سینماپرس: در حالی که فرانسه آماده میشود تا هر چه بیشتر از شیوع کرونا جلوگیری کند، تاثیر این ویروس بر صنعت سرگرمی فرانسه کاملا مشهود است.
به گزارش سینماپرس به نقل از ورایتی، فرانسه نیز مجبور شده برای پیشگیری از گسترش ویروس کرونا دست به اقداماتی بزند از جمله شماری از سالنهای سینما تعطیل شدهاند.
در فرانسه از ۲۰۰۰ سالن سینما تاکنون ۴۰ سالن که در منطقه موربیان واقع شدهاند و مواردی از کرونا در این منطقه دیده شده، تعطیل شدهاند.
دولت فرانسه از روز شنبه تجمع بیش از ۵ هزار نفر در فضای باز بسته را ممنوع کرده است و در همین حال سه شنبه خبر آلوده شدن ۲۰۴ نفر و مرگ ۴ مبتلا اعلام شد.
تاکنون رویدادهایی که به این دلیل لغو شده یا به تعویق افتاده شامل دوی نیمه ماراتون پاریس، نمایشگاه کتاب، تعطیلی موزه لوور و یک رویداد جشن خیابانی بوده است. احتمال میرود کنسرتهای نیهو، تریو، ام پاکورا و آندرا بوچلی نیز که اواخر این ماه قرار بود برگزار شود، به تعویق بیفتد.
ویروس کرونا از نظر تاثیر در میزان فروش سینما نیز موجب کاهش فروش گیشهها شده و اریک مارتی از روسای سینمایی گفته است فروش بلیت در سینماهای فرانسه به دلیل اکران نشدن فیلمهای جدید داخلی و بلاکباسترهای آمریکایی با کاهش ۲۵ درصدی از آغاز سال جدید روبه رو شده است. کاهش ۳۰ درصدی مخاطبان سینماها نیز نمیتواند دلیلی جز خطر ابتلا به ویروس کرونا داشته باشد.
به گفته مارتی توزیع کنندگان فیلمها در فرانسه با توجه به ضرورت توجه بیشتر به وضعیت سلامت مردم، از اکرانهای جدید ناامید هستند. کمپانی وارنر برادرز اعلام کرده اکران فیلم فرانسوی «دوشیزه» را از ۱۱ مارس به سپتامبر انداخته و گومون نیز اکران فیلم «برانکس» اولیویه مارشال را به سپتامبر موکول کرده است.
در عین حال شیوع ویروس کرونا که اکنون به درجه سوم رسیده در برنامههای تلویزیونی نیز موثر افتاده و برنامههای روزانه در استودیوهای پرمخاطب باید بدون مخاطبان برگزار شوند و این یک دردسر بزرگ برای تلویزیون است زیرا تقریباً نیمی از برنامههای تلویزیونی فرانسه از شوهای بزرگ با حضور مخاطب در استودیوهای بزرگ تشکیل میشود.
حداقل یک مورد کرونا از ۱۲ منطقه از ۱۳ منطقه فرانسه گزارش شده است و همین موجب شده که فرانسه شیوع درجه ۳ را اعلام و تقریباً همه اجتماعات بزرگ را ممنوع اعلام کند.
در عین حال سازماندهندگان فستیوال «سریز مانیا» گفتهاند این رویداد که با تمرکز بر درام تلویزیونی بینالمللی شکل میگیرد، طبق برنامهریزی انجام شده از ۲۰ تا ۲۸ مارس برگزار میشود. این رویداد با حضور کمتر از ۵ هزار نفر در شهر لیل در شمال فرانسه شکل میگیرد. امسال درامهای بینالمللی از ۲۵ کشور شامل شیلی، پرو، نیجر، سنگال و کره جنوبی در کنار تهیه کنندگان درجه یکی از آمریکا، بریتانیا و فرانسه در این رویداد گرد میآیند.
