X

بایگانی فروردین 4, 1398

دفتر سینمایی

رادیو خواهر بزرگ‌تر من است/ فیلمنامه «ویلایی‌ها» را عاشقانه دوست داشتم – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ثریا قاسمی گفت: رادیو خواهر بزرگتر من است. او ۴ اردیبهشت سال ۱۳۱۹ متولد شده و من آذرماه همان سال متولد شدم.

به گزارش سینماپرس، مستند «بانوی آینه و ابریشم» در ایام نوروز از تلویزیون پخش شد. بنا بر این گزارش، این مستند به «ثریا قاسمی» اختصاص داشت و او به بیان خاطرات و ناگفته‌هایی از زندگی‌اش پرداخت.

**ماجرای یخ خریدن‌های ثریا قاسمی

این هنرمند در این مستند خاطراتی از دوران کودکی‌ و زندگی با عموهایش گفت: ما در خانه‌ای بزرگ بودیم که حوضی بزرگ و کم عمق داشت و دورتا دور آن اتاق‌هایی بود که ما و خانواده عمویم و مادربزرگم در آنها زندگی می‌کردند. آن زمان فریزر و یخچال نبود و مردم همه چیز را تازه می‌خریدند. مرد یخ فروش که می‌آمد مادربزرگ من کاسه مسی به من می‌داد با یک سکه و می‌رفتم یخ می‌خریدم. تابستان‌ها هم خاک ذغال گوله می‌کردند و روی پشت بام می‌گذاشتند تا زمستان مصرف کنند.

وی ادامه داد: آن زمان بسیاری از کارها را خانم‌ها در خانه انجام می‌دادند. پدر و مادرم از هم جدا شده بودند و گاهی در خانه پدر و گاهی در خانه مادر زندگی می‌کردم و همین تنهایی‌ها باعث شد که من این استحکام و مدیریت وجودی را یاد بگیرم و خداوند من را در پناه خود گرفت تا خودم را سالم و محکم نگه دارم.  

ثریا قاسمی همچنین در بخش‌هایی از مستند به مدرسه دوران کودکی‌اش سری زد و از اینکه آن زمان روزی چهار بار پیاده به دبیرستان می‌رفته و می‌آمده است، سخن گفت.

**فهمیدم که نه موزیسین هستم و نه نقاش!

همچنین برای مخاطبانش گفت که در سال‌های جوانی فهمیدم که من نه موزیسین هستم نه هنرمندو  نه نقاش. فهمیدم که من می‌توانم صداپیشه و بازیگر باشم و به همین دلیل سوار شدم و به ساختمان رادیو واقع در میدان ارگ رفتم. رادیو عشق و زندگی من است. من زندگی و خواندن و تجربه کردن را در این مکان تجربه کردم. رادیو خواهر بزرگتر من است. او ۴ اردیبهشت سال ۱۳۱۹ متولد شده و من آذرماه همان سال متولد شدم. رادیو ارتش آن زمان یکشنبه ها یک برنامه داشت و چند گوینده می‌خواستند که من امتحان دادم و قبول شدم. آن زمان نامه‌هایی را که سربازی برای مادرش می‌نوشت می‌خواندم.

**بارونس کفشاتون زیر تخته…

وی همچنین درباره دوبلور شدنش نیز توضیح داد: اولین کاری که در دوبله انجام دادم، با هوشنگ لطیف بودم. من یک هفته در نیمکتی نه اتاق می‌نشستم و نگاه می‌کردم. پس از آن این جمله را گفتم (بارونس کفشاتون زیر تخته) بعد هم داستان‌های شب معروف را می‌گفتم. بعدها شبکه‌ها زیاد شد و تلویزیون آمد و آدم‌ها با تنوع بیشتری روبرو شدند اما رادیو نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا مانند جویباری است که همیشه روان است.

این هنرمند پیشکسوت البته از سختی‌های حضور در آثار نمایش در سال‌های دور نیز گفت: قدیم‌ترها که برخی کار تئاتر می‌کردند به مردم نمی‌گفتند چون دید خوبی به آنها نداشتند. مثلا مادر من به صاحبخانه‌مان نگفته بود که در تئاتر کار می‌کند و گفته بود در خیاط خانه کار می‌کند. از یک طریقی صاحبخانه متوجه شد که مادر من تئاتر کار می‌کند و ما را جواب کرد. ما هم نقل مکان کردیم.

**قدر آزادی‌های امروز را بدانید

او خطاب به جوان‌ها هم تصریح می‌کند: قدر آزادی‌های امروز را بدانید. خیلی راحت‌ترید و بهتان افتخار می‌کنند و در فضای مجازی نمایش‌ها می‌دهید خوب هم هست ولی در حد خودش و در حدی که به همکاران و دوستان و دیگران احترام بگذارید. تئاتر یک هنر شیک و فرهنگ یک جامعه است و من جزو آرزوهایم است که محلی که در آن تئاتر بازی می‌کنند تمیز و نظیف و خوشگل و شیک باشد و هر تسهیلاتی باشد تا مردم به راحتی تئاتر ببینند و تئاتر شهر جایی نیست که ایده آل من باشد.

همیشه دوست داشتم که سناریو را بخوانم و بازی کنم اما آن زمان فیلمنامه‌ای بازی نکردم چون یا خوب نبودند و یا دوست نداشتم و تا بعد از انقلاب به طول انجامید که بعد «خانه ابری» را به کارگردانی اکبر خواجویی کار کردم. دو کار هم با مادرم داشتم که خانه ابری و سریال در قلب من بود که البته به اندازه سریال در پناه تو دیده نشد.

**تعریف زیبای ثریا قاسمی از مرگ

ثریا قاسمی همچنین درباره مرگ مادرش (حمیده خیرآبادی) نیز اظهارداشت: به نظرم مرگ یعنی رها شدن و رفتن به سمت نور و روشنایی. وقتی مادرم فوت کردند خیلی‌ها تماس گرفتند و به من تسلیت گفتند و دلداری می‌دادند ولی من می‌گفتم که من ناراحت نیستم و دلیل آن را هم دارم. چون ایشان همیشه از خدا می‌خواستند من را ناتوان نکن و توی رختخواب ننداز. خدا هم همین کار را کرد. ما از بیمارستان آمدیم، خودشان کیفشان را باز کردند، کلید انداختند و در را باز کردند. روی تختشان نشستند و من گفتم مامان می‌خواهید دوش بگیرید. گفتند فعلا نه بگذار کمی استراحت کنم. اما چند ساعت بعد فوت کردند. این یعنی ایده‌آل برای یک فرد. این یعنی خداوند خیلی او را دوست دارد. پس این تسلیت و آه و ناله ندارد و رها شد به این زیبایی.

وی همچنین درباره فقدان آثار کمدی سخن گفت و عنوان داشت: «دختر شیرینی فروش» از جمله کارهایی بود که من دوست داشتم و آن نوع از کمدی را دوست داشتم. البته خیلی‌ها زحمت می‌کشند که کار طنز بسازند اما برخی موفق و برخی ناموفق هستند. فیلم «مارال» را هم خیلی دوست داشتم اما به دلیل اینکه فیلمبردار و کارگردان سلیقه‌های متفاوتی داشتند در زمان تولید برای ما روزهایی بسیار سختی رقم خورد. من برای این فیلم یک جایزه بزرگ در آمریکا گرفتم اما تهیه‌کننده اصلا به روی خودش نیاورد و هیچ جا هم خبری در این باره منتشر نشد.  

او همچنین در بخش دیگری از این مستند به محله سیدخندان می‌رود و از ازدواجش که در سال  ۴۹ صورت گرفته، گفت. او همچنین از شیطنت‌های فرزندانش (بنفشه، بهروز و بابک) در دوران کودکی گفت و اینکه آن روزها به مدت ۳۰ سال با اتوبوس از آنجا تا میدان ارگ برای کارش رفته و آمده است.

**عشق به سکانسی از «شب دهم»

این هنرمند پیشکسوت همچنین درباره کارهای سینمایی و تلویزیونی که انجام داده نیز گفت: عاشقانه سکانس کشته شدن پسرم در مراسم تعزیه سریال «شب دهم» را دوست دارم. برای فیلم شام آخر کاندیدای اصلی بودم ولی شخص دیگری انتخاب شد. همان زمان هیات داوران به من گفتند چون این سریال سیگار می‌کشید و ما نمی‌خواستیم که چنین چیزی در جامعه اشاعه پیدا کند تو را انتخاب نکردیم.  

