X

بایگانی خرداد 6, 1398

دفتر سینمایی

کمپانی HBO با «چرنوبیل» صدرنشین شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: سریال جدید کمپانی HBO با نام «چرنوبیل» در متوسط امتیازات سایت IMDb، سریال های «افسار گسیخته» و «بازی تاج و تخت» را پشت سر گذاشت.

به گزارش سینماپرس به نقل از اسکای نیوز، در حالی که همه به دنبال اعتراض و تغییر در سریال بازی تاج و تخت هستند، سریال جدید شرکت اچ بی او (HBO) به نام «چرنوبیل» به دنیال انتشار قسمت سوم، توانست در صدر رتبه بندی بهترین سریال‌های محبوب از نگاه مردم در سایت ای ام دی بی (IMDb) قرار بگیرد و سریال‌های محبوبی از جمله «افسار گسیخته» با بازی برایان کرانستون و «بازی تاج و تخت» را پشت سر بگذارد.

در کمتر از سه هفته این سریال با امتیاز ۹.۷ از ۱۰ که از میانگین امتیازات ۵۷ هزار کاربر دریافت کرد، به محبوب‌ترین سریال تاریخ تبدیل شد. البته ممکن است این امتیاز تا انتشار آخرین قسمت سریال دستخوش تغییراتی شود و به رتبه‌های پایین‌تر سقوط کند.

این سریال پنج قسمتی که در ژانر درام تاریخی است و تا کنون سه قسمت آن منتشر شده، داستان واقعی فاجعه انفجار هسته‌ای چرنوبیل که در سال ۱۹۸۶ در زمان جمهوری شوروی و در کشور اوکراین اتفاق افتاده است را روایت می‌کند. این فاجعه، بزرگترین حادثه نیروگاه هسته‌ای در تاریخ محسوب می‌شود. جَرد هریس، استلان اسکارشگورد، امیلی واتسون و جسی باکلی از بازیگران اصلی «چرنوبیل» محسوب می‌شوند.

پیش از این سریال «افسار گسیخته»  با ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار رای امتیاز ۹.۵ و «بازی تاج و تخت» نیز با ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار رای امتیاز ۹.۴ را به دست آورده بودند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

“خط استوا” در اندونزی مقابل دوربین رفت

به نقل از سینما دیلی:

سیامک انصاری  و فرهاد اصلانی  در نقش رییس و نایب رییس فدراسیون فوتبال به ایفای نقش می پردازند

آزاده صمدی نیز دیگر بازیگر این فیلم  سینمایی است که بزودی مقابل دوربین می رود.

تمام

 

دفتر سینمایی

اکران «پارادایس» و «اولین تولد» در آمریکا و انگلیس – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: علی عطشانی از آخرین وضعیت اکران خارجی دو فیلمش و ساخت جدیدترین فعالیت سینمایی خود گفت.

به گزارش سینماپرس، علی عطشانی کارگردان سینما درباره آخرین وضعیت اکران خارجی فیلم‌های «پارادایس» و «اولین تولد» به باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: فیلم سینمایی «پارادایس» هم اکنون در شهرهای مختلف آمریکا در حال اکران است همچنین نمایش آن درسوئد و دیگر کشورها و شهرهای اروپایی ادامه دارد.

وی افزود: فیلم سینمایی «اولین تولد» هم اکنون در انگلیس اکران می‌شود و بعد در کشورهای هند، نروژ، ترکیه و شمال امریکا نمایش داده خواهد شد.

این کارگردان با اشاره به جدیدترین فعالیت سینمایی خود بیان کرد: فیلمنامه «سلفی با دموکراسی» توسط مسعود احمدیان در مرحله بازنویسی نهایی است و به واسطه شرایط محتوایی آن و طبق برنامه ریزی‌های انجام شده زمستان کلید کار زده می‌شود.

وی افزود: فیلمنامه «رایمون» هم توسط جابر قاسمعلی در حال نگارش است و فکر می‌کنم حدود یک ماه آینده تمام شود و پاییز هدف ما برای کلید زدن آن خواهد بود.

عطشانی ادامه داد:«رایمون» را زودتر از «سلفی با دموکراسی» تولید می‌کنیم و تهیه کنندگی و کارگردانی آن‌ها بر عهده خودم خواهد بود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سریال های ماه رمضان

درود خدمت همه شما عزیزان

سریال های ماه رمضان امسال هم همانند چند سال اخیر، ماه برکت و خیر و رحمت خداوند را ماه دلهره و غم اندوه کرده است سوالهایی که ذهن مرا مدتی است به خود مشغول داشته و خوشحال میشم که مسئولان جواب دهند:

چرا از نویسندگان جوان تر ،فکر های جدید تر ، وطرح های دیگر استفاده نمیکنید؟ چرا همه سریال های ایران را باید چند نویسنده انگشت شمار بنویسند؟ چرا برای شعور مخاطب ارزش قایل  نمشوید؟ و با این همه اعتراض و تکرار مردم  از روشی که پیش گرفته اید چرا همچنان بیت المال زا هزینه سلیقه های شخصی خود میکنید؟

وقتی از برنامه های ماهواره ایراد میگیرید و مردم را منع میکنید از دیدن برنامه های ماهواره ای حد اقل برای نظر و سلیقه آنها  ارزش قائل شوید و برنامه هایی تولید کنید که مخاطب به سمت شما کشیده شود نه اینکه با زور بخواهید که مردم را پای تلویزیون ها بکشانید .

 

چرا به جای استفاده کردن از فیلم نامه های جدید و جذاب بازیگران محبوب را هزینه میکنید و آنها را خراب  میکنید؟

هرجا که برنامه ای نظر مردم را جلب کرد شما دقیقا برخلاف نظر آنها عمل کردید،چرا؟

 

پیمان

تمام.

دفتر سینمایی

دسته گل سریالی خانه سینما – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: پس از فوت محمد ابراهیم سلطانی‌فر مدیر اسبق دوبلاژ و تأمین برنامه خارجی شبکه یک و کارگردان سینما، در اقدامی عجیب و بی‌سابقه پیکر این هنرمند در قبر مرحوم رضا آقاربی بازیگر فقید سینما دفن شد؛ تحرکی که بدون هماهنگی و اطلاع به خانواده آقاربی رخ داده و منجر به پیگیری جدی خانواده برای حل و فصل ماجرا شده است.

به گزارش سینماپرس محمد ابراهیم سلطانی‌فر کارگردان فیلم «تویی که نمی‌شناختمت» ۲۲ اردیبهشت در بیمارستان لاله تهران درگذشت. او نگارنده فیلم‌نامه اولیه سریال مختارنامه بود و در دوره مدیریت وی در تأمین برنامه خارجی سیما، سریال‌هایی نظیر «ارتش سری» و «لبه تاریکی» خریداری و از سیما پخش شد. عضویت در «گروه ویژه تلویزیون» و مدیر گروه جنگ شبکه یک در زمان جنگ تحمیلی، از دیگر سوابق مهم سلطانی‌فر بود.