سینماپرس: سی و هشتمین جشنواره ی فیلم فجر در شرایطی به پایان رسید که در این میان گم شده سال های اخیر آن، بیش از همیشه نادیده گرفته شد! گمشده ای با عنوان آرمان های انقلاب اسلامی که به سبب پیگیری سیاست ایدئولوژی زدایی در عرصه های مختلف فرهنگی و بالاخص صنعت سینمای ایران در حال فراموشی است!
شمس الدین حمیدیان/ سی و هشتمین جشن یا جشنواره ی سینمای ایران در شرایطی به پایان رسید که از طیفی خاص از قبیله همیشه طلبکار از سینمای کشور بر شیپور تحریم این دورهمی می نواختند و برخی از مدیران نیز صحبت از واگذاری همین حداقلی به مجامع درون قبلیگی ایشان و تبدیل جشنواره فجر به جشنی صنفی می نمودند و اما در این میان گم شده سال های اخیر جشنواره بود که بیش از همیشه نادیده گرفته شد! گمشده ای با عنوان آرمان های انقلاب اسلامی که به سبب پیگیری سیاست ایدئولوژی زدایی در عرصه های مختلف فرهنگی و بالاخص صنعت سینمای ایران در حال فراموشی است!
متاسفانه در فصل چهل سالگی انقلاب اسلامی، نه تنها دیگر خبری از موضوع صدور تفکر انقلاب اسلامی به زبان سینما نبود؛ بلکه مطالبه ی آرمان های بلند فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی نیز به نوعی کنار گذاشته شده و بانگ بُلند ایدئولوژی زدایی به صراحت هرچه تمام به گوش می رسید؛ بانگی شوم و البته رسا که متاسفانه در چهل و یکیمن سالگرد انقلاب اسلامی، کلیت فضای فرهنگی کشور و بالاخص صنعت سینمای ایران را در برگرفته و در این میان سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر را به سبک و سیاق سال های اخیر، ویترینی تمام عیار از برای ترسیم شرایط عدول از ایدئولوژی و مبانی انقلاب اسلامی مبدل ساخته است. |
پس اگر چه امید می رفت تا با حضور شخصیتی همچون
حسین انتظامی که تقریبا علایق خود به حفظ آرمان های انقلاب اسلامی را در مسئولیت های مختلف نشان داده و به نوعی عدم وابستگی خود به جریان مدیریت گذشته
سازمان سینمایی را هویدا ساخته است؛ سیاست
عدول از ایدئولوژی و مبانی انقلاب اسلامی در عرصه سینمایی کشور کُند و یا حتی متوقف شود. اما مع الاسف میزان گسترش و عمق سرایت این سیاست به ساختارهای مختلف اجرایی کشور موجب شد تا نه تنها محدودیتی در این مسیر پدید نیاید؛ بلکه شرایط به نحوی پیش رود که حتی تولیدات استراتژیک و فراتر از آن، آثاری که با بودجه های نهادهای امنیتی کشور تولید شده اند نیز مشمول چنین رویکردی شده و حتی در برخی موارد ماهیتی در تضاد و تعارض با
منافع ملی پیدا نمایند.
فیلم سینمایی روز صفر نمونه ای روشن از این واترقی و عقب افتادگی در صنعت سینمای ایران است. اثری در ژانر سینمای استراتژیک که با بهره مندی از منابع مادی و معنوی نهادهای امنیتی کشور تولید شد؛ اما در راستای سیاست عدول از ایدئولوژی و مبانی انقلاب اسلامی به پیش رفته و حتی در برخی موقعیت ها دچار سرگشتگی و تعارضات شدید از لحاظ محتوای سینمایی خود می شود و بسیار مراقبت می کند تا در طول مسیر روایت خود از تعریف و بیان کوچکترین مولفه کلامی و یا تصویری پرهیز نموده و خود را مصداقی بارز از یک اثر پلیسی کاملا سکولار معرفی نماید.
