سینماپرس: طی احکامی جداگانه از سوی دکتر سید محمد یاشار نادری رئیس بنیاد فرهنگی روایت فتح «حمید نیلی» بهعنوان مدیرعامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس و «محسن سلیمانی فارسانی» مشاور رئیس بنیاد در امور تئاتر انقلاب و دفاع مقدس منصوب شدند.
به گزارش سینماپرس، طی حکمی از سوی دکتر سیدمحمدیاشار نادری رئیس بنیاد فرهنگی روایت فتح، «حمید نیلی» بهعنوان مدیرعامل جدید انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس منصوب شد.
«حمید نیلی» فارغالتحصیل مدیریت برنامهریزی فرهنگی در مقطع کارشناسی ارشد است. ازجمله سوابق مدیریتی وی میتوان به مدیرعاملی انجمن هنرهای نمایشی ایران، مشاور عالی دبیر شورای فرهنگ عمومی، مدیرعامل مرکز آفرینشهای فرهنگی و هنری بسیج اشاره کرد. همچنین در حوزه تهیهکنندگی هنرهای نمایشی نیز میتوان به نمایشهای چون: پرواز ۷۲، زمهریر، سکوت سرخ، نقل کوثر، اروند خون و بسیاری دیگر اشاره کرد.
همچنین در حکمی دیگر نیز «محسن سلیمانی فارسانی» سرپرست سابق انجمن بهعنوان مشاور رئیس بنیاد فرهنگی روایت فتح در امور تئاتر انقلاب و دفاع مقدس منصوب شد.
«محسن سلیمانی فارسانی» دارای مدرک کارشناسی کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. ازجمله سوابق ایشان میتوان به سرپرستی و معاونت هنری انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، عضویت در شورای تخصصی تئاتر سازمان بسیج، عضویت در شورای سیاستگذاری انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس اشاره کرد.
سینماپرس: فیلمبرداری «آفتاب نیمه شب» به کارگردانی شهریار بحرانی در حالی به نیمه رسید که برای جشنواره فیلم فجر آماده میشود.
به گزارش سینماپرس، «آفتاب نیمه شب» به کارگردانی شهریار بحرانی برای نمایش در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر آماده می شود.
تولید این پروژه از آبان ماه ۹۸ در سکوت خبری با مدیریت فیلمبرداری تورج منصوری آغاز و بیش از ۷۰ درصد آن انجام شده است. فیلم توسط ۳ فیلمبردار دوران دفاع مقدس؛ سعید صادقی، مصطفی دالایی و مرتضی اکبری و با سه دوربین فیلمبرداری می شود. «آفتاب نیمه شب» نخستین همکاری بحرانی و منصوری است. همچنین عبدالحمید قدیریان به عنوان مدیر هنری شهریار بحرانی را در ساخت این فیلم یاری می کند.
بحرانی در جدید ترین فیلم سینمایی خود از فضای بازیگران حرفه ای فاصله گرفته و با دعوت گروهی از بازیگران تئاتر و عده ای جوان تازه نفس، شیوه متفاوتی را در پیش گرفته است. بخش هایی از فیلم در سوریه می گذرد که به اقتضای داستان، گروهی از بازیگران عرب زبان نیز در آن به ایفای نقش می پردازند.
شهریار بحرانی پس از ۲ دهه با این فیلم، به فضا و حال و هوای سینمای دفاع مقدس بازگشته است. وی این بار با روایت برهه ای حساس و استراتژیک از تاریخ معاصر به موضوع مقاومت اسلامی پرداخته است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: این فیلم سرگذشت مردان بلندبالایی است که پس از پاییز ۶۳ با تلاش و مشقت در روزگار تنهایی و مظلومیت، مجاهدانه جنگیدند.
سینماپرس: هاشم میرزاخانی مدیرعامل موسسه «تصویر شهر» از افزایش ظرفیت پردیس سینمایی «ملت» از سینماهای سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و بازسازی و تجهیز آن در تمامی بخشها تا دهه فجر امسال خبر داد.
