X

جزئیات وبلاگ

دفتر سینمایی

نو سروده‌هایی در مدح امیرالمومنین علی (ع)

 جمعی از شاعران آیینی کشورمان همچون محمود اکرامی‌فرد، سید مسعود علوی‌تبار، علیرضا حکمتی، سیدحبیب حبیب‌پور، فاطمه نانی‌زاد، فاطمه ناظری، فاطمه آذرباد و رباب کلامی رنجانی جدیدترین سروده‌های خود را در مدح و منقبت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام، و در بزرگداشت عید ولایت و امامت به آستان ملکوتی آن امام همام پیشکش کردند.

شعر سیدمسعود علوی‌تبار
او جلوه تابناک رب ازلی است
آیینه ذات هستی لم یزلی است
از نور ولای، ولی اله دانم
دل محو ولایت خداوند علی (ع) است

شعر فاطمه نانی‌زاد
آسمان غرق هیاهوست به کف دف دارد
این خبر شور به پا کرده، بزن! کف دارد
آن قدر بوسه به دستش به خدا شیرین است
که در این غلغله نوبت شدنش صف دارد
دشت هم در قدمش شعر مقفی شده است
آفتاب از هیجان نور مردف دارد
از همان لحظه که خم درپی خم رنگین شد
مست‌تر از همه دریاست، به لب کف دارد
«در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطری‌ست»
دل من در طلبش شوق مضاعف دارد
خم و میخانه اسیر لب و پیمانه او
هر سبو زمزمه‌ای برسر هر رف دارد
بنوازید! بخوانید! زمان مستی‌ست
این هیاهو همه هوهو همه دف‌دف دارد

شعر رباب کلامی
دفتر معجزه‌ها منتظر امضا ماند
حرف از خلق تو شد، کعبه دهانش وا ماند
در ترازوی فلک نام تو را آوردند
بی‌سبب نیست که خورشید و قمر بالا ماند
به زبان تو سخن گفت مریدت، پس از آن
شهد یاحیدر او روی لب خرما ماند
کهکشان گرد و غبارِ پسِ نعلین تو بود
آن قدر اوج گرفتی که مسیحا جا ماند
جز شب قدر شبی وسعت پرواز تو نیست
 قدر نشناخته‌ام، قدر تو ناپیدا ماند

شعر علیرضا حکمتی
علی (ع) یاور، علی (ع) مثل برادر شد
علی (ع) آیینه آل پیمبر (س) شد
امیرالمؤمنین شد نام زیبایش
علی (ع) با لطف، با خوبی برابر شد
شروع دلبری‌ها، دل سپردن‌ها
دوباره عشق ورزیدن میسر شد
جهان آمیزه‌ای شد از گلاب و گل
گلستان شد، جهان باغ معطر شد
چه احوالی، چه احساسی، چه بارانی
چه چشمانی که از این حادثه‌تر شد
دهان از نام شیرینش به آب افتاد
علی (ع) شیرینی قند مکرر شد
دو دست مهربان تا آسمان رفت و
بلند از ماذنه؛ الله اکبر شد
 خدا از هر پریشانی نگه دارد
دلی را که اسیر موی حیدر شد

شعر فاطمه ناظری
از باغ قدک، مشک وعبیرم بدهید
عیدانه زحضرت امیرم بدهید
من مست خم ولایت مولایم
یک جرعه زچشمه غدیرم بدهید

شعر هانیه احمدی‌نژاد
شد غدیر و شهر از شور و شعف سرشار شد
لاجرم بغضی قدیمی بر دلم آوار شد
در غدیر خم اگر حرف پیمبر حکم بود
کربلا در سرگذشت خاندان او نبود‌ای که در مَن ناصِرِ یَنصُرنِیَش گشتی اسیر
برده‌ای از یاد خود مَن کُنتُ مَولای غدیر؟
از غدیر خم شروع شد کربلا آگاه باش
دست دشمن‌های ما شد برملا آگاه باش
پیروی از رهبری مخصوص آن مردم که نیست
حال و روز مملکت کم از غدیر خم که نیست
صاحب امر و، ولی مسلمین صاحب زمان
شیعه می‌خواهد برای حکمرانی بر جهان
شیعه می‌خواهد که جانش را کند در دم نثار
شیعه می‌خواهد امام ما سلیمانی‌تبار
رهبری بالاست دستانش به دستان، ولی کانَ مَولایی فَهذا شد، ولی سید علی
پس تو هم در خیل یاران خراسانی بمان
پشت رهبر را نکن خالی، سلیمانی بمان

مشاهده خبر از سایت منبع

اشتراک گذاری

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *