سینماپرس: فیلمبرداری فیلم سینمایی «بعد از اتفاق» به کارگردانی پوریا حیدری اوره و تهیهکنندگی شهاب حسینی به پایان رسید.
به گزارش سینماپرس، فیلمبرداری فیلم سینمایی «بعد از اتفاق» به کارگردانی پوریا حیدری اوره با حضور رضا ناجی، زهره اعتضادالسطنه و امیررضا رنجبران جلوی دوربین به پایان رسید.
سارا آهنی که به طور همزمان تدوین این فیلم را انجام میداد به زودی پروژه را برای صداگذاری در اختیار وحید مقدسی میگذارد. احمد بیلگین آهنگساز ترکیهای ساخت موسیقی فیلم را انجام خواهد داد.
چهرههای دیگری نیز در این فیلم به تهیهکنندگی شهاب حسینی حضور دارند که در زمان پخش اعلام میشود
فیلم «بعد از اتفاق» به موضوع آرزوهای یک کودک میپردازد که بنا دارد به تیم پرسپولیس گل بزند.
برای همین نیز بسیاری از بازیکنان مشهور فوتبال ایران در کنار بازیگران حرفهای سینمای ایران در این فیلم حضور خواهند داشت و به ایفای نقش خواهند پرداخت
سینماپرس: سه بازیگر جدید به پروژه سینمایی «شب، داخلی، دیوار» به کارگردانی وحید جلیلوند پیوستند.
به گزارش سینماپرس، فیلم سینمایی «شب، داخلی، دیوار» به کارگردانی و نویسندگی وحید جلیلوند و تهیهکنندگی علی جلیلوند این روزها در مرحله پیشتولید است و به زودی مقابل دوربین میرود.
علیرضا کمالی و سعید داخ بازیگران جدید فیلم برادران جلیلوند هستند و دانیال خیریخواه با این اثر به سینمای ایران معرفی خواهد شد.
نوید محمدزاده بازیگر نقش اول فیلم «شب، داخلی، دیوار» است که نقشی متفاوت را ایفا میکند.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: زندگی نابینایی به نام علی با ورود نابهنگام زنی متواری، آشفته میشود.
سینماپرس:چند مجموعه و سریال جدید تلویزیونی در شبهای تابستان از شبکههای مختلف سازمان صدا و سیما پیش روی مخاطبان قرار میگیرد.
به گزارش سینماپرس، سریالهای جدید «دخترم نرگس»، «شاهرگ» و «آخر خط» و مجموعه نمایشی تأمینی «ساخت ایران ۱» و «افسانه هزار پایان» در شبهای تابستان از شبکههای یک، دو، سه، پنج و نسیم روی آنتن میرود.
«دخترم نرگس» در قاب شبکه یک
سریال «دخترم نرگس» سریال شبکه یک سیما است که با اتمام سریال «پرگار» هر شب ساعت ۲۲:۱۵ روی آنتن میرود.
نویسنده و کارگردان این سریال باقر حبیب پیران است و این سریال به تهیه کنندگی داوود سلیمانپور یکی از تولیدات استانی آذربایجان غربی است. این سریال در استانهای آذربایجان غربی و شرقی، زنجان و کردستان تصویربرداری شده است.
سریال «دخترم نرگس» در ژانر اجتماعی ساخته شده است و ۲۶ قسمت ۴۰ دقیقهای دارد و به سفارش سیمای استانها با حضور بازیگران مطرحی همچون رحیم نوروزی، مریم خدارحمی، جمال ذوالقدر، محمود پاک نیت، فریبا طالبی و مهوش صبرکن فیلمبرداری شد.
داستان این سریال بسیار دلنشین است که پیچ و خمهای زیادی دارد و گریزی به گذشته انسانها میاندازد که همین باعث شده متن این داستان بسیار زیبا باشد. ژانر اصلی این سریال پلیسی است و تا پایان قصه نقش مؤثر پلیس دیده میشود و همچنین ارتباط انسانها در این سریالها داستان را زیباتر میکند.
«شاهرگ» را در شبکه دو سیما ببینید
سریال «شاهرگ» به کارگردانی سید جلال اشکذری و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی که از شبکه دو سیما ساعت ۲۱:۳۰ روی آنتن خواهد رفت.
این سریال ۳۰ قسمتی که برای پخش از شبکه دو سیما تولید شده است، به روایت داستانی پر چالش از دهه ۶۰ میپردازد.
در خلاصه داستان «شاهرگ» که به قلم کریم لک زاده به نگارش در آمده، آمده است: در سالهای ناآرام پس از انقلاب در سال ۶۰، گروه ویژهای برای یک عملیات بزرگ فراخوانده شدند. این گروه مسئولیت بزرگی بر عهده دارند چرا که عقربههای چندین بمب در تهران در حال حرکت است.
بازیگرانی که در سریال «شاهرگ» نقش آفرینی میکنند عبارتند از: حسین پاکدل، نیما رئیسی، عباس غزالی، مهدی سلوکی، سیروس گرجستانی، فریده سپاه منصور، مسعود فروتن، امید روحانی، عطا عمرانی، محسن بهرامی، افسانه کمالی، سید مریم موسویان، حلیمه سعیدی، فریده دریامج، سوسن مقصودلو و با حضور سام قریبیان، سید جواد هاشمی، آزاده زارعی و سپیده خداوردی.
سایر عوامل این سریال عبارتند از؛ مدیر تصویربرداری: رضا شیخی، مدیرتولید: سامان شعشعه، مدیر برنامهریزی: امیرسلیمانی، دستیار اول کارگردان: بهمن حسینی، صدابردار: فرشید احمدی، طراح گریم: مرتضی کهزادی، طراح صحنه: علی مربی، طراح لباس: مهناز نوروزی، طراح صحنه: مژگان تمجیدی، مدیر تدارکات: سعید رضوی، عکاس: رز ارغوان، مشاور رسانه: زهرا دمزآبادی و مجری طرح: مؤسسه فرهنگی هنری وصف صبا.
شبکه سه به «آخر خط» میرسد
سریال «آخر خط» به کارگردانی علی مسعودی، هر شب ساعت ۲۰:۴۵ روی آنتن شبکه سه میرود.
سریال «آخر خط» که در ۲۶ قسمت تولید شده است، روایتی از ماجرای دو پسرخاله است که با شیطنتهای زیادشان خانوادهها را به ستوه آوردهاند و بعد از ارتکاب جرمی که به زندان رفتنشان منجر شد به فکر مهاجرت از ایران میافتند.
