نمایشگاه نقاشی «روایت سرخ» منتخب آثار گنجینه موزه با موضوع عاشورا شنبه ۳۱ تیر برپا میشود.
سینماپرس: قائمینسب گفت: این ایراد که برخی در مطبوعات و رسانهها اعلام میکنند که صداوسیما ذینفع است و به چشم رقیب به نمایش خانگی نگاه میکند واقعا درست نیست. عملکرد ما در ساترا این را نشان میدهد که ما ناظر و مهمترین حامی بخش خصوصی هستیم.
به گزارش سینماپرس، محسن قائمینسب قائممقام ساترا با اشاره به ضرورت تعامل با بخش خصوصی و همافزایی با سایر نهادهای دولتی برای ارتقای نقش تنظیمگری گفت: ساترا تا امروز به ۴۰۵ سکوی صوتو تصویر فراگیر مجوز فعالیت داده است. البته ما مدعی نیستیم که همه این سکوها، حداکثر فعالیتشان را انجام میدهند؛ برخی از آنها ممکن است به مرحله فعالیت واقعی نرسیده باشند اما بسیاری از آنها در تعامل ماهانه و هفتگی و روزانه با ساترا هستند و محتواهایشان را در تعامل با ساترا و بر اساس ضوابط محتوایی تولید میکنند.
وی افزود: صدا و سیما قبل از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مرجع صدور مجوز، تدوین مقررات و نظارت بر صوتو تصویر فراگیر بود و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه صوتو تصویر فراگیر تقسیم کاری بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیما ایجاد کرد. هر چند قبل از این مصوبه هم نظارت بر نمایش خانگی با سازمان صدا و سیما بود اما در پاسخ به گروهی که سوال میکنند چرا صدا و سیما ناظر نمایش خانگی است، تأکید میکنیم آیا از نظر حرفهای و مدیریتی و عقلانی نباید آن نهادی نظارت کند که دارای تجربه بیشتری است؟
قائمینسب در ادامه با تاکید بر اهمیت تجربه و دانش و مقبولیت در انجام امور خاطرنشان کرد: صدا و سیما به عنوان نهادی که واجد بیشترین تجربه، دانش و مقبولیت در حوزه سریالها و برنامههای تلویزیونی است همچون گذشته بر این حوزه نظارت میکند.
وی افزود: این ایراد که برخی در مطبوعات و رسانهها اعلام میکنند که صداوسیما ذینفع است و به چشم رقیب به نمایش خانگی نگاه میکند واقعا درست نیست. عملکرد ما در ساترا این را نشان میدهد که ما ناظر و مهمترین حامی بخش خصوصی هستیم.
قائممقام سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوتو تصویر فراگیر در ادامه تأکید کرد: برگزاری نمایشگاهی به نام «رصتا» و دعوت از همه پلتفرمها و هماهنگی با سازمان صدا و سیما برای معرفی سکوهای حاضر در نمایشگاه نشان میدهد که ساترا میخواهد سکوهای تولیدکننده محتوای سالم و جذاب را توسعه دهد و اصلا نمایشگاه برای دیده شدن است. ساترا اگر میخواست رقابت کند نباید بستری برای دیده شدن نمایش خانگی ایجاد میکرد.
وی افزود: شبکه نمایش خانگی نیاز به تنوع محصولات و ارائه قدرت انتخاب دارد. با اجازهای که از ریاست سازمان گرفته شده برای اولین تولیدات صداوسیما که با هزینه های زیاد تولید شده در قالب بستههای مناسبتی در اختیار شبکه نمایشخانگی داده میشود تا جدول پخش آنها متنوع شود.
