سکانس ماندگار از ارتحال امام خمینی (ره) در فیلم «از کرخه تا راین»
سکانسی از فیلم «از کرخه تا راین» که درباره ارتحال امام خمینی (ره) است در این گزارش نشان داده شده است.
سکانسی از فیلم «از کرخه تا راین» که درباره ارتحال امام خمینی (ره) است در این گزارش نشان داده شده است.
فایل صوتی تلاوت سوره زلزله با صدای سعد الغامدی در این گزارش قابل دریافت است.
سینماپرس: مدیریت فرهنگی امری اجتناب نا پذیر است؛ با غلظت دانش و حُسن مدیریت، ارتقای فرهنگی، امری قابل تحقق است و در این میان مطالبات و انتظارات نظام جمهوری اسلامی ایران، تعطیل پذیر نیست زیرا فرهنگ، مطالبه بردار است و همین مرور اندک بر بیانات امامان امت اسلامی، حاکی از همین مسئله است.
محمدرسول محمدی/ انقلاب اسلامی ایران قطعاً بر مبنای یک تئوری شکل گرفت و البته امداد خاصه الهی موجب شد که این تئوری در آن زمان به نتیجه برسد و بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) در آن مقطع زمانی بتواند این نور را به این کشور منتقل کند. وقتی ایشان در دهکده نوفللوشاتو بودند، کسانی از ایران رفتند و با ایشان به نوعی بیعت کردند و از سینما نیز افرادی از همان سینمای قبل از انقلاب به محضر ایشان رسیدند و مثلاً با ایشان بیعت و اعلام کردند که سینمای رژیم پهلوی، سینمای مطلوبی نیست و ما به نمایندگی از سینمای جایگزین و آن سینمایی که شأن ملت ایران است با شما عهد میبندیم که در مسیر اهداف و مصالح نهضت شما فعالیتهای سینماییمان را تنظیم کنیم.
پس شاید این سینما بود که به نوعی به استقبال امام امت رفت . زیرا سینمای قبل از انقلاب آنقدر بَد و پُر از ابتذال بود که عقلای همان سینما از آن تبری جستند و به پیشواز روح خدا رفته و بیعتشان را در فرانسه تقدیم کرده بودند و حضرت امام (ره) هم جملهای فرموده بودند با این مضمون که ما با سینما مخالف نیستیم و با فحشا مخالفیم.
البته باید توجه داشت که علاوه بر این جمله تاریخی که ما با سینما مخالف نیستیم و با فحشا مخالفیم؛ حضرت امام در منشور هنرمندان وظیفه هنر انقلاب اسلامی ایران یا به بیان دقیقتر شأن هنر انقلاب اسلامی و وظیفه هنرمندان انقلاب اسلامی را به درستی توصیف کردند؛ تفاوت آن دو سخن، در شدت و ضعف مطالبه امام از سینماست؛ درواقع آن چیزی که در روز ورودشان به بهشت زهرا بیان میکنند کف این ساختمان است، و آن منشور هنرمندان به مثابه سقف این ساختمان. اینکه سینما چه باید باشد، سقف بلندی است که در منشور هنرمندان توصیف میشود.
امام خمینی (ره) به محض امضای قطعنامه در سال ۱۳۶۷ هجری شمسی، خطاب به هنرمندان و خانواده شهدا به تجلیل از هنر و هنرمندان متعهد پرداختند و نهایتِ هنر انقلاب را چنین بیان می فرمایند:
هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا، لذت میبرند. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امریکا و شوروی، را بیاموزد. هنرمندان ما تنها زمانی میتوانند بی دغدغه کوله بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیدهاند…
(صحیفه نور، جلد ۲۱، صفحه ۱۴۵)
|
« ما با سینما مخالف نیستیم و با فحشا مخالفیم» جمله ای بود که در بدو ورود امام خمینی (ره) به ایران نیز مجددا بیان شد و همین نشان از بذل اهتمام ایشان به این مقوله بزرگ تمدنی یعنی سینما بود. البته باید توجه داشت که این جمله، در فحوای خود یک فتوای شرعی نیز محسوب میشود، زیرا سینمای قبل انقلاب به واسطه ابتذال نهادینه در مجموع تولیدات خود و همچنین تصویگری بی پروای فِسق و فجور علنی، از جانب عموم ملت مسلمان ایران کنار گذاشته شده بود و بعضا وقاهت فیلمفارسی بالاخص در اوایل دهه ۱۳۵۰ هجری شمسی به نحوی بود که حتی از جانب برخی مراجع امر سینماداری در شرف الحاق به مکاسب محرمه بود تا برای همیشه تعطیل بشود. اما همین جمله امام، فتوایی بود که به نوعی باعث نجات صنعت سینمای ایران شد.
بررسی جامع عملکرد مدیریت فرهنگی و بالاخص مدیریت سینمایی کشور در طی بیش از چهل سال گذشته نشان می دهد که متاسفانه همین مطالبه حداقلی امام امت همچنان تحقق نیافته باقی است و عموم ایشان اگر چه به اسم امام بر مصادر مدیریتی نشسته اند اما رسم امام را فراموش نموده و در نتیجه صنعت سینمای ایران همچنان با فحشا پنهان و آشکار و به صورتی واضح با موضوع ابتذال درگیر و دار است و به واسطه مدیریت ایشان است که امروز اساس فرهنگ و به تبع آن سینما از ولنگاری مضمن در رنج است.
|
اهتمام ویژه حضرت امام (ره) به موضوع فرهنگ و بالاخص سینما به نحوی بود که یک نوبت در زمینه انقلاب فرهنگی و چند نوبت در سخنرانیهای آن ایام تذکرات هنری و هدایتهای فرهنگی فرمودهاند؛ فرمایشاتی که بالاخص در دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی توسط ایشان و هم مقام معظم رهبری که در آن دوره متصدی امر ریاست جمهوری بودند و هم از طرف سایر دلسوزان فرهنگی و بسیاری از شهدای فرهنگی که در همان دهه اول به شهادت رسیدند، موکدا مطرح و بیان می گردید. اما با این همه به دلایل گوناگون، مدیرانوقت فرهنگی و بالاخص سینمایی کشور حتی کف اهتمام خود را برای جواب به مطالبه امام، به کار نبستند و نحوه چیدمان مدیریت فرهنگی کشور به نحوی گردیدد که با پایان دفاع مقدس و بعد از رحلت امام خمینی، طیفی خاص درصنعت سینما ترجیح داد تا به واسطه حمایت مدیریت مرموز فرهنگی، به خودش تکیه کند و هیچ فرمان و اطاعتی را گردن ننهد!
