X

بایگانی دی 12, 1397

دفتر سینمایی

«ایرنه» نمادی از برای پذیرش حاکمیت مذهب با دلی در گروی سکولاریسم/ «وقتی همه می دانند» اینجا ته خط فیلمسازست! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: شاید در ایران اسلامی است که همه اتفاق ها و پایان ها رو به سیاهی بوده و اصولا فردایی دلنشین و زیبا برای انعکاس سینمایی توسط سینماگران وجود ندارد و شاید طبع فرنگی شده سبب می شود تا تمام قاب های تصویری زیبا توسط فیلم‌ساز در سرزمین های غربی خلق  شود!

سید عرفان فاطمی / فیلم سینمایی همه می دانند (Everybody Knows) جدیدترین اثر کارگردان اسکار رفته ایرانی، یعنی اصغر فرهادی است؛ کارگردانی که با مصونیت هرچه تمام، بعد از آنکه نتوانست مجوز اکران عمومی و گسترده اثر در سینماهای ایران را به علت عدم همخوانی داستان و محتوای آن با فرهنگ و سنن ایرانی-اسلامی بگیرد، فیلمش به صورتی ویژه، گسترده و البته به صورت غیر قانونی در فضای مجازی پخش گردید.








البته که  ما می نویسیم غیر قانونی و شما هم غیر قانونی بخوانید. این فیلم دارای زیرنویس روان و سلیس فارسی  است و جزء بهترین زیرنویس های منتشر شده در ردیف فیلم های خارجی  در سال های گذشته است و به اعتراف کارگردان فیلم، خود او این زیرنویس را فراهم آورده تا مبادا مخاطب مسلمان ایرانی، نسخه های فاقد کیفیت لازم را مشاهده کنند.






این فیلم دومین فیلم اصغر آقا است که در خارج از ایران ساخته می‌شود؛ با این تفاوت که تمام شخصیت ها و زبان رایج در این اثر کاملا اسپانیایی است و این در حالی است که در ساخته پیشین این فیلم‌ساز که با نام گذشته (The Past) شناخته می شود و در سال ۱۳۹۱ هجری شمسی، در کشور فرانسه ساخته شد؛ کاراکتر احمد به عنوان یک شخصیت ایرانی با زبان فارسی وجود داشت که نقش آن را علی مصفا ایفا می کرد.



البته اصغر آقا بارها و به روش های مختلف سعی کرده ثابت کند که اصلا علاقه ای به فیلم‌سازی در خارج از کشور خود ندارد و این مورد را حتی در نشست خبری این فیلم در جشنواره کن مطرح کرد که تمایل زیادی به فیلم‌سازی در آنسوی مرزهای کشورش ندارد. اما سوال اساسی  که در اینجا  به وجود می آید این است که اثری به سبک فیلم سینمایی همه می دانند (Everybody Knows) با چه مقصودی از طرف فیلمساز معروفی همچون اصغر فرهادی ساخته می‌شود و یا اساسا چه دغدغه ای در فیلم‌ساز منوالفکری همچون اصغر آقا به وجود آمده که او را تا اسپانیا کشانده و به روایت سینمایی از  داستان گم شدن دختری اسپانیایی وا می دارد!؟



به عبارت دیگر، برای فهم اثری همچون فیلم سینمایی همه می دانند (Everybody Knows)؛ باید به این مهم توجه داشت که کارگردانانی همچون اصغر فرهادی، همواره خود را فیلم‌ساز به روز و دغدغه مند نسبت به اتفاقات جامعه و مردم اطراف خود معرفی کرده و می کنند و عموما با سبک داستان گویی خود و البته با طرح مضامین مشخص و قابل فهم، قضاوت خود را به عنوان یک فیلم‌ساز مولف یعنی فیلم‌سازی که اصول مشخص و ثابتی را در روند فیلم‌سازی خود دارد، مطرح می نمایند.







از نخستین فیلم این کارگردان، یعنی فیلم سینمایی رقص در غبار (Dancing in the Dust) که در سال ۱۳۸۱ هجری شمسی ساخته شد و به مسئله طبقه فرو دست و باورهای غلط جامعه می پرداخت تا فیلم سینمایی در شهر زیبا (The Beautiful City) که بلافاصله پس از اولین اثر این کارگردان در سال ۱۳۸۲ هجری شمسی، ساخته می شود و رسما به جنگ با قصاص در اسلام رفته و از پیشگامان مواجهه با احکام الهی قلمداد می شود و همچنین فیلم سینمایی چهارشنبه سوری (Fireworks Wednesday) که در سال ۱۳۸۴ هجری شمسی ساخته و به مسئله خیانت در زندگی زناشویی می پرداخت و نهایتا دو اثر سینمایی شاخص این کارگردان، یعنی فیلم سینمایی درباره الی (About Elly) که در سال ۱۳۸۷ هجری شمسی، به موضوع دروغ پرداخته و فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین (A Separation) که در سال ۱۳۸۹ هجری شمسی، به ترسیم موضوع قضاوت می پردازد و با تمسک بر قضات در گذشته به سراغ فرهنگ و تعریف انسانیت می رود.







پس اگر چه عموم علاقمندان و حتی منتقدان پیگیر آثار سینمایی  اصغر فرهادی بر این باورند که او برای هر فیلم خود، مضمون مشخصی را معین می کند؛ اما قطعا نمی توان مضامینی مشخص که با یک نخ تسبیح واحد به هم گره خورده باشند در تازه ترین اثر این کارگردان بیابیم و به نظر می آید که خود اصغر آقا هم خیلی تلاش کرده تا مضمون واحدی را در فیلم سینمایی همه می دانند (Everybody Knows) خود یافت کند؛ پیگیری ویژه ای که قطعا موفق نبوده است و نتیجه  شکست در محتوا محسوب شده و در صورتی کُلی خود به فرم این اثر سینمایی نیز لطمه زده است و فیلم را دارای از هم گسیختگی آشکار کرده است که حتی اراده و میل شخصیت های آن مشخص نیست.







شاید که نه! قطعا اصغر فرهادی استراتژی مشخصی را در فیلم سینمایی همه می دانند (Everybody Knows) نداشته است و این فیلم گامی رو به عقب برای او محسوب شود.





جالب آن است که تحلیلگر بی بی سی فارسی در باره این فیلم می نویسد:

فیلم با یک کلیسا آغاز می شود؛ یک کلیسای کهنه و فرسوده که نمادی است از زوال مذهب. پرنده هایی ساعت کلیسا- بخوانید زمان- را دریده اند و از حفره ای می توانند به بیرون پرواز کنند. این چکیده فیلم تازه فرهادی است؛ فیلمی درباره زوال مسیحیت که نقطه قوتش- که از چشم منتقدانش دور مانده- در نگاه جهان شمول فیلمسازی است که از قالب های ملی فراتر رفته و به مفهوم واقعی به فیلمسازی “جهانی” بدل شده که نیازی به ارجاع “وطنی” نمی بیند.





البته تحلیلگر بی بی سی فارسی به هیچ عنوان به ماهیت خدا انکارانه اثر اشاره نداشته و اساسا محتوی ضدمذهبی فیلم  را در حد مسیحت و کلیسای متروک و هجو خدای ساعت ساز خلاصه می نماید.






داستان فیلم سینمایی همه می دانند (Everybody Knows) در یک جامعه روستایی در کشور اسپانیا می گذرد و شخصت زن داستان یعنی لورا (Laura) که پنه لوپه کروز (Penélope Cruz) ایفاگر نقش آن است؛ بعد از سال ها به همراه فرزندان خویش برای مراسم عروسی خواهرش به زادگاه خود برگشته و این در حالی است که در شب عروسی و در میان شور و رقص و می گساری پیرامونی آن، دختر لورا (Laura) که در اثر با نام ایرنه (Irene) خوانده شده و دچار بیماری و مشکل آسم است؛ توسط افرادی ناشناس ربوده می‌شود و این گونه پلات معمایی در آخرین ساخته اصغر آقا شکل می گیرد.







