سینماپرس: مدیر و هیات داوران مسابقه و نمایشگاه پوستر و سایر اقلام تبلیغاتی سی و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر معرفی شدند.
به گزارش سینماپرس، ابراهیم حسینی که به عنوان مدیر مسابقه و نمایشگاه پوستر و سایر اقلام تبلیغاتی، سی و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر را همراهی می کند با معرفی هیات داوران این بخش گفت: ابراهیم حقیقی، آرش تنهایی و اشکان قازانچائی پوسترهای رویدادها و اجراهای نمایشی و قباد شیوا، مازیار تهرانی و بهراد جوانبخت سایر اقلام تبلیغاتی ارسال شده به دبیرخانه سی و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر را داوری میکنند.
وی افزود: امسال یازدهمین دورهای است که بخش پوستر به جشنواره بینالمللی تئاتر فجر اضافه شده است و این بخش دیگر بعد از این سالها کاملا شناخته شده است. جشنواره نیز طی دورههای گذشته به همه تعهدات خود در این بخش پایبند بوده و هر دوره کتابی را نیز شامل پوسترهای منتخب منتشر کرده است.
حسینی توضیح داد: سال گذشته فرآیند ثبت نام اینترنتی در بخش پوستر که در این دوره نیز اجرا میشود، با استقبال خوبی روبرو شد. در دوره سی و هشتم نیز فرآیند ثبتنام پوسترها اینترنتی بوده و هر شرکت کننده میتواند ۷ اثر را تا تاریخ ۱۵ آبان ماه در سامانه www.fitf.ir ثبت کند.
مدیر مسابقه و نمایشگاه پوستر و سایر اقلام تبلیغاتی خاطر نشان کرد: بخش سایر اقلام تبلیغاتی نیز به دلیل کاربردی بودن اهمیت زیادی دارد. زیرا پوستر با همه قابلیتهای تبلیغی خود، با مشکلاتی در زمینه فضای مناسب و امکان نصب در سطح شهر مواجه است و با توجه به محوریت فضای مجازی در تبلیغات امروزی، اقلام تبلیغاتی نظیر وله، تیزر، گیفتها، بروشور، تراکت و … امسال در قالب مسابقه به جشنواره اضافه شدهاند.
وی درباره شیوه ثبت نام اقلام تبلیغاتی در جشنواره بیان کرد: بخش تصویری اقلام به دلیل حجم بالای آثار باید در یک لوح فشرده با مشخصات نمایش و شرکت کننده به دبیرخانه ارسال شود و سپس با کد رهگیری ارائه شده از سوی دبیرخانه در سایت ثبت نام شود اما سایر تبلیغات نظیر استندها، بروشور، تراکت و هر آنچه که تحت عنوان تبلیغات بگنجد، میتواند به صورت اینترنتی ثبت شوند. در این نوع از اقلام نیز هر شرکت کننده میتواند ۵ اثر را در سایت ثبت کند. در ادامه این فرآیند نیز کد رهگیری در اختیار متقاضی قرار میگیرد و فرآیند ثبت نام تکمیل میشود. مهلت ارسال اثر به این بخش نیز طبق فراخوان ۲۰ آبان ماه اعلام شده است.
حسینی از نمایش آثار منتخب در نمایشگاهی همزمان با ایام جشنواره و چاپ آنها در کتابی مستقل خبر داد.
سی و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به دبیری نادر برهانی مرند ۱۰ تا ۲۰ بهمن ماه امسال برگزار میشود. آدرس سایت جشنواره www.fitf.theater.ir است.
سینماپرس: کوهیار کلاری با فیلم «رونا مادر عظیم» ساخته برادران محمودی به جشنواره فیلم Camerimage در لهستان می رود.
به گزارش سینماپرس، «شکستن همزمان بیست استخوان» با نام بین المللی «رونا مادر عظیم» در بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم Camerimage در لهستان نمایش داده خواهد شد.