یادمان باشد که بعد از قطعنامه، در جبهه فرهنگی، دغدغه مندان گمان میبردند که سینما با انقلاب بیعت مجدد کرده است اما فیلمی مانند عروسی خوبان در سال ۶۷، محصولی نبود که با مانیفست انقلاب اسلامی ایران همخوانی داشته باشد. اینگونه است که شهید بزرگوار آوینی از بهار ۶۸ ماهنامه سوره را منتشر میکند و در مقدمه، به قول خودش در لبیک دیرهنگام به امام راحل که آن موقع هنوز چند ماهی از حیات با برکتشان باقی است، میگوید امام ما را ببخش که اینقدر دیر به دعوت تو لبیک گفتهایم!
چرایی تمرکز مدیریت مرموز فرهنگی در دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی بر صنعت سینما و چرایی سپرده شدن امور صنفی و اشتغالات سینمایی به قبیله ای خاص و اینکه این شاغلان امور سینمایی چرا کاری در قبال انقلاب نکردهاند و جمله «ما با سینما مخالف نیستیم و با فحشا مخالفیم» را سرلوحه مدیریت خود قرار ندادند و … سوالاتی بی پاسخ است که قاعدتاً باید پس از گذشت سی سال جویای آن شد.
|
مطالبات و انتظارات دو رهبر جمهوری اسلامی تعطیل پذیر نیست زیرا فرهنگ، مطالبه بردار است. بیش از همه و پیش از همه رهبران انقلاب برای پرداختن به این موضوع شأنیت بیان دارند. ایشان معتقدند فرهنگ امری ارتقاپذیر است و باید از این سطحی که هست بالاتر و بالاتر برود و درمان بسیاری از دردهای جامعه و جامعه جهانی تنها و تنها، ارتقای فرهنگی است.
هنرمندان، زبان رسای هنر را در خدمت انقلاب و اسلام؛ که عزیزترین سرمایه مردم است؛ به کار گیرند و این عطیه الهی را صرف تعالی افکار مردم کنند و هنر را از آمیزش با مظاهر زیانبار فرهنگ بیگانه رها سازند. هنر را با حفظ تعالی آن به میان مردم برند و در ذهن و دل آنان وارد کنند و از شکل کالای تجملی و مخصوص گروهی خاص خارج سازند. نویسندگان و گردانندگان مطبوعات، هدایت افکار جامعه و تلاش برای اعتلاء و ارتقای آن را وظیفه بزرگ خود دانسته، فضای ذهنی جامعه را با طرح مسائل مهم جهانی و داخلی و افشای خدعههای نظام سلطه بینالمللی روشن سازند و امانت و صداقت معلمی دلسوز را، فریضه تخلفناپذیر خود شمارند و از طرح موضوعات تفرقهانگیز یا دلسردکننده اجتناب ورزند.
(فرازی از حکم انتصاب محمد هاشمی به ریاست صداوسیما ۰۲/ ۶/ ۱۳۶۸)
|
سوای نظر از فحشای آشکار در قاعده ترسیم علنی صحنه های خشونت، سکس، مشروب و … که متاسفانه می رود تا در روزگار بنفش ملت ایران به صورتی بی پروا در تولیدات سینمایی و سریال های تلویزیونی و بالاخص شبکه نمایش خانگی رسمیت پیدا نماید و … اگر بخواهیم به بیان برخی مصادیق فحشای پنهان در قاعده ابتذال در سینمای پس از انقلاب اشاره کنیم، قطعا می توانیم چند مورد قطعی را به عنوان شاخصه های فراگیر آن عنوان نماییم:
۱- حذف قهرمان
حذف قهرمان از سینما یکی از مصادیق ابتذال فرهنگی است. در سینمای فارسی ابتذال بسیار رواج داشته است و در این میان سینمای روشنفکری که در قبل از انقلاب شاید خیلی مسئله ابتذال در آن بارز نبوده است؛ این سینما بعد از انقلاب مسیر خود را ادامه میدهد و اتفاقی که میافتد این است که با حمایت مدیریت مرموز فرهنگی در دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی به سهولت می تواند عنصر قهرمان را از فیلمها حذف نماید و سینمای ایران را مجبور نماید تا اگر قهرمان هم دارد، این شخص فردی بی هویت و غیر کنشگر باشد.
البته سیاست حذف قهرمان از سینما از سوی دیگر با اعمال نوعی بازیگر سالاری و پرورش سلبریتی در جامعه سینمایی همراه گردید و مواجهه مستقیم با سبک زندگی اسلامی و ایرانی را آگاهانه و یا نا آگاهانه رقم زد و این در حالی است که یکی از مفاهیم انقلاب اسلامی مسئله جهاد است و باید بدانیم که اگر ما بخواهیم مسئله جهاد را در فیلم پررنگ نشان دهیم شاید با استفاده از عنصر قهرمان بتوانیم نشان دهیم؛ در نتیجه حذف عنصر قهرمان از سینمای ایران که به واسطه منویات منوالفکرانه در سینمای ایران اتفاق افتاد رویکردی حسابشده و البته بسیار مشکوک و نخستین گام در راستای گسترش ابتذال می باشد.
