X

بایگانی خرداد 22, 1398

دفتر سینمایی

کارگاه صدرعاملی و فیلم‌ساز هلندی در شیراز لغو شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: کارگاه رسول صدرعاملی با همراهی فیلم‌ساز هلندی که قرار بود امروز ۲۲ خرداد ماه در شیراز برگزار شود، لغو شد.

به گزارش سینماپرس، همزمان با برپایی هفته فیلم اروپایی در تهران و چند شهر دیگر قرار بود رسول صدرعاملی با همراهی “ژان وان دولد” کارگردان هلندی فیلم «ارتش خاموش»؛ کارگاهی برگزار کند اما گفته می‌شود این کارگاه لغو شده است.

رسول صدرعاملی خبر لغو کارگاه را تایید کرد و به ایسنا گفته است که در حالیکه بلیت برای سفر به شیراز داشته‌اند اعلام شده که کارگاه لغو شده است.

این کارگردان از دلایل لغو کارگاه اطلاعی نداشت.

هفته فیلم اروپایی به همت گروه هنر و تجربه برگزار شده است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تئاتری ملتهب از حامی سریال پر حاشیه ممنوعه – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: پس از دو تئاتر پر حاشیه بینوایان و الیور توئیست، حسین پارسایی مدیرکل شبکه نمایش خانگی، یک تئاتر دیگر را با محسن تنابنده به روی صحنه می‌برد که محتوایی بسیار ملتهب و معناداری دارد.

به گزارش سینماپرس، سومین تئاتر لاکچری حسین پارسایی روی صحنه می‌رود. «مولن روژ» عنوان سومین تئاتر جنجالی پارسایی پس از بینوایان و الیور توییست است که روایت آن درباره سپهبد ارتش شاهنشاهی است که قبل از انقلاب دارای کافه – آرایشگاهی است که در قمار به کاراکتری به نام «حاج‌آقا» می‌بازد و پس از انقلاب این مکان دیگر به سبک دوران ماقبل رژیم شاهنشاهی اداره نمی‌شود. دو پیشکار در این کافه هستند که برای کاراکتر «حاج آقا» کار می‌کنند و مهمترین ماموریت آن‌ها این است که با پیدا کردن زنان مختلف، نیازهای جنسی کاراکتر «حاج آقا» را تامین کنند.

مخاطب شخصیت حاج آقا را در این نمایش نمی‌بینید، اما او کسی است که به احتکار مواد غذایی، نوار بهداشتی و…، مشغول است و این دو تا پایان نمایش بارها تلاش می‌کنند که از سیطره حاج آقا رهایی یابند و جالب اینجاست یکی از این شخصیت اهل کاشان و دیگری اهل قم است. تلاش برای رهایی از چنگال «حاج‌آقا» به جایی نمی‌رسد و آن‌ها سعی می‌کنند زیربار کارهایی که ملزم به انجام آن هستند نروند، اما آنقدر آس و پاس هستند که فرار از این موقعیت برایشان غیر ممکن است. این دو به همراه زنی در موقعیتی نمایشی گرفتار شده‌اند.

«محمد قدس» از تهیه‌کنندگانی است که برای اجرای نمایش‌های مختلف فارسی در خارج از ایران تلاش می کند و حسین پارسایی کارگردان سابق نمایش‌های مسجدی در مقام مدیرکل دفتر شبکه نمایش خانگی از ساخت سریال‌های خط شکنی مثل «ممنوعه» و «رقص روی شیشه» حمایت کرد.

مولن روژ در پاریس

مولن‌روژ، نام کاباره و کلوب شبانه‌ای است که در منطقه ۱۸ پاریس واقع شده‌است. این مکان یک کاباره قدیمی در فرانسه محسوب می‌شود. کاباره مولن‌روژ در سال ۱۸۸۹ توسط ژوزف اولر آغاز به کار کرد. ژوزف اولر همچنین مؤسس سالن موسیقی المپیا پاریس نیز می‌باشد. عبارت «مولن‌روژ» واژه‌ای فرانسوی است و ترجمه آن معادل «آسیاب بادی سرخ» است.

*مشرق

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

بفرمائید آقایان، ارزش‌های افزوده سرمایه‌هایتان را تحویل بگیرید! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: «ژوله» امروز در اینستاگرامش در مقام مدافع اقدامات رامبد جوان و همسرش قد علم کرده و آنچنان خود را «مرجع فرهنگی» در نظر گرفته که درباره آدم نبودن و روانی بودن مخاطبانش استدلال می‌کند.

به گزارش سینماپرس،  چند سال پیش در سرویس فرهنگی یکی از خبرگزاری‌های متمایل به جریان اصولارسال/انتشارگرایی و اصطلاحاً انقلابی کار می‌کردم و کارم بیشتر پوشش و تولید اخبار و مطالب اندیشه‌ای بود. از قضا خبرنگاران زیرسرویس رادیو و تلویزیون که از دوستان و همکاران نزدیک من بودند از «رامبد جوان» که آن زمان تازه سر و صدای سری اول مجموعه «خندوانه»  اش بلند شده بود، دعوت کرده بودند تا برای انجام یک مصاحبه تفصیلی درباره این برنامه پرمخاطب، به خبرگزاری بیاید. از بد یا خوش روزگار، درست در زمان تعیین‌شده برای این مصاحبه، همکارانم درزیرسرویس رادیو و تلویزیون به یک برنامه پوششی (یا گفت‌وگو») در بیرون خبرگزاری دعوت شده بودند و هیچکس از آنها در خبرگزاری حضور نداشت که مصاحبه را انجام دهد. اینگونه بود که انجام این مصاحبه به من محول شد و من که تماشاگر مجموعه «خندوانه» نبودم و درکی بی‌واسطه از آن نداشتم، دست به مطالعه و تحقیق درباره این برنامه زدم؛ از بینندگان پر و پا قرص این برنامه پرس و جو کردم، مصاحبه‌ها و مطالب منتشرشده درباره آن را با دقت خواندم و نتیجتاً به دبیر و همکارانم در سرویس فرهنگ آن خبرگزاری اعلام کردم که مصاحبه من با رامبد جوان شدیداً انتقادی خواهد بود و هیچ بعید نیست که گفت‌وگویم با او به یک دعوای لفظی شدید منجر شود. آنها سعی در آرام کردنم داشتند و ابراز امیدواری کردند که مصاحبه چالشی خوبی از آب دربیاید.

