X

بایگانی فروردین 10, 1398

دفتر سینمایی

از تأکید بر مهجوریت سینمای دفاع مقدس و مقاومت تا انتقاد از انفعال مسئولان در قبال ورود پول های کثیف به سینما – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: بخشی از گفتگوهای سینماپرس با سینماگران در فصل پاییز سال ۹۷ مربوط به مسائلی همچون: مهجوریت سینمای دفاع مقدس، انفعال سینما و تلویزیون در حوزه تولید آثار تاریخی و مذهبی، پول های کثیف در سینما و بی توجهی متولیان سینما، نفوذ فرهنگی و وادادگی مدیران، اهمیت سینمای مقاومت و… بود.

همزمان با نوروز ۱۳۹۸ برآن شدیم تا اهم گفتگوهای اهالی سینما با سینماپرس را در ۴ فصل مجزا منتشر کنیم؛ مطلبی که قطعاً خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود و یادآور واکنش های به موقع اهالی سینما و نکته سنجی سینماپرس در بزنگاه های حساس و مهم است.

۱-سینمای مهجور دفاع مقدس

تعدادی از سینماگران با بیان اینکه فقدان حضور مدیران ارزشی، توجه به گیشه و تمرکز بر تولید فیلم های نازل و سطحی و سیاست گذاری های غلط دلایل اصلی افول سینمای دفاع مقدس است تأکید کردند: حضور مدیران ارزشی و انقلابی در نهادهای فرهنگی و هنری کشور می تواند سینمای انقلاب و دفاع مقدس را از مهجوریت نجات دهد.

سینماگران دغدغه مند و فعال در این حوزه که همواره با عشق مبادرت به ساخت فیلم در فضای ارزشی می کردند اینک بایکوت و خانه نشین شده اند و مدیران سینمایی و فرهنگی کشور به جای آنکه با توجه به فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب مبنی بر حفظ ارزش ها و در سینما و ترویج روحیه ایثار و شهادت طلبی در هنرهفتم بپردازند، در پی آن هستند تا خوشامد جشنواره های غربی نظیر «کن» و «برلین» و «ونیز» را به سوی خود جلب کرده و از این رو از ساخت فیلم های سیاه، تلخ و بعضاً ضد منافع ملی حمایت می کنند یا از سوی دیگر سینمای ایران را سرشار از فیلم های نازل و سبک و سطحی همچون «گشت ارشاد» و «هزار پا» و «دم سرخ ها» و… کرده اند.

این اتفاقات باعث شده تا سینماگران سینه سوخته و دغدغه مند حوزه انقلاب و دفاع مقدس که با جان و دل شان در این سینما کار کرده و توجه به این گونه مهم سینمایی را جزو ضروریات و وظایف زندگی خود می دانند به کرات صدای اعتراض خود را به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به گوش مسئولان سینمایی برسانند اما اسفا که هیچ گوش شنوایی در میان مسئولان وجود ندارد و به همین دلیل سینمای ارزشمند دفاع مقدس که رهبر معظم انقلاب در این زمینه فرمودند: «کتاب‌هایی که در مورد خاطرات دفاع مقدس نوشته و یا فیلم‌هایی که در این خصوص ساخته می‌شوند، فراتر از یک اثر هنری و یا ادبی صرف هستند و این آثار در واقع تزریق سیمان به پایه‌های انقلاب و هویت ملی و پیشرفت کشور است تا این پایه‌ها مستحکم‌تر و ماندگارتر شوند.»، رو به نابودی رود!

در همین رابطه با ۷ تن از سینماگران کشور خانم ها و آقایان: انسیه شاه حسینی، روح الله سهرابی، ثریا قاسمی، مریم دوستی، حمید زرگرنژاد، عباس لاجوردی و سیدجلال دهقانی اشکذری گفتگو کردیم. شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۷

۲-انفعال سینما و تلویزیون در حوزه تولید آثار تاریخی و مذهبی

همزمان با ماه محرم تعدادی از اهالی سینما و کارشناسان فرهنگی تأکید کردند: سیستم مدیریتی در سینما سرشار از ایراد است و نیاز جدی امروز سینما حضور مدیری انقلابی در سازمان سینمایی است، این افراد با بیان اینکه مدیران دولتی و سینمایی حیثیت فرهنگ عاشورایی را حراج کرده اند اظهار داشتند: تا وضع چنین است آینده روشنی در انتظارمان نیست.

سینمای ایران این روزها با استناد بر سخنان بسیاری از اهالی دغدغه مند سینما و کارشناسان فرهنگی در تسخیر فیلم های نازل و مبتذل و سخیفی درآمده که نه با فرهنگ ایرانی قرابتی دارند و نه فرهنگ اسلامی؛ سینمای ایران این روزها کاملاً به ورطه ابتذال سقوط کرده و مدیران فرهنگی هم که گویا برایشان تنها نکته حائز اهمیت مبحث اقتصاد و گیشه و فروش در سینماها است چشم خود را روی ابتذال های گسترده در سینما بسته اند و به جای حمایت از سینمای دینی و تاریخی و مذهبی از فیلم ها و فیلمسازانی حمایت می کنند که هیچ گونه سنخیتی با ارزش ها ندارند.

همین اتفاقات باعث شده بسیاری از هنرمندان سینه سوخته و دغدغه مند و مومن و انقلابی این روزها فریاد اعتراض شان بیشتر شنیده شود؛ برخی از این سینماگران با بیان اینکه: «از مدیرانی که بدون دانش و تجربه و مهارت اداره سینما را در دست گرفته اند و هم و غم شان عکس گرفتن با «سلبریتی ها» است و می خواهند به این وسیله برای خود کسب اعتبار کنند نمی توان انتظار تولید آثار ارزشی و استراتژیک داشت، متأسفانه ما بعضاً با افرادی در سیستم مدیریتی روبرو هستیم که هیچ سنخیتی با انقلاب اسلامی ندارند و قطعاً نمی توان انتظار داشت که این افراد برای توسعه و ترویج فرهنگ عاشورایی و حسینی (ع) تلاشی داشته باشند.» خواستار تغییر جدی در سیستم مدیریتی سینمای کشور هستند.

در همین رابطه با ۱۰ تن از سینماگران و کارشناسان فرهنگی کشور آقایان: محسن علی اکبری، داریوش یاری، شاهرخ کیوان نیا، محمدرضا شرف الدین، رضا برجی، ابوالفضل همراه، محسن یزدی، اسماعیل سلطانیان، ماشاالله شاهمرادی زاده و حجت الاسلام والمسلمین نصرالله پژمانفر گفتگو کردیم. دوشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۷

۳-پول های کثیف در سینما و بی توجهی متولیان!

در پی هشدار رسانه ها مبنی بر ورود پول های کثیف و مشکوک به سینما که با بی تفاوتی از سوی متولیان سینما مواجه شده است تعدادی از اهالی سینمای کشور با انتقاد نسبت به انفعال مدیران سینمایی تأکید کردند باید نسبت به تخلفات گسترده در سینما و شبکه نمایش خانگی ورود شود و بساط رانت خواران از سینما برچیده گردد، بساطی که موجب بیکاری و خانه نشینی هنرمندان شده است.

بعد از اعتراض تهیه کنندگان سینما درباره ورود پول‌های کثیف سینما و استفاده از سینما برای پولشویی، شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران نیز نسبت به ورود پول‌های کلان از منابع نامشخص به سینما و عواقب آن هشدار دهد و از نهادهای قضایی و مدیران سینما بخواهد تا تدبیری جدی در این راستا داشته باشند.

این اتفاق در حالی است که رسانه های متعهد، انقلابی و دغدغه مند طی سال های اخیر مرتباً این هشدار را می دادند که ورود پول های کثیف و مشکوک به سینمای کشور می تواند ضربات جبران ناپذیری را بر پیکره فرهنگ و هنر کشور وارد سازد اما متولیان سینما با بی توجهی به این هشدارهای مهم هیچ اقدام جدی و بازدارنده ای برای حضور برخی افراد به عنوان سرمایه گذار و یا تهیه کننده در سینما و شبکه نمایش خانگی نکردند؛ این اتفاق باعث شد این سوأل برای برخی افراد پیش بیاید که آیا متولیان سینما در خواب غفلت هستند یا به فکر سودهای نجومی و زد و بند با کسانی که پول کثیف وارد سینما می کنند!؟

در همین راستا با ۷ تن از سینماگران کشور خانم ها و آقایان: پوران درخشنده، کاظم راست گفتار، حسن برزیده، حسن هدایت، مسعود آب پرور، امید بنکدار و سحر صباغ سرشت گفتگو کردیم. دوشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۷

۴-نفوذ فرهنگی و وادادگی مدیران

سینماگران با انتقاد نسبت به شرایط سینمای امروز عنوان کردند: امروزه سینمای ما مصداق بارز نفوذ فرهنگی شده است، چه معنا دارد در سینما کمدی های جلف، فیلم های سیاه نما، آثار ضد ارزش های دینی و ملی و بعضاً با عبور از خط‌ قرمزهای مسلم در ترویج روابط جنسی و حتی همجنسگرایی تولید شود!؟ سینماپرس با توجه به رسالت خود در زمانه ای که مصداق های عینی نفوذ فرهنگی بر پرده سینماهای سراسر کشور دیده می شوند و فیلمسازان متعهد خانه نشین شده اند. در همین رابطه ۸ تن از سینماگران کشور آقایان: سیدسعید سیدزاده، شفیع آقامحمدیان، محمد قهرمانی، حمید بهمنی، هوشنگ توکلی، جهانگیر الماسی، اکبر حر و حبیب الله بهمنی با ما گفتگو کردند که ماحصل این گفتگوها برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی در ذیل نقل شده است. در این گفتگوها از نهادهای ناظر بر عملکرد دستگاه های فرهنگی کشور مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی درخواست شده تا مقابله جدی با مسببان نفوذ فرهنگی در کشور داشته باشند. دوشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۷

۵-انتظارات سینماگران از مدیریت سینما

تعدادی از سینماگران گفتند: نیاز به حضور مدیری داریم که با باندبازی و رانت خواری در سینما مقابله کند، بساط فیلم های مبتذل به اسم سینمای کمدی را جمع نماید و در مقابل به سینمای ارزشی توجه کند. همچنین بخش عمده ای از سینماگران نسبت به بی توجهی به وضعیت بد معیشتی و بیکاری گسترده اهالی سینما انتقاد کردند.

