X

بایگانی دی 10, 1399

دفتر سینمایی

برای تولید یک سریال خوب به سه چیز نیاز داریم، وقت و فرصت کافی، سرمایه و بضاعت مالی و در نهایت متن و فیلمنامه خوب! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: فرزاد مؤتمن مدتی است سریال نساخته اما گفته اگر شرایط فراهم شود و از شتاب‌زدگی خبری نباشد حتماً به تلویزیون برمی‌گردد و سریال می‌سازد.

به گزارش سینماپرس، پخشِ دوباره سریال “نون و ریحون” نام فرزاد مؤتمن را یک بار دیگر بر سر زبان‌ها آورد. کارگردانی که مدت‌ها است خبری از او به عنوان کارگردان سریال‌های تلویزیون نیست. “نون و ریحون”  نخستین تجربه او در ساخت یک سریال تلویزیونی بود که به دلیل فشردگی یک کار مناسبتی از آن خاطره خوشی ندارد؛ سریالی که به گفته موتمن یک نقد اجتماعی از جنس طنزهای گل آقایی است. به بهانه پخش این سریال از شبکه آی‌فیلم و غیبتِ او به عنوان کارگردان در سریال‌های تلویزیونی زمینه گفت‌وگویی کوتاه را فراهم کرد.

او در این مصاحبه نکاتی درباره ساخت سریال‌ِ خوب و انتقاد به شتاب‌زدگی در تولید مجموعه‌های تلویزیونی داشت که مشروح آن به قرار زیر است:

فرزاد مؤتمن در خصوص غیبتِ در تلویزیون و عدم ساخت سریال در این سال‌ها، به تسنیم  گفت:  من چند تله فیلم برای تلویزیون کار کردم. اما درباره ساخت سریال اگر شرایط خوبی فراهم باشد و فیلمنامه و متن کامل در اختیار ما باشد و شتاب‌زدگی برای تولید سریال نباشد، دوست دارم باز هم سریال‌سازی را تجربه کنم وگرنه با متن و قصه ناقص و موانع آزاردهنده تولید نه کارگردان و عوامل می‌توانند کاری که دوست دارند را ارائه دهند و نه مخاطب از تماشای آن لذت می‌برد و رضایت خواهد داشت.

وی افزود: به نظرم فرایند سریال سازی باید بهبود یابد و برخی معضلات ساختاری و اداری آن حل شود تا بتوان در فضای امن، با آرامش خیال و بدون آشفتگی، اثر نمایشی جذابی برای مخاطب تولید کرد. من در مصاحبه دیگری هم گفتم برای تولید یک سریال خوب به سه چیز نیاز داریم، وقت و فرصت کافی، سرمایه و بضاعت مالی و در نهایت متن و فیلمنامه خوب؛ بدون این‌ها نمی‌توان سریال خوب ساخت.

او درباره انتقادات به شوخی‌های سیاسی سریال “نون و ریحون” گفت: وقتی یک اثر کمدی و طنز می‌سازیم باید بپذیریم که شوخی با برخی مسائل یا معضلات اجتماعی و سیاسی هم در آن وجود دارد. این شوخی‌ها البته برای نقد و در نهایت بهبود اوضاع است. به نظر من مشکل سریال‌های کمدی اجتماعی که برخی از آن‌ها با انتقادات مشابه مواجه شدند، لزوماً در جنس شوخی‌ها نیست، بلکه بیشتر به تحمل و نقدپذیری پایین ما در مواجهه با آن شوخی‌ها برمی‌گردد. در سریال‌های امروزی با برخی شوخی‌های سیاسی مواجه می‌شویم که خیلی مستقیم‌تر و بعضاً تندتر از شوخی‌های نون و ریحون است؛ اما چون اکنون میزان نقدپذیری و تحمل اجتماعی بالاتر رفته کمتر با انتقاد یا خط قرمزها مواجه می‌شوند.

این کارگردان سینما و تلویزیون خاطرنشان کرد: من همیشه گفتم که یکی از ویژگی‌ها و مؤلفه‌های کمدی به ویژه کمدی‌های اجتماعی شوخی با سیاست است. اگر قرار است که از طریق طنز به نقد و اصلاح دست بزنیم، باید نقدپذیر باشیم. به هر حال طنز با درجاتی از برخورندگی همراه است و این عیبی ندارد. عیب اینجاست که برخی هر موقعیت کمیک یا شوخی کلامی را تفسیر سیاسی می‌کنند و دچار سیاست‌زدگی‌اند و آن را به نقد سریال هم تعمیم می‌دهند.

وی اظهار کرد: این سوءتفاهم‌ها درباره لهجه هم وجود داشت، در حالی که لهجه یکی از ویژگی‌ها و مؤلفه‌های شخصیت‌پردازی است که در بسیاری از درام‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، منتها خطای شناختی دراماتیک در این باره وجود دارد که فکر می‌کنیم چون از لهجه در کار کمدی استفاده شده، پس قصد بر تمسخر بوده است. در حالی که ما در اینجا نه با هجو که با طنز سروکار داریم و آن هم کمدی موقعیت که شخصیت‌پردازی در آن اهمیت دارد و لهجه به آن بعد و عمق می‌بخشد.

کارگردان سریال “نون و ریحون” تأکید کرد: به نظرم این‌ها دیگر نقد نیست. حساسیت‌های آسیب‌زا است که هم درک دقیق یک اثر نمایشی را مشکل می‌کند و هم امکان لذت بردن از تماشای یک سریال را از مخاطب می‌گیرد. اتفاقاً من مراقب بودم که طنز ماجرا دچار لودگی و برخی لوس‌بازی‌های نمایشی نشود و در نهایت مخاطب از پس خنده بتواند به چالش های انسانی و اجتماعی که مطرح می‌شود، فکر کند. امیدوارم در نگاهی دوباره به «نون و ریحون» در بازپخش، نگاه و تحلیل درست‌تری از آن صورت بگیرد.

او با اشاره به اینکه بخش عمده‌ای از سویه انتقادی طنز سریال و اساساً شکل کمیک آن به سمت طنز کلامی سوق پیدا کرده است، توضیح داد: اولین دلیل آن، این است که ما به لحاظ زمانی، فرصت پردازش دراماتیک و موقعیت‌سازی نداشتیم و بار بیشتری از طنز ماجرا به سمت طنز کلامی سنگین شد. برای همین است که می‌گویم برای ساخت یک مجموعه تلویزیونی باید فرصت و مجال کافی داشت و شتاب‌زدگی برای رساندن کار به پخش و آنتن، فرصت پردازش‌های دراماتیک را می‌گیرد.

مؤتمن در خاتمه افزود: معتقدم طنز کلامی “نون و ریحون” به سمت طنز شنیداری صرف شبیه به طنزهای رادیویی نرفته و قصه‌پردازی کمک کرده تا سویه‌های کلامی طنز هم واجد پشتوانه تصویری و نمایشی باشد. ضمن اینکه معتقدم طنز کلامی آن از سنخ طنزهای مکتوب و چیزی است که آن را طنزهای گل آقایی می‌نامم. یعنی طنزی که در ذات آن نوعی نقد اجتماعی وجود دارد. به همین خاطر می‌توانم بگویم طنز “نون و ریحون” یک طنز «گل آقا» یی است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

شائبه و وصله کودک‌آزاری به هیچ‌وجه به این مستند نمی‌چسبد! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: عطیه زارع، کارگردان مستند «جاهای خالی پر شود» که برنده بهترین فیلم چهاردهمین جشنواره سینما حقیقت شد، از چگونگی ساخت این اثر می‌گوید.

به گزارش سینماپرس، چهاردهمین جشنواره بین‌المللی «سینما حقیقت» که به صورت کاملاً آنلاین برگزار شد، هفته گذشته با شناخت نفرات برگزیده به پایان رسید. در این دوره از جشنواره، «عطیه زارع آرندی» موفق شد جایزه بهترین کارگردانی فیلم بلند مستند را برای ساخت مستند «جاهای خالی پر شود» دریافت کند. این اثر همچنین توانست به‌عنوان بهترین فیلم، «نشان فیروزه» این دوره از جشنواره را از آن خود کند.

عطیه زارع در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا با اشاره به این که «جاهای خالی پر شود» واکنش سه نسل از زنان یک خانواده نسبت به یک پدیده بیرونی یعنی طلاق است، افزود: این مؤلفه بیرونی، شرایط زندگی مادربزرگ، مادر و یک دختربچه را تغییر می‌دهد و آن‌ها را وادار به اتخاذ واکنش و گرفتن تصمیم‌های سرنوشت‌ساز می‌کند.

وی اظهار کرد: نسل ما در دوران کودکی و نوجوانی، معمولاً خواسته‌های درونی و احساسات خود را با ابزارهایی مثل دفتر خاطرات ابراز می‌کرد. من با دختربچه‌ای مواجه شدم که می‌گفت من دوست دارم کارگردان شوم؛ برای همین از خودش فیلم و سلفی می‌گرفت و آنچه را در دل داشت، بیان می‌کرد. ورود به جهان کودکان و دیدن تعاملات انسانی از دریچه چشم آنها برای من خیلی جذاب بود.

زارع افزود: من در جشنواره پنجم سینما حقیقت هم یک مستند کوتاه به نام «میان دو قبر کهنه دفن شود» داشتم و علاوه بر آن چند کار کوتاه و نیمه‌بلند داستانی هم دارم اما «جاهای خالی پر شود» اولین فیلم مستند بلند من است.

مثل یک لشکر تک‌نفره، خودم کار صدا و تصویر و موارد دیگر را انجام دادم و سختی‌ها را به جان خریدم

این فیلمساز درباره فرم تصویربرداری و تدوین این اثر نیز گفت: من تجربه‌هایی در زمینه تولید فیلم‌های داستانی داشتم و به نوعی از جهان فیلم‌های داستانی به سمت کارهای مستند آمده‌ام. در نتیجه، برای من ابزار و عوامل فنی، لنز و دوربین حرفه‌ای و قاب‌بندی کلاسیک مهم بود. بنابراین تجربه تصویربرداری به این شکل را نداشتم. یعنی در اغلب بخش‌های فیلم علاوه بر این که با یک مستند واقعی مواجهیم شیوه تصویربرداری هم  کاملاً رئال و نزدیک به فیلم‌های خانوادگی است.

 وی عنوان کرد: با خودم فکر کردم که اگر عوامل تولید وارد این خانه شوند، این حال و هوا را از دست می‌دهیم. اگر خودم پشت دوربین باشم می‌توانم انرژی بیشتری بگذارم؛ با شخصیت‌های جلو دوربین ارتباط صمیمی برقرار کنم. با هم آشپزی کنیم، درباره زندگی همدیگر صحبت کنیم و…

زارع گفت: بنابراین به عنوان یک لشکر تک‌نفره، خودم کار صدا و تصویر و موارد دیگر را انجام دادم و سختی‌ها را به جان خریدم. به همین خاطر در ساختار و فرم مستند، مؤلفه‌های فنی خیلی برایم اولویت نداشت. دوست داشتم شرایط به گونه‌ای باشد که گویی شخصیت‌ها اصلاً دوربین را نمی‌بینند و فقط با من صحبت می‌کنند. فیلمبرداری این پروژه دو سال طول کشید و در این مدت دیگر دوربین جزئی از خانواده شده بود.

