X

بایگانی اردیبهشت 23, 1402

دفتر سینمایی

کورس کنسرت‌ها داغ‌تر شد/ ورود ستاره‌های قدیمی در کنار جدیدها


چند گروه و هنرمند موسیقایی طی روزهای پیش رو در سالن‌های تهران و تعدادی دیگر از شهرستان‌های کشور مجموعه کنسرت‌هایی را پیش روی مخاطبان قرار می‌دهند.

مشاهده خبر از سایت منبع

عظیمی: ترقی و رشد سینما با میزان رشد تولید فیلم ها در یک راستا قرار دارد/ آثار سینمایی باید بر اساس محتوای سالم، کیفیت فنی و هنری و میزان جذب مخاطب پروانه نمایش بگیرند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مهدی عظیمی میرآبادی تهیه کننده سینما و مدیرعامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس در خصوص استراتژی «رشد تولید» در سینما گفت: اگر چه ترقی و رشد سینما با افزایش تعداد تولید فیلم ها نسبت مستقیم دارد اما هرگز نباید این نکته مهم را فراموش کنیم که رشد سینما الزاماً با آمار فروش و گیشه تناسب ندارد.

معاون سابق سازمان سینمایی کشور در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: توجه به هنجارهای فرهنگی و اجتماعی در سینما و مراعات و ارتقای آن، از الزامات رشد است. برخی افراد این گونه تعبیر می کنند که با ساخت آثار مبتذل و سطحی، و پر کردن گیشه سینما به هر قیمتی می توان به رشد سینما رسید. سطح نگاه این افراد فرهنگی نیست، و تنها به عنوان یک کاسب یا تاجر با مقوله سینما برخورد می کنند. برای آنان فیلم هر چه مبتذل تر بهتر! چون به تعبیر آنان بیشتر می فروشد. بنده معتقدم مدیران سینمایی نباید به هر اثری تحت عنوان فیلم سینمایی پروانه ساخت بدهند. وقتی کسی برای تولید یک فیلم سینمایی درخواست پروانه ساخت می کند، باید ضمن توجه و تأکیر بر محتوای سالم، وجوه دیگری از جمله کیفیت فنی و هنری و میزان جذب مخاطب نیز باید بررسی گردد و در صورت دارا بودن این ویژگی ها، به آن فیلم پروانه ساخت بدهند. اگر بر مبنایی که هم اکنون در شوراهای پروانه ساخت سینمایی به فیلم ها، مجوز داده می شود، با انبوهی از آثار دارای مجوز ساخت سینمایی روبرو خواهیم شد که بی تردید در اکران سینمایی و بر پرده های سینماها ناموفق خواهند بود. از طرف دیگر به علت حجم آثار پست اکران، و برای آن که بالأخره فیلم های سینمایی پروانه نمایش باید اکران شوند! متأسفانه شاهد فیلمسوزی و اجحاف در حق بسیاری از آثاری می شویم که توان ماندن بر پرده های سینماها را دارند.

مدیر کل اسبق نظارت و ارزشیابی سینمای حرفه ای ادامه داد: به نظر من بهتر است به جای تفکیک فیلم ها به سینمایی و غیر سینمایی در هنگام درخواست و دریافت پروانه ساخت، برای همه درخواست ها بر اساس معیارهای مورد نظر، پروانه ساخت صادر کرد، و در صورت داشتن شرایط لازم باز هم بدون تفکیک سینمایی و غیر سینمایی مجوز نمایش صادر کرد. حالا یک گروه متخصص اکران با توجه میزان بهره مندی هر فیلم به سه اصل اساسی «محتوای سالم»، «کیفیت فنی و هنری» و «قابلیت جذب مخاطب» برای آن فیلم، پروانه نمایش صادر کرد. تعداد این فیلم ها هم نباید از ظرفیت اکران کشور بالاتر باشد. سایر فیلم ها در قالب های غیرسینمایی از جمله پلتفورم ها، وی او دی ها، شبکه خانگی، شبکه های تلویزیونی، و… نمایش داده می شوند. این روش می تواند تولید سینمای کشور را رشد دهد و تنور فیلمسازی را گرم کند، و سرمایه ها را به درون سینما بکشاند. در حالی که اگر بر همین قاعده موجود فیلم ها ساخته شوند، نه تنها سینمای کشور رنگ آرامش و تعالی را نخواهد دید، بلکه روز به روز به تلنبار شدن فیلم در پشت در اکران و سرخوردگی و ناامیدی فیلمسازان، و فرار سرمایه بیشتر دچار خواهیم شد.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «سیب و سلما»، «های پاور» و «عینک» خاطرنشان کرد: اینکه برخی افراد فقط نگاه به گیشه دارند و فکر می کنند اگر یکی دو فیلم سطحی فروش بالایی کرده اند سینما پویا و فعال و زنده است تفکر غلطی است! این ها آدرس غلط دادن به مردم و سایر سینماگران است! توجه به میزان فروش فیلم ها در گیشه بدون توجه به کارکرد فرهنگی و هنری آثار یک اشتباه فاحش استراتژیک است. تردیدی نیست که آنچه باید در اولویت باشد فرهنگ سازی فیلم ها است، که البته در پناه فروش بیشتر صورت می پذیرد.

عظیمی میرآبادی در همین راستا متذکر شد: البته ذکر این نکته هم ضروری است که تولید به تنهایی کاری از پیش نمی برد. تولید اگر معطوف به پذیرش و جذب مخاطب نباشد، کار فیلم و سینما را کاری عبث و بیهوده می کند و اساساً غلط است. فیلم باید مخاطب داشته باشد و قطعا مخاطب یکی از ارکان سه گانه فیلم است. همانقدر که مخاطب مهم است، محتوا و رسانگی فیلم هم مهم است، و صد البته کیفیت فنی و هنری فیلم هم اهمیت به سزایی دارد. ایجاد فضا و تمهید شرایط برای آثار نازل و سطحی با ادعای فرهنگی و هنری مدیران و فیلمسازان فرهیخته و فرهنگ مدار سنخیت ندارد. مسلما فیلم باید تماشاگر داشته باشد، اما اشتباه است اگر فکر کنیم اجازه داریم به بهانه فروش بیشتر یا سرگرمی و امثال اینها هر مفهوم نازل و سخیفی را به ذهن مخاطب منتقل کنیم. اگر جامعه فهیم و آگاه ایرانی تشخیص دهد که آثار سینماهای کشور ضمن دارابودن از ویژگی های جذابیت و کیفیت فنی و هنری، سالم هم هست و حرفی برای گفتن دارد، از اکران سینماها استقبال می کند، و باعث شادابی و تلاش هر چه بیشتر سینماگران خواهد شد، و وضعیت زندگی اکثر آنان به نحوی پیش نخواهد رفت که بعضی ها متاسفانه به نان شب هم محتاج باشند. این در حالی است که بازار فیلم دیدن نه تنها در ایران که در سراسر جهان به عنوان یک بازار بسیار پر خریدار برشمره می شود و ساختن فیلم با کمترین امکانات مثل یک گوشی تلفن همراه هوشمند هم فراهم است و امکان نمایش آن تقریبا برای همه مردم به صورت فردی یا جمعی ممکن است. در وضعیتی که ده ها هزار فیلمساز سینمایی و غیرسینمایی در مرکز کشور و گوشه گوشه ی سرزمین پهناور ایران بزرگ هستند و به این کار به صورتی کاملا تخصصی و حرفه ای مشغولند و آثار خود را از طرق قانونی در اختیار مخاطبان قرار می دهند، عاقلانه و عالمانه نیست که تمام حیثیت و شأنیت و شرافت این جامعه وسیع را به معدود افراد پرمدعای بی فایده ای گره بزنیم که تنها و تنها خود را سینماگر حرفه ای می دانند و به هیچ صراطی هم مستقیم نیستند.

مهدی عظیمی میرآبادی با اظهار گلایه از برخی افراد که حتی تاب شنیدن نوعی از این جملات تخصصی مؤدبانه و محترمانه را هم ندارند گفت: متاسفانه بعضی ها به جای استفاده و بهره برداری هوشمندانه از پیشنهادهای سازنده ی دیگران به دنبال بایکوت گویندگان آن می روند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نویسنده کتاب بحث‌برانگیز مشخص شد


پس از گمانه‌زنی‌های علاقه‌مندان کتاب و موسیقی درباره نویسنده کتاب غیرداستانی که قرار است به زودی چاپ شود، ناشر این کتاب اعلام کرد که گروه موسیقی کُره‌ای «BTS» این اثر را منتشر خواهد کرد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

بزرگترین چالش این است که در دام «انتخاب برمبنای اجماع» نیفتیم/دور شدن از جنبه سیاسی فیلم‌ها بسیار سخت است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: روبن اوستلوند سوئدی می‌گوید چهره‌ای کاملا رقابتی است و از این کار انرژی می‌گیرد.

به گزارش سینماپرس و به نقل از ورایتی، روبن اوستلوند فیلمساز سوئدی که با فیلم‌های «میدان» و «مثلث غم» ۲ نخل طلای کن را از آن خود کرده است، امسال نه به عنوان یکی از مدعیان بخش رقابتی که به‌عنوان رئیس هیات داوران در جشنواره کن حضور دارد.

وی در مصاحبه‌ای از نگاه خود به مسایل مختلف سخن گفته است.

چه چیزی باعث شد که وظیفه ریاست هیات داوران کن را بپذیرید؟

وقتی به افرادی که در گذر زمان رییس هیات داوران جشنواره فیلم کن بوده‌اند نگاه می‌کنید، حس فروتنی به شما دست می‌دهد. من بزرگترین الهام را از کارگردان‌هایی گرفته‌ام که با این جشنواره مرتبط بوده‌اند. نحوه تلاش کن برای حفظ دیدگاه اروپایی روشنفکرانه در سینما چیزی مهم و منحصر به فرد است.

مطمئنم که شما در این نقش عالی خواهید بود، اما شما یک ستاره نیستید.

چرا هستم!

شما به اندازه کریستن استوارت که ریاست هیات داوران برلیناله را بر عهده داشت و در کنفرانس مطبوعاتی به شوخی گفت فیلم تماشا نمی‌کند، مشهور نیستید.

من کریستن استوارت را می‌شناسم و او قطعاً آدم احمقی نیست. بنابراین من از تصمیم برلین برای انتخاب او به عنوان رییس هیات داوران انتقاد نمی‌کنم. حتماً دلیلی وجود دارد که از جاذبه فرش قرمز و ایده‌های بزرگ برای موفقیت و ستاره‌ها برای جلب توجه به محتوای فیلم‌ها استفاده شود.