به گزارش سینماپرس، هاشم میرزاخانی مدیرعامل موسسه تصویر شهر درباره آخرین وضعیت تجهیز پردیس سینمایی ملت بهعنوان یکی از گزینههای اصلی میزبانی اصحاب رسانه در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر به مهر گفت: پردیس سینما گالری ملت در سال ۱۳۸۷ با ۴ سالن به ظرفیت ۲۶۵ صندلی، یک سالن کوچک VIP با ظرفیت ۳۰ صندلی و در مجموع با ظرفیت ۱۰۹۰ صندلی افتتاح شد که با توجه به سازه منحصر به فرد، طراحی خاص و همچنین عدم وجود مراکز تجاری در این بنا و مجاورت با بوستان ملت یکی از مهمترین مراکز فرهنگی _ سینمایی کشور محسوب میشود.
مساعدت شهردار برای حل معضل پارکینگ
وی افزود: به دنبال حل معضل پارکینگ این مجموعه پس از سالیان طولانی با دستور و مساعدت شهردار تهران و معاونت فنی و عمرانی ایشان از اردیبهشت ماه سال جاری بازنگری، توسعه و بازسازی این پردیس سینمایی در دستور کار موسسه تصویر شهر قرار گرفت که در حال حاضر بیش از هشتاد درصد عملیات عمرانی آن انجام و به زمان افتتاح سالنهای جدید نزدیک شده است. همچنین این مجموعه علاوه بر در اختیار داشتن بهترین امکانات نمایش با تجهیز شدن به سیستم نمایش Dcinema و صدای دالبی در کلیه سالنها؛ هم مورد توجه مخاطبان خود بوده و هم تهیهکنندگان و سینماگران از کیفیت صدا و نمایش فیلمهایشان در این پردیس همواره رضایت داشته اند.
میرزاخانی تصریح کرد: از ابتدای سال ۱۳۹۸ با توجه به وظیفه سازمانی موسسه تصویر شهر مبنیبر توسعه و تجهیز فضا و امکانات نمایشی پردیسهای تابعه، بررسیهای به عمل آمده و مشورتهای گرفته شده از مهندسان، طراحان و معماران داخلی به نحوی که مشکلی در فضاهای باز و گرافیک محیطی این سازه ایجاد نشود، ۷ سالن دیگر به ظرفیت نمایش پردیس اضافه شد که در مجموع ظرفیت پردیس ملت به ۱۸۱۵ صندلی افزایش یافت.
این مدیر فرهنگی در ادامه گفت: یکی دیگر از مشکلات مجموعه عدم برخورداری از فضای پذیرایی و همچنین پر کردن اوقات فراغت خانوادهها بود که با احداث فودکورت ملت با انواع غذاهای ایرانی و فرنگی در طبقه مثبت ۲ با ظرفیت ۸۰۰ نفر و افتتاح آن همزمان با هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم شهر در تیرماه سال جاری یکی دیگر از معضلات این مجموعه مرتفع شد.
میرزاخانی درباره فضای نمایشگاه و گالری نیز بیان کرد: گالری پردیس نیز بازسازی و به نورپردازی حرفه ای مجهز شده است.
افزایش ظرفیت سالنها و تقویت اینترنت
مدیرعامل موسسه تصویر شهر درباره بازسازی سالنهای موجود در پردیس ابراز کرد: در رابطه با سالنهای موجود، در هر سالن ۲۰ صندلی به ظرفیت کنونی اضافه و نورهای داخلی و سایر امکانات نیز بهسازی شده است.
وی در ادامه گفت: با تغییر کلی ساختار اینترنت این مجموعه در حال حاضر امکان برقراری ارتباط اینترنتی در تمامی طبقات و فضاها فراهم شده و به منظور تقویت آنتن تلفنهای همراه با شرکتهای مهم در این باره مکاتبه و هم اکنون زیر ساخت آن در مجموعه تعبیه شده است.
میرزاخانی در پایان از تسهیلات ویژه به مخاطبان درباره رفت و آمد به این مجموعه خبر داد و گفت: طبق توافق انجام شده با شرکت تاکسی اینترنتی، به هر کدام از مخاطبانی که بلیت فیلم مورد نظر خود را به صورت آنلاین از وب سایت پردیس ملت به نشانی www.cinemamellat.com و یا بهصورت حضوری در گیشه سینما خریداری میکنند، کد تخفیف اسنپ از ۵۰ تا ۱۰۰ درصد ارائه میشود.
در پایان یادآوری میشود که امکانات فوق همزمان با ایام دهه فجر انقلاب اسلامی ایران امسال رسما افتتاح و به ناوگان اکران افزوده خواهد شد.