 تولید مستند با مشورت متخصصان و روان‌شناسان

وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به موضوع محوری این مستند یعنی «طلاق» و شخصیت اصلی آن یعنی یک دختربچه نگران پیامدهای نامطلوب روحی و اجتماعی برای این شخصیت نبودید نیز گفت: این کودک پیش از آغاز پروژه و در زمان ضبط کار زیر نظر یک روان‌شناس بود. خود من هم در بسیاری از موارد با این روان‌شناس و مشاور مشورت می‌کردم. نظر این متخصصان این بود که اتفاقاً به دلیل اینکه این بچه اعتماد به نفس بالایی داشته و نیاز به دیده شدن دارد و از طرف دیگر سلفی گرفتن و حرف‌زدن انتخاب خودش بوده، بگذارید حرف بزند.

کارگردان مستند «جاهای خالی پر شود» افزود: من حرف‌ها و فیلم‌های زیادی داشتم که با توجه به همین محدودیت‌های اخلاقی، از آن‌ها در مستند استفاده نکردم. اگر این بخش‌ها را در کار می‌گذاشتم تلخ‌تر و البته تأثیرگذارتر می‌شد، اما  این کار را نکردم. چیزهایی را گذاشتم که وقتی شخصیت‌ها خودشان فیلم را می‌بینند، حالشان بد نشود. یعنی نگویند ای وای! من دلم نمی‌خواست در چنین شرایطی دیده شوم.

موضوع این مستند، نقد قانون خانواده و مسائل حقوقی نیست

وی تصریح کرد: شائبه و وصله کودک‌آزاری به هیچ‌وجه به این مستند نمی‌چسبد. ملینا به دلیل این‌که در  فضای ویژه خودش بزرگ شده و با آدم‌بزرگ‌ها سروکله زده، خیلی آن روحیه بی‌محابای کودکانه را ندارد. خودش جلوی دوربین ملاحظه خیلی از موارد را می‌کرد. گاهی در صحبت‌های دونفره، نکات و درددل‌هایی را گفت که فیلمبرداری هم نشد و زمانی‌که جلوی دوربین بود آن صحبت‌ها را مطرح نمی‌کرد.

 دادگاهی که در دل خانواده تشکیل شد

زارع اظهار کرد: من طرح ابتدایی این مستند را دو سال پیش و در بخش «پیچینگ» دوازدهمین جشنواره سینما حقیقت ارائه دادم. بعد از ۶ ماه پژوهش، طرح کلی مستند آماده شد، فیلمنامه اولیه بارها و بارها بازنویسی شد و برای اینکه به سرانجام برسد و یک آغاز، میانه و پایان داشته باشد، نیاز به این صبر و زمان دوساله بود. البته دو سالی که می‌گویم، به این معنا نیست که من هر روز فیلمبرداری کرده باشم. بلکه از شروع پژوهش تا پایان فیلم را شامل می‌شود.

این مستندساز گفت: می‌خواستم در این ماجرا به جای این‌که سمت دادگاه خانواده و بررسی موضوع حضانت کودکان طلاق بروم، در دل خانواده و پیش چشم مخاطب یک دادگاه تشکیل دهم. در فیلم هم می‌بینیم که در یک جلسه خانوادگی، از کودک درباره این که دوست دارد با پدرش زندگی کند و یا پیش مادربزرگش بماند می‌پرسند و ما شاهد واکنش او هستیم. برای مادر هم این دادگاه لازم بود؛ بنابراین آن سکانس دونفره داخل ماشین را داشتیم. شرایطی را ایجاد کردم که این مادر و دختربچه بدون حضور من حرف‌هایشان را بزنند و هیچ اطلاعی از نتیجه نداشتم.

 کارگردان «جاهای خالی پر شود»  افزود: دغدغه من و موضوع این مستند، نقد قانون خانواده و مسائل حقوقی نیست؛ قضیه خیلی  گسترده‌تر از این حرف‌هاست و فیلم وجوه انسانی و اجتماعی دارد.

وی با اشاره به این که مالکیت این فیلم با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است، تصمیم‌گیری درباره شرایط اکران آن را  در حیطه اختیارات این مرکز دانست.

زارع گفت: مستند «جاهای خالی پر شود» در ستایش خانواده است و همه خانواده‌ها و به ویژه زوج‌هایی که  تصمیم به جدایی دارند مخاطب بالقوه این فیلم هستند. البته «طلاق» یک تصمیم شخصی است، اما آیا والدین برنامه‌ای برای بچه‌ای که در مرکز این ماجرا گیر کرده دارند. از طرف دیگر، مشاوران و کارشناسان تربیتی و مسائل خانواده هم می‌توانند از این فیلم بهره لازم را ببرند تا بیشتر با خواسته‌ها و روحیات کودکان این روزگار آشنا شوند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

عکس‌های «فرمانده من»به نمایش درآمد/ تشکیل دبیرخانه دائمی


نمایشگاه عکس «فرمانده من» با نمایش ۴۰ عکس از مراسم تشییع پیکر سردار شهید سلیمانی با نصب بر نرده‌های دانشگاه تهران در خیابان انقلاب، در معرض دید عموم قرار گرفت.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نمی‌توانیم همه مشکلات سینما را گردن نمایش خانگی بیندازیم/نمایش خانگی در دستمزد بازیگران موثر است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: تهیه‌کننده سینما، از پررنگ‌تر شدن تولیدات شبکه نمایش خانگی و تبعات مثبت و منفی آن گفت.

به گزارش سینماپرس، سید ابراهیم عامریان تهیه کننده سینما  در گفت‌وگو با خبرنگاران جوان، درباره تبعات مثبت و منفی پررنگ‌تر شدن تولیدات سریال‌های نمایش خانگی و تاثیر این موضوع در دراز مدت روی سینما گفت: ما دو دسته مخاطب در سینما داریم؛ عده‌ای سینما دوست هستند، فیلم‌ها را فقط در سالن می‌بینند و مفهوم واقعی آن را می‌فهمند، اما برای دسته بعدی فرق نمی‌کند فیلم را در سینما یا در صفحه تلویزیون و خانه ببیند.

تهیه کننده «تگزاس» افزود: برای دفع مخاطبانِ دسته اول، احساس خطری وجود ندارد؛ چون اولویت اول و آخرشان سالن سینما است و هیچ وقت با دیدن یک اثر در خانه و روی صفحه تلویزیون راضی نخواهند بود. اما برای دسته دوم باید احساس خطر کرد؛ چراکه اگر کیفیت آثار شبکه نمایش خانگی بالا باشد، به طور قطع دیگر آن‌ها به سینما نمی‌روند. چنین افرادی به دلیل اینکه سینما رفتن در اولویتشان نیست، عادت می‌کنند که در خانه فیلم ببینند.

تهیه کننده «دینامیت» ادامه داد: اگر فرض کنیم این دو دسته هرکدام پنجاه درصد از مخاطبان سینما باشند، حداقل بیش از نصف دسته دوم را از دست خواهیم داد. این کاهش مخاطب روز به روز هم بیشتر می‌شود. این روزها مخاطبان پلتفرم‌ها به شدت افزایش یافته است. این موضوع نیز به خطر از دست دادن بیشتر مخاطبان سینما در آینده می‌افزاید.

وی درباره تاثیر بر بالا رفتن دستمزد بازیگران اظهار کرد: همان موقع هم که سینما و شبکه نمایش خانگی فعال بودند، رشد دستمزد بازیگران وجود داشت. بنابراین نمی‌توانیم همه مشکلات سینما را گردن نمایش خانگی بیندازیم، اما واقعیت این است که نمایش خانگی در دستمزد بازیگران موثر است. یک سری بازیگر وقتی سریال کار می‌کنند در ذهنشان این را حلاجی می‌کنند که در یک سریال فلان دستمزد را می‌گیریم، اما در یک فیلم سینمایی کمتر خواهیم گرفت؛ بنابراین سریال کار می‌کنیم. این بازیگران به زمانی که تولید یک سریال از آن‌ها می‌گیرد، فکر نمی‌کنند.

عامریان در پایان عنوان کرد: اتفاق بدی که افتاده است، مربوط به توقع بازیگران از دستمزد ثابت است. برخی از هنرپیشگان توقع دارند، برای هر فیلمی که بازی می‌کنند، دستمزد مشخصی دریافت کنند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پشت صحنه «شرم» روی آنتن می‌رود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: پشت صحنه سریال «شرم» با بازی ابوالفضل پورعرب و اردلان شجاع‌ کاوه را امشب ببینید.

به گزارش سینماپرس، پشت صحنه سریال «شرم» به تهیه‌کنندگی امیرمهدی پوروزیری و کارگردانی احمد کاوری، امشب  از شبکه سه روی آنتن می‌رود.  

سریال «شرم» بر اساس فیلمنامه‌ای از سعید فرهادی و با حضور بازیگرانی چون ابوالفضل پورعرب، فاطمه گودرزی، اردلان شجاع کاوه، فریبا متخصص، نسیم ادبی، سید مهرداد ضیایی، آشا محرابی، الهام طهموری، میلاد میرزایی، نیما نادری و مرحوم سیروس گرجستانی ساخته شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«شیطان کُش» پرفروش شدن انیمه تاریخ ژاپن شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: حکمفرمایی تقریبا ۲ دهه‌ای هایائو میازاکی بر فراز رده‌بندی باکس آفیس ژاپن با پرفروش شدن انیمه «شیطان کُش» بالاخره به پایان رسیده است.

به گزارش سینماپرس به نقل از هالیوود ریپورتر، فیلم انیمه بلاکباستر «دیو کش: کیمتسو نو یائیبا» در آخر هفته‌ای که گذشت تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ باکس آفیس ژاپن شد و فیلم کلاسیک محبوب «شهر اشباح» یا «Spirited Away» محصول ۲۰۰۱ میازاکی را به رتبه دوم فرستاد.

«دیو کش» تا پایان آخر هفته توانست ۳۲.۴۷ میلیارد ین (۳۱۳.۹ میلیون دلار) بفروشد و از ۳۱.۶۸ میلیارد ین «شهر اشباح» پیشی بگیرد. این فیلم که در تابستان ۲۰۰۱ اکران شد ۳۰.۸ میلیارد ین فروخته بود اما در تابستان گذشته یک بار دیگر اکران شد و کمی به فروش کل خود اضافه کرد.

«دیو کش» یکی از معدود نقاط روشن در سالی سخت برای صنعت فیلم جهانی بوده و از زمان اکران خود در شانزدهم اکتبر تا به حال تمام رکوردها را شکسته که از جمله آنها می‌توان از بزرگ‌ترین فروش روزانه با ۱.۲ میلیارد ین یا ۱۱.۳ میلیون دلار و بزرگ‌ترین آخر هفته اکران اولیه با ۴.۶ میلیارد ین یا ۴۴ میلیون دلار نام برد.

«دیو کش» همچنین تبدیل به سریع‌ترین فیلم ژاپنی شد که توانسته به مرز ۱۰ میلیارد ین و ۱۰۰ میلیون دلار فروش برسد و آن را فقط در ۱۰ روز پشت سر گذاشت. این انیمیشن توانست در فرمت آی‌مکس هم رکوردشکن شود و با ۲۱ میلیون دلار فروش بیشترین میزان مقبولیت را در تاریخ این فرمت در ژاپن کسب کند.