شاید تنها نقطه ی مشترک و وجه تشابهی که از آثار قبلی فرهادی همراه او به این فیلم آورده شده، همین صورت وضعیت معمایی اثر است؛ اما این گره معمایی در نسبت به آثار قبلی کارگردان،  هم از نظر ایده و هم به جهت اجرا، ضعیف تر پرداخت شده و اینگونه است که اتفاقات در فیلم سینمایی همه می دانند، به ساده ترین شکل سینمایی و به صورتی سلسله وار رقم می خورد.






ایرنه (Irene) بر اثر مصرف مشروبات الکلی حالش بد می شود و به طبقه بالای مکان برگزاری عروسی می رود و بعد از چند دقیقه برق ها رفته و بعد از آمدن برق ها، مادر او، یعنی لورا (Laura)؛ متوجه ناپدید شدن دخترش می‌شود.



در فیلم شخصیتی به نام پاکو (Paco) با بازی خاویر باردم (Javier Bardem) حضور دارد که معشوقه ی دوران جوانی لورا است؛ پاکو پسر خدمتکار خانه پدر لورا بوده و حالا هر کدام آن ها ازدواج کرده اند و زندگی مجزایی تشکیل داده اند. پس اگر چه در حال حاضر خبری از عشق سابق بین آن ها نیست، اما تقریبا تمام افراد این روستا این قضیه را می دانند و این همه در حالی است که حتی در پایان فیلم هم مشخص نمی‌شود که به راستی عدم فرجام عشق آن ها در تشکیل زندگی مشترک چه بوده است.



بعد از ربوده شدن ایرنه (Irene)، پدر واقعی او یعنی پاکو که اکنون با زنی به نام بئا (Bea) و با بازی باربارا لنی (Bárbara Lennie) زندگی می کند؛ به کمک لورا می آید تا دختر او را بیایند و در این میان سارقین دختر تقاضای مبلغ هنگفتی می کنند و این در حالی است که لورا و همسر ورشکسته اش آلخاندرو (Alejandro) از پرداخت این مبلغ عاجز هستند. در این هنگام است که لورا به سراغ پاکو  می رود و نزد او اعتراف به حقیقتی می کند که نقطه عطف دوم فیلمنامه را شکل می دهد.







هنگامی که لورا (Laura) از شخصیت پاکو (Paco) برای تامین پول کمک می گیرد؛ مجبور به اعتراف می‌شود و می گوید که دخترش ایرنه (Irene) حاصل رابطه پنهانی دوران متاهلی اوست و نه ازدواج با همسر ورشکسته اش آلخاندرو (Alejandro) و در واقع در اینجاست که فیلم به صورتی واضح به ترسیم مشروعیت حرامزادگی و قباحت زدایی از  ارتباطات نامشروع با زن شوهردار پرداخته و حتی حضور فرزند نامشروع پاکو و لورا را به صورتی موجه و حتی تا سطحی قابل دفاع نشان می دهد.






پس از این اعتراف، پاکو (Paco) که تحت تاثیر این حقیقت قرار گرفته است و فرزندی از ازدواج رسمی خود ندارد و … در صورتی کاملا کلیشه ای، به سراغ فروش مزرعه های خود رفته و دختر حرامزداه خود، یعنی ایرنه (Irene) را نجات می دهد؛ اما در این بین تنها نکته جالبی که وجود دارد این است که سارقین دختر در واقع دختر خاله و همسر دختر خاله او بوده اند؛ افرادی که می دانند شوهر قانونی لورا، یعنی آلخاندرو (Alejandro) با بازی ریکاردو دارین (Ricardo Darín) ورشکسته شده است و  این دختر فرزند نا مشروع لورا و پاکو می باشد و با اشراف به این موضوع، دست به چنین اقدامی زده اند و سعی می نمایند تا از طریق به فروش رفتن مزرعه های پاکو که می پندارند ارثیه خانوادگی خودشان است و پاکو با مکر و حیله از چنگشان به درآورده و … به پول برسند.







البته روایت داستان به نحوی است که مخاطب متوجه می شود این مزارع همان مزارعی هستند که پاکو (Paco) به واسطه معاشقت دیرینه خود از لورا (Laura) خریده است و اکنون با سر و سامان دادن به مزرعه ها، وضعیت مالی مناسبی پیدا کرده است.






اما سوالی که باز هم به وجود می آید این است که چطور همه این حقیقت تلخ که دختر حاصل رابطه ی نامشروع لورا و پاکو است را می دانسته اند، اما پاکو وقتی می فهمد کاملاً تعجب می کند و حتی شک می کند که لورا برای تامین پول مورد نظر سارقین به او دروغ گفته است.



البته این گونه از اشکالات فنی و فیلمنامه ای چیز جدیدی نیست و اساسا در عموم آثار اصغر فرهادی و به خصوص دو فیلم آخرش یعنی فروشنده و بویژه در داستان فیلم سینمایی همه می دانند وجود دارد.







برای مثال در فیلم فروشنده (The Salesman) هنوز مشخص نیست که به ترانه علیدوستی تجاوز شده است یا فقط آزار و اذیت جنسی بوده و جالب آن است که خود  اصغر آقا در مقام نویسنده و کارگردان نیز در جواب به این سوال منتقدین گفته است که من آنجا نبودم.


یا اینکه چرا پیرمرد بعد از مطلع شدن از اینکه خانه را اشتباهی آمده پول و کلید ها و جوراب خود را در خانه قرار داده است مخاطبان عادی سینما بارها و بارها بدون اینکه متوجه شوند اسیر شعبده بازی این فیلم ‌سازصاحب سبک شده اند؛ شعبده هایی که گاهی با حذف یک صحنه از فیلم نیز همراه بوده است،





مانند فیلم جدایی نادر از سیمین (A Separation) که در آن صحنه تصادف حذف شده بود تا بار معمایی فیلم افزایش پیدا کند و مخاطب از احتمال سقط بچه به علت تصادف مادر مطلع نشود.






فیلم سینمایی همه می دانند (Everybody Knows)، همسر رسمی و قانونی لورا، یعنی آلخاندرو را مردی معتقد و مذهبی ترسیم می نماید و در مقابل دوست پسر سابق او پاکو را با شخصیت و وجاهتی کاملا غیرمذهبی نشان می دهد و در این میان به ترسیم این دوگانگی شخصیت پرداخته و نشان می دهد که آلخاندرو مذهبی، دایما از امید و توکل خود بر خدا در نجات ایرنه سخن می راند و نسبت به نقش خداوند در نجات دختر تاکید می ورزد و در مقابل  پاکو معتقد است که خود آنها باید کاری بکنند و عملا به چیزی جز تلاش انسانی و کوشش خودشان از برای نجات ایرنه امید ندارد.







به بیانی دیگر؛ آلخاندرو به عنوان شوهر رسمی و قانونی لورا در اثر دارای شخصیتی خداباور است و در مقابل پاکو که زمانی لورا حکم معشوقه او را ایفا و روابط ایشان حتی در دوران پس از ازدواج لورا نیز ادامه داشته و از یک طرف منجر به حامله شدن او شده است و از طرف دیگر به تصاحب اموال او منجر و سبب شده تا پاکو زمین های پدری لورا را به بهایی ناچیز تصاحب نماید و … از شخصیت خداناباور برخوردار می باشد.





اما در این میان نام گذاری دخترک ربوده شده در این فیلم بسیار هوشمندانه و از منظری می تواند با هدفی خاص و البته خارج از متن و داستان سینمایی اثر صورت پذیرفته باشد؛ هدفی ویژه که به صورتی محسوس در مرور نام دخترک افشا و می تواند این چنین تحلیل گردد که ایرنه (Irene) بصورت آشکارا اشاره به نام وطن و زادگاه کارگردان اثر دارد و اساسا اصغرآقا در لایه های زیرین اثر خود سعی نموده تا کشور خود را به نوعی محصول رابطه نامشروع بازنی شوهردار انگاره سازی نماید؛ زنی که با وجود پذیرش حاکمیت و سیطره مذهب، دل در گرو سکولاریسم داشته و اتفاقا بقای تمدنی او نیز محصول همین ارتباط است؛ ارتباطی که در عموم شریعت ها مذموم و در شریعت اسلام از آن به عنوان زنای محصنه (Adultery) نام برده می شود.