۲- ترویج و القای حس نومیدی و رکود
چند سالی هست که کشورمان یکی از ظالمانهترین حصرهای اقتصادی را تحمل میکند، اما عکسالعمل عمومی سینما این است که دقیقاً متناسب و هماهنگ با دستگاه فرهنگی رقیب این تحریمها برجسته میشوند، مدام از فقر مردم، به ستوه آمدن مردم، و این که نزدیک است آستانه تحمل لبریز شود و دیگر کسی نتواند این شرایط را تحمل کند میگویند. یعنی کشوری که شرایطی به مراتب بدتر از این را در هشت سال دفاع مقدس با افتخار تحمل کرد و از آن گردنه عبور کرده و با افتخار اجازه نداده ذرهای از سرزمین ما در اشغال بیگانگان باقی بماند، حال در شرایطی که با دوران دفاع مقدس قابل مقایسه نیست و قطعاً وضعیت بهتری دارد، سینمایی دارد که مدام ساز ناامیدی کوک میکند!
۳- بروز دیدگاههای مادی در مدیران در اصالت بخشیدن به گیشه!
یکی از اشکالات مهم در میان مدیران سینمایی، بروز نوعی جوزدگی در مدیریت است که صرفاً با امور کمی، سعی در راضی نگه داشتن حقوق هنرمندان هستند و سالانه به همین گزارشهای فروش مبادرت میورزند و به خیال خودشان گوی رقابت را از دیگران میربایند! این دیدگاه حسی، با حذف معنویت و اخلاق، تکیه را بر ظواهر سرگرمی میگذارد و تدریجاً هر نوع باور و اعتقادی را منکر میشود و تمام حقانیت خود را نه از محتوا، که از گیشه میگیرد. برای مثال میتوان به تکثیر پدیده کمدیهای مبتذل بالاخص در عصر مدبران بنفش پوش و طی چند سال اخیر اشاره نمود که از دیدگاه اغلب سازندگانشان، چون در گیشه پول درآوردند، پس حتماً اثرشان صحیح و سالم است!
و اما در عرصه فرهنگ، بنده به معنای واقعی کلمه، احساس نگرانی میکنم و حقیقتاً دغدغه دارم. این دغدغه از آن دغدغههایی است که آدمی به خاطر آن، گاهی ممکن است نصفِ شب هم از خواب بیدار شود و به درگاه پروردگار تضرّع کند. من چنین دغدغهای دارم. البته در سخنرانیها، از این دغدغه با مردم نخواهم گفت، اما نمیشود که به شما نگویم. شما خودتان دست اندرکاران مسائل فرهنگی هستید و باید از این دغدغه من خبر داشته باشید.
(امام خامنه ای ۲۲ تیرماه ۱۳۷۳ هجری شمسی)
|
۴- تقلیل سینما از «ایدئولوژیک» به «پاتولوژیک» و ابزاری برای سیاه نمایی
فارغ از ادعای سینمای ایران در اتخاذ رویکرد پاتولوژیک یا آسیب شناسانه، متاسفانه عملاً شاهد ایدئولوژیک قلمداد کردن آن از سوی سینما هستیم؛ انگار در تعریف آنها، سینما یعنی ابزار آسیب نمائی و سردست گرفتن و تصویرری اغراق آمیز از معضلات. برخی اندیشمندان، فرهنگ آسیب شناسی، با تمام وجوه معناییاش را، نشأت گرفته از حاکمیت تفکر مستشرقین در علوم اجتماعی میدانند؛ به این معنا که ارادههای غربی میخواهند که شرقیها؛ مخصوصاً ایرانیها به جای تأمل برای بهبود اوضاع و گسترش اقتدار و معنویت و بسط مبانی و ارزشهای خویش، به آسیب شناسی و معضل نمائی در بین خودشان مشغول باشند؛ حال آنکه آسیب و معضل، نسبت به چیزی که باید باشد معنا پیدا میکند؛ و اینجا محل تعریف استاندارها و ترازهای غیرالهی است.
۵- اصلی و فرعی نکردن امور فرهنگی توسط مدیران:
در شرایط تهاجم و نفوذ نرم دشمن، غفلت مسئولان و «اصلی – فرعی نکردن امور» و عدم شناخت درست از اولویتها برای اقدام، مایهٔ آسیبهای گسترده در ابعاد ملی است. این عدم تشخیص صحیح در شرایطی که «دستگاه محاسباتی مسئولان نظام اسلامی» دچار اختلال میشود، ابعاد و عمق گستردهتری مییابد و هزینههای فراوانی را بر انقلاب و کشور تحمیل میکند. وقتی افسر جوان جنگ بخواهد در عرصههای مختلف بهصورت «آتش به اختیار» عمل کند، برای انتخاب تاکتیک مناسب باید اولویت عملیات خود را بشناسد و مسائل اصلی و فرعی محور خود را بهدرستی شناسایی کند؛ زیرا از زمینههای صدور فرمان «آتش به اختیار» اساساً همین جابهجایی اصلیها و فرعیها است.
یکی از عوامل سایش در جبهه خودی، این است که مسؤولین خودی فرهنگ، مانند وزارت ارشاد و بعضی دستگاههای دیگر، به آن کم توجهی کردند. از ابتدا که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شد، بایستی دفتر گزینش دایر میکرد و به سراغ کسانی که اهل نویسندگی، شعر، فیلم سازی، موسیقی حلال و دیگر رشتههای هنری بودند، میرفت… ت. من خود ناظر بودم و میدیدم که مسؤولین وزارت ارشاد، غالباً به همان قدیمیها چشم میدوختند. کسی که هیکلش درشتتر و ظاهرش چشم گیرتر است، چگونه عوام را جذب میکند؟ آنها هم به همین حالت عوامانه، پیوسته به نام و نشان دارها نگاه میکردند و گاهی هم نه هوشمندانه که ناشیانه، به سراغشان میرفتند. و چنین بود که این سبزههای نو دمیده، این نهالهای نو رسته و این جست های* پای درخت پیر را که خون جوانی در رگها داشتند، نادیده گرفتند. یکی از عوامل سایش در جبهه خودی، این بود …
(امام خامنه ای ۲۲ تیرماه ۱۳۷۳ هجری شمسی)
|
۶- نادیده گرفتن حقایق سفید جامعه:
ندیدن حقایق سفید جامعه گاهی باعث میشود عدهای خیانت را خدمت تلقی کنند؛ آنجاست که جای نیروهای خودی، با غیر خودی عوض میشود. سبقت گرفتن کارگردان ها برای هرچه غلیظ نشان دادن ناهنجاری های جامعه، به استانداردی غیر رحمانی و آسب زا رسیده است. حمله به احکام دینی و حدود الهی نظیر قصاص، ترویج سبک زندگی کلب مسلکی، بروز دیدگاههای عافیت طلبانه و التقاطی، انگارههای فمینیستی و مفلوک نمایی انسان ایرانی، ناموسفروشی و نژادپرستی، فحاشی و جسارت و تهور و …
بی تردید رواج هدفمند مجموعهای از ناهنجاریهای اجتماعی در تولیدات سینمایی، بالاخص در دهه اخیر، به منزله تیغ برّانی آلوده، بر پیکره جامعهای خواهد بود که اگر علاج نشود، شیوع عفونتهای بدخیم اجتماعی را در پی خواهد داشت. هر چند که نام آن را، نوآوری در سبک و خلاقیت در ادغام ژانرها بگذارند یا نیت آن را طرح مشکلات برای پیگیری اصلاح جامعه معرفی کنند.