۱۶ تن از سینماگران کشور آقایان: عباس رافعی، مجید قاری زاده، امیر پورکیان، منوچهر مصیری، اسماعیل براری، نادر مقدس، سامان سالور، محسن محسنی نسب، امیرحسین شریفی، داود بیدل، ابراهیم وحیدزاده، کاوه سجادی حسینی، علیرضا رئیسیان، شفیع آقامحمدیان، منصور لشگری قوچانی و حسین فرحبخش نظرات و پیشنهادات خود را طی گفتگو با سینماپرس مطرح کردند. دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷

۶-سینمای مقاومت از منظر اهالی سینما

به بهانه برگزاری پانزدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت جمعی از سینماگران با هشدار نسبت به ایجاد انحراف در سینمای مقاومت تأکید کردند: این جشنواره یکی از مهمترین و استراتژیک ترین جشنواره های سینمایی کشور است و باید بسیار گسترده تر برگزار شود؛ متولیان سینما اگر واقعاً برای سینمای ارزشی بهایی قائلند چرا از تولید فیلم هایی با مضامین دفاع مقدس، مقاومت، انقلاب اسلامی و… حمایت نمی کنند؟

طی سال های اخیر بی توجهی نابخشودنی مدیران سازمان سینمایی نسبت به سینمای استراتژیک، نادیده گرفتن و خانه نشین شدن بخش اعظمی از سینماگران ارزشی و متعهد به نظام و انقلاب، تأسیس یک نهاد که انحصار تولید فیلم های ارزشی را در دست گرفته و نسبت به قدیمی ها و سینه سوختگان این عرصه بی توجه است و برخی انحرافات در روند برگزاری جشنواره فیلم مقاومت و تغییر استراتژی ها در این رویداد با واکنش های گسترده ای روبرو شده که در همین رابطه ۴ تن از سینماگران و کارشناسان برجسته فرهنگی کشور آقایان: علیرضا سربخش، ماشاالله شاهمرادی زاده، سیدسعید سیدزاده و ابراهیم اصغری با ما گفتگوهایی انجام دادند. سه‌شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۷

۷-سینمای مستند؛ معضلات و مشکلات

همزمان با برگزاری دوازدهمین جشنواره سینماحقیقت تعدادی از مستندسازان کشور با انتقاد از وضعیت فعلی سینمای مستند تأکید کردند: بی توجهی به آثار استراتژیک و بی مهری به مستندسازان بحران، باندبازی و ظاهرگرایی در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی معضلات اصلی امروز سینمای مستند است و متأسفانه مسئولان سینمای مستند توجهی به مضامین مهم و استراتژیک ندارند و حمایت ها بر اساس سلایق حزبی و سیاسی است!

مستندسازان حوزه جنگ و مقاومت، مستندسازان بحران و مستندسازان استراتژیک امروزه بیکار و خانه نشین شده و گلایه های زیادی از مسئولان مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی دارند و قاطبه آن ها خواستار آن هستند تا باندبازی ها در این مرکز پایان یابد تا همه مستندسازان بتوانند به صورت یکسان کار و فعالیت داشته باشند.

در همین رابطه ۶ تن از مستندسازان مطرح کشور آقایان: رضا برجی، محمدرضا اجاقی، احمد جان میرزایی، محمدحسین جعفریان و شاهرخ کیوان نیا و خانم: خاطره حناچی با ما گفتگو کردند. یکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷

جدا از سوژه ها، سینماپرس طی ۲ مرحله از اهالی رسانه و منتقدان در خصوص سیاست های غلط جشنواره فیلم فجر سوألاتی کرد که ۲۸ کارشناس فرهنگی، منتقد و خبرنگار ضمن پاسخگویی به این سوألات پیشنهادات و انتقادات خود را نسبت به مدیران سازمان سینمایی و مسئولان برگزاری جشنواره فیلم فجر مطرح کردند.

جشنواره فیلم فجر از منظر اهالی رسانه و منتقدان- بخش اول

جمعی از اهالی رسانه و منتقدان در آستانه برگزاری سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با انتقاد به سیاست کوچک سازی و خنثی سازی جشنواره انقلاب طی سالهای گذشته، تأکید داشتند این جشنواره باید با شکوه و عظمت کامل برگزار گردد؛ این دسته از اهالی رسانه تأکید داشتند بنا به نظر بخش اعظمی از اهالی سینمای کشور در کانون ها، انجمن ها و نهادهای مختلف جشنواره های ملی و جهانی باید با یکدیگر ادغام شوند.

طی سال های اخیر تصمیمات غیر کارشناسی صورت گرفته در برگزاری جشنواره فیلم فجر باعث اعتراضات و انتقادات متعدد اهالی سینما و رسانه گردیده است. اعتراض به موضوعاتی همانند کوچک سازی جشنواره، جداسازی بخش های ملی و جهانی، تغییر مکان برگزاری جشنواره، جداسازی اهالی رسانه و سینما و … که هیچگاه نیز پاسخی در خور از سوی مدیران سینمایی در بر نداشته است.
سینماپرس بنا به رسالت حرفه ای خود و برای انعکاس انتقاد و اعتراض اهالی رسانه نسبت به برخی تصمیمات غیرکارشناسی و خلق الساعه دست اندرکاران جشنواره فیلم فجر که طی سال های اخیر این جشنواره را به سمت کوچک سازی، خنثی سازی، یخ زدگی و بی اهمیت شدن سوق داده است طی یک گزارش که در ۲ بخش مجزا منتشر می شود با برخی از چهره های حوزه نقد و رسانه در خصوص این مسائل گفتگوهایی انجام داده و یا یادداشت هایی اختصاصی را از آن ها دریافت نموده است که در این گزارش و گزاش آتی منتشر خواهد شد.

در بخش اول این گزارش ۱۸ تن از اهالی رسانه و منتقدان سینمای کشور آقایان و خانم ها: جبار آذین (منتقد و مدرس سینما)، مهدی احمدی (مدیرمسئول و سردبیر روزنامه هنرمند)، زهرا چخماقی (خبرنگار صدا و سیما)، یاسمن خلیلی فرد (عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)، فریده ذاکری (عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)، صبا شادور (عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)، سارا طالبی زاده (دبیر فرهنگی روزنامه حمایت)، محمدصادق عابدینی (خبرنگار روزنامه جوان)، افشین علیار (خبرنگار و منتقد روزنامه هنرمند)، حمید غفاریان (سردبیر سایت ۳۰نما ایران)، محسن فاضلی (عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)، آرش فهیم (دبیر فرهنگی روزنامه کیهان)، عباس کریمی (عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)، حسین گیتی (عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)،  لاله محمودی شرق (عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)، احمدرضا معراجی (خبرنگار سایت فیلم نت نیوز)، اشکان منصوری (خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان) و علی ناصری (خبرنگار خبرگزاری برنا) اعتراض و انتقاد خود را نسبت به مسئولان و دست اندرکاران جشنواره فیلم فجر ابراز داشتند و خواستار آن شدند که مسئولان و دست اندرکاران جشنواره اشتباهات خود را تکرار نکرده و صدای انتقاد اهالی رسانه و منتقدان سینما که کارشناسان و صاحب نظران اصلی هنرهفتم محسوب می شوند را بشنوند و مجدداً جشنواره های ملی و جهانی فیلم فجر را با یکدیگر ادغام کرده و از یخ زدگی، کمرنگ شدن و خنثی سازی جشنواره فیلم فجر پرهیز کنند؛ لازم به ذکر است انتشار مصاحبه ها و یادداشت های اهالی رسانه و منتقدان بر اساس حروف الفبا صورت گرفته است. سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۷

جشنواره فیلم فجر از منظر اهالی رسانه و منتقدان- بخش دوم

جمعی از اهالی رسانه و منتقدان در آستانه برگزاری سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با انتقاد از شیوه مدیریتی مدیران سینمای کشور و سیاست گذاران جشنواره فیلم فجر طی سال های اخیر بیان کردند: مصادیق انقلابی سال ها است در کشور کمرنگ شده و جشنواره نیز به عنوان یکی از مصادیق بارز انقلاب در حوزه فرهنگ دچار رخوت شده است. در بخش دوم این گزارش ۱۰ تن از کارشناسان فرهنگی، اهالی رسانه و منتقدان مطرح سینمای کشور آقایان و خانم ها: مریم پوریامین (کارشناس فرهنگی، عضو موسس انجمن روزنامه نگاران مسلمان و عضو پیشین شورای سیاست گذاری شبکه نمایش خانگی)، حسین تبریزی (خبرنگار حوزه فرهنگی اداره کل اخبار رادیو)، علیرضا سربخش (مدیر مسئول ماهنامه «سینما رسانه»، عضو هیأت منصفه مطبوعات و عضو انجمن روزنامه نگاران مسلمان)، محسن شهمیرزادی (خبرنگار روزنامه وطن امروز)، سحر قناعتی (خبرنگار صدا و سیما)، محمدرضا محقق (عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران)، حمید محمدی (سردبیر فرهنگی خبرگزاری فارس)، مصطفی محمودی (منتقد سینما، مدرس دانشگاه و سردبیر برنامه های فرهنگی رادیو)، سعید مستغاثی (رئیس پیشین انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران) و انسیه نجفی (عضو علی البدل شورای مرکزی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران) اعتراض و انتقاد شدید خود را نسبت به مسئولان و دست اندرکاران جشنواره فیلم فجر ابراز داشتند. این دسته از کارشناسان سینما و اهالی رسانه با تأکید بر اینکه سینمای امروز در تاریکی مطلق به سر می برد خواهان حضور فیلم هایی مرتبط با انقلاب اسلامی در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر شدند؛ لازم به ذکر است انتشار مصاحبه ها و یادداشت های اهالی رسانه و منتقدان بر اساس حروف الفبا صورت گرفته است. دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷

علاوه بر این ۳ تن از فعالان رسانه ای و منتقدان سینما در خصوص وضعیت انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران نظرات شان را در رابطه با مسائل واقعی صنفی بیان کردند. آن ها با تأکید بر اینکه اتحادیه صنفی تشکیل شده از افرادی خوشنام از هر صنف و یا گاهاً چند صنف مرتبط دارای یک اتحادیه بوده و افرادی منتخب از آن صنف‌ها از حقوق صنفی آن رسته مشاغل حمایت می‌کند اظهار داشتند: اتفاقی که در تشکیلات زیرمجموعه صنفی خانه سینما کمتر شاهد آن هستیم و متأسفانه اغلب صنوف و تشکیلات به جای رسیدگی به وضعیت بحرانی و معیشتی و بیکاری اعضای شان تنها به فکر خودشان و نزدیکان شان هستند. جبار آذین، سعید مستغاثی و آرش فهیم از منتقدانی بودند که با ما سخن گفتند. دوشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۷

*****************

علاوه بر مصاحبه های انجام شده با هنرمندان مطرح سینما در پاییز ۹۷ سینماپرس با انتشار یادداشت و مقالات متعدد نیز سعی در آگاهی بخشی به مخاطبانش نسبت به وضعیت بغرنج سینمای کشور داشت. از جمله این مقالات و یادداشت ها می توان به موارد زیر اشاره کرد.

