سینماپرس: قیمت بلیت سینما در حالی گران شده است که مسئولان مربوطه معتقدند افزایش قیمتی صورت نگرفته است.
به گزارش سینماپرس، در آستانه بازگشایی سالنهای سینمایی، سامانه فروش فیلمها بلیتها را با قیمت ۲۲ هزار و ۵۰۰ تومان به فروش رساندند. این اتفاق در حالی رخ داده است که پیش از این قاصد اشرفی رییس انجمن سینماداران اعلام کرده بود بلیت سینماها امسال گران نمیشود.
البته طبق پیگیری خبرنگار ما مسئولان مربوطه میگویند بلیت سینما گران نشده و این قیمت پیش از این هم وجود داشته است.
علی سرتیپی تهیهکننده و رییس کانون پخشکنندگان سینمای ایران درباره گران شدن بلیت سینما در گفتگو با خبرنگاران جوان، گفت: بلیت سینما گران نشده و این همان نه درصدی است که همیشه وجود داشته است.
او افزود: بلیت سینما امسال اصلا گران نشده است فقط با توجه به فروش آنلاین در سیستم سمفا و تقسیم شدن مبالغ برای حسابهای تهیه کننده، سینمادار و اداره مالیات، ارزش افزوده بعلاوه سه درصد حق خرید به مبلغ کلی ۲۵۰۰ تومان به همان قیمت ۲۰ هزار تومانی بلیت اضافه شده است که آن هم تقسیم میشود و به اداره مالیات داده خواهد شد.
همچنین مرتضی شایسته دبیر شورای صنفی نمایش نیز در این ارتباط گفت: هیچگونه افزایش قیمت بلیت سینما نداشتیم.
سینماهای مدرن: ۲۲ هزار و پانصد تومان
سینماهای ممتاز: ۱۶ هزار تومان
سینماهای درجه یک: ۱۳ هزار تومان
سینماپرس: در متن حکم انتصاب محمدمهدی دادمان به ریاست حوزه هنری آمده است: بالندگی اجتماع روزافزون هِمَم هنرمندان متعهد برای تقویت اراده مردم ضرورتی اجتنابناپذیر برای برداشتن دومین قدم است.
به گزارش سینماپرس، حجتالاسلام محمد قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در حکمی محمد مهدی دادمان را به ریاست «حوزه هنری» منصوب کرد.
در متن این حکم انتصاب آمده است؛
بسم الله الرحمن الرحیم
مجاهد فرهیخته، جناب آقای محمد مهدی دادمان – زید عزه
بازخوانی موقف و مصاف کنونی و پیشِ روی نهضت، برای تحلیل جایگاه و ظرفیت حوزهی هنری، در میانهی میدان مبارزهی فرهنگی، به کسی اجازهی کمدقتی نخواهد داد.
ما از امام راحلمان آموختهایم که «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقلدهنده اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم)، اسلام ائمه هدی (علیهم السلام)، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیتها باشد و هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد و در یک کلمه اسلام آمریکایی باشد.»
برای برداشتن دومین قدم بلند بالندگی هنر متعهد، در این زمانهی بشارتها و امداد الهی در شکستن هیمنهی تمدنی ابلیس الابالسه، اجتماع روزافزون هِمَم هنرمندان متعهد برای تقویت ارادهی مردم ضرورتی است، اجتنابناپذیر.
اساساً «هنر دمیدن روح تعهد در کالبد انسان هاست» و رسالت الهی پیامبران جز این نبوده است. هنر و تبلیغ، «زوج بَهیج» اند و هماره، هم افق و همگام. در زمانهای که روز به روز اهمیت و اثر هنر و رسانه، ضریبی فزاینده مییابد و فرصتهای نو به نو برای تبلیغ اسلام ناب خلق میشود، ضرورت پیوند و اتصال، و همراهی و هم افزایی نهادهای مکتبی بیش از پیش، آشکار میشود.
حوزه هنری کلمه طیبهای از جنس انقلاب اسلامی است که از چهار دهه پیش با همت و اخلاص هنرمندان صاحب عزمی بنا شد و به شجره طیبهای بدل گشت و ثمراتش را به عنوان سرمایهای بی بدیل، سترگ و ذی قیمت پیش روی جبهه گسترده فکری و فرهنگی ما قرار داد.
