سینماپرس: معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان گفت: مهلت ارسال داستان به سومین دوره جشنواره سراسری دانشجویی داستان کوتاه زاینده رود تا پایان روز ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۸ تمدید شد.
به گزارش سینماپرس، داریوش اسماعیلی با اعلام این خبر اظهار کرد: بنا به درخواست مکرر داستاننویسان و علاقمندان جهت تمدید مهلت ارسال آثار داستان کوتاه، دبیرخانه جشنواره سراسری دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود این زمان را تا ۳۰ فروردین ماه ۹۸ تمدید کرد.
وی افزود: پیش از این، آخرین مهلت ارسال آثار به دبیرخانه جشنواره اول اسفندماه ۹۷ اعلام شده بود.
معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی اصفهان ادامه داد: تاکنون دانشجویانِ دانشگاه هایِ سراسر کشور، آثار بسیاری را در بخشهای مختلف به دبیرخانه جشنواره ارسال کردهاند و به احتمال فراوان این تعداد تا پایان مهلت تمدید شده افزایش مییابد.
اسماعیلی با بیان اینکه مهلت ارسال آثار در این جشنواره دیگر تمدید نخواهد شد، خاطرنشان کرد: ۳۰ فروردین ماه آخرین مهلت برای علاقمندان به شرکت در این جشنواره است و پس از آن آثار ارسالی وارد مرحله داوری خواهد شد.
وی اظهار کرد: این جشنواره جایگاه خود را در میان داستاننویسان و دانشجویان سراسر کشور پیدا کرده است و توسط جهاد دانشگاهی واحد اصفهان و با همکاری سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان برگزار می شود.
گفتنی است؛ ثبتنام در جشنواره از طریق سامانه ثبتنام جهاد دانشگاهی واحد اصفهان به نشانی http://reg.jdisf.ac.ir/ انجام میشود و علاقمندان میتوانند آییننامه و جزئیات مربوط به جشنواره را در این سامانه مشاهده کنند.
برای بخش آزاد، زایندهرود و دانشجویان خارج از کشور، ۵۰۰۰ کلمه و برای بخش داستان کوتاهِ کوتاه، ۱۰۰ کلمه در نظر گرفته شده است، ضمن اینکه آثار ارسالی نباید در جای دیگری منتشر شده باشند.
در بخش آزاد، برای نفر اول ۴۰ میلیون ریال، نفر دوم ۳۰ میلیون ریال و نفر سوم ۲۰ میلیون ریال در نظر گرفته شده و به نفرات چهارم تا هفتم نیز جوایزی اهدا میشود. در بخش زایندهرود، ۳۰ میلیون ریال، داستان کوتاه کوتاه، ۱۰ میلیون ریال و دانشجویان ایرانی خارج از کشور، ۱۰ میلیون ریال در نظر گرفته شده است.
سینماپرس: مریم بحرالعلومی فیلمساز جوانی که مدتی است اولین اثر سینمایی اش با عنوان «پاسیو» در حال اکران است گفت: در فیلمسازی اصلاً دنبال خودنمایی نبوده و نیستم چرا که معتقدم سینما اصلاً نیازی به خودنمایی ندارد و کسانی که در پی خودنمایی هستند محتوم به شکست اند.
وی در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: من برای ساخت «پاسیو» عجله ای نکردم و فیلم را با پیش تولید کافی جلو بردم؛ زمانی که تصمیم گرفتم اولین فیلم بلند سینمایی ام را بسازم پیگیر یافتن فیلمنامه ای مناسب شدم و کلی فیلمنامه مطالعه کردم که بسیاری از آن ها بد و یا معمولی بودند و از هیچ کدام شان خوشم نیامد.
این سینماگر ادامه داد: بنده به واسطه اینکه سال ها در دفتر آقای فرحبخش فعالیت داشتم، یاد فیلمنامه ای افتادم که چند سال قبل به دفتر ایشان رسیده بود به همین دلیل رجوع کردم و فیلمنامه را مجدداً خواندم و با فیلمنامه نویسش تماس گرفتم و بعد از قرار حضوری و صحبت های فراوان ایشان بر اساس خواسته من فیلمنامه جدیدی نوشتند که البته بازنویسی نهایی آن را خودم انجام دادم.
بحرالعلومی با بیان اینکه «پاسیو «از عشق و تنهایی حرف می زند اظهار داشت: این فیلم داستانک های زیادی دارد که همگی درگیر همان تم تنهایی هستند؛ قصه ها در پاسیو بسیار روان ساده روایت می شوند چرا که من معتقدم سینمای اجتماعی نیاز به خودنمایی ندارد و فیلمی موفق است که مخاطبش خودش را در آن بیابد. به عقیده من یک مخاطب وقتی به سالن سینما می رود باید آرزوها و رویاها و قهرمان هایش را در سینما پیدا کند، باید ما به ازاهای شخصیت های فیلم را در زندگی خود و اطرافیانش بیاید، این نوع سینما است که می تواند سینمای مردمی لقب بگیرد، سینمایی که مخاطب خود را جزئی از آدم های فیلم بداند.
وی تأکید کرد: جامعه ما در حال حاضر به این نوع سینما نیاز جدی دارد؛ متأسفانه امروزه ما شاهد بحران های متنوع و جدی در سینما هستیم که شاید یکی از عمده دلایل آن اصرار به خودنمایی برخی از فیلم ها دارد. خوشبختانه من همیشه دنبال سینمای ساده و دلنشین بوده و هستم، سینمایی که بتواند با تماشاگر خود ارتباط برقرار کند، بیننده اش را با خود درگیر کند و فکر می کنم موفقیت «پاسیو» به خاطر سادگی اش است. شاید بتوانم تأکید کنم که ساده گویی و از دل گفتن سبک من در فیلمسازی است و از این به بعد هم اینطور فیلم هایی خواهم ساخت.
کارگردان فیلم سینمایی «پاسیو» خاطرنشان کرد: برخی از افراد بعد از تماشای فیلم بر این باور بودند که فیلم من حال و هوایی زنانه دارد اما بنده به عنوان فیلمساز معتقدم فیلم من زنانه نیست و حتی در جاهایی از فیلم مقابل زنان هم ایستاده ام؛ من کاملاً واقعی و فراجنسیتی و تنها بر اساس ما به ازاهای واقعی شخصیت های فیلم را دیدم.
بحرالعلومی ادامه داد: من سعی کردم در «پاسیو» تابوها را بشکنم؛ به عنوان مثال تابوی نامادری خشن و نامهربان در فیلم من شکسته است و ما یک نامادری بسیار مهربان را می بینیم، درست عین همان چیزی که در جامعه هم ما به ازایش وجود دارد و یا اینمه مثلاً یک فرد لوطی مسلک را در فیلم می بینیم که شبیه به آن در سینمای ما وجود نداشته است. من بسیار سعی کردم در لبه خطرناک تیپ و کاراکتر وزنه را به سمت کاراکتر سوق دهم.
وی در پایان این گفتگو افزود: من همیشه بر این باور بوده و هستم که فیلمساز باید مسأله اش را با مخاطب در میان بگذارد. اگر مسأله فیلمساز انقلاب و دفاع مقدس است، اجتماعی است و یا در مورد مسائل خانواده، باید هرچه هست مسأله فیلمساز باشد، دغدغه فیلمساز باشد تا اثری درخشان تحویل سینما دهد. از سوی دیگر بر این باورم که فیلمساز نباید حکم صادر کند، باید طرح مسأله کند، طرح بحران کند. ما اگر در جشنواره جهانی فیلم فجر موفقیت داشتیم به خاطر سادگی فیلم مان بود. چون «پاسیو» از دل برآمده بود به دل نشسته بود. «پاسیو» برای من رونوشت پیش از مشق بود، قطعاً فیلم من بی خطا نیست و کم و کسری زیاد دارد اما امیدوارم بتوانم از این پس مشق درستی در سینما داشته باشم.
در بیانیهای که وزارت دادگستری آمریکا روز چهارشنبه (۱۳ فوریه) منتشر کرده از مونیکا الفرید ویت، ۳۹ ساله، به عنوان افسر دایره ضدجاسوسی نیروی هوایی یاد شده که در خلال سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۸ در استخدام این نیرو بوده و پس از خروج از ارتش هم از سال ۲۰۱۰ به طور قراردادی و پاره وقت با وزارت دفاع آمریکا همکاری داشته است.
