X

بایگانی دی 23, 1398

دفتر سینمایی

علت پذیرفته نشدن «لاله» در فجر ۳۸ عدم صداگذاری و موسیقی بود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: تهیه‌کننده فیلم سینمایی «لاله» درباره دلیل نبودن این فیلم در سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر توضیح داد.

به گزارش سینماپرس، تورج منصوری که پیش‌تر گفته بود این فیلم متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر است، بیان کرد: بخش دوم پروژه «لاله» یعنی آنچه من مسئول انجام آن شدم، از اواخر سال گذشته شروع شد و حدود نیمه‌های شهریور ماه امسال ادامه کار را کلید زدیم که پس از حدود یک ماه فیلم‌برداری به پایان رسید. البته این فیلم پلان‌های زیادی داشت و نتیجه این شد که بعد از پایان کار به یک نسخه سه ساعته راف‌کات رسیدیم.

او افزود: تلاش کردیم نسخه نهایی فیلم برای ارائه به جشنواره برسد ولی آنچه برای هیأت انتخاب توانستیم آماده کنیم در اندازه دلخواه نبود و یک کپی سه ساعته به هیأت انتخاب ارائه کردیم. در واقع آن‌ها در شرایطی فیلم را دیدند که صدا گذاری و موسیقی نداشت و تدوین هم کامل نشده بود و برهمین اساس پذیرفته نشد، البته یک شِمای کلی از فیلم را می‌توانستند ببینند، اما «لاله» با فیلم‌های مرسوم در سینمای ایران متفاوت است و ریزه‌کاری‌های زیادی دارد که در ارزیابی و تماشای مخاطب تعیین‌کننده است.

وی ادامه داد: ما به نظر و رأی هیأت انتخاب احترام کامل می‌گذاریم، اما چون فرصت رویارویی با مخاطب، اهالی رسانه و منتقدان را در جشنواره فجر از دست داده‌ایم تلاش می‌کنیم تا حدود دو هفته آینده فیلم را به نسخه نهایی برسانیم و بعد بلافاصله پس از جشنواره فجر نسخه نهایی را در یک سالن سینمایی با دعوت از اهالی رسانه و همه کسانی که در این حدود هشت سال گذشته با همه بالا و پایین‌های این پروژه منتظر تماشای «لاله» بودند اکران کنیم.

منصوری تاکید کرد: علاوه بر این اکران ویژه، در تلاش هستیم فیلم را برای نوروز اکران کنیم و ایمان دارم که «لاله» فروش خیلی خوبی خواهد داشت، تماشاچی با آن ارتباط بسیار گرم و خوبی برقرار خواهد کرد و قطعا اگر غیر از این بود قبول نمی‌کردم بخش دوم این پروژه را با همه مسائل و مشکلاتش بپذیرم.

از سال ۹۲ که فیلمبرداری «لاله» به تعلیق درآمد، کارگردانش اسدالله نیک‌نژاد در صدد ادامه ساخت آن بود که در نهایت مرحله دوم فیلمبرداری با تهیه‌کنندگی تورج منصوری که مدیریت فیلمبرداری را هم از ابتدا برعهده داشت شروع شد و روز جمعه ۱۹ مهرماه به پایان رسید.

ساخت این فیلم در مرحله اول به تهیه‌کنندگی پروانه پرتو بود و فیلمبرداری ۴۰ درصد باقی‌مانده به تهیه‌کنندگی تورج منصوری انجام شد. «لاله» چند سال قبل بر سر مالکیت دچار حاشیه‌هایی شد که با برطرف شدن این موضوع  کار از سرگرفته شد.

فیلم «لاله» درباره‌ی «لاله صدیق» یکی از قهرمان‌های اتومبیل‌رانی ایران است. در این فیلم سارا امیری (در نقش لاله)، ایرج نوذری، سینان تازچو، نیکی کریمی، سام قریبیان، همایون ارشادی، پیام اینالویی، محمود اردلان، امیرعلی دانایی و محمد صادقی از جمله بازیگران هستند.

