X

بایگانی بهمن 21, 1397

دفتر سینمایی

ترلان پروانه هم به روی صحنه تئاتر می رود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ترلان پروانه، بازیگر سینما در اولین تجربه حرفه ای خود در عرصه تئاتر در نمایش «هفتمین جان سگ» به کارگردانی مهدی کوشکی به روی صحنه می رود.

به گزارش سینماپرس، مهدی کوشکی پس از اجرای سه‌گانه خود تماشاخانه مستقل تهران قصد دارد نمایش «هفتمین جان سگ» را در تماشاخانه سپند روی صحنه برد.

در توصیف این اثر صرفاً آمده است یک انتقام شخصی. این اولین تجربه حرفه‌ای ترلان پروانه به عنوان بازیگر تئاتر است و او همبازی بهنام شرفی و مهدی کوشکی در این اثر می‌شود.

این نمایش از  ۲۳ بهمن تا ۲۴ اسفند، هر شب ساعت ۲۰ در سالن شماره ۲ سپند اجرا می‌شود

تهیه کننده و مجری طرح نمایش نعیم بختیاری است و دیگر عوامل عبارتند ازجانشین تهیه و برنامه ریز: مهسا بختیاری،دستیارکارگردان: حسین برفی نژاد،طراح لباس: زهره کاظمی،دستیار لباس: شکیلا یزدی،طراح نور: علی کوزه گر، عکاس: امیر همایون بیات،طراح گرافیک و پوستر: بهرام رامه.

کوشکی امسال با نمایش‌های «شیطونی»، «سیزده» و «تئاتر بد» سه‌گانه خشونتی روی صحنه برده بود و به نظر می‌رسد « هفتمین جان سگ» نیز حال و هوای آثار اخیر کوشکی را داشته باشد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

آیا موسیقی متعالی در سبد شنیداری خانواده ایرانی قرار گرفته است؟ /کوتاهی «فجر» در قبال «انقلاب» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت ارشاد در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی با طرح چند پرسش انتقادی، درباره کم و کیف وضعیت موسیقی در ایران نکاتی را مطرح کرد.

علیرضا پاشایی کارشناس مسائل فرهنگی و مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به کامیابی‌ها و ناکامی‌های موسیقی ایران طی چهل سال گذشته توضیح داد: در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی دیگر وقت آن رسیده که به موسیقی ایران چه در دوره پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه در دوره پس از پیروزی انقلاب نگاه تطبیقی داشته باشیم؛ از نظر من واقعیت این است که در دوره پیش از انقلاب با وجود تمام تلاش‌هایی که برخی از هنرمندان برای حفظ موسیقی اصیل و ارزشمند ایرانی داشتند، این وجه جمالی موسیقی بود که بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت. حال آن که بنده بر این باورم پس از پیروزی انقلاب این ساحت فراموش شده «جلال موسیقی» بود که در حرکت محوری قرار گرفت و موجب اتفاقات ارزشمندی شد که متاسفانه تا پیش از آن وجود نداشت.

وی ادامه داد: اگر بخواهیم به برخی دیدگاه‌های مقام معظم رهبری درباره موسیقی نگاهی داشته باشیم، متوجه می‌شویم که ایشان همواره به سه عیب میل شدید به موسیقی غربی، ابتذال و در خدمت قرار گرفتن موسیقی ایرانی به اهداف غیر متعالی در دوران پیش از انقلاب اشاره می‌فرمایند. مواردی که تا نزدیکی پیروزی انقلاب اسلامی ایران وجود داشت و این انقلاب شکوهمند اسلامی بود که بخش زیادی از موسیقی را ابتذال و فساد نجات داد.

خدمات متقابل موسیقی و انقلاب

پاشایی افزود: به خاطر دارم چندی پیش از یکی از مصاحبه‌های استاد حسین علیزاده لذت بردم که بر این نکته تاکید می‌کرد که «موسیقی اقوام تا چهل سال پیش از دست رفته بود اما بعد از پیروزی انقلاب بود که این گونه موسیقایی ارزشمند شانیت پیدا کرد.» به هر حال اینها را گفتم تا به این نکته اشاره کنم که موسیقی و انقلاب اسلامی هر دو خدمات متقابلی را به هم ارائه دادند که هر کدام می‌تواند در جایگاهش مورد بررسی قرار گیرد.

این کارشناس مسائل فرهنگی ادامه داد: در دوران منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی موسیقی تنها هنری بود که به کمک پیروزی انقلاب آمد و به عنوان یک خط حامل اهداف پیروزی را به لایه‌های مختلف برد. در این شرایط هنرمندان شریف موسیقی فقط با احساس مسئولیت بدون دریافت کوچک‌ترین وجهی کارهایی را با موضوع انقلاب تولید کردند که به اعتقاد من تکرارناپذیر بوده و هنوز اثرگذار هستند. در این راه می‌توان به آثار بزرگانی چون استاد محمدرضا لطفی و هنرمندانی چون حمید شاهنگیان، جمشید جم، محمد گلریز و دیگر هنرمندان اشاره کرد که متقبل زحمات زیادی شدند و فضا را به سمتی بردند که موسیقی به انقلاب خدمت کرده باشد.

پاشایی در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به جریان کلی هدایت شده موسیقی در دهه ۳۰ توضیح داد: گرچه در این دوران برخی از استادان موسیقی ایران جانفشانی کردند تا موسیقی ایرانی در مسیر درست خود حرکت کند اما آنچه در شاخص رفتار سازمانی دولت دیده می‌شد، هدایت موسیقی در گرایش شدید به موسیقی غربی و همچنین موسیقی مبتذل بود.

وی در تشریح این وضعیت گفت: آنچه حاکمیت از موسیقی می‌خواست، حرکت به سمت موسیقی فاسدی بود که در بسیاری موارد مدنظر استادان موسیقی نبود. شما در این دوران است که می‌بینید نظام سلطه آنچنان در رفتار سازمانی حوزه موسیقی مدیریت می‌کرد که تمام موسیقی گویا باید در اختیار موسیقی غربی قرار می‌گرفت. یعنی آنچه دربار می‌خواست ترویج موسیقی‌ای بود که محصولش در کافه و کاباره‌ها دیده می‌شد. در حالیکه رویکرد موسیقی بعد از انقلاب اسلامی با هدف «رجعت به خویش» و تولید «موسیقی متعالی» در خدمت «اهداف متعالی» بود که این موضوع در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی، سال‌های اولیه انقلاب و حتی دوران دفاع مقدس معرف سبک زندگی و اهداف ارزشمندی بود که تامل روی آن ساعت‌ها به طول می‌انجامد.

