سینماپرس: در قسمت پنجاهم برنامه سینمایی «هفت» سیدرضا منتظری از سینماپرس همراه با آرش فهیم از روزنامه کیهان با اجرای پژمان کرمی در خصوص برخی مسائل مهم روز سینمای کشور از جمله حواشی جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران، فقدان حضور سینماگران ارزشی و انقلابی در هیأت داوری جشنواره فیلم فجر و… گفتگو کردند. منتظری در بخشی از این گفتگو اظهار داشت: آیا قحط الرجال آمده که از بین این همه چهره های سینمای ارزشی و انقلابی که سال ها است بیکار و خانه نشین هستند، امکان فعالیت برایشان مهیا نیست و بسیار دغدغه مند هستند تا برای انقلاب اسلامی، مقاومت اسلامی و مسائل استراتژیک فیلم تولید کنند، باید افرادی دیگر به عنوان داور جشنواره فجر انقلاب اسلامی به کار گمارده شوند؟
به گزارش سینماپرس اهم اظهارات شرکت کنندگان در میز رسانه پنجاهمین قسمت برنامه سینمایی «هفت» در ذیل این مطلب گردآوری شده است.
کریمی در ابتدای این برنامه با اعلام اینکه قرار است در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر و ایام الله دهه فجر انقلاب اسلامی مسئولیت میز رسانه را بر عهده داشته باشد اظهار داشت: ما قصد داریم به مطالب مهم جشنواره با حضور دست اندرکاران مطبوعات و اهالی رسانه از طیف های مختلف فکری بپردازیم.
منتظری نیز در ابتدای اظهاراتش با ابراز خوشحالی از تغییر ترکیب میز رسانه و حضور پژمان کریمی به عنوان یک فرد رسانه ای در مقام مجری آن اظهار داشت: ایام الله دهه فجر را خدمت همه ملت شریف ایران تبریک می گویم و امیدوارم روزهای آینده برای یکایک اهالی سینما بسیار خوب و خوش باشد.
وی سپس در خصوص جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران اظهار داشت: متأسفانه بنده به دلیل مشکلات کاری نتوانستم در این جشن که البته امسال واژه جشن را به دلایل وقایع تلخ اخیر از روی آن برداشته شده بود و با عنوان «شب منتقدان» برگزار شد شرکت کنم؛ اصولا یک مقدار کما فی سابق حواشی به وجود آمده در این برنامه که ما هم از طریق رسانه ها و همکاران رسانه ای از آن آگاه شدیم.
فهیم نیز در این خصوص گفت: یکی از حواشی امسال را حامد بهداد رقم زد. ایشان گفتند اصطلاح مزخرف سلبریتی را در صورت ما نزنید چرا که ما از خود مردم هستیم. این حرف آقای بهداد نشان از آن دارد که خود ایشان هم پذیرفتند که همکاران شان رفتارهای عجیبی از خود بروز داده اند که این اصطلاح سلبریتی برچسب خوبی شناخته نمی شود و این اصطلاح یک توهین محسوب می شود.
وی ادامه داد: چند وقت قبل یک سری از سلبریتی های غربی یک شب را به صورت نمادین در کنار بی خانمان ها گذراندند؛ این سلبریتی های سینمای ایران هم اگر می خواهند مردمی باشند بیایند و این حرکات را انجام دهند. بخشی از دستمزدشان را به مستضعفان ببخشند و یا در جنوب شهر زندگی کنند.
سیدرضا منتظری دبیر تحریریه خبرگزاری سینماپرس در بخش دیگری از این گفتگو با بیان اینکه در آستانه برگزاری جشنواره فیلم فجر هستیم اظهار داشت: روز گذشته نشست خبری جشنواره فیلم فجر برگزار شد و بنده از آقای داروغه زاده پرسشی را مطرح کردم و پاسخی که ایشان دادند در رسانه ها بازتاب گسترده ای داشت. سوأل بنده این بود که چرا در این بزنگاه حساس و تاریخی کمتر از چهره های انقلابی و ارزشی در هیأت داوران استفاده شده است؟ ایشان در بخشی از پاسخ شان اظهار داشتند: هرکس در سینمای ایران فعالیت می کند انقلابی است!
وی ادامه داد: بله این تعریف در شکل کلان بسیار خوب است و نگاه آقای داروغه زاده ارزشمند است اما بنده سوأل دارم در این هیأت داوران فعلی به عنوان مثال فردی را داریم که نه سابقه تولید آثار انقلابی از ایشان دیدیم نه سنخیت و قرابتی با مفاهیم و ارزش های انقلاب اسلامی از ایشان در آثارشان چه در مقام فیلمساز و چه در مقام فیلمبردار مشاهده کردیم. آیا در این شرایط قحط الرجال آمده که از بین این همه چهره های سینمای ارزشی و انقلابی که سال ها است بیکار و خانه نشین هستند، امکان فعالیت برایشان مهیا نیست و بسیار دغدغه مند هستند برای انقلاب اسلامی، مقاومت اسلامی و مسائل استراتژیک فیلم تولید کنند، باید افرادی دیگر به عنوان داور شناخته شوند؟
کریمی در پاسخ به اظهارات منتظری گفت: بنده سخنگوی آقای داروغه زاده نیستم اما برداشت خودم را عرض می کنم؛ شاید منظور ایشان این بوده که ما در جشن ملی سعی کردیم همه سلایق را دور هم جمع کنیم و هر کس در سایه سار قانون اساسی کار می کند از نظر ما پذیرفته است و جزو مردم است و باید کار کند.