سینماپرس: فیلم مولوی و شمس با کمک ترکیهایها و با حاشیههای زیاد ساخته میشود. انگار دیگر نوبت تئاتر و موسیقی بود که دینشان را به مولوی و شمس ادا کنند. صحبت از کنسرت-نمایش «ملت عشق» است که قرار است توسط روزبه نعمتاللهی در روزهای ۲۴ و ۲۵ آذر سال جاری در مرکز همایشهای برج میلاد روی صحنه برود.
به گزارش سینماپرس، هم پرستیژ دارد و هم پولساز است. هم میتوانی ادعای حفاظت از فرهنگ و زبان فارسی داشته باشی و هم ارتباط با مردم و نسل جدید. صحبت از داستان مولوی و شمس است. کتابش بیرون از مرزها نوشته و داخل ترجمه میشود و فروش فوقالعادهای دارد و فیلمش هم با کمک ترکیهایها و با حاشیههای زیاد ساخته میشود. انگار دیگر نوبت تئاتر و موسیقی بود که دینشان را به مولوی و شمس ادا کنند. صحبت از کنسرت-نمایش «ملت عشق» است که قرار است توسط روزبه نعمتاللهی در روزهای ۲۴ و ۲۵ آذر سال جاری در مرکز همایشهای برج میلاد روی صحنه برود. کارگردان این کنسرت-نمایش محمد حاتمی از بازیگران و کارگردانان با سابقه تئاتر، تلویزیون و سینماست که اهالی سینما او را با آژانس شیشهای به یاد میآورند. یکی از نکات مبهم این نمایش انتخاب نام آن است. اینکه بهواسطه فروش بالای کتاب «ملت عشق» الیف شافاک که به گفته مترجم آن، ارسالان فصیحی، ترجمه تحتاللفظی هم نیست و انتخاب خود اوست، میتوان نگاه مردم را بهسوی خود جلب کرد؟
روزبه-کامران یا شهاب-پارسا؟
یکی از شخصیتهایی که درصد بالایی از بازیگران ایرانی دوست دارند نقش او را بازی کنند، مولوی است و دیگری شمس تبریزی. بعد از حضور پارسا پیروزفر در نقش مولانا و شهاب حسینی بهجای شمس در فیلم «مست عشق» و انتظار بالای مخاطبان برای تماشای این زوج رویایی، حالا نوبت به زوج دیگری رسیده است. آنطور که از شواهد امر پیداست قرار است در کنسرت- نمایش «ملت عشق» روزبه بمانی، نقش مولانا و کامران تفتی، بهجای شمس بازی کند. آنگونه که عوامل این نمایش میگویند تفتی انتخاب اول نبوده و از میان دو، سه نفر بازیگر انتخاب شده است. ظاهرا کامران تفتی از دوستان نعمتاللهی است و با وجود فعالیتش در موسیقی و در حوزه راک، باید دید قرار است چگونه از صدایش در این نمایش استفاده کند. کامران تفتی با وجود اینکه در سالهای اخیر نقشهای تکراری بازی کرده است، اما کارنامهاش از هنرهای مختلف متنوع و مشحون است. یکی از این موارد تنوع، حوزه موسیقی است. اگر شهاب حسینی به نقش شمس نزدیک است سوال اصلی اینجاست که شخصیت شمس را چطور ارزیابی کردهاند که کامران تفتی هم به آن کاراکتر نزدیک است؟ آیا رفاقت تفتی با روزبه نعمتاللهی دلیل کافی برای سپردن نقش شمس به اوست؟ آیا بهجز محاسن روی صورت روزبه نعمتاللهی تشابه دیگری بین آن چیزی که از مولوی در کتب مختلف وجود دارد و او دیده میشود؟ اصلا جنس صدای روزبه نعمت اللهی به اشعار مولوی نزدیک است؟ اگر اشعار مولوی را تلفیقی از عرفان، موسیقی و حرکت برای تغییر بدانیم، روزبه نعمتاللهی میتواند این موارد را منتقل کند؟
قیمت بلیت میلادی