پرسش‌های کلیدی در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب

مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به مولفه‌های موسیقی ایران در چهل سالگی انقلاب اسلامی تصریح کرد: حال در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران باید به این سئوال‌های مهم جواب بدهیم که آیا ما طی این چهل سال در حوزه موسیقی انقلاب اسلامی به نشان مورد نظر خود دست پیدا کرده‌ایم یا خیر؟ آیا موسیقی درست و متعالی که دائم از آن صحبت می‌کنیم در این چهل سال توانسته در سبد شنیداری خانواده ایرانی قرار بگیرد؟ آیا این موسیقی که امروز از آن به عنوان محصول موسیقی ایران در گونه‌های مختلف یاد می‌کنیم توانسته با جغرافیای فرهنگی ما انطباق داشته باشد؟ و از همه مهم‌تر آیا جشنواره موسیقی فجر ما در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به غیر از یک یا دو برنامه بسیار محدود نشانه‌ای از چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی دارد؟ شاید این‌ها سئوالاتی باشد که باید به صورت کاملا منطقی به آن پاسخ دهیم و اگر نتوانیم برای آن جوابی داشته باشیم قطعا در حوزه زیرساخت‌ها و انطباق آن با نیازهای امروز دچار مشکل هستیم.

این کارشناس موسیقی که چندی پیش دبیری کنگره تخصصی «موسیقی شهدای هنرمند» را به عهده داشت به برخی دیگر از مولفه‌های مثبت حضور موسیقی طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: البته که در این مدت اقدامات بسیار خوبی در حوزه موسیقی کشور انجام شده که اگر بخواهیم به موضوع نگاه آماری داشته باشیم خواهیم دید که ما قبل از انقلاب اسلامی فقط یک یا دو هنرستان فعال حوزه موسیقی داشتیم اما امروزه با انبوهی از دانشکده‌ها، هنرستان‌ها و موسسات آموزش عالی حوزه موسیقی رو به رو هستیم که انصافا قبل از انقلاب به این تعداد وجود نداشت.

وی افزود: ما امروزه علاوه بر تاسیس چندین آموزشگاه موسیقی در کشور شاهد رشد نشریات و رسانه‌های تخصصی حوزه موسیقی هم هستیم که فعلا کاری به محتوا و کیفیت آن‌ها ندارم، اما همین نگاه آماری نشان می‌دهد که ما دستاوردهای بسیار خوبی در این زمینه داشته‌ایم. ما حتی پیش از انقلاب یک جشنواره تخصصی حوزه موسیقی نداشتیم، اما امروز به برکت نظام جمهوری اسلامی ایران شاهد برگزاری چندین جشنواره ملی موسیقی در بخش‌های مختلف هستیم. کما اینکه در دوران پیش از انقلاب بسیاری از گروه‌ها و هنرمندان بودند که تمام تلاش خود را می‌کردند تا کارهای خارج از کشور برای ایرانی‌ها بازخوانی کنند، موضوعی که به نظر من آنچنان زیبنده کلیت موسیقی ما نبود و نیست.

نگاه دقیقی به مرزها مجازی نداشته‌ایم

پاشایی در بخش دیگری از صحبت‌های خود تصریح کرد: شاید در این سال‌ها نگاه من با نگاه مدیران دولتی متفاوت باشد اما باید به این نکته اشاره کنم ما در حوزه موسیقی یک نگاه به مرزهای مجازی و یک نگاه به مرزهای جغرافیایی داریم که متاسفانه ما در مرزهای مجازی نگاه دقیقی نداریم، در حالیکه انقلاب اسلامی ایران این ظرفیت را دارد و می‌تواند در خارج از مرزها خود را با چندین مجموعه مختلف به اشتراک بگذارد.

وی افزود: در این راه هنر بسیار قدرتمندی چون موسیقی می‌تواند نقش بسیار ارزشمندی را ایفا کند. تلاش برای ارتباط با گروه‌های موسیقی مسلمان، گروه‌های استکبارستیز و گروه‌های موسیقی فعال اهل تشیع یکی از مهم‌ترین کارهایی است که می‌توانیم در این راه انجام دهیم، اما متاسفانه تاکنون این موضوع به شکل سازمان یافته‌ای وجود نداشته و ما از این گروه‌ها و مجموعه‌هایی که به آن اشاره کردم کمترین اثر را حتی در رویدادهایی چون جشنواره موسیقی فجر که مزین به نام انقلاب اسلامی است، هم نمی‌بینیم. در حالیکه باید بدانیم و آگاه باشیم که چنین رویدادهایی مخاطبان انبوهی دارند و می‌توانیم از طریق آن‌ها با خط حامل موسیقی پیام انقلاب اسلامی را انتقال دهیم.

این کارشناس مسائل فرهنگی گفت: ما باید در حوزه جغرافیای انقلاب خلاءها را پر کنیم و بر اساس آن رویکردهایمان را نیز تغییر بدهیم. کما اینکه دیده‌ایم از باب برخی غفلت‌ها دشمن چه استفاده‌ای در جنگ نرم علیه ما کرده و به تبع آن متاسفانه اتفاقاتی پیش آمد کرده که امروز نتایج آن را می‌بینیم. به هر ترتیب من در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی از تمام دستگاه‌های دولتی و خارج از دولت که بابت موسیقی بودجه می‌گیرند با صدای بلند می‌پرسم که چه کار تاثیرگذاری برای چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی انجام داده‌اند؟