وقتی سیاست کلان نظام بنابر دلایل کاملاً مبرهن، افزایش جمعیت است، برخی آثار ارائه شده در جشنواره فجر، به موضوع «جمعیت و فرزندآوری در شرایط کنونی جامعه» تاخته و با ترسیم تیره بختی و فلاکت نسل جوان کنونی، به نوعی خاص در صدد حقنه ناتوانی جامعه، در مسیر نسل پروری و فرزندآوری بر آمده و برخی دیگر به صراحا بر پرده سینما، سیااست خانواده و ازدواج را مانند خاکریز بی ارزش میکوبند و در غفلت و یا بعضا با جمایت متولیان فرهنگی و سینمایی کشور، پیام رسانه ای خود را بر مدار دستورالعمل های ابلاغی نظام لیبرالیسم در قالب سندهایی همچون سند ۲۰۳۰ یونسکو تعریف و تنظیم می نمایند.
مدام به ما می گویند واقعبین باشید، واقعبین باشید؛ مرادشان از «واقعبین باشید» این است که موانع را ببینید؛ من میگویم واقعبین باشید، یعنی واقعیّات مثبت را ببینید؛ جمعیّت جوان را، جمعیّت بااستعداد را، تواناییهای بشری فوقالعاده را، استعداد فوقالعاده ملّت را، امکانات زیرزمینی را، موقعیّت جغرافیایی را، پیشرفت جمهوری اسلامی را؛ اینها را ببینید، اینها واقعیّات است…
(امام خامنه ای ۱۷ خردادماه ۱۳۹۶ هجری شمسی)
|
۷- ولنگاری فرهنگی
گلایه امام امت از بسیاری از دستگاههای رسمی فرهنگی، گلایه از اختلال درونی است؛ زیرا به فرموده ایشان دستگاههای رسمی فرهنگی کشور بایستی وظایف خودشان را در مقابل اینها انجام بدهند. البتّه بعضی از وظایف، وظایف ایجابی است، بعضی از وظایف هم وظایف دفاعی است؛ هر دوی اینها باید انجام بگیرد؛ هم وظایف ایجابی، هم وظایف دفاعی. دستگاههای تبلیغاتی کشور ما؛ چه آنهایی که مستقیماً مربوط به دولتند، چه آنهایی که مستقیم مربوط به دولت نیستند؛ از هوچیگری رسانههای بیگانه یا رسانههایی که زبان بیگانه را در کام خودشان دارند، نباید بهراسند، رفتارشان را با آنها تنظیم نباید بکنند؛ این مربوط به دستگاههای رسمی فرهنگی. (امام خامنه ای ۱ فروردین ماه ۱۳۹۳ هجری شمسی)
رهبران نظام جمهوری اسلامی، به دفعات بر باورها و به بروز برخی گرایش های غلط و عافیت طلبی و رفاه زدگی و اصالت لذتی ولنگاری فرهنگی هم ایراد وارد نموده و بارها به صراحت فرموده اند که ما نمیتوانیم از لحاظ ارزشی، یکسان بدانیم آن جوانی را که جوانیاش را، توانش را، نیرویش را، انگیزهاش را صرف اهداف عالیه کشور میکند، با آن جوانی که دنبال شهوترانی و اشرافیگری و مانند اینها است. بله، از لحاظ حقوق اجتماعی همهشان یکسانند امّا از لحاظ ارزشی بههیچوجه یکسان نیستند؛ آن جوانی که کار میکند، تلاش میکند، وقت خودش را، نیروی خودش را، گاهی اوقات پول ناچیز خودش را؛ که این را هم سراغ داریم؛ صرف هدفها میکند، صرف مجاهدت میکند، خب معلوم است اینها یکجور نیستند. بنده از آنها همیشه حمایت کردهام، بعد از این هم حمایت خواهم کرد…(امام خامنه ای ۲۵ خرداد ماه ۱۳۹۳ هجری شمسی)
از منظر رهبران نظام جمهوری اسلامی، ظرفیت سینمای ایران آنقدری هست که بتوان مانند معادن طلا، از آن حقایق ارزشمندی استخراج کرد. معدنی با قابلیت استخراج بالا که نه تنها می تواند بر الگوی رفتارهای نامناسب در جامعه تاثیر بگذارد و سبک زندگی اسلامی و ایرانی را بر بستر اجتماعی تعمیمم بخشد؛ بلکه از آنچنان قابلیتی برخوردار است که می تواند اقدام به صدور تمدن نموده و به فرموده ایشان: همین تازگی، چند وقت پیش؛ عرض کردم یک فیلمی را من دیدم؛ حقا و انصافاً از لحاظ اُسلوب و خوشساختی و سبک کار شبیه فیلم های خوب هالیوود. این مهم است که ما الان این ظرفیت را داریم در کشور که میتواند پیامرسانی کند، میتواند حرف های درست را منتقل بکند. فیلم هم چیز جذابی است؛ سینما خیلی عنصر جذابی است، رسانه فوقالعادهای است، یعنی واقعاً الان هیچچیزی مثل سینما نیست از لحاظ اثرگذاری…(امام خامنه ای ۱۹ آذر ماه ۱۳۹۲ هجری شمسی)
در مجموع می توان چنین بیان داشت که مدیریت فرهنگی امری اجتناب نا پذیر است؛ با غلظت دانش و حُسن مدیریت، ارتقای فرهنگی، امری قابل تحقق است و در این میان مطالبات و انتظارات نظام جمهوری اسلامی ایران، تعطیل پذیر نیست زیرا فرهنگ، مطالبه بردار است و همین مرور اندک بر بیانات امامان امت اسلامی، حاکی از همین مسئله است.