فیلم سینمایی روز صفر اثری ضعیف است؛ البته ضعیف نه به لحاظ فُرم اکشن قابل قبول آن که مخاطب را در طول داستان با خود همراه می سازد و یا ضعیف به سبب روایت گیج و تا حد زیادی بی ربط خود در نیمه نخست اثر که بیش از هر چیز می تواند محصول علاقه تیم کارگردانی اثر برای حضور طویل المدت در بِلاد ژرمنی قلمداد شود؛ بلکه ضعیف به لحاظ آنچه که می بایست در چنین درآمی به مخاطبان سینمایی خود ارایه می کرد و مع الاسف از حداقل آن نیز دریغ نمود.
پس اساسا مهم نیست که چرا اثر این مقدار وقت خود را در موقعیت آغازین اثر در آلمان تلف می کند و در این اتلاف وقت چه مقدار حضور و سکونت جناب بهرام توکلی در آلمان موثر واقع شده. فردی که در ظاهر نویسندگی اثر را بر عهده دار؛ اما از منظر بسیاری درواقع اصالت کارگردانی و شکل گیری بازی ها محصول حضور ایشان است! و …؛ بلکه موضوع قابل اهمیت آن است که چرا چنین اثری به عنوان یک اثر در ژانر سینمای استراتژیک که از موضوعی بسیار مهم و کاملا حساس بر خوردار است و طبعی است که بستر تعلیق آن حول امنیت ملی کشور تعریف شود و … این چنین رویکردی خنثی در نسبت شناسی خود با انقلاب اسلامی و مبانی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی بر می گزیند و حتی در سکانس پایانی خود در بیان صریح و دیالوگ محور قهرمان داستان، کوچکترین اشارتی به باورهای آرمانی نمی شود و با ژستی منوالفکرانه تنها بر نگاه بشر محور و اُمانیستی تمرکز می گردد.
فیلم سینمایی روز صفر اثری سینمایی است که بنابر ادعای خود داستانی واقعی را روایت می نماید. اثری که مابه ازای شخصیت قهرمان آن در واقعیت افرادی هستند که با عنوان سربازان گمنام امام زمان عج الله تعالی فرجه شناخته می شوند و یا حداقل خود را تحت چنین عنوانی تعریف می نمایند و از این جهت شخصیت رضا (با بازی امیر جدیدی) می بایست روایتگر روش و منش ایشان می بود. روش و منشی که شاید جناب نویسنده و یا کارگردان اثر نمی دانست و یا نمی خواست بداند؛ اما به راستی چرا و با چه منطقی دیگرانی که می بایست چنین اثری برای ساخته شدن به تصویب و تایید ایشان برسد نیز از چنین شناختی صرف نظر نمودند و حتی توصیه نکردند و یا تیم تولید اثر را متقاعد نساختند که در یک سکانس محدود هم که شده با اشارتی مختصر و هر چند گذرا به تمایز این قهرمان با قهرمانان فیلم های هالیوودی مبادرت ورزد!؟ قهرمانی که تمام تلاش خود را می کند تا جیمز باند شود؛ اما بیشتر با منطقی بالیوودی ماموریت خود را پیگیری می کند و شاید از این جهت است که رویین تن می باشد!