به هر حال موعد مصاحبه رسید و من برای اولین بار رامبد جوان را از نزدیک دیدم و با او وارد گفت‌وگویی بی‌واسطه شدم. پیش‌بینی‌ام درست بود و ما عملاً وارد یک مشاجره لفظی شدیم و در مواقعی از این مصاحبه صدای جوان شدیداً بالا می‌رفت و عملاً داد می‌زد! من هم البته کوتاه نمی‌آمدم و با صدایی بلند به تقبیح برنامه‌اش پرداخته و به دلیل دامن زدن آن برنامه به فرهنگ توده‌ای و سطحی و همچنین تعمیق سیاست‌زدایی و جدیت‌زدایی نزد مخاطبان عام ایرانی، او و برنامه‌اش را حسابی نواختم. تا اینجای قضیه مطلب خاصی وجود ندارد. قضیه‌ای که در اینمرقومه مد نظرم است از اینجا به بعد تازه آغاز می‌شود.

حدود یک ساعت از زمان گفت‌وگوی فوق‌جنجالی ما گذشته بود که درِ سالن مصاحبه باز شد و مسئولان خبرگزاری به همراه هدایایی نفیس که برای تقدیر از رامبد جوان تهیه شده بود، وارد شدند. آنها بعد از دقایقی فتیله چالش را پایین کشیدند و شروع به «خوش و بش» با سازنده برنامه «خندوانه» کردند. به عبارت دقیق‌تر وسط گفت‌وگوی ما پریدند و مرا به هر ترتیبی که بود ساکت کردند! من به نشانه اعتراض سالن مصاحبه را ترک کردم و یکی از مسئولان خبرگزاری به همراهم بیرون آمد و با من صحبت کرد. در بین آن صحبت‌ها به من گفته شد که این آقا امروز اهداف ما را پیش می‌برد و توانسته با این برنامه مردم را از پای ماهواره‌ها بلند کند و پای برنامه‌های تلویزیونی داخل بنشاند. من عملاً حرفی برای گفتن نداشتم، سکوت کردم و قضیه فیصله پیدا کرد.

آن روز، من با مسئله‌ای بنیادین مواجه شده بودم؛ اینکه چطور می‌توان به مسئولان رسانه‌های جمهوری اسلامی نشان داد که تبدیل مردم به توده و مشتی عوام مطیع و رام‌شده توسط رسانه‌ها، نه‌تنها خطری کمتر از نشستن در پای شبکه‌های بیگانه و مخرب و… ندارد، بلکه اتفاقاً موجبات تاثیرپذیری همین عوام مطیع و توده از هر برنامه رسانه‌ای غیرواقعی و مبتنی بر دروغ و فریب و… را هم به حداکثر می‌رساند! در حقیقت مسئله‌ام این بود: فقط کافی است شما از مردم، مشتی توده و عوام غیرسیاسی و ناهوشیار و اهل خنده و اهل اباحه بسازید، تا همه امکانات جذب این سوژه‌های «غیرقائم به خود» توسط رسانه‌های بیگانه و دشمن و چه و چه را فراهم کنید. با این کار عملاً شما به جاده‌صاف‌کن‌هایی برای ماشین رسانه‌ای پرقدرت جریان اصلی رسانه‌ها در جهان تبدیل شده‌اید، منتها خودتان تصور می‌کنید که دارید می‌جنگید، یا مقاومت می‌کنید یا کذا و کذا!

به شخصه در حل این مسائل ناتوان بودم و تا همین امروز هم ناتوان باقی مانده‌ام؛ تا اینکه کم کم رویکردهای اصطلاحاً غیرارزشی منطبق با اهداف رسانه‌های انقلابی از دل برنامه‌ها و تاک‌شوهاو شومن‌بازیهای امثال رامبد جوان و مهران مدیری و امیرمهدی ژوله و دیگر استندآپ کمدین‌هابیرون زد. حالا این رسانه‌ها اصطلاحاً به معنای واقعی آچمز شده بودند و یک مقاومت نامحسوس، ولی بسیار سخت در بطن آنها شکل گرفته بود. چرا؟ چون همان سلبریتی‌ها به راحتی داشتند مرزهای مرجعیت فرهنگی و فکری در جامعه ایرانی را جا به جا می‌کردند؛ این کار آسان بود چون بخش مهمی از اهدافشان از پیش آماده شده بود؛ به این معنا که بدون تعارف باید پذیرفت اینها و اعقابشان به راحتی در راستای توده‌ای‌سازی فرهنگ و جدیت‌زدایی و سیاست‌زدایی خوب عمل کرده بودند! چرا نکنند، وقتی که نه‌تنها همه امکانات رسانه‌ای این کشور در اختیارشان بوده، بلکه منت‌شان هم کشیده می‌شد و حضورشان در هر برنامه و بخشی از یک برنامه همچون «آرزو»  تمنا می‌شد! همین فرایند بود که اینها را به بزرگترین مراجع فکری و فرهنگی و حتی مهمتر و جالب‌تر از اینها، به بزرگترین «مراجع سیاسی» بدل کرده بود. در این راستا، اتفاق جالبی افتاده بود: ترسی که مدیران رسانه‌ها از نشستن بینندگان پای ماهواره و شبکه‌های خارجی داشتند، با اقدامی خودخواسته، به مضحکترین شکل داشت از داخل و به دست خودشان انجام می‌شد! حالا حواشی این قضایا بماند برای فرصتی دیگر، اما آنچه باز در اینجا محل توجه نگارنده است، اتفاقی است که اخیراً افتاده است:

«امیرمهدی ژوله» امروز در یک پست اینستاگرامی در مقام مدافع اقدام اخیر رامبد جوان و همسرش قد علم کرده و آنچنان خود را در مقام «مرجع فرهنگی» به رسمیت شناخته که حتی درباره شیوه‌های تربیت فرزند توسط پدران ایرانی، روانی بودن یا روانی نبودن، اخلاقی بودن یا نبودن و حتی آدم بودن یا آدم نبودن مخاطبان و هموطنان ایرانی‌اش حکم و «گزاره‌های اخلاقی و منطقی!» صادر می‌کند. او در موقعیتی روانشناختی قرار گرفته است که کاملاً باورش شده یک «مرجع فکری و فرهنگی و اخلاقی» است، و برای اثبات آدم نبودن منتقدان به سلبریتی‌ها «استدلال می‌کند»! اینکه او مقصر است، مسئله اصلی نیست، بلکه تقصیر مدیران و سیاست‌های رسانه‌ای در جمهوری اسلامی که این «توهم» را برای او به مثابه یک «حقیقت» روانشناختی برساخته‌اند، اصلی‌ترین و مهمترین مسئله است.