قائمینسب در ادامه تأکید کرد: افزون بر تمام این موارد، آقای دکتر جبلی به ما گفتند بروید بررسی کنید چگونه میشود کار مشترک با این پلتفرمها انجام داد. آیا رقیب چنین پیشنهادی میدهد؟ ایشان گفتند بروید بررسی کنید و آثار تولیدی مناسب آنها را از ایشان خریداری کنید. گفتند بروید تبلیغات آثار تولید مناسب آنها را بیاورید و رایگان تیزرهایشان را از تلویزیون پخش کنید. رقیب چنین کارهایی میکند؟
قائممقام ساترا در پایان گفت: من فکر میکنم که ساترا واقعاً نشان داده است که بنا و ارادهای برای رقابت ندارد اما اتفاقا همین مساله هم یکی از چالشهای ساتراست که چطور با وجود این همه تلاش و تعامل، باز هم گاهی جریان تحریف تلاش میکند، تلاش ساترا دیده نشود. این مساله مهمی است که ساترا بتواند خودش را بهعنوان یک عضو همکار به پلتفرمها معرفی کند تا آنها جایگاه او را بهعنوان تنظیمگر، تسهیلگر و حامی بپذیرند. این پذیرفته شدن نقش کلیدی دارد که در این حوزه هم معاونت کاربران و تنظیمگری اجتماعی با برگزاری نشستهای هفتگی با سکوهای دارای مجوز و با حضور تهیهکنندگان و کارگردانهای سریالها تلاش میکند رویکرد ساترا را تبیین کند.
مجموعه «نسل عاشورایی دو» با محوریت ارادت نوجوانان به امام حسین (ع) از اول محرم روی آنتن میرود. این مسابقه، پس از موفقیت برنامه «همآهنگ» پخش میشود.
سینماپرس: با وجود اعتصاب، انجمن بازیگران به اعضای خود اجازه داد تا در حین اعتصاب در ۳۹ پروژهای که توسط استودیوهای مستقل تهیه میشوند بازی کنند.
به گزارش سینماپرس و به نقل از ورایتی، انجمن بازیگران آمریکا پس از تایید عدم ارتباط شماری از استودیوهای تولید با تهیهکنندگان و استودیوهای اتحاد تهیهکنندگان (AMPTP)، مجوز فیلمبرداری ۳۹ تولید مستقل را در طول اعتصاب صادر کرد.
روز سه شنبه، انجمن فهرستی از ۳۹ پروژه را منتشر کرد که ادامه کار بازیگران در آنها ممنوع نیست. برخی از این پروژهها تکمیل شدهاند اما بازیگران باید اجازه حضور در برنامههای تبلیغاتی آنها را دریافت میکردند.
۲ پروژه از A۲۴، کمپانی مستقلی که در حال تولید فیلم «مادر مری» با بازی آن هاتاوی و مایکلا کوئل و «مرگ تک شاخ» با بازی پل راد و جنا اورتگا که قرار است به زودی فیلمبرداری آن در مجارستان آغاز شود، هم میشود.
سخنگوی این کمپانی تاکید کرد A۲۴ بخشی از اتحاد تولیدکنندگان فیلم و تلویزیون نیست.
«رقبای امزیا کینگ» با بازی متیو مک کانهی، «خطر پرواز» با بازی مارک والبرگ به کارگردانی مل گیبسون، «خرگوش غبارآلود» با بازی مدس میکلسن و سیگورنی ویور، «عروس خشن» با بازی ربل ویلسون و «برگزیدگان» سریالی تلویزیونی درباره زندگی عیسی مسیح از دیگر پروژههایی هستند که بازی در آنها بلامانع تشخیص داده شدهاند.
انجمن بازیگران پیشتر اعلام کرده بود موافقت نامههایی با عنوان «معافیت» را برای ادامه بازی در فیلمها و تولیدات تلویزیونی مستقل تصویب خواهد کرد.
کمپانیهایی که شامل معافیت شدهاند پذیرفتهاند از آخرین پیشنهاد ارائه شده توسط انجمن بازیگران به اتحاد تولیدکنندگان پیروی کنند.
دانکن کرابتری-ایرلند، مدیر اجرایی انجمن بازیگران گفت نه تنها این امر به معنی شکستن اعتصاب نیست بلکه بازیگران تشویق میشوند تا در چنین پروژههایی شرکت کنند و این امر به معنی تضعیف ادعای اتحادیه مبنی بر غیرواقعی بودن خواستهای انجمن است.
