X

بایگانی فروردین 22, 1399

دفتر سینمایی

برخی هنرمندان اسیر عادات ناپسند و بسیار رایج هم‌قبیله‌گی و باندبازی شده‌اند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: رییس انجمن فیلمنامه نویسان سینما: این نامه و انتقادات به آن اما اگر هیچ عاقبتی نداشته باشد، فرجام آن حتما تبعاتی دارد. و شاید بدترین آن‌ها سست شدن اعتماد عمومی به نامه‌های درخواست هنرمندان سینما باشد؛ نکته‌ای که برای خیلی‌ها خوشایند و مطلوب خواهد بود.

به گزارش سینماپرس، برخی از خبرهای تایید نشده حکایت از این ‌دارد که طیفی ویژه خوار از اهالی سینما و تلویزیون در نامه‌ای خطاب به رییس قوه‌قضاییه خواستار آزادی محمد امامی تهیه‌کننده سریال‌های بحث برانگیز «شاهگوش» و «شهرزاد» و شماری از فیلم‌های سینمایی شده‌اند که به جرم پولشویی در زندان به سر می برد!

در همین حال مهدی سجاده‌چی، رییس انجمن فیلمنامه‌نویسان با نگارش نامه‌ای که متن آن را در اختیار سینماپرس قرار دادند نسبت به این نامه و امضاهای تحت آن واکنش بسیار جالبی به این شرح نشان داد:

درباره نامه جنجالی

در بدایت امر می‌گویم که الان مطمئن نیستم نگارش نامه‌ درخواست مرخصی یا آزادی موقت محمد امامی عملی درست بوده یا خیر. شاید متن نامه مبالغه‌آمیز باشد و شاید امضا کنندگان نامه اینک ترجیح می‌دادند که کاش چنین درخواستی را مطرح نکرده بودند؛ به هرحال فشار افکارعمومی و عرف جامعه موثرند و بخش بزرگی از حقیقت و عدالت را باید در آن‌ها جستجو کرد.

ولی این اتفاقی‌ست که رخ داده و منتقدین آن از تمام ظرفیت‌های رسانه‌ای برای محکومیت امضا کنندگان بهره می‌برند و بدیهی‌ست که حق هم دارند.

عقل دوراندیش در این‌طور مواقع به آدم هشدار می‌دهد که سکوت کند و سرش را بالا نیاورد تا بحران فروکش کند و از اصابت تیرهایی که به هر سو پرتاب می‌شوند تا حدی در امان ماند؛ افسوس که من فاقد این دوراندیشی هستم و خود را ناگزیر می‌دانم که درباره موضوع بیشتر فکر کنم و بنویسم.

در یک نگاه ساده و با روش‌شناسی تطبیقی می توان امضا کنندگان و منتقدان را به شکلی منطقی ارزیابی کرد؛ بر این مبنا من احتمالات را به زعم خودم عادلانه بررسی می‌کنم.

کاملا محتمل است که در میان امضا کنندگان:

۱-کسانی باشند که نیت خیر داشته‌اند.

۲-از سر ساده‌لوحی وارد مناقشه‌ای شده‌اند که ابعادش برای آن‌ها مکشوف نبوده.

۳-با امضا نامه برای خود منافع مالی‌ای درنظر گرفته یا از آن برخوردار شده‌اند.

۴-اسیر عادات ناپسند و بسیار رایج هم‌قبیله‌گی و باندبازی شده‌اند.

عین این موارد را بر اساس عقل تجریدی و تجربی می‌توان به منتقدان نامه و حمله‌کنندگان به کسانی که نامه را امضا کرده‌اند نسبت داد، بی کم‌وکاست، و البته با نسبت‌های متفاوت.

تمام منتقدین را می‌شود در این چهار کته‌گوری طبقه‌بندی کرد.

واضح است که امامی دوستانی دارد و دشمنانی، کسانی که خوبی او را می‌خواهند و کسانی که نفع خود را در دشمنی با وی تعریف می‌کنند. و البته واضح است هر جور آدمی می‌تواند در دو جهت این طیف قرار گیرد.

اما نکته دیگری هم ذهن مرا مشغول کرده؛ کسانی که کار و هویت و لذت‌شان در ورود به این نوع ماجراهاست. کسانی که هرگز زیر نامه یا بیانیه‌ای را امضا نکرده‌اند اما به چالاکی و هیجان به محض انتشار چنین مطالبی بر سر سفره عواقب آن می‌نشینند؛ به این صورت که اگر بازتاب مثبت ببینند خویش را به واقعه می‌چسبانند و چنانچه طرف مقابل را در موضع بالاتر ببینند، مثل شکارچیان فرصت‌طلب حمله می‌کنند تا بلکه از این گندکاری، چیزی هم نصیب آن‌ها شود.

یک طرف قضیه محمد امامی اتهاماتی‌ست که با آن‌ها مواجه است و طرف دیگر سرنوشت حقوقی پرونده است که ناگزیر بر مجرم بودن وی یا بی‌گناهی او رای خواهد داد.

بیرون دادگاه دو گروه با پلاکارد ایستاده‌اند، گروهی که می‌خواهند او به اشد مجازات برسد و گروهی که اصرار بر بی‌گناهی او دارند.

لیکن با کمی فاصله از این دادگاه، افراد زیادی هستند که به عدالت قاضی باور دارند و تا انشا رای او سکوت می‌کنند.

در یک جامعه سالم  مشروعیت این افراد را با دیدگاه‌های متفاوت می‌توان به رسمیت شناخت و لزومی ندارد آحادی از این سه گروه را تهدید و مفتضح کرد.

حال باید ببینیم ما تا چه میزان به یک جامعه سالم نزدیک یا از آن دور هستیم.

این نامه و انتقادات به آن اما اگر هیچ عاقبتی نداشته باشد، فرجام آن حتما تبعاتی دارد. و شاید بدترین آن‌ها سست شدن اعتماد عمومی به نامه‌های درخواست هنرمندان سینما باشد؛ نکته‌ای که برای خیلی‌ها خوشایند و مطلوب خواهد بود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

مجموعه‌ای که از «پایتخت» به «پایِ تختخواب» رسید – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: شاید بهترین توصیف از مجموعه پایتخت این باشد که خودکامگی برخی سلبریتی‌ها را در، پشت پا زدن به دین فرهنگ و تمدن یک ملت کاملا عریان ساخت؛ مجموعه‌ای که از موضوع رسیدن به پایتخت در سری اول، به فیلمبرداری بی‌موضوع در پایِ تختخواب دونفره زن و شوهر، حمام و استخر و دستشویی در فصل ششم خود رسید.