ژوله با گذار از فرایندی که رسانه‌های این کشور در همدستی با توده‌های خام برایش فراهم کرده‌اند، چنان با این توهم مجاب شده که واقعاً یک «مرجع» است که به راحتی تمام منتقدان اعاظم سلبریتی‌ها (رامبد جوان و نگار جواهریان) را فاقد تربیت خانوادگی و در غیر این صورت مشتی بیمار روانی و روان‌پریش می‌خواند. همچنین در پی‌نوشت پست اینستاگرامی‌اش برای همه مردم ایران آرزو می‌کند که ای کاش چهره‌ای مانند «رامبد جوان» تکثیر شود و نقش مرجعیتش را خوب بازی کند تا بتواند «همه ما را آدم کند!».

اما باز وجه تراژیک قصه چیزی فراتر از اینهاست؛ پست اینستاگرامی ژوله نزدیک به ۲۰۰ هزارلایک می‌خورد و دست به دست می‌چرخد. در دل این فرایند مردمی مسخ‌شده دیده می‌شوند که یک سلبریتی خطاب به مردم کشورش (چه بسا همانها که لایکش کرده‌اند) آنها را صراحتاً بی‌تربیت، پدرشان را فاقد توانایی تربیت فرزند و همچنین روان‌پریش و بیمار روانی می‌خواند و مردم هم در یک کنش توده‌ای و سطحی او و ناسزاهایش را «می‌پسندند»! باز هم فقط بخشی از این مسخ‌شدگی و توده‌ای و سطحی شدن، تقصیر امثال رامبد جوان و امیرمهدی ژوله است؛ تقصیر اساسی را مدیران و سیاستگذاران رسانه‌های جمهوری اسلامی دارند؛ مدیرانی که به انحای مختلفِ گفتار و اشکال متنوعِ کردار، اعتراف کرده‌اند که «سلبریتی‌ها سرمایه‌های کشورند»! بفرمائید آقایان، ارزش‌های افزوده سرمایه‌هایتان را تحویل بگیرید!

*مهر

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

گزارش ۳۴ سال اکران فیلم خارجی در سینماهای کشور منتشر شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: وضعیت فروش فیلم‌های خارجی اکران شده در سینماهای کشور از سال ۶۴ تا ۹۷ اعلام شد.

به گزارش سینماپرس، از سال ۶۴ تا سال گذشته تعداد زیادی فیلم های خارجی در سینماهای ایران نمایش داده شده و حتی در سال ۶۴ تعداد فیلم های خارجی نسبت به فیلم های ایرانی بیشتر بوده است تا آنجا که ۷۴ درصد فیلم خارجی و ۲۵ درصد به فیلم های ایرانی اختصاص داشت اما در دهه ۹۰ تعداد نمایش فیلم های خارجی در ایران بسیار کم و حتی در سال هایی به صفر نیز رسید و در سال ۹۷ با آغازی مجدد ۳ فیلم خارجی بر پرده نمایش اکران قرار گرفت.

طی این دوره زمانی جمعاً ۷۵۴ فیلم خارجی در سینماهای کشور اکران شده است که مسئولیت اکران آنها بنیاد سینمایی فارابی بوده است.

بنابر این گزارش که توسط معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی آماده شده است در سال ۶۴ میزان فروش فیلم های خارجی ۲ میلیارد و ۶۷۱ میلیون و ۷۱ هزار و ۹۸۶ ریال با ۳۸ میلیون و ۴۰۶ هزار و ۱۴۳ نفر بیننده و در سال ۹۷ میزان فروش ۲ میلیارد و ۲۵۳ میلیون و ۴۸۰ هزار ریال با ۲۲ هزار و ۴۸۹ نفر بیننده بوده است. این درحالی است که متوسط قیمت فروش بلیت فیلم خارجی در سال ۶۴ معادل ۷۰ ریال و در سال ۹۷ معادل صد هزار و دویست و بیست ریال بوده است.

پر فروشترین فیلم‌های خارجی اکران شده در سال ۶۴ فیلم «فرار به مکزیک» محصول کشور سوئد بود که به فروش یک میلیون و ۲۴۵ هزار و ۲۲۴ ریال رسید و در سال ۹۷ فیلم «وینچستر» محصول آمریکا- استرالیا که با فروشی معادل ۲ میلیارد و ۲۳ میلیون و ۸۵۰ هزار ریال بیشترین میزان فروش را در بین سایر فیلم‌های خارجی به خود اختصاص داد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سهیلی ؛ مردی که تلاش کرد تا برای ما دنیای بهتری بسازد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: سالن سیف‌الله داد خانه سینما بعدازظهرسه‌شنبه بیست و یکم خردادماه، میزبان مراسم نکوداشت حمید سهیلی، مستندساز پیش‌کسوت و پرسابقه‌ بود.