*ایسنا

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تمرینات ارکستر ملی برای «شب موسیقی ایرانی- آذری» آغاز شد


تمرینات ارکستر ملی برای «شب موسیقی ایرانی- آذری» آغاز شد

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

دورهمی دوست‌داشتنی افغان‌ها در «خانه ما» – اخبار سینمای ایران و جهان

کارگردان «چند متر مکعب عشق» با اشاره به فضای جامعه و ساخت چنین مسابقه‌هایی توضیح داد: در فضای کنونی جامعه ایران که مسائل مهم اقتصادی از جمله تحریم‌ها بر زندگی افراد و معیشت خانواده‌ها تاثیر بسزایی گذاشته است و خانواده‌ها برای تهیه مایحتاج روزمره زندگی مجبور به برنامه‌ریزی صحیح و تفکر درست برای گذران امور خانه هستند، این برنامه که در قالب یک فضای مسابقه‌ای برای خانواده‌ها طراحی شده است می‌تواند راهگشا باشد.

وی به خانواده‌های منتخب و شرکت‌کننده در مسابقه «خانه ما» اشاره کرد و گفت: آنچه که برای من جذابیت دارد، حضور خانواده‌هایی از جنس کف جامعه در مسابقه است چراکه معمولاً تماشاگران تلویزیونی معتقدند خانواده‌ها در تلویزیون خیلی شبیه آن‌ها نیستند و مثل آن‌ها لباس نمی‌پوشند یا در فضای محدود زندگی نمی‌کنند. درصورتیکه واقعیت قابل احترام جامعه ما همین است که بسیاری از خانواده‌ها با محدودیت و مشکلات زیاد و البته با لذت در کنار هم زندگی می‌کنند و این خانواده‌ها در مسابقه «خانه ما» حداقل برای خود من که در کنار آن‌ها زندگی کرده‌ام، قابل درک و قابل لمس هستند.

محمودی که در افغانستان متولد شده و در همان سنین کودکی به ایران مهاجرت کرده است در ادامه به حضور افغانستانی‌ها در سری جدید این مستندمسابقه اشاره و بیان کرد: متاسفانه من موفق به تماشای همه قسمت‌های این مجموعه نشده‌ام ولی در یکی از آنونس‌های آن خانواده‌ای پرجنب و جوش از افغانستانی‌های ایران دیدم که به نظرم حضور این خانواده افغانستانی در کنار خانواده‌های ایرانی کار پسندیده‌ای است. چراکه امروزه به دلیل شرایط خاص کشورها، بخش بزرگی از جمعیت جهان در حرکت و مهاجرتند و به عنوان مهاجر سعی می‌کنند تا خودشان را با کشور جدیدی که به آن وارد می‌شوند نزدیک و به روز کنند. افغان‌هایی هم که طی ۴ دهه جنگ به ایران و سایر کشورها مهاجرت کرده‌اند از این قاعده پیروی کرده‌اند و به دلیل جنگ‌های ناخواسته‌ای که در منطقه خاورمیانه بوده و هست، مجبور به مهاجرت شده‌اند.

کارگردان سریال «دلدار» اضافه کرد: در اوایل انقلاب بخشی از مردم ایران نیز به دلیل جنگ ناخواسته‌ای که بر آن‌ها تحمیل شد و مجبور به ترک خاک و وطن عزیزشان شدند و به مناطق مختلف جهان سفر کردند طوری که امروزه وقتی من برای نمایش فیلم‌هایم به کشورهای مختلفی چون آمریکا، آلمان حتی کره جنوبی سفر می‌کنم تعداد بسیاری فارسی زبان به ویژه ایرانی را می‌بینم تا جایی که برخی اوقات حس می‌کنم در تهران هستم.

برنده چندین جایزه بین‌المللی سینمای ایران، ضمن تاکید بر این نکته که امروزه مهاجرت بخش جدی و مهم زندگی انسان‌ها شده است، یادآور شد: آنچه که امروزه در خصوص مهاجران در دنیا مطرح است، تلاش آن‌ها برای هرچه نزدیک‌تر شدن به فرهنگ، آداب و بایدها و نبایدهای کشوری است که به آن رفته‌اند، تا بتوانند امکان زندگی ساده‌تر و راحت‌تری را برای خود فراهم کنند. اما بسیاری از این مهاجران چه ایرانی، چه افغانی و چه اروپایی و… مجبور به انتخاب شغل و زندگی هستند که خود افراد آن کشورها حاضر به پذیرفتن و انجام آن نیستند و البته وجود قوانین سخت برای مهاجران در برخی کشورها مانند ایران، که این قوانین در سال‌های دور تدوین شده‌اند، و به مهاجران اجازه اخذ تابعیت و شهروندی نمی‌دهند، مشکلات مهاجران را مضاعف کرده است.

