X

بایگانی خرداد 18, 1398

دفتر سینمایی

ربات‌های کامنت‌گذار، چطور می‌تواند ریشه اکران فطر را بزند؟ – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: اکران فیلم‌های عید فطر ۹۸، متقاوت‌تر از سال‌های گذشته آغاز شده است. از همان عصر چهارشنبه (۱۵ خرداد)، بر سر فروش‌ فیلم‌ها حساسیت زیادی ایجاد شده است که همچنان ادامه دارد. آن‌چه که این‌بار جدید است، بحث تبلیغات کثیف برای از میدان به در بردن رقیبان است.

به گزارش سینماپرس، رقابت بر سر فروش در سینمای ایران و شکستن رکوردها به‌قدری جدی شده که کار به حربه‌های حذف رقیب و تخریب رسیده است.

حالا سال‌هاست که درباره مافیای اکران حرف زده می‌شود و از این می‌گویند که تبانی میان پخش‌کنندگان و سینماداران عملا مافیایی ایجاد می‌کند که تعدادی از فیلم‌ها بیشتر دیده شوند و گروهی به ناحق از چرخه اکران حذف شوند. مافیایی که سالهاست فیلم‌سازان از دخالت آنها در تعداد سالن نمایش تا ترکیب فیلم‌های روی پرده در هر فصل تا سانس‌های انتخابی پخش‌ هر فیلم می‌گویند.

اکران فطر امسال یکی از پرترافیک‌ترین ترکیب‌های هفتگانه سینمایی کشور است که اقلا سه فیلم با قابلیت رکوردشکنی در کنار فیلمی که در شرایط عادی می تواند صاحب فروش بالا باشد و یک فیلم کمدی با فروش متوسط به بالا در معرض تماشای مخاطبان قرار گرفته‌اند. ترافیکی که در شب اول نشان داد فیلمی مثل «دختر شیطان» قربان محمدپور هیچ شانسی در این رقابت سخت ندارد؛  دومین تجربه مشترک سینمای ایران و هند که این‌بار حمید فرخ‌نژاد در آن در کنار چند بازیگر مطرح بالیوود ایفای نقش کرده است. این در حالی است که افتتاحیه فیلم قبلی قربان محمدپور فروشی میلیاردی داشت اما فروش «دختر شیطان» در شب اول تنها ۵۷ میلیون تومان بوده است و احتمالا فیلم «زهرمار»  جواد رضویان که از یکی دو هفته آینده روی پرده سینما خواهد آمد هم سرنوشتی بهتر از این فیلم نخواهد داشت.

«دختر شیطان» در برابر فروش‌ بالاتر از ۵۰۰ میلیون تومانی «ما همه با هم هستیم» و حدودا ۴۰۰ میلیون تومانی «سرخپوست» و «شبی که ماه کامل شد»، تقریبا سوخته و جایی برای عرضه نداشته است. جالب‌تر این است که فیلم «سلام بمبئی» محمدپور در اکران مهر که فصل سوخته است به سمت ۲۰ میلیاردی شدن پیش رفت و حالا در اکران تابستانی احتمالا باید روزهایی سخت را سپری کند.

او البته پیش‌دستی کرده و خیلی صریح از یک بازی ناجوانمردانه درباره فیلم‌های روی پرده گفته،  اینکه مافیای اکران به مافیای تبلیغ هم بدل شده است. او از استخدام ربات برای تخریب فیلم‌های رو پرده گفته است: «من دراینستاگرامم فیلمی را که هنوز نمایشی نداشته تبلیغ کردم و هزاران پیام منفی با اکانت‌های غیرواقعی و اسم‌های عجیب دریافت کردم. پیج‌ها را هم که می‌بینی با پیام‌های تقریبا یکسان و فالوور های اندک، به ما حمله کردند و می‌خواهند تخریب‌مان کنند.»

انگار این مشکل فقط برای محمدپور نیست و چند صفحه سینمایی و سایت و چند فیلم دیگر هم از چنین اتفاقی در امان نبوده‌اند.

بعد از مافیای اکران و پول‌های کثیف، حالا نوبت رسیده است به تبلیغات کثیف. محمدپور خیلی متعجب گفته است: «کاش وزیر ارتباطات همانطور که درباره آرای «برنده باش» و «نود»  در تلویزیون ورود کرد به این حمله رباتی هم ورود کند.»

