X

بایگانی بهمن 17, 1397

دفتر سینمایی

آمار آرای تماشاگران جشنواره فیلم فجر در هفتمین روز/ «جان‌دار» هم بازماند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نتیجه آرای مردمی جشنواره فیلم فجر در روز هفتم در حالی اعلام شد که فیلم سینمایی «جان‌دار» از فهرست فیلم ها حذف شده است.

به گزارش سینماپرس، در هفتمین روز از سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر ۶ فیلم سینمایی در بخش آرای مردمی با یکدیگر رقابت می‌کنند.

فیلم های «ماجرای نیمروز: رد خون» محمدحسین مهدویان، «شبی که ماه کامل شد» نرگس آبیار، «متری شیش و نیم» سعید روستایی، «سرخپوست» نیما جاویدی، «بیست و سه نفر» مهدی جعفری، «غلامرضا تختی» بهرام توکلی همچنان در لیست بیشترین آرای مردمی قرار دارند.

«جان دار» حسین امیری دوماری و پدرام امیری از فهرست روز گذشته این بخش حذف شده است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

باغ موزه قصر میزبان اولین موزه زنده ایران به روش تئاترکاربردی شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: میلاد جباری مولانا طراح و کارگردان نمایش زمان در حبس قصر از اجرای این نمایش به شیوه تئاترکاربردی در باغ موزه قصر خبر داد.

به گزارش سینماپرس؛ میلاد جباری مولانا با اعلام این خبر گفت: قصد داریم نخستین موزه زنده ایران را با اجرای نمایش زمان در حبس قصر و با موضوعیت انقلاب اسلامی و رنج هایی که زندانیان سیاسی در بند رژیم طاغوت در این مکان متحمل شدند،اجرا کنیم و بسیار خوشحالیم که حاصل تلاش های ما در بخش چهل سالگی جشنواره تئاترفجر نیز پذیرفته و مورد پسند ستاد دبیرخانه جشنواره واقع شد.

وی درخصوص جزییات این نمایش گفت: این نمایش به صورت تئاترکاربردی  و دیگر گونه اجرایی در بخش چهل سالگی انقلاب جشنواره سه اجرا خواهد داشت و  از ۲۰ بهمن ماه به مدت یک ماه در باغ موزه قصر واقع در خیابان دکتر علی شریعتی خیابان پلیس  با اجرای عمومی میزبان علاقمندان خواهد بود. وی به دلیل وقوع نمایش در محل زندان قدیم قصر و باغ موزه قصر فعلی و ایجاد حس واقعی  رده سنی مخاطبان این نمایش را بالای دوازده سال اعلام کرد.

دیگر عوامل این نمایش عبارتند از:

طراح نویسنده و کارگردان:میلاد جباری مولانا / دستیاران کارگردان: محمد یوسفی ، منصور خوندل، مهرداد مقرب / مدیر تولید:محمد جباری مولانا/ برنامه ریز:هانیه رحیمی/طراح نور:پدرام رضوانی/نورپرداز: منصور خوندل/رهبر گروه کر و موسیقی: بردیا یوسفی/ عکاس:اردلان قنبری، آذین طالع ماسوله/ طراح صحنه و لباس:میلاد جباری مولانا/ساخت تیزر: مهرداد مقرب/ طراحی پوستر:علی علیجان زاده/ مدیر روابط عمومی و امور رسانه:جواد تمدنی/مدیر صحنه:منصور خوندل/منشی صحنه : شهناز نوری آذر دریانی/ کاری از:گروه فرهنگی هنری نقاره خانه

بازیگران

محمد جباری مولانا/مصطفی گلی/مهران نیکزاد طالمی/پوریا خشابی زاده/محسن محمودیان/فرزاد خان پور/علی فرجی/رضا ایزد خواه/حامد آرامی/علی رضا اسفند یار/محمد نوروزی/حجت الله مروجی/مسعود شیرانی فرد/سبحان بابائی/شهاب درفشدار/سجاد صفایی/محمد مهدی غروی/محمد کشاورز/هانیه رحیمی/زهرا زارع/عاطفه توکلی/نرگس احسان پور/ارغوان حامدی/فاطمه حسن زاده/الهه ادبی/مژده عباسی/پریا ابراهیمی/طیبه پاکدل/مهسا احمدی/راحله مجیدی/مهدیه یوسفی/آتنا صداقت/فاطمه سیاوشی/مهرنوش باقری منفرد/الهه نورانی/سیمین رضا زاده/فاطمه نعیمی/مائده شریعت وبازیگر خردسال: حلماایمانی

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

دست‌آوردهای حوزه فرهنگ و کودک در نمایشگاه‌ چهل‌ساله انقلاب چشم‌نواز است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: تماشاخانه‌ی سیار کانون این روزها با استقرار در نمایشگاه دست‌آوردهای چهل ساله انقلاب اسلامی، به ارائه ‌تصویری متفاوت از فعالیت‌های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخته است.

به گزارش سینماپرس، «پیک امید» نام تریلی سیار جدید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. این تریلی که مجهز به سیستم صوتی و تصویری شده است نخستین بار هم‌زمان با جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان آغاز به کار کرد و در چهلمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در کنار غرفه‌ دیگر نهادها و سازمان‌ها تصویری از فعالیت‌های چهل ساله کانون را به نمایش گذاشته است.

براساس این گزارش، تریلی سیار کانون که حالا نام آن به «تماشاخانه‌ سیار (پیک امید)» تغییر کرده است حالا این امکان را پیدا کرده است تا مخاطبان را به سمت فعالیت‌های جدید فرهنگی هنری جذب کند. بر همین مبنا از ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ مربیان فرهنگی هنری کانون همه روزه در نوبت صبح به اجرای برنامه‌های متعددی مانند نقالی، قصه‌گویی و آموزش اوریگامی بر روی این تماشاخانه می‌پردازند.

دو نوبت عصر نیز هنرمند شناخته شده عرصه کودک، ناصر آویژه نمایشی را بر روی این تماشاخانه به روی صحنه می‌برد.

با توجه به تجهیزات جدید این تماشاخانه سیار، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دیگر دست‌آوردهای خود را در قالب فیلم‌های کوتاه بر صفحه‌ نمایش این تماشاخانه به تصویر می‌کشد.

«تاکسی ۵۹» کودکان را به مفهوم دفاع مقدس گره زد

اگر بازدیدکننده همیشگی باغ موزه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی و یا باغ کتاب باشید، یا اگر پیش‌تر با این تماشاخانه سیار که حالا جایگزین تریلی قبلی شده است آشنا باشید، به سادگی چهره این تماشاخانه را از دور تشخیص می‌دهید. اما اگر نخستین مواجهه شما با این ماشین بزرگ باشد، قطعا صدای موسیقی و یا صدای کودکانی که از درون یک فیلم به گوش می‌رسد شما را جذب می‌کند. تا زمانی که شما مسیر را طی کنید و به رد این صداها برسید برنامه‌های رسمی این تماشاخانه آغاز شده است.

در همین زمان است که ممکن است صدای خنده بچه‌ها شما را به خودش جذب کند. ناگهان مردی را می‌بینید که شبیه مردان دهه‌ ۹۰ نیست. لباسی خاص دارد و از چیزهای عجیبی حرف می‌زند که همگی‌مان از آن فاصله گرفته‌ایم. داستان از یک تاکسی حرف می‌زند. از مردی لاابالی که قرار است ازدواج کند و دنبال کار می‌گردد و در نهایت تصمیم می‌گیرد راننده تاکسی شود، اما بنابر اتفاقی ناخواسته به سراسر ایران سفر می‌کند و در نهایت به جنوب ایران می‌رسد و قدم به حال و هوای جنگ می‌گذارد.