پس در مصاف حریفان فرهنگی حق و باطل، خاکریزهای جبهه حق، نیاز به دریافت تومان و همواره پیام از مقر و منشأ حقیقت دارند؛ زیرا انقلاب اسلامی نسبتش را با حقیقت عالم میگیرد و حال اگر خط تلفن صحرایی از جایی قطع باشد و پیام فرمانده از قرارگاه به خطوط مقدم نرسد، این وظیفه افسران جنگ نرم است که زنجیره را کامل سازند و پیام را برسانند.
سینماپرس: مدیرعامل موسسه «عروج فیلم» ضمن تشریح آخرین وضعیت عرضه فیلم «فرزند صبح» و مستند «بانو قدس ایران» از تولیدات این موسسه، از استمرار پیگیری برای تولید اثری درخور شان امام(ره) در سینما خبر داد.
به گزارش سینماپرس، غلامعلی اصغریان مدیرعامل موسسه «عروج فیلم» درباره فیلم مستند «بانو قدس ایران» ساخته مصطفی رزاقکریمی به خبرنگار مهر گفت: ما در نظر داشتیم این فیلم را در سینماهای «هنر و تجربه» به نمایش بگذاریم اما به دلیل تعطیلی سینماها این کار متوقف شد. در حالی که ما برنامهریزی کرده بودیم حالا هم مترصد این هستیم که ببینیم سینماها چه زمانی بازگشایی میشوند.
وی افزود: آقای حمیدیمقدم مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم در حال پیگیری اکران آنلاین این اثر است تا در صورت فراهم بودن شرایط آن را به صورت آنلاین به نمایش بگذاریم و احتمالاً تا سه چهار روز آینده وضعیت این امر مشخص شود. ما به آقای حمیدی مقدم گفتهایم هر کاری از دستشان برمیآید انجام بدهند.
شرفالدین هیچ سمتی در نسخه فعلی «فرزند صبح» ندارد
اصغریان با اشاره به فیلم سینمایی «فرزند صبح» بیان کرد: هنوز زمان نمایش این فیلم مشخص نیست. تهیهکننده «فرزند صبح» هم «عروج فیلم» است چون آقای شرفالدین رسماً به وزارت ارشاد آمد و تمام حقوق خود نسبت به این فیلم را واگذار و تسویه حساب کرد و در این نسخه هیچ سمتی ندارد.
وی افزود: ما یک نسخه قبلاً از «فرزند صبح» داشتیم که آقای افخمی دست به تدوین مجدد و ارایه یک نسخه جدید زد. از همین رو در حال حاضر بهروز افخمی کارگردان این اثر همین نسخه جدید را قبول دارد و میگوید پای این نسخه را امضا میکند.
هنوز دستمان خالی است
مدیرعامل «عروج فیلم» در ادامه با اشاره جای خالی آثار مرتبط با حضرت امام خمینی (ره) در ویترین سینمای ایران اظهار کرد: آیا حق امام این نیست که یک فیلم درخور شأن داشته باشد تا اکران شود؟ آیا شأن امام نباید در آثار رعایت شود؟ از همین رو ما همچنان به شدت به دنبال این هستیم که فیلمی درباره ایشان ساخته شود. در این میان ما به دنبال یک طرح و کارگردان خوب هستیم اما هنوز به نتیجه نرسیدهایم البته چند گروه به اینجا آمدهاند و مذاکرههایی کردهایم اما طرح آنها به گونهای نبوده که سرمایهگذاری کنیم و هنوز دستمان خالی است.
سینماپرس: آخرین ساخته «کیومرث پوراحمد» در حال قلع و قمع شدن در ماهواره و فضای مجازی است.
به گزارش سینماپرس، بعد از انتشار خبر قاچاق فیلم جدید کیومرث پوراحمد به نام تیغ و ترمه و به تهیهکنندگی علی قائم مقامی در فضای مجازی و ماهواره، در اتفاقی عجیب این فیلم سر از سایت جهانی یوتیوب درآورد.
اما نکته جالبتر اینکه در ابتدای این فیلم اخطارهای قانونی جهت عدم تکثیر و کپی فیلم دیده میشود اما با این حال در همین سایت فیلم در حال نمایش است.
یوتیوب عموماً به عنوان سایت دانلود شناخته نمیشود و بارگیری از آن دشوار است؛ بنابراین معلوم نیست که آپلودکننده و قاچاقچی فیلم چه قصدی دارد که حتی از بارگذاری تیغ و ترمه در یوتیوب هم نگذشته است.
از سوی دیگر هیچ پیام و یا حرکت قابل توجهی از طرف سازمان سینمایی و مدیران بسترهای ویدئویی رخ نداده است. باید دید که این سکوت کجا میشکند؟
سینماپرس: سخنرانی تلویزیونی امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی با ملت ایران به مناسبت سی و یکمین سالروز رحلت امام خمینی (ره) برخلاف هر سال به صورت زنده انجام و از شبکههای رسانهی ملی و همچنین شبکه های مجازی بهصورت زنده پخش گردید.
به گزارش سینماپرس، سخنرانی تلویزیونی امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت فرارسیدن ۱۴ خرداد سالروز رحلت امام خمینی (ره) با ملت شریف ایران به صورت زنده انجام شد.
