سینماپرس: نظارت در صداوسیما چه جایگاهی دارد؟ این سؤالی است که هنوز کسی به آن پاسخ نداده است، چون کماکان شاهدِ اشتباهاتی هستیم که نمیتوان نامشان را سهوی و از روی غفلت گذاشت؛ روزی پخش تصاویر جودوکار پناهنده در “خندوانه” و روزی پخش صدایِ خواننده فراری از رادیو!
به گزارش سینماپرس، کنداکتور شبانگاهی رادیو آوا حوالی ساعت ۲۰:۲۰ تا ۲۰:۳۰ نام خوانندهای را آورد که قابل تأمل بود؛ آهنگِ “دوست دارم” مانی رهنما با اعلامِ خانم گوینده پخش شد. اگر قبل از موضعگیریها و رفتارهای نامتعارف خودش و همسرش در ترکیه بود ایرادی نداشت؛ او هم مثل خیلی از خوانندگان دیگر میتوانست از آنتنِ جمهوری اسلامی بهره ببرد، اما پخشِ این آهنگ در این روزهای جنجال او و همسرش در فضای مجازی و زیر سؤال بردن آرمانهای کشورش به چه معناست؟
همسرش ــ صبا راد ــ هم بهواسطه حاشیهآفرینیهای این چندوقته بیشتر سر زبانها افتاد؛ او مجری چندان شناختهشدهای نبود و در برنامه “به خانه برمیگردیم” هفتهای یکی دو روز به او آنتن میرسید. راد سال گذشته در جریان سقوط پرواز اوکراینی، اعلام کرد که “به دوران فعالیتم در رادیو و تلویزیون پایان میدهم”. این رفتارهای یک بام و دو هوا را در طول این سالها بسیار دیدهایم و البته در زوج رهنما و راد بهکرّات دیده میشود. بارها ثابت شده است بسیاری از همین اوپوزیسیونها برگشتهاند و حتی امروز در تبلیغات بازرگانی تلویزیون جولان میدهند، بازیگرانی که میگفتند “ما با تلویزیون کار نمیکنیم”، اما امروز بهعنوان بازیگر در تیزرهای تبلیغاتیشان حاضرند.
روزی بازیگر نقش “قلقلی” میگوید “من نیستم”، و روزی دیگر رهنما و همسرش سر از ترکیه درمیآورند و آنجا دلیلِ بسیار قابلتأمل و مضحکی میآورند که “بهخاطر آلودگی هوا و ترافیک ترجیح دادیم از ایران برویم. ” البته با رسانهای شدن مهاجرتشان بهخاطر اینکه منافعشان در خطر نیفتد در تلاشند موضوع مهاجرت را بهسمت دیگری ببرند که کارشان در ایران را از دست ندهند، زیرا تجربه نشان داده است خیلی فضای کار هنری برای عمده هنرمندان ما در کشورهای خارجی فراهم نبوده است اگر از راهش وارد شوند اما برای برخی از شخصیتهایی که اصول و مبانی اعتقادی، انسانی و میهنی و ارزشیشان را زیر سؤال میبرند و وارد این میدان میشوند همیشه کار هست!
فیلمهای ویدئویی صحبتهای مانی رهنما و همسرش صبا راد در فضای مجازی به دست بسیاری از هموطنان و احیاناً مدیران صداوسیما هم رسیده است، باز این اشتباهات چهمعنی میدهد؟ حتماً دستاندرکاران رادیو آوا خبر ندارند که رسانههای خارجی و حتی برخی مجریان معلومالحال ایرانی در رسانههای بیگانه هم به رفتارهای غیرمتعارف این زوج ــ کسانی که نمک میخورند و نمکدان میشکنند، شهرت و پرورششان را مدیون میادینیاند که جمهوری اسلامی ایران در اختیارشان قرار داده است و یا خانم مجریای که سالها در تلویزیون خودنمایی کرد ــ انتقاد کردهاند!؟
آقای خواننده (مانی رهنما) مثل خیلی از هنرمندان گرینکارتی دیگر فقط برای کسب درآمدْ کشور مادریاش را انتخاب میکند و پول و سرمایهاش را به دست بیگانگان میسپارد. حالا با همه این دانستهها و اتفاقات انگار رادیو آوا در جغرافیایی دیگر، سِیر میکند؛ چرا که با یک رصدِ کوچک در فضای مجازی میتوانستند در جریان همهچیز قرار بگیرند؛ اما از آنجایی که جایگاه نظارت مدتهاست در صداوسیما مشخص نیست و فقط نام ناظر پخش و نظارت بر محتوا و تولید بهیدک کشیده میشود صدایِ این خواننده از موجِ FM ردیف ۹۳/۵ پخش میشود!!
