازی با نغمه و بازیادآوری عشق او مسئله‌ درام و نمایش “تنهایی انسان معاصر” حل می‌شود؟ تولد و تماشای فوتبال در کافه و جشن تولد پرشور امیر از حیث تماتیک، چه ارتباطی به مفهوم کلیشه‌ای “تنهایی انسان معاصر” دارد؟

از قضا وجه دراماتیک «تنهایی انسان معاصر» را دچار خدشه می‌کند، این گرمای پرشور اجتماعی اطراف امیر، نسبت خاص او را با مفهوم جاری در فیلم، تصنعی نشان می‌دهد.

تنهایی انسان معاصر زمانی معنا پیدا می‌کند که  مسئله فقدان و رنج اجتماعی و حتی اقتصادی گریبان شخصیت اصلی را گرفته باشد. کافیست نیم نگاهی به سینمای روشنفکری اروپایی مدل برادران داردن، فلینی، دسیکاو…، کنیم. سینمای هفتاد ساله‌ای که با تمرکز روی چنین تمی ، الزامات متنی و فرامتنی حول شخصیت‌ها را رعایت می‌کند، اما فیلم «بی‌نامی» درمتن فیلمنامه با نوعی اغتشاش مواجه است.

حال دگرگون امیر ارتباط به گذشته‌اش و شخصیت غیرحاضر نغمه دارد. او استیصالش را در گفت‌وگو با دستیار و مراقب پدرش در میان می‌گذارد و این موضوع را مطرح می‌کند که در تصمیم ازدواج، میان نغمه و ریحانه(باران کوثری) تسلیم عقل شده تا با اتکا به ثروت همسرش زندگی راحتی داشته باشد.

این بخش از فیلم، شالوده نمایش “تنهایی انسان معاصر” را نابود می‌کند. حالا پس از چند سال از این تصمیم منصرف شده و نیمچه پشیمانی امیر، چه تاثیری روانی بردگرگونی  و کرختی فیزیکالش دارد؟

فیلم «بی‌نامی» اثر الکنی است که مبنای دراماتیکش به یک بی‌مبنایی دچار است و آنرا فیلمی استاندارد با حداقل‌های همان سینمای نخ نمای روشنفکرزده مبتلا به “سرطان تنهایی انسان معاصر” نمی‌تواند قلمداد کرد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

موسسات آموزشی کارشناس تقلبی کنکور به تلویزیون می‌فرستادند – اخبار سینمای ایران و جهان

جوان آنلاین: نفوذ موسسات آموزشی در برنامه‌های تلویزیونی به حدی بوده است که این موسسات، کارمندان خود را به عنوان کارشناسان کنکور به برنامه‌های تلویزیونی می‌فرستادند تا در راستای اهداف این موسسات حرف بزنند.

 با داغ شدن بحث ارتباط میان موسسات کنکور با تلویزیون و نقش پررنگ تبلیغات این موسسات در جلوگیری از حذف کنکور، این بار غلامرضا کاتب نماینده مجلس و عضور شورای نظارت بر صداوسیما، بخشی از جریان نفوذ موسسات آموزشی در برنامه‌های تلویزیونی را افشا کرد.

کاتب در گفت و گو با «خانه ملت»، به ارتباط میان موسسات کنکوری و برنامه سازان صداوسیما به جلسه اخیر شورای نظارت بر سازمان صداوسیما اشاره می‌کند و می‌گوید: «در مورد تبلیغات فزاینده و مغایر با نظام تعلیم و تربیت موسسات آموزشی و کنکوری در صداوسیما موضوع در جلسه شورای نظارت بر سازمان صداوسیما مورد بحث و بررسی قرار گرفت که شامل دو بخش است؛ نخست در مورد موسسات آموزشی کنکور که مافیای عجیبی در کشور هستند و اجازه نمی‌دهند وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم به قانون عمل کنند، زیرا بر اساس قانون می‌بایست از سال ۱۳۹۷ به بعد، ۸۵ درصد جذب دانشجویان از طریق معدل باشد نه کنکور. »

کاتب می‌افزاید: «این موسسات فشار می‌آورند و روحیه تست‌زنی را که بر خلاف علم‌گرایی است، همچنان ترویج می‌کنند در حالی که تست‌زنی یعنی ذبح علم. با این حال اینکه موسسات پول پرداخت می‌کنند تا در قالب آگهی، تبلیغاتی داشته باشند، خلاف قانون و خلاف شرع نیست؛ البته قابل تامل است. »

صداوسیما بر روی صحت کارشناسان دقت کند

عضو شورای نظارت بر صداوسیما می‌گوید: «اگر در برنامه‌های مختلف، مناظرات، جلسات گفتگو و … افرادی از سوی این موسسات در قالب کارشناس معرفی می‌شوند، صداوسیما کنترل کند و اجازه حضور به آن‌ها ندهد. این موسسات فقط دنبال منافع درآمدی شخصی خودن هستند و هیچ توجهی به تولید علم و کیفیت علمی دانش‌آموزان ندارند ضمن اینکه نمی‌خواهند استرس از دامن خانواده‌ها حذف شود».

