X

بایگانی مرداد 21, 1398

دفتر سینمایی

کارگردان «ماهی و برکه» فیلم جدید می‌سازد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: علی براتی کارگردان سینما از ساخت تازه ترین اثر سینمایی خود با هدف حضور در جشنواره فیلم فجر خبر داد.

به گزارش سینماپرس، علی براتی نویسنده و کارگردان سینما، درباره جدیدترین فعالیت سینمایی خود به باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: حدود دو هفته آینده پیش تولید «ابوکهف» که تقریباً چهل روز خواهد بود را آغاز می‌کنیم. هدف ما حضور در جشنواره فیلم فجر است.

این کارگردان افزود: این فیلم روایتی واقعی از زندگی شخصی است که پس از جنگ، قطع نخاع می‌شود، اما اتفاقی رخ می‌دهد و او راه می‌رود و پس از آن شروع به طبابت می‌کند و …

براتی ادامه داد: این کار به نویسندگی و کارگردانی خودم ساخته می شود. فیلمبرداری آن در ایران، مصر و مراکش خواهد بود و حدود پنجاه جلسه به طول می انجامد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نقد تکنولوژی و آینده بشر در سریال «غرب وحشی» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: جاناتان نولان که به‌همراه برادرش کریستوفر نولان در سینما خلق آثاری همچون «ممنتو»، سه‌گانه «بتمن» و «بین ستاره‌ای» را رقم زد، با دغدغه‌های مشابهی سراغ سریال‌سازی آمد و نتیجه کارش، مجموعه موفق «جهان غرب» است.

به گزارش سینماپرس، «جهان غرب» ابتدا نام یک فیلم فراموش‌شده با همین داستان کلی بود که نولان به‌همراه تیمش براساس آن، سریال پرطرفدارشان را برای شبکه اچ‌بی‌او ساختند.

«جهان غرب» تلفیق کنجکاوی برانگیزی از ژانر وسترن با علمی-تخیلی است. وسترن، از این هم بارها با ژانرهای دیگر ترکیب شده بود. مثلا آنا لیلی‌امیرپور، فیلمساز ایرانی‌الاصل، فیلمی باعنوان «دختری آرام در شب به خانه می‌رود» را ساخت که تلفیق عجیبی از وسترن، فیلمفارسی و ترسناک خون‌آشامی بود. ‌یا درمورد ترکیب ژانر علمی-تخیلی با ژانرهای دیگر، به‌عنوان معروف‌ترین نمونه‌ها می‌شود از «جنگ ستارگان» نام برد که حماسه را با علمی-تخیلی ترکیب کرده یا «بیگانه» ریدلی اسکات که تلفیقی از ژانر وحشت با علمی-تخیلی است. در «جهان غرب» این تلفیق از اثر بیرون نمی‌زند و انسجام دارد.
داستان کلی «جهان غرب» در آینده می‌گذرد؛ یک شرکت بزرگ به نام دلوس، پارک تفریحی غرب وحشی را ساخته است که در آن ربات‌های شبیه‌سازی شده‌ای باعنوان «میزبان» دراختیار انسان‌ها قرار می‌گیرند تا هرطورکه انسان‌ها می‌خواهند با آنها رفتار کنند. پارک بی‌قانونی که میزبان‌ها نمی‌توانند هیچ صدمه‌ای به میهمانانش بزنند؛ پس بیراه نیست که دوران رنجرها، هفت‌تیرکش‌های یاغی و جایزه‌بگیرها برای پارک انتخاب شده است.
عموما انسان‌های ثروتمندی که از زندگی ماشینی و مرفه خود خسته شده‌اند، به پارک می‌آیند تا به سیاق دوران جنگ داخلی آمریکا خودشان را خالی کنند و از ماجراجویی در پارک لذت ببرند.
روند به جریان‌افتادن خط اصلی داستان، کمی کند است و نویسندگان نتوانسته‌اند به‌خوبی مخاطب را با داستانک‌ها و شخصیت‌های فراوان سریال از ابتدا آشنا کنند. به‌همین‌دلیل در قسمت‌های ابتدایی، روند اثر گنگ و مبهم به‌نظر می‌رسد. ضعف اصلی سریال هم دقیقا همین شلوغ‌بودن آن با داستانک‌های فراوان است که در زمان‌های مختلف با فلاش‌بک و فلاش‌فوروارد قصه‌شان را می‌بینیم. تفاوت قابل توجه سریال با فیلم، در این است که سریال عموما از طریق عنصر غافلگیری و پیچش داستانی و واردکردن شوک به مخاطب کشمکش می‌سازد درحالی‌که هنر فیلم‌های درخشان در تعلیق و انتظار است. بنابراین، در سریال‌های پرطرفدار، اطلاعات مخاطب کمتر از شخصیت‌های داستان است. در «جهان غرب» نیز دقیقا این رودست‌زدن‌ها به مخاطب، بار اصلی غنای داستان را به دوش می‌کشند.
این گنگی قصه به‌همراه بازی مداوم با زمان وقوع اتفاقات و ارجاع به رویاهای شخصیت‌ها، از نظر لحن، به سوررئالیسم نزدیک می‌شود. هر چند این لحن، از ضعف روایت‌پردازی به‌وجود آمده و نه غنای دراماتیک غرق‌شدگی در دنیایی سوررئال.
نگاه نولان در این اثر، به جهان‌بینی بدبینانه کوبریک، پل تامس اندرسون و پازولینی درباره ذات پلید انسانی نزدیک می‌شود. شرارت و عمل غریزی انسان در سریال نولان بی‌لکنت بیان می‌شود.
اندیشه نولان در «جهان غرب»، کاملا الحادی و غیرعرفانی است. در «جهان غرب»، داستان خلقت مورد تردید قرار می‌گیرد و موضع علمی مفرط فیلمساز برای معنویت محلی از اعراب قائل نیست. یکی از مهم‌ترین درون‌مایه‌های سریال «جهان غرب»، بحث درباره کیستی انسان و مرز بین انسان مختار و «میزبان» بی‌اختیار است. درون‌مایه‌ای که بارها سوژه ساخت فیلم‌هایی مثل «بلید رانر» و «هوش مصنوعی» بوده است.
در «بلید رانر» ریپلکنت‌ها، به‌عنوان موجودات پوست و گوشت‌داری با ظاهر انسان، در آینده برای خدمت به بشر خلق شده بودند. ریپلکنت‌ها به‌دلیل هوش زیاد و توانایی فیزیکی بهتر از انسان، طغیان می‌کردند و علیه او وارد عمل می‌شدند و در انتها انسان پلیدتر از ریپلکنت و ریپلکنت انسان‌تر از خود انسان به تصویر کشیده می‌شد.
حالا دغدغه مشابهی درباره مرز تفاوت انسان و مخلوق خودش، در «جهان غرب» می‌بینیم که بسیار وامدار «بلید رانر» است.
در «جهان غرب»، بیش از هر چیز مرز تفاوت انسان و مخلوقش (میزبان)، خودآگاهی به‌جای احساس معرفی می‌شود. اینکه یک میزبان بتواند بلایی که انسان‌ها به‌سرش می‌آورند را به‌خاطر بیاورد، به این مهم آگاه شود و برخلاف برنامه‌ریزی انسان‌ها عمل کند، اساسی‌ترین غایتی است که میزبان برای تحقق آن به تکاپو افتاده است.
مساله جبر و اختیار در «جهان غرب» بسیار پررنگ بررسی‌شده و مرز بین اختیارداشتن انسان و مجبوربودن میزبان مورد تردید قرار می‌گیرد.
ویلیام به‌عنوان یک انسان غنی از ثروت، برای یافتن معنای زندگی به‌دنبال هزارتویی می‌گردد که بنابر تصور او، می‌تواند به زندگی بعضی از میزبان‌ها رنگ‌وبوی انسانی ببخشد. او می‌خواهد میزبان‌ها از پیش شکست خورده نباشند و برای همین هدف، کل پارک را به‌دنبال هزارتو می‌گردد.
آرنولد، سازنده اولین نسل از میزبان‌ها پس از رنجی که در زندگی متحمل می‌شود، به این نتیجه می‌رسد که جوهره زندگی درد و آلام است.
او در تلاش است تا میزبان‌ها را به گونه انسانی برنامه‌ریزی کند و جلوی سودجویی شرکت را بگیرد. میزبان‌های نسل اول، همواره با ندایی از آرنولد در درون خود مواجهند که آنها را به خودآگاهی دعوت می‌کند.
رابرت، همکار آرنولد با او مخالف است و بعد از مرگ آرنولد، پارک را به محلی برای تخلیه غرایز انسان‌ها تبدیل می‌کند.   در پایان این سریال، جهان برایمان پوچ‌تر و بی‌ارزش‌تر از همیشه معنا می‌دهد. رنج و درد به‌عنوان عناصر همیشگی زندگی، بیش از هر زمان در نظرمان سنگینی می‌کند و انسان، به‌خصوص انسان مدرن را تاریک‌تر و پلیدتر از همیشه می‌بینیم.