صادق کیانی‌مقدم می‌گوید: «باور نمی‌کردم این نمایش بتواند برای نسل امروز جذاب باشد. اما در همین چند اجرا که در هوای سرد صورت گرفت و مخاطبان مجبور بودند بایستند توجه آن‌ها برای من ارزشمند بود. تصور می‌کنم علاوه بر مفهوم اثر، تعاملی بودن آن نیز در جذب مخاطبان موثر بوده است.»

کیانی‌مقدم ادامه داد: «در طول اجرای این نمایش با نام «تاکسی ۵۹» از مخاطبان می‌خواهیم با بازیگر همراه شوند و نقش‌هایی را که مربوط به زمان جنگ است ایفا کنند. ایجاد مسیر داستانی برای انتقال یک مفهوم سبب شده تا این مخاطبان با موضوع «دفاع مقدس» ارتباط برقرار کنند.»

این کارشناس از حضور کانون در نمایشگاه دست‌آوردهای چهل ساله انقلاب اسلامی استقبال کرد و گفت: «این‌که از نهادی همچون کانون دعوت شده تا در این رویداد حضور یابد نشان از توجه ویژه به موضوع کودک و نوجوان دارد. حالا کانون در کنار فن‌آوری‌ها و دست‌آوردهای صنعتی درباره دست‌آوردهای فرهنگی و هنری صحبت می‌کند که این نوع نگاه برگزار کنندگان نمایشگاه ستودنی است.»

این هنرمند در انتها نقدی را هم بر این شیوه از حضور وارد دانست و افزود: «متاسفانه تصور می‌کنم جاسازی تماشاخانه سیار مناسب نیست. دانش‌آموزان در ابتدا غرفه‌های جذاب فن‌آوری‌ها را می‌بینند و در ادامه به غرفه‌هایی می‌رسد که کمتر برای او جذاب است. ممکن است این مخاطب در میانه راه از دیدن غرفه‌هایی که مفاهیم بزرگ‌سالانه دارند خسته شود یا وقت کافی برای ماندن نداشته باشد و در نهایت مسیر او به پیک امید ختم نشود. به همین دلیل اگر حضور کانون در قالب غرفه‌ای در میان دیگر غرفه‌ها تعریف می‌شد شاید می‌توانستیم تمرکز بیش‌تری در آموزش و ارائه‌ دست‌آوردها داشته باشیم.»

تماشاخانه‌ی سیار بی‌نظیر و یکتاست

«بازی و نمایش» عنوان نمایشی است که این روزها به کارگردانی ناصر آویژه برای کودکان و بر روی صحنه تماشاخانه‌ سیار اجرا می‌شود. آویژه از اولین همراهان تریلی نمایش در سال‌های دور بوده است و تولد تماشاخانه سیار را که حالا مجهزتر شده است اتفاق خوبی ارزیابی می‌کند و می‌گوید: «پیش‌تر ما در تریلی به صورت یدستی خیلی کارها را انجام می‌دادیم و حتی تریلی به تخت مجهز نبود. اما حالا به سیستم‌های صوتی و تصویری مجهز شده و برای تغییر صحنه لازم نیست خود بازیگران در و پله‌های تریلی را جابجا کنند. از طرفی اجرای نمایش عروسکی با توجه به امکانات تعبیه شده راحت‌تر شده است.»

اما مخاطبان نمایشگاه دست‌آوردهای چهل ساله انقلاب اسلامی در نوبت بعدازظهر علاوه بر دیدن نمایش قرار است با یکدیگر مشارکت کنند و بازی و سرگرمی بسازند.

این بازیگر تلویزیون و تئاتر می‌گوید: «زمانی که حضور کانون در این نمایشگاه مشخص شد برنامه‌ای را طراحی کردیم که علاوه بر اجرای نمایش، بتوانیم به کودکان این فرصت را بدهیم که یاد بگیرند برای بازیگر شدن به چه چیزهایی در میمیک و حرکت‌های خود نیاز دارند و از سویی مشارکت و بازی‌هایی را هم تعریف کردیم.»

او درباره‌ بخش نمایشی این برنامه گفت: «نمایش درباره بهداشت و تغذیه‌ی سالم است. در واقع بحث لقمه‌ مادرانه و عدم خرید از دست‌فروشان را موضوع نمایش خودمان قرار داده‌ایم.»

از این هنرمند درباره واکنش کودکان تهرانی در مواجهه با تماشاخانه‌ سیار پرسیدیم او گفت: «تفاوت مخاطب‌های تهرانی با مخاطب‌های دیگر استان‌ها زیاد نیست. به این دلیل که تنها تئاتر سیار ایران متعلق به کانون است و این تئاتر سیار هم هر روز در دسترس نیست. به همین دلیل تماشاخانه‌ای بی‌نظیر و یکتا است و همین سبب جذابیت آن شده است. با این حال فکر می‌کنم چون بچه‌های تهرانی نمایش دیده‌اند و با مفهوم آن آشنا هستند شاید لازم باشد برای آن‌ها نمایش متفاوت‌تری اجرا شود. اما هیچ اتفاقی از شگفتی تماشاخانه‌ سیار کم نمی‌کند.»

قرار است مربیان و هنرمندان تا روز ۱۹ بهمن میزبان کودکان و نوجوانان در این نمایشگاه باشند و بخشی از دست‌آورهای چهل‌ ساله‌ کانون را به کودکان و بزرگ‌سالان معرفی کنند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

برنامه دفترچه خاطرات شبکه امید در رادیو دری – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برنامه دفترچه خاطرات شبکه امید از رادیو دری پخش می شود.

به گزارش سینماپرس؛ روح الله عبداللهی تهیه کننده برنامه دفترچه خاطرات در مصاحبه با خبرنگار داخلی شبکه امید گفت: به مناسبت ۴۰ سالگی پیروزی انقلاب اسلامی برنامه دفترجه خاطرات با همکاری رادیو دری واحد برون مرزی مرکز خراسان رضوی برای مخاطبان کشورهای افغانستان و پاکستان از ۱۲ بهمن همزمان با آغاز دهه فجر تا پاپان بهمن سال جاری هر روز از ساعت ۹ تا ۱۲  پخش می شود.

تهیه کننده برنامه دفترچه خاطرات همچنین یادآور شد: فصل ۲ برنامه دفترچه خاطرات با عناوین مختلف و به مناسبت روز خاص و همچنین با دعوت از کارشناسان حوزه های مربوطه به زودی روی آنتن شبکه امید پخش خواهد شد

 وی گفت :عناوینی همچون روز قدس،روز دانش آموز،روز قانون اساسی،قیام مردم قم،قیام مردم آمل،روز فناوری هسته ای ،روز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی،روز بزرگداشت فرماندهان شهید و …از مهمترین قسمت های فصل ۲ برنامه دفترچه خاطرات خواهد بود.

فصل یک برنامه دفترچه خاطرات در ۲۶ قسمت۳۰ دقیقه ای  از ۲۶ دی تا روز ۲۲ بهمن هر روز ساعت ۱۹ از شبکه امید پخش می شود.بازپخش این برنامه هر روز ساعت ۱۱ می باشد.

آی‌فیلم۲ که در دهه فجر ۱۰ فیلم سینمایی برای مخاطبانش نمایش می‌دهد، فیلم‌های سینمایی «تاراج»، «تشکیلات» و «سناتور» را از امروز تا پنجشنبه روی آنتن می‌برد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

جشنواره فجر امسال استراتژی مشخصی ندارد – اخبار سینمای ایران و جهان

خبرگزاری فارس: یکی از منتقدان سینما و تلویزیون معتقد است، جشنواره فیلم فجر امسال، استراتژی و راهبرد مشخصی ندارد.

