موتورسواری بازیگران سریال «خوشنام» در خیابانهای تهران/مهرداد ضیایی جلوی دوربین رفت
تصویربرداری سریال «خوشنام» به کارگردانی علیرضا نجف زاده و به تهیه کنندگی احمد زالی در خیابانهای تهران ادامه دارد.
تصویربرداری سریال «خوشنام» به کارگردانی علیرضا نجف زاده و به تهیه کنندگی احمد زالی در خیابانهای تهران ادامه دارد.
حامد سعادت کارگردان مستند «اماننامه» که در پانزدهمین جشنواره فیلم «سینماحقیقت» حضور دارد در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این مستند بیان کرد: این مستند درباره اشرار طایفه رییسی در جنوب کرمان است. این افراد به دلایلی به سمت شرارت رفته بودند، ما چگونگی درگیری و شرارتهای آنها را در این مستند میبینیم و در ادامه هم به این موضوع میپردازیم که چگونه امان نامهای را از حاج قاسم دریافت کردند و به زندگی عادی بازگشتند به طوری که در حال حاضر کشاورز و دامدار هستند و زندگی عادی برای آنها در جریان است. این در حالی است که این افراد پیش از این کارهایی مانند آدم ربایی، قاچاق مواد مخدر، راهبندان و دزدی و… میکردند در واقع جمیع کارهای خلاف را انجام میدادند.
وی افزود: این افراد در قسمتهای مختلف جنوب کشور مانند کرمان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و جنوب خراسان رضوی دست به شرارتهایی میزدند. در دوران جنگ این ناامنی خیلی بیشتر میشود بعد از جنگ که سپاه کمی فراغت پیدا میکند دستوری صادر میشود که به سرکوب سران اشرار این مناطق بپردازند اما حاج قاسم با اشرار وارد مذاکره میشود و به این افراد میگوید اگر دست از این کارها بردارید به شما امان نامه میدهیم و بخشیده میشوید، اما افرادی که دست به قتل زده بودند از این قاعده مستثنی بودند البته حتی اگر این افراد از خانواده مقتولین طی ۱۰ روز رضایت میگرفتند، باز هم مشمول این امان نامه میشدند. در ادامه حاج قاسم سران طوایف را جمع میکند و به آنها میگوید اسلحههای خود را تحویل بدهید و در ازای آن آب، زمین و خانه از ما تحویل بگیرید که در این روند اولین طایفهای که این موضوع را میپذیرد و تسلیم میشود طایفه رییسی است به همین دلیل ما این طایفه را برای ساخت مستند انتخاب کردیم.
این کارگردان بیان کرد: این طایفه بعد از شهادت حاج قاسم بسیار ناراحت شدند. حتی فیلم با شنیدن خبر شهادت ایشان به پایان میرسد و واکنش این افراد به گونهای است که گویی یک حامی را از دست دادهاند. البته بعد از اینکه حاج قاسم از کرمان میرود انگار آن دست حمایتگر از سر مردم این منطقه برداشته میشود. زمانی که حاج قاسم در آنجا بود مدام به این افراد سر میزد حتی وقتی آنها به تهران میآمدند این سردار به کارهای آنها رسیدگی می کرده است اما بعد از شهادت حاج قاسم به نوعی خودشان را «یتیم شده» میدیدند.
سعادت اظهار کرد: یکی از سوالات اساسی که در این مستند مطرح میشود این است که اگر سردار دیگری به جز حاج قاسم بود آیا باز چنین امان نامهای را میداد یا نه؟ به نظرم در وهله اول این اتفاق رخ نمیداد به دلیل اینکه حاج قاسم خودش از عشایر همان منطقه بود و میدانست این افراد به دلیل فقر مطلقی که داشتند دست به چنین کارهایی میزدند. من در «امان نامه» به این اشاره کردم که تا وقتی نتوانیم فقر را از کشور ریشه کن کنیم شرارت و آشوب در جای جای کشور خواهیم داشت. حاج قاسم اما خودش زندگی عشایری را تجربه کرده بود با آنکه دستور سرکوب را داشت، راه مصالحه را در پیش گرفت و با آنها صحبت کرد. البته باید بگویم از اواخر دوران رضاشاه حاکمیتها همیشه با این گونه افراد مشکل داشتند که در نهایت حاج قاسم راه حلی برایش پیدا کرد.
این کارگردان بیان کرد: متاسفانه جوانان همین طایفه در حال حاضر قاچاق سوخت میکنند؛ جوانانی که تحصیلات عالیه دارند. این در حالی است که پیشینیان آنها بی سواد بودند. این جوانان با این تحصیلات که دیگر نمیتوانند کارهای کشاورزی کنند. چون به نظرم در کشور توسعه نامتوازن اتفاق افتاده است اینها مواردی است که من سعی کردم در زمانی کوتاه گریزی هم به آنها داشته باشم. جوانان آن منطقه به دلیل اینکه شغلی ندارند حالا قاچاق سوخت میکنند.