کمند امیرسلیمانی، محمدرضا هدایتی، عباس جمشیدی فر، مهران رجبی، امیر غفارمنش، علی صبوری، شهین تسلیمی، فریده سپاه منصور، اشکان اشتیاق، داریوش سلیمی، غزال وکیلی، مهسا باقری، فاطمه امینی و… در سریال ٢۶ قسمتی «آخر خط» به ایفای نقش پرداختند.
شبکه پنج از «ساخت ایران ۱» میگوید
سریال «ساخت ایران» به کارگردانی محمدحسین لطیفی هر شب ساعت ۲۳ از شبکه پنج سیما پخش میشود.
در خلاصه این سریال آمده است: غلامحسین، دزد خرده پایی است که روزی از روزها شاهد تصادف اتومبیل با مردی میانسال میشود. وی کیف مرد مجروح را میرباید و پاسپورتی در کیف پیدا میکند. او سعی دارد که کیف را به فروش برساند. اما به دلیل اینکه پلیس دنبالش است. او تصمیم میگیرد به خارج برود و از ایران فرار کند و…
در این سریال امین حیایی، محمدرضا گلزار، فرهاد اصلانی، بهنام تشکر، گوهر خیراندیش، بهاره رهنما و الیکا عبدالرزاقی به هنرمندی پرداختهاند.
شبکه نسیم و «افسانه هزار پایان»
سریال «افسانه هزار پایان» به کارگردانی شهاب عباسی هرشب ساعت ١٩ از شبکه نسیم پخش میشود. این سریال در ۵٢ قسمت هر شب ساعت ٢٠ از شبکه سه نیز پخش میشود.
افسانه «هزار پایان» سریالی کمدی فانتزی است که شهاب عباسی تهیه کنندگی و کارگردانی آن را بر عهده دارد. افسانه هزار پایان به سرپرستی حسن وارسته و به قلم حمزه صالحی به نگارش درآمده است.
این سریال داستان زندگی خانوادهای است که به بهانه تهیه جهیزیه عروسی راهی سفر میشوند، اما با حمله راهزنها به کاروانشان مسیر زندگی آنها تغییر میکند.
رامین راستاد، رضا توکلی، علی اوسیوند، نسرین مقانلو، رامین ناصرنصیر، ارژنگ امیرفضلی، رحیم نوروزی، مریم کاویانی، عزت الله مهرآوران، عزت الله رمضانی فر، تورج نصر، ابراهیم شفیعی، فرشته ترابی، کیمیا گیلانی، مرتضی رستمی، سوزان عزیزی، حامد تهرانی، حمید نیک نبرد، کیوان ملک مطیعی، سالار کریمخانی، مریم حسین زاده، افشین قدیمی، سارا والیانی، حسین میرزاییان، آناهیتا خسروی در این سریال بازی میکنند.
سینماپرس: صاحبان مشاغل فرهنگی، هنری و رسانهای آسیب دیده در بحران کرونا با ثبت نام در سامانه «کارا» وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی میتوانند تسهیلات دریافت کنند.
به گزارش سینماپرس، روابط عمومی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار اطلاعیهای در فضای مجازی از ثبت نام صاحبان مشاغل هنری آسیب دیده دارای کد بیمه تأمین اجتماعی در سامانه «کارا» خبر داد.
در این اطلاعیه آمده است:
«صاحبان مشاغل فرهنگی، هنری و رسانهای که دارای کد بیمه تأمین اجتماعی (کد کارگاهی) هستند و تاکنون برای دریافت تسهیلات ویژه کسب و کارهای آسیبدیده از بحران همهگیری کرونا در سامانه کارا وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی ثبت نام نکردهاند، در این سامانه به نشانی زیر ثبت نام کنند.
بدیهی است به محض تأیید تقاضای فعالان فرهنگی و هنری در این سامانه، بنگاه ثبت کننده درخواست، با دریافت پیامک، برای دریافت تسهیلات به بانک معرفی خواهد شد.»
سینماپرس:مستند تحسین شده «خاطرات موتورسیکلت» به کارگردانی امیرحسین نوروزی روز سی و یکم خرداد ماه همزمان با فرارسیدن سالروز شهادت شهید مصطفی چمران از سه شبکه رسانه ملی پخش میشود.
به گزارش سینماپرس، به مناسبت فرا رسیدن ۳۱ خرداد و سالروز شهادت شهید مصطفی چمران مستند تحسین شده «خاطرات موتورسیکلت» به کارگردانی امیرحسین نوروزی از سه شبکه مختلف رسانه ملی پخش خواهد شد.
«خاطرات موتورسیکلت» روز یکشنبه ۲۵ خرداد نیز در پلتفرمهای اینترنتی عرضه شد که این اقدام نیز با استقبال مخاطبان روبرو شد.
این مستند روز جمعه ۳۰ خرداد ساعت ۱۲ شبکه مستند، جمعه ۳۰ خرداد ساعت ۲۲:۳۰ شبکه افق، شنبه ۳۱ خرداد ساعت ۱۵:۳۰ شبکه افق، شنبه ۳۱ خرداد ساعت ۱۹ شبکه مستند و یکشنبه اول تیرماه ساعت ۱۱ از شبکه پنج سیما روی آنتن خواهد رفت.
در خلاصه فیلم «خاطرات موتور سیکلت» آمده است: روزی روزگاری، جوانهای تهران در تپهها و خیابانها مشغول موتور سواری شأن بودند که جنگ شد. یک آدم دلربا آمد دلشان را برد، خودشان را هم برد به جبهه …. اسمش چمران بود، شهید مصطفی چمران…
«خاطرات موتور سیکلت» به تهیهکنندگی و کارگردانی امیرحسین نوروزی و نویسندگی سامان مختاری، تهیهشده در خانه مستند انقلاب اسلامی و محصول سازمان هنری رسانهای اوج است.
سینماپرس: فقدان شفافیت لازم در ارائه آمارهای دقیق و قابل ارزیابی از گردش مالی کنسرتهای آنلاین برگزارشده در دوره کرونا، تحلیل و آسیبشناسی درست این تجربه تازه و مهم را ناممکن کرده است.
به گزارش سینماپرس، هرگز نمیتوانید خود و دیگری را متقاعد کنید که سال ۱۳۹۹ حداقل تا به امروز که مشغول مطالعه این گزارش هستید، اگر نگوییم «متفاوتترین» اما قطعاً یکی از متفاوتترین و تکراری نشدنیترین مقاطع زندگیتان نبوده است؛ تکرار میکنم، هرگز نمیتوانید. چون این سال از همان ابتدای بهارش که به واسطه یک بیماری با زمستانش پیوند خورد، این خبر تقریباً بد را به ما داد که: مبادا فکر کنید همه چیز رو به راه است!