این جشنواره از ۹ تا ۱۶نوامبر برگزار خواهد شد و فیلم «شکستن همزمان بیست استخوان» ساخته برادران محمودی ۱۴ نوامبر در بخش سینمای معاصر جهان به نمایش درمی آید.
جشنواره Camerimage از مهمترین جشنواره های تخصصی فیلمبرداری در دنیاست و حضور در این جشنواره برای همه فیلمبرداران مهم است. کوهیار کلاری نیز به عنوان فیلمبردار فیلم برادران محمودی در این جشنواره حضور خواهد داشت.
جشنواره فیلم لهستان شامل بخش هایی همچون مسابقه اصلی، بخش مستندهای کوتاه و بلند، بخش تلویزیون و سریال، بخش سینمای لهستان، بخش ویدئو آرت، بخش دانشجویی و سینمای معاصر جهان است که در این بخش ها فقط فیلمبرداری فیلم ها مورد قضاوت قرار می گیرد.
فیلم «شکستن همزمان بیست استخوان» هم اکنون در ایران در حال اکران است و محسن تنابنده، مجتبی پیرزاده، فرشته حسینی، فاطمه حسینی، فاطمه میرزایی، محیی رضایی، سعید چنگیزیان وعلیرضا استادی در آن نقش آفرینی دارند.
سینماپرس: در هفتهای که گذشت و در نبردی که تا لحظه آخر ادامه داشت، این فیلم «جوکر» بود که موفق شد در نبرد با «شریر» با بازی آنجلینا جولی، صدرنشینی باکس آفیس را از آن خود کند.
به گزارش سینماپرس به نقل از هالیوود ریپورتر، در هفتهای که چند فیلم جدید راهی سینماهای آمریکا شدند و برخی از آنها جایگاههای خوبی هم کسب کردند، این «جوکر» بود که در چهارمین هفته نمایش خود بار دیگر صدرنشینی باکس آفیس را در اختیار گرفت.
این فیلم پس از آن که هفته پیش توسط «شریر: معشوقه شیطان» به جایگاه دوم رانده شد، بار دیگر با فروشی ۱۸.۹ میلیون دلاری در راس نشست. این در حالی بود که این فیلم طی همین هفته عنوان پرفروشترین فیلم رده سنی بزرگسال را به خود اختصاص داد.
«شریر: معشوقه شیطان» ساخته یواخیم رانینگ از محصولات دیزنی نیز در رقابتی تنگاتنگ و در روز پایانی هفته از «جوکر» جا ماند و با فروش ۱۸.۵ میلیون دلاری در جایگاه دوم نشست.
انیمیشن «خانواده آدامز» در ژانر کمدی ترسناک به کارگردانی کنراد ورنن و با صداپیشگی اسکار آیزاک، شارلیز ترون، کلویی گریس مورتس و بت میلر با فروش اندکی بیش از ۱۱.۶ میلیون دلار جایگاه سوم را تصاحب کرد تا مجموع فروش خود در بازار داخلی آمریکا را به ۷۲.۵ میلیون دلار برساند.
«سرزمین زامبی: ضربه دوم» که فیلمی کمدی و پسا آخرالزمانی ساخته روبن فیلشر است با بازی اما استون، وودی هارلسون و جسی آیزنبرگ نیز با فروشی ۱۱.۶ میلیون دلاری در جایگاه چهارم قرار گرفت.
فیلم تازه وارد «شمارش معکوس» ساخته جاستین دک با بازی آن وینترز، الیزابت لیل و چارلی مک درموند که فیلمی ترسناک و درباره زنی است که میفهمد تا مرگ ۳ روز فاصله دارد، در اولین آخر هفته اکرانش با فروش ۹ میلیون دلاری از نمایش در ۲۶۷۵ سالن سینما در رتبه پنجم قرار گرفت. این فیلم با بودجه ۶.۵ میلیون دلاری ساخته شده است.
