X

بایگانی دی 3, 1397

دفتر سینمایی

تلویزیون دغدغه‌مندهایش را کنار گذاشته است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: کارگردان سریال «بی‌قرار» با انتقاد از صداوسیما که چهار سال به این سریال نوبت پخش نداد و نمی‌گذارد دوباره جلوی دوربین برود، گفت: واقعیت این است که تلویزیون سال‌ها کسانی را که با دغدغه و دلسوزانه کار می‌کردند را کنار گذاشته است.

 نامش «بی‌قرار» است و شب‌ها ساعت ۲۱:۳۰ روی آنتن شبکه دو سیما می‌رود. هر مخاطبی یک نگاهی به این اثر دارد؛ یکی معتقد است چقدر خوب که کارگردان قهرمان اصلی داستان را یک خانم قرار داده است. یک مخاطبی به تعلیق و حسّ پیگیرانه‌ای که سریال برای بیننده‌اش ایجاد می‌کند آن را تحسین می‌کند و یک مخاطبی هم به نمایش پشت سر هم ملودارم‌های اجتماعی در تلویزیون گلایه دارد. این اتفاق با حضور کارگردان و بازیگران این سریال تلویزیونی در مجموعه ۱۶۲ سازمان صداوسیما اتفاق افتاد.

محمدرضا شریفی‌نیا که نقش کفاش این کار را برعهده داشت به دقت پاسخ مخاطبین را می‌داد حتی آن شخصی که صحبت‌هایش به موضوع «بی‌قرار» ربطی نداشت هم او با سعه‌صدر برخورد می‌کرد. یک مقداری آن‌طرف‌تر داریوش کاردان مجری پیشکسوت تلویزیون و پلیس سریال «بی‌قرار» نشسته و درباره مشکلات تلویزیون با مخاطبین صحبت می‌کند. او درباره سریال «بی‌قرار» گفت: مخاطب تلویزیون بسیار دقیق و هوشمند است و این هوشمندی، کار بازیگر را سخت می‌کند. موضوع «بیقرار» با چالش‌های حقوقی متعددی روبه‌رو بود و سریال توانست در این فضا بدون کم‌ترین اشتباه و چالش به موضوع حضانت بپردازد که خوشبختانه مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفت.  

جلوتر که برویم کمند امیرسلیمانی، لاله‌اسکندری، مریم امیرجلالی و فلورا سام نشسته‌اند. پشت سر هم مخاطبین تماس می‌گیرند، چون در زیرنویس بازپخش سریال و فضای مجازی اطلاع‌رسانی شده بود که قرار است آن‌ها پاسخگوی سامانه روابط عمومی سازمان صداوسیما باشند. از مریم امیرجلالی بینندگان می‌خواستند «بی‌قرار» ادامه پیدا کند و او به طنز می‌گفت از کارگردان و تهیه‌کننده(مجید اوجی) می‌خواهم که «بی‌قرار۳» را هرچه زودتر تولید کنند. یا از او می‌خواستند که دوباره برای تلویزیون طنز کار کند و می‌پرسیدند چرا آنقدر تلویزیون مردم را غمگین می‌کند. فلورا سام، لاله‌اسکندری و کمند امیرسلیمانی هم درباره اتفاقات و چالش‌های «بی‌قرار» با مخاطبین صحبت می‌کردند.

در این مجال به گپ و گفت با فلورا سام که پاسخ سوال‌های ما را داد می‌پردازیم:

نمایی از سریال «بی‌قرار» شبکه دو سیما

قصه «بی‌قرار» قدیمی نیست

*یکسری اعتقاد دارند که شالوده داستان «بی‌قرار» از مضمون و روایتی تکراری برخوردار است. شما در جایی گفته بودید که «بی‌قرار» اگر ۱۰ سال دیگر هم پخش می‌شد باز هم تازگی خودش را داشت. در صورتیکه به تعبیر بسیاری از منتقدین، مضمون این سریال به اتفاقات دهه ۶۰ و ۷۰ برمی‌گردد و روایت روز ندارد. در واقع مشکلات خانواده‌های امروز این‌هایی نیست که این سریال روایت می‌کند. چقدر این نکاتی که به آن‌ها پرداختید مبتلا به امروز جامعه ماست؟

اینکه من گفتم فیلمنامه نویی است و قدیمی نمی‌شود، هنوز هم به این نکته اعتقاد دارم. چرا که ماجرای یک مادر و فرزند از سال‌های قبل دستمایه نوشتن خیلی از آدم‌ها بوده است. “دایره گچی قفقازی” (برتولت برشت) این قصه را دستمایه خودش کرده و دو مادر را با یک بچه در کنار هم روایت کرده‌است. حتی روایتی داریم از قضاوت‌های حضرت علی(ع) که دو مادر بودند با یک بچه، ایشان می‌فرمایند بیایید بچه را از وسط دو نیم کنیم که در آن‌جا مادر اصلی از حق خودش می‌گذرد. پس ما نمی‌توانیم بگوییم این قصه قدیمی است. همین الان من مطمئنم در سال‌های آینده نه تنها در ایران نمونه‌های بسیار زیادی را شاهد خواهیم بود بلکه در کارهای خارجی هم می‌توانم برای شما مثال بزنم.