در پی عدم اعلام نام دبیر جشنواره فیلم فجر تا پایان تابستان سینماپرس با انتشار یادداشتی تحت عنوان «آیا حیدریان توان انتخاب دبیر جشنواره فیلم فجر را در چهلمین سال پیروزی انقلاب ندارد؟ / وقتی پازل خنثی و کمرنگ سازی جشنواره تکمیل می شود!» نوشت: جشنواره فیلم فجر بدون شک یکی از مهمترین و قدیمی‌ترین رویدادهای فرهنگی و هنری کشور پس از انقلاب اسلامی و بسیار دارای اهمیت است اما متأسفانه طی سال های اخیر به خصوص از زمان روی کار آمدن حجت الله ایوبی به عنوان رئیس سازمان سینمایی این رویداد مهم فرهنگی و سینمایی همواره با مشکلات و معضلات جدی روبرو شده به نحوی که در سی و ششمین دوره این جشنواره که سال گذشته برگزار شد شاهد یخ زدگی، کوچک شدن و بی رونقی این رویداد بودیم و اینک در حالی که وارد فصل پاییز شده ایم علیرغم وعده های مکرر رئیس سازمان سینمایی همچنان معرفی دبیر مهمترین رویداد سینمای کشور در بلاتکلیفی به سر می برد! یکشنبه ۱ مهر ۱۳۹۷

همزمان با اعلام نام ابراهیم داروغه زاده به عنوان دبیر سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر سینماپرس یادداشتی با عنوان «ابراهیم داروغه زاده دبیر جشنواره فیلم فجر ماند/ وقتی سازمان سینمایی مدیر ندارد!» منتشر کرد.

در بخشی از این یادداشت آمده بود: علیرغم انکارهای متعدد ابراهیم داروغه زاده مبنی بر عدم پذیرفتن دبیری سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر و بیش از ۶ ماه معطلی برای اعلام نام دبیر این دوره از جشنواره توسط محمدمهدی حیدریان باز هم داروغه زاده دبیر جشنواره فیلم فجر شد!؛ حال این پرسش به وجود می آید که این همه هیاهو و معطلی برای چه چیزی بوده است و مسئولان سازمان سینمایی چرا تا این حد وقت کشی کردند!؟ سه‌شنبه ۳ مهر ۱۳۹۷

اما در پی بستری شدن داریوش اسدزاده بازیگر پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر کشور در بیمارستان ایرانمهر تهران و بی توجهی مدیران سینمایی، اهالی رسانه و هنرمندان به این مسأله سینماپرس طی یادداشتی با عنوان «روزهای تنهایی یک بازیگر در یکی از بیمارستان های تهران/ وقتی مسئولان خانه سینما و سازمان سینمایی پیشکسوتان را زینت المجالس می خواهند!» به این مسأله واکنش نشان داد.

در بخشی از این یادداشت آمده بود: اتاق ۳۰۷ یکی از بیمارستان های شمال تهران جایگاهی برای تنهایی های مردی شده که سالها در عرصه فرهنگ و هنر فعال بوده است؛ مردی که امروز هیچ یک از مسئولان سینمایی و خانه سینما حتی یادی از وی نمی کنند.

سوأل اینجا است که متولیان خانه سینما به عنوان تنها نهاد به اصطلاح صنفی سینماگران، مسئولان و مدیران سازمان سینمایی، مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کجا هستند و چرا یادی از اسدزاده نمی کنند؟ همکاران وی کجا هستند؟ کجا هستند بازیگران جوانی که اگر امثال اسدزاده ها نبودند و جاده های فرهنگی و هنری کشور را هموار نمی کردند شاید امروز هیچ نام و نشانی از آن ها وجود نداشت؟ سه‌شنبه ۶ آذر ۱۳۹۷

در پی گسترده تر شدن ابعاد آنچه توسط کارشناسان، منتقدان و فعالان سینما ابتذال در سینمای ایران نامیده می شود برآن شدیم تا از اقشار مختلف مردم درباره انتظارات شان از سینما، سینماگران و مدیران و مسئولان فرهنگی و سینمایی سوأل کنیم و نظر آن ها را در زمینه ابتذال در سینما جویا شویم. این مطلب تحت عنوان «گزارش سینماپرس از انتظار شهروندان در قبال سینماگران و مدیران/ تقلید، کلیشه و حضور یکی دو بازیگر خاص و شوخی های جنسی در برخی فیلم ها شایسته سینمای ایران نیست» منتشر شد. چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۹۷

سیدرضا منتظری منتقد سینما و دبیر تحریریه خبرگزاری سینماپرس یادداشتی با این عنوان نوشت: «انتقاد به جایگزینی روابط و مناسبات به جای ضوابط و به کارگیری مجریانی کم‌سواد و ظاهرگرا/ به حرمت ها و فرهنگ سازی در رسانه ملی توجه شود!»در بخشی از این یادداشت آمده بود: انتقادها از رسانه ملی مدت های طولانی است که از زبان مردم، کارشناسان و منتقدان شنیده می شود؛ از انتقاد نسبت به سیاست های صدا و سیما در قبال موسیقی های ایرانی گرفته تا انتقاد از تولیدات نمایشی و سریال های ضعیف و سطحی؛ برخی در این میان از عدم انتقال سبک زندگی اسلامی ایرانی در برنامه های تلویزیونی و حتی تبلیغات آن گلایه مندند و برخی دیگر از برخوردهای سلیقه ای و سانسورهای عجیب در پخش مسابقات ورزشی! خلاصه هرچه که هست انتقاد است و انتقاد! به نحوی که بسیاری از آمارهای غیررسمی نشان از آن دارد که مخاطبان رسانه ملی طی سال های اخیر ریزش کرده اند!

اما هرچه که هست اخیراً یکی از برنامه های رسانه ملی با عنوان «من و شما» که با اجرای یکی از مجریان کارنابلد این رسانه پخش می شود سر و صدای بسیاری ایجاد کرد به نحوی که طبق دستور مدیران رسانه ملی آرش ظلی پور مجری این برنامه تا اطلاع ثانوی از حضور و اجرا در برنامه‌ «من وشما» منع شد.  

این اتفاق در حالی رخ داده که بسیاری از کاربران شبکه های مجازی و بسیاری از منتقدان مطرح سینما خواستار تعلیق دائمی اشخاصی مانند ظلی پور در تلویزیون هستند؛ این افراد با بیان اینکه اگر مسعود فراستی منتقدی خوب و موثر نیست چرا به عنوان یک منتقد به برنامه ای دعوت می شود و اگر منتقد خوبی است چرا مجری برنامه به خودش اجازه می دهد با برخی اشارات خاله زنک مآبانه و قطع مرتب و بیادبانه حرف های منتقد دعوت شده از سوی همان برنامه باعث بی احترامی به برنامه خود و مردمی که ممکن است خواستار شنیدن آن حرف ها باشند بشود؟

سوأل اینجا است که رسانه ملی تا چه زمانی می خواهد با حضور کارنابلدان آزمون و خطا کند و روز به روز از ارزش و اعتبار خود بیشتر و بیشتر بکاهد؟ چرا یک مجری که نه لحن مناسبی دارد نه پرسش های کاربردی و نه حتی بلد است زبان بدن را درست به کار بگیرد و به نوعی مروج یک لمپنیسم آشکار است برای اجرای برنامه ای در رسانه ملی به کار گرفته می شود؟

اما  در پی مشکلات به وجود آمده در یکی از برنامه های تلویزیونی تعدادی از کارشناسان و منتقدان با انتقاد از مدیران سازمان صدا و سیما تأکید کردند: جایگزینی روابط و مناسبات به جای ضوابط باعث حضور مجریانی کم‌سواد و ظاهرگرا در رسانه ملی شده و این افراد باعث شده اند حرمت ها و فرهنگ سازی در رسانه ملی به طور کلی از بین برود و نوعی لمپنیسم در جامعه اشاعه و ترویج شود. در همین راستا نظر ۳ تن از منتقدان مطرح سینما و تلویزیون و کارشناسان رسانه آقایان: محمدتقی فهیم و جبار آذین و خانم: سارا طالبی زاده را جویا شدیم. یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷

*****************

جدا از سوژه ها و یادداشت ها، سینماپرس طی فصل پاییز گذشته تک گفتگوهای مهمی با برخی اهالی سینما داشت که مهمترین آن ها برای یادآوری مخاطبان گرامی در ذیل بازنشر شده است.

داود توحیدپرست کارگردان سینمای کشور که چندی است با مسئولات بنیاد سینمایی فارابی به شدت درگیر است و مدعی است که مسئولان این بنیاد حق وی را خورده اند طی گفتگویی با تیتر «بنیاد سینمایی فارابی را با دروغ و دغل و فریب و رانت خواری بنا کرده اند/ آقایی که به واسطه «ژن برتر» مدیر سینمایی شدی دست از سر ما بردار!» گفت: بنیاد سینمایی فارابی را با دروغ و دغل و فریب و رانت خواری بنا کرده اند و متأسفانه در این بنیاد خبری از عدالت خواهی نیست؛ نگاه انسانی مدیران دولت دهم کجا و نگاه غیر انسانی و ما قبل قرون وسطایی مدیران فعلی کجا!؟ من می خواهم به آقایی که به واسطه «ژن برتر» و زدو بندهای آنچنانی مدیر سینمایی شده بگویم که دست از سر ما بردار! سه‌شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۷

سیدجواد هاشمی بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون که مدتی است جدیدترین اثر سینمایی اش با عنوان «پیشونی سفید ۲» در مقام کارگردان روی پرده رفته است با انتقاد از شرایط اکران فیلمش طی گفتگویی با تیتر «سینمای کودک مهجور است و سال ها است که منکوب شده است/ بچه ها رغبتی برای تماشای فیلم های «درباره کودک» ندارند/ مرتباً از این پس فیلم کودک می سازم» اظهار داشت: بحث اکران همواره بحث داغی در سینمای ایران است؛ متأسفانه ما در سینما همواره با محدودیت ها و مشکلات زیادی روبرو هستیم که بخشی از این اتفاقات به لابی های خاص و بخش دیگر به شرایط خاص کشور ما برمی گردد. من دوست داشتم فیلمم در عید نوروز یا ایام تابستان اکران شود و اگر اینطور می شد آمار فروش فیلم من ۲ برابر می شد اما اینک در زمانی فیلم من روی پرده رفته که به دلیل ایام خاص عزاداری در بسیاری از روزها ما حتی اجازه اکران نداریم. دوشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۷