وی تاکید کرد: من الان دارای درجه یک هنری از وزارت علوم هستم اما کسی نمی‌داند. برخی از ما فدای سیاست‌های فرهنگی وقت می‌شویم. وقتی فیلمنامه «ویلایی‌ها» را خواندم عاشقانه از آن خوشم آمد برای اینکه یک نگاه خوب به جنگ بود بدون اینکه ما فرم کلیشه‌ای جنگ را ببینیم پشت صحنه جنگ را می‌دیدیم که مادران و همسران و دختران چگونه در انتظار عزیزانشان هستند که برمی‌گردند یا برنمی‌گردند. این برای من یک معنای جهانی داشت چون تا وقتی که جنگ افروزان هستند و چشم طمع به کشورها می‌دوزند جنگ هم هست و وقتی که جنگ باشد مادران و دختران و زنان هم در انتظار هستند. همیشه در زمینه بازیگری از مردان صحبت می‌کنند اما همیشه ما زنان شاخصی در نسل‌های مختلف داشته‌ایم و آنها را فراموش می‌کنیم.  

او در پایان گفت: من و مادرم تمام رنج‌هایمان را فراموش می‌کنیم و تمام کسانی را که باعث رنجمان شدند می‌بخشیم.

«ثریا قاسمی» در پایان این مستند را به ۳ فرزندش و تمام کسانی که او را دوست دارند تقدیم کرد.  

مستند «آینه و ابریشم» یک قسمت از مجموعه مستند پرتره «رخ» است که در ایام نوروز از شبکه مستند پخش شد.  

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

ماجرای قهر شرکت کننده «برنده باش» با محمدرضا گلزار چه بود؟ – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: شب گذشته قسمتی دیگر از برنامه «برنده باش» به روی آنتن رفت که با رویدادهای متفاوتی همراه بود.

به گزارش سینماپرس، برنامه «برنده باش» با اجرای محمدرضا گلزار در ایام‌نوروز هرشب روی آنتن شبکه سه می‌رود.

محمدرضا گلزار بعد از اینکه شرکت کننده سوم مسابقه برنده باش ده میلیون برنده شده بود و سه کمک خود را استفاده کرد به او گفت: به نظرم بدون مشورت انصراف بدهید اما شرکت کننده مشورت کرد  و دو سوال دیگر را پاسخ داد که مورد تشویق گلزار و حضار قرار گرفت.

در بخش بعدی شرکت کننده چهارم زمانی که روی صندلی «برنده باش» نشست تا خود را معرفی کند روبروی گلزار نبود و گلزار نسبت به نشستن او واکنش نشان داد و گفت: با من قهری!

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

عیدی شاعر عراقی به رهبرانقلاب – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: از شما چه پنهان، من هنگامی که برخی قصاید جواهری را خواندم، گریستم…

به گزارش سینماپرس، خون دلی که لعل شد ترجمه فارسی خاطراتی است که آیت‌الله خامنه‌ای به زبان عربی از دوران جوانی و سال‌های مبارزه و زندان خود در دوران تبعید روایت کرده‌اند.

در بخشی از خاطرات رهبرانقلاب، علاقه ایشان به شاعری عراقی به چشم می‌خورد که اشعارش تاثیر زیادی بر آیت‌الله خامنه‌ای داشت. ماجرای آشنایی این شاعر و روحیات او از زبان رهبرانقلاب بدین شرح است:

… من آثار نویسندگان و شعرای بزرگ معاصر مصری، شامی و عراقی را خوانده‌ام؛ اما گمشده خود را از جمله – در سروده‌های محمد مهدی جواهری، شاعر عراقی، یافتم. جواهری به دلیل پرورش ادبی و دینی اصیل خود در خانواده معروف جواهری و محیط دینی و ادبی نجف، زبان و بیان عربی اصیلی دارد؛ کما اینکه توجه به رنجها و آرزوهای مردم و تأثیرپذیری از آن، از ویژگی‌های برجسته شعر او است. ویژگی دیگرش، مواضع شجاعانه او در مقابله با حاکمان ستمگر است، که به خاطر آن بارها بازداشت و زندانی شد.

وقتی دوست لبنانی ادیب و فاضلم، مرحوم سید محمدجواد فضل‌الله از انقلابی‌گری و مواضع باصلابت جواهری برایم گفت، به این شاعر بیشتر علاقه‌مند شدم.

از شما چه پنهان، من هنگامی که برخی قصاید جواهری را خواندم، گریستم.

هرگاه شوق ادبیات معاصر عرب در دلم می‌افتد، دیوان جواهری را می‌گشایم و خود به‌تنهایی، یا به همراه کسانی که علاقه به ادبیات عرب را در آن‌ها سراغ دارم، به خواندن اشعار او می‌پردازم.

شنیدم علاقه‌مند است به اتفاق همسرش به زیارت امام رضا (علیه‌السلام) مشرف شود. من از دوستان خواستم تسهیلات لازم را برای زیارت آنها فراهم کنند. اما همسرش پیش از آنکه به آرزوی خود برای زیارت ثامن‌الائمه برسد، درگذشت.

او مدتی اینجا ماند، با من دیدار کرد و نسبت به من و نظام جمهوری اسلامی ایران احساسات خوبی را ابراز داشت. نسخه‌ای از کتاب ذکریاتی را نیز به من هدیه کرد، به همراه ابیاتی با مطلع زیر؛

سیّدی أیّها الأعزّ الأجلُّ أنت ذو منّه و أنت المذلّ

* سرورم ای عزیزترین و گرامی‌ترین / تو بر من منت داری و تو مرشد و رهبری.

سپس در روز عید غدیر قصیده‌ای برایم فرستاد با مطلع زیر:

أباالحسین تحیّات معطره فی یوم عید [غدیر] رُحت ترعاه

کان الولیّ «أمیرالمؤمنین» به والیوم أنت «ولیّ الأمر» مولاه

* -خطاب به امیرالمومنین (ع) – ای ابالاحسین، درودهای عطرآگین تقدیم شما در روز عید غدیر ی که زیر نظارت عالیه شماست. ولیّ این روز امیرالمومنین بود و امروز شما که ولیّ امرید مولای آنید.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

بهترین‌های سینمای هند در سال ۲۰۱۸ مشخص شدند+ فهرست برندگان – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: شصت و چهارمین رویداد «جوایز فیلم فِر» که به «اسکار» هندوستان معروف است با اجرای «شاهرخ خان» برندگان خود را شناخت.

به گزارش سینماپرس، به نقل از تایمز آو ایندیا،  شصت و چهارمین رویداد «جوایز فیلم فِر» که به «اسکار هندوستان» معروف است، با اجرای «شاهرخ خان» برندگان خود را شناخت.  

در شب پر ستاره بالیوود که در «جیو گاردن» بمبئی برگزار شد بهترین‌های سینمای هند در سال ۲۰۱۸ مشخص شدند. «شاهرخ خان» «راج‌کومار رائو» و «ویکی کاوشال» مجریان این رویداد بودند.

در این رویداد کاملا هندی، «ایشان خاطر» هنرپیشه فیلم «آن سوی ابرها» ساخته کارگردان نامدار ایرانی «مجید مجیدی» که نزد هندی‌ها از محبوبیت ویژه‌ای برخوردار است توانست جایزه «بهترین هنرپیشه مرد تازه‌کار» را از شصت و چهارمین «جوایز فیلم‌فِر» که به اسکار هندوستان شهرت دارد دریافت کند.

در ادامه فهرست کامل برندگان بخش‌های مختلف شصت و چهارمین «جوایز فیلم‌فِر» آمده است:

بهترین هنرپیشه نقش اصلی مرد

«رانبیر کاپور» برای بازی در فیلم «سانجو»

بهترین هنرپیشه نقش اصلی زن

«آلیا بهات» برای بازی در فیلم «راضی»

بهترین هنرپیشه نقش اصلی مرد منتخب منتقدین

«رانویر سینگ» برای بازی در فیلم «پادماوات»

بهترین هنرپیشه نقش اصلی زن منتخب منتقدین

«نینا گوپتا» برای بازی در فیلم «بادهای هو»

بهترین کارگردان

«مگنا گلزار» برای فیلم «راضی»

بهترین فیلم

«راضی»

بهترین فیلم منتخب منتقدین

«پیانیست نابینا»

بهترین هنرپیشه نقش مکمل مرد

«گاجراج رائو» برای بازی در فیلم «بادهای هو»

بهترین هنرپیشه نقش مکمل زن

«سورخا سیکری» برای بازی در فیلم «بادهای هو»

بهترین فیلم‌نامه

«سریرام راقاوان» «آریجیت بیسواس» «پوجا لادها سورتی» «یوگش چاندکار» «همانت رائو» برای فیلم  «پیانیست نابینا»

بهترین دیالوگ

«آکشات گیلدیال» برای فیلم «بادهای هو»

بهترین داستان غیراقتباسی

«آنوبهاو سینها» برای فیلم «ملک»

بهترین هنرپیشه مرد تازه‌کار

«ایشان خاطر» برای بازی در فیلم «آن سوی ابرها» ساخته «مجید مجیدی»  

بهترین هنرپیشه زن تازه‌کار

«سارا علی خان»