به گزارش سینماپرس، همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر؛

این شعر شاید بهترین زبان حال مجموعه پایتخت باشد که خودکامگی برخی سلبریتی‌ها را در، پشت پا زدن به دین فرهنگ و تمدن یک ملت کاملا عریان ساخت.

مجموعه‌ای که از موضوع رسیدن به پایتخت در سری اول، به فیلمبرداری بی‌موضوع در پایِ تختخواب دونفره زن و شوهر، حمام و استخر و دستشویی در فصل ششم خود رسید.

زمانی که به‌جای ریشه‌دارانی از جنس فرهنگ و هنر، دلال‌صفتانی در این عرصه قرار می‌گیرند که برای امضای مجوز ساخت یک اثر، به محتوای آن کاری نداشته باشند و محاسبه سود حاصل از پیامهای بازرگانی را بکنند، بازرگانانی نیز پشت و جلوی دوربین قرار می‌گیرند که یک سکانس تلفن حرف زدنشان داخل دستشویی(!)، هشششت دقیقه تمام (از ۲۲:۴۴ تا ۲۲:۵۲) کش پیدا می‌کند و به اندازه چند برابر طی واقعی مسیر تهران-شمال، پشت ماشین‌های مجلسی یا لاکچری پرسه می‌زنند و دیالوگ می‌گویند، یک ربع برای بیرون کشیدن رحمت از داخل خودرو بازیگران دور ماشین حلقه میزنند و هیاهو می‌کنند، بیست دقیقه میزنند و میرقصند و… و همینطور یک سریاااال، بی‌داستان، و همانقدر که بی‌آغاز، بی پایان و در نهایت هم پایان تمام تکه‌پرانی‌های سیاسی-جنسی را همچنان رها کرده تا چندین قسمت دیگر را هم بتوانند به همین شیوه بسیار هنرمندانه (!) بیت‌المال ملت را مال‌البیت خود کنند.

البته هنرها در این سری زیاد بود، از صحبت یک مرد بر سر تخیلات لولیدنش با یک زن شوهردار با یک مرد بیگانه دیگر، تا دیالوگ‌های لخت «شو» ی بهتاش درون دستشویی، صحنه به صحنه برهنگی مردان داخل استخر تا حمام دونفره مردان!

لابد این یک اتفاق «معمولی» است و مردان دو نفری با کت و شلوار می‌روند زیر دوش جلسه کاری برگزار می‌کنند؛ و معنای دیگری هم ندارد!

گذشته از نشاندن تمام اتهامات دشمنان ایران از طریق ملی‌ترین رسانه کشور، از قبیل تمسخر حج، نسبت دادن حکم داشتن محاسن و آیات قرآن و مانند جای سجده (سیماهم فی وجوههم من اثر السجود …) و بلند خواندن نماز صبح توسط مردان به ریاکاری، آموزش اردوهای یواشکی(!) بدون اذن و اطلاع پدر، ترویج سلبریتی‌سالاری، خالکوبی و بوتاکس، عادی‌سازی چشم‌چرانی و رقابت عشقی چند مرد بر سر یک زن و زمینه‌سازی چندهمسری برای زنان و القای مطالبات کاذب فمینیستی مانند کاندیداتوری زنان در انتخابات، و…

تبلیغ روبیکا و مزمز و تیزر رفتن برای کنسرت‌های بهنام بانی هم بالاخره خرج دارد، و رایگان نیست …!

اما به‌جز هزینه‌های اقتصادی، باید پرسید آن ستون پنجمی که چنین توانایی عجیبی در جمع تناقضات دارد که بتواند تبلیغ ماهواره را درون رسانه ملی، و تحریم‌کننده سازمان صداوسیما را صاحب پربیننده‌ترین اثر نوروزی کند، کیست؟

در کدام کشور و نظام رسانه‌ای اجازه داده می‌شود تا یک زنجیره از افراد با بیرون کشیدن نمادهای رژیم گذشته، ظهور حکومت چهل ساله را به سخره بگیرد و یک جلسه نقد هم آنتن به آن اختصاص یابد تا نقی‌وار با تسبیح درون استودیو نشسته بگوید «داشتیم شوخی می‌کردیم»!؟

کدام شبکه نفوذی می‌تواند سلسله‌وار و حلقه به حلقه با شبکه من‌وتو هماهنگ شود که خیلی اتفاقی درست چند ساعتی قبل از پخش، همان فیلمی پخش شود که نما به نما، و کلمه به کلمه دیالوگ‌های سکانس آخر از آن تقلید شده است!؟

و چه اعتراف جالبی کرد کارگردان معمولی، جناب مقدم، برای توجیه هنجارشکنی‌های غیرمعمولی اثر در جلسه نقد و ماستمالیزاسیون که هر چه می‌شد از سفر و انواع اتفاقات در سری‌های قبل ساخته بودیم دیگر چیزی نمانده بود که نساخته باشیم، و احتمالا تنها هدف از ساخت این سری تامین هزینه‌های زندگی «شخصی» از بودجه رسانه «ملی» بوده است!

*زهرا ستاریان

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نظام‌نامه تهیه‌کنندگی یا دستورالعمل استخدام کارمند؟! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: پیش‌نویس نظام‌نامه تهیه‌کنندگی با سلام و صلوات از سوی سازمان سینمایی منتشر و در اختیار عموم قرار گرفت تا در این ایام کرونایی کمی سرگرم شده و وقت خویش را به بطالت بگذرانند!

به گزارش سینماپرس، کانالی تلگرامی با عنوان ملانصرالدین نوشت: شاید از بی سوادی یا کم سوادی بنده است که هنوز مشابه چنین نظام نامه ای که از سوی مراکز دولتی کشورهای صاحب سینما برای درخواست کنندگان تهیه کنندگی تدوین و منتشر شده باشد به چشم من نیامده و به گوشم نرسیده است!

شاید هم دلیل عقب ماندگی هالیوود از سینمای ایران این است که وزارت فرهنگش مانند سازمان سینمایی ایران نظام‌نامه تهیه‌کنندگی یا مشابه آن را  تدوین و ابلاغ نمی کند!