این فیلم بر پایه مانگای محبوب سال ۲۰۱۶ هنرمندی ژاپنی به نام کویوهارو گوتوگه ساخته شده است، اما این داستان بعد از اینکه تبدیل به سریالی انیمه برای تلویزیون شد توانست تبدیل به یک پدیده عمومی شود. محبوبیت سریال که هم در ژاپن و بعداً در نت‌فلیکس پخش شد، باعث شد مجموعه مانگا به شدت پرفروش شود و تا دسامبر بیش از ۱۲۰ میلیون نسخه بفروشد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«حاج قاسم» به عنوان یک فرمانده رده بالای نظامی به خوبی متوجه رسانه و تاثیرات آن بود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، هرچند چهره‌ای رسانه‌گریز و تا حدودی حتی گمنام در ویترین رسانه‌های خبری بود اما هیچ‌گاه از اهمیت نقش مستندسازان و فیلمسازان در میدان روایت‌گری غافل نبود.

به گزارش سینماپرس، «جنگ روایت‌ها»؛ این یکی از کلیدی‌ترین توصیفات از فضای رسانه‌ای حاکم بر دوران معاصر است. توصیفی دقیق از رویارویی و تقابل هر آن چیزی که فراتر از «واقعیت» از سوی بازیگران میدان «روایت» می‌شود.

«راهبرد» یا همان «استراتژی» را به زبان ساده می‌توان «نقشه راهی» برای عبور از این میدان جنگ، با حداقل هزینه و بیشترین دستاورد تعریف کرد. کارکرد اصلی «سینمای استراتژیک» با چنین پیش‌فرضی «روایت‌سازی» است. کارکردی که مروری کوتاه بر تاریخ سینمای جهان، به وضوح نشان می‌دهد، تا چه اندازه مورد بهره‌برداری سرمایه‌داران و سکان‌داران این «هنر-صنعت» بوده است.

اهمیت سینمای استراتژیک و بهره‌گیری از ظرفیت این «هنر-رسانه» برای نقش‌آفرینی و اثرگذاری در میدان «جنگ روایت‌ها» اما سال‌هاست که در ایران مورد غفلت قرار گرفته است.

سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی که از چهره‌های اثرگذار در میدان رویارویی مستقیم با دشمن بود، به‌رغم رسانه‌گریزی و اجتناب از حضور پرتکرار در برابر دوربین‌ها خبری و غیرخبری، در مختصات فکری خود همواره نیم‌نگاهی به ظرفیت رسانه و به‌خصوص اهمیت «روایت‌سازی» در قالب‌هایی چون «سینمای مستند» داشت. تجربه رویارویی مستقیم گروهی از مستندسازان فعال در حوزه مقاومت و نیز خاطرات به یادگار مانده از این سردار شهید، گواهی است بر این مدعا.

سردار سلیمانی که در ویترین سینمای داستانی هم تولیدات استراتژیک همچون «بادیگارد»، «به‌وقت شام» و «بیست و سه نفر» را تکریم و پشتیبانی می‌کرد، در حوزه سینمای مستند نگاهی پدرانه به فعالان حاضر در میدان داشت و از همین منظر ثبت تجربه‌ها و روایت‌های مستندسازان این حوزه می‌تواند حکم نقشه‌راهی برای احیای این ظرفیت و توجه ویژه‌تر به آن در سینمای ایران باشد.

آنچه در این گزارش می‌خوانید روایت دو مستندساز از تجربه حضور در میدان مقاومت و خاطرات آن‌ها از مواجهه سردار سلیمانی با فعالان این حوزه است و روایت سوم از آن مستندسازی است که با تمرکز بر بازتاب‌های مجازی شهادت حاج قاسم، مستند «پرچم‌های مجازی» را به جشنواره «سینماحقیقت» امسال رساند تا سهمی در ثبت یک روایت تأثیرگذار در میدان «جنگ روایت‌ها» داشته باشد.

گفتگوی خبرگزاری مهر با این سه مستندساز را در ادامه می‌خوانید.

روزی که حاج قاسم را در حرم دیدم

ساسان فلاح‌فر کارگردان مستند «خاطرات بادیه» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره لزوم ساخت آثاری در حوزه مقاومت و معرفی خدمات چهره‌های این حوزه گفت: در زمان ساخت «خاطرات بادیه» یک بار حاج قاسم سلیمانی را در سوریه در حرم حضرت رقیه (س) دیدم، هیچ‌وقت یادم نمی‌رود که فرمانده‌ای با آن عظمت و ابهت با ما سر یک سفره غذا خورد و برای هر کدام از ما لقمه‌ای گرفت، این شیرین‌ترین خاطره‌ای است که از او دارم.

وی افزود: تصاویری که از حاج قاسم در مستند «خاطرات بادیه» وجود دارد توسط تیم فیلمبرداران ما تهیه شده، واقعیت این است که «فاطمیون» برای حاج قاسم اهمیت زیادی داشت بنابراین در آن زمان او به صورت سرزده آمده بود که با بچه‌های افغانستانی دیدار کند. بچه‌ها از این دیدارها یک انرژی مضاعف می‌گرفتند پس حاج قاسم تلاش می‌کرد با آنها وقت زیادی بگذراند، در نقاط حساس کنار آن‌ها باشد و حتی گاهی مستقیم دستور عملیاتی را به آنها بدهد. آن چند پلانی که حاج قاسم را در «خاطرات بادیه» می‌بینیم مرتبط با همین ماجراست.

تیزر مستند «خاطرات بادیه»

فلاح‌فر ادامه داد: فاطمیون یکی از مهمترین نقش آفرینان در پایان دادن به داعش بودند و این به خاطر این بود که حاج قاسم برای فاطمیون اهمیت و ارزش قائل بود البته فاطمیون هم دوست داشتند بخشی بزرگی از این اتفاق مهم به دست آنها رقم بخورد از همین رو حاج قاسم این کار را برای آنها تسهیل کرد. می‌توانیم بگوییم بخش مهمی از این اتفاق به دست فاطمیون انجام شد و این به خاطر محبت زیاد حاج قاسم به فاطمیون بود. الان می‌توانیم بگوییم که یکی از بزرگترین یادگارهای حاج قاسم برای جبهه مقاومت، فاطمیون بودند.

فلاح‌فر: حاج قاسم به عنوان یک فرمانده رده بالای نظامی به خوبی متوجه رسانه و تاثیرات آن بود به همین دلیل رسانه گریز بود و غایت خود را که شهادت بود در گمنامی جستجو می‌کرد. تا جایی که می‌شد به اهالی رسانه که عملیات‌ها را پوشش می‌دادند کمک می‌کرد اما به همان اندازه هم از دیده شدن دوری می‌کرد این کارگردان گفت: او به عنوان یک فرمانده رده بالای نظامی به خوبی متوجه رسانه و تاثیرات آن بود به همین دلیل رسانه گریز بود و غایت خود را که شهادت بود در گمنامی جستجو می‌کرد. تا جایی که می‌شد به اهالی رسانه که عملیات‌ها را پوشش می‌دادند کمک می‌کرد اما به همان اندازه هم از دیده شدن دوری می‌کرد به همین دلیل است که حداکثر پنج شش سال است که او را با این وسعت می‌شناسیم و با این دقت می‌بینیم.

وی افزود: سردار در پشت صحنه فیلم سینمایی ۲۳ نفر حاضر شد و این فیلم را کلید زد. او به برخی نظر می‌داد که در این موضوع و درباره تحولاتی که در سوریه رخ داده، آثاری را بسازید. این درک بالا و نگاه درست او به رسانه بود. از نگاه یک آدم نظامی این رسانه‌گریزی زاویه‌ای درست است، او نمی‌خواست دیده شود اما کارهای بزرگی را انجام داد. از یک جایی به بعد با اصراری که اهالی رسانه داشتند و لازم بود جلوی دوربین آمدند. بر حسب اخبار مختلفی که به دستمان می‌رسید متوجه شدیم که خیلی از مستندها را می‌دید و نظراتش را اعلام می‌کرد البته نظرات غیر کارشناسی ارایه نمی‌داد و در جایی که تخصص نداشت آن را به اهل فن می‌سپرد.

فلاح‌فر بیان کرد: زمانی که حاج قاسم را دیده بودیم او همان شهرت یک فرمانده بزرگ جنگی را داشت و به همین دلیل رفتار او برایم عجیب بود. هرچند فعالیت‌ها و خدمات او در سه چهار سال پایانی عمرش بیشتر برای مردم شناخته شد اما اگر ما می‌بینیم حزب الله لبنان وجود دارد، نفس می‌کشد و بزرگترین مانع برای رشد اسراییل است، به برکت وجود حاج قاسم بوده است. حزب الله سوری، حشدالشعبی، فاطمیون، زینبیون، حیدریون هم از خدمات اوست البته باید بپذیریم که او خیلی دیر به مردم شناسانده شد این امر دلایلی هم داشت و به نظر می‌رسد اصلاً نباید زودتر شناخته می‌شد. ضمن اینکه او خودش هم دوست نداشت دیده شود بلکه بیشتر دوست داشت کار کند به نظرم این تقدیر خدا بود که حداقل در این سه چهار سال آخر مردم توانستند حاج قاسم را بشناسند و به او افتخار کنند تا در چنین روزی تازه ما بفهمیم که ما چه کسی را از دست داده‌ایم.

این کارگردان توضیح داد: ما رسانه‌ای‌ها و مستندسازان دوست داریم این افراد بیشتر شناخته شوند اما افراد نظامی به جهت مسایل امنیتی و حفاظتی بیشتر دوست دارند دیده نشوند اما به نظرم به ما و تلاش‌های ما برمی‌گردد که باید از راه‌های مختلف این کار را انجام بدهیم اگر این افراد دیده و خدمات آنها شناخته نشود ممکن است ضرر به همراه داشته باشد. شاید اگر حاج قاسم زودتر شناخته می‌شد خیلی اتفاقات بهتری رخ می‌داد و این افتخار ملی زودتر برای ما ارمغان‌هایی داشت ما تنها سه چهار سال از شناخت علنی او لذت بردیم و بعد تبدیل به یک قهرمان شهید شد.

ساسان فلاح‌فر. مستندساز

وی اظهار کرد: ما درباره یک قهرمان واقعی صحبت می‌کنیم، نمی‌خواهم شعار بدهم ولی همین که ما حالا با هم صحبت می‌کنیم، شاید از برکات و خدمات وجود ایشان باشد نه تنها ما بلکه مردم تمام منطقه. البته بعد از شهادت حاج قاسم دو قطبی‌ای ایجاد شد و عده‌ای نظرات مخالف داشتند، ولی سوال من این است با کسی که اسلحه روی مردم می‌کشد چه باید کرد؟ بدیهی‌ترین پاسخ این است که باید او را از میان برد تا مردم در امنیت باشند. ما گوشه کوچکی از فعالیت‌های عده‌ای جانی در حادثه مجلس و رژه اهواز را دیدیم و متوجه شدیم که آنها کاری ندارند که چه کسی در مقابلشان قرار دارد و همه را می‌کشند، باید با آنها چه کرد؟ باید آنها را از میان برد. اگر ما رسانه‌ای‌ها ماجرا را برای مردم درست تبیین کنیم این دو قطبی‌ها ایجاد نمی‌شود این در حالی است که هنوز ماجرای سوریه برای مردم تبیین نشده است. هنوز، مردم نمی‌دانند نیروهای ما چرا در سوریه هستند، چرا به لبنان کمک می‌کنیم… م. این کار وظیفه ماست که رسانه در دست داریم، می‌توانیم تحقیق کنیم و مردم را بیشتر آگاه کنیم. هنوز بعد از ۸ سال ماجرای سوریه، عراق، لبنان و… را درست تبیین نکردیم. اگر همه چیز درست بیان شود این دو قطبی دیگر ایجاد نمی‌شود.