به این ترتیب اصغرآقا به گونه ای ویژه اقدام به تعریف داستانی می نماید که مبتنی بر آن، مُدارا، تحمل و همکاری آلخاندرو (Alejandro) مذهبی (نماینده قشر مفلوک معتقد و مذهبی) و پاکو (Paco) غیر مذهبی (نماینده قشر فهمیده سکولار و لائیک)، راه نجات و آزادی دخترک از چنگال سارقین است و از این جهت است که فرهادی در ساخته خود، نه از نجات دختری به نام ایرنه بلکه از نجات موجودی به نام ایرنه حرف می‌زند تا بگوید مساله‌اش نه نجات ایرنه (Irene) به عنوان دختر قصه، بلکه نجات موجودیتی است که همنام دختر قصه است و آن موجود، قاعدتا چیزی جز سرزمین ایران (Iran) نمی‌تواند باشد.







این گونه است که اصغرآقا در اثر خود به برجسته نمودن مفهوم تلورانس (Toleration) رفته و سعی می نماید تا تنها راه حل در مسیر نجات ایرنه (Irene)، یعنی همان دختر زنا زاده اثر (یا بهتر است بخوانیم کشوری با حاکمیت نا مشروع و …) از چنگال سارقین (حال اینکه این سارقین چه مابه ازایی می توانند داشته باشند خود جای بسی تامل دارد) را نسخه ی مبتذل تساهل و تسامح معرفی سازد.






البته شکستن زاویه دید مخاطب نکته ای است که در آخرین اثر به فوت و فن های جدید این فیلم‌ساز مشهور کشورمان اضافه شده است، به طوری که او درصحنه ی نشان دادن سارقین که اتفاقا سطحی و غیر نمایشی است و صرفا برای شیر فهم کردن مخاطب صورت گرفته است؛ صحنه ای که بدون هر دلیل روایی موجهی در اثر گنجانده و به صورت کلیشه های رایج سینمایی مطرح و رفتن دختر خاله، پیش همسرش را نمایش می دهد تا مخاطب کاملا متوجه شود که ربوده شدن ایرنه (Irene) توسط آن ها انجام شده است!







البته باید توجه داشت که این فرمول، به صورتی که مخاطب جلوتر و بیشتر از شخصیت های اصلی اطلاعات داستان را بداند؛  فرمولی رایج و آزمون پس داده است و بالاخص در آثار سینمایی فیلم‌سازِ شناخته شده انگلیس، یعنی آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcockمورد استفاده قرار گرفته و …؛ اما باید توجه داشت که هدف از بکارگیری این سبک و اینگونه روایت در آثار سینماگرانی همچون آلفرد هیچکاک، بالا بردن سطح تعلیق فیلم بوده است و نه صرفاً متوجه کردن مخاطب در دقایق پایانی اثر و آن هم در یک پلان تاریک و طی صحنه ای که نه ارزش تصویری دارد و نه دراماتیک و صرفاً تلاش فیلم‌ساز را برای توجیه کردن مخاطب خود نشان می دهد.





جالب آن است که  فیلم‌سازی مانند اصغر فرهادی که همیشه ادعای سینمای واقع گرای اجتماعی را داشته است و خود را متعلق به این گونه سینما می داند و فیلم‌سازان جوان ایرانیِ زیادی را همچون نیما جاویدی کارگردان فیلم ملبورن (Melbourne)، مصطفی تقی زاده کارگردان فیلم زرد (Yellow) و… را به دنبال خود در سبک فیلمسازی مدنظرش کشانده است و … در راستای سینمای واقع گرا به این راحتی زاویه دید  مد نظر کاراکتر های خود را می شکند و با دکوپاژ و میزانسن های نمایشی و صد البته تصنعی و با تلاش هر چه تمام  به مخاطبان در حال تماشای اثر ثابت می کند که شما در حال تماشای یک فیلم هستید!







فیلم سینمایی همه می دانند (Everybody Knows) در بسیاری از مقاطع دچار بی منطقی ویژه ای در روایت داستانی بوده که این همه به فُرم اثر نیز کشیده و موجب شده تا اصغر فرهادی به عنوان کارگردانی که اصولا در تمامی آثار قبلی خود با انتخاب یک استراتژی برآمده از فیلم نامه، دکوپاژ آثار خود را برمی گزیند؛ دچار اشتباهات فاحش در استفاده از ابزار و انتقال مفاهیم در قالب فُرم سینمایی گردد.







به عنوان نمونه؛ در فیلم سینمایی درباره الی (About Elly)، دوربین تا قبل از گم شدن معلّم مهدکودک، یعنی همان شخصیت الی که ترانه علیدوستی ایفاگر نقش آن است؛ بر روی سه پایه قرار دارد و پس از گمشدن او است که کارگردان دستور می دهد تا تمام نماها با دوربین روی دست گرفته و اینگونه بر مخاطب باوری اثر بیافزاید و التهاب ایشان برای فهم و درک از روایت را بالا ببرد و این در حالی است که در فیلم سینمایی همه می دانند، به صورت زیاد از حدی با دوربین روی دست مواجه هستیم که دلیل و استراتژی مشخصی پشت آن نیست و حتی در میزانسن ها و دکوپاژها (البته به جز صحنه افشاگری لورا مقابل پاکو) نمی توان توجیه هُنری و فنی مشخصی را بیان نمود؛ که این هم دلیلی دیگر بر جوگیری و عدم تسلط کارگردان بر جغرافیای مکانی اثر است.





فیلم سینمایی همه می دانند (Everybody Knows) به نوعی ثابت می کند که اصغرآقا در طراحی داستان و پرورش ایده به ته خط رسیده است و تنها برای حفظ شان و جایگاه سینمایی خود در عرصه بین المللی است که هر ایده ی نخ نما شده و خام و پیش دستانه ای را این چنین به اثری سینمایی تبدیل می کند.





نکته جالبی که در تمامی فیلم‌سازانی که در خارج کشور و با سرمایه گذاری خارجی فیلم تولید کردند وجود دارد تغییر محسوس سبک فیلم‌سازی آن ها است؛ از مجید مجیدی که سال پیش در هند فیلم سینمایی آن‌سوی ابرها (Beyond the Clouds) را در سال ۱۳۹۶ هجری شمسی ساخت تا اصغر فرهادی که در سینمای نه چندان مطرح اسپانیا، فیلم سینمایی همه می دانند (Everybody Knows) را ساخته و بسیاری از فیلم‌سازانی که با عبور از مرزها حتی دغدغه های اجتماعی خود را فراموش کرده اند چه رسد به سبک فیلم‌سازی و بویژه سبک زندگی خودشان!






قطعا دلیل اصلی این خود باختگی، چیزی جز جلب رضایت سرمایه گذاران و منتقدان خارجی زبان نمی توان باشد و همین رویکرد مشتری مدار است که سبب شده تا اصغر فرهادی نیز از دغدغه های اجتماعی خود فاصله بگیرد و حتی از دیگر ساخته خارج از کشوری خود، یعنی فیلم سینمایی گذشته (The Past) که سعی کرده بود با طرح مضامینی چون خانواده و تاثیر عشق و محبت در لوای ظاهر روایت، به سمت دغدغه های خود برود نیز متفاوت ظاهر شود و  تمام تمرکز خود را معطوف به بازی گرفتن از سوپراستارهای اثر نماید؛ که البته از حق نگذریم همه می دانند در این یک بُعد موفق بوده است.







قطعا بازیگران نام آشنا و توانمندی همچون خاویر باردم (Javier Bardem) و پنه لوپه کروز (Penélope Cruz) و حتی ریکاردو دارین (Ricardo Darín)، بدون هدایت کارگردان هم از پس پیچیده ترین نقش ها بر می آیند و بهتر است بگوییم عمده انرژی اصغر فرهادی صرف کنترل و ارتباط با این بازیگران و صد البته سایر عوامل شناخته شده خود شده  است و این همه در حالی است که نباید از کنار تصویرهای زیبایی که مدیر فیلمبرداری اسپانیایی این اثر ثبت کرده بگذریم؛ تصویر برداری که از بهترین های حرفه ی خود در صنعت سینمای اسپانیا است و سلطه نظرش بر کارگردان به نحو چشمگیری در این اثر هویدا می باشد.