وی سپس به پوستر جشنواره فیلم فجر اشاره کرد و گفت: من هرچه گشتم سیمرغ را در پوستر ندیدم، معنای این رنگ آبی را هم متوجه نشدم.
فهیم در این خصوص اظهار داشت: سیمرغ امسال مثل یک بازی فکری شده و باید بگردیم تا آن را پیدا کنیم. به لحاظ زیبایی شناختی هم کار ضعیفی است و جذابیتی ندارد و بدتر از همه اینکه المان های سینمایی در آن وجود ندارد.
منتظری نیز در این خصوص اظهار داشت: نسبت این پوستر با جشنواره فجر انقلاب اسلامی چه چیزی است؟ اگر کسی نمادی از انقلاب در پوستر می بیند ما را هم آگاه کند.
فهیم در ادامه اظهارات منتظری گفت: جشنواره فیلم فجر هنوز تعریف و چشم انداز و هویت مشخصی ندارد و این پوستر نمادی از سرگردانی سیمرغ در رنگ ها و جریان های فکری مختلف است.
منتظری: از تمام طیف های فکری و سیاسی مختلف، سینماگران انتقادات شدیدی نسبت به این پوستر داشتند.
وی افزود: ما در حالی تا ساعات دیگر آغاز سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر را شاهد هستیم که هنوز تکلیف اسپانسر مالی جشنواره ملی سی و هفتم روشن نشده است. امسال شهرداری تهران اعلام کرد که حمایت ۸ میلیارد تومانی از جشنواره دارد و در خصوص سال گذشته شنیده می شود که یکی از اپراتورهای تلفن همراه رقم هنگفتی را به جشنواره اختصاص داده و یک آمار شفاف سازی هم از سازمان سینمایی بیرون آمده از خرج کردها که رقمی حدود ۶ و نیم میلیارد تومان است. سوأل این است که آیا نباید همه چیز شفاف باشد؟ آیا نباید آورده ها و خرج کردها شفاف باشد؟ آیا نباید تکلیف این شفاف سازی ها یک بار برای همیشه روشن شود؟ ای کاش آقای انتظامی که این شفاف سازی را بنیان گذاشتند بیایند و یک بار برای همیشه تکلیف این شفاف سازی ها که شبهات زیادی را برای اهالی سینما و رسانه ایجاد کرده روشن کنند.
کریمی در این خصوص گفت: آقای داروغه زاده اعلام کردند که امسال هزینه افتتاحیه را به سیل زدگان اهدا کنند. ایشان گفتند ما هزینه ها را اعلام می کنیم. این می تواند شروعی باشد برای شفاف سازی.
منتظری در خاتمه اظهاراتش خاطرنشان کرد: باید تکلیف حامی مالی جشنواره ۳۷ ام روشن شود. باید مشخص شود چه رقمی به جشنواره کمک شده و این مطالبه اهالی سینما و رسانه است.
سینماپرس: در برنامه روز نخست سینمای رسانه در پردیس ملت، محمود گبرلو مجری و مازیار فکریارشاد، رضا درستکار و آنتونیا شرکا منتقدان نشستها خواهند بود.
به گزارش سینماپرس، نشستهای اولین روز سینمای رسانه در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر با اجرای «محمود گبرلو» برگزار خواهد شد.
بر اساس این خبر، در اولین نشست شنبه ۱۲ بهمن پس از نمایش فیلم «سه کام حبس» ساخته سامان سالور در سانس اول، «مازیار فکریارشاد» به عنوان منتقد حاضر خواهد بود.
در نشست دوم، پس از نمایش فیلم «قصیده گاو سفید» ساخته بهتاش صناعیها در سانس دوم، «رضا درستکار» در جلسه به عنوان منتقد حاضر خواهد شد.
همچنین در آخرین نشست پرسش و پاسخ، بعد از نمایش فیلم «عامه پسند» ساخته سهیل بیرقی، آنتونیا شرکا منتقد جلسه خواهد بود.
سینماپرس: پوستر فیلم سینمایی «پوست» به کارگردانی بهرام و بهمن ارک و با طراحی میدیا کیاست رونمایی شد.
به گزارش سینماپرس، پوستر فیلم سینمایی «پوست» به کارگردانی بهرام و بهمن ارک و تهیه کنندگی محمد رضا مصباح رونمایی شد.
طراحی این پوستر کار میدیا کیاست و طراحی لوگوتایپ بر عهده بابک یادگاریان بوده است.
اولین نمایش تازهترین اثر برادران ارک در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو خواهد بود.
سینماپرس : تیزر فیلم سینمایی «من میترسم» به کارگردانی بهنام بهزادی و با بازی الناز شاکردوست، پوریا رحیمی سام، امیر جعفری، ستاره پسیانی، مهران احمدی منتشر شد.