این سخنرانی از شبکههای رسانهی ملی و همچنین از پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR و حسابهای اینستاگرام و توئیتر این پایگاه بهزبانهای مختلف و بهصورت زنده پخش گردید. مشروح فرمایشات ایشان به این شرح بود:
– امام بزرگوار سالها پس از درگذشت ظاهری او در بین ما زنده است و باید زنده بماند و ما از حضور و معنویت و فکر و انگشت اشاره او بهره مند شویم.
– امروز میخواهم درباره خصوصیت مهمی از خصوصیات امام بزرگوار بحث کنم، ایشان انسانی ذوالابعاد و دارای خصوصیات برجسته ای بودند، اما خصوصیتی که امروز درباره آن بحث می کنیم، یعنی روحیه تحول خواهی و تحول انگیزی مهمترین ویژگی ایشان است.
– امام یک انسان تحول خواه و تحول آفرین بود؛ نقش ایشان صرفا نقش یک معلم و استاد نبود، نقش ایشان نقش یک فرمانده داخل میدان عملیات و رهبر واقعی بود.
– امام بزرگترین تحولات را در زمان خود ایجاد کرد و در حوزهها و عرصههای متعددی تحول ایجاد کردند.
– امام روحیه تحول را ایجاد کردند و میدانی وارد مسئله تحول شدند، نه فقط گفتاری و دستوری. از تحول آفرینی روحی در یک مجموعه ای از طلاب جوان در قم تا تحول آفرینی وسیع در عموم ملت ایران. مسئله قم عبارت است از درس اخلاق ایشان که ده ها سال پیش از شروع نهضت بجز درس فقه و اصول و معقول، درس و جلسه اخلاق داشتند. نقل می کردند که ایشان وقتی هفته ای یک بار جلسه ای در مدرسه فیضیه داشتند، صحبت های ایشان جلسه و دل ها را منقلب می کردند. این را البته ما هم در درس فقه و اصول هم دیده بودیم.
– در درس فقه و اصول ایشان طلبه ها زار زار گریه می کردند. این همان روش پیغمبران است.
– آنچه مسلم است این است که این حرکت آفرینی و تحریک غریضه های معنوی از راه درس اخلاق و تذکر و آماده کردن دل ها شیوه امام بزرگوار ما بود.
– ایشان به معنای حقیقی کلمه در ملت ایران تحول به وجود آوردند. قبل از نهضت امام مبارزاتی وجود داشت، اما حوزه کار آنها منتهی می شد به حداکثر تعدادی دانشجو، بحث امام بحث یک گروه محدود و جمع محدود نبود، بلکه بحث ملت ایران بود. ملت مثل یک اقیانوس است، به طوفان درآوردن یک اقیانوس کار هرکسی نیست. یک استخر را می توان مواج کرد، اما مواج کردن یک اقیانوس کار هر کسی نیست.
– تحول در روحیه خمودگی و تسلیم ملت دیگر اقدام امام بود. ملت ایران قبل از نهضت با مسائل اساسی خود سر و کاری نداشت و سرگرم مسائل شخصی خود بودند، اما ورود به میدان مطالبه آن هم مطالبه چیزهای بزرگ و مهم را امام ایجاد کردند و همین ملت خمود و تسلیم را تبدیل به یک ملت مطالبه گر کردند.
– تحول دیگر، تحول در نگاه مردم به خود و جامعه بود. ملت ایران به خود نگاه خودحقیرپندارانه داشت و این نگاه که ملت ایران بتواند به ابرقدرت ها فائق بیاید، مطلقا کسی تصور نمی کرد. نه تنها قدرت های خارجی، بلکه قدرت های داخلی را هم کسی تصور نمی کرد. امام این احساس حقارت را به احساس اعتماد به نفس و عزت تبدیل کردند.
– یک تحول دیگر، تحول در مطالبات اساسی مردم بود. اگر گروهی از مردم یک مطالبه ای از دستگاه آن زمان داشتند، مطالبات در سطح آسفالت کردن یک کوچه بود، اما امام مطالبه مردم را به استقلال، آزادی یا نه شرقی و نه غربی ارتقاء داد.
– تحول در نگاه به دین دیگر تحول امام بود. مردم در آن زمان دین را فقط برای احوال شخصی میدانستند، امام برای دین رسالت نظام سازی و تمدن سازی تعریف کرد و مردم نگاهشان به دین به کل متحول شد.
– تحول در نگاه به آیند؛ در دورانی که نهضت آغاز شد با همه شعارهایی که برخی احزاب و گروه ها می دادند، در نگاه مردم آینده ای دیده نمی شد و مردم افق روشنی نداشتند، اما روحیه تحول امام منجر به ایجاد تمدن نوین اسلامی شد.
– در یک حوزه تخصصی تر، تحول در مبانی معرفتی کاربردی به وجود آوردند که این جزو مباحث تخصصی و حوزوی است. امام فقه را وارد عرصه نظام سازی کردند. فقه از این مسائل دور بود، البته مسئله ولایت فقیه هزار سال بین فقها وجود داشت اما چون امیدی برای تحقق آن وجود نداشت هرگز به جزئیات آن پرداخته نمی شد اما امام این موضوع را وارد بحث فقه کردند.
– مسئله مصلحت نظام که همان منافع عمومی است، این را امام در فقه مطرح کردند.
– نمونه دیگری از تحول خواهی؛ پافشاری بر تعبد با نگاه نوگرایانه بود. در آن دوران روحانیونی بودند که عالم و دین شناس هم بودند، اما تحت تاثیر برخی شرایط در موضوع تعبد خیلی تکیه نمی کردند، اما امام در عین حالی که نگاه نو به مسائل فقهی داشتند، بر روی مسئله تعبد ایستادگی کردند.