کاتب تصریح می‌کند: «هدف قانونگذار این بود که استرس از دانش‌آموزان و خانواده‌ها گرفته شود، زیرا صندلی‌های خالی دانشگاهی کشور بسیار زیاد است و اصلا ضرورتی ندارد خانواده‌ها تا به این حد درگیر شده یا برای دانش‌آموزان استرس ایجاد شود. »

بزرگ‌ترین حامی رسانه‌ای کنکور

در روزهایی که حذف کنکور به عنوان خواسته‌ای عمومی مطرح شده است. یک رسانه به طور مشخص به عنوان حامی اصلی باقی ماندن کنکور در نظام آموزشی فعالیت دارد. تلویزیون بخش قابل توجهی از فضای رسانه‌ای حامی بقای کنکور را پشتیبانی می‌کند. «خبرآنلاین» در گزارشی به همکاری رسانه‌ای صداوسیما و موسسات کنکوری پرداخته و می‌نویسد: «طبق تعرفه‌های مشخص‌شده صدا و سیما برای برنامه‌های تبلیغاتی کنکور، جمع کل ۱۳ برنامه در یک‌ساعت، دو میلیارد و ۲۸۹ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان و جمع کل ۱۳ برنامه در یک‌ماه، ۵۷۶ میلیارد و ۹۷۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. این در حالی است که تکرار این برنامه‌های نیز شامل تعرفه می‌شود و هزینه جداگانه‌ای برای آن محاسبه می‌شود. در واقع برنامه‌های آموزشی صدا و سیما برای کنکور و مشاوره‌های کنکوری ماهانه به بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان می‌رسد که این درآمد کلان، جدا از آگهی‌های تبلیغاتی برای کنکور است. ضمن اینکه در بسیاری از این برنامه‌های آموزشی، از افرادی برای آموزش استفاده می‌شود که عموما سواد و تحصیلات مرتبط و قابل قبولی ندارند و باعث گمراه‌شدن کنکوری‌ها می‌شوند. در واقع کنکور بیش از آنکه مشخص‌کننده آینده یک نوجوان باشد، تبدیل به مافیایی شده که هرکس به‌دنبال منفعتی در آن می‌گردد و صدا و سیما هم بخش بزرگی از آن است. »

تبلیغ غیر مستقیم کنکور آنتن فروشی است

احتیاج صداوسیما به ادامه همکاری با موسسات کنکور، منشاء مالی دارد. محمدرضا خوشرو کارشناس رسانه درباره نقش آگهی بازرگانی در تامین رسانه‌ها در بحران مالی فعلی می‌گوید: «یکی از مهمترین منابع تامین مالی رسانه‌ها تبلیغات بازرگانی است و یکی از معضلات، بحث اقتصاد رسانه است؛ اینکه رسانه‌ها در میان چالش مشکلات مالی و بودجه‌های محدود و هزینه‌های فزاینده تولید و پخش برنامه‌ها، چطور باید به رسالت و ماموریت و مهمتر از همه حفظ استقلال رسانه، عمل کنند. آنتن‌فروشی اصلا زیبنده رسانه حاکمیتی جمهوری اسلامی نیست. به طور کلی تاثیرپذیری رسانه‌ها از صاحبان سرمایه اتفاق بسیار ناگواری است که از قدیم در دنیا مطرح بوده و همچنان نیز ادامه دارد و امروز هم در رسانه حکومتی کشورمان شاهد آن هستیم. »

خوشرو با اشاره به تاثیرات مخرب تبلیغات محصولات کمک آموزشی در برنامه‌های آموزشی صداوسیما، می‌گوید: «اقدام آن دسته از برنامه‌های آموزشی صداوسیما که حامی آن‌ها شرکت‌های تجاری تولید محصولات کمک آموزشی است، اصلا پذیرفتنی نیست. اگر قرار باشد این شرکت‌های آموزشی در تلویزیون تبلیغ داشته باشند باید حتما در باکس آگهی بازرگانی باشد و نه در برنامه‌های آموزشی. » پرداختن به کنکور در قالب آگهی‌های مستقیم موسسات بزرگ کنکوری یا در قالب برنامه‌های آموزشی کنکور که با دعوت از کارشناسان همان موسسات انجام می‌گیرد، توجه خانواده‌ها را به اهمیت حفظ کنکور و بقای این روش سنجش آموزش برای گذر به آموزش عالی، چندین خانواده ایرانی را در مقابل بحرانی ساختگی قرار می‌دهد که سرنوشت فرزندشان صرفا با عبور موفقیت آمیز از گذرگاه کنکور با همراهی موسسات آموزش کنکور مقدور می‌سازد. فضای رسانه‌ای که کنکور در تلویزیون ایجاد کرده است، صرفا با ایجاد جایگزین مناسب مالی در صداوسیما قابل رفع است وگرنه تازمانی که ارتباط مالی موثری میان موسسات کنکور و صداوسیما وجود دارد و این رسانه گرفتن پول از موسسات آموزشی را روش خوبی برای کسب درآمد بداند، امیدی به همراهی با حذف کنکور از سوی این رسانه وجود نخواهد داشت.