سینماپرس: در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر همایون اسعدیان عضو هیات انتخاب جشنواره که اخیرا اظهارنظر غیرحرفه ای و نسنجیده وی درباره آثار انتخاب شده خبرساز شده بود، با ۱۰ کارگردان و بازیگر برتر و سرشناس جشنواره گفت و گو خواهدکرد.
به گزارش سینماپرس، فریدون جیرانی، مجری برنامه «کافه آپارات» به دلیل قبول داوری جشنواره فیلم فجر، اجرا این برنامه را بر عهده نخواهد داشت و همایون اسعدیان، کارگردان مطرح سینما میزبان مهمانان برنامه خواهد بود.
در این ۱۰ شب همایون اسعدیان با ۱۰ کارگردان و بازیگر برتر و سرشناس جشنواره گفت و گو خواهدکرد.
این برنامه را پیش از این چهرههای چون علی معلم، احسان کرمی و فریدون جیرانی اجرا کردهاند.
ویژه برنامه «کافه آپارات»، با اجرای همایون اسعدیان و تهیه کنندگی عمار سبحانی هر شب همزمان با جشنواره فیلم فجر، از سایت آپارات پخش خواهد شد.
سینماپرس: یک تهیه کننده سینما گفت: فردی که میخواهد درباره سردار سلیمانی فیلمی بسازد، اولاً به واسطه تخصص باید بالاترین کیفیت را در کارش داشته باشد، دوم اینکه به لحاظ اعتقادی باورهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را با جان و دل پذیرفته باشد.
به گزارش سینماپرس، امیرحسین شریفی، تهیهکننده سینما و تلویزیون، با بیان اینکه قهرمانان ایران اسلامی، همانند الگوهای غربی پوشالی نیستند، به حوزه بیان کرد: اگر در سینمای هالیوود دقیق شوید متوجه خواهید شد که اکثر قهرمانان آنها، شخصتیهای خیالی هستند. سوپر من، بتمن و… نمودی بارز این اتفاقند. دلیل این اتفاق هم کاملاً روشن است، چون به دلیل نداشت قهرمانان حقیقی آنها خود را دلبسته شخصیتیهای غیرواقعی کردهاند.
وی افزود: ایران اسلامی بر خلاف غرب سرشار از قهرمان ملی و اسلامی است، اما ما آنچنان که باید قدر آنها را نمیدانیم و در فیلمهای سینمایی نمودی از آنها را روی پرده مشاهده نمیبینیم. نکته تاسف آورتر اینکه حمایت خود را در جهت قهرمانان غربی متمرکز کردهایم. برای این ادعا میتوان فیلمهای تلویزیونی یا شبکه نمایش خانگی را مثال زد. در آثار تلویزیونی بسیاری از فیلمهای غربی روی پرده میروند بدون اینکه مسئولان متوجه باشند این چنین آثاری کودکان و نوجوانان ما را فریفته خود خواهد کرد.
تهیهکننده فیلم تحسین شده «اشک سرما» اضافه کرد: شبکه نمایش خانگی نیز اخیرا اهرمی برای تبلیغ سبک زندگی غربی شده است. در این رابطه نمیخواهم از کاری نام ببرم، اما کافیست دقتی در تولیدات این حوزه داشت باشید تا متوجه شوید سبک زندگی مد نظر این کارها هیچ ربطی به فرهنگی دینی و ملی ما ندارند.
وی با بیان اینکه سردار سلیمانی باید محور تولیدات متعدد سینمایی و تلویزیونی باشد، گفت: تشییع پیکر سردار دلها نشان از جایگاه این شهید در جامعه داشت، برای همین مطمئن باشد هر کاری که در این حوزه تولید شود بر جان و دل تماشاگران خواهد نشست. در این رابطه باید تاکید کنم که بخشی از کارکرد این دست فیلم ها میتواند افشای واقعیت برای جهانیان باشد.
شریفی با بیان اینکه رسانههای غربی با تبلیغات خود میخواهند حقایق را به نوعی دیگر برای مردم بازگو کنند، تصریح کرد: متاسفانه رسانههای غربی به واسطه قدرت رسانهای خود برخی مواقع حقیقت را به گونهای دیگر برای مردم بازگو کنند. درباره سردار سلیمانی چنین تلاشی از سوی آنها صورت گرفته است، پس اگر فیلمهای خوبی در این زمینه ساخته شود، مطمئن باشد بسیاری از نقشههای آنها بر ملا خواهد شد.
این تهیهکننده تاکید کرد: نکته مهم اینجاست فردی که میخواهد درباره سردار سلیمانی فیلمی بسازد، اولاً به واسطه تخصص باید بالاترین کیفیت را در کارش داشته باشد، دوم اینکه به لحاظ اعتقادی باورهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را با جان و دل پذیرفته باشد، چون هر اندازه که فیلمسازی حرفهای باشد بدون اعتقاد کارش ارزشی نخواهد داشت.