قابل تأمل است در روزهایی که مهمانان خاص در برنامههای تلویزیونی رفتوآمد میکنند؛ حضور جوانِ بهاصطلاح نخبه و حاشیههای مدلینگ بودن و زنپوشیاش در خارج از کشور که کماکان مورد انتقاد بسیاری است؛ دوباره باید شاهدِ اشتباه دیگری باشیم که؛ واقعاً چرا جلوی این غفلتهای هرازچندگاه گرفته نمیشود؟ فقط در جریان بازپخش برخی از برنامهها مثل “خندوانه” و “کتابباز” چقدر فقدان نظارت بهچشم خورد؛ روزی گفتوگوی منتقد فراری از شبکه ۴ پخش شد، دو بار در جریان بازپخشهای متعدد، ماجرای جودوکار پناهنده بهمیان آمد، پای جوان دانشجوی پزشکی به شبکههای سیما باز شد با مدل بودن و حرکتهای غیرمتعارفش در فضای مجازی و زنپوشی در خارج از کشور، همه گویای این جمله است؛ تلویزیون از فقدان نظارت و توجه به این حوزه رنج میبرد.
البته برخی اعتقاد دارند “نفوذ” در صداوسیما جدی است و باید جلوی نفوذیهای رسانه ملی گرفته شود، چرا که زمانی نظارت در تلویزیون جدی گرفته میشد اما امروز از این خبرها نیست. علاوه بر پخشِ صدای “مانی رهنما” در این روزگار، به برخی سیاستهای موجود در پخشِ آهنگهای رادیو آوا هم انتقاداتی وجود دارد که در این مجال نمیگنجد و باید در زمان دیگری به آن پرداخت.
فقدان نظارت و این نوع مشکلات، مصادیق بسیاری در شبکههای رادیویی و تلویزیونی دارند و باید هرچه زودتر مدیران صداوسیما بازنگری جدّی داشته باشند؛ به سؤال بسیاری از رسانهها پاسخ دهند که؛ چرا آنقدر با مقوله نظارت رفتاری پیشپاافتاده میشود؟ آیا “نفوذ” و “نفوذی” در رادیو و تلویزیون وجود دارند؟ اینها سؤالات اساسی است که باید مدیران پاسخهایشان را در عملکرد برخی از بخشهایشان پیدا کنند، فراموش نکنند که قرار است صداوسیما دانشگاه باشد.
سینماپرس: تساهل عجیبی که در محتوای برخی آثار شبکه کودک به چشم میخورد، در نگاهی خوشبینانه از جدی نگرفتن و احتمالاً بیخیالی مسئولان این شبکه مهم و راهبردی حکایت دارد؛ شبکه ای که چند سالی است مدیریت آن را یک آقازاده فرهنگی عهده دار می باشد.
به گزارش سینماپرس، درج هشدار سنی برای یک برنامه عاشورایی که در آن روی قساوت لشکر اشقیاء تأکید شده با اینکه از سوی مدیر شبکه کودک با توضیحاتی مواجه شد، اما جای این سؤال را باقی میگذارد که چرا شبکه کودک درج هشدار سنی را با برنامههای عاشورایی آغاز کرده و اساساً چرا به پخش محتوایی که به زعم این شبکه مناسب کودک نیست، اصرار دارد؟ آیا بهتر نیست به جای پخش با هشدار سنی اساساً از روی آنتن فرستادن آثاری که مناسب کودکان نیست، پرهیز شود و برای رده سنی کودک صرفاً آثار مناسب این رده سنی پخش شود؟
خشونت حاکم بر بعضی انیمیشنهای خارجی و حتی ایرانی موضوعی است که در چند سال اخیر به محل انتقاد آثاری تبدیل شده که از دو کانال نهال و پویا پخش میشوند. منتقدان معتقدند تناسب سنی برخی انیمیشنها رعایت نمیشود و برای مثال خشونت برخی از آثار مغایر با رده سنی کودکان است.
همین موضوع باعث شده تا درج هشدار سنی ۱۰+ برای یکی از برنامههای عاشورایی از این باب موجب انتقاد شود که چرا برای انیمیشنهای خارجی که در آن خشونت موج میزند تا به حال هشدار سنی درج نشده است. مدیر شبکه کودک، اما معتقد است از این پس قرار است روی دیگر آثار نیز حساسیت سنی رعایت شود، اما این سؤال مطرح است که چرا شبکه کودک که تا به حال به انتقادهای گاه و بیگاه درباره محتوای خشن برخی انیمیشنها بیاعتنا بود، درج هشدار سنی را از یک برنامه عاشورایی آغاز کرده است؟
محمد سرشار مدیر شبکه کودک در این باره در قالب یک رشته توئیت توضیح میدهد: «شبکه کودک در این ایام، روزانه بیش از ۳۰ قطعه نماهنگ و دیگر تولیدات با موضوع حماسه حسینی را پخش میکند. دیروز، تنها یک قطعه دارای هشدار سنی بود. ما در شبکه کودک حساسیت ویژهای در پخش آثار مذهبی داریم و تلاش میکنیم بهترین آنها را انتخاب و پخش کنیم. یکی از این نماهنگها دارای شعر و صوت مناسبی برای کودکان بود، اما در تصویر آن صحنههایی مانند شمشیر کشیدن، شکستن تنگ آب، کشتن ماهی و پخش شدن قطرات خون وجود داشت که بنده از پخش خواستم دو کار انجام دهد: یک: آن نماهنگ را با هشدار سنی ۱۰+ پخش کند. دو: پخش در ساعات پایانی شب باشد که خانوادهها کنار فرزندان باشند و مراقبت لازم را برای کودکان زیر ۹ سال داشته باشند.»