حمید بهمنی کارگردان سینما که مدتی است جدیدترین اثر سینمایی اش با عنوان «گام های شیدایی» روی پرده رفته است با انتقاد از شرایط اکران فیلمش طی گفتگویی با تیتر «جریان «برجام» مانع از اکران «گام های شیدایی» می شد/ سینمای ایران که زمانی لقب پاک ترین سینمای دنیا را داشت امروز چطور می تواند سربلند باشد؟» گفت: جریان «برجام» مانع از اکران «گام های شیدایی» شد چرا که برخی افراد فکر می کردند آمریکا دست از خصومت با ملت ایران بر می دارد و روابط صمیمانه ای میان ایران و آمریکا شکل می گیرد! دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷

زحل رضوی نویسنده، کارگردان و تهیه کننده حوزه انیمیشن که به تازگی انیمیشن سینمایی «امین و اکوان» به کارگردانی وی روی پرده سینماها رفته است با انتقاد از شرایط فعلی سینمای انیمیشن در کشور در گفتگویی با تیتر «نه دولت از انیمیشن حمایت می کند نه پخش کننده‌ها! / مشکلات شدید اقتصادی در کشور باعث شده تا حوزه فرهنگ و هنر بیش از همیشه مهجور واقع شود» اظهار داشت: تأسفانه نه دولت از انیمیشن حمایت می کند نه پخش کننده ها!؛ قطعاً زمانی که حمایت در کار نباشد هر اثری با سختی ها و مشکلات زیادی روبرو می گردد و افسوس که از انیمیشن کمتر حمایتی صورت نمی گیرد. سه‌شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷

منتظر بخش بعدی این گزارش، سینماپرس در سالی که گذشت؛ بخش چهارم/زمستان ۹۷ باشید…

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سینماهای کشور ۱۲ فروردین تعطیل است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: همزمان با شهادت امام موسی کاظم (ع)، سینماهای سراسر کشور دوازدهم فروردین تعطیل است.

به گزارش سینماپرس، همزمان باشهادت امام موسی کاظم (ع)  و برگزاری مراسم عزاداری این حضرت،  غلامرضا فرجی کارگروه اکران فیلم‌های سینمایی از تعطیلی تمامی سینماهای کشور در روز دوازدهم فروردین تا ساعت ۱۷  خبر داد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

واکنش شاعران به نامگذاری سال۹۸ – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: برخی از شاعران در پی نامگذاری سال ۹۸ با عنوان «رونق تولید» از سوی مقام معظم رهبری سروده‌هایی با این مضمون را منتشر کرده‌اند.

به گزارش سینماپرس، برخی از شاعران در پی نامگذاری سال ۹۸ با عنوان رونق تولید از سوی مقام معظم رهبری سروده‌هایی با این مضمون را منتشر کرده‌اند.

* رضا خوش تراش پسندیده

هر چرخه‌ای از جهاد خواهد چرخید
بازارِ بد و کساد خواهد چرخید

امید به آینده شود کشورمان…
با رونق اقتصاد خواهد چرخید

* محمد مهدی عبداللهی

ای کاش که زینت بهارت باشیم
در شادی و غم همیشه یارت باشیم
با رونق تولید در این سال جدید
آرامش قلب بی قرارت باشیم

*
آرامش این بهار افزونتر شد
لبخند نسیم سهم نیلوفر شد
امروز چه حس دلپذیری داریم
عشق آمد و حال و روزمان بهتر شد

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

محدودیت‌های عروسک‌گردانی «جناب خان» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: عروسک‌گردان «جناب خان» معتقد است گروه خوب و حرفه‌ای «خندوانه» توانست این عروسک را تا این اندازه محبوب کند.

به گزارش سینماپرس، «مهدی برقعی» عروسک‌گردان عروسک جناب خان در برنامه «خندوانه» در گفت‌وگو با فارس، درباره حضور ویژه جناب خان در نوروز و تغییراتی که این عروسک در این ایام دارد، گفت: همانطور که دیدید جناب خان در اغلب برنامه‌های نوروزی خندوانه حضور داشت و فقط در چند برنامه به خاطر محتوای آنها نبود.

وی با اشاره به موضوع‌هایی که برای حضور این عروسک در برنامه انتخاب می‌شود، ادامه داد: ما در اتاق فکری که قبل از ضبط هر برنامه داریم، سعی کردیم برای نوروز موضوع‌های خوبی انتخاب کنیم که مردم آنها را دوست داشته باشند.

این عروسک‌گردان با اشاره به رفتار و حرکت جدیدی که این عروسک برای این ایام دارد، گفت: برای هر فصل از این برنامه نوع و مدل حرکتی جناب خان را بر اساس متن در برخی فضاها تغییر می‌دهیم، اما خب محدودیت‌هایی هم در این زمینه داریم

وی با بیان این محدودیت‌ها نیز ادامه داد: جناب خان دو عروسک‌گردان دارد، من سر و بدن و حامد ذبیحی دست‌های جناب خان را بازی می‌دهد و به همین دلیل عروسک‌گردانی در این پوزیشن محدودمان می‌کند، اما با تمام این تفاسیر همیشه برای طراحی حرکت‌های جناب خان برنامه‌ریزی کرده و انجامش می‌دهیم.

برقعی ضمن بیان اینکه این عروسک در کارنامه کاریم جایگاه ویژه‌ای دارد، بیان داشت: واقعا باید بگویم یکی از پر خاطره‌ترین و بهترین دوران عروسکیم را در برنامه خندوانه و در کنار دوستانم می‌گذرانم. همکاری با گروه حرفه‌ای خندوانه برایم بسیار جالب و پرتجربه بود.

این عروسک‌گردان در ادامه نیز گفت: ما به واسطه حضور در کنار جناب خان با بسیاری از سلبریتی‌ها آشنا شده و در این ارتباط تجربه‌های فراوانی را بدست آوردیم. همچنین علاقه و اشتیاق سلبریتی‌ها به دیدن و حرف زدن با جناب خان برایم بسیار جذاب است تا جایی که برخی مهمان‌ها به محض دعوت به خندوانه می‌گویند اگر جناب خان نباشد ما نمی‌آییم!

وی با اشاره به دلیل ماندگاری و جذابیت این عروسک نیز گفت: دلیل‌های بسیار و متنوعی دارد که باید به تفصیل درباره آنها گفت. اما یکی از مهم‌ترین دلیل‌هایش وجود محمد بحرانی است که توانسته به ما آزادی عمل بدهد و با بداهه پردازی، درست و به جا استفاده کردن از جمله‌هایش بر اساس شناخت تماشاچی و بیننده این عروسک را جلو ببرد.

عروسک‌گردان عروسک «داداش گُلُم» در مجموعه کلاه قرمزی نیز در پایان نیز افزود: رامبد جوان و گروه خندوانه آزادی عمل زیادی در این برنامه به ما دادند و هر نوع ایمنی که لازم داشتیم را در اختیارمان قرار دادند. بارها برایمان پیش آمده بود که در سایر برنامه‌های عروسکی چنین امکاناتی را خواسته بودیم اما موافقت نکردند، اما در خندوانه برای گروه عروسک‌گردانی دکورسازی کردند تا ما دغدغه‌ای از این بابت نداشته باشیم. معتقدم یک گروه خوب و حرفه‌ای توانست این عروسک را تا این اندازه محبوب کند. از امیر سلطان احمدی گرفته تا هدیه هاشمی عروسک‌ساز و …

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

روایت زندگی «مهران رجبی» در مستند «آن سوی آبی ها» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: قسمت دهم از مجموعه مستند پرتره «رخ» با موضوع زندگی «مهران رجبی» روی آنتن شبکه مستند می‌رود.

به گزارش سینماپرس، قسمت دهم از مجموعه مستند پرتره «رخ» به تهیه‌کنندگی «سیدمازیار هاشمی» امروز با موضوع زندگی «مهران رجبی» روی آنتن شبکه مستند می‌رود.

بنا بر این گزارش، دهمین قسمت از این مجموعه که «آن سوی آبی ها» نام دارد، به نویسندگی و کارگردانی مهدی بوستان پرور ساخته شده و امروز -۹ فروردین ماه- ساعت ۱۵ پخش می‌شود. این قسمت به زندگی «مهران رجبی» هنرمند پیشکسوت می‌پردازد.

او در این مستند گفت: یادم هست سال ها پیش به من پانزده هزار تومان بن کالا دادند آن موقع پیکان داشتم هر چی با آن بن توانستم خریدم تا جایی که دیگر توی ماشینم جای نشستن نبود.

بنا بر این گزارش، این مجموعه در ١٧ قسمت ۶٠ دقیقه‌ای تهیه و تولید شده و به زندگی و آثار هنرمندانی همچون حسن فتحی، سیروس الوند، ثریا قاسمی، همایون اسعدیان، بیژن بیرنگ، امین تارخ، سیروس گرجستانی، حبیب دهقان نسب، شهره سلطانی، سعید نیکپور، سیاوش طهمورث، میکائیل شهرستانی، احمد نجفی، جمشید گرگین، رضا بنفشه‌خواه، قاسم زارع و مهران رجبی می‌پردازد.

کارگردانی این مجموعه آثار را سهیل سلیمی، بهزاد خداویسی، مهدی زنگنه، شهره سلطانی، بهروز پناهنده، سعید عباسی، روح اله مهرابی، مهدی بوستان پرور و سیاوش گرجستانی بر عهده داشته‌اند.

مجموعه مستند پرتره «رخ» در ایام نوروز هر روز ساعت ۱۵ به روی آنتن می‌رود و تکرار آن ساعت ۲۴ پخش خواهد شد.  

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

درآمدهای تبلیغاتی تلویزیون باید شفاف شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: بعضاً درآمدهایی که می‌شنویم برای تبلیغ یک کالا بدست می‌آید که متأسفانه برخی از این درآمدها ناشی از عدم تبلیغ مجموعه رقیب است که می‌تواند موسسه یا کالا باشد.

به گزارش سینماپرس، یکی از اتفاقات جالب توجه اجرای قانون بازنشستگان بود که به واسطه پیگیری احسان قاضی‌زاده هاشمی با جدیت دنبال شد؛ به تعبیر این نماینده مجلس قانون منع به کارگیری بازنشستگان بهترین قانون مجلس دهم است. او در این باره به خبرنگار خبرگزاری تسنیم،  گفت: عده زیادی ترک خدمت کردند برآورد ما ۶۰۰۰ نفر در قوای مختلف و ۲۰۰ نفر مقامات سیاسی اعم از استانداران، سفیران و معاون وزرا بوده است. البته عده‌ای هم کوچ کردند یا دور بزنند و فرار کنند که ۱۰۰۰ نفر هستند. خوشبختانه عده زیادی همکاری کردند تا فصل جدیدی از مدیریت روی کار بیایند و با تغییر چهره مدیریتی کشور مواجه شویم. البته که صداوسیما هم جزو نهادهایی بود در امتداد اجرای این قانون حرکت کرد و البته در سال ۹۸ ادامه خواهد داشت.