چه جور رییس هیات داورانی خواهید بود؟

یک رییس سوئدی خواهم بود. من بیشتر یک سوئدی خواهم بود تا یک رییس و بیشتر یک تهیه‌کننده خواهم بود تا یک رییس. سوسیال دموکرات خواهم بود.

چطور؟

بزرگترین چالش در مورد رییس هیات داوران این است که در دام انتخاب برمبنای اجماع نیفتیم. باید همه اعضا به طور مستقل برای چیزی که به آن اعتقاد دارند مبارزه کنند و افراد برتر بر آنها مسلط نباشند. دلم می‌خواهم برای انتخاب اینکه چه فیلم‌هایی باید برنده شوند، بحثی پر سر و صدا داشته باشیم.

قبلاً گفته‌اید می‌خواهید اولین کارگردانی باشید که برنده ۳ نخل طلا می‌شود. کن لوچ هم که در حال حاضر ۲ جایزه دارد، رقیب شماست.

خوب، اگر کن لوچ بهترین فیلم را بسازد، قطعاً نخل طلا را خواهد گرفت و بعد من باید برای بردن چهارمی تلاش کنم.

شما خیلی رقابتی هستید!

باید از رقابت برای کسب انرژی استفاده کرد. به این فکر کنید که جشنواره فیلم کن چقدر انرژی به فیلمسازان سراسر جهان داده است.

فیلمساز محترمی مثل مارتین اسکورسیزی ظاهراً نمی‌خواهد در رقابت باشد. قرار است نمایش «قاتلان ماه کامل» در بخش خارج از رقابت جشنواره نمایش داده شود.

البته اگر کارگردانی در حد و اندازه مارتین اسکورسیزی باشی رقابت با فیلم‌های دیگر به جای پاداش مستلزم خطر است – منتقدان کن می‌توانند خشن باشند. اما من می‌خواهم همه را تشویق کنم که در این مسابقه شرکت کنند.

همه فیلم های شما درباره مسایل اجتماعی و سیاسی هستند. به عنوان رییس هیات داوران، آیا به این نوع فیلم‌ها بیشتر توجه می‌کنید؟

اگر باور نکنم یک فیلم تصویری واقعی از جهان است، برای آن نمی‌جنگم، اما اگر احساس کنم که یک تصویر واقعی از جهان است، این کار را انجام خواهم داد. دور شدن از جنبه سیاسی فیلم‌ها بسیار سخت است.

تجربه شما در مسابقه اسکار امسال با «مثلث غم» چه بود؟

صحبت با دیگر کارگردانان – به خصوص استیون اسپیلبرگ – جالب بود. او با من در مورد دوران دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ صحبت کرد، زمانی که مجموعه‌ای از کارگردان‌های بزرگ با هم کار می‌کردند، از هم انتقاد می‌کردند، یکدیگر را جلو می‌راندند. ما اروپایی‌ها باید راهی پیدا کنیم که بیشتر با هم کار کنیم و از جمع انرژی بگیریم و سعی کنیم در حرفه خود اینقدر تنها نباشیم.

از فیلم بعدی شما، «سیستم سرگرمی خراب است» چه انتظاری می‌توان داشت؟

بزرگترین خروجی تاریخ جشنواره فیلم کن خواهد بود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

دوست دارم «جشنواره فیلم فجر» به‌صورت غیررقابتی برگزار شود/چه ایرادی دارد در کنار یکدیگر محصولات یک سال سینمای ایران را ببینیم؟ – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: محمد حسین لطیفی کارگردان فیلم سینمایی «غریب» درباره ارجاعات برخی دیالوگ‌های این فیلم به اتفاقات و جریانات روز جامعه، به ارائه توضیحاتی پرداخت.

به گزارش سینماپرس، آنچه در ادامه می‌خوانید بخش دوم گفتگو مهر با کارگردان فیلم «غریب» است که بیشتر رویکردهای محتوایی این فیلم سینمایی در بازنمایی تصویری از شهید محمد بروجردی را مورد توجه قرار داده است.

* در بخشی از صحبت‌های خود به تحول شخصیت محمد بروجردی در سال‌های بعد از انقلاب و در نظر گرفتن همه وجوه شخصیتی او در قبل و بعد از تحول برای رسیدن به برداشت درست از این شخصیت اشاره کردید. فارغ از این ماجرا و از منظر خودتان به‌عنوان راوی، با ارجاع به همان مثالی که درباره احتمال سانسور بخش‌هایی از نامه امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر در رسانه‌های امروز به آن اشاره داشتید، آیا وجوهی آرمانی از شخصیت شهید بروجردی وجود داشت که به دلیل برخی تعارضات با آنچه امروز به‌عنوان نگاه رسمی در برخی سطوح مدیریتی وجود دارد، آن را نادیده گرفته باشید تا دچار سانسور شود؟

نه. در چارچوبی که تصمیم گرفته بودیم باید در قالب فیلم روایت کنیم، هر آنچه فکر می‌کردیم درست است را گفتیم اما خاطرم هست در طول کار بارها به‌صورت حضوری و یا تلفنی از سر صحنه به حامد عنقا می‌گفتم، «حامد حواست به کار هست؟» می‌گفت: نترس! می‌گفتم: «حامد این‌ها را نسازیم و بعد از فیلم دربیاورند؟» حتماً می‌فهمید نگرانی‌ام بابت کدام بخش‌های فیلم است. همان زمان می‌گفتم اگر بخواهند این‌ها را از فیلم خارج کنند، روایت‌مان اخته می‌شود. من واقعاً این نگرانی‌ها را داشتم. در عین حال همین اندازه را توانستیم روایت کنیم.

محمد بروجردی در راه‌پله با کسی صحبت می‌کرد و فرمانی می‌داد، او می‌گفت: «محمد نمی‌شه!» و بروجردی در پاسخ می‌گفت: «نمی‌شه واسه سوسنه!» این دوستان کاتولیک‌تر از پاپ از شنیدن این دیالوگ قاطی کرده بودند و می‌گفتند ای‌وای، بیایید ببینید که دارد بروجردی‌ای می‌سازند که می‌گوید «نمی‌شه واسه سوسنه!»

در یکی از سکانس‌ها، صرفاً به‌دلیل اصلاح ریتم کار، بخشی را کات زدیم و از فیلم خارج کردیم که الان در نسخه فعلی نیست. اما خاطرم هست زمانی که این سکانس را گرفته بودیم، عده‌ای از دوستان کاتولیک‌تر از پاپ که معتقد بودند شهید در آسمان به دنیا آمده و در آسمان هم باقی مانده و هیچ ارتباطی با زمین ندارد، نسبت به این دیالوگ خاص واقعاً حساس شده بودند.

این دیالوگ مربوط به صحنه‌ای بود که محمد بروجردی در راه‌پله با کسی صحبت می‌کرد و فرمانی می‌داد، او می‌گفت: «محمد نمی‌شه!» و بروجردی در پاسخ می‌گفت: «نمی‌شه واسه سوسنه!» این دوستان کاتولیک‌تر از پاپ از شنیدن این دیالوگ قاطی کرده بودند و می‌گفتند ای‌وای، بیایید ببینید که دارد بروجردی‌ای می‌سازند که می‌گوید «نمی‌شه واسه سوسنه!».

کسی هم نبود به این دوستان بگوید عزیزان من تا دو سال قبل از آنچه در فیلم شاهد هستیم، همه مردم این عبارت را به‌کار می‌بردند و بروجردی هم یکی از همان مردم بوده است. چرا فکر می‌کنید نباید بگوید «نمی‌شه واسه سوسنه!» البته من خودم به دلیل اصلاح ریتم بخش مربوط به این دیالوگ را کات زده‌ام اما می‌خواهم بگویم خیلی‌ها نسبت به این جزئیات حساس بودند…

* فکر می‌کنید اگر خودتان حذف نمی‌کردید، سانسور نمی‌شد!؟

نه. کسی این‌ها را درنمی‌آورد و سانسور نمی‌شود؛ «نمی‌شه واسه سوسنه» دیگر!

حساسیت دوستان کاتولیک‌تر از پاپ روی «غریب» / ما می‌دانیم درد کجاست

* ارجاعات و اشاراتی به‌خصوص در برخی سکانس‌ها و دیالوگ‌های فیلم هست که گویی در فیلم گنجانده شده تا مخاطب آن را با شرایط امروز تطبیق دهد. مانند سکانس مربوط به امر به معروف و بیدار کردن مردم برای نماز صبح که شاید برای برخی مخاطبان یادآور تندروی‌هایی مانند ماجرای سطل ماست در وقایع اخیر باشد. یا آن دیالوگ درخشان که می‌گوید «من بلدم بجنگم اما ابتدا باید بدانم با چه کسی می‌جنگم؟» که یادآور دوقطبی‌ها و دشمنی‌های بی‌حاصل این روزها در جامعه است. محاسبه‌ای برای این ارجاعات در متن فیلم داشتید؟

صادقانه می‌گویم که هر آن چیزی که در فیلم می‌بینید، مربوط به فیلمنامه اولیه است. اساساً نقطه شروع این اعتراضات و اتفاقات سال گذشته، دقیقاً روز نهم و یا دهم آغاز فیلمبرداری «غریب» بود. ما کار را با همین فیلم‌نامه آغاز کرده بود و واقعاً اینگونه نبود که بخواهیم براساس اتفاقات، تغییری در آن بدهیم. می‌توان گفت برخی از این صحنه‌ها، پیشگویی‌های حامد عنقا در مقام فیلمنامه‌نویس بوده است. این‌ها نکاتی بود که از ابتدا در فیلمنامه وجود داشت.

جامعه‌ای که بیش از ۵۰۰ هزار نفر در آن، ۱۰۰ میلیون تومان پول واریز می‌کنند برای خرید ماشینی که اصلاً نمی‌دانند چه هست، همان جامعه‌ای است که فکر می‌کند اگر اسنپ سوار نشود و یا پول آب و برقش را نپردازد، به دولت زیان مالی زده است! این‌ها همه از جنس یک دوگانگی در جامعه است

همین نکته هم کافی است که بگوییم ای کاش سیاستمداران، کمی بیشتر حواس‌شان به هنرمندان باشد و بپذیرند که گاهی هنرمندان می‌توانند پیشگویانه‌تر از شما حرکت کنند. هنرمندان می‌دانند که درد کجاست. گاهی شاید اگر حرف هنرمندان را بشنوید و گوش دهید، شاید جلوی خیلی از اتفاقات و آسیب‌ها گرفته شود. اما متأسفانه هنرمندان را کنار گذاشته‌اید و مدام خودتان تصمیم می‌گیرید و عمل می‌کنید. برخورد گروهی از مسئولان به معنای واقعی کلمه زورگویانه شده است. «زور» هیچ‌گاه خوب نیست. حتی اگر پدری به فرزندانش زور بگوید، اگر پسر یا دخترش خیلی او را دوست داشته باشند، خانه‌اش را ترک می‌کنند!