این گفته‌های شوکه‌کننده و پخش اسکرین‌شات از این پیام‌های مشابه در روزهای اخیر سرانجام سبب شد تا داروغه‌زاده معاون ارزشیابی معاونت سینمایی هم در این باره هشدار دهد. او در توئیتی نوشت: «در ⁧ اکران⁩ عید سعید فطر چند فیلم ارزشمند و دیدنی به طور همزمان اکران شده‌اند. شایسته است تیم‌های تبلیغاتی فیلم‌ها به جای تخریب رقیبان، بر برجسته‌سازی نکات مثبت و ارزشمند فیلم‌های خود تمرکز کنند. بدیهی است با تبلیغات فریبنده و یا تخریبی طبق قانون برخورد خواهد شد. »

 این یعنی آنها هم وجود چنین شیوه‌هایی در تبلیغات فیلم‌ها را تایید می‌کنند و آنها را زیر نظر گرفته‌اند و در ادامه برخورد شدید با تخلفات سینمایی، اصلا بعید نیست که با این مدل تخریب‌ها هم برخوردهای جدی کنند.

 داروغه‌زاده چندی قبل توئیت دیگری هم در نقد شیوه اکران داشت که باعث ایجاد مافیای اکران می‌شود. او بار قبل نوشته بود: «نظام سرگروهی سینماها برای اکران، بیشتر به یک رانت انحصاری برای سینماهای سرگروه تبدیل شده است. اعضای شورای اکران معتقدند فیلمی که پروانه نمایش دارد باید بتواند آزادانه شرایط و زمان اکران خود را تعیین کند و البته بدیهی است رده‌بندی سنی فیلم محدودیت تعداد سالن را در پی خواهد داشت.»

 نوشته‌ای که اگرچه با تمسخر و واکنش شدید منیژه حکمت روبرو شد اما محمود رضوی در سلسله توئیتی از آن حمایت کرد و برایش راهکار اجرایی نوشت. شیوه‌ای که سبب می‌شود تا این انحصار و رقابت‌های مافیایی و تخریبی از بین برود.

نکته‌ای که بهروز افخمی درباره‌اش به خبرآنلاین می‌گوید: «چاره‌ای غیر از تغییر در نظام اکران نیست. البته اگر تعداد سینماهای‌مان به بیش از ۷۰۰ تا در سراسر کشور برسند و این بازی فروش تغییر کند و سینماها خالی بمانند، سینمادارها و پخش‌کننده‌ها هم ناچار می‌شوند به دنبال تغییر این شیوه بازی بروند. الان خیلی از فیلم‌ها که نیاز به سالن محدود و زمان اکران زیاد دارند در این رقابت همزمان نابود می‌شوند.»

 البته که داشتن مثلا ۷۰۰ سالن سینما رقم ایده‌آلی است که به این زودی امکان‌پذیر نیست و شاید رویایی دوردست باشد بنابراین تا آن زمان مدل اکران همینی است که دارد اجرا می‌شود و در این بازار رقابتی که این‌بار و در اکران فطر تراکم شدید فیلم‌های پرمخاطب ایجاد شده، بازار تخریبی می‌تواند باعث شکست همزمان فیلم‌هایی شود که در رقابت سازنده می‌توانند به فروش همزمان همدیگر کمکی بزرگ کنند. اتفاقی که سفره سینما را پرپول‌تر می کند. چیزی که به سود چرخه سینمای کشور است.  

 اما عدم تعهد به اصول اخلاقی و حرفه‌ای می‌تواند شکستی بزرگ برای همه خانواده سینما در فصل طلایی اکران باشد.

*خبر آنلاین

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

حذف احساسات مردم، یعنی حذف انسان – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: یک منتقد رسانه ای گفت: بیشتر ممالک دنیا به این مهم رسیده اند که نمی شود به مخاطب فیلمی سینمایی یا سریال و برنامه ای تلویزیونی را تحمیل کرد، الا ایران. ساخت فیلم های سینمایی یا سریال های تلویزیونی باید مطابق سلیقه مردم باشد. در حال حاضر مخاطبان سینما و تلویزیون ایران در پایین ترین حد استاندارد قرار دارد.