تغییر سبک اصغر فرهادی در فیلم سینمایی همه می دانند (Everybody Knows) به گونه ای مشهود حتی در پایان بندی اثر نیز حضور داشته و از این جهت است که پایان این اثر سینمایی را می بایست بسته ترین پایان در مجموعه آثار سینمایی کارگردان قلمداد نمود.







در مجموع آثار فرهادی، اساسا مخاطب با پایان های باز روبه رو می شود و این در حالی است که در این اثر نه تنها کاملا می توانیم اتفاقاتی که بعد از پایان فیلم می افتد را متوجه شویم؛ بلکه این پایان امیدوارانه ترین پایان فیلم های فرهادی است؛ پایانی نسبتا بسته که طی آن دختر به پیش خانواده اش بر می گردد و پدر واقعی اش او را نجات می دهد و حالا دختر شک کرده است که چرا پاکو مقداری زیادی پول برای نجات آن داده است و بالاخره روزی جواب سوال اش را از پدر غیر واقعی اش می گیرد و متوجه می‌شود پدرش کیست  و این همه با همراهی نمادین شستشوی شهر از آلودگی و کثافات همراه می گردد و …؛ این پایان زیبا و البته ضد مذهب در شرایطی است که مخاطب پس از مشاهده فیلم سینمایی درباره الی (About Elly)، امیدی به بازگشت الی ندارد و در پایان بندی فیلم سینمایی چهارشنبه سوری (Fireworks Wednesday) خیانت ادامه دار است و در فروشنده (The Salesman) زخم تجاوز از ذهن دختر بیرون نخواهد رفت و در فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین (A Separation) نهایتا مخاطب با دختری روبرو می باشد که مجبور است با پدر یا مادر معلوم الحال خود زندگی کند و …





شاید در ایران اسلامی است که همه اتفاق ها و پایان ها رو به سیاهی بوده و اصولا فردایی دلنشین و زیبا برای انعکاس سینمایی توسط سینماگرانی همچون ایشان وجود ندارد و شاید طبع فرنگی شده ایشان سبب می شود تا تمام قاب های تصویری زیبا در توسط فیلم‌ساز شناخته شده کشورمان در سرزمین های غربی خلق  شود و …؛ پس ای کاش روزی فرا برسد که فیلم‌سازان توانمندی همچون اصغر فرهادی به این نتیجه برسد که ذره ای از زیبایی های جهان را در امتداد کشور و جامعه خود ما هم می توانند جستجو و انعکاس نمایند…





مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

فیلم کوتاه «سوزن» آماده نمایش شد + تیزر – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: با پایان مراحل فنی فیلم کوتاه «سوزن» به کارگردانی یوسف جعفری، این فیلم آماده نمایش شد.

به گزارش سینماپرس، فیلم کوتاه «سوزن» محصول جدید گروه هنری «کات»، قرار است برای نخستین بار در نهمین جشنواره مردمی فیلم عمار به نمایش درآید و به همین مناسبت، نخستین تیزر این اثر داستانی رونمایی شد.

قصه «سوزن» در دهه شصت می گذرد و یک کمدی- درام کودک و نوجوان محسوب می شود که در یکی از روستاهای توابع شهرستان فراهان استان مرکزی جلوی دوربین رفته است.

پارمیدا نیازی، مبین سپاس زاده، رضا عیسی آبادی، علی اصغر نوری، یاسین پورعزیزی، حسن غیاث آبادی و رضا بهرامی ترکیب بازیگران این فیلم را تشکیل می دهند.

در خلاصه داستان «سوزن» آمده است: گروهی جهادی برای انجام خدمات بهداشت و درمان و فعالیت های فرهنگی وارد روستایی دورافتاده می شوند که ظاهرا کودکی ندارد؛ اما نشانه هایی از حضور بچه ها در جای جای آن دیده می شود. اعضای گروه برای حل این معما دست به کار می شوند… .

عوامل فیلم کوتاه «سوزن» عبارتند از؛ تهیه کننده: حسین دارابی، کارگردان: یوسف جعفری، نویسنده: منا شکری، مدیر تصویربرداری: عباس شیرمحمدی، تدوین: محمد طالبی، صداگذار و آهنگساز: محمد چنگی، صدابردار: امین اردانی، طراح چهره پردازی: ثمره برازنده، طراح صحنه و لباس: علی اسماعیلی، مجری طرح: یوسف جعفری، تهیه شده در گروه هنری «کات».

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

مشروح جلسه شورای عالی جشنواره استانی صداوسیما – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: اعضای شورای عالی بیست و دومین جشنواره تولیدات مراکز استانی صداوسیما گردهم آمده و به تبادل دیدگاه ها و نظرات خود پرداختند.

به گزارش سینماپرس، علی دارابی در این نشست با اشاره به سیاست‌های اصلی جشنواره اظهار کرد: برگزاری جشنواره تولیدات مراکز استانی صدا و سیما در استان‌های مرزی یا کمتر برخوردار، یکی از مهمترین این سیاست‌ها به شمار می‌رود.

وی با بیان اینکه یکی از وظایف رسانه ملی حمایت از سرمایه‌های اجتماعی خود در اقصی نقاط کشور است افزود: جشنواره فرصتی است برای کاهش تبعیض و تحقق عدالت رسانه‌ای که هر سال به میزبانی یکی از مراکز و با هدف نیل به سمت توسعه پایدار و متوازن برگزار می‌شود.

در ادامه، برخی اعضای حاضر در جلسه به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خود پیرامون دوره‌های گذشته جشنواره و پیشنهاداتی در راستای برگزاری بهتر جشنواره بیست و دوم پرداختند.

حسن خجسته از اعضای شورا با اشاره به اهمیت برگزاری جشنواره تولیدات مراکز استانی صدا و سیما اظهار کرد: این رویداد مهم فرهنگی و هنری، یکی از پرسابقه‌ترین جشنواره‌های کشور محسوب می‌شود و اثرگذاری آن هم بر هیچ‌کس پوشیده نیست.

وی افزود: توجه به آثار مکتوب به ویژه مقالات، کتاب‌ها و پژوهش‌های صورت گرفته توسط مراکز و نیز دیگر آثار نوشته شده پیرامون تولیدات رادیویی و تلویزیونی و این جشنواره، می‌تواند به عنوان یکی از اولویت‌ها مد نظر قرار بگیرد.

خجسته با بیان اینکه می‌توان ظرفیت‌های مختلف استانی را به حوزه‌های گوناگون پژوهشی مرتبط و متصل کرد خاطرنشان کرد: این امر زمینه توجه بیشتر به پتانسیل‌های هر استان و نیل به توسعه پایدار را فراهم می‌کند.

سعید اوحدی دیگر عضو شورای عالی جشنواره بیست و دوم هم در این نشست با بیان اینکه جشنواره ظرفیت خوبی برای ایجاد وحدت در بین همه اقوام و مذاهب ایرانی است گفت: برای تحقق این وحدت، باید تولیداتی منسجم و هدفمند را در مراکز مد نظر قرار داد.

محمدحسین صوفی هم در بخشی دیگر از جلسه اظهار کرد: شبکه‌های استانی بستر توسعه و محور پیشرفت بوده‌اند و آینده‌نگری، یکی از موضوعاتی است که در تولیدات آنها مورد توجه قرار گرفته است.

وی افزود: لازم است برای میزان اثربخشی برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی مراکز استانی صدا و سیما، پژوهش‌های دقیق علمی صورت بگیرد تا در ادامه راه مورد استفاده سیاست‌گذاران و برنامه‌سازان قرار بگیرد.