مردم دو مادر «بی‌قرار» را دوست دارند

الان فیلم سینمایی “دارکوب” ماجرای دو مادر و یک بچه را روایت می‌کند و تولید آن به سال گذشته برمی‌گردد. اصلاً این موضوع را قبول ندارم که این ماجرای قدیمی است و فقط برای دهه ۶۰ و ۷۰ بوده است.  ولی من یک کاری انجام دادم برای این که از این کلیشه‌ها دور شود، دو مادر را مثبت نشان دادم. معمولاً در این نوع کارها یکی از مادرها بهتر نمایش داده می‌شود و یکی از مادرها بدتر نمایش داده می‌شود و بیننده به سمت آن مادری می‌رود که نویسنده آن را بهتر نوشته است. من کاری کردم از این کلیشه‌ها دور شدم کاری که مردم هر دو مادر را دوست دارند. همین الان که پاسخگوی مخاطبین در ۱۶۲ بودم از مردم هم سوال می‌کردم همه به اتفاق می‌گفتند رعنا حق دارد و سهیلا هم او را بزرگ کرده‌است.

برای ما خانواده و جامعه مهم بود

*البته که صداوسیما این روزها بسته ملودرام پرملاط‌ و خالی از طنز است. ولی نمی‌توانیم بگوییم که ملودرام نیاز نداریم؛ اتفاقاً دغدغه‌مند و مطابق با واقعیت‌های جامعه! دغدغه «بی‌قرار» و فلورا سام از روایت این سریال تلویزیونی چه بوده است؟

مقصود من رسیدن به رویکردهای خانوادگی بوده است. یعنی من دختر فراری را نشان دادم که بعد از تحمل هزاران مصیبت و بلا به آغوش خانواده‌اش برمی‌گردد. همان خانواده قدیمی که از آن فرار کرده است و التماس می‌کند بگذارید من در خانواده زندگی کنم. رویکرد اصلی این فیلم به نظرمن مسئله و دغدغه اجتماعی و خانوادگی است. اینکه جوانان ما باید در خانواده‌هایشان باشند و نه اینکه از خانواده‌هایشان دور شوند. زیرا در این صورت عاقبت “رعنا”- (لاله‌اسکندری) و “مینا”- (شقایق فراهانی) در انتظارشان خواهد بود و هزاران اتفاق دیگر برایشان بیفتد. چه رویکردی مهمتر از خانواده و توجه به جامعه که به آن پرداختیم. اشکال ما این است که همیشه سعی می‌کنیم شعارها را بیشتر در فیلم‌ها دنبال کنیم. اگر یک مقداری فکر کنیم و ذهنیت‌مان را به کار بگیریم این بحث‌ها پیش نمی‌آید.

تلویزیون خودش می‌خواهد غمگین بماند

درباره غمگین بودن تلویزیون باید بگویم که تلویزیون ترجیح داده همین‌طور غمگین باقی بماند. چرا که اگر رغبتی به طنز دارد چرا مدت‌هاست یک فیلمنامه ۵۰ قسمتی کمدی تحویل سیمافیلم داده‌ایم که هم تصویب فیلمنامه‌ای و ارزیابی دارد اما نمی‌گذارند تولید آن انجام شود. بعد دوستان ما با یکی دو قسمت فیلمنامه آماده، تولید را شروع می‌کنند. متأسفانه مشاور آن فیلمنامه کمدی سیدضیاءالدین دری بود که او فوت کرده و هنوز ما منتظر تصمیم‌گیری برای شروع کار هستیم. شاید دلیل این عدم مجوز تولید به همان دلیلی برگردد که “بی‌قرار” چهار سال در کنداکتور معطل پخش ماند.

