X

بایگانی دی 11, 1399

دفتر سینمایی

درخواست نا معقول «مدیر سامانه ایران تیک»: «سمفا» اطلاعات خصوصی مشتریان را در اختیار دیگر سامانه‌ها قرار دهد! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: گام درست سازمان سینمایی در تاسیس سامانه فروش متمرکز و عملکرد خوب «سمفا» در شکستن انحصارهای کاذب بسیاری را ناراحت کرده است. به نحوی که «مدیر سامانه ایران تیک» با طرح درخواستی نامعقول درخواست از سازمان سینمایی خواسته تا «سمفا» گنجینه اطلاعات مخاطبان را در اختیار دیگر سامانه‌ها بگذارد.

به گزارش سینماپرس، میثم معراجی (مدیر سامانه ایران تیک) در گفتگو با ایلنا ضمن اشاره به وضعیت اقتصادی سینماها گفت: کرونا آسیب بزرگی به اقتصاد سینما زده است. در شرایطی سالن‌های سینما تعطیل است که یک نگاه یکسانی نسبت به کسب و کارها وجود ندارد و یک کافی شاپ یا رستوران و مغازه با متراژهای چهل متری مشغول کار و خدمات هستند ولی سالن سینما که زیربنای هر سالن حداقل ۲۰۰ متر است و تمامی پروتکل‌های بهداشتی و ضدعفونی و تهویه سالن‌ها انجام می‌شود، تعطیل هستند. حتی در زمینه تولید فیلم هم این نگاه وجود دارد که می‌گویند تولیدات سینمایی تعطیل شود اما تولیدات تلویزیونی به کار خودشان ادامه دهند. این مدل رفتارهای دوگانه آسیب زننده است. افرادی که صحبت از تعطیلی پروژه‌های سینمایی می‌کنند با خودشان فکر کردند اهالی سینما باید چطور روزگار بگذرانند و امرار معاش کنند؟ صدابردار و تدارکات و دستیار کارگردان که به غیر از این شغل کار دیگری نمی‌توانند انجام دهند. پس چطور آنقدر راحت حرف از تعطیلی تولیدات و جشنواره‌ها می‌زنیم؟ تا حالا فکر کردیم خانواده‌های اهالی سینما چطور باید امرار معاش کنند؟  

معراجی با اشاره به شروع فعالیت‌های سامانه‌های آنلاین فروش بلیت سینما و نقش سمفا در مدیریت فروش بلیت گفت: اگر سمفا به شکل صحیح اجرا شود، می‌تواند در شکل نظارت و مدیریتی برای سینمای ایران مفید باشد. سمفا تمام فرآیند اکران را دربرگرفته است. از سامانه صدور بلیت تا سانس‌بندی سینماها و حتی فرآیندهای تبلیغاتی فیلم‌ها همگی زیرمجموعه سمفا صورت می‌گیرد. از طرفی بروکراسی اداری و کارهایی که در گذشته حضوری انجام می‌شد امروز با استفاده از سیستم یکپارچه سمفا می‌توان به‌صورت آنلاین انجام داد.  

وی با انتقاد به وجود انحصار در فضای فروش بلیت سینما گفت: متاسفانه سمفا هنوز نتوانسته روح حاکم بر فضای انحصاری فروش بلیت را بشکند. سامانه فروش بلیتی که از گذشته شروع به فعالیت کرده و چندین سال به عنوان تنها سامانه آنلاین فروش بلیت خدمات ارائه می‌کرد امروز هم با نگه داشتن دیتابیس مخاطبان نزد خود مانع از دسترسی دیگر سامانه‌ها به اطلاعات مخاطبان سینما می‌شود. این سامانه فروش بلیت یک سامانه دولتی بود که در مقطعی توانست با بودجه دولتی و زیر نظر مجموعه سینماشهر کار خودش را شروع کند که بعد به بخش خصوصی منتقل شد. سامانه‌ای که با پول دولت راه‌اندازی شده، دیتابیس سینمای ایران را در اختیار گرفته است و آن را در اختیار دیگر سامانه‌ها قرار نمی‌دهد. در این میان حق چند گروه تضییع می‌شود. در درجه اول تهیه‌کننده که صاحب اثر است و سامانه برای آن فیلم بلیت فروخته است و اطلاعات کامل فروش آن فیلم را در اختیار دارد. الان تهیه‌کننده دوست دارد بداند مخاطبانش چه کسانی بودند که بر اساس آن بتواند به آن‌ها برای محصول جدید اس‌ام‌اس بزند. ولی این اطلاعات را در اختیار تهیه‌کننده نمی‌گذارد. در درجه دوم سینماداران هم که اطلاعات مخاطبانشان در اختیار این سامانه است می‌خواهند با توجه به میزان مخاطب و دسترسی به اطلاعات تماس با مخاطب خودشان در ارتباط باشند که باز هم با انحصاری که ایجاد کردند این امکان وجود ندارد و حتی فرصت بازاریابی را هم از صاحبان سالن‌های سینما گرفته‌اند.  

معراجی در ادامه افزود: به نظرم این از اختیارات سازمان سینمایی است و باید نسبت به این رفتار خلاف قانون ورود کند. این گنجینه اطلاعات مخاطبان سینما که با پول دولتی درست شده است الان در اختیار یک سامانه خاص است. این عدالت نیست و سمفا باید در وهله اول به این مسئله ورود کند و این دیتابیس منحصربفرد را در اختیار تمامی سامانه‌های فروش بلیت قرار دهد.  

وی با اشاره به اینکه چندین بار از ارشاد درخواست شده که در این موضوع ورود کند، گفت: ما چندین بار از سمفا خواستیم که این اطلاعات را از این سامانه بگیرد و در اختیار تمامی سامانه‌های قانونی فروش بلیت قرار دهد. این وظیفه سمفا است. نه تنها دولت باید این موضوع را پیگیری کند که اتحادیه تهیه‌کنندگان و کانون پخش‌کنندگان فیلم هم باید به این موضوع ورود کنند و این اطلاعات را از سامانه مذکور بگیرند و در اختیار دیگر سامانه‌ها قرار دهند. ضمن اینکه این حق تمامی پخش‌کننده‌ها و صاحبان آثار است که به مخاطبان فیلم‌هایشان دسترسی داشته باشند و بر اساس آنالیز آن فعالیت‌های خود را برنامه‌ریزی کنند.  

مدیر سامانه ایران‌تیک با بیان اینکه در حال حاضر امکان فعالیت‌های دیگری به غیر از فروش بلیت سینما برای سامانه‌های آنلاین وجود ندارد، گفت: به دلیل نبود زیرساخت‌های لازم امکان پوشش مراسم‌های آنلاین و یا رویدادهایی که خارج از سینما رخ می‌دهد برای سامانه‌های سینما وجود ندارد. ما سامانه فروش بلیت سینما هستیم و تولید کننده محتوا نیستیم و باید منتظر بازگشایی سینماها باشیم. حتی برای رویدادهای فرهنگی و هنری خارج از سینما هم باید شرکت‌های مختلف فرهنگی اقدام به برگزاری کنند تا بتوان بلیت آن را فروخت. ما نمی‌توانیم خودمان تولید کنیم و بعد بلیتش را بفروشیم. ما بلیت فروش هستیم و باید در جایگاه خودمان بایستیم و با این وضعیتی که وجود دارد، فکر می‌کنم خیلی اوضاع خرابتر از الان می‌شود. به نظرم اگر اختیار سینماها را به سینماداران می‌دادند و بخش خصوصی خودش برای ادامه فعالیت‌هایش در دوران کرونا تصمیم می‌گرفت خیلی بهتر بود. اوایل که سینماها باز شد یک جو بسیار سنگینی علیه این تصمیم‌گیری صورت گرفت که مانع حضور مخاطب در سالن‌های سینما شد. الان مد شده هر تهیه‌کننده‌ای هر چند وقت یکبار وظیفه خودش می‌داند بگوید من یک فیلم پرفروش خوب دارم اما الان اکرانش نمی‌کنم. انگار با این کار یک جو تبلیغاتی به نفع خودشان ایجاد می‌کنند. وقتی این فضای منفی ایجاد می‌شود و تهیه‌کنندگان مدام از اکران نشدن فیلم‌هایشان می‌گویند مخاطب هم گمان می‌کند پس حتما سینما آلوده‌ترین جا برای گسترش ویروس کرونا است و نسبت به این فضا بدبین می‌شوند. اگر سینماها را می‌گذاشتند باز بماند و با همین ظرفیت حداقلی به راه خودش ادامه می‌داد بسیاری از فیلم‌ها اکران می‌شدند و سینماها به حیات خودشان ادامه می‌دادند. زمانی که «شنای پروانه» اکران شد به مرور به تعداد مخاطبان آن اضافه شد و در شرایطی که سالن‌ها با ۵۰ درصد ظرفیت پر می‌شد توانست نسبت به دوران کرونا فروش خوبی داشته باشد. پس نتیجه می‌گیریم اگر این جوسازی منفی از ناحیه برخی شکل نمی‌گرفت سینما می‌توانست مانند دیگر مشاغل به راه خودش در شرایط جدید کرونا ادامه دهد.  

وی در پاسخ به این پرسش که دلیل این بازارگرمی‌ها از ناحیه صاحبان فیلم چیست؟ گفت: به نظرم این بازارگرمی‌ها بیشتر برای این است که بتوانند از دولت امتیاز بیشتری بگیرند. بهترین مدل حمایت از سوی دولت این بود که آثار را برای اکران گارانتی می‌کرد. یعنی هر چقدر که هزینه فیلم شده است دولت همانقدر فیلم را گارانتی کند. اگر فیلم بیشتر فروخت چه بهتر و اگر کمتر از میزان هزینه فیلم فروخت مابه‌التفاوت فروش تا رسیدن به میزان هزینه را دولت پرداخت کند. با این شکل مطمئن باشید سینماها راه می‌افتاد. ولی الان متاسفانه نگاهی که توی سینما هست راه غلطی را پیش گرفته است و همه منتظر گرفتن امتیاز بیشتر از دولت هستند.  