«کووید ۱۹» بدجوری حالمان را گرفت، همه زنجیرهها و ارتباطات انسانی را به یک بار قطع کرد، مانند کارتونها و داستانهایی که در دوران کودکی نشانمان میدادند که وقتی زمستانی از راه میرسد، همه جا ساکت میشود و این موسیقی «سکوت» است که باید جای هر موسیقی و صدای دیگری را برایمان بگیرد. چون قرنطینه بودیم و قرنطینه یعنی در خانه ماندن تا قطع یک زنجیره مستحکم بیماری که هنوز هم که هنوز پاره نشده و اگر هم مراقب نباشیم به این زودیها هم پاره نمیشود که نمیشود…
زنجیرهای که فارغ از تمام مشقتها و سختیهایی که در معیشت و اقتصاد خانوادهها و مردم به وجود آورد، ما را از آنچه «سرگرمی» مینامیم هم دور کرد، خیلی دور. حتی همان یک ذره فراغت فرهنگی و لذت هنری که در سبد مصرف خانوار ایرانی یا بهتر بگوییم برخی خانوارهای ایرانی وجود داشت، به طور کامل حذف شد و شرایطی را ایجاد کرد که نه تئاتری روی صحنه باشد، نه فیلمی بر پرده اکران و نه موسیقیای روی صحنه؛ رویهای که با اعلام تعطیلی کامل اماکن فرهنگی شکل جدیتری به خود گرفت و متفاوتترین بهار این چند دهه را برای تماشاگران و مخاطبان آثار فرهنگی هنری رقم زد و سرنوشت قصه را در این شرایط به یک جمله رساند: «همه جا تعطیل است.»
اما نمیشد دست روی دست گذاشت و بیخیال «حال خوب مردم» شد؛ زمستان تمام شده بود و چند روزی هم از بهار بیرمق ۹۹ گذشته بود، مردم با اینکه در صفحات مجازی مشغلهها، فعالیتها و بعضاً اجراهای خانگی هنرمندان محبوب خود را دنبال میکردند، اما دلشان یک اتفاق مشابه با آنچه پیشتر در روزهای عادی تجربه کرده بودند، میخواست، چیزی شبیه اجرای زنده یا اتفاقاتی از این دست… هنرمندان هم بدشان نمیآمد کارهایی را برای مخاطبانشان بکنند چرا که هم نگران فراموش شدن از حافظه دیداری و شنیداری مخاطبان بودند و هم مایل بودند هرچند اندک، کاری کنند تا شرایط روحی جامعه از این حالت وهمانگیز و غمانگیز رهایی پیدا کند.
شهد شیرین این ایده فرهنگی به دلیل عدم شفافیتهای لازم در ارائه آمار استقبال مخاطبان و همچنین ماجرای دستمزدها وارد حاشیه شد. حاشیهای که اگر مدیریت رسانهای و محتوایی بیشتری روی آن میشد قطعاً اصلی پروژه میتوانست تبدیل به اتفاقی ماندگار در سختترین روزها شود که نشد وقتی قصه کنسرتهای آنلاین خیلیخیلی جدی میشود!
حالا قصه «کرونا» رفته رفته به جای جالب رسیده بود و آن ارائه ایدهها و طرحهایی برای رو در رویی با مخاطبان از طریق فضای مجازی به انواع و اقسام مختلف بود که فارغ از تئاتر و سینما که موشکافی آن جای دیگری میطلبد در موسیقی نیز تجلی پیدا کرد و آن ایده برگزاری «کنسرتهای آنلاین» بود که قبلترها در قالب جشنوارهها و رویدادهای موسیقایی ملی از جمله جشنواره موسیقی فجر در مرحله آزمون و خطا قرار گرفته بود.
حالا بعد از گذشت تقریباً ۳ سال از اجرای این ایدهها، تکرار آن در شرایط کرونایی ابتدا توسط یک خواننده شناخته شده یعنی «روزبه نعمت اللهی» مطرح و اجرا و پس از آن با حمایت نهادهایی چون معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در قالب پروژه «نوروزخانه» و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری بنیاد رودکی و دفتر موسیقی وزارت ارشاد شکل جدی تری پیدا کرد.
متأسفانه بعد از چندی، شهد شیرین این ایده فرهنگی که حالا معلوم نیست سرمنشاء اصلی آن توسط چه فرد یا سازمانی پایه گذاری شد، به دلیل عدم شفافیتهای لازم در ارائه آمار استقبال مخاطبان و همچنین ماجرای دستمزدها وارد حاشیه شد. حاشیهای که اگر مدیریت رسانهای و محتوایی بیشتری روی آن میشد قطعاً اصلی پروژه میتوانست تبدیل به اتفاقی ماندگار در سختترین روزها شود که نشد.
تقریباً اوایل فروردین ماه سال ۱۳۹۹ بود که از سوی نهادهای رسانهای مرتبط با شهرداری تهران از جمله برج میلاد و معاونت امور اجتماعی فرهنگی هنری شهرداری تهران خبری به رسانهها در قالب روزهای کرونایی ارسال شد که در آن از برگزاری اولین دوره برگزاری کنسرتهای آنلاین با حمایت شهرداری تهران همکاری دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (در حوزه صدور مجوز) و اجرای مؤسسهای به نام «جام سبز» به مدیریت امیر حسین بی ریا طی پروژه «نوروزخانه» با حضور خوانندگانی چون امید حاجیلی، مهدی جهانی، روزبه بمانی، گروه استاد وحید اسداللهی، رضا یزدانی، گروه رستاک، حمید عسگری، گروه گیل و آمارد به سرپرستی ناصر وحدتی، مهدی یغمایی، گروه «ژوانا»، حمید حامی، گروه «لیان بوشهر» به سرپرستی محسن شریفیان، سینا سرلک و اشوان از روز هشتم فروردین خبر داده بود.
تماشای «یک کنسرتِ واقعیِ رایگان» و یک اتفاق عجیب
البته بعد از ماجرای پروژه «نوروزخانه» که میتواند پروژهای دارای امتیاز و دستاوردی مثبت برای مدیران شهری تلقی شود، کنسرتهای آنلاین دیگری با هنرمندی گروه «دال»، گروه «داماهی»، و تعدادی دیگر برگزار شد.
حتی برخی نهادها از جمله بنیاد فرهنگی هنری رودکی با حضور مجموعههایی چون ارکستر ملی ایران، ارکستر سمفونیک تهران، علیرضا قربانی، همایون شجریان، بردیا کیارس، کیوان ساکت، وحید تاج، پرواز همای، علی زند وکیلی برنامههای متفاوتی را پیش روی مخاطبان قرار دادند. ضمن اینکه اقدامات شخصی دیگری نیز توسط هنرمندانی چون کیهان کلهر، سالار عقیلی، حریر شریعت زاده، رضا صادقی، حسامالدین سراج، حامد همایون صورت گرفت که بر اهمیت ماجرای کنسرتهای آنلاین افزود.