هرچند برخی از دوستان تهیه کننده بنده نیز به جبر یا اختیار در تدوین این نظام‌نامه نقش داشته اند، اما نمی توانم با این نظام‌نامه دولتی که بیشتر شبیه دستورالعمل های استخدام کارمند است، بازی نکرده و نادیده بگیرمش! می دانم که برخی از دوستان رسانه ای بنده آن را  نادیده گرفته و می گیرند تا رابطه شان با سازمان سینمایی یا بعضی از تهیه کنندگان یا سردمداران خانه سینما همچنان حسنه باقی بماند، اما برای من سینما و هنر ایران از هر ارتباط مادی و مقامی مهم تر است.

مطول نویسی راجع به این دستورالعمل استخدامی نوعی دهن کجی به قلم است، برای همین نگاهی گذرا انداخته، نوشته و زیاد مصدع اوقات نمی شوم.

دو بند، بنده را بیشتر می آزارد، یکی الزام داشتن حداقل مدرک لیسانس برای متقاضیان تهیه کنندگی که بسیار خنده آور و تعجب برانگیز است. به نظر یا دوستان کلا با اصول تهیه کنندگی ناآشنا بوده یا به اجبار به آن تن داده اند، زیرا بسیاری از تهیه کنندگان ایرانی از گذشته تا کنون مدرک تحصیلی بالایی نداشته و ندارند، اما به کار خود وارد بوده و هستند. در جهان سینما نیز چنین است. دوستان، چند تهیه کننده را در ایران و جهان می شناسند که مدرک عالی داشته باشند؟ مگر با یک تکه مقوا که رویش یک معدل نوشته شده و چند امضا دارد، می شود تهیه کننده شد!؟ این بند و بندهای مشابه احتمالا توسط کسانی پیشنهاد یا تکلیف شده که مدرک دکترای شان را از قوطی تاید بیرون آورده یا وزارت ارشاد به آنان اهدا کرده است تا مدارک اهدایی ارشاد، لااقل یک جا به کار بیاید! غیر از این عقل ناقص اینجانب به جایی نرسیده و نخواهد رسید!

دوم بند امتیاز دهی است. مشابه این امتیاز دهی را حسین انتظامی در زمانی که معاون مطبوعاتی بود اجرا کرد و فجایع بیشمار به بار آورد. برای ایشان سابقه و توانایی روزنامه نگار و خبرنگار اصلا مهم نبود، بلکه سابقه بیمه، چاپ کتاب، تشویق نامه و جایزه ملاک بود! از نظر وی کسی که بیش از ۳۰ سال در رسانه های مختلف جان کنده و نوشته است و موی سیاه را در این راه سپید کرده، اصلا خبرنگار و روزنامه نگار نبوده و نیست، بلکه جوان تازه کاری که دفترچه بیمه در دست داشت، یک کتاب با تیراژ ۲۵۰ الی۵۰۰ نسخه با خرج خودش منتشر و چند تشویق نامه محفلی نیز از دوست و آشنا گرفته بود، خبرنگار و روزنامه نگار خبره محسوب می شد!

این امتیاز دهی در این نظامنامه یا دستورالعمل استخدامی، کاملا مشابه همان است. یعنی کسانی که تجربه عملی و تخصص دارند، نمی توانند کسوت تهیه کنندگی بر تن کنند، چون سابقه ندارند، البته از نظر سازمان سینمایی! اما کسانی که با کمک دوست و آشنا امتیازهای دیگر را درو می کنند ارجح هستند برای پوشیدن قبای بدقواره تهیه کنندگی(البته به تن آنان)!

احترام تهیه کنندگان پیشکسوت و کار بلد نزد بنده همیشه محفوظ بوده و خواهد بود.

حسین انتظامی در معاونت مطبوعاتی خبرنگاران و روزنامه نگاران کاربلد و موی سپید را با این بند امتیاز دهی از گردونه خارج کرد و در سازمان سینمایی نیز می خواهد این کار را با افراد توانا، اما بدون امتیازهای صوری انجام دهد!

هزاران مدرک ریز و درشت در دست شخصی بگذارید که در وجودش مایه تهیه کنندگی رویت نمی شود، آن وقت مشاهده کنید چه بلایی بر سر سینمای ایران خواهد آورد!

با حفظ احترام دوستان تهیه کننده ام که در تنظیم این نظام نامه دخیل بوده اند، باید تصریح کنم که دکترهای مکتب ندیده و مشاور اعظم همیشه حاضر، نقش مهمی در تدوین این پیش نویس داشته اند، اگر غیر از این بود، امکان نداشت چنین نظامنامه یا دستورالعمل استخدامی با این مشخصات تدوین و منتشر شود!

شنیده بودیم که مشاور اعظم از سازمان سینمایی دل کنده است، اما این پیش نویس تایید کرد که رفتنش شایعه ای بیش نبوده و همچنان ایشان در خدمت سینمای رو به موت ایران است، خسته نباشی دلاور!

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

راهکار برون رفت از بحران اکران در وضعیت کرونایی – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: محسن محسنی نسب برای برون رفت از بحران اکران در وضعیت کرونایی پیشنهادی ارائه کرد.

به گزارش سینماپرس، محسن محسنی نسب نویسنده، تهیه کننده و کارگردان سینما در گفت‌وگو با خبرنگاران جوان، در خصوص راهکارهایی برای برون رفت از وضعیت بحران سینما مانند ندادن پروانه ساخت، گزینشی کردن آن یا ساخت فیلم در سال ۱۴۰۰ و اکران در ۱۴۰۱ با توجه به اینکه عملا چند ماه اکران از دست رفته و فیلم‌های زیادی آماده اکران وجود دارد،   گفت: اول اینکه یک سری قوانین تعیین شده وجود دارد که اجازه چنین کاری نمی‌دهد، ثانیا مسئله پویایی و چرخیدن چرخه سینما چه می‌شود و مهمتر از همه تکلیف کسانی که از این راه ارتزاق می‌کنند چیست، پس متوقف کردن تولید صحیح نیست.

او افزود:در بحث گزینشی کردن پروانه ساخت زور رابطه‌ها و خویشاوند بازی‌ها می‌چربد و پارتی بازی و رانت خواری بوجود می‌آید این نیز قابل قبول و اجرا نیست.

این‌کارگردان اضافه کرد: از سویی اکران فیلم‌هایی که قرار است بعد از خروج از وضعیت کرونایی تولید شوند در سال ۱۴۰۱ نیز اتفاق منطقی و درستی نخواهد بود و این موضوع نیز ضربه زننده خواهد می‌شود.