وی مطرح کرد: به نظر میرسد یک بی ثباتی در برنامهریزی و ادامه پیدا نکردن یک سری دیگر از برنامهها وجود دارد. این برنامهها در برههای کوتاه نتایج مثبتی داشت اما مسئولان دیگر آنها را ادامه ندادند.
سعادت در پایان عنوان کرد: این اشرار کارهای خود را بد نمیدانستند چون در فقر مطلق بودند و برای رسیدگی به خانواده خود مجبور بودند دست به این کارها بزنند. ولی آنها قسم خوردند و پای عهد خود با حاج قاسم باقی مانند که این موضوع بسیار جذابیت داشت، با آنکه برخی از آنها هنوز گرفتاریهای مالی دارند ولی عهد خود را ترک نکردهاند. آشنایی با این مردم ساده و صمیمی که روزی نام اشرار را بر خود داشتند، برای من خیلی جالب بود. حتی خودشان میگفتند ما سوداگران مرگ بودیم. ما چالشی هم با آنها داشتیم چون اکثراً فرزندان آنها با رتبههای خوب در دانشگاهها پذیرفته شده و سر کار رفتهاند به همین دلیل میترسیدند جلوی دوربین بیایند تا مبادا مشکلی برای فرزندانشان ایجاد شود از همین رو راضی کردن آنها خیلی سخت بود.
خبرگزاری مهر– گروه دین و آیین-محمدمهدی ابراهیمی نصر، فاطمه علی آبادی: جهان امروز، جهان تصویر است. عصاره عصری که از آن با عنوان عصر انفجار اطلاعات یاد میشود. به عبارتی جذابترین، کارآمدترین و ماندگارترین شیوه بیان و ارائه اطلاعات به مخاطبان در این دوران را میتوان جادوی تصویر دانست. همه میدانیم رسانههای جمعی، فارغ از یک نگاه افراطی یا تفریطی، خوشبینانه یا بدبینانه بر روی مخاطبان خود تأثیر دارند و میتوانند به مانند الگویی در زندگی مخاطبان مطرح شوند و تصاویر ذهنی آنان را نسبت به تمام مفاهیم مادی و معنوی دگرگون کنند و تصویر جدیدی جایگزین آن نمایند.
یکی از مسائلی که با ورود فیلم سازان مسلمان به عرصه ساخت فیلم و سریال درباره پیامبر، اهل بیت (ع)، پیامبران و شخصیتهای دینی مورد پرسش و بعضاً چالش فراوان قرار گرفت، نمایش چهره یا صدای معصومین (ع) بود.فیلمهایی که در غرب در خصوص پیامبران الهی نظیر حضرت نوح، حضرت موسی و حضرت عیسی مسیح علیهم السلام ساخته شده است و میشود همگی با نمایش چهره این پیامبران همراه بوده است.
در ابتدای فیلم الرساله ساخته مصطفی عقاد که به بخشی از زندگی پیامبر اعظم (ص) میپردازد جملاتی در این خصوص درج شد: «سازندگان این فیلم بنا به موازین اسلامی که بر طبق آن تصویر سازی از پیامبر (ص) مغایر با معنویت پیام اوست توجه نمودند.بنابراین هیچ گونه تصویر و صدا از نبی اکرم در طول اجرای فیلم نمایش داده نمیشود.»
این فیلم سینمایی از مورخان تاریخ اسلام، دانشگاه الازهر مصر و مجلس اعلی شیعیان لبنان که در آن دوران امام موسی صدر ریاست آن را برعهده داشت، برای نمایش فیلم مجوز و تاییدیه گرفته بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و توجه سینماگران و صداوسیما به ساخت فیلم و سریال در خصوص زندگی معصومین و یا امامزادگان، این مسئله هرازگاهی مطرح میشد که آیا میتوان چهرههای معصومین و شخصیتهای دینی مقدس را به تصویر کشید یا نه و اینکه این امر از منظر احکام اسلامی چه وضعیتی دارد. سریال امام علی (ع)، سریال ولایت عشق، سریال تنهاترین سردار و فیلم محمد رسول الله (ص) ساخته مجید مجیدی در این خصوص همانند فیلم مصطفی عقاد عمل کرده و از شیوه نمایش نور یا نشان دادن دست معصومین برای فیلم خود استفاده کردند. در این خصوص سریال ولایت عشق، اقدام بیشتری انجام داد و آن پخش صدای بازیگری بود که در نقش امام رضا (ع) مشغول ایفای نقش بود.این مساله در خصوص پیامبران یا شخصیتهای دینی نظیر حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل، حضرت ایوب، حضرت یعقوب، حضرت سلیمان، حضرت یوسف، حضرت مریم، حضرت یحیی، حضرت زکریا، حضرت مسلم، حضرت عبدالعظیم حسنی، به گونهای دیگر عمل شد و شاهد نمایش چهره کامل بازیگرانی که این نقش را ایفا میکردند بودیم.
