سینماپرس: فرشید نوابی از روند فیلمسازی که آنقدر غم، بدبختی، خون و خونریزی، اعتیاد و تلخی نشان میدهد عصبانی است؛ باید از این سینما استعفا داد و رفت که هنرپیشههای معروفش یا مدام سیگار میکشند، اخمو و خشمزدهاند.
به گزارش سینماپرس، در “خاک سرخ” ابراهیم حاتمیکیا ایفای نقش کرده، اما با “جدال سرنوشت” وارد عرصه بازیگری شد. در سریالهای “پروانه” جلیل سامان، “من یک مستأجرم” پریسا بختآور و “ماه و پلنگ” احمد امینی، نقشهای خاکستری و منفی داشت. مدتی است کمکار شده و شبها به پردیس چارسو میآید و با همکارانش فیلم میبیند. او در گفتوگو با تسنیم از عصبانیتی گفت که نسبت به شکل و شمایل فیلمسازی و ترکیب فیلمهای جشنواره فیلم فجر امسال برایش ایجاد شده است.
فرشید نوابی تأکید کرد: ۱۵ فیلم دیدم، اما “خون شد” مسعود کیمیایی دیگر به اوج تلخی، صحنههای خشونت و خون و خونریزی رسید که مرا به این جمله و عبارت رساند که چرا جشنواره ما خشمواره، غمواره و مصیبتواره شده است؟ باور کنید به عنوان یک سینماگر دلم برای تماشاگری میسوزد که قرار است سال آینده این فیلمها را ببیند. چرا جشنواره مابه یکسری مسائل و معضلات حاشیه شهرهای بزرگی مثل تهران تبدیل شده و میآییم وارد زوایای پنهان زندگیهای سیاه و تلخ میشویم؟
بازیگر سینما و تلویزیون تصریح کرد: زمانی میگفتیم جشنواره سیاهنمایی نکند و امروز باید اشاره کنیم که سفیدنمایی کنید! واقعاً همه فیلمها را سیاهی و تلخی فراگرفته است. در این ۱۵ فیلمی که دیدم فقط “سینما شهر قصه” بود که یک بار طنزی داشت. همه فیلمها بر خشم و تلخی تأکید دارند.
نوابی به کشیدن سیگار مدام هنرپیشههای معروف در فیلمهای سینمایی انتقاد کرد و گفت: چرا آنقدر هنرپیشههای معروف در فیلمهای سینمایی از همان پلان اول سیگار میکشند تا آخرین سکانسها؛ حتی در فیلم ابراهیم حاتمیکیا هم شاهد همین اتفاقیم. چرا آنقدر برخی از هنرپیشههای ما، اخمو، سیگاری و خشمزدهاند. من از این شکل فیلمسازی عصبانیام؛ از شکل برخورد اجتماعی با معضلات اجتماعی ناراحتم. ما قرار نیست در فیلمهای سینماییمان، آنقدر بدبختی، خون و خونریزی، اعتیاد، غم و حبس نشان دهیم.
وی افزود: اگر سینمای اجتماعی این است، باید از سینما استعفا داد و رفت. چرا فیلمی نمیسازیم حال مردم را خوب کنیم؟ قرار نیست طنز و لودگی باشد. یعنی در این شهر و کشور هیچ سوژهای برای اینکه حال مردم خوب شود، وجود ندارد. بگذاریم مردم به هنگام خارج شدن از سالنهای سینما، شاد و خندان باشند به جای اینکه آنقدر نگاههای بهتزده و حیرتزده و ناراحت و مغموم ببینیم.
نوابی در پایان خاطرنشان کرد: من اصلاً نگاه این نوع فیلمسازی را نمیفهمم که بعد از ۲۸ سالی که به جشنواره فیلم میآیم و بازیگری و کارگردانی کردم، متوجه نمیشوم چرا کارگردانهای ما با نمایش فضای اعتیاد، شمشیر و دشنهکشی و چاقو زدنهای مدام، مردم را عصبانی کنند؟ واقعاً از این جشنواره عصبانیام و دلم برای تماشاگرانی میسوزد که سال آینده این فیلمها را پول بدهد و اینها را ببیند.