وی تأکید کرد: بسیاری می‌گفتند این قانون در نظام اجرایی کشور اخلال بوجود می‌آورد و دیدیم نزدیک به ۱۵ استاندار تغییر کرد و هیچ اخلالی بوجود نیامد. این قانون صرفاً به خاطر روی کارآمدن عده‌ای نیست بلکه به واسطه اجرای این قانون، باید کادرسازی صورت بگیرد. چرا که همین‌ نسل جدید هم به عنوان مدیر سرکار آمدند ماندگار نیستند و باید به فکر نسل‌های بعدی باشیم؛ برای آن روزها بیندیشیم.

عضو شورای نظارت بر صداوسیما با اشاره به پولشویی و عدم شفافیت مالی در عرصه فرهنگ و هنر، افزود: متأسفانه در یکی دو سال اخیر شنیدم در عرصه فرهنگ و هنر خصوصاً سینما، موسیقی و حتی کتاب ما شاهد یکسری سرمایه‌گذاری‌هایی برای سودهای بادآورده هستیم. به عبارتی از علاقه‌مندی مردم به عرصه فرهنگ و هنر در قالب برنامه‌سازی‌های مختلف به دنبال کسب و خلق پول هستند و طبعاً مفاهیم به شدت در آن‌ها تنزل پیدا کرده است. به عبارتی دیگر کپی‌کاری‌های دست چندم، سخیف و کارهای غیربومی، بومی‌سازی می‌شود. اعتقاد دارم حوزه نظارتی وزارت ارشاد بایستی فعال‌تر عمل کند و ما بتوانیم در قالب انجمن‌های صنفی تهیه‌کنندگان روی منابع مالی، ورودی و خروجی‌ها نظارت داشته باشیم و به یک شفافیت مالی در عرصه فرهنگ و هنر برسیم.

بیشتر بخوانید

نحوه نظارت بر صداوسیما تغییر می‌کند + جزئیات

اعضای قبلی شورای نظارت بر صداوسیما ابقا شدند

وی به با اشاره به لایحه اداره شدن صداوسیما و موضوع اسپانسرهای تلویزیونی، خاطرنشان کرد: این طرح اداره صداوسیما در کمیسیون فرهنگی مجلس تکمیل شده و البته این طرح واجد ایراداتی است که حتی در کمیسیون جمع‌بندی شده من با این طرح مخالفم و نقدهایی بر آن وجود ندارد. اما راجع به اسپانسرینگ من معتقدم این شفافیت مالی در درآمدهای سازمان صداوسیما هم بایستی وجود داشته باشد. درآمدهای در قراردادها و خارج از قراردادها و بعضاً درآمدهایی که می‌شنویم برای تبلیغ یک کالا بدست می‌آید که متأسفانه برخی از این درآمدها ناشی از عدم تبلیغ مجموعه رقیب است که می‌تواند موسسه یا کالا باشد. در این راستا نیازمند شفافیت تبلیغاتی مبتنی بر اخلاق تبلیغاتی در صداوسیما هستیم. ما در شورای نظارت بر صداوسیما گزارش‌هایی در حوزه تبلیغات بوده که این گزارش‌ها را از صداوسیما خواستیم حتماً منعکس بشود و باز هم پیگیریم. یعنی اگر از طرفی هم به صاحبان کالاها اعلام می‌کنیم در صورت اجحاف و تبعیضی در حوزه تبلیغات، می‌توانند طبق قانون به شورای نظارت بر صداوسیما مراجعه کنند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

بازیگرانی که پیش از سینما شغل‌های عجیب داشتند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: تعدادی از بازیگران شایسته هالیوودی پیش از بازیگری و شهرت در سینما شغل‌های عجیب و غریبی را تجربه کرده‌اند.

شاید یکی از عجیب‌ترین شغل‌های سابق بازیگران هالیوودی شغل گذشته کریستوفر واگن بازیگر شایسته فیلم «شکارچی گوزن» است. اون در ست ۱۶ شسالگی به عنوان یک شغل تابستانه به عنوان مربی شیر در یک سیرک کار می‌کرد. او در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود که نام آن شیر «شِبا» بوده است که بسیار از گذراندن وقت با اون بسیار خرسند بوده است.

بازیگرانی که پیش از سینما شغل‌های عجیب داشتند

جرج کلونی

او پیش از بازیگری در دوران مدرسه شانس خود را در بازی بیس بال امتحان کرد و بعد از ترک مدرسه نیز شغل‌های متفاوتی را مثل کفش فروشی و کار در مزرعه تجربه کرده است. کلونی همچنین به عنوان بازاریاب در شرکت بیمه نیز کار کرده است. کلونی راجع به اولین روز کاریش در شرکت بیمه خاطره‌ای تعریف کرد که در آن روز تنها یک بیمه فروخت و آن شخصی که از وی بیمه را دریافت کرده بود در همان روز مرده است!

بازیگرانی که پیش از سینما شغل‌های عجیب داشتند

ووپی گلدبرگ

او مدتی به عنوان کارگر ساختمانی کار کرده و در مورد آن گفته که به شدت به کارکردن و پول درآوردن نیاز داشته است. او همچنین در سردخانه‌ها به عنوان آماده کننده اجساد برای دفن کار کرده است.

او در ابتدا از این کار می‌ترسید، گلدبرگ در رابطه با این شغلش می‌گوید رییس او برای اینکه ترس گلدبرگ از اجساد نابود شود، یک بار در تابوت خوابید و به یکباره از آن بیرون پرید تا او را بترساند که دیگر از جسد نترسد، اگرچه فکر احمقانه‌ای بود، اما واقعا نتیجه داد!

بازیگرانی که پیش از سینما شغل‌های عجیب داشتند

جانی دپ

قبل از اینکه جانی دپ را به عنوان بزرگترین و جزو گرانترین بازیگران هالیوود بشناسیم، او به عنوان بازاریاب تلفنی کار می‌کرد و قلم خودکار می‌فروخت.

بازیگرانی که پیش از سینما شغل‌های عجیب داشتند

برد پیت

او نیز پیش از بازیگری برای جلب توجه مشتری در رستوران الپالو لوکو که در هالیوود قرار داشت، با لباس مرغ در اطرف این رستوران می‌چرخید و مردم را به حضور در این رستوران دعوت می‌کرد.

بازیگرانی که پیش از سینما شغل‌های عجیب داشتند

مگان فاکس

شغل قبلی مگان فاکس شبیه شغل گذشته برد پیت است، او نیز با پوشیدن لباس شبیه موز برای فروشگاه‌ها تبلیغات انجام می‌داد.

بازیگرانی که پیش از سینما شغل‌های عجیب داشتند

دنی دویتو

بازیگر و کمدین آمریکایی برنده گلدن گلوب، در گذشته به عنوان آرایشگر کار کرده و به اصلاح مو مشغول بوده است، اما نکته تعجب برانگیز اینجاست که او نیز گاهی در سردخانه کار کرده و موها اجساد را کوتاه کرده است!

بازیگرانی که پیش از سینما شغل‌های عجیب داشتند

هیو گرانت

گرانت، پیش از بازیگری در باشگاه فوتبال فولهام انگلیس کار کرده است، اما او دراین باشگاه پست مناسبی نداشت و به عنوان کارگر، تنها چمن‌های ورزشگاه این باشگاه را کوتاه کرده و خط کشی دور زمین را انجام داده است.

بازیگرانی که پیش از سینما شغل‌های عجیب داشتند

شان کانری

بعد از شغل‌های عجیب دنی دویتو وگلدبرگ در سرد خانه ها، شغل قبلی شان کانری بازیگر جیمزباند نیز با مرگ و میر در ارتباط بوده است. او به عنوان جلا دهنده تابوت مردگان کار کرده است، البته به کارهای دیگری مثل کار در ساختمان و حتی بادیگارد خصوصی نیز کار کرده است.

بازیگرانی که پیش از سینما شغل‌های عجیب داشتند

تام کروز

در ابتدا در یک هتل کار می‌کرد، اما بعد از آن تصمیم گرفت که یک کشیش شود، تام در یک خانواده کاتولیک و مذهبی بزرگ شد و قصد داشت کشیش شود، به همین دلیل در ۱۴ سالگی، حتی در یک سمینار فرانسیسکویی در سینسیناتی شرکت کرد که مربوط به علاقه‌مندان به شغل کشیشی بود شرکت کرد، اما در نهایت کروز، مغلوب جذابیت و معروفیت که هالیوود می‌توانست برای او به ارمغان بیاورد شد.

بازیگرانی که پیش از سینما شغل‌های عجیب داشتند

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

توضیحات محمدرضا گلزار درباره تقلب در مسابقه «برنده باش» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: محمد رضا گلزار درباره ادعای یکی از تماشاگران مبنی بر تقلب در «برنده باش» توضیحاتی ارائه داد.

به گزارش سینماپرس، پس پخش برنامه «برنده باش»  حواشی بسیاری پیرامون انتخاب شرکت کنندگان، جوایز آن‌ها و روند مسابقات ایجاد شد، حواشی که در ویژه نوروزی این برنامه، ادعای یکی از تماشاگران بود. این‌بار یکی از تماشاگران که در قسمت ۵۴ این برنامه حضور داشت، می‌گوید: «در این قسمت شرکت کننده نفر سوم که یک خانم بود که از مسابقه حذف می‌شود، اما وقتی برنامه پخش شد، این خانم تا مراحل بعدی پیش رفته و ۱۵ میلیون تومان برنده شده است.»

پس از این ادعا شرکت کننده سوم، قسمت ۵۴ مسابقه «برنده باش» با انتشار ویدیویی از خود توضیحاتی را درباره این حواشی بیان کرد: «در ابتدا حذف شدم، اما بعد از صحبت با عوامل، آن‌ها قبول کردند که سوال شبهه دارد و به مسابقه برگشتم.»

«در قسمت ۵۴ یک سوال شک بر انگیز باعث حذف این خانم شد، اما پس از پیگیری، او دوباره به مسابقه برگشت و از سوال ۵ شروع به پاسخ دادن کرد و پانزده میلیون تومان برنده شد.»؛ این بخشی از پاسخ عوامل برنامه «برنده باش» است که با انتشار ویدیویی از پشت صحنه آن قسمت به ادعای این تماشاگر پایان داد.