تکنولوژی همیشه و همه‌جا آنقدر محبوبیت نداشته است که برای کشورهای هنوز توسعه‌نیافته، شوق‌انگیز و جذاب بوده باشد. شاید هنوز در بعضی از نقاط دنیا، بهره‌مندی از امکانات تکنولوژیک آنقدر شوق‌انگیز باشد که حسرت‌های ناشی از نبود آن، اجازه ندهد مردم آن مناطق حال کسانی که از عوارض جانبی این دارو به مرضی جدیدتر دچار شده‌اند را درک کنند. اما در خود کشورهای غربی، نقدهایی مستوفا به تکنولوژی و آینده‌ای که ممکن است برای بشر رقم بزند، جریان دارد. تکنولوژی صرفا یک امکان فنی برای راحت‌ترکردن زندگی روزمره نیست، بلکه آن را به تعبیری می‌توان پیوست فنی جریان مدرنیته دانست. همیشه این اختراعات نبوده‌اند که روی تفکر بشر تاثیر گذاشته‌اند؛ آنچنان که در اوایل تحولات، اختراع چاپ روی تفکر انسان‌ها اثر گذاشت؛ بلکه کم‌کم در ادامه این تفکر انسان‌ها بوده‌اند که سمت و سوی پیشرفت تکنولوژی را مشخص می‌کردند. مثلا اینکه سینما نزدیک به سه دهه صامت بود، به‌دلیل دست نیافتن انسان‌ها به تکنولوژی ضبط صدا نبوده است. ضبط صدا قبل از ضبط تصاویر اختراع شده بود و حتی قرار بود ادیسون سیستم تصاویر متحرک را به‌عنوان هدیه‌ای اضافی روی سیستم ضبط صدایش رونمایی کند. اما چرا سینما سال‌های سال صامت ماند؟ این قضیه به تفکر غالبی که در انسان غربی آن دوران وجود داشت، ارتباط دارد. یک نوع ارزش‌گذاری خاص وجود داشت که سینما را صامت و البته نه ساکت می‌پسندید. صدا بد نبود اما دیالوگ بد بود. در تئاترهای آن دوره نیز چنین رویکردی دیده می‌شد. حتی ادبیات هم که به‌طور خاص با کلام سروکار دارد، سمت مکتب‌هایی رفت که از معنا داشتن واژه‌ها متنفر بودند و دادائیسم یک نمونه افراطی آن است. پس اینکه بشر مدرن چطور فکر می‌کرد، روی اینکه تکنولوژی چطور پیش برود و چه چیزهایی اختراع شوند، تاثیر داشت و هنوز هم همین‌طور است. ساده‌انگارانه است که هرکس با تکنولوژی مدرن ناساز است یا به آن نقدهای بنیادین دارد را به‌طور مطلق دشمن مفهوم دانش بدانیم. بحث بر سر این است که تکنولوژی ابزاری‌ شده برای به‌بندکشیدن انسان‌ها در یک نظم به‌خصوص. مثلا اگر کسی بانک و بانکداری را قبول نداشته باشد، آیا می‌تواند خارج از فضای پولی جهان که تحت تاثیر بانک‌ها هستند، زندگی کند و حتی در هیچ شعبه‌ای حساب نداشته باشد؟ سیستم آموزشی، نظم ارتباطی نوین و بسیاری از چیزهای دیگر که از لوازم پست‌مدرنیسم هستند و با ابزار تکنولوژی بر انسان مسلط شده‌اند او را به‌سمتی می‌برند که رهایی از آن به‌سادگی ممکن نیست یا شاید به‌هیچ‌وجه ممکن نباشد. در نقد مدرنیسم دو نگاه غالب وجود دارد که وادی هنر هم از مشرب آنها بسیار نوشیده است. یک نگاه با آنکه به علم‌زدگی رایج نقد اساسی دارد، خودش دچار نوعی علم‌زدگی است. نگاه ماتریالیستی و غیرمعنوی به پدیده مدرنیته و نقد آن از این موضع، محصول چنین نگاهی است. می‌شود اکثر فیلم‌هایی که جریان روشنفکری غرب در نقد مدرنیته ساخته‌اند را چنین ارزیابی کرد. «بازگشت به معنویت از دست رفته» یا «حرکت به‌سوی معنویت در فردای پیش‌رو» نوع دیگری از نگاه به این موضوع هستند. تم بازگشت یک تم مسیحی است که پاک‌ترین دوران بشر را روز اول خلقت می‌داند و حرکت به‌سوی معنویت در آینده، با اسلام و بعضی مذاهب دیگر که به موعود می‌اندیشند همخوانی بیشتری دارد. تم مسیحی میل به بازگشت به روز اول خلقت را دارد و گمشده‌اش را در آنجا می‌جوید و موعودگرایان آن گمشده را انتظار می‌کشند و در آینده جست‌وجویش می‌کنند. از اینجا معلوم می‌شود که چرا فیلم‌های آخرالزمانی هالیوود پایان جهان را فروپاشی محض می‌دانند. آنها پاکی محض را نه در آینده، بلکه در روز اول خلقت جست‌وجو و حس می‌کنند که بشر هرچقدر از روز اول خلقت دور شود، بیشتر از پاکی‌اش دور شده است. نقدهای ماتریالیستی به مدرنیسم هم حال و هوای آخرالزمانی را به‌عنوان یک قالب کلی، از فضای مسیحیت کاتولیک وام گرفته‌اند و در این شابلون، طرحی با رنگ غیرمعنوی کشیده‌اند. سریال جهان غرب از همین دسته است؛ یک آخرالزمان تلخ و فروپاشیده در منتهای خمیدگی تیرکی که تکنولوژی از آن بالا می‌رفت. نولان در این فیلم داستان خلقت انسان را زیر سوال می‌برد و اینگونه علیه معنویت موضع‌گیری می‌کند. دغدغه اینکه انسان‌ها با مخلوقات خودشان یعنی ربات‌ها چه رفتار بی‌رحمانه‌ای دارند، در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها مطرح شده و ممکن است به‌نظر یک سانتی‌مانتالیسم بیهوده برسد؛ اما چنین نگاهی برآمده از توهم جایگزینی انسان و خداست. انسانی که باورش شده خدا را کشته و خودش خدا شده است، حالا خدایی خودش را نقد می‌کند. به‌هرحال مدرنیسم چیزهایی را از انسان گرفته که نبودشان روح و روان او را آزرده می‌کند. این نگاه غیرمعنوی به مضرات پدیده تکنولوژی، گرچه متوهمانه است و به‌رغم ژست علمی‌اش، منطق کاملا محکمی ندارد، لااقل می‌تواند نتیجه پارادوکسیکال میل به صعود را در زندگی انسان مدرن نشان بدهد.