کاتب عضور شورای نظارت بر صداوسیما می‌گوید: «فقط در دوران جام جهانی قرارداد تبلیغات یک موسسه آموزشی ۳۲ میلیارد تومان بوده است که این امر نشان می‌دهد درآمد در طول سال برای موسسات مختلف رقم بالایی است. » آیا صداوسیما حاضر خواهد بود از چنین درآمد هنگفتی به راحتی چشم پوشی کند!؟

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

کلاس طراحی در تهران با قوانین لس‌آنجلسی! – اخبار سینمای ایران و جهان

خبرگزاری مهر: برگزاری کلاس غیرقانونی دور از چشم ناظران اتفاق جدیدی نیست. از جایی این پدیده عجیب به نظر می‌رسد که یک کلاس به صورت علنی قوانین کشور را نقض و از آن به عنوان یک مزیت تبلیغاتی استفاده می‌کند…

همیشه کنار همه کلاس‌هایی که با مجوز و بی‌مجوز خدمات آموزشی ارائه می‌دهند. تک و توک می‌شود زمزمه‌ برگزاری دوره‌هایی را شنید که در آن ردپای نقض قوانین پیدا می‌شود؛ کلاس‌هایی که جواز قانونی ندارند و در بیشتر مواقع  زیرزمینی و چراغ خاموش برگزار می‌شوند. اما این بی‌قانونی‌ها از جایی عجیب به نظر می‌رسد که  نه شکل مخفیانه و پنهانی که صورت علنی به خود می‌گیرد. نمونه بارز آن برگزاری یک کلاس طراحی در یکی از مناطق تهران است؛ جایی که بسیاری از خانم‌های حاضر در این کلاس با وجود حضور آقایان بدون داشتن حجاب شرعی، رعایت نکردن موازین شرعی و با پوششی متناقض با قوانین کشور، در کلاس حاضر می شوند.

نکته قابل توجه ماجرا هم اینجاست که برگزارکنندگان این کلاس نه تنها ابایی از انجام این کار ندارند که حتی به راحتی با به اشتراک گذاشتن تصاویر و عکس‌های مربوط به این دوره‌ها در فضای مجازی، روی این حرکت غیرقانونی مانور می‌دهند و از آن به عنوان یک مزیت مثبت در جهت تبلیغ استفاده می‌کنند تا شما را به این نتیجه برسانند که اگر تا قبل از این، بی‌قانونی‌های مرسوم شکلی مخفیانه به خود داشته در حال حاضر به خاطر نبود هیچ نظارتی صورت علنی به خودش پیدا کرده است!

اما سوال و یا به عبارت دیگر ابهام اینجاست که “چگونه این‌دست از موسسات می‌توانند در شهر تهران مجوز فعالیت بگیرند؛ درحالیکه به وضوح فعالیت‌های غیرقانونی دارند”؟

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اولین عکس از محسن کیایی در «ماجرای نیمروز: رد خون» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نخستین عکس از محسن کیایی به همراه اولین دیالوگ «ماجرای نیمروز: رد خون»، در فاصله یک ماه تا رونمایی از این فیلم منتشر شد.

به گزارش سینماپرس، در خلاصه داستان «ماجرای نیمروز: رد خون» که برای اولین بار منتشر شده، آماده است:

– خونه‌ی افشین رو گشتن. خونه‌ی خواهر منو. به‌شون نگفتی من کی‌ام؟ نگفتی چه کارایی از دست‌ رفیق‌ات برمی‌آد؟

– بوی سیگار می‌دی.

– اینم گزارش کن.

«ماجرای نیمروز: رد خون» در بخش مسابقه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر رونمایی می‌شود.

بخشی از عوامل تولید «ماجرای نیمروز: رد خون» عبارتند از: سناریو: حسین تراب‌نژاد و ابراهیم امینی، پژوهش: محسن جعفرزاده، مدیر برنامه‌ریزی: حسین فلاح، دستیار اول کارگردان: وحید شیخلر، فیلمبردار: مهران ممدوح، سرپرست گروه فیلمبرداری: محمد ابراهیمیان، عکاس: مجید طالبی، منشی صحنه: فرشته حجازی، جانشین تولید: مسعود زمانی، مدیر تدارکات: علیرضا اصلانی، جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کرمیان، جلوه‌های ویژه بصری: سینا قویدل، صداگذاری و میکس: مهرشاد ملکوتی، مدیر صدابرداری: هادی ساعدمحکم، طراح صحنه و لباس: محمدرضا شجاعی، طراح گریم: شهرام خلج، انتخاب بازیگر و بازیگردان: ابراهیم امینی، موزیک: حبیب خزایی‌فر، مونتاژ: محمد نجاریان، مجری طرح و مدیر تولید: کامران حجازی، مدیر فیلمبرداری: هادی بهروز، مدیر روابط عمومی: سیدمحمدصادق لواسانی، کارگردان: محمدحسین مهدویان، تهیه‌کننده: سیدمحمود رضوی، محصول موسسه سیمای مهر.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

۴۵ عکاس به بخش پایانی مسابقه‌ عکس جشنواره تئاتر فجر راه یافتند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ۴۵ هنرمند عکاس به همراه ۶۴ اثر به بخش پایانی مسابقه‌ عکس سی‌ و هفتمین جشنواره‌ تئاتر فجر راه یافتند.

به گزارش سینماپرس، داوران بخش مسابقه‌ عکس سی‌ و هفتمین جشنواره‌ تئاتر فجر متشکل از رضا معطریان، هادی نوید و عباس کوثری از میان ۸۳۴ اثر رسیده ۶۴ عکس را لایق حضور در بخش پایانی دانستند.