فکر می‌کردم بعد از «باغ سرهنگ» به من کار پیشنهاد شود

*چرا به شما اجازه تولید نمی‌دهند و یا «بی‌قرار» چهار سال در نوبت پخش باقی ماند؟

واقعاً نمی‌دانم. تنها کارگردان و فیلمساز زن تلویزیون هستم، ولی هنوز به من نگفته‌اند که چرا بعد از استقبال خوب مخاطب از سریال “باغ سرهنگ” که دیده شد کار بعدی من این‌همه سال در نوبت پخش باقی ماند. معمولاً کار خوب پشتوانه‌ کارهای بعدی است. من فکر می‌کردم بعد از موفقیت در «باغ سرهنگ» هجوم کارها به سمت من باشد. “بی‌قرار” را کار کردم که ۴ سال منتظر پخش ماند، بعد از آن هم بارها طرح بردم رد شدند، نوشته‌ام نیز به تولید نرسید. جالب است که مخاطبین همواره به من لطف داشته‌اند و از من خواسته‌اند این چنین پرداخت‌هایی را ادامه بدهم. البته به مردم گفته‌ام اینکه ساخته نمی‌شود و یا نمی‌گذارند ساخته شود را باید دیگران پاسخ دهند.

دغدغه‌ام طنز با دستمایه خانواده و جامعه است

* امروز جامعه ما نیاز به چه نوع طنزی دارد؟

من طنزی را که خودم دوست دارم می‌سازم. مثل همان “باغ سرهنگ” که مسائل خانوادگی و اجتماعی در آن مطرح بشود. سریالی که نوشته‌ام و اجازه تولید نداده‌اند مسائل ازدواج و طلاق جوان‌ها و مشاوره‌های روانی که بایستی انجام دهیم را مطرح می‌کند. از کارشناسان بسیاری استفاده کردم و جالب است بدانید که سیدضیاءالدین دری هم مشاور کار بنده بودند که خدایش بیامرزد.

نفوذ را جدی گرفتیم

*بسیاری می‌گویند که قصد کارگردان از کاراکتر “پژمان بازغی” پرداختن به موضوع نفوذ است. نظر شما چیست؟

مسئله این است که هرکسی احتیاج به محبت دارد حرفی که من می‌خواستم بزنم این بود که معمولاً در این راستا افراد به راحتی فریب می‌خورند. و این اتفاق در همه مسائل خصوصاً مسائل سیاسی هم وجود دارد که افراد به دلیل کمبودهای جامعه‌ای و خانوادگی از طریق نفوذ ضربه می‌خورد. اما این نکته را مستقیم به مخاطب نگفته‌ام و هیچ وقت قصد نداشتم و ندارم. معمولاً به واسطه یک المان با مخاطبم صحبت می‌کنم که مثمرثمرتر است.

باید قهرمان «بی‌قرار» یک زن باشد

*برخی اعتقاد دارند محور داستان‌های “فلورا سام”، خانم‌ها هستند. این سلیقه شخصی است و یا ساختاری است که به آن رسیده‌اید؟

اشتباه می‌کنند من هیچ‌گاه اصراری بر واگذاری قهرمان داستان‌هایم به خانم‌ها نبوده‌ام. در “باغ سرهنگ” قهرمان مرد بود و روایت «بی‌قرار» ایجاب می‌کرد که لاله‌اسکندری در نقش رعنا، محور باشد.

تلویزیون دغدغه‌مندهایش را کنار گذاشته است

*تلویزیون باید چکار کند که از این رکود سریال‌سازی خارج شود؟

واقعیت این است که تلویزیون سال‌ها کسانی را که برایش دل می‌سوزاندند، نسبت به رسانه‌ملی دغدغه داشتند و کارهای ویژه می‌ساختند را کنار گذاشته است متأسفانه رویکرد خوبی ندارد و خیلی‌ها هستند مثل من چهار، پنج سال است کار نکرده‌اند و شاید الان هم تمایلی به کار کردن در تلویزیون ندارند به خاطر برخوردهایی که با آن‌ها می‌شود یا کارشان متوقف می‌شوند. یا به آن‌ها بها نمی‌دهند و یا بودجه لازم در اختیار آثارشان قرار داده نمی‌شود.

*تسنیم

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

ردیف پیانوی استاد مرتضی محجوبی به چاپ دوم رسید – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: کتاب ردیف پیانوی استاد مرتضی محجوبی اثر بهار برخوردار، به چاپ دوم رسید.

به گزارش سینماپرس، کتاب ردیف پیانوی استاد مرتضی محجوبی اولین و تنها کتاب از ردیف پیانوی این موزیسین فقید است که به خط نت موسیقی بین المللی بوده و چاپ اول آن در تابستان ۱۳۹۷ توسط انتشار هنر و فرهنگ منتشر گردید، با استقبال بسیار خوب مخاطبان در کمتر از ۴ ماه به چاپ دوم رسیده است.