*فرهیختگان

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

فرار همسر پادشاه دبی و زنان دیگر از بارگاه آل مکتوم روی آنتن شبکه ۹ استرالیا – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: شبکه ۹ تلویزیون استرالیا اخیرا مستندی درباره فرار همسر حاکم دبی به انگلستان و درخواست طلاق او از دادگاه خانواده این کشور پخش کرده است که پس از روی دادن این اتفاقات و خبری شدن آن در سطح بین‌المللی، اولین گزارش تصویری مبسوط در این‌باره به‌حساب می‌آید.

به گزارش سینماپرس، شبکه ۹ تلویزیون استرالیا اخیرا مستندی درباره فرار همسر حاکم دبی به انگلستان و درخواست طلاق او از دادگاه خانواده این کشور پخش کرده است که پس از روی دادن این اتفاقات و خبری شدن آن در سطح بین‌المللی، اولین گزارش تصویری مبسوط در این‌باره به‌حساب می‌آید. چند وقت پیش بود که خبر فرار ششمین همسر حاکم دبی از بارگاه همسرش و پناهنده شدن او در انگلستان، توجهات بسیاری را به خودش جلب کرد. هیا بنت الحسین، دختر سلطان حسین، پادشاه پیشین اردن و خواهر ناتنی ملک عبدالله دوم، سلطان فعلی این کشور است. او جوان‌ترین زن محمد بن راشد محسوب می‌شد و دو فرزند به نام‌های زاید و جلیله داشت که در این فرار همراه خود برد. هیا اولین زنی نیست که از دست محمد بن راشد فرار می‌کند. پیش از این شمسه، دختر ۳۷ ساله حاکم دبی و پس از او لطیفه خواهر ۳۳ ساله‌اش هم این کار را انجام داده بودند. شمسه این فرار را وقتی انجام داد که ۱۹ ساله بود، اما تلاشش ناکام ماند و ماموران پدرش او را از کمبریج انگلستان ربودند و روز بعد به دبی بازگرداندند. لطیفه سال‌ها پس از او اقدام به فرار کرد و یک مقام اطلاعاتی سابق فرانسه در قایقی منتظرش بود تا با هم به هند بروند. اما لطیفه هم درنهایت موفق نشد و کماندوهای پدرش او را در نزدیکی سواحل هند ربودند و به دبی بازگرداندند.

لطیفه قبل از فرار ویدئویی منتشر کرده بود که در آن حرف‌های صریح و بی‌پرده و هولناکی درباره پدرش می‌زد. او به فرار خواهرش شمسه هم اشاره داشت و گفته بود که شمسه از آن روز تا به حال تحت نظر نیروهای پدرش در بازداشت است و به او مواد مخدر می‌دهند. سال گذشته بی‌بی‌سی انگلیس مستندی درباره فرار لطیفه ساخته بود. حالا اما نوبت به شاهزاده هیا رسیده که از حریم سلطان فرار کند. هیا تا اینجای کار از دو دختری که نامادری‌شان بوده، موفق‌تر عمل کرده است. او لااقل موفق به فرار شد و قرار است دادگاهی در انگلستان درخواست طلاقش را مورد بررسی قرار دهد. مستند نیم‌ساعته‌ای که شبکه ۹ استرالیا درباره فرار هیا بنت‌الحسین ساخته، از ترس افتادن در دام‌های حقوقی و شکایت حاکم دبی، بسیار محافظه‌کارانه تولید شده و حتی خیلی از مسائلی را که راجع‌به آنها اطلاعاتی در فضای وب وجود دارد، به عمد در خودش نگنجانده است.

بن‌راشد آل‌مکتوم مرد ثروتمندی است که تعداد قابل‌توجهی از بهترین وکلای بین‌المللی را در اختیار دارد و حالا در آستانه دادگاه همسرش، ممکن است هر حرفی که فضای افکار عمومی را علیه او تحریک کند، با شدیدترین واکنش‌های حقوقی پاسخ بدهد. در این مستند به ماجرای لطیفه هم اشاره شده و بخش‌هایی از ویدئوی جنجالی او که قبل از فرار ضبط کرده بود، نمایش داده می‌شوند. اما این مستند تنها قسمت‌های خنثی و بی‌خطر ویدئوی لطیفه را پخش می‌کند، چون نمایش نکات چالش‌برانگیز آن می‌تواند با شکایت حاکم دبی مواجه شود. این فیلم شاید بیشتر از هیا همسر حاکم دبی، در مورد لطیفه دخترش حرف‌های جالبی زده باشد. مستند عملا سعی می‌کند با زبان بی‌زبانی راجع‌به آنچه در بارگاه حاکم دبی رخ می‌دهد، کدهایی داده باشد. این سومین فرار علنی‌شده محارم محمد بن زاید آل‌مکتوم از دبی است و حتی قبل از بررسی جزئیات آن می‌شود این نکته کلی را جدی گرفت که شرایط ناگواری برای زنان حرم دبی وجود دارد، وگرنه بارها دیده نمی‌شد که فرار کنند.