وی با بیان اینکه تلویزیون هم باید در این زمینه نقش خود را ایفا کند، تاکید کرد: رسانه ملی به دلیل بودجهای که در اختیارش است به نظرم یکی از اصلیترین محلها برای کار کردن درباره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است به ویژه به واسطه ساخت سریال های تلویزیونی این خواسته میتواند، عملی شود، اما باید در نظر داشت فیلمهای اینچنین تنها به آثاری خلاصه نشود که زندگی سردار را مد نظر دارند، بلکه کارهایی که تاثیرات وی را نشان میدهد هم میتواند در این جهت باشد.
وی در انتها تاکید کرد: سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب همیشه به عنوان سینمای اخلاقمدار در جهان شناخته شده است، اما این ویژگی باید با کارکرد انقلابی نیز همراه باشد. برای رسیدن به این خواسته هم باید سیاستگذاری مدون صورت گیرد.
سینماپرس: ابراهیم حاتمیکیا در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر با بیستمین فیلمش حضور خواهد داشت.
به گزارش سینماپرس، محال است سینمای ایران را دنبال کنید و فیلمهای او را ندیده باشید یا بتوانید از آنها صرفنظر کنید. فیلمهایی که بخش مهمی از تاریخ سینمای بعد از انقلاب را تشکیل میدهند. از زمانی که حاتمیکیای جوان «هویت» را برای گروه فیلم و سریال شبکه دو ساخت و تنها یک منتقد به آن روی خوش نشان داد تا زمانی که هر بار خبری از عزم او برای ساختن فیلم جدیدی میشود همه کنجکاو میشوند تا بدانند این بار دست روی چه سوژهای گذاشته و قهرمان داستانش چه کسی است.
ابراهیم حاتمیکیا، تک پسر خانوادهای پرجمعیت در محله پامنار تهران، در دهه ۹۰ شاید از حاتمیکیایی که «از کرخه تا راین» را ساخت و به گفته خودش در یک مصاحبه: «برخی از خبرنگاران وقتی از سالن سینما شهر قصه بیرون میآمدند، میگفتند به خون شهدا خیانت کردی» فاصله گرفته باشد اما هنوز هم فیلمهایش، هر چند با بودجه و سرمایه سازمان اوج ساخته شود و هر چند عناصر پروپاگاندا در آنها پررنگتر از قبل باشد اما بر یک عنصر اصلی اصرار دارد: آرمان و آرمانخواهی!
فرقی نمیکند قهرمان قصه کاظم «آژانس شیشهای» باشد یا حیدر «بادیگارد». کاراکترهای داستانهای حاتمیکیا همیشه فریاد آرمانخواهی سر میدهند. فریادی که گویا حرفهای فروخورده خود کارگردان باشد که از گلوی این کاراکترها بلند میشود.
ابراهیم حاتمیکیا حالا پس از سه دهه فیلمسازی، با بیستمین فیلمش در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر حضور خواهد داشت. به همین بهانه مروری خواهیم داشت بر فیلمهای این فیلمساز که این روزها پرکار و فعال هر بار برگ جدیدی برایمان رو میکند.
«هویت» ۱۳۶۵
اولین فیلم بلند ابراهیم حاتمیکیا که خودش از ساخت آن راضی نیست و آن را بچه ناخوانده میخواند. او که در این فیلم برای اولینبار با دوربینی حرفهایتر و پروداکشنی قویتر از کارهای قبلیاش کار کرده در مصاحبهای میگوید: «مثل ورود یک روستایی به شهر است که روز اول قطعا جیبم را می زنند. خیلی چیزها را از دست می دهم تا یک ذره با فضای شهر آشنا بشوم تا بفهمم روز بعد باید چه کنم. من روز اول ورودم به شهر است. اتفاقا آن روستایی داشت در آن فیلم های کوتاه خودش خوب عمل می کرد. الان یک دفعه وارد حوزه بزرگتری شد. سعی می کنم خودم را جمع کنم اما به راحتی نمیتوانم. همیشه «هویت» جزو بچههای ناخوانده من تعریف شد. یعنی آن فضا خوب درنیامد و عناصر روی آب ماندند. و الا این آشی بود که همه مواد لازم برای یک آش خوب را داشتم و می خواستم در آن بریزم. حالا یک چیزی را خوب رعایت نکردم. مثلا در یک قابلمه لعابی نباید این پخته می شد. اما من آنها را در آن ظرف قرار دادم و این ظرف، قصه من را به خطر انداخت و همه چیز یک رنگ ناآشنا گرفت. فیلم اولم سیلی بزرگی به من زد.»
«هویت» داستان یک پسر جوان است که در راه بازگشت از شمال تصادف میکند و آمبولانسی که قرار است او را به بیمارستان برساند خراب میشود و او با آمبولانس مجروحان جنگی راهی تهران میشود. او که هویت خود را به خاطر نمیآورد در اثر همراهی با رزمندههای زخمی دچار تغییر و تحولاتی میشود…
این فیلم هر چند در ساخت مشکلاتی داشت و هر چند هیچگاه رنگ پرده سینما ندید و اکران نشد اما مورد توجه یک منتقد قرار گرفت. خسرو دهقان در یکی از مجلات فیلم ستونی به آن اختصاص داد و از این نوشت که فیلمسازی صاحب قریحه به سینمای کشور اضافه شده است.
