X

بایگانی اسفند 9, 1399

دفتر سینمایی

ماجرای شیرهای جدید پرویز تناولی چیست؟


شیرهای جدید به امضای پرویز تناولی، هنرمند مجسمه‌ساز این روزها در گالری هدایت به نمایش و فروش گذاشته شده است. این اثر که توسط تناولی به رویداد بزرگداشتش هدیه شده است، در ۸۰ نسخه توسط هنروران این هنرمند تکثیر شده و با امضای او به فروش می‌رسند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

مجری برنامه «همرفیق» از «اینستاگرام» رفت! – اخبار سینمای ایران و جهان

شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون و همچنین مجری برنامه «همرفیق» پس از حواشی مربوط به تزریق واکسن کرونا، با نوشتن دلنوشتی از فضای مجازی و اینستاگرام خداحافظی کرد.

به گزارش سینماپرس، شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون و همچنین مجری برنامه «همرفیق» پس از حواشی مربوط به تزریق واکسن کرونا، با نوشتن دلنوشتی از فضای مجازی و اینستاگرام خداحافظی کرد.

متن کامل شهاب حسینی به شرح زیر است:

گفت، سنگی که طاقت ضربه‌های تیشه را ندارد، به تندیسی زیبا بدل نخواهد شد.
‌میبخشید اگر الگویی نبودیم که مقبول نظر افتد، چون اصلا الگو نبودیم. کی گفت که بودیم؟

در جهانی که زیستگاه مردان و زنانی بزرگ بوده، ما را چه به الگو بودن؟ همواره خود جوینده الگویی بودیم تا رمز جاودانگی بیاموزیم.

و نیافتیم مگر در سیر آنان که دلسپرده راه حق و حقیقت بودند و جان بر سر این عشق به جان آفرین پیشکش کردند.
‌بسیارند. بجویید، میابید.

درست میگویید. وصلم. اما نه به آنجا که پندار شماست.

به ریسمانی که به آن چنگ زدم تا پراکنده و متلاشی نشوم.

حبل الله، که از مهر و کرامتش در دسترس همگان است. اگر نمبینیم، مشکل از ماست. قدر دان مهر عزیزانی هستم که همواره و در هر شرایط بنده را از لطف حمایت خود محروم نکردند. برایشان طول عمر با عزت و عاقبت خیر آرزو میکنم.

اما

نارفیقان نسبتا محترم. سیر بنده کوچک در طی بیست و هفت سال از عمق ناکجا و رسیدن به اینجا در پیشگاه چشمتان نبود؟

آنچه که غیر از خدای بزرگ و ارادت به خاصان درگاهش مرا به پیوند با آن نسبت میدهید، چنانچه میتوانستند، خود را از گزندهای روزگار حفظ میکردند.

و گرنه من بنده آن دمم که ساقی گوید، یک جام دگر بگیر و من نتوانم.

قصه کوتاه که متاسفم که آنچه انتظار داشتید نبودم، چون وامدارتان نبودم.

گفت، آنچه هستی هدیه خداست به تو و آنچه میشوی هدیه توست به خدا.

غایتم تبدیل این وجود خاکسار به گوهری ست در شان پیشکش به پیشگاه پروردگار. همین و بس.

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
‌آری شود ولیک به خون جگر شود.

از آنجایی که بنده متعلق به نسل فضای مجازی نیستم، ترجیح میدهم ادامه زندگی را همچون پیش، در فضای حقیقی تجربه کنم؛ لذا از اینستاگرام، رفع زحمت میکنم و دنبال کنندگان مجاز را با دنیای خود تنها میگذارم.
‌حق ماندگار، پایدار، و نگهدار.

آمین.

امضا، شهاب حسینی، ملقب به صفر کله گنده.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

عثمان محمدپرست از بیمارستان مرخص شد


برادرزاده و داماد پیشکسوت دوتار نواز خراسان گفت: استاد عثمان محمدپرست از بیمارستان مرخص شدند و امروز به خواف بازگشتند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

ما باید «قهرمان» را در فیلم‌هایمان بسازیم نه اینکه از همان اول یکباره از قهرمان رونمایی کنیم – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: محسن قصابیان می‌گوید در حقیقت قهرمان کسی است مانند شهید منصور ستاری که دنبال امنیت ملی است و برای رسیدن به نقطه مقصود، هرکاری که از دستش برآید می‌کند. در محدوده تعاریف و سیستم‌های غلط و فرسوده نمی‌ماند و تغییر ایجاد می‌کند.

به گزارش سینماپرس، بدون شک جشنواره فیلم فجر امسال یک پدیده به جمع بازیگران مرد سینمای ایران اضافه کرد. بازیگر توانمند عرصه تئاتر که سال‌ها قبل در سیمای ملی او را دیده بودیم و از او خاطره داریم. این بازیگر و نویسنده امسال در نقش یک قهرمان و چهره ملّی و نظامی خودنمایی کرد و باعث شد تا طعم فیلم ملّی و قهرمانی را بار دیگر بچشیم. «محسن قصابیان» این نقش را ایفا کرد اما در عجب که حتی او را برای سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد نکردند.

کاراکتر شهید ستاری به عنوان یکی از مفاخر عرصه نظامی و هوایی کشور، شخصیتی است که در فیلم منصور رونمایی شد. ما این شهید را شاید چندان دقیق و جامع نشناسیم اما این فیلم نشان داد که دستاوردها و زحمات او چقدر بزرگ و مهم بوده است و باید او را الگوی بسیاری از جوانان این کشور که در شرایط سخت تحریم در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات برای سرافرازی ملت‌اند، دانست.