در همان اوایل پخش فیلم، روایتی از فرار لطیفه مطرح می‌شود و مصاحبه‌شونده‌ای به نام مارکوس که پسرخاله هیا بنت‌الحسین است، در مقابل مجری مستند می‌نشیند. مارکوس قبلا زن بوده و با تغییر جنسیت نامش را هم تغییر داده است. البته او هم حرف خاصی نمی‌زند که برای سازندگان مستند بار حقوقی داشته باشد. ساخت و پخش این مستند را به نوعی می‌توان صرفا ارسال کدهایی به ذهن مخاطب قلمداد کرد که به او می‌گویند در حرم حاکم دبی خبرهای تلخی در مورد زنان وجود دارد و اگر دوست داری پیگیری‌اش کن و جزئیات آن را دربیاور؛ چون ما اجازه نداریم بیش از این حرف بزنیم. به‌طور مثال فیلمی که لطیفه آل‌مکتوم برای بیان دلایل فرارش منتشر کرده بود و بخش‌های بی‌خطری از آن در این مستند پخش شد، حاوی نکات هولناکی است که مخاطب وقتی در این مستند از وجود آن باخبر شد، می‌تواند خودش سراغ‌ آن برود و نسخه کامل را تماشا کند. این فیلم ۳۹ دقیقه‌ای را لطیفه به زبان انگلیسی ضبط کرده تا مخاطبان بین‌المللی داشته باشد و در آن عنوان می‌کند که در حرم حاکم دبی، کودکان را در یک‌سالگی از مادرشان جدا کرده و به دایه می‌سپارند و این کودکان گاهی حتی تا زمان بزرگ‌شدن نمی‌دانند مادرشان کیست.

سرتاسر مستندی که شبکه ۹ استرالیا ساخته، تلاشی برای القای این نکته است که زنان حرم دبی شرایط بسیار ناگواری دارند، اما به‌دلیل ترس از مسائل حقوقی، نمی‌تواند بگوید که این مسائل ناگوار چه چیزهایی هستند. پیش از این دو دختر محمد بن راشد تلاش‌های ناکامی برای فرار از دبی داشتند و حالا که هیا بنت‌الحسین موفق به چنین کاری شده و دو کودک ۸ و ۱۱ ساله‌اش را با خود برده است، جلیله دختر ۱۱ ساله حاکم‌ دبی با پدرش تماس گرفته و به او گفته است که نمی‌خواهد برگردد. زندگی مجلل و اشرافی زنان حرم دبی به‌قدری پرزرق و برق است که نمایش آن حتی مخاطبان اروپایی و آمریکایی را هم در رشک و حسرت فرومی‌برد. این نکته را می‌شود از نوع نمایش نماهایی که مربوط به زندگی اشرافی خاندان سلطنتی این امارت‌نشین است، در همین مستند استرالیایی هم فهمید. اما آنها چرا می‌خواهند فرار کنند و چه شرایط هولناکی بر این زنان تحمیل شده است؟ لطیفه در این فیلم می‌گوید همه چیز داشته به جز حق انتخاب. نکته جالب در مورد مستند شبکه استرالیا این است که از ابتدا تا انتها درباره زنان حرم حاکم دبی است، اما حتی یک نما از زنان باحجاب دیده نمی‌شود. حاکم دبی هیچ اعتقادی به حجاب اسلامی ندارد و زنان و دخترهایش همه‌جا همراه او بدون پوشش اسلامی حضور دارند.

این احتمالا خلاف تصور عمومی از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس است و در ضمن، این نکته را به ذهن می‌رساند که آزادی پوشش و زندگی مرفه، نتوانسته کاری کند که این زن‌ها احساس کنند حق انتخاب دارند و حتی کار به آنجا می‌کشد که پیچیده‌ترین نقشه‌ها را برای فرار می‌کشند و خطرناک‌ترین قمارها را برای خلاصی از دبی انجام می‌دهند.

در مستند شبکه ۹ استرالیا بدون اینکه واژه آدم‌ربایی مورد تاکید قرار گیرد، اتفاقی که درباره شمسه و به‌خصوص لطیفه رخ داد، به همین شکل روایت می‌شود. حاکم دبی هربار قبل از اتمام عملیات آدم‌ربایی، احتمال این را هم می‌داد که در ربودن سوژه و عودت آن به دبی موفق نباشد و کار به دادگاه‌هایی در کشورهای خارجی بکشد و بر همین اساس، تا پیش از اتمام هر عملیات، جوانب احتیاط را به لحاظ حقوقی رعایت می‌کرد. مثلا در همین مستند شبکه ۹ استرالیا عنوان می‌شود که بن‌راشد یک ساعت رولکس به دوست شمسه هدیه داده بود تا اجازه شنود تلفن‌هایش را بدهد. این سطح از پایبندی به قوانین داخلی، برای یک پادشاه بسیار عجیب است، درحالی که مدتی بعد، شمسه را از وسط شهر کمبریج می‌دزدند و قانون انگلستان را زیر پا می‌گذارند. بن راشد باید جوانب احتیاط را رعایت می‌کرد و قبل از اینکه بفهمد عملیات ربایش موفق خواهد بود یا نه و باید لغو بشود یا می‌توان آن را انجام داد، برای دادگاهی احتمالی در کشورهای خارجی خودش را آماده می‌کرد و شنود یک خط تلفن را هم به پیروی از قانون انجام می‌داد. او حالا در آینده‌ای نزدیک چنین دادگاهی را نه درباره دخترش، بلکه درباره همسرش که خود شاهزاده‌ای عرب است، پیش‌رو دارد. هیا بنت‌الحسین گفته که در خطر قرار دارد و این مدعای حقوقی با شعری که بن راشد برای فرار او سرود و در فضای مجازی منتشر کرد، جور درمی‌آید؛ «رفتار شیطانی‌ات کمکی به تو نخواهد کرد/ برای من فرقی نمی‌کند که تو مرده‌ای یا زنده.»

ماجرای زنان حرم دبی، یکی از جذاب‌ترین سوژه‌ها برای فیلمسازی، چه در سینمای مستند و چه داستانی است. البته ثروت امیر دبی و نفوذ او در بسیاری از کشورهای دنیا ممکن است خیلی از فیلمسازان را نسبت به پیگیری چنین سوژه‌هایی منصرف کند. در آمریکا فیلمی سینمایی درباره قاچاق زنان به دبی برای سوءاستفاده جنسی ساخته شده بود. در ایران هم فیلم «لاتاری» با اشاره به همین موضوع ساخته شد، اما بحث زنان حرم دبی جز در یکی، دو مستند محتاط و محافظه‌کارانه تا به حال در سینما به‌طور جدی مطرح نشده و سینمای داستانی هم به‌طور کلی سراغ این موضوع نرفته است؛ همان‌طور که ترورهای نیروهای امنیتی عربستان تا به حال سوژه فیلم‌های جاسوسی در سینمای داستانی قرار نگرفته‌اند.