محسنی نسب عنوان کرد: پس ما باید به اکران گسترده‌تر و ایجاد راه‌های جدید فکر کنیم، به عنوان نمونه drive in cinema که در ایران وجود ندارد می‌تواند اتفاق خوبی باشد.

او بیان کرد: ایجاد این نوع اکران هزینه زیادی ندارد، در مکان‌های عمومی و تفریحگاه‌های مختلف قابل اجراست، جذابیت دارد، در اتومبیل شخصی و همراه با خانواده و در فضای راحت‌تر و خودمانی‌تر می‌توان فیلم دید، تهیه غذا می‌تواند از سوی مخاطب باشد. امنیت این موضوع حتی از نمایش فیلم در فضاهایی مانند ” وی او دی ” هم بیشتر است، چون جلوی کپی برداری و قاچاق آن‌ها گرفته خواهد شد.

محسنی نسب ادامه داد: از آنجایی که مردم از حضور در سالن سینماها به خاطر شیوع کرونا ترسیده اند این نوع اکران تا زمان رفع کامل مشکل، به شدت کمک کننده خواهد بود و پس از آن نیز در کنار نمایش سالنی، می‌تواند به چرخه اکران اضافه شود و قطعا با استقبال روبرو خواهد شد.

این کارگردان گفت: البته که این راهکار نیاز به سازمان، مدیر و… دلسوز و مدبر دارد تا بتواند تفریح و نوع اکران جدیدی را به سینما و چرخه اقتصاد اضافه کند، چون واقعا فضای انجام آن را داریم و جالب اینجاست در همین جریان‌کرونایی نیز قابل اجراست.

این کارگردان عنوان کرد: خانوادگی و در کمال راحتی و آرامش و فضایی خودمانی فیلم دیده می‌شود، رعایت قرنطینگی شده است، غذای سالم خانگی مصرف می‌شود، اقتصادی‌تر خواهد بود، با یک بلیت برای تعداد بیشتری قابل نمایش است، از امکانات بالقوه‌ای که داریم استفاده می‌کنیم، در اکثر کشورها دنیا وجود دارد و در ایران نیست و الان بهترین زمان برای اجرا است پس به دنبال کارهای غیرقابل اجرا نگردیم و این راهکار را پیاده کنیم.

محسنی نسب با درخواست از رئیس سازماز سینمایی در اجرایی کردن این طرح، بیان کرد: حسین انتظامی با ایجاد جریان قرعه‌کشی اکران فیلم‌ها حرکتی به شدت مثبت برای سینما انجام داد که نگاه من را نسبت او کاملا عالی کرد و اگر دقیق و طبق قوانین وضع شده پیش برود ۹۰ درصد از مشکلات رفع خواهد شد که باید قدردانی شود امیدوارم بتواند به خوبی اجرا کند و اثرات مثبتش را ببیند پس، چون ایمان داریم که حسین انتظامی این بدعت بزرگ را با قدرت انجام داد می‌تواند بحث drive in cinema را در دستور کار قرار دهد تا توانسته باشد بدعت دیگری رقم بزند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

آغار بکار ستاد پیگیری مطالبات انجمن صنفی تماشاخانه‌های ایران – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ستاد پنج نفره پیگیری مطالبات انجمن صنفی تماشاخانه‌های ایران آغاز به کار کرد.

به گزارش سینماپرس، ستاد پنج نفره پیگیری مطالبات انجمن صنفی تماشاخانه‌های ایران آغاز به کار کرد.

این ستاد متشکل از هیئت مدیره انجمن صنفی تماشاخانه‌های ایران آقایان شاهین چگینی، داود نامور و خیام وقارکاشانی و همچنین مهدی کوهیان و محمدعلی دشت‌گلی هستند.

پس از شیوع کرونا در کشور و آغاز پاندمی، از اسفند سال ۹۸ تمامی تماشاخانه‌های کشور به دستور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعطیل شد.

علیرغم اجتناب‌ناپذیر بودن این تعطیلی، خسارات جبران‌ناپذیری به تماشاخانه‌ها و هنرمندان تئاتر وارد شد.

با توجه به نامشخص بودن زمان رفع محدودیت‌ها و فاصله‌گذاری اجتماعی، تسریع در اتخاذ تصمیماتی برای حمایت از بخش‌های هنری آسیب دیده ضروری به‌نظر می‌رسد.

برای پیگیری این مطالبات مادی و معنوی، ستادی پنج نفره از سوی انجمن صنفی تماشاخانه‌های ایران تشکیل شده که نتایج جلسات و مذاکرات آن با مقامات مسئول در آینده اطلاع‌رسانی خواهد شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

چرا «پایتخت» را نویسنده‌ای که جز نوشتن آثار اروتیک هنر دیگری ندارد نوشت؟ – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: چرا تنابنده نویسنده‌ای مثل آرش عباسی که در کارنامه خود یک سریال را ثبت نکرده را به عنوان نویسنده سریال معرفی می‌کند؟ آنهم نویسنده‌ای که جز نوشتن آثار اروتیک هنر دیگری ندارد.

به گزارش سینماپرس، سریال «پایتخت» یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های تلویزیون طی ده سال اخیر است و در طول تاریخ چهل سال انقلاب هیچ سریالی نتوانست مثل سریال پایتخت انگیزش تماشای تلویزیون را در مخاطبان سیما ایجاد کند. ضریب مخاطب پسندی این سریال، یادآور سال‌های دور از خانه(اوشین) در دهه شصت، سریال خانه سبز در دهه هفتاد و سریال شب دهم در دهه هشتاد است.

البته در این بررسی باید این موضوع را باید در نظر گرفت که مدیوم سریال‌سازی طی یکسال اخیر در سیما بشدت قوت یافته و در سال ۱۳۹۸ سریال‌های مخاطب‌پسند فراوانی در مجموعه سیما پخش شد که حتی بازپخش ‌این سریال مخاطبان فراوانی دارد. سریال‌های فراوانی که تنها به چند نمونه «گاندو»، «ستایش ۳ »، «نون خ» و «از سرنوشت» اشاره کرد.

اما فصل ششم سریال پرمخاطب پایتخت از نیمه سریال، با انتقادات فراوانی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مواجه شد. حجم این انتقادات به قدری افزایش یافت که شبکه یک سیما در اقدامی قابل تقدیر مجبور به بازتاب انتقادات مردمی شد.