قیمت بلیت این اثر در سایتهای فروش بلیت از ۵۰ هزار تومان تا ۲۲۰ هزار تومان دیده میشود. هرچند بالارفتن قیمت محصولات هنری در کشور ما هیچ قاعدهای ندارد، اما مدتهاست که هنوز هیچ مرجعی نسبت به نحوه قیمتگذاری بلیت کنسرتها و آثار نمایشی با پروداکشن بالا مواضع رسمی را مطابق با قوانین سازمان تعزیرات حکومتی اعلام نکرده و همین موضوع موجب شده تا حاشیههای متعددی پیرامون قیمتگذاری بلیتها مطرح شود. این کنسرت-نمایش در دو سانس و در دو روز روی صحنه میرود. تعداد صندلیهای مرکز همایشهای برج میلاد بین ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ نفر است. درنهایت حدود ۳۲۰۰ نفر در دو روز از این اثر دیدن خواهند کرد. تعداد بلیتهای ۵۰ هزار تومانی این اثر بسیار کم است و شاید نهایتا ۱۵۰ نفر شود. اگر میانگین قیمت بلیتها را ۱۲۰ هزار تومان درنظر بگیریم، مبلغ ۳۶۰ میلیون تومان برای دو اجرا به دست میآید. وجود این رقم در حالی است که به گفته یکی از دستاندرکاران نمایش، ساخت این اثر هزینه بالایی را به همراه داشته است. نکته جالب پوستر «ملت عشق»، وجود اسپانسرهای فراوان و متعدد است؛ از بانک سامان تا چای گلستان. با فرض بهترین حالت فروش بلیتها رقمی نزدیک به ۴۰۰ میلیون تومان درآمد بهدست میآید. حتی طبق چیزی که در پوستر آمده، قرار است بخشی از عواید فروش به یونیسف پرداخت شود. یعنی این همه اسپانسر آمدهاند تا ضرر بدهند؟ حضور یک گروه ۵۰ نفره رقصنده سماع و دستمزد عوامل، دکور و کرایه سالن را که محاسبه کنیم، رقم قابل توجهی برای تهیهکننده یا سرمایهگذار نمیماند. هرچند سازوکار قانونی برای ورود پولهای کلان به حوزه تئاتر و موسیقی وجود ندارد، اما همچنان سوال اصلی برجاست که چرا باید این تعداد اسپانر برای یک نمایشی که ضرر میدهد، سرمایهگذاری کنند؟ کسی مخالف تبلیغ فرهنگ و هنر ایرانی و اسلامی نیست، اما اینکه در یک برهه زمانی، تب مولوی و شمس بالا برود و هرکسی در حوزهای از کنار این دو چهره ارتزاق کند یا آنها را برای کسب درآمد بهانه کند، مورد سوال است. در این شرایط سخت اقتصادی کدام عقل سلیمی میپذیرد که یک گروه نمایشی روزها و ماهها تمرین کرده تا روی صحنه بیایند و برنامه اجرا کنند و بعد ضرر بدهند و بروند دنبال کارشان.
از کامران تا نسیم
طبق برنامهریزیهای انجام گرفته در این اثر موسیقایی-نمایشی که طبق گفته دستاندرکارانش با شکل و شمایلی متفاوت روی صحنه خواهد رفت، علاوهبر حضور روزبه نعمتاللهی بهعنوان خواننده و بازیگر کامران تفتی، نسیم ادبی و نیکی مظفری نیز بهعنوان بازیگران کنسرت نمایش «ملت عشق» حضور دارند. این کنسرت روایتی جدید از دیدار شمس و مولاناست که قرار است برخی از عواید برنامه صرف حمایت از برنامه کشوری یونیسف برای کودکان آسیبپذیر ایران شود. روزبه نعمتاللهی پیش از این آلبومهایی مانند «سرزمین مادری»، «هفته عاشقی»، «داروگ» و «عمو ۳۰ زنجیرباف» را طی سالهای گذشته در بازار موسیقی منتشر کرده است. گفتنی است «ملت عشق» به تهیهکنندگی روزبه نعمتاللهی قرار بود از ۲۲ آبانماه با حضور تعدادی از بازیگران شناخته شده در هتل اسپیناس روی صحنه برود که بهدلایل نامعلومی زمان و مکان آن تغییر کرد. نمایشنامه «ملت عشق» توسط حسن علیشیری، سعید کریمی و میثم یوسفی نوشته شده و پیش از این قرار بود، اجراهای آن گردشی باشد و درواقع چند شب در یک سالن تهران و بعد در سالنها و شهرهای دیگر هم اجرا کنند که فعلا چنین تصمیمی لغو شده است.