پاشایی ادامه داد: اینها سئوالاتی است که باید به آنها پاسخ دهیم و بگوییم در برابر جایگاه، هویت و پولی که از بیت‌المال صرف شده چه کارهایی برای این نظام انجام گرفته است؟ استادان و فعالان موسیقی در دوران انقلاب اسلامی با امکانات نزدیک به هیچ، تولیدات و آثاری را عرضه کرده‌اند که هنوز طراوت و اثربخشی‌های آن غیرقابل انکار است. حال در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، با انبوهی از امکانات، بودجه و اختیارات و زیرساخت‌ها، ما در برابر هجوم گونه‌های نامتجانس، تلاش سازمان یافته رسانه‌های نظام سلطه و گروه‌های واسط و میانجی آنان در داخل کشور، برای تغییر ذائقه موسیقایی نسل جوان چه کرده‌ایم؟ ما واقعا برای صیانت از میراث گذشتگان، مرزبندی‌ها و آفند در مقابل این شبیخون چه کرده‌ایم؟ آیا در چهل سالگی انقلاب برای کاهش آسیب‌های اجتماعی و ارتقای سرمایه‌های اجتماعی از مسیر موسیقی کاری کرده ایم؟

*مهر

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

فیلم «یلدا» برای شبهه کردن در قانون قصاص ساخته شده است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: بهار ۱۳۶۱ وقتی لایحۀ قصاص در مجلس بررسی می‌شد، جبهه ملی و نهضت آزادی علیه آن یک راهپیمایی به راه انداختند. حضرت امام خمینی (ره) در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ در طولانی‌ترین سخنرانی‌ای که کرده‌اند، قصاص را از ضروریات دین و از نصوص صریح قرآن برشمردند. سپس جبهۀ ملی را به دلیل مخالفت با حکم ضروری دین، مرتد اعلام کرده به افراد نهضت آزادی هشدار دادند که خط و ربطشان را از جبهه ملی جدا کنند.

فیلم یلدا، نخستین ساختۀ مسعود بخشی بعد از یک خانوادۀ محترم (۱۳۹۱) محسوب می‌شود. ظاهراً برنامه‌ها و قواعد را طوری چیده‌اند که فیلم قبلی ایشان (که در جشنوارۀ کن و ابوظبی جایزه گرفت و در ایران به اکران نرسید) کاملاً فراموش شود تا فیلم یلدا بتواند به عنوان نخستین ساختۀ این کارگردان تلقی گردیده، در بخش فیلم‌های اول (نگاه نو) شرکت کند. محمد آفریده، تهیه کنندۀ محترم یک خانواده، به طور کاملاً تصادفی جزو عوامل جشنواره و داور بخش نگاه نو می‌باشد و مقرر است که فیلم جدید مسعود بخشی، شاگرد و همکار سابقش را داوری کند. ان شاء الله که خیر است.

خواهشمندم این سخنان کاملاً فراموش کنید. بیایید فرصت دیگری به مسعود بخشی بدهیم شاید که کل ماجرا سوء تفاهم باشد. ملاک، حال کنونیِ افراد است. کینه‌های گذشته را دور بریزیم و فیلم جدید مسعود بخشی را بدون پیش داوری نگاه کنیم.

فیلم در استودیوی یک برنامۀ تلویزیونی و در یک لوکیشن واحد می‌گذرد. قرار است قاتل که دختری ۲۵ ساله به نام مریم کمیجانی (صدف عسگری) است به برنامۀ «لذت عفو» آمده، از مونا ضیاء (بهناز جعفری) یعنی یگانه فرزند مقتول، رضایت بگیرد. ناصر ضیاء، مریم را در ابتدا منشی خود کرده و در حالیکه ۴۲ سال از او بزرگتر بود، وی را به عقد موقت خود درآورد. (مشغول الذمه هستید اگر به یاد ناصر محمدخانی بیفتید). از آنجا که بارداری مریم بر خلاف توافق قبلی و رضایت ناصر ضیاء بوده، نزاعی درگرفته و طی آن، شوهر به سبب هل دادن مریم، ناخواسته کشته می‌شود. اکنون دو سال از ماجرا می‌گذرد و مریم حدود ۱۵ ماه اخیر را در زندان به سر برده است.

در حاشیه بگویم که صدف عسگری بازیگر نقش مریم، اولین فیلم خود به نام روزهای نارنجی را در سال گذشته بازی کرد که دو شب قبل در همین سالن نمایش یافت. او در کنفرانس مطبوعاتی گفت که متولد ۱۳۷۶ است. در روزهای نارنجی، او نقش یک مادر ۱۷ ساله را بازی می‌کرد و در اینجا نقش یک زن ۲۵ ساله. اما چهرۀ صدف عسگری در فیلم، کمتر از بیست ساله نشان می‌دهد و ظاهراً این همان چیزی است که جناب بخشی را برای انتخاب او مصمم کرده است.

در انتهای تیتراژ، لوگوی ۲۴ شرکت خارجی که در این فیلم سرمایه‌گذاری کرده‌اند، دیده می‌شود. در کنفرانس مطبوعاتی تهیه کنندۀ اصلی فیلم ژاک بی دومولن به همراه همسرش ماریان دومولن حضور داشتند و آرش نعیمیان (دستیار کارگردان) تمام دیالوگ‌های جلسه را برایشان ترجمه می‌کرد. علی مصفا به عنوان تهیه کنندۀ ایرانیِ این فیلم، خبر داد که تمام سرمایۀ فیلم از سوی خارجی‌ها تأمین شده و نهایتاً خبر داد که هزینۀ ساخت فیلم ۲.۵ میلیارد تومان بوده است. و آقای دومولن تأکید داشت که سفرهای فراوانی کرده است تا توانسته ۲۴ اسپانسر را برای سرمایه‌گذاری در این فیلم، متقاعد کند! افرادی از کشورهای فرانسه، لوکزامبورگ، آلمان و ایتالیا، لبنان و غیره.