به گزارش سینماپرس، این نکوداشت که انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند ایران میزبانی آن را برعهده داشت در حالی برگزار شد که به تازگی خبر ثبت جهانیِ مجموعه‌ی مستند و ارزشمند «معماری ایرانی» به کارگردانی حمید سهیلی از سوی سازمان یونسکو منتشر شده است.
در ابتدای این مراسم، همایون امامی که اجرای برنامه را برعهده داشت با اشاره به فرازهای برجسته‌ای از زندگی هنری و شخصی حمید سهیلی گفت: «این مستندساز بیش از چهل سال به فرهنگ و هنر سرزمین ما یاری رسانده و این نکته‌ای است که شاید تنها به گفتن ساده باشد.»
وی گفت: «وقتی فعالیت‌های فرهنگی و سینمایی این فیلم‌ساز را ارزیابی می‌کنیم تازه متوجه می‌شویم چه گوهر بی‌بدیل و گران‌بهایی را در کنار خود داریم و به همین خاطر چه‌قدر باید خداوند را شاکر باشیم.»
در ادامه‌ی برنامه و پس از پخش یک فیلم کوتاه درباره‌ی حمید سهیلی، این مستندساز ارزنده‌ی کشورمان به جمع علاقه‌مندان خود پیوست و همین نکته باعث شد حاضران، دقایقی از روی صندلی‌های خود برخواسته و به صورت ایستاده ایشان را تشویق و تحسین کنند.
در ادامه پیروز کلانتری با اشاره به عمده فعالیت‌های حمید سهیلی در سال‌های پس از انقلاب که به گفته‌ی او به ایجاد فضای مناسبی برای فعالیت‌های این فیلم‌ساز منجر شده بود، گفت: «سینما برای سهیلی ابزاری است تا به وسیله‌ی آن موضوع فیلم‌های خود و هم‌چنین جهان تاریخی ما را به درستی ثبت کند. به گونه‌ای که به عنوان یک مرجع دقیق و قابل استناد در دسترس ما و هم‌چنین آیندگان قرار گیرد.»
وی سپس مجموعه‌ی «معماری ایرانی» را «بخش کوچکی از حجم مفصل کارهای این مستندساز» توصیف کرد و افزود: «این مجموعه که در آغاز دهه‌ی ۱۳۷۰ از تلویزیون پخش می‌شد و من خودم جزء بینندگان پر و پا قرص آن بودم، ‌ برای این فیلم‌ساز بهانه‌ای بود تا در فضای مورد علاقه‌ی خود بماند و این کار را به صورت مستمر انجام دهد. در حال حاضر می‌توان گفت آن‌چه که او از خود به یادگار گذاشته اصلاً محصول کوچکی نیست و هم‌چنان می‌توان آن فیلم‌ها را دید و با آن‌ها ارتباط برقرار کرد.»
کلانتری هم‌چنین گفت: «زمانی که حمید سهیلی آن مجموعه‌ها را می‌ساخت، بین مستندسازها به عنوان یک آقا شناخته می‌شد و این تشخص، جدا از نوع پوشش این فیلم‌ساز، در حضور و یگانگی او در مقایسه با جمع هم دیده می‌شد.»
وی افزود: «حمید سهیلی از عناصر فیلم‌هایش به قاعده، مرتب و به‌ جا استفاده می‌کرد و سپس آن‌ها را مقابل چشم مخاطبان خود می‌گذاشت؛ و این نکته‌ای است که همواره در تحقیق، گفتار متن و سایر اجزای مستندهای او نیز دیده می‌شد. در حقیقت شاید بتوان گفت کاری که او انجام داد مثل قرار دادن گنجینه‌هایی در دل صندوقچه‌ها بود. صندوقچه‌هایی که ما بتوانیم بازشان کرده و از محتویات آنان هیجان‌زده شویم.»
آیدین آغداشلو دیگر سخنران این مراسم با اشاره به امکان‌پذیر نبودن «ثبت واقعیت محض» در فیلم‌های مستند گفت: «زمانی با عباس کیارستمی درباره‌ی فیلم‌های او و دل‌بستگی‌اش به مستندگونه‌ بودن آثارش صحبت می‌کردیم اینکه اگر تغییری در موقعیت دوربین ایجاد شود واقعیت نیز تغییر می‌کند.»
آغداشلو افزود: «از سوی دیگر سینمای مستند برای برخی کارگردان‌ها بهانه‌ای بوده تا از این طریق حرف‌های دیگری بزنند. در این زمینه می‌توان به ابراهیم گلستان و مستند «موج و مرجان و خارا» یا هژیر داریوش و فیلم «گود مقدس» اشاره کرد که اصلاً درباره‌ی چیز دیگری بود.»
وی گفت: «گمان می‌کنم سینمای مستند حمید سهیلی در جای درست‌تری حرکت می‌کند و در حالی که تا حد توان خود سعی می‌کند موضوع‌ها را درست ثبت کند، معنایی را هم دنبال می‌کند.»
این هنرمند پیش‌کسوت عرصه‌ی هنرهای تجسمی در ادامه افزود: «حمید سهیلی خوب راه‌ رفته و درست کار کرده؛ و از آن‌جا که سال‌ها با او دوستی کرده‌ام ترجیح می‌دهم بعد از رفتن‌ام او یکی از کسانی باشد که درباره‌ی من حرف بزند.
وی خاطرنشان کرد: «تماشای او که شاید گاهی تصادفی و شاید به کمک برخی عوامل در راه و مسیر فعالیت قرار گرفته همواره برای من بسیار دل‌پذیر بوده؛ و او چه باهوش است که می‌داند از هر کس چه‌ چیزهایی باید بگیرد.»
آغداشلو افزود: «شروع کار سهیلی با یادگیری همراه بوده و او دو زانو جلوی کسانی که حرفی برای گفتن داشته‌اند نشسته و از آن‌ها بسیار آموخته است.»
وی سپس با تشبیه فعالیت‌های این مستندساز به «سفری در طول و عرض این سرزمین» گفت: «هر چقدرزمان بیش‌تر گذشت، عاشقی او بیش‌تر و دل‌بستگی‌اش بیش‌تر نمایان شد؛ و این برای او مثل ازدواج‌های قدیمی است. ازدواج‌هایی که برخلاف این روزها آدم‌هایی که شناختی از همدیگر نداشتند، در کنار هم زندگی را پی می‌گرفتند و در طول زندگانی، یکدیگر را کشف می‌کردند. به گونه‌ای که دیگر نمی‌توانستند از هم جدا شوند.»
آغداشلو همچنین با اشاره به «ماندگار بودن مجموعه‌ مستند «معماری ایران» در میان تولیدات تلویزیونی» گفت: «بناهایی که او در این مجموعه به آن‌ها نگاه کرده بسیار تغییر کرده‌اند و شاید حتی دیگر وجود نداشته باشند. اما مهم‌تر از همه این که حمید سهیلی، جهان اطراف خود را کشف کرده؛ و فقط به این کشف اکتفا نکرده و آن را مورد نوازش هم قرار داده است.»
وی گفت: «وقتی به دهه‌ی شصت برمی‌گردم می‌بینم کار او چه دشوار بوده؛ و شاید اگر الآن می‌خواست این فیلم‌ها را بسازد کار او دشوارتر هم می‌شد. چرا که تلویزیونِ آن زمان این‌قدر معرفت داشت که بخواهد چیزهایی را از فرهنگ و ساختار این سرزمین ثبت کند اما الآن دیگر فکر نمی‌کنم چنین اعتنا و معرفتی وجود داشته باشد.»