صوفی با اشاره به اهمیت برگزاری کارگاه‌های آموزشی و مردمی در حاشیه جشنواره به منظور ارتقاء سطح سواد رسانه‌ای عنوان کرد: دعوت از مهمانان خارجی هم می‌تواند بر غنا و تنوع جشنواره بیفزاید.

مریم جلالی عضو شورای عالی جشنواره هم در این نشست با بیان اینکه خلاقیت و نوآوری یکی از اساسی‌ترین محورهای تولید برنامه در مراکز استانی صدا و سیماست گفت: این جشنواره دارای ساحت‌های مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی و حتی اقتصادی و سیاسی است و در هر یک از این حوزه‌ها توانسته‌ است راهگشا باشد.

وی ادامه داد: برگزاری جشنواره تولیدات مراکز استانی صدا و سیما موجب طراوت بیشتر در بین هنرمندان و فعالان حوزه رادیو و تلویزیون استان‌ها شده و برای بسیاری از آنها، وجاهت هنری به ارمغان آورده است.

جلالی با تاکید بر توجه به تولیدات مردمی در این جشنواره گفت: لازم است فضایی ایجاد شود که مردم بتوانند تولیدات و نظرات خود را در متن جشنواره مشاهده کنند همچنین باید ارتباطات گسترده‌ای با مراکز و نهادهای خارج از صدا و سیما از جمله مجمع تقریب مذاهب و وزارت امور خارجه برقرار شود تا شاهد تولیدات مشترک با کشورهای هم مرز و هم زبان باشیم.

مرتضی حیدری هم در این جلسه بر ضرورت اهتمام بیشتر نسبت به برگزاری هفته‌های فرهنگی استان‌ها در حاشیه جشنواره تاکید کرد.

حجت‌الله ایوبی نیز با اشاره به ظرفیت‌های متنوع فرهنگی و هنری و نیروی انسانی در مراکز استانی صدا و سیما گفت: جشنواره تولیدات مراکز توانسته است فضایی برای دیده شدن این هنرمندان فراهم کند.

پرویز شیخ‌طادی کارگردان و نویسنده سینما و عضو شورای عالی جشنواره بیست و دوم هم در این نشست طی سخنانی خاطرنشان کرد: تولید برنامه‌ای روتین در شبکه‌های استانی یا شبکه «شما» با هدف حضور هنرمندان شاخص و نمایش آثار برجسته مراکز، می‌تواند گامی رو به جلو برای استمرار حرکتی باشد که هر سال با جشنواره شروع می‌شود.

حسن ریاحی نیز با اشاره به تنوع قومیتی در ایران گفت: جشنواره تولیدات مراکز استانی صدا و سیما، تابلویی رنگارنگ از این تنوع خرده‌فرهنگ‌ها همراه با نوای خوش موسیقی مقامی و محلی چهارگوشه ایران است؛ هنرمندان فراوانی در اقصی نقاط کشور مشغول فعالیت هستند که آثارشان در این جشنواره دیده و شنیده می‌شود و این ظرفیت، نباید مورد غفلت قرار بگیرد.

در بخش دیگری از نشست، حسن اسلامی مهر دیگر عضو شورای عالی جشنواره، ظرفیت نیروی انسانی حاضر در مراکز صدا و سیما را مورد توجه قرار داد و گفت: لازم است فضایی برای ارتباط مستمر با برگزیدگان جشنواره‌های گذشته و آینده به وجود بیاید، سیستمی که علاوه بر حمایت‌های مادی و معنوی از این افراد، از تجارب و خلاقیت‌های آنها در پرداختن به ایده‌ها نو و کارآمد نهایت بهره‌برداری را داشته باشد.

علی بخشی‌زاده هم در این جلسه با بیان اینکه برپایی بازار تولیدات رسانه‌ای در حاشیه جشنواره‌های تولیدات مراکز استانی نقش مهمی در معرفی توانمندی‌های هنرمندان بومی دارد تصریح کرد: این بازار فرهنگی – هنری می‌تواند علاوه بر این سبب تعاملات گسترده میان مراکز شود.

مهدی فرجی نیز موفقیت آثار مختلف مراکز استانی صدا و سیما در جشنواره‌های داخلی و خارجی را مورد توجه قرار داد و گفت: این امر گویای کیفیت بالای این تولیدات است.

وی افزود: شخصیت‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ورزشی و هنری در استان‌های مختلف کشورمان حضور دارند یا از این مناطق برخاسته‌اند که در جشنواره‌های مختلف از آنها تقدیر می‌شود، این کار شایسته‌ای است که لازم است از طریق فعالیت‌های رسانه‌ای، نسبت به معرفی آنها در شبکه‌های سراسری هم اقدام شود.

دیگر عضو شورای عالی جشنواره که در این نشست به بیان دیدگاه‌های خود پرداخت، حمید شاه‌آبادی بود؛ وی با اشاره به اینکه صدای مراکز ظرفیت مهمی در اطلاع‌رسانی‌های محلی و استانی به شمار می‌روند گفت: بر همین اساس رادیوهای استانی باید برنامه‌های اصلی خود را به سمت نیازها و مطالبات مردمی سوق دهند همچنین توسعه رادیوهای شهری باید در اولویت مراکز قرار بگیرد.

علیرضا جلالی هم با اشاره به وجود هنرمندان به نام و سرشناس در استان‌ها تصریح کرد: بسیاری از کارگردانان به نام ایران و شخصیت‌های فرهنگی و هنری برجسته ملی و بین‌المللی ایران از طریق شبکه‌های استانی به جامعه هنری و فرهنگی کشور معرفی شده‌اند که می‌توان از ظرفیت حرفه‌ای این افراد برای معرفی پتانسیل‌های همان مناطق استفاده کرد.

پروانه معصومی عضو دیگر شورای عالی جشنواره بیست و دوم با اشاره به اینکه شبکه های استانی با استفاده از زبان و گویش مخاطبان فراوانی دارند تصریح کرد: مدت‌هاست خارج از تهران زندگی می‌کنم و مردم آن استان اولویت اولشان دیدن زبان و لباس خودشان در تلویزیون است.

وی با بیان اینکه در طول سال‌های اخیر آثار نمایشی مطلوبی در شبکه های استانی تولید شده است خاطرنشان کرد: فیلم‌های تلویزیونی و سریال‌هایی که در استان‌ها در حال تولید است رشد قابل توجهی کرده و باید آثار برگزیده جشنواره از شبکه‌های سراسری روی آنتن برود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

ارکستر ملی ایران با سالار عقیلی به تبریز می‌رود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ارکستر ملی ایران به رهبری فریدون شهبازیان بیستم دی ماه در تبریز به اجرای برنامه می‌پردازد.

به گزارش سینماپرس، ارکستر ملی ایران به رهبری فریدون شهبازیان و خوانندگی سالار عقیلی ساعت ۲۱ روز پنجشنبه ۲۰ دی ماه کنسرتی را در تالار استاد شهریار شهر تبریز برگزار می کند.

در این اجرا قطعات «اوورتور آوار»، «تبریز در مه»، «ساغر»، «سبکبال»، «از تنهایی گریه مکن»، «از خون جوانان وطن»، «پرلود جام تهی»، «مرا رها مکن»، «سپید و سیاه»، «به یاد صبا نغمه ترک»، «گلرخ»، «خوشه چین»، «سرود گل»، «ایران» و قطعه آذربایجانی «آیریلیق» توسط هنرمندان ارکستر نواخته می‌شود.

ارکستر ملی ایران روز چهارشنبه ۲۶ دی ماه نیز کنسرتی را به عنوان «شب موسیقی آذربایجان» در تالار وحدت تهران برگزار خواهد کرد. در این کنسرت وحید علیپور رهبر ارکستر و رشید وطن دوست به عنوان خواننده حضور دارند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نقاشان سالمند در عرصه “هنر و تجربه” – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نگارخانه آبی نمایشگاه گروهی نقاشی با عنوان “هنر و تجربه” را بر پا می کند.