«رضا درستکار» گفت: فضای جشنواره فیلم فجر امسال، متفاوت از سال‌های پیش است. به نظر می‌رسد که این رویداد؛ به‌عنوان بزرگترین رویداد سینمایی کشور؛ در سال‌های گذشته، برنامه‌ریزی و اهدافی مشخص‌تر داشت.

وی ادامه داد: امسال در جشنواره فیلم فجر فضایی به وجود آمده که خیلی شفاف نیست. جشنواره را فاقد استراتژی مشخص می‌بینم و باید پرسید که برنامه‌ریزی‌ها چه بوده که به چنین سینمایی پریشان و ساکن رسیده‌ایم.

درستکار تصریح کرد: مدیران به‌طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته اول، مدیرانی که برای کارشان «برنامه» دارند و دسته دوم کسانی که برای انجام کارشان «ماموریت» دارند. به نظرم و البته با یک نگاه خطاپوش به جشنواره امسال، باید گفت که مدیران حوزه سینما، به‌طور کلی فاقد برنامه‌ بوده‌اند.

وی افزود: آشفتگی و گسیختگی در فیلم‌ها و محصولات کاملا مشهود است. البته در نهایت سه چهار فیلم قابل مراجعه وجود دارد، اما به نظرم در جشنواره امسال، فقدان شفافیت در مرحله انتخاب آثار، درجا زدن و بعد هم فضای گسترده خودنمایی‌ها حرف اول را می‌زند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

گفت‌وگو با بازیگر نقش عبدالمالک در فیلم «شبی که ماه کامل شد» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: بازیگر جوان سینمای ایران به قدری خوب نقش این جنایتکار را بازی کرده که هم‌اکنون اهالی سینما او را یکی از امیدهای اصلی سیمرغ می‌دانند. او در نخستین گفت‌وگوی مطبوعاتی خود از سختی‌های کار در فیلم نرگس آبیار می‌گوید.

با نخستین حضور در سینما نقشی را بازی کرده است که شاید دیگر تا سال‌ها به سراغش نیاید. آرمین رحیمیان که چندین سال در عرصه تئاتر فعال بود، با فیلم «شبی که ماه کامل شد» وارد سینما شد و نقش «عبدالمالک ریگی» را بازی کرد؛ شخصی که سال‌ها در شرق ایران به شرارت پرداخت و درنهایت با وجود پشتیبانی‌های امنیتی آمریکا، توسط سربازان گمنام امام‌زمان (عج) دستگیر شد. بازیگر جوان سینمای ایران به قدری خوب نقش این جنایتکار را بازی کرده که هم‌اکنون اهالی سینما او را یکی از امیدهای اصلی سیمرغ می‌دانند. او در نخستین گفت‌وگوی مطبوعاتی خود با روزنامه «صبح‌نو» از سختی‌های کار در فیلم نرگس آبیار می‌گوید.

شما نخستین تجربه سینمایی خود را داشته‌اید و بیشتر در تئاتر فعال بودید. چند سال در تئاتر مشغول بوده و چه کارهایی را انجام داده‌اید؟
در سال ۹۰ از مشهد به تهران آمدم. فارغ‌التحصیل مؤسسه کارنامه هستم و کار در تئاتر را از همان زمان شروع کردم. با اصغر خلیلی و سعید بهنام فعالیت تئاتر را شروع کردم. در ادامه جشنواره تئاتر فجر را تجربه کردم.

چطور با گروه خانم آبیار آشنا شدید؟
ابتدا از طریق یکی از دوستان مطلع شدم. چون قرار نبود فراخوانی داده شود و گروه فیلم افراد مختلف را از طریق دیدن تئاترها رصد می‌کردند. یکی از دوستان به من گفت که یک فیلمی قرار است در این فضا رقم بخورد و ما خیلی بی‌سروصدا این کار را می‌خواهیم انجام دهیم و جالب اینجاست که بعد از وارد شدن به گروه، دوست من خیلی اصرار داشت که به کاراکتر نمی‌خورم، اما تست دادم و قبول شدم.

از ابتدا می‌دانستید که قرار است این نقش خاص را بازی کنید؟
نه، نمی‌دانستم، اما طی چند روز متوجه شدم. به من گفتند که نمی‌توانند بگویند کار چیست، فقط در جریان باش که کار خانم آبیار است. بعد از چند روز به این نتیجه رسیدند که برای این نقش مناسب هستم. پیش از آن یک مرحله حذفی داشتیم، ولی درنهایت انتخاب نهایی برای ایفای نقش عبدالمالک شدم.

مواجهه اولیه خودتان به انتخاب برای این نقش چه بود؟
من واقعاً متوجه نمی‌شدم عبدالمالک چه می‌گوید، اما تلاش کردم که جهان را از زاویه دید او ببینم، به‌دلیل اینکه حرف‌هایش شعاری است و کلی حرف می‌زند و خیلی همه چیز را محکم می‌گوید. من خیلی برایم سؤال شده بود که چطور وارد فضای او شوم که هم از فیلم بیرون نزند و هم موفق باشد، چون نمی‌توانستم کاراکتر را عوض کنم، باید مثل او می‌شدم.
فیلم‌های خانم آبیار هم ظرافت زیادی دارد و باید سعی می‌کردم از فیلم بیرون نزنم. من در آن بین پدیده‌ای بودم که خود یک پدیده بزرگ‌نمایانه بود و نمی‌دانستم با آنچه کار کنم. تلاش کردم جهان را از زاویه آن ببینم. تصمیم گرفتم هیولا نسازم، وقتی که فیلم‌های آرشیوی ریگی را دیدم، متوجه شدم این هیولا در ظاهر بسیار آرام و در برخورد با اطرافیانش مهربان است و به همین دلیل است که اطرافیانش آنقدر دوستش دارند و لقب مالک را به او داده اند. در یک لحظه‌هایی دیدم با انصارش مهربان است و فکر کردم این وجه درستی است که باید تلاش کنم این آرام بودن در شخصیت‌پردازی تنیده شود و آن لحظه‌هایی که نیاز است آن هیولا بیرون بیاید، مثل جایی که در گوش عبدالحمید و دایی نورالدین زد. من سعی کردم کار به این شکل باشد، مگر اینکه خلافش باشد.

اتفاقاً این آرام بودن در بازی شما نشسته است و وقتی که خشم شخصیت نشان داده می‌شود و سر می‌برد مخاطب به شوک می‌رود!
احساس کردم که این نقطه جذب است، چون همه چیز فیلم به‌شدت ظریف بود و جایی برای کوچکترین اشتباهی وجود نداشت که زحمات دوستان را از بین می‌برد؛ البته همیشه هم به این شکل نبود، ولی یک میانگین آرامی داشت.

برای اینکه به این شخصیت نزدیک شوید و روحیاتش را بدانید، به غیر از فیلم‌های آرشیوی، از فیلم‌های بازجویی‌های این آدم هم چیزی دیدید؟ آیا تحقیقات میدانی هم داشتید؟
فقط مستندی را که شبکه «پرس‌تی‌وی» به زبان انگلیسی درباره ریگی داشت، دیدم و بیشترین اطلاعات را از آنجا داشتم. به صورت مستقیم و غیر مستقیم که برخورد با مردم سیستان داشتم، متوجه شدم که چقدر مردم از او ناراحت‌اند که این شخص از آن‌هاست، چرا که خیلی از آن‌ها از افراد طایفه بزرگ ریگی بودند و می‌گفتند رفتار این شخص به پای ما نوشته می‌شود. من به این نتیجه رسیدم که چقدر خانم آبیار درست سراغ این موضوع رفته که طایفه این فرد باید از او جدا می‌شد. من این را شخصاً تجربه کردم که چقدر ناراحت بودند.