آغداشلو سپس «مجموعه مستند حمید سهیلی درباره‌ی نقاشی ایرانی» را «یک کلاس درس قابل اعتنا و هم‌چنین تاریخ مفید و فشرده‌ای از این هنر» توصیف کرد و افزود: «خوشبختانه فیلم‌های او از سلامت محض برخوردار است؛ و این، ریشه در سلامت ذهنی، درستکاری و فروتنی خود او دارد. چنین فیلمساز هنرمندی در تاریخ معاصر ما خیلی حضور نداشته و این در حالی است که در اغلب موارد، منیّت‌ها جایی برای نگاه کاونده و کشف‌کننده نمی‌گذارد.»
وی گفت: «من همیشه به سماجت و علاقه‌ی او غبطه خورده‌ام. آدمی که اگر چیزی یا کاری از من می‌خواست تا به هدف خود نمی‌رسید رهایم نمی‌کرد.»
آغداشلو ادامه داد: «سماجتش در جای دیگر هم بود. او نخستین کسی است که در سال‌های بعد از انقلاب با مهر و جرات، از من دعوت به کار کرد. آن‌هم من که به عمد قرار بود از یادها بروم. به همین دلیل وقتی مجموعه‌ی مستند او پخش شد، این نخستین‌بار بود که در سال‌های پس از انقلاب اسم خودم را روی صفحه‌ی تلویزیون دیدم؛ و این، نشانه‌ی روح پویا و جست‌وجوگر اوست. نشانه‌ی شجاعت، سماجت، آرامش، متانت، وقار و آقایی اوست. با لبخندی همیشگی که وقتی کاری از تو می‌خواست نمی‌توانستی دعوت‌اش را رد کنی و به او نه بگویی.»
در ادامه ارد عطارپور کارشناس فرهنگی و مستندساز با اشاره به نقطه‌ی آغاز آشنایی خود و حمید سهیلی گفت: «من همواره پایمردی ایشان را تحسین کرده‌ام. پایمردی خاصی که نه تنها در سلوک و اخلاق و رفتار او بلکه در شیوه‌ی کار ایشان هم دیده می‌شود.»
وی سپس با «فوق‌العاده» توصیف کردن مجموعه‌ی مستند «معماری ایرانی» گفت: «حتی انقلاب سال ۵۷ نیز نتوانسته بود تحولی در نوع نگاه این فیلم‌ساز به ایران، معماری و شهرسازی به وجود بیاورد. چون حیطه‌ی کار او اصلاً چیز دیگری بود.»
عطارپور افزود: «سال ۶۲ زمانی که تولید مجموعه‌ی «معماری ایرانی» آغاز شد یک اتفاق عجیب رخ داد و آن این که در آن مقطع، تاریخ ایران مورد غضب بود. تاریخی که از دل آن شاهان و حاکمان و خائنان بیرون آمده بودند و به همین دلیل پرداختن به آن مورد تردید قرار داشت. در چنین شرایطی می‌توان گفت ساخت چنین مجموعه‌ای در آن سال‌ها در حد معجزه بود.»
وی گفت: «پرداختن به چنین سوژه‌ای که می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین مجموعه‌های تاریخی است مورد پذیرش خیلی از فیلم‌سازها هم نبود و آن‌ها حتی همکارانی را که در این زمینه‌ها کار می‌کردند، مورد شماتت قرار می‌دادند. اما حمید سهیلی توجهی به این حرف‌ها نداشت و با قدرت به کار خود ادامه می‌داد.»
عطارپور افزود: «در فیلم‌های او شکلی از ثبت تصویر وجود دارد که الآن به ارزش و اهمیت آن پی می‌بریم. متاسفانه بسیاری از بناهای تاریخی که در این مجموعه به ثبت رسیده دیگر یا وجود ندارند یا بسیار تغییر کرده‌اند و اگر ما بخواهیم شکل و کالبد قدیمی آن‌ها را به دست بیاوریم همین سندهایی است که حمید سهیلی در سفرهایی که به مدت حدود یک دهه در سراسر ایران انجام داد، ‌ از خود به جا گذاشته است.»
وی هم‌چنین گفت: «اگر حمید سهیلی کار خود را زودتر شروع کرده بود شاید این فرصت نصیب ما می‌شد تا از چهره‌هایی نظیر استاد فروزان‌فر تصویرهایی می‌دیدیم. کسانی که متاسفانه نسل امروز ما آشنایی چندانی با آن‌ها ندارند و حضور آن‌ها در چنین مجموعه‌ای می‌توانست جاودانه شود.»
عطارپور سپس با اشاره به حضور موثر حمید سهیلی در عرصه‌ی مستندسازی گفت: «حوزه‌ی فکری خاصی که او تعقیب کرد و استمرار و سماجتی که از خود نشان داد بسیاری از علاقه‌مندان را که از پرداختن به چنین موضوع‌هایی هراس داشتند وارد این حیطه کرد.»
وی افزود: «خوش‌بختانه مجموعه‌ی سی و سه قسمتی معماری ایرانی توسط سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسیده و بر اساس خبرهای موجود، در آرشیو صدا و سیما اسکن شده و مورد نگهداری ویژه قرار گرفته است. امیدوارم این مجموعه، در آینده‌ی نزدیک از تلویزیون به نمایش گذاشته شود تا همه بتوانند از آن بهره ببرند.»
عطارپور در بخش پایانی صحبت‌های خود گفت: «حمید سهیلی همواره تلاش کرده تا برای ما دنیای بهتری بسازد؛ بی آن که چیز زیادی برای خود طلب کند. مردی با خضوع، خشوع و قناعتی تکرارنشدنی که او را به یک انسان بزرگ و قابل احترام تبدیل کرده است.»
در ادامه شادمهر راستین  کارشناس معماری و سینما پس از ابراز تشکر از انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند به خاطر برگزاری این مراسم نکوداشت، خطاب به حمید سهیلی گفت: «من هم‌سنِ «هامی و کامی» هستم (اشاره به مجموعه‌ای به همین نام در سال‌های قبل از انقلاب که سهیلی دستیاری کارگردان آن را برعهده داشته) و زمانی که این مجموعه و سایر برنامه‌های شما پخش می‌شد همراه برادر و خواهرانم پای تلویزیون می‌نشستیم و از آن‌ها لذت می‌بردیم.»
راستین گفت: «سال ۱۳۶۲ زمانی که در رشته‌ی معماری قبول شدم، خوش‌بختانه همان شب‌ها مجموعه‌ مستند «معماری ایرانی» از تلویزیون به نمایش در می‌آمد و من این فرصت را داشتم که به نوعی از آن‌ فیلم‌ها سوء‌استفاده کرده و هر جا باید صحبت می‌کردم، بی آن که به منبع حرف‌هایم اشاره کنم، نکته‌هایش را به عنوان درک‌های خودم از معماری بیان می‌کردم!»
وی افزود: «خیلی ممنون که ما را از دانش خود پربار کردید اما مهم‌ترین چیزی که از شما آموختم این بود که چه‌گونه می‌توان روشنفکر بود؛ ‌ بدون این که نگاهی از بالا به پایین داشته باشد.»
راستین هم‌چنین گفت: «من امروز متوجه شدم شما ثبت را با سند برابر کرده‌اید و سند باید قابلیت ارجاع، طبقه‌بندی، آموزش و درک تجربی داشته باشد؛ نه درک حسی، هنری، مفهومی و تاویلی. سند به نوعی مدرک است و منِ نوعی را به درک می‌رساند. در حالی که یکی از چالش‌های بزرگ معماری، درک فضاست؛ و شما کاری کردید تا ما این ثبت‌های قابل اعتنا را درک کنیم.»