ابهامهایی که همچنان وجود دارد
توضیحات سرشار البته همچنان جای چند ابهام را باقی میگذارد. محتوای اثری که روی قساوت لشکر اشقیاء تأکید دارد به طور عادی میتواند برای رده سنی خردسال و کودک مناسب نباشد. در تولید آثار عاشورایی این موضوع به طور عادی باید مورد توجه باشد که یک اثر نمایشی برای کودکان از چه زاویهای به موضوع عاشورا ورود کرده و چه ابعادی از این مکتب انسانساز را برجسته میکند. عاشورا دارای ابعاد مفهومی گستردهای است، اما اینکه برخی سازندگان آثار عاشورایی اهتمامی به رعایت این موارد ندارند، میتواند یک معضل باشد. اینکه یک اثر نمایشی برای کودکان از میان همه اتفاقات واقعه عاشورا صرفاً روی نمایش نحوه نزاع میدانی اصحاب اباعبدالله (ع) و چگونه شمشیر زدن یا مثله کردن و قطعه قطعه کردن تأکید دارند و شبکه کودک متسامحانه بر پخش چنین آثاری با درج هشدار سنی اصرار دارد، میتواند یک روند غلط باشد. اساساً چنین آثاری نباید برای رده سنی کودک ساخته شود. اگر مرکزی دست به تولید چنین آثاری زد، باید آنقدر درایت وجود داشته باشد که از روی آنتن رفتن آن در شبکه کودک جلوگیری شود. بدیهی است که درج هشدار سنی نمیتواند توجیه منطقی برای پخش چنین آثاری باشد و رویکردی است که تناقض در آن آشکار است. نکته دیگر آنکه آیا مخاطب کودک چنین آثاری صرفاً باید از خشونتآمیز بودن محتوای برخی آثار مرتبط با عاشورا مطلع شود و خشونت آثار دیگر اهمیتی ندارد؟
اینکه مدیر شبکه کودک تلویحاً به این اشاره میکند که در این شبکه حساسیت روی محتوای مذهبی تولیدات داخلی بیشتر از تولیدات خارجی است، توجیه مناسبی به نظر نمیرسد چراکه کودکان تفاوتی میان تولیدات مذهبی و غیرمذهبی قائل نمیشوند و محتوای آثار مستقیم روی روحیات آنان تأثیر میگذارد.
سرشار در ادامه میگوید: «ما با بچههایمان صحنههای قطع عضو مختارنامه را میبینیم و روضه مکشوف گوش میدهیم و اتفاقی نیفتاده. طبیعتاً توصیه ما عمل به آموزههای اهلبیت (ع) و بزرگان دینی در این حوزه است. آنها به ما آموختهاند چارچوب تربیت دینی کوچکسالان چه باید باشد. در هر حال، شبکه کودک اهتمام بالایی به تربیت دینی و انقلابی آیندهسازان تمدن نوین اسلامی دارد. همچنین سند ۲۰۳۰ و آموزههای آن جایی در شبکه کودک ندارند.»
با وجود توضیحات مدیر شبکه کودک که به موضوع درج هشدار سنی خلاصه میشود، اما درباره محتوای برخی از آثار پخش شده از دو کانال نهال و پویای شبکه کودک انتقادهایی از نوع دیگر هم وجود دارد.
همخوابی پاندا با خرگوش در شبکه پویا!
برای مثال در قسمت ۴۲ انیمیشن امریکایی به نام عروسکهای دوستداشتنی با موضوع و رویکرد کاملاً آموزشی که اخیراً از شبکه پویا پخش شده است، تساهل عجیب و غریبی به چشم میخورد که در نگاهی خوشبینانه نشان دهنده جدی نگرفتن و احتمالاً بیخیالی مسئولان این شبکه مهم و راهبردی است. در انیمیشنی که ذکر آن رفت، شب موقع خواب بچه پاندا روی تخت کنار بچه خرگوش میخوابد و خرگوش معترض میشود که تن پاندا لباس خواب نیست، خارج از قاب که احتمالاً مادر یا پدر است، میگوید: اشکال نداره برو بخواب. خرگوش لباس خواب خودش را درمیآورد و با یک شورت کنار پاندا میخوابد. معلوم است که این انیمیشن متناسب با فرهنگ و سبک زندگی غربی ساخته شده و برخی آموزشهای آن نمیتواند مناسب کودکان ایرانی باشد، اما عجیب است که ممیزی روی آن صورت نمیگیرد یا اخیراٌ کارتون سینمایی «شاهزاده کوچک» مقارن با ایام محرم از شبکه پویا پخش شد که مشحون تصاویری به شدت خشن بود از جمله نزاع و درگیری خونین یک پسربچه تبر به دست با گرگها و دیالوگهایی شامل جملههایی از این دست که «من دختر شیطان هستم»! همراه با توصیه به خودکشی و دیگرکشی در این انیمیشن.
خانه مجردی دخترک در شبکه ۲!