کنسرت-نمایش
ترکیب «کنسرت-نمایش» چند سالی است که به دایره لغات هنر ما اضافه شده است و سالنهای مختلفی میزبان این نوع جدید از هنر شدهاند. همنشینی موسیقی و تئاتر و حضور چهرههای محبوب این دو هنر، باعث شده تا پای پول هم بهعنوان ضلع سوم وارد این مثلث شود. مثلثی که در ابتدا برای هنرمندان و سرمایهگذاران دلنشین بود و در یکی، دو سال اخیر اما با دلخوری یکی از طرفین همراه بوده است. کنسرت-نمایش «سی» یکی از این نمونههاست که بهدلایل مختلفی با شکست مواجه شد و به بهانه حمایت از مردم روی صحنه نرفت. در خبر روابطعمومی «سی» آمده بود: «در این مرحله به سبب مساعد نبودن شرایط اجتماعی و خاص و ویژه بودن پروژه «سی» به پیشنهاد همایون شجریان در جلسهای با حضور سهراب پورناظری، حسن معجونی، تهمورس پورناظری (مدیر پروژه) و محمدرضا حسینزاده (مدیر تولید) و درنهایت تمامی عوامل «سی» با مشورت و تصمیم جمعی، این پروژه به حالت انتظار در آمد تا در زمانی بهتر و در روزگاری مهربانتر، با دلی خوشتر و اذهانی سبک بالتر در روزگاری که مردمِ شریف این مرز و بوم غمها و نگرانیهای معیشتی کمتری نسبت به حال و آینده خود داشته باشند و زمین و زمان محکمتری زیر پایشان باشد به مرحله اجرا درآید.» البته کمترکسی این دلایل را پذیرفت، اما ظاهرا قطع فعالیت این گروه در آن زمان، منطقی بود و حالا برای اینکه آن مشکلات پیش نیاید، اهالی تئاتر و اسپانسرهای متعدد گردهم آمدهاند و قرار است از هم حمایت کنند. محمد حاتمی، کارگردان «ملت عشق» درباره تفاوتهای کارگردانی آثاری همچون کنسرت-نمایش با نمایش به ایسنا گفته است: «به هر حال من همیشه در تئاتر هستم و از عشق و علاقه خودم در هر کاری که باشم، نمیتوانم دور شوم، ممکن است یک زمان تئاتر باشد یک زمان هم کنسرت-نمایش. البته شاید عدهای این واژه را نوظهور تصور کنند درصورتیکه من اولینبار ۳۰ سال قبل در اثری به کارگردانی خانم پری صابری کنسرت-نمایش را روی صحنه تجربه کردم آنهم برای نمایشی که درباره زندگی سهراب سپهری بود و در آن بازی میکردم. خانم صابری بارها چنین آثاری را روی صحنه برده است.» با وجود ظرفیتهای تبلیغاتی کنسرت-نمایشها و البته علاقهمندی تازه سرمایهگذاران برای حضور در عرصه هنری، پیشبینی میشود که این شکل اجراها در سالهای بعد بیشتر شود.
*فرهیختگان
سینماپرس: ترویجکنندگان همجنسبازی در هالیوود این بار به سراغ داستان محبوب آنهشرلی رفتهاند و با انحراف شخصیتها و محتوای آن، موجب اعتراض والدین امریکایی شدهاند.
به گزارش سینماپرس، «آنهشرلی» برای مردم دنیا یک داستان نوستالژیک از دختری با موهای قرمز و صورت ککمکی است که در یک مزرعه به فرزندخواندگی گرفته میشود و زندگی پرماجرایی دارد. این داستان در سال ۱۹۰۸ توسط «لوسی ماد مونتگومری» نوشته شده است و در این ۱۱۱ سال، فیلم و کارتونهای زیادی بر اساس این کتاب ساخته شده است. فصل مشترک همه این تولیدات این است که همه جای دنیا ماجرای آنهشرلی را بهعنوان یک داستان خانوادگی میشناسند که پدر و مادرها میتوانند با خیال راحت آن را کنار بچههایشان ببینند. اما اخیراً شبکه «نتفلیکس» آمریکا این داستان را در قالب یک سریال بازسازی کرده و در یک اقدام عجیب، شخصیتها و محتوای آن را برای ترویج همجنسبازی تغییر داده که این موضوع باعث اعتراض والدین آمریکایی شده است. اتفاقی که بهنظر میرسد در هالیوود به یک رویه برنامهریزی شده تبدیل شده است و کمپانیهای فیلمسازی علاوه بر تلاش برای ترویج همجنسبازی در تولیدات جدید، فیلمها و انیمیشنهای قدیمی را نیز با همین سمتو سو بازسازی میکنند.