آدمی‌زاد درمی‌ماند که آیا در ایران، ۲.۵ میلیارد تومان برای تولید این فیلم وجود نداشت؟! بلیت هواپیماهایی که حضرات با آن سفر کرده‌اند و زمان چهار تا پنج ساله‌ای که برای پیدا کردن اسپانسر صرف شده بیش از هزینۀ تولید این فیلم است. این سرمایه‌گذاران چه انتظاری از فیلم دارند و قرار است چه استفاده‌ای از آن ببرند؟ آیا آنها اصلاً موضوع فیلم را می‌فهمند؟ مسعود بخشی در جواب سؤال یکی از خبرنگاران، تأکید داشت که فیلم در مورد قصاص نیست بلکه در مورد بخشش است. زیرا کلمۀ قصاص فقط سه نوبت در فیلم استعمال شده، اما کلمۀ بخشش، ۶۰ بار!

ماجرا از آنجا جالب شد که فروغ قجابیگی (بازیگر نقش خانم کشاورز زن چاق) در سخنانش گفت: «من خودم از خانواده‌ای آسیب دیده هستم که اعدامی دارد. رسالت من بازیگر، من نویسنده و من خبرنگار چیست؟ ما باید روی این مسائل اجتماعی کار کنیم و بیشتر به این چیزها توجه کنیم. هنوز هم داریم خانواده‌هایی که جوان ۲۸ ساله‌شان اعدام می‌شود و بعد از ۱۰ سال می‌گویند اشتباه شده است.» (گزارش نشست خبری فیلم یلدا، خبر آنلاین، ۱۵ بهمن ۱۳۹۷)

بیشتر از این نمی‌شد تغافل کنیم. این فیلم برای شبهه کردن در قانون قصاص ساخته شده است و از سرمایۀ ۲۴ اسپانسر خارجی استفاده کرده تا نتوان جلوی نمایش آن را گرفت. یادم هست که بهار ۱۳۶۱ وقتی لایحۀ قصاص در مجلس بررسی می‌شد، جبهه ملی و نهضت آزادی علیه آن یک راهپیمایی به راه انداختند. حضرت امام خمینی (ره) در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ در طولانی‌ترین سخنرانی‌ای که کرده‌اند، قصاص را از ضروریات دین و از نصوص صریح قرآن برشمردند. سپس جبهۀ ملی را به دلیل مخالفت با حکم ضروری دین، مرتد اعلام کرده به افراد نهضت آزادی هشدار دادند که خط و ربطشان را از جبهه ملی جدا کنند [صحیفۀ امام، ج ۱۴، ص ۴۵۰].

اما باز هم این تمام ماجرا نیست. جناب مسعود بخشی، با یک دست سه هندوانه برداشته! چون شخصیت خیالی مریم در فیلم او، همسر دوم و البته موقتِ ناصر ضیاء شده بود. و من مانده‌ام که آن ۲۴ تهیه کننده‌ای که پای قرارداد فیلم را امضاء کرده‌اند چه تصوری از موضوع داشته‌اند؟ آیا شخصیت مونا (بهناز جعفری) و حق قصاص او برایشان قابل درک بود؟! وقتی که حکم عقد موقت برای برادران اهل سنت قابل درک نیست در حالیکه در قرآن وجود دارد (نساء / ۲۴) آنها بیگانه‌ها چطور ممکن است بفهمند؟ در مسیحیت، تعدد زوجات وجود ندارد (بر خلاف دین یهود). پس آن بیگانگان چطور این موضوعات تخصصی دین اسلام را فهمیده و برای پول داده‌اند؟ ماجرا چیست؟

مسعود بخشی به این سؤالات شفاهی اینجانب، پاسخ داد که من آن را از فایل نشست خبری فیلم درج می‌کنم. بخشی گفت: «نکتۀ جالبی را گفتید. چون بسیاری از آنهایی که ملیت غیر ایرانی داشتند و فیلمنامه را خواندند، موضوع را نفهمیدند. و این نقصِ کارِ من است که به عنوان فیلمنامه‌نویس نتوانستم این مسئله را مطرح کنم. اما باز فکر می‌کنم که این موضوع، در لایه‌های فرعی قصه است و اهمیتش چندان نیست. آنچه آن طرفی‌ها می‌فهمند این است که یکی از اینها، پولدار و دیگری فقیر است. همین کافی است. به خاطر اینکه این فیلم، یک بحث جهانی یعنی پولدار و فقیر را باز می‌کند که از افریقا و امریکای لاتین تا اروپا و امریکا در همه جا هست. این وجه انسانیِ قصه است. اینکه ازدواج از نوع موقت بوده برای مخاطب ایرانی قابل فهم است. و واقعی هست. من از سینمای مستند می‌آیم. من نمی‌توانم فیلمی را درست کنم که برای خودم غیر قابل باور باشد. همین که مخاطب ما، به قول خانم قجابیگی این سؤال برایش پیش بیاید و یک تلنگری به او زده شود کافی است.

و پاسخ بنده به طور خلاصه این بود که خانم قجابیگی گفتند که قصاص اشتباه است. آنها اشتباه کشته شدند. پس شما عملاً دارید بر ضد قانون قصاص که حکم مسلّم دین اسلام است فیلم می‌سازید. و حالا مدعی می‌شوید که آنهایی که به شما پول داده‌اند این موضوع را نفهمیده‌اند. آیا می‌شود که آدم برای فیلمنامه‌ای که آن را نفهمیده پول بدهد؟!

آقا محمود گبرلو ناظم جلسه اجازۀ حرف زدن نمی‌داد و حتی بنده را متهم کرد که عصبانی هستم. بنده گفتم: به شعور ما توهین می‌شود. آقای بخشی گفت: همۀ پیام ما این بود که خشم را باید کنترل کرد. بنده گفتم: اگر من صدایم را بلند کردم برای این بود که میکروفون نداشتم.

از تفصیل ماجرا می‌گذرم و دوستان پیگیر را به دقایق ۴۲ تا ۴۵ از فایل تصویری جلسه ارجاع می‌دهم (نشست خبری فیلم یلدا، سایت آپارات)

همین نیت‌های پنهان فیلمساز، باعث زوال فیلمش و عدم ارتباط مخاطب با آن می‌شود. کارگردان می‌خواسته تا مخاطب به تلویزیون جمهوری اسلامی بخندد، چنانکه مستند او به نام تهران انار ندارد (۱۳۸۶) نیز همینطور بود. اما جناب بخشی لحن هجوآمیز فیلمش را در کنفرانس خبری انکار می‌کرد. موقعیت کمدی در فیلم اینطور شکل می‌گیرد که مخاطب اصلاً شخصیت‌ها را باور نمی‌کند و ناخودآگاه به آن همه جدیت عوامل تلویزیون می‌خندد.