البته این بیدقتی و تساهل در انیمیشنهای سیما به شبکه کودک خلاصه نمیشود و برای مثال شبکه ۲ سیما نیز در این وادی ید طولایی دارد. در انیمیشن «معماهای بزرگ پوآرو» که از شبکه پویا نیز بازپخش شده، دختری نوجوان به یک دهکده میرود و قصد دارد به شکل مجردی خانهای اجاره کرده و زندگی کند؛ دختری که از خانواده جدا شده و به دنبال موفقیت در قالب یک زندگی فردی است، مدرسه را رها کرده و میگوید از شر مدرسه رها شدم و میخواهم به دنبال تحقق آرزوهای خودم باشم و جالب است که پوآرو شرط استخدام او را اجاره یک خانه مجردی تعیین میکند و دخترک با پسری دیگر همخانه میشود. طبیعی است که در این آثار سبک زندگی غیرایرانی آموزش داده میشود و بیتوجهی به محتوای آثاری از این دست از سوی مسئولان شبکه ۲ واقعاً تعجببرانگیز است.
سینماپرس: چند کمپانی بزرگ فیلمسازی در اسرائیل با کمکهای فراوان دولتی جریان یکپارچهای را برای تولید سریال تهران تشکیل دادهاند تا تقابل امنیتی سازمان اطلاعات سپاه و موساد را برای نخستین بار تصویر کنند.
به گزارش سینماپرس، سریال «تهران» تولید شبکه دولتی رژیم صهیونیستی « Kan ۱۱ »، نمایشی از تلاش نهادهای نظامی – امنیتی اسرائیل برای بمباران تاسیسات هستهای ایران است. این سریال توسط زوندر و عمری شنهر و به کارگردانی دانیل سیرکین ساخته شده است. نخستین قسمت سریال در ۲۲ ژوئن سال ۲۰۲۰ در اسرائیل به نمایش درآمد و اخیرا اپل تیوی پخش گسترده جهانی آن را به عهده گرفت.
با انتشار نخستین قسمتهای «سریال تهران» برخی رسانههای داخلی نقد و گزارش مطالبی را منتشر کردند. این مطالب در رسانههای داخلی بیشتر از آنکه آگاهیبخش برای تحتالشعاع دادن بینش مخاطبان نسبت به تولید نمایشی دشمن شماره یک جمهوری اسلامی ایران باشد، مصداق یک «ضد تبلیغ» بزرگ بود که به تبلیغ سریال در افکار عمومی منجر شد.
قبل از ارائه هر ارزیابی بر متن و فرامتن سریال باید به این نکته اشاره کرد، ساختار ایدئولوژیک رژیم صهیونیستی، مبتنی بر نظامیگری و مناسبات امنیتی، سبب شده فعالیت در حوزه فرهنگ و تولید آثار نمایشی در ساختار مدیایی این رژیم از اهمیت کمتری برخودار باشد.
اغلب آثار تولید شده توسط سازمان سینمایی این کشور که در جشنوارههای جهانی نمایش داده میشود، آثاری مستاصل و منتقدانه نسبت به حاکمیت رژیم صهیونیستی است. اما تولید «سریال تهران» برای چنین سیستمی از اهمیت فراوانی برخودار است. در واقع عقلای سیاسی – فرهنگی رژیم کودککش از تمام ظرفیتهای داخلی و خارجی خود برای تولید سریال بهرهبرداری کردند.
پیش از این سریال، رژیم صهیونیستی فیلم «مامور مخفی» را با تلاش گستردهای تولید و روانه پرده سینماهای جهان در کشورهای مختلف دنیا کردند. روایت فیلم مامور مخفی درباره جاسوس موساد به نام «ریچل» (دایان کروگر) است که طی ماموریتی جدید به ایران سفر کرده و با پوشش «یک معلم زبان انگلیسی» با فردی به نام «فرهاد رضوی» (کاس انور) مدیر یک شرکت تامینکننده قطعات الکترونیکی وارد رابطه میشود تا اطلاعاتی را از این شرکت برای موساد منتقل کند.
انتقادات رسانهای مکتوب و موضعگیری رسمی نسبت به سریال تهران در داخل کشور، از زمان انتشار قسمت نخست با یک نقصان بزرگ رسانهای توام بود. حتی اظهارنظرهای ژورنالیستی و تحلیلهای رسانهای رسمی در نسبت با این سریال دچار یک اعوجاج رسانهای غیرقابل پیشبینی است. این نقصان زمانی نمود بیشتری پیدا کرد که رسانههای داخلی سریال ویژه ماه مبارک رمضان کشور مصر با عنوان «النهایه» را در رسانههای داخلی به عنوان سریالی ضد اسرائیلی معرفی کردند که این رویه با انتشار یادداشت مهم سعید مستغاثی در روزنامه کیهان اصلاح شد.
مستغاثی در این یادداشت با چند اشاره تحلیلی و فرامتنی اثبات کرد که سریال برخلاف تیترهای رسانههای داخلی، در حمایت و با حمایت تشکیلات نمایشی رژیم اسرائیل این سریال ساخته شده است، در مورد سریال تهران، مشابه همین رویداد، دوباره تکرار شد.
تیترها و نقدهای منتشر شده درباره سریال تهران با یک سادهانگاری به نگارش درآمدهاند و متن در خوری را نمیتوان در رسانههای داخلی نمیتوان یافت که با دقت و تمرکز پیام اصلی سریال را، به نهادهای امنیتی، سیاستمداران و حتی مخاطبان منتقل کند.