وی در ادامه‌ی صحبت‌های خود خطاب به حمید سهیلی گفت: «بد نیست بدانید طبق ماده‌ی ۱۲۸۵ قانون مدنی، هیچ نوشته‌ی مکتوب، دیداری و شنیداری سند نیست مگر این که تایید شده و در جای دیگری قابل ارائه باشد؛ و شما کاری کردید که هرکدام از بناهای تاریخی ما شناسا، متمایز و قابل ارجاع شوند. در حقیقت، شما چیزی ورای آن عکس‌ها به کار اضافه کردید که همان روش تشخص یک روشنفکر فروتن به حساب می‌آید. روشی بدون اشاره به ناآگاهی مخاطب و شامل آموزش، در نهایت آرامش.»
راستین در بخش پایانی صحبت‌های خود گفت: «من به چشم‌ها، گوش‌ها و قلم شما حسرت می‌خورم. شما در دورانی که قرار بود تاریخ در تاریکی بماند سیاهی‌ها را کنار زدید و به تاریخ نور تاباندید تا ما بهتر بتوانیم آن را بشناسیم. کاری که شما و همه‌ی بزرگان کردید این بود که به من و امثال من یاد دادید از زندگی لذت ببرم و من هم همواره سعی کرده‌ام این نکته را به دانش‌جویانم بیاموزم. کسانی که مطمئنم وقتی به ارجاعات تصویری شما اشاره می‌کنم تبی در تن آن‌ها ایجاد می‌شود و آن‌ها خود به دنبال این خواهند رفت که ببینند در چه بهشت جغرافیایی زندگی می‌کند؛ نه در جبر جغرافیایی.»
در ادامه اسماعیل میرفخرایی، همکار قدیمی حمید سهیلی و گوینده‌ی پرسابقه‌ی گفت: «من کلمه‌ی مناعت طبع را با حمید سهیلی تجربه کردم. در سال‌های آغاز انقلاب و زمانی که از شرایط خانه‌نشینی دل‌خور بودم حمید سهیلی کسی بود که مرا به کار دعوت کرد. وقتی در استودیو گلستان به دیدارش رفتم یکی دو قطعه از کارهای او را دیدم که هنوز آماده نبود اما من را کاملاً مسخ کرد و کاری کرد تا در سفرهای سهیلی همراه او باشم.»
وی ادامه داد: «سهیلی به من یاد داد ایران را دوست داشته باشم و تغییر نظام‌های حکومتی تاثیری روی نگاه من نداشته باشد. بعدها که فیلم‌های آن مجموعه را دیدم متوجه شدم او از ابتدا به دقت می‌دانسته چه کار می‌خواسته انجام دهد؛ و به همین دلیل با دیدگاه‌های من مخالفت می‌کرده است.»
میرفخرایی سپس با اشاره به این که نام حمید سهیلی در تیتراژ مجموعه‌ی «معماری ایرانی» وجود ندارد گفت: «جالب این‌جاست که نام من در تیتراژ این مجموعه دیده می‌شود اما او با فروتنی به نام خود اشاره نکرده است!»
وی گفت: «آشنایی من و حمید سهیلی در قلعه‌ی الموت آغاز شد. جایی که با داریوش مهرجویی مشغول ساخت فیلمی درباره‌ی این قلعه‌ی تاریخی بودیم و او در حالی که دکتر منوچهر ستوده درباره‌ی متن‌ها حرف می‌زد، با پوتین روی لبه‌های الموت راه می‌رفت و فکر می‌کرد.»
وی افزود: «آن‌جا بود که متوجه شدم حمید سهیلی به‌راستی فرزند شایسته‌ی ایران است و دیدگاهش درباره‌ی تاریخ و معماری ایران بدون ریشه نیست.»
میرفخرایی سپس با اشاره به سختکوشی قابل ستایش این مستندساز، در حالی که منقلب شده بود گفت: «خوش‌بختانه این مجموعه را در خانه دارم و هر بار دلم می‌گیرد آن‌ها را می‌بینم و با امید به سربلندی ایران بزرگ و عزیز، زندگی‌ام را ادامه می‌دهم.»
در ادامه سیدمحمد بهشتی نیز با اشاره به تفاوت‌های موجود در بناهای تاریخی حافظیه و سعدیه‌ی شیراز گفت: «با وجود این که بنای سعدیه توسط یک معمار ایرانی (محسن فروغی) ساخته شده اما اغلب مردم، بنای حافظیه (که توسط آندره گودار ساخته شده) را بیش‌تر دوست دارند؛ و این ریشه در ارتباط عمیق و طولانی این معمار فرانسوی با معماری ایرانی دارد.»
وی گفت: «وقتی با معماری ایرانی اُنس و اُلفت داشته باشید، ساز شما نیز کوک می‌شود. ساز حمید سهیلی هم به همین خاطر کوک شده است. از این زاویه می‌توان گفت او آدم باحالی است که حال‌اش خوب است و با وجود ناملایمات‌ها تحت تاثیر وقایع روزمره قرار نگرفته است. در حقیقت می‌توان گفت سهیلی از معدود افرادی است که به او می‌توان گفت ایرانی است.»
ادامه‌ی مراسم نکوداشت، به قدردانی از این مستندساز برجسته اختصاص داشت. در این بخش، حمید سهیلی که مورد تشویق ایستاده و طولانی‌مدت حاضران قرار گرفته بود، تنها در یک جمله گفت: «امشب خاطره‌ی فیلم‌هایی که در گذشته ساخته‌ بودم برایم زنده شد؛ و ممنونم که به این مراسم تشریف آوردید.»
خانم سهیلی، همسر ایشان نیز با اشاره به دشواری‌های تولید مجموعه مستند «معماری ایرانی» گفت: «آقای سهیلی در طول تولید این مجموعه، از مادر خود نیز مراقبت می‌کرد و ساخته شدن این مجموعه، یادآور پشتیبانی و حمایت‌های ایشان از اعضای خانواده‌ی ماست.»
وی افزود: «افتخار می‌کنم که در کنار ایشان بزرگ شدم. خامی‌هایی بود که در طول زندگی‌مان گذشت و قوام پیدا کردیم. خوش‌حالم که کنار هم هستیم و امیدوارم آقای سهیلی پس از بهبودی، پروژه‌ی بعدی خود که موضوع آن درباره‌ی کاشان است را هرچه سریع‌تر آغاز کند.»
در بخش پایانی این مراسم نکوداشت، منوچهر شاهسواری (مدیرعامل خانه سینما)، جعفر صانعی‌مقدم (مدیر گروه هنر و تجربه)، محمدمهدی طباطبایی‌نژاد (مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی)، سلیم غفوری (مدیر شبکه‌ی مستند سیما)، لادن طاهری (سرپرست موزه سینما و مدیر فیلم‌خانه‌ی ملی ایران)، فریبا فرزام (نماینده‌ی کمیته‌ی حافظه‌ی جهانی و سازمان اسناد کتابخانه ملی) لوح‌های قدردانی و یادبود، و هم‌چنین هدایای خود را به استاد حمید سهیلی اهدا کردند.
پایان‌بخش این قسمت به میزبان این  مراسم، اختصاص داشت. رئیس انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند به نمایندگی از اعضای انجمن متنی را قرائت کرد «خوش‌حالیم میزبان مردی هستیم که پس از سفرهای فراوان، رهاورد ارزشمند خود را بی هیچ چشم‌داشتی با ما قسمت کرد و فرهنگ این سرزمین را از خوان هنرش بهره‌مند ساخت. باید دلی بزرگ داشت و دستی گشاده و پایی استوار تا چهار دهه، چهل سال، دم نزنی و پیوسته آثاری بیافرینی.»