موضوع دیگر، انتخاب بابک کریمی در نقش تهیه کنندۀ برنامه است که به چهرۀ و تیپ او نمی‌آید. کریمی انتخاب شده است چونکه در اروپا، بیشتر از ایران شناخته شده است.

فیلم یلدا البته نمادهایی هم دارد که نمی‌توان در موردشان حرف زد. امیدوارم که بنده اشتباه کرده باشم. اما نمی‌توانم فراموش کنم که مسعود بخشی در دفاعش از یک خانوادۀ محترم اینطور گفته بود: «فیلم، برداشتی امروزی از قصه هابیل و قابیل … است» (توضیح مسعود بخشی درباره «یک خانواده محترم»، خبر آنلاین، ۲۰ آذر ۱۳۹۱) یعنی نماگرایی از این کارگردان دور نیست. خدا کند که بنده خیال‌زده شده باشم.

*امیر اهوارکی

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پیامی ارزشمند با زبانی الکن – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: «خون خدا» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی مرتضی‌علی عباس میرزایی و تهیه‌کنندگی سیاوش حقیقی یکی از عجایب سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر می‌باشد.

«خون خدا» در سه پرده روایت می شود. فیلم داستان مهندس علی پاکزاد است که بعد از چندسال اعتیاد موفق به ترک آن می شود. او در شب تاسوعا در ظرف غذای نذری پاکتی آغشته به خون پیدا می کند که در آن چکی با مبلغی نجومی قرار دارد، بقیه داستان تلاش او برای نقد کردن چک است.

«خون خدا» میخواهد داستان یک معجزه و فیلمی سرشار از سمبل و نشانه باشد و مخاطب را ضمن همذات پنداری با شخصیت اصلی که یک کارتن خواب طرد شده است با مفاهیم انسانی و دینی آشنا سازد. اما  در این مسیر فیلمساز دست از بازی های فرمی بی سروته برنمی دارد و به سراغ قصه گویی نمی رود. شخصیت اصلی داستان هیچ دیالوگی در فیلم ندارد، او فقط گریه می‌کند و یا می‌خندد.

فیلم مملو از کابوس ها رویاهایی است که در ذهن علی می گذرد. گنگ و خاموش بودن شخصیت  اصلی فیلم یکی از علت‌های مهم عدم ارتباط مخاطب با جهان فیلم است چرا که اینگونه فیلمساز اطلاعات بسیار اندکی در مورد گذشته این فرد و مسیری که طی کرده تا به کارتن خوابی رسیده به ما می‌دهد. در واقع مخاطب درک درستی از گذشته و شخصیت علی ندارد و نمی فهمد چگونه یک فرد تحصیل‌کرده که جایگاه اجتماعی و مالی خوبی داشته و از خانواده سرشناسی بوده است و با زن مورد علاقه خود ازدواج کرده و بچه دار شده به منجلاب اعتیاد می افتد و تا مرز نابودی پیش می رود؟؟ همچنین برایش قابل درک نیست که چرا او مستحق چنین عنایتی از جانب خدا و ائمه شده است.

«خون خدا» مصداق بارز حرف خوبی است که بد زده شده است، در واقع فیلمساز پیامی ارزشمند و انسانی و یک مضمون مذهبی و عمیق حسینی را به بدترین شکل ممکن بیان می کند و مخاطب را پس می زند. داستان فیلم نهایت پتانسیل ساخت یک فیلم کوتاه و یا حتی یک کلیپ (نماهنگ) مذهبی را دارد نه یک فیلم بلند سینمایی و نمایش آن در جشنواره فیلم فجر.

*تسنیم

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نوجوانان ایرانی، شجاع‌تر از بابی‌ساندز – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: درگیری آغازین فیلم با توجه به آشنایی حرفه‌ای کارگردان با فیلمبرداری، سکانس موفقی از کار درآمده و فضای جنگ و تیراندازی جذاب‌تر از مدل‌های مرسوم ساخته شده است.

یکی دیگر از نمونه‌های موفق استفاده از سوژه‌های واقعی برای پرداخت سینمایی، ۲۳ نفر مهدی جعفری است، که اقتباسی متعهدانه از داستان ۲۳ نفر است. ۲۳ اسیر نوجوان ایرانی که در مقطعی از دفاع مقدس به اسارت درمی‌آیند و ماجراهای عجیب و غریبی برایشان پیش می‌آید و که به شدت ظرفیت‌های دراماتیک دارد. ماجرای بیست و سه نفر اگرچه واقعی است و با گشت کوتاهی در فضای مجازی می‌شود، اطلاعات زیادی درباره جزییات نحوه اسارت و دوران اسارت، به دست آورد، اما از آن جنس سوژه‌هایی است که همه اجزایش قابل پرداخت است و می‌تواند کارکرد سینمایی داشته باشد.

زبان سینما، زبان ارتباط با عامه و فراگیر است و از این جهت روایت ماجراهایی از جنس ۲۳ نفر در قاب سینما، دارای اهمیت است، چرا که واقعیتی که کمتر مورد توجه قرار گرفته را عمومی می‌کند. فاصله میان واقعیت و سینما در «۲۳ نفر» را بازی‌های خوب ۲۳ نوجوان پر کرده است که همگی کم‌نقص و مؤثر بازی می‌کنند. سکانس‌های متعددی از این بازی‌های خوب می‌توان در خاطر نگاه داشت. سکانس صحبت برای رادیو و گفتن سن و سال، سکانس‌های داخلی در استخبارات، سکانس شهربازی همگی خوب از کار درآمده‌اند. سکانس حضور در کاخ صدام با تلفیقی از تصاویر بازسازی و ‌مستند، گریم‌هایی خوب و بازی‌هایی خوب‌تر، جنبه واقعی بودن ماجرا را گوشزد می‌کند.