مطابق با آنچه در این بیانیه منتشر شده، وزارت دادگستری اعلام میکند مونیکا ویت در فوریه سال ۲۰۱۲ برای حضور در کنفرانس هالیودیسم که بخشی از همایشهای جشنواره فیلم فجر بود، به ایران میرود. طبق ادعای آمریکاییها این برنامه را سازمان افق نو برگزار کرده که اسپانسر آن سپاه پاسداران است، در حالیکه کنفرانس هالیودیسم که کنفرانس افق نو از آن منشعب شده است، توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هزینههای تأمین میشود.
نادر طالبزاده دبیر کنفرانس بینالمللی افق نو در رابطه با اخبار کذب جعل شده توسط وزارت دادگستری آمریکا در گفتگو با خبرنگار مشرق گفت: خانم ویت را مطبوعات غربی به عنوان دستاویزی برای تحریم کنفرانس «افق نو» مطرح کردهاند. به همین دلیل اگر مقالاتی که در نیویورک تایمز، واشنگتن پست و آسوشیتد پرس حتماً مورد بررسی قرار بگیرد. من اصلاً از خانم ویت خبری ندارم، با کدام ارگان در ارتباط بوده، چیزی نمیدانم. من مسئول افق نو هستم و با خانم ویت در ارتباط نبودهام. رسانههای صهیونیستی قصد دارند و تلاش میکنند، بگویند که ما ایشان را به تهران آوردیم، این روش خبرسازی اهداف رسانهای کنفرانس افقنو را وارونه جلوه میدهد.
**صهیونیستها مساله «مونیکا ویت» را مطرح کردند تا «افق نو» را به حاشیه بکشند
کارگردان سریال بشارت منجی در ادامه گفت: خانم ویت از کارشناسان و روشنفکران غربی نبود که در لیست دعوت کنفرانس افق نو قرار بگیرد. من اغلب روشنفکرانی را دعوت کردم که عمدتاً ضد اسرائیل هستند. موضوع خانم ویت را علم کردند که هویت کنفرانس افقنو را به انحراف بکشند. پس از اینکه افقنو را مطرح کردند، صهیونیستها مونیکا ویت را مطرح کردند تااهداف کنفرانسنو را در رسانهها به انحراف بکشند تا نشان دهند ما آمریکاییها حاضر در این کنفرانس را استخدام کردیم، در صورتیکه اینهمه مهمان در کنفرانس افقنو آمده و رفته و اصلاً حوزه نو کار ما در افق نو مخفی نبوده است. همه برنامههای ما اغلب سخنرانیهای ما با حضور خبرنگاران و در مقابل دوربینهای تلویزیون انجام شده است، فعالیت ما در کنفرانس افق نو رسانهای و کاملاً شفاف بوده است. با این شیوه خبرسازی و اتصال خانم مونیکا ویت به کنفرانس افق نو، تلاش کردند که فعالیتهای کنفرانس افق نو را به انحراف بکشانند.
**اولین اقدام دولت روحانی و آقای ظریف، تعطیل کردن کنفرانس افق نو بود
اما با تغییر و تحولات سیاسی در کشورمان در سال ۱۳۹۲، وزیر وقت وزارت فرهنگ و ارشاد، علی جنتی، حمایت از این کنفرانس را از دستور کار خارج میکند. به عبارت دیگر قبل از اینکه این کنفرانس در سال ۱۳۹۷ توسط مقامات امنیتی و قضائی آمریکایی در لیست تحریمهای قرار بگیرد، از دایره حمایتهای وزارت ارشاد وقت کنار گذاشته میشود. طالب زاده درباره تحریمها و دستاندازهای داخلی این کنفرانس گفت: دست اندازی در دولت نهم برای برگزاری این کنفرانس وجود نداشت و دولت دهم از این کنفرانس حمایت میکرد. در دوره آقای روحانی اولین اقدام دولت، متوقف کردن کنفرانس افق نو بود. وقتی که صلاحیت آقای ظریف توسط مجلس تأیید شد، در اولین اقدام با آقای علیجنتی تماس گرفت و گفت جلوی این کنفرانس را بگیرید. این کار برنامه ما را هفت الی هشت ماه عقب انداخت. من هم سئوالم این بود که “افقنو” را به چه دلیل متوقف میکنید.
**همواره برای تامین بودجه دچار مشکل بودیم / در آخرین کنفرانس آستان قدس آستین بالا زد
در حالیکه خبرگزاریهای غربی با تعمدی جدی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان اسپانسر کنفرانس افق نو معرفی میکند اما نادر طالبزاده در مورد حمایتهای مالی از این کنفرانس به مطالب جالب توجهی اشاره میکند. طالب زاده میگوید:
پس از تغییر دولت و دستور آقای ظریف به جنتی، ما همواره برای تأمین بودجهاش دچار مشکل بودیم. همیشه از این ارگان به ارگان دیگری رفت و آمد بودیم و آخرین و مؤثرترین سازمانی که از افق نو حمایت کرد به هشت ماه قبل در ماه می بازمیگردد که آستان قدس آستین همت را بالا زد و این کنفرانس در مشهد برگزار شد. در آخرین کنفرانس تعدادی از افراد دولتی آمریکا، که برای دولت این کشور کار کرده بودند را دعوت کردیم. افرادی که عمدتاً معتقد بودند آمریکا توسط اسرائیل اداره میشود را به کنفرانس افق نو دعوت کردیم. به هر حال با این خبرسازیهای دروغین تلاش میکنند که این شهروندان وارد ایران نشوند و عمدتاً در خبرپردازیهای دروغشان مدعی میشوند که ما این افراد را داریم جذب یا استخدام میکنیم. در صورتیکه ما همچنان در تهیه بودجه کنفرانس با مشکلات عدیدهای طی چند سال اخیر مواجه بودیم.
تمام اخبار منتشر شده دروغ است، ما هم هم مثل اغلب همایشهای و کنفرانسهای رسمی و بینالمللی افرادی را دعوت میکنیم که سخنرانی کنند و آنها هم پس از سخنرانی به کشورشان بازمیگردنند، این سخنرانیها عمدتاً رسمی و در مقابل دوربینرسانههای بینالمللی مثل ،AP ،المیادین، الجزیزه انگلیسی، Russia Today و. ..انجام میشود. همه خبرنگاران ایرانی هم با مدعوین مصاحبه میکنند. پس از برگزاری کنفرانس افق نو به دانشگاههای مختلف کشورمان دعوت میشوند و در استانهای سراسر کشور سخنرانی میکنند. این سنت افق نوست. از این اتفاق بسیار عصبانی هستند که مدعوین وارد ایران میشوند و در این کشور کاملاً آزادانه گشت و گذار میکنند و مقدار زیادی آرا و نظرات آنان در اخبار ملی پخش میشود و دیدگاههای موافقانه خودشان را به آمریکا میبرند و چون اسم و رسمی دارند، این دیدگاههای به کشور آمریکا منتقل میشود و با این واکنشی که وزارت دادگستری آمریکا نشان داد و سعی کردند با دستگیری مونیکا ویت را به کنفرانس افق نو نسبت دهد، افکار عمومی را در آمریکا نسبت به این کنفرانس بدبین کنند.