بهار برخوردار پژوهشگر موسیقی و مولف این کتاب در ارتباط با چاپ دوم آن گفت: «در پی درخواست های بسیار زیاد مخاطبان برای چاپ دوم، نمونه صوتی کتاب را که مشتمل بر ۱۳۸ گوشه تفکیک شده در ۷ دستگاه و ۵ آواز است، برای استفاده علاقه مندان آماده کرده ام که به همراه کتاب ارائه شده است. همچنین برای هنردوستانی که پیش از این چاپ اول کتاب را تهیه کرده اند و نیز همه علاقه مندان به پیانو نوازی ایرانی؛ امکان دانلود نمونه صوتی کتاب به صورت رایگان و از طریق سایت pianoirani.ir فراهم شده است. علاوه براین، در چاپ دوم امکان تهیه نسخه الکترونیکی کتاب (فایل PDF) فراهم شده است که این مورد نیز از طرف هموطنان خارج از کشور بسیار تقاضا شده بود. این کتاب ماه گذشته از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به عنوان مرجع به دو پرونده پیانو نوازی به شیوه استاد محجوبی و شیوه نوازندگی پیانو کلاسیک ایرانی اضافه شده است.»

تألیف کتاب «ردیف پیانو» مرتضی محجوبی، در مجموع پنج سال زمان برده و یکی از بزرگترین خلأهای موجود در پیانو نوازی ایرانی و آموزش تکنیک‌های آن را برطرف ساخته است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

مجری برنامه «پیک بامدادی» رادیو برکنار شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مجری برنامه رادیویی «پیک بامدادی» پس از ۱۰ سال اجرا در این برنامه، علاوه بر توبیخ از اجرای پیک بامدادی کنار گذاشته شد.

به گزارش سینماپرس، «سیدحسین حسینی» که به مدت ۱۰ سال اجرای برنامه «پیک بامدادی» را بر عهده داشت، ضمن توبیخ از اجرای این برنامه انتقادی که مخاطبان بسیاری هم داشت، کنار گذاشته شده است.

بنا بر این گزارش، آخرین برنامه «پیک بامدادی» با اجرای حسینی متعلق به روز ۱۱ آذرماه امسال است که در این برنامه پیامکی از طرف یک جانباز خواند که گفته آموزش و پرورش پس از ۴۰ روز از انقضای بیمه تکمیلی، هنوز ما را بیمه نکرده است و مجری اعلام می‌کند که بیمه را همان دستگاهی باید انجام دهد که جانباز آنجا خدمت می‌کند.

وی در پایان گفته‌هایش کنایه‌ای هم به موضوع بازنشستگان می‌زند که گویا دلیل توبیخ او همین بخش است. حسینی در حال حاضر ضمن توبیخ و برکناری از اجرای این برنامه در اختیار امور اداری قرار گرفته تا در یکی دیگر از بخش‌های معاونت سیاسی سازمان صداوسیما به فعالیت خود ادامه دهد.

به گزارش فارس، برنامه صبحگاهی «پیک بامدادی» ضمیمه تحلیلی اخبار هشت صبح  رادیو ایران است و هر روز به جز روزهای تعطیل از ۸ و ۱۳ دقیقه تا ۸ و ۳۵ دقیقه به جز روزهای تعطیل از رادیو ایران (موج اف ام ردیف ۹۰ مگاهرتز) و همزمان از رادیو معارف (موج اف ام ردیف ۹۶ مگاهرتز) و همچنین رادیوهای استانی پخش می‌شود.

*فارس

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پول‌های مشکوک در سینما ساختارمند می‌شوند! – اخبار سینمای ایران و جهان

جوان آنلاین: ماجرای ورود پول‌هایی که درباره منابع آن‌ها شک و شبهه وجود دارد یکی دوسالی است که در سینما به موضوعی جنجالی تبدیل شده است؛ تهیه‌کنندگانی که یک شبه وارد کار سینما می‌شوند و به‌طور عادی روی محتوای آثار نیز تاثیرگذار هستند.

تزریق پول به سینمای ایران پیش از مطرح شدن بحث تهیه‌کننده‌های تازه وارد و پولشویی توسط آن‌ها در بعدی دیگر نیز مطرح شده بود. بحث فیلم‌های سفارتی امروز دیگر در رسانه‌ها زیاد مطرح نمی‌شود چراکه به نظر می‌رسد ماجرای پول‌های مشکوک در سینما طی سال‌های اخیر جنبه آشکارتر و شکل و شمایلی رسمی‌تر به خود گرفته است. اتفاقی که در حال رقم خوردن است و سبب شده موضوع جنبه رسمی تری به خود بگیرد این است که از مقطعی به بعد به جای پرداخت پول از سفارتخانه‌ها به شکل مخفی قرار بر این شده تا با اتخاذ رویکرد پولشویی ماجرا جنبه رسمی تری به خود بگیرد و پول‌های مشکوک به شکلی ساختارمندتر به سینما تزریق شود. در واقع این سیستم است که پول‌ها را به خود جذب می‌کند.