«دیدهبان» ۱۳۶۷
دومین فیلم بلند ابراهیم حاتمیکیا و اولین فیلمی که حاتمیکیا با آن خودش را به سینمای ایران شناساند. ماجرای رزمندهای که برای رسیدن به برج دیدهبانی باید از زیر آتش سنگین دشمن بگذرد. اولین فیلمی که حاتمیکیا در فضای جنگی و در دل منطقه ساخت و اولین فیلم دفاع مقدسی سینمای ایران که قدری از چهره رزمندهها تقدسزدایی میکرد و رزمنده فیلم را نه قهرمانی بدون ایراد که انسانی با ایرادات و جدالهای درونی ترسیم میکرد. حاتمیکیا درباره این فیلم و جرقهای که باعث شد در منطقه جنگی فیلم بسازد میگوید: «بعد از فیلم «هویت» در بین دوستان خودم، در جایی که کار میکردیم، رفقای همپالکی خودمان، حرفی افتاد که فلانی دست از شهر نمیکشد. چرا از تو منطقه و از خود جنگ فیلم نمیسازد؟ و از دل این حرف ها درآمد که توانایی حرف زدن از فضای متن جنگ را ندارد. کمی برخورنده بود. احساس یک جور اتهام نسبت به این حرفها میکردم که در واقع این نبود و یک جور قمار هم برایم بود و نمیدانستم دقیقا چه جوابی باید بدهم. برای همین اصرار داشتم فیلم بعدیام حتما در منطقه جنگی رخ بدهد.»
حاتمیکیا با «دیدهبان» برنده جایزه ویژه هیات داوران از هفتمین جشنواره فیلم فجر و سیمرغ بلورین بهترین فیلم دوم در بخش فیلمهای اول و دوم شد.
«مهاجر» ۱۳۶۸
حاتمیکیا در «مهاجر» هم به شیوه فیلم پیشینش قهرمانی را به تصویر کشید که انسانی بود با همه ضعفهای انسانی. در دورهای که اغلب فیلمهای جنگی و دفاع مقدسی برای روحیه دادن به رزمندهها پر از قهرمانهایی بودند که یکتنه چند ده نفر از جبهه دشمن را حریف بودند و پوزهشان را به خاک میمالیدند، خلبانهای قصه «مهاجر» هر چند بیباکانه و شجاعانه به خط دشمن میزدند اما شبیه قهرمانهایی که در فیلمهای پیش از آن ترسیم شده بود نبودند.
حاتمیکیا با «مهاجر» قدرت و جسارت خود در فیلمسازی را به رخ کشید و ۵سیمرغ بلورین هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر دستاورد او و همکارانش از ساخت این فیلم بود که مهمترین آنها سیمرغ بلورین بهترین فیلم بود.
«وصل نیکان» ۱۳۷۰
جنگ که به پایان رسید حاتمیکیا وارد دوره جدیدی از فیلمسازی شد. دغدغه حضور رزمندهها با همان آرمانها در جامعه. این دوره با «وصل نیکان» آغاز شد. فیلمی که به نوعی آن را واکنش ابراهیم حاتمیکیا به «عروسی خوبان» مخملباف میدانند. فیلمی که در آن مخملباف جامعه را بیمحابا تیره و سیاه نشان داده بود و حالا حاتمیکیا با «وصل نیکان» به نوعی آن نگاه را تعدیل میکرد. این یکی از حاشیههایی بود که آن زمان و پس از اکران ناموفق «وصل نیکان» مطرح شد اما حاتمیکیا هیچگاه آن را نپذیرفت و در مصاحبهای بیان کرد: «بههیچعنوان در «وصل نیکان» به دنبال پاسخگویی به «عروسی خوبان» مخملباف نبودم؛ اما کلاً فضای موجود در آن سالها این تنفس را به من میداد که به این سمت بروم و وصل نیکان نیز متاثر از فضای حاکم و شرایط دوران خود است.»
«از کرخه تا راین» ۱۳۷۲
فیلمی که ابراهیم حاتمیکیا را به اوج شهرت و محبوبیت رساند. او که با «وصل نیکان» نتوانسته بود نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کند به یک باره فیلمی ساخت که با آن به شکستن رکورد فروش سینمای ایران نزدیک شد. فیلمی که مخاطبان سینمای ایران را که شاید انتظارش را نداشتند از زبان یک فیلمساز نسل بعد از انقلاب نقد جنگ را بشنوند شگفتزده میکرد. حاتمیکیا با سعید قصه «از کرخه تا راین»، خواهرش و خانوادهاش که سالها دور از ایران زندگی کرده بودند و رزمنده جانبازی که میخواست در آلمان پناهنده شود دیدگاههای مختلفی را درباره جنگ ترسیم کرده بود.