*تسنیم
سینماپرس: جدیدترین آمار فروش فیلم های سینمایی برای علاقه مندان منتشر شد.
به گزارش سینماپرس، جدیدترین جدول آمار فروش فیلم های سینمایی و کم فروش و پر فروش ترین فیلم ها برای علاقه مندان منتشر شد که بر اساس جدیدترین آمار فیلم «مطرب» همچنان در صدر گیشه است.
مطرب۳۷میلیارد و ۱۰۰میلیون ۸۹روز اکران
چشم و گوش بسته ۱۲میلیارد و۲۰۰میلیون۸۹روز اکران
زیرنظر ۷میلیارد و ۶۰۰میلیون۴۰روز اکران
منطقه پرواز ممنوع ۵میلیارد و ۸۰۰ میلیون۸۹روزاکران
جهان با من برقص ۵میلیارد و۳۰۰میلیون۳۳روزاکران
بنیامین ۴میلیارد و ۸۰۰میلیون۸۹روزاکران
جاندار ۳میلیارد و ۶۰۰میلیون۵۴روزاکران
بیست و سه نفر ۲میلیارد و۱۰۰ میلیون۵۴روزاکران
آشفتگی ۶۶۰میلیون۴۷روزاکران
اژدر۵۱۰میلیون۲۹روزاکران
سونامی ۴۰۰میلیون۴۰روزاکران
مشت آخر ۲۲۰میلیون۴۷روزاکران
امیر ۱۱۵میلیون۲۳روزاکران
کاتی و ستاره ۱۱۲میلیون۱۶روزاکران
قطار آن شب ۲۵میلیون۱۶روزاکران
اولین امضاء برای رعنا ۱۵میلیون۲۳روزاکران
دوئت ۱۰۰هزارتومان۲روزاکران
شنای پروانه اولین فیلم سینمایی محمد کارت، کارگردان جوان ومستند ساز موفق سالهای گذشته.
فیلمهای مستند سینمایی و کوتاه داستانی، چون «خونمردگی»، «بختک»، «معلق» «آوانتاژ»، «بچهخور» جان تازه ای به سکون جشنواره فجر در سالن چهارسو داد.
جواد عزتی، طناز طباطبایی، امیر آقایی، پانته آ بهرام، علی شادمان، نیره فراهانی، مهدی حسینینیا، ایمان صفا، مهلقا باقری، نادر شهسواری و آبان عسکری،
بازیگران فیلم شنای پروانه هستند، که در حوزه اجتماعی دغدغه خود را به تصویر کشیده است.
داستان یک مدلی از ادمهای قلدر است که یکی از انها بخاطر قتل همسرش به زندان می افتد.
جمعیتی از داداشی های خالکوبی شده به تکاپو میافتند و بخشی از شهر را به تصویر می کشند که قانون جنگل را دارد .
داستان برگرفته از یک آسیب اجتماعی است پدیده دست به دست شدن تصاویر شخصی و ابرو ریزی در فضای مجازی.
مردمی را لازم داریم که اگر تصاویر شخصی کسی به دستشان رسید بجای تماشا و پخش ان را پاک کنند.
کارت این حرف را به خشن ترین شکل ممکن و با بازسازی صحنه های قتل، نشان دادن بازوهای ستبر و مغز های کوچک گندیده می خواهد بزند.
جواد عزتی نقش اصلی دارد و دچار تحولات عجیب و غریبی می شود.
و مسیر یک استاد مکانیکی تا قلدری باهوش را در عرض چند دقیقه طی می کند
زیرا در شنای پروانه ، کارت به این نتیجه رسیده در زمان ناکارآمدی قانون و حضور قلدرها فقط یک قهرمان قلدر-کارآگاه می تواند جواب بدهد.
داستان خیالی کارت با تکه های مستند طوری و واقعی از روایت حادثه ای که در جامعه اتفاق می افتد و همه ما در جریانش هستیم جان میگیرد
وگرنه بخش تولید پوارو از جواد عزتی بیهوده است در واقع خون این گونه افراد بیشتر وقتها به هدر رفته و فراموش می شود.
کارت در کارنامه خود فیلمهای درخشانی دارد و مسیر پیش روی او هم مسیری سخت اما روشن است.