**ماجرای حضور مونیکا ویت در ایران چه بود؟
علی رغم دروغسازیهای رسانهای، طالبزاده در مورد حضور مونیکا ویت در ایران به صورت شفافتری موضوع مربوط به ایشان را توضیح میدهد و میگوید:
ایشان در سال ۲۰۱۲، در هالیودیسم شرکت کردند و حضور ایشان رسمی نبود. یکی از دوستانی که در ایران زندگی میکند ایشان را دعوت کرد تا آمدند به عنوان یک شهروند عادی در این مجموعه برنامههای حضور داشت. ما از ایشان اصلاً دعوت نکردیم. من به عنوان مسئوال کمیته سینما و صهیونیسم، ایشان را دعوت نکردم. هیچگاه هیچ درخواستی از وزارت خارجه نکردیم که خانم مونیکا ویت به ایران بیایید. حین برگزاری این همایش، این خانم در ایران بود. صدها نفر در کنفرانسهای ما میآمدند به صورت آزاد مینشستند و برخی از آنان که انگلیسی میدانستند و سابقهای داشتند را دعوت میکردیم که سخنرانی کنند. در سال ۲۰۱۲ خانم مرضیه هاشمی میخواستند در آمریکا مستندی بسازنند و از ایشان به عنوان دستیار استفاده میکنند. این خبر را هم نیویورک تایمز نوشته و بنده نمیگویم. کسی که بیشتر از من درباره خانم ویت میداند، خانم هاشمی است و خانم هاشمی با ایشان ارتباط داشته است. ویت را دارند علم میکنند که اصل رویدادهای تأثیر گذار در افق نو را به انحراف ببرند.
**چرا آمریکا روی مهمانان کنفرانس افق نو حساس است؟
طالبزاده در پاسخ به این سوال که چرا قصد به انحراف کشیدن افقنو با مطرح کردن موضوع ویت را دارند، گفت: موضوع مهمانان افق نو بسیار مهم است، آمریکاییهایی در این مراسم حضور پیدا میکنند که مطلع از انحرافی هستند که در آمریکا پیش آمده و جهان را به انحراف میکشد و استکباری برخورد میکنند در یک مراسمی با پوشش گسترده رسانهای مطرح میشود. با این تحریم ما هیچ آمریکایی را نمیتوانیم به ایران بیاوریم. با این تحریم سرسختانهای توسط دستگاه ریاست جمهوری مطرح شده، دیگر هیچ مهمان آمریکایی را نمیتوانیم به ایران بیاوریم.
طالب زاده در واکنش به پیشنهاد برگزاری این مراسم در کشور سومی که مورد توجه رسانههای آن کشور هم قرار بگیرد گفت: من از روز اول فکر این مسائل نبودم و تصور میکردم میتوانیم برنامه را به روال سابق برگزار کنیم اما بعداً متوجه شدم که با مشکلات عدیدهای مواجه هستیم، حتی با حقوقدانان آمریکایی صحبت کردیم، از جمله مهمانان خودمان که پروانه وکالت دارند، صحبت کردیم، متوجه شدیم اصل دعوا این است که کسی از آمریکا نتواند در کنفرانس افق نو شرکت کند و در مورد آمریکا و صهیونیستها صحبت کند، اما درباره برگزاری این مراسم در کشور روسیه، این کار شدنی است.
**همزمان با انفجار اتوبوس حامل پاسداران انقلاب اسلامی، کنفرانس افق نو را هم تحریم کردند
اما نکته قابل توجه، تامین بودجه این کنفرانس در کشور با مشکلات عدیدهای مواجه است؛ حال آنکه برگزاری آن در کشور دیگر مستلزم هزینههای بیشتری است. دبیر کنفرانس بینالمللی افق نو در این ارتباط گفت:
اگر متوجه بشوند، قدم بعدی برگزاری این کنفرانس در کشوری مثل روسیه است. مسئولانی که بودجه جنگ نرم را در اختیار دارند و با آن بودجه باید در حوزه جنگ نرم فعالیت کنند، باید قدم نخست را بردارند. امیدوارم متوجه حساسیتهای کنفرانس افق نو بشوند. بازهم تاکید میکنم که امیدوارم متوجه این قضیه بشوند. اگر روسهای قبول کنند این کشور مقصد خوبی برای این کنفرانس است یا در کشور دیگری که رفت و آمد برای مهمانان مشکل نباشد. نکته جالب توجه در مورد تحریم افق نو این است که در روز و ساعتی که این اعلام رخ میدهد دقیقاً مقارن با عملیات انتحاری اتوبوس حامل پاسداران انقلاب اسلامی است. همان ساعتی که این اتوبوس مورد حمله قرار گرفت، کنفرانس افق نو را تحریم کردند و یک روز پس از ۲۲ بهمن اولین کاری که کردند تحریم اولین کنفرانسی بود که اجازه میداد آمریکاییها و اروپاییها به ایران بیایند و در مورد حقایق روز صحبت کنند.
تهیه کننده و مجری برنامه پر بیننده راز میگوید آمریکا را نئوصهیونیستها اداره میکنند. آقایی که اقدام به تحریم کنفرانس افقنو کرده است، نام کوچکش مناخیم است. وزیر دارایی آمریکا است و یک صهیونیست درجه یک است. احتمالاً دوتابعتی است و آمریکایی – اسرائیلی است. ایشان به گروهی وابسته است که سالهای متمادی افقنو در تیررس تحریم قرار داده اند. منتها مترصد فرصت بودند که چه زمانی اقدام به این کار کنند و پوشش خبر مونیکا ویت فرصت خوبی برایشان بود که طرح تحریم کنفرانس را اجرایی کنند. الان ما یک فرصت داریم که فریاد بزنیم. چون غیر از ما همه مهمانان سالهای اخیر ایستادهاند تا حرف بزنند. امشب در برنامه خودم چهار نفر از آنان حضور پیدا خواهند کرد. فردا شب در گفتوگوی ویژه خبر، چهار مهمان دیگر درباره این رویداد صحبت خواهند کرد. از این به بعد مهمانان افق نو هستند که از این رویداد حمایت خواهند کرد.
**افقنو زمانی مورد توجه رسانهها خارجی قرار گرفت که ظریف آن را متوقف کرد
بازداشت مرضیه هاشمی و تحریم کنفرانس افقنو به ترتیب پشت سر هم اتفاق افتاد و این رویدادها در مورد ۲ چهره تأثیرگذار رسانهای نمیتواند اتفاقی باشد. طالبزاده در این مورد توالی این رویدادهای گفت:
یکی از کارهایی که من همیشه کردم این بوده که مردم ایران را آگاه کنم به اینکه یک قشری از مردم آمریکا و اروپا به حقایقی آگاه شدند که در موردش حرف میزنند و ترس گذشته را ندارند. برای ثابت کردن ریختن این ترس، آنان را به ایران دعوت کردهایم. من در ابتدا که افقنو در قالب هالیودیسم برگزار میشد و بیشتر فرانسویها و بلژیکیها در آن حضور داشتند، گفتم باید هالیوودیها حضور داشته باشند که سال بعد این تزی که ما باید از خود آمریکا مهمان داشته باشیم، این همایش تبدیل به افقنو شد.
افقنو زمانی مورد توجه رسانهها خارجی قرار گرفت که وزیر خارجه ما این رویداد را متوقف کرد و من اعتراض کردم. من گفتم چرا تنها کنفرانسی که آمریکا را افشا میکند متوقف کردید. زمانی بود که میخواستند با جان کری صحبت کنند. وقتی مسئولان وزارت امور خارجه به کمیته امنیت مجلس رفتند و باید جواب میدادند، عقبنشینی کردند اما ویزا همچنان سخت میدادند تا آخرین نوبت که هشت ماه پیش برگزار شد، با همکاری و دخالت برخی دوستان برای همه توانستیم ویزا بگیریم؛ منجلمه افرادی که در دولت آمریکا کار کرده بودند و معروف بودند به آژیرکش. این گروه آژیرکشها به مردم آمریکا این آگاهی را منتقل میکنند که آمریکا تصرف شده صهیونیستها است. با آمدن این افراد افقنو وضعیت دیگری پیدا کرد.
طالبزاده درپاسخ به این پرسش که این رویداد میتواند در قالب جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شود گفت:
خیلی از جاهای مختلف احتیاط میکنند که در لیست تحریم قرار نگیرند. چون این تحریم عنوانش این است Executive Order 13224، که از یازدهم سپتامبر به بعد توسط دولت بوش اعمال میشود. ۱۲ روز پس از واقعه یازدهم سپتامبر، یک لایحهای تصویب میشود، علیه افراد و کسانی که از تروریستهای حمایت میکنند و در مورد این افراد اعمال میشود. این تحریم از آن سال به بعد هر سال تائید میشود. ما با اعمال لایحه Executive Order 13224 وارد لیست تحریمها شدیم که با تحریمهای عادی دیگر فرق میکند. فراموش نکنیم که این شیوه تحریم به دروغ ۱۱ سپتامبر ربط پیدا میکند. یک رویدادی را خلق کردند که علیه تروریسم اعلام جنگ بکنند به معنای خودش. FATF و CFT را ۴۵ روز پس از ۱۱ سپتامبر خلق کردند.