درگیری آغازین فیلم با توجه به آشنایی حرفه‌ای کارگردان با فیلمبرداری، سکانس موفقی از کار درآمده و فضای جنگ و تیراندازی جذاب‌تر از مدل‌های مرسوم ساخته شده است. موقعیت‌های خوب در ۲۳ نفر کم نیست. نمایش درگیری‌های داخلی و کنش‌های درونی هرکدام از ۲۳ نفر و ظهور و بروز بیرونی این کنش و نهایتا وحدت نظر و ‌عملی که رییس استخبارات را هم به زانو درمی‌آورد، نزدیک به واقعیت، به دور از شعار و اغراق و واقع بینانه روایت شده است. فیلم از کشش برخوردار است و پیگیری این ماجرا که نهایتا چه آینده‌ای در انتظار ۲۳ نفر است موجب همراهی با فیلم می‌شود. پایان‌بندی اما عقب‌تر از کلیت فیلم است و مستندگونگی فینال چفت و بست فرمی با کلیت فیلم ندارد. در عین حال فیلم‌ پر از لحظه‌های خوب است. لحظه‌هایی دوست داشتنی از شجاعت ۲۳ نوجوان ایرانی که شاید نتوانند نام بابی ساندز را درست تلفظ کنند و او را «باتریساز» بخوانند اما شجاعانه‌تر از او ‌پای حرفشان می‌ایستند.

* محمدرضا کردلو

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

وقتی دست فیلمساز از داستان خالی است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: روستایی در این فیلم نیز همچون کار اولش برای جبران کمبود داستان، با موقعیت‌های ملتهب و نفس‌گیر دوپینگ کرده است. گویی همه تلاش کارگردان این بوده تا توانمندی‌های خود در خلق صحنه‌ها و لحظات چشم‌گیر و تکان دهنده را اثبات کند.

با شروع جشنواره فیلم فجر امسال، جو رسانه‌ای خاصی درباره ممیزی و برخوردهای قهرآمیز با فیلم «متری شش و نیم» ایجاد شد؛ اما هر کس فیلم را ببیند، متوجه جعلی بودن این جنجال‌ها می‌شود و می‌فهمد این فضاسازی با هدف برجسته و مهم جلوه دادن فیلم صورت گرفته است. چون در این فیلم، محتوای حساسیت برانگیز خاصی وجود ندارد؛ حتی برخلاف تبلیغات صورت گرفته، پلیس فیلم نه تنها منفی نیست بلکه به رشوه چهارمیلیارد تومانی هم ریشخند می‌زند.

اما مشکلات فیلم «متری شش و نیم»، چیزهای دیگری است. دومین کار سعید روستایی، مانند فیلم اول او یعنی «ابد و یک روز» فاقد جهان داستانی منتظم و معینی است. تکلیف روایت فیلم تا اواسط مشخص است؛ یک مأمور در پی یافتن سرحلقه‌های یک باند مخوف فروش مواد مخدر است و به هدف خودش نیز می‌رسد. اما از زمانی که محوریت فیلم از پیمان معادی به نوید محمدزاده شیفت می‌کند، عملا موتور روایت فیلم هم خاموش می‌شود. از اینجا به بعد دیگر معلوم نیست که فیلم چه می‌گوید و مسئله و دغدغه اصلی روایت چیست؟ ماجراهای درون فیلم نیز از هم گسیخته می‌شوند. مثلا خورده روایت کودکی که جرم پدر خود را به گرد می‌گیرد و محکوم می‌شود، هیچ ارتباط ارگانیکی با سایر اتفاقات فیلم ندارد.

روستایی در این فیلم نیز همچون کار اولش برای جبران کمبود داستان، با موقعیت‌های ملتهب و نفس‌گیر دوپینگ کرده است. گویی همه تلاش کارگردان این بوده تا توانمندی‌های خود در خلق صحنه‌ها و لحظات چشم‌گیر و تکان دهنده را اثبات کند. در بسیاری موارد نیز به احساسات‌گرایی افراطی و بی‌مناسبت دست زده است. مثلا در سکانس یورش مأموران به خانه یکی از قاچاقچی‌ها، تأکید زیادی روی ترس و هراس فرزندان قاچاقچی شده که منجر به برانگیخته شدن احساسات مخاطب می‌شود، اما این کار در طول روایت فیلم قرار ندارد و کمکی به شکل‌گیری داستان و مفهوم نمی‌کند.

وقتی دست فیلمساز از داستان خالی است و نمی‌تواند مفاهیم و پندارهای خود را در قالب درام و شخصیت‌پردازی فاش کند، به شعار و بیانیه متوسل می‌شود و این شعارهای سطحی نیز نبود تحلیل و نگاه عمیق اجتماعی سازنده فیلم را برملا می‌کنند. به این ترتیب که نهایت توانایی فیلم برای ریشه‌یابی و معرفی علل و عوامل تبدیل شدن یک فرد به قاچاقچی مواد مخدر این است که نوید محمدزاده به گلدرشت‌ترین شکل ممکن سخنرانی می‌کند و جار می‌زند که چون در دوران کودکی مشکلاتی داشته و عقده در او تجمع کرده است، در بزرگسالی به چنین روزی افتاده است! اما دریغ از یک نقب اجتماعی با زبان تصویر.

*آرش فهیم

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

برخی تهمت‌ها با «۲۳ نفر» زدوده می‌شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ملاصالح قاری یکی از شخصیت های اصلی داستان فیلم سینمایی «۲۳ نفر»، درباره این فیلم گفت: « وقایعی که «۲۳ نفر» به تصویر می‌کشد بسیار به واقعیت نزدیک است.»

به گزارش سینماپرس، ملاصالح قاری یکی از سوژه‌های فیلم سینمایی «۲۳ نفر» به کارگردانی مهدی جعفری است. آزاده‌ای که سرگذشت عجیبش پیش‌تر در کتاب «آن بیست و سه نفر» به صورت اجمالی و در کتاب «ملاصالح» به صورت مشروح منتشر شده بود و حالا در فیلم سینمایی «۲۳نفر» نیز سهمی تأثیرگذار پیدا کرده است.