البته من به‌عنوان فیلمساز، تا دل‌تان بخواهد نسبت به همین جامعه امروز هم نقد دارم. درست است که گاهی در کلام مسئولان را مورد انتقاد قرار می‌دهیم، اما چرا نباید جامعه‌ام را نقد کنم؟ جامعه‌ای که بیش از ۵۰۰ هزار نفر در آن، ۱۰۰ میلیون تومان پول واریز می‌کنند برای خرید ماشینی که اصلاً نمی‌دانند چه هست، همان جامعه‌ای است که فکر می‌کند اگر اسنپ سوار نشود و یا پول آب و برقش را نپردازد، به دولت زیان مالی زده است! این‌ها همه از جنس یک دوگانگی در جامعه است. بخشی از مردم این جامعه دوست دارند با کار نکرده به پول برسند. این جامعه نمی‌تواند خودش را با جامعه ژاپن یا هر جامعه دیگری که کار و ارزش افزوده در آن اصل است، مقایسه کند.

دارم درباره کلیت صحبت می‌کنم و با معدود افرادی که اهل کار آفرینی هم هستند، کاری ندارم. اکثریت جامعه جوانان امروزمان، می‌خواهند در کمتر از دو سال، همه چیز داشته باشند. از آن طرف هم مسئولان به گونه‌ای عمل می‌کنند که حتی کسی که کار هم می‌کند، اگر ۳۰ سال بدود، نتواند یک ماشین برای خودش بخرد. به همین دلایل است که معتقدم اصلی‌ترین دلیل التهابات جامعه امروز ما، اقتصاد است. شاید بهانه‌هایی مانند حجاب و یا موارد دیگر هم مطرح شود اما بحث اصلی، همچنان اقتصاد است.

* اشاره خوبی به رویکرد نقادانه‌تان نسبت به جامعه و به تعبیری مردم داشتید. اگر بخواهیم از منظر شخصیت‌پردازی، کاراکترهای فیلم «غریب» را تحلیل کنیم، می‌توان هر یک را نمادی از یک گروه قلمداد کرد که در میان آن‌ها کاراکتر کژال با بازی پردیس پورعابدینی گویی مردمی را نمایندگی می‌کند که همان‌طور که در یکی از دیالوگ‌های خود می‌گوید، فارغ از هر زنده‌باد و مرده‌باد، فقط می‌خواهد زندگی کند؛ در یک نمای عمومی چرا حضور این «مردم عادی» در روایت «غریب» این اندازه اندک است و گویی به‌خصوص در میانه فیلم زیر سایه باقی جریانات در فیلم فراموش می‌شود؟

مجموع سکانس‌های کژال ۲۳ یا ۲۲ سکانس بود. اتفاقاً اخیراً گلایه‌هایی هم از قول حسام محمودی عزیز خواندم که درباره سهم اندک حضورش در فیلم بود. (توضیح مهر: در زمان انجام این مصاحبه زنده‌یاد محمودی هنوز در قید حیات بود و گلایه‌هایش درباره «غریب» تبدیل به تیتر رسانه‌ها شده بود) اصل ماجرا این است که این فیلم از ابتدا قرار بود روایت‌گر محمد بروجردی باشد و طبیعتاً نقش اول فیلم اوست. همه چیز باید در خدمت این شخصیت باشد و برای همین سهم پردیس این اندازه می‌شود. اما معتقدم در بزنگاه‌های درستی او را می‌بینیم.

وقتی داستان سراغ روایت جنگ می‌رود، دیگر جایی برای این کاراکتر نیست. از طرف دیگر حتی اگر بخواهیم همان نگاه نمادین را هم به این کاراکتر داشته باشیم، واقعیت این است که این مردم در واقعیت هم همین‌اندازه مهجور هستند. من نزدیک دو سال و نیم با مردم کردستان و در سنندج زندگی کرده‌ام. پیش از آنکه بخواهم «غریب» را بسازم و به بهانه ساخت سریال «سنجرخان» در آنجا زندگی کردم و از حدود دو سال و نیم، شاید فقط برای سه ماه در تهران بودم. باقی آن را در سنندج و نفس‌به‌نفس مردم کرد، سپری کردم. این مردم روزهای سختی که سپری کرده‌اند را فراموش نمی‌کنند. مردمی که در اوج درگیری‌ها حرف‌شان این بود که ما فقط می‌خواهیم نفس بکشیم اما ناگهان سروکله یک گروهک پیدا می‌شد و زندگی آن‌ها را به غارت می‌برد، از آن طرف گروه دیگری برای مقابله با آن گروهک می‌آمد. آن‌ها شرایطی داشتند که به معنای واقعی از جنگ ناراضی بودند و دوست نداشتند ادامه داشته باشد. این قشر، مردم زیادی بودند که نه آن زمان دیده شدند و نه امروز دیده می‌شوند.

این‌ها به ایرانی بودن خود افتخار می‌کنند اما نسبت به برخی اتفاقات دل‌چرکین شده‌اند. در فیلم دیالوگی هست که می‌گوید «عمر ظلم به کردستان به پدربزرگ‌های ما می‌رسد» چون واقعاً از زمان رضاخان در حق این جماعت ظلم شده و سوال این است که چرا؟ چرا بعد از ۴۲ سال از انقلاب هنوز برخی از مردم کردستان باید از امکانات اولیه محروم باشند. به‌خدا همه این‌ها درد است. چرا در مسیر کارآفرینی و احداث کارخانه در این استان گاهی سنگ‌اندازی‌هایی می‌شود که جلوی ایجاد اشتغال گرفته شود و جوان‌ها به سمت کول‌بری بروند؟ مردم در این مناطق چرا باید ناراضی باشند؟ این‌ها نقدهای اساسی است. ریشه همه این نارضایتی‌ها هم اقتصاد است.

حساسیت دوستان کاتولیک‌تر از پاپ روی «غریب» / ما می‌دانیم درد کجاست

* شما در این مصاحبه انتقادهای صریحی را مطرح می‌کنید. به‌عنوان یک فیلمساز، فیلم خود را هم یک اثر منتقدانه می‌دانید؟

من در فیلم «غریب» هم منتقد هستم. اگر محمد بروجردی زمانی یکی از مسئولان جمهوری اسلامی بوده است، پرداختن به او و تکریم او به این معنا نیست که نقدی به مسئولان امروز جمهوری اسلامی ایران وارد نیست. محسن مخملباف در این مملکت زمانی جایگاهی داشت و امروز وضعیت دیگری دارد. مسعود ده‌نمکی زمانی به‌گونه‌ای رفتار می‌کرد و پنج سال بعدش به‌کل تغییر کرد. شما یک جامعه را در هر دهه می‌توانید تحلیل کنید و به چالش بکشید. به من نوعی نمی‌توانید بگویید چرا ۴۰ سال پیش ازدواج کرده‌ای در حالی که امروز اعتقاد داری هنرمندان نباید ازدواج کنند چرا که خانواده‌شان را اذیت می‌کنند (می‌خندد)!

مواضع من دوگانه نیست. من منتقد هر دو طیف هستم و حتی منتقد خودم هم هستم. اساساً اگر نقد را از جامعه‌ای حذف کنید، فساد ایجاد می‌شود. حتی یک پدر اگر در یک خانواده بخواهد هر کاری که دلش خواست بکند، یکجایی به دیکتاتوری می‌رسد و پیش خودش هم احساس می‌کند همه اعضای خانواده راضی هستند

مواضع من دوگانه نیست. من منتقد هر دو طیف هستم و حتی منتقد خودم هم هستم. اساساً اگر نقد را از جامعه‌ای حذف کنید، فساد ایجاد می‌شود. حتی یک پدر اگر در یک خانواده بخواهد هر کاری که دلش خواست بکند، یکجایی به دیکتاتوری می‌رسد و پیش خودش هم احساس می‌کند همه اعضای خانواده راضی هستند. باید اشتباهات این پدر را هم در همان خانواده گفت. نقد اصلاً چیز بدی نیست.

آن چیزی که در ابتدای همین گفتگو درباره رصد نظرات مخالفم گفتم، بابت همین مسئله بود. باید گاهی ببینم آیا دارم خارج از خط حرکت می‌کنم یا درست پیش می‌رود. در عرصه کارگردانی از جایی به بعد از طریق همین نقدها متوجه شدم که گویی در چند سال گذشته خارج از خط حرکت کرده‌ام. حضور در سنندج و خلوت دوساله‌ای که آنجا داشتم باعث شد به خودم بازگردم و به این سوال فکر کنم که لطیفی تو اصلاً برای چه فیلم می‌سازی؟ با خودم گفتم یا نساز و اجازه بده فیلمسازان جوان بسازند، یا اگر می‌خواهی بسازی، با همان انرژی جوانی‌ات پای کار برو نه اینکه برای پول بخواهی کاری را انجام دهی. به خودم نهیب زدم که باید خودت را خرج کارت کنی.

من در سن ۶۰ سالگی برای ساخت «غریب» سرمای ۹ درجه زیر صفر را تجربه کردم و شب تا صبح کار کردم. با خودم می‌گفتم تو نباید به خاطر سرمای هوا، کارت را سرسری انجام دهی. اینجاست که می‌گویم همه ما باید نقد شویم. ساخت «غریب» با توجه به امکاناتی که داشتیم چیزی شبیه معجزه بود و معجزه مهمتر به نظر من ساخته شدن «سنجرخان» است! من با همین بودجه فیلم «غریب»، ۲۴ قسمت سریال تاریخی ساخته‌ام و این واقعاً غیرقابل‌باور است! در عین اینکه این میزان هم مورد اذیت و آزار مدیران قرار گرفته‌ام.

* یکی از حواشی فیلم «غریب» در فرآیند حضور در جشنواره غیبت نام بابک حمیدیان در فهرست نامزدهای بهترین بازیگری بود که در همان ایام جشنواره هم مورد سوال رسانه‌ها قرار گرفت.