در پی نمایش سریال مختارنامه و تولید فیلم روز رستاخیز ساخته احمدرضا درویش که به قیام عاشورا میپردازد، بحثهایی مجدداً مطرح شد که آیا نمایش چهره معصومین یا شهدای کربلا نظیر حضرت ابوالفضل العباس (ع) یا حضرت علی اکبر (ع) جایز است یا همچنان باید به شیوه قبل در نمایش این چهرههای مقدس اکتفا کرد.
این مسئله به قدری در نحوه ساخت و تولید فیلمهای دینی و مذهبی موثر است که هرازگاهی در خصوص آن بحثها و گفتگوهایی انجام میشود و حتی نمایشی با عنوان «مجلس ضربت زدن» نوشته بهرام بیضایی به این موضوع در قالب یک نمایشنامه پرداخته است.
برای واکاوی فقهی بازنمایی چهره معصومین در فیلمها و سریالها با آیت الله ابوالقاسم علیدوست استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و رئیس انجمن فقه و حقوق اسلامی حوزه علمیه قم به گفتگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
*آیا رسانه جامعه اسلامی در قالبهای مختلف نظیر فیلم و سریال وظیفه و تعهدی برای معرفی امامان معصوم (ع) و چهرههای مقدس دینی دارد یا خیر؟
یکی از رسالتهای مهم رسانهها و سایر نهادهای فرهنگی گفتمان سازی، ایجاد صلاح در جامعه و اخلاقی کردن جامعه است و بهترین شکل اجرای این رسالت ارائه الگوهای عملی و خروج از حالت انتزاعی است. بنابراین میتوان گفت یکی از مهمترین رسالتهای رسانه معرفی الگوهای مناسب است. این الگوی مناسب میتواند یک عالم یا دانشمند موفق مسلمان و حتی غیر مسلمان باشد. بر اساس اعتقادات اسلامی و واقعیت غیر قابل انکار بدون تردید حضرات معصومین (ع) بهترین الگو برای انسانها هستند.
به بیان دیگر رسالت رسانه گفتمان سازی صحیح، بهترین شکل آن ارائه الگو و در بین الگوها بهترین الگو معصومین (ع) هستند. معصومین (ع) نه تنها برای مسلمانان بلکه برای تمام انسانها الگو هستند. برای مثال حضرت زهرا (س) در سبک زندگی خود تنها الگوی زنان مسلمان نبودند بلکه الگوی زنان و مردان مسلمان و غیر مسلمان بودند و هستند.
رسانهها در معرفی الگو باید چند نکته را در نظر بگیرند؛ اولین نکته این است که باید الگوی عملی و قابل اجرا به مردم معرفی کنند. متأسفانه گاهی مواردی در رسانه مطرح میشود که بعضاً سند و مدرک درستی ندارد و قابل اجرا نیز نیست. برای مثال در تلویزیون بیان میشود وقتی زینب کبری (س) به دیدار جدش پیامبر (ص) میرفت امام حسن (ع) جلوتر از ایشان و امام حسین (ع) پشت سر ایشان حرکت میکردند، این موضوع مسئلهای نیست که امروز بتوان به آن عمل کرد. بسیاری از الگوهای رفتاری از حضرت زینب (س) وجود دارد که قابل اجرایی شدن است و رسانه باید به آنها بپردازد.
گاهی برخی آنقدر از شجاعت امام حسین (ع) سخن میگویند که صلح امام حسن (ع) زیر سوال میرود و یا آنقدر از صلح امام حسن (ع) بیان میکنند که قیام عاشورا زیر سوال میرود. رسانه باید این نکته را مورد توجه قرار دهد که ارائه الگو به صورت جامع و کامل و با در نظر گرفتن همه ابعاد صورت بگیرد
نکته دیگری که در امر خطیر معرفی الگو باید مورد توجه رسانه قرار بگیرد، بحث جابجایی است. برای مثال در ارائه الگو از امام صادق (ع) باید به مسئله تأسیس یک دانشگاه مشترک برای بشریت و مسئله شاگردپروری امام پرداخت نه مسائل دیگر مانند کرامات آن حضرت که در درجات بعدی از لحاظ اهمیت قرار دارند. در عصر حاضر نقل درست زندگی ائمه اطهار (ع) خود معجزه و کرامت است. و در مثال دیگر باید به حکومت داری امیرالمومنین (ع) پرداخت نه مسائل حاشیهای درباره آن حضرت؛ بنابراین نباید اولویتها را جابجا کرد. چه بسا طرح و بیان مسائلی که در اولویت قرار ندارند ممکن است به درستی صورت نگیرد و باعث شود مسائل دیگر زیر سوال برود.