– حوزه دیگر از تحولی که ایشان به وجود آوردند، نگاه به جوانان بود. ایشان به فکر و عمل جوانان اعتماد کردند. مثلا سپاه پاسداران که تشکیل شد ایشان جوانان بیست و چند ساله را در رأس سپاه پاسداران پذیرفتند. در زمینه های دیگر هم همینطور ایشان اعتماد عجیبی به جوانان مقبول داشتند. البته در عین اینکه ظرفیت های غیرجوان را ایشان نفی نمی کردند. اینکه بعضی ها فکر می کنند جوانگرایی یعنی پیران را کلا از صحنه خارج کنیم، امام اینگونه فکر نمی کردند. مثلا همان زمان که بنده را به امامت جمعه تهران انتخاب کردند، همزمان آیت الله اشرفی یا آیت الله دستغیب را هم به امامت جمعه منصوب کردند که سنین بالایی داشتند.
– پس اینکه می گوییم امام به جوانان اعتماد می کردند و ما هم این عقیده را داریم که باید به جوانان اعتماد کرد این به معنای این است که این یک ثروت برای کشور است و باید از آن استفاده کنیم، معنای آن عدم استفاده از غیرجوان ها نیست.
– تحول در نگاه به قدرت های جهانی و ابرقدرتها؛ آن زمان هیچکس فکر نمی کرد بر خلاف اراده آمریکا بتوان کاری کرد. امام کاری کردند که خود رؤسای جمهور آمریکا گفتند که خمینی ما را تحقیر کرد. امام و کارگزاران امام(ره) ابرقدرتها را شکست دادند. امام ثابت کردند که ابرقدرت ها ضربه پذیر و شکست پذیرند، دیدید که شوروی چگونه فروپاشید و وضعیت امروز آمریکا را هم که می بینید.
– نکته دیگر این بود که امام همه این ها را از جانب خدا می دانست. امام(ره) مکررا در بیاناتشان به این تحول روحی جوانان اشاره می کنند و آن را از خدا می دانست.
– امام، امام تحول بود. باید از امام درس بگیریم. هر جامعه زنده و پویایی احتیاج به تحول دارد. امروز ما نیاز به تحول داریم. بعد از ارتحال امام جامعه از رویکرد تحولی فاصله نگرفته و در زمینه های گوناگونی تحول پیدا کردیم و قدرتمندتر از گذشته و در مواردی سرزنده تر شده ایم. همین تحول علمی چیز کوچکی نیست. امروز در عرصه های علمی و یا در توانایی های دفاعی در حقیقت نزدیک به حد بازدارندگی است. یا در عرصه سیاست جمهوری اسلامی چهره با ابهتی از خود در دنیا نشان داده است.
– در موارد مهمی هم تحول نداشتیم، و در مواردی متاسفانه عقبگرد داشتیم که بر خلاف طبیعت انقلاب است. انقلاب باید پی در پی نوآوری و پیشرفت داشته باشد. نقطه مقابل انقلاب، ارتجاع است و هر دو یعنی پیشرفت انقلاب و هم پسرفت به معنای ارتجاع به اراده انسان ها بستگی دارد.
– ما قادریم در بخش ها گوناگون تمدنی کشور و نظام تحول به وجود آوریم. انتظار من از خودم و از جوانان و نخبگان این است که در فکر ایجاد تحول در بخش هایی که لازم داریم باشید. تحول نکاتی در آن است، اگر بخواهیم تحول به معنای صحیح کلمه اتفاق بیافتد باید به آن توجه کنیم.
– تحول خواهی لزوما به معنای اعتراض نیست، بلکه به معنای گرایش مثبت به بهتر شدن است، البته مواردی ممکن است منشأ آن اعتراض به وضع موجود باشد اما لزوما این نیست. بنابراین تحول یعنی میل به شتاب گرفتن و جهش در حرکت و اجتناب از تحجر و پافشاری بر مشهورات غلط.
– نکته دوم این است که تحول صحیح احتیاج به پشتوانه فکری دارد. بعضی از حرکت های سبک و سطحی اینها را نمی شود به حساب تحول گذاشت. ما امروز باید در زمینه عدالت که باید حتما در آن تحول به وجود بیاید، تحول به وجود آوریم. این نیاز به پشتوانه فکری دارد که بر اساس این پشتوانه فکری به دنبال تحول برویم. اگر پشتوانه فکری وجود نداشته باشد، تحولش غلط خواهد بود و قدم را درست بر نمی دارد و بعد هم پافشاری بر آن تحول هم نخواهد داشت. مواردی داشتیم در انقلاب که برخی افراد بسیار انقلابی بودند اما چون پایه های فکری شان دارای استدلال عقلانی نداشت، بعد از مدتی تبدیل به فسیل هایی شدند که انقلاب اسلامی برای مبارزه با همان فسیل ها بود.
– نکته دیگر این است که تحول را با استحاله فکری نباید اشتباه گرفت. در دوران حکومت پهلوی چیزی به نام تجدد وارد کشور شد که آن را بعنوان تحول به حساب می آوردند. این تحول نبود بلکه استحاله ملت ایران برای گرفتن هویت ملی ایران بود. تجددی که در دوران حکومت پهلوی توسط رضاخان و به پشتوانه برخی روشنفکران آن زمان وارد شد، ملت ایران را از هویت واقعی خود دور کرد. ملت ها اگرچه هویت خود را از دست بدهند، در واقع دچار یک مرگ تمدنی خواهند شد.
– تحول لزما دفعی نیست بلکه ممکن است به تدریج به وجود بیاید. اگر چنانچه نشانه روی ما در تحول درست باشد اینکه دیر هم به آن برسیم ایرادی ندارد و بی صبری نباید کرد. ما باید در حرکت تدریجی تحولی دست هدایتگری بالاسر این تحول وجود داشته باشد که باید دست های مطمئن و قابل اعتماد این تحول را هدایت کنند.
– تحول را با سلسله کارهای سطحی نباید اشتباه گرفت. تحول کار عمقی و اساسی است که باید اتفاق بیافتد، سرعت البته مهم است، لیکن سرعت با شتابزدگی متفاوت است.