اولین اعتصاب بازیگران سینمایی و تلویزیونی آمریکا علیه تولیدکنندگان در ۴۳ سال اخیر از روز پنجشنبه آغاز شد. درخواستهای اصلی انجمن شامل هوش مصنوعی، مشترک شدن در درآمد حاصل از پخش استریم و افزایش اساسی دستمزدها برای همگام شدن با تورم است.
حسن روحالامین به منظور بهرهمندی مردم و هیاتهای عزاداری در ماه محرم، نسخه باکیفیت بالای آثار عاشورایی خود را به همراه روضههایی تکخطی، منتشر کرد.
سینماپرس: قداست یافتن «ارزشهای آمریکایی» و تبدیل «سبک زندگی آمریکایی» به یک «هژمونی» را میتوان محصول حضور منسجم «افسران جنگ نرم آمریکا» قلمداد نمود.
محمدرضا مهدویپور/پُرواضح است که قداست یافتن «ارزشهای آمریکایی» (American Values) در طی یک قرن گذشته و تبدیل «سبک زندگی آمریکایی» (American Lifestyle) به یک «هژمونی» (Hegemony) بالاخص در طی ۵۰ سال اخیر را میتوان بیش از هر چیز محصول حضور منسجم و مسئولیتپذیر دهها «افسر جنگ نرم آمریکا» در عرصههای مختلف فرهنگی و رسانهای قلمداد نمود. افسرانی همچون «جان فورد» (John Ford) که تمام عمر خود را در رسته و یگان «صنعت سینمای آمریکا» خدمت نمودند. «شوالیههایی» خستگی ناپذیری که زندگانی خود را معطوف بالابردن سطح کمی و کیفی «قدرت نرم ایالات متحده آمریکا» (Soft Power of the United States) ساختند و تلاش کردند تا «مدینه فاضله» و یا همان «آرمانشهر لیبرالیسم» را عینیت ببخشند و «الگوهای فرهنگی آمریکایی» (American Cultural Patterns) را به باور مبدل و در عمق وجود مخاطبان خود حقنه نمایند.
پس اگر چه «ارزشهای فرهنگ آمریکایی» (American Culture Values) در ظاهر به عنوان محصول کنش و واکنش میان عناصر فرهنگی اروپایی با محیط جغرافیایی آمریکا از یکسو و تقابل میان فرهنگهای مختلف اروپایی و غیر اروپایی به ویژه فرهنگ مهاجران آفریقایی از دیگر سو و در سرزمینی جدیدی به اسم «آمریکا» معنی و تفسیر میشود؛ اما واقعیت آن است که «قدرت نرم ایالات متحده آمریکا» به هیچ عنوان محصول این درهم آمیختگی و یا طنزی با عنوان جمع میان فرهنگهای متضاد نیست و بیش از هر چیز متاثر از حضور قدرتمند و البته غیرملموس یک «مهندسی فرهنگی» کُلنِگری است که شرایط و زمینههای لازم برای نقشپذیری هر یک از «افسران جنگ نرم آمریکا» را تعیین مینماید و بر بستر یک «مدیریت» (Management) هوشمند به پیگیری آن میپردازد. اتفاقی که عصاره و چکیده آن در «صنعت سینمای آمریکا» به خوبی قابل مرور میباشد.