این هنرمند در نهایت ساعت ۹ صبح روز دوشنبه ۲۳ اردیبهشت از ساختمان شماره دو خانه سینما به سمت قطعه هنرمندان تشییع شد و در ادامه اتفاقی رخ داد که به واسط عدم حضور رسانه‌ها در مراسم خاکسپاری این هنرمند، تاکنون مسکوت باقی مانده بود. در تصمیم عجیب و غیراخلاقی، سنگ قبر مرحوم رضا آقاربی در قطعه هنرمندان برداشته شد و پیکر مرحوم سلطانی فر در همان قبر و بر روی پیکر مرحوم آقاربی دفن شد!

اکنون یازده سال پس از فوت مرحوم آقاربی، چنین اقدام عجیبی از سوی مدیریت خانه سینما انجام شده و در این زمینه حتی به خانواده این هنرمند نیز اطلاع داده نشده، چه رسد به آنکه از خانواده آقاربی کسب رضایت شود. این در حالی است که معمولاً در قطعات عادی نیز طبقات قبر به آشنایان فرد مدفون فروخته می‌شود و به لحاظ اشکال شرعی، طبقات مختلف یک قبر به چند نفر سپرده نمی‌شود.

حتی اگر این بحث مطرح شود که این قبر به رایگان به هنرمندان اختصاص می‌یابد و مالکیت کامل برای آنها قابل تصور نیست که البته فرضیه قابل اتکایی نیست، منطق حکم می‌کرد دست‌کم به خانواده این هنرمند اطلاع داده شود و در حضور خانواده آقاربی، نبش قبر صورت پذیرد و پیکر مرحوم سلطانی این مقبره افزوده شود. البته منطق ایجاب می‌کند به واسطه حرمت هنرمندان، دست‌کم آنها به صورت طبقاتی دفن نشوند و اگر قطعه هنرمندان پر شده، قطعه‌ای دیگر به عنوان قطعه سوم هنرمندان در بهشت زهرا در نظر گرفته شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

بازیگرانی که باید پول‌های مشکوک را پس بدهند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: حقوقدانان می‌گویند طبق قانون بازیگرانی که از رضوی و امامی پول گرفته‌اند؛ باید پول‌ها را پس بدهند.