در گفت‌وگوی زیر درباره اهمیت قهرمان در سینمای کشور و جایگاه منافع ملّی ما در فیلم‌های روز سینمای ایران با محسن قاصبیان گفت‌وگو کردیم و از او پرسیدیم که در شرایط فعلی، چقدر فیلم‌های قهرمانی می‌تواند در فضای اجتماعی و کلان ایران عزیز ما تأثیر بگذارد. همینطور از وی پرسیدیم که برای اینکه شخصیت منصور ستاری را به کاراکتری درخشان و قهرمان تبدیل کند چه کرده است؟ اصلاً آیا ما در سینما قهرمان داریم یا به قهرمان می‌رسیم؟ انتظارمان از قهرمان چیست و آیا باید تغییرش بدهیم؟  

سینما می‌تواند یک ملّت را متوجه نقطه مشترکی به نام وطن کند

* آقای قصابیان سینما به عنوان هنر هفتم و یک رسانه برای تعمیق جامعه جهت درک منافع ملی و تأمین آن چه نقشی دارد؟ آیا قهرمان در سینما این بار سنگین را بر دوش دارد؟

کوچک‌ترین واحد اجتماعی خانواده است. اگر التهاب و مشکلات خانواده به بیرون کشیده شود، نمود دارد و دیگران درباره آن خانواده قضاوت می‌کنند که این خانواده، خانواده یک دستی نیست. مشکل و اختلاف در همه خانواده‌ها وجود دارد؛  اما خوشبخت خانواده‌ای،  که می‌تواند بین اختلافات با نقاط مشترک فرق بگذارد. ارزیابی درست نقاط و اهداف مشترک، تصویر مناسب‌تری از خانواده در اطرافیان ایجاد می‌کند.

همین واحد کوچک را تعمیم بدهید به یک محله، منطقه، شهر تا به یک کشور برسیم. هرچقدر نقاط مشترک پررنگ‌تر باشد،  آن جامعه و کشور خوشبخت‌تر خواهد بود و رفاه و امنیت بیشتری دارند و تعامل مناسب‌تری با جهان پیرامون.

یکی از مشکلات جوامع عدم درک همین نقاط مشترک و سود جمعی است. این عدم درک ناهنجاری ایجاد می‌کند و موجب آسیب به منافع عمومی کشور می‌شود. اما سؤال مهم این است که این ناهنجاری‌ها از کجا می‌آید؟ به نظر من از اینجا ناشی می‌شود که فراموش کردیم که همگی با هم برادر و همنوعیم و غافل از آنیم که نقاط مشترک بسیار زیادی داریم. خوشبخت ملتی که این نکته را درک می‌کند و به این نوع دوستی و همدلی توجه می‌کند. طبیعی است که چنین جامعه‌ای دورنمای بهتری از پیشرفت، رفاه و سعادت خواهد داشت.

سینما، فیلم، جشنواره فیلم فجر، سورنا ستاری،

نمایی از فیلم منصور

معتقدم که سینما به عنوان یک رسانه ارتباط جمعی می‌تواند در این جهت مؤثر باشد، همان‌طور که تئاتر و تمام هنرها می‌توانند بخشی از انرژیشان را معطوف به این حقیقت کنند. این به معنای جدا شدن یک کشور و ملت از دنیا یا ناسیونالیسم افراطی و محض نیست، بلکه صرفاً به معنای شناختن وجوه مشترک است که در ادامه آدم‌های یک جامعه در راستای زندگی‌شان بتوانند درست‌تر حرکت کنند. به تعبیر ساده‌تر  مردم بدانند منافع مشترک باهم دارند و در یک چیز مهم یعنی وطن و منافع ملی باهم سهیم‌اند.

سینمایی که مبتنی بر قهرمان است می‌تواند این مسیر را تا حد زیادی هموار کند. اینکه قهرمان‌های سینمای ایران کم است شاید برای این باشد که ما کم کار کردیم یا شاید به گونه‌ای عمل کردیم که دچار شعارزدگی شدیم و برای بخش زیادی از جامعه قهرمان ما باورپذیر نشده است. اگر در این راستا بتوانیم حرکت کنیم که قهرمان ما باورپذیر شود، احتمالاً شرایط بهتری در آینده دور و نزدیک خواهیم داشت. البته در این زمینه نمونه‌هایی را در این چند سال داشتیم اما به اندازه چشمگیر نبوده است.

تلقی خودم را به عنوان بازیگر می‌گویم. در فیلمنامه فیلم منصور با اثری روبرو شدم که زیاده‌گویی نداشت و مطلبی را می‌گفت که زایده تخیل نویسنده و بر مبنای یک واقعیت بود و تلاش می‌کرد تا در واقع، شرایط زمان دهه ۱۳۶۰ را با مشکلات و مسائل خاصش ترسیم کند.

در این فیلم شخصی به نام تیمسار منصور ستاری در شرایطی بحرانی قرار می‌گیرد که در واقع بسیار بسیار وضعیت سختی است؛ تجهیزاتی ندارد برای اینکه آسمان این کشور را امن کند و حتی کارشکنی‌هایی هم ناخواسته و ناآگاهانه صورت می‌گیرد. او در این شرایط راه درست را در پیش می‌گیرد برای اینکه این مشکل را حل کند. می‌گوید که اگر هواپیما نداریم، بسازیم. شاید اولش شوخی و خنده باشد اما بعد همه‌چیز جدی می‌شود.