باید یادآوری کنم که هیچ کنفرانسی به اندازه افقنو درباره ۱۱ سپتامبر فعالیت نکرد. کلی از متخصصان درباره این رویداد درباره ۱۱ سپتامبر صحبت کردند و از این اتفاق هم بسیار عصبانی هستند و در رسانههای خودشان بسیار واکنش نشان دادند. به همین دلیل تحریم افق نو کاملاً برای من قابل انتظار بود. تیری میسان را برای اولین بار ما به ایران آوردیم. میسان سه بار به این کنفرانس دعوت شد و در رابطه با کتاب “دروغ بزرگ” خودش صحبت کرد و در برنامه راز حضور داشت و خیلی از این مهمانان در برنامه راز و عصر شرکت کردند. کما اینکه در برنامههای پرس تی وی حضور داشتند. حضور مهمانان در رسانههای ایران آمریکاییها را بشدت عصبانی میکرد.
تیری میسان که در برنامه راز حضور پیدا کرد، رئیس جمهور وقت روز بعد در سازمان ملل درباره صحبتهای تیری میسان سخنرانی کرد و بعدها خودشان به تیری میسان گفتند من از تو الگو گرفتم. ایشان در برنامه ما افشا کرد که ساختمان سومی که در یازدهم سپتامبر فروریخت، بیست دقیقه قبل از فروریزی، خبرنگار، خبر نشست ساختمان را اعلام کرده بود. خبرنگار بیبیسی اعلام کرد که ساختمان شماره هفت فرونشست و مشخص بود میان بیبیسی و کسانی دگمه نشست ساختمان را زدند، هر دو باهم لینک بودند.
**بازجوییهای مرضیه هاشمی درباره کنفرانس افق نو بوده است
اما مستقل از اظهارات اخیر طالبزاده، نیویورک تایمز و آسوشیتد پرس افشا کردهاند که در ۱۱ روزی که خانم هاشمی دستگیر شده بود، ۹۰ درصد بازجوییهای ایشان درباره کنفرانس افق نو بود. مارک دن کاف mark dankof در همین ارتباط مینویسند، ملانی فراکلین (مرضیه هاشمی) فقط گلایه کرد و گفت به من غذای حلال ندادند و وضعیت خوبی در زمان بازداشت نداشتهام. چرا درباره مهمترین سوالی که از او در بازجوییهامیشد، چیزی را مطرح نکرد. این اتفاق در حالی میافتد که در داخل ایران، با وجود آگاهی از این سطح از تأثیر گذاری، حاضر به تأمین بودجه این کنفرانس نیستند.
طالبزاده درباره سرنوشت برخی مهمانان افقنو میگوید: شش نفر از مهمانان ما پس از ورود به ایران افبیآی به منزل آنان هجوم برده و پس از ورود به آمریکا بازجویی شدند. مثلاً صبح نخستین روزی که مایکل ملوف (تحلیلگر ارشد سیاستهای امنیتی سابق در دفتر وزیر دفاع) وارد خاک آمریکا شد، پس از شرکت در کنفرانس افق نو، خیلی زود به خانه ایشان هجوم بردند و در مورد شرکت در کنفرانس افقنو مورد بازجویی مفصلی قرار گرفت.
**ماجرای حضور طالب زاده در یک تلویزیون لس آنجلسی از زبان خودش
اما این نخستین باری نیست برای نادر طالب زاده پرونده سازی و درباره او دروغ پردازی میکنند.
طالب زاده سال ۲۰۰۶ به آمریکا سفر میکند و در یکی از تلویزیونهای فارسی زبان حضور پیدا میکند. در آن زمان اغلب تلویزیونهای فارسی زبانی که فعالیت سیاسی داشتند، علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت میکردند و در لسآنجلس مستقر بودند. چندی بعد شایعه بزرگی در تلویزیونهای فارسی زبان و مدیران این رسانهها نقل میشود که نماینده جمهوری اسلامی با چمدانی از دلار برای خرید شبکههای فارسی زبان سیاسی وارد لسآنجلس شده است.
این شایعه مدتها در میان لسآنجلسیها مطرح بود اما حالا یک شایعه کوچک، تبدیل به یک تحریم بزرگ شده است. این موضوع را با وی در میان گذاشتیم و طالبزاده چنین پاسخ داد:
من بشارت منجی را تازه ساخته بودم. وقتی فیلم نمایش داده شد، یکی از کسانی که بنده را دعوت کردند تا فیلم را برایشان نمایش بدهم و با آنها گفتوگو کنم، انجمن پزشکان ایرانی در لسآنجلس (آکادمی پزشکان ایرانی) بود. در آنجا کارگردان معروف ایرانی آقای رضا بدیعی فیلم را دید و بسیار خوشش آمده بود. بدیعی توانسته بود، جایزه یک عمر فعالیت هنری اتحادیه کارگردانان سینمای آمریکا را برای کارگردانی بیشترین تعداد سریالهای یک ساعته تلویزیونی نیز به دست آورد. او از من درخواست کرد که من شما را میتوانم به یک شبکه تلویزیونی ایرانی دعوت کنم و در مورد فیلم مسیح با شما صحبت کنم، بنده پاسخ دادم: البته و میتوانید.
رفتم و به مونیتورینگ صدا و سیما خبر دادم که این برنامه را ضبط کنند. در این برنامه تقریباً یکساعت و نیم زنده در رابطه با فیلم حضرت مسیح صحبت کردم و همزمان با امام جماعت مساجد واشنگتن و ویرجینیا زنده گفتوگوی تلفنی کردم. رضا بدیعی بود که مرا معرفی کرده بود. خودش میخواست به عنوان یک فیلمساز تقدیر کند. من در مورد اینکه در جمهوری اسلامی ما در مورد انبیا فیلم میسازیم صحبت کردم و کاری نداشتم که اصلاً این کار در کدام شبکه اتفاق افتاده است.
سینماپرس: شکل زندگی سلبریتیها شبیه مردم عادی نیست. آنان جماعتی هستند که زندگیشان با طبقه متوسط ایرانی با اختلاف فاحشی لوکس است و مفاهیمی مثل گرانی و مشکلات اقتصادی، پوچ و بیمعناست.
بازیگر سریال “ شهرزاد” پس از این سریال تمام پیشنهادهای سینمایی را رد کرده و ترجیح میدهد به فعالیت های غیر سینمایی بپردازد. ترانه علیدوستی این روزها در باغ فردوس و اطراف موزه سینما در حال راه اندازی یک کافه گالری است، کافه گالری که قرار است طراحی و محیط متفاوتی داشته باشد؛ خبرگزاری برنا گزارش داده است که در تاسیس این کافه گالری، با آرمان گرشاسبی فرزند مدیرعامل باشگاه پرسپولیس و خواننده گروه چارتار همکاری دارد.
البته علیدوستی نخستین و آخرین سلبریتی نیست که شغل دیگری را برای امرار معاش انتخاب میکند و پیش از این سلبریتیهایی دیگری در کنار فعالیت اصلی، مشاغل لاکچری دیگری را برای امرار معاش انتخاب کردهاند. شکل زندگی سلبریتیها شبیه مردم عادی نیست. آنان جماعتی هستند که زندگیشان با طبقه متوسط ایرانی با اختلاف فاحشی لوکس و لاکچری است و مفاهیمی مثل گرانی و مشکلات اقتصادی، پوچ و بیمعناست به همین جهت کارنامه برخی از دو شغلهها را در این گزارش بررسی کردیم.