درباره مسئله پولشویی در سینما هرازگاهی برخی چهره‌ها از میان سینماگران نیز واکنش‌هایی منطقی بروز می‌دهند. در تازه‌ترین مورد سیاوش طهمورث بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون کشورمان با گلایه از ورود پول‌های اشتباه و ناروا به هنر تئاتر، سینما و حتی تلویزیون، خاطرنشان کرد: «ما اگر نتوانستیم در تئاتر، سینما و تلویزیون به یک مفهوم درست مبنایی دست پیدا کنیم به خاطر این است که هدف تفکر ما مشخص نیست. همه این مشکلات و معضلات هم به سرمایه‌گذاری‌های غلط و برخورد تجاری با هنر برمی‌گردد. واقعاً گلایه دارم که جای یک نوع پول درآوردن‌هایی در هنر ما نیست. اگر می‌خواهید پولشویی کنید راه دیگری انتخاب کنید، به هنر چه کار دارید؟ برخی می‌آیند و به یک باره روی هشت فیلم سرمایه‌گذاری می‌کنند و اصلاً به پژوهش و دانش هنری اعتقادی ندارند یا پایشان را به تئاتر می‌گذارند و پایه‌گذار یک بدعت غلط در این هنر غنی و ارزشمند، می‌شوند.»

به تازگی یکی از رسانه‌ها نیز پرسش‌هایی پیرامون حضور یک «سرمایه گذار هشت فیلمه» به سینما مطرح کرده بود؛ فردی که گفته می‌شود نه پله پله و تدریجی که در بازه‌ای چندماهه سرمایه تولید هشت فیلم را تأمین کرده است. یک تهیه کننده با اشاره به سرمایه گذار هشت فیلمه می‌گوید: اخیراً فردی وارد سینما شده که همزمان در هشت پروژه نامش به عنوان سرمایه‌گذار یا مجری طرح آمده و سینما را به شدت گران کرده! چرا ارشاد درباره ریشه‌های سرمایه این افراد مضر به حال سینما تحقیق نمی‌کند؟ همین جماعت باعث افزایش غیرمنطقی دستمزد‌ها شده‌اند و نتیجه آن شده که بازیگران سوار محصولاتند و مابقی پیاده، البته پدیده بازیگر‌سالاری و دستمزد‌های نجومی برخی چهره‌ها هم در این موضوع دخیل است. حسن توکل‌نیا تهیه کننده‌ای که سابقه تولید آثاری همچون «کاغذ بی‌خط» و «دست‌های آلوده» را در کارنامه خود دارد در اظهاراتی با اشاره به سختی‌های تولید مستقل در سینمای ایران می‌افزاید: زمانی نه چندان دور کافی بود یک کارگردان سرشناس در کنار پروژه‌ای سینمایی یا تلویزیونی قرار گیرد تا مشهورترین بازیگران با دستمزد‌های معقول جذب کار شوند، اما این روز‌ها بازیگران کاری با نام کارگردان ندارند و هر که پشت کار باشد آن‌ها فقط رقم دستمزدشان را می‌خواهند! بازیگری را می‌شناسم که سال قبل دستمزد ۳۵۰ میلیونی می‌گرفت ولی بعد از بالا کشیدن دلار دستمزدش سه برابر شد و نزدیک به یک میلیارد می‌خواهد تا در کاری بازی کند. آخر یکی به ما توضیح دهد قیمت دلار چه ربطی دارد به دستمزد بازیگر؟ مگر بازیگر هم وارداتی است که رقمش با نرخ دلار بالا می‌رود، البته این تهیه کننده یک راه حل هم برای کنترل این مسئله ارائه می‌دهد: «پیشنهاد من برای حل مشکل دستمزد‌های نجومی بازیگران پرمدعا، تکیه بر فیلمنامه‌های قوی است که هر بازیگری را راغب کند به بازی یا اینکه از کارگردانان مطرح بیشتر و بیشتر استفاده کنیم یا اینکه چهره‌های جدید را وارد تولیدات سینمایی و تلویزیونی کنیم.»