معراجی در پایان گفت: امسال که فرصت اکران سینما را از دست دادیم و اگر می‌خواهیم برای سال آینده سینماها به فعالیت‌هایشان ادامه دهند باید از همین الان برنامه‌ریزی کرد و با اکران فیلم‌های پرمخاطب باز هم چراغ سینماها را روشن کرد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اگر امید نباشد باید برویم و بمیریم/همسرم «فرزانه کابلی» به من گفت هادی متوجه هستی داری با خودت حرف می‌زنی؟ – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: هادی مرزبان که قرار بود اسفند سال ۱۳۹۸ «دکتر نون» را به صحنه ببرد، با شیوع پاندمی کرونا دست از کار کشید و حالا به قول خودش با امید به پایان این دوره تلخ و بازگشت روزهای روشن تئاتر، ایام را با یادآوری خاطرات قدیمی‌اش سپری می‌کند. خاطراتی که در گفتگو با ایلنا، به برخی از آنها اشاره می‌کند.

به گزارش سینماپرس، کرونا خیلی‌ها را بیکار و خانه‌نشین کرد و از دل‌مشغولی و کارهای روزمره‌شان دور کرد؛ تئاتر اما بیشتر از خیلی شغل‌های دیگر این حرمان و دوری را تجربه کرد. هنرمندانی که عادت به کار مداوم داشتند، ماه‌های متوالی چشم به امید یک خبر خوب، دست از کار شستند و رورانس آخر را برای اجرایی دیگر انجام دادند.

«من یکی از کسانی بودم که به هیچ وجه در کار آرامش نداشتم و یک تئاتر تمام نشده، تمرین بعدی را شروع می‌کردم اما کرونا مثل یک بلای ناگهانی سرازیر شد و همه‌چیز را به‌هم ریخت.» این را یکی از همان تئاتری‌ها می‌گوید که مویش را در تئاتر سپید کرده؛ «هادی مرزبان» که او را بیش از هر چیز به آثاری می‌شناسیم که از متن‌های اکبر رادی به صحنه برده.

مرزبان زاده‌ی خطه خراسان است؛ در دهه پر اتفاق سیاسی و اجتماعی ۱۳۲۰. او در دهه‌ای پا به دنیا گذاشت که ایران با یک بیماری همه‌گیر دیگر دست به گریبان بود و «وبا» بسیاری از ایرانیان را به کام مرگ می‌کشاند. از اواسط دهه ۴۰ و با ورود به دانشکده هنرهای زیبا، بازیگری را برای قدم گذاشتن در دنیای تئاتر انتخاب کرد. مدتی به انگلستان رفت و طراحی و کارگردانی تئاتر را به شکل آکادمیک آموخت و یک دهه پس از فارغ‌التحصیلی‌اش از دانشکده هنرهای زیبا، نخستین تئاترش را به صحنه برد.

در طول بیش از نیم قرن، او در ده‌ها تئاتر با عنوان بازیگر و کارگردان حضور داشت که از شاخص‌ترین آنها نمایشنامه‌هایی بود که از اکبر رادی به صحنه برد.

هادی مرزبان که قرار بود اسفند سال ۱۳۹۸ «دکتر نون» را به صحنه ببرد، با شیوع پاندمی کرونا دست از کار کشید و حالا به قول خودش با امید به پایان این دوره تلخ و بازگشت روزهای روشن تئاتر، ایام را با یادآوری خاطرات قدیمی‌اش سپری می‌کند. خاطراتی که در گفتگو با ایلنا، به برخی از آنها اشاره می‌کند.

این بازیگر، کارگردان و مدرس تئاتر ۷۶ ساله صحبتش را با شرح حالی از روزهایش در دروه کرونا اینطور شروع می‌کند که: من یکی از کسانی بودم که به هیچ وجه در کار آرامش نداشتم و یک تئاتر تمام نشده، تمرین بعدی را شروع می‌کردم اما کرونا مثل یک بلای ناگهانی سرازیر شد و همه‌چیز را به‌هم ریخت. اوایل کرونا، شروع به کار روی متن «دکتر نون» کردم که قرار بود اسفند سال گذشته آن را به صحنه ببریم. یکی دیگر از کارهایم انرژی دادن و دلگرمی دادن به بچه‌های تئاتر بود که بدانند ما هنوز باهم هستیم و به زودی کار می‌کنیم، اما چند هفته که گذشت، یواش یواش باورم شد که این ویروس لعنتی فعلا با ما هست و نمی‌توانیم برایش کاری بکنیم. ساعت‌ها از صبح تا غروب می‌رفتم دفتر کارم و تنها می‌نشستم و مثل خیلی‌های دیگر، می‌رفتم سراغ کلی کتاب نخوانده‌ای که در کتابخانه و کلی فیلم ندیده‌ای که در آرشیو داشتم. بعد از مدتی دیدم کم‌کم از فیلم هم بدم می‌آید و برایم تبدیل به کاری روتین شده و دیگر از تماشای فیلم هم لذت نمی‌بردم. این دوره هم گذشت و دوران بد و برزخ کارهایم شروع شد که برای حدود دو، سه ماه هیچ کاری نکردم و فقط در خانه راه می‌رفتم. البته این اواخر، پیشنهاد بازی در چند فیلم سینمایی و سریال سراغم آمد. از یکی از همین نقش‌ها خیلی خوشم آمد اما به خاطر مسائل مالی آن را نپذیرفتم. برای اینکه حس کردم در این شرایط کرونا، جان و سلامتی را در معرض خطر قرار می‌دهیم و باید درآمد بهتری در نظر بگیرند اما وقتی بحث مالی پیش آمد دیدم میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است. این شد که بازی در این سریال را نپذیرفتم و در خانه ماندگار شدم. گه‌گاه یکی از نمایشنامه‌هایی را که قبلا کار کرده بودم در خانه برای خودم شروع به بازخوانی می‌کردم. یکی دو بار «فرزانه» (کابلی- همسرم) به من گفت هادی متوجه هستی داری با خودت حرف می‌زنی؟ گفتم من دارم پی‌اس را از اول تا آخر می‌خوانم!

22

هادی مرزبان در سال ششم دبیرستان و پیش از ورود به دانشکده هنرهای زیبا

کدام متن‌ها؟

«شب روی سنگفرش خیس» و «تانگوی تخم‌مرغ داغ» اکبر رادی و «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» بهرام بیضایی، و… را برای خودم تمرین می‌کردم. اما امید را از دست ندادم. من همیشه می‌گویم ما محکوم و ناچاریم که امیدوار باشیم چون اگر امید نباشد، باید برویم و بمیریم. من آینده را همیشه خوب می‌بینم و جزو آدم‌هایی هستم که نصفه پر لیون را می‌بینند. فکر می‌کنم به‌هرحال یک‌روزی کرونا می‌رود و ما دوباره با دوستان‌مان دست می‌دهیم. من الان دلم برای این لک زده که وقتی «ایرج راد» را می‌بینم با او دست بدهم، دلم لک زده برای اینکه وقتی بازیگرم را می‌بینم او را بغل کنم، اما الان هیچ کدام از اینها را نداریم و ناگهان خیلی از هم دور شدیم. برای همین گاهی زنگ می‌زنم به بچه‌های گروهم که صحبتی باهم بکنیم. الان دوران خیلی بدی است آدم خیال می‌کند یکهو از کار افتاده شده؛ این ویروس ما را از کار افتاده کرد و تنها چیزی است که برایش کاری از دست‌مان برنمی‌آید. اما در باب امید بگویم که، همین چند شب پیش با رئیس تئاترشهر صحبت و یادآوری کردم که زمان اجرایی من را برای «دکتر نون» در اردیبهشت و خرداد نگه دارند که اگر کرونا اجازه بدهد بتوانم این کار را اجرا کنم. نمی‌دانم چرا آنقدر بلا سر دکتر نون می‌آید. حدود ۱۰-۱۲ سال است که می‌خواهم این متن را کار کنم اما مرتب برایش اتفاقی می‌افتد و نمی‌شود. از زمانی که حدود ۱۰ سال پیش قرار بود «جمشید مشایخی» نقش دکتر نون را بازی کند تا این اواخر که «رضا کیانیان» بازیگر این نقش شد و انصافا خیلی هم خوب توانسته نقش را دربیارود. به‌هرحال با اینها دل‌خوشیم؛ مثل بچه‌های خردسال که صبح بعد از بیدار شدن گوشه‌ای می‌نشینند و شروع می‌کنند به عروسک‌بازی، ما هم در دنیای خودمان عروسک‌بازی و با خاطرات‌مان زندگی می‌کنیم تا ببینیم انشالله چه می‌شود.