محمدرضا گلزار ابولمشاغل سلبریتیها
او در ابتدای فعالیتش به عنوان نوازنده و بازیگر، فعالیت در حوزه تبلیغات را تجربه کرد و مدل بودن او سبب شد که او یک کلوب زیبایی مخصوصاً آقایان در خیابان یخچال تهران تاسیس کند و آتلیه عکاسی، آرایشگری و سولاریون بخشی از فعالیتهای این کلوپ محسوب میشد. گلزار پس از مدتی ظاهراً به کار تولید پوشاک هم مشغول شد و برندی اختصاصی را فعال کرد. این بازیگر پس از مدتی فعالیت در حوزه پوشاک، مدتی بعد «رستوران انار» را تاسیس کرد و فعالیتهای خود را در مقام خواننده ادامه داد و کنسرتهایی متعددی را برگزار کرد. آنطور که از تبلیغات ویدئویی گلزار مشخص است، بیشتر علاقهمندان این سلبریتی بیشتر از آنکه برای شنیدن موسیقی او به کنسرتهایش بروند، برای ملاقات با او بلیط تهیه میکنند. گلزار صدا یا موسیقی خاصی ندارد و مشی او در موسیقی مثل سینماست و همچنان نان چهرهاش را میخورد.
گلزار هم اکنون برنامه برندهباش را در تلویزیون اجرا میکند. در تحلیل فعالیتهای فرامتنی گلزار این نکته بسیار اهمیت دارد که او چند سالی است به عنوان بازیگر فعال در حوزه سینما شناخته نمیشود، کما اینکه علاوه بر مطرح بودن، او بازیگری را در سینما به صورت مستمر دنبال نمیکند و در حال حاضر مسابقه برندهباش را روی آنتن دارد.
بهرام رادان
رادان، دیگر موقعیت و اعتبار گذشته را در سینما ندارد و حضور او در یک اثر سینمایی، تضمینی برای موفقیت آن اثر نیست. محور شدن رضا عطاران و جواد عزتی، سبب پایان دوران هنرپیشههای چشم رنگی شد. هنرپیشههایی که زمانی با خبرسازیهای خاص، اخباری از حضور آنان در هالیوود منتشر میشد، اما رادان مثل سایر ستارههای چشم رنگی دهه ۸۰ دچار افول فاحشی شد، کما اینکه افول بخشی از کاراکتر او در حوزه بازیگری محسوب میشود.
حتی چهرههایی نظیر حمید گودرزی از رادان که حالا مدل «نوین چرم» شده، بازیگرتر است. او در سالهای اخیر نقش چندان مهمی را ایفا نکرده و به هنرپیشهای درجه دوم تبدیل شده است در نتیجه او هم همان مسیری گلزار را در پیش گرفته و بعید نیست که رکود سینمای ایران او را به سوی تلویزیون و اجرای مسابقه یا نقشآفرینی در سریال سوق دهد. او صاحب یک کافی شاپ است. این کافه ۲ شعبه در ۲ خیابان معروف شمال تهران دارد.
شهاب حسینی
این بازیگر که سالها در منطقه لواسان زندگی میکند، کافه هنر را با همکاری برادرش مهدی حسینی در سال ۱۳۸۷ تاسیس کرد. بهانه تاسیس این کافه به گفته حسینی این بود که با مخاطبانش به گپ و گفت بپردازد هر چند به نظر میرسد با تاسیس کمپانی فیلمسازی در آمریکا، کافه داری از اولویت های شهاب حسینی محسوب نمیشود.
هادی کاظمی و لیالی
کافی شاپ و رستوران داری مهمترین و اصلیترین شغلی است که سلبریتی برای کسب درآمد از آن به عنوان شغل دوم و یا شغل اصلی استفاده میکنند. هادی کاظمی هم با این بهانه که نمیخواهد هر نقشی را برای ایفا انتخاب کند، کافه لیالی را تاسیس کرد.
کاظمی پس از قهوه تلخ نتوانست به بازیگر شاخصی در آثار سینمایی و تلویزیونی تبدیل شود و در حوزه بازیگری به عنوان دوست بازیگران مطرح شناخته میشود که گه گاه نقش کوچکی را عهم ایفا میکند. آخرین نقش کاظمی در سینما، حضور بسیار کمرنگ در فیلم مصادره است.
سیاوش خیرابی از آتلیه تا رستوران
خیرابی از آن دست میکروسلبریتی هایی است که نه در سینما توفیقی کسب کرد و نه در تلویزیون چندان درخشید. پس از فروکش کردن تب سریال دلدادگان، تب فعالیتهای خیرابی فروکش کرد و در نتیجه او هم همچون سایر مینیسلبریتیهای به سراغ شغل دوم رفت. ابتدا آتلیه عکاسی همراه با برادرش تاسیس کرد و پس از مدتی اقدام به تاسیس یک فست فود شیک و گران کرد.
شاهرخ شاهی، مهندس ناظر باقی ماند
بسیاری اعتقاد دارند نیما شاهرخ شاهی از ابتدا برای بازیگری ساخته نشده بود. بازیگری که بسیار از فیلمسازان و کارشناسان اعتقاد دارند، هنوز بسیاری از کلمات را به خوبی ادا نمیکند و جویدن کلمات به بازیگری او لطمه فراوانی میزند. این بازیگر با اشراف به اینکه دوره بازیگری او کوتاه مدت خواهد بود پس از فارغالتحصیلی در رشته مهندسی عمران به عنوان مهندس ناظر سالها یک شغل معین را دنبال میکند و مدت طولانی است که هیچ کار شاخصی را در سینما و تلویزیون انجام نداده است.
او هم به سرنوشت بازیگرانی نظیر سروش گودرزی دچار خواهد شد. وی در گفتوگوی های متعددی اشاره کرده پس از حضور در فیلم مکس (سامان مقدم) هیچ وقت شغل اصلیاش را رها نکرده است.
تب شادمهری عسگری به کافهداری منجر شد
حمید عسگری ماحصل دوران بازتولید سندروم شادمهر عقیلی است. زمانی که اولین آلبوم او در نیمه دهه هشتاد به بازار آمد، او را با شدمهر عقیلی اشتباه میگرفتند و از همان ابتدا آینده عسگری مشخص بود که با از میان رفتن تب شادمهر شدن، هنری که عرضه میکند رنگ خواهد باخت، در نتیجه عسگری از نیمچه فرصت و شهرت حاصله استفاده کرد و کافهای را در غرب تهران وکرج تاسیس کرد تا با پایان یافتن دوران کوتاه شهرتش مثل بازیگرانی نظیر سیاش خیرابی و نیما شاهرخشاهی درآمدی غیر از فعالیت در زمینه هنری داشته باشد.
سلوکی؛ سمبل کت و شلوارهای شیک
حکایت حضور و فعالیتهای سلوکی در تلویزیون شبیه همان مَثل قدیمی است که نه خانی آمده و نه خانی رفته است. سلوکی از همان نسل مجریهای متوسطی است که بیشمار برنامه گفتوگو محورِ بیمخاطب را در تلویزیون اجرا کردهاند و صرفاً بودهاند و بودن یا نبودن، مثل ماندگار هملت در مورد آنان صدق نمیکند.
محمد سلوکی، مجری تلویزیون طبق شنیدهها صاحب یک پیک موتوری و البته فروشگاه لباس است. همین اواخر تصاویر او در فروشگاه لباسش در فضای مجازی منتشر و دست به دست شد.
تب بهاری موسیقی خندان
حمید خندان در دورانی به شهرت رسید که چهرههای جدید در عرصه سینما و تلویزیون، به شکل انفجاری وارد این عرصه میشدند، اما ماندگاری نداشتند و تاریخ مصرفشان زود تمام میشد. کار به جایی رسید که خوانندهای با آن همه آوازه، برنامههای کوچک محلفی در کیش اجرا میکند، به همین دلیل او نیز از فرصت حاصله در دوران اوج خود به درستی بهرهبرداری کرد و بزرگترین کافه را در میان هنرمندان افتتاح کرد. البته خندان دارای یک آتلیه شخصی عکاسی هم هست.
ضیغمی سمبل جراحی، همچنان مشغول به کار زیبایی
نیوشا ضیغمی سمبل جراحیهای زیبایی در سینماست و کاملاً مشخص این زیبایی هدیه انستیتوهای زیبایی است و سایت «بازده» گزارش میدهد که این بازیگر در مرکز زیبایی خودش با همکاری پزشکان مختلف و متخصص به بانوان خدمات زیبایی ارائه میدهد. گفتنی است که موسسه او در یکی از گرانترین خیابانهای تهران است.