در اغلب گزارشها و یادداشتها دیدگاههای صرفا سینماییدر تحلیل سریال برجسته است و پیام استیصال موساد در برابر قدرتمندترین دستگاههای امنیتی خاورمیانه یعنی «سازمان اطلاعات سپاه» در این بازتابهای مکتوب، مجازی و تلویزیونی برجسته نیست و تقریبا هیچ رسانهای به مانیفست سیاستمداران رژیم اشغالگر نپرداخته و متن سریال به درستی استنتاج و تحلیل نشده است.
نقدها و گزارشهای منتشر شده بر چند گزاره ژورنالیستی متمرکز است. در اغلب این گزارش بر این نکته تاکید دارد که سریال «تهران» فاقد فضاسازی جغرافیایی و فیلمنامه منطقی و استفاده از بازیگرانی با لهجه فارسی است. نکاتی کاملا منصفانه و طبیعی که صحت آن را نمیتوان انکار کرد، اما پرسش مهم این است مگر این سریال برای مخاطب ایرانی ساخته شده است؟
در خیل وسیع مطالبی که در رسانه های داخلی نوشته شده، به هدف اصلی سازندگان و بررسی جزئیات سریال برای انتقال پیام اصلی سازندگان به مردم سراسر جهان و کشورهای حامی این رژیم مطلبی رسانهای نمیتوان یافت.
در نقد تولیدات دشمن شماره یک این کشور، در بخشی از متن زیر که در یکی از روزنامههای رسمی کشور منتشر شده است، میخوانیم:
«تهران» نشان میدهد و بار دیگر ثابت میکند شیطنت سیاسی و نظامی و جنایات صهیونیستها در منطقه کارایی بهتری از حملات فرهنگی و هنریشان دارد که هربار به شکل ناخواستهای به ضدحملاتی مرگبار علیه خودشان تبدیل میشود. ضمن اینکه با وجود برخی نگرانیها و توصیه به پرهیز از تماشای این سریال، اتفاقا در این مورد خاص بد نیست تهرانِ مورد تصور اسرائیلیها را ببینید و کمی با شیرینکاریهای آنها تفریح کنید. اسرائیلیها پیشتر هم با مشارکت آلمان و آمریکا فیلمی ضدایرانی به نام مامور مخفی ساخته بودند که به شکل عجیبی، آنیکی هم نتیجه معکوسی داشت. تهران در این زمینه، چند سور هم به آن فیلم زدهاست.
در رسانه دیگری میخوانیم:
قصهای که به واسطه فضای جاسوسی و معمایی میتواند مخاطبان بسیاری را جذب خود کند اما کارگردانی بشدت ضعیف آن به همراه قصه لاغر و کمجان اثر، از «تهران» اثری بیخاصیت ساخته که گاهی شبیه یک کمدی ناخواسته میشود! این در حالی است که اتفاقا برای طبیعیتر شدن فضاسازی سریال و نزدیک کردن محیط تولید اثر به شرایط داخلی ایران، تلاش بسیاری از سوی سازندگان آن صورت گرفته اما خروجی نهایی کار در بعضی موارد به قدری ابلهانه است که چیزی جز لبخند تحقیرآمیز مخاطب را در پی ندارد. «تهران» با وجود همه ضعفهایی که از منظر تکنیکی و فنی دارد و از این نظر شباهت بسیاری با سایر آثار ضدایرانی این سالها پیدا کرده اما یک تفاوت اساسی آن را از این آثار متمایز کرده و آن هم اینکه «تهران» اساسا برای مخاطبان ایرانی ساخته شده است؛ سریالی که به نظر میرسد ۸ قسمت ابتدایی آن را باید کاشتی بزرگ برای یک برداشت بزرگتر دانست. حتی تصویر ارائهشده از اعتراضات دانشجویی به قدری ضعیف بود که بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی و حتی اپوزیسیون خارجنشین هم نسبت به آن اعتراض کردند.
برخلاف سیاق رسانههای داخلی و بسیاری از رسانههای رسمی که اصرار به کاریکاتوری بودن سریال از منظر افکار عمومی داخل کشور دارند، سریال تهران، شاید در نمایش شهر «تهران» جغرافیایی کاریکاتوری را به نمایش میگذارد اما نمیتوان با اصرار به نقدهای فنی و تحقیر آمیز، مانیفست دولت اسرائیل و هدف سازندگان را در پس زمینه تولید و پخش گسترده جهانی آن نفی کرد.
سریال تهران، تولیدی مبتنی بر سرگرمی نیست. مانیفست رسمی دستگاههای امنیتی و دیدگاه مهم رژیم اسرائیل در متن سریال گنجانده شده است. نقد چنین آثاری مبتنی بر فرم، ساختار، بازی بازیگران، کارگردانی، شیوه تهیه کنندگان، جغرافیای غیر واقعی، اشاره به کاریکاتوری بودن سریال فرار ژورنالیستی و از سرباز کردن ماموریت مهم رسانههای داخلی است.
موساد، سایر دستگاههای امنیتی جهان را در مقابل اطلاعات سپاه به یاری میطلبد؟
سازندگان چند کمپانی بزرگ فیلمسازی در اسرائیل با کمکهای فراوان دولتی جریان یکپارچهای را برای تولید سریال تهران تشکیل دادهاند، تا تقابل امنیتی سازمان اطلاعات سپاه و موساد را برای نخستین بار تصویر کنند. بر خلاف آثار کاریکاتوری هالیوودی درباره نهادهای نظامی و تشکیلات امنیتی در ایران که اغلب مفروضات نمایشی مثل سریال سرزمین مادری علمی – تخیلی است، سریال تهران بر اساس تحقیق ویژه سازندگان، نویسندگان و موساد ساخته شده است.