او درباره بازخوردهایی که پس از نمایش «از کرخه تا راین» در سینما شهر قصه برای اهالی رسانه گرفته است اینطور میگوید: «با این فکر که این فیلم شکست خواهد خورد هی در خیابان های اطراف میچرخیدم و میترسیدم به داخل سینما بروم. دقایق پایانی فیلم دیگر تحمل نکردم و یواشکی تو سینما خزیدم. دقایق آخر بود که من وارد سالن شدم. دیدم همه ساکت هستند. گفتم این سکوت نشانه شکست محض است. بعد آمدم بیرون و در راهرو منتظر ایستادم. فکر میکردم از سالن که خارج بشوند از بغلم رد خواهند شد و محلی نخواهند گذاشت و اعتنا نمیکنند. اما دیدم نفر به نفر بیرون آمدند و چشمها خیس اشک است. همه من را بغل میکردند و هق هق میزدند. والله من گفتم اینها اهالی رسانه هستند دارند از این کارها میکنند. یک عده هم تهدید میکردند. همینطور که بغلم میکردند میگفتند تو کار زشتی کردی و بچههای جنگ را تحقیر کردی، باید محاکمه بشوی. یادم است در آن وضعیت یکی گردن من را گرفت و رها نمیکرد و میگفت تو نسبت به آرمانهای بچههای جنگ خائن هستی و با این فیلم خیانتت را نشان دادی. تو خون این شهدا را فروختی. در لحظهای که او من را رها کرد کس دیگری میگرفت و میگفت تو عالی گفتی و آرمان شهدا را حفظ کردی. و من با هر دو این برخوردهای موافق و مخالف ماندم.»
ابراهیم حاتمیکیا برای این فیلم سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از یازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
«خاکستر سبز» ۱۳۷۲
حاتمیکیا با «خاکستر سبز» برای اولین و آخرین بار پایش را فراتر از مرزهای ایران گذاشت و تصمیم گرفت فیلمی بینالمللی بسازد. در زمانی که هشت سال جنگ تحمیلی ایران تمام شده بود، ابراهیم حاتمیکیا به بوسنی هرزگوین که درگیر جنگ بود رفت تا فیلمی برای آن خطه بسازد. او درباره ساخت این فیلم در گفتوگویی در برنامه «راز» گفت: «ما فکر میکردیم که بعد از جنگ ماموریت جهادی تمام شده است ولی ماجرای بوسنی صحنه را باز کرد و دشمن هم وسیعتر شد و در آن فضا شامهام به آن سمت کشیده شد. من زمانی که خواستم این فیلم را بسازم سارایوو در محاصره بود و ما اولین کشوری بودیم که درباره بوسنی فیلم ساختیم. با بچههای بوسنی نشستم و نتیجه اش شد این فیلم. در بسیاری از صحنه های فیلم بازیگران خود بچه های بوسنیایی هستند که در حال آوارگی سر صحنه فیلم من حاضر میشوند؛ گریه میکردند. همه میدانستند چه کنند و اتوماتیک سر جای خودشان قرار میگرفتند.»
«خاکستر سبز» را برخی شخصیترین فیلم حاتمیکیا میدانند. فیلمی که البته در گیشه چندان موفق عمل نکرد و حضور در جشنوارهها هم برایش دستاوردی نداشتند.
«بوی پیراهن یوسف» ۱۳۷۴
پس از «خاکستر سبز» ابراهیم حاتمیکیا باز هم به درون مرزهای کشور برگشت و فیلمی با محوریت یک عنصر شاخص جنگ ساخت. اسارت و آزادگی. اسیری که قرار است از بند آزاد شود و خانوادهای که چشم به راه یوسف گمگشته خود دارند. عشق و نفرت، امید و ناامیدی، خشم و استیصال احساساتی هستند که حاتمیکیا در «بوی پیراهن یوسف» با بازیهای زیبای علی نصیریان و نیکی کریمی به تصویر کشید تا بار دیگر قدرت خود در ساخت ملودرام را به رخ بکشد.
«برج مینو» ۱۳۷۴
«برج مینو» که نگاهی هم به نقش زنان در جنگ دارد، تقریبا همزمان با «بوی پیراهن یوسف» ساخته شد. فیلمی که از همان ابتدا هم برای فروش ساخته نشده بود و اکران همزمانش با «بوی پیراهن یوسف» هم برای این بود که شکستش با موفقیت آن فیلم پوشیده شود. اتفاقی که با توقف اکران «بوی پیراهن یوسف» هیچگاه رخ نداد و هر دو تهیهکننده متضرر شدند. این دو فیلم در میان منتقدان و در جشنواره هم نتوانستند چندان موفق عمل کنند.
«آژانس شیشهای» ۱۳۷۶
نقطه اوج کارنامه ابراهیم حاتمیکیا و نماد سینمای دفاع مقدس؛ فیلمی که برخی پیش از ساخت، ساخت آن را انتحار سیاسی آقای کارگردان میدانستند و صدور پروانه ساخت آن مدتها طول کشید و در نهایت با نامه رهبری و تغییر در پایانبندی اجازه تولید این اثر داده شد.
فیلمی که هر چند برای حاتمیکیا سیمرغ بلورین فیلمنامه و کارگردانی را به دنبال داشت و در جشنواره فیلم فجر حسابی مورد توجه قرار گرفت اما منتقدان سرسختی هم داشت که آن را بازگشت فیلمساز از آرمانهایش میدانستند تا جایی که برخی این فیلم را در زمان اکران آژانس گیشهای نامیدند. «آژانس شیشهای» اما بعدها الهامبخش فیلمسازان جوانی شد که میخواستند خود را به عنوان یک فیلمساز انقلابی معترض بشناسانند اما هیچکدام نتوانستند به نزدیکی جایگاهی که «آژانس شیشهای» رسیده بود هم نزدیک شوند.