داستانی قدیمی و محبوب که مورد سوءاستفاده قرار میگیرد
«آنه از گرین گیبلز» رمانی قدیمی است که «لوسی ماد مونتگومری» نویسنده کانادایی آن را در ۸ جلد و در فاصله سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۱ نوشته است و بهعنوان یکی از رمانهای کلاسیک ادبیات جهان شناخته میشود. این کتاب به ۲۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده و تا الان ۵۰میلیون نسخه از آن به فروش رفته است. داستان آن در برخی مدارس بهعنوان یکی از آثار شاخص ادبی تدریس میشود و فیلمها، سریالها، تئاترهای موزیکال و نمایشهای متعددی بر اساس این کتاب ساخته شدهاند. داستان این کتاب مربوط به سالهای اول قرن بیستم است و فرهنگ حاکم بر زندگی مردم کانادا در آن سالها را نشان میدهد.
شبکه «نتفلیکس» آمریکا نیز این داستان را در قالب یک سریال با عنوان «آنه با یک ای» (Anne with an E) بازسازی کرده که تا امروز سه فصل از آن پخش شده است. اما محور و محتوای اصلی این نسخه بازسازی شده، دفاع از همجنسبازی و تلاش برای نشاندادن این انحراف جنسی بهعنوان یک ویژگی طبیعی است که باید از سمت خانوادهها پذیرفته شود. چیزی که نه در رمان اصلی و نه در هیچکدام از آثار هنری و فیلمهایی که تا امروز از روی آن ساخته شده، وجود نداشته است.
این سریال دیگر خانوادگی نیست
«لیزا بورن» روزنامهنگار و فعال اجتماعی آمریکایی در در وبسایت «لایفسایت نیوز» به نقد این سریال پرداخته و با استناد به مصاحبهاش با والدین آمریکایی مینویسد: «خانوادهها وقتی تبلیغ این سریال را دیدند، داستان دوستداشتنی آنهشرلی، دختر یتیم ۱۱ سالهای برایشان یادآوری شد که در مزرعه «گرینگِیبِلز» توسط «متیو و ماریلا» به فرزندخواندگی گرفته میشود و پر از ماجراهای جالب و حتی آموزنده است. بههمین خاطر آن را یک سریال خانوادگی میبینند که با بچههایشان به تماشایش مینشینند. اما کمی که سریال جلو میرود، بهصورت مبهم به متفاوتبودن دو تا از شخصیتهای اصلی فیلم اشاره میشود که همدردی مخاطب را برمیانگیزد و در فصل دوم خیلی واضح و مفصل به همجنسباز بودن این دو نفر پرداخته میشود. جایی که دیگر بچهها درگیر فیلم شدهاند و با شخصیتهایش همذاتپنداری میکنند». او معتقد است نتفلیکس از علاقه مردم نسبت به این داستان سوءاستفاده کرده و با تحریف محتوا و شخصیتهای آن، تلاش میکند همجنسبازی را یک اتفاق کاملا طبیعی نشان دهد که حتی یک قرن پیش هم بهوفور وجود داشتهاست.
از حس همدردی مخاطبین سوءاستفاده میشود
دو شخصیت اصلی که در این بازسازی همجنسباز نشان داده میشوند، یکی «کول» پسر فقیری است که با آنه همکلاس است و فرد دیگر «عمه جوزفین»، عمه «دیانا» دوست صمیمی آنه است. مهمترین نکتهای که در خصوص این دو نفر در سریال پررنگ میشود، برانگیختن حس شدید همدردی مخاطب با آنهاست؛ در طی قسمتهای مختلف سریال تنهایی و رنج عمیق این دو نفر نمایش داده میشود که علت آن متفاوت بودنشان و پذیرفته نشدن این تفاوت توسط اطرافیان است. همین باعث میشود ذهن مخاطب، مخصوصا کودک و نوجوان درگیر این شود که چطور میشود به آنها کمک کرد و غمشان را برطرف کرد. این در حالی است که هنوز به همجنسباز بودن آنها اشاره نشده است.