معتقدم این یک موضع‌گیری کاملاً سیاسی است و دلیلش هم این است که جشنواره در روزهای عجیب و غریبی برگزار می‌شد. در آن مقطع موضع‌گیری‌هایی علیه جشنواره بود و بسیاری از بچه‌ها تحت تأثیر فشارهای بیرونی قرار داشتند. خیلی از بازیگران به‌رغم میل باطنی خود برای حضور در جشنواره، ناگزیر می‌شدند که حضور نداشته باشند. مثل مورد کیومرث پوراحمد که خودش اعلام کرد نمی‌خواهد فیلمش در جشنواره باشد اما با نظر تهیه‌کننده‌اش فیلم به جشنواره فرستاده شد. نظر من این است که احتمالاً همین جریانات در عدم ورود نام بابک حمیدیان به فهرست نامزدهای بازیگری تأثیر داشته است.

من شخصاً معتقدم با جایزه دادن یا ندادن، چیزی به ارزش‌های بازیگری بابک حمیدیان اضافه یا از آن کم نمی‌شود. نقش‌آفرینی او به خوبی دیده شده است و حتی دو سه نفر از منتقدان منتسب به جریان اصلاح‌طلبی وقتی فیلم را دیدند، می‌گفتند نتیجه داوری جشنواره حیرت‌انگیز بوده است. درست است که بیشتر جوایز جشنواره به نام فیلم «غریب» اهدا شد اما سمت و سوی اصلی داوری‌ها را جوایزی مانند بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری معین می‌کند. شاید داوران حتی با نگاه دوستانه گفته‌اند اگر این جوایز را هم به «غریب» بدهیم، تعداد جوایزش بالا می‌رود و این برای خود فیلم بد است!

من واقعاً از آنچه پشت درهای بسته گذشته خبر ندارم و دوست هم ندارم که از آن خبر داشته باشم! من اساساً دوست دارم جشنواره فیلم فجر به‌صورت غیررقابتی برگزار شود و سال‌هاست که این نظرم را اعلام می‌کنم. چرا باید همیشه این جشنواره با دشمنی برگزار شود؟ ابتدای جشنواره همه می‌خندند اما پایانش همه ناراحت هستند غیر از یک نفر! این چه کاری است؟ چه ایرادی دارد در کنار یکدیگر محصولات یک سال سینمای ایران را ببینیم و برای هم دست بزنیم؟ به همین دلیل وقتی هم که خودم فیلمی را به جشنواره می‌دهم، ملاک برایم نتیجه داوری‌ها نیست. درباره بابک حمیدیان اما دلگیر شدم برای آنکه حتی نامزد هم نشد!

من اساساً دوست دارم جشنواره فیلم فجر به‌صورت غیررقابتی برگزار شود و سال‌هاست که این نظرم را اعلام می‌کنم. چرا باید همیشه این جشنواره با دشمنی برگزار شود؟ ابتدای جشنواره همه می‌خندند اما پایانش همه ناراحت هستند غیر از یک نفر! این چه کاری است؟

* اتفاقاً ابهام اصلی هم همین است!

این جزو حقوق بازیگر فیلمم است و اگر حق خودم بود اساساً درباره‌اش حرف هم نمی‌زدم. حتی بازی مهران احمدی را هم در این فیلم حیرت‌انگیز می‌دانم.

* در ایام بعد از جشنواره ارتباطی با بابک حمیدیان داشتید تا بدانید حس و حال خودش نسبت به این اتفاق چه بود؟

من تا همین امروز هیچ صحبتی با بابک حمیدیان نداشته‌ام. به‌نظرم بهتر بود اجازه بدهم کمی در آرامش باشد.

* کمی به عقب برویم و از ماجرای انتخاب بابک حمیدیان برای این نقش مهم بگویید. به نظر می‌رسد او خیلی فراتر از یک بازیگر، کاراکتر محمد بروجردی را درک و اجرا کرده است.

من احساس می‌کردم وقتی از بابک حمیدیان برای این نقش دعوت کنیم، به‌عنوان یک بازیگر پاسخ منفی بدهد. این انتظار را واقعاً داشتم. اما وقتی پیشنهاد مطرح شد متوجه شدیم او سال‌ها در انتظار ایفای این نقش بوده است. خودش می‌گفت، سال‌ها هر بار از اتوبان کردستان رد می‌شده و تصویر شهید بروجردی را می‌دیده، دوست داشته است نقش او را بازی کند و وقتی این پیشنهاد را دادیم حتی شوک شده بود که واقعاً آرزویش برآورده شده است.

بابک بلادرنگ این پیشنهاد را پذیرفت و همه چیز از اینجا آغاز شد. او طوری با این نقش ارتباط برقرار کرد که در لحظاتی از پشت صحنه اگر دوربین می‌گذاشتم و حال و هوای او را ضبط می‌کردم، کسی باور نمی‌کرد که او بابک حمیدیان است. گویی اصلاً متوجه اتفاقاتی که قرار بود با آن مواجه شود و مثلاً لباس خاکی یا گلی شود، نبود. حتی در تمرینات مربوط به پیش از آغاز کار مدام پیشنهادهایی را مطرح می‌کرد و مدام با خودش کار می‌کرد. با نزدیکان شهید ارتباط نزدیک گرفت تا به نقش برسد. در حین ضبط هم خیلی نیازی به هدایت و کارگردانی من نداشت و عموماً درست نقشش را ایفا می‌کرد. بروجردی فیلم «غریب» را به معنای واقعی بابک حمیدیان خلق کرد.

* اشاره‌ای داشتید درباره سکانس‌های اضافه فیلم «غریب» که برای اکران عمومی آن را کوتاه کردید. امکان دارد با افزود آن سکانس‌ها فیلم در قالب مینی‌سریال در شبکه خانگی عرضه شود؟

امیدوارم این اتفاق بیفتد. البته باید ببینید آقای عنقا چقدر می‌تواند بودجه به این کار اختصاص دهد. چراکه این سکانس‌ها زمانی حذف شده است که به صداگذاری و موسیقی نرسیده بودیم و استفاده از آن‌ها نیاز به هزینه‌های پس‌تولید مجدد دارد. امید دارم این هزینه تأمین شود و روایت ۱۶۰ دقیقه‌ای ما در قالب چهار قسمت ۴۰ دقیقه‌ای تبدیل به یک مینی‌سریال شود.

* نکته‌ای درباره مواد تبلیغاتی فیلم مطرح بود مبنی‌بر اینکه چرا آن‌گونه که باید به‌خصوص در پوسترهای اولیه و تیزرهای فیلم روی شخصیت محمد بروجردی به‌عنوان یک فرمانده جنگ تأکید نشده و حتی در برخی پوسترها شاهد حضور این کاراکتر با لباس شخصی هستیم. تعمدی در این نگاه در تبلیغات فیلم داشتید؟

فرآیند عرضه یک فیلم دو بخش کاملاً مجزا دارد، یکی تهیه و دیگری پخش. پخش اساساً کار خودش را می‌کند و دفتر پخش شاید نظر بخواهد اما طبیعتاً ریزه‌کاری‌ها و ایده‌هایی هم برای کار خودش دارد. ابتدا حتی خیلی روی فضای جنگی فیلم هم مانور نمی‌دادند. در عین حال معتقدم امروز، کسی که به سینما می‌رود خیلی دیگر به پوستر و سردر سینما کاری ندارد. یا درباره فیلم دهان‌به‌دهان چیزهایی شنیده یا در شبکه‌های اجتماعی درباره آن خوانده است و می‌داند قرار است چه فیلمی را در سینما ببیند. در فرآیند طراحی تبلیغات فیلم، کارگردان کنار است و شاید صرفاً نظراتی از من گرفته باشند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تفاوت نگاه مهرجویی و زنده یاد پوراحمد برای ساخت «مهمان مامان» – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موزه سینما، کارگاه «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» با حضور علی اکبر قاضی نظام فیلمنامه نویس و استاد دانشگاه و جابر قاسمعلی فیلمنامه‌نویس به صورت جداگانه در موزه سینمای ایران برگزار شد.

در کارگاه اول که در سالن تمدن موزه سینما برگزار شد، علی اکبر قاضی نظام گفت: کتابی به اسم «بنویس تا اتفاق بیافتد» نوشته شده است که پیشنهاد می‌کنم آن را بخوانید زیرا من معتقدم تا ننویسید هیچ اتفافی نمی‌افتد به عنوان مثال، اگر بگوییم خلق ایده، در همان لحظه باید بتوانیم درباره آن بنویسیم و شروع به خواندن کنیم و نقطه نظرات دیگران را بپرسیم تا متوجه شویم که آیا ایده مورد نظرمان برای ساخت فیلم سینمایی مناسب است یا نیست.

وی با بیان اینکه بهترین فیلم‌های سینمایی دنیا اقتباسی بوده اند، افزود: شما که امروز در موزه سینما سر کلاس من حضور دارید در واقع همکار فیلمنامه نویس من هستید و رابطه استاد شاگردی بین ما وجود ندارد. باید سعی کنیم زیاد بخوانیم و به این نقطه برسیم که خوانده‌هایمان اجازه می‌دهد وارد سینما شویم و یا می‌توانند از روی ایده ما برداشت کنند و فیلمنامه بنویسند.

چرا کیومرث پوراحمد «مهمان مامان» را نساخت؟

قاضی نظام با بیان اینکه باید توجه داشته باشیم که نگاه‌ها و دیدگاه‌ها در مواجهه با قصه‌ها متفاوت است، بیان کرد: ممکن است قصه‌ای از دید من خوب نباشد اما از دید شما مناسب باشد و بتوانید آن را تبدیل به فیلمنامه کنید. یادم می‌آید از زنده یاد کیومرث پوراحمد سوال کردند این همه «قصه‌های مجید» را کار کردی، فکر نکردی که شاید بتوانی «مهمان مامان» داریوش مهرجویی را بسازی؟ و پوراحمد در پاسخ گفته بود اتفاقا آن را خواندم و فکر نمی‌کردم از آن فیلمنامه دربیاید اما وقتی مهرجویی آن را ساخت متوجه شدم فیلمنامه محکمی از آن درآورده است. بنابراین تفاوت نگاه در اینجا مشخص می‌شود که مهرجویی می‌تواند «مهمان مامان» را بسازد که فیلم قشنگ و جذابی است که به ذهن پوراحمد نرسیده بود اما کارهای دیگر هوشنگ مرادی کرمانی را توانست به بهترین شکل بسازد.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: با فیلمنامه نویسان دیگر دائم صحبت کنید تا تجربیاتشان را در اختیار شما قرار دهند. من هنوز هم اگر فرصت داشته باشم در کلاس فیلمنامه نویسان دیگر شرکت و از تجربیات آنها استفاده می کنم زیرا امکان دارد نکته جدیدی بگویند که برای من مفید باشد. یادم می‌آید در باشگاه فیلمنامه نویسان ماهی یکبار جلسه تشکیل می‌دادیم و فرید مصطفی که در دانشگاه استاد ما بود در آن جلسات حضور داشت. مصطفوی حرف قشنگی زد که من هیچ جا آن‌ را نشنیده بودم؛ می‌گفت مواردی که در کلاس‌های مختلف فیلمنامه نویسی می‌خوانید همه درست است اما نکته مهم این است که آنها باید ملکه ذهن شود تا در فیلمنامه‌ها از آنها استفاده کنید که حرف بسیار درست و منطقی بود.