به‌عنوان یک مخاطب نظرت درباره کلیت فیلم چیست؟
فیلم بسیار سرزنده و منصفی است؛ من دریچه‌ای را که خانم آبیار از آن نگاه کرد، خیلی دوست دارم و همان روز اول که فیلم را دیدم، همین حس را داشتم. وقتی خانم آبیار نگاه یک زن را به کسی که به او عشق می‌ورزد، بین خودش، همسرش و نگاه مادرانه می‌گذارد تازه آن وقت قصی‌القلب بودن دیده می‌شود و من این را دوست داشتم. ما اگر عشق را حذف کنیم و بخواهیم بین دو راهی ایدئولوژی افراطی و عشق انتخابی داشته باشیم، می‌بینیم که حتی اگر خودمان هم به این رضایت نداشته باشیم، این کار را انجام می‌دهیم و قاطی این ماجرا می‌شویم و تنها چیزی که نابود می‌شود عشق است.

کار کردن با خانم نرگس آبیار چطور بود؟ چطور خودت را با نگاه زنانه کارگردان هماهنگ کردی؟
نگاه زنانه چیز عجیبی نیست. برای من خیلی عجیب است که چطور حتی خبرنگاران خانم به‌صورت تعریف و تمجید می‌گویند چقدر خوب که یک کارگردان زن این کار را انجام داده است. به نظر من این دیالوگ حتی از نظر تأیید و تحسین درست نیست؛ یعنی کلاً خانم‌ها نمی‌توانند، مگر اینکه خلافش ثابت شود! مثلاً ساخت این فیلم‌ها مردی خیلی قوی می‌خواهد. خانم آبیار در درجه اول فیلم سختی را ساخته است، در هیچ جای دنیا نمی‌بینیم که با کارگردان‌های زن مثل کاترین بیگلو اینطور برخورد کنند. اتفاقاً نگاه خانم آبیار خیلی اوقات سختی‌های کار را تسهیل می‌کرد، به‌عنوان مثال اگر کلافه می‌شدیم فقط کافی بود که به ایشان مراجعه کنیم تا آرامش و صبرشان را ببینیم و آرام شویم. سخت گذشت ولی اصلاً بد نگذشت.

فضای کار در خارج از کشور چه بود؟
در آنجا خیلی سخت بود چون عادت نداشتیم. بعد از اینکه از بنگلادش برگشتیم من، هوتن شکیبا، فرشته صدرعرفایی و بانیپال شومون سه هفته درگیر دکتر بودیم. بسیار شرایط سختی بود و در همان دالان‌هایی که خانم عرفایی و شاکردوست می‌روند، دولت بنگلادش گفت امنیت شما را تضمین نمی‌کنم و این چیزهایی بود که به گوش من می‌رسید. ما با توجه به این شرایط سخت پناه می‌بردیم به آقای قاسمی و خانم آبیار، ولی تحت هر شرایطی خیلی به ما خوش گذشت و ذره‌ای سختی‌ها تبدیل به بداخلاقی نمی‌شد. به دلیل دینی که به خانم آبیار داشتیم اجازه این کار را هم نمی‌دادیم.

بازی خوب شما در این فیلم همه را به این نتیجه رسانده که شما یکی از شانس‌های اصلی دریافت سیمرغ هستید. خودت به سیمرغ فکر می‌کنی؟
برای اینکه دروغ نگویم می‌گویم من هم به سیمرغ فکر می‌کردم؛ البته تا قبل از نخستین اکران عمومی. چون برای نخستین‌بار که وارد سالن شدم تا فیلم را با تماشاچی ببینم، با توجه به نقش مهمی که داشتم، به قدری استرس داشتم که نمی‌دانستم بازخورد تماشاچی چیست. در آن لحظه به این نتیجه رسیدم که به سیمرغ نمی‌توانم فکر کنم و مهم‌تر نگاه مردم است، چون اگر مردم من را دوست نداشته باشند سیمرغ به درد نمی‌خورد. هرچه جلو رفت استرس من بیشتر شد و بیشتر هم می‌شود. وقتی ۲۰ کامنت مثبت دریافت می‌کنم، اگر یکی‌اش خوب نباشد، با خودم می‌گویم آن چیزی نیست که من فکر می‌کنم. برای همین تلاشم این است مردم را راضی کنم. دروغ نمی‌گویم به سیمرغ هم فکر می‌کنم، چه کسی است دوست نداشته باشد، چون یکی از بخش‌های اصلی جشنواره سودای سیمرغ است و همه سودای سیمرغ در سر داریم. اگر این اتفاق بیفتد خیلی خوشحال می‌شوم، اما الآن دوست دارم در بدو ورودم مردم قبولم کنند تا به خانواده سینما وارد شوم.

شما با فیلم مهمی وارد سینما شدید و به‌زودی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرید. نگاه شما برای ادامه حضور در سینما چیست. آیا دنبال نقش‌های خاص هستید؟
اقتضای سینمای ماست که چه باشد و چه نباشد. بخشی هم شانس است. ما بازیگرها کمی رؤیاپردازیم. احساس می‌کنم نقش‌ها ما را انتخاب می‌کنند، برای همین فکر می‌کنم زمان باید بگذرد و ببینم چه مسیری مناسب‌تر است. در طول جشنواره چند پیشنهاد داشتم، ولی نمی‌خواهم تا سال‌ها دیگر نقشی شبیه به عبدالمالک بازی کنم. بزرگ‌ترین آرزوی من این است که با کارگردان‌هایی در اندازه خانم آبیار و بهرام توکلی و اصغر فرهادی کار کنم چون آن‌ها را دوست دارم. می‌خواهم نقشی را بازی کنم که فاصله زیادی با نقش‌های موجود داشته باشد، چون دلم می‌خواهد همیشه خودم را وارد چالش کنم و هر لحظه که هر یک از کارگردان‌های خوب ما به من آن نقش خاص را پیشنهاد دهد، امکان ندارد بازی نکنم.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«برادران سیسترز» بهترین فیلم جوایز لومیر شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: فیلم سینمایی «برادران سیسترز» موفق شد در مراسم اهدای جوایز لومیر ۲۰۱۹، سه جایزه بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمبرداری را به خود اختصاص دهد.

به گزارش سینماپرس به نقل از هالیوود ریپورتر، فیلم «برادران سیسترز» به کارگردانی ژاک اودیار دیشب در مراسم اهدای جوایز لومیر فرانسه که از سوی انجمن مطبوعات خارجی فرانسه اهدا می‌شود و هم‌تای گلدن گلوب آمریکاست، موفق به کسب جایزه اصلی شد.

این وسترن انگلیسی زبان سه جایزه شامل جایزه بهترین کارگردانی برای اودیار، فیلمبرداری برای بنوا دبی و جایزه بهترین فیلم جشنواره را از آن خود کرد.

اودیار گفت همه این افتخار را تقدیم خواکین فینیکس و جان سی. رایلی بازیگران نقش‌های اصلی فیلمش می‌کند.

این مراسم ادای احترامی نیز برای جین بیرکین کرد. این بازیگر بریتانیایی که در دهه ۱۹۶۰ به شهرت رسید و هم‌بازی سرگی گینزبورگ بود روی صحنه آمد و از  پی‌یر گریمبلات که او را برای بازی در فیلم «شعار» در سال ۱۹۶۹ در کنار گینزبورگ انتخاب کرد تشکر کرد.