گزینشی که نشان از سواد رسانه‌ای سردار داشت

احمد عبدالرحیمی که این روزها در سوریه مشغول ساخت مستند-پرتره سردار شهید اصغر پاشاپور و مستند-پرتره شهید حاج محمد پورهنگ است در گفتگویی مجازی با خبرنگار مهر تاکید کرد که سردار سلیمانی رسانه گریز نبوده بلکه دقتی تام و تمام در گزینش رسانه‌های معتمد داشت که نشان از سواد رسانه‌ای او داشت.

این مستندساز در تشریح این موضوع بیان کرد: حاج قاسم به هیچ وجه رسانه‌گریز نبود، البته او به طور طبیعی و در اغلب موارد غیرقابل دسترس بود. برخی فیلمبرداران و خبرنگاران به روالی که از آقایان و مسئولانی نظام خبر تهیه می‌کنند نمی‌توانستند از حاج قاسم گزارشی بگیرند چون او ملاحظات امنیتی داشت اما این دلیل نمی‌شود بگوییم او رسانه گریز بود بلکه شناختش به قدری بود که از این سلاح رسانه به جا استفاده و بهره‌گیری می‌کرد حتی بیش از هر شخصیتی در سطوح بالای نظام و بسیاری از مدیران رسانه، سواد رسانه‌ای و فهم از رسانه داشت. من خاطرم هست در سال نود و پنج وقتی حلب آزاد شده بود من مشغول ساخت مستندی با موضوع آزادسازی حلب بودم. حاج قاسم جلسه‌ای در جنوب حلب داشت.

عبدالرحیمی: برخی فیلمبرداران و خبرنگاران به روالی که از آقایان و مسئولانی نظام خبر تهیه می‌کنند نمی‌توانستند از حاج قاسم گزارشی بگیرند چون او ملاحظات امنیتی داشت اما این دلیل نمی‌شود بگوییم او رسانه گریز بود بلکه شناختش به قدری بود که از این سلاح رسانه به جا استفاده و بهره‌گیری می‌کرد عبدالرحیمی ادامه داد: من برای ضبط برنامه به آجا رفته بودم یادم است که اولین برخوردی که حاج قاسم با من داشت این بود که از من سوال کرد در حال حاضر در منطقه چه کاری انجام می‌دهم من توضیح دادم که در حال ساخت مستند هستم. حاج قاسم به شدت از اینکه ما از حادثه‌ای که در آن روزها اتفاق می‌افتاد، مستندی می‌ساختیم بسیار خوشحال شد، ما را تشویق کرد و نکات ریز جذابی را به من گفت. در ابتدا تصور می‌کردم صحبت‌های او، تذکرات محتوایی و موضوعی است اما بعد که حرف‌هایش را مرور کردم، دیدم یک نگاه فنی دقیق به کار مستندسازی دارد. حتی یادم است در مورد اسم مستند سوال پرسید که من گفتم تازه ضبط کار را شروع کرده‌ام و اسم خاصی را انتخاب نکرده‌ام که خاج قاسم پیشنهاد داد از لغات عربی انقاض حلب (فتح حلب) استفاده کنید که من بعدها آن اسم را روی مستند گذاشتم که این نشان می‌داد که ایشان به شدت به انواع و اقسام ابزارهای رسانه‌ای و بحث مستند اهتمام دارد.

وی ادامه داد: یادم است در عملیات آزادسازی بوکمال از جنوب شرق منطقه بچه‌های حیدریون یک عملیات سخت و پیچیده را انجام دادند و ما در آن محور مشغول کار تصویربرداری بودیم وقتی آن عملیات با پیروزی جبهه مقاومت به پایان رسید ما خدمت حاج قاسم رسیدیم. فرمانده آن محور ما را به حاج قاسم نشان داد و گفت این افراد همراه بچه‌های خط‌شکن رفته بودند و بی احتیاطی کرده بودند. این فرمانده می‌گفت نباید با خط شکن‌ها می‌رفتیم چون خطرات زیادی داشت البته ما هم سلاح دستمان نبود بلکه دوربین دستمان بود که اسنادی در آن ضبط شده بود و نیاز به مراقبت داشت. از سوی دیگر به طور کلی در آن میدان ما عنصری بودیم که نیاز به مراقبت داشتیم آن فرمانده به حاج قاسم گفت به این افراد تذکر بدهید که دیگر این کار را نکنند اما حاج قاسم بدون اینکه تعللی کند، گفت هر کسی باید کار خود را انجام بدهد و این افراد هم کار خود را انجام می‌دهند حتی یادم است وقتی آن فرمانده این نکات را می‌گفت من لحظه‌ای ترسیدم که نکند سردار ناراحت شود چون روحیه ما هم به هم می‌ریخت ولی سردار از ما حمایت کرد و به آن فرمانده با سابقه متذکر شد که هرکسی کار خودش را باید انجام بدهد. این برخورد برای من جالب بود به طوری که این نکته را به بچه‌هایی که در آنجا کار رسانه‌ای می‌کردند بازگو کردم تا اهمیت کار خود را بدانند

عبدالرحیمی بیان کرد: حاج قاسم با دوربینی که نمی‌شناخت و فیلمبرداری که برای او آشنا و مورد اعتماد نبود قطعاً برخورد می‌کرد. خیلی‌ها این برخورد را دیده بودند و ممکن است برداشت‌شان این باشد که او با رسانه و فضای اینچنینی مشکل داشت اما قطعاً این نبود او با کسی که نمی‌شناخت یا بهتر بگویم با فیلمبردار و دوربین به دستی که نمی‌شناخت و مورد اعتماد نبود یا برخورد می‌کرد یا خودش را از او دور می‌کرد که طبعاً در این میان بحث امنیتی هم مطرح بود اما بحث مهمتر این بود که سردار رسانه را به درستی می‌شناخت، چون می‌دانست که کجا باید با چه دوربینی و چه نوع نگاه رسانه‌ای مواجهه داشته باشد و اصلاً چه مواجهه‌ای داشته باشد.

این مستندساز ادامه داد: یعنی بر اساس همان سواد رسانه‌ای بالایی که داشت، نوع تصاویری را که به عنوان سند از او گرفته می‌شد، گزینش می‌کرد و به راحتی اجازه نمی‌داد هر فیلمبرداری رفتار ایشان را به تصویر بکشد. در اغلب این موارد انتخاب با خودش بود. یادم است روزی که محور مقاومت به مرز عراق رسید، بیابان‌های شرق سوریه پاکسازی و منجر به آزادسازی این منطقه شد او به مرز آمد و به اتفاق رزمندگان جبهه مقاومت دو رکعت نماز خواند. تصاویر او همان موقع دیده شد در آن زمان تعدادی دوربین فیلمبرداری و عکاسی در منطقه بود. سردار می‌خواست چند کلمه‌ای صحبت کند، پیش آمد و به من گفت با کدام دوربین صحبت کنم و من هم توضیحات را ارایه دادم. او رو به روی همان دوربینی که گفتم ایستاد و صحبت کرد این رفتار یک فرمانده و ژنرال نظامی با آن مختصات و آن حساسیت‌ها بود آن حساسیت‌هایی که در همان لحظه در مرز داشت نشان از دقت نظر او داشت چون دنبال روزنه اصلی فضای رسانه‌ای بود و این کار از سواد بالای رسانه‌ای شخصی مثل حاج قاسم برمی‌آمد.

حاج قاسم گفت؛ می‌خواهید من را خراب کنید؟

وی ادامه داد: یکی از ابعاد برجسته روحی و اخلاقی حاج قاسم تواضع محض او بود، سردار از هر آنچه که او را در محور قرار می‌داد، دوری می‌کرد از همین باب از فیلم و انتشار عکس هم جلوگیری می‌کرد. یادم است وقتی بوکمال آزاد شد و او پایان داعش را اعلام کرد، گفت جشنی در میدان این منطقه برگزار شود و نیروها و شبکه‌ها و خبرگزاری‌های معتبر بیایند در ادامه من هر چه نگاه کردم دیدم فرمانده کل جبهه مقاومت که از سه ماه قبل گفته بود پایان داعش را به زودی اعلام می‌کنیم خودش در میدان حضور ندارد. به سرعت به مقر او رفتم و دیدم تنها قدم می‌زند به او توضیح دادم همه چیز آماده است و تنها حضور شما لازم است، اگر مصاحبه‌ای هم کنید خوب است که او گفت نه و این کار را به بچه‌ها واگذار کنید.

سردار سلیمانی نه فقط سینما را بلکه اصل رسانه را یک ابزار کارآمد برای پیشبرد اهداف جبهه مقاومت می‌دانست و به شدت حضور دوربین‌هایی که در جبهه مقاومت در حال ثبت تاریخ شفاهی جنگ بودند، تاکید داشت و به شدت بچه‌های فیلمبردار و دوربین به دست را حمایت می‌کرد عبدالرحیمی ادامه داد: من اصرار کردم اما حاج قاسم یک چهره جدی‌تر گرفت و گفت می‌خواهید من را خراب کنید؟ این موضوع عجیب بود چون همیشه به شدت مراقب رفتار و حال معنوی خودش بود دیگر اصرار نکردم اما گفتم چنین قصدی ندارم اما دوبار حرف خود را تکرار کرد این موضوع نشان می‌داد که تصمیم گرفته در آن فضا حاضر نشود او همان حاج قاسمی بود که وقتی روستای کوچکی را فتح می‌کردیم حضور پیدا و از بچه‌ها تشکر می‌کرد ولی وقتی دید دیگر آخر قصه است خود را شکست و به میان آن جمع نیامد یعنی در عین حال که رسانه و رفتار رسانه‌ای را می‌شناخت یک مراتبی را رعایت می‌کرد که این امر از کمتر کسی دیده می‌شود.

این مستندساز با اشاره به تاکید او بر سینما و مستند بیان کرد: سردار سلیمانی نه فقط سینما را بلکه اصل رسانه را یک ابزار کارآمد برای پیشبرد اهداف جبهه مقاومت می‌دانست و به شدت حضور دوربین‌هایی که در جبهه مقاومت در حال ثبت تاریخ شفاهی جنگ بودند، تاکید داشت و به شدت بچه‌های فیلمبردار و دوربین به دست را حمایت می‌کرد. او سال ۹۵ از نمایندگان سینما و مراکز سینمایی خواست که گروه‌های رسانه‌ای خود را به سوریه و عراق بفرستند تا محتواا تولید کنند یعنی مستند و فیلم بسازند و کارهای کوتاه اثرگذار ارایه بدهند حاج قاسم مستقیماً به خیلی از آقایان رسانه‌ای پیشنهاد و تاکید کرد و این نشان از توجه دقیق او به رسانه داشت. ضمن اینکه حاج قاسم به‌قدری شبکه‌های ضعیف و شبکه قدرتمند رسانه‌ای را می‌شناخت که گاهی توصیه می‌کرد با فلان شبکه‌ها کار کنید و با فلان شبکه‌ها نه.