سومین نکته در ارائه الگو توسط رسانه این است که الگو باید در یک نظام معرفی شده و مجموعه مسائل در کنار هم باید در نظر گرفته شود. گاهی برخی آنقدر از شجاعت امام حسین (ع) سخن میگویند که صلح امام حسن (ع) زیر سوال میرود و یا آنقدر از صلح امام حسن (ع) بیان میکنند که قیام عاشورا زیر سوال میرود. رسانه باید این نکته را مورد توجه قرار دهد که ارائه الگو به صورت جامع و کامل و با در نظر گرفتن همه ابعاد صورت بگیرد. در دهه پنجاه تفکری نزدیک به زیدی مذهب در فضای ایران حاکم شد که در آن تفکر جناب ابوذر جا داشت اما امام صادق (ع) جا نداشت، این همان معنای در سیستم عمل نکردن و انحرافی است که رسانه باید از آن دوری کند.
نکته چهارم این است که به هیچ وجه نباید معرفی الگوها حالت سیاسی پیدا کند. اینطور نباشد که افراد با توجه به تفکر و اعتقاد سیاسی که دارند مواردی را مطرح کنند که با تفکرشان هماهنگی داشته باشد. برای مثال از امام حسین (ع) الگوی یک انقلابی مجاهد مبارز ارائه کنند و بقیه ساحتهای ایشان را نادیده بگیرند و یا از امام صادق (ع) تنها یک مدرسه را نقل کنند اما مبارزات و جهات دیگر ایشان را در نظر نگیرند. سیاسی برخورد کردن، یک ساحت خاص را بیان کردن، جابجایی اولویتها و ارائه الگوی غیر عملی آسیبهایی است که در حوزه ارائه الگو وجود دارد.
از ائمه اطهار (ع) گفتن نه یک وظیفه استحبابی بلکه یک وظیفه واجب برای رسانهها است، حتی گفتن از نکات مثبت شخصیتهای برجسته غیر مسلمان نیز هیچ اشکالی ندارد.
*در معارف اسلامی اینطور بیان شده که میفرمایند: «لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِن أَنفُسِکُم» با توجه به این آیه، آیا ایجاد ممنوعیت مبنی بر نمایش چهره و … انبیا و معصومین (ع) و استفاده از نور یا تکنیکهای دیگر در مخاطبان خصوصاً کودک و نوجوان تلقی نادرستی از معصومین ایجاد نمیکند؟
این سوال و بحث مهمی است. این بحث را نباید بی جهت بزرگ کرد اما ساده نمایی در این موضوع نیز درست نیست. صرفاً با استناد به آیه «لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِن أَنفُسِکُم» نمیتوان گفت این تأیید قرآنی بر مسئله نمایش چهره معصومین (ع) است. نظر هنرمندان در این خصوص این است که هنرهای نمایشی و فیلم باید واقع گرایانه و به اصطلاح رئالیستی باشد، تا بتواند مخاطب را شکار کند و در پای نمایشنامه بنشاند و زمانی که چهره معصوم (ع) را با انداختن نور به صورت غیر عریان نشان میدهیم آن ارتباطی که مخاطب باید برقرار کند، اتفاق نمیافتد.
بحث نشان دادن چهره معصوم یا نشان ندادن آن یک بحث جدی است و جالب است این مسئله تنها یک مشکل فقهی نیست. بعضی بر این اعتقاد هستند که نشان دادن چهره معصوم به مرور موجب قداست زدایی از آن بزرگواران میشود و آن تصویر و قداستی که فرد از معصومین (ع) در ذهن خود به عنوان یک انسان خاص دارد با چندین بار دیدن فیلمها با تصاویر بازیگران به مرور کمرنگ شده و از بین میرود.
نظر هنرمندان در این خصوص این است که هنرهای نمایشی و فیلم باید واقع گرایانه و به اصطلاح رئالیستی باشد، تا بتواند مخاطب را شکار کند و در پای نمایشنامه بنشاند و زمانی که چهره معصوم (ع) را با انداختن نور به صورت غیر عریان نشان میدهیم آن ارتباطی که مخاطب باید برقرار کند، اتفاق نمیافتد
بعضی نیز معتقدند نشان دادن چهره معصوم، وهن معصوم و سبب طبیعی انگاری است. این مسئله را بیان میکنند که برای مثال وقتی قرار است چهره پیامبر (ص) نشان داده شود باید ایشان را در حالتهای مختلف مانند مصیبت زدگی، استیصال و غیره نشان داد و این باعث میشود عظمت آن حضرت به عنوان یک پیامبر عظیم الشان زیر سوال برود. مانند صحنههایی از فیلم حضرت یوسف (ع) که یعقوب نبی را در حالتی که کلافه بود در کنار خانواده خود نشان میداد و اینها صحنههای جالبی نبود. موضوع نمایش چهره معصوم (ع) هم جهات فقهی دارد و هم جهات غیرفقهی و نظر فقه از همین جهت است.