به گزارش سینماپرس، افکار عمومی در حالی به استقبال دادگاه‌های بانک سرمایه می‌رود که مدت‌هاست با بحث پولشویی در سینما و شبکه نمایش خانگی و اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان توسط افرادی از قبیل حسین هدایتی، هادی رضوی و محمد امامی آشناست. احسان دلاویز نام جدیدی است که حالا در کنار این افراد در جریان دادگاه‌های بانک سرمایه مطرح می‌شود. او البته جزء برادران دلاویز است که در نفت و صندوق‌های بازنشستگی، افراد شناخته‌شده‌ای هستند و از دوران رئیس‌جمهور اسبق، در صدر منصب‌های مدیریتی و مشورتی قرار داشته‌اند. حداقل سه سال است که بین اهالی سینما و چهره‌های مشهور، افراد ذی‌نفع از ورود چنین پول‌هایی به سینما و شبکه نمایش خانگی، نامشروع بودن منابع مالی پروژه‌ها را با قاطعیت رد کرده‌اند. حالا صدور حکم برای حسین هدایتی و قرائت کیفرخواست هادی رضوی که در آن اشاراتی به احسان دلاویز و محمد امامی هم شده است، تقریبا چون و چرایی برای انکار باقی نگذاشته است. به‌طور قطع ادامه روند دادرسی‌ها جو روانی جامعه را علیه چهره‌های مشهور سینمای ایران به‌شدت سنگین‌تر خواهد کرد. هنرپیشه‌هایی که با تلاش برای تولید استدلال و استفاده از شهرت اجتماعی‌شان سعی داشتند لزوم جلوگیری از ورود چنین پول‌هایی به سینما و شبکه نمایش خانگی را انکار کنند و همین‌طور مسئولان دولتی که هر قدر روی لزوم نظارت توسط دولت در مبادی ورود سرمایه‌ها به سینمای ایران تاکید شد. آنها همچنین گفتند که چنین نخواهیم کرد و همچنان از سینمای خصوصی و لوازم آن که آزادی گردش سرمایه است، حمایت خواهیم کرد. حالا همگی زیر ضرب افکار عمومی و احتمالا قانون قرار گرفته‌اند.
وقتی درخصوص منابع مالی سریال «شهرزاد» غوغایی به پا شد، رضا کیانیان گفت: «بعضی از همراهانم مدعی هستند، منابع مالی سریال «شهرزاد» پاک نیست و در نتیجه از من پرسیدند چرا پذیرفتم که در فصل دوم این سریال بازی کنم؟ من ابتدا خواهش می‌کنم، درستی این مطلب را روشن کنند و دلایل مستند خود را مبنی بر این ادعا ارائه کنند» وی سپس حتی حضور امامی به‌عنوان سرمایه‌گذار فصل دوم را زیر سوال برد.
ترانه علیدوستی هم پاسخی به نادر فتوره‌چی داد که کمپین «نه به شهرزاد» را راه انداخته بود و در آن بیان کرد: «این ارقام برای ساخت پروژه‌ای در این سطح عجیب نیست اما قبول کنید هر قدر هم رانت در آنها دخیل باشد، بسیار کمتر از آنند که کسی برایشان هشت هزار میلیارد اختلاس کند. ما هم مثل شما هنوز نمی‌دانیم آن مبلغ به‌خصوصی که خرج ساخت سریال «شهرزاد» شده، دقیقا و تحقیقا آلوده به همین پولی که شما می‌گویید و برای گریه گرفتن از جمع، نام حقوق معلمان را روی آن می‌گذارید هست یا خیر. ما هم در حالت تعلیق قرار داریم و برای روشن شدن این قضیه نیاز است به آقای امامی اعلام جرم شود هم دادگاه‌شان تشکیل شود هم ما به ایشان دسترسی داشته باشیم تا بفهمیم تکلیف چیست.» نغمه ثمینی که نویسنده مجموعه شهرزاد بود هم گفت: «عوامل سریال هدف‌های اشتباهی برای اعتراض بر فساد مالی کلان کشور هستند.» در اینستاگرام، کمپینی با نام «آری به شهرزاد» راه‌اندازی شد و همه این هنرپیشه‌ها به اضافه افرادی از قبیل شهاب حسینی رسما به آن پیوستند. حتی از مهناز افشار تا ستاره‌های درجه‌دو مثل هومن برق‌نورد، در مقاطع و به بهانه‌های مختلف، حمایت‌های علنی و مشخصی از لزوم ورود این نوع پول‌ها به سینمای ایران و ادامه این پروژه‌ها کردند. حالا همه این افراد مدت‌هاست متهم می‌شوند به اینکه به سایه گریخته‌اند. اما این سکوت، اگرچه خود سکوت کردن در چنین شرایطی می‌تواند به تولید اتهام جدیدی علیه آنها در ذهن‌ها منجر شود، ظاهرا راه‌حل راحت‌تری است نسبت به بیان هر سخنی که می‌تواند به آتش‌های خشم را شعله‌ورتر کند. حالا فقط ابراهیم داروغه‌زاده است که به میدان آمده و می‌گوید: «پرونده‌های قضایی مفسدان اقتصادی را چماقی بر سر اهالی سینما نکنیم. این همه دستگاه‌های نظارتی و قضایی کشور تازه متوجه اختلاس بانکی هادی رضوی شده‌اند، چرا انتظار داریم کارگردان و بازیگران سریال «شهرزاد» چهار سال پیش متوجه این موضوع شده باشند؟»
ماجرا چنان در مرحله حساسی از روند خودش قرار دارد که ممکن است ابراهیم داروغه‌زاده به واسطه بیان همین جملات، پس از پایان عمر دولت فعلی، دیگر هیچ‌وقت در مناصب مدیریتی کشور حضور نداشته باشد. او در دامنه بحران، حرفی را به زبان آورد که باعث برانگیخته شدن خشم افراد زیادی شد و پس از چند بار مطرح شدن جدی بحث انفعال در مدیران وزارت ارشاد نسبت به وظیفه برخورد با فساد اقتصادی در سینما و مطرح شدن بحث‌هایی درخصوص مسیرسازی‌ها و ریل‌گذاری‌هایی که توسط این نهاد دولتی صورت گرفته و فضا را به این سمت برده است. حالا داروغه‌زاده با بیان این سخن متهم می‌شد به اینکه باقی‌مانده توضیحاتش را برای رفع اتهام از چهره‌هایی که جزء مسببان اصلی جرم در این قضیه در دادگاه افکار عمومی به‌حساب می‌آیند را به کار بسته است. اما آیا چهره‌های مشهور و به اصطلاح سلبریتی‌ها واقعا در این قضیه هیچ تقصیری را برعهده ندارند؟ بعضی از این چهره‌ها با این مفسدان اقتصادی ارتباطی فراتر از روابط کاری در سینما داشته‌اند که این موضوع در جای خودش می‌تواند محل پیگرد قانونی قرار بگیرد. به‌عنوان مثال حمید فرخ‌نژاد در سفر محمد امامی به کانادا و اعلام اقامه دعوا علیه مطالبه‌گران شفافیت در ارتباط چند پروژه نمایشی با صندوق ذخیره فرهنگیان، همراه او بود و از بعضی افراد دیگر هم چنین رفتارهایی صورت گرفته است؛ اما آنچه امروز محل بحث قرار می‌گیرد، ضامن بودن چهره‌های مشهور در قبال تمام یا لاقل بخش نامتعارف دستمزدهایی است که از این افراد گرفته‌اند. آیا سلبریتی‌ها موظف هستند تا پول‌هایی که گرفته‌اند را برگردانند؟
رسول کوهپایه‌زاده، وکیل دادگستری و علی نجفی‌توانا، عضو کانون مرکزی وکلا، دو حقوقدانی هستند که در این‌باره از آنها پرسیده‌ایم. کوهپایه‌زاده می‌گوید: «تمام این پول‌ها به علت تحصیل‌شان از منابع نامشروع باید به خزانه برگردند و عوامل فیلم‌ها شکایت جداگانه‌ای تنظیم کنند و از امثال امامی و رضوی بخواهند تا پول‌شان را از منبعی مشروع پرداخت کنند.» نجفی‌توانا البته می‌گوید: «این پول‌ها تا جایی که دستمزدها متعارف بوده، لازم نیست برگردد اما حد بالاتر از عرف قراردادهای قانون کار باید به خزانه مسترد شود.» او می‌گوید که درخصوص این جرائم صورت گرفته، باید مسئولان ذی‌ربط هم محاکمه شوند. هردوی این حقوقدان‌ها می‌گویند وظیفه پیشگیری از وقوع جرائم اقتصادی این‌چنینی، برعهده دستگاه اجرایی کشور است. در ادامه فهرست هنرپیشگانی که بیش از یک بار در پروژه‌هایی با سرمایه‌گذاری محمد امامی، حسین هدایتی و هادی رضوی حضور داشته‌اند آمده است. این افراد در صورتی که استنتاج کوهپایه‌زاده فرض گرفته شود، موظف به استرداد بیشترین مبالغ هستند و در صورتی که استنتاج نجفی‌توانا فرض گرفته شود، باز هم اینها کسانی هستند که برای یافتن کسانی که دستمزدهای نامتعارف و غیرقانونی گرفته‌اند، قبل از هر چیز باید فهرست آنها را جست‌وجو کرد. اینها بازیگرانی هستند که با آگاهی کامل از اینکه در مورد منابع مالی چنین پروژه‌هایی شبهاتی جدی وجود دارد، بارها از چنین افرادی پول گرفته‌اند.

علی نجفی‌توانا:

مدیران فرهنگی هم باید محاکمه شوند

در پیوند با ماجرای دادگاه‌های بانک سرمایه، از آنجاکه بحث به پولشویی متهمان توسط سینما و شبکه نمایش خانگی رسیده است، این سوال مطرح شده که آیا چهره‌های مشهور باید دستمزدهای نامتعارفی را که از چنین افرادی گرفته‌اند از لحاظ قانونی برگردانند یا چنین ضمانتی برعهده آنها نیست؟

درمورد بانک سرمایه صرف‌نظر از اینکه این بانک وجودش قانونی است یا نه، آنچه اهمیت دارد این است که وجوه به‌دست آمده توسط این افراد به‌اضافه مجازات مقرر در ماده ۲ قانون باید به افراد ذی‌نفع مسترد شود. درمورد اقداماتی که افراد و مسئولان نهادها با وجوه غیرقانونی اما با انعقاد قراردادهای قانونی انجام داده‌اند، باید قائل به تفکیک شویم؛ چون این افراد در قالب قرارداد مشخصی وظایفی را به‌عهده داشته‌اند و آن وظایف را انجام داده‌اند. در عین حال ممکن است این افراد زائد بر تعرفه و خلاف عرف پول دریافت کرده باشند، در این صورت این وجه نسبت به مازاد حق متعارف باید مسترد شود. دو روش در این خصوص قابل اعمال است؛ یک روش در خود مراجع قضایی است، یعنی اگر آن هنرمند از وقوع جرم مطلع بوده، باید پول را کلا برگرداند، چون با تبانی یا خلاف ضوابط، باعث تصرف در اموال دولتی شده است. اما اگر خود این افراد متهم پرونده نیستند، چون نمی‌دانستند منشأ پولی که دریافت کرده‌اند کجاست، دیگر قابل تعقیب کیفری نیستند ولی از لحاظ حقوقی، پولی که دریافت کرده‌اند قابل مطالبه بوده و قانون شکل این مطالبه را مشخص کرده است. باید شخصی که بعدا به‌عنوان مدیر منصوب این موسسات انتخاب می‌شود، با ارسال اظهارنامه و سپس تقدیم دادخواست، وجوه اضافی مازاد بر حد متعارف را مطالبه کند.