اگرچه بعدها به دلیل برخی از مشکلات ممیزی و مجوز برای برخی از گروهها، حاشیهسازی ایجاد و منجر به تغییر برخی از برنامهها شد، اما مهمترین نکته مد نظر برگزارکنندگان نشاط بخشی و رعایت حال شهروندانی بود که در روزهای قرنطینه حوصله و شرایط حضور در اجرای زنده را نداشتند و این بار میتوانستند خوانندگان و هنرمندان محبوبشان را از قاب فضای مجازی و از طریق سامانهها و پلتفرمهای دارای مجوزی ببینند که برایشان «یک کنسرتِ واقعیِ آنلاینِ رایگان» اجرا میکردند…
بله؛ «کنسرت رایگان». یعنی شما به عنوان یک مخاطب هیچ مبلغی را بابت آن پرداخت نمیکنید، اما میتوانید بر اساس قراردادی که سامانهها و پلتفرمها با مجریان برگزاری کنسرت منعقد کرده بودند، به تماشای کنسرتی بنشینید که دیدنش کاملاً رایگان بود.
این یعنی یک اتفاق خوب که تا اینجای قصه هیچ چالشی را ایجاد نمیکند. البته بماند که بعدها برخی از اپراتورهای تلفن همراه در یک شرایط عجیب و غریب که در گزارش دیگری به آن پرداخته شد، دست به بدعتهای جدیدی زدند که ماجرای کنسرتهای آنلاین را وارد فاز تازهای کرد؛ شرایطی که هیچ رنگ و لعابی از «شفافیت» در آن وجود نداشت و آن قدر ماجرا را پیچیده و عجیب کرد که بعدها حرف و حدیثهای فراوانی هم از آن به بیرون درز کرد. حرف و حدیثهایی که همین ماجرای عدم «شفافیت» میتواند در صورت روشنگری حاشیههای زیادی را برای خیلیها خلق کند.
اما در همین چارچوب بود که خود خوانندگان و گروهها هم از برگزاری چنین رویدادهایی در فضای مجازی به شدت استقبال کرده و ابراز امیدواری میکردند تا هرچه زودتر در این کنسرتهای «آنلاینِ رایگان» با مخاطبانشان دیدار کنند. کنسرتهایی که بعد از چند روز از برگزاری آنها غیر از ماجرای رایگان بودن و مسائل پیرامون آن وارد چالش جدیدی به نام چالش آمار «بازدیدکنندگان آنلاین» و تفاوت آن با «آمار بازدیدکنندگان بعد از برگزاری کنسرت آنلاین» نیز شد و مسائلی را پدید آورد که پرسشهای اساسی را برای مخاطبان، کارشناسان و اهالی رسانه ایجاد کرد.
آیا خوانندگان برای برگزاری و حضور در این کنسرتها واقعاً بدون پول و در راه رضای مخاطبانشان حاضر به برگزاری کنسرت شدهاند؟ اینکه آیا خوانندگان برای برگزاری و حضور در این کنسرتها واقعاً بدون پول و در راه رضای مخاطبانشان حاضر به برگزاری کنسرت شدهاند؟ آیا در چالش یا پیمایش «کنسرت آنلاین رایگان» چیزی به نام «دستمزد»، «قرارداد» و این چانهزنیها بین تهیه کنندگان، خوانندگان در یک طرف و مجریان برگزاری کنسرتهای آنلاین وجود نداشت؟
آیا غیر از موارد انگشت شماری از هنرمندان که حاضر شدند بدون دریافت دستمزد برای خود و گروهشان دست به برگزاری کنسرت در فضای مجازی بزنند، هنرمندان شرکت کننده در این پروژه به ویژه خوانندگان ستاره پولی دریافت نکردند؟ آیا آمارهایی که از سوی نهادها و مجموعههای میزبان برگزاری کنسرتها تا به امروز در رسانهها منتشر شده از شفافیتهای لازم برخوردار است؟ آیا برگزاری کنسرتها توانسته توجیه اقتصادی مناسبی در فرآیند تولید، بازاریابی و فروش محصولات موسیقایی کشورمان داشته باشد؟ اصلاً چرا تاکنون گزارش آماری از میزان دستمزد گروههای حاضر در این کنسرتهای آنلاین در اختیار مردم قرار نگرفته است؟
به هر حال همه این پرسشها و پرسشهایی شبیه این ابهاماتی است که فارغ از اقدامات ارزشمندی که میتواند در این راستا مورد توجه و تشویق قرار گیرد، قابل پیگیری است.
دستمزدهایی که در اتاقهای شیشهای پرداخت نشد!
اولین چالشی که در قالب همین پرسشها مطرح میشود، بحث میزان دستمزد خوانندگان و گروههای اجرایی این کنسرتهای آنلاین است که چه در پروژههای وابسته به شهرداری تهران و چه در پروژههای زیر مجموعه نهادهای دیگر شبهاتی را مطرح کرد مبنی بر اینکه تعدادی از خوانندگان دستمزدهای نجومی از مدیریت پروژهها دریافت کردهاند. مبالغی که از صحت و سقم آن تا لحظه انتشار این گزارش نیز از سوی هیچ نهادی تأیید یا تکذیب نشده و فعلاً در حد گمانه زنی و شایعه در بین اهالی رسانه دست به دست میشود.
بسیاری از منابعی که ترجیح میدهند نامی از آنها در رسانهها و محافل هنری منتشر نشود، از پرداخت دستمزدهایی خبر میدهند که دربرگیرنده ارقام سرسامآور و هنگفتی است که ماجرای برگزاری کنسرتهای آنلاین را در صورت روشن شدن رقم قراردادها و درست بودنشان، وارد فاز تازهای میکند که اگر بحث بیتالمال و کلیدواژههایی از این دست را با آنها ترکیب کنیم دیگر «رایگان» بودن اصل اقدام و پرداخت دستمزد از جیب «مردم» صورت جدیتری هم پیدا میکند! حتی بسیاری از منابعی که ترجیح میدهند نامی از آنها در رسانهها و محافل هنری منتشر نشود، از پرداخت دستمزدهایی خبر میدهند که دربرگیرنده ارقام سرسامآور و هنگفتی است که ماجرای برگزاری کنسرتهای آنلاین را در صورت روشن شدن رقم قراردادها و درست بودنشان وارد فاز تازهای میکند که اگر بحث بیتالمال و کلید واژههایی از این دست را با آنها ترکیب کنیم دیگر «رایگان» بودن اصل اقدام و پرداخت دستمزد از جیب «مردم» صورت جدیتری هم پیدا میکند!