*سوالی که اینجا مطرح میشود این است که تاکنون روی این مسئله چقدر کار تحقیقاتی شده است؟
گاهی ذهنیتی وجود دارد و آن ذهنیت به بیرون تحمیل میشود مانند اینکه میگویند اگر چهره معصوم بدون افکتهایی مانند نور نشان داده شود موجب قداست زدایی است. اما تاکنون چند تحقیق میدانی در این خصوص صورت گرفته است؟ آیا بعد از فیلم حضرت یوسف (ع) تحقیق میدانی در این خصوص انجام شد؟ و آیا از مردم سوال شد که شما بعد از دیدن فیلم چقدر نظرتان راجع به این پیامبران عظیم الشان افت کرد یا برعکس معتقدتر شدید؟ آنچه مسلم است این مسئله نیاز به تحقیق دارد و متأسفانه تاکنون چنین تحقیقی نه از طرف صاحب نظران فقهی و نه از طرف سازندگان فیلمها صورت نگرفته است.
مسئله دیگری که اهالی سینما مطرح میکنند این است که سازندگان فیلم ناچارند یک خانم را در خانه خود سر سفره یا در اتاق خواب با حجاب نشان بدهند و این مسئله طبیعی و رئال نیست و مخاطب با چنین فیلمی ارتباط برقرار نمیکند. در خصوص این مسئله حتی اگر بخشی از مخاطب نیز تنزل پیدا کند نمیتوان از مسئله قطعی شرعی عدول کرد. در مقابل بخشی از اهالی سینما نیز معتقدند این برداشت درست نیست و میتوان با ترفندهایی داشتن حجاب را عادی جلوه داد. صرف نظر از درست بودن یا نبودن این اشکالات آنچه که جای خالی آن احساس میشود این است که هیچ گاه یک تحقیق میدانی صحیحی در این زمینه صورت نگرفته است. هیچ گاه دو طرف مسئله کنار هم ننشستند بدون ترس و واهمه حرف خود را مطرح کنند، در صورتی که باید چنین گفتگوهایی صورت بگیرد و پس از آن فقها با بررسی همه جوانب نظر خود را بدهند
در خصوص نمایش چهره معصوم بدون افکت نور و غیره نیز باید تحقیق میدانی از مخاطبان صورت گرفته و آسیب شناسی شود. اگر در نتیجه تحقیقات مشخص شد واقعاً وهن و قداست زدایی اتفاق نمیفتد دلیل خاصی بر منع این مسئله وجود ندارد.
*در منابع فقهی آیا هیچ موردی پیدا میشود که به صورت مشخص نمایش چهره کسانی که به ایفای نقش پیامبران و ائمه (ع) با هدف نمایش زندگی آن بزرگوران به ایفای نقش میپردازند، ممنوع یا حرام اعلام شده باشد؟
خیر، به نظر میرسد که مورد مشخصی بیان نشده است. در اجتهاد دو نوع حکم وجود دارد؛ گاهی در مسئله مورد بحث دلیل خاص وجود دارد و گاهی دلیل عام. در این خصوص دلیل خاصی وجود ندارد و روایتی وجود ندارد که گفته باشد چهره معصومین (ع) را نشان ندهید. اساساً این بحث مطرح نبوده است. اما دلیل عام آن مسئله وهن، قداست زدایی و طبیعی انگاری است و آن هم جای بحث، گفتگو و تحقیقات میدانی دارد.
به هر حال فقهایی وجود دارند که نظرشان بر عدم جواز نمایش چهره معصومین (ع) است. این یک بحث علمی و فقهی است که قابل بحث و گفتگو است. و این مصاحبه صرفاً نمیتواند منشأ تصمیم گیری افراد در این زمینه شود.
*آیا ایجاد جذابیت، تأثیر و نفوذ بیشتر در نمایشهای تصویری به خصوص در مخاطب کودک و نوجوان میتواند مجوزی برای نمایش چهره معصوم (ع) باشد؟
اگر ادلهای همچون وهن و قداست زدایی مطرح باشد نمیتوان این دلایل حرمت را به بهانه جذابیت و نفوذ بیشتر کنار گذاشت. ماکیاولیسم اینگونه اعتقاد دارند که هدف وسیله را توجیه میکند اما این اعتقاد در اسلام صحیح نیست و نمیتوان با اسباب غیر شرعی و نادرست راه درست را تبلیغ کرد. اگر ثابت شود که نمایش چهره معصوم سبب وهن و قداست زدایی است نوبت به موارد دیگر نمیرسد و این مسئله همینجا متوقف میشود.
*بر فرض قائل بودن به حرمت یا کراهت این مسئله، آیا این حکم تنها در سینما و تلویزیون مطرح است یا در تئاتر و تعزیه نیز مطرح است؟
در هنرهای نمایشی دو نوع وجود دارد؛ نوعی که ادعا میکند واقع گرایانه و رئال است و نوعی که این ادعا را ندارد. این سوال ایجاد میشود که چرا در تعزیه یا هیئات گاهی چهره فردی که نقش معصوم را بازی میکند نشان داده میشود و کسی به آنها ایراد نمیگیرد و حساسیتی در این زمینه وجود ندارد. این مسئله در واقع، ریشه در آن جهت تقسیم بندی هنرهای نمایشی به واقع گرایانه و غیر واقع گرایانه دارد. در تعزیه این ادعا وجود ندارد که نمایش یک نمایش واقع گرایانه است و قرار است دقیقاً عین صحنه واقعی به نمایش دربیاید، حتی تمثالی که در قهوهخانهها نیز به نمایش در میآید به همین صورت است. از این جهت تفاوتهایی وجود دارد. اما از نظر فقهی حرمت داشتن یا نداشتن عمل تابع همان دلیل منع است که بیان شد. اگر در فیلم، سینما و هر گونه هنر نمایشی وهن و قداست زدایی از معصوم (ع) ثابت بشود حرمت در عمل وجود دارد و در غیر این صورت وجود ندارد.