امسال ۱۷۴ هنرمند از تهران و استان های دیگر عکس های خود را به دبیرخانه‌ تئاتر فجر ارسال کردند که از میان آنها ۱۳۰ هنرمند از استان تهران و ۴۴ هنرمند متعلق به دیگر استان ها بودند.

اسامی عکاسان راه یافته به مرحله‌ پایانی از استان تهران به ترتیب حروف الفبا به این شرح است:

پری‌ناز آل‌آقا، از تهران، ۲ اثر

پریچهر ژیان، از تهران، ۲ اثر

پریسا اکبری، از تهران، یک اثر

پگاه قدیری، از تهران، یک اثر

تبسم ارگی، از تهران، یک اثر

حامد ملک‌پور، از تهران، ۲ اثر

حمید رضایی، از تهران، یک اثر

رامونا میریان، از تهران، یک اثر

رضا جاویدی، از تهران، ۲ اثر

رضا مظفری‌منش، از تهران، یک اثر

زهره ضیائی، از تهران، یک اثر

ساره سرلک، از تهران، یک اثر

سام مقدم‌خمسه، از تهران، یک اثر

ساناز دریایی، از تهران، ۲ اثر

سمانه جویا، از تهران، ۲ اثر

سهیل صحرانورد، از تهران، یک اثر

سیدضیاالدین صفویان، از تهران، ۲ اثر

شی‌وا خدابخش، از تهران، ۲ اثر

صالحه صادق‌زاده، از تهران، یک اثر

عبدالرضا ولدخانی، از تهران، یک اثر

فرهاد جاوید، از تهران، ۲ اثر

کامران چیذری، از تهران، یک اثر

کاوه کرمی، از تهران، یک اثر

کیارش مسیبی، از تهران، چهار اثر

لیلی صدیق، از تهران، یک اثر

محمدصادق زرجویان، از تهران، یک اثر

مرجانه پورحسین، از تهران، یک اثر

مریم اصلانی، از تهران، ۲ اثر

مریم تخت‌کشیان، از تهران، یک اثر

مریم جعفری‌نمین، از تهران، یک اثر

مریم قهرمانی‌زاده، از تهران، ۲ اثر

مریم ملک‌مختار، از تهران، ۲ اثر

مونا تهرانی‌موید، از تهران، ۴ اثر

مهدی رضایی، از تهران، یک اثر

مهدی نصیری، از تهران، یک اثر

میترا محمدی، از تهران، یک اثر

المیرا مجابی، از تهران، یک اثر

یاسمن پولادیها، از تهران، یک اثر

اسامی عکاسان راه یافته به بخش مسابقه‌ عکس از دیگر استان ها بدین شرح است:

امیر قیومی، از فارس، یک اثر

آرزو کیانی‌نسب، از خراسان رضوی، ۲ اثر

آیدین تبریزی، از آذربایجان شرقی، یک اثر

حسین داداش‌زاده، از گیلان، یک اثر

سید امیررضا ریاضی، از کرمان، یک اثر

سید مهدی مصباحی، از خراسان رضوی، یک اثر

محبوبه جندقی، از قم، یک اثر

به گفته‌ سیامک زمردی مطلق مدیر این بخش، اسامی برندگان مسابقه‌ عکس در مراسم اختتامیه‌ جشنواره اعلام خواهد شد.

سی و هفتمین جشنواره‌ بین المللی تئاتر فجر به دبیری نادر برهانی‌مرند از ۲۲ بهمن تا ۴ اسفند برگزار خواهد شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اعتراض کارگردان «قفس» به داروغه زاده/ چرا این فیلم توسط  هیئت انتخاب دیده نشده است؟! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: عابدین مهدوی تهیه کننده و کارگردان فیلم سینمایی «قفس» که درباره جنایات داعش در منطقه کوبانی است با انتشار یادداشتی به دیده نشدن فیلمش توسط هیات انتخاب سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر اعتراض کرد.

به گزارش سینماپرس و به نقل از  روابط  عمومی فیلم «قفس» عابدین مهدوی در نامه ای سر گشاده خطاب به  ابراهیم  داروغه زاده نوشت : با احترام فراوان به مسئولین جشنواره و تنها به خاطر زحمات بی بدیل گروه سازنده این اثر که طی یک سال و چند ماه زحمات شبانه روزی در سخت ترین شرایط و بدون از هیچگونه حمایت مالی سازمانی یا ارگانی، توانستند اولین فیلم جنگی سینمای مستقل و کاملا مردمی ایران را بدون استفاده از  هیچگونه جلوه های ویژه کامپیوتری رقم بزنند، ایراد می کنم که  نسخه ای از  فیلم سینمایی «قفس» همزمان با فیلمبرداری صحنه های پایانی  به دفتر جشنواره ارسال شد اما بدلیل اینکه  فیلم پروانه نمایش سینمایی نداشت،   دبیرخانه جشنواره از  پذیرش  نسخه فیلم خودداری کرد و پس از تماس با جناب آقای فرجی، قرار بر این شد که به دفتر سینمای حرفه ای ارسال تا در شورای پروانه نمایش بازبینی و سپس به دفتر جشنواره ارسال شود  اما متاسفانه این کار صورت نگرفته بود و بعد از پیگیری های ما مشخص شد که هیئت انتخاب فیلم را تماشا نکرده است و به همین دلیل نتوانسته  در زمان  معرفی فیلمهای بخش نگاه نو (فیلمهای اول) نظر خود را اعلام کند، بعد از تماس با شما و پیگیری های بسیار قرار شد نسخه دیگری از فیلم که کاملتر بود را به دبیرخانه تحویل بدهم و  بنده نیز نسخه ای از فیلم را روز چهارشنبه به سیمون سیمونیان  مسئول دبیرخانه جشنواره و بر اساس تاکید شما تحویل دادم، اما متاسفانه بعد از اعلام اسامی فیلمهای دو بخش نگاه نو و سودای سیمرغ نه تنها نام فیلم «قفس» در این دو بخش نبود بلکه شوربختانه تر حتی فیلم برای اعضای هیات انتخاب نیز به نمایش در نیامده است و اعضای هیات انتخاب از تماشای چنین فیلمی ابراز بی اطلاعی کردند.