سه مستندی که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت درباره شیوخ حاشیه خلی جفارس هستند. البته مستندهای بسیار دیگری در این رابطه ساخته شد هاند که به سفارش خود شاهان منطقه بوده است:

   

نیویورک‌تایمز-ارتباط بن سلمان با قتل خاشقچی مستـنــد کوتـــاه امــا بسیــــار جنجالی

نیویورک تایمز درباره قتل جمال خاشقجی، یکی از پربیننده‌ترین روایت‌هایی بود که از این اتفاق پرسروصدا در سرتاسر جهان منتشر شده است. اساسا قتل جمال خاشقجی بی‌اینکه مخاطبان بسیاری او را پیش از این اتفاق بشناسند، خودبه‌خود خبر شوک‌آوری بود. یک روزنامه‌نگار که تبعه دولت سعودی است، در ترکیه برای ثبت ازدواجش ناچار می‌شود مدارکی را از موطن اصلی‌اش دریافت کند. دولت عربستان به محض اینکه می‌فهمد آقای روزنامه‌نگار قرار است به کنسولگری برود، تیمی را جهت ترور او به این کشور می‌فرستد. جمال خاشقجی به همراه نامزدش تا دم در کنسولگری می‌آید و وقتی داخل می‌شود، او را کشته و تکه‌تکه می‌کنند و با یک ون به خانه سر کنسولگری عربستان در استانبول می‌فرستند و بلافاصله تکه‌های بدن او با یک جت اختصاصی از ترکیه خارج می‌شود. این اتفاق همه دنیا را تکان داد. رژیم سعودی از ابتدا دست داشتن خودش در قضیه را تکذیب کرد، اما پافشاری‌های ترکیه و افشای متناوب اسنادی در این زمینه اجازه نداد این تکذیب‌ها معتبر بمانند.

سپس محمد بن‌سلمان عنوان کرد که این اتفاقات کار نیروهای خودسر در عربستان بوده و یک تصمیم کلان حکومتی نبوده است. تا همین جای کار آبرویی برای سعودی‌ها باقی نمانده بود. اگر آنها از تحلیل‌های تلویزیونی خاشقجی که تعداد بسیار محدودتری از مخاطبان آن را می‌دیدند، ناراحت بودند، حالا کسانی که از قتل وحشیانه او خبر داشتند، به صدها میلیون یا حتی چند میلیارد مخاطب در رسانه‌های جهان می‌رسید. اما رسوایی‌های حکومت سعودی در همین جا متوقف نماند. مستند ۱۰دقیقه‌ای نیویورک‌تایمز، مثل آب در خوابگه مورچگان بنیان‌های هر نوع توجیهی از سمت بن‌سلمان راجع‌به دست داشتن در قضیه قتل خاشقجی را زیر سوال برد. این مستند با معرفی تک‌تک اعضای دو تیمی که برای ترور خاشقجی، شب قبل از واقعه با یک جت شخصی و دیپلماتیک به ترکیه آمده بودند، شروع می‌شود. مصطفی المدنی که شباهتی به خاشقجی داشت و قرار بود بعد از قتل او به‌عنوان بدلش از مقابل دوربین‌های مداربسته عبور کند، در همین مستند معرفی شد.

سازندگان مستند اشاره می‌کنند المدنی، پس از قتل خاشقجی، لباس‌های او را پوشیده و از در پشتی کنسولگری خارج شده است؛ اما کفش‌هایش را با کفش مقتول عوض نکرده و از همین طریق رد او را می‌گیرند و در تمام شهر دنبالش می‌کنند؛ یعنی هرجا که تصویری از او در روز واقعه وجود دارد، مورد بررسی قرار می‌گیرد. اگرچه این اطلاعات پیش از این به‌طور پراکنده توسط رسانه‌های ترکیه منتشر شده بود، شکل منسجم و خلاصه و قابل‌نتیجه‌گیری آن در مستند نیویورک‌تایمز قابل‌تحسین است. اما برگ برنده این مستند کوتاه، معرفی ماهر مطرب، رهبر عملیات ترور است؛ مرد کریه‌المنظر و ترسناکی که در تمامی تصاویر، چشمانی بی‌روح دارد و روایت مستند نیویورک‌تایمز هم به‌رغم گزارشی بودنش از اظهارنظر درباره این چهره هولناک پرهیز نمی‌کند. مستند نشان می‌دهد که ماهر مطرب در سفرهای دور دنیای محمد بن‌سلمان به هیوستن، بوستون، نیویورک، مادرید و پاریس همراه او بوده و نتیجه می‌گیرد که این شخص، یک مقام بلندپایه حکومت عربستان است و قتل خاشقجی می‌تواند بدون اطلاع محمد بن‌سلمان صورت گرفته باشد.
 

تلویزیون ایران- فاجعه منا

«تنگی نفس» نام مستندی ۶۰ دقیقه‌ای به کارگردانی فرود عوض‌پور است که روایت خاص و نفس‌گیری از فاجعه منا را برای نمایش انتخاب کرده. عوض‌پور اهل لرستان است، اما برای انتخاب سوژه‌ای راجع‌به فاجعه منا، سراغ یک کاروان از اهالی قائمشهر در استان مازندران رفته است. راویان این مستند ۲۵ زن بازمانده از کاروانی هستند که همسران خود را از دست داده‌اند. این کاروان که از قائمشهر عازم حج شده بود، کاروانی ۵۰ نفره شامل ۲۵ زوج از این شهر بوده است که بعد از فاجعه منا فقط ۲۵ نفر که شامل زنان کاروان بودند، به کشور بازمی‌گردند. در مستند به این اشاره می‌شود که به علت شلوغی و گرمای هوا، مردان در روز و زنان شب‌ها به رمی جمرات می‌روند و به همین دلیل زنان این کاروان زنده مانده و بدون همسران خود به کشور بازمی‌گردند. حالا ۲۵ زن بازمانده از این کاروان، روایتگر این فاجعه بزرگ هستند و در کنار آن از اظهارنظر شاهدان عینی دیگر هم استفاده شده است.

تعدادی از زائران زن این کاروان بعد از شنیدن خبر فاجعه به محل حادثه می‌روند و در بیمارستان‌ها و سردخانه‌ها به دنبال همسران خود می‌گردند. بعضی از آنها از بخشی از اتفاقات و حاشیه‌های روی‌داده در منا فیلمبرداری کرده‌اند که از این تصاویر در این مستند استفاده شده است. در حقیقت هشت دقیقه از این مستند یک‌ساعته را تصاویری تشکیل می‌دهد که بازماندگان کاروان قائمشهر گرفته‌اند. کار ساخت این مستند دو روز بعد از فاجعه منا آغاز شد و فیلمبرداری آن در دو شهر تهران و قائمشهر صورت گرفت. «تنگی نفس» در جشنواره سینما حقیقت و تلویزیون ملی ایران هم پخش شد. این مستند مضمون بسیار تلخ و غمباری دارد و حتی نام آن هم نشان‌دهنده این ماجراست.