چه خاطراتی را از سال‌های گذشته مرور می‌کنید؟

به دوران خیلی گذشته مثلا سال‌های دانشکده می‌روم. وقتی خیلی راحت در دانشکده کار تئاتر می‌کردیم، از صبح پا می‌شدم و تا دو بعد از ظهر سر کار بودم و همه واحدهای دانشگاهم را بعد از ظهر گرفته بودم. سال ۴۸-۴۹ بود، مثل الان که همه‌اش مشغولم، آن زمان هم همینطور بودم. در این مرور خاطرات، اساتیدم را به یاد می‌آورم؛ اساتیدی مانند «مصطفی اسکویی» که تازه از فرنگ برگشته بود و این برای ما شانسی بود که در کلاسش درس بخوانیم؛ چون به نظر من آدم دیگری مانند اسکویی، نمی‌توانست اصول کارگردانی و بازیگری را در ایران آموزش دهد. یا «حمید سمندریان» که بعد از دوره دانشگاه، با او کار کردم؛ یعنی من تا زمانی که ایران بودم فقط با سمندریان کار می‌کردم. یا «مرتضی ممیز» که استاد طراحی صحنه بود و «امیرحسین آریان‌پور» که جامعه‌شناسی، «نصرت کریمی» خدابیامرز گریم و «بهرام بیضایی» جنبه‌های نمایشی شرق و تئاتر در چین، هند و… را به ما درس می‌دادند. متاسفانه همه آنها از دانشگاه رفتند. حالا می‌نشینم و خاطرات آن دوره را مرور می‌کنم؛ مثل خاطره بامزه‌ای که از سال اول دانشگاه دارم که ما موش آزمایشگاهی شده بودیم و متدها و کارهای جدید را روی ما تجربه می‌کردند. سال ۱۳۴۷ بود که درسی برای ما به عنوان «تحلیل ریاضی» گذاشته بودند که ربطی به تئاتر نداشت؛ این کلاس در دانشکده علوم بود و ما اوایل از دانشکده هنرهای زیبا می‌رفتیم آنجا که برای دانشجوهای چند رشته معماری، تئاتر و موسیقی و تجسمی، یک کلاس برگزار می‌کردند. آقای «عزت‌الله انتظامی» هم‌کلاسی ما بود و مثل خیلی‌های دیگر و برخلاف من، از مدرسه هنرپیشگی به دانشگاه آمده بود و با ریاضیات آشنایی نداشت؛ ‌ انتظامی خدابیامرز می‌گفت من نمی‌دانم اصلا این فرمول‌ها یعنی چه!؟ برای همین کلاس آزاد بود و ساعت ۱۲ ظهر که می‌شد، آقای دکتر امیدوار که هم‌کلاسی ما بود پا می‌شد وسط کلاس اذان می‌گفت! یا ضبط صوت وسط کلاس می‌آوردند و موسیقی‌های لاله‌زاری و بازاری پخش می‌کردند! استاد فرمول می‌نوشت، بعضی‌ها موشک درست می‌کردند و به طرف تخته سیاه ول می‌دادند! استاد هم آن را برنمی‌داشت، به‌جایش زیر همان موشکی که روی تخته سیاه نشسته بود، بقیه فرمول را می‌نوشت. بعد از دو ترم فهمیدند باید این درس را حذف کنند و ربطی به تئاتر ندارد! این روزها با این خاطراتم زندگی می‌کنم؛ این کرونا ما را بدجور به خاطره‌ها نزدیک کرد. باز هم می‌گویم که امیدوارم و همه امیدم این است که این روزها زودتر بگذرد و اردیبهشت و خرداد برسد و بتوانم دوباره تئاتر کار کنم. وقتی بچه‌های جوان گروهم برایم از بیکاری و دلتنگی این روزها می‌گویند سعی می‌کنم دلداری‌شان بدهم چون مجبوریم که امیدوار باشیم، چون راه دیگری نیست…

آهسته با گل سرخ- سال 66- تئاترشهر

اصغر همت (راست) و دانیال حکیمی (چپ) در «آهسته با گل سرخ» به کارگردانی هادی مرزبان- سالن اصلی تئاترشهر- سال ۱۳۶۶

خاطراتی از همکاری با افراد یا در آثاری که امکانش فراهم نشد هم در این مرور به یاد می‌آورید؟

برخی از بازیگرها بودند که در نشست‌های مختلف به من می‌گفتند فلانی من خیلی دوست داشتم با تو کار کنم و من هم به بازی‌شان اعتقاد داشتم اما امکان همکاری پیش نیامده و در همین سال‌ها فوت کرده‌اند که این مثل یک داغ برای من مانده است. یکی از آنها یادش به‌خیر، «پرویز پورحسینی» بود که همین یک سال پیش در مراسمی در تالار وحدت کنار هم نشسته بودیم و گفتگویی بین‌مان شکل گرفت؛ من خیلی او را قبول داشتم، اما باهم صمیمی نبودیم. نشست کنارم و با حالت خاصی به من گفت «هادی تو از من بدت می‌آید؟» من بغلش کردم و اشک در چشمانم حلقه زد و به او گفتم که چقدر به بازیگری‌اش اعتقاد دارم و جزو برنامه‌هایم بود که اگر کرونا اجازه بدهد با او کار کنم که متاسفانه نشد و عمر او کفاف نداد. بگذارید خاطره‌ای دیگر بگویم؛ آقای عزت‌الله انتظامی مدتی می‌شد که برای همکاری در تئاتری اظهار تمایل کرده بود، سال ۸۰ که می‌خواستم «باغ شب‌نمای ما» را در تئاترشهر روی صحنه ببرم، برای نقش ناصرالدین شاه این نمایش با او تماس گرفتم و گفتم «بسم‌الله، این نقش فقط برای شماست.» گفت متن را بفرست و بعد از سه، ‌ چهار روز که اتفاقا برف سنگینی هم آمده بود گفت بیا خانه ما در قیطریه که الان موزه آثار او شده. کاراکتر ناصرالدین شاه این تئاتر، یک چهره کاریکاتوری و خیلی مشنگ و ملنگ بود؛ آقای انتظامی پا شد حرکت رقص‌گونه‌ای کرد و گفت باید نقش اینطوری باشد و این دقیقا همانی بود که من می‌خواستم. اما گفت من این کار را نمی‌کنم. هرچه اصرار کردم گفت نمی‌خواهم و نمی‌توانم. البته دو سال بعد متوجه شدم که برای حفظ متن دچار مشکلاتی شده و «ایرج راد» این نقش را ایفا کرد. خاطره‌ای هم از خسرو شکیبایی عزیز به یاد دارم که سال ۶۵ در «شاهزاده و گدا» با من کار می‌کرد. در بخشی از اجرا، بازیگران با ماسک سفت و سختی در دست وارد سالن می‌شدند و سرودی را باهم می‌خواندند و رو به تماشاچی ماسک را بالا می‌آوردند و می‌گفتند «البته ماسکه ماسکه»، در یکی از شب‌های اجرا نگو که خسرو شکیبایی وقتی این ماسک را بالا می‌آورده چشم‌اش را بریده و زخمی کرده. اما تا آخر کار با همان چشم زخمی ادامه داد. در رورانس که روی صحنه آمدم دیدم چشم‌اش وحشتناک قرمز شده و نمی‌تواند بازش کند. ساعت یک بعد از نیمه شب به من زنگ زد و گفت داخل چشم‌اش را بخیه زدند و روی آن را گچ گرفته‌اند اما «هادی جان اجرا را تعطیل نکنی‌ها!» گفتم بابا جان چطوری؟ تو کوری! گفت اینها بی‌خود کرده‌اند چشم من را بسته‌اند، یک فکری می‌کنم. گفتم خسرو جان نمی‌شود، اما اصرار کرد که کار را تا فردا تعطیل نکنم. فردایش آمدم دیدم زودتر از همه رسیده و گریمش را هم انجام داده. از دور نگاه کردم دیدم چشم‌اش عادی است اما جلو که رفتم دیدم داده روی گچ، چشم‌اش را نقاشی کرده‌اند و در دو سه روزی که چشم‌اش با گچ بسته بود این طور روی صحنه می‌آمد! به‌هرحال خسرو اینجور بازیگری بود… دو سه کار تئاتر با من کرد و همگی فوق‌العاده و شاهکار بودند و من خیلی دوستش داشتم. وقتی روی صحنه بازی می‌کرد من از اتاق فرمان برای هر بازی و حرکتش، قربان صدقه‌اش می‌رفتم!

خاطره‌ای هم از اجرای «رستم و سهراب» به کارگردانی مصطفی اسکویی دارم که من هم در آن بازی می‌کردم و سال ۱۳۴۷ روی صحنه رفت؛ در جنگی که بین رستم و سهراب شکل می‌گیرد، می‌دانید که در دعوای اول این سهراب است که رستم را زمین می‌زند و رستم از او مهلت می‌خواهد. در این نمایش اما وقتی صحنه جنگ اول را نشان دادیم که سهراب، ‌ رستم را بالا برد و به زمین زد، او دیگر از جای خود بلند نشد. بعد از چند دقیقه متوجه شدیم که ای داد، آقای «ویلا» کارمند عالی‌رتبه وزارت آموزش و پرورش و بازیگر نقش رستم روی صحنه سکته کرده است! یادم می‌آید فردایش روزنامه‌ها تیتر زدند «رستم به دست سهراب کشته شد»! اما آقای اسکویی انقدر تئاتر برایش اهمیت داست که اولین دیالوگی که بعد از شنیدن این خبر گفت، این بود که «من فردا رستم از کجا گیر بیاورم!؟»

زندگی تئاتری ما پر از خاطره از اتفاقاتی است که در شب‌ها و روزهای مختلف اجرا افتاده. خانم «جمیله شیخی» همیشه اعتقاد داشت و می‌گفت که در «ملاقات بانوی سالخورده» «حمید سمندریان» بازی کرده است. اما این اجرا پرماجرا بود… ۱۰-۱۵ شب از اجرا که گذشته بود، یک صحنه‌ای را آقای سمندریان از پی‌اس حذف کرد و خانم شیخی گفت اگر این صحنه نباشد من دیگر نمی‌آیم. آقای سمندریان هم همانطور که خیلی‌ها او را می‌شناسند، با همان سخت‌گیری و اقتدار گفت «من حذف می‌کنم و تو هم می‌آیی» یادم است شب جمعه‌ای بود که تماشاچی در سالن بود و یکهو دیدیم خانم شیخی نیامده. آقای سمندریان گفت نگران نباشید، چیزی نیست، درست می‌شود. در رادیو اعلام کرد که به دلیل بیماری یکی از بازیگران، یک هفته نمایش تعطیل است. در این یک هفته خانم «آذر فخر» جایگزین خانم شیخی شد. خانم شیخی دید ای داد بی‌داد کسی دیگر جایگزین او شده. آمد و خواست خودش دوباره بازی کند اما آقای سمندریان گفت نه. البته که واقعا نقش برای خانم شیخی بود و ما بازیگری به توانمندی او کم داشتیم و در تئاتر کسی نمی‌تواند جای کسی دیگر را بگیرد. اما به‌هرحال سلطان مطلق صحنه فقط کارگردان است.