 اکنون  با توجه به اینکه  شما را فردی امین و صادق می دانم و  با هدف اینکه پاسخی قانع کننده  برای  دوستان و همکارانم که صادقانه و با تمام وجود در کنارمان ایستادند،   داشته باشم به ما اعلام کنید که چرا این فیلم توسط  هیئت انتخاب دیده نشده است، آیا  عمدی در کار بوده است آیا هیچ فرد مستقلی حق ندارد با بودجه خود فیلمی درباره  ارزشهای انقلاب اسلامی و موضوعات انسانی بسازد و در جشنواره شرکت کند و همواره باید فیلم های ژانر جنگی توسط یک عده ای خاص و یا ارگان های خاص ساخته و تولید شوند؟

 ایا شخص و اشخاصی در سیستم و بدنه وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی با این گروه و یا اثر و یا شخص بنده مشکلی دارند؟ و یا اینکه باز هم ماجرای تفاوت و دعوای سینمای بدنه و سینمای مستقل به پیش می آید؟  آیا اثری با پول وام و قرض و هزار مشکلات، خود را با عواملی حرفه ای و به درستی به پایان می رساند و زیر بلیط هیچ تهیه کننده دولتی، نیمه دولتی، مافیایی و غیر مافیایی نمی رود، شاید گناه کرده است که خواسته است روی پای خویش بایستد.

 از شما تقاضا دارم تنها و تنها، به خاطر زحمت کشان این فیلم که تنها به عشق درد و ظلمی که زنان و دختران کوبانی در طی این سالها توسط گروه تروریستی داعش متحمل شدند، پای این اثر مستقل ایستادید و  به خاطر خون شهدای بین المللی از سراسر نقاط دنیا، به این سوالات پاسخ دهید. عزتتان پایدار

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

برنامه اکران‌های ششمین روز از جشنواره مردمی فیلم «عمار» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: «آینه‌های شکسته»، «فرزند امام»، «قله‌های برفی» و «راه طی شده» ازجمله مهمترین فیلم های ششمین روز نهمین جشنواره مردمی فیلم عمار است که در سینما فلسطین نمایش داده می شوند.

به گزارش سینماپرس در ششمین روز از اکران‌های مرکزی نهمین جشنواره عمار در سینما فلسطین که از ساعت ۱۰:۳۰ صبح با سانس ویژه کودک و نوجوان آغاز و تا ۲۲:۳۰ ادامه می‌یابد، «آخرین فصل زندگی»، «زینب»، «ابوضرغام»، «راه طی شده» و «قله‌های برفی» از جمله آثاری هستند که به نمایش در می‌آیند.

بنابرین گزارش آثار منتخب نهمین جشنواره عمار به شرح ذیل است.

مستند «آخرین فصل زندگی» سانس ۲ – سالن ۱

«علیرضا بافنده» ملقب به «حامد»، از اعضای واحد فرهنگی لشگر «فاطمیون» در سوریه است که مداحی و روضه خوانی او سهم بزرگی در رشد معنوی رزمندگان مقاومت دارد. این اثر، حضور او در واحد تفحص شهدا، آموزش به نیروهای تازه وارد لشگر، مداحی در هیئت رزمندگان فاطمیون و شب عملیات را به تصویر می‌کشد. عشق و ارادت حامد به اهل بیت (ع)، شادابی و نشاط او در مناطق جنگی، از ویژگی‌های بارز این شهید مدافع حرم است که به وضوح می‌توان در فیلم مشاهده کرد. این مستند به کارگردانی «ساسان فلاح فر» ساخته شده است.

مستند «زینب» سانس ۳ – سالن ۱

«زینب حسین طحان»، یکی از زنان شهر «فوعه» در سوریه است. شبی که تعدادی از خویشاوندانش مهمان او هستند، موشکی از طرف داعش به منزل وی اصابت می‌کند که تعدادی به شهادت می‌رسند و زینب و عده‌ای دیگر مجروح می‌شوند. پس از این ماجرا، او به «حلب» م. یآید و در بیمارستانی که زنان و کودکان در آن بستری هستند، فعالیت دارد. اثر، سختی از دست دادن عزیزان، جنگ زدگی، مجروحیت و مظلومیت بیماران را روایت می‌کند و روحیۀ جهادی زینب را برای درمان آن‌ها نشان می‌دهد. این مستند به کارگردانی «محمدمهدی بهرامی نژاد» ساخته شده است.