وی با اشاره به حادثه تلخ ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که طی چند روز اخیر به وقوع پیوست، عنوان کرد: مهاجران افغانی در ایران و در مقابله با داعشی‌ها حضور داشته‌اند، در زمان جنگ ایران و عراق به جبهه رفته‌اند و بیشتر خانواده‌های افغانی جزو خانواده‌های شهدا و جانبازان هستند. جنگ یک اتفاق ناخواسته و خانمان‌سوز است که در هرکجای دنیا اتفاق می‌افتد و اگر کسی به عنوان جنگ‌زده یا پناهنده به جایی یا کسی پناه می‌برد، مانند پرنده‌ای است که پشت پنجره خانه ما نشسته است و مهربانی با او که حاضر به انجام هرکاری برای دوست داشته شدن است، یک وظیفه انسانی است که مسابقه «خانه ما» آن را به انجام رسانده است.

محمودی در پایان گفت: این حرکت قبلاً هم در تلویزیون اتفاق افتاده است و مثلاً چندمرتبه در برنامه رامبد جوان، مهاجران افغانی به عنوان مهمان حضور داشتند، یا در ماه مبارک رمضان وقتی به بهانه شعرخوانی در خدمت مقام معظم رهبری بودیم و از تلویریون پخش شد، شاعرانی از سرزمین‌های دیگر هم دعوت می‌شدند؛ همه این‌ها یعنی اینکه ما امت بزرگ اسلامی هستیم و مهربانی از مهمترین اصول ماست و غیر از این نباید چیز دیگری مهم باشد؛ ما باید به حسن اخلاق نسبت به یکدیگر توجه کنیم و همدیگر را دوست بداریم.

مستند-مسابقه «خانه ما» هر هفته جمعه‌ها ساعت ۱۹ از شبکه نسیم پخش می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

استاد آجرتراشی کشور، کنار پرویز مشکاتیان آرام گرفت


استاد آجرتراشی کشور، کنار پرویز مشکاتیان آرام گرفت

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

شاهکاری که در کلیسا پنهان شده بود


شاهکاری که در کلیسا پنهان شده بود

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پایان مهلت مقالات به همایش «مطالعات فیلم کوتاه تهران» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مهلت ارسال مقالات به دومین همایش «مطالعات فیلم کوتاه تهران» تمدید نمی‌شود.

به گزارش سینماپرس، صاحبان آثاری که چکیده مقالات آن‌ها در دومین همایش «مطالعات فیلم کوتاه تهران» پذیرفته شده، تا پایان روز دوشنبه ۳۰ دی‌ماه فرصت دارند اصل مقالات خود را ارسال کنند.

بنابراعلام دبیرخانه این همایش، مهلت ارسال آثار به هیچ وجه تمدید نخواهد شد و پذیرفته‌شدگان می‌توانند اصل مقالات خود را تا پایان فرصت یاد شده به آدرس الکترونیکی [email protected] ارسال نمایند.

دومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران به دبیری احمد الستی و با محوریت «روایت در فیلم کوتاه» دوازدهم اسفندماه ۹۸ برگزار خواهد شد.    

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نقدی بر سکوت و انفعال مدیران جشنواره‌های فجر


نقدی بر سکوت و انفعال مدیران جشنواره‌های فجر

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«رگبار» در خانه سینما نقد و بررسی شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: فیلم سینمایی «رگبار» به کارگردانی بهرام بیضایی در خانه سینما نمایش و نقد شد.

به گزارش سینماپرس، کانون فیلم خانه سینما در تازه‌ترین برنامه‌ خود که با مشارکت انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی برگزار شد نسخه‌ ترمیم‌ شده‌ «رگبار» ساخته بهرام بیضایی را به نمایش گذاشت.

در این برنامه که شامگاه یک‌شنبه بیست و دوم دی‌ برگزار شد مصطفی جلالی‌فخر (منتقد سینما) و جابر قاسمعلی (فیلم‌نامه‌نویس) حضور داشتند و این فیلم را از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار دادند.

در ابتدای این جلسه، ناصر صفاریان دبیر کانون فیلم خانه سینما ضمن ابراز تاسف و همچنین تسلیت به خانواده‌های داغدار و بازماندگان سقوط هواپیمای اکراینی، به ضرورت فعالیت‌های فرهنگی در برابر اِعمال سکوت و انفعال اشاره کرد و افزود: لغو کردن مراسمی نظیر جشن‌ها و برنامه‌های بزرگداشت، تنها کاری است که در شرایط فعلی و در ابراز همدردی با مردم کشورمان و خانواده‌های عزادار می‌توان انجام داد اما در همین وضعیت آن‌چه که از اهمیت به‌ سزایی برخوردار است مقاومت در برابر تعطیلی پاتوق‌ها و مراکز فرهنگی، و از آن مهم‌تر، پیدا کردن راهی برای مبارزه با سکوت و خانه‌نشینی است.