در طلیعه گام دوم انقلاب اسلامی، ضمن ابراز قدردانی قلبی و ارج نهادن به زحمات همه ی مجاهدینی که در پیشبرد حوزه هنری نقش و سهم مؤثر داشتهاند، ضروری می دانم از زحمات بی دریغ و مؤثر صدیق فرهیخته و مجاهدم، حضرت آقای مؤمنی شریف که به حق به احسان و شرافت و ایمان آراستهاند، به طور خاص و از سوی همه ی دلسوزان عرصهی فرهنگ و هنر تشکر کنم و با اذن رهبری معظم انقلاب، جنابعالی را که بحمدالله از نخبگی، فرهیختگی و توانمندی مدیریتی لازم در عرصه فرهنگ و هنر برخوردار هستید، به ریاست آن نهاد ارجمند منصوب مینمایم؛ امیدوارم با ارتقاء و تعالی سازمان دهی و بهره گیری از همه ظرفیتها در مسیر بالندگی بیش از پیش هنر متعهد موفق باشید.
از درگاه پروردگار منان توفیق روز افزون شما را در این راه مسألت نموده آرزو مینمایم در لحظه لحظه سربازی مؤثرتان برای اسلام عزیز و هنر متعالی و متعهد انقلاب اسلامی، مشمول ادعیه زاکیه امام عصر (ارواحنا فداه) قرار گیرید.
ان شاءالله
محمد قمی. دوم تیر ماه ۱۳۹۹ هجری شمسی. ۳۰ شوال المکرم ۱۴۴۱ هجری قمری
به گزارش خبرنگار مهر، محمدمهدی دادمان متولد ۱۳۶۷ در تهران است. او فارغالتحصیل مهندسی صنایع از دانشگاه صنعتی شریف است و مشغول به تحصیل دروس حوزوی در حوزه علمیه علی بن موسیالرضا (مشکات) است. سال ۸۴ مدال نقره المپیاد ادبیات را کسب کرد و از آن زمان تاکنون عضو بنیاد ملی نخبگان است.
دادمان پیش از انتصاب به عنوان مسئول حوزه هنری به عنوان قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی مشغول به کار بوده است.
عضو هیئت مدیره و معاون محتوایی موسسه سفیرفیلم، عضو هیئت مدیره موسسه هنر و رسانه آینه، عضو هیئت امنای پژوهشکده شهید رضایی، عضو هیئت مدیره و قائم مقام حوزهی علمیه و عملیه نهضت، عضو هیئت موسس و مربی مرکز نوآوری فرهنگی امید، عضو شورای راهبردی جوان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، معاون تعلیم و تربیت سازمان بسیج دانشجویی، قائم مقام حوزه دانشجویی شریف، عضو شورای طراحی و مدیر دوره معرفتی تشکیلاتی اسلام ناب، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شریف، عضو شورای مرکزی اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی از جمله سوابق مدیریتی و تشکیلاتی محمدمهدی دادمان است.
سینماپرس: یکی از شرکت کنندگان برنامه «عصر جدید» آواز شنیدنی برای سردار سلیمانی خواند.
به گزارش سینماپرس، هادی احمدی، پنجمین اجرای قسمت هجدهم از دور مقدماتی فصل دوم این برنامه بود.
این شرکت کننده آواز شنیدنی برای سردار سلیمانی خواند. چهار رای مثبت داوران را دریافت کرد.
بشیر حسینی درباره اجرای احمدی گفت:خداروشکر حضور بختیاری ها در عصر جدید پررنگ شده است، هربار رنگ و لعاب کار را خوشگل تر می کنند. امیدوارم خوانندگان جدی و جذاب دیگری هم داشته باشیم که این فرهنگ را ادامه بدهند.
لزوم تعیین تکلیف گروههای موسیقی خیابانی از سوی وزارت ارشاد/فعالیت این گروهها موجب نشاط میشود
وقتی صدایش را شنیدم برایم تلخ بود که آنقدر نحیف و ضعیف شده است. بازیگری که یک پای ثابت در سریالهای ماندگار بوده و در تئاتر تهیهکنندگی و کارگردانی کرده و بعد از مدتها در تشییعِ پیکر “محمدعلی کشاورز” دیده شد.
به گزارش سینماپرس، وقتی در خانه “محمدعلی کشاورز” او را دیدم برایم بسیار دلانگیز بود. قدمهایش استواری و صدایش رسایی گذشته را نداشت. میخواستم سراغش بروم و با او صحبت کنم، دیدم ماسکزده و ناراحت از پرواز رفیق گرمابه و گلستان است. به همین خاطر ترجیح دادم این گفتوگو را به زمان دیگری موکول کنم. “اسماعیل شنگله” نام آشنایی است برای قدیمیهای علاقهمند به تئاتر که او را در صحنه نمایش دیدهاند جایی که با علی نصیریان، جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز، عزتالله انتظامی، رضا کرمرضایی، جمیله شیخی، مهین شهابی و خیلیهای دیگر، تئاترهای ماندگاری را به یادگار گذاشت.