بهترین کارگردان تازه‌کار

«عمار کاوشیک» برای فیلم «استری»

بهترین فیلم کوتاه منتخب مردمی

«بعلاوه منها»

بهترین هنرپیشه مرد در فیلم کوتاه

«حسین دلال» برای بازی در فیلم «بی‌شرم»

بهترین هنرپیشه زن در فیلم کوتاه

«کرتی کولهاری» برای بازی در فیلم «مایا»

بهترین فیلم کوتاه داستانی

«روگان جاش»

بهترین فیلم کوتاه غیرداستانی

«شهر فوتبال»

جایزه گلشن کومار برای بهترین آلبوم موسیقی

«سانجای لیلا بانسالی» برای «پادماوات»

بهترین اشعار و کلام

«گلزار» برای شعر «ای وطن» از فیلم «راضی»

جایزه آر دی بورمن برای استعداد نو در موسیقی

«نیلادری کومار»

بهترین فیلم‌برداری

«پانکاج کومار» برای فیلم «تومباد»

بهترین موسیقی متن فیلم

«دنیل بی جورج» برای فیلم «پیانیست نابینا»

بهترین اکشن

«ویکرام داهیا» و «سونیل رودریگز» برای فیلم «موکاباز»

بهترین تدوین

«پوجا لادها سورتی» برای فیلم «پیانیست نابینا»

بهترین طراحی صحنه

«نیتین زیهانی چودهاری» و «راکش یاداو» برای فیلم «تومباد»

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

دستمزد ۵۵ میلیون دلاری برای بازی در فیلم «انتقام‌جویان» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: رئیس کمپانی ماروِل رسماً اعلام کرد لیونل مسی در نسخه جدید فیلم انتقام‌جویان بازی خواهد کرد تا او هم به جمع فوتبالیست‌های بازیگر ملحق شود.طبق گفته کوین فایگی، قرارداد مسی برای حضور در ۸ فیلم بوده و وی برای بازی در هر فیلم مبلغ ۵۵ میلیون دلار (تقریباً ۹۰۰ میلیارد تومن) دریافت خواهد کرد.

به گزارش سینماپرس، رئیس کمپانی ماروِل رسماً اعلام کرد لیونل مسی در نسخه جدید فیلم انتقام‌جویان بازی خواهد کرد تا او هم به جمع فوتبالیست‌های بازیگر ملحق شود.

پیش از این شایعه شده بود لیونل مسی هم قرار است در یک فیلم ایفای نقش کند و حالا در مصاحبه اخیر کوین فایگی رئیس کمپانی ماروِل این شایعه به حقیقت تبدیل شد.

رسماً اعلام شد که «لیونل مسی»، فوتبالیست سرشناس آرژانتینی و بازیکن تیم بارسلونا، نقش نامعلوم و بسیار مهمی را در فیلم «انتقام‌جویان: پایان بازی» ایفا می‌کند.

طبق گفته کوین فایگی، قرارداد مسی برای حضور در ۸ فیلم بوده و وی برای بازی در هر فیلم مبلغ ۵۵ میلیون دلار (تقریباً ۹۰۰ میلیارد تومن) دریافت خواهد کرد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

چرا باید تلویزیون دست به دامن ستاره‌ها شود؟/ من داخل خانه‌ای بودم که «ماجرای نیمروز» به آن حمله کرد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: من «ماجرای نیمروز» را دوست داشتم و فیلم خوش‌ساختی بود. جالب است بدانید من در سریال «نفس» داخل آن خانه‌ای بودم که «ماجرای نیمروز» به آن حمله کرد، در واقع آن‌ها سازمان منافقین را از بیرون دیدند و ما از داخل!

به گزارش سینماپرس،  اولین‌بار با «ارمغان تاریکی» سال ۸۹ به تلویزیون آمد و بعد از آن «پروانه» را سال ۹۲ به نمایش گذاشت. پروژه سوم جلیل سامان نامش «نفس» بود که در ماه مبارک رمضان روی آنتن رفت و بسیار مورد هجمه برخی از معاندین داخلی و خارجی قرار گرفت. این سریال و حرکت حرفه‌ای کارگردان را به «چهارشنبه‌های سفید» ربط دادند، جایی که در سریال نفس با حفظ حریم‌های شرعی و خلاقیت این مسئله را با فیلمبرداری برخی صحنه‌های خارجی و زنان بی‌حجاب غیرمسلمان، صحنه‌های طبیعی را به‌نمایش گذاشتند تا برای بیننده روایت‌ها باورپذیرتر باشد، و حاشیه‌ها و هجمه‌های دیگری که همیشه پشت سر ساخت آثار انقلابی خصوصاً افشای پشت‌پرده‌های جنایات سازمان منافقین بوده و هست. جالب است وقتی از جلیل سامان پرسیدیم که “تا به حال تهدید شده‌اید؟ “، می‌گوید “بله از طریق یک ایمیل؛ اما نترسیدم و در میدان هستم”. این ایام “سامان” منتظر بودجه و حل مشکلات مالی است تا بتواند کار جدید خودش را شروع کند.

با او گپ‌وگفتی داشتیم که مشروح آن در ادامه آمده است:

لزومی ندارد تلویزیون برای دیده‌شدن دست به دامان ستاره‌ها شود

*شما از معدود کارگردان‌های سینمای ایران هستید که به «سلبریتی» ها یا ستاره‌های سینمایی باج نمی‌دهید، یعنی به اقتدار فیلمساز به‌عنوان فرمانده یک کار بسیار پایبندید، برای همین شاهدیم که در کارهای قبلی خود از بازیگر تازه‌نفس استفاده کردید که معمولاً بازی‌های خوبی‌ هم ارائه دادند. چطور به این شیوه کاری و این اقتدار سر صحنه رسیدید؟

به‌نظر من ربطی به اقتدار فیلمساز ندارد، چرا که اعتقاد دارم خود تلویزیون یک قدرت شخصیت‌سازی، قهرمان‌سازی و ستاره‌پروری دارد. مطرح شدن یک‌سری از بازیگران که اغلب کارشان را از تلویزیون شروع کردند نشان می‌دهد تلویزیون خود بستری برای شکوفایی استعدادهاست، بنابراین لزومی ندارد برای دیده شدن دست به دامان ستاره‌ها بشویم. اگر فیلمنامه‌ای خوب و پرتعداد باشد می‌تواند با استفاده از بازیگران شناخته‌نشده هم مخاطب خودش را جذب کند. البته اگر کسی در وهله اول دست به چنین کاری بزند شاید یک‌سری چیزهایی را از دست بدهد ولی برای کارهای بعدی حتماً اتفاقات بهتری پیش می‌آید.

می‌دانستم آرش مجیدی می‌تواند از پَسِ نقش بربیاید

*شما خودتان به این ریسک و زمین‌خوردن کارتان فکر نمی‌کردید؟

اتفاقاً وقتی می‌خواستم «ارمغان تاریکی» را شروع کنم و به آرش مجیدی برای ایفای نقش کاراکتر اصلی رسیدم بسیاری به من می‌گفتند “آیا او می‌تواند یک سریال را با خودش بکشاند و در این کار موفق شود؟ “، من به او اعتماد کردم، می‌دانستم فیلمنامه و سوژه هم آن‌قدر قدرت جذب مخاطب را دارند که هم بازیگر خوب دیده می‌شود و هم «ارمغان تاریکی» مورد توجه قرار خواهد گرفت.

آرش مجیدی ادای خیلی از این سلبریتی‌ها را ندارد

*البته یک‌سری از بازیگران هم محافظه‌کارانه انتخاب می‌کنند و به‌قولی از تبعات بازی در فیلم‌های سیاسی خصوصاً سوژه منافقین هراس دارند. نظر شما در این باره چیست؟

فکر می‌کنم سازمان منافقین میان سلبریتی‌ها طرفداری نداشته باشد که بخواهند به این خاطر انتخاب نکنند و ترجیح بدهند بازیگر این نوع سریال‌ها نباشند. اما شاید به‌خاطر ملاحظات امنیتی، گرین کارت و حتی به‌خاطر اینکه می‌خواهند در خارج از کشور زندگی بدون دردسر و حاشیه‌ای داشته باشند از بازی در فیلم‌های سیاسی پرهیز کنند. من به توانایی آرش مجیدی اعتقاد داشتم بعضی ابتدا فکر می‌کردند او نمی‌تواند از پَسِ این نقش برآید. واقعیت این است که یک مجموعه اتفاقاتی می‌افتد یک کسی برای نقشی خوب می‌شود؛ یک بخشی تلاش فردی بازیگر است، یک بخشی گریم و یک بخشی هم در فیلمنامه تغییراتی ایجاد می‌شود تا کاراکتر مورد نظر خلق شود. من خیلی سعی کردم از توانایی‌های آرش مجیدی برای این نقش استفاده کنم و او هم خیلی تلاش کرد خودش را به این نقش نزدیک کند. آرش مجیدی به‌واقع یک آرتیستی است که ادای خیلی از این سلبریتی‌ها را ندارد.