شاید بتوان گفت که فیلم سینمایی روز صفر از منظر فُرم سینمایی سعی کرده تا از مقبولیت جهانی برخوردار شود و حتی سودای جوایز خارجی را در ضمیر خود می پروراند و از این جهت است که بر ارایه تصویر تروپیکال تمرکز نموده و وجاهتی جشنواره پسند به اثر می بخشد و از بازار پاکستان تا کاراکتر اصلی خود را از این آن وام می گیرد و به نوعی می خواهد ادای جیسون استاتهام (Jason Statham) را در فیلم سینمایی مکانیک (The Mechanic) درآورد و یا با همان خونسردی ماموران دو صفر هفت سعی می کند تا نشان دهد که کاملا سکولار است و به هیچ چیزی باور ندارند مگر کار و در این مسیر نه تنها عاشق کسی نمیشوند بلکه به نوعی استفاده از هر وسیله ای را برای رسیدن به هدف توجیه می کند. |
فیلم سینمایی روز صفر به نوعی می تواند تکمله ای بر فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد باشد؛ با این تفاوت که از زاویه ای کاملا پُلیسی به تعریف ماجرای گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی می پردازد و البته در این میان همچون سلف خود یعنی شبی که ماه کامل شد؛ سعی می کند تا روایتی یک سویه و برآمده از نظرات وزارت اطلاعات را به نحوی کاملا اکشن تعریف نماید و ضمن نادیده انگاشتن اقدامات حمایتی این تروریست ها از فتنه گران ۸۸ و حتی نقش ایشان در وقایع پیش از فتنه و عدم تبیین اقدامات امنیتی دولت دهم و شورای امنیت ملی و سایر نهادهای امنیتی کشور در دستگیری ریگی و … صرفا به اثری در مذمت و مواجهه ی مستقیم با نظام ها ی ایدئولوژیک مبدل شود.
مشکل اساسی این فیلم همچون فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد در این است که تروریسم را بالعرض نشان میدهد نه بالذات! به این معنی که فیلم سینمایی روز صفر آگاهانه و یا نادانسته، تفکر تروریسم را به نوعی با اسلام ناب، قاب میگیرند و از این جهت تداعیگر این بیان می شود که اسلام منشا تروریسم است! ذهنیتی که کارویژه نظام رسانه ای غرب در تقابل با تفکر اسلام بوده و با تمرکز بر ابزارهای مختلف به دنبال حقنه چنین باوری در میان توده های مختلف اجتماعی است که همانا هر مسلمانی تروریست نیست/ اما هر تروریستی مسلمان است! تفکری که سبب می شود تا در تولیدات رسانه ای ایشان، عموم معتقدان مسلمان با تروریستهای گوناگون داعش و طالبان و … قرینهسازی شوند. |
مع الاسف نگرش برآمده از
سیاست
ایدئولوژی زدایی که چند سالی است مورد پیگیری سیستم اجرایی کشور در بخش های مختلف و بالاخص فرهنگی می باشد سبب شده تا فیلم سینمایی
روز صفر به عنوان اثری توانمند و شاخص در
ژانر سینمای استراتژیک، تاثیری خنثی بر مخاطب خود بگذارد و حتی به جهتی معکوس در راستای
ارزش های انقلاب اسلامی و در تعارض و مواجهه ی مستقیم با
نظام اسلامی مبدل شود و در عین حال به تبلیغ غیر مستقیم
سکولاریسم بپردازد و محیطی برآمده از خشونت و ایدئولوژی زدگی را عامل اصلی پرورش یافتن
تروریسم تکفیری معرفی سازد و در نهایت مخاطب خود را به این باور برساند که برای جلوگیری از پیدایش چنین تفکرات سیاهی می بایست به
سکولاریسم روی آورد و
لیبرال شد!
البته امسال نیز شگردی که در سال گذشته موفق عمل نمود و سبب شد تا عملکردی گُل و بُلبلی از متولیان فرهنگی و سینمایی موجود در اذهان عمومی تداعی نماید؛ بار دیگر مورد استفاده قرار گرفت و فیلم سینمایی روز صفر همچون فیلم سینمایی شبی که ماه کامل شد با دوازده رشته نامزدی و نهایتا تصاحب پنج سیمرغ، توانست رکورددار جوایز در جشنواره امسال شود. شگردی که البته به سبب تمامیت خواهی و توقع بیش از اندازه سازندگان روز صفر و عدم شرکت ایشان در مراسم اختتامیه سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر با حاشیه های بسیاری همراه گردید؛ اما در مجموع سبب شد تا کلیت منفی آثار و تولیدات موجود در این جشنواره و بالاخص درام های سیاه اجتماعی از منظرها پاک شده و کارنامه مدیریت سینمایی کشور از حاشیه امنی برخوردار شود.