عوامل این برنامه نوشتند: با توجه به مسائل پیش آمده که در برنامه «برنده باش»  اتفاق افتاد و نظر به اینکه سوال شبه انگیزی مطرح شد و باعث باخت شرکت کننده مسابقه شد، که اشتباه را سریع تیم سازنده برنامه متوجه شدند و بعد از ضبط برنامه سریعا شرکت کننده را دوباره دعوت به ادامه مسابقه کردند و، چون تماشاچیان هر قسمت عوض می‌شوند با تماشاچیان جدید ضبط شد و این شرکت کننده موفق شد در حضور جمع به مبلغ ۱۵ میلیون تومان جایزه دسترسی پیدا کرد و اینکار باعث شد که حق کسی توی این  برنامه از بین نرود.»

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

آیت‌الله طالقانی با انحراف جبهه ملی و مجاهدین خلق از آنها جدا شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: کارگردان مستند «پدر طالقانی» معتقد است نقطه افتراق آیت الله طالقانی از جریان‌های مختلف کشور فقط اسلام بوده است.

«پدر طالقانی» روایتی متفاوت از یک شخصیت متفاوت است؛ کسی که بیش از ۴۰ سال با هر دو پهلوی مبارزه می‌کند. او همراه با بسیاری از جریان‌های آن روزگار، مسیری را شروع می‌کند که در نهایت به برچیده شدن پهلوی می‌انجامد.

در ادامه متن کامل گفتگو با محمدعلی محمد دوست کارگردان این مستند را می خوانید.

نام مستند را «پدر طالقانی» گذاشته‌اید. این نام دقیقا همان لقبی است که مجاهدین خلق به ایشان داده بود. دلیل این نامگذاری چه بوده است؟ ‌

نام این فیلم یعنی «پدر طالقانی»، بیش‌تر به شخصیت خود آقای طالقانی برمی‌گردد. جدای از دلیل این نام‌گذاری، باید به شخصیت آقای طالقانی اشاره کنم. به نظرم، در تاریخ کسی نیست که به اندازه ایشان سابقه مبارزاتی با هر دو پهلوی را داشته باشد. ایشان از جمله کسانی است که هم با رضا شاه و هم با محمدرضا مبارزه کرده است. مبارزه ایشان از سال ۱۳۱۸ آغاز شده و تا سال ۱۳۵۸، یعنی نزدیک به ۴۰ سال ادامه دارد که خود قابل توجه است. او عمده این سال‌ها را در زندان‌های رژیم پهلوی گذرانده و آن فضا را تجربه کرده است. نکته مهمی که در این‌جا وجود دارد این است که سابقه طولانی مبارزاتی ایشان باعث شد که با گروه‌های مختلفی در این مسیر همراه شود. البته این جمله به این معنی نیست که او یک حرکت مارپیچی داشته است و به انواع و اقسام گروه‌ها نزدیک می‌شده است بلکه گروه‌های مختلف به ایشان نزدیک می‌شدند و از او استفاده می‌کردند.

جالب است بدانید که قبل از آن ‌که گروه‌ها به سمت ایشان بیایند، ارتش پهلوی با او کار می‌کرده است. در دهه ۲۰ و در زمانی که موضوع جدایی آذربایجان رخ داد، با ارتشی خموده و بی‌حوصله‌ مواجه بودیم که اصلا قابلیت مبارزه با شورشی‌ها را نداشت. این ارتش نیاز به کسی نظیر طالقانی داشت و به همین دلیل او مامور شد که برود و ضمن تهییج ارتش، آنان را آماده مبارزه کند. حضور ایشان در کنار ارتش باعث شد که این غائله بزرگ ختم به خیر بشود. جالب است که بعدا وقتی از او سوال می‌شود که چرا با ارتش پهلوی همراه شدید؟ می‌گوید که در این‌جا بحث تمامیت ارضی کشور مطرح است و ربطی به شاه ندارد. این مملکت برای شاه نیست بلکه برای من و شما است و نباید اجازه داد که کسی به آن تعرض کند. حال از بد روزگار، کسی مانند محمدرضا سکان کشور را در دست گرفته است اما این موضوع دلیل نمی‌شود که ما اجازه دهیم که کشور قطعه قطعه شود.

بعد از ارتش، نوبت به جبهه ملی در ماجرای ملی شدن صنعت نفت می‌رسد. در همین‌جا هم می‌بینید که جبهه ملی به آقای طالقانی نزدیک می‌شود. در حقیقت در وسط مثلثی که در ملی شدن صنعت نفت قرار داشت (مصدق، کاشانی و فدائیان اسلام)، تنها یک شخص وجود دارد و آن هم آقای طالقانی است. او تلاش می‌کند تا اعضای این مثلث را به هم نزدیک کند. جبهه ملی، طالقانی را از خود می‌داند، فدائیان وقتی فرار می‌کنند و هیچ جایی برای پنهان شدن ندارد، تنها جایی که پیدا می‌کند، طالقانی است و … بنابراین می‌توان گفت که طالقانی برای جبهه ملی و فدائیان اسلام، کار پدرانه انجام می‌دهد. وقتی کمی جلوتر می‌رویم و با جبهه ملی دوم روبه‌رو می‌شویم، باز هم ردپای طالقانی را می‌بینیم. ایشان در این مقطع هم کار مبارزاتی خود را آغاز می‌کند در حالی که اعضای فدائیان و جبهه ملی اول، گم شده‌اند یا راه دیگری را در پیش گرفته‌اند. جالب است که وقتی آنان در سال۱۳۴۰ دوباره فضا را آماده می‌بینند، باز هم به گرد طالقانی می‌آیند و از او دعوت می‌کنند که به مجمع‌شان برود. البته ایشان تنها در یکی دو جلسه شرکت می‌کند و یک سخنرانی با موضوع بعثت پیامبر دارد. پس، با مرور این سیر می‌توان فهمید که سیر مبارزاتی ایشان در خط اسلام است و هیچ فرقی نکرده است.

وقتی آیت‌الله بروجردی فوت می‌کند، پیشنهادی از سوی تعدادی مطرح می‌شود و می‌گویند که ما باید به عنوان یک تشکل سیاسی، در مراسم ترحیم ایشان شرکت کنیم اما جبهه ملی می‌گوید که این موضوع ربطی به ما ندارد؛ یک آخوند فوت کرده است و ربطی به ما ندارد. در این‌جا است که آیت‌الله طالقانی واکنش نشان می‌دهد و می‌گوید که این چه حرفی است؟ اگر آقای بروجردی به شما ربطی ندارد پس من هم به شما ربطی ندارم. در همین مقطع، اعضای مذهبی جبهه ملی جدا می‌شوند و نهضت آزادی را شکل می‌دهند. در این‌جا باز هم می‌بینند که بدون طالقانی نمی‌توانند کار کنند و دوباره به سراغ ایشان می‌روند و خواهش می‌کنند که در کنارشان باشد. واکنش آقای طالقانی به این موضوع بسیار قابل توجه است. ایشان می‌گوید که جوانان‌تان را به من بسپارید تا آنان را تربیت کنم. در حقیقت او می‌داند که اگر این جوانان به درستی هدایت نشوند، ممکن است که مسیر نهضت آزادی منحرف شود. بعد از زندانی‌ شدن آقای طالقانی و پس از آزادی مجدد، باز هم مسیر مبارزه را پیش می‌گیرند در حالی که نهضت آزادی هم منحل شده است. ایشان در همین مقطع راجع به اسرائیل صحبت می‌کند و همین مساله باعث می‌شود که تبعید شود. گروه بعدی که به سراغ ایشان می‌رود، سازمان مجاهدین است. جوانان نهضت آزادی، تشکلی به نام «سازمان مجاهدین» را تشکیل می‌دهند و دوباره می‌گویند که ما به طالقانی نیاز داریم. آنان اعتقاد دارند که منبع و رهبر ایدئولوژیک، طالقانی است. البته باید اشاره کرد که این حسی است که آنان به آیت‌الله طالقانی دارند و ایشان، متقابلا چنین حسی به آنان ندارد. اعضای مجاهدین خلق، جزوات خود را با الهام از تفکرات آیت‌الله طالقانی آغاز می‌کنند اما زمانی که به نقطه تعارض با ایشان می‌رسند، دیگر جزوه‌ها را به او نشان نمی‌دهند. این جریان در تیم دوم اعضای مجاهدین هم ادامه دارد.

در ایستگاه پایانی، وقتی به انقلاب می‌رسیم، می‌بینیم که امام خمینی در کشور نیست و هیچ گروهی توانایی سازماندهی امور را ندارد. تنها کسی که باقی می‌ماند، طالقانی است. او وقتی که از زندان آزاد می‌شود، به صورت بسیار سیستماتیک، کمیته‌های مختلف را تشکیل می‌دهد و هر کدام وظیفه خاصی را برعهده می‌گیرند. در حقیقت، ایشان کار تشکیلاتی انجام می‌دهد و به کمک همین کار، انقلاب را هدایت می‌کند.

خط قرمز آیت‌الله طالقانی در همکاری با این گروه‌ها چیست؟ ‌

برای پاسخ به این سوال، یک مثال روان‌شناسی می‌زنم. در سیستم روان‌پزشکی یک مساله‌ای به نام «تشخیص افتراقی» وجود دارد. مثلا وقتی که شما عطسه می‌کنید می‌گویند که یا سرما خورده‌اید و یا حساسیت دارید اما این موضوع برای تشخیص بیماری، به تنهایی کافی نیست و برای این که دقیق تشخیص بدهید که چه بیماری دارید باید نشانه‌های افتراقی را پیدا کنید. این مساله در موضوع آقای طالقانی نیز کاربرد دارد. یعنی باید دید که ایشان تا چه زمانی عضو جبهه ملی است، تا کجا با نهضت آزادی همراه است، در چه مسائلی با فدائیان همراهی می‌کند.

باید گفت که آقای طالقانی تا زمانی با گروه‌ها همکاری و همراهی داشته است که از مسیر درست منحرف نشده‌اند. ایشان تا زمانی با سازمان مجاهدین همراه است که در خط اسلام قرار دارد و به محض این که مارکسیسم را انتخاب می‌کنند، آنان را پس می‌زند و فتوا می‌کند که پول دادن به آنان حرام است. هم‌چنین تا جایی با جبهه ملی همراه است که برای کشور کار می‌کنند و به محض این که می‌گویند بروجردی به ما ربطی ندارد، از آنان جدا می‌شود. بنابراین اگر همراهی آقای طالقانی با گروه‌های مختلف را بدون این وجه افتراقی در نظر بگیرید، کمی مشکل‌ساز می‌شود.