تفاوت نگاه مهرجویی و زنده یاد پوراحمد برای ساخت «مهمان مامان»

وی بیان کرد: روزی استاد دانشگاهم احمد ضابطی جهرمی کلاس تدوین گذاشته بود و من در کلاس او حضور پیدا کردم در حالی که در همان زمان با او داور فیلمنامه بودیم و زمانیکه من را دید گفت اینجا چه می‌کنی که در پاسخ به او گفتم آمده‌ام تا یاد بگیرم زیرا برایم مهم است که بدانم از تدوین در فیلمنامه چه استفاده‌هایی می‌شود تا وقتی فیلمنامه می نویسم به تدوین هم دقت داشته باشم.

نقطه آغاز هر فیلمی با فیلمنامه نویس است

در کارگاه دوم که توسط جابر قاسمعلی برگزار شد، وی گفت: در سینما با حرفه‌های مختلفی مواجه هستیم که وقتی می‌خواهند کار کنند همیشه یک چیزی در اختیار دارند به عنوان مثال، تهیه کننده، فیلمنامه دارد که بر اساس آن عوامل را انتخاب می‌کند، کارگردان برای شروع کار فیلمنامه دارد، بازیگرها برای نقش خود متنی دارند که بر اساس آن نقش خود را تحلیل می‌کنند و … تنها کسی که برای شروع هیچ چیزی ندارد فیلمنامه‌نویس است درحالی که نقطه آغاز هر فیلمی با فیلمنامه‌نویس است. فیلمنامه نویس از ایده شروع می‌کند و ایده‌هایی که فیلمنامه‌نویس برای شروع یک کار انتخاب می‌کند معمولا از راه‌های مختلفی استخراج می شوند

وی عنوان کرد: یکی از راه‌های یافتن ایده، تجربه‌های شخصی خود آدم است و در این میان خواب‌ها خیلی مهم هستند به همین دلیل پیشنهاد می‌کنم خواب‌هایتان را بنویسید. خیلی وقت‌ها از خواب‌های شما قصه‌های عجیبی درمی‌آید. اینگمار برگمان فیلم «ساعت گرگ و میش» را بر اساس خوابی که دیده بود ساخت.

قاسمعلی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به اینکه تیترها معمولا عنوان ثابتی دارند، گفت: به عنوان مثال، اعتیاد یک تیتر است که درباره آن فیلم‌های زیادی ساخته شده است که هیچ ربطی هم به هم ندارند. تیتر «گوزن‌ها»ی مسعود کیمیایی اعتیاد است، «خون‌بازی» رخشان بنی اعتماد هم درباره اعتیاد است اما قصه‌های آنها هیچ ربطی بهم ندارند. موضوعاتی مانند طلاق، ازدواج، تولد و … تیترهایی هستند که بر مبنای آنها فیلم‌های ایرانی و خارجی زیادی ساخته شده است که عمدتا هیچ ربطی به هم ندارند. باید توجه داشت وقتی چند نفر یک تیتر را دستمایه ساخت فیلم قرار می‌دهند بدین معنا نیست که همگی به یک نتیجه مشترک می‌رسند زیرا نتایج بر اساس دیدگاه‌ها، شخصیت‌ها، سلایق، پیشینه و … متفاوت خواهد بود.

فیلم «نیاز» برای یک عمر تاریخ سینمای ما کافی است

وی با بیان اینکه کیانوش عیاری در اوایل دهه ۷۰ فیلمی به نام «آبادانی ها» را ساخته است، گفت: عیاری درباره ایده اولیه ساخت این فیلم گفته بود یکی از دوستانش ماشین پیکانی داشت که با آن مسافرکشی می‌کرد و تنها وسیله گذران زندگی او بود، ماشین او را می‌دزدند که البته بعد از مدتی پیدا می‌شود. عیاری می‌گفت به فکرش رسیده بود که اگر این آدم در ۴ ماهی که ماشین نداشت برای گذران زندگی ماشین دیگری را می‌دزدید چه اتفاقی می‌افتاد؟ این همان بحثی است که می‌گویم جایی که واقعیت تمام می‌شود، داستان شروع می‌شود.

قاسمعلی با اشاره به حضور علی اکبر قاضی نظام که در کارگاه وی در موزه سینما حضور داشت، گفت: بارها گفته‌ام قاضی نظام یک فیلم به نام «نیاز» دارد که برای یک عمر تاریخ سینمای ما کافی است زیرا فیلم بسیار خوبی است. در این فیلم دعوا بین ۲ پسر است که می‌خواهند یک شغل را حفظ کنند و هر ۲ به آن شغل نیاز دارند. تبدیل غیرممکن به ممکن در فیلم این است که علی که به کار بسیار نیاز دارد مانند ریک در فیلم «کازابلانکا» عمل می‌کند وقتی زندگی رضا کارگر آذری را می‌بیند، متوجه می‌شود او به کار نیازمندتر است و خودش را کنار می‌کشد. شخصیت، ماجرا، حرکت سه مولفه‌ای هستند که در این فیلم به خوبی دیده می‌شود.

جلسه دوم کارگاه جابر قاسمعلی روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ساعت ۱۴ و علی اکبر قاضی نظام روز چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ساعت ۱۴ در موزه سینما برگزار می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

حساسیت دوستان کاتولیک‌تر از پاپ روی «غریب»/ ما می‌دانیم درد کجاست – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

خبرگزاری مهر– گروه هنر- محمد صابری، زهرا منصوری: محمدحسین لطیفی به همان اندازه که در تمام این سال‌های فعالیت و فیلم‌سازی‌اش از حاشیه گریزان بوده، در کلام و موضع‌گیری، صریح است و اهل محاسبه درباره سود و زیان گفته‌هایش نیست!

لطیفی در بخش ابتدایی این گفتگوی مشروح که به بهانه اکران فیلم سینمایی «غریب» صورت گرفت به نکات مهمی درباره فرآیند ایده‌پردازی و اکران این فیلم سینمایی در شرایط این روزهای سینمای ایران اشاره کرد و مشخصاً درباره محتوای انتقادی «غریب» سخن گفت و اعلام کرد از اینکه طیفی از مسئولان امروز، فیلمش را دوست دارند، متعجب است.

فیلم سینمایی «غریب» با ورود رسمی به چرخه اکران آنلاین از چهارشنبه هفته گذشته عملاً به کار خود در اکران عمومی سینماها پایان داد و می‌توان گفت پرونده این فیلم با فروش ۱۰ میلیارد تومانی بسته شده است اما لطیفی در این مصاحبه تأکید کرد که تنها بستر ارتباطی فیلم خود با مخاطبان بالقوه‌اش را اکران عمومی نمی‌داند و به ماندگاری «غریب» بسیار امیدوار است.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخش دوم گفتگو ما با کارگردان فیلم «غریب» است که بیشتر رویکردهای محتوایی این فیلم سینمایی در بازنمایی تصویری از شهید محمد بروجردی را مورد توجه قرار داده است.

* در بخشی از صحبت‌های خود به تحول شخصیت محمد بروجردی در سال‌های بعد از انقلاب و در نظر گرفتن همه وجوه شخصیتی او در قبل و بعد از تحول برای رسیدن به برداشت درست از این شخصیت اشاره کردید. فارغ از این ماجرا و از منظر خودتان به‌عنوان راوی، با ارجاع به همان مثالی که درباره احتمال سانسور بخش‌هایی از نامه امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر در رسانه‌های امروز به آن اشاره داشتید، آیا وجوهی آرمانی از شخصیت شهید بروجردی وجود داشت که به دلیل برخی تعارضات با آنچه امروز به‌عنوان نگاه رسمی در برخی سطوح مدیریتی وجود دارد، آن را نادیده گرفته باشید تا دچار سانسور شود؟

نه. در چارچوبی که تصمیم گرفته بودیم باید در قالب فیلم روایت کنیم، هر آنچه فکر می‌کردیم درست است را گفتیم اما خاطرم هست در طول کار بارها به‌صورت حضوری و یا تلفنی از سر صحنه به حامد عنقا می‌گفتم، «حامد حواست به کار هست؟» می‌گفت: نترس! می‌گفتم: «حامد این‌ها را نسازیم و بعد از فیلم دربیاورند؟» حتماً می‌فهمید نگرانی‌ام بابت کدام بخش‌های فیلم است. همان زمان می‌گفتم اگر بخواهند این‌ها را از فیلم خارج کنند، روایت‌مان اخته می‌شود. من واقعاً این نگرانی‌ها را داشتم. در عین حال همین اندازه را توانستیم روایت کنیم.

محمد بروجردی در راه‌پله با کسی صحبت می‌کرد و فرمانی می‌داد، او می‌گفت: «محمد نمی‌شه!» و بروجردی در پاسخ می‌گفت: «نمی‌شه واسه سوسنه!» این دوستان کاتولیک‌تر از پاپ از شنیدن این دیالوگ قاطی کرده بودند و می‌گفتند ای‌وای، بیایید ببینید که دارد بروجردی‌ای می‌سازند که می‌گوید «نمی‌شه واسه سوسنه!»

در یکی از سکانس‌ها، صرفاً به‌دلیل اصلاح ریتم کار، بخشی را کات زدیم و از فیلم خارج کردیم که الان در نسخه فعلی نیست. اما خاطرم هست زمانی که این سکانس را گرفته بودیم، عده‌ای از دوستان کاتولیک‌تر از پاپ که معتقد بودند شهید در آسمان به دنیا آمده و در آسمان هم باقی مانده و هیچ ارتباطی با زمین ندارد، نسبت به این دیالوگ خاص واقعاً حساس شده بودند.