قهرمان در بافت فرسوده باقی نمی‌ماند و تحول ایجاد می‌کند

به نظرم این اشتباه است که به دنبال قهرمان باشیم بلکه باید به دنبال رفع مشکل باشیم. وقتی آدمی در مسیر درست برای حل مشکل حرکت می‌کند آن وقت است که نام قهرمان برایش گذاشته می‌شود. در حقیقت قهرمان کسی است مانند شهید منصور ستاری که دنبال امنیت ملی است و برای رسیدن به نقطه مقصود، هرکاری که از دستش برآید می‌کند. در محدوده تعاریف و سیستم‌های غلط و فرسوده نمی ماند و تغییر ایجاد می‌کند. او به کنش قهرمانی فکر نمی‌کند بلکه سعی می‌کند مفید باشد و این تاریخ است که در مورد او قضاوت خواهد کرد و آیندگان نام قهرمان بر او می‌گذارند. در حقیقت منصور ستاری با تلاشی که می‌کند تبدیل به قهرمان می‌شود و قهرمانی نتیجه کار او است. ما باید قهرمان را در فیلم‌هایمان بسازیم نه اینکه از همان اول یکباره از قهرمان رونمایی کنیم.

سینما، فیلم، جشنواره فیلم فجر، سورنا ستاری،

نمایی از فیلم منصور

 مگر در گذشته‌های دور و نزدیک این قضاوت صورت نگرفته است؟ آدم‌هایی هستند که از آن‌ها نام می‌بریم که در مقطعی چند ساله جریانی را به وجود آوردند که حالا در ذهن ما حتی نمودی اسطوره‌ای دارند.

اینکه آماده قهرمان هستیم یا نه؟ بحث درستی نیست به نظرم مردم نباید منتظر قهرمان باشند. بلکه زمانی که همه به وظایف خود به درستی عمل کنند، یک نفر از این میان چون بازوهای اجرایی قوی‌تری دارد شاخص‌تر خواهد شد. بعداً هم قضاوت خواهد شد که چه تغییرات شگرفی را به وجود آورده است. خوشبخت مردمی‌ که قهرمانشان، قهرمان همه مردم باشد. باران وقتی می‌بارد همه‌جا می‌بارد.

سینمای ما نباید تک‌بعدی شود؛ باید برای تمام سلایق فیلم داشت

البته معتقدم تمام مشکلات ما با آثار قهرمانی حل نمی‌شود و سینما هم نمی‌تواند فقط کارهای قهرمانی باشد. سینما یک کثرت وسیع است که تنوع ژانرها باید در آن موجود باشند. ما اگر این کثرت را بگیریم تک بعدی عمل کرده‌ایم که آن هم اشتباه است. ما باید همه‌نوع کاری داشته باشیم؛ در شرایطی هستیم که کرونا و تحریم اقتصادی و … مردم را مانند بدنه سینما نحیف کرده است. از مجموع فیلم‌های تولیدی امسال، تعدادی کار بیرون آمده است که سازندگان آن با چنگ و دندان فیلمشان را به پایان رسانده‌اند و حالا ما داریم درباره  این آثار  قضاوت می‌کنیم.

آیا این همه سینمای ما است؟ ما به همه نوع ژانری نیاز داریم کودک و بدنه و هنری و… همه‌نوع کار باید باشد. نمی‌شود گفت حالا که مشکل مشخصی موجود است همه بیایند درباره آن فیلم بسازند. این خطایی است که در کار هنری با آن روبرو می‌شویم و همه‌چیز را به یک سمت سوق می‌دهیم و از جهات دیگر غافل می‌شویم. نوجوان ما به یک چیز نیاز دارد و میان‌سال ما به چیز دیگر.

هالیوود بسته‌بندی فرهنگی را بلد است؛ ما هم باید بلد باشیم

* یک مشکلی که در این سال‌ها که اینترنت و دانلود فیلم‌های هالیوود به میان آمده است، این است که زرق و برق فیلم‌های آمریکایی به حدی جوانان ما را گرفته که منجر به ربودن مخاطبین سینمای ما شده است. البته تکراری شدن فیلم‌های ما و فضای تلخشان نیز در این ریزش مخاطب سهیم است.

ماجرای هالیوود و تأثیرگذاری آن مال این سال‌های اخیر نیست. هالیوود یک دستگاه بزرگ فیلم‌سازی  است که سیطره بزرگی در دنیا دارد. آمریکایی‌ها چیزی به نام همبرگر دارند که مال خودشان هم نیست اما آنها گسترشش دادند و همه دنیا آن را می‌خورند. در کشور ما به یک شکل گوشت خورده می‌شود و در چین به شکل دیگر. شاید من غذای چینی‌ها را دوست نداشته باشم ولی همبرگر را همه می‌خورند؛  بهترین و مفیدترین خوراکی نیست، اما همه می‌خورند. پس آمریکایی‌ها بلدند چگونه گوشت را بسته‌بندی کنند که همه بخورند؛ خوب یا بد، آمریکا بلد است فرهنگش را گسترش دهد اما من هم باید بلد بشوم. مسئله ایران هم تنها نیست؛ تمام کشورهای دنیا هم نتوانسته‌اند در مقابل سینمای آمریکا و هالیوود مقاومت کنند و رقیب قدری باشند. باید چه کار کرد؟

سینما، فیلم، جشنواره فیلم فجر، سورنا ستاری،

پوستر فیلم منصور

مسئله این است که ما سینمای خودمان را در اندازه خودمان داریم و صاحب سینماییم و نگاه داریم. اما باید این مسیر هم در جهت مسیر سینمای بدنه و رایج ما و هم در مسیر منافع ملّی،  درست حرکت کند. فعلاً تا حدی یک طرفه شده است. هم سینمای بدنه که دوستان تلاش می‌کنند در این مسیر حرکت کنند و فیلم بسازند و هم در مسیر سینمای خاص، در واقع سینما باید مسیرش را درست برود و مخاطب خودش را داشته باشد.