این فرصت را «نفس» به من داد…!

*شخصاً یک تشکر به شما بدهکارم، چون همیشه از این که در سریال‌های مربوط به تاریخ معاصر، خانم‌ها در پَس‌زمینه روسری سَر می‌کردند و روی آن کلاه می‌پوشیدند تا القا کنند زنان بی‌حجاب قبل از انقلاب این نوع چهره‌ای داشته‌اند حرص می‌خوردم و احساس می‌کردم فضا تصنعی است. شما در سریال «نفس» با حفظ حریم‌های شرعی و خلاقیت این مسئله را با فیلمبرداری برخی صحنه‌های خارجی و زنان بی‌حجاب غیرمسلمان، حل کردید. این نوع ایده‌ها برای طبیعی در آمدن کار در عین حفظ حدود شرعی و عرفی در سینما و تلویزیون کم‌تر دیده شده است، درباره این موضوع توضیح دهید.

می‌خواستم این کار را در سریال «پروانه» انجام دهم که این شرایط را تهیه‌کننده نتوانست فراهم کند و این موقعیت در سریال «نفس» ایجاد شد. خوشبختانه سازمان صداوسیما این کار را پذیرفت و امیدوارم که در کارهای بعدی هم این  تعامل را داشته باشند.

منتظر بودجه هستم تا کار جدید شروع شود

*کار بعدی‌تان چیست؟

نمی‌توانم از نام و موقعیت این کار چیزی بگویم چون فعلاً در مرحله نگارش است. با کارهایی که تا الآن ساخته‌ام کاملاً فرق دارد. نگارش آن تقریباً تمام شده و بازنویسی می‌خواهد و البته که باید مسائل بودجه‌ای آن مرتفع شود.

تلویزیون بودجه داد سینما کار کردم

*این اتفاق در سینما هم می‌افتد یا فقط «جلیل سامان» در تلویزیون قرار است سریال بسازد؟

من به رسانه ملی خیلی احترام می‌گزارم چون زاییده این رسانه هستم و در صداوسیما فارغ‌التحصیل شدم. از همین جا هم توانستم خودم را پیدا کنم؛ برای سینما هم کار کردم ولی با بودجه تلویزیون؛ یک فیلم سینمایی به‌نام “وقت بودن” دارم که تلویزیون بودجه آن را تأمین کرد ولی هنوز اکران نشده است.

باید یک فکری به حال لوکیشن‌های تکراری کرد

*آقای سامان، شما یک سه‌گانه در فضای پیش از انقلاب و سال‌های اول بعد از انقلاب کار کردید. چقدر ضرورت احساس می‌کنید شهرکی مثل شهرک علی حاتمی که مربوط به دوره قاجار و پهلوی اول است با فضای بعد از دهه ۳۰ تا دست‌کم اوایل دهه ۶۰ ساخته شود. از مشکلات کار تاریخ معاصر به‌لحاظ تطبیق فضا و مکان با واقعیت تاریخی برای ما بگویید.

این موضوع خیلی پیچیده است. الآن در همین شهرک غزالی فقط در آن سریال نمی‌سازند کلیپ هم ضبط می‌کنند و حتی تبلیغات را هم در آنجا می‌سازند؛ با این اتفاقات متنوع و مختلف خود به خود ارزش‌های بصری این شهرک به‌مرور برای مخاطب از دست می‌رود. اگر این اتفاق برای شهرک دیگری هم بیفتد و به‌صورت کنترل‌نشده و غیرخلاقانه از آن موقعیت‌ها و لوکیشن‌ها استفاده کنند همان اتفاق برایش می‌افتد، یعنی ما شاهد لوکیشن‌ها و خیابان‌های تکراری و اتفاقات تصنعی خواهیم شد، وگرنه چه‌کسی باور ندارد که لازم است. من فکر می‌کنم فضایی با ترکیب کامپیوتری و دکور برای این اتفاقات بایستی در دستور کار قرار بگیرد، این اتفاق لازم است منتها از طریق کاربلدها و در قالب یک پروژه متمرکز؛ حتی  جهت خورشید را باید در نظر بگیرند. خیلی مهم است ــ فرض کنید یک خیابانی بسازند شمالی جنوبی باشد ــ این خیابان شمالی جنوبی به‌درد کار نمی‌خورد باید این خیابان غربی شرقی ساخته شود. برخی از بناهایی که در شهرک غزالی هم ساخته شده به این نکات توجه نشده است.

حاتمی‌کیا چمران را منفعل و تخیّلی به‌تصویر کشید

*شما ظاهراً دو سال وقت و انرژی برای به سرانجام رساندن پروژه «چمران» گذاشتید که به نتیجه نرسید. در یکی از مصاحبه‌های خود انتقادی به «چ» حاتمی‌کیا داشتید. به‌عنوان کسی که مطالعه و تحقیق روی شخصیت چمران داشته، درباره انتقادات خودتان به «چ» بیشتر توضیح می‌دهید؟ شما از لفظ «بی‌خاصیت» برای چمران فیلم «چ» استفاده کردید. اتفاقاً از همان زمان نمایش فیلم هم خیلی‌ها ایراد گرفتند که این تصویر «چریک انقلاب» نیست، یا این‌که چرا دکتر چمران در این فیلم این اندازه منفعل است که از پَسِ منطق آن رهبر مارکسیست یا حتی آن خانم کُرد (مریلا زارعی) برنمی‌آید. چرا وقتی بعد از سال‌ها که درباره چهره‌ای مثل چمران اثر هنری ساخته می‌شود، این اندازه مناقشه‌برانگیز است، آن هم توسط چهره‌ای انقلابی مثل حاتمی‌کیا؟ در واقع باید گفت که کفه فیلم واقعاً به‌سمت چمران بازرگان است تا چمران خمینی.

من چمران بازرگان و چمران خمینی را متوجه نمی‌شوم، به‌نظر من چمران چمران بود. یک شخصیت ویژه مستقلی داشت و این‌که حالا در فیلم این‌طور روایت شده بحث دیگری است. خوب نیست به حاتمی‌کیا بگوییم “تو چمران بازرگان ساختی یا چمران خمینی را ساختی”، من می‌گویم چمران واقعی را نتوانسته بسازد، حداقل آن چمرانی که من در طول دو سال تحقیق شناختم این نبود. عمده‌ترین بخش آن به این نکته برمی‌گردد که چمران را منفعل و تخیّلی به‌تصویر کشیده است. اتفاقات در پاوه این طوری نبود، حتی از لحاظ ارائه مستندها هم این طوری نبود؛ چرا که چمران در ماجرای پاوه ابتدای ورود به ژاندارمری می‌رود ولی اصلاً ژاندارمری در فیلم نیست؛ چرا؟ چون سپاه بودجه این فیلم را داده این‌طور باید روایت شود؟ این غلط است. هرجا می‌خواهد پول بدهد باید واقعیت حفظ شود. این‌که آقای حاتمی‌کیا نتوانسته برای شهید چمران بازیگر مناسبی پیدا کند بحث دیگری است، متأسفانه آقای عرب‌نیا نتوانست از پَسِ این نقش برآید.

قرار بود «چمران» الف ویژه شود اما تغییر رئیس صداوسیما مانع شد

*چرا شما به نتیجه نرسیدید که «چمران» را کار کنید آیا سرمایه‌گذار نخواست با شما کار کند؟

تا جایی که می‌دانم حاتمی‌کیا خیلی قبل‌تر از من دوست داشت شهید چمران را کار کند حتی در تلویزیون، ولی به سرانجام نرسید. کار من در قالب یک «الف ویژه» مصوب شد ولی تغییر در جایگاه ریاست سازمان صداوسیما باعث شد که این پروژه راکد بماند. یک نکته‌ای هم درباره خود حاتمی‌کیا بگویم؛ حاتمی‌کیا فیلمساز متعهد و دوست‌داشتنی است که اگر تصمیم می‌گرفت خارج از مرزها مشهور بشود آن‌قدر استعداد و توانمندی علمی‌اش را داشت که به‌سراغ سوژه‌هایی که آن‌ها می‌خواهند، آن‌ها سفارش می‌دهند و آن‌ها مطرح‌شان می‌کنند، برود. اما هیچ وقت به این سمت نرفت و باید به این حُسن‌نیت احترام گزارد. من حتی موقعی که می‌خواستم چمران را کار کنم از ایشان اجازه گرفتم. هنوز جمله‌اش یادم هست که “چمران گنجی است که همه می‌توانند از آن بهره ببرند. چیزهای زیادی وجود دارد که درباره چمران می‌تواند بازگو شود و من تنها مقطع ۴۸ساعته‌ای از چمران را روایت کردم”.