وی ادامه داد: کانون فیلم خانه سینما که خوشبختانه از ابتدای راه‌اندازی، از مساعدت و همکاری مدیریت خانه سینما برخوردار بوده، در این روزهای آکنده از سوگ و غم، ضمن پرهیز از برگزاری برنامه‌های طنز یا جشن می‌کوشد تا با برگزاری جلسات نمایش فیلم و نقد و بررسی، از تعطیل شدن– حتی موقتی– جلسه‌هایی با اهداف فرهنگی جلوگیری کند.

صفاریان سپس در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به ترمیم و بازسازی «رگبار» در بنیاد سینمایی مارتین اسکورسیزی گفت: مدیران این بنیاد برای انجام این کار از نسخه‌ پزیتیو این فیلم که در اختیار بهرام بیضایی بوده استفاده کردند و در نخستین نمایش این نسخه‌ در آمریکا، مارتین اسکورسیزی ضمن ابراز تاسف مدعی شد که ظاهرا این فیلم در داخل ایران نابود شده! در حالی که نسخه‌ پزیتیو فیلم مورد بحث در آرشیو فیلمخانه‌ ملی ایران موجود است و همین نکته، ‌ ادعای این فیلمساز سرشناس آمریکایی درباره‌ فیلم «رگبار» را نقض می‌کند.

وی بیان کرد: آن‌چه که تماشای «رگبار» از پی سال‌های گذشته را به تجربه‌ای دریغ‌آلود تبدیل می‌کند، حسرت مواجهه با آدم‌ها و تجربه‌هایی است که قبلا آن‌ها را داشته‌ایم و اینک آن‌ها را از دست داده‌ایم. حسرتی که مهاجرت استاد بهرام بیضایی و غیبت ایشان در سینمای امروز ایران، تنها یکی از آن‌هاست.

مهم‌ترین ویژگی این فیلم نسبت به جریان اصلی و رایج سینمای دهه‌ پنجاه، تفاوت‌هایی در انتخاب داستان و چگونگی روایت آن استدبیر کانون فیلم خانه سینما در ادامه‌ جلسه با اشاره به این که «رگبار» به عنوان نخستین ساخته‌ بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۱ ساخته شده، ضمن اشاره به تحسین و دریافت جوایزی از جشنواره‌ فیلم سپاس و همچنین واکنش منفی برخی منتقدان مطبوعات به برخی حاشیه‌های تولید آن (نظیر وقفه‌های طولانی مدت، بی‌نظمی و اختلاف سلیقه میان بهرام بیضایی و باربد طاهری) اشاره کرد و توضیح داد: می‌توان گفت مشکلات بهرام بیضایی با اغلب تهیه‌کنندگان فیلم‌هایش که متاسفانه تا آخرین ساخته‌اش ادامه داشت، از همین فیلم آغاز شده و این نکته در یادداشت گلایه‌آمیز او پس از پایان تولید این فیلم نیز انعکاس داشته است.

بخش بعدی جلسه به صحبت‌های جابر قاسمعلی اختصاص داشت. این فیلم‌نامه‌نویس با اشاره به علاقه‌ خود به اغلب آثار بهرام بیضایی، او را یک استاد مسلم در زمینه‌ هنر نمایش و سینما دانست و گفت: با این وجود در میان فیلم‌های بیضایی «رگبار» را چندان دوست ندارم و این‌بار که فیلم را دیدم اشکالات آن بیش‌تر برایم روشن شد.

وی سپس با اشاره به تاثیر این فیلم در موج نو سینمای ایران گفت: مهم‌ترین ویژگی این فیلم نسبت به جریان اصلی و رایج سینمای دهه‌ ۵۰، تفاوت‌هایی در انتخاب داستان و چگونگی روایت آن است. به عبارتی دیگر در این فیلم نیز مثل بسیاری از فیلمفارسی‌های آن دوران با یک مثلث عشقی روبه‌رو هستیم اما نخستین جسارتی که بیضایی می‌کند روایت این داستان بارها و بارها تکرار شده در زمانی بالغ بر صد و بیست دقیقه است. مدت زمانی که جزو استانداردهای اکران در زمان تولید این فیلم نبوده است.