بخش ملی و قهرمانی هم نباید مغفول بماند. البته الان ژانرهای دیگری هم آمده است و متفاوت شده‌اند. البته فیلم‌هایی که نگاه تلخ و حاشیه‌نشینی دارند کمی زیاد شده‌اند اما آنها همه فیلم‌های سینمای ایران نیستند. بهتر است بگوییم نگاه یأس‌آلود در سینمای ایران باید کمتر باشد و شکل دیگری را به خود بگیرد. یعنی این نگاه یأس‌آلود در کارهایی می‌تواند کمتر باشد و معضلات را از جنبه دیگری ببیند و یا روزنه دیگری در سینمای کشور ایجاد شود.

تلاش کردم تا میان من و شهید ستاری تفاوتی وجود نداشته باشد

* برای بازی در نقش شهید ستاری و تبدیل شخصیتی که در ابتدای فیلم می‌بینیم آسیب خورده و مهجور شده است به آن منصور ستاری که در انتهای فیلم می‌بینیم که مایه غرور می‌شود و در سینما برایش دست می‌زنند، چه تمهیدی اندیشیدید؟ چقدر مبتنی بر فیلمنامه و کارگردان بود و چقدر مبتنی بر بازی شما؟

وقتی نقشی را بازی می‌کنم که خیلی کم پیش می‌آید قبول کنم،  در هر اندازه‌ای که باشد تمام کارهایم را تعطیل می‌کنم و هیچ کار دیگری نمی‌کنم و تمرینات را شروع می‌کنم. در این نقش یعنی تیمسار ستاری، نگاه و خواست کارگردان و من این بود که تلاش کنم تا در ۲ ماه مانده به فیلمبرداری، از نظر جسمی و روحی به تصویر تیمسار در فیلمنامه نزدیک شوم. تلاش کردم تا به عنوان یک ارتشی نظم را در زندگی برقرار کنم که به عنوان مثال ساعت ۱۰ شب بخوابم و ساعت ۵ صبح بیدار شوم.

بعد از این تازه بازیگر به روحیات و خط قرمزهای اصلی و چارچوب می‌رسد که آنها را از بافت فیلمنامه به‌دست می‌آورد. روایت کارگردان هم مزید بر علت است. البته در مورد فیلم منصور خصوصاً در ۱۰ روز اول حضور کیومرث مرادی به عنوان بازیگردان کمک حال و مؤثر بود. در نهایت بخش‌هایی را خودم انجام دادم و بخشی را دیگران کمک کردند تا در مسیر درست عمل کنم. مجموع اینها برای من تیمسار ستاری را می‌سازد.

تلاش من این بود به گونه‌ای عمل کنم که متناسب با خصوصیات موجود در  فیلمنامه،  وجوه شهید ستاری را در بازی خودم درآورم. آن‌قدر که بعد از مدتی دیگر سبک زندگی من با محسن قصابیانی که بودم تفاوت پیدا می‌کند. البته طبیعی است که این روال زمان زیادی را می‌برد؛ حتی ممکن است بازیگر در روزهای اول دچار مشکل بشود چون هنوز رفتارها غریزی نشده است.

سینما، فیلم، جشنواره فیلم فجر، سورنا ستاری،

نمایی از فیلم منصور

من باید تا حدی این مفاهیم را درک بکنم که بتوانم جسمانیت خود جدیدم را درک کنم تا کسی فکر نکند من متفاوت شدم. بلکه بگویند اتفاقاً همین شکلی و همینجوری است. از لهجه بگیرید تا وجوه رفتاری و خلقیات درونی.

مسئله بعدی روندی است که فیلمنامه به ما دیکته می‌کند که شروعش کمی خامی و بلاتکلیفی در شخصیت شهید ستاری دارد که کمی در رفتارش لنگی و کاستی موجود است مانند رفتارش در آرامستان. اما از جایی تصمیم می‌گیرد که تغییر کند و در مسیر تغییر حرکت کند. اما یک بخش سخت کار این است که یک سکانس امروز گرفته می‌شود و سکانس بعدی،  ماه بعد. چگونه اینها یکدست شوند که در فیلم معلوم نشود که با فاصله هستند؟ اینها نکاتی است که به آن فکر کردیم و بازوهای اجرایی را به کار گرفتیم. زیرا بازیگر به تنهایی نمی‌تواند همه کاری کند بلکه نیازمند کارگردان و فیلمنامه خوب و تمام عوامل درجه یک است. همه اینها نیاز است که یک فیلم  را به وجود آورد که از طریق بازیگر نمود دارد.

باید قهرمان‌های تاریخی را با نگاه امروزی طراحی و خلق کرد

* به نظر می‌رسد که شاید خود هنرمندان بتوانند با اراده جمعی‌شان فضای سینما را کمی از این فضای یأس‌آلود درآورند و به سمت قهرمانی و نقاط روشن سوق دهند؛ نظر شما چیست؟

بازیگر در واقع قدم اول ایجاد ساخت کار نیست. بله، البته بازیگرانی را سراغ داریم که خودشان پیشنهاد سوژه دادند و منجر به تولید فیلم شدند. چیزی است که هم در جهان و هم در ایران وجود دارد اما همیشگی نیست. بازیگر انتخاب‌کننده است البته در حیطه انتخاب می‌تواند انتخاب‌هایش را متفاوت کند اما واقعیت این است که فیلمنامه و کارگردانی نیاز است که با انتخابش در حیطه محتوا و سوژه بتواند کار خاصی را تولید کند.