پس ماده ۱۰ قانون مدنی که تحت هر شرایطی قرارداد بین طرفین را لازم‌الاتباع می‌داند، آیا با اینکه مازاد حد متعارف دستمزدها برگردانده شود، تناقض پیدا نخواهد کرد؟

ما در همان قراردادها داریم که نوشته است اراده طرفین اگر خلاف قانون نباشد…

مگر دستمزد بیشتر گرفتن خلاف قانون است؟

بله، موسسات دولتی ضوابطی دارند و صنوف هم باید داشته باشند. این موسسات باید آن ضوابط را رعایت کنند وگرنه وجوه مازاد بر آن باید مسترد شود. در این مورد غیر از آن شخصی که پول را دریافت کرده، شخص مدیری هم که پول را پرداخت کرده، مسئولیت تضامنی دارد و باید او هم طرف دعوا قرار گیرد. در قانون کار حداقل پرداخت‌ها و حداکثر آن مشخص است. در حقوق مربوط به کارمندان هم عرف دریافتی‌ها مشخص است. دارا شدن غیرقانونی جرم است و این هم در فقه هست، هم در قانون و هم در عرف.

پیشگیری از وقوع چنین اتفاقات مالی نادرستی برعهده دستگاه قضایی است یا اجرایی؟

دو نوع پیشگیری داریم؛ یکی پیشگیری عمومی است و دیگری اختصاصی و وضعی. پیشگیری عمومی از طریق فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی اتفاق می‌افتد. اما به‌طور اختصاصی و مصداقی، مثلا همین پرونده‌هایی که در آنها در صنعت ساختمان‌سازی و کارخانه‌ها و هنرهای نمایشی، پولشویی می‌شود، ممکن است شخصی که طرف قرارداد باشد این را نداند. در لایه اول باید با پیشگیری عمومی از طریق فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی این موضوع را روشن کرد و در لایه بعدی، پیشگیری وضعی و اختصاصی لازم است. من در این خصوص، دولت و نهادهای دولتی و نظارتی را مسئول می‌دانم که باید نظارت کامل می‌کردند. وقتی خویشاوندسالاری و رانت‌خواری در کشور وجود دارد، کسی که ناظر است نمی‌تواند بر کسی که منظور است نظارت کند؛ چون ملاحظات و محذوریت‌هایی دارد. لذا پیشگیری از اینها، پیشگیری وضعی است. اگر در بحث سینما ما یک نهاد مشخصی داشته باشیم که این قراردادها در آنجا منعقد شود، توسط همین نهاد با اعمال نظارت‌های کافی هم می‌شود از فرارهای مالیاتی جلوگیری کرد و همچنین از اقدامات غیرقانونی دیگر مثل پولشویی. پس هم نهادهای صنفی مسئول هستند و هم دولت که باید در این زمینه نظارت کند.

رسول کوهپایه‌زاده، وکیل دادگستری:

سینماگران پول‌ها را پس بدهند

در جریان دادگاه‌های بانک سرمایه، جایی که بحث به پولشویی متهمان توسط سینما و شبکه نمایش خانگی رسید، این سوال پیش آمد که آیا چهره‌های مشهور، از لحاظ قانونی باید دستمزدهای نامتعارفی را که از چنین افرادی گرفته‌اند، برگردانند؟

چند نکته در اینجا مطرح است؛ اول اینکه آیا منشا این پول‌ها نامشروع بوده و از وجوهی پرداخت شده که محل تحصیل آنها ارتکاب اعمال مجرمانه است یا خیر؟ اگر چنین بوده باشد، قطعا باید این پول‌ها مسترد بشوند اما صرف ادعا کافی نیست و باید یک پروسه قضایی قانونی لازم طی بشود، منجر به صدور حکم قطعی بشود و مشخص شود که محل اخذ و منشا پرداخت پول‌ها غیرمشروع بوده‌اند. اگر چنین باشد بله؛ این پول در هر جایی و توسط هر شخصی با هر عنوانی و تحت هر معامله‌ای دریافت و پرداخت شده باشد، ولو اینکه دریافت‌کننده از محل پرداخت مطلع نباشد و به عبارت بهتر از منشا مجرمانه و نامشروع وجوه اطلاع نداشته باشد، در هر حال قانون تکلیف کرده که این وجوه باید برگردد.

اینکه شما می‌فرمایید به‌ این‌ نحو هر کسی پولی گرفته که منبع تحصیل آن نامشروع بوده، باید آن پول را برگرداند. آیا شامل عواملی مثل راننده سینه‌موبیل و تدارکات و عوامل ساده هم می‌شود یا صرفا کسانی مثل بازیگر، کارگردان و… که دستمزد نامتعارف گرفته‌اند را شامل خواهد شد؟

ببینید قانون همین را می‌گوید. قانون می‌گوید اگر مالی تحصیل شد که منشا آن مجرمانه بود، این پول باید برگردد اما افرادی که از این قضیه آگاه نبوده‌اند، جرمی مرتکب نشده‌اند و کارشان وصف کیفری ندارد و دستگاه قضایی از این حیث آنها راغیر از رد مال پیگیری نمی‌کند. اما آنها چه کاری می‌توانند بکنند برای اینکه به حق‌شان برسند؟ آنها می‌توانند جداگانه دادخواستی حقوقی را مطابق با قرارداد منعقد شده نسبت به شخص تهیه‌کننده یا همین آقایی که الان در مظان اتهام است ارائه بدهند و از او طلب دستمزد بکنند، او موظف است که این پول را از منشا دیگری پرداخت کند. فی‌المثل باید عوامل سریال  «شهرزاد» ابتدا تمام دستمزدها را برگردانند، بعد هر کدام علیه آقای هادی رضوی دادخواست ارائه بدهند و بگویند که شما مکلف بوده‌اید فلان مقدار پول را به من پرداخت کنید و آقای رضوی یا هر کس دیگری، از منبعی غیر از این منابع نامشروع پول را بپردازد. به عبارت ساده‌تر، اینها باید پول را برگردانند و شکایت جداگانه‌ای تنظیم بکنند که در آن عنوان شود ما تعهدکاری خودمان را طبق قرارداد انجام داده‌ایم و شما (یعنی سرمایه‌گذار) نتوانسته‌اید تعهدات‌تان را انجام بدهید و به دلیل اینکه منشا پول شما نامشروع بوده، ما پول را برگردانده‌ایم و حالا شما باید این خسارت را به ما پرداخت و جبران کنید.