کما اینکه در این راستا هنوز مرجع مدیریتی از سوی شهرداری تهران یا بنیاد فرهنگی هنری رودکی برای میزان دقیق دستمزد خوانندگان و نوازندگان بحث قطعی نکرده است.
ذکر این نکته مهم خالی از لطف نیست که به هر حال در چارچوب نظام اقتصادی موسیقی، موضوع انعقاد قرارداد، دریافت دستمزد در فعالیتها و اجراهای زنده موسیقایی امری معمول و قانونی است که بین امضاکنندگان قرار داد اعم از خواننده، تهیه کننده، کنسرتگذار در وجوهات مختلفی منعقد میشود. شرایطی که در اعلام کردن رقم قرارداد و رسانهای کردن آن نیز شرط و شروطی ذکر میشود که آن هم میتواند امری طبیعی به نظر آید. کما اینکه در همین زمینه قوانین موجود دسترسی آزاد به اطلاعات برخی شرایط قانونی را تعیین کرده که میتوان آن را هم در مواردی قانونی به صورت عمومی عنوان کرد.
اما نکته حائز اهمیت اینجاست که وقتی در این شرایط بحرانی، ماجرای برگزاری «کنسرت آنلاین» آن هم به صورت «رایگان» به میان میآید و هنرمند نیز با شور و هیجانی وصفناپذیر از حضورش در این کنسرتهای آنلاین سخن میگوید، پس باید به گونهای اعلام شود که همین خواننده و هنرمند در ازای دریافت مبلغ قابل توجهی حاضر به حضور در این اجراهای رایگان شده است، حتی باید میزان دریافت این مبلغ نیز به صورت شفاف اعلام شود. چرا که اولاً این هزینه کرد از جیب بیتالمال بوده و دوماً این تصور برای مخاطب به وجود میآید که خواننده مورد نظر برای حضور در کنسرت آنلاین، آنچنان هم رایگان در برنامه حضور نداشته و به واسطه دریافت یک دستمزد برای خود یا گروهش راضی به اجرای برنامه شده است.
دستمزد گرفتن یا دستمزد نگرفتن؛ مساله این است؟
قطعاً برگزاری کنسرت آنلاین برای خواننده و گروه نوازنده (که در این شرایط کرونایی محل درآمد دیگری غیر از اجرای کنسرت ندارند) امر انتقاد برانگیزی نیست چرا که این مجموعه به واسطه یک تلاش گروهی و انعقاد یک قرارداد مالی شرایطی را فراهم کرده که مردم بدون پرداخت هزینهای به تماشای یک ساعت کنسرتی بنشینند که در روزهای غیر کرونایی برای دیدن آن باید هزینههای هنگفتی را متقبل شوند و حالا به دلیل ایجاد شرایطی جدید از سوی یک مجموعه که با خواننده و گروه هم قرارداد بسته میتوانند رایگان از یک اجرای زنده لذت ببرند.
مدیرکل دفتر موسیقی ارشاد: آنچه در حوزههای مالی این پروژهها انجام میگیرد، موضوعی است که در حوزه وظایف دفتر موسیقی نیست و من نمیتوانم در این حوزه اظهارنظری داشته باشم اما پرسش و ابهام اصلی اینجاست که چرا در این زمینه شفافیتی برای اعلام هزینهها و قراردادها نیست؟ چه بسا در ماجرای کنسرت آنلاین یکی از خوانندههای پرطرفدار، شنیده شده که وی از مجموعهای که برای کنسرتش قرارداد بسته مبلغ نجومی دریافت کرده که به هیچ وجه حتی با منطق اقتصادی برگزاری کنسرت در شرایط عادی هم توجیه پذیر نیست!
محمد اله یاری مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی روزهای اولیه برگزاری کنسرتهای آنلاین بود که به دلیل انتشار برخی از شبهات و پرسشهای مطرح شده از میزان دستمزدهای میلیونی که رفته رفته تبدیل به بحث اصلی کنسرتهای آنلاین رایگان در میان اصحاب رسانه شده بود به خبرنگار مهر گفت: «رابطه مالی بین خوانندگان و سیاستهایی که در این زمینه برای برگزاری پروژه «نوروزخانه» طراحی شده است، مجموعه نکاتی است که ما از آن بیاطلاعیم و فقط در حوزه صدور مجوز با برگزارکنندگان همکاری کردهایم. کما اینکه طی هفتههای گذشته خوانندگان دیگری از جمله رضا صادقی، روزبه نعمت اللهی، حامد همایون، فرزاد فرخ و تعدادی دیگر نیز برای برگزاری کنسرتهای مجازی نسبت به دریافت مجوزهای لازم اقدام کرده بودند و دفتر موسیقی نیز بر اساس ضوابط قانونی این حوزه، همکاری و مساعدت لازم را با دستاندرکاران این پروژهها انجام داده و میدهد. برگزاری کنسرتهای مجازی در روزهایی که در آن قرار گرفتهایم از نظر ما اتفاق خوبی است که میتواند به عنوان یکی از وجوهات سرگرمکننده برای مردم در روزهایی که باید در خانه بمانند مورد توجه قرار بگیرد اما آنچه در حوزههای مالی این پروژهها انجام میگیرد، موضوعی است که در حوزه وظایف دفتر موسیقی نیست و من نمیتوانم در این حوزه اظهارنظری داشته باشم.»
قرار دادها رقم عجیب و غریبی داشت یا نداشت؟
محسن فتاحی سرپرست اداره کل فرهنگی معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران که تا زمان انتشار این گزارش به صورت شفاف گزارش مالی از نحوه و میزان دستمزد گروههای شرکت کننده در پروژههای موسیقایی این مجموعه ارائه نکرده نیز، هم طی روزهای گذشته در گفتگویی با سایت «موسیقی ما» پیرامون ماجرای میزان دستمزدها گفته بود: «قطعا مانند سایر قراردادهای شهرداری تهران ما قراردادهای این پروژهها را به صورت شفاف اعلام میکنیم. اما نکته این است که خواننده پول نگرفته؛ بلکه گروه پول گرفته است، کما اینکه در این زمینه خیلی از خوانندگان نیز سهم خودشان را هم نگرفتهاند. ضمن اینکه شما اگر سرجمع بیشترین پولی که توسط گروهها گرفته شده تقسیم بر تعداد شبها، گروهها و عوامل کنید، میبینید که عدد عجیب و غریب و اعجاب انگیزی نیست.»