تئاتر “سه یار دبستانی” و اولین حضور در صحنه
از اولین حضورش که به تئاتر “سه یار دبستانی” سال ۱۳۳۲ و نقش کودکی خیام برمیگردد تا “پدر” با جمیله شیخی و علی نصیریان، “وراجی” با جمشید مشایخی، “پایان آهنگ” با جمشید مشایخی، علی نصیریان و محمدعلی کشاورز؛ هنوز هم درباره آن دوران صحبت میکند برایش دلچسب است. بازیگر ۸۴ سالهای که فعالیتهای تئاتریاش را از سال ۱۳۳۲ با عضویت در جامعه باربد آغاز کرد. در سال ۱۳۳۵ وارد هنرستان هنرپیشگی شد و در کنار بازیگری تجربی، به تحصیل آکادمیک این هنر نیز پرداخت.
از “عطر گلیاس” و “روزهای زندگی” تا “سالهای ابری”
آخرین بار اسماعیل شنگله جلوی دوربین سریال تلویزیونی “سالهای ابری” مهدی کرمپور قرار گرفت و بعد از آن دیگر خبری از این بازیگر قدیمی نشد. بازیگری که ما را یادِ آن فیلم خاطرانگیز “سام و نرگس” و سریال “رعنا”ی داود میرباقری میاندازد. خودش به “عطر گل یاس” و “آوای فاخته” بهمن زرینپور علاقهمند است؛ سریالهایی که درخشش “شنگله” را به نمایش گذاشتند. در “روزهای زندگی” بیشتر سر زبانها افتاد و “محاکمه” حسن هدایت، “سالهای خاکستری” محمدرضا ورزی، “خانهای در تاریکی” و “سالهای برف و بنفشه”ی سعید سلطانی، “شیخبهایی” شهرام اسدی ادامه روند حضورش در قابِ تلویزیون بود.
کسالتی ۱۰ ساله و سرطان روده
بعد از چند روز دوباره به سراغ “اسماعیل شنگله” رفتم و اینبار خودش گوشی تلفن را برداشت و دقایقی گفتوگو کرد؛ مشروح این گپ و گفت را در ادامه بخوانید:
ابتدای گفتوگو پیگیر حال “استاد” شدیم و اینکه چرا نزدیک به یک دهه نیست؛ اسماعیل شنگله چنین پاسخ داد: “کسالتی داشتم که مربوط به ۱۰ سال پیش است، دچار سرطان روده شده بودم و هنوز هم بیمارم. در تهران زندگی نمیکنم سالهاست که به خاطر آب و هوای مناسبتر، در گیلان زندگی میکنم. فیلم میبینم و زندگیام را اینگونه میگذرانم. برای همه همکارانم اول آرزوی سلامتی و بعد در هر کاری که در پیش دارند آرزوی موفقیت میکنم. “
سوژههای تکراری در تلویزیون
وقتی از وضعیت فعلی تلویزیون سؤال میکنم به سوژههای تکراری اشاره دارد؛ “شنگله” به تسنیم گفت: در حال حاضر سوژهها تکراری شده و مثل قبل برنامهریزی درستی را شاهد نیستیم. انگار آن تعمق و اندیشهورزی گذشته اتفاق نمیافتد و کارها شتابزده تولید میشوند. من این روزها بیشتر سریالهای قدیمی تلویزیون را مرور میکنم که لحظات خاطرانگیزی برایم تداعی میشود.
روده بزرگ را درآوردند
سؤالات را ادامه دادیم:
* مدتها از شما خبری نداریم و هنوز آن آثار بیماری در سیما و صدایتان پیداست…
وقتی ۱۰ سال پیش به سرطان روده مبتلا شدم، به تشخیص پزشکان، روده بزرگ را درآوردند و مدتها گرفتار اثرات آن جراحی بودم. دکتر قلبم به من گفت در هوای تهران زندگی نکنم و به شمال کشور بروم. از نظر سلامتی خیلی بهتر است. آسودهترم. از این جار و جنجالی که در تهران هست، دورم. از دور از فعالیت همکاران لذت میبرم. تقریباً یک ماه قبل از عید نوروز که کرونا به اوج خودش نرسیده بود و اثراتش مثل این روزها به چشم نمیخورد به تهران آمدم و دیگر نتوانستم بروم.