قاسمعلی بیان کرد: این فیلم نخستین اثر بلند و سینمایی بهرام بیضایی است و طبیعی است که نواقصی دارد. اما این نقص‌ها بیش‌تر از آن که از نحوه‌ تولید ضعیف و غیر استاندارد چنین فیلمی ناشی شده باشد ریشه در پرداخت خام‌دستانه‌ی فیلمساز نسبت به عناصر، نمادها و نشانه‌هایی نظیر آینه است که در فیلم‌های بعدی او شکل و قالب بهتری پیدا می‌کند.

وی افزود: به‌هرحال باید پذیرفت ذهنیت بیضایی در گذر زمان پخته‌تر شده و خود به عنصری از فیلم تبدیل شده است. اما نکته این‌جاست که اگر برخی نشانه‌ها در فیلم‌های بعدی و بهتر او به عنصری نمادین یا دراماتیک تبدیل شده، به‌خاطر نزدیکی لحن آن فیلم‌ها به اسطوره‌هاست. در حالی که در «رگبار» زبان، لحن و رویکرد فیلم، واقع‌گراست.

این فیلمنامه‌نویس سپس به نقش و حضور قدرتمند زنان در سینمای بیضایی اشاره کرد و افزود: زنان فیلم‌های بیضایی عموما زنانی مقتدر، آرمان‌خواه و نسبت به مردان بسیار پیشروتر هستند. در حالی که شخصیت زن فیلم «رگبار» یک زن معمولی است که جایگاه و قداست زن آرمانی خصوصا در فیلم‌های متاخر بیضایی را ندارد.

در ادامه‌ جلسه، مصطفی جلالی‌فخر در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان درباره‌ی نوع نگاه اسطوره‌ای در آثار بهرام بیضایی و تقابل آن با روزمرگی‌های مورد اشاره در «رگبار» گفت: اگر این یافته‌ روان‌شناسی را بپذیریم که تمام آدم‌ها یک معشوق خیالی دارند باید اشاره کرد که این فیلم به‌ شدت به اسطوره نزدیک شده و عشق کاملی را به تصویر آورده که در آن، این معشوق خیالی با تمام ابعاد ظاهر می‌شود.

وی بیان کرد: این فیلم چهل و هفت سال پس از تولید آن مورد نقد و بررسی قرار گرفته در حالی که آن را باید با مختصات زمان و زمانه‌ای که در آن ساخته شده سنجید.

جلالی‌فخر افزود: به نظرم «رگبار» فیلم گرمی است و آدم‌ها و شخصیت‌هایش هنوز هم تماشاگر را تحت تاثیر قرار می‌دهند. آن‌هم در مقایسه با سینمای امروز ایران که متاسفانه بخش عمده‌ای از تولیدات آن، توان شخصیت‌پردازی و روایت سر راست داستان را ندارند.

این منتقد سینما سپس «رگبار» را یکی از موفق‌ترین آثار در تلفیق‌ رئالیسم و سوررئالیسم توصیف کرد و توضیح داد: بیضایی در این فیلم موفق شده هم یک فیلم واقع‌گرا بسازد و هم یک ملودرام درست و عاشقانه که از لحظه‌های حسی بسیار قوی و موفقی برخوردار است. به عنوان مثال ذات عاشقانه‌ سکانس دیدار آقای حکمتی (زنده‌یاد پرویز فنی‌زاده) و عاطفه (پروانه معصومی) به‌قدری قوی است که حتی طنز الصاقی فیلمساز نیز نمی‌تواند جوهره‌ آن را کم‌رنگ کند. به این ترتیب زمانی که تماشاگر در پایان همین سکانس با یک لحظه‌ سوررئال (نظیر پر شدن درخت‌ها از بچه‌هایی که نظاره‌گر ابراز علاقه‌ی آقای حکمتی به عاطفه هستند) مواجه می‌شود، درام صحنه اُفت نمی‌کند و همچنان یک عاشقانه‌ شاعرانه باقی می‌ماند.

یکی از جالب‌ترین نکته‌های «رگبار» این است که چنین فیلمی با وجود عدم برخورداری از ساختمان کلاسیک داستانی، از عناصری وام گرفته که مربوط به ساختارهای داستانی استوی در بخش دیگری از صحبت‌های خود «رگبار» را یک تجربه‌ عاشقانه توصیف کرد و بیان کرد: این فیلم روایتی از یک تراژدی نیست و حتی غمگین هم نیست. شخصیت محوری این فیلم یک تجربه‌ غنی و عاشقانه را با خود می‌برد که شاید نتوان آن را پیروزی او دانست اما در عین حال شکست رقیب عشقی‌اش هم نیست. چون عشقی که در فیلم مورد پرورش قرار گرفته، در پایان نیز همچنان خوب و کامل و تاثیرگذار باقی مانده است.