«روبان قرمز» ۱۳۷۸
یک فیلم دفاع مقدسی دیگر از ابراهیم حاتمیکیا. فیلمی از تقابل یک زن جنگزده با مشکلات زندگی پس از جنگ. زنی که میخواهد به زندگی خود پس از جنگ سر و سامانی بدهد و در این راه عشق را هم تجربه میکند.
«روبان قرمز» در سال ۷۸ و در نوزدهمین جشنواره فیلم فجر توانست توجه منتقدان را به خود جذب کند اما با حاشیههایی که داشت در نهایت از جشنواره بیرون کشیده شد.
«موج مرده» ۱۳۷۹
اثر دیگری درباره انسانهای پس از جنگ. یک فرمانده که میخواهد از ناو آمریکایی وینسنس انتقام بگیرد اما در این راه با مشکلاتی روبهرو میشود. حاتمیکیا در «موج مرده» با نشان دادن اختلاف میان راشد و فرزندش به اختلافات عقیدتی میان نسل جنگ و نسل بعد از آن هم سری میزند. اتفاقی که بعدها در برخی فیلمهای دیگر او هم تکرار میشود.
«ارتفاع پست» ۱۳۸۰
همکاری جذاب دو کارگردان شاخص سینمای ایران. فیلمنامه از اصغر فرهادی و کارگردانی از ابراهیم حاتمیکیا. داستانی که براساس یک ماجرای واقعی نوشته شده است. خانوادهای که سوار یک هواپیما میشوند و چند نفر از آنها تلاش میکنند تا با هواپیماربایی هواپیما و در حقیقت خانوادهشان را به جای بهتری برای زندگی ببرند.
فیلمنامه خوب، کارگردانی خوب و در نهایت بازی خوب بازیگران اصلی لیلا حاتمی و حمید فرخنژاد باعث شد تا این فیلم که در بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر حاضر بود دو جایزه مهم، یعنی سیمرغ مشترک بهترین فیلم و جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، را به خود اختصاص دهد. همچنین در ششمین دوره جشن خانه سینما جوایز بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود کرد تا به یکی از صفحههای درخشان کارنامه حاتمیکیا تبدیل شود.
«به رنگ ارغوان» ۱۳۸۳
اولین فیلم توقیفی کارگردان مطرح سینمای انقلاب و دفاع مقدس. ماجرای یک فراری سیاسی که بعد از سالها به کشور برگشته تا دخترش را ببیند. یک مامور امنیتی در پوشش یک دانشجو به دختر او نزدیک میشود تا بتواند به پدر دست پیدا کند اما در این میان رابطهای عاطفی میان او و دختر شکل میگیرد.
«به رنگ ارغوان» در سال۸۳ و برای حضور در بیستوسومین جشنواره فیلم فجر ساخته شد اما در نهایت پس از ۵سال توقیف در سال ۸۸ و در بیستوهشتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
«به نام پدر» ۱۳۸۴
پس از دو فیلم اجتماعی، حاتمیکیا بار دیگر سراغ یک رزمنده آمد. رزمندهای که سالها پس از جنگ باید با یک چالش روبهرو شود. چالش سوالات دختر دانشجویش از او درباره جنگ و اینکه چرا جنگیده. فیلمی که برخی آن را فیلمی ضدجنگ نامیدند.
«به نام پدر» توانست سیمرغهای بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای پرویز پرستویی، بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای مهتاب نصیرپور و بهترین چهرهپردازی را به دست آورد، اما به اندازه کارهای قبلی حاتمیکیا مورد توجه قرار نگرفت.
«دعوت» ۱۳۸۷
بار دیگر یک سوژه اجتماعی و این بار سوژه ملتهب «سقط جنین» دستمایه ابراهیم حاتمیکیا برای ساخت فیلمی چند اپیزودی شد. فیلمی که در نهایت پیامش این بود که جنینی که به دنیا فرا خوانده شده نباید سقط شود. «دعوت» که هم در ساخت و هم در قصه از آثار متفاوت سینمای حاتمیکیا است اما در میان منتقدان نتوانست نظرات مثبت چندانی را به خود جلب کند و شاید همین موضوع باعث شد تا حاتمیکیا با انتقادات تندی به سراغ مخاطبان برود و حتی آنها را قلم به مزد خطاب کند!
«گزارش یک جشن» ۱۳۸۹
دومین فیلم توقیفی سینمای حاتمیکیا که هنوز فرصتی برای عرضه پیدا نکرده است. فیلمی که در سال ۸۹ ساخته شد و ارتباط میان بعضی وقایع آن با حواشی سیاسی سال۸۸ را علت توقیف آن میدانند. او در یک مصاحبه درباره این فیلم گفته است: «خجالت میکشم از اینکه چرا جلوی پخش فیلمی مثل «گزارش یک جشن» را گرفتهاند و از این بابت افتخار نمیکنم که در جمهوری اسلامی فیلمی دارم که پخش نشده است.»