سینماپرس: این روزها، تقریبا مقارن با ایام اربعین، فیلم «خانه پدری» که بعد از ۹ سال توقیف، با اصرار و فشار همهجانبه مسوولان سینمایی دولت اعتدال و بخشهای دیگری غیر از وزارت ارشاد این دولت، روی پرده رفته، چنان تصویری سیاه، خشن و غیرانسانی از فرهنگ ایرانی، سنتها و ارزشهای کهن این مرز و بوم و تصویر کلی «مرد ایرانی» ارایه می دهد که با هر مقیاس و معیاری، تجلی تام و تمام همان «خودتحقیری» است.
به گزارش سینماپرس، از همان اواسط دوران قاجار که مواجههی جامعهی ایرانی با پدیدهی «تجدد» (یا مدرنیته) صورت جدی به خود گرفت، بودند کسانی که در تقلید و تشبهجویی به فرنگی جماعت، آنچنان هول و ولا داشتند و راه افراط می پیمودند که به مصداق ان کلاغی که می خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خود را نیز فراموش کردند. «فکل کراواتی»، «ژیگولو» یا با لحنی ادبیتر «مستفرنگ» ها در دوره قاجار، همان کسانی بودند که چند دهه بعد، سربند کتاب معروف جلال آل احمد، «غربزده» لقب گرفتند. اما از همان دورهی قاجار، صفاتی که به نوعی همزاد انسانهای «مستفرنگ» و «غربزده» به حساب می آمد، خودباختگی و خودتحقیری بود.
داستان خودباختگی و خودتحقیری در برابر فرهنگ و زیستی که در ذهن غربزدگان «برتر» محسوب می شود، در دهههای اخیر، وخامت بیشتری یافته است و آنچه که بر عمق و شدت این «بیماری» افزوده است، فراگیری شبکههای ماهوارهای و رواج شبکههای اجتماعی است که تحت بمباران سنگینترین پروژهی «عملیات روانی» تاریخی هستند که ایران را هدف گرفته است. حتی در برخی اقشار جامعه ایران(و البته جوامع مشابه ایران که در سطوح مختلف تجربهی مدرنیته هستند)، این خودتحقیری به «خود-ذلیل-پنداری» عود کرده است.
اما بهانهی این نوشتار، ظهور برخی قراین و امارههایی است که در هفتههای اخیر، ظن یک نوع ترویج سازمانیافته و هماهنگ «خودتحقیری» را به ذهن می آورد، چنان که گویی اتاقهای فکری که در حال برنامهریزی، سناریونویسی و اجرای طرح «کلنگیسازی»، «استحاله» و «اضمحلال» جامعه ایرانی با هدف هضم و انحلال کامل در فرهنگ مهاجم نظام سلطه هستند، اینبار اعتماد به نفس جامعه ایران را(به عنوان یکی از مبانی هویت ایرانی) هدف گرفتهاند. هدف این پروژه می تواند ایجاد حس شرمساری و سرشکستگی در ناخودآگاه جمعی اقشاری از جامعه ایران باشد که زمینه را برای «هویت باختگی» کامل آنان فراهم می کند.
روز شنبه(۴ آبان)، خبرگزاری دولتی ایسنا، در گزارشی، به نقل از یک «روانشناس»، مدعی شد که «از هر ۴ ایرانی، یک نفر دچار مشکلات اعصاب و روان است!»
گفتنی است که در کانال این خبرگزاری، دقیقا این تیتر کار شده که «از هر ۴ ایرانی، یک نفر اعصاب ندارد»، اما این گزارش در سایت خبرگزاری با عنوان عادی و غیرملتهب «چگونه بفهمیم استرس داریم؟» روی خط قرار گرفته است. از آنجا که سایتهای خبری اصلاح طلب که این مطلب را از ایسنا نقل کردهاند، عمدتا همان تیتر کانال ایسنا را کار کردهاند، به نظر می رسد تیتر اصلی مطلب(بنا بر ملاحظاتی) در سایت خبرگزاری ایسنا تغییر کرده است و البته این تغییر تیتر، در کانال ایسنا قطعا اتفاق افتاده است.