آیا نامتعارف بودن دستمزدهای عوامل این مجموعه‌ها نمی‌تواند محملی برای دعوای حقوقی علیه آنها باشد؟

در این مورد قانون تکلیف را مشخص کرده است. قرارداد بین کارفرما و پیمانکار، مثلا بین تهیه‌کننده با کارگردان یا بازیگر، مورد حمایت قانونگذار است. یعنی ماده ۱۰ قانون مدنی صراحتا اعلام کرده که قراردادهای بین افراد تا جایی که مخالف صریح قانون نباشد، لازم‌الاتباع و لازم‌الاجراست. نمی‌شود به بهانه نامتعارف بودن دستمزد شخصا ورود پیدا کنیم. به هر حال بین دو فرد عاقل و بالغ قراردادی منعقد شده و این قرارداد لازم‌الاتباع است.

وقتی دستمزدهای نامتعارف خودشان نشانه‌ای از وقوع اعمال مجرمانه اقتصادی هستند، چطور نمی‌شود در برابر آنها موضعی داشت؟

باید جلوی این موارد گرفته شود. ما همیشه بعد از اینکه جرمی به وقوع می‌پیوندد، یعنی مراحل ارتکاب آن بی‌آنکه نهادهای نظارتی و حفاظتی به موقع عکس‌العمل نشان دهند، طی شد، تازه به فکر می‌افتیم. این کندی در عکس‌العمل بیشتر در قوه مجریه و دستگاه‌های اجرایی و نظارتی وجود دارد و بعد ما به این شکل، یک باری را به دوش قوه ‌قضائیه تحمیل می‌کنیم و هزینه فراوان‌تری هم بر دوش جامعه تحمیل می‌شود. عرض من این است که در خانه سینما و فعالیت‌های صنفی دیگر، حتما باید نهادهای نظارتی، خیلی قبل‌تر از پیشامد این نوع حوادث مجرمانه، وظایف خودشان را انجام بدهند و از وقوع آنها پیشگیری کنند. اصل بر این است که آن گلوگاه‌های فساد و بسترهای تخلف را شناسایی کنیم. وقتی فردی که هیچ بویی از هنر نبرده و هیچ دستی در عالم هنر ندارد، این‌طور ورود پیدا می‌کند و چنین دست و دلبازانه پول خرج می‌کند، قطعا باید زودتر از اینها، نهادهای نظارتی به وظایف خودشان عمل می‌کردند که کار به اینجا نمی‌رسید.

در پاسخ به سوالی در همین خصوص که چند روز پیش از آقای انتظامی، رئیس سازمان سینمایی پرسیدیم، ایشان گفتند که فیلترینگ پروژه‌ها براساس منابع مالی‌شان وظیفه وزارت ارشاد نیست. آیا چنین وظیفه‌ای چنانکه ایشان می‌گویند بر دوش دستگاه قضایی است؟

در اکثر دادگاه‌های ویژه مفاسد اقتصادی، شما مشاهده می‌کنید که بستر فعالیت‌های مجرمانه، اخذ تسهیلات کلان بانکی است. آیا این مراجع نظارتی بانکی که مربوط به قوه مجریه هستند، به وظیفه‌شان عمل کرده‌اند؟ در ثبت شرکت‌ها هم همین‌طور… قطعا در خانه سینما هم بخش حراست وجود دارد، مراجع نظارتی وجود دارند و …

در خانه سینما کمیته بازرسی هست …
بله؛ باید فیلتر آخر نهاد قوه قضائیه باشد، اما متاسفانه قبل از اینکه بحث به دستگاه قضایی برسد هم سنسورها بسیار ضعیف هستند و بستر برای انجام اعمال مجرمانه فراهم است. بعد می‌رسیم به جایی که تازه می‌فهمیم چه اتفاقی افتاده و این همه خسارت بر گرده ملت وارد شده و این همه پول از بیت‌المال هدر می‌رود.

*فرهیختگان

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«اوج» مرکز کودک و نوجوانش را نیمه تعطیل کرد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ، مرکز کودک و نوجوانش را تعطیل کرده است. وقتی سراغ مسئولانش رفتیم، شنیدیم که تعطیلی‌ای در کار نیست اما تغییر روشی درپیش گرفته و کارشان پروژه‌محور شده است و با کارمندان کمتری در حال فعالیت هستند.

به گزارش سینماپرس، بعضی سوژه‌ها حتی در پرداختن به آنها هم مظلوم حساب می‌شوند. خاطرم هست، در نمایشگاه دو سال پیش کتاب، یکی از دوستانم به نمایشگاه آمد تا برای پسرش کتاب بخرد. همراهش رفتم تا تنها نباشد و یک‌سری ناشر را هم معرفی کنم؛ یکی از غرفه‌ها خیلی شلوغ بود و برای خرید کتابی صفی جلوی غرفه تشکیل شده بود، که رده‌سنی‌شان بین ۱۰ تا ۱۶ سال بود. چنان با عشق در مورد کتابی که می‌خواستند بخرند، صحبت می‌کردند که ترغیب شدم جلوتر بروم و ببینم چه کتابی است. کتاب مورد نظر حدودا ۱۰ جلدی می‌شد، ناشر موردنظر انگار از فروش کتابش مطمئن بود. همه کتاب‌ها در بسته‌هایی آماده شده بودند و فقط باید پولش پرداخت می‌شد. کتاب هم در مورد همین «بازی تاج و تخت» بود که این روزها همه برای دیدن فصل آخرش سر و دست می‌شکنند. موضوعات کتاب متنوع بود و ترتیبش باعث می‌شد خیلی از نوجوانان دنبال این باشند که کتاب را بخرند. همه اینها را گفتم تا برسم به سوژه مورد نظر که کمتر فرد و نهادی به سراغ آن می‌رود. نوجوانان و تولید محصول فرهنگی و پرورشی برای آنها ازجمله نقاط مغفول دستگاه‌های فرهنگی بوده و هست. نسلی که در بیشتر مواقع نادیده گرفته می‌شوند و از همان کودکی به یکباره به سمت جوانی پرت می‌شوند. بهانه نوشتن این گزارش شایعه‌ای بود که گفته شد،

سازمان اوج، مرکز کودک و نوجوانش را تعطیل کرده است. وقتی سراغ مسئولانش رفتیم، شنیدیم که تعطیلی‌ای در کار نیست اما تغییر روشی درپیش گرفته و کارشان پروژه‌محور شده است و با کارمندان کمتری در حال فعالیت هستند. در حالی که کسانی که از این مرکز رفته‌اند، این مساله را تایید می‌کنند که دیگر در سازمان اوج کودک و نوجوانی وجود ندارد. گویا تنها نهادی که تصمیم گرفته بود به صورت مشخص در حوزه نوجوان تولید محتوا کند بعد از گذشت مدت کوتاهی ترجیح داده است که دامنه فعالیتش را محدود کند. نوجوان بودن دشوار است و در روزگار ما دشوارتر است اما اینکه فضای فرهنگی بتواند دورانی را ترسیم کند که نوجوان از حضور در این دوره لذت ببرد، مساله مهمی است. واضح است که فضای فرهنگی کشور در پرداخت به قصه و دغدغه‌های رده‌سنی نوجوان و آسیب‌هایی که متوجه این نسل است کوتاهی کرده است اما موارد جزئی‌ای که در این موضوع شکل گرفته را بررسی می‌کنیم.