وی در پایان گفت: در یک سال گذشته آثار بسیار خوبی درباره حاج قاسم ساخته شده و به مرور زمان ابعاد مختلف شخصیت او آشکار می‌شود. بیننده هم نیاز است قدری بصیرت داشته و مسایل را متوجه باشد. باید عنوان کنم سلامتی و امنیتی که در ایران داریم مدیون لحظه به لحظه رزمندگان و به‌ویژه شهدای مقاومت هستیم. خوشحالم که به جای چشم سر چشم دیگری به نام دوربین داریم که بتوانیم آنچه را که اتفاق افتاده به تصویر بکشیم

برای کارهای خود تبلیغ نمی‌کرد اما…

حسن جعفری کارگردان مستند «پرچم‌های مجازی» است؛ مستندی با موضوع واکنش‌های مجازی به خبر شهادت سردار سلیمانی و پیرو آن ممانعت شبکه‌های اجتماعی خارجی مانند اینستاگرام از فراگیری واکنش‌ها. این مستند در جشنواره سینماحقیقت امسال رونمایی شد.

این کارگردان در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: حاج قاسم برای انجام کارهای خود هیچوقت تبلیغ نمی‌کرد و خدمات خود را در خفا ارایه می‌داد. خیلی از خدمات ایشان حالا نه بلکه سال‌ها بعد مشخص می‌شود. حاج قاسم از پشت صحنه چند فیلم و مستند بازدید کرد و این نشان می‌دهد که او به رسانه در جبهه مقاومت اهمیت می‌داد. او هرچند در جنگ سخت حضور داشت ولی به جنگ نرم هم اهمیت می‌داد و جبهه رسانه را تقویت می‌کرد.

وی ادامه داد: همانطور که حضرت آقا در سال‌های اخیر به ظرفیت‌های فضای مجازی اشاره کردند ما می‌بینیم چقدر فعالیت جبهه مقاومت در فضای توییتر و اینستاگرام زیاد شده و این حیرت‌انگیز این است که محصولات خوبی ارایه می‌دهند. ما کمتر توانسته‌ایم حاج قاسم را جلوی دوربین ببینیم و مستندسازان کمتر توانستند او را جلوی دوربین بیاورند و از او مصاحبه‌هایی تهیه کنند شاید ما دقیقاً از خدمات او خبر نداشته باشیم اما کسانی که به او نزدیک بودند می‌دانند که او به جنگ نرم و ساخت فیلم و رسانه اهمیت می‌داد که حضورش در پشت صحنه آثار به همین منظور بوده است.

جعفری: شهادت سردار سلیمانی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه رسانه‌های غربی از سال‌ها قبل روی او مانور می‌دادند اما ما خودمان در داخل ایران چندان سردار را نمی‌شناختیم مجلات معروف ویک و تایمز اولین بار عکس سردار را در صفحه اول گذشتند و بسیاری از ایرانیان از طریق همین رسانه‌های آمریکایی متوجه شدند که ژنرالی به این عظمت در حال خدمت به جبهه مقاومت است این کارگردان بیان کرد: شهادت سردار سلیمانی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه رسانه‌های غربی از سال‌ها قبل روی او مانور می‌دادند اما ما خودمان در داخل ایران چندان سردار را نمی‌شناختیم مجلات معروف ویک و تایمز اولین بار عکس سردار را در صفحه اول گذشتند و بسیاری از ایرانیان از طریق همین رسانه‌های آمریکایی متوجه شدند که ژنرالی به این عظمت در حال خدمت به جبهه مقاومت است هرچند همان کار رسانه‌های به منظور آماده کردن افکار عمومی برای ترور بود اما به هر حال رسانه در هر نوع خود یعنی فیلم مستند و… از جنگ‌افزارها اهمیت بیشتری دارد ما در این حوزه دست پایین داریم در حالی که غربی‌ها در شرایط بهتری از این نظر قرار دارند پس ما باید خودمان را به آنها برسانیم.

جعفری با بیان اینکه بعد از شهادت سردار سلیمانی تعداد زیادی پست و استوری در اینستاگرام منتشر شد اما توسط همین شبکه پاک شد، اظهار کرد: این موضوع را همه فهمیدند که گردانندگان این شبکه‌های مجازی به نوعی از عکس‌ها و پوستر سردار هم می‌ترسیدند این نشان می‌داد که سعی در حذف او از رسانه داشتند این در حالی است که آنها به آزادی بیان معتقدند. ما هم فیلمی در همین رابطه ساختیم، با افراد مختلفی که پست‌های آنها توسط اینستاگرام پاک شده بود، صحبت کردیم و به شخصیت سردار هم پرداختیم. پست‌ها و استوری هر کدام پرچمی در فضای مجازی بودند.

این کارگردان گفت: ما در استفاده و به دست گرفتن فضای مجازی ضعف‌هایی داریم و هنوز نمی‌توانیم حتی در داخل کشور حرف خودمان را درست بیان کنیم. مستندسازان می‌توانستند به جبهه مقاومت و جنگ سوریه بپردازند هرچند آثاری در این حوزه ساخته شده اما به قدرت آثار غربی‌ها نبوده است. به هر حال خیلی از افراد در ایران تحت تاثیر فضای رسانه‌ای غرب قرار گرفته‌اند حتی بی بی سی و … مستندهایی به همین منظور ساخت تا افکار را از جبهه مقاومت منحرف کند اما ما در آن اندازه کار نکردیم به هر حال آنها در بحث رسانه و تولید محتوا در سینما و مستند قوی هستند و برخی تحت تاثیر آنها قرار می‌گیرند بنابراین ناخودآگاه دو قطبی ایجاد می‌شود که مضر است.

وی در پایان گفت: ناگفته‌های زیادی درباره حاج قاسم وجود دارد که می‌شود آنها را به تصویر کشید سردار خدمات و فعالیت‌های زیادی داشته که می‌شود مستندهای زیادی ساخت ضمن اینکه راش‌های زیادی درباره او تهیه شده که دست سپاه است و نمی‌شود به راحتی به آنها دسترسی پیدا کرد چون در آن فیلم‌ها افرادی هستند که نباید چهره آنها دیده شود بنابر این مستندسازان باید به این سمت بیایند و نهادهای مربوطه که اطلاعات و آرشیوی دارند در اختیار مستندسازان قرار دهند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تابش: سی سال پیش مسیر کشف و شهود را انتخاب کردم و به مکاشفه و مشاهده جهان پیرامون پرداختم! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی معتقد است سی سال پیش با عشق به فرهنگ، ادبیات، عکاسی و سینما مسیر کشف و شهود را انتخاب کرده و به مکاشفه و مشاهده جهان پیرامون پرداخته است.

به گزارش سینماپرس، علیرضا تابش آخرین ماه‌های حضورش را در بنیاد سینمایی فارابی پشت سر می‌گذارد. نهادی که به عنوان بازوی تولیدی و مالی سینمای ایران از زمان تاسیس تا امروز تلاش کرده نقش مهمی در صنعت سینما ایفا کند. با پروژه چابک‌سازی در سیستم سازمان سینمایی، بسیاری از وظایف دیگر ارگان‌های زیرمجموعه معاونت سینمایی به بنیاد سینمایی فارابی محول شد و تقریبا دیگر سینماگری وجود ندارد که گذرش به خیابان سی تیر و ساختمان این بنیاد نیفتاده باشد. با او درباره سال سخت کرونایی، شرایط سینمای ایران در سال‌های آینده و عملکردش در طول دوران تصدی‌گری این پست گفتگو کردیم.

در شرایط کرونا سینمای ایران بیش از گذشته در معرض آسیب اقتصادی است و پیش‌بینی‌ها برای سینما در دو سال آینده نشان از رکود شدید در این حوزه دارد. نهادی مانند فارابی چه راهکارهایی برای رونق سالن‌های سینما و تولید در نظر گرفته است؟  

بنیاد سینمایی فارابی، نهاد تصمیم‌گیرنده در زمینه رونق سالن‌های سینما و رونق تولید نیست بلکه اتخاذ تصمیم در بخش خصوصی، برعهده صنوف مرتبط است. ما بر اساس وظایف تعریف شده، تلاش‌های حمایتی خود را در تقویت تولیداتی که قرار است توسط صنوف به اکران موفق دست یابند، به خرج داده‌ایم. به عنوان مثال یکی از طرح‌های سال ۹۹ بنیاد سینمایی فارابی، حمایت از تنوع ژانر در عرصه فیلمنامه‌نویسی است که می‌تواند به تنوع سبد آثار سینمایی در اکران سال ۱۴۰۰ منجر شود. ما البته نسبت به خسارات وارد شده به بخش خصوصی در سال ۹۹، نظاره‌گر نبوده‌ایم و بر اساس مأموریت محوّله، جهت جبران خسارت ناشی از کرونا، بخشی از فیلم‌ها را با معرفی صاحبان آثار به صندوق اعتباری هنر، حمایت کرده‌ایم. اما اجازه دهید به نکته دیگری هم اشاره کنم و آن اینکه مفروض شما در موردعدم رونق سینما را می‌توان از زاویه‌ی دیگری هم دید و آن اینکه شاید در دو سال آینده، به جای رکود، شاهد تغییر الگوی مصرف در سینما و اتفاقاً آغاز عصر جدیدی از رونق سینما در قالب صنعت – فرهنگ باشیم. اتفاقی که در تمام دنیا در حال وقوع است که با نگاه هوشمند می‌توان نشانه‌های آن را در کشورمان هم دید. این همه اقبال به سامانه‌های آنلاین پخش ویدیوی درخواستی از سوی مردم، با بحران کرونا تسریع شد و عملاً موج عصر جدید پسادیجیتال را به سینما کشاند. موجی که سینما را دربرگرفته و احتمالاً با خود خواهد برد. در این عصر جدید دیگر اقتصاد سینما صرفاً با حجم فروش گیشه سنجیده نخواهد شد و باید به تدریج شاهد پدیدار شدن انواع جدید و عادلانه‌تری از اکران باشیم. پس هرچقدر بر بخش «تحقیق و توسعه» و «آینده‌پژوهی» در این حوزه تاکید کنیم، ناروا نگفته‌ایم. بنابراین پیش‌بینی من از دو سال آینده در سینما، نه رکود شدید، که ورود به عصر و دوران جدیدی از رونق اقتصادی است، که البته زنجیره تولید ثروت در آن تغییر کرده و سالن‌داران سینما، به عنوان پایانه اصلی فروش آثار سینمایی، تغییر نقش داده و تعریف جدیدی پیدا خواهند کرد.  