اما دیگر اثر حاضر در
سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر که در
ژانر سینمای استراتژیک نتوانست نماینده مناسبی از برای سینمای جمهوری اسلامی باشد؛ فیلم سینمایی
درخت گردو بود که به صورتی غلیظ توانست نمودی واضح از سیاست
عدول از ایدئولوژی و مبانی انقلاب اسلامی در عرصه سینمایی کشور محسوب شود.
روایت واقعی و مستند فیلم سینمایی درخت گردو قطعا یکی از تروما انگیزترین وقایع تاریخ معاصر ایران است که به تبع آن اسباب مخاطب پذیری ویژه این اثر را فراهم می سازد و سوای نظر از ضعف های تکنیکی، این عمق فاجعه است که موجب برانگیختگی احسااسات مخاطب می شود و این در حالی است که متاسفانه اثر نمی تواند این احساسات را در مسیر افزایش روحیه پایداری و استقامت ملی مدیریت نموده و به صورت جریان موجهی هدایت نماید و تنها در سطح مرثیه ای سینمایی باقی می ماند که موجب می شود تا حتی به صورتی متناقض به اثری در جهت ضایع نمودن حس مقاومت در جامعه مبدل شود و با ترسیم افراطی از ضایعات جنگ و مصیبت نمایی ادامه دار آن تا به زندگی مفلوکانه امروز؛ عملا از تیپولوژی درام فاصله گرفته و در قامت اثری ضد مقاومت، به مسیر پاتولوژی جنگ و صلح ورود می نماید و از یک مصیبت دائمی خبر میدهد که دست از سر نسلها برنمیدارد و ایشان را تا به امروز در حضیض ذلت متوقف می سازد.
فیلم سینمایی درخت گردو به واسطه موضوع حس برانگیزانه و خلق نشده ای که از واقعه شیمیایی سردشت دارد، به اثری مخاطب پذیر تبدیلشده است واگر چه ممکن است در ذهن خود می خواسته فیلمی افشاگر درباره برههای مغفول از تاریخ جنگ باشد؛ اما بارگذاری افراطی مصیبت و ضایعات جنگ، عملا اثر را به یک تراژدی تبدیل کرده است و موجب شده تا فیلم تنها ماکتی از درد و رنجهای تاریخی بعد از جنگ ساخته و تراژدی نابودی را به سند یک دوره مبدل نماید و در این مسیر صورتکهای سخنگویی را نشان میدهد که انگیزهای برای مبارزه ندارند و قوتشان به ضعف تبدیلشده است. |
فیلم سینمایی
درخت گردو مصداقی بارز از یک فرصت تلف شده است. اثری شاخص در
ژانر سینمای استراتژیک که می توانست با کمی هوشمندی و فهم بیشتر، به اثری شاخص در معرفی
جمهوری اسلامی به عنوان یکی از
قربانیان تروریسم غرب مبدل و ترسیم کننده شایسته ای از برای
مظلومیت انقلاب اسلامی در جهان شود و این همه قطعا به سبب ضعف بنیه پژوهشی و عدم دغدغه نهادهای متولی فرهنگی کشور در ارایه مشاوت های سازنده و دقت در تولید چنین آثار ملی پدید آمده است که اگر نخواهیم اینگونه بیاندیشیم؛ لاجرم مجبور خواهیم شد تا موضوع نفوذ فرهنگی تا عمق جان سینمای ایران را باور نموده و معترف شویم که چگونه
سیاست
ایدئولوژی زدایی سبب تغیرر جایگاه ظالم و مظلوم و تطهیر غربی ها و بالاخص کشورهای اروپایی به عنوان مسببان اصلی جنایت های جنگی رژیم بعث علیه اسران اسلامی شده است.