به گزارش سینماپرس، همان‌طور که سال هاست میوه‌فروش‌ها، میوه‌ها را «درهم» به مردم میفروشند و آنان نیز می‌پذیرند، زندگی را هم باید «درهم» قبول کرد. در طول زندگی فراز و نشیب‌های فراوانی پیش روی انسان قرار می‌گیرد که انسان باید از آنها گذر کند. گریه و خنده هر دو در نهاد انسان وجود داشته، دارد و خواهد داشت. گاهی به انسان حالتی دست می‌دهد که او را وادار به گریه یا خنده می‌کند. نمی‌توان انسانی را پیداکرد که فقط یکی از این دو پدیده در نهاد او وجود داشته باشد. آنچه منظور نظر است، گریه و خنده واقعی است، چیزی که به طور طبیعی وجود دارد، نه حالت‌های ظاهری و مصنوعی. کسانی که دست به قلم هستند یا دستی در فیلمسازی دارند، باید تمام خصوصیات انسان را بی‌کم و کاست در نظر داشته باشند. نمی‌توان مخاطب را مجبور به گریه یا خنده کرد. باید مخاطب را در موقعیت خنده یا گریه قرار داد. نه می‌شود همه را به گریه واداشت و نه به خنده. باید برای انسان‌ و احساسات او ارزش قائل شد و به آن احترام گذاشت. کسی در سینما یا تلویزیون حق ندارد بگوید، باید تلخی، گریه و صحنه‌های ناراحت کننده از میان تولیدات سینمایی و تلویزیونی حذف شوند! آیا آنان می خواهند برای احساسات انسان‌ها تعیین تکلیف کنند؟ آیا می‌خواهند با ساخت فیلم‌ها، سریال ها یا برنامه‌های به اصطلاح خنده‌دار، غم و غصه مردم از وجود آنان رخت بسته و برود، آیا می رود!؟ آنان چگونه می‌توانند احساسات مردم یا همان مخاطب را نادیده بگیرند؟ انسان به خاطر خصوصیات منحصر به فردش است که احسن الخالقین نام گرفته است. بنابراین، نه وزیر ارشاد، نه رییس سازمان سینمایی نه رییس تلویزیون و نه هیچ کس دیگری قادر نیست این خصوصیات منحصر به فرد را به انسان بدهد یا از او بگیرد. این فقط در قدرت خداوند است. فیلم های سینمایی، برنامه‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی هم باید مثل زندگی مردم «درهم» باشد. باید به مخاطب احترام گذاشت تا او خود تصمیم بگیرد کدام فیلم یا سریال را ببیند. گریه و خنده هر دو از فاکتورهای مهم انسان هستند، یکی از فاکتورهایی که آنان را از حیوانات متمایز می‌کند. با تولید فیلم های سینمایی، برنامه‌ها و سریال های تحمیلی، نه می‌توان خنده را از لب مردم دور کرد و نه گریه را از چشم شان گرفت. باید سازندگان فیلم‌ها و سریال‌ها آثاری را خلق کنند که خنده واقعی بر لب و اشک حقیقی را به چشمان مخاطب بیاورند.
حذف احساسات مردم، یعنی حذف انسان، یعنی شک در خلقت خالق!
اگر هالیوود در جذب مخاطب موفق است، برای این است که به مخاطب و احساساتش احترام قائل می شود. آنها یک بسته از فیلم های مختلف را ارائه می دهند تا مخاطبان به تماشای دلخواه خودشان بنشینند.
تلویزیون آمریکا و دیگر کشورهای پیشرفته نیز طبق سلیقه مخاطبان خود برنامه و سریال تولید می کنند. آنها می دانند که مردم دارای سلایق مختلف هستند، برای همین سعی می کنند آثار متنوعی را تولید و روی آنتن بفرستند.
بیشتر ممالک دنیا به این مهم رسیده اند که نمی شود به مخاطب فیلمی سینمایی یا سریال و برنامه ای تلویزیونی را تحمیل کرد، الا ایران. در اینجا همیشه، همه می خواهند برای مردم تعیین تکلیف کرده و طبق سلیقه خودشان، نه مردم آثار سینمایی یا تلویزیونی تولید کنند. برای همین در حال حاضر مخاطبان سینما و تلویزیون ایران در پایین ترین حد استاندارد قرار دارد.