در مراسم آقای کشاورز دیده شد
* همکارانتان به شما سرمیزنند و جویای احوال میشوند؟
دوستان تلفنی و گاهی اوقات حضوری جویای احوال میشدند و این روزها به خاطر وضع کرونا، دیدار حضوری و رفت و آمدها سخت شده است. بعد از مدتها در همین مراسم آقای کشاورز حاضر شدم و البته در خاکسپاری و جمعیت زیاد در بهشتزهرا(س) خیلی شرایط برایم سخت شد. روی پای خودم بند نبودم و گوشهای نشستم تا جمعیت کمتر شود و بعد سرخاک استاد رفتم.
آثار سرطان پاک شده است
* سرطان خوب شده و مشکلی از این بابت نیست؟
خوشبختانه گفتند آثار سرطان پاک شده و البته روده بزرگ ندارم و درآوردند. در هر صورت زندگی دشواریهای خودش را دارد.
کمکاری بهتر از پُرکاری بیاثر
* و دیگر در پروژهای کار نکردید؟
اصلا کار نمیکنم دیگر. آخرین کارم سریال “سالهای ابری” بود. پیشنهادهایی داشتم به دلیل بیماری رد کردم اما در گذشته خیلی پُرکار نبودم و بازیگری نیستم که در هر نقشی ظاهر شوم. به نظرم کمکاری بهتر از پُرکاری بیاثر است.
مهمترین نقطه ضعف سریالهای تاریخی
* شما جزو بازیگرانی هستید که پای ثابت کارهای تاریخی و ماندگار تلویزیون بودهاید؛ به نظر شما ساخت سریالهای تاریخی تا چه حد در بالا بردن فرهنگ مخاطبان ما مؤثر است؟
ما ۲ نوع سریال تاریخی داریم؛ یکی سریالهای تاریخی، مذهبی و دیگری سریالهای تاریخی و معاصر که هر دوی آنها نیاز به مطالعات وسیع دارند تا به بهترین نحو به تصویر کشیده شوند. مهمترین نقطه ضعفی که در این گونه کارها وجود دارد به بیان و گفتار در اکثر این آثار ضعیف برمیگردد و حتی گاهی مخاطب را هم آزار میدهد.
معمولاً خیلی از گفتارها در این نوع کارها آهنگین است یا حتی خیلی کتابی که از این جهت مخاطب با شخصیتهای آنها احساس غریبگی میکند و آن ارتباطی را که باید نمیتواند برقرار کند که اگر بتوانیم دقت بیشتری در این مورد داشته باشیم، نتیجه بهتری هم خواهیم گرفت.
انگیزه حضور در “سالهای ابری”
* آخرین کاری که در تلویزیون داشتید، همان “سالهای ابری” مهدی کرمپور است از آن سریال چه چیزی در ذهن دارید؟
بعد از جنگ تحمیلی ۸ ساله، همیشه آرزو داشتم در کارهایی حضور داشته باشم که در رابطه با جنگ و دفاع مقدس باشند. البته دوست نداشتم کاری باشد که از دور به مسائل جنگ بپردازد، بلکه تمایلم این بود که به خود این واقعه به صورت مستقیم پرداخته شود. وقتی فیلمنامه “سالهای ابری” را خواندم، متوجه شدم در این سریال اتفاقاتی که در جنگ افتاده بود، نشان داده میشود. به همین خاطر از آن خوشم آمد.
کاش آن جمله را اصلاً نمیگفتم
به نظر من هیچ بازیگری نیست که وقتی نقشی را بازی میکند، بعد نگوید که ایکاش اینجا را این طور بازی میکردم، کاش این را می گفتم و کاش آن جمله را این طور میگفتم و کاش آن جمله را اصلاً نمیگفتم. بالأخره همه بازیگران چنین چیزهایی را تجربه میکنند. فکر میکنم هیچ بازیگری نیست که صددرصد از کاری که کرده است، راضی باشد. این روزها که آثار قدیمی را مرور میکنم، با خود میگویم این اتفاق اینجا میافتاد و یا این کار را میکردیم بهتر بود.
شتابزدگی در ساخت مجموعههای تلویزیونی
* از نظر شما اساساً یک سریال چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا با استقبال مخاطب همراه شود؟
به نظر من فرقی نمیکند که سریال مورد نظر در چه ژانری ساخته شود، اما مهم این است که اگر کاری برای تلویزیون میسازیم، نویسندهاش چارچوب امکانات این رسانه را بشناسد. متأسفانه این روزها سریالسازی با مشکلاتی روبرو است. شتابزدگی در ساخت مجموعههای تلویزیونی زیاد است. چون بودجه محدودی اختصاص و زمان کمی هم به سازندگان داده میشود، به همین خاطر آنها باید با عجله کارها را به پخش برسانند.