در تعزیه این ادعا وجود ندارد که نمایش یک نمایش واقع گرایانه است و قرار است دقیقاً عین صحنه واقعی به نمایش دربیاید، حتی تمثالی که در قهوهخانهها نیز به نمایش در میآید به همین صورت است
بنابراین هر جا دلیل حرمت ثابت شود به طور قطع منع فقهی وجود دارد. البته در اثبات دلیل حرمت وجود دلیل منطقی ضرورت دارد، گاهی ذهنیت مخاطب نیز در استنباط او اثر دارد برای مثال معمولاً در تعزیه وهن و قداست زدایی در نشان دادن چهره بازیگر نقش معصوم (ع) استنباط نمیشود. بر این اساس در اثبات دلیل حرمت وجود دلیل قانع کننده ضروری است و در صورت شک اصل در عدم حرمت است. در فقه همواره اصل بر عدم حرمت است و در اثبات حرمت باید اثبات دقیق صورت بگیرد.
*برای ارائه زندگی معصومین (ع) با حفظ حدود فقهی چه راه حلی وجود دارد؟
به نظر میرسد نمایش زندگی معصومین (ع) از جهتی کاری بسیار سخت و از جهتی کار بسیار آسانی است. از این جهت کار سختی است که در این کار در هر قالبی که باشد در حوزه سینما، تلویزیون و تئاتر هر مسئلهای به هر شکلی مطرح شود به حساب معصوم (ع) گذاشته میشود. از این جهت باید بسیار مراقب بود و با احتیاط و کارشناسانه رفتار کرد. همانطور که عرض شد در امر ارائه الگو چهار بایسته وجود دارد که همه آنها باید مورد توجه اصحاب رسانه باشد و اگر هر کدام از آنها رعایت نشود تبدیل به یک آسیب میشود.
اما در مقابل اگر این مسئولیت خطیر با ابزار مناسب صورت بگیرد، کار آسانی است. زندگی معصومین (ع) نه تنها برای مسلمانان بلکه برای همه انسانها با هر دین، مذهب و اعتقادی که هستند با زبانهای مختلف هنری از جمله فیلم، نثر زیبا و یا شعر پرمضمون قابل ترسیم و مطرح شدن است. از جهت منابع غنی و دست پری که در موضوع معصومین (ع) وجود دارد، کار ارائه الگو از زندگی معصومین (ع) کار دشواری نیست و بلکه بسیار هم آسان است. بنابراین میتوان گفت این کار هم سخت است و هم آسان.
*آیا در نمایش و تصویرگری تفاوتی میان پیامبران و پیامبر عظیم الشان (ص) و ائمه معصومین (ع) و امامزادهها وجود دارد؟ برای مثال چهره حضرت مریم، حضرت ابراهیم و برخی پیامبران نمایش داده شده است و مخالفتی هم با آن صورت نگرفته. بعضاً تشویق هم شدند اما نمایش تصاویری مانند چهره حضرت عباس (ع) و حضرت علی اکبر (ع) یا ائمه اطهار (ع) به مشکل برخورده است. دلیل این مخالف چیست؟
دلیل حکم مشخص است. این دلیل فیلم، سینما و تئاتر نمیشناسد و از طرف دیگر فرقی نمیکند که موضوع در خصوص حضرت مریم (س) و حضرت زکریا (ع) باشد یا پیامبر اعظم (ص). اگر مسئله وهن و قداست زدایی مطرح باشد قطعاً منع فقهی وجود دارد و اگر این مسئله مطرح نباشد جوازی برای منع وجود ندارد.
این یک مسئله فقهی است. مسئله دیگری که وجود دارد عکس العمل مردم نسبت به این موضوع است. در جامعه ایران اگر تصویری از حضرت یعقوب (ع) نشان داده شود شاید هیچ عکس العمل منفی اتفاق نیفتد اما اگر تصویری از پیامبر (ص) و امام حسین (ع) نشان داده شود ممکن است بازتابهای منفی زیادی داشته باشد. این بخش مسئله به اجرا برمیگردد. مشکلات در اجرا، صلاح و عدم صلاح اجرا را نباید با بحثهای نظری و تئوریک اشتباه گرفت. در اصل حکم تفاوتی میان شخصیتها وجود ندارد اما ممکن است بگویند نشان دادن چهره حضرت زکریا وهن نیست اما نشان دادن چهره پیامبر (ص) وهن و قداست زدایی است.