ما را متهم کردند که «چهارشنبه‌های سفید» را تبلیغ می‌کنیم!!

*شما بر سر ابتکاری که برای باورپذیر کردن سریال «نفس» به‌کار بردید، ظاهراً از جانب برخی مورد هجمه شدید قرار گرفتید (که از این بابت خیلی هم رنجیده و ناراحت شدید). به‌نظرتان چرا همیشه در برابر نوآوری در جبهه انقلاب (با حفظ اصول و حدود) چنین مقاومت‌ها و هجمه‌هایی انجام می‌گیرد؟ چرا «افق‌گشایی» در ساحت هنر انقلاب، با حفظ مبانی و اصول، هزینه بالایی دارد؟ آیا دست‌هایی در کار است که هنر انقلاب به‌ویژه در عرصه تصویر درجا بزند؟

قبول دارم بدون شک دست‌هایی در کار است که کلاًً، نظام جمهوری اسلامی نتواند پیشرفت کند. دشمنان ما رسماً اعلام کردند و بودجه گذاشتند اما اینکه این مورد به‌خصوص اتفاق افتاده باشد نمی‌دانم؛ می‌تواند سوء تفاهم به‌وجود آمده باشد، چون همزمان با پخش سریال «نفس» چهارشنبه‌های سفید مطرح شد و ما را متهم کردند که ما داریم این موضوع را تبلیغ می‌کنیم!! ما در حال حاضر نه‌تنها در حوزه فرهنگ بلکه در کل نظام بزرگترین مشکل‌مان نداشتن تحلیل و منتقد است. تحلیل‌گر و منتقد درست و حسابی در هیچ حوزه‌ای خصوصاً رسانه نداریم.

واقعاً به مخاطب چه‌ربطی دارد بداند فلان سلبریتی چه‌رنگی را دوست دارد

* نکته دیگر این است که شما فکر می‌کنید تلویزیون ناگزیر است به رقابت به ماهواره و فضای مجازی؛ چرا که به هر طریق و روشی برنامه‌سازی می‌کند و سلبریتی‌ها را روی آنتن می‌برد؟

اگر تلویزیون برای جذب مخاطب بیشتر و رقابت با فضای مجازی و ماهواره تصمیم بگیرد دست به دامن هر سلبریتی، هر ورزشکار و قهرمانی بشود خود به خود یک حسّ حقارت برای مخاطب به‌وجود می‌آید بگذریم از این که چه الگویی را ترسیم می‌کند. واقعاً به من در جایگاه یک مخاطب ربط ندارد فلان سلبریتی رنگ زرد را دوست دارد یا قرمز؛ به‌هنگام ورود به خانه به همسرش چه می‌گوید. لزومی ندارد عید نوروز و عید فطر بازیگر را به برنامه مناسبتی دعوت کنیم. بازیگر باید فیلم بازی کند وقتی هنرمند به انبوهی از برنامه‌های مناسبتی دعوت می‌شود ارزش‌های بصری‌اش را آرام آرام از دست می‌دهد. در هالیوود می‌گویند “ستاره داریم ۲۰ میلیون دلار دستمزد اوست” حتی نمی‌گذارند خرید برود که مردم زیاد او را نبینند که علاقه‌مند بشوند بیشتر او را ببینند. نمی‌گویم با این الگوی غربی و ستاره‌پروری موافقم و قطعاً ما باید الگوی خودمان را در فیلمسازی داشته‌باشیم، ولی تلویزیون نیازی به ستاره ندارد.

من گفتم این هیاهوها به‌نفع منافقین است!

*ما شاهد بودیم که سر ماجرای حجاب در «نفس» میزان هجمه آن‌قدر زیاد بود که داشت اصل موضوع یعنی روابط در سازمان منافقین را به حاشیه ببرد. شما هم در جایی اشاره کردید که احتمالاً خود «منافقین» هم در به‌راه افتادن این جوّ تأثیر داشتند… د.

من هیچ‌وقت نگفتم کسانی که انتقاد می‌کنند منافقند؛ کسانی نقد داشتند به آن‌ها احترام می‌گزارم. گفتم ممکن است سود این قضیه را منافقین ببرند. چرا که شاید بالا گرفتن این هجمه‌ها باعث توقف پخش این سریال شود و یا از پخش تلویزیون کنار گذاشته شود.

یک‌سری آدم‌های ظاهراً موجه ما را مورد هجمه قرار دادند

*این هجمه‌ها چطور ایجاد شد؟

زمانی که این اتفاق افتاد در اوج فشار ضبط، تدوین و آماده کردن موسیقی، بودم، هم باید کار رسانه‌ای می‌کردم و هم ممیزی‌های پخش را انجام می‌دادم. من بیشتر از یک ماه کمتر از ۴ ساعت خوابیدم که مشکل جسمانی هم پیدا کردم. به‌جای اینکه تقدیر کنند که یک نوآوری در تلویزیون اتفاق افتاد و از آن حالت تصنعی خارج شد به‌یک‌باره دیدیم یک‌سری آدم‌های ظاهراً موجه ما را مورد هجمه قرار دادند. به‌نظر من سطحی‌نگری بود وگرنه قاطبه مخاطبین خصوصاً در قم و بچه‌های حوزه استقبال کردند، پس این فشار مذهبی نبود؛ البته در عین حال هم خیلی‌ها به‌دنبال زدن تلویزیون هستند.

من داخل خانه‌ای بودم که «ماجرای نیمروز» به آن حمله کرد

*درباره یک موضوع، اظهارنظر شفاف و صریح جناب‌عالی را می‌خواهم. شما در مصاحبه‌ای که بعد از پخش سریال «ارمغان تاریکی» داشتید، گفتید که بسیاری از بازیگران وقتی بستر سیاسی سریال را متوجه می‌شدند، از حضور در آن کنار می‌کشیدند، به‌عنوان کسی که یک سه‌گانه در این موضوع کار کردید، آیا در عرصه تصویر، در ایران بازی کردن یا مشارکت در آثار با موضوع دشمنان ایران و دشمنان نظام، هزینه‌هایی دارد؟ منظورم از داخل خود سینما و حتی تلویزیون؟

قطعاً بی‌هزینه نیست. برخی از فیلم‌ها خوب ساخته نشده و آن فیلمی که خوب ساخته نشده یک جریان تند سیاسی هم به‌همراه داشته است؛ من با آن‌ها کار ندارم. وقتی یک کاری خوب نباشد تأثیر مخرب آن زیادتر است. یک چیزی را باید درنظر بگیرید هیچ‌وقت بد دفاع نکنید. فیلم را برای مردم می‌سازید؟ آن کسی که طرفدار نظام است خوشش می‌آید و طرفدار نظام نیست را هم باید جذب کنید؛ این رسالت هنر و هنرمندی است. من می‌توانستم درباره منافقین خیلی تندتر کار کنم ترور نشان بدهم ولی دقت کنید از «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» موضعم پیچیده‌تر شده زیرا آن موقع سازمان منافقین ترور می‌کرد و الآن جاسوسی انجام می‌دهد و دنبال گسترش نفاق است. من ترجیح دادم به‌روی این نفاق متمرکز شوم و مخاطب جا بخورد این‌قدر شخصیت روزبه (کاراکتر سریال نفس) می‌تواند جانی بالفطره هم باشد، در واقع بیننده به عاطفه خودش هم شک کند که روزبه را دوست دارد ولی او چنین اعتقادی دارد. من «ماجرای نیمروز» را دوست داشتم و فیلم خوش‌ساختی بود. جالب است بدانید من در سریال «نفس» داخل آن خانه‌ای بودم که «ماجرای نیمروز» به آن حمله کرد، در واقع آن‌ها سازمان منافقین را از بیرون دیدند و ما از داخل!