مستند «ابوضرغام» سانس ۴ – سالن ۱

«ابوضرغام»، یکی از فرماندهان عملیات آزادسازی موصل است که در جنگ، همیشه جلوتر از سربازان خویش حرکت می‌کند و حتی در زمان نیاز، خود «آرپ یجی» به دست می‌گیرد و با دشمن رو به رو می‌شود. او که سابقۀ حضور در دفاع مقدس، سپاه «بدر» و مقابله با ارتش بعث را دارد، بعدها در سوریه مقابل داعش می‌ایستد و آ. نچه در مستند روایت می‌شود، یکی از هزار گوشۀ زندگی جهادی «حیدریوسف عبدالله مطوری»، با نام مستعار ابوضرغام است. این مستند به کارگردانی «وحید فراهانی» ساخته شده است.

مستند «جان» سانس ۴ – سالن ۱

اوایل شهریورماه ۱۳۹۶، قرار است تا تبادل پیکر شهید «محسن حججی» میان نیروهای مقاومت و داعش انجام شود. تکفیری‌ها شرط تبادل را عدم فیلم برداری اعام می‌کنند و در نهایت، در ساعت‌های ابتدایی روز عرفه، پیکر تحویل گرفته می‌شود، اما به دلیل ناقص بودن آن، عملیات شناسایی و آزمایش «د یِا نِای» زمان می َبرَد. مستند، با هنرمندان، شاعران و چهره‌های رسانه‌ای گفتگو می‌کند و نظرات آن‌ها را دربارۀ نگاه نافذ حججی در لحظات قبل از شهادت، چرایی جاودانه شدن و علت حضور او در سوریه را جویا می‌شود. این مستند به کارگردانی «امیر حسین نوروزی» ساخته شده است.

مستند «راه طی شده» سانس ۵ – سالن ۱

«مهدی بازرگان»، تعلیمات دینی و تفسیر قرآن را نزد «ابوالحسن فروغی» که از اعضای فراماسونری در ایران است، می‌آموزد. او سعی دارد تا احکام اسامی را به جای استفاده از فقه، کلام و منطق، با علم و تجربه اثبات کند که در این زمینه منحرف می‌شود. تعدادی از شاگردان بازرگان که تحت تأثیر کتاب «راه ط. یشدۀ» او هستند، «سازمان مجاهدین خلق» را با حمایت وی تأسیس می‌کنند و پس از آن، قدم در وادی مارکسیسم و جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسامی می‌گذارند درحالی که بازرگان همچنان حامی آن‌ها است. این مستند به کارگردانی «علی ملاقلی پور» ساخته شده است.

مستند «قله‌های برفی» سانس ۶ – سالن ۱

سا لها پیش از ظهور داعش، سید «حسن نصرالله»، خطر به وجودآمدن آن را گوشزد می‌کند. «میشل عون»، یکی از سران مسیحی لبنان نیز با هوشیاری این خطر را تذکر می‌دهد و تأ کید دارد که کنار مقاومت می‌ایستد. زمانی که تکفیری‌ها در سوریه اعام موجودیت می‌کنند، لبنانی‌ها از شیعه و سنی، تحلیل درستی از ماجرا دارند و با حفظ وحدت و تقدیم شهدای بسیار، مانع حضور و تأثیرگذاری داعش در این کشور می‌شوند. اثر، روایتی از حضور «حز بالله» در سوریه، چگونگی و کیفیت این حضور است. این مستند به کارگردانی «ناصر نادری» ساخته شده است.

فیلم داستانی «جان لیلی» سانس ۷ – سالن ۱

«ننه آقا»، پیرزن مهربان و دوست داشتنی است که محبوبیت زیادی در بین اهالی روستا دارد و مدتی می‌شود که از «یحیی»، تنها پسر مرزبان خود، خبری ندارد. در این شرایط، همرزم یحیی خبر می‌آورد که او شهید شده و پیکرش در دست اشرار مانده است. اهالی می‌کوشند مانع رسیدن این خبر به ننه آقا شوند، زیرا معتقدند پیرزن که در جوانی شوهر خود را در دفاع مقدس از دست داده است، توان تحمل این غم را ندارد، اما قصه، مسیر جدیدی پیدا می‌کند. این فیلم داستانی به کارگردانی «کرامت پورشهسواری» ساخته شده است.

مستند «ربای» سانس ۲ – سالن ۲

خاخام «دیوید وایس»، متولد نیویورک است. او به کنفرانس بین المللی «افق نو» در مشهد می‌آید و اعتقاد دارد که در این کنفرانس، افرادی حاضر می‌شوند که می‌خواهند جهان را به مسیر درست برگردانند. وی جزو گروه یهودی‌های ضدصهیونیست آمریکاست و هزینه‌های مختلفی بابت این اعتراض می‌پردازد و تاش می‌کند به مخاطب بگوید، یهود یک دین الهی است، ولی صهیونیسم یک جنبش سیاسی و این دو از هم جدا هستند. این مستند به کارگردانی «مجتبی خیاط احسانی» ساخته شده است.