به گزارش سینماپرس؛ نگارخانه آبی در فرهنگسرای امید با هدف حمایت از تشکل ها و کانون های مردمی، غنی سازی اوقات فراغت شهروندان و آشنایی هر چه بیشتر شهروندان با هنر نقاشی و با مشارکت کانون نقاشان سالمند که اعضای آن سالمندان بالای ۵۵ سال می باشند به سرپرستی خانم مریم طهماسبی نمایشگاهی با عنوان “هنر و تجربه” را برپا می کند.

گفتنی است این نمایشگاه گروهی شامل آثار اعضای کانون نقاشان سالمند فرهنگسراست که طی مدت زمانی که آموزش دیده و مهارت کسب کرده اند برای بازدید عموم در معرض دید قرار گرفته است.

عمده آثار ارائه شد در این نمایشگاه، موضوع طبیعت و با تکنیک مداد رنگی است که به شکل چشم نوازی توجه بینندگان و علاقمندان به هنر نقاشی را به خود جلب می کند.

علاقمندان جهت بازدید از این نمایشگاه می توانند از امروز ۱۱ تا ۱۷ دی ماه ۹۷ همه روزه از ساعت ۱۰ تا ۱۸ به نگارخانه آبی در فرهنگسرای امید به نشانی : میدان امام حسین (ع)؛ خیابان ۱۷ شهریور؛ خیابان خشکبارچی؛ بوستان خیام مراجعه نمایند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

صداوسیما و حکومت ملوک الطوایفی جناب دارابی! به راستی جناب دارابی از سواد رسانه‌ای لازم برخوردار است؟ – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: حسن شمشادی، خبرنگار صداوسیما از انتصاب جدید مدیر کل برکنارشده صداوسیمای کیش خبر داد.

به گزارش سینماپرس، تصویر این حکم را «انتخاب» از صفحه اینستاگرام شمشادی منتشر کرده است.

دو روز پیش، مدیرکل صداوسیمای مرکز کیش و چند کارمند در پی اهمال و بی‌توجهی در نظارت به پخش یک فیلم سینمایی خارجی در مرکز کیش که منجر به انتشار تصاویر ضدفرهنگی در آن جزیره شد با دستور رییس رسانه ملی، از سمت خود برکنار شدند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

برنامه کارگاه‌های هفتمین جشنواره «هنر جوان» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مرحله ثبت نام در کارگاه‌های آموزشی هفتمین جشنواره هنرهای تجسمی «هنر جوان» به همراه برنامه کارگاه‌های آموزشی و تخصصی در استان‌ها آغاز شد.

به گزارش سینماپرس، بنا به تصمیم دبیرخانه هفتمین جشنواره هنرهای تجسمی «هنرجوان» تهران و برخی دیگر از مراکز استان ها میزبان کارگاه های تجسمی این رویداد فرهنگی و هنری می شوند.

کارگاه های آموزشی جشنواره هنرجوان در تهران در روزهای ۲۷ و ۲۸ دی ماه در حوزه هنری واقع در خیابان سمیه برگزار می شوند. کاظم چلیپا، مرتضی اسدی، علی وزیریان، حبیب صادقی، سیدمسعود شجاعی و دکتر محمد خزایی مدرسان این کارگاه های تخصصی هستند.

گفتنی است متقاضیان شرکت در این کارگاه ها باید ابتدا آثار خود را با مقررات اعلام شده در سایت سپهر سوره هنر به نشانی www.artfest.ir  به دبیرخانه این جشنواره ارسال کرده تا در صورت پذیرفته شدن اثرشان در این مرحله نسبت به حضور درکارگاه  اقدام کنند.

آخرین مهلت ارسال آثار برای شرکت در کارگاه ۲۰ دی اعلام شده است.

هفتمین جشنواره هنرهای تجسمی «هنر جوان» به همت موسسه فرهنگی هنری سپهر سوره هنر با همکاری مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری بهمن ماه امسال در تهران برگزار می شود.

برنامه کارگاه‌های آموزشی و تخصصی در استان‌ها

کارگاه پوستر این جشنواره با تدریس مهدی حاجی محمدی روزهای سه شنبه ۱۸ و چهارشنبه ۱۹ دی ماه در حوزه هنری استان مازندران در شهر ساری برگزار می شود.

همچنین حوزه هنری استان سمنان روز چهارشنبه ۱۹ دی ماه میزبان هنرجویان رشته های تصویرسازی و عکس است. این کارگاه ها به ترتیب با تدریس مرتضی اسدی و مجید ناگهی برگزار می شوند.

در شهر یزد نیز روزهای ۲۷ و ۲۸ دی ماه،  صابر شیخ رضایی و حسین یوزباشی در بخش پوستر به آموزش می پردازند.

در حوزه هنری شهر زاهدان نیز محسن نوری نجفی به آموزش کاریکاتور و صابر شیخ رضایی به آموزش پوستر می پردازند. این کارگاه ها روزهای چهارشنبه ۱۲ و پنجشنبه ۱۳ دی ماه در این شهر برگزار می شوند.

در برخی دیگر از مراکز استان ها از جمله بندرعباس  و یاسوج نیز پیش از برگزاری هفتمین جشنواره هنرهای تجسمی «هنر جوان» کارگاه هایی تخصصی در رشته های مختلف با حضور اساتید مطرح و علاقه مندان به هنرهای تجسمی برگزار می شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تبعات عوض‌ شدن معیارهای فیلمساز و مخاطب – اخبار سینمای ایران و جهان

وطن امروز: فیلم «بی‌نامی» کاملا با یک نگاه حداقلی ساخته شده است. انگار فرض کرده‌اند همین که شخصیت‌ها در یک کافه جمع شوند و با هم حرف بزنند و مشخص باشد که چه کسی در کدام کنج کافه نشسته و دقیقا دارد با کی حرف می‌زند، یعنی فضای صحنه شکل گرفته و میزانسن و دکوپاژ درستی اجرا شده و فعلا همین کافی است!

برای هر مخاطبی همواره این سوال وجود دارد که در مواجهه با اثر یک کارگردان فیلم‌اولی چگونه باید واکنش‌هایش (غالبا واکنش‌های منفی) را تعدیل کند و معیارهای سینمایی‌اش چطور با اثرات غیرقابل اجتناب «بی‌تجربگی» منطبق شود. مخاطب چنین فیلم‌هایی مدام از خودش می‌پرسد باید چه انتظاری از کار اول یک کارگردان داشته باشد و پیوسته به خودش یادآوری می‌کند که ارزیابی کار اول یک کارگردان ۳۰ ساله، با کار بیستم یک کارگردان پیشکسوت متفاوت است و نمی‌شود هر دو را به یک چشم نگاه کرد و برای هر دو به یک میزان مته به خشخاش گذاشت. این مساله البته جای سوال ندارد؛ واضح است که سطح انتظارات از اسمی که هنوز شناخته نشده و «مخاطبان»ش هنوز تبدیل به «سینه‌چاکان»ش نشده‌اند، خیلی پایین‌تر است و مخاطبان معمولا با در نظر گرفتن فرض «البته کار اولشه» در قبال چنین فیلمی سهل‌گیرتر می‌شوند و سعی می‌کنند تولید نمونه‌هایی مثل «ابد و یک روز» و «ایستاده در غبار» را هم نادیده بگیرند یا به شرایط خاص تولیدشان ربط بدهند. اما این چیزی که گفته شد مختص مخاطب است. یعنی فقط مخاطب است که مجاز است پای این سهل‌گیری را وسط بکشد. به اندازه همان مورد قبلی، واضح است که چنین رویکردی برای فیلمساز ویرانگر است. اتفاقا پیش‌فرض فیلمساز درباره اثر اولش باید دقیقا در نقطه مقابل مخاطبش باشد. یعنی باید فیلم اول خودش را به عنوان سکوی پرتابی ببیند که قرار است عامل «اثبات» او شود و ادامه راهش را هموار کند. پس قاعدتا باید سختگیری ویژه‌ای نسبت به آن داشته باشد.