نمیدانم چرا تلویزیون این روال را پیش گرفته است؟
* یکی از مشکلاتی که در تلویزیون بسیاری به آن منتقدند، ساخت سریال در همه شبکهها و سوژههای تکراری است؛ نظر شما در این باره چیست؟
من این روزها که بیشتر وقت میکنم سریالها و فیلمها را ببینیم به این سوژههای تکراری رسیدهام و اینکه در هر شبکهای که نگاه کنیم سریال میبینیم. نمیدانم چرا تلویزیون این روال را پیش گرفته است؟ از یک طرف خوشحالم جوانانی با ذوق و علاقه درس میخوانند و استعداد این کار را دارند، فضای کار برایشان فراهم میشود اما از طرفی دیگر با کمیّت، گاهی اوقات کیفیت قربانی میشود. من خدا را شاکرم حداقل، به شرط اینکه حقشان را بدهند. چند نفر با من صحبت کردند ۴ سال است کار کردهاند اما دستمزدشان را نتوانستهاند بگیرند. شنیدهام دستهبندی شدیدی اتفاق افتاده که اینها معضلاند.
بزن و برو کار میکنند
برخیها بزن و برو کار میکنند و برخی متن نیمچه خوب دستشان میآید و تهیهکنندگان هم برای اینکه هزینه کارشان بالا نرود کمتر به جذابیتها و موقعیتهای خاص توجه میکنند. کارها آنقدر شبیه به هم شدهاند، اسمها و آدمها جابهجا میشوند، برای من جذابیت ندارد. در اصل فیلمنامه و متن اصلی زیربنای کار است و شنیدهام دستهبندیهای خاص همهچیز را تحتالشعاع قرار داده است. من وقتی یاد “سالهای ابری” مهدی کرمپور میافتم که هرطوری کار جلوی دوربین میرفت و آن توجهات مورد نظر اتفاق نمیافتاد، با خودم میگفتم اگر قرار بود چنین شود من کار نمیکردم.
چه کسانی اسماعیل شنگله را مشتاق بازیگری کردند؟
باید اعتراف کنیم زمانی که ما کار را شروع کردیم هیچ کتاب و مطلبی در زمینه تئاتر و تلویزیون نبود. اصلاً تلویزیونی وجود نداشت؛ سینمای آن دوره دهه ۳۰ بود. سال ۱۳۳۸ اداره هنرهای دراماتیک تشکیل شد و آنجا به عنوان کارمند استخدام شدیم. اطلاعات، دانش و فرهنگ درستی راجع به این حرفه نداشتیم. حمید سمندریان آمد و داود رشیدی، عزتالله انتظامی و محمدعلی کشاورز مرا مشتاق کردند به تحصیل این رشته و به آلمان و سپس اتریش رفتم.
بازیگران نسل جدید هرز نروند/ امثال کشاورز چطور نخبه شدند؟
* اگر با جوانان با استعداد و علاقهمند امروز در حوزه بازیگری و بخشهای دیگر تلویزیون و سینما و تئاتر صحبتی دارید بفرمایید.
منکر این نمیتوانم بشوم جوانهایی که وارد میشوند با استعدادتر از همه ما هستند، خدا کند هرز نروند و خودشان را نفروشند. اینکه فلان آگهی را بروم زندگیام تأمین شود. آگهی برای کسی است که این کار را میکند و متأسفانه برخی دنبال آن کارها رفتند. استعداد دارند اما از لحاظ سواد و دانش باید جلوتر باشند. زمان ما این همه رسانه نبود. راجع به هنر به خصوص هنر نمایش، تئاتر و سینما کمتر بحث میشد. جوانان علاقهمند بازیگری و نسلجدید بداند که امثال عزتالله انتظامی و کشاورز و بقیه دوستان، همینطوری و یکشبه نخبه نشدند! اینها در طول مسیر آرامآرام پخته شدند به همین دلیل است که هرکدام از آثار این اساتید را ببینیم، ماندگارند و اصلاً جایگزین ندارند. مثلاً اگر به نقش محمدعلی کشاورز در فیلم “مادر” نگاه کنیم کمتر بازیگری میتوانست این نقش را بازی کند و به حق بود جایزه را به او میدادند که اینطور نشد. در هر صورت اینها خود به خود نخبه نشدند!
*تسنیم