قاسمعلی در ادامه با اشاره به استفاده از خرده‌پیرنگ‌ها در روایت داستانی که به تعبیر او ساختار کلاسیک ندارد گفت: در این فیلم با قهرمانی روبه‌رو هستیم که برخلاف رویه‌ سینمای آن سال‌ها و همچنین سال‌های بعد کتک می‌خورد. موضوعی که حتی در سال‌های اخیر نیز پذیرفتنی نیست.

جلالی‌فخر نیز پرداخت شخصیت‌های خاکستری و همچنین پرهیز از اشاره به آدم‌های سیاه و سفید را از مهم‌ترین ویژگی‌های «رگبار» برشمرد و تاکید کرد: شاید بدترین شخصیت این فیلم مدیر مدرسه است که بیضایی با نمایش فضای خانوادگی و حرکات مشمئزکننده‌ای که برای او طراحی کرده سعی داشته تا تصویر یک آدم مزاحم را از او ارائه دهد.

وی سپس با اشاره به نقش عناصر نمادگرایانه در برخی لحظات فیلم گفت: این عناصر در بعضی لحظه‌های فیلم بیش‌ از آن که کارکردی در جهت خود فیلم داشته باشند مختل‌کننده هستند. مثل حضور فردی با عینک دودی تیره که به نظر می‌رسد نمادی از نیروهای امنیتی است و در پایان فیلم شخصیت اصلی داستان را مجبور می‌کند که آن محل را ترک کند.

در بخش پایانی این جلسه‌ی نقد و بررسی، جابر قاسمعلی گفت: یکی از جالب‌ترین نکته‌های «رگبار» این است که چنین فیلمی با وجود عدم برخورداری از ساختمان کلاسیک داستانی، از عناصری وام گرفته که مربوط به ساختارهای داستانی است.

وی بیان کرد: یکی دیگر از مختصات ساختارهای داستانی، حضور خرده‌پیرنگ‌ها در یک شاه‌پیرنگ اساسی است که در این فیلم در حضور نامرئی بعضی آدم‌های فرعی داستان تجلی پیدا کرده است. آدم‌هایی نظیر شخصیت خیالی مدیر خیاط‌خانه (زنده‌یاد مهری ودادیان) که فقط سایه‌ او روی دیوار دیده می‌شود، زنی که صاحب‌خانه‌ آقای حکمتی و هنوز منتظر آمدن فرزندش است؛ و مهم‌تر از همه، مادر عاطفه (زنده‌یاد عصمت صفوی) که پزشک معالجش در توصیف او به زیبایی می‌گوید در حال مرگ است اما فقط دست‌هایش کار می‌کند.

قاسمعلی درپایان گفت: باید پذیرفت مهم‌ترین شخصیت فیلم «رگبار» آقای حکمتی است که همان‌طور که از اسمش هم برمی‌آید واجد حکمت خاصی است، البته شکل تکامل‌ یافته‌ او در فیلمنامه‌ درخشان «طومار شیخ شرزین» نوشته‌ بهرام بیضایی است. نماینده‌ای از خِرَد ایرانی که متاسفانه به دست بی‌خِرَدان قربانی می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پیر گوهرشناسی تجربی بوشهر درگذشت


پیر گوهرشناسی تجربی بوشهر درگذشت

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پرده نفاق از چهره بعضی از اهالی هنر کنار رفت – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: در پی حادثه دلخراش سقوط هواپیمای اوکراینی، رسانه‌ها خبر انصراف همزمان تعدادی هنرمند از جشنواره‌های موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی فجر در کنار لغو برخی کنسرت‌ها و نمایش‌ها در دو روز گذشته را در حالی منتشر کردند در حالی که تا قبل از آن و در مواجهه با اتفاقات اخیر سکوت کرده و هیچ واکنشی نشان نداده بودند.