به عنوان مثال فیلمنامه‌ای را ۲ سال قبل می‌خواستم کار کنم و سرمایه‌گذار هم برای آن پیدا شد، اما زمانی که کار آماده ساختن شد با بیماری کرونا روبرو شدیم و دیدم که نیازهای جامعه تغییر کرده است و برای همین ساخت فیلم را متوقف کردم چرا که دیگر جوابگو  نبود. برای همین در بازنویسی،   کرونا را در آن دخیل کردم الان هم از آن زمان فاصله افتاده و شرایط اقتصادی باعث شده است که سرمایه‌گذارها هم کنار بروند. اما همین الان هم اگر سرمایه‌گذارها جمع شوند و کار کنم باز به بازنویسی نیاز دارد. زیرا نمی‌توان فارغ از زمانه خودمان فیلم بسازیم. آنچه که بازیگر انجام می‌دهد انتخاب است. درست مانند انتخابی که برای باقی کارهای زندگی انجام می‌دهیم. این انتخاب‌ها از ارزش‌هایی است که در زندگی ما حاکم است و از چارچوب شخصیت ما ناشی می‌شود.

باید این امید را داشته باشیم که نویسنده‌های خوبی در این مسیر باشند و قهرمان‌هایی را از تاریخ معاصر و باستانی با نگاهی امروزی طراحی کنند.

برای همین باید گفت که مبنا فیلمنامه است. همه ما انتخاب‌های زیادی داریم، فقط اگر کمی صبور باشیم.  من سال قبل نقش تیمسار ستاری را انتخاب کردم اما ترس این را داشتم که چقدر می‌توانیم درست عمل کنیم و دیگران هم البته این نگرانی را داشتند. چرا اصلاً سازندگان سراغ بازیگران تئاتر که نمود تصویری کمتری داشتند رفتند؟ آیا بحث مالی مطرح بود؟ خیر بلکه این نگاه در فیلم وجود داشت؛  در روایت و خواست کارگردان بود. در واقع می‌خواستند که آدم‌های قصه تا حد امکان شبیه مردم عادی ملموس و باورپذیر باشند.  حالا نیز در مجموع  از نتیجه خوشایند و راضی هستم که این اتفاق افتاده است. ممکن است این ماجرا تکرار شود و شاید هم تمام شود بستگی به شرایط دارد.

بازیگری که به نقش اسطوره‌ها علاقه‌مند است

* هر بازیگری دوست دارد که در زندگی هنری و حرفه‌ای خود یکبار نقش یک شخصیت بزرگ تاریخی و ملی را بازی کند. شما چطور؛ چه فضا و موضوعی را دوست دارید؟

بیشتر تاریخ گذشته را دوست دارم؛ شخصیت‌های تأثیرگذار ما یکی دو تا نیستند که در طول تاریخ کم یا زیاد به نفع منافع ملّی کار کردند و در حد خودشان قابل تقدیرند. البته نه فقط تاریخی بلکه شاید اسطوره‌ای و باستانی.   در هر حال فکر می‌کنم هر بازیگری دوست دارد که قهرمانی را عینیت ببخشد.

مردم در سینما از تماشای منصور احساس غرور می‌کردند

* چقدر فیلم منصور می‌تواند در ایجاد خودباوری ملّی برای مردم و مسئولین نقش آفرین باشد؟ بازخوردهای مردم نسبت به فیلم چطور بود؟

درصد اینکه چقدر فیلم منصور می‌تواند خودباوری را در میان مردم و نظام قدرت ببخشد را نمی‌توان تشخیص داد. بلکه باید امیدوار به آن بود. اصلاً اگر به سراغ این سوژه‌ها می‌رویم و بازی می‌کنیم نگاه این است که این تأثیرگذاری را داشته باشد و برای روزهای بهتر و همراهی بیشتر و همیت بیشتر این اتفاق بیفتد.

فقط می‌توانم بگویم که در حضورهای مردمی جشنواره، بازخورد خوب می‌دیدم و مردم هم کف و دست و سوت می‌زدند و احساس غرور داشتم که ما هم می‌توانیم شرایط را تغییر دهیم. چرا احساس می‌کنیم که همیشه مرغ همسایه غاز است؟ بگردیم ببینیم مشکل کجا است که در مقاطعی نتوانستیم همراهی را بیشتر کنیم؛ آن را پیدا کنیم. تحریم و مشکلات اقتصادی آدم‌ها را خسته می‌کند. ما باید حس مردم را کمی بهتر کنیم و باید راه حلی پیدا شود تا در سختی آدم‌ها امید داشته باشند و بجنگند. نگاه ما به دهه ۶۰ چگونه است؟ به نظرم ‌از آن دور شدیم اما جاهایی احساس غرور می‌کنیم و می‌گوییم لحظه سخت را گذراندیم و باید این غرور را برگردانیم.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

انتشار کتاب زندگی‌نامه «پل مک‌کارتنی»


«پل مک‌کارتنی» خواننده سابق گروه مشهور «بیتلز» زندگی‌نامه‌اش را در قالب ۹۰۰ صفحه منتشر می‌کند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

حراج تابلو چند میلیون‌ دلاری «پیکاسو»


تابلو نقاشی از «پابلو پیکاسو» که در یکی از پربارترین دوره‌های حرفه‌ای این هنرمند خلق شده است در یک حراجی به فروش گذاشته می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اسامی ۱۱٨ اثر منتخب بخش فیلم جشنواره «هنر زنده است» اعلام شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: اسامی ۱۱٨ اثر منتخب بخش فیلم جشنواره «هنر زنده است» در ۵ عنوان اعلام شد.