در بخش دیگری از متن آمده بود: «از خودگذشتگی می‌خواهد چهل سال در فضای مهجور سینمای مستند از شهری به شهری هجرت کنی تا بر شهرت فرهنگی سرزمینت بیفزایی. بردباری می‌خواهد تا چهل سال ناسازگاری‌ها را تحمل کنی و با کم‌ترین‌ها بسازی و بسوزی تا فرهنگ این سرزمین، فروزان باشد.»
 سپس محسن استادعلی  از فرهاد ورهرام برای اهدای نشان عاای انجمن به آقای سهیلی دعوت کرد تا به روی سن بیایند و اهدای نشان عالی انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند پایان‌بخش این مراسم بود.
 

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

وقتی هنرمندان غرب زده عزت و شادی خود را در فرنگ جستجو می کنند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: امیرمهدی ژوله در پستی اینستاگرامی به انتقاداتی که این روزها از رامبد جوان و همسرش برای سفر به کانادا و به دنیا آمدن فرزندشان در آن کشور می‌شود پاسخ داد.

به گزارش سینماپرس، در پی سفر رامبد جوان و نگار جواهریان به کانادا برای اکران فیلمشان در این کشور، که با زمان به دنیا آمدن فرزندشان همزمان شده است و عده‌ای آن را بهانه‌ای برای تولد فرزند این زوج هنرمند در کشور کانادا می‌دانند و این روزها واکنش‌های بسیاری به این موضوع در فضای مطبوعات و فضای مجازی صورت گرفته، امیرمهدی ژوله در پستی اینستاگرامی نوشت: 

«میدونید چرا یکی میگه مردم ایران ما شما رو خیلی دوست داریم شما خیلی خوبید؟
چون رسالت برنامه ش این تعریف شده که به مردم غمگین و گرفتار و افسرده و “گریه بلد”سرزمینش، شادی و عزت نفس و مجالی برای خنده بده.

میدونید چرا یکی میره بچه ش رو خارج از ایران به دنیا بیاره؟   
چون رسالت پدریش این تعریف شده که به بچه ش شادی و عزت نفس و مجالی برای خنده بده و نذاره اون غمگین و گرفتار و افسرده و “گریه بلد” بار بیاد.

اگر از جایی که به دنیا اومدیم ناراحتیم یقه پدرمون رو بگیریم.
اگر از جایی که بچه مردم به دنیا میاد ناراحتیم یقه روان پزشک مون رو بگیریم.»

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پست اینستاگرامی رامبد جوان از کانادا با واکنش کاربران روبه رو شد+عکس – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: چند روزی می‌شود که سفر رامبد جوان و همسرش، خانم نگار جواهریان، به کشور کانادا در فضای مجازی خبرساز شده است.