مشکل اما در این است که انگار دارد همان ذهنیت قبلی به فیلمسازها هم سرایت می‌کند. نمونه‌ جدیدش همین فیلم «بی‌نامی» است که انگار کاملا با یک نگاه حداقلی ساخته شده. انگار فرض کرده‌اند همین که شخصیت‌ها در یک کافه جمع شوند و با هم حرف بزنند و مشخص باشد که چه کسی در کدام کنج کافه نشسته و دقیقا دارد با کی حرف می‌زند، یعنی فضای صحنه شکل گرفته و میزانسن و دکوپاژ درستی اجرا شده و فعلا همین کافی است! و دیگر اهمیتی ندارد که این حرف‌ها، این آدم‌ها، این صحنه‌های مکرر و این میزانسن و دکوپاژ «درست»، دقیقا دارند چه اطلاعات خاصی را به مخاطب می‌دهند و قرار است چه تاثیری بر او بگذارند. مساله این است که قبل از همه این حرف‌ها آنچه که اهمیت دارد «جذابیت» است و این دقیقا عنصر گمشده «بی‌نامی» است.

معلوم نیست چرا مخاطب باید این صحنه‌های کم‌تحرک را پی بگیرد و مثلا بخواهد سرانجام کسی را دنبال کند که از ابتدای فیلم تا انتها از اینکه «همه آدما دروغ می‌گن» غمگین است و مهم‌ترین کنشش «آن‌لایک‌کردن» پست‌هایی است که قبلا در اینستاگرام لایک کرده. در فیلم اول، مساله این است که اگر این «جذابیت» وجود داشته باشد، مخاطب ایرادهای ریز و درشت دیگر را احتمالا نادیده می‌گیرد اما وقتی که فیلمساز قید این جذابیت را بزند، دیگر دلیلی وجود ندارد که مخاطب هم بر همان سهل‌گیری قبلی بماند و هیچ بعید نیست که بازی‌های غیرقابل تحمل بازیگران نقش‌های فرعی و دیالوگ‌های بی‌ظرافت و ارجاع‌های ادبی و سینمایی نچسب فیلم هم برایش آزاردهنده شود.  اتفاقا در پی همین جابه‌جایی پیش‌فرض‌هاست که استعدادهای جدید، عملا قبل از ورود جدی به عرصه حذف می‌شوند و فیلم‌های اولی که مخاطبان را به وجد می‌آورند به تعدادی انگشت‌شمار و آثاری مثل «در دنیای تو ساعت چند است؟» که خارج از حالت متعارف تولید شده‌اند، محدود می‌شوند و این نتیجه طبیعی سینمایی است که در آن فیلمی مثل «بی‌نامی» می‌تواند به عنوان اثر یک کارگردان تازه‌کار و به عنوان معرف او، جذب سرمایه کند، این عوامل را راضی به همکاری کند، ساخته شود و در نهایت (هرچند بعد از مدتی طولانی) به اکران برسد، بدون اینکه ذره‌ای تلاش برای جذب مخاطب و اثبات و شناساندن صاحبش در آن دیده شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

خلق ایده های نوین در جشنواره بین المللی رادیو – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: تیمور کوشکی با اشاره به اهمیت رسانه رادیو گفت: رادیو یک رسانه بسیار گرم و صمیمی است که می‌تواند هر مخاطبی را به خود جذب کند. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران رسانه غالب، رادیو بود و نقش تاثیر گذاری در تاریخ معاصر ایران از خود به جای گذاشته است.

به گزارش سینماپرس، تیمورکوشکی از سال ۵۷ همکاری با رادیو را از  برنامه‌های مختلف و گوناگون مرکز لرستان آغاز کرد. وی طی ۴۰ سال گذشته فعالیت مستمری با بخش‌های مختلف این رسانه تا کنون داشته  و  در این مدت موفق به کسب تجارب ارزنده ای شده است. اما  بیشترین همکاری او با رادیو ،گویندگی بوده است.

رادیو رسانه‌ای با قدرت خاص و متفاوت

تیمور کوشکی با اشاره به اهمیت رسانه رادیو گفت: رادیو یک رسانه بسیار گرم و صمیمی است که می‌تواند هر مخاطبی را به خود جذب کند. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران رسانه غالب، رادیو بود و نقش تاثیر گذاری در تاریخ معاصر ایران از خود به جای گذاشته است. امروزه نیز اهمیت رادیو در سپهر رسانه‌ای مشخص است. این رسانه می‌تواند جایگاه خود را بر‌اساس اطلاع‌رسانی پیوسته به نحو قابل توجهی انجام دهد. به همین خاطر می‌توان اذعان کرد که  هیچ‌وقت رادیو دچار مشکل نمی‌شود.=

وی با اشاره به پیدایش رسانه‌های جدید ادامه داد: علی‌رغم اینکه در شرایط فعلی رقبای جدیدی در این عرصه پا به میدان گذاشته‌اند و در صدد جذب مخاطبان هستند، اما رادیو قدرتی خاص و متفاوت دارد. منتها به خاطر اینکه در مسیر رسالت اصلی خود گام بردارد، باید در ارائه محتوای و اطلاع‌رسانی رادیویی فضای صمیمی داشته باشیم و با نگاه کاربردی مطالب را ارائه کنیم. به عنوان مثال رادیو اربعین یک رادیو گرم و مخاطب‌پسند بود که با دل مردم همراه است و هر لحظه اطلاعات کامل و دقیق به آنها ارئه می‌کرد.به همین خاطر مخاطب آن‌را به نحو فزاینده‌ای دنبال می‌کند.

ارتقاء پژوهش برای رادیو ضروری است

کوشکی با اشاره به پیدایش شبکه‌های رادیویی تخصصی خاطرنشان کرد: امروزه تخصص‌گرایی اقدام شایسته‌ای است که می‌تواند نتایج بسیار مناسبی به همراه داشته باشد. اما باید توجه کرد که این نگاه منجر به موازی کاری در شبکه‌ها نشده و به جای آن از توان هم‌پوشانی استفاده شایسته‌ای صورت پذیرد. از سویی هم مخاطبین و هم برنامه‌سازان رادیویی باید به مسئله پژوهش و تحقیق بیشتر توجه کنند و جایگاه این بخش راهبردی را ارتقاء ببخشیم. به عنوان نمونه با توجه به اینکه شبکه رادیویی انقلاب به صورت تخصصی در حال تولید برنامه مرتبط است، اما در سایر شبکه‌ها نیز باید برنامه‌سازان تحقیق و پژوهش بیشتری در این زمینه داشته باشند و تا با بصیرت و آگاهی برنامه‌های فاخر را برای پیروزی شکوهمند انقلاب بسازند.

پالایش نیاز مخاطبان رادیویی

وی با اشاره به تعامل مخاطبان و رادیو گفت: اگر مخاطبین اغنا شده و نیاز آنها مرتفع شود، قطعا رادیو پیگیری می‌شود. مثلا وقتی یک مسئله اجتماعی پیش بیایید و مخاطب این حس را پیدا کند که شبکه رادیویی در راستای پاسخ به نیاز وی قدم برمی‌دارد قطعاً آن را دائماً پیگیری می‌کند. میل، مصلحت و نیاز مخاطب باید بیش از هر زمانی نهادینه شود.

این مسئله در خصوص گرانی، تورم، پیگیری مصوبات مجلس و یا سایر نیازهای مخاطب باید مورد پژوهش و بررسی قرار بگیرد و براساس اولویت‌ها، اقدامات لازم را انجام و از دریچه فردی که کاملاً مسلط به این مسئله است رادیو پاسخگو باشد. در حقیقت نیاز مخاطبان از طریق کارگروه‌های مشخصی مورد پالایش قرار بگیرد و مصوبات آنها برای اجرایی شدن در اختیار شبکه‌ها قرار داده شود.