-به صورت فهرست وار درباره عرصه هایی که نیاز به تحول داد؛ مثلا در اقتصاد تحول به این است که بتوانیم بند ناف اقتصاد کشور را از نفت جدا کنیم و این یک تحول است. یا در زمینه های بودجه بندی های دولتی، دولت و مجلس بودجه را طوری ببندند که ناظر به موضوع، مسئله و عملکرد باشد یعنی بودجه عملیاتی. البته غالبا ادعا می شود که بودجه عملیاتی است، اما فاصله دارد. یا در زمینه مسائل آموزش احتیاج به تحول داریم. تحول در مسئله آموزش این است که آموزش دانشگاهی، دبیرستانی و حتی دبستانی را آموزش های کاربردی قرار دهیم نه آموزش حفظی. برخی درس ها در مدارس و دانشگاه های ما تدریس می شود که برای فردی که آن را می خواند هیچ فایده ای تا آخر عمرش نخواهد داشت. در زمینه آموزش اگر بخواهیم تحول ایجاد کنیم به معنای واقعی کلمه تحول این است که درس فایده محور و عمقی باشد.
– حل قطعی مسائلی مثل اعتیاد، یا مسائل خانواده احتیاج به تحول داریم. خبرها و گزارش های متقن به ما می گوید که کشور ما به سمت پیری می رود که خبر بسیار دهشتناکی است و از جمله مواردی است که بعدا آثار آن مشخص می شود.
– موضوع دیگر دشمنی ها است؛ ملاحظه دشمن خارجی را نباید کرد. جبهه وسیعی از دشمن وجود دارد که هر حرکتی در کشور بخواهد به سمت صلاح حرکت کند به دنبال آن هستند که آن توسط امپراطوری رسانه ای که در دست صهیونیست ها هست را زیر سوال ببرند.
– امروز وضع آشفته آمریکا را مشاهده می کنید، آنچه امروز در شهرها و ایالات آمریکا مشاهده می شود، بروز یک واقعیاتی است که همیشه پنهان می شد. این وضعیت امروز در واقع مانند لجن ته حوز است که امروز عیان شده است. اینکه پلیسی پای خود را بر گردن سیاه پوستی قرار بدهد و فشار بدهد تا اون جان بدهد، چیزی نیست که جدیدا به وجود آمده باشد، این طبیعت آمریکایی است و کاری است که با خیلی از کشورها مثل عراق، افغانستان، سوریه و … انجام دادند. این شعار بگذارید نفس بکشیم که امروز مردم آمریکا سر می دهند، این حرف دل همه ملت هایی است که آمریکا به آنجا ظالمانه وارد شده است. آمریکایی ها به توفیق و لطف الهی با رفتارهای خودشان رسوا شدند. مدیریتشان در زمینه کرونا آنها را رسوا کرد و ضعف مدیریت شان باعث شده تلفاتشان چندین برابر بیشتر دیگر کشورها باشد.
– ملت آمریکا احساس خجلت و سرافکندگی از حکومت های خود می کند و آن کسانی که چه در کشور ما یا بعضی افرادی که خارج از کشور هستند که شغلشان بزک کردن آمریکا است آنها هم امروز دیگر سر خود را بلند نمی کنند.
سینماپرس: تهیهکننده سینمای ایران گفت: قطعا یکی از برنامههای من این است که در سال جاری سراغ فیلمی درباره سردار سلیمانی بروم و قرار هم نیست پا پس بکشم. جز افتخارات و آرزوهای من خواهد بود که بتوانم سینمایی ویژه از سردار تولید کنم.
به گزارش سینماپرس، بسیاری از فیلمسازان در طول حیات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی تلاش کردند روایتی از جهاد و زندگی او در نبرد با تروریست و غیره را وارد فضای سینما کنند. هرچند که او بارها با این اقدام مخالفت کرد.
پس از شهادت سردار نیز دوباره زمزمههایی جدی مبنی بر تلاش سینماگران شاخص و تهیهکنندگان شنیده شد مبنی بر اینکه برای ساخت فیلم درباره حاج قاسم سلیمانی اعلام آمادگی کردهاند.
محمدرضا مصباح از تهیهکنندگان سینما که اخیرا فیلمهای قابل تأملی را نیز به تهیه و تولید رسانده است، پس از شهادت سردار اعلام کرد با دریافت طرح قابل قبول سراغ ساخت فیلم درباره او خواهد رفت.
قرار نیست پا پس بکشم
مصباح درباره وضعیت تولید این پروژه سینمایی احتمالی به آنا گفت: هدف من همچنان ساخت فیلمی سینمایی لااقل در مورد بخشی از شخصیت و یا زندگی با برکت و پرافتخار حاج قاسم عزیز است. اتفاقا طرحهای خوبی هم به دست من رسیده است که البته تبدیل به فیلمنامه نشدهاند.
وی ادامه داد: اینقدر دامنه فعالیتهای سردار شهید درخشان و وسیع است که به نظرم فیلمهای بسیاری میتواند به آن ورود کند. من نیز سعی میکنم گوشهای از این فضا را به دست بگیرم.
تهیهکننده فیلم موفق «پوست» تأکید داشت: قطعا یکی از برنامههای من این است که در سال جاری سراغ فیلمی درباره شهید سردار سلیمانی بروم و قرار هم نیست پا پس بکشم. جز افتخارات و آرزوهای من خواهد بود که بتوانم سینمایی ویژه از سردار تولید کنم.
سینما به عنوان بخشی از این ملت مدیون اوست
وی در عین حال عنوان کرد: البته خیلیها در این سینما بر من ارجحیت دارند که مصداقش نیز ابراهیم حاتمیکیاست تا سینمای حاج قاسم را به دست بگیرد. ولی شخصیت ایشان بسیار بزرگ است و به نظرم هرکسی سراغی از آن بگیرد باز هم ظرفیت برای ساخت و فیلم وجود دارد. من هم سعی میکنم در اندازه خودم در این فضا کار کنم.
مصباح یادآور شد: وقتی من از فیلمسازان علاقهمنددعوت کردم که طرحهای پیشنهادیشان را به من ارائه بدهند، متأسفانه سوءتفاهمهایی پیش آمد و همانطور که گفتم خیلیها بر من ارجحیت دارند. ولی حاج قاسم متعلق به همه ملت است و سینما نیز به عنوان بخشی از این ملت مدیون اوست.