این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که ایران تنها کشور اسلامی جهان نیست. مسلمانان کشورهای دیگر نیز چهره معصومین (ع) را نشان نمیدهند و در این موضوع حساس هستند. بنابراین رسانههای ایرانی نیز باید به مسائل توجه داشته باشد. این مسائل عوارض ثانوی است که مسئولین امر باید آن را در نظر بگیرند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، چهارصد و هشتاد و ششمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش فیلم «درخت گلابی» به کارگردانی داریوش مهرجویی اختصاص دارد.
محمود کلاری که فیلمبرداری این فیلم را برعهده داشت نیز در این برنامه حضور دارد.
پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی با حضور ناصر صفاریان و مصطفی جلالی فخر برگزار میشود.
«درخت گلابی» فیلمی از داریوش مهرجویی است که بر اساس داستان کوتاهی از مجموعه داستان «جایی دیگر» نوشته گلی ترقی در سال ۱۳۷۶ ساخته شده است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «محمود نویسندهای است که برای نوشتن باقیمانده کتاب جدید خود در پی یک کمکاری طولانی، به باغ پدری اش در دماوند پناه آورده است اما در باغ، درخت گلابی قدیمی که برای محمود سرشار از خاطره است میوه نداده و باغبانان از او میخواهند که در مراسمی آیینی برای ترساندن درخت و به بار نشستن دوباره آن شرکت کند و محمود میپذیرد …»
فیلم «درخت گلابی» دوشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۸ در سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش درمیآید.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای ارسباران، فیلم سینمایی «حکم تجدیدنظر» به کارگردانی محمدامین کریمپور یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۸ در سالن آمفی تئاتر فرهنگسرای ارسباران اکران و سپس با حضور عوامل فیلم، نقد و بررسی میشود.
در خلاصه داستان «حکم تجدید نظر» آمده است: «حکم تجدید نظر همیشه برای دادگاه نیست، گاهی پذیرش واقعیت و تجدید نظر در عقاید و باورهای انسان سختتر از حکم قصاص است.»
ژاله صامتی، همایون ارشادی، فرید سجادی حسینی، گیتی قاسمی، زیبا کرمعلی، شاهرخ فروتنیان، احسان امانی، آرش عدلپرور و مجید یلان، بازیگران این فیلم هستند.
محمدامین کریم پور کارگردان، رضا کریمی تهیه کننده و نویسنده، کورش جاهد کارشناس سینما و جمعی دیگر از عوامل فیلم مهمانان پانصد و سی و هشتمین نشست باشگاه فیلم تهران هستند.
علاقمندان برای حضور در این نشست میتوانند به فرهنگسرای ارسباران واقع در خیابان شریعتی بالاتر از پل سیدخندان، خیابان جلفا مراجعه کنند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی پروژه، در روزهای گذشته بابک حمیدیان جلوی دوربین فیلم سینمایی «پیرپسر» قرار گرفت. وی که پیشتر به عنوان تهیهکننده این فیلم معرفی شده بود، با گذشت نیمی از مسیر فیلمبرداری به جمع بازیگران اضافه شده است.
فیلم سینمایی «پیر پسر» به نویسندگی و کارگردانی اکتای براهنی شهریور سال جاری کلید خورد و اکنون فیلمبرداری آن از نیمه گذشته است.
ثبت سکانسهای این فیلم سینمایی به صورت پیوسته مطابق با فیلمنامه صورت میگیرد و از شیوه رج زدن استفاده نشده است.
حامد بهداد، لیلا حاتمی، حسن پورشیرازی، بابک حمیدیان، محمدرضا داوودنژاد و محمد ولیزادگان بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
در خلاصه داستان فیلم سینمایی «پیر پسر» آمده است: «به قول اون خدابیامرز؛ مردی که قانون نداشته باشه همیشه پسره، اگه پیر هم بشه، پیر پسره … .»
عوامل اصلی این فیلم عبارتند از مدیر فیلمبرداری: ادیب سبحانی، طراح گریم: بابک اسکندری، طراح صحنه: آناهیتا تیموریان، طراح لباس: آزاده قوام، صدابردار: وحید مقدسی، عکاس: جواد جلالی، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: علی جناب، مدیر تولید: مهدی چراغی و وحید رحمتی، مدیر تدارکات: محمد عزیزی، تهیهکننده عامل: امیرحسین عبدالهی مقدم، مجری طرح: حنیف سروری، سرمایهگذار: ارسلان براهنی، مدیر رسانه: مهسا همتی، تبلیغات مجازی: آریان امیرخان.
مونا خوش اقبال که مدیریت گالری کاما را بر عهده دارد، ضمن اشاره به این نکته که نباید نسبت به حضور سلبریتیها در حوزه هنرهای تجسمی گارد گرفت، در عین حال اظهار کرد: «به جای گارد گرفتن، باید انتخاب درستی از بین آنها صورت بگیرد؛ کار خوب مال هرکس که باشد ـ چه سلبریتی و چه غیر سلبریتی ـ باید دیده شود.»