من همیشه می‌گویم که از تئاتر هیچ‌چیز نمی‌ماند جز همین خاطراتش و من این روزها و هفته‌ها را با خاطراتی که از این پنج دهه فعالیت تئاتری دارم، سپری می‌کنم.

*ایلنا

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«تئاتر فجر» از ۱۱ تا ۲۱ بهمن امسال برگزار می‌شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: سی‌ونهمین جشنواره تئاتر فجر با تاکید بر تبعیت از تصمیمات ستاد مقابله با کرونا از ۱۱ تا ۲۱ بهمن ۹۹ برگزار خواهد شد.

به گزارش سینماپرس، دبیرخانه سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر زمان دقیق برگزاری این رویداد را ۱۱ تا ۲۱ بهمن ۹۹ اعلام کرد.

حسین مسافرآستانه دبیر سی‌ونهمین جشنواره تئاتر فجر به دنبال اعلام زمان دقیق برگزاری این رویداد، عنوان کرد: تمرکز اصلی جشنواره امسال در شکل برگزاری بر بهره‌گیری از بستر فضای مجازی است اما متناسب با شرایط در صورت اعلام ستاد ملی مقابله با کرونا مبنی بر استفاده از ظرفیت ۵۰ درصدی تماشاخانه‌ها در زمان برگزاری جشنواره، تنها تعدادی از سالن‌های منتخب و دارای شرایط مناسب برای اجرای آثار در شرایط مقتضی، میزبان مخاطبان نمایش های بخش صحنه‌ای خواهند بود.

اسامی این تماشاخانه ها و شرایط اجرای متناسب با شیوه‌نامه‌های بهداشتی طی دستورالعمل‌هایی از سوی دبیرخانه جشنواره به گروه‌های شرکت کننده و علاقه‌مندان متعاقبا اطلاع‌رسانی خواهد شد.

سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر به دبیری حسین مسافرآستانه از ۱۱ تا ۲۱ بهمن برگزار می‌شود. آدرس سایت جشنواره www.fitf.ir است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تا زمانی که فیلم‌های خوب اکران نشود، صرف بازگشایی سینماها هیچ تاثیری ندارد/باید به فکر تامین محتوا برای احیای سینما بود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: حیدر مرادی مدیر امور سینمایی موسسه «بهمن سبز» کردستان بیان کرد تا زمانی که فیلم‌های خوب اکران نشود، صرف بازگشایی سینماها هیچ تاثیری ندارد و باید به فکر تامین محتوا برای احیای سینما بود.

به گزارش سینماپرس، حیدر مرادی مدیر امور سینمایی موسسه «بهمن سبز» حوزه هنری در استان کردستان در گفتگو با مهر درباره وضعیت بازگشایی سینماهای این استان گفت: با توجه به اعلام ستاد کرونای استان مبنی بر وضعیت زرد در استان کردستان، سینماها از ۷ دی ماه مجدداً با اکران فیلم‌های «آقای سانسور» و «پیشی میشی» شروع به فعالیت کردند.

مدیر پردیس سینمایی بهمن سنندج با بیان لزوم نمایش فیلم‌های تازه در سینماها، اظهار کرد: در کنار بازگشایی، یک مجموعه عوامل بهم پیوسته نیاز است تا شاهد رونق مجدد در سینماها باشیم. نظیر اکران فیلم‌های جدید و با پتانسیل جذب مخاطب بالا در ژانر کمدی و اجتماعی که موافقت پخش‌کنندگان و تهیه‌کنندگان را نیاز دارد، تبلیغات محیطی در سطح شهرها با همکاری شهرداری‌ها، پخش تیزرهای تلویزیونی و از سوی دیگر انتقال این حس به مخاطب به لحاظ روانی که در سینماها امکان انتقال کرونا بسیار پایین است، کاهش آمار مرگ‌ومیر و ابتلا و فوتی ناشی از کرونا که البته به اجبار به دست نخواهد آمد، بلکه باید لمس شود و مخاطب متوجه شود که واقعاً این آمار کم شده و در آخر هم رعایت پروتکل‌های بهداشتی اعم از گندزدایی، فروش ظرفیت ۵۰ درصدی تا شروع واکسیناسیون و غیره.

وی درباره لزوم تغییر گروه شغلی سینماها از ۳ به ۲ در ستاد ملی کرونا گفت: از همان ابتدا نباید عجولانه در مورد بسته شدن سینماها اقدام می‌شد. دولت می‌توانست با کاهش ظرفیت سینماها ولو تا میزان ۲۵ درصدی از بسته شدن کامل سالن‌ها جلوگیری کند. اکنون نیز به نظر من تا زمانی که فیلم‌های خوب اکران نشود، صرف بازگشایی سینماها هیچ تاثیری ندارد و باید به فکر تامین محتوا برای احیای سینما بود.

مرادی درباره وظیفه دولت و سازمان سینمایی در شرایط کنونی بیان کرد: وضعیت کنونی مشابه آن است که ما مردم را به یک رستوران شیک دعوت کنیم، اما غذای خوبی برای او سرو نشود. در این شرایط مخاطب یا دیگر بازنمی‌گردد یا با اعتراض او روبه‌رو می‌شویم و عملاً یک تبلیغ منفی محسوب می‌شود.

مدیر پردیس سینمایی بهمن سنندج ادامه داد: دولت باید از حالت انفعال خارج شود و با نگاه تشویقی و حمایتی به تهیه کنندگان و پخش کنندگان ضمن ترغیب آنها برای نمایش فیلم، در صورت عدم استقبال مناسب از سوی مردم از ضرر مالی آنها جلوگیری کند. در مقابل تلاش کند در جهت عدم تعدیل کارکنان زحمت‌کش سینماها این فعالیت به صورت مستمر دایر باشد. در این مسیر هم می‌تواند با پرداخت بخشی از بیمه و مالیات پرسنل یا توزیع بسته‌های حمایتی میان آن‌ها و حتی معافیت سینماها از پرداخت هزینه برق، گاز و آب مصرفی تا پایان از بین رفتن بیماری کرونا، تلاش عملی برای احیای سینما انجام دهد.

وی با اشاره به خسارات ناشی از بیماری کرونا در سینماها گفت: متاسفانه درآمد فضاهای جانبی در سینما نظیر بوفه و کافی شاپ به صورت ماهیانه حداقل ۲۵ میلیون تومان از بین رفته و برگزاری کنسرت‌ها و مراسمات به صفر رسیده است.

مدیر امور سینمایی بهمن سبز در استان کردستان در انتها بیان کرد: عملاً تا ریشه کن نشدن این بیماری و بازگشت مخاطب، شرایط به همین صورت خواهد بود و امیدواریم هرچه زودتر این شرایط پایان یابد و با حمایت همه صنوف سینمایی شاهد رونق مجدد سینماها باشیم.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سینمای امروز به سمت انتخاب بازیگران سرمایه دار رفته است/این بازیگران معمولا بی استعداد هستند و اثر را نابود می‌کنند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: بازیگر فیلم «دخترشیرینی فروش» گفت: بازی نمی‌کنم، چون پیشنهادی نیست و اگر هم باشد می‌خواهند با مبلغ بیست سال پیش برایشان بازی کنم. مشخصاً من با این وضع بازی نمی‌کنم و ترجیح می‌دهم بیکار باشم.

به گزارش سینماپرس، فرحناز منافی‌ظاهر در گفت‌وگو با میزان، پیرامون شیوه و وضعیت انتخاب بازیگران در سینما گفت: وضعیت نقش گرفتن و انتخاب بازیگر در سینمای امروز وضعیت به شدت وخیمی است، پیشتر بازیگران براساس اولویت، کیفیت و سابقه انتخاب می‌شدند اما امروز به راحتی با آوردن سرمایه می‌توان هر نقشی را خرید.  
وی در همین راستا ادامه داد: سینمای امروز به سمت انتخاب بازیگران سرمایه دار رفته است، بازیگرانی که یا خودشان پول دارند و یا می‌توانند برای فیلم اسپانسر جذب کنند، نکته ناراحت کننده آنجاست که این بازیگران معمولا بی استعداد هستند و اثر را نابود می‌کنند اما این اتفاق انگار برای فیلمساز اهمیتی ندارد و با هر کیفیتی صرفا برای پول نقش به آن نابازیگر می‌رسد.  

وی با اشاره به سابقه خود در سینما افزود: عجیب است بازیگری باشی که اکثریت سابقه‌ات برای بازی در فیلم‌های سینمایی باشد اما مخاطب خیال کند که تو بازیگر سینما نبوده و تنها برای سریال ساخته شده‌ای، شخص من بعد از نزدیک به سی فیلم سینمایی هیچ پیشنهادی از سینما ندارم، اگر هم پیشنهادی باشد برای نقش‌های بی اهمیت و گذرا است.  