به گزارش سینماپرس، رسانه‌ها خبر انصراف همزمان تعدادی هنرمند از جشنواره‌های موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی فجر در کنار لغو برخی کنسرت‌ها و نمایش‌ها در دو روز گذشته را در حالی منتشر کردند که اکثر مخاطبان برای شناختن برخی از آنها باید ساعت‌ها یا به ذهن‌شان فشار بیاورند یا اسم آنها را گوگل کنند. حالا و پس از چهار دهه می‌توان گفت جشنواره فجر مهم‌ترین اتفاق هنری و فرهنگی داخلی ایران است. جشنواره‌هایی‌ که با وجود رفت‌وآمد دولت‌ها اما همچنان تاثیرگذار هستند و البته برای اهالی رشته‌های آن مهم. انصراف از چنین واقعه مهمی به‌دلیل همدردی با خانواده‌های داغدار حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی عنوان شده است. مگر می‌شود با دل‌های داغدیده این خانواده‌ها همدردی و همصدایی نکرد؟ این داغ چنان جانکاه است که خواب را از چشمان می‌رباید و دل را چنان می‌فشرد که هرکسی آرزوی مرگ می‌کند چه مقصر و چه بی‌تقصیر. اشتباه بزرگی شده و امکان جبران آن وجود ندارد. بعید می‌دانم فرد خردمند یا شریفی پیدا شود که منکر عظمت و تلخی این مصیبت شود. حالا و پس از گذشت چند روز از این حادثه، ناگهان تعدادی هنرمند یادشان می‌آید که باید با خانواده‌های این شهدا همراهی کنند. ناگهان سهم هنرهای تجسمی و تئاتر بیش از بقیه هنرها می‌شود. ماجرای این انصراف که اوجش در سینما و توسط مسعود کیمیایی رخ داد، عجیب و مبهم است. آیا هدف اصلی این جماعت از رسمیت انداختن جشنواره‌های فجر است؟ مشکل خانواده‌های شهدای هواپیمای اوکراینی برگزاری جشنواره‌های فجر است؟ چندماهی بود که از حضور سلبریتی‌ها در جامعه خبری نبود و حالا انگار نوبت به بخش‌های دیگر خانواده هنر رسیده است. تجسمی‌های منصرف؛ مشهورتر از تئاتری‌ها دو روز پیش بود که ابراهیم حقیقی، دبیر دوازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر به همراه تعدادی از دبیران و داوران بخش‌های مختلف این جشنواره خبر دادند که در واکنش به سقوط هواپیمای اوکراینی در ایران و جان‌باختن سرنشینان آن از حضور در دوازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر انصراف داده‌اند.   رومین محتشم، دبیر بخش عکس این جشنواره نیز به همراه سیف‌الله صمدیان، کیارنگ علایی و شهریار توکلی داوران بخش عکس با صدور بیانیه‌ کوتاهی در فضای مجازی از حضور در این جشنواره استعفا دادند. در متن کوتاه دبیر و داوران بخش عکس دوازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر نکته جالبی آمده است: «… به‌عنوان هنرمندانی مستقل که با هدف تداوم فعالیت‌های فرهنگی و هنری این مسئولیت را پذیرفته بودیم، از ادامه همکاری با این رویداد معذوریم و ضمن تشکر از عکاسان شرکت کننده، تأثر و همدلی عمیق خود را با مردم داغدار ایران اعلام می‌کنیم. چراکه همواره و در هر شرایطی مسائل انسانی بر فعالیت‌های هنری ارجحیت دارد.»  «با هدف تداوم فعالیت‌های فرهنگی و هنری این مسئولیت را پذیرفته بودیم» جمله مهمی که نشان می‌دهد نگاه این دوستان به جامعه و هنر چه کیفیتی دارد. وقتی خودشان را دلیل تداوم و نبودشان را احتمالا باعث عدم تداوم فعالیت‌های فرهنگی و هنری می‌دانند دیگر جای بحثی نمی‌ماند. قطعا دنیا با وجود حافظ، شکسپیر، میکل آنژ و داوینچی جای بهتر و قابل تحمل‌تری شده، اما هنر در رشته‌های مختلف و در همه جای جهان متکی به افراد نبوده است. هنر با ذات انسان در ارتباط بوده و هنرمندی نتوانسته مانع از حرکت یک رشته هنری بشود.