بعد از گذشت سال‌ها از فوت آیت‌الله طالقانی، ‌ تاکنون شخصیت ایشان به صورت دقیق معرفی نشده است؛ موافقید؟

دقت کنید که آقای طالقانی هیچ وقت، هیچ پست اجرایی نداشته است و همین مساله باعث شده است که ایشان هیچ‌گاه دیده نشود. ایشان بیش از آن‌که یک آدم اجرایی باشد، یک شخصیت تربیتی بوده است و اعتقاد دارد که تا زمانی که تربیت نیرو را به درستی انجام نداده است، نباید سراغ کار اجرایی برود. اگر دقت کنید می‌بینید که ایشان در طول زندگی خود به دنبال حاشیه نیست. شاید همین مساله باعث شده است که خیلی به چشم نیاید. نکته بعدی که باعث شده است، شخصیت ایشان خیلی معرفی نشود، عمر کوتاه ایشان پس از انقلاب است. او تنها چند ماه پس از انقلاب به رحمت خدا رفت. در حقیقت، این قدر اتفاقات ریز و درشت پس از انقلاب رخ داد که ایشان در دل آن گم شد.

نکته سوم که بسیار هم مهم است، این است که عده‌ای خواستند تا به صورت آگاهانه این آدم دیده نشود. این اتفاق شبیه به همان چیزی است که برای شریعتی رخ داد. ما نمی‌توانیم شخصیتی نظیر شریعتی و طالقانی را از تاریخ این کشور حذف کنیم. مثلا گفته می‌شود که چون شریعتی مخالف آیت‌الله مطهری بوده است و ما طرفدار مطهری هستیم، شریعتی باید نادیده گرفته شود. در صورتی که چنین نیست. حسین مهدیان می‌گوید که در جلسه‌ای با حضور آقای مطهری نشسته بودیم و یک روحانی جوان آمد و شروع به بد و بیراه گفتن به شریعتی کرد. آقای مطهری در واکنش به این صحبت‌های او بسیار ناراحت شد و فقط در گوش او کتک نزد. مطهری گفت که شما به چه حقی راجع به ایشان این‌گونه حرف می‌زنید؟ اگر آقای طالقانی با کسی اختلاف نظر دارد، یک موضوع اندیشه‌ای بین دو دانشمند است و ما کلاس اولی‌ها نباید در آن دخالت کنیم. این که گفته می‌شود، چون طالقانی با سازمان مجاهدین بوده است، بنابراین از ما نیست، بسیار غلط است. باید به دنبال اشتراکات با آقای طالقانی بگردیم. شهید بهشتی می‌گوید که اگر کسی به اندازه درصد کوچکی با من اشتراک داشته باشد، با او مشارکت می‌کنم.

یکی از دلایلی که آقای طالقانی در این سال‌ها دیده نشده است، این است که عده‌ای به صورت آگاهانه نخواستند که ایشان دیده شود. در همین پروژه، به سراغ یک گروه تلویزیونی رفتیم اما در جواب خواسته ما می‌گوید من دعو طالقانی ندارم؛ برو راجع به شهید باقری فیلم بساز. البته این شهیدان بر سر ما جا دارند اما اگر امثال آقای طالقانی نبود، امثال باقری و متوسلیان بیرون نمی‌آمد. دقت کنید که چه کسانی از مسجد هدایت بیرون آمدند. کسانی امثال رجایی بیرون آمدند که ما تا ابد به او می‌بالیم. باید این دو مساله را از هم تفکیک کرد. مکر دشمن است که می‌گوید به جای طالقانی، راجع به باقری فیلم بساز در حالی که می‌توان راجع به هر دو فیلم ساخت. هر کس جای خود است.

این مستند نزدیک به ۲ ساعت بود. با این حال، به نظر می‌رسد که هنوز اطلاعات زیادی وجود دارد که بیان نشده است و قابلیت تبدیل شدن به فیلم را دارد. آیا روند ساخت این مستند را ادامه می‌دهید؟

در ابتدا قرار بود که یک مجموعه ۱۳ قسمتی از این موضوع بسازیم. موضوع طالقانی بسیار گسترده است و اطلاعات زیادی پیرامون ایشان وجود دارد. باید بگویم که محدود کردن این اطلاعات به یک یا دو قسمت محال است. مگر آن که به صورت گذرا از ایشان عبور کنید و تنها چند داستان از ایشان روایت کنید. این طرح، در قالب یک مجموعه ۱۳ قسمتی به تلویزیون ارائه شد اما هیچ کس قبول نکرد. در آخر، سازمان اوج تصمیم گرفت که هزینه ساخت ۶ قسمت را تامین کند. جلو رفتیم و گفتند که ۶ قسمت زیاد است و ۲ قسمت باشد. ازشان پرسیدیم که توجیه‌تان چیست؟ شما که مشکل مالی ندارید؟ در پاسخ گفتند که اکنون مخاطبان به دنبال سریال‌های کوتاه هستند. دقت داشته باشید که ما راجع به برهه‌ای ۵۰ -۶۰ ساله از تاریخ ایران حرف می‌زنیم. پدر آقای طالقانی یکی از مشروطه‌خواهان مهم بوده است. بنابراین وقتی موضوع ایشان را آغاز می‌کنید باید دوران رضاخان، عصر مشروطه و … را بیان کنید. سپس به سراغ خود ایشان بروید و راجع به حوزه علمیه قم صحبت کنید، تشریح دهه ۲۰، پهلوی دوم، جریانات چپ و راست روشنفکری دینی و … همگی از جمله موضوعاتی است که حتما باید بیان شود.

بعد از آن که موضوع دو قسمتی بودن از سوی سازمان اوج مطرح شد، آقای قاسم تبریزی، مشاور پروژه به شدت مخالفت کرد. به ایشان گفتم که با پولی که سازمان اوج می‌دهد، مصاحبه‌های تمام قسمت‌ها را می‌گیریم و با کمک خداوند، ۵-۶ قسمت را می‌سازیم. ایشان با همین ترفند قبول کرد که بیاید. باید بگویم که تاکنون ۳ قسمت ۶۵ دقیقه‌ای ساخته شده است که برای پخش قرار شد ۵ قسمت ۴۰ دقیقه‌ای باشد. هنوز شبکه مورد نظر برای پخش این کار انتخاب نشده است اما از آن‌جا که شبکه افق در ساخت این مجموعه مشارکت داشته است، قطعا از افق پخش خواهد شد.

اصولا پیدا کردن اسناد و اطلاعات، در مستندهای تاریخی کار بسیار سخت و طاقت‌فرسایی است. چه روند پژوهشی را دنبال کردید و چه سختی‌هایی در این راه وجود داشت؟

در ابتدا که موضوع ساخت این فیلم مطرح شد، دیدیدم که یک نفر روی این موضوع کار کرده است و چند کتاب منتشر کرده است. با خود گفتیم که بهتر است ایشان را بیاوریم و از تحقیقات‌شان استفاده کنیم. ایشان قبول کرد تا همراه ما باشد. ۱۵ جلسه دو ساعته با ایشان صحبت کردیم و او هر آن‌چه که از طالقانی بلد بود، به ما انتقال داد. البته باید توجه داشت که پژوهش مجلد با پژوهش ساخت یک مستند فرق دارد. برای مثال، هدف از پژوهش مجلد، ارائه یک مقاله و منتشر کردن چند عکس است در حالی که در پژوهش یک فیلم، حتی باید نحوه لباس پوشیدن سوژه را هم بدانید چرا که قرار است بازسازی شود. بر همین اساس، متوجه شدم که که اطلاعات ایشان برای آغاز کار بسیار عالی است اما برای ساخت یک فیلم کم است. بنابراین به سراغ افراد مختلف رفتیم و تلاش کردیم تا آن پژوهش اولیه را تکمیل کنیم. البته افرادی هم بودند که قبول نکردند، جلوی دوربین بیایند. برای مثال، اعظم طالقانی گفت که اگر آقای شاه‌حسینی بیاید، من هم می‌آیم. آقای شاه‌حسینی قبول نکرد که بیاید و بنابراین خانم اعظم طالقانی را نیز از دست دادیم. با این حال، به غیر از از ۲-۳ نفر، همه افراد مرتبط دیگر جلوی دوربین آمدند و صحبت کردند؛ از هم‌درس‌های ایشان در حوزه تا مردم طالقان و بچه‌های جبهه ملی.

خاطرم هست که با رئیس جبهه ملی، پیش از آن که فوت کند، مصاحبه کردم که در این قسمت ۱۱۰ دقیقه‌ای فیلم آورده نشده است. از ایشان پرسیدم که آیا آقای طالقانی عضو جبهه ملی بود؟ با تاکید گفت که بله ایشان عضو جبهه ملی بود. در ادامه پرسیدم که آقای طالقانی تا کجا با جبهه ملی بود؟ در پاسخ گفت تا زمانی که بحث آقای خمینی به راه افتاد. بعد از آن دیگر طرفدار خمینی بود. بنابراین نمی‌توان گفت که طالقانی عضو جبهه ملی بوده است. او تنها با بعضی از تفکرات آن موافقت داشته است و زمانی که این اعتقادات با تفکرات امام خمینی تضاد داشت، طرفدار امام بود.

نیمی از کسانی که مصاحبه‌هایشان در فیلم است، ممنوع‌التصویر هستند؛ یا بچه‌های نهضت ملی هستند، یا بچه‌های جبهه ملی هستند و یا درگیر فتنه ۸۸ هستند. البته ما فیلتر این‌گونه قرار ندادیم. گفتیم که آقای طالقانی در برهه‌ای از تاریخ با این افراد بوده است و آنان می‌توانند مشاهدات خود از او بیان کنند. به ما ربطی ندارد که بگوییم او ممنوع‌التصویر هست یا نیست. نگاه ما به آنان به مانند یک کتاب و سند است. وقتی شما یک سندی به دست می‌آورید، نمی‌گویید که این سند برای ساواک است پس باید آن را کنار گذاشت. شما آن سند را می‌خوانید و می‌بینید که در داخل آن چه نوشته شده است.

آیا این مساله بر روی پخش تلویزیونی‌تان تاثیر نخواهد گذاشت؟

من تصمیم‌گیرنده نیستم اما ممکن است که تاثیراتی بر روی این موضوع داشته باشد. البته ما این فیلم را برای تلویزیون نساختیم. ممکن است شما بگویید که جاهایی از این فیلم کسل‌کننده است اما باید بگویم که این فیلم به عنوان یک منبع مطرح است و بعدا هر کس بخواهد راجع به طالقانی تحقیق کند، این فیلم به او کمک خواهد کرد. در حقیقت، یک منبع مطالعاتی برای کسانی که می‌خواهند روی این برهه از تاریخ کار کنند، ساخته‌ام و کاری به پخش آن ندارم. اگر می‌خواستیم که به ملاحظات پخش توجه کنیم، بسیاری از مباحث را اصلا نباید مطرح می‌کردیم.