به گزارش سینماپرس، بخش فیلم جشنواره «هنر زنده است» در ۵ عنوان برگزار می‌شود و بنا به تشخیص هیات داوران آثار گروه‌های مختلف شرکت کننده در این بخش رقابتی مورد ارزیابی هیأت داوران قرار می‌گیرد.

در اولین دوره جشنواره «هنر زنده است» کمال تبریزی دبیر و مازیار رضاخانی مدیر اجرایی بخش فیلم بوده‌اند و نیکی کریمی، رضامیرکریمی، شهرام مکری و پیمان معادی داوری آثار این بخش را برعهده‌ دارند.

اسامی ۱۱٨ اثر منتخب ۵ عنوان بخش فیلم جشنواره «هنر زنده است» به شرح زیر است:

فیلم‌های داستانی بلند- ٨ اثر:

۱- بی سر (کاوه سجادی حسینی)، ۲- پیرمردها نمی‌میرند (رضا جمالی)، ۳- پل هوایی (حسین شهبازی)، ۴- یکشنبه، آکاردئون گل‌های شمعدانی (شراره سروش)، ۵- جیغ بنفش مورچه‌ها (مهدی رضایی)، ۶- اگر جایی هستی که من نیستم (رضا سلیمان‌تاش)، ۷- تکنوازی روی یخ‌های شناور (روح‌الله صدیقی)، ۸- لجن‌خوار (محمد اسدنیا)

فیلم‌های مستند بلند-۴ اثر:

۱- فراموشخانه (سهند سرحدی)، ۲- سرباز شماره صفر (محمد سلیمی‌راد)، ۳- چشم ایرانی (ساسان فلاح‌فر)، ۴- آینه‌دار (پویان کاظمی)

فیلم‌های مستند کوتاه- ۲۴ اثر:

۱- نفس‌خوار (سیدمحمد محمدی‌سرشت و علی سلمانی)، ۲- قحط‌الرجال (محسن عسکری‌زاده)، ۳- دنیای رنگی (محمدرضا شهبانی‌نوری)، ۴- سمینه (محسن شکری)، ۵- برانازا (برادر خشکی‌ها) (علی اسدی، رسول داوری دولت‌آبادی)، ۶- گلک (سیروس کفاش)، ۷- کاکل (هادی ثابت شوکت آباد)، ٨- آمیتاباچان علیه آمیتاباچان (مهرداد سهامی)، ۹- شیرینی فروش (حدیث مهرانپور)، ۱۰- همه نیمه من (مهدی برزکی)، ۱۱- قلعه آرامش (سوسن دادخواه)، ۱۲- من هنرمند نیستم (سیما ابراهیمی)، ۱۳- از خاک (مهدی میرزایی)، ۱۴- ۳۳۰ سی‌سی خاطره (الهام معروفی)، ۱۵- قاف به قاف قلعه (مجتبی حسینی مرشدی)، ۱۶- شکرخانه (شایان سلطان‌زاده)، ۱۷- خونه ما (سام سلیمانی، ایمان حمیدی)، ۱٨- اجاق (علی بلندنظر)، ۱۹- جومونگ (رحیم صدر)، ۲۰- حاج‌ابوالقاسم قناد و پسران (مهرداد خاکی)، ۲۱- عهد قدیم (علی سلطانی)، ۲۲- همه چیز درباره آرزو (کتایون جهانگیری)، ۲۳- جدال (احسان فرنام)، ۲۴- آزما (اولین زنان مهندس ایران) (میثاق قبادی، فاطمه توانایی)

فیلم‌های کوتاه داستانی-۶۲ اثر:

۱-گوشزد (مهدی کشتکار)، ۲- اجباری (محمد جواد خورشا)، ۳- شرعی (داریوش شهبازی)، ۴- نام مرده (حسین میرزامحدی)، ۵- غیرقابل‌فروش (مهرداد نادر)، ۶- خون‌بس (مسعود بابابی)، ۷- محاق (کیوان عدالتی‌فرد)، ٨- پیاده‌رو (مهدی سلمانی)، ۹- زبان‌سنگی (رضا ساویس)، ۱۰- قبل از تاریکی (مصیب حنایی)، ۱۱- تخت آبی (علیرضا کاظمی‌پور)، ۱۲- پشت پنجره‌ها (مهدی جلیل‌ایروانی)، ۱۳- همه بهم می‌گن عموکریم تو هم بگو عموکریم (ایمان بیات‌فر)، ۱۴- تاوان (مانی مهدی‌پور)، ۱۵- منهای ۲ (کیارش اردشیرپور)، ۱۶- وضعیت اورژانسی (مریم اسمی‌خانی)، ۱۷- شنل (نغمه مقصودلو)، ۱٨- آخرین شانس (مهدی تقی‌پور)، ۱۹- لالایی (علیرضا تقاصی)، ۲۰- اعلامیه (معین ضرابی)، ۲۱- استرالت (جواد حکمی)، ۲۲- سنگ‌بال (آمین صحرایی)، ۲۳- تایلیور (اکبر روح)، ۲۴- خوشحالی (مصطفی تلاشی)، ۲۵- کودک و قزاق (مهرداد محبعلی‌زاده)، ۲۶- بلیت‌هایی به بهشت (پویا بادکوبه)، ۲۷- رختکن (عاطفه رحمانی)، ۲٨- منفی یک (امیدرضا خیرخواه)، ۲۹- خاکستر (سعیده دلیریان)، ۳۰- گشته نهان از من (نوید ترابی)، ۳۱- دندون لق (سامان خیراندیش)، ۳۲- شکارچی (آرش کلهر)، ۳۳- خودکار قرمز (محمد عباسی)، ۳۴- عزیز (مهدی برزکی)، ۳۵- چشم (امید سیفی)، ۳۶- بعدی (سعید صادقی سرارودی)، ۳۷- پاسپورت (کوشا افراسیابی)، ۳٨- دویدن (محسن رحمانی)، ۳۹- آب شدن تدریجی یک دانه برف (میثم مظفری)، ۴۰- صبحانه‌ای برای یک نفر (سیدمهدی امیری دشت بیاض)، ۴۱- آوا (ساسان کریمی)، ۴۲- آیدین (میرعباس خسروی‌نژاد)، ۴۳- صحنه (امیر مهندسیان)، ۴۴- ونوشه (مهدی حیدری)، ۴۶- بی‌ریختی (محمد رحمتی)، ۴۷- چندش (رضا نجاتی)، ۴۸- داغی (فاطمه محمدی)، ۴۹- سگ (محمدحسن یاسایی)، ۵۰- لئو (معین روح‌الامینی)، ۵۱- به وقت یلدا (مصطفی کیاء)، ۵۲- انکاس (محمود شاکری)، ۵۳- حتی یک ساعت دیرتر (سیدپرویز شجاعی)، ۵۴- خوره (بهنام معتمدی)، ۵۵- من، هستم (علیرضا ملک‌محمودی)، ۵۶- زیارت (زهرا نیکخواه)، ۵۷- بیچاره (محمد کریمی، امیر احمدقزوینی)، ۵۸- او (مهدی شاه‌پیری)، ۵۹- لذت‌های گناه‌آلود (مهدی فردقادری)، ۶۰- برف سفید سرگردان (محمدرضا وطن‌دوست)، ۶۱- ضدضربه (عادل تبریزی)، ۶۲- طولانی‌تر از همیشه (فرزین سعید).

فیلم‌های انیمیشن- ۲۰ اثر:

۱- روزی روزگاری در جهان (بابک بیگی)، ۲- زرتاجنامه (ریحانه مستوفیان)، ۳- راهی (بهروز سلیمانی نظیر)، ۴- بهشت (مجیدرضا عیوضی)، ۵- نمکی (ریحانه کاوش، علی رئیسی)، ۶- بابا یاد داد (کردمان پویش)، ۷- بچه زمستون (محمد گودرزی)، ۸- گرگ و میش (امید سیفی)، ۹- قهرمانان تاریکی (حسام حسینی، عباس حسین‌زاده)، ۱۰- خولانه‌وه (هژیر اسعدی)، ۱۱- طول موج (محمدرضا هاشمی‌نسب، طه هاشمی‌نسب)، ۱۲- درخت ترش (اکبر ترابپور)، ۱۳- هدیه بابا (مهدی جهانگیری مشرف)، ۱۴- ناقل‌های ناقلا (عاطفه معصومی)، ۱۵- همراه (جعفر میرناصری)، ۱۶- دوراهی (جعفرصیادی)، ۱۷- این یک دستور است (آزاد صادقی)، ۱۸- هبوب (مهسا سامانی)، ۱۹- وقتی پرنده باشی (هدی بهرامی)، ۲۰- نوستالژیا (دنیا کرم‌زاده).

آثار بخش فیلم نخستین دوره جشنواره آنلاین «هنر زنده است» از ۱۰ تا ۲۰ اسفند ۹۹، بر اساس جدولی که متعاقبا منتشر خواهد شد، برای فیلمسازان بخش فیلم کوتاه در سالن شماره ٨ باغ کتاب و به طور همزمان برای بخش داوری جمعی اهالی رسانه و منتقدان در سالن اصلی پردیس موسیقی و تئاتر باغ کتاب به روی پرده خواهد رفت.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

همنوازی سازهای کوبه ای به یاد شجریان + فیلم


سومین قطعه از پروژه موسیقایی «همساز» با همنوازی نوازندگان سازهای کوبه‌ای گروه موسیقی شهناز و به یاد محمدرضا شجریان منتشر شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

هر روز خبری درباره تعطیلی یا وضعیت نامناسب یکی از مکان‌های هنری می‌خوانیم/امیدوارم این خبرهای تلخ تمام شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: رضا بابک با تاکید بر اینکه محوطه تئاتر شهر باید سرو سامانی پیدا کند، می گوید: از هیچ کمک و حمایتی برای بسامان شدن وضعیت پیرامون این بنای فرهنگی هنری دریغ نخواهد کرد.

به گزارش سینماپرس، این هنرمند با سابقه تئاتر که از دیرباز در مجموعه تئاتر شهر فعالیت کرده است، در گفتگو با ایسنا از ضرورت سر و سامان دادن به فضای بیرونی تئاتر شهر می‌گوید و از تعطیلی سینما تخت جمشید (عصر جدید) به عنوان مکانی خاطره‌ساز ابراز تاسف می‌کند.

او در آغاز یادآوری می‌کند: زمانی قرار بود حد فاصل بین تالار رودکی (وحدت) تا تئاتر شهر گذر فرهنگ باشد، قرار بود خانه‌های قدیمی را بخرند و به نمایشگاه و کارگاه‌های هنری و کافه تبدیل کنند. ظاهرا در حال حاضر اقداماتی هم صورت گرفته است. اگر این اتفاق به همان شکلی که قبلا صحبتش شده بود، رخ بدهد، علاوه بر اینکه چهره‌ای فرهنگی به این محدوده می‌دهد، در ایجاد اشتغال برای هنرمندان گوناگون بسیار موثر خواهد بود چراکه زمینه مناسبی برای فعالیت آنان ایجاد می‌کند. هنرمندان شاخه‌های گوناگون هم می‌توانند آثار خود را عرضه کنند و هم فضایی برای آموزش هنرجوان خواهند داشت.