اگر چه تولید کلید واژه «قدرت نرم» (Soft Power) و گسترش رسمی آن در ادبیات سیاسی را میبایست در نیمه دوم از صده ۱۹۰۰ میلادی مرور نمود؛ اما واقعیت آن است که «قدرت نرم» موضوعی خلق شده در این مقطع زمانی نبوده و به عنوان مفهومی همزاد بشر قابل مطالعه میباشد. مفهومی که تنها با تحول در سبک و سیاق «استعمار» (Colonialism) و آغاز دوران «استعمار نو» (Neocolonialism) قوارهمند شد و موجب شد تا سلطهگران به تجربه بیاموزند که چگونه تغییرات مورد نظرشان در فرهنگ بومی جوامع را به صورتی غیر خشن و کاملا نرم اعمال نمایند و با حداقل استفاده از خشونت و توسل به زور اقدام به حذف مولفههای کلیدی در فرهنگ جوامع مختلف نموده و به جابجایی ارزشها و تعریف و ترویج هنجارهای اجتماعی مبتنی بر اهداف استعماری خود مبادرت ورزند. |
با این تعریف است که امثال «جان فورد» به «الگوهایی» (Pattern) ماندگار در فرهنگ و هنر جهان مبدل گردیدند. الگوهایی که توسط «مدیریت فرهنگی ایالات متحده آمریکا» تولید شدهاند و به عنوان «قالب» و «سرمشق» (Format) در معرض بهرهگیری فعالان عرصه سینما در سراسر جهان قرار گرفتند. الگوهایی کاملا قابل فهم و دسترسی عمومی که پس از سالها «سربازی» و فعالیت مستمر و منطبق بر اهداف تعیین شده، به کسوت «افسری» درآمده و توسط ساختاری با عنوان «اسکار» (Oscars) به سینماگران سراسر دنیا معرفی شدند و در قامت «افسران جنگ نرم» مشخصات «نظام لیبرالیسم» را در معرض نمایش قرار دادند.
بر این اساس موجودیت مهم و اعتبار بخشی همچون «اسکار» را نمیتوان صرفا یک تلاش سینمایی و برآمده از ذوق و یا میل به دورهم باشی تعدادی سینماگر تلقی نمود و از این جهت اصل تاسیس مجموعهای همچون «آکادمی علوم و هنرهای سینما» (Academy of Motion Picture Arts and Sciences (AMPAS)) را میبایست در راستای همان «مهندسی فرهنگی» کُلنِگری تعریف نمود که فعالیت خود را معطوف بالابردن سطح کمی و کیفی «قدرت نرم ایالات متحده آمریکا» ساخته است. نهادی که در سال ۱۹۲۷ میلادی و با ظاهری کاملا غیر دولتی تاسیس شد و بلافاصله فعالیت رسمی و گسترده خود را تحت حمایت و اشراف مستقیم «جامعه یهودیان آمریکا» و مشخصا با ریاست فردی یهودیالاصل به نام «لوئیس بی. مایر» (Louis B. Mayer) پیگیری نمود. شخصیتی که در جایگاه بنیانگذار یکی از عظیمترین کمپانیهای یهودی فیلمسازی در آن زمان، یعنی کمپانی «مترو گلدوین مایر» (Metro-Goldwyn-Mayer Studios, Inc. (MGM))، به سرعت توانست مقبولیت و مشروعیت لازم را برای این مجموعه ایجاد نماید.
«اسکار» (Oscars) یک پدیده ویژه در «تاریخ سینمای جهان» محسوب میشود. محفلی که در سالهای پایانی دهه ۱۹۲۰ میلادی تاسیس گردید و اگر چه به نوعی محصول هژمونی و شرایط حاکم بر نظام بینالملل در دوران پس از «جنگ جهانی اول» (First World War) قلمداد میشد؛ اما به خوبی توانست مبدع گردهماییهای «اهالی سینما» شود و به عنوان الگویی توسط «فاشیستهای ایتالیایی» (Italian Fascists) مورد بهرهبرداری قرار گیرد و به نوعی الهامبخش تاسیس «جشنواره فیلم ونیز» (Venice International Film Festival) در سال ۱۹۳۲ میلادی شود. تندیس «شوالیه اسکار» معتبرترین جایزه «صنعت سینما» در آن زمان بود که «شمشیر مبارزان جنگهای صلیبی» (The Sword of the Crusader) را در دست داشت. شوالیهای اصالتا برنزی که از روکشی