امیدوارم که نهادهای مختلف توجه ویژه‌ای بر این موضوع داشته باشند. البته باید بگویم که سازمان اوج حمایت کرد اما بودجه‌ای که به این کار اختصاص داده شد، بسیار کم بود و بنابراین نتوانستیم خیلی از کارها را نجام بدهیم. برای مثال، نتوانستیم که برای آن موسیقی بسازیم. به نظرم از این مجموعه، یک نسخه بلند دیگر نیز می‌تواند تدوین شود تا در بخش هنر و تجربه و جشنواره‌های دیگر حضور یابد. امیدوارم مدیران فرهنگی به این فیلم توجه داشته باشند.

* تسنیم

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

شاعری که هیچ‌کس نفهمید چند ساله بود که به دنیا آمد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: سیدحسن حسینی را باید «شاعر مردمان اهل بهشت» خواند کسی که شاید بی‌راه نباشد اگر گفته شود خوب شناخته نشد و ناشناس ماند و به تعبیر خودش «روزی هم که مُرد هیچ‌کس نفهمید او چند ساله بود که به دنیا آمد!»

به گزارش سینما پرس، سیدحسن حسینی را باید «شاعر مردمان اهل بهشت» خواند کسی که شاید بی‌راه نباشد اگر گفته شود خوب شناخته نشد و ناشناس ماند. شاعری که ۱۵ سال از درگذشتش می‌گذرد و هنوز ناشناخته مانده است. انگار که او در عروجی خودخواسته در روزهای ابتدایی فروردین جان به جان‌آفرین تسلیم کرد تا کسی یادی از او نکند و بیشتر ناشناس بماند. روزهایی که روزنامه‌ها و رسانه‌ها نیز در حالت تعطیلی هستند و یاد او نیز در این تعطیلی فراموش می‌شود. 

این بخشی از واگویه‌ها و خاطرات مرحوم سیدحسن حسینی است:

«انواع و اقسام تهمت‌ها را در محیط‌های گوناگون شنیده‌ام:

توده‌ای است!

حزب‌اللهی است!

بی‌خط است!

اهل حق است!

علی اللهی است!

چپ‌گراست!

مرتجع است!

و افترا… انواع و اقسامش را شنیده‌ام. همیشه این شعر [طاهره] صفارزاده آرامم می‌بخشد:

و افترا مسیر کثیفی بود

که کوردلان

در آن به تفرج می‌رفتند!»

شاعر، استاد دانشگاه، منتقد ادبی و مترجم تنها عناوینی برای این چهره شعر پس از انقلاب است که بیش از همه انسانی وارسته بود. برای ساکنان کوچه ادبیات پس از انقلاب اسلامی «سید» و «قیصر» دو نام همواره با هم و جدانشدنی‌اند. چهره‌هایی که حسرت آنها تا همیشه بر دل همه خواهد ماند؛ چه آنهایی که وجودشان را درک کردند و چه آنهایی که فقط نام و رسم و اثرشان را لمس کرده‌اند. بسیاری «قیصر» را چهره جمالی شعر پس از انقلاب و «سید» را چهره جلالی آن می‌دانند و جوش و خروش‌های شاعرانه او را اینطور تعبیر می‌کنند.

چهره‌ای که مبارزه برای رهایی و آزادی را در روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دنبال می‌کرده و در مرور خاطراتش با آن مواجه می‌شویم: «از دیگر هم‌رشته‌ای‌ها عقبم. آن‌ها واحد تغذیه آزمایشگاهی را گذرانده‌اند و من مانده‌ام با موش‌هایی که باید روی آنها تاثیرات سوء تغذیه بررسی شود. من از دیگران عقب مانده‌ام چون در شانزده آذر ماه ۱۳۵۳ در تظاهرات شرکت داشته‌ام و یک ترم محرومیت از درس، ضمیمه پرونده تحصیلی من است… شانزده آذر ۱۳۵۳ دانشگاه مشهد و خوابگاه پسران بچه‌مسلمان‌های اهل نماز و روزه و ورزش و «چپی» ‌ها… در اعتصاب شریکند. برای اولین بار در عمرم شعار می‌دهم؛ بی‌اختیار و با صدایی که دورگه است و از هیجان و خجالت می‌لرزد: «برای شادی روح شهدای شانزده آذر صلوات!»بعضی‌ها صلوات می‌فرستند و بعضی دیگر رو بر می‌گردانند. دانشجوی کم‌حرفی که تازه سبیل گذاشته و از مدت‌ها پیش عینک می‌زند، دم می‌گیرد: «اتحاد، مبارزه، پیروزی!» از شعارش بوی مخالفت با صلوات را می‌شنوم، اما همه دم می‌گیریم. شعار با لب‌هایمان غریبی می‌کند. دل‌مان نمی‌آید شعار ندهیم اما به دل‌مان هم نمی‌چسبد.»

او شاعری از دیار صلوات بود. او همواره همین بود و دلش هم نمی‌خواست خلاف این عمل کند یا حتی ژست مخالف بگیرد. وقتی تک‌نگاری او از نماز را در روایت «سجده» می‌خوانیم متوجه نگاه عمیق او به نماز و اعمال آن می‌شویم. او حتی وقتی غرق در رندی زبان شعر حافظ است هم به این منزل نزدیک می‌شود و کلامش را به آستان فاتح بدر و خیبر می‌رساند، جایی که آخرین نقطه اتکای روح سید است: «از شحنه نجف مدد می‌طلبم تا صحنه روحم دگرگون شود. آفتابِ مروتی که اگر بر دنیا نمی‌تابید، دنیا با همه خورشیدهایش از ازل تا ابد یک روز نحسِ طولانی بیش نبود.» توصیفی که شاید بعد از او هم کسی نتوانسته از مولای متقیان داشته باشد که خودْ امیرکلام بود. اصلا به همین خاطر است که او وقتی در دفاع از حقوق معلمان قلم می‌زند، تازیانه کلمات را بر سر مسببان این وضع وارد می‌آورد تازیانه‌اش هم نوش است و به همین دلیل باشد که او را با برچسب‌هایی که خودش به آنها اشاره می‌کند(در ابتدای همین آمده)، قضاوت می‌کنند. «پیش‌تر گفته بودم معلمی یعنی نفاق به‌علاوه خرج زن و بچه! حالا خرج زن و بچه هم متنفی است و برای این قشر تحقیر شده تا مغز استخوان، نوعی نفاق ناگزیر و ظاهرالصلاح باقی مانده و دیگر هیچ! معلم باید به سیگارفروش میادین شهر و درآمد آبرومندانه‌اش حسرت بخورد و دلش تا فیلتر بسوزد…»، «همه‌چیز در این دیار، بالا می‌رود و گران می‌شود، الا نرخ تعلیم و بهای معلم! صنف تا سرحدِ خواری صبورَ معلم، برای سیاستگذاران مملکتی، که در آن فرهنگ و علم به پشیزی نمی‌ارزد، مانند اره است! این است که حیران مانده‌اند و نمی‌دانند چگونه اعلام کنند که بابا ما اصلا محصل و دانشجو و معلم نمی‌خواهیم!» او در حالی که اینچنین با تیغ واژگان که دستانش به شدت با آنها آشنا است، علیه وضع موجود زمانه خویش می‌شورد اما در متنی که با عنوان «دست‌ها» از او برجای مانده، بر این باور است «بیا در روزگاری که دست‌ها لجن‌مالی دست‌های دیگر را بیشتر دوست دارند، با هم باشیم و مومنانه یکدیگر را بشوییم.» به همین خاطر است که سید را نباید در یک متن خلاصه کرد و بهتر است از زوایای مختلف به تماشای او نشست تا اگر او را تیغ به دست می‌بینیم آن را نیز در ادامه سجده‌ها و توجهش به شاه نجف ببینیم. به عبارتی تیغ کشیدن او نیز علوی است و ریشه در سیادت او دارد.

اما سید هم از اتهامات و افتراها بی‌نصیب نبود و در ابتدای همین متن دیدیم که او نیز از برچسب‌هایی که طی سالیان مختلف به او زدند گلایه داشته است. انگار این رسم است هرکه سر به آستان جریانی نسایید را برچسب‌باران کنیم و مرام او را در نظر نگیریم و فقط خط و خطوطش را آن هم بر اساس موهومات قضاوت کنیم. به همین خاطر است که پانزده سال پس از مرگ او نیز هنوز ناشناس مانده و گمان می‌کنم در آسمان مشهورتر از زمین باشد. نگاهش به «آزادی» را در «اقیانوس ناآرام» باید تماشا کرد و مقایسه‌ای که برای تفهیم حرفش می‌کند را که به شدت دلنشین و علمی است، باید آرام آرام سر کشید.

سید حسن حسینی شیفته زبان فارسی است و او آنقدر این زبان را دوست دارد که آن را زبان «مردمانِ اهلِ بهشت» می‌داند و به همین مناسبت بی‌راه نیست اگر بگوییم او «شاعر مردمان اهل بهشت» است. سید آرزو می‌کند: «آنچه بر شکوه مقدس این زبان، گهگاه خدشه‌ای وارد می‌کند، سخت شکنجه‌ام می‌دهد: سیاست! کاش همه سیاستمداران دنیا برای خودشان زبان خاصی اختراع می‌کردند و دروغ‌ها و دورنگی‌هایشان را به همان زبان خاص، این سوی و آن‌سوی می‌پراکندند! فارسی معصوم‌تر از آن است که این همه «دروغ» را بی‌دریغ برگرده ظریف و دل‌نشینش بار کنند!» او تاکید می‌کند: «به فارسی می‌اندیشم، به فارسی فریاد می‌زنم و حتی به فارسی سکوت می‌کنم. سکوت من سرشار از عباراتِ جنینی و هنوز زاده نشده فارسی است!»

هرقدر فکر می‌کنم می‌بینم که نمی‌توان تصویر درستی از سیدحسن حسینی نشان داد مگر اینکه بی‌عجله (که رسم رسانه عجله کردن و درنگ نکردن است) گوش به سخن سید شعر انقلاب بدهیم. او را باید با «سکانس کلمات» در «گنجشک و جبرئیل» به تماشا نشست و با «نوشداری طرح ژنریک» «حمام روح» گرفت تا بتوان دقیق‌تر این چهره جلالی شعر پس از انقلاب را درک کرد. باید جذب «براده‌ها» یش شد تا بتوان فهمیدش ولی انگار که خودش هم پیش از مرگش می‌دانسته که چنین نخواهد شد زیرا در یکی از قطعات «سکانس کلمات» می‌نویسد: «روزی هم که مُرد هیچ‌کس نفهمید او چند ساله بود که به دنیا آمد!»

روحش شاد و یادش جاودان!

* فارس

مشاهده خبر از سایت منبع