سیدرضااورنگ

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سینمایی که روزبه‌روز توخالی‌تر و درب‌وداغان‌تر می‌شود/ کمدی‌هایی که روز به روز بی‌مزه‌تر می‌شوند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: این فیلمی نیست که برای ما، یا اصلاً برای هیچ تماشاگری ساخته باشند، یک دورهمی تمام‌وکمال و پر از ریخت‌وپاش. بازیگرانِ شرمنده‌ای که انگار دل‌شان نمی‌خواسته با هم باشند ولی از دستمزد مرحمتی سرمایه‌گذار هم نمی‌توانسته‌اند صرف‌نظر کنند!

به گزارش سینماپرس، محسن آزرم منتقد سینما در نقد فیلم «ما همه با هم هستیم» گفت: در یکی از مهم‌ترین صحنه‌های «ما همه باهم هستیم»، مهران مدیری (که همه‌ی مدت دولُپی در حال خوردن بوده و با لحن تکراری‌اش با دهان پُر حرف می‌زده) به محمدرضا گلزار، که واقعاً خود گلزار است و اصلاً به‌خاطر گلزار بودن آن‌جا نشسته، می‌گوید بگو واقعاً چه نقشی در این داستان داشته‌ای و من هم الان سفارش می‌دهم دو تا قهوه بیاورند که با هم بخوریم و بعد یک عصرانه‌ی مفصل بیاورند که باز هم با هم بخوریم. گلزار هم می‌پرسد می‌شود بگویید چرا می‌خواهید همچه سفارشی بدهید؟ مهران مدیری هم با صداقتی کم‌نظیر می‌گوید می‌خواهم تنها نباشم.

احتمالاً این بهترین جوابی‌ست که می‌شود به همه‌ی تماشاگران «ما همه باهم هستیم» داد؛ وقتی می‌گویند چی شد؟ چرا این‌جوری شد؟ این چی بود اصلاً؟ واقعیت همان صحنه‌ای‌ست که دور هم نشسته‌اند و آماده‌ی خوردن می‌شوند، وگرنه بعید است فیلم‌نامه‌نویس‌ها (فیلم‌نامه؟ داستان؟) و کارگردان و بازیگرهای «ما همه باهم هستیم» حتی لحظه‌ای هم به فیلم بودن این فیلم فکر کرده باشند؛ چون این فکر نکردن را می‌شود در بازی همه‌ی بازیگرهایش هم دید؛ جوری که انگار دل‌شان نمی‌خواسته با هم باشند ولی از دستمزد مرحمتی سرمایه‌گذار هم نمی‌توانسته‌اند صرف‌نظر کنند و این‌جور وقت‌ها باهم بودن انگار خیلی هم بد نیست.

این فیلمی نیست که برای ما، یا اصلاً برای هیچ تماشاگری، ساخته باشند، یک دورهمی تمام‌وکمال و پر از ریخت‌وپاش و بزن‌وبرقص و کمی تا قسمتی «معناگرا» است برای خوردن قهوه و عصرانه و تخمه و کمپوت و هر چیز دیگر. همه‌ی آن‌هایی که این‌جا باهم هستند، قبلِ این کیف‌شان را کرده‌اند. خوش آمدن یا خوش نیامدن ما هم برای‌شان مهم نیست؛ مطلقاً مهم نیست؛ چون از قبل اعلام کرده‌اند که «ما همه باهم هستیم».

این وسط فقط می‌شود و باید غصه خورد به حال سینمایی که روزبه‌روز دارد توخالی‌تر و درب‌وداغان‌تر و بی‌کیفیت‌تر از قبل می‌شود و کمدی‌هایش روزبه‌روز بی‌مزه و بی‌مزه‌تر می‌شوند و بازیگرانش هم با افتخار، یا با کمی شرمندگی، در این فیلم‌ها مثلاً بازی می‌کنند و دل‌شان خوش است که «ما همه باهم هستیم» و خب چه نیازی به گفتن این جمله؟ خودمان که داریم می‌بینیم.

مشاهده خبر از سایت منبع