تیتر خبر در کانال ایسنا(قبل از ویرایش(
برداشتن تیتر مزبور(ویرایش خبر در تصویر مشخص است(
تصویر گزراش در سایت خبرگزاری ایسنا
جالب اینجاست که سایت خبرآنلاین، که سابقه شناخته شدهای در «پاسکاری» با ایسنا، در داغ کردن موضوعات خاص دارد(یک نمونه مشهور آن، ماجرای زائران عراقی در ایران در آستانه اربعین سال قبل بود)، اینبار هم مطلب ایسنا را به طور خاص پوشش داده است و همین امر، ذهن را نسبت به نیات گردانندگان این دو سایت در پوشش چنین گزارشی مشکوک می سازد.
نکته اینجاست که در این گزارش، بدون اشاره به این که بر اساس کدام مطالعه، توسط چه نهادی، روی کدام جامعه هدف و بر اساس چه استانداردی، روانشناس مورد نظر به این آمار رسیده است، چنین تیتر توهینآمیزی انتخاب شده است. در متن گزارش هیچ اثری از منابع این ادعای بزرگ دیده نمی شود. محور گزارش صرفا بر اساس ادعای یک «روانشناس» است که می گوید “تحقیقات نشان می دهد…” و البته هیچ اثری از مرجع چنین ادعای شاذی نیست. اما بلافاصله همین گزارش بی منبع و بی ماخذ، توسط سایتهای وابسته به جریانات غربزده به عنوان دستاویز «خودتحقیری»، بازنشر می شود:
اما این روزها، تقریبا مقارن با ایام اربعین و سوگواری ایام ماه صفر، یک فیلم سینمایی، بعد از ۹ سال توقیف، روی پرده رفته است که با هر مقیاس و معیاری، تجلی تام و تمام همان «خودتحقیری» پیشگفته است. فیلم «خانه پدری» (ساخته کیانوش عیاری) با اصرار و فشار همهجانبه مسوولان سینمایی دولت اعتدال و بخشهای دیگری غیر از وزارت ارشاد این دولت، روی پرده رفته، چنان تصویر سیاه، خشن، غیرانسانی و سبعانهای از فرهنگ ایرانی، سنتها و ارزشهای کهن این مرز و بوم و تصویر کلی «مرد ایرانی» ارایه می دهد، که تحمل فضای عفنآلود و آزاردهندهی آن در بخشهایی از فیلم برای هر ایرانی دارای علقه به «خانه پدری» تقریبا غیرممکن می شود.
اما همزمان با اکران این «کیفرخواست» شدیداللحن علیه هویت ایرانی، قلمها و زبانهای «مستفرنگ» به مدیحهسرایی این سند آشکار «خودتحقیری» و سازنده آن پرداختهاند. به قطعهای از یکی از همین مدایح(به قلم فردی به نام فرهاد قنبری) توجه کنید:
” آنچه در این فیلم جلب توجه می کند و باعث نگاه منفی به فیلم می شود را باید در جایی جدا از خشونت مستتر در فیلم جستجو کرد. فیلم خانه پدری صفحه گشوده ای از تاریخ پر از تعصب و خشونت این سرزمین است که دستان آلوده به قتل تک تک ما شهروندان ایرانی را مقابل چشمانمان قرار می دهد… د.
خانه پدری فیلمی برای دیدن، درد کشیدن و اندیشیدن:
در برخی از شهرهای آلمان در کف پیاده روها و خیابان ها مدام با تصاویر و نوشته هایی از هوولوکاست و فاشیسم به شهروندان خود جنایت نیاکان خود را یاداوری می کنند تا با گشوده بودن همیشگی این صفحات تاریخ، یاد فاشیسم زنده بماند و موضع انتقادی نسبت به این رویداد غیر انسانی فراموش نشود. “
ما ایرانیان هم برای گذر از سنت ها و کردارهای خشن و هولناک تاریخی خودمان چاره ای جز گشودن صفحات تاریک و تاخورده تاریخ و چشم دوختن در آنها نداریم. ما ایرانیان برای گذر از خشونت و زن ستیزی نهفته در اندرونمان چاره ای جز چشم دوختن به جنازه سوخته فاحشه های شهر نو در ماههای پس از انقلاب نداریم…”
این مقایسه فرهنگ و زیست سنتی مداراگر، مهرورز و آمیخته با اصول اخلاقی ایرانزمین، که آبشخور آن فرهنگی چند هزارساله با اولین منشورمکتوب حقوق انسانی و محور آن مذهب شیعهای است که حماسههایی عظیم از انسانیت و تعالی انسانی چون عاشورا را در بطن خود دارد، با فرهنگ و تاریح آلمان در دوران حکومت فاشیستها، تنها از یک ذهن خودفروخته و هویت باخته برمی آید.