فیلم سینمایی درخت گردو به گونهای از نوآوری در ترکیببندی اثر خود دست میزند که به واسطه تغییر موقعیت قهرمان فردی به قهرمان جمعی آن هم نه قهرمان ملت ایران، بلکه قهرمان قومیت کُرد پدید آمده و از مصادیق بارز نئوپست فرمالیست به شمار میآید و در این میان آنچه که درخت گردو را زیبا یا حتی زشت جلوه میدهد این است که صاحب اثر به صورتی تعمدی و یا از روی نا آگاهی، سعی نموده تا آنتاگونیست و ضدقهرمان را از پیکره فیلم خود حذف نماید و مخاطب دیگر هیچ سخنی از رژیم بعث و ایادی غرب و جنایتکاران اروپایی و … در فرایند این جنایت هولناک بشری نه ببیند و نه بشنود! و با عاملان این جنایت به عنوان دشمن حتی از نمای دور هم آشنا نشود و در طول اثر تنها تیره بختی و فلاکت انسان کُرد را مشاهده نماید! |
باید توجه داشت که سینما عرصه خلق است و هرچه که گفته و نگفته است، سند میشود، بهواسطه آنچه نگفته است نیز مسئول است. زیرا نگفتههای فیلم، مهمتر هستند و فیلمساز بعداً مورد مواخذه قرار میگیرد که چرا در برابر تاریخ، گزینشی و نسبی رفتار کرده است و از این جهت است که فیلم سینمایی
درخت گردو به عنوان یک
داکیودرام (
Documentary Drama
) ازلحاظ مسئولیت، وظیفه سنگینی بر عهده داشت زیرا تعهد دارد تا تحولات را درست روایت نموده و به اقناع افکار عمومی بپردازد و به صورت مشخص در این اثر سینمایی مهم است که مخاطب وقتی یک حادثه شیمیایی را میبیند، تمام مقصران آن را هم با جزئیات کامل بشناسد. زیرا از لحاظ عقلی وقتی درباره جنگ، شبهه داریم، نمی توان این شبهه عقلی را با یک پایان حسی جمع نماییم! آن هم از مدل
ظلم به دختران کُرد به عنوان سرزمین و عقیده و مقایسه وضعیت زندگی ایشان با
ژینای گمشده در صورت دختر پسری دانشگاه تهران و پیانو زدن دخترهای دانشجو و …
البته فیلم سینمایی درخت گردو با همین سیاست ایدئولوژی زدایی پس از یازده رشته نامزدی؛ نهایتا توانست دو سیمرغ مهم جشنواره سی و هشتم را از آن خود سازد و عنوان دار سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و همچنین سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فیلم شود.
ادامه دارد…
سینماپرس: از بازی به عنوان ویلی وونکا تا کاپیتان جک اسپارو، برترین شخصیتهایی هستند که جانی دپ لباس نقش آنها را به تن کرده است.
به گزارش سینماپرس، اگرچه جانی دپ تا کنون در هیچ فیلمی با ژانر ابرقهرمانی نقش آفرینی نکرده است، اما او در نقشهای مهم و برجسته و فیلمهای سینمایی پرفروش و محبوبی از «دزدان دریایی کارائیب» تا «آلیس در سرزمین عجایب» به کارگردانی تیم بورتون بازی کرده است.
میتوان گفت یکی از دلایلی که این فیلمهای سینمایی حداقل از نظر مالی بسیار موفق بوده اند، جانی دپ است. در واقع او فیلمها و کاراکترهای مهمی را در رزومه کاری خود دارد؛ از صداپیشگی در انیمیشن «رنگو» گرفته تا نقش گیلبرت گریپ در فیلم «چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار میدهد» تنها تعدادی از نقش آفرینیهای مهم او هستند که همگی آنها نمیتوانند در این لیست جای داشته باشند.
در ادامه نقش آفرینیهای جانی دپ که بیشترین تنوع را از نظر شخصیتی داشته اند، بررسی میکنیم:
«رنجر تنها»
شاید فیلم سینمایی «رنجر تنها» موفقیتی در گیشه و در نظرات منتقدان نداشته باشد، اما امتیاز ۶.۴ که از این فیلم در سایت آی ام دی بی ثبت شده نشان از محبوبیت نسبی این فیلم دارد. قطعاً موفقیت و لذتی که در فیلم شاهد هستیم، با بازی دپ در نقش تونتو رقم خورده است.