آنچه در سریال «تهران» از «سازمان اطلاعات سپاه» میبینیم بسیار قابل تامل است. در واقع نگاه سازندگان اسرائیلی این سریال به سازمان اطلاعات سپاه در دو حوزه «ضد جاسوسی» و «جاسوسی» با توجه ویژه و خاصی توام بوده است.
با ورود جاسوس سایبری به ایران برای از کار انداختن رادارهای ایرانی و پدافند موشکی در قسمتهای نخست این تلقی در اذهان مخاطبان شکل میگیرد که خط مشی سازمان اطلاعات سپاه بر مدار کنشگری «ضد جاسوسی» حرکت میکند.
اما پایان سریال با نمایشی از طراحی عملیاتهای «جاسوسی» اطلاعات سپاه، مخاطب متوجه میشود این سازمان در قلب موساد نفوذ کرده و حتی طراحی عملیاتهای جاسوسی و خرابکارانه این سیستم، روشی برای دام انداختن عوامل موساد است.
ماموری با نام ایرانی بیتا و با نام یهودی یائل کادوش (لیراز چارهی) از سوی سازمان اطلاعات سپاه، قبل از طراحی عملیات این سازمان در قلب آن نفوذ کرده و کلیه روند و عملیاتهای بزرگ موساد را طراحی میکند و بر روسای اصلی این سازمان تاثیر میگذارد.
در واقع سریال تهران سازمان اطلاعات سپاه را صرفا سازمان تدافعی و ضد جاسوسی تصویر نمیکند، بلکه هدف سازندگان این است که نشان دهند یکی از اهرمهای عدم توفیق اسرائیل در حمله هوایی به ایران و تاسیسات هستهای، نفوذ سازمان اطلاعات سپاه در بخشهای طراح موساد است.
مخاطب ایرانی با این روایت شگفت زده و کنجکاو میشود و با این برداشت مواجه خواهد شد؛ مگر ممکن است اسرائیل سریالی را بسازد و در پایان سریال شکست خفت بارش از دستگاه امنیتی ایران را به نمایش بگذارد؟ ایجاد این تردید زمینههای بحثهای گستردهتری را فراهم میکند. در واقع اسرائیل با پخش سریال از طریق اپل، قصد دارد با نمایش شکست خود پروژه یاری طلبیدن از سایر نهادهای امنیتی در منطقه و جهان را کلید بزند.
سریال تهران برخلاف آثار امنیتی ساخته شده در داخل کشور، فراز کمالی (شون تاب) مامور ارشد و اجرایی سازمان اطلاعات سپاه را مقتدر تصویر میکند. کمالی مو را از ماست بیرون میکشد، وطن پرست و خانواده دوست است و حین یافتن سرنخهایی برای ورود عناصر اسرائیلی به کشورش روی صندلی محل کارش به صورت نشسته میخوابد. همواره کت و شلوار شیکی به تن دارد. به همسرش عاشقانه عشق میورزد، آنطور که در بخشی از سریال میبینیم، اهل موسیقی است و مهمترین نکته در سلوک این مامور این است که همسرش در فرانسه قرار است تومور مغزی خود را عمل کند و او برای کشف شبکه جاسوسی صهیونیستها همسرش را به تنهایی روانه فرانسه میکند.
در واقع دشمن شماره یک جمهوری اسلامی، در به تصویر کشیدن نهاد امنیتی اصلیترین دشمن خود نیز نهایت دقت را به کار میگیرد و او را در اوج اقتدار ترسیم میکند؛ تا این پیام به درست منتقل شود که دشمن اسرائیل یک نهاد امنیتی قدرتمند و با نقوذ است که مامورانش در اوج اقتدار شخصیتی و سلامت رفتاری قرار دارند. هرگونه دستکم گرفتن یا تحقیر حریف در سریال تهران در واقع برنامههای اسرائیل و موساد برای مقابله با ایران را زیرسوال میبرد.
احتمالا اگر سریال تهران را به صورت معکوس، هنرمندان داخل کشور میساختند، ماموران امنیتی موساد را مشتی شرابخوار، عیاش و بیکفایت مثل مایکل هاشمیان به مخاطب عرضه میکردند.
اما نکته مهم این است که در سریال تهران «سازمان اطلاعات سپاه» را سرویس جاسوسی و ضد جاسوسی نمایش ندادهاند. در سریال تهران سازمان اطلاعات سپاه موارد امنیتی را از دریچه «صیانتی» دنبال میکند. مفهوم سازمان امنیتی «صیانتی» چیست؟
دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران تنها سرویس امنیتی در جهان است که از پشتوانه عقیدتی ریشه داری بهره میبرد و در عملیاتهای جاسوسی و ضد جاسوسی، در مواجهه با افراد مشی صیانتی خود را حفظ میکند. تنها سرویس امنیتی مشابه که مشی صیانتی کمرنگی دارد، سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه (MIT) است. این سازمان امنیتی با الگوبرداری از سازمان اطلاعات سپاه این مشی صیانتی در عملیاتهایش را در مواجهه با نفوذیها لحاظ میکند.
