X

Blog Details

دفتر سینمایی

یازده شب ۲۲ فیلم

خون خدا – مرتضی علی عباس میرزایی

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

معشوق همین جاست بیایید بیایید

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار

در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید

هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

ده بار از آن راه بدان خانه برفتید

یک بار از این خانه بر این بام برآیید

آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید

از خواجه آن خانه نشانی بنمایید

یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید

یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید

با این همه آن رنج شما گنج شما باد

افسوس که بر گنج شما پرده شمایید

دیوان شمس.

 

ابتدا قصد نداشتم فیلم را ببینم،تعریفی از  این فیلم نشنیده بودم ولیبه دلیل اینکه دروغ ننویسم و حرفها و نظرات خودم را برای شما بنویسم به سالن رفتم، حدود ۷ دقیقه اول فیلم در حال و هوایی میگذرد که برای همه کس قابل تحمل نیست، حتی میشنیدم که بغل دستی هایم  چگونه از فیلم شکایت میکنند، کمی دقت در  موسیقی و ارتباط صحنه ها شما را به فیلم پیوند میزند، فیلم قصد دارد ضمیر ناخودآگاه شما را با به تصویر کشیدن نشانه ها بیدار نماید برعکس توصیفاتی که در باره این فیلم  شنیده بودم تلاش فیلم بر این اساس میباشد که بیننده را از ظاهر جداکند و به باطن سوق دهد

من که دوست داشتم و به شما هم توصیه میکنم بدون پیش زمینه این فیلم را ببینید .

پیمان طالبیان.

 

 

 

 

 

اشتراک گذاری

Leave Your Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در حال بارگیری کپچا...