بازیگر فیلم «عروس» با ابراز گلایه از وضعیت بازیگران پیشکسوت سینما تصریح کرد: اوضاع پیشکسوتان سینما وحشتناک است. هیچکس هوای این قشر را ندارد و اصلاً کسی نمی‌داند که این‌ها چه طور و در چه شرایطی زندگی می‌کنند. اصلا کسی فهمید در پنج ماه گذشته که همان نقش‌های کوچک هم به واسطه شیوع کرونا وجود نداشت بسیاری از بازیگران پیشکسوت به نان شبشان هم محتاج بودند، عجیب است که چرا هیچ نهادی از ما حمایت نمی کند.  

وی حضور برخی بازیگران در سینما را نابجا دانست و اضافه کرد: من در سریال «پدرسالار» بازی کردم، سریالی که در زمان خود بهترین سریال بود، خیابان برای دیدنش خلوت می‌شد، باور کنید اگر به کسی بگویی که یک بازیگر زمانی در پرمخاطب ترین سریال کشور بازی می‌کرده و نقش اصلی داشته و حالا بیکار است تعجب می‌کند اما من اینگونه شدم.  

بازیگر فیلم «دخترشیرینی فروش» دلیل کم‌کاری خود را اینگونه تشریح کرد: بازی نمی‌کنم، چون پیشنهادی نیست و اگر هم باشد می‌خواهند با مبلغ بیست سال پیش برایشان بازی کنم. مشخصاً من با این وضع بازی نمی‌کنم و ترجیح می‌دهم بیکار باشم.

وی در همین راستا ادامه داد: وضعیت سینمای امروز تنها و تنها با برنامه ریزی درست می‌شود، مسئولین سینمایی باید وضعیت را درک کنند، خودشان را جای ما بگذارنند و کمی به جای شعار عمل کنند. گاهی با تمام این شرایط سخت کار را قبول می‌کنم و می‌بینم نقش مقابلم با اینکه حتی یکبار هم تجربه بازی نداشته کاملاً با لابی و باندبازی به سینما آمده است.

منافی‌ظاهر با اشاره به بد عهدی بسیاری از تهیه‌کنندگان سینما خاطرنشان کرد: بسیاری از پروژه‌های سینمایی با بدقولی تهیه‌کنندگان به مشکل می‌خورد. خود من سال‌ها پیش در یک پروژه بازی کردم و هنوز ۶ میلیون دستمزدم را دریافت نکردم. شش میلیون تومان آن موقع در حال حاضر چه ارزشی دارد. تازه با این وضع تهیه کننده هنوز هم نمی‌خواهد پولم را بدهد و پس می‌خواهد پولم را سر قبرم بیاورد؟.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«هیأت انتخاب» مهم‌تر از «داوری» است / بدون «هیأت انتخاب» رانت بازی و طایفه‌گری شکل می‌گیرد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: یک کارشناس سینمایی می‌گوید که تمام جشنواره‌های حرفه‌ای دنیا با انتخاب اولیه فیلم‌های ثبت نامی جشنواره رقابت را حرفه‌ای‌تر و کار داوران را راحت‌تر می‌کنند.

به گزارش سینماپرس، پرویز فارسیجانی معاونت طرح و برنامه انجمن سینمای انقلاب اسلامی در گفتگو با تسنیم عنوان کرد که تمام جشنواره‌های حرفه‌ای دنیا با انتخاب اولیه فیلم‌های ثبت نامی جشنواره رقابت را حرفه‌ای‌تر و کار داوران را راحت‌تر می‌کنند. متن کامل این گفتگو به این شرح است:

* آقای فارسیجانی جشنواره فیلم فجر در طی این سال‌های گذشته چقدر در مسیر اهداف و آرمان‌های فرهنگی و هنری نظام حرکت کرده است؟

لزوم جشنواره فیلم فجر طبعاً از برکات انقلاب است که با پیروزی آن رخ داد اما متأسفانه نزدیک به یک دهه است که جشنواره  از مسیر اصلی خودش که ایجاد انگیزه و هدف برای تعالی سینمای شایسته انقلاب است فاصله گرفته است. جشنواره بیشتر به سمت بازنمایی مشکلات و مسائل به صورت حداکثری قدم برداشته است و کمترین نشانی از دستآوردهای انقلاب و ملت دارد.

این بی‌راهه رفتن جشنواره از مسیر اصلی خودش است و مسئولین سینمایی کشور و جشنواره باید برای حل آن چاره‌جویی و اقدام بزرگی کنند تا جشنواره را به مسیر اصلی خود برگردانند. حالا اگر جشنواره هدف دیگری قرار است داشته باشد می‌توانند جشنواره دیگری طراحی کنند تا با اهداف خاص دیگری همخوانی کند اما نباید گذاشت که جشنواره از مسیر اهداف اصلی خودش دور شود.

رسالت اصلی جشنواره رساندن سینما به طراز انقلاب و مسیر اصلی خودش است که از آن فاصله گرفته است.

حالا به این زمینه اصلی تازه باید این را هم اضافه کرد که ویژگی‌های سینمای انقلاب باید تشویق بشود که البته هدف اصلی آن همین است. جشنواره فیلم فجر باید به گونه‌ای باشد که خروجی جشنواره سینمای انقلاب اسلامی ایران را بعد از ۴۰ سال محسوس کند و این با سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی خوب و هدایت درست مسئولین سینمایی کشور رخ خواهد داد که نمی‌افتاد.

از سکوت نهادهای فرهنگی و انقلابی تعجب می‌کنم!

حذف هیأت انتخاب در این میان چه صدماتی به جشنواره وارد می‌کند؟

حذف هیأت انتخاب اولیه که به معنای حذف رقابت درست و سالم از مجموعه جشنواره است البته این اتفاق به بهانه کرونا رخ داده است اما بهانه خوبی نیست؛ به هیچ عنوان این سنت خوبی نیست و طبعاً آثار خسارت باری را بر سینمای ما خواهد داشت.

این راه ناهمواری است که مسئولین جشنواره پیش گرفته‌اند و طبعاً آثارش هم متوجه آقایان مدیر جشنواره فیلم فجر است و بهتر است که تجدید نظر کنند. بدون شک هیأت انتخاب مهم‌تر از داوری است. زیرا در انتخاب و گزینش فیلم‌های خوب از ضعیف شکل می‌گیرد و با این تفکیک رقابت منسجم‌تری رخ می‌دهد و داوری بهتر و راحت‌تری هم خواهیم داشت.

به نظر من اما اهداف پشت پرده‌ای در جریان است که این دور از جشنواره را بدون هیأت انتخاب برگزار کند که قطعاً به مصلحت سینمای انقلاب نیست و  نمی‌توان آن را کار حرفه‌ای تلقی کرد.

تعجب می‌کنم از نهادهای فرهنگی انقلابی خصوصاً کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگر مراکزی که با سینما و هنر مرتبطند که چطور سکوت می‌کنند و در این باره هیچ نظری ندارند.

یا موافقند که وای بر ما، یا نیستند که با یک تساهل و تسامحی سینمای ما را به سمت سکولار شدن و بی‌هویتی نسبت به آرمان‌های انقلاب اسلامی می‌برند. همین طور هنرمندان ما که به جز تعدادی اندک واکنش جدی ندیدیم. تشکر می‌کنم از شما که نسبت به این موضوع حساسیت دارید و پیگیری می‌کنید.

معتقدم که باید به گوش بود زیرا که دشمن سنگرهای تهاجم فرهنگی خودش را علیه انقلاب و فرهنگ طی می‌کند و ما هم به جای اینکه این سنگرها را نگه داریم آنها را واگذار می‌کنیم. در یک کلام حذف تیم انتخاب جشنواره فجر یعنی بی‌توجه به اهداف اصلی جشنواره.

با عملکرد هیأت انتخاب فرایند داوری حرفه‌ای تر و راحت‌تر می‌شود

* برگ برنده و امتیاز مهم هیأت انتخاب نسبت به گروه داوری چیست که آن را مهم‌تر از هیأت داوری می‌دانید؟ چه فرایندی در این بخش صورت می‌گیرد لطفا کمی بیشتر توضیح دهید تا روشن شود.  

فرق داوری با انتخاب در این است که در انتخاب مجموعه گسترده‌ای از فیلم‌های ثبت نامی را داریم که از ضعیف‌ترین تا قوی‌ترین را شامل می‌شود. جشنواره فراخوان دارد و در آن محورهای مورد نظر در جشنواره لحاظ می‌شود که باید متناسب با آن‌ها فیلم‌ها را انتخاب کرد تا داوران جشنواره نیز فیلم‌ها را با معیارهای جدی‌تر داوری کنند. این صورت قانونی و برنامه‌ریزی شده‌ای است که اگر طبق آن دقیقاً عمل شود شاهد جشنواره خوبی خواهیم بود.

بسیاری از فیلم‌هایی که در جشنواره‌ها ثبت نام می‌کنند حتی نسبت به محورهای فراخوان بسیار بی‌ربطند این جا هیأت داوران وارد عمل می‌شود تا فیلم‌های متناسب با محورها، اساس‌نامه و آئین‌نامه جشنواره را انتخاب کند. این رویکرد نیز تنها برای جشنواره فجر نیست بلکه تمام جشنواره‌های حرفه‌ای دنیا این رویکرد را دارند تا اهداف و آرمان‌های جشنواره‌ای آنها در وهله اول و در انتخاب آثار لحاظ شود.