نوجوانان در قاب جادو

یادتان می‌آید وقتی شهاب حسینی با آن سلام مخصوص به قاب تلویزیون می‌آمد و از حرف‌ها و دغدغه‌هایی می‌گفت که آن زمان فقط در ذهن‌مان می‌گذشت و هیچ وقت به زبان نمی‌آوردیم. برنامه «نیمرخ» در دهه ۷۰ پخش می‌شد استقبال از آن باعث شد چندین فصل ادامه دار باشد و بهانه خیلی‌ها شده بود برای نگاه کردن به تلویزیون و شنیدن دغدغه‌هایشان. از این دست برنامه‌ها زیاد بود، برنامه‌هایی که برای نوجوانان ساخته می‌شد و خیلی‌ها بودند که دغدغه‌های این گروه سنی را می‌دیدند و برایش برنامه داشتند.

دهه‌های ۶۰ و ۷۰ و بیشتر هم ۷۰، نسلی در برنامه‌های تلویزیونی حضور داشتند که برای نوجوانان کارهای خاطره‌انگیزی ساختند. در آن زمان همزمان با پخش انیمیشن‌های خارجی، رسانه ملی هم در تولید آثار ویژه نوجوان کم نمی‌گذاشت. در بین برنامه‌هایی که به بهانه مخاطب نوجوان ساخته می‌شد، برنامه‌هایی ترکیبی همچون «محله برو بیا» و «زیر گنبد کبود» تا برنامه‌های عروسکی مثل «جینگیل و فینگیل» و «کار و اندیشه» که به خاطر فضای فانتزی‌ای که داشتند بیشتر به دنیای کودکان نزدیک بود. با این وجود، معدود آثار نمایشی و شخصیت‌های محبوب آنها، بچه‌ها را پای جعبه جادوی کوچک می‌نشاند و سرگرم‌شان می‌کرد. برنامه‌های تلویزیونی که در همان فضای درس و مدرسه می‌گذشت، مثل مجموعه‌های «بازم مدرسه‌ام دیر شد» و «مبصر ۴ ساله کلاس» که فضایی فانتزی از دوران تحصیل و کلاس‌های درس را به یادمان می‌آورد. بعد هم رسیدیم به مجموعه‌هایی مثل «دنیای شیرین دریا» یا «بچه‌های مدرسه همت»، سریال‌هایی که باز هم دغدغه این نسل را داشت و هر بار با یک داستان تازه سعی می‌کرد یک مساله را حل کند، اما انگار همه اینها در دهه ۷۰ باقی ماند و با گذشت زمان و رسیدن به دهه ۸۰، کفه ترازوی تولید برنامه برای گروه سنی کودک بسیار سنگین‌تر از گروه سنی نوجوان شد و شاید بتوان گفت که در سال‌های اخیر تلویزیون این طیف سنی را نادیده گرفته و برنامه مشخصی برایشان نداشت. اگرچه در سال‌های اخیر معدود برنامه‌هایی هم ساخته شدند مثل «اقیانوس آرام» که مشخصا سراغ دغدغه‌های نوجوان‌ها رفته بود ولی این مدل کار هم نتوانست به شکلی فراگیر دیده شود.

بیژن بیرنگ برای همه نوجوانان دهه ۷۰ یادآور خاطرات شیرینی است که به «دنیای شیرین»، «دنیای شیرین دریا» گره می‌خورد. او درباره اتفاق‌هایی که در آن زمان می‌افتاد و الان همه غافل شده‌اند و برنامه‌ای برای این گروه سنی ندارند، می‌گوید: «اگر در آثار نمایشی تلویزیون به معضلات و دغدغه نوجوانان (گروه سنی ۱۳ تا ۱۹) آن‌طور که باید پرداخته نشد، شاید به این خاطر است که امکان ورود به این حیطه را نداشتیم. کارهایی هم که سال‌های دور در این ژانر انجام داده بودیم تلاش‌های ناکامل و خودجوشی بود که به ذهن‌مان می‌رسید و به اجرا در می‌آوردیم. هر چند پیش‌تر یکی دو سریال با موضوع مدرسه و نوجوانان ساخته شد اما اینها اصل موضوع را حل نمی‌کردند. باید قبول کنیم که ما هیچ وقت به دغدغه بچه‌ها در حیطه آموزش و پرورش توجهی نکردیم و گروه سنی نوجوان بالای ۱۵سال مورد هدف هیچ مجموعه تلویزیونی نبود در صورتی که در دنیا بیشترین فیلم و سریال‌ها به این گروه سنی تعلق دارد.»

نوجوانی فقط محدوده یک دوره سنی نیست و اگر نوجوان در این بستر سنی به شکلی صحیح پرورش یابد، تبدیل به قوه شگفت‌انگیز و اثرگذاری در جامعه خواهد شد. در دنیا، برای این رده سنی تولید محتوا دارند. نمونه مشهور آن سری کتاب‌های هری پاتر و فیلم‌هایی که از این جادوگر نوجوان ساخته شد و هنوز هم ساخته می‌شود. هری پاتر آمریکایی آنقدر موفق بوده که دامنه رمز و رازهای زندگی‌اش توانسته به زندگی نوجوانان زیادی در کشورهای دیگر گسترش یابد. همین را مقایسه کنید با فضای سینما و تلویزیون‌مان که برای نوجوانان هیچ برنامه‌ جدی موفقی ساخته نشده است و اگر جایی هم باشد که بخواهد کاری انجام دهد، به دلیل نداشتن بودجه، اولین کاری که می‌کنند حذف کردن این بخش است. سریال «بچه مهندس» شاید نمونه‌ای از این سریال‌ها باشد که امید می‌رفت تا به دغدغه‌های این سن بپردازد. فصل اول آن، خوب شروع شد و کودکی چند بچه پرورشگاهی را به تصویر کشید. همه منتظر بودند که در فصل دوم، دغدغه‌های نوجوانان را شاهد باشیم، اما برعکس این موضوع اتفاق افتاد و به جای یک نوجوان، ما جوانی را دیدیم که به سن دانشگاه رسیده و دغدغه‌اش ازدواج با دوست دوران کودکی‌اش بود؛ یعنی کاملا سن نوجوانی حذف شد و بچه مهندس از کودکی پرتاب شد به قصه‌ها و دغدغه‌های یک جوان.