اگر اعتقادی به شفاف سازی وجود دارد، قطعاً باید طی روزهای آینده شاهد انتشار گزارش مشروحی از میزان دستمزدهای پرداخت شده از سوی نهادی مجری برگزاری کنسرتها به خوانندگان از جمله شهرداری تهران و بنیاد فرهنگی هنری رودکی در ایام کرونایی برای برگزاری کنسرت آنلاین باشیم امیرحسین بیریا مدیر مؤسسه «جام سبز» هم درباره داستان پرحاشیه انتشار فهرستی جنجالی از دستمزد گروهها و خوانندگان در فضای مجازی گفت: «ما هم آن لیست منتشر شده دستمزد خوانندگان را دیدیم و باید بگوییم آن لیست یک فهرست بی پایه و اساس بوده و هیچ صحتی ندارد. حتی ما با توجه به مسئولیت اجتماعیمان توانستیم از این گروهها تخفیف هم بگیریم و به هنرمندان حداقل دستمزدها را پرداخت کنیم.»
گرچه تمامی موارد مطرح شده از سوی مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد، سرپرست اداره کل فرهنگی معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران و مدیر مؤسسه «جام سبز» با توجه به جایگاه حقوقی افراد میتواند مورد وثوق رسانهای قرار گیرد و تبدیل به مرجعی قابل استناد برای روشنگری مردم و رسانهها تلقی شود اما قطعاً این روشنگریها و اعتماد سازی فقط در نیمه راه قرار میگیرد، چرا که اگر اعتقادی به شفاف سازی وجود دارد، قطعاً باید طی روزهای آینده شاهد انتشار گزارش مشروحی از میزان دستمزدهای پرداخت شده از سوی نهادی مجری برگزاری کنسرتها به خوانندگان از جمله شهرداری تهران و بنیاد فرهنگی هنری رودکی در ایام کرونایی برای برگزاری کنسرت آنلاین باشیم که قطعاً منبع اصلی بودجهها (اگر اسپانسری در کار نباشد) از محل بودجه بیتالمال تأمین شده که باید در معرض قضاوت مردم برای ارزیابی قرار گیرد. کما اینکه این شفافسازی میتواند بسیاری از اتهامات مطرح شده به سوی مدیران و خوانندگان را نیز برطرف کند.
ذکر این نکته نیز لازم است که در روزهایی که گروهها و هنرمندان مختلفی مشغول برگزاری کنسرت بودند، تعدادی از هنرمندان و خوانندگان شناخته شده و گران قیمت نیز بودند که بدون در نظر گرفتن دستمزد و قرارداد کنسرتهایی را در صفحههای مجازی خود و برخی پلتفرمها برگزار کردند که به معنا و مفهوم مطلق کلمه رایگان بودهاند.
شفافسازی، شفافسازی و شجاعت در شفاف سازی؛ فقط همین!
به هر حال با توجه به بازگشایی مجدد تالارهای اجرای موسیقی که میبایست بر اساس پروتکلهای بهداشتی ستاد ملی مقابله با کرونا با ظرفیت ۵۰ درصد مخاطبان انجام پذیرد، ماجرای برگزاری کنسرتهای آنلاین که میتوانست تبدیل به یک جریان مؤثر در آینده شود و طیف گستردهتری از مخاطبانی را که توانایی مالی حضور در اجراهای زنده ندارند، به سمت موسیقی بکشاند، در مرحله حاشیه متوقف شده است.
فراموش نکنیم همزمان با بحران کرونا در برخی دیگر از کشورها شرایط همدردی هنرمندان با مردم به گونهای دیگر هدایت شد و این هنرمندان و خوانندگان بودند که دست در دست دولتها و مجموعههای مردم نهاد تلاش کردند نه تنها پولی را برای اجرای برنامههایشان در کنسرتهای آنلاین دریافت نکنند، بلکه از جیب خود هم برای کمک به مقابله با بیماری کووید ۱۹ خرج کنند.
این شرایط قطعاً درباره بسیاری از هنرمندان ما هم صدق میکند و نگارنده تردیدی ندارد که شاید در بین همین خوانندگانی که احتمالاً هزینههای زیادی را برای برگزاری کنسرتهای آنلاین خود دریافت کردهاند هنرمندانی بوده باشند که این مبالغ را صرف امور خیریه در جهت مبارزه با ویروس کرونا یا دستمزد گروه نوازندگان خود کردهاند. اما روی صحبت این گزارش خطاب به مدیران مجموعهها، پلتفرمها، ویاودیها، نرمافزارها و اپلیکیشنهایی است که اولاً از جیب بیتالمال هزینههایی را برای برگزاری کنسرتها کردند که میبایست برایشان گزارش مالی ارائه دهند و دوماً گزارش کاملی از میزان دقیق «آمار بازدیدکنندگان آنلاین» نسبت به آمار «بازدیدکنندگان آفلاین» را ارائه دهند تا شبهات موجود در این زمینه نیز برطرف شده و شیرینی برگزاری این کنسرتهای آنلاین را که تقریباً بخش زیادی از مردم با آنها ارتباط خوبی برقرار کردند، دو چندان کنند.
به طور حتم اگر «شجاعت» در بیان «شفافیت» وجود داشته باشد، قطعاً گامهای مهم و مستمری در انتظار برگزاری کنسرتهای آنلاین در دوران کرونایی برداشته میشود و مردم نیز با این فضای جدید از مصرف محصولات هنری خود، همراهی بیشتری با مجموعهها و نهادهای مرتبط با این موضوع خواهند داشت.
مهر
سینماپرس: تالارهای مختلف مجموعه تئاتر شهر روز پنجشنبه بیست و نهم خرداد ماه با همکاری ناحیه یک شهرداری منطقه ۱۱ تهران و یک ایستگاه آتش نشانی برای دومین بار پیاپی ضد عفونی و گندزدایی شدند.
به گزارش سینماپرس، با همکاری ناحیه یک شهرداری منطقه ۱۱ تهران و کارکنان ایستگاه آتش نشانی منطقه ۵، تالارهای مختلف مجموعه تئاتر شهر روز پنجشنبه بیست و نهم خرداد ماه برای دومین بار پیاپی ضدعفونی شدند. این در حالی است که اردیبهشت ماه امسال نیز با همراهی نیروهای داوطلب و کادر جمعیت هلال احمر منطقه ۱۱ تهران، تالارهای تئاتر شهر گندزدایی و ضدعفونی شده بودند.
در عملیات ضدعفونی و گندزدایی که غیر از مجموعه تئاتر شهر در برخی تماشاخانه خصوصی نیز به اجرا درآمد، اصغر طاهری شهردار ناحیه یک منطقه ۱۱ تهران به طور مستقیم بر عملیات ضدعفونی نظارت داشت.