هدایتی مدیریت رستوران پس از مدیری
محمدرضا هدایتی تیپ ساز خوبی در آثار مدیری بود، اما در هیچ اثر دیگری نتوانست به عنوان بازیگر شاخص شناخته شود. اوج موفقیت هایش محدود به حضور در کمدیهای پویا فیلم و تقلید و لب زدن ترانههای لسآنجلسی است.
هدایتی آگاه به عدم موفقیتش در این حرفه بود. او برای چهره ماندن خوانندگی را امتحان کرد که برایش نتیجهای نداشت و در نهایت رستوران خود را به نام “لندو” راه اندازی کرده است. او متولد چابهار است و غذاهای سنتی سیستانی را در آن غذاهای سرو میکند. حتی نام رستوران او از نام نوعی غذا گرفته شده که در سیستان و بلوچستان طبخ می شود.
پایان دوران لوکسهای تلویزیون و لوستر فروشی
یوسف تیموری با فروکش کردن تب تولیدات آیتمی، در هیچ سریال و فیلم دیگری نتوانست خودی نشان دهد و فعالیت با نقش های طنز مخصوصاً نقش یک پسر دست و پاچلفتی احساساتی و بانمک در ذهن مخاطبان جاخوش کرده به عنوان شغل دوم خود لوستر فروشی را انتخاب کرد.
غفوریان سرنوشتی مشابه پیر پکاجکی
مهران غفوریان تنها کاراکتر مهمی که در عرصه نمایش آفرید بهروز پیرپکاجکی در سریال زیر آسمان شهر بود و پس از سالها تجربهاندوزی، تنها وجه طنازانهاش به عنوان بازیگر، چپ کردن چشمهایش در سریال «در حاشیه» مهران مدیری بود و جشن حافظ به شکل بیهودهای او را دوباره بر سر زبانها انداخت.
در صورتیکه در منظومه آثار نمایشی غفوریان دیده نمیشود. او نیز از آن دسته سلبریتیهایی است که فقط معروف است، بی آنکه کار و اثر متفاوتی ارائه کرده باشد، در نتیجه بیکاری مستمر مثل سایر همکاران گریبانش را میگیرد و او نیز با توجه به غذادوستیاش در عرصه رستوران داری حضور پرنگی دارد.
سپند و کمند امیرسلیمانی نجیبهای تلف شده!
سپند و کمند امیرسلیمانی استعداد های تلف شده سینما و تلویزیون است، مخصوصاً سپند که میتوانست ستاره شاخص سینمای ایران باشد، اما سیکل معیوب سینمای ایران تولید بازیگر اگزجره میکند که خروجی آن حامد بهداد و نوید محمدزاده است. در نتیجه این خواهر و برادر با توجه به اینکه از سلامتترین و خانوادهدارترین هنرمندان کشور هستند، در سینما و تلویزیون چندان موفق نبودند. امیرسلیمانی خواهر با توجه به اینکه با یک عکاس ازدواج کرده بود به سراغ هنر عکاسی رفت و یک آتلیه عکاسی تاسیس کرده که در زمان فراغت از بازیگری به عنوان شغل دوم در آنجا مشغول است.امیر سلیمانی برادر هم یک رستوران دارد که یکی از شلوغترین و پرمشتریترین رستورانها، در میان سلبریتیهاست. به هر حال خانواده امیرسلیمانی نسبت به سایر همتایان و همکاران خود از محترمترین سلبریتیها به شمار میروند.
پیمان معادی، ساعت فراموشی در ساعت فروشی
معادی ادعای بازیگری در عرصه بینالمللی را دارد اما به نظر میرسد حضور در آثار هالیودی هم با توجه به گرانی دلار کفاف زندگی معادی را نمیدهد. شاید بتوان به این موضوع هم اشاره کرد که معادی صرفاً بازیگر خوبی است که تواناییاش محدود به عرصه بازیگری میشود و در حوزه های دیگر چندان موفق نیست. معادی به دلیل علاقه وافرش به ساعت، در شهرک غرب تهران صاحب گالری ساعت است.
اشکان خطیبی، رعنا نشد اما رعنا را تاسیس کرد
اشکان خطیبی در بازیگری از همان ابتدا هم مشخص بود به جایی نمیرسد و در نتیجه با چند سریال و حضور در شوء های تلویزیونی به شهرت رسید. سینماگران رابطه کاری خوبی با خطیبی در سینما ندارند. خطیبی متمرکز روی اجرای تئاترهای موزیکال توام با آوازخوانی (لالهزاری مدرنتر) است. در نتیجه آنقدر باهوش بود که میدانست در مسیر فعالیتهای هنری و سینمایی به جایی نخواهد رسید و از شهرت بدست آمده به خوبی استفاده کرد و به عنوان شغل دوم اقدام به رستوران داری کرد و یک رستوران به نام رعنا را راهانداخت. در میان بازیگران و چهرههای شناختهشده سینما و تلویزیون اشکان خطیبی اولین کسی بود که به سمت رستورانداری رفت.
درخشانی بازیگر فصلی و فست فودی
سام درخشانی هم مهره چندان جدی در حوزه بازیگری نیست و اگر سریال پژمان با حضور او ساخته نمیشد، او هم در این عرصه حذف شده محسوب میشد. اما قبل از پژمان فستفودش به راه انداخت و با پژمان دوباره مطرح شد. درخشانی چون قابلیت قابل اعتنایی ندارد بزودی از این عرصه محو خواهد شد و فعالیت فست فودیاش را گسترش خواهد داد.
علی مصفا
اگر تاریخ سینمای ایران را منهای نام مصفا فرض کنیم، هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. کما اینکه او را بیشتر به عنوان همسر لیلا حاتمی میشناسند تا لیلا حاتمی را به عنوان همسر او. کارنامه مصفا یعنی، حضور مستمر سایهوار در یک بازه طولانی در سینما که بود و نبودش حتی در فیلم گذشته اصغر فرهادی تفاوت چندانی نمیکند. با این شرایط او هم به جمع کافهدارها پیوسته است. طبقه بالای «سینما جمهوری» جای دنجی هست که حالا به نام کافه مصفا و همسرش «لیلا حاتمی» شناخته میشود و این مکان به عنوان کافه حاتمی شناخته میشود تا مصفا. او درباره راه اندازی این کافه میگوید: «این تریا در حقیقت کافی شاپ نیست. بلکه ما تصمیم گرفتهایم که در طبقه بالای سالن سینما جمهوری فیلمهای مستند و زبان اصلی نمایش بدهیم و در کنار این کار، کافه تریایی هم برای پذیرایی مهمانان و علاقه مندان در نظر گرفتهایم. اما تاکید ما بر کار فرهنگی است». به گفته مصفا قرار است نمایش این فیلمها همراه با جلسات نقد و بررسی باشد و در هر جلسه میهمانان ویژهای حضور داشته باشند.
عزتی تازه به رستوران رسیده
دست فرمان عزتی در بازیگری شبیه غفوریان، رضویان و حتی عطاران است و به زودی او هم از لیست گیشه گردانان سینما حذف خواهد شد. البته او باهوش است و قبل از کمرنگ شدن او هم به جرگه رستوران داران پیوسته است.
رضا عطاران آتلیهدار بدون آتیه
شکست خانم یایا، پایان رضا عطاران در سینماست. اما عطاران با تجربه ساعت خوش، میداند که دورهاش در سینما همچون تلویزیون به پایان خواهد رسید. و او نیز آتلیه عکاسیاش را قبل از ورشکستگی در سینما افتتاح کرده است.
هنری بازیگر ویترینی برای شهرت و طراحی لباس
مهتاب کرامتی در سینما پلههای سقوط را به جای ترقی طی میکند. او فیلم به فیلم بدتر میشود و جاده قدیم منیژه حکمت را یک تنه به زمین زد. شاید اگر هر بازیگر زن دیگری نقش او را ایفا میکرد فیلم با چنین شکستی مواجه نمیشود. این مرحله را هم باید پایان کرامتی تلقی کنیم. کرامتی هیچگاه حتی نزد مخاطبان سینما محبوبیتی نداشته در اوقات بیکاری بیشتر با طراحی مزون و تولید لباسش سرگرم کرده است. او ۱۲ سال است که در یک مزون به کار تولید انبوه لباس مشغول است و برای یکی از برندهای معروف، لباس طراحی کرده و تولید می کند.