اما این لحن و ادبیات برای تبلیغ و ترویج مفاهیمی چون «خشن» و «روانی» بودن ایرانیها، یادآور سخنان وقیحانهی یکی از عناصر رسانهای فرقه ضاله بهاییت در شبکهی تلویزیونی وابسته به این فرقه(تلویزیون من و تو از لندن) بود که همین چند هفته قبل؛ واکنشهای زیادی در فضای شبکههای اجتماعی برانگیخت. «عرفان ثابتی»، از پادوهای رسانهای سازمان صهیونیستی بیتالعدل بهاییان، در برنامهی با عنوان «رو به رو» (۴ شهریور ۹۸)، ضمن توهینهای سخیف به نمادهای غیرت و حمیت و وطندوستی چون شهید چمران و قاسم سلیمانی، فرهنگ ایرانی را در بنیاد خود «خشونتپرور» خواند.
و البته این تلاش برای خدشهدار کردن هویت ایرانی، در شبکه وابسته به فرقه ضاله بهاییت، به صورت تکمیلی در شبکه سلطنتی انگلستان، یعنی بی بی سی فارسی هم به صورت منظم دنبال می شود. یکی از آخرین مصادیق این حمله به تصویر و هویت «ایرانی»، گزارش خبرنگاری به نام «پرهام قبادی» در بی بی سی فارسی با موضوع «بردگی مدرن» در ایران بود که در آن، این «خبرنگار» مدعی شد که ایران و افغانستان جزو ده کشور دارای بیشترین میزان برده در دنیا هستند!
این میزان از خباثت تنها از شبکه سلطنتی انگلستان برمی آید که در حالی که لقب این کشور در دنیا «روباه پیر استعمار» است و بنیان فرادستی امپراتوری ملکهی بریتانیا در دوران اوج، در اواخر قرن نوزدهم و دو دهه نخست قرن بیستم، بر عرق و خون و جان هندیها و آفریقاییها و دیگر جوامع مستعمره بود که توسط نیروهای انگلیسی به بردگی مادامالعمر گرفته شده بودند، و در حالی که مبنای تمدن آمریکایی بر کار جانفرسا و طاقتسوز بردگان آفریقایی زیر شلاق اربابان سفید(عمدتا انگلیسی تبار) در «پلانت» ها(مزارع بزرگ) بود، ملتی را که در طول تاریخ خود مفهومی به نام «بردگی» نداشته و همواره حتی فاتحان وحشی چون مغولها را با نفحات فرهنگ انسانی خود متمدن کرده است، به «بردهداری»، ان هم در این زمانه، متهم می کتد.
البته از دشمن، آنهم دشمنی که زخمخوردهی بزرگی و گردنفرازی ملت ایران است که ابر-پروژههای چند دههای نظام سلطه را برای تجزیه ی کشورهای غرب آسیا و تبدیل رژیم صهیونیستی به «گالیور» منطقه، نقش بر آب کرده، انتظاری جز متوسل شدن به این شیوههای ترور و تخریب هویت نیست، تلخ و گزنده اما عوامل هویتباختهی داخلی هستند که آگاهانه یا ناخودآگاه، بازیگر سناریوی «خودتحقیری» می شوند و البته در این راه، از بودجههای دولت «جمهوری اسلامی» هم ارتزاق می کنند.