با انجام این عملیات گندزدایی و ضد عفونی، مرحله جدید اجرای شیوه نامه بهداشتی تالارهای نمایشی تئاتر شهر آغاز شده که طی روزهای آینده جزئیات بیشتری از آن در دسترس مخاطبان قرار میگیرد.
مدیریت مجموعه تئاتر شهر چندی پیش با انتشار شیوه نامه اجرایی و بهداشتی بازگشایی تالارهای نمایشی مجموعه تئاتر شهر پیرو دستورالعمل ابلاغی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پس از انتشار اطلاعیه ستاد ملی مبارزه با کرونا، هرگونه اجرای عمومی آثار نمایشی در این مجموعه با حضور تماشاگران و هنرمندان را منوط به اجرای دقیق این شیوه نامه دانست.
این شیوه نامه مبتنی بر چند فصل تنظیم شده که طی آن ضمن بیان جزئیاتی از پروتکلهای بهداشتی موارد مربوط به حضور تماشاگران – هنرمندان – کارکنان و سایر مراجعه کنندگان به واحدهای مختلف، نحوه برنامهریزی اجراهای کنونی و نمایشهای آینده تالارهای مختلف تئاتر شهر، شرایط پذیرش مخاطبان برای تماشای آثار نمایشی و پیش بینی برای ارائه خدمات مناسبتر مورد توجه قرار گرفته است.
سینماپرس: پس از عقب افتادن مراسم اسکار به مدت دو ماه، انجمن منتخب منتقدان نیز اعلام کرد اهدای این مراسم را تا ۷ مارس (۱۷ اسفند) به تعویق میاندازد.
به گزارش سینماپرس به نقل از ورایتی، مراسم اهدای جوایز منتخب منتقدان که برای تجلیل از سینما و تلویزیون اهدا میشود هر چند هنوز قصد دارد به صورت زنده در سانتا مونیکای کالیفرنیا برگزار شود، اما زمان برگزاریاش را به تعویق انداخته است.
سازماندهندگان این رویداد با صدور بیانیهای دیروز (پنج شنبه) اعلام کردند این مراسم را ۷ مارس ۲۰۲۱ برگزار میکنند.
امسال بار دیگر تای دیگس به عنوان مجری این مراسم باز میگردد تا برای سومین سال متوالی این مسئولیت را برعهده بگیرد. این مراسم به صورت زنده از سیوی نتوورک پخش میشود.
در بیانیه این انجمن آمده: حال که مردم بیش از هر زمان دیگری به سینما و تلویزیون روی آوردهاند تا احساس آرامش کنند و آموزش ببینند، با تغییر زمان اهدای این جوایز ما قصد داریم تا به تجلیل از همه کارهای خلاقانه در این فصل بپردازیم.
در این بیانیه تاریخهای جدیدی برای نامزدی فیلمهای سینمایی و تلویزیونی اعلام شده است. از ۲ نوامبر ۲۰۲۰ فصل انتخاب در برنامههای تلویزیونی و از یکم فوریه زمان انتخاب آثار سینمایی آغاز میشود و تا ۵ مارس در هر دو بخش رای گیری نهایی انجام میشود.
در جشن اهدای جوایز سال ۲۰۲۰ که در ماه ژانویه برگزار شد فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» کوئنتین تارانتینو ۴ جایزه به خانه برد که شامل بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل برای برد پیت، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی برای تارانتینو و بهترین طراحی تولید برای باربارا لینک و نانسی های بود. خواکین فینیکس نیز برای «جوکر» به عنوان بهترین بازیگر مرد شناخته شد و رنه زلوگر برای «جودی» جایزه بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. جایزه بهترین کارگردانی نیز به صورت مشترک به سم مندس برای «۱۹۱۷» و بونگ جون هو برای «انگل» رسید. در بخش تلویزیونی نیز «فلی بگ» به عنوان بهترین سریال کمدی انتخاب شد و ادی مورفی جایزه یک عمر دستاورد هنری را دریافت کرد.
سینماپرس: مجید انتظامی میگوید: خیلی حیف شد که هنرمندی برجسته مثل محمدعلی کشاورز از میان ما رفت. مطمئنم اگر پدرم زنده بود حتما بابت این اتفاق به او سخت میگذشت، همانطور که میدانم الان چقدر برای آقای نصیریان سخت است.
به گزارش سینماپرس، ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ دومین بهاری است که عزتالله انتظامی دیگر در این جهان نیست تا سالروز تولدش را جشن بگیرد و درست در همین روزها که به فکر نوشتن از او و گپی با پسرش مجید انتظامی بودیم، یکی از همراهان دیگر او از دنیا رفت و حالا احتمالا جمعشان در آن دیار، بیشتر جمع است.
درگذشت محمدعلی کشاورز گفتوگوی ایسنا را با مجید انتظامی، آهنگساز برجستهای که ساخت موسیقی فیلمهای زیادی همچون «آژانس شیشهای»، «روز واقعه»، «دیوانهای از قفس پرید»، «از کرخه تا راین»، «دوئل»، و «من ترانه ۱۵ سال دارم» را برعهده داشته، به نقل خاطراتی برد که او از این هنرمند و رفاقت با پدرش داشت.
مجید انتظامی که با حسرت از مرگ محمد علی کشاورز یاد میکند، میگوید: «آقای کشاورز آدم بسیار با معرفتی بود. همیشه با دوستانش در تماس بود و نه فقط به بابا (عزتالله انتظامی) بلکه به همهشان زنگ میزد و جویای احوال دوستان قدیمیاش بود. حتی حال مرا هم که کارم موسیقی بود و خیلی ارتباطی با حوزه کاریشان نداشتم پیگیری میکردند. همین چند شب قبل که بخاطر شرایط جسمانیام، نمیتوانم بیرون بروم و بعد از این اتفاق، تماسی تلفنی با منزلشان داشتم، آقایی که از ایشان پرستاری میکرد به من میگفت، آقای کشاورز خیلی نگرانت بود.»
او ادامه میدهد: «واقعا حیف شد. ایشان غیر از اینکه یک هنرمند برجسته و انسانی خوب بود، آدم بامعرفتی هم بود و با آن حال و احوالی که داشت به فکر همه بود. البته متاسفانه هنرمندهای این چنینی فقط با خودشان زندگی میکنند، تمام دوران زندگی بخاطر شرایط کاری به نوعی تنها هستند. من یادم میآید هر وقت با پدرم مسافرت میرفتیم او مشغول خواندن سناریو میشد و فقط موقع غذا خوردن یا وقتی در ماشین بودیم کنارمان بود. به هر حال تعهدشان به کار جور دیگری بود و در خانواده هم معمولا به کارشان چنان احترام گذاشته میشد که به خودمان اجازه نمیدادیم زیاد نزدیکشان شویم و همیشه حریمی را رعایت میکردیم. به خصوص که اینها در یک نسل قبل «پدرسالار» بودند و خود من در سن هفتاد سالگی هم جرات نمیکردم، جلوی پدرم یک سیگار بکشم و همیشه بیرون میرفتم، ولی الان روابط نسل جدید کاملا فرق کرده است.»