«پایتخت» علی رغم بیننده ثابت فراوان، با محتوایی بدون کشش‌های نمایشی مدون و موثر، همچون فصل‌های پیشین نتوانست مخاطبان و هوادارانش را راضی نگاه دارد. فضای مجازی در بی‌سابقه‌ترین شکل ممکن از رسانه‌ها و طیف‌ها گسترده‌ سیاسی و فرهنگی از اصلاح‌طلبان کلاسیک همچون مسیح مهاجری تا اصولگرایان معتدلی مثل سیدمحمدحسینی (وزیر سابق ارشاد)   نسبت به محتوای عرضه شده در فصل ششم سریال انتقادات فراوانی را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند و حین تعطیلات نوروزی دامنه نقدهایی انتشار یافته در فضای مجازی و رسانه‌های تقریبا بی‌سابقه بود.

البته این حجم از انتقادات را باید مزیت ویژه این سریال برشمرد که در چنین حجم وسیعی می‌تواند واکنش برانگیز باشد. اما واکنش‌های مولفان این سریال در فضای مجازی بر افزایش دامنه این انتقادات افزود. محسن تنابنده در حین پخش سریال با انتشار پست‌هایی توانست دامنه تحریک منتقدان این سریال را افزایش دهد.

محسن تنابنده در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

میان پایتخت ما و پایتختی که می‌بینید، تفاوت از زمین تا آسمان است. حتی نسخه سانسور شده را هم سانسور می‌کنند.

آرش عباسی نویسنده سریال در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

دقیقا هرجایی که می‌بینم دیالوگ‌های پایتخت حذف شده، ‌ زمانی به خودم میام که تیتراژ آخر داره پخش می‌شه. سانسور مثل خون در رگ ما جاری است. نویسنده به‌طور ذاتی آموخته است که برای روی صحنه رفتن، روی پرده رفتن یا روی صحنه رفتن اثرش، خودش باید و باید و باید اولین سانسورچی باشد. دو راه بیشتر هم ندارد. یا باشد یا کار نکند. ما راه دوم را نرفتیم، برای همین راه اول را با همه‌ی زخم‌هایش انتخاب کردیم. پس به این زخم نمک نپاشید.

احمد مهرانفر در ادامه واکنش عباسی و تنابنده نوشت:

نگران ارسطو نباشید بزودی حالش خوب می شود البته اگر سانسورچی ها بگذارند. پیام های بازرگانی را پخش کردند تا یک صفحه از گفتگوی این سکانس را که قبلاً تصویب شده بود حذف کنند. نگران چه هستید؟ این حرف‌ها را که مردم هزاران بار گفته اند و شنیده اند. و یک صفحه از دیالوگ‌های پایتخت را منتشر کرد.

دقیقا واکنش‌های این سه نفر از زمانی آغاز شد که شبکه اول سیما قبل از آغاز به پخش سریال اقدام به پخش انتقادات مردمی کرد و شمار فراوانی از اهالی رسانه از طیف‌های گسترده و متنوع انتقادات خود را منتشر کردند. صفحات مجازی خبر از سستی و غیردلچسب بودن فصل ششم می‌داد. تنابنده در کارنامه فرامتنی‌اش طبق مستندات منتشر شده که همکاری مشترکی در ماجرای طلبه آملی نقش داشت در اقدامی مشترک استراتژی فرار رو به جلو را آغاز کرد.

این نخستین‌باری نبود که پایتخت با ممیزی در پخش مواجه شد و نمونه قابل اعتنای آن حذف هجو تایتانیک‌ در فصل پنجم بود. اما تنابنده که بهتر از هرکسی چهارچوب‌های رسمی تلویزیون را می‌شناسد، همراه با مهرانفر و عباسی با انتشار پست‌های مذکور  که عمدتا به خبر تبدیل شدند، فرار رو به جلو  را با گفتمان سانسور آغاز کردند. البته تنابنده قبل از این غائله اعلام کرده بود دیگر با صدا و سیما کار نخواهد کرد و کنار گذاشتن این گزاره‌ها در کنار هم به حصول نتایج درخوری منجر خواهد شد.

تنابنده بازیگر متوسطی است که استعداد خاصی در بازیگری ندارد و فیلم‌هایش در سینما مخاطبی هم ندارد. کدام فیلم پرفروش را تنابنده (در مقام بازیگر یا کارگردان) در دهه نود در کارنامه خود ثبت کرده است؟ اغلب سیمرغ‌های دریافتی سال‌های اخیرش دلایل غیرهنری داشته است. اما این نکته را نباید فراموش کرد. تنها تاثیر و محبوبیت محسن تنابنده صرفا به خاطر سریال پایتخت است.

تنابنده که با فعالیت‌های مجازی مهناز افشار را در کام سعودی‌ها نشاند و چون عملیات روانی در فضای مجازی به خوبی یاد گرفته، وقتی متوجه عدم استقبال مخاطبان می‌شود، دست به عملیات روانی حذف و سانسور با وابستگان نزدیکش (آرش عباسی – احمد مهرانفر)   در حین پخش مجموعه پایتخت می‌زند، در صورتیکه  پایتخت ۶ از ناحیه تنابنده لطمه دیده است. چرا تنابنده نویسنده‌ای مثل آرش عباسی که در کارنامه خود یک سریال را ثبت نکرده را  به عنوان نویسنده سریال معرفی می‌کند؟ آنهم نویسنده‌ای که کارنامه‌ تئاتری‌اش نشان می‌دهد به جز وجه اروتیک آثارش، توانمندی و هنر دیگری ندارد.

چرا نظارت بر فیلمنامه پایتخت اهمیت نداشت؟

سینمای ایران در دهه شصت و هفتاد شمسی با همه اعوجاجات به غیر از آثار شبه آلترناتیو  و هنجارشکنان نظیر تولیدات مخلمباف و سایر وابستگان و همفکرانش، محصولات متنوعی، عامه پسندی و درخوری را تولید می‌کرد. سینمای این دو دهه، اغلب سینمای خانواده بود. مدیریت و نظارت دقیقی خصوصا در دهه هفتاد به صورت دقیقی اعمال شد و  این نظارت و ارزیابی پس از بارگذاری ویروس اصلاحات در ساختار حاکمیت در رسانه‌های دوم‌خرداد تبدیل به گفتمان سانسور و ممیزی از سوی حاکمیت شد.