در شرایطی که مخالفان حاکمیت در داخل و خارج از کشور سعی در تخریب ساختاری و هویتی دستگاه اطلاعاتی کشو دارند، دشمن شماره یک جمهوری اسلامی در تولید ویژه و خاص خود مشی انسانی این سازمان را نفی نمیکند. دشمنی که تنها آرزویش تهاجم توام با پیروزی به این سرزمین است با تیتراژی قابل تامل در قسمت هشتم نشان میدهد، آسمان تهران به خاطر تلاش شبانهروزی سازمان اطلاعات سپاه امن خواهد ماند و یک القا ساده به مخاطبان ایرانی، اما هدفمند به مخاطبان جهانی و سرویسهای اطلاعاتی سایر کشورهای دنیاست.
در واقع اسرائیلی با ساخت این سریال این پیام را به جهانیان مخابره میکند، دستگاه امنیتی منحصر به فردی در ایران بشدت رشد یافته است که هرگونه اقدام و عمل متقابلی را در مقابل حاکمیت جمهوری اسلامی با قدرت متوقف خواهد کرد.
اسرائیل به مخالفان جمهوری اسلامی هم رحم نخواهد کرد
جمهوری اسلامی هیچ تعاملی با رژیم اسرائیل نخواهد داشت و از سوی دیگر برخلاف شعار موساد برای تقویت مخالفان حکومت، در این سریال قربانیان اصلی مخالفان جمهوری اسلامی هستند که موساد از پذیرش هر تعاملی با آنان سرباز میزند. سریال تهران که مانیفست رسمی دولت اسرائیل است، اصرار به سلاخی ایرانیان حتی مخالفان حاکمیت دارد.
در این سریال دانشجوی معترضی به نام کریم در نقش مخالفان جمهوری اسلامی، تجمعات مخالفان دانشجویی را هدایت میکند. او فروشنده مواد مخدر و هدایت کننده پارتیهای دختر پسری است که در مهمانی او همنجسگرایان فراوانی حضور دارند.
در سریال تهران تصویر واضحی از مخالفان سیاسی جوان حاکمیت در سریال را میبینیم. گاف بزرگ فیلمنامه نیز در ابتدا این است آنان را به عنوان دانشجویان معترض حاکمیت معرفی میکند اما میلاد (سیک بوی) هکر همکار تامار رابینان، در مهمانی خارج از شهر میگوید، دوستانش که مجبور به فروش مواد مخدر هستند از تحصیلات عالی دانشگاهی برخودارند.
اگر روایت کریم را به عنوان سردسته مخالفان سیاسی تحلیل کنیم او به خاطر پی بردن به هویت تامارا رابینان توسط فردی به نام محمد از عوامل موساد کشته میشود. یعنی سرویس امنیتی موساد که ظاهرا هدف اصلیاش براندازی است، با مخالفان حکومت تعامل نمیکند. نگاه موساد در انجام کار امنیتی سرویس گونه است، یعنی برای لو نرفتن وابستگان اصلیاش، از کشتن، حتی همراهان و افراد مخالف با حاکمیت ایران دریغ ندارد.
فراز کمالی با گروگان گرفتن پدربزرگ تامارا در ترکیه میتواند برای معاوضه او با همسرش، او را به قتل برساند اما موساد شک کریم به هویت تامارا با گلوله پاسخ میدهد، در عوض فراز کمالی برای معاوضه پدربزرگ تامارا صرفا موساد را میترساند اما از کشتن او صرف نظر میکند.
موساد همانطور که اسپیلبرگ در فیلم مونیخ نشان میدهد، سازمان جاسوسی تعاملی و صیانتی نیست و هر احساس خطری را با گلوله پاسخ میدهد و کشتن کریم سردسته مخالفان حاکمیت در این سریال، بر شیوه تروریستی این سازمان صحه میگذارد.
حالا اگر یکی مخالفان جمهوری اسلامی در داخل کشور به همین سیاق توسط عوامل موساد ترور شود؟ آیا افکار عمومی خواهند پذیرفت که حاکمیت هیچ نقشی در ترور این فرد نداشته است.
کما اینکه به استناد به همین سریال و بر اساس اخبار کاملا تائید شده بسیاری کشته شدگان در تجمعات و اعتراضات غیرقانونی توسط عوامل هدایت شده موساد در داخل کشور کشته شده اند.
وقتی این عوامل یا مهرههای هدایت شده توسط دستگاههای امنیتی – پلیسی شکار میشوند و قرار است که به مجازات خود برسند، فضای رسانهای تحت هدایت موساد، دست به یک فضاسازی رسانهای میزند. با دیدن چهره واقعی موساد در این سریال که حتی مسعود تبریزی عامل خودش در داخل کشور فقط به دلیل عدم خروج و نرفتن به ترکیه به قتل میرساند ماهیت تروریستی موساد عیانتر میشود.
اما باید به سئوال بزرگ افکار عمومی پاسخ داده شود؟ چرا موساد در این سریال خودزنی میکند و خود را در مقابل نهادهای نظامی و امنیتی شکست خورده نشان میدهد؟ مشخص است که این رژیم و دستگاههای امنیتیاش همزمان با قراردادهای همکاری با برخی کشورهای همسایه ایران، به دنبال جلب ترحم جهانی وسیعتری است. ضمن اینکه با چنین ترفندی با نمایش شکست خودشان، قصد دارند سیاستمداران سایر کشورهای جهان را وادار کنند که روشهای دیپلماتیک تعاملی خود را با ایران تغییر دهند.