با سبک و سیاق تند کار بسازیم مخاطب از دست می‌رود

*به بحث منافقین بپردازیم. در نزدیک ۴ دهه‌ای که از چالش کشور با یک سازمان تروریستی مخوف و کاملاً وابسته به بیگانه یعنی منافقین می‌گذرد، اغراق نیست اگر بگوییم حتی به‌اندازه انگشتان دو دست فیلم درباره ماهیت این سازمان، جنایات و تبعاتش برای کشور نساختیم. سریال که به‌گمانم تا قبل از کار شما تقریباً نداشتیم، یعنی بعد از مثلاً فیلم پرچمدار یا توهم در دهه ۶۰، دو سه تا کار مثل ویرانگر در دهه ۷۰ دیگر کاری به‌آن‌صورت در این حوزه انجام نگرفت. توجیه هم در همه این سال‌ها این بوده که «نباید چوب به مرده زد» یا «نباید این‌ها را مطرح کرد»، ولی ما می‌بینیم خباثت و جنایت این سازمان علیه کشور ما به‌شدت ادامه دارد و ما تبعات این نگفتن‌ها را مثلاً در عوض شدن جای شهید با جلاد می‌بینیم. نظر شما به‌عنوان تنها کسی که سه‌گانه ساخته که در آن سازمان پررنگ است، درباره این استراتژی «سکوت» چیست؟

من نمی‌گویم استراتژی سکوت، چرا که قبل از «ارمغان تاریکی» واقعاً این استراتژی سکوت وجود داشت یعنی موقعی که مطرح شد من گفتم داستان را می‌خواهم در فضای منافقین روایت کنم. در وهله اول، داستان چنین سمت و سویی نداشت یک داستان عاطفی بود یک مقداری در ابتدا مقاومت شد که چرا چوب به مرده بزنیم! ولی بعد من خیلی اصرار کردم و حمایت شد بعد از پخش تازه احساس کردند جای چنین کاری خالیست. یک جریانی شروع شد و عده‌ای شروع کردند به مستند ساختن، فیلم و میزگرد. الآن استراتژی سکوت نیست و خیلی‌ها دوست دارند در این باره فیلم بسازند و افراد دیگر هم سریال ساختند، منتها پرداختن به این کارها قدری سخت‌تر شده است؛ چرا که نباید به ورطه تکرار بیفتد و مخاطب نباید در اینجا دفن شود بلکه باید همیشه برای او موقعیت‌ها جذاب و تازگی داشته باشد. در شرایطی که منافقین، صدر تا ذیل انقلاب را در پست‌ها و مقام‌های دولتی اشغال کردند. البته منافق فقط منحصر به سازمان منافقین نیست بلکه کسانی با منافق‌صفتی رده‌هایی را اشغال کردند که ریشه انقلاب را بزنند الآن مدام دارند ضربه می‌زنند از اختلاس تا تصمیم‌های ناصواب و بخشنامه‌های یک‌باره‌ای درباره زیرساخت‌های فرهنگی و اقتصادی، مردم را از جامعه و انقلاب اسلامی دور کردند. من سعی کردم در لفافه و زیرپوستی درباره منافقین صحبت کنم و اگر با سبک و سیاق تند کار بسازیم مخاطب از دست می‌رود.

یک بار یک ایمیل تهدیدآمیز داشتم

*این‌که برخی دوستان کم‌تحمل برای شما فشار ایجاد کردند و هجمه بردند به کنار، همیشه کار کردن علیه منافقین، تبعات داشته است. اگر اشتباه نکنم سعید حاجی‌میری در نامه‌ای در دهه ۷۰ گفته بود که سر ساختن فیلم «توهم» حتی تهدید به مرگ شد، شما از تبعات و تهدیدهایی که بر سر این سه سریال دریافت کردید برای ما بگویید.

یک بار یک ایمیل تهدیدآمیز داشتم و دیگر نداشتم. خوشبختانه نترسیدیم و ادامه دادیم.

دنبال کار خداپسندانه و لایک از خدا باشیم

*چرا سوژه منافقین را برای کار انتخاب کردید؟

یک زمانی فیلمسازی برایم دغدغه بود ولی یک اتفاقاتی در زندگی‌ام افتاد نمی‌خواهم به جزئیات آن بپردازم. حالا اسکار بگیرم یا جایزه کن برایم اهمیت ندارد. بدم نمی‌آید به‌خاطر حرف ارزشمندم اسکار بگیرم!! ولی حاضر نیستم به‌خاطر اسکار بروم حرف دیگری بزنم. من معتقدم قبل از اینکه یک هنرمند، هنرمند باشد بایستی به‌اندازه یک متفکر، حرفی برای گفتن داشته باشد. متأسفانه ما دنیازده شده‌ایم و دنبال این هستیم که سلبریتی‌پسند رفتار کنیم؛ غافل از این هستیم که دنبال کار خداپسندانه و لایک از خدا باشیم.

*تسنیم

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تمسخر یک بازیگر برای بازی در نقش همسر مدافع حرم – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: سوگل طهماسبی بازیگر فیلم داستانی «هنگامه» گفت که به دلیل بازی در این فیلم با مضمون شهدای مدافع حرم، خیلی از همکارانم مرا مسخره کردند و قلبم را شکستند!

به گزارش سینماپرس، سوگل طهماسبی بازیگر سینما و تلویزیون که در ویژه برنامه تلویزیونی «سیاهپوش» حضور یافته بود، به بیان خاطراتی از بازی در فیلم داستانی «هنگامه» با موضوع شهدای مدافع حرم پرداخت.

وی گفت: وقتی فیلمنامه «هنگامه» را خواندم، احساس کردم فضای متفاوتی به من پیشنهاد شده است و قصه «هنگامه» برایم خیلی تفاوت داشت. آن زمان (سال ۹۵) خیلی راحت نمی‌توانستیم درباره مدافعان حرم صحبت کنیم، چون عامه مردم هنوز با این فضا چندان آشنا نبودند.

این بازیگر ادامه داد: در آن مقطع احساس کردم که الان وقتش رسیده ارادت خودم را ثابت کنم. جالب بود که خیلی از همکارانم مرا مسخره کردند و قلبم را بابت این موضوع شکستند! من ناراحت شدم و قلبم شکست؛ بابت اینکه احساس کردم دید آدم‌ها چقدر می‌تواند کوتاه باشد.  اما همان آدم‌ها که مرا مسخره کردند، بعداً اتفاقی افتاد و پست گذاشتند و از مدافعان حرم دفاع کردند.

طهماسبی در بخش دیگری از این برنامه یادآور شد: فیلم «هنگامه» خیلی دیده شد. به خاطر دارم وقتی در جشنواره عمار به همراه ۵ خانواده از عزیزان شهدای مدافع حرم فیلم را می‌دیدم، به یک باره مادر یا همسر یک شهید می‌آمد مرا بغل می‌گرفت و می‌گفت: «این منم! هنگامه منم!» حس واقعا عجیبی بود.

  «هنگامه» به کارگردانی امیر داسارگر و تهیه‌کنندگی حامد بامروت‌نژاد ساخته شد و امین ایمانی و سوگل طهماسبی در آن ایفای نقش کردند. «هنگامه» فانوس ششمین جشنواره مردمی فیلم عمار را هم در بخش داستانی و نقش اول بازیگر زن کسب کرد.

در خلاصه  داستان این فیلم آمده است: هنگامه همسر حامد، روزهای آخر امتحانات خود را پشت سر می‌گذارد و اوضاع روحی خوبی ندارد. شهادت یکی از دوستان خانوادگی آنها، برنامه‌های حامد را تغییر می‌دهد. حالا حامد برای هنگامه خبر مهمی دارد…

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

دو چهره جایگزین «ژیلا صادقی» شدند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: برنامه نوروزی شبکه دو سیما که با اجرای «ژیلا صادقی» آغاز به کار کرده بود، در همان گام‌های نخست مجری خود را تغییر داد.

به گزارش سینماپرس، «پل فروردین» عنوان ویژه برنامه تحویل سال شبکه دو سیماست که در سه فاز روانه آنتن می‌شود. در فاز اول این برنامه که پخش آن از چهارشنبه هفته گذشته آغاز شد؛ به استقبال از نوروز، انتظار بهار و گرامیداشت میلاد امام علی(ع)؛ روز پدر اختصاص داشت و به مدت یک هفته تا آغاز سال نو روانه آنتن شد.

فاز دوم آن مربوط به ویژه برنامه تحویل سال ۹۸ بود و پس از آن نیز پخش این برنامه با پاسداشت نوروز و بدرقه آن ادامه می‌یابد.

اما نکته قابل مجری برنامه (ژیلا صادقی) بود که اجرای او در قسمت‌های منتهی به سال تحویل با نقدهای فراوانی همراه بود که خبرگزاری فارس نیز در این مطلب به آن پرداخته بود.  

در این مطلب آمده بود که ساخت مستندهای متفاوت از نقاط بکر و دیدنی ایران از جمله نقاط قوت برنامه بوده است. این برنامه در ساخت دکور و انتخاب مهمان هم موفق بوده است.  فضای دکور برنامه «پل فروردین» شبیه یک پل است. مجری و مهمانان از یک طرف آن وارد می‌شوند  و بعد در وسط پل به محیط دایره شکلی می‌رسند که در آن به گفت‌وگو می‌نشینند و در نهایت از طرف دیگر پل از صحنه خارج می‌شوند. گذر از پل زمستان و رسیدن به بهار ایده خوبی است که به صحنه «پل فروردین» معنی بخشیده اما اتفاقی که در پایان برنامه می‌افتد کار را خراب کرده! مهمان برنامه در پایان گفت‌وگو طی یک اتفاق کاملا نمایشی، چمدانی برمی‌دارد و راهی سال جدید می‌شود، ژیلا صادقی هم که قرآن و کاسه آبی در دست دارد کاسه آب را پشت سر او می‌ریزد!