در حوزه سینما هم همین مساله را داریم، حتی وقتی در فضای مجازی، عبارت فیلم سینمایی برای نوجوانان را جست‌وجو می‌کنید، به جای فیلم برای نوجوانان به سینمای کودک می‌رسیم. سینمایی که درست مثل تلویزیون، در دهه ۶۰ و ۷۰ موفق بود. جشنواره فیلم کودک و نوجوان که برگزار می‌شد، خیلی از کارگردان‌های بنام و شناخته شده به دنبال این بودند که در این جشنواره شرکت کنند و اثر بسازند اما روند به‌گونه‌ای پیش رفت که دیگر کسی در این حوزه سرمایه‌گذاری نمی‌کند و حرف‌شان این است که سینمای مختص نوجوان مخاطب ندارد!

صفحات خالی

همان چند خطی که در مقدمه گفتم، نشان می‌دهد چقدر در حوزه کتاب هم به نوجوان‌ها بی‌توجهی شده است، به قول مصطفی رحماندوست، نویسنده‌ای که عمرش را برای حوزه کودک و نوجوان گذاشته است: «برای نوجوانان هیچ کاری نکردیم، همان‌طور که خانواده به آنها و سن حساس‌شان توجه نکردند، همان‌طور که مدرسه و آموزش و پرورش هم برایشان برنامه‌ای ندارد.»

در حوزه کتاب هم اتفاقی که افتاده این است که ناشران بیشتر از آنکه به این قشر درحوزه تالیف کتاب توجه کنند، تمرکزشان را بر ترجمه گذاشته‌اند و همین باعث شده است تا تالیف‌های کمی داشته باشیم. اما کتاب‌هایی هم در این بین هستند که برای این قشر نوشته می‌شوند اما نادیده گرفته می‌شوند.

مثلا کتاب «تن تن و سندباد» نوشته محمد میرکیانی ازجمله این کتاب‌ها است که داستانی جدید دارد و برای نوجوان‌ها می‌تواند جذاب باشد. میرکیانی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» درباره این کتاب و سبکی که برای آن انتخاب کرده است و اینکه دغدغه‌اش برای نوشتن در حوزه کودک و نوجوان چیست، می‌گوید: «نوع نگاه من برای نوشتن در حوزه کودکان و نوجوانان تعریف زندگی شرعی و اسلامی است؛ ایجاد دلبستگی در بچه‌ها تا به زندگی شرعی و اسلامی علاقه‌مند شوند. در این اوضاعی که برای نوجوانان هیچ مساله‌ای تعریف نمی‌شود، نوشتن از دغدغه‌های آنها برایم مساله مهمی است.»

نکته دیگری که میرکیانی به آن تاکید می‌کند، بی‌توجهی مدیران در بخش کتاب و کلا حوزه کودک و نوجوان است و می‌گوید: «فکر می‌کنم عمده مشکلاتی که ما داریم این است که مسئولان فرهنگی ما با جزئیات وظیفه و ماموریت فرهنگی خودشان آشنا نیستند. کلیات را می‌دانند اما با جزئیات آن آشنا نیستند. غریب به اتفاق مدیران فرهنگی ما با جریان تولید فکر و فرهنگ آشنا نیستند. اینها اکثرا مدیران اجرایی‌ هستند ولی حوزه تولید فکر و فرهنگ کاملا تخصصی است. مسئولان فرهنگی ما به دلیل اینکه با جزئیات تولید فکر و فرهنگ آشنا نیستند، در تصمیم‌گیری‌هایشان عاجز و ناتوانند. حالا این مدیران فرهنگی را بگذارید کنار حوزه سنی‌ای که هیچ کاری برایشان نمی‌شود و اگر کاری هم انجام بگیرد، آنقدر کار را نادیده می‌گیرند که عملا نوجوان با هیچ محتوای مناسبی روبه‌رو نیست. کار ما برای این سن خیلی سخت است. اما مدیران فرهنگی فقط گوشه‌ای نشسته‌اند و تماشا می‌کنند!»

کتاب دیگری که در حوزه نوجوانان به چاپ رسید و توانست مخاطبان خوبی را پیدا کند، کتاب «خلوت مدیر» بود، «خلوت مدیر» رمانی با حال و هوای روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است و روایت آن در بین سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ اتفاق می‌افتد. نویسنده در این رمان داستان شخصی به نام حمید مهران را روایت می‌کند که حکم مدیریتش برای یکی از مدارس پسرانه جنوب شهر تهران در سال ۱۳۵۵ صادر می‌شود. این مدرسه پیشتر در فاصله کوتاهی چهار مدیر عوض کرده است و او اکنون پنجمین مدیر آن مدرسه است. علی‌اکبر والایی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» درباره این رمان و مخاطب نوجوانش می‌گوید: «زمانی که کتاب را می‌نوشتم، یاد دوران نوجوانی خودم می‌افتادم، برای همین در نگارشش هیچ شکی نداشتم. یادم می‌آید که به یک مدرسه رفتم برای نقد کتاب و سوالاتی که بچه‌ها از من داشتند، خیلی جالب بود، سوالاتی که شاید به ذهن هیچ کارشناسی نرسد.»

او در ادامه گلایه‌ای دارد از اتفاقاتی که در کتاب‌های حوزه نوجوان می‌افتد و می‌گوید: «خیلی بد است که توجهی به این قشر نمی‌شود، حتی اگر شما کتاب هم بنویسید، باز هم کتاب دیده نمی‌شود، یعنی ناشر برای شما کاری انجام نمی‌دهد، اولویت ناشران با کتاب‌های ترجمه است چون می‌بینند سودش را دارد و دیگر چرا برای خودش دنبال درددسر بگردد تا حق تالیف به نویسنده بدهد، پس سعی می‌کند خیلی راحت کتاب را ترجمه کند، تازه می‌گردد و کتاب‌هایی را پیدا می‌کند که می‌داند طرفدار بیشتری دارد و خودش را راحت می‌کند. اما یک مساله را باید همه‌مان بدانیم و آن اینکه اگر به این سن حساس بی‌توجه باشیم خیلی چیزها را از دست خواهیم داد که دیگر نمی‌توانیم آنها را جبران کنیم. »

کارهای انجام نشده را گفتیم اما از کسانی هم که تلاش‌شان را در این عرصه دارند هم نباید غافل شد. ناشرانی که دغدغه‌شان فقط در همان حوزه بزرگسال نمانده و برای دوره سنی نوجوان هم برنامه دارند. انتشارات افق و انتشارات سوره مهر ازجمله ناشرانی هستند که برای کودک و نوجوان هم سهمی را در نظر گرفته‌اند و سعی نکردند که کفه ترازوی کودکان‌شان به نوجوانانش بچربد و ناشری مثل «کتابستان معرفت» که کتاب‌هایی مثل «زایو» را در ژانر تخیلی منتشر کرد و توانست مخاطبانی را هم برای خودش دست و پا کند. اما در کل کارهای نکرده زیادی در این حوزه وجود دارد که همت جمعی می‌طلبد برای به سرانجام رساندنش.