در واقع سریال تهران، همان حربه همیشگی یهود و صهیونیسم یعنی مظلومنمایی است. هدف سریال پمپاژ مسئله شکست در برابر ایران و مظلوم نمایی جهانی در حوزه مدیاست و نباید تصور کنیم که با نمایش این شکست، ضعف خود را به رخ کشیدهاند که البته این ضعف را نمیتوان کتمان کرد.
پس از این سریال با نمایش شکست موساد در برابر اطلاعات سپاه، حالا باید منتظر باشیم موساد از طریق سازمان اطلاعاتی کشور ثالثی، اقدامات امنیتی خود را پیش ببرد. در واقع از تماشای دقیق این سریال دریافت دیگری نمیتوان داشت.
یادمان باشد که سال گذشته تلویزیون بیبیسی انگلیس در اواسط تیر ماه مستند مفصلی درباره شهید حاج قاسم سلیمانی با عنوان «فرمانده در سایه» تولید و پخش کرد که در آن تصویری مقتدر و فرماندهی شجاع از حاج قاسم سلیمانی به نمایش گذاشته میشود که برای مخاطب ایرانی آن هم بخشهایی از آن غرورآفرین است… اما چند ماه پس از آن تروریستهای آمریکایی به فرمان ترامپ او (و همراهانش از جمله ابومهدی) را به شهادت میرسانند.
سینماپرس: معاون سیمای رسانه ملی در حکمی مهرداد عظیمی را به سمت دبیر ششمین جشنواره تلویزیونی جام جم منصوب کرد.
به گزارش سینماپرس، با حکم مرتضی میرباقری معاون سیما، مهرداد عظیمی به سمت دبیر و عضو شورای سیاست گذاری ششمین جشنواره تلویزیونی جام جم، منصوب شد
در حکم میرباقری آمده است: «تبیین چهل و دو سال همراهی سیمای جمهوری اسلامی ایران با مردم و ارزشهای متعالی انقلاب اسلامی یکی از الزامات و اهداف برگزاری این جشنواره است و این رویداد بزرگ فرهنگی به تورق برگهای زرین این همدلی و معرفی برنامه سازان و هنرمندان برخاسته از متن رسانه ملی خواهد پرداخت.»
سیاست گذاری، هدایت، تصویب دستورالعملها و آییننامهها و نظارت بر حسن اجرای بخشهای مختلف جشنواره از اهم وظایف اصلی شورای سیاست گذاری ششمین جشنواره تلویزیونی جام جم بوده و بر ایجاد جذابیت و انتخاب آثار بر اساس آراء مردمی تاکید شده است.
معاون سیما همچنین حسین کرمی، رضا پورحسین، مجید زینالعابدین، محمدرضا جعفری جلوه، مسعود احمدی افزادی، محمدرحیم لیوانی، سیدجواد مرادی، محمدمهدی یادگاری و جواد رمضان نژاد را به عنوان اعضای شورای سیاست گذاری ششمین جشنواره تلویزیونی جام جم منصوب کرد.
ارزیابی آثار تولید شده در رسانه ملی و عملکرد شبکهها بر اساس سیاستها و اسناد ابلاغی، ایجاد بستری برای رقبت مثبت، تقویت ابتکار و خلاقیت دستاندرکاران تولید و ارتقاء کیفی تولیدات سیما، فراهم کردن زمینههای مناسب برای شناسایی توانمندیها، کشف استعدادهای جوان، ایجاد فرصتهای مناسب برای تبادل افکار و انتقال تجارب برنامه سازان و دستاندرکاران رسانه، از مهمترین اهداف برگزاری جشنواره جام جم اعلام شده است.
سینماپرس: صندوق اعتباری هنر از پرداخت بیش از ۴ میلیارد و ۴۰۰ هزار مورد خسارت بیمه درمان تکمیلی طی ۱۰۴ مرحله برای اعضای خود خبر داد.
به گزارش سینماپرس، در اجرای قرار داد بیمه درمان تکمیلی از ابتدای تیرماه به بیش از ۲ هزار پرونده رسیدگی و طی ۱۰۴ مرحله خسارت مستقیم به بیمه شدگان پرداخت شده است.
در توضیحات تکمیلی صندوق اعتباری هنر آمده است:
«در اجرای تمدید سه ماهه قرار داد بیمه درمان تکمیلی، از ابتدای تیرماه به بیش از ۲ هزار پرونده رسیدگی و طی ۱۰۴ مرحله بیش از ۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون ریال خسارت مستقیم به بیمهشدگان پرداخت شده است.
گفتنی است، پس از شیوع ویروس کرونا و مشکلات ناشی از آن برای جامعه فرهنگ، هنر و رسانه، صندوق اعتباری هنر بستههای حمایتی ویژه ای برای رفع نیازهای اعضا در این شرایط تدوین کرد.
بر این اساس بیمه درمان تکمیلی برای اعضا تا انتهای شهریور به مدت سه ماه، رایگان ارائه شد.»