پخش این مستند نقد و نظرهای بسیاری را برانگیخت. ابوالفضل جلیلی آن را خیلی تلخ قلمداد کرد، مسعود آب‌پرور گفت که فیلم در سطح پژوهش باقی مانده است، اسماعیل برابری آن را دارای چند تم متعدد دانست و البته باقی نظرات درباره‌اش مثبت بود.

الجزیره – ارتباط حاکم بحرین با القاعده

۲۳ تیرماه ۱۳۹۸ بود که شبکه قطری الجزیره در یکی از یکشنبه‌شب‌هایش مستندی بسیار جنجالی درباره حکومت بحرین و رفتارهایش در سطح منطقه منتشر کرد. این مستند از همکاری سازمان اطلاعات بحرین در سال ۲۰۰۳ با گروه تروریستی القاعده برای ترور رهبران معارض و اقدامات تروریستی در ایران پرده برداشت. مستند جدید برنامه معروف «ماخفی اعظم-‌ناگفته‌ها عظیم‌تر هستند» که توسط شبکه الجزیره تولید و با عنوان «اللاعبون بالنار؛ آتش‌افروزان» پخش شد، مهم‌ترین و گویاترین روایتی است که نقش بحرین در حمایت از تروریسم تکفیری و تلاش در ایجاد و گسترش جنگ مذهبی را افشا می‌کند. در بخشی از این مستند به افشای یک طرح محرمانه سرویس اطلاعاتی رژیم آل‌خلیفه در بحرین در سال ۲۰۰۳ پرداخته شده که براساس آن حاکمیت این رژیم عناصری از گروهک تروریستی القاعده را با هدف ترور رهبران برجسته مخالف خود جذب کرده است.

این مستند اسناد محرمانه‌ای شامل اعترافات عوامل اجرایی این طرح را منتشر کرده است که براساس اعترافات آنها، این افراد به‌صورت مستقیم از حمد ‌بن عیسی آل‌خلیفه پادشاه این کشور دستور گرفته‌اند. به‌علاوه، جزئیات فعالیت‌های سه نفر از مسئولان ارشد سرویس امنیت ملی بحرین در این مستند افشا شده و حتی اسامی این افراد مشخص می‌شود؛ این سه افسر اطلاعاتی، عدنان الظاعن، محمد الهزیم و أحمد الشروقی بودند. بعد از این گزارش، فهرست ترورها شامل رهبران سیاسی مخالف بحرین از میان شیعیان از جمله عبدالوهاب حسین رونمایی می‌شود که در سال ۲۰۱۱ به عامل اصلی برپایی اعتراضات مردمی در این کشور تبدیل شد و درحال‌حاضر با حکم حبس‌ابد در زندان‌های رژیم بحرین قرار دارد. این تحقیقات همچنین نشان می‌دهد شاه بحرین شخصا برای آزادی محمد صالح، فرمانده تیم ترور به رایزنی با مقامات سعودی پرداخته است.

او درحالی‌که به دستور مستقیم سیستم امنیتی بحرین به‌دنبال دستیابی به سلاح‌های مورد نظر برای اجرای عملیات ترور بود، در عربستان‌سعودی دستگیر شد و در اعترافات خود گفت «شیعیان رافضی» را بنا ‌به دستور مستقیم پادشاه بحرین و در راستای «خدمت به کشور» هدف قرار داده است. این مستند تلویزیونی همچنین اسناد محرمانه عناصر جذب‌شده القاعده برای سرویس‌های اطلاعاتی بحرین را رونمایی کرده است. از جمله این اسناد نوار صوتی هشام هلال محمد البلوشی است که اطلاعات بحرین در سال ۲۰۰۶ وی را برای انجام ماموریت‌های جاسوسی و عملیات امنیتی در داخل ایران جذب کرده بود، اما مقامات امنیتی ایران موفق شدند در سال ۲۰۱۵ او را که رهبری گروه تروریستی انصارالفرقان را برعهده داشت، به هلاکت برسانند. در واکنش به این مستند، وزیر خارجه بحرین، رسانه‌های قطر را منعکس‌کننده سیاست‌های توطئه‌آمیز یک کشور قانون‌شکن علیه بحرین و امنیت و ثبات منطقه دانست. اما این مستند تنها با واکنش مقامات بحرینی مواجه نشد. وزیر مشاور در امور خارجه امارات، یک روز پس از انتشار گزارش افشاگرانه الجزیره، قطر را مورد هجمه قرار داد و این کشور را به توقف آنچه «بچه‌بازی سیاسی» خواند، دعوت کرد. «انور قرقاش» گفت استراتژی قطر بر برنامه‌های تلویزیونی که تنها مردم خودش مخاطبش هستند، متکی است.

او در صفحه توئیترش، قطر را به افشاگری تهدید کرد و نوشت: «جای دلسوزی دارد چراکه خانه قطر از شیشه است و تاریخ آن مملو از چیزهایی است که باید مخفی شود، رویکرد عاقلانه این است که بحران حل شود، اما چیزی که ما می‌بینیم بچه‌بازی سیاسی، یاوه‌گویی رسانه‌ای و هدردادن حاکمیت و اموال است.»

*فرهیختگان

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تلویزیون منتقد “تلویزیون” شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: برخی از برنامه‌سازان و مستندسازان درخواست کردند یک برنامه تلویزیونی زنده و پویا با موضوع نقد سیاست‌ها، ساختارها، رویکردها و برنامه‌های رسانه‌ملی، ساخته شود.

به گزارش سینماپرس، برخی از برنامه‌سازان و مستندسازانی چون «سهیل کریمی»، «محسن اسلام‌زاده» و «محمدرضا محمدی‌نجات» در واکنش به صحبت‌های معاون سیما در روز خبرنگار، متنی را  منتشر کردند.

در این یادداشت آمده است:

“سیدمرتضی میرباقری معاون سیما در آیین نکوداشت روز خبرنگار اعلام کرد که به شدت علاقه داریم نقد شویم و از رسانه‌ها درخواست کردند که بخش‌های مختلف صداوسیما را نقد کنند. زیرا در جایی دیگر می‌گویند رسانه‌ملی خودش به زبان‌های مختلف منتقد عرصه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.

این مقام مسئول در جملات دیگری هم خطاب به خبرنگاران گفتند:‌ “نقدها را به دیده دل می‌گذاریم و استفاده می‌کنیم”.

اتفاقاً از این شهامت و شجاعت به وجد آمدیم و یک درخواست داریم، با توجه به پیش‌دستی معاون سیما، ‌ دیگر معاونین و مدیران سطوح بالای رسانه‌ملی هم به میدان بیایند و در قالب یک برنامه تلویزیونی پاسخگوی بسیاری از سوالات و ابهامات باشند.