این دیالوگ مربوط به صحنه‌ای بود که محمد بروجردی در راه‌پله با کسی صحبت می‌کرد و فرمانی می‌داد، او می‌گفت: «محمد نمی‌شه!» و بروجردی در پاسخ می‌گفت: «نمی‌شه واسه سوسنه!» این دوستان کاتولیک‌تر از پاپ از شنیدن این دیالوگ قاطی کرده بودند و می‌گفتند ای‌وای، بیایید ببینید که دارد بروجردی‌ای می‌سازند که می‌گوید «نمی‌شه واسه سوسنه!».

کسی هم نبود به این دوستان بگوید عزیزان من تا دو سال قبل از آنچه در فیلم شاهد هستیم، همه مردم این عبارت را به‌کار می‌بردند و بروجردی هم یکی از همان مردم بوده است. چرا فکر می‌کنید نباید بگوید «نمی‌شه واسه سوسنه!» البته من خودم به دلیل اصلاح ریتم بخش مربوط به این دیالوگ را کات زده‌ام اما می‌خواهم بگویم خیلی‌ها نسبت به این جزییات حساس بودند…

* فکر می‌کنید اگر خودتان حذف نمی‌کردید، سانسور نمی‌شد؟!

نه. کسی این‌ها را درنمی‌آورد و سانسور نمی‌شود؛ «نمی‌شه واسه سوسنه» دیگر!

حساسیت دوستان کاتولیک‌تر از پاپ روی «غریب»/ ما می‌دانیم درد کجاست

* ارجاعات و اشاراتی به‌خصوص در برخی سکانس‌ها و دیالوگ‌های فیلم هست که گویی در فیلم گنجانده شده تا مخاطب آن را با شرایط امروز تطبیق دهد. مانند سکانس مربوط به امر به معروف و بیدار کردن مردم برای نماز صبح که شاید برای برخی مخاطبان یادآور تندروی‌هایی مانند ماجرای سطل ماست در وقایع اخیر باشد. یا آن دیالوگ درخشان که می‌گوید «من بلدم بجنگم اما ابتدا باید بدانم با چه کسی می‌جنگم؟» که یادآور دوقطبی‌ها و دشمنی‌های بی‌حاصل این روزها در جامعه است. محاسبه‌ای برای این ارجاعات در متن فیلم داشتید؟

صادقانه می‌گویم که هر آن چیزی که در فیلم می‌بینید، مربوط به فیلمنامه اولیه است. اساساً نقطه شروع این اعتراضات و اتفاقات سال گذشته، دقیقاً روز نهم و یا دهم آغاز فیلمبرداری «غریب» بود. ما کار را با همین فیلم‌نامه آغاز کرده بود و واقعاً اینگونه نبود که بخواهیم براساس اتفاقات، تغییری در آن بدهیم. می‌توان گفت برخی از این صحنه‌ها، پیشگویی‌های حامد عنقا در مقام فیلمنامه‌نویس بوده است. این‌ها نکاتی بود که از ابتدا در فیلمنامه وجود داشت.

جامعه‌ای که بیش از ۵۰۰ هزار نفر در آن، ۱۰۰ میلیون تومان پول واریز می‌کنند برای خرید ماشینی که اصلاً نمی‌دانند چه هست، همان جامعه‌ای است که فکر می‌کند اگر اسنپ سوار نشود و یا پول آب و برقش را نپردازد، به دولت زیان مالی زده است! این‌ها همه از جنس یک دوگانگی در جامعه است

همین نکته هم کافی است که بگوییم ای کاش سیاستمداران، کمی بیشتر حواس‌شان به هنرمندان باشد و بپذیرند که گاهی هنرمندان می‌توانند پیشگویانه‌تر از شما حرکت کنند. هنرمندان می‌دانند که درد کجاست. گاهی شاید اگر حرف هنرمندان را بشنوید و گوش دهید، شاید جلوی خیلی از اتفاقات و آسیب‌ها گرفته شود. اما متأسفانه هنرمندان را کنار گذاشته‌اید و مدام خودتان تصمیم می‌گیرید و عمل می‌کنید. برخورد گروهی از مسئولان به معنای واقعی کلمه زورگویانه شده است. «زور» هیچ‌گاه خوب نیست. حتی اگر پدری به فرزندانش زور بگوید، اگر پسر یا دخترش خیلی او را دوست داشته باشند، خانه‌اش را ترک می‌کنند!

البته من به‌عنوان فیلمساز، تا دل‌تان بخواهد نسبت به همین جامعه امروز هم نقد دارم. درست است که گاهی در کلام مسئولان را مورد انتقاد قرار می‌دهیم، اما چرا نباید جامعه‌ام را نقد کنم؟ جامعه‌ای که بیش از ۵۰۰ هزار نفر در آن، ۱۰۰ میلیون تومان پول واریز می‌کنند برای خرید ماشینی که اصلاً نمی‌دانند چه هست، همان جامعه‌ای است که فکر می‌کند اگر اسنپ سوار نشود و یا پول آب و برقش را نپردازد، به دولت زیان مالی زده است! این‌ها همه از جنس یک دوگانگی در جامعه است. بخشی از مردم این جامعه دوست دارند با کار نکرده به پول برسند. این جامعه نمی‌تواند خودش را با جامعه ژاپن یا هر جامعه دیگری که کار و ارزش افزوده در آن اصل است، مقایسه کند.

دارم درباره کلیت صحبت می‌کنم و با معدود افرادی که اهل کار آفرینی هم هستند، کاری ندارم. اکثریت جامعه جوانان امروزمان، می‌خواهند در کمتر از دو سال، همه چیز داشته باشند. از آن طرف هم مسئولان به گونه‌ای عمل می‌کنند که حتی کسی که کار هم می‌کند، اگر ۳۰ سال بدود، نتواند یک ماشین برای خودش بخرد. به همین دلایل است که معتقدم اصلی‌ترین دلیل التهابات جامعه امروز ما، اقتصاد است. شاید بهانه‌هایی مانند حجاب و یا موارد دیگر هم مطرح شود اما بحث اصلی، همچنان اقتصاد است.

* اشاره خوبی به رویکرد نقادانه‌تان نسبت به جامعه و به تعبیری مردم داشتید. اگر بخواهیم از منظر شخصیت‌پردازی، کاراکترهای فیلم «غریب» را تحلیل کنیم، می‌توان هر یک را نمادی از یک گروه قلمداد کرد که در میان آن‌ها کاراکتر کژال با بازی پردیس پورعابدینی گویی مردمی را نمایندگی می‌کند که همان‌طور که در یکی از دیالوگ‌های خود می‌گوید، فارغ از هر زنده‌باد و مرده‌باد، فقط می‌خواهد زندگی کند؛ در یک نمای عمومی چرا حضور این «مردم عادی» در روایت «غریب» این اندازه اندک است و گویی به‌خصوص در میانه فیلم زیر سایه باقی جریانات در فیلم فراموش می‌شود؟

مجموع سکانس‌های کژال ۲۳ یا ۲۲ سکانس بود. اتفاقاً اخیراً گلایه‌هایی هم از قول حسام محمودی عزیز خواندم که درباره سهم اندک حضورش در فیلم بود. (توضیح مهر: در زمان انجام این مصاحبه زنده‌یاد محمودی هنوز در قید حیات بود و گلایه‌هایش درباره «غریب» تبدیل به تیتر رسانه‌ها شده بود) اصل ماجرا این است که این فیلم از ابتدا قرار بود روایت‌گر محمد بروجردی باشد و طبیعتاً نقش اول فیلم اوست‌. همه چیز باید در خدمت این شخصیت باشد و برای همین سهم پردیس این اندازه می‌شود. اما معتقدم در بزنگاه‌های درستی او را می‌بینیم.

وقتی داستان سراغ روایت جنگ می‌رود، دیگر جایی برای این کاراکتر نیست. از طرف دیگر حتی اگر بخواهیم همان نگاه نمادین را هم به این کاراکتر داشته باشیم، واقعیت این است که این مردم در واقعیت هم همین‌اندازه مهجور هستند. من نزدیک دو سال و نیم با مردم کردستان و در سنندج زندگی کرده‌ام. پیش از آنکه بخواهم «غریب» را بسازم و به بهانه ساخت سریال «سنجرخان» در آنجا زندگی کردم و از حدود دو سال و نیم، شاید فقط برای سه ماه در تهران بودم. باقی آن را در سنندج و نفس‌به‌نفس مردم کرد، سپری کردم. این مردم روزهای سختی که سپری کرده‌اند را فراموش نمی‌کنند. مردمی که در اوج درگیری‌ها حرف‌شان این بود که ما فقط می‌خواهیم نفس بکشیم اما ناگهان سروکله یک گروهک پیدا می‌شد و زندگی آن‌ها را به غارت می‌برد، از آن طرف گروه دیگری برای مقابله با آن گروهک می‌آمد. آن‌ها شرایطی داشتند که به معنای واقعی از جنگ ناراضی بودند و دوست نداشتند ادامه داشته باشد. این قشر، مردم زیادی بودند که نه آن زمان دیده شدند و نه امروز دیده می‌شوند.

این‌ها به ایرانی بودن خود افتخار می‌کنند اما نسبت به برخی اتفاقات دل‌چرکین شده‌اند. در فیلم دیالوگی هست که می‌گوید «عمر ظلم به کردستان به پدربزرگ‌های ما می‌رسد» چون واقعاً از زمان رضاخان در حق این جماعت ظلم شده و سوال این است که چرا؟ چرا بعد از ۴۲ سال از انقلاب هنوز برخی از مردم کردستان باید از امکانات اولیه محروم باشند. به‌خدا همه این‌ها درد است. چرا در مسیر کارآفرینی و احداث کارخانه در این استان گاهی سنگ‌اندازی‌هایی می‌شود که جلوی ایجاد اشتغال گرفته شود و جوان‌ها به سمت کول‌بری بروند؟ مردم در این مناطق چرا باید ناراضی باشند؟ این‌ها نقدهای اساسی است. ریشه همه این نارضایتی‌ها هم اقتصاد است.

حساسیت دوستان کاتولیک‌تر از پاپ روی «غریب»/ ما می‌دانیم درد کجاست

* شما در این مصاحبه انتقادهای صریحی را مطرح می‌کنید. به‌عنوان یک فیلمساز، فیلم خود را هم یک اثر منتقدانه می‌دانید؟

من در فیلم «غریب» هم منتقد هستم. اگر محمد بروجردی زمانی یکی از مسئولان جمهوری اسلامی بوده است، پرداختن به او و تکریم او به این معنا نیست که نقدی به مسئولان امروز جمهوری اسلامی ایران وارد نیست. محسن مخملباف در این مملکت زمانی جایگاهی داشت و امروز وضعیت دیگری دارد. مسعود ده‌نمکی زمانی به‌گونه‌ای رفتار می‌کرد و پنج سال بعدش به‌کل تغییر کرد. شما یک جامعه را در هر دهه می‌توانید تحلیل کنید و به چالش بکشید. به من نوعی نمی‌توانید بگویید چرا ۴۰ سال پیش ازدواج کرده‌ای در حالی که امروز اعتقاد داری هنرمندان نباید ازدواج کنند چرا که خانواده‌شان را اذیت می‌کنند (می‌خندد)!