پویانمایی «مشهد دوست داشتنی» سانس ۴ – سالن ۲

عده‌ای سودجو، سعی دارند تا با سوءاستفاده از موقعیت مذهبی مشهد، آن را به محلی برای تجارت خود تبدیل کنند. «علیرضا»، مهندس معماری که از خطرات این عده آگاه است، می‌کوشد مانع این کار شود تا به این ترتیب، هویت فرهنگی و معماری مشهد را حفظ کند. در روز ازدواج علیرضا با دخترعمویش «نرگس»، او باید در جلسه‌ای طرح خود را ارائه دهد و رضایت مسئولان را بگیرد تا پیروز میدان باشد. اثر، روایتی از تاریخ و فرهنگ مشهد در بستر این ماجرا دارد. این پویانمایی به کارگردانی «محمود سلطان پور» ساخته شده است.

مستند «فرزند امام» سانس ۶ – سالن ۲

پس از استقلال پاکستان در دهۀ ۲۰ شمسی، نهضت «جعفریه» متعلق به شیعیان این کشور توسط «شیخ مفتی جعفر حسین» شکل می‌گیرد و پس از او، «علامه سیدعارف حسینی» که از اهالی شهر «پاراچنار» است، رئیس نهضت می‌شود. سید عارف در دوران تحصیل خود در «نجف»، تحت تأثیر افکار امام خمینی (ره) قرار می‌گیرد و پس از پیروزی انقلاب اسامی، نمایندۀ ایشان در این کشور می‌شود و در نهایت مردادماه ۱۳۷۴ توسط افراد ناشناس به شهادت می‌رسد. مستند، فعالیت‌های علامه را در پاکستان نشان می‌دهد. این مستند به کارگردانی «سیدمحتشم علی نقوی» ساخته شده است.

مستند «آقاسعید» سانس ۴ – سالن ۳

بعد از وقوع زلزله کرمانشاه در آذرماه ۱۳۹۶، قرارگاه جهادی حاج «احمد متوسلیان» وارد عمل می‌شود و با مسئولیت حاج «سعید قاسمی»، خانه‌هایی زیبا با سازه‌هایی خاص را در مدت ۲۷ روز می‌سازد و تحویل زلزله زدگان می‌دهد. مستند با محوریت حاج سعید، کمبودهای مردم آسیب دیدۀ کرمانشاه و محرومیت‌های این منطقه را بعد از زلزله به تصویر می‌کشد و فعالیت‌های عمرانی این قرارگاه را روایت می‌کند. این مستند به کارگردانی «محمد جواد رئیسی» ساخته شده است.

مستند «آینه‌های شکسته» سانس ۳ – سالن ۳

«حسن محمدبیگی» و «حیدر بنائی»، دو تن از اعضای کمیتۀ انقاب اسامی در اوایل دهۀ ۶۰ هستند که توسط گروهک «منافقین» ترور می‌شوند. حسن به شهادت می‌رسد و حیدر از ناحیۀ نخاع آسیب می‌بیند. اثر، داستان زندگی این دو، جنایات منافقین در قبال مردم عادی و نحوۀ ترورشان را از طریق مصاحبه با آقای بنائی و خانم «اکرم رحمانی»، همسر شهید محمدبیگی به تصویر می‌کشد. این مستند به کارگردانی «عبدالعلی مکرمی» ساخته شده است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

درگذشت سازنده مستند «برای همه بشریت» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ال رینرت، از نویسندگان فیلمنامه «آپولو ۱۳» و سازنده مستند فضایی «برای همه بشریت» در سن ۷۱ سالگی در گذشت.

به گزارش سینماپرس به نقل از هالیوودریپورتر، ال رینرت روزنامه‌نگار، فیلمنامه‌نویس، کارگردان و تهیه‌کننده آمریکایی که ۲ بار در طول عمر خود نامزد جایزه اسکار شده بود، درگذشت. خبر درگذشت رینرت را اولین بار روزنامه هوستون‌کرونیکل دیروز جمعه ۴ ژانویه (۱۴دی) منتشر کرد.

عمده شهرت رینرت برای نگارش فیلمنامه درام مستند «آپولو ۱۳» به کارگردانی ران هاوارد در سال ۱۹۹۵ بود.

ال رینرت دوران کار حرفه‌ای خود را از روزنامه کرونیکل و با گزارش پرونده‌های جنایی آغاز کرد. چندی بعد در دهه ۷۰ میلادی به او مسئولیت پوشش اخبار و فعالیت‌های مرکز ملی فضایی ایالات متحده آمریکا یا همان ناسا سپرده شد و این سرآغاز اشتیاق و شیفتگی او به دنیای ستارگان بود.

رینرت اولین نامزدی خود در مراسم اسکار را برای تولید و کارگردانی اولین فیلم خود یعنی مستند بلندی به نام «برای همه بشریت» در سال ۱۹۸۹ به دست آورد؛ مستندی که با استفاده از تصاویر تا آن زمان دیده نشده از ماموریت‌های فضایی ناسا برای فتح ماه موسوم به «آپولو» ساخته شده بود. رینرت به تازگی در سال ۲۰۱۵ در مصاحبه‌ای گفته بود که تام هنکس درباره این فیلم عقیده داشت است که «برای همه بشریت» یک مستند نیست بلکه یک فیلم هنری است. او همچنین فاش کرد که دیمین شزل کارگردان فیلم «نخستین انسان» که درامی زندگینامه‌ای درباره نیل آرمسترانگ است برای الهام‌بخشی بیشتر به عوامل خود از آن‌ها خواسته بود تا «برای همه بشریت» را تماشا کنند.