تاکنون شاهد چنین اتفاقی نبوده‌ایم که رئیس سازمان صداوسیما و معاونین ارشد در قالب یک برنامه‌ جلوی دوربین پاسخگوی سوال خبرنگاران و یا حتی مجریان خود رسانه‌ملی باشند.

مثلاً می‌توانند درباره آگهی‌های بازرگانی و شائبه‌هایی که مطرح است یا مشکلات و معضلات موجود در اسپانسرها و حامیان تلویزیونی، یا استفاده از سلبریتی‌ها و دوری پیشکسوتان و کاربلدها از سریال‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی؛ نقد بر خبر و برنامه های برون مرزی… ی. همه این‌ها شاید جزو این سوالات باشد.

امیدواریم این حرفِ حساب معاون سیما برای بالا بردن نقدپذیری و پذیراشدن نقد خبرنگاران تبدیل به یک جامعه هدف رسانه‌ای و باز شدن فضای گفتگوی صریح با رئیس سازمان صداوسیما و مسئولین رده بالا و ارشد و تأثیرگذار رسانه‌ملی شود.

پیشنهاد مشخص ما یک برنامه تلویزیونی زنده و پویا با موضوع نقد سیاست‌ها، ساختارها، رویکردها و برنامه‌های رسانه‌ملی است.

ما به عنوان  برنامه‌ساز و مستندساز ضمن اعلام آمادگی خود برای ساخت چنین برنامه‌ای منتظر این اتفاق مبارک هستیم و درخواست داریم هرچه زودتر گام‌های عملی برداشته شود. ما برای این کار پیش‌قدم شده و آمادگی کامل خود را برای این همکاری منتقدانه اعلام می‌کنیم. “

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«داستان‌های ترسناک» دل تورو گیشه را فتح کرد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: فیلم سینمایی «داستان‌های ترسناک» با اختلاف یک میلیون دلاری «سریع و خشن: هابز و شاو» را در گیشه جمعه پشت سر گذاشت.

به گزارش سینماپرس به نقل از هالیوود ریپورتر، فیلم سینمایی «داستان‌های ترسناک برای گفتن در تاریکی» اقتباسی از رمان پرفروش داستان‌های ترسناک نوشته آلوین شوارتز است که رقابت‌های گیشه جمعه‌ها را هیجان انگیز کرده است.

این فیلم ۸/۸ میلیون دلار در شلوغی اکران‌های ماه آگوست فروش داشت.

داستان‌های ترسناک که به تهیه کنندگی و نویسندگی گیرمو دل تورو است، یکی از پنج فیلمی است که در این هفته به تازگی اکران شده  و تنها فیلم در بین آنهاست که پیش بینی می‌شود تا پایان هفته ۲۰ الی ۲۲ میلیون دلار فروش داشته باشد.

این فیلم امتیاز C را از سینما اسکور دریافت کرده که امتیاز مناسبی برای یک فیلم ترسناک است.

داستان‌های ترسناک بدون شک انتظارات را در گیشه جمعه برآورده کرده است، اما انتظار می‌رود که صدرنشینی آخر هفته را به فیلم سینمایی «سریع و خشن: هابز وشاو» با بازی دواین جانسون و جیسون استاتهام واگذار کند.

هابز و شاو، روز جمعه ۷.۹ میلیون دلار فروش داشت و پشت سر داستان‌های ترسناک قرار گرفت، اما درصورت تحقق پیش بینی‌ها این فیلم می‌تواند ۲۵ میلیون دلار و شاید هم بیشتر فروش داشته باشد و جایگاهش را در رتبه نخست آخر هفته تثبیت کند. به نظر می رسد روز یکشنبه که نهمین روز انتشار این فیلم است، به فروش ۱۰۰ میلیون دلار داخلی دست پیدا کند.

«شیرشاه» هم پشت سر «هابز» و «داستان‌های ترسناک» قرار می‌گیرد و فیلم «دورا و شهر گمشده طلایی» در رتبه چهارم قرار خواهد گرفت. «دورا» امتیاز A را از سینما اسکور دریافت کرده است و در روز جمعه فروش ۶.۵ میلیون دلاری را تجربه کرد. «روز و روزگاری در هالیوود» هم احتمالا پنجمین فیلم پرفروش در این هفته خواهد بود که در این صورت به مرز فروش ۱۰۰ میلیون دلار نزدیک می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«تپلی و من» در سینما آزادی اکران مردمی می‌شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: اکران مردمی فیلم سینمایی «تپلی و من» امشب در سینما آزادی برگزار می‌شود.

به گزارش  سینماپرس، اکران مردمی فیلم سینمایی «تپلی و من» ساخته حسین قناعت روز یکشنبه ۲۰ مرداد ساعت ۲۰:۳۰ در سالن شهر قصه سینما آزادی برگزار می شود.

در این مراسم سیروس گرجستانی، یوسف تیموری، مرتضی زارع، میترا حجار، عباس محبوب، سامیار محمدی، رامین ناصرنصیر، نفیسه روشن و ‌حسین قناعت کارگردان این فیلم حضور خواهند داشت و با مردم به تماشای «تپلی و من» می نشینند.

فیلم سینمایی «تپلی و من» آخرین ساخته حسین قناعت است که از چهارشنبه ۲ مرداد در سینماهای کشور اکران شد.

در این فیلم سینمایی حسن معجونی، میتراحجار، یوسف تیموری، سیروس گرجستانی، نادر سلیمانی، رامین ناصر نصیر، سامیار محمدی، مرتضی زارع، عباس محبوب و حسین پوراسماعیل به ایفای نقش می پردازند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«لوتوس» به جشنواره فیلم محیط زیستی می‌رود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مستند داستانی «لوتوس» ساخته محمدرضا وطن‌دوست به دهمین دوره جشنواره بین‌المللی محیط‌ زیستی استرالیا راه پیدا کرد.

به گزارش سینماپرس، دهمین دوره جشنواره بین‌المللی محیط‌ زیستی استرالیا از ۲ تا ۱۰ آبان‌ماه ۹۸ در شهر ملبورن برگزار می‌شود و مستند داستانی «لوتوس» ساخته محمدرضا وطن‌دوست در بخش مسابقه این رویداد روی پرده می‌رود.
جشنواره بین‌المللی فیلم محیط زیستی استرالیا (EFFA) در سال ۲۰۱۰ با چشم‌اندازی برای اطلاع‌رسانی، مشارکت و الهام بخشیدن به موضوعات زیست محیطی که امروزه بر ما تأثیر می‌گذارد، آغاز شد و از آن زمان به یکی از برجسته‌ترین رویدادهای سبز شرق دور بدل شده است. این رویداد فیلم‌هایی موضوعی از مستعدترین فیلمسازان جهان را به نمایش می‌گذارند.  