سهم سینمای دفاع مقدس و سینمای کودک از حمایت‌های بنیاد سینمایی فارابی در سال‌های گذشته چقدر بود و با وجود ظهور نهادها و سازمان‌هایی مانند اوج چقدر این موضوع در تولیدات بنیاد جدی پیگیری شد؟  

با مراجعه به آمار، از نظر کمی و کیفی، اتفاقات مطلوبی در دو حوزه سینمای دفاع مقدس و سینمای کودک رخ داده است. تولید بیش از ۲۰ فیلم در این دوره در عرصه سینمای انقلاب، دفاع مقدس و مقاومت، نشان‌دهنده یک دغدغه ریشه‌دار است. این در حالی است که تشکل‌های دیگری که یکی از آن‌ها را نام بردید، وظیفه حمایت از سینما را دارند و در تعریف شعارها و چشم‌اندازشان این وظیفه تعریف شده است. بنیاد سینمایی فارابی، در این حوزه رقابتی با سایر نهادها و تشکل‌ها ندارد چون اساس تعریف و ماهیت فعالیت ما متفاوت است. چنانچه در سینمای کودک و نوجوان نیز ماهیت فعالیت بنیاد سینمایی فارابی با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یا اوج و… تفاوت دارد. حمایت از نیروهای تازه نفس و متخصص در سینمای ایران یکی از وظایف بنیاد سینمایی فارابی است و خوشحالیم طی سال‌های اخیر، از جوانان مستعدی در عرصه سینمای دفاع مقدس، اجتماعی، هنری و سینمای کودک و تولید مشترک حمایت کرده‌ایم که بخشی از این حمایت‌ها متوجه فیلمسازان زن متبحر و مستعد سینمای ایران بوده است.  

از طرف دیگر خط‌مشی مدیریتی ما در سال‌های اخیر، بیش از آنکه تاکید بر تصدی‌گری در تولید باشد، به دنبال تسهیل‌گری در تولید بوده‌ایم، به همین دلیل هم بسیاری از فیلم‌هایی که با حمایت و پشتیبانی بنیاد ساخته شده‌اند، دیگر اجباری ندارند عبارت «بنیاد سینمایی فارابی تقدیم می‌کند» را بر پیشانی فیلم بنشانند، این بدان معنا نیست که حمایتی از آثار نمی‌شود، فقط ما چون به دنبال رقابت نیستیم و به دنبال عمل به وظایف ذاتی بنیاد هستیم، ممکن است شما به عنوان مخاطب یا حتی روزنامه‌نگار، همچنان گمان کنید تنها فیلم‌هایی مورد حمایت فارابی بوده‌اند که همچون گذشته نام و عنوان فارابی در ابتدای آن آمده باشد. اما مدیران، مسئولان و از همه مهمتر خود فیلمسازان دفاع مقدس، به خوبی از خدمات و تسهیلاتی که تلاش کرده‌ایم در اختیارشان بگذاریم، درست مثل دیگر فیلمسازان ژانرهای مختلف، از آن باخبر هستند.  

چرا هنوز هم تولیداتی در فارابی وجود دارد که تنها تولید می‌شوند و رنگ اکران نمی‌بینند؟ همیشه و در گذشته این مشکل بزرگ وجود داشت که گویی فیلم‌هایی تنها برای ویترین ساخته می‌شود و هیچ دغدغه‌ای برای بازگشت مالی و اکران فیلم‌ها وجود ندارد. شما برای از بین بردن این نگرش چه کارهایی انجام دادید؟  

این هم از حرف‌هایی است که زده می‌شود و مصداقی روشن در این زمینه ارائه نمی‌شود. در وهله اول باید به این نکته اشاره کنم که بحث «تولیدات فارابی» با فیلم‌هایی که این بنیاد در تولید آن‌ها مشارکت داشته یا از تولید آن‌ها حمایت کرده، بحثی متفاوت است. در این سال‌ها، خلاف گذشته، عمده فعالیت‌های ما مشارکت در تولید بوده و از آثار سینمایی که در بخش خصوصی ساخته شده، حمایت کرده‌ایم. دستیابی به سازوکار اکران آثار، همچون بسیاری دیگر از فیلم‌هایی که در بخش خصوصی تولید می‌شود، برعهده صنوف سینماست و نه دولت و سیستم دولتی. از سویی همین آمار نشان می‌دهد که در تولیدات مشارکتی ما، آثار موفقی چون «ماجرای نیمروز»، «ماجرای نیمروز۲: ردخون»، «نفس»، «غلامرضا تختی»، «ویلایی‌ها» و… به چشم می‌خورند که در اکران داخلی، جشنواره‌ها و فروش تلویزیونی و خارجی موفق بوده‌اند و فیلم‌های دیگر نیز کارکرد ویترینی نداشته‌اند. اکران آنلاین هم تحت تاثیر کرونا یک فرصت برای فیلم‌های سینمایی است، که با ترغیب تهیه‌کنندگان فیلم‌ها امیدواریم به دنبال اکران آنلاین باشند و از این فرصت برای دیده شدن آثارشان استفاده کنند، البته در آغاز این مسیر کاستی‌ها و یا ضعف‌هایی هم وجود دارد که با هم‌افزایی و همدلی باید آن‌ها را جبران کرد. امسال در حمایت از تولید نیز بنیاد سینمایی فارابی روند خوبی را طی کرده و فیلم‌های متنوعی برای حضور در جشنواره سی و نهم ارائه خواهند شد.  

 برخی از تهیه‌کنندگان و منتقدان سینمایی به عملکرد شما نقدهای جدی وارد می‌کنند، علت را در چه می‌دانید؟  

نخست اینکه اگر نقد منصفانه از عملکرد بنیاد داشته باشند، از آن استقبال کرده و می‌کنیم. ساعت‌ها گفتگو و همفکری با فعالان سینمایی طی این سال‌ها مسیر روشن‌تری را ترسیم کرده و ما درباره ضرورت تحول در برخی رویکردها صحبت کرده‌ایم و آنان نقد و نظر داشته‌اند و از پیشنهادات‌شان در بنیاد سینمایی فارابی استقبال شده است و بالاخره اینکه در این سال‌ها ما مسیر جدیدی را آغاز کرده‌ایم، هر تغییر و مسیر تازه‌ای مخالفان و موافقانی دارد. باور و بنای ما از ابتدا گفتگو برای یافتن راه‌های جدیدی پیش روی سینمای ایران بوده است. اینکه چقدر در این‌کار موفق بوده‌ایم به قضاوت تاریخ نیاز دارد، اما از هر نقد و حتی سخن تندی، وقتی در مورد راه‌های نرفته و دیکته‌های تازه نوشته گفته می‌شود، باید استقبال کرد و به دنبال تصحیح مسیر بود. رسانه‌های منتقد سیاست‌های رسمی دولت نیز هرگاه نقدی را مطرح کرده‌اند ما پاسخ داده‌ایم یا از برخی نظرات سازنده آن‌ها در بهبود روند امور تولید استفاده کرده‌ایم. اما گاه می‌بینیم این جوسازی‌ها که دقیقا توسط چند نفر مشخص و به بهانه‌های سیاسی و یا غیر سینمایی بیان می‌شود و به قول زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی بخل و تنگ نظری شغل دوم همه ماست! ناشی از نوعی حساب و کتاب‌های شخصی است… یا فیلمنامه داشتند و در فارابی به درخواست‌شان پاسخ منفی داده شده، یا بنیاد فارابی را با عابربانک اشتباه گرفته بودند، یا در رویدادهای سینمایی حاضر نبودند، یا عده‌ای آن‌ها را تحریک کردند، یا درخواست‌های خارج از قاعده و روال قانونی که اجابت نشده است. به عنوان مثال همین چند روز پیش، تهیه‌کننده‌ای که سال‌هاست ادعای مستقل بودن داشته و بارها فریاد زده که دغدغه معیشت هنرمندان را دارد، در حالی که در این سال سخت کرونایی در اکران سینماها و در اکران آنلاین فیلم داشته و به سود خود هم رسیده، تقاضای دریافت وام با اقساط پنج‌ساله را داشت که با پرداخت وام موافقت شد اما به دلیل داشتن منع قراردادی و اینکه بنا نیست تعهدات هنگفت سینماگران برای مدیران بعدی به ارث بماند، با درخواست وی مبنی بر بازپرداخت پنج‌ساله (به جای دو ساله) مخالفت شد و او احتمالا به همین دلیل در کانال‌های فضای مجازی اخبار منفی علیه بنیاد فارابی را بازنشر می‌کند و از این کار خود در مقام یک تهیه‌کننده ابا ندارد و همین طور اقدام به تولید و به اشتراک‌گذاری ویدئوی تخریبی علیه شخص بنده کرد، که این میزان منفعت‌طلبی شخصی آن هم از فردی که خود را مستقل و بقیه را رانت‌خوار و رانت‌خواه می‌خواند، حیرت‌انگیز و البته مایه تأسف است. عده‌ای معتقدند باید رسما از این نوع تخریب‌ها شکایت کرد اما من شخصا عقیده‌ام این است نادیده گرفتن این تخریب‌ها و توهین‌ها بهترین کاری است که می‌توان انجام داد. فراموش نکنیم که عده‌ای معدود، آگاهانه تلاش دارند «نفرت پراکنی» کنند اما تمرکز را باید روی نقاط مشترک گذاشت و با نگاه به آینده، امید را ترویج کرد و به نفرت پراکنی، میدان و مجال نداد. در همین سال‌های اخیر در «کانال تلگرامی آمدنیوز» مطالب کذب و جهت‌دار علیه بنیاد سینمایی فارابی منتشر کردند که رسما به خاطر خط‌دهی چند تن بود، ما و همکاران‌مان حساب این چند نفر خاص را که مطالب‌شان در کانال‌های زرد منتشر می‌شود و عمدتاً اثرشان هم فرهنگی و قابل اعتنا نیست، با منتقدان دلسوز جدا کرده‌ایم.

ارزیابی سینماگران از عملکرد شما چیست و فکر می‌کنید بعدها از دوران مدیریت‌تان چگونه یاد کنند؟  

ارزیابی عملکرد، برعهده سینماگران، کارشناسان و مخاطبان سینماست. در آستانه سالروز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی هستیم دستنوشته‌ای از ایشان دیدم که بسیار نکته دقیقی در آن مورد تاکید قرار گرفته؛ «کارتان را آن کس که باید ببینید، می‌بیند». امیدوارم در مسیر خدمت همواره مشمول لطف خدا و مردم باشیم، اما اگر بخواهم به شیوه حذف نمره از نظام آموزشی و وارد کردن نظام ارزشیابی توصیفی و رویکرد فرآیند محور، تحلیل کوتاهی از این دوره مدیریت بنیاد سینمایی فارابی ارائه کنم باید بگویم حضور من در بنیاد مقارن با «دوران گذار سینما» بود و هست، گذار از آنالوگ به دیجیتال و حتی پسادیجیتال و ظهور نسلی جدید از فیلمسازان و تهیه‌کنندگان، که هر دو مولفه‌های مهمی به شمار می‌روند. همه تلاش مجموعه مدیریتی بنیاد سینمایی فارابی، پرهیز از درجا زدن و تلاش برای گشودن پنجره‌های نو بوده است. در سال پایانی مدیریت هم، ما با بزرگترین گذار در جامعه‌ی فرهنگی کشور، یعنی مهاجرت جامعه از دنیای آنالوگ به دیجیتال برای استفاده از محتوای فرهنگی مواجه هستیم. این رویدادی شگرف است که هنوز ابعاد واقعی‌اش را نشناخته‌ایم. جامعه‌ی ما هنوز با امکانات کامل دنیای اینترنت، فناوریهایی همچون هوش مصنوعی، واقعیت افزوده و واقعیت مجازی آشنا نشده است، ولی ما که وظیفه و مسئولیتمان در این حوزه است، به خوبی افق بسیار متفاوت سینما را در سال‌های آینده به چشم می‌بینیم و وظیفه خود دانسته‌ایم تا حد ممکن جامعه سینماگران و صنعت تصویر در کشور را با این دگرگونی عظیم آشنا کرده و مقدمات مواجهه با این انقلاب را فراهم کنیم.  