با این حساب بعد از انتخاب اولیه درحقیقت مؤلفه‌های مهم و حیاتی هنری، فرمی و محتوایی گذارنده شده است و حالا داوران جشنواره باید با معیارهای دقیق‌تری فیلم‌ها را انتخاب کنند زیرا می‌دانند که هیأت انتخاب قبلاً فیلم‌ها را از نظر مؤلفه‌های اولیه بررسی کرده‌اند. حالا آنها از منظر حرفه‌ای‌تر فیلم‌های سینمایی را انتخاب می‌کنند.

این شکلی در حوزه ارتفای فنی و هنری و جذابیت، کار برای فیلمسازان و شرکت‌کننده‌ها سخت‌تر می‌شود و رقابت حرفه‌ای شکل می‌گیرد و ارتقای سطح تجربه و دانش فیلمسازان انجام می‌شود. با این کار هیأت داوری خیالش راحت است که کار ساده‌تر و بهتر جلو می‌رود و با دقت بیشتر انجام می‌شود.

اما با حذف تیم انتخاب تمام این دستاوردها به باد می‌رود. گویا این بار این معیارها مهم نیست و هر فیلمی آمد خوش آمد و اصلاً مهم نیست که در راستای سینمای انقلاب اسلامی باشد. اینکه در حوزه‌های فنی و هنری دستاورد جدی داشته باشد و به ارتقای سینمای ما کمک کند گویا دیگر اهمیتی ندارد.

علاوه بر اینها داوری جشنواره نیز دچار مشکلاتی می‌شود از جمله اینکه در مقابل این حجم از فیلم‌های سینمایی خدای ناکرده رانت بازی و طایفه‌گری شکل می‌گیرد و فیلم‌های سینمایی به بدترین شکل ممکن توسط داوران انتخاب می‌شوند.

انتظار کامل از هیأت انتخاب تطبیق دقیق فیلم‌ها با معیارهای جشنواره است

* یکی از عللی که می‌توان این کار را توجیه کند این است که جشنواره امسال تعداد فیلم‌های کمتری برای پذیرش دارد.

اولاً گزارش‌ها نشان می‌دهد که تعداد آثار آماده برای حضور در جشنواره آنقدرها هم کم نیست دوم اینکه حداقل کار و انتظار از تیم انتخاب این است که بار جشنواره را سبک کنند که فرضاً به علت تعداد آثار کم این اتفاق خود به خود افتاده است اما در حالی که حداکثر انتظار این است که فیلم‌ها را با معیارها و اهدافی که فراخوان جشنواره گفته است تطبیق دهند و وارد جشنواره کنند. البته فراخوان‌ جشنواره فیلم فجر متأسفانه محور ندارد با این حساب هرکسی با هر فیلمی می‌تواند از در جشنواره ورود کند و وارد بشود.

با همین منوالی که جشنواره سال‌های قبل داشته است حجم عجیبی از فیلم‌های اعصاب خوردکن و دیوانه‌کننده وارد جشنواره شد که واقعا تماشای هرکدام از این‌ها برای رنجش اعصاب کافی بود حالا تصور کنیم که چند فیلم پشت سر هم در یک روز دیده می‌شد واقعاً رنج‌آور بود. چهره‌های مخاطبینی که از سالن بیرون می‌آمدند دیدنی بود که از این همه مصایب به شدت آزرده بودند. حالا همین سیاست‌های کلی و اصلی را هم اگر برداریم دیگر فاجعه است.

در حال حاضر سینمای ما تنها گیشه برایش مهم است و برای همین با ساخت این سبک فیلم‌ها قصد دارد تا فروش عالی داشته باشد. البته آمار خودش گواه است که خوشبختانه در گیشه هم فروش خوبی ندارند.

سینما یک هنر متعالی است برای ارتقای انسان اما در حال حاضر اغلب در مسیر تخریب است. مگر در ایران کمی امید، آینده‌نگری، تعالی، انسانیت و اخلاق نیست؟

به نظرم داوری این همه فیلم بدون انتخاب قضاوت خیلی عجیب و غریبی است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

جشنواره فیلم فجر از ابتدای راه‌اندازی خود «ویترین سینمای ایران» و فرصتی برای دیدن غالب تولیدات جدید سینمایی بود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: یک کارشناس بین‌المللی سینما می‌گوید، درخواست جشنواره‌های سینمایی برای پریمیر (نمایش اول) فیلم‌ها به یک مد تبدیل شده و گویی آمار بالاتر آن فضیلت است، حال آنکه با این سیاست غلط تماشاگران خود را از دیدن بهترین فیلم‌ها محروم می‌کنند. در چنین شرایطی باید پرسید آیا جشنواره فیلم فجر هم این درخواست را فضیلت می‌داند؟

به گزارش سینماپرس، چند روز پس از آنکه محمدمهدی طباطبایی‌نژاد به عنوان دبیر سی‌ونهمین دوره جشنواره فیلم فجر معرفی شد، در نشست خبری دبیر جشنواره پرسشی درباره امکان حضور فیلم‌هایی که در ماه‌های گذشته در جشنواره‌های خارجی شرکت داشته و بسیاری از آن‌ها موفق به کسب جایزه هم شده‌اند، مطرح شد. پاسخ سوال این بود که طبق آیین‌نامه جشنواره، فقط فیلم‌هایی می‌توانند فرم شرکت در جشنواره را پر کنند که اولین نمایش (پریمیر) آن‌ها در فجر باشد.  

این مسئله که البته سال‌هاست جزء قوانین جشنواره فجر است و برخی دوره‌ها استثنا هم برای آن قائل شده‌اند، فارغ از اینکه سبب می‌شود کدام فیلم‌ها شانس حضور در جشنواره فجر و معرفی شدن به مخاطب ایرانی را از دست بدهند، از این منظر قابل تامل و بررسی است که برای یک جشنواره داخلی چرا باید چنین قانونی وجود داشته باشد؟

از آنجا که پرس‌وجوی ایسنا از برخی فیلمسازهای شرکت کننده در رویدادهای خارجی نشان داد که آن‌ها تمایل دارند فیلم‌شان در جشنواره فجر باشد، میسر بودن این خواسته را از دبیر جشنواره جویا شدیم و او هم پاسخ داد که موضوع در شورای سیاستگذاری جشنواره مطرح می‌شود. البته آخرین پیگیری‌های ایسنا در هفته گذشته حاکی از این بود برخی از اعضای این شورا که از مدیران و سینماگرهایی همچون حسین انتظامی، سعید رجبی فروتن، علیرضا رضاداد، مجتبی فراورده و محمد مهدی عسگرپور به همراه دبیر تشکیل شده، با تغییر آیین‌نامه یا استثنا قائل شدن مخالف هستند و عده‌ای هم موافق. با این حال به نظر می‌رسد برای جشنواره ملی فجر باید آیین‌نامه‌ای در حد و اندازه همان تعریف شود تا واژه‌هایی مثل «پریمیر» هم کارکرد خود را داشته باشند.    

«پریمیر» یعنی چه؟

در این باره محمد اطبایی – پخش‌کننده و کارشناس بین‌المللی سینما – در پاسخ به سوال‌های ایسنا درباره تفسیری که از پریمیر در جشنواره فجر می‌شود و معنی کاربردی و دقیق این کلمه در جشنواره‌های سینمایی دنیا توضیح داد: واژه پریمیر برای نخستین بار در سال ۱۸۸۹ از زبان فرانسه وارد زبان انگلیسی شد و مفهوم آن “نمایش اول” یک فیلم یا “اجرای اول” یک نمایش، اپرا یا کنسرت موسیقی از نظر زمانی و مکانی است. انواع پریمیر عبارتند از «پریمیر یا نمایش اول جهانی»، «پریمیر بین‌المللی» که نمایش اول بین‌المللی است و مفهوم آن این است که فیلمی در کشور محل تولید خود نمایشی داشته و پریمیر بین‌المللی اولین نمایش خارج از کشور تولید کننده است. هر چند این مفهوم در حوزه جشنواره‌های بین‌المللی فیلم مفهوم دیگری هم دارد که به آن خواهیم پرداخت. «پریمیر قاره‌ای» که مانند نمایش اول در قاره آسیا یا اروپا و یا آمریکای شمالی است، «پریمیر منطقه‌ای» که به نمایش اول فیلم در یک منطقه خاص جغرافیایی برمی‌گردد که برای نمونه می‌توان به پریمیر خاورمیانه، پریمیر بالکان، پریمیر اسکاندیناوی، پریمیر بنلوکس (هلند، بلژیک، لوگزامبورگ) اشاره داشت و «پریمیر ملی»  که اولین نمایش فیلم در یک کشور است.

پریمیر پیش از تولد جشنواره‌ها و جدی شدن مفهوم نمایش اول نیز در صنعت سینما استفاده شده و همچنان هم استفاده می‌شود و نمایش اول جهانی یا پریمیر یک فیلم از ابزارهای تبلیغاتی شرکت‌ها و استودیوهای فیلمسازی برای جلب توجه مردم و رسانه‌ها به تولیدات خود بوده است. مراسم فرش قرمز و حضور ستارگان و عوامل فیلم با پریمیر فیلم گره خورده و جذابیت بسیاری برای همگان دارد.