رینرت افتخار دومین نامزدی اسکار خود را نیز برای نگارش مشترک فیلمنامه «آپولو ۱۳» به دست آورد؛ درامی مستند با بازی تام هنکس که به ماجرای پروژه ناموفق آپولو ۱۳ برای فرود روی ماه در ۱۹۷۰ می‌پردازد.

رینرت هنگام مرگ ۷۱ سال سن داشت.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«بهشت گمشده» روی پرده می‌رود/ رونمایی از لوگوموشن – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: فیلم سینمایی «بهشت گمشده» به کارگردانی حمید سلیمیان از ۲۶ دی ماه اکران خود را ویژه مدارس و دانش آموزان سراسر کشور آغاز خواهد کرد.

به گزارش سینماپرس، فیلم سینمایی «بهشت گمشده» به کارگردانی حمید سلیمیان و تهیه کنندگی محمدصادق آذین از ۲۶ دی ماه اکران خود را ویژه مدارس و دانش آموزان سراسر کشور آغاز خواهد کرد. همزمان از لوگوی این فیلم با طراحی محمد روح الامین رونمایی به عمل آمد.

اکران عمومی فیلم سینمایی «بهشت گمشده» به زودی و پس از پایان سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به سرگروهی پردیس باغ کتاب آغاز خواهد شد.

در خلاصه داستان «بهشت گمشده» آمده است: “عیسی برای یافتن راه نجات آیدا، سفری را در قصه ای پرماجرا آغاز می کند…”

فرامرز قریبیان، افشین هاشمی، افسانه پاکرو، نیره فراهانی، رویا شریف، محمدهادی قمیشی، افسانه اکبری و متین ستوده با هنرمندی کاوه خداشناس و معرفی محمدحسین خرسندی فر ترکیب بازیگران بزرگسال و محمدمهدی احدی، شکیبا فرمانی، یاشار سلیمانی و ریحانه شهرامی فر بازیگران کودک و نوجوان این فیلم را تشکیل می دهند.

عوامل فیلم سینمایی «بهشت گمشده» عبارتند از؛ کارگردان: حمید سلیمیان، تهیه کننده: محمدصادق آذین، مجری طرح: علیرضا خرسندی فرد، سرمایه گذاران: علیرضا خرسندی فرد، حمید سلیمیان، سیده مریم حسینی نژاد، نویسندگان: حمیدرضا سلیمی، حمید سلیمیان، مدیر فیلمبرداری: اشکان اشکانی، حسن اسدی، تدوین: سارا آهنی، سپیده عبدالوهاب، موسیقی: امید رئیس دانا، صداگذاری و میکس: حسین قورچیان، مهرداد جلوخانی، صدابرداری: فرخ فدایی، فرید پیرایش، طراح صحنه و لباس: محمدهادی قمیشی، آبتین برقی، طراح چهره پردازی: محسن بابایی، امید گلزاده، مدیر تولید: مهدی بشکوفه، دستیار اول و برنامه ریز: شکوفا کریمی، حمید باب الحوائجی، عکاس: حسام خلوصی، سیده افسانه حسینی نژاد، تبلیغات و اطلاع رسانی: سینماتوپیا، پخش: فیلم آفرین.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

دسته گلی دیگر از مدبران بنفش پوش/ هجمه علیه ارزش های دفاع مقدس در یک موزیک ویدیو! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: یکی از خوانندگان حوزه موسیقی پاپ با انتشار یک موزیک ویدیو ارزش‌های دفاع مقدس را نشانه رفته و محتوایی شبهه‌ناک و قابل تامل را منتشر کرده است.

به گزارش سینماپرس، موزیک ویدیوی «پاره سنگ» با صدای مهدی یراحی در فضای مجازی منتشر شده و واکنش‌هایی را برانگیخته است.

 برخی پِلان‌های این موزیک ویدیو باورها و ارزش‌های دفاع مقدس را مورد هجمه قرار داده است.

نخستین مسئله‌ای که در این موزیک ویدیو جلب توجه می‌کند، نوع پوشش مهدی یراحی است. وی با لباسی که آرم ارتش نازی را بر بازو دارد، قطعه‌ای را می‌خواند که بسیارشبهه‌برانگیز است. حال این سئوال مطرح است که این خواننده جوان و مشاوران وی در ساخت درباره تناسب این گونه لباس و موضوع ضد جنگ چگونه اندیشیده‌اند؟

این موزیک ویدیو مجوز رسمی وزارت ارشاد و دفتر موسیقی را دارد. اگرچه برخی از مدیران نسبت به این کلیپ واکنش‌هایی را نشان داده‌اند، اما آیا مسئولان وزارت ارشاد اِلمان‌های به کار برده در این موزیک ویدیو را ندیده‌اند که مجوز را صادر کرده‌اند؟

نکته قابل تامل این که در این موزیک ویدیو تلویحا آغازگر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ایرانیان معرفی شده‌اند! در بخش دیگری از این ترانه همچنین از طولانی شدن جنگ انتقاد شده‌ است و این گونه القا می‌شود که ایران عامدانه جنگ را ادامه داده است؟

*تسنیم

مشاهده خبر از سایت منبع