در حقیقت پل فروردین از اجرا لطمه می‌بیند. «ژیلا صادقی» که حدود ۲۰ سال قبل یکی از مجریان موفق تلویزیون بود، در همان سال‌ها باقی مانده و با چانه‌ای گرم! به استقبال مهمانان می‌رود. او به قدری در خلال برنامه حرف می‌زند که گاهی مجال را از مهمان می‌گیرد و در جاهایی به قدری تلاش‌های بیهوده دارد که اجرای او را به شو بیشتر شبیه می‌کند.  

شاید اگر سازندگان «پل فروردین» از مجری دیگری در این برنامه استفاده می‌کردند، در جذب مخاطب موفق‌تر بودند.

پس از انتشار این نقدها، سازندگان برنامه «پل فروردین» نیز ترجیح دادند برنامه را با مجریان جدیدی ادامه دهند و به همین منظور «نیما رئیسی» و «محسن آزادی» به برنامه پیوستند که نیما رئیسی سابقه زیادی در اجرای برنامه‌های رادیویی دارد و در کنار آن اجرا، بازیگری و خوانندگی را هم تجربه کرده است و محسن آزادی نیز مجری برنامه موفق «خوشا شیراز» در مرکز استان فارس بوده است. در گام نخست همین تغییر کیفیت برنامه «پل فروردین» با تغییر بسیاری مواجه شد و می‌توان امید داشت در ادامه با مخاطبان بیشتری همراه شود.

این برنامه که علیرضا قربانی تیتراژ آن را خوانده از بخش‌های مختلفی تشکیل شده که در یکی از این بخش‌ها چهره‌های دنیای فرهنگ و هنر با بیننده همراه می‌شوند تا روایت‌هایی مستند از مناطق بکر و نقاط دیدنی ایران شکل بگیرد. از جمله هنرمندانی که در این سفرها با آنها همراه می‌شویم می‌توان به پوریا پورسرخ در سفر به قشم، گلاره عباسی در جزیره هرمز، شبنم قلی خانی در بافق یزد و… و. اشاره کرد که این هنرمندان در روز پخش این مستندها، مهمان برنامه «پل فروردین» می‌شوند.

گذار از زمستان به بهار یکی از ویژگی‌های دکور این برنامه است. همچنین سازه دکور با بهره‌گیری از نام آن یعنی «پل فروردین» نشانگر یک پل است که زمستان را با عبور از دروازه نوروز به بهار پیوند می‌دهد. قسمت‌هایی از «پل فروردین» که تا قبل از عید نوروز روانه آنتن شدند در بخش زمستان این دکور پخش شدند و با ورود به فصل بهار برنامه‌ها در بخش بهاری دکور ارائه می‌شوند.

این برنامه کاری است از گروه اجتماعی فرهنگی به تهیه‌کنندگی احسان ارغوانی و مهدی بابایی که هر شب ساعت ۲۳:۳۰ روانه آنتن می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

ناکامی تلویزیون در ساخت برنامه‌های تحویل سال نو – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: دست تلویزیون برای برنامه‌سازی تلویزیونی خصوصاً در ویژه‌برنامه‌های نوروز خالی‌تر از همیشه بود تا جائیکه برای تبلیغات و ستاره‌مربع‌هایش هم مشمئزکننده رفتار کرد.

به گزارش سینماپرس، رسانه‌ملی در سال ۹۷ برای اتفاقات تقویمی و سنت‌های ایرانی- اسلامی نتوانست کار نویی ارائه کند؛ همان طور که در جشن‌های ایرانی چون “یلدا” تا اعیاد معصومین برنامه‌ای جدید و با محتوایی به رخ مخاطب نکشید. دکورهای استودیوها، زرق و برق لباس‌های مجری و حتی استفاده از سلبریتی‌ها هم اتفاق خاصی را برای برنامه‌سازی تلویزیون ایجاد نکرد. بنابر صحبت‌های معاون سیما قرار بود ویژه‌برنامه‌های نوروز یک قدم رو به جلویی در عرصه برنامه‌سازی تلویزیون را به منصه ظهور برساند اما دوباره همان تهیه‌کننده‌ها، کارگردان‌ها و حتی بعضاً مجریان کاری به مراتب کلیشه‌ای‌تر و ضعیف‌تر به ارمغان آوردند.

عدم هدف‌گذاری، نداشتن رویکرد، فقدان خلاقیت و رقابت میان شبکه‌ای معلوم نیست یک برنامه را به چه سرمنزلی می‌رساند؟ سقوط و عقب‌گرد و ناامید کردن مخاطب…! برنامه‌هایی که دوباره با یک خواننده، سلبریتی و چند شوخی مضحک و اتفاق غیرجذاب هیچ نگاه کاربردی و جذابی را برای مخاطب رقم نمی‌زند؛ اینجاست که مشخص می‌شود مدیران ما استراتژی برای برنامه‌سازی خصوصاً مناسبتی ندارند که دقیقه ۹۰ به فکر می‌افتند برنامه‌سازی کنند و همان چند نفر محدود را گردهم می‌آورند. آن‌ها هم تا دقیقه ۹۰ حرفی از مجری به میان نمی‌آورند و بدون هیچ قالب و هدفی برنامه روی آنتن می‌رود.

البته در این میان نباید از استراتژی منحصر به فرد شبکه یک غافل شویم که برای اولین‌بار پای مردم‌ را در قامت سلبریتی‌ها به تلویزیون باز کرد. جایی که موضوع “چهره‌های مردمی” به میان آمد و یک اتفاق دنباله‌دار با هدف و تأثیرگذاری شکل گرفت. در مرحله اجرا هم بخش‌های موثری به رخ مخاطب کشیده شد ولیکن زمان زیاد کنداکتور «فرمول یک» گاهی با باکس‌های غیرمحتوایی و کِسل کننده همراه بود ولی روی هم رفته دور از انصاف است که نمره ضعیفی را برای «فرمول یک» تلویزیون قائل شویم ولی نمره ایده‌آلی هم نمی‌گیرد.  

شبکه دو “پل فروردین” که غیر از زرق و برق و تغییر لباس‌های پی در پی خانم مجری (ژیلا صادقی) چه درون مایه‌ای داشت؟ برنامه‌ای که سراسر سلبریتی و گفتگوهای بدون سرمنزل که هر بازیگری خیلی رها و سازماندهی شده صحبت می‌کرد و واقعاً مخاطب غیر از دیدن چند بازیگر قرار است چه درون‌مایه‌ای از “پل فروردین” نصیبش شود. “واقعاً در این شرایط اقتصادی چه لزومی دارد آنقدر هزینه‌های هنگفت صرف دکور و رنگ و لعاب صحنه‌های برنامه‌سازی خصوصاً در همین برنامه “پل فروردین” شود و هیچ سرمنزل مقصودی نداشته باشد.

البته که همین گروه تهیه‌کننده، کارگردان و مجری برنامه شب یلدایی شبکه دو را هم روی آنتن بردند و آنجا یکسری اتفاقات جدید و تأثیرگذاری مثل پرداختن به یکسری کارتن خواب‌ها، خانواده‌های شهدا، فرزندان بی‌سرپرست و بیماران صعب‌العلاج داشتند و کرسی برای انسان‌های تأثیرگذار و غیرسلبریتی پهن کردند و آیتم‌های جدید و خلاقانه‌ای را هم روی آنتن بردند ولی هیچ‌کدام از این ظرفیت‌ها را در “پل فروردین” ندیدیم. فقط یک ایرانگردی با حضور سلبریتی‌ها برپا شده بود که خیلی هم مخاطب را همراهی نمی‌کرد و می‌توانست جذاب‌تر و مردمی‌تر این مستندها و گردشگری‌ها ساخته و پرداخته شود.  

در شبکه سه “عصر جدید” یک برنامه ضعیف‌تر و فقط قدرت اجرای احسان علیخانی و شانس دعوت چند مهمان جذاب را به یدک کشید؛ اگر شب حضور مهران غفوریان و دخترش یا یوسف تیموری و برخی از کمدین‌های دیگر را “عصر جدید نوروز” به خودش نمی‌دید شاید در فضای مجازی هم خیلی روی این برنامه مانور نمی‌شد. البته برنامه‌سازان برنامه نوروزی شبکه سه یک نگاهی به موسیقی نواحی و دعوت از اقوام داشتند که در برخی از موارد به دلیل یکسری اتفاقات تعریف نشده(رقص و استفاده از ساز) دوربین روی بخش‌های دیگر و حتی پخش متوقف شد.