ملاصالح هم زندان در دوران قبل و بعد از انقلاب را تجربه کرده و هم از اسرای جنگی در زندان‌های عراق و مترجم و ناجی برخی اسرای ایرانی بوده است. وی پس از رونمایی از فیلم «۲۳ نفر» در گفتگو با یک خبرگزاری درباره این فیلم اظهار کرد: از ساخت این فیلم بسیار خوشحال شدم این را هم باید بگویم که وقایعی که «۲۳ نفر» به تصویر می‌کشد بسیار به واقعیت نزدیک است به ویژه اینکه برادرمان سعید آلبو عبادی (بازیگر نقش ملاصالح در فیلم ۲۳ نفر) به خوبی در نقش من ظاهر شده است.

قاری با بیان اینکه بخش مربوط به سرگذشت واقعی او در این فیلم هرچند صد درصد واقعیت نیست، ولی بسیار به واقعیت شباهت دارد و از این بابت از عوامل سازنده این اثر تشکر می‌کند، عنوان کرد: خدا را شکر می‌کنم که این توفیق را به من داد و این واقعیت‌ها به واسطه این فیلم برای مردم روشن شد.

وی افزود: البته آنچه که شما در این فیلم دیدید تنها جزء کوچکی از حقیقت مبارزات و پیام ما برای جوانان آینده بود اما من از طرفی خوشحالم که این فیلم باعث می‌شود برخی از ناملایمات و تهمت‌هایی که در منطقه ما به من و خانواده‌ام زده می‌شد، پاک شود. البته این ناملایمات در آن سال‌ها زیادتر بود چون مردم حقیقت را نمی‌دانستند و از طرفی ما هم نمی‌دانستیم که چه کنیم و چه جوابی بدهیم تا قانع شوند. اما خدا را شکر این فیلم با نمایش در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر توانسته به این موضوعات بپردازد و و من از این موضوع بسیار خوشحالم.

ملاصالح قاری با بیان اینکه یک بار دیگر ۲۳ اسیر ایرانی را بعد از آزادی دیده بود، توضیح داد: به یاد دارم یک بار بعد از آزادی این ۲۳ نفر بزرگ شده بودند که به آبادان آمدند و به من فرصت دادند تا در خدمت آن‌ها باشم و برخی موارد را برای آن‌ها توضیح بدهم، ضمن اینکه در آن زمان مستندی در این باره ساخته شده بود که باعث شد اسم من به زبان‌ها بیفتد و مردم منطقه من را بشناسند اما یک بار هم یوسف احمدزاده نویسنده کتاب «آن بیست و سه نفر» در ماه عسل حاضر شد و به بیان ماجراهای ما پرداخت پس از این بود که برخی تازه به دنبال این افتادند که بدانند من کیستم.

وی در پایان اظهار کرد: در معرفی من به جامعه و پاک کردن برخی ناملایمات حبیب احمدزاده و حاج آقا ابوترابی بسیار نقش داشتند که از آن‌ها هم تشکر می‌کنم.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

گیشه سال ۲۰۱۸ قاره سبز / تاثیر تابستان گرم و جام جهانی – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: باکس‌آفیس قاره اروپا در سالی که مصادف با بازی های جام جهانی بود، توانست برای چهارمین سال پی در پی فروشی بالغ بر هشت میلیارد یورو را تجربه کند.

به گزارش سینماپرس به نقل از ورایتی، با استناد به ارقامی که توسط اتحادیه بین‌المللی سینماهای اروپا(UNIC) منتشر شد، تعداد بلیت‌های فروخته‌شده سینماهای اروپا در سال ۲۰۱۸ نسبت به رقم رکوردشکن سال ۲۰۱۷ کاهشی ۳.۳ درصدی را تجربه کرد، اما باز هم توانست برای چهارمین سال متوالی از مرز ۱.۲۵ میلیارد بلیت فروخته‌شده عبور کند.

سود کلی باکس‌آفیس در سراسر اروپا به حداقل هشت میلیارد یورو (۹.۱ میلیارد دلار) رسید که این اتفاق هم برای چهارمین سال متوالی به وقوع پیوست.

این ارقام از انجمن‌ها و عاملان سینما در سراسر ۳۷ منطقه در اروپا گرفته شده است.

در زیرمجموعه‌ای کوچک‌تر که شامل ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپاست، تعداد بلیت‌های فروخته‌شده حدود ۹۵۰ میلیون بود که نسبت به سال قبل کاهشی ۲.۹ درصدی داشت.

اتحادیه بین‌المللی سینماها گفت نمایش‌دهندگان فیلم‌ها در این منطقه به خاطر مجموعه‌ای از دلایل مختلف شاهد این نتایج بودند. این دلایل شامل تابستانی بسیار گرم و تورنمنت جام جهانی فوتبال بوده است که در آن تیم‌های اروپایی عملکرد خوبی داشتند و فرانسه در نهایت قهرمان شد.

فیلم‌هایی مثل قهرمان فروش جهانی سال ۲۰۱۸ یعنی «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت»، فیلم‌های پرفروش انیمیشن مثل «شگفت‌انگیزان ۲» و «هتل ترانسیلوانا ۳» و دنباله موزیکال «ماما میا!» در میان پروژه‌هایی بودند که بهترین نتیجه را کسب کردند و بیشترین میزان مخاطبان را به خود جذب کردند. با این حال، فیلم آخر سال «بوهمین راپسودی» یا «حماسه کولی» در هشت محدوده که بیشترین تعداد محدوده‌ها بود، توانست بیشترین تعداد بینندگان را به خود جذب کند.

تعداد میانگین بلیت‌های فروخته‌شده به ازای هر شهروند در سراسر محدوده‌های تحت پوشش UNIC ثابت و در رقم ۱.۵ باقی ماند. ایرلند با ۳.۳ و فرانسه با ۳.۲ بالاترین میانگین‌ها را داشتند. استونی با ۲.۸، بریتانیا با ۲.۷ و دانمارک و نروژ با ۲.۳ در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند.

بازارهای مختلف عملکردهای متفاوتی داشتند. به طور مثال، بریتانیا تقریبا به بالاترین میزان جذب مخاطب سینمای خود در ۵۰ سال اخیر رسید و آلمان با بدترین عملکرد خود در یک دهه اخیر مواجه شد. لهستان و رومانی رکودهایی جدید برای خود به ثبت رساندند و بزرگترین جهش جذب مخاطب در صربستان دیده شد که میزان خرید بلیت‌های سینمابا افزایش سالانه ۱۸ درصدی به ۴.۱ میلیون رسید.