*فرهیختگان

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پیکر مرحوم پرویز بهرام چهارشنبه تشییع می شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مراسم تشییع پیکر مرحوم پرویز بهرام چهارشنبه از مقابل تالار وحدت برگزار می شود.

به گزارش سینماپرس، مراسم تشییع پیکر مرحوم پرویز بهرام روز چهارشنبه ساعت ۱۰ صبح از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س)  برگزار خواهد شد.

گفتنی است پرویز بهرام  پس از تحمل یک دوره بیماری امروز صبح دار فانی را وداع گفت.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

جایزه بهترین قهرمان سال در انتظار «مرد آهنی» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: پیش بینی می‌شود، رابرت داونی جونیور بازیگر شخصیت مرد آهنی جایزه بهترین قهرمان در دنیای سینما و تلویزیون را از آن خود کند.

به گزارش سینماپرس به نقل از کمیک بوک، ستاره فیلم سینمایی «انتقام جویان:پایان بازی» یعنی رابرت داونی جونیور محتمل‌ترین گزینه برای دریافت پاپ کورن طلایی بهترین قهرمان  از جوایز سینمایی و تلویزیونی اِم تی وی (MTV) است و جلوتر از قهرمان‌های دیگری از جمله بازیگر فیلم کاپیتان مارول با بازی بری لارسون و میسی ویلیامز بازیگر نقش اریا استارک در سریال بازی «تاج وتخت» قرار خواهد گرفت.

در ادامه این لیست نیز نام بازیگر فیلم سینمایی «شزم» و همچنین جان دیوید واشنگتن بازیگر فیلم نامزد اسکار «کلنز من سیاهپوست» به چشم می خورد.

رابرت داونی جونیور همکاری اش با کمپانی مارول را یازده سال پیش با ایفای نقش در فیلم «مرد آهنی» محصول سال ۲۰۰۸ آغاز کرد و اکنون برای ایفای نقش قابل تحسینش در فیلم سینمایی «انتقام جویان:پایان بازی» نامزد بهترین قهرمان سال در جوایز سینمایی و تلویزیونی ام تی وی شده است.

این نهمین نامزدی وی در این جشنواره و سومین نامزدی او در بخش بهترین قهرمان سال محسوب می‌شود. هر هشت نامزدی گذشته او نیز با شخصیت مرد آهنی به دست آمده است. جونیور در سال ۲۰۱۳ یک بار نیز موفق به دریافت جایزه از این جشنواره شد، اما این جایزه به تمامی عوامل فیلم انتقام جویان داده شد و در صورتی که امسال جایزه بهترین قهرمان را دریافت کند اولین جایزه فردی او از این جشنواره محسوب می‌شود.

گفتنی است، رابرت جونیرو که سابقه برنده شدن جایزه بهترین بازیگر  مرد از جشنواره گلدن گلوب را دارد، چند هفته بعد از اکران فیلم جدید انتقام جویان خبرهایی از نامزد شدن وی در اسکار ۲۰۲۰ منتشر شده بود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

لیلا حاتمی درباره حذفش از سریال نهنگ آبی توضیح داد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: «لیلا حاتمی» بازیگر مجموعه «نهنگ آبی» به مخاطبانش درباره “نقش، حضور و غیبتش” در این سریال شبکه خانگی توضیحاتی ارایه کرد.

به گزارش سینماپرس، «لیلا حاتمی» بازیگر مجموعه «نهنگ آبی» درباره “نقش، حضور و غیبتش” در این سریال شبکه خانگی در متنی نوشت:

«لازم می‌دانم درباره‌ی نقش، حضور و غیبتم در سریال «نهنگ آبی» چند نکته را با تماشاگرانی که “آناهیتا” و من را در این سریال دنبال کرده‌اند، در میان بگذارم.
حضور من در این سریال با این قول و قرار صورت گرفت که این نقش در بازنویسی فیلمنامه رشد و عمق پیدا کند. وعده دادند نویسنده‌ای در راه است اما هرگز نویسنده‌ی در راه، به این پروژه نرسید و نویسنده‌ی اصلی سریال و تهیه‌کننده نیز نیازی در جدی گرفتن درخواست‌های من حس نکردند، یا مشغله‌های مربوط به فیلم دیگرشان، این امکان را به آنها نمی‌داد.

پافشاری من از یک سو و حوصله‌ی کم طرف‌های مقابل برای چنین اموری تا آنجا پیش رفت که توان ادامه‌ی همکاری از من سلب شد. بعد از تلاطم‌های بسیار فرساینده و مطلقاً بی‌نتیجه، توافق کردیم من و “آناهیتا” از سریال خارج شویم و طرحی برای داستان و خروج این شخصیت صورت بگیرد، با این تعریف ” آناهیتا” مصمم می‌شود اسرار شرکت را فاش کند اما قدرت پشت پرده‌ی شرکت، او را از پا در می‌آورد و همین تعریف، نوشته و فیلمبرداری شد.
 

با مرگ “آناهیتا” من هم از گروه جدا شدم اما سازندگان این سریال باز بر خلاف توافق‌مان، سرنوشت دیگری برای “آناهیتا” در نظر گرفتند و گویا او را تا اطلاع ثانوی، غیب کرده و فراری داده‌اند.

سرنوشتی ناموزون برای “آناهیتا” که دیگر من نقشی در ایفای آن نداشتم و کاملاً غافلگیر شدم. شکل خروج “آناهیتا” از داستان، اهمیت‌اش برای من، غیر از نقش و ملاحظات شغلی، در این بود که با تماشاگری که نقش را دنبال کرده بود، مراسم خداحافظی را به جا آورد اما در شکل کنونی به نظر می‌آید من سریال را بدون ملاحظه و احساس تکلیف نسبت به تماشاگر رها کرده‌ام و به این دلیل ناپیدا شده‌ام. چنین کاری خلاف اصول و حساسیت‌های من است. اگرچه نوشتن این یادداشت تغییری در چیزی ایجاد نمی‌کند، اما حداقل می‌تواند سهم من، نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده را از این تقصیر روشن‌تر کند.»

لیلا حاتمی ۹۸/۰۳/۰۵
 

سریال «نهنگ آبی» به کارگردانی فریدون جیرانی هر هفته در شبکه نمایش خانگی با مجوز سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حال توزیع است.

مشاهده خبر از سایت منبع