در سال‌های اول مدیریت ما، فروش سوپرمارکتی وی سی دی، مهمترین درآمد پس از اکران فیلم‌ها محسوب می‌شد، و حالا در پایان سال ۱۳۹۹ سرمایه‌گذاری روی این بخش از صنعت بیشتر یک شوخی بی‌جا به نظر می‌رسد و مردم به دنبال کیفیت ۱۰۸۰ آثار سینمایی هستند. این انقلاب به همین‌جا ختم نمی‌شود و مراحل مهمی از آن هنوز باقی مانده است. در همین راستا بود که به تدریج هم در ساختار بنیاد سینمایی فارابی تجدیدنظر جدی شد و طرح تحول بنیاد (تبدیل نهاد متصدی به نهاد تسهیل‌گر) در دستورکار قرار گرفت و از طرفی در حوزه فرهنگی، محتوایی و بین‌الملل اتفاقاتی نو پیگیری شد. تلاش برای بازگشت سینمای کودک به رونق و هم‌افزایی فعالان سینمای کودک، توجه به کارایی شوراها به ویژه در عرصه سینمای اجتماعی، کودک و نوجوان و سینمای دفاع مقدس، توجه به دغدغه‌مندی کیفی با ایجاد یک مرحله پیش از آغاز تولید فیلم‌های کودک و نوجوان با نام «طراحی‌تولید»، تلاش برای تامین مالی پروژه‌های سینمایی از ابزار نوین مثل بورس و جمع سپاری، تغییر اساسی در شیوه ارائه تسهیلات به پروژه‌های سینمایی، تلاش برای ایجاد مرکز نوآوری و شتابدهی تخصصی سینمایی ایران، تلاش برای رساندن «تولید مشترک سینمایی» به تعریف حرفه‌ای خود، ایجاد کارگروه تخصصی تولید مشترک در فارابی، زمینه‌سنجی و امکان‌سنجی تولید مشترک با اولویت کشورهای منطقه با هدف ایجاد بازار مشترک برای ارائه و عرضه محصولات فرهنگی و سینمایی، جلب حمایت و مشارکت نهادها و دستگاه‌های مرتبط: وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سازمان توسعه صادرات و… در حوزه تولید مشترک و دیپلماسی سینمایی، بهره‌گیری از ظرفیت‌های نوین در بازاریابی بین‌المللی آثار سینمایی، تدوین راهبردهای طرح حمایت از کسب و کارهای مجازی در سینما، توسعه و تعمیق گفتمان سینمای دیجیتال و پژوهش‌های کاربردی و بین رشته‌ای در حوزه سینما و فضای مجازی و همچنین افزایش سهم محتوای تخصصی در حوزه سینما و ترویج آموزه‌های کاربردی در فرمت‌های دیجیتال به منظور تربیت نیروی انسانی متخصص در عرصه فعالیت‌های هنری و سینمایی، نگاه جدی به رسانه‌های نوین و حمایت از تولید وب سری در کنار آثار سینمایی، تلاش برای حمایت کارساز از عرصه فیلمنامه‌نویسی و سینمای اقتباسی، راه‌اندازی المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران، برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان به صورت آنلاین از جمله اتفاقاتی است که در این دوره رخ داده و ثمرات آن در آینده سینمای ایران مشاهده خواهد شد.  

 رزومه مدیران پیش از شما نشان می‌دهد همگی سرگرم فیلمسازی و تهیه‌کنندگی شدند. شما بعد از فارابی با سینمای ایران در چه مسیری پیش می‌رود؟  

 آن دسته از مدیرانی که شما به آن‌ها اشاره می‌کنید، مثل آقایان حقیقی، عسگرپور، میرعلایی و… پیش از ورود به عرصه مدیریت بنیاد سینمایی فارابی، سینماگر بوده‌اند و بعد از پایان دوره خدمت‌شان به سینما به کار خود بازگشته‌اند. من هم قبل از ورود به این عرصه، بیش از دو دهه در عرصه‌های مدیریت فرهنگی فعال بوده‌ام و اگر قرار باشد در بنیاد سینمایی فارابی نباشم، تصور عمومی بر این است که در عرصه دیگری به خدمت مشغول شوم اما هنوز، نه به آن فکر کرده‌ام و نه فعلا نقشه‌ای برای آینده فعالیت‌هایم دارم. اما یک نکته را می‌توانم در پاسخ به پرسش شما مطرح کنم. سی سال پیش با عشق به فرهنگ، ادبیات، عکاسی و سینما مسیر کشف و شهود را انتخاب کردم و به مکاشفه و مشاهده جهان پیرامون پرداختم. امروز و پس از شش سال حضور در بنیاد سینمایی فارابی و ارتباط صمیمانه و نزدیک با طیف عظیمی از سینماگران نجیب و پراحساس ایرانی نه تنها خسته نشده‌ام، که انرژی و روحیه‌ای مضاعف به دست آورده‌ام، چنانچه اگر خدا بخواهد در آینده، به گذشته دور رجوع کنم و به تداوم حضور جدی‌تر در عرصه عکاسی و فیلمسازی پس از سه دهه، بیاندیشم. با این دیدگاه، شاید در آینده نسبت‌ام با فعالیت هنری و محتوای سینمایی پررنگ‌تر از همیشه شود.

*ایلنا

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

راز مانایی صدایی که از «گلشن آشنایی» خواند


لحظه ای را تصویر کنید که در حیاط خانه ای قدیمی با حوضی آبی رنگ و گلدان‌های اطراف آن قدم می زنید و قطعه «گلشن آشنایی» با صدای جواد بدیع‌زاده از رادیو پخش می‌شود؛ این است راز ماندگاری قطعات نوستالژیک که هیچ وقت رنگ کهنگی نمی گیرد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

جولان اصحاب «فتنه ۸۸» بر پیکره مدیریت اجرایی کشور! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: آیا به فرض اگر موسوی می‌توانست پیروز رقابت‌های انتخاباتی سال ۸۸ شود، چه نتیجه‌ای غیر از همین که دولتمردان روحانی چهار و هفت سال بعد گرفته‌اند، می‌گرفت؟ هدف از این ادعا که موسوی در صورت انتخاب شق‌القمر می‌کرد، چیست؟

به گزارش سینماپرس، بعضی اصلاح طلبان می‌گویند اگر سال ۸۸ تقلب نمی‌شد و میرحسین موسوی رئیس جمهور بود، وضع اقتصادی کشور بهتر می شد و سعی می‌کنند یک فضای خیالی را از دولت خیالی موسوی به خورد جامعه بدهند تا در عالم خیال، خود را کارآمد و مدبر جا بزنند.

اگر از ادعای تقلب که به کرّات عدم صحت آن اثبات شده عبور کنیم، دولتمردان یازدهم و دوازدهم نشان دادند که در حداقلی ترین توصیف از شرایط فرضی، دولت میرحسین موسوی هم چیزی شبیه به دولت فعلی حسن روحانی بود و خروجی‌ای بهتر از این نداشت.

کما اینکه بسیاری از اعضای ستاد میرحسین موسوی در دولت روحانی سمت‌های بالایی هم گرفتند و در صورت کارآمدی و کارایی می‌توانستند کارایی دولت خیالی میرحسین موسوی را هم به اثبات برسانند.

اسحاق جهانگیری

جهانگیری که در دولت خاتمی وزیر صنایع و معادن بود، همان اول کار به عنوان معاون اول روحانی انتخاب شد. همان جهانگیری که در سال ۸۸ رسما از حمایت خود و حزبش از موسوی خبر داده بود.  

با این حال در این ۷ سال جهانگیری نتوانسته عملکرد مورد قبولی را از خود برجا بگذارد که برای نمونه تاکید او بر توزیع ارز ۴۲۰۰تومانی برای کالاهای اساسی که با رانت و بسیار همراه و موجب واردات کالاهایی غیر اساسی به کشور شد، به معروف‌ترین اشتباه اقتصادی او در ۷ سال گذشته موسوم شد. او حتی در خلال مناظرات انتخاباتی سال ۹۶ هم علی رغم اینکه به عنوان کاندیدای پوششی کنار روحانی آمده بود، رسما گفت که «من کاندیدای اصلاح‌طلبان هستم» تا برند اصلاحات را همراه خود داشته باشد.

علاوه بر این او در خلال مناظرات انتخاباتی ۹۶، جملاتی گفت که بعدها به پاشنه ‌آشیل سیاسی او تبدیل شد. او خطاب به مردم گفت: «مردم عزیز یادتان هست از روغن تا انسولین در دولت قبل نایاب شد؟…مردم یادتان هست وضعیت اقتصاد چگونه بود، دارو پیدا نمی‌شد، کره، پنیر و شیر خشک پیدا نمی‌شد. سیلوهای گندم خالی بود؟ یادتان هست برخی شب‌ها در صف بانک‌ها می‌خوابیدید تا صبح چند سکه بخرید؟ اما شما مشکلات را می‌توانید حل کنید. شما هر وقت به صحنه آمدید تهدیدات را برطرف کردید.»

اتفاقاتی که در دولت دوازدهم عینا به وقوع پیوست و آن ۵ دقیقه طوفانی جهانگیری در مناظره ها را برای همیشه به یک طنز سیاسی در پرونده او بدل کرد.

عباس آخوندی

عباس آخوندی سال ۸۸ از حامیان میرحسین موسوی بود و حتی در جلسه معروف نمایندگان کاندیداها با رهبر انقلاب که در تاریخ ۸۸.۳.۲۷ برگزار شد هم حضور داشت.  

آخوندی همان زمان هم به عنوان یکی از گزینه‌های جدی راه و شهرسازی کابینه موسوی مطرح بود و در دولت روحانی هم به عنوان وزیر راه و شهرسازی انتخاب شد.

رکود شدید در مسکن در دوران تصدی ۶ساله آخوندی بر حوزه راه و شهرسازی دولت یازدهم و دوازدهم بزرگترین ثمره این دوران بود.  توقف مسکن مهر و نا امیدی خانوارهایی که دل به اجرای این طرح بسته بودند،  عملکرد ناموفق در تحویل واحدهای باقی مانده مسکن مهر،  انتقادهای ناجوانمردانه از طرح مسکن مهر،  بی عملی در مقابله با سوداگری در بازار مسکن،   تکمیل نکردن سامانه ملی املاک و اسکان کشور، ‌ اجرایی نکردن مالیات بر خانه های خالی علی رغم الزام قانونی،  مخالفت جدی با تصویب و اجرای مالیات بر عایدی سرمایه در بخش مسکن و عدم نوسازی بافت فرسوده تنها بخشی از ضعف‌های فاحش آخوندی در مدیریت بود که خاطره بدی را از عملکرد لو در اذهان برجا گذاشت.

بیژن زنگنه

بیژن نامدار زنگنه هم از کسانی بود که در سال ۸۸ از موسوی اعلام حمایت کرده بود و به عنوان یکی از گزینه های وی برای وزارت نفت و یا وزارت نیرو مطرح بود که در دولت‌های یازدهم و دوازدهم وزیر نفت شد.

مخالفت زنگنه با ساخت پالایشگاه و نیل به خام‌فروشی بارزترین رویکرد بیژن زنگنه بود که همواره مورد انتقاد کارشناسان اقتصادی بوده است.