مجید رستگار کارگردان سینما و تلویزیون در گفتگو با خبرنگار مهر درباره جشنواره فیلم «عمار» گفت: جشنواره «عمار» یک جشنواره خودجوش و مردمی است که در طی این سالها سعی کرده با کمترین هزینه، بهترین خروجیها را داشته باشد. البته در مقایسه با هزینههای جشنوارههای دیگر، هزینه کمتر و خروجیهای پرمحتواتری داشته که تقریباً در چند بخش موفق بوده است مثلاً در بخش انعکاس توانمندیهای داخلی، دستاوردها، مسایل اقتصاد مقاومتی، شهدای مدافع سلامت و… موفق بوده است. نقد درون گفتمانی هم همواره یکی از بخشهای موفق این رویداد بوده است یعنی هرچند «عمار» از دستاورهای داخلی میگوید ولی در عین حال در همه حوزهها نقدها و البته راهکارهایی هم دارد.
وی افزود: ما در آثار جشنوارههای دیگر میبینیم که برخی آثار به سیاهنمایی میپردازند بدون اینکه روزنه امیدی باقی بگذارند اما «عمار» در عین حال که سیستم را نقد میکند از بخشهای مختلف از قوه قضاییه گرفته تا سازمانها و ارگانهای مختلف را نقد میکند در کنارش راهکارها و امیدهایی هم ارایه میدهد و فضا را در آینده روشن میبیند. البته امید کاذب نمیدهد بلکه با مستندهایی که ارایه میدهد مخاطب این موضوع را درک میکند.
کارگردان «عابدان کهنز» عنوان کرد: برای جشنواره «عمار» بیشتر محتوا اهمیت دارد یکی از دلایلی که باعث شد وجود «عمار» احساس شود این بود که سعی کند خلاها را جبران کند یعنی مسایلی که در جشنوارههای دیگر از جمله جشنواره فیلم فجر دیده نمیشود در «عمار» خودنمایی کند، به نظرم با این حال جای برخی مسایل در این جشنواره خالی است مثلاً در آثار «عمار» تدوین باید جدی گرفته شود برای مثال در آثار مستند مهمترین بخش، تدوین است با توجه به اینکه در جشنواره «عمار» بیشتر آثار مستند وجود دارد، باید به تدوین اهمیت داده شود. نگاه این جشنواره اما محتوایی است فقط کارگردانان مورد توجه قرار میگیرند در حالی که جایگاه تدوین در مستند بسیار اهمیت دارد. به نظرم «عمار» باید بخش ویژهای را برای این حوزه در نظر بگیرد و اهمیت بیشتری به تدوین بدهد.
رستگار با اشاره به شبکه توزیع «عمار» اظهار کرد: یادم است وقتی این جشنواره شکل گرفت، مردم کف جامعه صدایی نداشتند. صدای افراد دورافتادهترین شهرهای کشورمان شنیده نمیشد، نه رسانه به آنها توجه میکردند و نه از سوی آنها به پایتخت صدایی منتقل میشد. یکی از اهداف «عمار» این بود که صدای آنها باشد در سالهایی که همه ایران محدود به پایتخت شده بود این جشنواره سعی کرد به افراد کم برخوردار هم توجه کند. «عمار» از همان روز اول تولید میکرد که اکران در دورافتادهترین نقاط کشور هم رقم بخورد، میخواست کمک کند تا از تهاجم فرهنگی جلوگیری شود از سوی دیگر سعی کرد سینماها به مناطق محروم هم بروند. این موضوع تا به امروز هم ادامه دار و البته موفق بوده است، مثلاً میبینیم که برخی فیلمهایی سینمایی در این شبکه قرار میگیرند و فروش خوبی میکنند؛ فیلمهایی که در سینمای ایران جایی ندارند اما «عمار» به آنها توجه دارد.
کارگردان «وضعیت زرد» در بخش دیگر از صحبتهایش با بیان اینکه وظیفه «عمار» حمایت آنچنانی از فیلمها نیست، مطرح کرد: «عمار» فضایی برای معرفی افراد است اما خود کارگردان بیشتر باید فعالیت داشته باشد و خودش باید به سراغ ارگانها برای ساخت فیلمش برود خیلی کم پیش میآید که ارگانها متوجه وجود یک استعداد در این جشنواره شوند و برایش سرمایه گذاری کنند. متاسفانه دوستان میگویند ما فضایی را فراهم آوردهایم و حالا خودتان بروید و کار کنید، اینکه دیده شدهاید هم خوب است اما بقیه کار با خودتان است. بحث دیگر هم این است که مثل جشنوارههای دیگر آدمها میآیند و با هم رقابت میکنند اگر کارشان خوب باشد، شناخته تر میشوند.
در ویدئوی زیر میبینید که آرش ظلی پور مجری تلویزیون چه طور در برنامه خندوانه آهنگ ” اخماتو وا کن” از بهنام بانی را میخواند.