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

کاسبی تهیه‌کننده فیلم توفیقی از حادثه آتش‌سوزی مدرسه زاهدان – اخبار سینمای ایران و جهان

خبرگزاری فارس: تهیه‌کننده یک فیلم توقیفی در تازه‌ترین حربه برای فشار به وزارت ارشاد و همراه ساختن افکار عمومی گفته که در صورت اکران این فیلم مشکل‌دار، تمام سود آن را برای تهیه بخاری گازی در مدارس کشور هزینه می‌کند!

هفته گذشته یک مدرسه پیش‌دبستانی و دبستان غیردولتی در زاهدان به دلیل استفاده از بخاری نفتی دچار آتش‌سوزی شد و ۴ دانش‌آموز مظلوم این مدرسه را به کام مرگ کشاند.

پس از این حادثه تلخ، مدرسه مذکور پلمب و کارگروه ویژه‌ای تشکیل شد تا وضعیت سایر مدارس استان را به دلیل  استفاده از بخاری نفتی بررسی کند.همچنین وزیر آموزش و پرورش به همراه شماری از اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی، جمعه ۳۰ آذر با سفر به زاهدان در منزل ۴ دانش‌آموز فوت شده حضور یافت و با خانواده آنان ابراز همدردی کرد.  بسیاری از چهره‌های فرهنگی و هنری نیز درباره این حادثه یا به ابراز همدری پرداختند یا به دلیل کمبود امکانات آموزشی از مسئولان کشور انتقاد کردند.

در این میان اما تازه‌ترین واکنش ـ و البته یکی از عجیب‌ترین‌ها ـ مربوط به تهیه‌کننده فیلم توقیفی «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی است. این فیلم موفق به دریافت پروانه نمایش نشد و داستانش (روابط نامتعارف سه دختر با مردان مختلف) به نحوی است که با حذف یک یا چند سکانس نیز امکان نمایش آن فراهم نمی‌شود. حتی ابراهیم داروغه‌زاده معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی گفته بود: «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» هم در شورای پروانه نمایش و هم در شورای عالی نظارت رد شده، این فیلم غیرقابل پخش تشخیص داده ‌شده و دلایلش را هم خود آقای کاهانی می‌دانند.

سعید خانی تهیه‌کننده این فیلم خطاب به وزیر ارشاد نوشته است: «فیلمی که نه با پول کثیف پولشویی و نه رانت‌های دولتی ساخته شده، همچنان با توجه به اصلاحات جدید حتی مورد بازبینی مجدد قرار نمی‌گیرد! در شرایط اقتصادی امروز آیا صلاح است که سرمایه واقعی بخش خصوصی بیش از ۳ سال بایکوت شود؟»

او در پایان نوشته‌اش، از حادثه پیش‌آمده در مدرسه زاهدان نهایت سوءاستفاده را برده و تصریح کرده است: «همین جا می‌خواهم به شما به عنوان تهیه‌کننده و مالک ۷۰ درصد فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» قولی بدهم. در صورت اکران، تمام سود فیلم را تقدیم کنم به وزارت محترم آموزش و پرورش جهت تهیه بخاری گازی در مدارس سراسر کشور.»

این تهیه‌کننده ـ که خود را مستقل می‌خواند ـ مشخص نیست به دنبال بازگشت سرمایه پس از ۳ سال است یا دنبال اکران فیلم؟ اگر می‌خواهد سرمایه‌اش بازگردد، پس با اهدای آن به آموزش و پرورش این امر محقق نمی‌شود. اگر هم می‌خواهد فیلمش را اکران کند، باید بداند «گروکشی» راهش نیست.

مطمئناً کاسبی با حادثه آتش‌سوزی مدرسه زاهدان و سوءاستفاده از افکار عمومی،‌ از پول‌های کثیف در سینما هم کثیف‌تر است!

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«نمودار» شبکه ۴ برای دستاوردهای چهل ساله انقلاب – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: شبکه چهار سیما با برنامه جدید «نمودار» در ۴۰ قسمت به دستاودهای مختلف چهل ساله جمهوری اسلامی ایران می پردازد.

به گزارش سینماپرس، «نمودار» عنوان برنامه جدید گروه اجتماعی شبکه چهار سیما است که در ۴۰ قسمت ۵۵ دقیقه ای به دستاوردهای مختلف چهل ساله جمهوری اسلامی ایران که رتبه بین المللی داشته می پردازد.

به گفته حسین سینجلی تهیه کننده برنامه: رویکرد اصلی ما در این برنامه معرفی دستاورد ها به مخاطبانی است که از این دست آوردها اطلاعی ندارند.به طور مثال در حوزه نانو ایران رتبه چهارم را دارد، ولی تنها تولید جوراب نانو است که مردم با آن آشنایی دارند و از دیگر موارد استفاده آن بی اطلاع هستند.