همچنین کلود للوش در این مراسم تجلیل شد و اولین تصاویر از فیلم در دست اکران وی با عنوان «بهترین سال‌های زندگی‌های ما» به نمایش درآمد. او بازیگران ۵۰ سال پیش خود را در این فیلم دوباره در کنار هم آورده است.

در مراسم اهدای جوایز لومیر جایزه بهترین بازیگر مرد به الکس لوتز برای بازی در فیلم «گای» رسید که داستان یک خواننده پاپ پا به سن گذاشته را روایت می‌کند. لوتز نویسنده فیلمنامه و کارگردان فیلم هم بود. این فیلم همچنین جایزه بهترین موسیقی را برای ونسان بلانشا و رومن گرافی به ارمغان آورد.

الودی بوشه نیز برای بازی در فیلم «در دستان امن» جایزه بهترین بازیگر زن را کسب کرد. او در همین بخش نامزدی سزار ۲۰۱۹ را نیز کسب کرده است.

جایزه بهترین فیلم نخست نیز به خاویر لوگراند برای درامی با عنوان «بازداشت» رسید. «بازداشت» موفق به کسب جایزه شیر نقره‌ای جشنواره ونیز امسال نیز شده است. این فیلم نامزدی ۱۰ بخش از جوایز سزار را نیز به دست آورده است.

«دختر» ساخته لوکاس دونت از نتفلیکس نیز که در کن موفق ظاهر شد و جازه بهترین فیلم فلمیش را برد به عنوان بهترین فیلم خارجی انتخاب شد.

جایزه بهترین فیلم‌نامه به پی‌یر سالوادوری، بنوا گرافین و بنجامین کاربیت برای «دردسر با تو» اهدا شد و جایزه بهترین فیلم مستند نیز به «جاده سامونی» ساخته استفانو ساوونا رسید.

«دیلیلی در پاریس» ساخته میشل اوکلو به عنوان بهترین فیلم انیمیشن انتخاب شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

زهتابچیان: احتمال اکران نشدن فیلم وجود دارد / به ما پروانه ساخت ندادند و گفتند این فیلم خط قرمز ماست – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: زهتابچیان در پاسخ به سوالی درباره مقدم بودن اسلحه بر قلم در فیلمش گفت: اینطور نیست. من در شرایطی هستم که مدام اسلحه را نفی می کنم.

به گزارش سینماپرس؛ نشست خبری فیلم دیدن این فیلم جرم است با حضور رضا زهتابچیان(نویسنده و کارگردان)، مهدی زمین پرداز، لیندا کیانی، حمیدرضا پگاه، محمود پاک نیت و حمید ابراهیمی(بازیگران)،  محمدرضا شفاه(تهیه کننده)، حمید خزایی فر(آهنگساز)، محسن دارسنج(طراح چهره پردازی) و تعدادی دیگر از عوامل فیلم برگزار شد.

محمدرضا شفاه تهیه کننده فیلم در مورد موانع برای ساخت فیلم،  گفت: درباره این سوال زیاد صحبت شده است. داستان اولیه فیلمنامه قبل تر نوشته شده است. دو سال پیش ما این فیلمنامه را تصمیم گرفتیم بسازیم که در مراحل اولیه گرفتن مجوز متوقف شد. بعد از آن از اسفند سال گذشته این بحث به طور جدی در حوزه هنری مطرح شد و یک بار دیگر تصمیم گرفتیم که این فیلم را بسازیم. می‌دانستیم موانع زیاد است ولی تلاش کردیم با مذاکره کار را پیش ببریم. در نهایت مجوز را به نام سازمان حوزه هنری صادر کردند. بعد از این هم که ساخته شد، نام تهیه کننده حقیقی هم که بنده بودم را به فیلم اضافه کردند.

زهتابچیان در ادامه درباره پایان فیلم و اینکه آیا رضایت مخاطب را جذب خواهد کرد،  گفت: سعیم بر این بود که مخاطب رضایت داشته باشد. اما اینکه این اتفاق افتاده یا نه نمی توانم به طور قاطع بگویم. این بازخوردی است که باید از مخاطبان بگیرم.  

این کارگردان در پاسخ به این سوال که به این قائل هستید که شروع فیلم بهتر از پایانش است گفت: شروعش قاطع تر است ولی فکر نمی کنم بهتر باشد.

از رضا زهتابچیان درباره اینکه کلوزآپ های پیاپی در سکانس خلع سلاح باعث شده مخاطب دیر متوجه اتفاق رخ داده شود و آیا تدوین مجدد می شود، گفت: کمی بخش درگیری ها را کم می کنیم.

زهتابچیان درباره اینکه آیا فیلم نگاهی به موضوع کاپیتولاسیون دارد، و اینکه آیا این موضوع می‌تواند مانع اکران فیلم شود، گفت: حتی بدون کاپیتولاسیون هم احتمال اکران نشدن فیلم وجود دارد. این فیلم درباره کاپیتولاسیون نیست. من یک خطای سیستمی را به پرده می آورم. اما من به دنبال این هستم که چرا چنین خطایی در این سیستم وجود دارد. من می خواهم بگویم چرا اصلا چنین مرد مستی باید به این شوکت برسد. این به خاطر ناصر احتشام است. برخی منتقدین نوشته بودند که کارگردان فیلم اسلحه را بر قلم مقدم می داند و هرگونه مذاکره با غرب را مایه خفت می داند. اگر بحث ما کاپیتولاسیون بود دیگر سرهنگ نیروی انتظامی و فرمانده سپاه و آن روحانی وارد داستان نمی‌شدند. آن مرد مست سطح قصه است و در عمقش چیز دیگری وجود دارد.

زهتابچیان در مورد سفارشی بودن فیلمش و همچنین پرداختن به مقوله غیرت سیاسی گفت: فقط در همین حد بگویم که چنین حرف‌هایی قابل اثبات نیست. فیلم سفارشی یعنی از سمت نهادهای حکومتی حمایت شود که اگر اینطور بود چنین فیلمی ساخته نمی‌شد. من این فیلم را به دندان گرفتم و ساختم. به ما پروانه ساخت ندادند و گفتند این فیلم خط قرمز ماست. در نهایت حوزه هنری پای کار آمد و کمک کرد این فیلم را بسازیم. ما محروم بودیم از دریافت مجوز. مجوزی که همه فیلم ها به راحتی می روند و می گیرند. کدام کار سفارشی؟

صالحی، دستیار کارگردان فیلم در مورد بحث سفارشی بودن آن گفت: این فیلم وقتی ساخته شد متولی زیاد پیدا کرد. این کار مجوز نیروی انتظامی نداشته به خاطر همین ما مجبور شدیم برویم در شهرک سینمایی غزالی با دکور سال ۵۷ سریال معمای شاه فیلمی بسازیم در سال ۹۷. ما در خیابان دزدکی پلان می گرفتیم و نمی توانستیم نماهای باز داشته باشیم. انگار که فیلمی زیرزمینی ساخته‌ایم. نیروی انتظامی حتی مجوز نمی‌داد برای مجوز نمایش این فیلم در جشنواره برای اینکه یک پلان را از کار دربیاوریم، پلانی که فقط پیامش این بود نیروی انتظامی در کنار مردم است.