  قلم خداحافظی

خوشنویسی هم رشته دیگری بود که درگیر حاشیه شد. رضا رینه‌ای، دبیر بخش خوشنویسی این جشنواره نیز از حضور در این جشنواره در راستای همدلی با مردم ایران انصراف داد. دبیر و داوران بخش گرافیک شامل مهدی مهدیان، علی باقری و مهدی فاتحی و همچنین دبیر و داوران بخش تصویرگری دوازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر شامل مهنوش مشیری، علی هاشمی‌شهرکی، علی خدایی و پیمان رحیمی‌زاده در همین راستا از حضور در این جشنواره اعلام انصراف کردند. دبیر و داوران بخش سرامیک این جشنواره نیز شامل فرزاد فرجی، مجید ضیائی، ‌صادق باقری و ‌هیربد همت‌آزاد از جمله انصراف‌دهندگان از حضور در این جشنواره هستند.   دبیر و داوران بخش مجسمه این رویداد شامل روح‌الله شمسی‌زاده، هادی عرب‌نرمی، کامبیز صبری و رضا قره‌باغی نیز از حضور در این جشنواره کناره‌گیری کردند. در همین راستا لیلی گلستان، مدیر گالری گلستان نیز از حضور در دوازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر انصراف داد. به نسبت اهالی تئاتر، هنرمندان رشته تجسمی در میان خودشان و احتمالا مردم حتما سرشناس‌تر هستند. باید منتظر ماند و دید واکنش وزارت فرهنگ و ارشاد به این انصراف‌ها چیست. قطعا هنر تجسمی ایران مشحون از چهره‌هایی است که می‌توانند در بزنگاه‌ها بمانند و کار کنند و با بهانه‌های مختلف از مسئولیت شانه خالی نکنند.

  تئاتر و موسیقی

صابر ابر طراح و کارگردان «همان چهار دقیقه»، آرش دادگر کارگردان نمایش «مکبث»، علیرضا کوشک‌جلالی، گروه اجرایی نمایش «آواز قو» به کارگردانی پریزاد سیف، گروه اجرایی نمایش «من» به کارگردانی سیاوش پاکراه، امیراحمد قزوینی بازیگر نمایش «پروانه الجزایری»، علی صفری کارگردان نمایش «کرونوس»، مژگان خالقی نویسنده و بازیگر نمایش «بیوه سیاه، بیوه سفید»، امیر نجفی کارگردان و تمامی اعضای گروه نمایش «مشق شب»، سجاد تابش کارگردان نمایش «در اتاق باد می‌وزد»، مهدی شفیعی‌زرگر نویسنده‌ «همه‌ فرزندان مکبث»، پرستو گلستانی، سه گروه نمایشی گروه‌های «آدیداس»، «جانی سکیکی» و «خدای جنگ» از مشهد، مانی جعفرزاده و محمدحسین معارف هنرمندانی هستند که پس از واقعه سرنگونی هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ به‌دلیل اصابت موشک، از شرکت در سی‌وهشتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر انصراف داده‌اند. همه این افراد همدردی با خانواده‌های داغدار را دلیل اصلی انصراف‌شان اعلام کرده‌اند. افراد و گروه‌ها در فعالیت یا عدم فعالیت‌شان آزاد هستند، اما همچنان سوال اصلی اینجاست که این کار، چه کمکی در کاهش آلام خانواده‌های عزادار می‌کند؟ آیا این اقدامات سیاسی کردن هنر نیست؟ آیا مردم و جامعه از نبود آثار هنری آسیب نمی‌بینند؟ کیوان ساکت، نوازنده، موسیقیدان، آهنگساز و رهبر ارکستر دیگر هنرمندی بود که از حضور در رویدادهای هنری فجر انصراف داد. کیوان ساکت در صفحه شخصی‌اش این‌گونه نوشت: «من به نشانه همدلی با مردم داغدار و ستم‌دیده سرزمین‌ام، امسال در هیچ‌یک از جشنواره‌های هنری فجر شرکت نخواهم داشت. نه به‌عنوان هنرمند شرکت‌کننده، نه در مقام داور یا کارشناس مدعو و نه در نقش مخاطب و بیننده هیچ‌یک از آثار.» لغو کنسرت علیرضا قربانی و اتفاقات مشابه احتمالی در روزهای آینده را به انتظار می‌نشینیم تا درنهایت خروجی و تاثیرات این‌گونه واکنش‌ها را شاهد باشیم. جشنواره‌ها برگزار می‌شوند و روزها می‌آیند و می‌روند اما تمام اینهایی که انصراف داده‌اند در همین کشور یاد گرفته‌اند و گاه آموزش داده‌اند. از سرمایه همین کشور استفاده کرده‌اند تا خودشان تبدیل به سرمایه شده‌اند. با امکانات همین سرزمین رشد کرده‌اند و روی دوش همین مردم بلند شده‌اند. وقتی از همین جشنواره جایزه می‌گرفتند و گاه ارتزاق می‌کردند جشنواره خوب بود و حالا دیگر خوب نیست. بگذریم، چرخ بازیگر از این بازیچه‌ها بسیار دارد…

*فرهیختگان

مشاهده خبر از سایت منبع