«سایههای سیاه»
مثل بسیاری از پروژههای مشترک جانی دپ و تیم برتون، با وجود آنکه فیلم چندان هم جالب نیست، اما نقش آفرینی جانی دپ دیدن آن را تا حدی لذت بخشتر میکند. مثل فیلم «رنجر تنها» این فیلم نیز با نظر مثبت منتقدان روبرو نشد، اما هنوز هم مورد علاقه مخاطبان سینمایی است.
«اسلیپی هالو»
در حالی که این فیلم اقتباسی غیر قابل قبول از داستان «افسانه اسلیپی هالو» است، اما هم توسط منتقدان مورد استقبال واقع شد و هم توانست در گیشه موفقیت به دست آورد و توجه مخاطبان را بخود جلب کند. عملکرد و بازی جانی دپ در این فیلم به عنوان نقش اصلی بسیار چشمگیر است.
«جانوران شگفت انگیز»
این فیلم نقدهای متفاوتی را از سوی منتقدان دریافت کرد و در واقع مشکلاتی نیز در فیلم وجود دارد و تنها میتوان امیدوار بود که قسمتهای بعدی بهتر از چیزی باشند که الان شاهد هستیم. البته با وجود کم و کاستیهای فیلم شخصیت و نقش آفرینی دپ در این فیلم هم مورد علاقه تعداد زیادی از ببیندگان این فیلم بود.
«چارلی و کارخانه شکلات سازی»
این فیلم سینمایی، یک جشن بسیار عجیب و غریب است که به یک سرگرمی جالب تبدیل میشود. به خصوص وقتی برای اولین بار آن را نگاه میکنید. اگرچه انتخاب جانی دپ برای این نقش کمی شگفت آور بود، اما او تقریبا بدون هیچ مشکلی این نقش را ایفا کرد. او کاملا دوستانه، بامزه، اما در عین حال جدی، ساده اما پیجیده است.
«سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت»
سوئینی تاد، برای یک فیلم موزیکال به شدت تاریک و ترسناک است و شاید به این دلیل باشد که تیم برتون آن را کارگردانی کرده است. در این فیلم برتون همانند همیشه با دو بازیگر محبوب خود یعنی جانی دپ و هلنا کارتر همکاری کرده است.
«آلیس در سرزمین عجایب»
این فیلم یکی از از دو لایو اکشنی بود که دیزنی ساخته است و تیم برتون کارگردانی آن را انجام داد که با استقبال زیادی از سوی منتقدان روبروشد، اما موفقیت عظیم آن در گیشه بیشتر به چشم آمد. در این فیلم یکی از فراموش نشدنیترین نقش آفرینیهای جانی دپ رقم می خورد.
«دزدان دریایی کارائیب»
نقش کاپیتان جک اسپارو در مجموعه فیلمهای سینمایی «دزدان دریایی کارائیب» نه تنها برجستهترین نقش آفرینی اوست بلکه شاید از برجستهترین شخصیتهای تاریخ سینما هم باشد. در ابتدا این نقش تنها یک شخصیت کمدی بود، اما جانی دپ آن را به یک افسانه تبدیل کرد.
داریوش ارجمند بازیگر پیشکسوت کشورمان معتقد است که مدیرعامل برکنار شده موسسه هنرمندان پیشکسوت، تاوان مخالفتش با طرح ادغام را میدهد.
عباس عظیمی مدیرعامل مؤسسه هنرمندان پیشکسوت، روز گذشته حکم پایان مأموریتش در این مؤسسه را تحویل گرفت و از این پس دیگر مدیرعامل مؤسسه هنرمندان پیشکسوت نخواهد بود. عظیمی هفت سال مدیرعامل مؤسسه هنرمندان پیشکسوت بود. اکنون و پس از برکناریِ عظیمی، داریوش ارجمند دست به قلم شده است تا درباره حضور هفت ساله عباس عظیمی در این مؤسسه و البته برکناریش بنویسد.