زهتابچیان در پاسخ به سوالی درباره مقدم بودن اسلحه بر قلم در فیلمش گفت: اینطور نیست. من در شرایطی هستم که مدام اسلحه را نفی می کنم. انصافا من از دوستانی که آنجا حاضر هستند می پرسم که شما اگر جای امیر بودید چه می‌کردید؟ خودتان را جای او بگذارید که این بلا سر زن و بچه‌اش آمده. امیر چه کار باید می‌کرد؟ یک مشت قلدر آمده‌اند و دارند او را می‌برند. من آن اسلحه را بی‌دلیل دست امیر نداده‌ام. حتی خود امیر هم گفت که این اسلحه را آن‌ها دست من دادند.

شفاه در پاسخ به سوالی در مورد سانسور فیلم از پایان فیلمبرداری تا اکران گفت: صبر مجموعه حوزه هنری در طول ساخت این فیلم مثال زدنی بود. آن چیزی که در نهایت ساخته شد و ارشاد با رعایت تمام محافظه کاری‌ها مجوزش را صادر کرد، چیزی از آن حذف نشد به جز یک سکانس که آقای صالحی توضیح داد.

او همچنین در مورد شباهت شخصیت‌های سیاسی حاضر در فیلم با افراد حقیقی گفت: هیچکدامش مشخصا یک نفر نیست. این آدم‌ها، آدم‌هایی هستند که نمونه‌های آن در سپهر سیاسی ایران و یا هر کشور دیگری وجود دارد و در مورد شخص خاصی نیست.

شفاه در پایان در مورد کاپیتولاسیون گفت: کاپیتولاسیون یک قانون است که ایرانی بودن را یک ننگ می داند. قبل از انقلاب بوده و بعد از انقلاب هم وجود دارد. این که اگر امروز نتوانسته‌اند این را به قانون تبدیل کنند به خاطر ایستادگی مردمی است که در این کشور زندگی می کنند.

سوال بعدی درباره اسم فیلم پرسیده شد و اینکه آیا این اسم برای جذب مخاطب بوده، رضا زهتابچیان در پاسخ گفت: اسم فیلم دیالوگی بود در یکی از سکانس‌ها که می‌گفت پس چرا نمی‌گذارید این فیلم را مردم ببینند. دیدن فیلم جرم است؟ به خاطر اینکه مردم تجمع کرده بودند و عکس‌هایشان در شبکه‌های مجازی منتشر می‌شد. راد یک تیم فیلمبرداری می‌آورد و می‌نوشت اینجا صحنه یک فیلم است. این دیالوگ و آن سکانس حذف شد و الباقی سکانس‌ها را هم نتوانستیم بگیریم. بنابراین خالی از مردم است. دوازده، سیزده سال پیش که این اسم را انتخاب کردم دو منظوره بود. هم احساس می کردم جذابیت دارد و هم کاشت و برداشتی در این فیلم است. بعدا اسم به صورت مضمونی ماند چون هر جا برای فیلمنامه صحبت می‌کردیم با هیجان گوش می‌کردند ولی نهایتا می‌گفتند نمی‌خواهی بسازی که؟ و بعد وعده می‌دادند که ببینیم چه می‌شود، و هیچ‌کس و هیچ نهادی پای کار نیامد.

کارگردان «دیدن این فیلم جرم است» در ادامه درباره نهادهایی که برای ساخت این فیلم به آنها مراجعه کرده گفت: تقریبا به تمام نهادهای مربوطه و حتی نهادهایی که فیلم به آنها مرتبط می شود، پای کار نیامدند. بعضی ها می گفتند این فیلمنامه را دوست داریم و فلان بخش آن حرف دل خود ما است. هیچ کس نیامد و فقط حوزه هنری پای کار و به رغم تمام مخالفت ها یک تنه  ایستاد تا کار به اینجا رسید.

زهتابچیان در ادامه درباره پایان فیلم و اینکه آیا رضایت مخاطب را جذب خواهد کرد هم گفت: سعی‌ام بر این بود که مخاطب رضایت داشته باشد. اما اینکه این اتفاق افتاده یا نه نمی توانم به طور قاطع بگویم. این بازخوردی است که باید از مخاطبان بگیرم.  

کارگردان در پاسخ به این سوال که به این قائل هستید که شروع فیلم بهتر از پایانش است گفت: شروعش قاطع تر است ولی فکر نمی کنم بهتر باشد.

از رضا زهتابچیان درباره اینکه کلوزآپ های پیاپی در سکانس خلع صلاح باعث شده مخاطب دیر متوجه اتفاق رخ داده شود و آیا تدوین مجدد می شود گفت: کمی بخش درگیری‌ها را کم می کنیم.

از خزائی‌فر آهنگساز فیلم درباره موسیقی فیلم و تکراری بودن موتیف‌های آن گفت: اینطور نبوده است. یک بخش به این دلیل است که من خیلی از سکانس های فیلم را نرسیدم کار کنم و مجبور شدیم کپی کنیم. چند تا قطعه به خاطر زمان کم قطعه انتخابی بوده و این بهم ریختگی و تکراری بودن در آن به وجود آمده است.

رضا زهتابچیان درباره اینکه ۲۰ سال پیش حاتمی کیا آژانس شیشه ای را با موضوع بی عدالتی ساخت و حالا شما این را ساختید و آیا ممکن است ۲۰ سال بعد هم کارگردان دیگری باز هم از بی عدالتی فیلم بسازد گفت: این آسیب پذیری اصلا قضای خداوندی و یک مساله فلسفی است. همه چیز در حال تغییر است و نیاز به مراقبت دارد. ضمن اینکه با فرض اول شما موافق نیستم. آژانس شیشه ای را استادی ساخته که من خیلی او را دوست دارم  و به او شبیه هستم. فیلم آژانس شیشه ای خیلی درباره بی عدالتی نبود. دیالوگ اینوری اونوری زیاد در فیلم ما استفاده شده بود و ما سعی کردیم این را رئالیزه کنیم برای همین شاید مشخص نباشد.

تهیه کننده فیلم هم در ادامه گفت: من یادم است در نشست خبری آژانس شیشه ای هم پرسیدند چرا شبیه بعدازظهر سگی ساخته شده و حتما ۲۰ سال بعد هم فیلمی شبیه فیلم ما ساخته خواهد شد. چون موقعیت دراماتیک یکی است.

سوال بعدی از رضا زهتابچیان پرسیده شد که آیا فرد انگلیسی قرار بود تحریم ها را دور بزند؟ کارگردان «دیدن این فیلم جرم است» گفت اصلا چه کسی گفت این فرد انگلیسی است. عمدا این فرد یک ایرانی الاصل است که «تو ای پری» گوش می کند. سیستم ها از داخل می پوسد و ما می‌خواستیم این را نشان بدهیم.

«چرا امیر حین مذاکره در گوشه ای نشست و فیلم سونوگرافی و همسرش را نگاه کرد. احساس نمی‌کنید این باعث می شد انگیزه های شخصی وارد فیلم شود. این سوالی بود که پرسیده شد و رضا زهتابچیان در پاسخ»، گفت: چنین احساس نمی کنم برای اینکه نقطه پیچش انگیزه شخصی و انگیزه ملی و یک فضاسازی عاطفی بود.

تهیه کننده هم در تکمیل این حرف گفت: بعد از آن پلان درواقع این پایان ارتباط های عاطفی و شخصی امیر با قصه گروگان گیری است و از آنجا تا پایان فیلم دیگر حرفی از خانواده امیر به میان نمی آید.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

ساخت این فیلم جزو آرزوهای من بود/ این قصه طوری اتفاق افتاده بود که گویی آنها سمبل ایران بودند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: به دنبال موارد مطرح شده پیرامون مالکیت معنوی فیلم «۲۳ نفر»، کارگردان این اثر در نشست خبری آن در جشنواره فیلم فجر توضیحاتی ارائه داد.