در صورتیکه متولی اصلی سینما طی چند دهه اخیر حاکمیت بوده و در قالب دولت‌های مختلف این موضوع حق ویژه حاکمیت برای حفظ ارزش‌های اخلاقی‌ جامعه به شما می‌رود. از این رو نظارت کافی منجر می‌شود تا فضای فرهنگی – اجتماعی کشور با یکی از ابرازهای مسلط نمایش از ریل خارج نشود و نشاط هنری با ابزار نظارت به بدنه جامعه تزریق شود. متاسفانه گفتمان رسانه‌های زنجیره‌ای، نظارت حق مسلم حاکمیت نمی‌دانستند بدین ترتیب سینمای ایران در دوره اصلاحات از ریل اخلاق‌مداری و خانواده‌گرایی خارج شد و مدیران سینمایی از دوره اصلاحات، تا امروز واداده عمل کردند و طی این فرآیند مقررات سینمایی و نظارت تا مدت‌ها به محاق رفت.

در فرآیند نظارت مدیر سانسورچی نیست، هنربان است. در تلویزیون از این جنس هنربانان کم نبوده‌اند که استعدادهای فراوانی را کشف کرده‌اند از جمله بهروز مفید نخستین مدیر شبکه ۵ سیما که کاشف افرادی نظیر اصغر فرهادی بوده است. اما بهروز مفید فرهادی را کشف و مسیر همکاری با او را تسهیل می‌کند اما امروز اگر مفید در همان سمت بخواهد با فرهادی همکاری کند، فرهادی او را مدیریت خواهد کرد.

محسن تنابنده در کنار مهدی فرجی

 فرآیند هنربانی مدیریتی متاسفانه تاریخ انقضا دارد، یعنی مدیران سابق و فعلی تا یک محدوده خاصی پای آرمان‌هایشان می‌ایستند. پایتخت ثمره هنربانی مهدی فرجی مدیر  موفق و سابق شبکه اول سیماست که نام او به عنوان ناظر کیفی در سریال درج شده اما با توجه به شناخت‌ از تغییر روال هنربانی وصف شده می‌توان اذعان کرد که فرجی عملا نامش فقط در تیتراژ قرار داشته و فرآیند نظارتی بر فیلمنامه فصل ششم پایتخت کمترین اهمیت را دارد. نازل و متوسط بودن سریال یک بحث است و روی دیگر سکه هدر رفتن سرمایه‌ ملی است. مدیران میانی سیما و مسئولان آثار نمایشی به اندازه‌ نمونه‌های آمریکایی هم اقتدار ندارند.

در شبکه سی دابیلو ( Th CW Television Network )  فصل نخست سریال «۱۰۰ » ساخته می‌شود و با توفیق فراوانی مواجه می‌شود اما مدیران ارشد این شبکه مارک پدوویتز، دیوید نوینز و پیتر راث وقتی فصل های اول تا پنجم این سریال توانست مخاطبان فراوانی پیدا کند، با سخت‌گیری فراوانی مجوز ساخت فصل ششم را صادر کردند و در چندین نوبه فیلمنامه سریال از سوی کمپانی و مدیران مورد ارزیابی قرار گرفت.  

با علم به این مثال، پرسش قابل تامل این است: مدیران تلویزیون و مدیر شبکه چقدر از محتوای تولید شده قبل از فیلمبرداری توسط آرش عباسی مطلع بودند؟ چقدر مدیران شبکه‌ها فیلمنامه‌ کامل (نه طرح چهار صفحه‌ای) سریال‌هایی که پخش می‌کنند را می‌خوانند؟  

در فرآیند ارزیابی «پایتخت ۶» می‌توان اذعان کرد که تنابنده هر مولفه نمایشی را که علاقه‌مند بود به نویسنده سفارش داد و می‌توان اذعان داشت تنابنده بود که مجموعه مدیران ظاهرا ناظر به این سریال را مدیریت می‌کرد. در واقع  مثلث عشقی شوهر مُرده و زنی که قرار است با مرد دیگری ازدواج کند، شبیه همان وضعیت‌های تئاتری هنجارشکنی که آرش عباسی پیش از این روی صحنه تئاتر برده نیست؟ آیا این وضعیت نمایشی ضد خانواده نیست؟

پیتر راث رئیس گروه تلویزیونی برادران وارنر

اگر حاشیه‌سازی تنابنده در مثلا شبکه تین‌ایجر و جوان پسند «سی دبیلو» می‌افتاد و «پایتخت ۶» در این شبکه ساخته می‌شد و خیل تماس‌های اعتراضی مردم نسبت به محتوای سریال گسترش پیدا می‌کرد،   قطعا پیتر راث رئیس گروه تلویزیونی برادران وانر به اخراج و حذف تنابنده اکتفا نمی‌کرد و قطعا کاری می‌کرد که او دیگر نتواند در هیچ شبکه دیگری کار کند. چنین مدیری  در یک شبکه خصوصی مشغول فعالیت است نه شبکه تلویزیونی دولتی.

پیتر راث رئیس گروه تلویزیونی برادران وانر در کنار جی جی آبرامز

مدیری که به سادگی می‌تواند با یک مشاوره‌ای ساده مانع ساخت فصل ششم سریال فرنج (Fringe) شود که تهیه‌کننده ارشد آن جی جی ابرامز است و این سریال متعلق به شبکه دیگری است.   راث در حالیکه از مدیران پیشن فاکس به شمار می‌رود و در وارنر سمت مدیریتی دارد، اما می‌تواند مشاوره دهد تا بی فایده بودن ساخت فصل ششم سریال آبرامز را تصدیق کند و این سریال طبق تصمیم‌گیری قبلی در پنج فصل به اتمام می‌رسد. در سال‌های اخیر در مجموعه صدا و سیما نمونه‌ مشابه بسیاری از برنامه‌های آمریکایی  تولید شده، اما با تولد مدیری مواجه نبوده‌ایم که تعامل حرفه‌ای توام با اقتدارش با برنامه‌سازان و سریال‌سازان نظیر پیتر راث و مدیران آمریکایی باشد و تلویزیون برای سلبریتی‌ها و افرادی نظیر تنابنده خانه خاله است.

به همین دلیل رامبد در ساخت یا نساختن خندوانه تعیین کننده است، در سریال پایتخت مشابه همین اتفاق رخ می‌دهد و در خلأ مدیری اقتدارگرا که نمی‌تواند  فیلمنامه به نگارش درآمده پایتخت را قبل از تولید بخواند و جملگی محو تنابنده‌اند، در چنین شرایطی بازیگر  پرسوناژ نقی معمولی اعلام می‌کند زین پس با تلویزیون همکاری نمی‌کند  تا میزان دستمزد خودش را برای فصل هفتم پایتخت بیافزاید یا نسخه سینمایی را روانه پرده سینما کند.