در این راستا جلیل سالاری، معاون اسبق مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی می‌گوید: «آقای زنگنه نگاهش به سمت ساخت پالایشگاه و پتروپالایشگاه نیست. ایشان میگوید نفت خام می‌فروشم، بنزین وارد می‌کنم. خب ما گفتیم آقای زنگنه! پروژه پتروپالایشگاه و پالایشگاه‌سازی اقتصادش که نشان میدهد سودآوری دارد؛ پاسخ داد: نه، پروژه، اقتصادی نیست. گفتیم «این عدد و ارقام است، ما هم مطالعه نکردیم، شرکت خارجی مطالعه کرده است»؛ ایشان باز هم قبول نمی‌کردند».

همچنین هدایت‌الله خادمی، عضو کمیسیون انرژی مجلس دهم می‌گوید: «تیمی که الآن در وزارت نفت هستند مخالف با تبدیل نفت خام به فراورده‌ی با ارزش دیگری بودند. یعنی همان موقع‌ها بحث بود که بالاخره شما این نفت را خام نفروشید، آن را تبدیل به فراورده‌های با ارزش دیگر از جمله به بنزین کنید. ولی دوستان می‌گفتند که خام فروشی نفت و واردات بنزین خیلی بهتر است از اینکه ما پالایشگاه بزنیم».

عده‌ای از صاحبنظران در ارزیابی عملکرد زنگنه می‌گویند: در حال حاضر وزارت نفت هیچ برنامه جامعی در حوزه نفت و گاز ندارد در حالی که بر اساس ماده ۴۵ قانون برنامه ششم موظف بوده است که طرح جامع انرژی کشور را تدوین کند و بر اساس آن کار را جلو ببرد. همچنین در حالی که ۳ سال از برنامه ششم می گذرد، وزارت نفت تنها یک برنامه ۴-۵ صفحه ای آماده کرده است و می گوید این ۴-۵ صفحه برنامه جامع این وزارتخانه است در حالی که منظور از برنامه جامع برنامه ای است که اهداف و ریز برنامه های اجرایی در آن مشخص باشد وگرنه کلی گویی که دردی از کشور دوا نمی کند.

برخی نیز به قرار گرفتن ایران در آستانه حذف از بازار گاز اشاره کرده و می‌گویند که جایگاه ایران در بازار گاز ترکیه و عراق متزلزل شده و در آستانه حذف از این بازارها قرار دارد و در حالی که قرار بود بازار گاز پاکستان را فتح کنیم، اما الان این بازار را هم از دست داده ایم.

علی ربیعی

ربیعی که در دوره‌ای مشاور اجتماعی رئیس‌جمهور دولت اصلاحات بود،  در جریان تبلیغات انتخاباتی سال۸۸ از اعضای اصلی ستاد میرحسین موسوی بود.

ربیعی در دولت روحانی ابتدا به عنوان وزیر تعاون، رفاه و تامین اجتماعی انتخاب شد ولی در نهایت در ۱۷ مرداد ۹۷ توسط مجلس دهم استیضاح و از این سمت برکنار شد.

سوء مدیریت در سازمان بازنشستگی کشور و بسیاری از شرکت‌های وابسته، سوء مدیریت و عدم نظارت در اداره شرکت‌های سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی و زیان‌ده بودن اکثر شرکت‌ها،  عدم اجرای قوانین و مقررات در مورد با شفافیت اطلاعات اقتصادی و بنگاه‌ها،  بکارگیری خلاف قانون بازنشستگان و از بین رفتن انگیزه در جوانان،  افزایش نرخ بیکاری در کشور،  عدم موفقیت در توسعه نظام تأمین اجتماعی و افزایش رفاه اجتماعی و مواردی دیگر که مجموعا ۲۶ محور می‌شد از دلایل این برکناری توسط مجلس بود.

معصومه ابتکار

ابتکار که رئیس سازمان محیط زیست در دوران اصلاحات بود، در انتخابات ۸۸هم به طور رسمی از میرحسین موسوی اعلام حمایت کرده بود و همان دوران هم درباره احتمال ادامه این مسئولیتش در دولت موسوی بحث‌هایی مطرح بود.  

ابتکار در دولت اول روحانی مسئولیت سازمان حفاظت از محیط زیست را عهده‌دار شد. بسیاری از منتقدان معصومه ابتکار او را بیش از آنکه فردی محیط زیستی باشد، شخصی سیاسی و جناحی عنوان کردند و بسیاری کارشناسان نیز نسبت به عملکرد او در این سازمان ابراز گلایه کرده‌اند.

بحران افزایش ریزگردها، خشک شدن تالاب‌ها، آلودگی هوای کلان‌شهرها، آتش‌سوزی جنگل‌ها، بحران آب، مسئله بنزین‌های وارداتی، تعداد روزهای آلوده و سالم، ناکارآمدی مدیران استانی، توافقنامه پاریس، مشکلات محیط‌بانان، عدم توجه کافی به حیات وحش و گونه‌ها و … بخش‌هایی از دغدغه‌هایی بود که ابتکار نتوانست راه حل مناسبی برای آنها بیابد که گاه مورد توجه منتقدان بسیاری قرار گرفت.

ابتکار نه تنها راه حل‌های قطعی برای مشکلات مطرح شده نیافت بلکه حاشیه‌های پررنگی را در سال‌های اخیر به‌دنبال داشت و غالب کارشناسان خواستار توجه جدی‌تر او به مسائل زیست محیطی بودند.

البته ابتکار در دولت دوم روحانی هم عهده‌دار مسئولیت معاون زنان و خانواده رئیس جمهور شد.  

منتقدان به ابتکار بر این باورند که اساسا ابتکار نه رشته تحصیلی مرتبطی با معاونت حساس و تخصصی و زنان و خانواده دارد و نه سابقه فعالیتش که عموما در حوزه محیط زیست بوده به حوزه زنان مربوط است. از این روست که بر بی‌برنامه و راهبرد بودن ابتکار خرده می‌گیرند.

اکبر ترکان

ترکان از اعضای موسس حزب اعتدال و توسعه، وزیر دفاع دولت اول هاشمی رفسنجانی و وزیر راه و ترابری دولت دوم آن مرحوم بود.

از نظر سیاسی ترکان اصلاح‌طلب محسوب نمی‌شد ولی حمایت تاریخی او از میرحسین موسوی در انتخابات ۸۸، او را به عنوان یکی از حامیان موسوی و از گزینه‌های بالقوه برای عضویت در کابینه وی بدل کرد.

ترکان در حالی که معاون برنامه‌ریزی وزیر نفت دولت نهم بود، در اواخر این دولت از کار برکنار شد. بعد از این کناره‌گیری اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه او اسنادی را از هزینه‌های وزارت نفت در پروژه پارس جنوبی را در اختیار میرحسین موسوی قرار داده تا در انتخابات و مناظره‌ها از آن بر ضد احمدی‌نژاد  استفاده کند.

همان زمان هم ترکان به عنوان یکی از جدی ترین گزینه‌های موسوی برای تصدی وزارت نفت مطرح شده بود.

اما ترکان نهایتا در انتخابات ۹۲ به عنوان معاون ستاد روحانی همکاری را با وی شروع کرد و پس از پیروزی روحانی هم به عنوان مشاور رئیس جمهور و دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی و ویژه اقتصادی، سرپرست موقت سازمان فضایی ایران،  شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، معاونت امور بین‌الملل ریاست جمهوری و دبیرخانه جنبش عدم تعهد منصوب کرد.

اما تصدی ترکان بر شورای هماهنگی مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی و ویژه اقتصادی شاید در میان سایر مسئولیت‌هایش بیشترین نقدها را به خود معطوف کرده است.

تاکید ترکان بر گسترش مناطق آزاد تجاری در حالی بود که نعمت‌زاده وزیر اسبق صمت در مراسم روز ملی صنعت، نسبت به واردات بی‌رویه از مناطق آزاد هشدار داد و به صراحت اعلام کرد که مناطق آزاد یکی از گلوگاه‌های واردات و قاچاق هستند.

ضمنا با بررسی نرخ اشتغال در ۵ منطقه آزاد در مقطع تصدی ترکان و مقایسه آن با نرخ اشتغال همان استان، نه تنها بهبود چشمگیری مشاهده نشد، بلکه در بعضی از مناطق، استان مرزی نرخ اشتغال مناسب‌تری نسبت به منطقه داشت. در واقعیت و با مشاهده میدانی نیز می‌توان به اشتغال اندک مردم مخصوصا بومیان پی برد. اغلب مشاغل ایجاد شده نیز در قالب مشاغل خدماتی و یا فروشندگی بود و نه مشاغلی که منجر به تولید گردد.

همچنین افزایش قیمت زمین،  شکاف طبقاتی، وجود مناطق محروم در جوار مناطق آزاد،  ناموفق بودن در هدف اصلی یعنی جذب سرمایه‌گذار خارجی،  ناموفق بودن در جذب سرمایه گذار داخلی،  ایجاد رانت و فساد به دلیل عدم شفافیت،  فعالیت شرکت‌های صوری،  واردات بی‌رویه و مشکلات فرهنگی،  واردات کالای مصرفی، خروج ارز به جای ارز آوری، واردات کالای لوکس و…تنها بخشی از خروجی مناطق آزادی است که ترکان شدیدا بر فعالیت و گسترش آنها اصرار داشت.

دولت روحانی همان دولت اصلاحات است

علاوه بر همه اینها اصلاح‌طلبان پس از کاندیداتوری روحانی، قاطعانه از او حمایت کردند و حتی در آستانه انتخابات ۹۶، «محمد کیانوش راد»، عضو حزب منحل شده مشارکت، در مصاحبه‌ای، در پاسخ به این سوال که «تا چه میزان نقدهای اصلاح‌طلبان به دولت را وارد می‌دانید و آیا شما هم معتقدید روحانی به سبد رای خود که اصلاح‌طلبان هستند رو دست زد؟»، گفت: «چنین تعبیری را خیلی قبول ندارم. دولت روحانی، ادامه دولت هاشمی است. شاید اگر میرحسین موسوی هم بود، تا حد زیادی کم و بیش در همین مسیر حرکت می‌کرد. یعنی فعلا ساختار سیاسی و اختیارات، امکان بیش از این را نمی‌دهد.»

افراد ذکر شده در این گزارش، تنها بخشی از کسانی هستند که سال ۸۸ حمایت خود را بطور رسمی از موسوی اعلام کرده بودند و بنا بر تجربه‌شان، عضویتشان در کابینه فرضی موسوی هم مطرح بود و همین افراد عینا توسط روحانی در مسئولیت‌های مهم و اثرگذار عموما اقتصادی نصب شدند.  

حال سوال اینکه آیا به فرض اگر موسوی می‌توانست پیروز رقابت‌های انتخاباتی سال۸۸ شود، چه نتیجه‌ای غیر از همین که دولتمردان روحانی در ۲ دوره بعد گرفته‌اند، می‌گرفت؟ و این ادعا که میرحسین موسوی شق‌القمر می‌کرد، صرفا برای این نیست که اصلاح‌طلبان خود را از ناکارآمدی گفتمانی و عملکردی که در آن گرفتار است برهاند؟

*فارس

مشاهده خبر از سایت منبع