به گزارش سینماپرس، نشست خبری «بیست و سه نفر» با حضور مهدی جعفری کارگردان، آلبو عبادی (بازیگر)، امیر  و هادی اسلامی (جلوه‌های ویژه بصری)، محسن روزبهانی (جلوه‌های ویژه میدانی)، مرتضی قیدی (فیلمبردار)، مجتبی فرآورده (تهیه‌کننده)، آریا عظیمی‌نژاد (موسیقی)، میثم مولایی (تدوینگر)، بهمن اردلان (صدابردار و صداگذار)، احمد یوسف‌زاده (مشاور فیلمنامه) و با اجرای منصور ضابطیان در ششمین روز جشنواره فیلم فجر برگزار شد. 

جعفری درباره اینکه چطور شد به سراغ این موضوع برای ساخت فیلم‌سینمایی رفته است، گفت: جوابش خیلی پیچیده نیست. از چند سال پیش که مستندی درباره آن‌ها ساختم این موضوع در ذهن من هک شده بود و این جزو آرزوهای من شد که یک روز بتوانم فیلم‌سینمایی از روزگاری که این دوستان گذراندند بسازم.

او درباره انتخاب بازیگران این فیلم توضیح داد: مساله مهم این بود که در اقتباس چقدر می‌توانیم به واقعیت وفادار باشیم. بعد از ۱۰، ۱۲ سال رفاقت با این بچه‌ها وظیفه خودم می‌دانستم که تلاش کنم تا فیلمی درست درباره آن‌ها بسازم. از روز اول همه ما نگران بودیم که آیا می‌توانیم بچه‌هایی را پیدا کنیم که بتوانند قصه ما را واقعی بازی کنند. 

کارگردان «۲۳ نفر» تاکید کرد: در واقعیت هم در بین این ۲۳ نفر از گویش‌ها و شهرهای مختلف وجود داشتند. بنابراین خواسته یا ناخواسته طوری این قصه اتفاق افتاده بود که انگار آنها سمبل ایران بودند. ما حدود یک ماه با آن‌ها کار کردیم تا سطح بازی آن‌ها را بهم برسانیم. حدود یک ماه و نیم انتخاب بازیگران طول کشید. در شهرستان‌هایی که می‌خواستیم از آنجا بازیگر داشته باشیم، فراخوان اعلام کردیم.

در ادامه، رآورده درباره مسائلی که علیرضا رئیسیان درباره مالکیت این فیلم مطرح کرده بود توضیح داد و گفت: بله، صحبت‌هایی در این‌باره طرح شده بود. آقای رئیسیان حقوق مالکیت مادی مستندی که درباره این ۲۳نفر برای تلویزیون ساخته شده بود را نداشتند. البته حقوق معنوی‌شان قابل احترام است. از ابتدا که جلسه‌ای باهم در ارشاد داشتیم، به او گفتم که حقوق مادی این فیلم به ایشان تعلق ندارد. اما حقوق معنوی آقای رئیسیان را محترم می‌دانیم. ایشان چند جا از جمله در خانه سینما از ما شکایت کردند که در هیچ‌جا ما محکوم نشدیم. 

جعفری در ادامه گفت: بیشتر این شکایات به سمت من بود. آقای رئیسیان حقوق معنوی آن مستند را داشتند. اما منابع تحقیقی من برای ساخت این فیلم فقط آن مستند نبود. اول از همه خودشان بودند که با آن‌ها در ارتباط بودم. دو کتاب دیگر هم منبع ساخت این فیلم بودند. در هر صورت موضوعی که آقای رئیسیان مطرح کردن فقط یک حاشیه بود.

مهدی جعفری- کارگردان درباره صحنه های کلیشه ای جنگی در فیلمش بیان کرد: تمام تلاش مان را کردیم که تقریبا از لحاظ اجرا کلیشه ای برخورد نکنیم. 

او درباره اینکه همه ۲۳ نفر شخصیت ها در عالم واقعیت در قید حیات هستند؟ گفت: ۲۲ نفر در قید حیات هستند و فقط یکی از آنها به نام احمد سعادت سال ها پیش از دنیا رفته است. 

این کارگردان همچنین درباره برخورد و مواجهه بچه ها در فیلم با افراد واقعی داستان و شباهت چهره آنها اظهار کرد:  بچه‌ها تا پیش از فیلمبرداری برخوردی نداشتند و من فقط مستند را به آنها نشان دادم و روز فیلمبرداری از ۲۲ نفر دعوت کردم که به صحنه آمدند. شاید یکی از فاکتور انتخاب ما برای بچه ها شباهت هم بوده است.  

جعفری درباره اینکه چرا از اسامی واقعی ۲۳ نفر در فیلم استفاده نشده است، توضیح داد: خیلی سخت بود که از اسامی واقعی ۲۳ نفر در فیلم استفاده کنیم زیرا دردسرهایی برای ما ایجاد می کرد بنابراین اجازه  گرفتم و آنها هم بزرگواری کردند و اجازه داند تا اسم ها را در فیلم عوض کنیم.

او اشاره کرد: این اولین اکرانی است که ۲۲ نفر شخصیت واقعی داستان فیلم را می بینند و آن هم با اهالی رسانه بوده است. 

این کارگردان درباره منبع اقتباس داستان و اینکه بهتر نبود فیلم در قالب سریال ساخته شود؟ گفت: کاملا موافقم اما  آنقدر جهان این داستان بزرگ است که من حسرت می خورم که چرا نتوانستم همه اطلاعات در واقعیت را در فیلم هم  بیاورم اما معتقدم هر مدیا تماشاگر خودش را دارد و امیدوارم روزی شخصی این کار را انجام دهد زیرا حیفم می آید که برخی از تصاویر جذاب و دیدنی در آن دیده نشد.

فرآورده درباره نسبت بین مذهب و ملیت در فیلم نیز گفت: این دو از هم جدا نیستند. در حوزه دین حب الوطن، ایمان است..ما به سیرت فیلم کار داریم نه صورت. آنچه فکر می کردیم، می توانیم در دهه ۹۰ و برای نسل امروز ارائه دهیم روحی از دین بوده است.

احمد یوسف زاده- مشاور فیلمنامه- که یکی از شخصیت های واقعی ۲۳ نفر است، درباره  اینکه این فیلم تا چه اندازه به واقعیت نزدیک بوده است؟، گفت: با دیدن این فیلم من و دوستانم شوکه شدیم. نمی دانستیم گریه کنیم یا بخندیم. فیلم خیلی به واقعیت نزدیک بود و من از عوامل فیلم تشکر می کنم.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

میرزایی: هدف خاصی از ساخت این فیلم نداشتم / انصاری: فیلمسازی در ایران بیشتر اتفاق است تا انتخاب – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نشست خبری فیلم سینمایی «پالتو شتری» با حضور عوامل سازنده و بازیگران این اثر برگزار شد.

به گزارش سینماپرس،  نشست پرسش و پاسخ فیلم «پالتو شتری» با حضور مهدی علی میرزایی(کارگردان)، مجید شیخ انصاری(تهیه کننده)، سام درخشانی، لیندا کیانی، افسانه چهره آزاد، شاهرخ فروتنیان و بانیپال شومون (بازیگران)، مسعود امینی تیرانی (مدیر فیلمبرداری)، مسیح حدپور سراج (صدابردار) این فیلم و با اجرای منصور ضابطیان برگزار شد.