رادیو اربعین تجلی حقیقی از مفهوم رادیو است

وی که سالهاست گوینده رادیو اربعین بوده است درباره آن گفت: رادیو اربعین به تمام معنا تجلی واژه رسانه رادیو است.به لحاظ گستردگی، مخاطب پسندی و کارکرد مناسب و عالی، این شبکه واقعاً شاخص است. امسال نیز به واسطه برنامه‌سازی، توفیق حضور در کربلا را داشتم و از این شهر مقدس گزارش‌های مربوط به اربعین سالارشهیدان را تهیه می‌کردم. در خلال تولید یکی از برنامه‌ها، پیرزنی که نزدیک به ۸۰ سال سن داشت و از شهر همدان با پای پیاده و قدی خمیده برای زیارت آمده بود، توجهم را جلب کرد. در حالی که او به سختی راه می‌رفت از او پرسیدم مادر با این سن و سال چه طور این همه راه را پیاده آمدی؟او با چشمان اشکبار گفت: فقط برای عشق به حسین (ع) آمده‌ام. نمی‌دانم چه حسی بود که وقتی او با این حالت اسم سالار شهیدان را آورد تمام وجودم لرزید. حسین (ع) گفتن آن مادر سالخورده آنچنان ما را تکان داد که ازته قلبم برای دل پاک او اشک ریختم. به او گفتم اجازه بده به شما کمک کنم اما او قبول نکرد و گفت خود امام حسین(ع)  کمک می‌کند.همچنین در روزهایی که در کربلا مستقر بودیم،از جناب آهنگران که آنجا حضور داشتند دعوت کردیم.ایشان نیز در استودیو رادیو ابعین مستقر در کربلا نوحه معروف ” ای لشگر صاحب زمان آماده باش آماده باش بهر نبردی بی‌امان آماده باش آماده باش” را خواند.آن لحظه واقعاً برایم بسیار غمباری بود. زیرا بسیاری از شهدای گرانقدر در بین ما نیستند تا ببینند که این نوحه زیبا در شهر مقدس کربلا طنین‌انداز شده است. این نشانده آن است که عشق به امام حسین (ع) جاودانه و همیشگی است .

جشنواره رادیو فضایی برای آشنا شدن با افکار مختلف

کوشکی با مهم ارزیابی کردن برگزاری جشنواره بین‌المللی رادیو و اجلاس جهانی صدا خاطرنشان کرد:

یکی از محاسن جشنواره رادیو این است که با هم بودن، خودباوری و انتقال تجارب نسبت به کار رسانه به بالاترین شکل و سطح ممکن در این فضا تمرین می‌شود. مثلاً یکی از مراکز در برنامه‌ای پیرامون آفت سیب‌زمینی صحبت می‌کند، در استان دیگری همان موضوع را به صورت کار نمایشی  و در مرکز دیگری از زبان خود سیب زمینی بیان شود، یک موضوع با یک هدف ولی با سه مدل معرفی شده است.

مسلماً در جشنواره با افکار مختلف برنامه‌سازان و نوع پردازش آنها به یک موضوع آشنایی بیشتر به وجود می‌آید. همچنین برنامه‌ساز با تجربه خوبی که از جشنواره و بخش‌های مختلف آن مانند پنل‌های آموزشی به دست می‌آورد، نتایج جالبی برای ارتقاء سطح کاری خود را تجربه می‌کند.

این گوینده پیشکسوت رادیو با اشاره به ایجاد رقابت سازنده در جشنواره رادیو خاطرنشان کرد: بررسی اشکال مختلف تولید برنامه‌های رادیویی، ایده‌های مناسبی در اختیار برنامه‌سازان قرار می‌دهد.جالب است که این ایده‌ها به نوبه خود نیز دائماً در حال تغییر هستند که نهایتاً روش‌های جدیدی در این مسیر ایجاد می‌شود.این فضا در حالی پویایی خاصی برای برنامه‌ساز ایجاد می‌کند که برنامه‌سازان خود را روز به روز در معرض آزمون احساس می‌کنند. همچنین برای افزایش غنای جشنواره، برنامه‌های ارائه شده به این رویداد نباید اختصاصاً برای جشنواره ساخته شود. بلکه آنها به گونه‌ای انتخاب شوند که قبلاً حتماً از آنتن شبکه‌ها پخش شده باشد .

حس رقابت در جشنواره رادیو، دقت را افزایش می‌دهد

وی در خصوص حضور برنامه‌سازان خارجی در جشنواره بین‌المللی رادیو افزود: وقتی که احساس رقابت با سایر برنامه‌سازان خارجی را پیدا می‌کنیم، ناخوداگاه دقت افزایش پیدا می‌کند و سوژه‌های جدید ایجاد می‌شود که بسیار موثر است. همچنین هرچه قدر ارتباطات قوی‌تر باشد نتایج بسیار بهتری به دست می‌آید. مثلاً اگر درباره فلسطین برنامه‌ای با ساختار خوب تهیه می‌شود، می‌توانیم آن‌را چند زبانه  کنیم و پیام انقلابی خودمان را نیز در سایر رسانه‌ها به شکلی قدرتمند منتشر کنیم.

کوشکی درباره ارتقای سطح جشنواره بین‌المللی رادیو خاطرنشان کرد: باید در برگزاری جشنواره بین‌المللی رادیو تغییراتی انجام شود تا روند رو به رشد آن به صورت تصاعدی صورت پذیرد. با توجه به گستردگی کارها، راه‌های دیگری هم می‌توان پیدا کرد که افزودن آنها به این رویداد مهم منجر به کاربردی‌تر شدن آنها شود. این حرکت نهایتاً زمینه‌ای را ایجاد می‌کند که  برنامه‌سازان به شیوه‌های نوین دسترسی بیشتر داشته باشد.

این گوینده رادیو در خصوص مقالات ارائه شده به جشنواره بین‌المللی رادیو و اجلاس جهانی صدا خاطر نشان کرد: برای استفاده هرچه بیشتر از نتایج مقالات علمی ارائه شده می‌توان شبکه‌ها را متعهد کرد تا نتایج مقالات علمی در حالی  به صورت عملیاتی مورد استفاده قرار دهند که بر پایه صحیحی از مباحث پژوهشی قرار گرفته باشد .

نخبگان، جشنواره رادیو را پویا می‌کنند

کوشکی درباره افزایش غنای جشنواره رادیو گفت: همه جشنواره‌ها به نوعی باید به سمت محتوای مناسب بروند و از روزمرگی فاصله بگیرند. غنای جشنواره را رسانه تعیین می‌کند. یعنی نیاز مخاطب تبدیل به ایده می‌شود و روی آنتن می‌آید که این اتفاق با بکارگیری و استفاده از افراد ماهر و کارشناسان خبره امکان پذیر می‌شود. این ضرورت وجود دارد که رادیو در کوران رقابت نیز به بحث محتوا بیش از گذشته توجه کند. همچنین افراد خبره و نخبگان مختلف در جشنواره بین‌المللی رادیو نیز می‌تواند بر پویایی آن نقش مهمی داشته باشد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

چرخه ویدئویی شبکه کودک اچ‌دی شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: فرآیند اچ‌دی شدن شبکه کودک به رژی پخش این شبکه رسید.

به گزارش سینماپرس، با حضور محمد سرشار مدیر شبکه کودک، مهندس عربیون و دیگر مدیران این شبکه، تکمیل چرخه داخلی اچ‌دی ویدئو در شبکه کودک جشن گرفته شد.

سرشار در رژی این شبکه به خبرنگار روابط عمومی رسانه ملی گفت: امروز پس از یک تلاش یک ساله برای به‌سازی فرآیند تامین، تولید و آرشیو شبکه کودک، کل چرخه داخلی ویدئو در این شبکه اچ‌دی شد و از این پس، کلیه فایلهای تحویلی به مدیریت پخش شبکه کودک، با کیفیت بالای اچ‌دی خواهد بود.

وی ازبه روزرسانی همه سخت افزارهای این شبکه  برای پردازش محتوای HD خبر داد و گفت: گام بعدی شبکه کودک برای ارتقای فنی، حرکت به سمت صدای استریو خواهد بود.

سرشار در انتها افزود: شبکه کودک در سالهای گذشته، بالاترین حد نصاب کیفیت تصویر و صدا را میان شبکه‌های تلویزیونی معاونت سیما داشته است و تلاش می‌کند با کمک معاونت فنی سازمان، این برتری را حفظ نماید.

مشاهده خبر از سایت منبع