این هنرمند که جزو اولین اعضای گروه تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است، یادآوری می‌کند: پیش از انقلاب، ما یعنی اولین گروه تئاتر کانون متشکل از مرضیه برومند، بهرام شاه محمدلو، اردوان مفید، سوسن فرخ‌نیا و علیرضا هدایی و من که به سرپرستی دان لافون در کانون فعالیت می‌کردیم، چنین ایده‌ای برای پارک لاله داشتیم و در آن دوره هم قرار بود زمین کنار پارک که تا خیابان دکتر فاطمی فعلی ادامه داشت، به یک مجموعه فرهنگی هنری ویژه کودکان و نوجوان اختصاص پیدا کند که فروشگاه‌هایش ویترین داشته باشند و از بیرون دیده شوند. البته بعدها داخل کانون فروشگاه‌هایی راه‌اندازی شد.   

بابک با ابراز تاسف از وضعیت پارک دانشجو در چند سال اخیر ادامه می‌دهد: اسم پارک مجاور تئاتر شهر، پارک دانشجوست ولی عملا به پارک معتادان و دیگر اقشار مساله‌دار تبدیل شده است و این هیچ برازنده تئاتر شهر نیست که اطرافش چنین وضعیتی داشته باشد.

این بازیگر و کارگردان با سابقه تئاتر معتقد است باید با ایجاد حریمی متناسب با سازه تئاتر شهر، به این بنا امنیت بخشید ضمن اینکه این حریم نباید زیبایی و اصالت این مجموعه را خدشه‌دار کند.

بابک با ابراز تاسف از تنگناهای اقتصادی که مردم را تحت فشار قرار داده، می‌گوید: کسانی که دور و بر تئاتر شهر بساط می‌چینند، عموما افرادی آبرودار هستند که از روی ناچاری چنین می‌کنند و می‌خواهند لقمه نانی به سفره خود ببرند. زمانی شهرداری بساط این گونه افراد را جمع می‌کرد ولی امروز به دلیل شرایط سخت اقتصادی نمی‌تواند مانع‌شان شود. اینها قاچاقچی یا خلافکار نیستند بلکه افرادی زحمت‌کش هستند که از این راه گذران زندگی می‌کنند.

او می‌افزاید: بنابراین با در نظر گرفتن همه این نکات، حل ریشه‌ای مشکلات تئاتر شهر نیاز به بهبود وضعیت اقتصادی دارد و برقراری عدالت اجتماعی دارد ولی تا زمانی که نمی‌توانیم مسایل را به شکل بنیادین حل کنیم، لازم است با ایجاد حریمی متناسب با هویت تئاتر شهر از این مجموعه مراقبت و محافظت کنیم.

بابک که سال‌ها قبل نمایش‌هایی مانند «کدو قلقلی» و «الدوز و کلاغ ها» را در تئاتر شهر روی صحنه برده است،  با تاکید بر حمایت خود از سر و سامان دادن به فضای بیرونی این مجموعه ادامه می‌دهد: ظاهرا اقداماتی برای ساخت گذر رودکی اغاز شده است. خوب است که این ماجرا از تئاتر شهر آغاز شود و من شخصا به عنوان کسی که سال‌ها در این مجموعه فعالیت کرده‌ام، هر کمکی لازم باشد، دریغ نخواهم کرد تا این بنای فرهنگی سر و سامانی پیدا کند و وضعیتی در شان خود به دست آورد.

او خاطرنشان می کند: از شهرداری، شورای شهر یا هر نهاد دیگری که متولی است، می‌خواهیم هر چه زودتر فکری برای بسامان کردن پیرامون تئاتر شهر کنند و این مجموعه فرهنگی را از این وضعیت نامناسب که در اطرافش وجود دارد، نجات دهند.

 رضا بابک با ابراز تاسف از بی‌توجهی به مکان‌های فرهنگی و هنری و تعطیلی پیاپی سالن‌های سینما می‌گوید: هر روز خبری درباره تعطیلی یا وضعیت نامناسب یکی از مکان‌های هنری می‌خوانیم. همین چند روز پیش خواندم که سینما تخت جمشید (عصر جدید) تعطیل شده است. خبر بسیار تلخی بود. بهترین خاطراه‌های من در این سینما رقم خورده. بهترین فیلم‌ها را آنجا دیدم. آن چنانکه وقتی در انجمن بازیگران خانه سینما فعالیت داشتم، از مدیر این سینما آقای کاوه به دلیل خدماتش به فرهنگ و سینما تقدیر کردیم چون بهترین فیلم‌ها را برای نسل جوان و فرهیخته آن زمان اکران می‌کرد.

او در پایان می‌گوید: هر روز خبری ناگوار به ما می‌رسد. امیدوارم این خبرهای تلخ تمام شود و بیشتر خبرهای خوب بخوانیم و بشنویم و فرهنگ و هنر و اقتصاد سر و سامانی پیدا کند.  

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

استانداردهای جهانی را تغییر ندهیم/ در برگزاری سمپوزیوم‌ها جوانیم


بهمن چگنی معتقد است کشور ما در برگزاری سمپوزیوم‌های مجسمه‌سازی جوان و نسبت به کشورهای دیگر که سال‌های زیادتری از ما سمپوزیوم داشته‌اند، عقب است.

مشاهده خبر از سایت منبع