«لوتوس» پیش از این، در جشنواره‌های بسیاری حضور داشته و برنده «جایزه نگاه هنری» از جشنواره بین‌المللی فیلم مستند «بیگ‌اسکای» آمریکا، «جایزه الف زرین» بهترین کارگردانی از جشنواره بین‌المللی فیلم «بیروت» لبنان، تندیس فیروزه‌ای ویژه‌ی هیات داوران در بخش بین‌الملل جشنواره سینماحقیقت، تندیس کتاب زرین بهترین فیلم بخش بین‌الملل در جشنواره فیلم رشد و تندیس شایستگی بهترین فیلم در دهمین جشن مستقل سینمای مستند خانه سینما شده است.

این فیلم نامزد بهترین فیلم در جشنواره‌ مستند «شفیلد» انگلستان، جشنواره فیلم «لس‌آنجلس» آمریکا، جشنواره فیلم مستند «ییلهوا» جمهوری چــــک، جشنواره‌ فیلم «منچستر» انگلستان، نامزد کسب چهار جایزه در جشنواره بین‌المللی فیلم «زردآلوی زمستانی» مقدونیه و همچنین کاندیدای بهترین کارگردانی در بیستمین جشن بزرگ سینمای ایران و دهمین جشن مستقل سینمای مستند نیز بوده است.

در این مستند داستانی، زندگی پیرزنی را می‌بینیم که ۱۲ سال در انتظار مجوز ورود به جزیره نشسته است تا به دیدار تنها ساکن آن برود.  

مجری طرح این فیلم موسسه فرهنگی و هنری «خانه فیلم وطن‌دوست» است که با حمایت شهرداری ساری و مشارکت حوزه هنری مازندران، در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تهیه شده است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پروانه ساخت پنج فیلمنامه صادر شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مسعود اطیابی پروانه ساخت فیلم سینمایی «انفرادی» به تهیه‌کنندگی ابراهیم عامریان را دریافت کرد.

به گزارش سینماپرس، شورای صدور پروانه ساخت در جلسه شب گذشته ۱۹ مرداد با پنج فیلمنامه موافقت کرد.

فیلمنامه های «عاشقانه های یونس» به تهیه‌کنندگی سیدحامد حسینی، کارگردانی مهدی حسینی وند و نویسندگی مشترک سیدحامد حسینی و مهدی حسینی وند، «جعبه کوچک فلزی» به تهیه‌کنندگی علی ژکان، کارگردانی محمد بصیری و نویسندگی مشترک علی ژکان و افرا ابراهیم نیا، «انفرادی» به تهیه‌کنندگی ابراهیم عامریان، کارگردانی سیدمسعود اطیابی و نویسندگی حمزه صالحی، «ملاقات خصوصی» به تهیه‌کنندگی ابراهیم طالشی مجیدی، کارگردانی و نویسندگی علی سراهنگ و «روزی دو میلیون» به تهیه‌کنندگی علی سرتیپی، کارگردانی مجید توکلی و نویسندگی جمیله دارالشفایی موافقت شورای ساخت سازمان سینمایی را اخذ کردند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

مدیر شبکه رادیویی اقتصاد منصوب شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: با حکم حمید شاه آبادی معاون صدای رسانه ملی، مدیر شبکه رادیویی اقتصاد منصوب شد.

به گزارش سینماپرس، با حکم حمید شاه آبادی معاون صدای رسانه ملی، محمدرضا مهدیار اسماعیلی به سمت مدیریت شبکه رادیویی اقتصاد منصوب شد.

محمدرضا مهدیار اسماعیلی اقتصاددان و دارای تحصیلات دکتری رشته علوم اقتصادی و عضو هیات علمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) است که پیش از این دبیری شورای اقتصاد معاونت صدای جمهوری اسلامی را عهده دار بوده است

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

داوران «نوایش» معرفی شدند/ عیدانه رادیو نمایش با یک برنامه زنده – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: پخش برنامه زنده «عیداعید» از رادیو نمایش و معرفی داوران جشنواره «نوایش» ۲ خبر امروز از رادیو نمایش هستند.

به گزارش سینماپرس، علیرضا جاویدنیا و قاسم افشار بیستم مرداد ماه مهمان ویژه برنامه زنده «عیداعید» رادیو نمایش می شوند.

«عیداعید» ویژه برنامه رادیو نمایش است که به مناسبت دهه ولایت از بیستم تا بیست و نهم مرداد به صورت زنده از شبکه رادیویی نمایش پخش می شود.

این برنامه شامل بخش های متنوعی مانند: مسابقه، تست گویندگی، اجرای زنده نمایش رادیویی، تست بازیگری، استندآپ کمدی، موسیقی زنده همراه با گفتگو با هنرمندان است که در بخش اجرای زنده نمایشی رادیو، معصومه عزیزمحمدی، بهادر ابراهیمی و فرزاد شیرمحمدی به ایفای نقش می پردازند.

علاقه مندان می توانند هر روز از ساعت ۱۸ تا ۲۰ با مراجعه به رادیو نمایش در میدان ارگ پانزده خرداد، خیابان داور، ساختمان رادیو، محوطه حیاط رادیو نمایش در این ویژه برنامه و جشن رادیویی به مدت ۱۰ روز شرکت کنند.

نویسندگان این برنامه مهدی فراهانی، مهتاب سهیلی نیک، مهدی ازوج هومن و مرجان رضاییان هستند و شهرام راسخ به اجرای استندآپ کمدی می پردازد.

«عیداعید» به تهیه کنندگی علیرضا محمدنیا، با اجرای نگین خواجه نصیر و مهدی طهماسبی و گزارشگری مهران میرحسینی، هر روز ساعت ۱۸ تا ۲۰ به صورت زنده در رادیو نمایش اجرا و از آنتن این شبکه رادیویی پخش خواهد شد.

داوران آثار سومین جشنواره «نوایش» معرفی شدند

طی احکامی جداگانه از سوی مدیرکل هنرهای نمایشی و رادیو نمایش، داوران آثار سومین جشنواره نمایش های کوتاه رادیویی «نوایش» معرفی شدند.

در متن این حکم آمده است:

«جشنواره نوایش فرصتی فراهم آورده است تا نقش و اهمیت نمایش های کوتاه رادیویی بیش از پیش نمایان شود.

در این مسیر، انصاف و عدالت در داوری آثار حساسیت بیشتری پیدا می کند.

لذا نظر به تجربه و تعهد جنابعالی، بدینوسیله به عنوان عضو هیأت انتخاب سومین جشنواره نمایش های کوتاه رادیویی «نوایش» منصوب می شوید.

در این احکام میکائیل شهرستانی، شهریار کرمی و جهانشاه آل محمود به عنوان داور به بررسی آثار سومین جشنواره نمایش های کوتاه رادیویی «نوایش» می پردازند.

مشاهده خبر از سایت منبع