زهرا صفایی زاده
مجله الکترونیک دفتر سینمایی
سینماپرس: فیلم سینمایی «کشتارگاه» نام چهارمین فیلم عباس امینی است که امسال به عنوان فیلم اول او در بخش نگاه نو جشنواره به نمایش درآمده است.
سید علی فاطمی/ فیلم سینمایی «کشتارگاه» نام چهارمین فیلم عباس امینی است که امسال به عنوان فیلم اول او در بخش نگاه نو جشنواره به نمایش درآمده است. فیلمی که داستان آن به قاچاق دلار اختصاص داشته و صاحب کشتارگاهی به نام متولی را به تصوی می کشد که سه نفر از کارگران خود را در سردخانه کشته و اکنون به کمک نگهبان و پسر امیر او اقدام به دفن و پنهان ساختن ماجرا می نماید. آن ها را دفن می کند. این در حالی است که متولی مالک یک کشتارگاه در شرایط تلاطم بازار دلار و طلا در حال قاچاق گوشت و دریافت عرض آن از مرزهای جنوب کشور است و از این جهت «کشتارگاه» سعی می کند تا به صورت نمادین به ترسیم وضعیت اقتصادی و امنیتی کشور بپردازد. شرایطی که مبتنی بر آن عده با سوءاستفاده از وضعیت اقصادی و ول شدگی حاکم بر اقتصاد کشور سعی می کنند تا با تحت فشار گذاشتن اقشار مختلف جامعه به افزایش ثروت خود بپردازند که این تصویر سازی اگر چه مناسب و ضروری است اما «کشتارگاه» با تعمد ویژه سعی دارد تا این سو استفاده را به بنده حاکمیتی سرایت بخشیده و متولیان کشور را در قالب متولی کشتارگاه ترسیم نماید. شخصیتی موجه که دلارهای خود را به تهران منتقل نموده و در بازار آزاد به فروش می رساند و به نوعی کنترل کننده بازار است.
امیر در «کشتارگاه» شخصیتی فداکار است که از فرانسه دیپورت شده و اکنون پس از کمک به متولی در سربه نیست کردن جنازه ها مورد توجه او قرار گرفته و به نوعی نوچه او می شود. فرایندی که به صورتی نمادین با حضور او در تیم فوتبال سالنی متولی آغاز می شود و در ادامه به عنوان گماشته او د رتزریق دلار به بازار و کنترل کننده قیمت و قاچاقچی ارز و … ادامه مسیر می یابد و البته در نهایت همین امیر است که متولی را در اختیار خانواده هاشم و دختر او با نام اسرا به عنوان نماد قوم عرب قرار می دهد تا ایشان را به سزای اعمال خود برساند. |
فیلم سینمایی «کشتارگاه» از کارگردانی تقریبا یکدست و مناسبی برخوردار است که با لحن ثابت به پیش می رود و اگر چه استفاده مکرر و بدون منطق از دوربین روی دست توی ذوق میزند؛ اما در مجموع باعث از ریتم افتادن اثر نمی شود و این همه در حالی است که قاعده دنیا در «کشتارگاه» قاعده بی قانونی است و اگر چه پلیس و قانون هر جا که نویسنده بخواهد حضور پیدا می کنند اما در مجموع نوعی آنارشیسم را برمحور ایجاد نوعی تصور پیگیری می کند که گویی در کشتارگاه جامعه که مردم همچون گوسفندها د رحال ذبح هستند، نه قانون و نه نظارتی وجود دارد و تمام امور در ید قدرت متولی است که می تواند هر گونه نظارتی را نادیده گرفته و از اساس منکر ماجرای قتل کارگران عرب داخل سردخانه شود. اثری ویژه که به نوعی سعی خود را متمرکز بر برانگیخته ساختن قوم عرب نموده و از این جهت است که به ترسیم اعراب خوزستانی به عنوان انسان هایی صادق و درستکار و البته مورد سو استفاده توسط متولی می رود. انسان هایی که با کمک و همراهی امیر سرانجام انتقام خود ررا از متولی گرفته و با نشان دادن درجه ۴۰! ایشان را به فرجام یخ زدگی می رساند.