در ادامه متن یادداشت داریوش ارجمند بازیگر پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر را میخوانید. این یادداشت به طور اختصاصی در اختیار تسنیم قرار گرفته است:
از خبر برکناری آقای سید عباس عظیمی مدیرعامل مؤسسه هنرمندان پیشکسوت به عنوان مدیری خادم واقعاً متأسف شدم.
این دموکراسی که از آن دم میزنید این بود!؟ آن هم در کشور جمهوری اسلامی ایران؟ آیا شنوندهای هست؟ من از هیچ شخص و مقامی باک ندارم که برای دفاع از حقوق هنرمندان پیشکسوت فریاد بزنم.
مگر این آقای عظیمی به عنوان مدیر چه کرده بود؟ اختلاس؟ دزدی؟ مگر جز خدمت از او چه دیدیم؟ کار شما عین ترور بود! کدام مدیر فرهنگی را اینگونه خادم، جهادی و انقلابی یافتید که همه از جان و دل او را دوست داشته باشند؟
او یک مؤسسه را فقط با یک کاغذ و با مخالفتهای رنگ و لعابدار بدون هیچ (به معنای واقعی) تحویل گرفت و امروز برای رونق و پیشرفت و پولهای این مؤسسه نقشه کشیده میشود!؟
من از صفر تا صد در کنار او بودم، همه بودیم، یاریاش کردیم، امروز این مؤسسه برای نظام جمهوری اسلامی در حوزه داخلی و خارجی کسب آبرو کرده! البته اگر بفهمید!
روزی به وزیر وقت گفتم که یک چادر از هلال احمر بگیرید و برای دفتر مؤسسه هنرمندان در یکی از پارکهای تهران نصب کنید تا دلمان خوش باشد که یک دفتر داریم!
امروز ساختمان داریم، استودیو موسیقی، استودیو سینمایی، گالری، سالن اجتماعات، سالن جلسات و از همه مهمتر اعتبار و مقبولیتی که عملاً موجب افتخار است.
در این اوضاع و احوال خراب اقتصادی! به مدیری که مؤسسهای بدون بدهی و معضلات جاری را با تدبیر اداره میکند، اینگونه جایزه میدهند؟
اگر این مدیر جزء افتخارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نباشد! که فاتحهی حوزهی فرهنگ را باید خواند! شاید دوستان خود را به خواب زدهاند!
وظایف هیأت امنا و هیأت مدیرهی مؤسسه چیست؟
شما در قبال نظر جمعی هنرمندان پیشکسوت پاسخگو هستید یا …؟
این سید اولاد پیغمبر فخر حوزه فرهنگ و هنر و هنرمندان پیشکسوت است، مانند یک فرزند مهربان، او که در حرمت کردن کم نگذاشت و نمونهای از یک مدیر خلاق، با وجدان، سالم و مردمدار و نجیب است و میتواند الگو باشد!
امروز باید به خاطر این دستاوردها و کسب رضایت بیش از ۹۰۰ هنرمند طراز اول کشور از دست رئیس جمهور به او نشان خدمت میدادند، ولی بالعکس با نمکنشناسی بدخواهان او را از خدمتگزاری کنار میگذارند!!
مارا چه میشود؟ اینگونه میخواهید این مملکت را از مشکلات نجات دهید؟ با حذف مدیران لایق؟
من یک سرباز پیر فرهنگی این سرزمینم و مثل الگوی خودم سردار قاسم سلیمانی نه از محاصره، نه از گلوله، نه از بیکاری هراسی ندارم و خدمتگزار فرهنگ این سرزمین بوده و هستم و خواهان پاسخگویی یک مسئول دلسوز!
البته تنها هم نخواهم بود!
سرباز پیر عرصه فرهنگ
داریوش ارجمند
۱۳ اسفند ۹۸