رضا صادقی خداحافظ بلک من و بلک شاپ
دوره موفقیت رضا صادقی به پایان رسیده است و فیلم بدون خداحافظی احمد امینی درباره زندگی او را میتوان پایانی برای رضا صادقی دانست. او مدتهاست آهنگ داغی را نخوانده و مشغول فعالیت در فضای مجازی است. کافه مشکی معروف به «بلک شاپ»، تاسیس و تعطیل شد و صادقی قصد دارد دوباره در جهانشهر یا عظیمیه کرج کافه دیگری را افتتاح کند.
بازیگر یا اقتصاد دان؟
رستمی هر چه تلاش میکند و در آثار مختلفی حضور پیدا میکند حتی نمیتواند به مفهوم نیمچه بازیگر یا میکرو سلبریتی نزدیک شود. اما او بیشتر از آنکه استعداد بازیگری داشته باشد، استعداد اقتصادی دارد. او که جوان ترین عضو اتاق بازرگانی ایران و امارات است اکنون مدیر یک شرکت بازرگانی است.
آناهیتا نعمتی
از همان ابتدای فعالیت در سینما و تلویزیون چهره تعجببرانگیزی بود، اما نه به خاطر ویژگیهای ظاهری و بازی متفاوت، او چهره مشهوری بود چون عنوان همسر ابولفضل پور عرب را یدک میکشید و پس از طلاق از این بازیگر محبوب دهه شصت و هفتاد، توفیقی در زمینه بازیگری نصیبش نشد وآنطور که نمناک گزارش میدهد در شوهای لباس حضور دارد و گاهی در پروژه های عکاسی حضور پیدا میکند و این مجموعه فعالیت تنها یک نام دارد؛ مدل.
علی لهراسبی
سلطان بی چون و چرا و تا مدتهای تلویزیون که پس از نسل اولی های پاپ به شهرت رسید، اما دایره شهرت و محبوبیت در موسیقی ایرانی بسیار محدود است و لهراسبی همانطور که خیلی زود آمد، خیلی زود هم رفت. اما در دوره شهرت یک شغل پردرآمد را پذیرفت و به عنوان مدیر پروژه تبلیغاتی یک شرکت خصوصی مشغول به فعالیت شد و آنطور که در نمناک گزارش میدهد او مشغول پول پارو کردن است.
نیکی کریمی
نیکی کریمی هم امالمشاغل سینمای ایران محسوب میشود. کتاب ترجمه میکند، فیلم میسازد، گالری برگزار میکند و … اما در همه مشاغلی که او در آن فعالیت میکند مدیریت یک انستیتو زیبایی تنها شغلی است که با توجه به ظاهر این بازیگر، تخصصیتر از سایر مشاغل اوست و کریمی مثل سایرین که برای ژست بیشتر، کتاب ترجمه میکند، اما مترجم خوبی نیست.
سینماپرس: نامزدهای دریافت جوایز مسابقه ی «نمایشهای رادیویی» سی و هفتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر معرفی شدند.
به گزارش سینماپرس، هیأت داوران مسابقه بخش «نمایشهای رادیویی» جشنواره سی و هفتم تئاتر فجر متشکل از فریبا متخصص، مسعود فروتن، جواد پیشگر، شکرخدا گودرزی و ایوب آقانی نامزدهای دریافت جوایز این مسابقه را معرفی کرد:
بازیگری مرد :
بهرام سروری نژاد برای نمایش «ساعت گرگ» از تهران
میر طاهر مظلومی برای نمایش «باد که می نویسد» از تهران
حسن جویره برای نمایش «شبانه» از اصفهان
بازیگری زن :
سولماز ملکی برای نمایش «گونش» از اردبیل
آزاده حیدرزاده برای نمایش «مزار» از بجنورد
نازنین مهیمنی برای نمایش «حفره ای در زمین» از تهران
نمایشنامه نویسی :
پیمان قریب پناه برای نگارش نمایشنامه «ساعت گرگ» از تهران
سولماز ملکی برای نگارش نمایشنامه «گونش» از اردبیل
آرش عباسی برای نگارش نمایشنامه «باد که می نویسد» از تهران
کارگردانی :
داریوش شهبازی برای کارگردانی نمایش «باد که می نویسد» از تهران
پیمان قریب پناه برای کارگردانی نمایش «ساعت گرگ» از تهران
مهدی آذری برای کارگردانی نمایش «شنود» از رشت
تهیه کنندگی :
فرشاد آذرنیا برای تهیه کنندگی نمایش «باد که می نویسد» از تهران
مهدی آذری برای تهیه کنندگی نمایش «شنود» از رشت
سولماز ملکی برای تهیه کنندگی نمایش «گونش» از اردبیل
انسیه سمیع پور برای تهیه کنندگی نمایش «ساعت گرگ» از تهران
سیده لیلا اسراری برای تهیه کنندگی «عزت تا ثریا» از شیراز
مراسم اختتامیه سی و هفتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر، روز شنبه ۴ اسفند در تالار وحدت برگزار می شود
سینماپرس: تصویربرداری سریال نوروزی «مر قانون» به کارگردانی علیرضا نجف زاده و محمدحسین لطیفی در شرق تهران ادامه دارد.
به گزارش سینماپرس، روز گذشته دوم اسفندماه عوامل سریال نوروزی «مر قانون» به کارگردانی علیرضا نجف زاده و محمدحسین لطیفی به کار خود در یکی از لوکیشنهای اصلی این سریال در منطقه دارآباد پایان دادند و باقی تصویربرداری سریال در منطقهای در شرق تهران انجام میشود.
علی فروغی مدیر شبکه سه سیما و مهدی آذرپندار سرپرست گروه فیلم و سریال شبکه نیز از مهمانان روز گذشته بودند که با تهیهکننده و عوامل به گفتگو پرداختند و در جریان روند ضبط و تولید این پروژه قرار گرفتند.
روز گذشته سکانسی از این سریال تصویربرداری شد که کمال با بازی هدایت هاشمی به همراه خانوادهاش از منزل خود اسبابکشی میکند. در این روز بازیگرانی چون هدایت هاشمی، مهران غفوریان، مرجانه گلچین، ناهید مسلمی، اشکان اشتیاق، شیدا خلیق، اردشیر کاظمی و همچنین دیگر عوامل سریال حضور داشتند.
همچنین در این روز که با تولد مرجانه گلچین بازیگر سریال همراه بود جشن تولدی برای وی گرفته شد.
امیرعباس پیام و مهدی روشنروان متن فیلمنامه این سریال را مینویسند که نگارش آن همزمان با تصویربرداری پیش میرود. تاکنون ۱۰ قسمت از سریال نوشته شده و ۱۰ قسمت از آن نیز به تصویربرداری رسیده و قرار است سریال با ۱۵ قسمت برای پخش در ایام نوروز از شبکه سه سیما آماده شود.
سینماپرس: رئیس رسانه ملی در پیامی رحلت آیت الله محمد مؤمن عضو فقید شورای نگهبان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری را تسلیت گفت.
به گزارش سینماپرس، عبدالعلی علیعسگری رئیس رسانه ملی طی پیامی رحلت آیتالله محمد مؤمن عضو فقید شورای نگهبان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری را تسلیت گفت.
متن این پیام به این شرح است:
انا لله و انا الیه راجعون ارتحال عالم ربانی و فقیه صمدانی، اسوه صبر، جهاد ، مقاومت و پارسایی حضرت آیت الله محمد مؤمن را محضر حضرت بقیه الله الاعظم روحی فدا، رهبرمعظم انقلاب اسلامی ، مراجع عظام تقلید، حوزههای علمیه، بیت معزز و محترم ایشان و مردم شریف ایران اسلامی تسلیت عرض میکنم.
این استاد بزرگ حوزه و شاگرد برجسته امام خمینی (ره) ، همه عمر پر برکت خویش را در راه اسلام ، معارف حقه جعفری، تربیت شاگردان و طلاب علوم دینی و همچنین خدمت در سنگرهای مهم انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی مصروف داشته و همواره در مسیر رهبری انقلاب و نظام اسلامی ثابتقدم بوده است .