وقتی «ونیز» برای فیلم‌های ایرانی استثنا قائل می‌شود و  «فجر» نمی‌شود

او با اشاره به استفاده جشنواره‌ها از این موضوع ادامه داد:‌ جشنواره‌های فیلم نیز در جهت جلب توجه حامیان مالی، رسانه‌ها، مردم و دست اندرکاران سینما برای پریمیر فیلم‌ها و به ویژه پریمیر جهانی و بین‌المللی فیلم‌های انتخابی اهمیت بسیاری قائل‌اند. نهاد بین‌المللی فیاپف (فدراسیون بین‌المللی انجمن‌های تهیه‌کنندگان سینما) از سال ۱۹۳۳ آغاز به کار کرد و یکی از مهم‌ترین و بلکه شناخته‌شده‌ترین فعالیت‌های آن به رسمیت شناختن جشنواره‌های بین‌المللی فیلم و تنظیم مقررات این رویدادهاست. این تقسیم‌بندی معروف که به تصور عام  و به غلط، جشنواره‌ها را به جشنواره‌های الف جهانی و غیره رده‌بندی کرده، هیچگاه از طرف فیاپف تایید نشده اما این غلط مصطلح به قدری جا افتاده که دیگر حتی حرفه‌ای‌های صنعت سینما هم از این اصطلاح “جشنواره الف جهانی” استفاده می‌کنند.

یکی از شاخص‌ترین بندهای مقررات این جشنواره‌های الف الزام به نمایش اول جهانی فیلم‌ها در بخش مسابقه خود است. این رویدادهای سینمایی معتبر بر نمایش اول جهانی بسیار تاکید داشته اما این قاعده را همیشه اسنثناهایی هم هست. برای نمونه جشنواره فیلم ونیز، فیلم‌های ایرانی به نمایش درآمده در جشنواره (ملی) فیلم فجر را هم با آنکه پریمیر جهانی خود را از دست داده‌اند، مورد ملاحظه قرار داده که آخرین آن فیلم سینمایی “خورشید” ساخته مجید مجیدی است و یا در سال گذشته فیلم سینمایی “متری شیش و نیم” ساخته سعید روستایی هم در جشنواره فجر نمایش داشت و هم به اکران عمومی درآمده بود که مدیر جشنواره ونیز با استفاده از اختیارات خود این فیلم را در فهرست فیلم‌های انتخابی قرار داد.

به گفته وی ۴۵ جشنواره فیلم از ۲۹ کشور توانسته‌اند، تاییدیه فیاپف را دریافت کنند و طبق آمار ارائه شده، تنها در سال ۲۰۱۷، تعداد ۱۷۰۰ فیلم پریمیر خود را در جشنواره‌های مورد تایید فیاپف داشته و  ۴.۵ میلیون تماشاگر هم از فیلم‌های این رویدادها دیدن کرده‌اند. اما آیا کسی می‌تواند ادعا کند که کل این ۱۷۰۰ فیلمی که نمایش اول جهانی خود را در این جشنواره‌ها رقم زده‌اند، فیلم‌های با کیفیتی هم بوده‌اند؟  طبیعی است که صِرف پریمیر یک فیلم، متضمن داشتن یک فیلم خیلی خوب نیست و از طرف دیگر می‌توان گفت بسیارند فیلم‌هایی که هیچ پریمیری در جشنواره‌ها نداشته اما فیلم‌های ارزشمندی بوده‌اند. بی‌تردید نمایش اول جهانی و بین‌الملل فیلم‌های سینماگران شناخته شده و استعدادهای جوان مزیتی است که تنها نصیب چند جشنواره معدود می شود.

اطبایی در این باره گفت: پنج جشنواره‌ (کن، ونیز، برلین، تورنتو، سان دنس) به اضافه سه جشنواره (لوکارنو، تلوراید، سن سباستین) به پریمیر باکیفیت‌ترین فیلم‌های سال مفتخرند و البته این ارتباطی دو سویه است و هیچ سینماگری در جهان نیست که مشتاق نمایش اول فیلم خود ابتدا در کن و پس از آن در ونیز یا برلین و تورنتو و سان دنس نباشد. تاریخ هم قاضی مناسبی برای داوری کیفیت و ماندگاری آثار سینمایی است.  جشنواره کن فیلم “آیدا” ساخته پاول پاولیکوفسکی را رد می‌کند و این فیلم نمایش اول جهانی خود را در جشنواره تورنتو ثبت کرده و به یکی از موفق‌ترین فیلم‌های سینمای جهان تبدیل می‌شود. پس حتی این جشنواره‌های برتر هم لزوما بهترین‌های سینما را به نمایش در نمی‌آورند، اما به شکل متعارف باید انتظار دیدن بهترین فیلم‌های هر سال را، در حداکثر ۱۰ جشنواره شناخته شده‌تر داشت.

از بازدارندگی فیاپف تا قانون غیرعادلانه پریمیر

وی با طرح این دو سوال که «آیا شرط نمایش اول جهانی یک فیلم، امتیاز ویژه ای است؟ و آیا تمامی این ۱۵ جشنواره الف جهانی فیلم‌های با پریمیر جهانی و بین‌الملل با کیفیتی را انتخاب می کنند؟» ادامه داد: جالب است، بدانید که این بند پریمیر از مقررات فیاپف هم از طرف تمامی ۱۵ جشنواره الف جهانی رعایت نمی‌شود و جشنواره‌هایی مانند قاهره یا جشنواره فیلم هند در گوآ به نمایش فیلم‌های پیش‌تر انتخاب شده در دیگر جشنواره‌های الف هم می‌پردازند! همانطور که نگارنده در مطلبی دیگر ذکر کرده، فیاپف برای شماری از جشنواره‌های فیلم یک عامل بازدارنده است! منظور اینکه جشنواره‌ها در شوق تایید فیاپف شدن، خود را در محدودیت‌های بسیاری مانند زمان برگزاری جشنواره و پریمیر درگیر می‌کنند. آیا جشنواره‌هایی مانند کارلووی واری، مسکو، ورشو، تالین، شانگهای و  توکیو و حتا لوکارنو و سن سباستین می‌توانند بهترین‌های سینما را در بخش‌های مسابقه خود داشته باشند؟ تردید نکنید که احتمال آن کم خواهد بود، مگر سالی چند فیلم بسیار خوب در کل دنیا ساخته می شود که تمامی این جشنواره‌ها از آن نصیبی ببرند.  

این پخش‌کننده بین‌المللی سینما افزود:‌ در صورتی که به واسطه قانون غیرعادلانه پریمیر، این جشنواره‌ها تنها ملزم هستند فیلم‌های هنوز به نمایش در نیامده و غالبا باکیفیت پایین‌تر را انتخاب کنند. کارگردان‌ها، تهیه‌کننده‌ها و پخش‌کننده های بین‌المللی ابتدا تمام تلاش خود را برای حضور در کن و پس از آن در ونیز، برلین، تورنتو و سان دنس داشته و سپس به دیگر جشنواره‌ها امید خواهند داشت. پریمیر فیلم‌ها به طور نسبی خود موید حرفه‌ای یا غیر حرفه‌ای بودن عرضه و پخش بین‌المللی یک فیلم است. به عبارتی دیگر با نگاهی به نمایش یک فیلم در جشنواره‌های مختلف فیلم می‌توان استراتژی عرضه فیلم را دریافت و برعکس آن هم با نمایش اول فیلمی باکیفیت در جشنواره‌هایی با اهمیت کمتر، می‌توان به نبود استراتژی در عرضه آن فیلم پی برد. هر چند شرایط حضور فیلم‌های بسیاری از کشورها و از جمله ایران، در جشنواره‌های بین‌المللی فیلم چنان دشوار و پیچیده شده که صاحبان آثار گاه چاره‌ای جز شروع نمایش‌های جهانی یک فیلم در رویدادهایی با تاثیرگذاری کمتر ندارند.

شما به خیل فیلم‌های ایرانی و نمایش اول این تولیدات در “جشنواره‌های فیلم‌های ایرانی” در سراسر جهان و یا جشنواره‌های بی‌کیفیتی مانند “داکا” و “چشم سوم مومبای” و البته در چند سال اخیر در جشنواره‌های آن لاین و جشنواره‌های جعلی توجه کنید. فلسفه به وجود آمدن این حجم غریب از جشنواره‌های جعلی و بی‌کیفیت نیاز و اشتیاق سینماگران به حضور در این جشنواره هاست و کیفیت و وجود و یا عدم وجود این جشنواره گویی اهمیت چندانی ندارد!

درخواست برای پریمیر به یک مد تبدیل شده

اطبایی اضافه کرد:‌ نکته دیگر آنکه مدتی است که شماری از جشنواره‌ها عضویت خود را در فیاپف لغو کرده‌اند مانند آدلاید، بوگوتا، کودکان فرانکفورت، گنت، نروژ، سائوپولو، سالونیکا، والنسیا، ویسبادن و  وروکلاو و این موج در حال اوج گرفتن است و جریان دیگری هم در میان پخش کننده‌های بین‌المللی برای مقابله با “پریمیر بازی” جشنواره‌ها جدی شده است. درخواست برای پریمیر فیلم‌ها به یک مد تبدیل شده است و گویی آمار بالاتر پرمیرهای جهانی و بین‌المللی فضیلتی برای این جشنواره‌هاست، حال آنکه با این سیاست غلط، تماشاگران خود را از دیدن بهترین فیلم محروم می‌کنند.

وی در تشریح این جریان در مهم‌ترین رویداد سینمایی ایران گفت: اما جشنواره فیلم فجر از ابتدای راه‌اندازی خود ویترین سینمای ایران و فرصتی برای دیدن غالب تولیدات جدید سینمایی بود. فجر تا آنجا اهمیت یافت که فیلم‌های جایزه گرفته به گونه‌ای به الگوی ساختِ فیلم‌های سال آینده تبدیل می‌شدند و عدم حضور در جشنواره فجر به مثابه عدم حضور در جدول اکران سال آینده سینمایی کشور بود. این قانون نانوشته پس از چند سال رنگ باخت و فیلم‌ها الزامی برای نمایش اول خود در فجر ندیده و شماری راه اکران مستقیم را پیش گرفتند و شماری نمایش اول در جشنواره‌های جهانی را. اما به هر حال حضور در فجر برای سینماگران بسیاری جذاب بود و توجه رسانه‌ها، دریافت جوایز و بازخوردهای تماشاگران حرفه‌ای‌تر سینما و دیگر سینماگران، فرصتی مغتنم.