مُطلا برخوردار است و به خوبی «شوالیه جنگ نرم» را تداعی میکند و به درستی یادآور نمادین همان شخصیتی است که امروزه میتوان با عنوان «افسر جنگ نرم» از آن نام برد. مجسمهای حدودا ۴ کیلوگرمی و ساخته شده در سبک «هنر تزیینی» یا «آر دکو» (Art Deco) که بر روی پایه فلزی سیاه رنگی به شکل یک حلقه فیلم پنج شبکهای ایستاده بود و پنج بخش اصلی در فرایند تولید یک اثر سینمایی را نشان میدهد؛ پنج بخشی که در قالب «نویسندگی» ، «کارگردان» ، «تهیهکنندگی» ، «بازیگری» و «عوامل فنی» هر کدام نشانگر بخشهای اصلی «اسکار» میباشند. |
البته لازم است تا به این مهم توجه شود که اساس تاسیس «آکادمی علوم و هنرهای سینما» و حرکت «صنعت سینما آمریکا» بر مدار ترسیم شده توسط «مدیریت فرهنگی ایالات متحده آمریکا» را بیش از هر چیز میبایست محصول دوران گذار نظام بین الملل از «جنگ جهانی اول» (First World War) به «جنگ جهانی دوم» (Second World War) تلقی نمود. دورانی که دیگر وزن و میزان اثرگذاری جدی رسانههای نوین و بویژه «سینما» بر وقایع جاری جوامع معلوم شد و نخستین نمود کلان و دگرگونساز فرهنگی آن در بطن جامعه تازه تاسیسی به نام «ایالات متحده آمریکا» به معرض تماشا گذاشته شد. مقطعی که در پس یک جنگ فراگیر و جهانی به وجود آمد. جنگی که معادلات «قدرت» در نظام بینالملل را تغییر داد و فروپاشی و اضمحلال یکی از مهمترین ابرقدرتهای برتر جهان آن روزگار، یعنی «امپراتوری عثمانی» (Ottoman Empire) و سه امپراتوری برجسته و شکوهمند دیگر را نام «امپراطوری اتریش-مجارستان» (Austro-Hungarian Empire) در محیط جغرافیایی اروپای شرقی، «امپراطوری روسیه تزاری» (Russian Empire) و «امپراطوری آلمان» (German Empire) در محیط جغرافیایی اروپای غربی را در پی داشت. جنگی که از یک سو به عنوان کاتالیزوری موثر برای ظهور و بروز قدرتی ویژه با عنوان «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» (Union of Soviet Socialist Republics) در عرصهی معادلات بین المللی عمل نمود و از سوی دیگر زمینههای لازم برای گذاشته شدن سنگبنای پدیده کثیف و پلیدی به نام «دولت یهود» (Jewish state) را در سرزمین «فلسطین» فراهم نمود.
«جنگ جهانی اول» (First World War) از ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ تا ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ میلادی یعنی از ۵ مرداد ۱۲۹۳ تا ۱۹ آبان ۱۲۹۷ هجریشمسی در جریان بود و به مدت چهار سال سراسر جهان را با معضلات ویژه احتماعی و اقتصادی ناشی از جنگ ساخته بود. در این میان «ایالات متحده آمریکا» شاید تنها کشوری بود که از همان ابتدا عافیت نشینی را در پیش گرفت و با اعلام سیاست بیطرفی توانست از ویرانیهای گسترده و آتش پرحجم سالهای ابتدایی جنگ در امان بماند و پس از گذشت دوسال و با اضمحلال نسبی طیفهای متخاصم و شفاف شدن عرصه جنگ به یکباره در این نبرد ورود نموده و با بهانهای مبتذل در ۶ آوریل ۱۹۱۷ میلادی که برابر با ۱۷ فروردینماه سال ۱۲۹۶ هجریشمسی میشود، رسما درگیر جنگی با حداقل خسارت ممکن سرزمینی شود. جنگی که به دلیل دامنه و ابعاد جغرافیایی خود تقریبا هیچ بار منفی اقتصادی خاصی را متوجه این جامعه نساخت و تنها موجب شد تا «ایالات متحده آمریکا» به صورت یک کشور فاتح و یک قدرت جدید در عرصه روابط بینالملل ظهور نماید.