سوال اول از مهدی علی میرزایی درباره هدفش از ساخت فیلم «پالتو شتری» بود،  این کارگردان در پاسخ به سوال گفت: هدفم ساختن این فیلم بوده و هدف خاصی نداشتم. یک داستان داشتم که در یکی از مجلات معتبر ادبی کشور چاپ شده بود و بازخوردهای خوبی داشت، ظرفیت های دراماتیکش را گسترش دادم و به عنوان اولین فیلمم ساختم.

مجید شیخ انصاری تهیه کننده درباره شرایط ساخت این فیلم گفت: فیلمسازی در ایران بیشتر برای عوامل به خصوص کارگردان و تهیه کننده یک اتفاق است تا انتخاب. به محض اینکه شرایط حداقلی پیش بیاید ساخت را شروع می کنیم. شرایط قبل از عید آماده شد و بلافاصله بعد از عید کلید زدیم و کار پیش رفت. با یک گروه بسیار عالی، پشت صحنه بسیار آرام بود و باعث افتخارم است که با این گروه کار کردم

سام درخشانی درباره تجربه کار کردن با یک کارگردان کار اولی گفت: من مهدی علی میرزایی را خیلی وقت است که می‌شناسم. به عنوان نویسنده فی المدت معلوم را نوشته بودند و قبل از این کار در یکی از نوشته هایشان یعنی تخته گاز بازی می کردم برای همین با نوع کارشان آشنا بودم. خیلی خوشحال شدم چون وقتی یک نویسنده‌ای بخواهد فیلمی بسازد قطعا یک فیلمنامه خوب برای خودش کنار می گذارد و من خوشبخت بودم که توانستم در این کار بازی کنم و از نتیجه هم راضی هستم.

لیندا کیانی هم درباره تجربه بازی در «پالتو شتری» گفت: بی اغراق باید بگویم از معدود کارهایی بود که آنقدر پشت صحنه آرامی داشت که من روزشماری می کردم آفیش باشم. آنقدر همه چیز آرام پیش می رفت و لذتبخش بود که خیلی کار را دوست داشتم. بی اغراق می گویم سام یکی از بهترین پارتنرهایی بود که تا به حال داشتم. سام به من خیلی کمک کرد و آنقدر باآرامش تمرین کردیم تا آن خروجی را داد.

افسانه چهره آزاد هم درباره بازی در این فیلم گفت: خیلی خوشحالم که سهمی در این فیلمی که حرفی برای گفتن دارد دارم و از آقای علی میرزایی برای این متن زیبا و کارگردانی بسیار قوی بسیار سپاسگزارم. از آقای شیخ انصاری هم به خاطر شرایط و موقعیت هایی که برای ما ایجاد کردند که به راحتی این نقش را بازی کنیم، ممنونم.

از علی میرزایی درباره کلمات رکیک در این فیلم پرسیده شد و اینکه آیا برای رده سنی محدودیت درنظر گرفته می شود، که کارگردان این فیلم گفت: من نمی دانم منظورشان از این کلمات چیست به لحاظ تجربی شاید فیلم سن دار باشد. تجربه ای که دو شخصیت در داستان فیلم می گذرانند به نوعی می تواند برای جوان ها جذاب تر باشد و برای نوجوانان هنوز آن اتفاقات رخ نداده باشد و با موقعیت های درامی که بین دو شخصیت هست ارتباط برقرار نکنند.  

سوال بعدی درباره شخصیت پردازی با استفاده از مابه ازاهای بیرونی و شخصیت های خاص پرسیده شد،  علی میرزایی گفت: اول اینکه درام باعث می شد شخصیت را در یک موقعیت تجسم کنم و بپرسم چه لازم دارد. دوم اینکه به کسانی که از فکر و فلسفه فیلسوفان یا اندیشمندانی که زمینه سو تفاهم در فلسفه شان زیاد است رجوع می کردم و به تفکر آنها فکر می کردم. سوم مابه ازاهای بیرونی که زیاد هم هستند استفاده می کردند.

مسعود امینی تیرانی هم درباره ویژگی های فیلمبرداری این فیلم گفت: فیلم از دو منظر برای من جذاب بود؛  یکی آشنایی قبلی که با تهیه کننده و کارگردان داشتم و دیگری تجربه ای که در ژانر کمدی نداشتم و می خواستم امتحان کنم. همیشه دوست دارم در کارها چالشی باشد که جدی تر بتوانم به موضوع فکر کنم. روی بعضی از موضوعات و ایده های اجرایی فکر کردیم به خصوص روی شکل نور و ترکیب بندی ها به سه چهار فرم کلی رسیدیم.  

شاهرخ فروتنیان یکی دیگر از بازیگران این فیلم هم در ادامه گفت: برای من باعث مباهات بود که در این پروژه حضور داشتم.  

بانیپال شومون هم درباره اینکه امسال چهار بار در جشنواره حضور داشته گفت: فکر می کنم کار خدا بوده است.

او در پاسخ به این سوال که کدام کار را بیشتر دوست داشته گفت: مهمترین فیلمم این پالتوشتری بود چون فیلمنامه را خیلی دوست داشتم واین نقش کوهیار برایم خیلی سخت بود. همینطور حضور مهدی علی میرزایی و مجید شیخ انصاری و پارتنری مثل سام درخشانی برایم جذاب بود.

مهدی علی میرزایی در پاسخ به این سوال که نویسندگی سخت تر است یا کارگردانی گفت: فیلمسازی ادامه نویسندگی است و من در طول فیلم این موضوع را بسیار درک کردم.

درباره موسیقی فیلم هم مهدی علی میرزایی گفت: در فیلمنامه در مدت معلوم من این را تجربه کردم. فونداسیون فیلمنامه را براساس یک اصل فکری و مفهومی طراحی می کنم. وقتی این طراحی می شود و بعد رویش داستان ها و دیالوگها و موقعیت هایی را برای مخاطب عام طراحی می کردم. نتیجه ای که در این فیلم طراحی کردم همین است. وقتی فیلم اکران می شود کسی که دنبال موقعیت شوخ و شنگ و روایت سیال و … است بهره خودش را می برد و کسی هم که دنبال یک نگاه عمیق تر در لایه های فیلم است هم ان شالله بهره خودش را می برد. امیدوارم این اتفاق بیفتد.

از بانیپال شومون درباره گذشته اش پرسیده شد،  این بازیگر در پاسخ گفت: گذشته کاری من به تئاتر برمی گردد و الان دو سه سال است که جدی تر کار تصویر انجام می دهم.

مجید شیخ انصاری درباره اکران فیلم گفت: به طور کلی فضای جشنواره امکان یک بازخورد جدی تر را به ما می دهد که بررسی می شود ولی احتمالا در نیمه اول سال آینده اکران می شود.

مسیح سراج صدابردار این فیلم هم در ادامه گفت: برای من فیلم کمدی و جدی صدایش فرقی نمی کند. سعی کردم به بهترین وجه دیالوگ ها را ضبط کنم این ساده ترین چیزی است که می توانم بگویم.

از مهدی علی میرزایی پرسیده شد فکر نمی کنید پایبندی زیاد به مفهوم اولیه به درام ضربه زد، که او در پاسخ گفت: در فیلم های دیگری که می نوشتم و دیگران می ساختند یک صنف تحصیلکرده را می دیدم که بدنه سینماروی ما را تشکیل می دادند. خیلی از کمدی ها اینها را جدی نمی گیرد و از کنار آنها می گذارد. بعضی دفاتر فیلمسازی می گویند ما کمدی آدم های احمق را دوست داریم … من فکر کردم گفتمان فیلم می تواند در فضایی باشد که برای قشر تحصیلکرده جذاب باشد و واقعا باید ببینم در اکران عمومی چه اتفاقی می افتد.

مشاهده خبر از سایت منبع