 اگر این حواشی مجازی در محیطی حرفه‌ای رخ می‌داد که پیتر راث رئیس گروه تلویزیونی برادران وانر مسئول خروجی گرفتن از سریال پایتخت بود و از سوی دیگر موجی از انتقادات در فضای مجازی منتشر و به روابط عمومی ارجاع داده می‌شد و مولفان سریال اصرار به حذف و اضافه سریال داشتند، بر اساس شکل قراردادهای منعقده کمپانی‌های بزرگ، کاراکتر مثلی راس این حق را برای خود قائل بود که پس از اتمام سریال برای حفظ مخاطب «سریال پایتخت» دستور دهد اسپیافی (داستان فرعی از سریال بدون حضور همه شخصیت‌های اصلی)   از این سریال بدون حضور تنابنده و مهرانفر ساخته شود. بر اساس مانیفست رسانه‌های توسعه‌مدار، اتکای روایت و سریالی با جغرافیای پایتخت نباید در انحصار و مونوپول محسن تنابنده باشد.

در طول ایام پخش سریال پایتخت تنابنده بارها در مورد حذف و سانسور سریال در فضای مجازی اظهار نظر می‌کند اما از مدیران امور نمایشی واکنشی نمی‌بینیم و تمامی واکنش‌های تنابنده و مهرانفر به این دلیل بود که متوجه شده‌اند، این سریال نسبت به فصل‌های پیشین هیچ جذابیتی برای مخاطبانش نداشته است. به هر حال یکی از مدیران ارشد سیما باید نسبت به این قداره‌بندی تنابنده و مهرانفر واکنش نشان دهد، تا سیکل حواشی پخش تلویزیون را تحت الشعاع قرار ندهد.

مشکل فیلمنامه پایتخت از کجا آغاز شد؟

با شکست فصل ششم پایتخت و اعتراضات همه جانبه مخاطبان از منتهی الیه راست تا افق‌های دور دست  اصلاح طلب، یک نکته کاملا مشخص می‌شود که چقدر موفقیت‌های سریال پایتخت مرهون زحمات زنده‌یاد خشایار الوند است.

نویسنده بی‌ادعایی‌ که هیچگاه به اندازه تنابنده مورد وثوق مدیران نبود و ویژگی حرفه‌ای خشایار الوند این بود که اخلاق‌مداری در رویه کاریش متجلی بود. سالیان متوالی در سینما و تلویزیون سریال نوشت اما یک شوخی رکیک جنسی یا بی‌حرمتی به مقدسات و متلک سیاسی نابجا در متن آثارش نبود.

رعایت نکردن آداب نمایشی تنابنده که در فصل ششم نمود دارد و طیف وسیعی نسبت به آن اعتراض دارند، توسط خشار الوند تصیح می‌شد. تنابنده با  آرش عباسی، نویسنده‌ای تئاتری در این مجموعه همکاری کرده که هنجارشکنی بخشی از آداب او در نگارش است. تئاتر مولن‌روژ حاصل همکاری مثلث تنابنده، عباسی و حسین پارسایی است و در سایت تیوال بسیاری از مخاطبان مولن روژ به رکیک بودن آن اعتراض داشتند.

مشکل فیلمنامه پایتخت چیست؟

ادای دین یا شوخی با فیلمی قبل از انقلاب مسئله نقد سریال نیست. سریال پایتخت ۶ اولین رسالتش این است که از ریل‌های روایی سابق و قاعده‌مند خود خارج نشود که عملا در این سریال وجوه نمایشی نه تنها از ریل خارج نشده بود، بلکه در برخی موارد به سخره گرفتن فرهنگ و آداب اسلامی – ایرانی در آن گنجانده شده بود … تمسخر مذهبی‌ها در قالب نیش زنبور بروی پیشانی نقی معمولی که هیچگاه بهبود نیافت. یا در بخش‌های از سریال نماز خواندن نقی توسط ارسطو به تمسخر گرفته شد و البته سبک ریاکارانه نقی در حوزه امور دینی افزایش یافته بود و روایت مکه رفتن او و پرتاب کردن سنگ به سوی شیطان دستمایه خنده قرار گرفت.

مشخص نیست که آداب دینی چه جفایی در حق مولفان کرده که اینقدر اصرار به تمسخر آن داشته‌اند!؟ قطعا سازندگان برای صدها هنجارشکنی مشابه در این سریال پاسخی نخواهند داشت و این رویه اعتراضات نسبت به محتوای سریال‌ها ادامه خواهد یافت مگر آنکه تغییری اساسی در روند تولید و نظارت بر آثار سیما شکل بگیرد.

*مشرق

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نماهنگ وحید تاج برای ولادت حضرت ولی عصر (عج) + ویدئو


نماهنگ وحید تاج برای ولادت حضرت ولی عصر (عج) + ویدئو

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سلبریتی هندی دفترش را در اختیار قرنطینه بیماران کرونایی گذاشت – اخبار سینمای ایران و جهان

بازیگر سرشناس بالیوود برای کمک به کنترل کرونا در هند، دفتر شخصی‌اش را در اختیار ستاد قرنطینه بمبئی گذاشت.

به گزارش سینماپرس به نقل از جاکارتا پست، شاهرخ خان ساختمان دفتر خصوصی‌اش را که یک ساختمان ۴ طبقه در بمبئی است با رعایت موارد ضروری برای قرنطینه زنان، کودکان و افراد سالمند در اختیار ستاد قرنطینه شهرش گذاشت.

مقامات شهری بمبئی از این اقدام شاهرخ خان و همسرش در رسانه‌های اجتماعی تشکر کردند.

شاهرخ خان نیز در توییترش نوشت: مفتخر است که می‌تواند بخشی از تلاش تیم شهری برای مقابله با کووید ۱۹ باشد و هر دوی آنها از اینکه بخشی از این تلاش هستند و می‌توانند از اهالی بمبئی حفاظت کنند، تشکر می‌کنند.

این نخستین بار نیست که بازیگر ۵۴ ساله بالیوودی در این تلاش سهیم می‌شود. وی اوایل همین ماه قول داد به دولت‌های ماهاراشترا، دهلی و بنگال غربی کمک مالی کند.