کول در عین اینکه استعداد زیادی در نقاشی دارد، پسری ساکت و گوشهگیر است و بقیه پسرهای کلاس مدام اذیتش میکنند. همین ویژگیها باعث میشود احساس همدردی مخاطب مخصوصا کودکان برانگیخته شود و دلشان بخواهد کسی به او کمک کند؛ اما هنوز اشارهای به علت گوشهگیری او نشده است. آنهشرلی با او دوست میشود و تلاش میکند به او کمک کند تا از تنهایی بیرون بیاید؛ او را وارد جمع دخترها میکند و با دیانا تبدیل به دوستان صمیمی او میشوند. به این ترتیب، از ویژگیهای دوستداشتنی شخصیت آنه مانند مهربانی، معصومیت و حمایتگری او برای همراهکردن مخاطب با همجنسبازها مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
این اشارههای کلی و مبهم که در فصل اول ذهن مخاطب را درگیر کرده، در فصل دوم بهطور کامل روشن میشود و علاوه بر همجنسباز بودنِ کول، معلوم میشود معلم مدرسه هم مانند اوست! «آقای فیلیپس» که پسری جوان است، از ابتدای سریال با یکی از دخترهای سال آخر مدرسه، رابطه عاشقانهای دارد که در نهایت از او خواستگاری میکند و قرار ازدواج میگذارند. اما سازندگان سریال در فصل دوم همین کاراکتر را هم از حالت معمول خارج میکنند و نشان میدهند او تمایلات همجنسبازانه دارد، اما بهخاطر عرف حاکم نمیتواند ازدواج را به هم بزند.
حتی واقعیتهای تاریخی هم دستکاری میشود
شرکت سازنده سریال روی کاراکتر عمه جوزفین، به شکل ویژهتری سرمایهگذاری کرده است و او را سمبل همجنسبازی، ناجی «کول» و الگوی زندگی آنهشرلی نشان میدهد. این در حالی است که در رمان اصلی و همچنین در تمام فیلمهایی که بر اساس آن ساختهشده، او شخصیتی معمولی دارد؛ یک پیرزن تنها که در عمارت مجلل خود در شهر زندگی میکند.
جوزفین این سریال، بسیار اهل کتابخواندن است، نظرات روشنفکرانه و بسیار عمیقی دارد و بهخاطر شخصیت مهربان و حمایتگری که از او نشان داده میشود، احساسات مخاطب را بهطور کامل با خود همراه میکند. او بهخاطر از دست دادن دوست صمیمی و نزدیکش، چندوقتی مهمان خانواده دیانا است و همانجا با آنه آشنا میشود. نویسنده سریال، در مصاحبه با سیبیان گفته است همجنسباز بودن عمه جوزفین را از دل همین عزادار بودنش بیرون کشیده است. عجیب آنجاست که این پیرزن، متعلق به دو نسل قبلتر از آنه است اما در سریال با یک زن دیگر، بهصورت یک زوج زندگی میکنند تا نشان دهند که همجنسبازی سابقهای طولانی و پذیرفته شده داشته است!
در حالی که خانواده دیانا از این سبک زندگی عمهجوزفین کاملا بیاطلاع هستند، او در فصل دوم یک مهمانی اختصاصی برای دوستانش (و با حضور آنه، کول و دیانا) ترتیب میدهد و بهصورت رسمی اعلام میکند که با دوستش (که اکنون فوت شده) بهعنوان یک زوج زندگی میکردهاند! نویسندگان این سریال، حتی نوع این مهمانی را هم از بین نمادهای همجنسبازها انتخاب میکنند و آن را بهعنوان یک «مهمانی پذیرش» معرفی مینمایند؛ نوعی مراسم که همجنسبازها برای اعلام زندگی مشترک خود به دوستان و نزدیکانشان برگزار میکنند! مراسمی که مربوط به سالهای اخیر است و قبل از آن، (به ویژه بیش از یک قرن پیش)، حتی روح مردم هم از آن خبر نداشت. بهعبارت دیگر در این سریال برای رواج همجنسبازی، حتی واقعیتهای تاریخی هم نادیده گرفته شده است.