انتظامی با گفتن «خدا رحمتشان کند» یادآور میشود: «آقای کشاورز را مثل پدرم دوست داشتم. یادم میآید سر فیلم «بای سیکلران» نمیدانم در آن تاریکی سالن چطور آمدند، مرا پیدا کردند و بعد گفتند، «آقا این چه موزیکی بود؟ همه موهای تن من سیخ شد!» (میخندد.) حیف! مطمئن هستم پدرم اگر بود خیلی به او سخت میگذشت و میدانم چقدر الان برای علی نصیریان سخت است. این آدمها در قلب من یکی که، جای ابدی دارند و مطمئن هستم برای آیندگان هم اینقدر اثرهای پربار گذاشتهاند که آنها هم به این هنرمندان افتخار کنند.»
اما جدا از این خاطرات باید سراغ خانه – موزه عزتالله انتظامی را هم از مجید انتظامی گرفت؛ جایی که برخی آثار و نشانههای زندگی آقای بازیگر در آن به یادگار مانده، ولی وضعیت این مکان که در اصل منزل شخصی زندهیاد انتظامی بوده چندان مورد رضایت خانواده او نبوده و به نظر میرسد هنوز هم نیست. او سال گذشته همین روزها در گفت وگویی با ایسنا نسبت به برخی مسائل خانه موزه از جمله اینکه روح خانه پدریاش و نشانهای از فضایی که عزت الله انتظامی در آن زندگی میکرده در آنجا جا دیده و حس نمیشود، انتقاد کرده بود.
حالا انتظامی درباره حال و هوای فعلی خانه – موزه پدرش، با قدردانی از محمدجواد حقشناس و شکرخدا گودرزی توضیح میدهد: «سال گذشته آقای حقشناس (عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران)، زحمات زیادی کشیدند و پیگیریهایی را برای بهتر کردن شرایط این خانه – موزه انجام دادند. آقای گودرزی (مدیر خانه – موزه) هم برای این موزه کارهای زیادی کردند. البته در آنجا هر کاری کنند، دیگر به حالت اول برنمیگردد، چون آنجا یک خانه یک طبقه با فرمی متفاوت بود که از ابتدای تبدیل به خانه – موزه تغییراتی نادرست در آن به وجود آمد. با این حال در یک سال اخیر اقداماتی در آنجا به وجود آمده تا به آنچه قبلا بود کمی نزدیکتر شود. ما هم وسایل مرتبط با پدر را که جلوی دست بود در اختیارشان گذاشتیم، اما در کلیت آنجا باز هم مسائلی باقی مانده، از جمله اینکه قرار بود خانه – موزه، شورایی اداره شود و همیشه دستکم یک «انتظامی» در آن حضور داشته باشند که این اتفاق تاکنون نیفتاده است.»
او میگوید: «یکی از آرزوهای پدرم این بود که در این محل جوانترها تجربه خود را به معرض نمایش بگذارند، خودش میگفت نهایتا پول آب و برق را بدهند گرچه همان موقع من هم میگفتم که این عملی نیست و سالن قطعا یکسری هزینهها دارد. با این حال بعدها آن طور که مورد انتظار ایشان بود، کارها انجام نشد و الان هم دقیق نمیدانم آنجا توسط چه دستگاهی اداره میشود.»
وی به نقش پدرش در تاسیس موزه سینما اشاره میکند و ادامه میدهد: «پایهگذار موزه سینما پدر من بود. خودش همه آثار و جوایزش را به آنجا برد. با بقیه کارگردانها هم صحبت میکرد تا آثارشان در موزه باشد و بعد خودش مثل یک پادو آژانس میگرفت و تکتک برای گرفتنشان مراجعه میکرد. خود من هم یادم میآید وقتی جایزه شمشیر طلایی دمشق را برای فیلم «سمفونی صحرا» برده بودم، بابا به زور آن را از من گرفت تا در موزه بگذارد. همینطور دو سیمرغ بلورینی را که از جشنواره فیلم فجر گرفته بودم. میگفتم بابا جان برای چه آنها را بدهم تا بگذارید در یک جای دیگر؟ همین جا هست. ولی خوب نوع نگاهش فرق داشت و افسوس که در خانه – موزه خودش آنچه میخواست اتفاق نیفتاد.
الان هم از میان وسایل باقیماندهشان باید فرصتی پیدا شود و باز بگردم. فعلا به دلیل کمردرد این امکان را ندارم ولی باید همه چیز را دوباره ببینم و نمیدانم اگر چیزی پیدا شد، به همین خانه – موزه بدهم یا موزه سینما، چون ظاهرا نسبت به آنچه در موزه پدرم هست حق و حقوقی نداریم و اصلا حضوری در آنجا نداریم. ما کلا دوست داشتیم آنجا یک کلاس خاصی داشته باشد و هر اجرایی ارائه نشود، ولی دیگر در اختیار ما نیست.»
مجید انتظامی در پایان صحبت خود با تاکید بر اهمیت اینکه “آنچه از هنرمندانی شاخص باقی میماند باید با توجه به شأن و جایگاهشان حفظ شود” میگوید: «چنین مکان یا خانه – موزههایی، حالا متعلق به هر هنرمندی که باشند، باید فراتر از چیزی که هستند معرفی شوند؛ چه از طریق تلویزیون و چه از طریق متولیان آن مکانها، چون به هر حال نباید فراموش کرد، بعضی آدمها خیلی فرق دارند، مثل همین پنج بازیگری که از قبل از انقلاب بودهاند (انتظامی، مشایخی، رشیدی، کشاورز و نصیریان). اینها برای مردم خاطرهساز هستند و حفظ آثار و نشانههایشان به معنی حفظ هنر این مملکت است. هر هنرمندی که در این مملکت از دست میرود کسی نمیتواند جای او را بگیرد. البته ممکن است افرادی دیگر خیلی رشد کنند ولی جای اینها را نمیگیرند. خیلی حیف است که همین تعداد انگشتشمار هم از میان ما میروند و فقط چند صباحی همه از آنها در اینترنت عکس میگذارند و بعد فراموش میشوند. مثل پدر من که الان مگر چه کسی از او یاد میکند؟»