تفسیر مسئولان از حضور پیشافجر فیلم‌های ایرانی چیست؟

او ادامه داد: در این سال‌ها تنها فیلم‌های جدید ایرانی انتخاب شده و فیلم‌های به نمایش درآمده در جشنواره‌های خارج از ایران در بخش جشنواره جشنواره‌ها حضور پیدا می کردند. قانون پریمیر همچنان برای سیاست‌گذاران فجر اهمیت داشت، اما پس از چندی فیلم‌های به نمایش درآمده در جشنواره کودک اصفهان و حتی دو جشنواره بین‌المللی دیگر در تهران، یعنی جشنواره‌های فیلم کوتاه و جشنواره سینما حقیقت راه خود را برای حضور در جشنواره فجر باز کردند. قانون پریمیر در اینجا برای فیلم‌های حضور یافته در جشنواره‌های ایرانی رنگ باخت اما برای حضور فیلم‌های ایرانی منتخب جشنواره‌های جهانی تشدید و دیگر همان بخش جشنواره جشنواره‌ها هم از فجر حذف شد!

این تفسیر از پریمیر بیش‌تر به نگاه نه چندان مساعد مسئولان به حضورهای پیشافجر فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های بین‌المللی و نیز در اولویت قرار دادن فیلم‌هایی بود که وفاداری خود را با حضور اول خود در فجر نشان می‌دادند. این روند به نفع سینمای ایران نبوده و نیست. اطمینان داشته باشید که هر کدام از فیلم‌های جدید ایرانی حاضر در فجر چنانچه امکان نمایش در هر یک از رویدادهای معتبر جهانی را می‌یافتند، کوچک‌ترین تردیدی در حضور اول جهانی خود در آن رویدادها نمی‌داشتند و از آن طرف هم غالب فیلم‌های به نمایش درآمده در جشنواره‌های فیلم خارج از ایران، مشتاق حضور در فجر و استفاده از این فرصت بوده و هستند.

وی گفت: با جدایی بخش ملی و بین‌المللی جشنواره فجر، جشنواره ملی فیلم فجر به رویدادی کاملا داخلی تبدیل شد که نمایش اول فیلم‌های ایرانی در این رویداد، مانعی برای حضور در غالب جشنواره‌های جهانی نبود، اما جشنواره جهانی فیلم فجر با رویکردی دیگر و با وجود بخش مسابقه بین‌الملل خود، مانعی برای حضور فیلم‌های ایرانی حاضر در این رویداد در جشنواره‌های معتبرتر بین‌المللی است. حضور در جشنواره جهانی فیلم فجر به مفهوم از دست رفتن پرمیر جهانی و پرمیر بین‌المللی یک فیلم ایرانی است. اینجا مفهوم پریمیر جهانی و بین‌المللی برای دیگر جشنواره‌های بین المللی فیلم معنی دیگری دارد. برای مثال یک فیلم هندی چنانچه نمایش اول جهانی خود را در جشنواره بین‌المللی فیلم هند در گوآ داشته باشد، هر دو پریمیر جهانی و بین‌المللی خود را از دست می دهد، اما اگر همان فیلم تنها در جشنواره فیلم «چنای» به نمایش درآید، پریمیر بین‌المللی خود را حفظ کرده است. پس معیار اهمیت جایگاه آن جشنواره و نیز بخش مسابقه بین‌الملل آن است.

محمد اطبایی در پایان اظهار کرد: نتیجه آنکه، جشنواره فیلم فجر چنانچه به پریمیر فیلم‌ها اهمیت می‌دهد باید از نمایش و بهتر بگوییم بازنمایش فیلم‌های انتخابی جشنواره‌های کودک اصفهان، کوتاه تهران و سینما حقیقت خودداری کرده و فیلم‌های هنوز به نمایش درنیامده در ایران، شامل همه فیلم‌های ایرانی پیش‌تر حضور یافته در جشنواره های جهانی را مورد ملاحظه قرار دهد.  

*ایسنا

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پیشنهادهای هنری در روزهای تعطیل دی‌ماه


در روزهایی که به سبب افزایش شیوع ویروس کرونا در کشور، بسیاری از مراکز فرهنگی و هنری تعطیل هستند، برخی از گالری‌ها با برگزاری نمایشگاه‌های هنری به فعالیتشان ادامه می‌دهند و البته برخی هم ترجیح داده‌اند که در شرایط فعلی، نمایشگاه‌های آنلاین برگزار کنند یا اینکه تعطیل بمانند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سلطانی: تولید فیلم در خصوص سردار دل ها تودهانی محکمی به استکبار جهانی خواهد زد/ مدیران سینمایی پرداختن به موضوعات استراتژیک را در اولویت کارشان قرار دهند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: جهانبخش سلطانی بازیگر سینما و تلویزیون گفت: شهید سلیمانی فقط به متعلق به ایران اسلامی نبود؛ این شهید بزرگوار و این پهلوان رشید طرفدارانی جهانی دارد، این شهید کسی بود که لرزه بر پیکره استکبار جهانی و آمریکایی های ملعون انداخته بود و بی شک تولید فیلم در خصوص سردار دل ها تودهانی محکمی به استکبار جهانی خواهد زد و اهمال کاری مدیران فرهنگی در این خصوص به هیچ عنوان قابل اغماض نیست!

بازیگر فیلم های سینمایی «بچه های طلاق» و «حماسه مجنون» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: پرداختن به زندگی، آرمان و اندیشه های شخصیت های بزرگ و قهرمانان ملی نظیر سردار سلیمانی بسیار مهم است چرا که این ها هویت و شناسنامه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند و باید مدیران فرهنگی و هنری تمام توان و بودجه خود را به کار بگیرند تا آثار درخشانی در رابطه با زندگی این شهدای والامقام ساخته شود.

وی با بیان اینکه باید دید پس از تولید این قبیل پروژه ها چه کسانی ناراحت و چه کسانی شادمان می شوند ادامه داد: بی شک تولید این قبیل پروژه ها می تواند دل تمامی دشمنان نظام و انقلاب اسلامی را خون کند و طرفداران نظام و انقلاب را شادمان می سازد پس مسئولان فرهنگی نباید بیش از این تعلل به خرج بدهند و اگر دل در گرو نظام و ولایت دارند باید هرچه سریع تر موجبات تولید آثار ارزشمندی در خصوص زندگی سردار سلیمانی را فراهم آورند.

این سینماگر در همین راستا یادآور شد: مدیران سینمایی پرداختن به موضوعات استراتژیک و ملی را در اولویت کارهای شان قرار دهند؛ ما در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی تا اواخر دهه ۶۰ شاهد تولید آثار خوبی در حوزه انقلاب و دفاع مقدس بودیم و مردم هم استقبال شایان توجهی از این آثار داشتند و وقتی فیلمی با این مضامین در سینماها اکران می شد بلیتش نایاب می شد و بعضاً در بازار سیاه به فروش می رسید.

سلطانی ادامه داد: یکی از مهمترین دلایل این اتفاق آن بود که فیلم های سینمایی در آن دوران با دغدغه تولید می شدند. مدت ها تحقیق و پژوهش برای نگارش فیلمنامه آن ها صورت می گرفت و مدیران سینمایی هم با تمام قوا از ساخته شدن این فیلم ها حمایت می کردند اما امروزه ما شاهد آن هستیم که فیلم های نازل و سخیف و بی ارزش و بی هویت برای مدیران سینمایی بسیار مهمتر از آثار دفاع مقدس، مقاومت اسلامی و… شده اند و به همین علت است که برخی فیلم ها با شوخی های رکیک جنسی در قالب آثار کمدی و… سینماها را به تسخیر خود درآورده اند.

وی خاطرنشان کرد: برخی مدیران سینمایی به غلط ابراز می کنند که دیگر مردم از فیلم های دفاع مقدس و… استقبال به عمل نمی آورند. خوب اگر اینطور باشد شما باید چاره ای بیندیشید! این شما هستید که باید با ایجاد سیاست های تشویقی فیلمسازان را ترغیب به تولید آثار فاخر و ارزشمند در این زمینه کنید. این شما هستید که باید فیلمسازان را وادار کنید تا با انجام تحقیق و پژوهش های کافی با بروز کردن برخی مفاهیم دست به تولید فیلم هایی با دیدگاه زیبایی شناسانه بزنند. شما هستید که نباید سینمای استراتژیک را سرسری بگیرد؛ همانطور که شهدا و رزمندگان جبهه های دفاع مقدس و مقاومت با عشق و خالصانه برای پاسداری از ایران اسلامی گام برداشتند شما هم باید در جبهه فرهنگی خالصانه و عاشقانه و خردمندانه گام بردارید و دست به تولید فیلم های ارزشمند ضد استکبار بزنید.

بازیگر فیلم های سینمایی «مهریه بی بی» و «سفرنامه شیراز» در خاتمه اظهاراتش خطاب به مدیران سینمایی تأکید کرد: شما باید بدانید این فیلم ها استکبار جهانی را ناراحت می کند و به آن ها می فهماند ما همچنان هستیم و حضور موثر و ثمربخش و جانانه ای داریم.

مشاهده خبر از سایت منبع