مواضع من دوگانه نیست. من منتقد هر دو طیف هستم و حتی منتقد خودم هم هستم. اساساً اگر نقد را از جامعه‌ای حذف کنید، فساد ایجاد می‌شود. حتی یک پدر اگر در یک خانواده بخواهد هر کاری که دلش خواست بکند، یکجایی به دیکتاتوری می‌رسد و پیش خودش هم احساس می‌کند همه اعضای خانواده راضی هستند

مواضع من دوگانه نیست. من منتقد هر دو طیف هستم و حتی منتقد خودم هم هستم. اساساً اگر نقد را از جامعه‌ای حذف کنید، فساد ایجاد می‌شود. حتی یک پدر اگر در یک خانواده بخواهد هر کاری که دلش خواست بکند، یکجایی به دیکتاتوری می‌رسد و پیش خودش هم احساس می‌کند همه اعضای خانواده راضی هستند. باید اشتباهات این پدر را هم در همان خانواده گفت. نقد اصلاً چیز بدی نیست.

آن چیزی که در ابتدای همین گفتگو درباره رصد نظرات مخالفم گفتم، بابت همین مسئله بود. باید گاهی ببینم آیا دارم خارج از خط حرکت می‌کنم یا درست پیش می‌رود. در عرصه کارگردانی از جایی به بعد از طریق همین نقدها متوجه شدم که گویی در چند سال گذشته خارج از خط حرکت کرده‌ام. حضور در سنندج و خلوت دوساله‌ای که آنجا داشتم باعث شد به خودم بازگردم و به این سوال فکر کنم که لطیفی تو اصلاً برای چه فیلم می‌سازی؟ با خودم گفتم یا نساز و اجازه بده فیلمسازان جوان بسازند، یا اگر می‌خواهی بسازی، با همان انرژی جوانی‌ات پای کار برو نه اینکه برای پول بخواهی کاری را انجام دهی. به خودم نهیب زدم که باید خودت را خرج کارت کنی.

من در سن ۶۰ سالگی برای ساخت «غریب» سرمای ۹ درجه زیر صفر را تجربه کردم و شب تا صبح کار کردم. با خودم می‌گفتم تو نباید به خاطر سرمای هوا، کارت را سرسری انجام دهی. اینجاست که می‌گویم همه ما باید نقد شویم. ساخت «غریب» با توجه به امکاناتی که داشتیم چیزی شبیه معجزه بود و معجزه مهمتر به نظر من ساخته شدن «سنجرخان» است! من با همین بودجه فیلم «غریب»، ۲۴ قسمت سریال تاریخی ساخته‌ام و این واقعاً غیرقابل‌باور است! در عین اینکه این میزان هم مورد اذیت و آزار مدیران قرار گرفته‌ام.

* یکی از حواشی فیلم «غریب» در فرآیند حضور در جشنواره غیبت نام بابک حمیدیان در فهرست نامزدهای بهترین بازیگری بود که در همان ایام جشنواره هم مورد سوال رسانه‌ها قرار گرفت.

معتقدم این یک موضع‌گیری کاملاً سیاسی است و دلیلش هم این است که جشنواره در روزهای عجیب و غریبی برگزار می‌شد. در آن مقطع موضع‌گیری‌هایی علیه جشنواره بود و بسیاری از بچه‌ها تحت تأثیر فشارهای بیرونی قرار داشتند. خیلی از بازیگران به‌رغم میل باطنی خود برای حضور در جشنواره، ناگزیر می‌شدند که حضور نداشته باشند. مثل مورد کیومرث پوراحمد که خودش اعلام کرد نمی‌خواهد فیلمش در جشنواره باشد اما با نظر تهیه‌کننده‌اش فیلم به جشنواره فرستاده شد. نظر من این است که احتمالاً همین جریانات در عدم ورود نام بابک حمیدیان به فهرست نامزدهای بازیگری تأثیر داشته است.

من شخصاً معتقدم با جایزه دادن یا ندادن، چیزی به ارزش‌های بازیگری بابک حمیدیان اضافه یا از آن کم نمی‌شود. نقش‌آفرینی او به خوبی دیده شده است و حتی دو سه نفر از منتقدان منتسب به جریان اصلاح‌طلبی وقتی فیلم را دیدند، می‌گفتند نتیجه داوری جشنواره حیرت‌انگیز بوده است. درست است که بیشتر جوایز جشنواره به نام فیلم «غریب» اهدا شد اما سمت و سوی اصلی داوری‌ها را جوایزی مانند بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری معین می‌کند. شاید داوران حتی با نگاه دوستانه گفته‌اند اگر این جوایز را هم به «غریب» بدهیم، تعداد جوایزش بالا می‌رود و این برای خود فیلم بد است‌!

من واقعاً از آنچه پشت درهای بسته گذشته خبر ندارم و دوست هم ندارم که از آن خبر داشته باشم! من اساساً دوست دارم جشنواره فیلم فجر به‌صورت غیررقابتی برگزار شود و سال‌هاست که این نظرم را اعلام می‌کنم. چرا باید همیشه این جشنواره با دشمنی برگزار شود؟ ابتدای جشنواره همه می‌خندند اما پایانش همه ناراحت هستند غیر از یک نفر! این چه کاری است؟ چه ایرادی دارد در کنار یکدیگر محصولات یک سال سینمای ایران را ببینیم و برای هم دست بزنیم؟ به همین دلیل وقتی هم که خودم فیلمی را به جشنواره می‌دهم، ملاک برایم نتیجه داوری‌ها نیست. درباره بابک حمیدیان اما دلگیر شدم برای آنکه حتی نامزد هم نشد!

من اساساً دوست دارم جشنواره فیلم فجر به‌صورت غیررقابتی برگزار شود و سال‌هاست که این نظرم را اعلام می‌کنم. چرا باید همیشه این جشنواره با دشمنی برگزار شود؟ ابتدای جشنواره همه می‌خندند اما پایانش همه ناراحت هستند غیر از یک نفر! این چه کاری است؟

* اتفاقاً ابهام اصلی هم همین است!

این جزو حقوق بازیگر فیلمم است و اگر حق خودم بود اساساً درباره‌اش حرف هم نمی‌زدم. حتی بازی مهران احمدی را هم در این فیلم حیرت‌انگیز می‌دانم.

* در ایام بعد از جشنواره ارتباطی با بابک حمیدیان داشتید تا بدانید حس و حال خودش نسبت به این اتفاق چه بود؟

من تا همین امروز هیچ صحبتی با بابک حمیدیان نداشته‌ام. به‌نظرم بهتر بود اجازه بدهم کمی در آرامش باشد.

* کمی به عقب برویم و از ماجرای انتخاب بابک حمیدیان برای این نقش مهم بگویید. به نظر می‌رسد او خیلی فراتر از یک بازیگر، کاراکتر محمد بروجردی را درک و اجرا کرده است.

من احساس می‌کردم وقتی از بابک حمیدیان برای این نقش دعوت کنیم، به‌عنوان یک بازیگر پاسخ منفی بدهد. این انتظار را واقعاً داشتم. اما وقتی پیشنهاد مطرح شد متوجه شدیم او سال‌ها در انتظار ایفای این نقش بوده است. خودش می‌گفت، سال‌ها هر بار از اتوبان کردستان رد می‌شده و تصویر شهید بروجردی را می‌دیده، دوست داشته است نقش او را بازی کند و وقتی این پیشنهاد را دادیم حتی شوک شده بود که واقعاً آرزویش برآورده شده است.

بابک بلادرنگ این پیشنهاد را پذیرفت و همه چیز از اینجا آغاز شد. او طوری با این نقش ارتباط برقرار کرد که در لحظاتی از پشت صحنه اگر دوربین می‌گذاشتم و حال و هوای او را ضبط می‌کردم، کسی باور نمی‌کرد که او بابک حمیدیان است. گویی اصلاً متوجه اتفاقاتی که قرار بود با آن مواجه شود و مثلاً لباس خاکی یا گلی شود، نبود. حتی در تمرینات مربوط به پیش از آغاز کار مدام پیشنهادهایی را مطرح می‌کرد و مدام با خودش کار می‌کرد. با نزدیکان شهید ارتباط نزدیک گرفت تا به نقش برسد. در حین ضبط هم خیلی نیازی به هدایت و کارگردانی من نداشت و عموماً درست نقشش را ایفا می‌کرد. بروجردی فیلم «غریب» را به معنای واقعی بابک حمیدیان خلق کرد.

* اشاره‌ای داشتید درباره سکانس‌های اضافه فیلم «غریب» که برای اکران عمومی آن را کوتاه کردید. امکان دارد با افزود آن سکانس‌ها فیلم در قالب مینی‌سریال در شبکه خانگی عرضه شود؟

امیدوارم این اتفاق بیفتد. البته باید ببینید آقای عنقا چقدر می‌تواند بودجه به این کار اختصاص دهد. چراکه این سکانس‌ها زمانی حذف شده است که به صداگذاری و موسیقی نرسیده بودیم و استفاده از آن‌ها نیاز به هزینه‌های پس‌تولید مجدد دارد. امید دارم این هزینه تأمین شود و روایت ۱۶۰ دقیقه‌ای ما در قالب چهار قسمت ۴۰ دقیقه‌ای تبدیل به یک مینی‌سریال شود.