سینجلی افزود: نیروی دریایی ،نیروی هوایی،فناوری هوافضا،درمان ناباروری،پیوند اعضا ،پیوند مغز استخوان و… از جمله حوزه هایی است که دستاوردهای آن با حضور کارشناس مربوطه معرفی می شود.

تهیه کننده «نمودار» گفت: اجرای برنامه را مصطفی امامی بر عهده دارد و در هر قسمت با حضور چهره های مختلف یک دستاورد معرفی می شود. به طور مثال: رتبه نهم تولید آب سنگین در دنیا با حضور فریدون عباسی دوانی رییس سابق انرژی اتمی، ساخت اولین ناوچه و زیردریایی خاورمیانه با حضور امیردریادار سیاری، تولید اولین اتوبوس هیبریدی در خاورمیانه با حضور آقای نهضتی مدیر اجرایی پروژه، معرفی و بررسی می شود.

سینجلی گفت: از ۵۵ دقیقه زمان برنامه «نمودار» چهل دقیقه گفتگو با مهمان است و در هر قسمت ۵ آیتم کوتاه که شامل معرفی موضوع و مهمان، مصاحبه مردمی و بازخورد رسانه ای و بین المللی در خصوص این دستاورد ها پخش می شود.

سینجلی در پایان گفت: امروز بعد از گذشت چهل سال از آغاز انقلاب اسلامی ایران، این درخت تناور ثمره های بسیاری داشته است که در میان سایر کشورهای دنیا حائز رتبه های عالی و بالایی می باشد. نمونه های فراوانی وجود دارد که جوانان نخبه و سربند ایران اسلامی خواسته اند و این خواستن را به توانستن رسانیده اند و ما در این برنامه در تلاشیم تا گوشه ای از این دستاوردها را به مخاطبان معرفی کنیم.

«نمودار» به سردبیری زهرا رضا نیا به زودی از شبکه چهار سیما پخش می شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

محقرترین و فلاکت‌بارترین نسخه اِستر فیلم «کتاب اِستر» است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: خسرو معتضد پژوهشگر تاریخ با انتقاد از فیلم «کتاب اِستر» گفت: وقتی این فیلم را دیدم به یاد تئاترهای لاله زاری افتادم. «کتاب اِستر» بیشتر درباره همسریابی است و از توطئه‌های یونانی‌ها، یهودی‌ها، دموکراسی و مانند آن خبری نیست.

به گزارش سینماپرس، فیلم سینمایی «کتاب اِستر» محصول ۲۰۱۳ آمریکا در برنامه این هفته «تاریخ و سینما» نقد شد. خسرو معتضد مجری و کارشناس این برنامه که از شبکه آی فیلم پخش می‌شود، گفت: یکی از مجموعه فیلم‌هایی که کمپانی وارنر و سایر کمپانی‌های آمریکا تهیه می‌کنند و تمامی ندارد، ماجرای اِستِر است.

 وی افزود: این فیلم یک روایتی از تورات است. شخصی به نام مُردخای که یهودی است برادرزاده ای دارد که پدر و مادرش مرده اند و او را تحت حضانت خود دارد، روزی در خواب می بیند که این دختر می خواهد ملکه شود. این داستان تکراری شده و عجیب است که هالیوودی ها دوست دارند همچنان فیلم آن را بسازند. 

این مجری ادامه داد: محقرترین و فلاکت‌بارترین نسخه اِستر فیلم «کتاب اِستر» است. وقتی این فیلم را دیدم به یاد تئاترهای لاله زاری افتادم. خشایارشا در این اثر جوانی است که به جای تاج یک شب کلاه بر سر دارد و مهمانی هایش به دور یک کرسی برگزار می شود.

معتضد بیان کرد: در این فیلم پیشنهاد می شود که ملکه در جمع مهمانان حاضر شود و برقصد. او نیز امتناع می‌کند و شاه تصمیم می گیرد که ملکه را از دربار بیرون کند. در شهر از توطئه ای صحبت شده و قرار می شود که رجال دربار دختران خودشان را به پادشاه معرفی کنند. یکی از آنها هامان است که دختری به نام زارا دارد و می خواهد که دخترش همسر ملکه شود. این فیلم بیشتر یک موضوع همسریابی دارد و از توطئه یونان، یهودیان و دموکراسی که در فیلم «یک شب با پادشاه» دیده می‌شد خبری نیست.