ترکیه در میزان سینما رفتن مردم با افتی کوچک در سال ۲۰۱۸ روبه رو شد. میزان بلیت‌های فروخته شده در این کشور نسبت به ۷۱.۲ میلیون بلیتی که سال ۲۰۱۷ فروخته شده بود کاهشی ۱.۱ درصدی داشت. اما فیلم‌های تولید این کشور سهمی ۶۲.۹ درصدی از کل بلیت‌های فروخته‌شده داشتند که رکوردشکن بود.

مناطق اروپای مرکزی و شرقی به رشد خود ادامه دادند، البته به استثنای بلغارستان و اسلواکی که شاهد کاهش‌های ۱۲.۱ درصدی و ۱۰.۹ درصدی بودند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

موضع گیری اسپایک لی علیه «گوچی» و «پرادا» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: اسپایک لی، نویسنده، تهیه کننده و کارگردان ۶۱ ساله امریکایی که در نودویکمین دوره جوایز اسکار نیز نامزد شده است، دو برند مشهور «گوچی» و «پرادا» را به اتهام نژادپرستی تحریم کرد.

به گزارش سینماپرس به نقل از هالیوود ریپورتر، اسپایک لی در اینستاگرام گفت که دیگر لباس‌های «گوچی» و «پرادا» را تا وقتی این دو برند مطرح، طراحان سیاهپوست را استخدام نکنند، نمی‌پوشد.

این کارگردان در پست خود نوشت: آشکار است که اینها وقتی پای نژاپرستی وسط می‌آید هیچ کار نمی‌کنند و اصلا شناختی ندارند. بیدار شوید.

وی گفت: این برندها باید تعدادی طراح سیاهپوست هم داشته باشند تا وقتی چنین مسایلی مطرح می‌شود، از آن درک درستی داشته باشند.

اسپایک لی در حالی این برندها را بایکوت کرده که در میانه فصل اهدای جوایز سینمایی این پیام با قدرت تمام خانه‌های مد لوکس را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

لی در سپتامبر گذشته در جشنواره فیلم ونیز با لباسی از گوچی حاضر شده بود و بعد در شوی سالانه پرادا در میلان با کت و شلوار سیاه این برند حاضر شد.

گوچی چند روز پیش برای پولیوری با یقه اسکی بلند که تا روی بینی می‌رسید و تداعی‌کننده «بلک فیس» بود عذرخواهی کرد و پرادا نیز برای کیفی از چرم سیاه و سفید که شباهت به چهره سیاهپوستان داشت در ماه دسامبر عذرخواهی کرد. هر دو برند این وسایل را از فروشگاه‌هایشان جمع‌آوری کرده‌اند.

اسپایک لی این برندها را متهم به استفاده از موضوع‌ «بلک فیس» یا «صورت سیاه» کرده که سنتی بود که از قرن نوزدهم با سیاه کردن چهره بازیگران سفید پوست در نمایش‌های صحنه‌ای به جای افراد سیاهپوست استفاده می‌شد. این کار برای خلق چهره‌های تحقیرآمیز به کار می‌رفت.   

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

شروع پیش تولید سریال «جشن سربرون» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: تهیه کننده مجموعه «جشن سربرون» با اشاره به نگارش متن های این سریال، از آغاز پیش تولید آن در روزهای گذشته خبر داد.

به گزارش سینماپرس؛ «علی آشتیانی پور» تهیه کننده سریال «جشن سربرون» در گفت‌وگو با یک خبرگزاری درباره آغاز مرحله پیش تولید این سریال گفت: چند روزی است که وارد مرحله پیش تولید این سریال شدیم، اما هنوز مشکلات مالی به طور کامل حل نشده است و در حال رایزنی برای انتخاب بازیگران و گروه تولید هستیم.

وی با اشاره به نگارش متن‌های سریال «جشن سربرون» نیز بیان داشت: متن‌ها به طور کامل توسط مجتبی راعی به نگارش درآمده است. 

این تهیه کننده درباره انتخاب لوکیشن‌های این سریال نیز گفت: لوکیشن‌هایمان در  تهران، شهرک سینمایی، فارس،کهکیلویه و بویراحمد و … است. اما در این میان به دلیل تمام شدن فضل زمستان ما این فصل را برای تصویربرداری از دست دادیم چراکه بخشی از قصه را باید در فضای برفی مقابل دوربین می‌بردیم.

وی درباره زمان شروع تولید «جشن سربرون» نیز بیان داشت: زمان شروع تولیدمان به این برمی‌گردد که چه زمانی بتوانیم گروهی مناسبی را برای تولید پیدا کنیم چراکه به گروهمان وابسته هستیم و از آنجایی که تعداد بازیگرهایمان زیاد است هماهنگی بین آنها بعد از انتخاب کار سختی خواهد بود. انشاله از سال آینده تولید را آغاز خواهیم کرد. به این دلیل که کار سخت و پر پروداکشنی است باید قبل از شروع تولید تمامی مقدمات را فراهم کنیم تا حین تولید به مشکلی برنخوریم. 

این تهیه کننده با اشاره به بازیگر نقش اصلی و اینکه بازیگران بر چه اساسی انتخاب خواهند شد؟ گفت: بازیگر نقش اصلی سریال ما مرد است و به طور طبیعی اولویت ما با بازیگرهای چهره است، اما امیدوارم با محدودیت‌هایی که داریم بتوانیم از تعدادی چهره در این سریال استفاده کنیم. 

  این سریال به نویسندگی و کارگردانی مجتبی راعی در سه فصل و در فضای تاریخی حدود ۱۰۰ سال پیش ساخته خواهد شد. فصل اول این سریال در قالب ۱۳ قسمت خواهد بود و ۲۵ قسمت فصل دوم سریال را شامل می‌شود. این سریال درباره عشایر قبل از انقلاب است و ماجرای چند خان و رعیت را به تصویر می‌کشد.

مشاهده خبر از سایت منبع