در این مقطع تاریخی حساس و استثنایی بود که «صنعت سینمای آمریکا» توانست به یک بلوغ ویژه برسد و یک فاصله بسیار بزرگی را میان خود و سایر کشورها در عرصه «سینما» ایجاد کند. فاصلهای که موجب شد تا این کشور در حالی مرحله «جنگ جهانی اول» را سپری کند که هم از بازار داخلی عظیم و نظام استودیویی نیرومند و دفاتر جهانی پخش فیلم و … بهرهمند باشد و هم درگیر معضلات اقتصادی دوران پس از جنگ نشود و با درامان ماندن از ویرانیهای پس از این جنگ جهانی و عدم تحمل هیچ آسیبی به سرزمین خود بتواند فعالیتهای عادی خود را پیگیری نماید و حتی از لحاظ اقتصادی بیشترین بهره را از جنگ برده و خیلی زود بازارهای جهانی را مسخر «کمپانیهای آمریکایی» سازند. کمپانیهایی که توانستند بازار فروش خود را در اقصی نقاط جهان و در زمان رکود فیلمسازی در کشورهای درگیر جنگ، تثبیت نمایند و پاداش خدمت به سیاستهای ملی ایالات متحده در دوران جنگ را با منفعت فراوان اقتصادی زمان پس از جنگ دریافت نمایند.
ادامه دارد…
اعضای جدید هیات امنای موسسه هنرمندان پیشکسوت در مراسمی با حضور معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی شدند.
نوزدهمین جلسه هیأت امنا مؤسسه هنرمندان پیشکسوت به منظور معرفی و اعطای احکام اعضای هیأت امنای جدید موسسه هنرمندان پیشکسوت برگزار شد.
سینماپرس: فیلمبرداری «ماه کوچولوی من» به کارگردانی علی عطشانی در لس آنجلس آغاز شد.
به گزارش سینماپرس و براساس خبر سایت هالیوود پرس، فیلم سینمایی «ماه کوچولوی من» به کارگردانی علی عطشانی با آغاز فیلمبرداری در شهر شلوغ لس آنجلس رسما وارد مرحله تولید شده است.
این سومین فیلم علی عطشانی در هالیوود پس از چند فیلم موفق در ایران و اروپاست.
فیلمبرداری این فیلم روز هفدهم جولای ۲۰۲۳ (۲۶ تیرماه ۱۴۰۲) در شهر زیبای «سیمی ولی» آغاز شد.
علی عطشانی که پیش از این فیلم تحسین شده «لوتریا» را در آمریکا کارگردانی کرده بود، در اوایل سال جاری با برنده شدن جایزه معتبر رمی در جشنواره فیلم هیوستون، بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
«ماه کوچولوی من» داستان جذاب دو دختر نوجوان را روایت میکند که یک دوستی عمیق آنلاین بین آنها شکل میگیرد؛ دوستی عمیقی که از مرزها و فرهنگها عبور میکند. یکی از آنها از ایالات متحده آمریکا و دیگری از ایران، ثابت میکنند که عشق و دوستی بدون در نظر گرفتن فاصله فیزیکی یا نابرابری در جهان، هیچ مرزی نمیشناسد.
ناتالیا پولو، نیکول آماتو، برنت کوبلیک، متیو فیرمن و الناز باقری بازیگران این فیلم هستند.
عوامل اصلی این فیلم عبارتند از: نویسنده و کارگردان: علی عطشانی، تهیه کنندگان: رعنا نبوی، حامد فیضی دیزجی، صدرالدین همایونی و کسری همایونی، دستیار اول کارگردان و تهیه کننده اجرایی: سپهر میکائیلیان، مدیر تولید: سیاوش ترازندهپور، جانشین تهیه کننده: آنا گریس مک نیون، مدیر فیلمبرداری: کوهیار کلاری، طراح صحنه ولباس: مجید میرفخرایی، دستیار لباس: الناز باقری، دستیار صحنه: پویان خان گلدی، صدابردار: فرزام منطقی، طراح چهره پردازی: فرزانه زردشت، دستیار گریم: بهار آذرداریان، فیلمبردار: رضا کبیری، منشی صحنه: شبنم جایمند، دستیار اول فیلمبردار: محمدهادی آخوندی، عکاس: بنفشه نوایی و محمدهادی آخوندی، مشاور رسانهای: مریم قربانینیا.
«ماه کوچولوی من» محصول کمپانی امریکن برایتلایت فیلم پروداکشنز است.