این نویسنده تاریخی اظهار داشت: ماجرای اِستر اینگونه است که پادشاه می‌خواهد ازدواج کند، یکی از دخترهایی که نزد او می‌آید همان حَدَثه یا  اِستر است که در واقع استر نام جدید اوست و این پادشاه به قدری نادان و بی اطلاع است که متوجه نمی شود اِستر یهودی است و در نهایت ملکه می شود. دختر هامان نیز کنیز اِستر می شود. قرار می شود که یک شاهزاده و فرمانده ارتش توطئه کنند و شاه را بکشند و جالب است که این ماجرا در فیلم گم می شود.

وی گفت: نور سلطنت در پادشاه وجود ندارد. یک جوانی را که احتمالا در یکی از کوچه‌های لس‌آنجلس راه می رفته پیدا کرده‌اند و نقش خشایار شاه را به او داده اند.

معتضد عنوان کرد: در صحنه ای از فیلم استر به پادشاه می گوید که یهودی است و تا کنون بنابر خواسته عمویش این موضوع را پنهان کرده است. هامان نخست وزیر می شود و جنگ کودکانه ای در دربار در می گیرد. یک پیرزن به مُردخای می‌گوید که هامان قصد دارد یهودیان را قتل عام کند، هامان نیز با همسرش نشسته اند و می خندند. باور کنید که آنها به ما و افرادی که این فیلم ها را تماشا می کنند می‌خندند. فیلم بسیار گیج، گنگ و مبهم است.

معتضد در ادامه خاطرنشان کرد: هامان نسبت به توطئه های یهودیان بدبین بوده است و در این داستان می خواسته دختر خودش را ملکه کند و چون مُردخای برادرزاده اش را به مقام شهبانویی رسانده این دو با یکدیگر دعوا داشته اند. در حقیقت دعوا بر سر دختر شوهر دادن بوده است. این کارگردان بی سواد را باید جریمه کرد.  

معتضد معتقد است: با ساخت این نوع فیلم ها می خواهند بگویند که همیشه یهودیت پیروز است. من اصلا ضد یهود نیستم و به دانشمندانشان احترام می‌گذارم اما این فیلم واقعا احمقانه است.

او بیان کرد: نمی دانم چرا اصرار دارند که بگویند تمام این مملکت تحت نفوذ یهودی ها بوده است. فلیمنامه نویس این اثر در حد پایین ترین فیلمنامه نویسان هالیوود است.

این تاریخ دان در پایان گفت: در نهایت همه چیز در فیلم به نفع مُردخای و اِستر تمام می‌شود. در کتاب‌های تاریخی اسمی از اِستر پیدا نمی‌کنیم اما نمی‌دانم چرا فیلمسازان هالیوودی او را رها نمی‌کنند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نقد یک نویسنده به فیلم سینمایی «مارموز» – اخبار سینمای ایران و جهان

خبرگزاری فارس: حمیدرضا شاه آبادی در نقد کوتاهی به فیلم سینمایی «مارموز» نوشته است: متاسفانه فهم سیاسی سازندگان «مارموز» از معدل فهم مخاطبان آن هم پایین‌تر است.

حمیدرضا شاه آبادی نویسنده و مدیر انتشارات مدرسه در مطلبی به فیلم سینمایی «مارموز» اشاره کرده و نوشته است:

در دسته بندی گونه‌های داستانی، کمدی در ردیف آثار ذهنی قرار می‌گیرد. آثاری که برای درک شان باید فکر کرد. درک ظرافت‌های یک شوخی کار هر کسی نیست. به همین دلیل است که بعضی‌ها با شوخی دچار سوءتفاهم می‌شوند. اگر درک شوخی به فهم بالا نیاز دارد قطعا خلق شوخی به توانایی ذهنی خیلی بیشتری نیاز دارد. اگر بقیه مردم لایه‌های سطحی هر ماجرا را می‌بینند، خالق شوخی باید لایه‌های عمیق‌تر را ببیند. 

برای ساخت یک کمدی سیاسی قبل از هرچیز باید فهم عمیق سیاسی داشت. متاسفانه فهم سیاسی سازندگان «مارموز» از معدل فهم مخاطبان آن هم پایین‌تر است. یک قصه نیم‌بند بسیار ضعیف و پر از غلط ساختاری به اضافه شوخی‌های سطح پایینی که قدرت خنداندن بیننده کم توقع را هم ندارد ـ چه رسد به به فکر واداشتن او ـ دستمایه فیلمی شده که اگر بیننده را به سالن سینما بکشد، تنها به اعتبار فیلم های قبلی کارگردان آن است. اعتباری که معلوم نیست بعد از این فیلم هم چنان وجود داشته باشد.

مشاهده خبر از سایت منبع