وی کمک‌های دیگری هم کرده است از جمله اهدای ۵۰ هزار تجهیزات محافظت شخصی برای افرادی که در خط مقدم این کارزار هستند، تهیه مواد غدایی روزانه برای ۵۵۰۰ خانواده در بمبئی، تهیه بسته‌های غذا برای ۱۰ هزار نفر در روز و تامین مواد ضروری برای ۲۵۰۰ کارگر روزمزد که بیکار شده‌اند.

وی گفت: زمانی که نژاد بشری با یک چنین بحران عظیمی روبرو شده فقط یک پاسخ واقعی می‌تواند جود داشته باشد؛ اینکه همه در یک تلاش جمعی، مهربان‌تر، قوی‌تر و شجاع‌تر تلاش کنیم تا با روزهای آینده روبرو شویم.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

ویدئو / پویش مشاهنر؛ دلنوشته ساعد باقری برای تقدیر از کادر درمانی


ویدئو / پویش مشاهنر؛ دلنوشته ساعد باقری برای تقدیر از کادر درمانی

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سلبریتی‌ها دیگر به‌تنهایی «مجری» نمی‌شوند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مدیر شبکه پنج سیما تأکید کرد که از این پس در برنامه‌های تولیدی این شبکه سلبریتی‌ها به تنهایی اجرا را برعهده نخواهند داشت و حضورشان در برنامه با همراهی یکی از مجریان شبکه خواهد بود.

به گزارش سینماپرس، سعید اشناب مدیر شبکه پنج سیما در گفتگو با مهر با اشاره به حضور سلبریتی‌ها در برنامه‌های این شبکه به عنوان مجری و رویکرد این شبکه حوزه استفاده از چهره‌ها در سال جاری بیان کرد: از این پس رویکرد ما این است که اگر چهره یا سلبریتی‌ای قرار بود در شبکه به اجرا بپردازد، حضور ایشان در کنار مجریان تلویزیون باشد. به این ترتیب هیچ سلبریتی‌ای از این پس به تنهایی برنامه‌ها را اجرا نخواهد کرد.

وی در توضیح نمونه‌های اجرای این رویکرد توضیح داد: در ویژه‌برنامه تحویل سال شبکه هم محمد علیزاده در کنار هیراد حاتمی (از مجریان شبکه پنچ) این برنامه را اجرا کرد. اکنون مسابقه «پنج ستاره» تنها برنامه‌ای است که یک بازیگر به تنهایی آن را اجرا می‌کند که آن هم پیش از این روی آنتن بوده است.

اشناب در ادامه با اشاره به رویکرد شبکه در معرفی قهرمانان مردمی هم اظهار کرد: یکی از برنامه‌های جدی ما در شبکه، معرفی قهرمانان مردمی است که پیش از این هم در سال گذشته و در اسفندماه این طرح را برگزار کردیم. مردم این قهرمانان را دوست دارند و بازخورد خوبی هم در اجرای این طرح داشتیم.

معرفی قهرمانان مردمی و تفاوت با «فرمول یک»

مدیر شبکه پنج در پاسخ به اینکه این طرح چه تفاوت‌هایی با طرح «معرفی چهره‌های مردمی» در برنامه «فرمول یک» از شبکه یک دارد، گفت: در برنامه «نوروز در راه است» افراد به تفکیک سازمان‌ها و نهادهای خدماتی استان تهران در معرض آگاهی و انتخاب مردم قرار می‌گیرند. درحالی که طرح «معرفی چهره‌های مردمی» در شبکه یک، شخص محور است و سراغ اشخاص ویژه در سراسر کشور می‌رود. حرفه‌محور و صنفی بودن وجه تمایز طرح ماست و قرار است این طرح را به صورت یک جشنواره سالانه ادامه دهیم.

وی اضافه کرد: ما می‌خواستیم این حس بخشی از جامعه را که فکر می‌کنند کسی در کشور به درستی کار نمی‌کند، تصحیح کنیم. باور اشتباهی که رسانه‌های وابسته به عربستان و غرب در صدد ایجاد آن هستند. به طور نمونه از سازمانی مثل آتش‌نشانی که تلاش کیفی و زحمت زیادی متحمل می‌شوند خواستیم کارکنان نمونه سازمان را معرفی کنند و بعد با ساخت مستند و پخش آن، به رای مردم گذاشتیم.

اشناب تصریح کرد: اتفاق دیگری که اواخر سال گذشته شروع کردیم توجه به وجوه فرهنگی هنری شهرستان‌های استان تهران بود که در برنامه «اینجا تهرانه» شهرستان‌های استان تهران را یک به یک معرفی می‌کنیم. این برنامه فضایی استیج گونه با حضور مردم در یکی از سالن‌های بزرگ شهرستان دارد تا با شخصیت‌های فرهنگی شهرشان بیشتر آشنا شوند. این برنامه که دارای رویکردی مفرح است در دو شهرستان غرب استان تولید شد و ان‌شاءالله با پایان کرونا تولید و پخش آن ادامه پیدا خواهد کرد.

مدیر شبکه پنج همچنین به رویکرد دیگر شبکه اشاره و اظهار کرد: موضوع سومی که در زمستان ایده اولیه آن شکل گرفت بحث هوای تهران است که معمولاً با آلودگی هوا در اواخر آذرماه و زمستان شروع و اواخر زمستان پایان یافته و تا پاییز سال بعد به فراموشی سپرده می‌شود. ما در شبکه پروژه‌ای را تعریف کرده‌ایم با نام «هوای تهران» که در آن قرار است موضوع آلودگی هوا را رها نکنیم و ضمن فرهنگسازی، مستمرا از دستگاه‌هایی که مسئولیت دارند پیگیری و مطالبه کنیم.

اولین سریال تولیدی شبکه پنج در رمضان ۹۹

اشناب همچنین با اشاره به ساخت سریال «پدر پسری» برای ماه رمضان گفت: اولین سریال تولیدی شبکه بعد از حدود دو سال مجموعه «پدر پسری» است که امیدواریم با قصه خوب شخصیت‌هایی شیرین مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.

مدیر شبکه پنج در پایان درباره تولید برنامه‌های جدید در شبکه نیز گفت: ترجیح ما این است که برندهای موجود را تقویت کنیم چرا که تعدد عنوان در فضای شبکه کار اغلب به هدر دادن منابع و سردرگمی مخاطب می‌انجامد.

مشاهده خبر از سایت منبع