در شبکه چهار اما خبری از سلبریتی‌ها، دکور پُرپیمان و حرف‌های قلمبه و سلمبه نبود ولی یک مجری کاربلد داشت به نام امیرحسین مدرس! او دست به کار شد و یک کار جدیدی را انجام داد و آن مصاحبه با سعدی، بوعلی سینا و فردوسی بود که یک حلقه مفقوده در برنامه‌سازی‌های ما همین آشنایی با تاریخ، فرهنگ، ادب و هنر ایران است؛ چرا که تا به حال حرف از سلبریتی‌ها شده که مخاطبین همواره با نام و علاقه‌مندی‌هایشان آشنایی دارند و نیازمند نکات و محتواهای جدید هستند. این اتفاق را در شبکه چهار شاهد بودیم، شاید ضعف این برنامه تحت‌الشعاع قرار گرفتن از سوی دیگر شبکه‌های پربیننده‌تر بود و یکسری مخاطب خاص هم سَهمِ دیدار این برنامه تحویل سال تلویزیون بود.  

در شبکه پنج هم می‌توانیم به بازی حمید گودرزی و پلاتوهای مصنوعی هیراد حاتمی اشاره کنیم که اکبر عبدی روی آنتن طوری صحبت می‌کرد که انگار اینجا “بهارجان” نیست “عبدی‌شو” است و بدون هیچ کنترل و مدیریتی از سوی مجری مخاطب سرگردم اتفاقات و اداره غیراصولی برنامه‌سازان تحویل سال شبکه پنج بود. “بهارجان” شاید نمی‌دانست یک ویژه‌برنامه تحویل سال نوروزی است و شاید نقطه عطف “بهارجان” تیتراژ زیبای محسن چاووشی و دکور منحصر به فرد پیمان قانع باشد.  

برنامه تحویل سال شبکه‌ آی‌فیلم و شبکه افق هم که به خاطر دعوت از سیدجواد هاشمی و الهام چرخنده توانستند یک توجه رسانه‌ای به خودشان جلب کنند مگرنه دور بودن سیدجواد هاشمی از فضای اجرا و آشنا نبودن چرخنده به این فضا خصوصاً اجرای یک برنامه مناسبتی باعث شد که از این عبارت استفاده کنیم چرا باید همه شبکه‌های تلویزیونی، فکر برنامه‌سازی نوروزی بیفتند؟ چرا نباید با یک استراتژی مشخص و سیاستگذاری برنامه‌سازی چند شبکه مأمور به این کار بشوند و با هدف و سرمنزل به میدان بیایند.  

نوروز امسال باری به هر جهت برنامه‌سازی تلویزیون را شاهد بودیم حتی در تبلیغات و ستاره مربع‌هایی که مجری موظف است روی آنتن برای اسپانسرهای برنامه تبلیغ کند هم مشمئزکننده انجام شد تا جائیکه برخی از مهمانان این کار را به طنز و یا بعضاً زبان سخره بیان کردند. مدیران و دست‌اندرکاران رسانه‌ملی در عرصه برنامه‌سازی به این نکات توجه دارند که با کجا رقابت می‌کنند و قرار است مخاطب را به چه سمت و سویی هدایت کنند؟

زیرا اگر رسانه‌ملی در سمت و سو و امتداد خودش حرکت می‌کند که نیازی به این همه زرق و برق و دکور و سلبریتی ندارد ولی از آنجائیکه که کپی‌کاری ذات برنامه‌سازی ما شده ناگزیر تولیدکننده محترم به این سمت حرکت می‌کند. حتی بارها با همین برنامه‌سازان به گفتگو نشسته‌ایم طوری صحبت می‌کنند که انگار از قافله کپی‌کاری و سلبریتی‌بازی ناگزیرند عقب نمانند. اما تا کی و کجا قرار است با این دست فرمان تهیه و تولید کنیم و مخاطب قربانی یکسری رفتار غیراندیشه‌ای برنامه‌سازان و البته مدیران و ناظرین می‌شود.  

ماه مبارک رمضان در پیش است امیدواریم رسانه‌ملی فکر درست و اصولی برای ویژه‌برنامه‌های رمضانی تلویزیون بیندیشند و حتی جلوتر احتمالاً برای اعیاد شعبانیه تلویزیون نیاز به یک شکوه در برنامه‌سازی است و اگر به تعبیر سیدمرتضی میرباقری که در نشست خبری پیش از سال اعلام کرد ما دنبال تغییر و تحول در سال ۹۸ هستیم جلوگیری از رفتار کلیشه‌ای و رویکردهای تکراری خودش آغاز یک راه جدید است. امیدواریم برنامه‌های ما هم طراحی درستی داشته باشند و یک جهت و هدفی به خود بگیرند نه اینکه باری به هر جهت باشند!

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

مهم‌ترین اتفاق‌های حوزه تجسمی در سال ۹۷ – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: سیدعباس میرهاشمی؛ عکاس باسابقه سال‌های دفاع مقدس از مهمترین اتفاق‌های حوزه تجسمی در سال ۹۷ می‌گوید.

به گزارش سینماپرس، سیدعباس میرهاشمی؛ عکاس مجرب و سرشناس سال‌های دفاع مقدس در پاسخ به این پرسش که مهم‌ترین اتفاقات حوزه تجسمی در سال ۹۷ از دیدگاه او چه بوده است، گفت: اتفاقات خوب سال ۹۷ در حوزه هنرهای تجسمی، در وهله اول به مشارکت دادن و مشارکت گرفتن از جوانان در عرصه های مختلف هنرهای تجسمی بازمی‌گردد که در نوع خود اتفاق بسیار میمون و مبارکی بود.

وی افزود: اگر بخواهیم به سه رویداد مشخص که در آنها جوانان حضور پر رنگی داشتند، اشاره کنیم،  باید در ابتدا به جشنواره هنر مقاومت اشاره کرد که دبیر محترم آن و اعضای شورای سیاست گذاری این جشنواره فرهنگی هنری،  فضا را به خوبی برای حضور پررنگ و گسترده جوانان  باز کردند. با افزایش رشته‌های هنری در این دوره از جشنواره، علاوه بر اینکه زمینه حضور پررنگ جوان‌ها در مناصب اجرایی فراهم شد،  حضور پررنگ و چشم‌گیر شرکت کنندگان جوان در جشنواره نیز به شکل توأمان رقم خورد که در نوع خود اتفاق بسیار مبارک و خوبی بود و امیدوارم این روند در آینده نیز ادامه داشته باشد.

این عکاس باسابقه سال‌های دفاع مقدس گفت: اگر بخواهم از رویدادهای مهم حوزه تخصصی عکس در سال ۹۷ نیز یاد کنم، می‌توانم به برگزاری همایش «ده روز با عکاسان ایران»  که از سوی انجمن عکاسان ایران برگزار شد، اشاره کنم که در آن شاهد حضور خلاقانه جوانان عکاس و ایجاد مشارکت و تعامل آنها با عکاسان با تجربه‌تر بودیم که به اعتقاد من این رویداد نیز در نوع خود اتفاق چشم‌گیری بود و لازم است جهت تبلیغ و تقویت رویدادهایی از این دست،  تلاش شود.  

میرهاشمی ادامه داد: اتفاق مهم دیگر حوزه تجسمی در سال ۹۷،  برقراری تعامل خوب و راهگشا میان انجمن‌های تخصصی حوزه تجسمی بود که بروز جدی آن را در همایش ده روز با عکاسان ایران شاهد بودیم و طی آن انجمن‌های تخصصی مختلف در کنار هم جمع شده و در تعامل با یکدیگر، کار را به نحو احسن پیش بردند.

وی افزود: علمی شدن جشنواره‌ها از دیگر اتفاقات مثبت سال ۹۷ بود و در کنار توجه به حضور و مشارکت جوانان، توجه به بحث‌های علمی و پژوهشی نیز در دستور کار قرار گرفت.  تداوم این اتفاق می‌تواند بر عمق فعالیت‌ها بیفزاید و آنها را ماندگارتر کند.

میرهاشمی با اشاره به چشم انداز حوزه هنرهای تجسمی در سال ۹۸ گفت: تصور من این است چنان‌چه رویه سال گذشته حفظ شود و در ادامه نیز به پایه‌های علمی و پژوهشی حوزه تجسمی در کنار توجه به حضور و مشارکت پرشور جوانان اهتمام شود، یقینا سال به سال شاهد بروز رشد چشمگیر و جهش‌های بسیار بلندی در حوزه هنرهای تجسمی خواهیم بود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: متولیان حوزه هنر باید فضای لازم را برای ارائه آثار هنرمندان و بهره مندی مضاعف آن‌ها از توانایی‌هایشان فراهم کنند؛ یکی از راه‌های بهره مندی از توان هنرمندان، ایجاد فضای باز و گسترش بازار فروش آثار هنری است اگر این اتفاق بیفتد، بی شک شاهد بروز جهش‌های بسیار بلندی در عرصه هنر در سال ۹۸ خواهیم بود.

مشاهده خبر از سایت منبع