«چ» ۱۳۹۲
توقیف «دعوت» باعث دلزدگی حاتمیکیا که معمولا عادت به توقیف آثارش ندارد شد و او سه سالی دست از فیلم ساختن شست تا با یک سرمایه عظیم سراغ ساخت یک پروژه عظیم رفت. داستانی از زندگی شهید چمران با عنوان «چ» دستاورد ابراهیم حاتمیکیا از اولین برخوردش با پروداکشن عظیم بود. داستان دو روز از زندگی شهید چمران در پاوه که دارای جلوههای ویژه و صحنههای جنگی کمنظیری در سینمای ایران است.
این فیلم در جشنواره سیودوم فجر حاضر بود که علاوه بر نامزدی در سه رشته بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین طراحی صحنه و لباس، موفق شد شش سیمرغ بهترین بازیگر مکمل مرد برای بابک حمیدیان (مشترک با رستاخیر)، بهترین تدوین، بهترین جلوههای ویژه بصری، بهترین جلوههای ویژه میدانی (مشترک)، بهترین صدا، و همچنین سیمرغ بهترین فیلم از نگاه ملی را به دست آورد.
«بادیگارد» ۱۳۹۴
شروع همکاری ابراهیم حاتمیکیا با سازمان اوج فیلمی اعتراضی بود که برخی آن را دنبالهای بر «آژانس شیشهای» میدانستند. با همان کاراکتر که اینجا به جای حاج کاظم حیدر نام گرفته بود.
داستان فردی که شغلش حفاظت از مقامهای ردهبالای نظام است اما آرمانخواهیهایش باعث میشود با تضادهایی در شغلش روبهرو شود. او در نهایت حفاظت از یک فرزند شهید که حالا یکی از دانشمندان هستهای کشور است را برعهده میگیرد. «بادیگارد» هم مانند دیگر فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا با نظرات موافق و مخالف بسیاری روبهرو شد اما صحنههای اکشن شهری آن و سکانس پایانبندی غافلگیرکنندهاش از مواردی بود که این فیلم را با بیش از ۸میلیارد و ۳۸۰میلیون تومان، به یکی از پرفروشهای سال ۹۵ تبدیل کرد.
«به وقت شام» ۱۳۹۶
حاتمیکیا و اوج در دومین همکاری مشترکشان به سراغ سوژه داغ و بینالمللی بنیادگراهای مذهبی رفتند. داعش و حضورش در سوریه سوژهای بود که حاتمیکیا را که حالا با بودجه هنگفت اوج همراه شده بود قلقلک داد تا فیلمی در این باره بسازد. فیلمی که در نهایت به یکی از فیلمهای مهم سینمای ایران بدل شد اما نتوانست نظرات چندان مثبتی از منتقدان دریافت کند. او البته در اختتامیه جشنواره فیلم فجر و پس از آن که سیمرغ کارگردانی را به طور مشترک با بهرام توکلی و «تنگه ابوقریب» دریافت کرد، به بهانه حرفهایی که در برنامه «هفت» که آن روزها با اجرای رضا رشیدپور روی آنتن میرفت حسابی از خجالت رضا رشیدپور و منتقدان فیلمش درآمد و با فریادهای «من وابستهام» بار دیگر خود را به تیتر رسانهها تبدیل کرد.
«به وقت شام» به گفته مدیرعامل سازمان اوج ۸میلیارد هزینه ساخت داشت و در فروش ۱۳میلیارد تومان در گیشه کسب کرد.
«خروج» ۱۳۹۸
ابراهیم حاتمیکیا حالا و پس از ۳۰سال تجربه فیلمسازی و کولهباری از نقدهای مثبت و منفی و مواجه شدن با هورا کشیدن یا سوت زدنهای اعتراضی به فیلمهایش با فیلم بیستم خود در جشنواره فیلم فجر حضور خواهد داشت. فیلمی که بار دیگر سوژهای اجتماعی دارد و بهانه آن سیل نوروز امسال بوده است. حاتمیکیا برای تازهترین فیلمش به سراغ فرامرز قریبیان رفته تا برایش احتمالا تداعیکننده رضای «ردپای گرگ» مسعود کیمیایی باشد. تداعی کننده یک عاصی که خروج میکند.
اگر چند سال قبل و در «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی، کاراکتر دکتر جلال سروش با بازی پرویز پرستویی انگار از فیلمهای حاتمیکیا اشتباه سر از فیلم کیمیایی درآورده بود و نتوانست موفق باشد، حالا حاتمیکیا برای «خروج» به سراغ گزینه سنتی فیلمهای کیمیایی رفته و باید دید نمره بیست کارنامه فیلمسازی حاتمیکیا با این قصه و این قهرمان جدیدش چند میشود؟ و این بار برای حاتمیکیا در جشنواره سیوهشتم چه اتفاقی میافتد و او میتواند یک سیمرغ دیگر به کارنامهاش بیفزاید یا بار دیگر به عنوان یک معترض جشنواره فیلم فجر را ترک خواهد کرد؟
*خبرآنلاین