دیالوگهایی برای توجیه یک انحراف
یکی از اصلیترین نکاتی که در خط سیر این سریال، بهخصوص در فصل دوم مورد تأکید و تمرکز قرار گرفته است، گنجاندن دیالوگهای متعددی است که از زبان آنهشرلی برای دفاع از همجنسبازی و پذیرفتنی بودن آن گفته میشود. و از سمت دیگر بهصورت ویژه تلاش میکند پاسخهای زیبا ولی پر از مغلطه را به کسانی تحویل بدهد که این سبک زندگی باعث تعجب و ناراحتی آنها میشود. نکتهای که نویسنده سریال صراحتا به آن اشاره میکند و میگوید هدفش از گنجاندن این دیالوگها این بوده که به سوالاتی که در خصوص همجنسبازی به ذهن خانوادهها میرسد، پاسخ دهد.
در یکی از قسمتها، مهمانی ویژهای از سمت عمه جوزفین در منزلش برگزار میشود که آنه، دیانا و کول مهمان آن هستند. دیانا برای اولین بار متوجه میشود عمهاش سالها با یک زن دیگر مانند یک زوج زندگی میکرده است؛ او بهشدت شوکه میشود و در تمام مدت مهمانی سعی میکند از بقیه دوری کند. اینجا دیالوگهایی از زبان آنهشرلی گفته میشود تا او را نسبت به درست بودن این سبک زندگی متقاعد کند:
دیانا: «عمه جوزفین سبک زندگیش رو مخفی نگه داشته بود؛ والدینم قطعا نمیدونن. دو تا زن هرگز نمیتونن بچه داشته باشن! با عقل جور در نمیاد»
آنه: «چطور میتونی اینو بگی، وقتی چنین کلمات زیبایی رو یه نفر برای دیگری نوشته»
دیانا: «این غیر طبیعیه، آنه!»
آنه: «اگه عمهت طوری زندگی میکرد که احساس میکرد یه مشکلی داره اینکه اون…احساس شکست میکنه، یا نقص داره یا غیرطبیعیه، بعد یه روز کسی رو ملاقات میکنه که باعث میشه اون بفهمه که اون حسا واقعی نبوده و این که اون مشکلی نداشته و خوب بوده، نباید براش خوشحال باشی؟ فکر میکنم خارق العادهس»
یکی از والدین آمریکایی که سریال را همراه بچههایش تماشا کرده است، در این خصوص میگوید: «این سریال یکی از فریبکارانهترین و موذیانهترین برنامههایی است که با سوءاستفاده از احساسات مخاطبهایش، در حال ترویج سبکزندگی همجنسبازی است»
به افسانههای کهن نیز رحم نشده است
این سریال اولین موردی نیست که هالیوود در آن تلاش کرده همجنسبازی را وارد داستانهای قدیمی کند. «روزی روزگاری» (Once Upon a Time) سریالی است که از به همپیوستن داستانهای کلاسیک ادبیات کودک مانند سفیدبرفی، سیندرلا، راپونزل، جادوگر شهر اوز، پینوکیو و… در قالب یک روایت جدید ساخته شده است. این سریال در دو مورد از افسانههای بازسازی شده، قهرمانان داستان را همجنسباز نشان داده که اتفاقا رابطه ناسالم آنها محور و قلب داستان را تشکیل میدهد. این نشان میدهد که یک سیاستگذاری جدی در هالیوود وجود دارد برای اینکه هم همجنسبازی را یک موضوع طبیعی نشان دهند که حتی در قدیم هم وجود داشته، و هم از علاقه بچهها و حتی بزرگترها به داستانهای محبوب دوران کودکی برای جاانداختن این موضوع و ایجاد حس همدلی با همجنسبازها استفاده کنند.
البته این فرهنگسازی هالیوودیها چندین بار با اعتراضهای والدین آمریکایی به رواج همجنسبازی در فیلمهای کلاسیک مواجه شده است. در آخرین مورد، کمپین «یک میلیون مادر آمریکایی» برای اعتراض به به قسمت چهارم مجموعه انیمیشنهای سینمایی داستان اسباببازیها فراخوان داد. در این انیمیشن در پسزمینه یکی از سکانسها، یک بچه کوچک با دو مادر نمایش داده شده بود.
*فارس