از خداوند تعالی برای آن فقید سعید که همواره در ولایت مداری سرآمد روزگار ما بوده است علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت دارم.
سینماپرس: غفوریان گفت: نوروز ۹۸ با سریال «مرقانون» همراه مخاطبان هستم و سال آینده سینمایی «نون خامهای» را کلید خواهم زد.
به گزارش سینماپرس، مهران غفوریان بازیگر سینما و تلویزیون درباره سریال نوروزی شبکه سه اظهار کرد: همکنون مشغول تصویربرداری سریال تلویزیونی «مرقانون» برای نوروز ۹۸ هستیم.
وی در ادامه گفت: مدتی بود مردم از من سوال میکردند که چرا دیگر در سریالها بازی نمیکنم، یکی از دلایل حضورم در سریال «مر قانون» است. درواقع من بازی در این سریال را به خاطر مردم قبول کردم تا نوروز امسال هم کنار مردم باشم.
غفوریان افزود: گروه خیلی خوبی را در این سریال شاهد هستیم و یکی از دلایل حضور هدایت هاشمی، مرجانه گلچین، یوسف تیموری و اشکان اشتیاق است. البته خودم در سریال «مرقانون» نقش فرشید برادر مرجانه گلچین بازی میکنم.
وی درباره بازی در نقشهای کلیشهای بیان کرد: پیشنهاد بازی در چند فیلم سینمایی دارم که شبیه کارهای قبلیام است و سعی میکنم نقشهایی را قبول کنم که متفاوت از نقشهای گذشته باشد. خوشبختانه نقش جدی در فیلم «داش آکل» و «ارادتمند؛ نازنین، بهاره ،تینا» نقش جدی داشتم و منتظر نقشهای متفاوت هستم. البته دغدغه کارگردانی در کنار بازیگری دارم، البته قرار بود آبان ماه فیلم خودرا کلید بزنم اما این اتفاق رخ نداد و سال آینده فیلم «نون خامهای» را کلید میزنم و حدود ۶ ماه با محمدرضا آرین فیلمنامه آن را نوشتیم و تهیهکننده این فیلم علی سرتیپی است.
غفوریان درخصوص سریال «زیر آسمان شهر» توضیح داد: زمانی که خبر ساخت «زیر آسمان شهر» دادم استقبال خوبی را شاهد بودم. رضا عطاران به عنوان مشاورپروژه اعلام آمادگی کرد و این خیلی جذاب است علاقه بسیاری برای ساخت «زیر آسمان شهر۴» دارم، اما هنوز زمان آن قطعی نیست و بستگی به شرایط دارد البته این روزها طرح تاکشو در شبکه نسیم تصویب شده است که خودم آن را اجرا می کنم و قرار است روی آن کار کنم.
سینماپرس: همزمان با روز زبان مادری، نخستین مهروارهی شعر آفرینش میزبان اساتیدی همچون بهاءالدین خرمشاهی، میرجلالالدین کزاری، محمدجواد محبت، محمدکاظم کاظمی، ساعد باقری، سیدعلی موسویگرمارودی و دیگر مفاخر شعر و ادب فارسی بود.
به گزارش سینماپرس، اعضای انجمنهای شعر کانون ۲۶ استان کشور شب گذشته (۲ اسفند) میزبان دهها شاعر برجستهی زبان فارسی بودند.
فاضل نظری مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در بخشی از این دیدار صمیمانه حضور این مهمانان فرهیخته را فرصتی مغتنم برای اعضای کانون دانست تا از اشعار و تجربههای این استادان به عنوان یک کلاس درس بهره ببرند.
بر این اساس در دومین روز از برگزاری نخستین مهرواره شعر آفرینش شاعرانی از ایران، پاکستان و افغانستان گردهم آمده و آثاری در قالب غزل، دوبیتی، چهارپاره، شعر آزاد و شعر سپید را خوانش کردند. این مهمانان همچنین شنوندهی آثار برخی از مربیان و اعضای کانون بودند.
نخستین شاعری که در این محفل به خوانش شعر پرداخت استاد خسرو احتشامی بود. وی در ابتدا از کانون به دلیل تشکیل این محفل و طراحی فرصتی برای حضور نوجوانان در فضای حرفهایتر تشکر کرد. او همچنین از دستاندرکاران «دیدار ماه» به سبب توجه به این امر تشکر کرد.
در ادامه حجتالاسلام ذکریا اخلاقی، محمدکاظم کاظمی، محمدعلی مجاهدیپروانه، میرجلالالدین کزازی، سیدعلی موسویگرمارودی، بهاالدین خرمشاهی، مژگان عباسلو، محمدعلی بهمنی، بیوک ملکی، محمدجواد محبت، محمدسعید میرزایی، اسماعیل امینی، غلامرضا کافی، ساعد باقری، ناصر فیض، عبدالرحمن سعیدیراد، یوسفعلی میرشکاک، حاج علی انسانی، غلامرضا طریقی و هرمز علیپور به خوانش آثار خود پرداختند.
همچنین سیداحمد حسینی متخلص به شهریار پاکستان، مهمان این برنامه بود.
در بخشهایی از این دیدار صمیمانه نوریه گیتیبین، رویا رحیمی و علی باجلان به عنوان اعضا و محبوبه بزمآرا به عنوان کارشناس، آثار خود را با هدف معرفی بخشی از فعالیتهای ادبی کانون به این مهمانان، خواندند.
گفتنی است این مهمانان فرصتی را در اختیار نوجوانان و جوانان قرار داده و در پایان نشست به گفتوگو با علاقهمندان شعر و ادبیات فارسی پرداختند.
سینماپرس: کارگردان انیمیشن کوتاه «وینگ» درباره قصه فیلمش که در جشنواره پویانمایی تهران حضور دارد، صحبت کرد.
به گزارش سینماپرس، بهزاد هاتف کارگردان انیمیشن کوتاه «وینگ» که فیلمش برای حضور در بخش بینالملل یازدهمین جشنواره پویانمایی تهران پذیرفته شده درباره داستان فیلم خود گفت: فیلم انیمیشن کوتاه «وینگ» تلفیقی از ۳ داستان قدیمی است؛ داستان لاکپشت و خرگوش، لاکپشت و لکلکها و غول چراغ جادو، البته شخصیت اصلی داستان لاکپشتی است که آرزوی پرواز دارد.
وی با اشاره به اینکه ساخت این فیلم که حدود ۱۵۰ ثانیه است نزدیک به ۲ ماه پیش به پایان رسیده است، افزود: لاکپشت دراین فیلم برای رقابت و مسابقه با خرگوش از غول چراغ جادو میخواهد که به او بال بدهد و اسم فیلم نیز به همین دلیل «وینگ» انتخاب شده است.
این کارگردان درباره فعالیتهای خود در حوزه انیمیشن گفت: من فعالیت در انیمیشن را از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کردم. دوره نهم جشنواره بینالمللی پویانمایی تهران بهترین دورهای بود که به یاد دارم زیرا فیلمهای بسیار خوبی در این جشنواره شرکت کرده بودند و از داوران و هنرمندان سرشناسی هم برای شرکت در این جشنواره دعوت شده بود.
هاتف در بخش دیگر صحبتهایش درباره روند تولید انیمیشن در ایران توضیح داد: مهمترین مشکل در ایران تامین بودجه است. من برای ساخت فیلم «وینگ» هیچ سرمایهگذاری پیدا نکردم و در آخر با هزینه شخصی خودم این فیلم را ساختم.
وی در پایان اظهار کرد: برای پیدا کردن تهیهکننده به منظور ساخت انیمیشن به دفاتر تهیهکنندگان زیادی رفتم اما هیچکدام از آنها رغبتی برای ساخت این انیمیشن نشان ندادند و نبود سرمایهگذار بزرگترین مشکل فعالان حوزه انیمیشن در ایران است.
یازدهمین جشنواره بینالمللی پویانمایی تهران از ۱۲ تا ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در خیابان حجاب با نمایش آثار منتخب داخلی و خارجی در چند بخش میزبان هنرمندان و علاقهمندان خواهد بود.