* نکته‌ای درباره مواد تبلیغاتی فیلم مطرح بود مبنی‌بر اینکه چرا آن‌گونه که باید به‌خصوص در پوسترهای اولیه و تیزرهای فیلم روی شخصیت محمد بروجردی به‌عنوان یک فرمانده جنگ تأکید نشده و حتی در برخی پوسترها شاهد حضور این کاراکتر با لباس شخصی هستیم. تعمدی در این نگاه در تبلیغات فیلم داشتید؟

فرآیند عرضه یک فیلم دو بخش کاملاً مجزا دارد، یکی تهیه و دیگری پخش. پخش اساساً کار خودش را می‌کند و دفتر پخش شاید نظر بخواهد اما طبیعتاً ریزه‌کاری‌ها و ایده‌هایی هم برای کار خودش دارد. ابتدا حتی خیلی روی فضای جنگی فیلم هم مانور نمی‌دادند. در عین حال معتقدم امروز، کسی که به سینما می‌رود خیلی دیگر به پوستر و سردر سینما کاری ندارد. یا درباره فیلم دهان‌به‌دهان چیزهایی شنیده یا در شبکه‌های اجتماعی درباره آن خوانده است و می‌داند قرار است چه فیلمی را در سینما ببیند. در فرآیند طراحی تبلیغات فیلم، کارگردان کنار است و شاید صرفاً نظراتی از من گرفته باشند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

برپایی دومین نشست بررسی «زندگی پنهان» در سینماتک خانه هنرمندان – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، پانصد و سی‌ و پنجمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه ۱۸ اردیبهشت به نمایش فیلم «زندگی پنهان» به کارگردانی ترنس مالیک محصول سال ۲۰۱۹ اختصاص داشت و پس از نمایش فیلم نیز حسام سلامت، دانش‌آموخته دکترای جامعه‌شناسی با موضوع «آزادی اخلاقی در عصر دیکتاتوری» فیلم را تحلیل کرد، به دلیل حجم زیاد و وسعت مباحث، جلسه نیمه تمام رها شد و به هفته بعد موکول شد.

ادامه نشست تحلیل این فیلم دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود. با این توضیح که فیلم مجددا نمایش داده نخواهد شد و حسام سلامت ادامه بحث را ارائه خواهد کرد و به گفتگو با حاضران خواهد پرداخت.پ

«زندگی پنهان» داستانی واقعی درباره یک معترض باوجدان را روایت می‌کند که در جنگ جهانی دوم از مبارزه برای نازی‌ها سر باز می‌زند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«تا ۱۰ بشمار» نامزد ۲ جشنواره بین المللی شد – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

به گزارش خبرگزاری مهر، فیلم سینمایی «تا ۱۰ بشمار» به کارگردانی و تهیه کنندگی فرید ولی‌زاده و به نویسندگی کیانوش اسلامی نامزد بهترین کارگردان مرد جشنواره بین المللی فیلم پلی بک (Playback International Film Festival) منچستر انگلستان و جشنواره بین المللی فیلم بنلوکس (Benelux International Film Festival) شد.

چهارمین دوره جشنواره فیلم پلی بک منچستر انگلیس با هدف یافتن بهترین استعدادهای بین المللی و داخلی در تمامی بخش های فیلمسازان مستقل برگزار می شود.

همچنین از طرف کمیته انتخاب جشنواره بین المللی فیلم پلی بک، فیلم سینمایی«تا ۱۰ بشمار» به طور رسمی در جشنواره بین المللی فیلم بنلوکس موسوم به گالا اتحادیه فیلم اروپا ۲۰۲۳ (هلند، بلژیک، لوکزامبورگ) نامزد بهترین کارگردانی فیلم این رویداد شده است.

در نهایت برگزدیدگان هر بخش، برای ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳ (بیست و ششم آذر ماه ۱۴۰۲) در مراسمی در گرونینگن (هلند) جوایز خود را دریافت خواهند کرد.

این تازه ترین حضور بین المللی فیلم سینمایی «تا ۱۰ بشمار» در سال جاری پس از رقابت در جشنواره های بین المللی (Route ۶۶) آمریکا، (Cannes World Film Festiva) فرانسه و لیفت آف (Lift-Off) انگلستان است.

فیلم سینمایی«تا ۱۰ بشمار» سال ۱۴۰۰ در گروه سینمایی «هنر و تجربه» در سالن های سراسر کشور به نمایش در آمده است.

داستان «تا ۱۰ بشمار» روایت چند ساعت از زندگی زوجی با اختلاف سنی زیاد است که در مسیری با چالش گفتمان وارد ماراتنی مسابقه‌گونه تا شماره ۱۰ می‌شوند و نفر بازنده در این ماراتن شرط طرف مقابل را هر چه باشد باید بپذیرد.

منوچهر زنده‌دل، غزال نظر، الناز باطنی، مانیا بابایی، بهرام حسینی و امیر نظر از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

عوامل این فیلم عبارتند از طراح، تهیه‌کننده و کارگردان: فرید ولی‌زاده، نویسنده: کیانوش اسلامی، مدیر فیلمبرداری: حسین قلی‌پور، مدیر صدابرداری: مسعود حمیدیان، طراح صحنه و لباس: قاسم مربی، تدوین: سعادت بستام (TD)، آهنگساز: شهاب اکبری و جانشین تهیه و تولید: تبسم نعمتی.

همچنین موسسه فوژان فیلم پخش بین الملل این فیلم را برعهده دارد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نقد فنی اکوسیستم استارتاپی در «لاتارینو»/ مستندی با ایده‌های علمی – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

به گزارش خبرگزاری مهر، روز پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ماه از مستند «لاتارینو» به کارگردانی مجید رستگار در حوزه هنری رونمایی شد و مخاطبان علاقه‌مند به تماشای این مستند ۷۳ دقیقه‌ای نشستند.

پس از اتمام نمایش این مستند، میلاد دخانچی به عنوان مجری و کارشناس برنامه با دعوت از مجید رستگار درباره چگونگی ساخت این مستند و مراحل تولید آن سوال کرد و رستگار با بیان اینکه محتوای اصلی این مستند از قبل آماده شده بود و در واقع تولید این مستند قبل از حضور و اضافه شدن او به این پروژه به عنوان کارگردان شروع شده بود، بیان کرد: خوشحال شدم مستندی را ساختم که حرف های مهمی برای امروز ما دارد و یک مشکل و ضعف را بیان می کرد و امیدوارم این مشکلات و ضعف ها به واسطه تولید این مستند برطرف شود. من شخصا فکر می‌کنم از نظر موضوعی، یک مستند مهم را تولید کردم و امیدوارم این مستند بتواند دیده و نقد شود و خوشحالم بالاخره این پروژه به سرانجام و نتیجه رسید و می تواند مورد قضاوت قرار بگیرد.

پس از صحبت های کوتاه کارگردان این مستند، احسان تکلو کارشناس حوزه کسب و کار و حسن پناهی تهیه کننده این مستند روی سن رفتند و بحث های دخانچی با این ۲ کارشناس آغاز شد.

احسان تکلو با بیان اینکه در دهه نود فضا و جوی ایجاد شد که عده ای گمان داشتند با این مدل های استارتاپی و تزریق پول نفت می توان شرایط ویژه ای در کشور ایجاد کرد و باعث رونق اقتصادی و اشتغال زایی بالای جوانان شد، گفت: حالا پس از حدود یک دهه میب ینیم که نتیجه آن طرح ها و ایده ها به نوعی سرابی بیش نبوده است و در این حوزه اتفاق خاصی رقم نخورده است و در نهایت پول های سنگینی هزینه شده است و به خروجی مطلوب و جدی نرسیده است.

وی ادامه داد: در ابتدای دهه نود دانشکده های کارآفرینی راه افتاده بود و خیلی تصویر مثبت و اغراق شده ای از آینده ترسیم می شد که شما گمان می کردید تحولات شگرفی در راه است و قرار است اقتصاد ایران متحول شود اما حالا پس از حدود یک دهه می بینیم که از آن فضا و ترسیم آن خبری نیست و واقعیت ها آشکار شده است. در واقع ترسیم این فضا شوآفی بیش نبوده است و سبک زندگی خاصی را برای جوانان به وجود آورد اما نتیجه آن مطلوب نبوده است و هم اکنون واقعیت ها آشکار شده است.

میلاد دخانچی در ادامه صحبت های تکلو با تائید این سخنان یادآور شد: من هم حدود ۶-۷ سال قبل همین نقدها و حرف ها را قبول داشتم و در تولید برنامه هایی که داشتم همین حرف ها را زدم و از آقای ستاری که آن زمان معاون علمی رئیس جمهور بود نیز دعوت کردیم تا در برنامه ما حاضر شود و درباره ایده هایشان صحبت کنیم اما حقیقتش بعد از آن برنامه ها من متوجه شدم که ایده جدی پشت آن برنامه ها و طرح ها نبوده است و زمانی که از آقای ستاری سوال کردم سه کتاب مرتبط با این موضوع معرفی کنید یکی از کتاب هایی که معرفی کرد «نفحات نفت» رضا امیرخانی بود و من فکر می کنم جدی ترین کتابی که ایشان خوانده بود همین کتاب امیرخانی بود و از این ایده جلوتر نرفته بودند و این ها باعث شد که در نهایت به این وضعیتی که می بینید برسیم.

دخانچی تصریح کرد: این مستند حرف های جدی می زند و به نظرم می تواند به عنوان یک ایده جدی تر مطرح شود و حتی باعث سیاست گذاری شود. از این زاویه این مستند، مستند جدی و قابل تاملی است و باید درباره آن حرف زد.

در ادامه مراسم حسن پناهی به عنوان تهیه کننده این مستند با بیان اینکه دغدغه این فضا برای من از سال ها پیش وجود داشت، گفت: ما این مستند را حدود ۲-۳ سال قبل شروع کردیم و تمایل داشتیم که زودتر به نتیجه برسد.در دولت قبل و معاونت علمی قبل، دوست داشتیم کار به خروجی برسد اما به هر حال این اتفاق رخ نداد و این اثر امسال به خروجی رسید اما همچنان همین نقدها و تحلیل ها وجود دارد و امیدوارم باعث اصلاح روندها و شرایط شود و باعث شود عده ای به فکر اصلاح وضعیت بیفتند.

در پایان این مراسم مفصل و طولانی، بعد از رونمایی از پوستر این اثر، عوامل سازنده آن و مهمانان برنامه پوستر این مستند را امضا کردند.

پس از اتمام مراسم، سید مهدی دزفولی معاون جریانسازی مرکز مستند سفیرفیلم با بیان اینکه این مستند از هفته آخر اردیبهشت ماه جاری در دانشگاه ها اکران خواهد شد، عنوان کرد: مرکز مستند سفیرفیلم آماده اکران این مستند در تمامی دانشگاه ها از جمله دانشگاه های دولتی، آزاد، پیام نور، علمی کاربردی و فنی و حرفه ای است. ما حتی آمادگی داریم، این مستند را در مدارس سراسر کشور نیز در همین مدت باقی مانده از سال تحصیلی اکران کنیم و پس از آن از ابتدای خرداد ماه عرضه و اکران این مستند در فضای مجازی آغاز شود. این مستند به صورت انحصاری از ابتدای خرداد در سایت tamasha.safirfilm.ir قابل دسترسی برای علاقه مندان خواهد بود.

مشاهده خبر از سایت منبع