به گزارش سینماپرس، هرازگاهی یکی از سلبریتی‌ها با انتشار تصاویری از خود، به‌دنیاآمدن فرزندشان را در یکی از کشورهای غربی خبر می‌دهند.

رضا قوچان‌نژاد، بنیامین بهادری، محسن تنابنده و سام درخشانی و خانم‌ها مهناز افشار، روناک یونسی و شیلا خداداد ازجمله افرادی هستند که در سال‌های اخیر، فرزندشان را در کشورهای دیگر به‌دنیا آورده‌اند. حالا چند روزی می‌شود که سفر رامبد جوان و همسرش، خانم نگار جواهریان، به کشور کانادا در فضای مجازی خبرساز شده است.

رامبد جوان که این روزها با همسرش به کانادا رفته تا فرزندش آنجا به دنیا بیاید در تازه‌ترین پست اینستاگرامی خود نوشت:

کودکان را دوست بدارید، کودکان کار را بیشتر، چرا که از آن‌ها کودکی‌شان را دزدیده‌اند. جوزف گوبلز

امروز ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد) روز جهانی مبارزه با کار کودکان است.
“کودکان باید فقط در رویاهایشان کار کنند نه در دنیای واقعی”

در این روز نادیده نگیریمشان، حتی شده با یک لبخند.

دست‌های کودکان برای بازی کردن است نه کار کردن…
به اُمید این‌که روزی بیاید که هیچ کودکی مجبور به کار نباشد…

در ادامه نظرات کاربران اینستاگرام به پست رامبد جوان پس از حواشی سفر وی و همسرش به کانادا را مشاهده می‌کنید.

‌

‌

‌

‌

‌

‌

‌

‌

‌

‌

‌

‌

‌

‌

‌

‌

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تجلیل از بازیگر برنده جایزه اسکار در جشنواره کارلووی واری – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: جولین مور بازیگر مطرح آمریکایی برنده جایزه اسکار، جایزه افتخاری یک عمر دستاورد جشنواره کارلووی واری را دریافت می کند.

به گزارش سینماپرس به نقل از هالیوود ریپورتر، جولین مور بازیگر برنده جایزه اسکار در پنجاه و چهارمین دوره جشنواره بین المللی فیلم کارلووی واری که در پایان ماه ژوئن امسال آغاز می شود، جایزه افتخاری یک عمر دستاورد را دریافت می کند.

جشنواره فیلم کارلووی واری از جولین مور برای مشارکت هنری برجسته اش در جهان سینما تجلیل می کند.

از دیگر ستاره های مطرح هالیوود که به جشنواره کارلووی واری امسال در کشور چک می آیند می توان به کیسی افلک بازیگر برنده جایزه اسکار اشاره کرد که با فیلم «روشنایی زندگی من» در مقام کارگردان به کارلووی واری می آید.

جشنواره فیلم کارلووی واری بین روزهای ۲۸ ژوئن تا ۶ جولای برگزار می شود. این جشنواره با نمایش فیلم «آخر شب» ساخته نیشا گاناترا به کار خود خاتمه می دهد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

انتشار برنامه اجراهای دومین جشنواره موسیقی امیر جاهد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: برنامه زمان‌بندی اجراهای شرکت کنندگان جشنواره موسیقی «امیرجاهد» که از ۲۷ خرداد تا ۴ تیر در تالار ایوان شمس به صحنه می روند، منتشر شد.

به گزارش سینماپرس، برنامه زمان‌بندی اجراهای شرکت کنندگان دومین جشنواره موسیقی «امیرجاهد» که از ۲۷ خرداد تا ۴ تیر در تالار ایوان شمس به صحنه می روند، منتشر شد.

بر اساس این جدول زمان بندی روز دوشنبه ۲۷ خرداد از ساعت ۱۵ به شرکت کنندگان شهر تهران برای ساز های ایرانی نی، تمبک، سه تار، سنتور و آواز و دونوازی ایرانی اختصاص دارد. از ساعت ۲۱ هم گروه‌های «سایه ها»، «همدلان»، «ماهور»، «هنرمند»، «رونای» و «سوچلا» در بخش گروه نوازی روی صحنه می روند.

برنامه اجراهای دومین جشنواره موسیقی امیر جاهد منتشر شد

روز سه شنبه ۲۸ خردادماه از ساعت ۱۵ به شرکت کنندگان شهر تهران برای ساز های ایرانی دوتار، عود، تنبور، کمانچه و دف اختصاص دارد از ساعت ۱۷ هم گروه های «دنیز»، «بهنوازان»، «روژیار»، «امیرجاهد -ستا»، «نوای هویت»، «مضراب»، «استاد معین»، «شهر آشوب»، «نوازندگان»، «زهی امیرجاهد»، «جوان استاد معین»، «ارکستر پاپ امیرجاهد» و «بیداری» در بخش گروه نوازی به روی صحنه می روند.

روز دوشنبه ۳ تیرماه از ساعت ۱۵ به شرکت کنندگان شهر تهران برای ساز های غربی کیبور، گیتار، کاخن، بندیر، ویولن، پیانو و آواز جهانی و دونوازی کلاسیک و پاپ اختصاص دارد. در ساعت ۲۱:۳۰ گروه «ویرگول» در بخش گروه نوازی به روی صحنه می روند.

روز سه شنبه ۴ تیرماه از ساعت ۱۵ به شرکت کنندگان شهرستانها و حومه تهران برای ساز های ایرانی اختصاص دارد. از ساعت ۲۱:۳۰ هم گروه های «اخوان سنندج»، «هیرمان اصفهان»، «آراس» و «باربد» در بخش گروه نوازی به روی صحنه می روند.

دومین «جشنواره موسیقی امیر جاهد» با همکاری اداره کل فرهنگی شهرداری تهران، شهرداری منطقه ۱۴، خانه موزه دکتر معین و استاد امیرجاهد، خانه موسیقی ایران و موسسه نوای شیدایی برگزار می شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

عکس/ مراسم تشییع پیکر مرحوم «حسین صفاریان»


عکس/ مراسم تشییع پیکر مرحوم «حسین صفاریان»

مشاهده خبر از سایت منبع