X

بایگانی اردیبهشت 22, 1398

دفتر سینمایی

رده‌بندی سنی فیلم‌ها سینمایی بر روی بلیت درج می‌شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: در جلسه امروز شورای صنفی نمایش مقرر شد رده‌بندی سنی فیلم‌ها مطابق پروانه نمایش، روی بلیت سینماها درج شود.

به گزارش سینماپرس، غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش در گفتگو با خبرنگاران درباره خروجی جلسه امروز ۲۲ اردیبهشت ماه شورا گفت: در جلسه امروز قرارداد اکران فیلم سینمایی «جانان» ساخته کامران قدکچیان به سرگروهی سینما ایران بعد از پایان نمایش فیلم سینمایی «ایکس لارج» به کارگردانی محسن توکلی و قرارداد فیلم سینمایی «نیوکاسل» ساخته حسن قصابیان بعد از «سامورایی در برلین» به کارگردانی مهدی نادری به سرگروهی باغ کتاب ثبت شد.

سخنگوی شورای صنفی همچنین نمایش اظهار کرد: از آنجایی که مالیات بر ارزش افزوده و بهای بلیت سینماها به صورت مشترک از مخاطب در گیشه و سایت سینماتیکت منظور می‌شد، حسب جلسه امروز که با نماینده سینماتیکت قرار شد بهای هر قطعه بلیت و مالیات بر ارزش افزوده به صورت تفکیک شده در سیستم درج و به مخاطب اطلاع داده شود.

وی در پایان گفت: در جلسه امروز همچنین مقرر شد درجه‌بندی سنی هر فیلم روی بلیت سینما همانطور که در پروانه نمایش درج شده، ثبت شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اخراج دین از برخی سریال‌های ماه رمضان – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مدیران صداوسیما باید یک بار هم که شده به این سؤال مهم پاسخ بگویند که چرا نویسنده‌هایی که به کار می‌گیرند و معمولاً هم سالی چند کار را به آن‌ها می‌سپارند، تمایلی به ساختن قهرمان و الگوهای دست‌یافتنی و مثبت برای جامعه ندارند.

به گزارش سینماپرس، سریال‌های تلویزیونی همچنان قهرمان و الگویی مناسب جامعه مسلمان ایران ارائه نمی‌دهند. همه آدم‌ها خاکستری‌اند و به اصطلاح کمتر می‌توانید در میان آن‌ها آدم حسابی پیدا کنید. آدم‌های خاکستری هم قرار نیست یک سیر رو به رشد داشته باشند و تبدیل به الگو شوند و صرفاً قرار است مردم از طریق داستان‌ها سرگرم شوند. درباره سرگرم کردن مردم که تبدیل به هدف شده است باید به تلویزیون تبریک گفت: چراکه در این زمینه تا حدودی موفق عمل می‌کند، اما اینکه از دل این مجموعه‌های تلویزیونی آن هم در ماه رمضان جامعه اخلاقی‌تر می‌شود یا نه، معنویت به درون خانه‌های مردم تزریق می‌شود یا نه، صفات و خصایل انسانی ترویج می‌شود یا نه حرف دیگری است. پاسخ این است که اصالت سرگرمی به مدیران رسانه ملی اجازه نمی‌دهد درباره مسائل دیگر نیز فکر کنند و افق‌های دیگر را نیز ببینند. نظرسنجی‌هایی که همواره از سوی معاونت سیما در مقاطع مختلفی، چون ماه رمضان و عید نوروز به عنوان گزارش‌هایی کلیشه‌ای منتشر می‌شود و صرفاً روی حجم مخاطبان تأکید دارد مؤید همین مسئله است. هدف صرفاً جذب تماشاگر است و همین جذب حداکثری مخاطب ظاهراً برای مدیران سیما حرف اول و آخر را می‌زند.

سنت غلبه نقاط منفی بر مثبت
واقعیت این است که تلویزیون دست کم برای سریال‌های مناسبتی خود یا دستورالعمل شفاف و کارآمدی ندارد یا از دستورالعمل ناقص و ناکارآمد تبعیت می‌کند. ماه رمضان به عنوان مهم‌ترین ایام برای مسلمانان اقتضائات خاص خود را می‌طلبد و باید به فراخور آن سمت و سوی سریال‌ها را سامان داد. رمضان ماه خداست و لازم است در این ماه مردم سریال‌هایی ببینند که فضایل انسانی و اخلاقی و دینی ترویج شود، اما کاری که برخی سریال‌های تلویزیون در این ماه مبارک انجام می‌دهند درست برخلاف این است. اصرار بر تمرکز روی نقاط منفی جامعه در مقابل بی‌توجهی به نقاط مثبت به یک سنت دیرینه در رسانه ملی تبدیل شده است. کلیه‌فروشی، نزاع‌های دائم خانوادگی میان پدر و فرزندان و فامیل آن هم به خاطر مسائل مالی، تأکید بر خشونت در روابط انسانی، آدم‌هایی که سر هر چیزی با یکدیگر جنگ و جدل دارند و تنش‌هایی که در آن‌ها خشونت لفظی غلبه دارد به نوعی اشتیاق وصف‌ناپذیر و بی‌پایان برخی نویسندگان مجموعه‌های تلویزیونی را نشان می‌دهد و عجیب این است که هر ساله دست‌کم یکی از این جنس آثار برای ماه مبارک رمضان در نظر گرفته می‌شود و در این بین ظاهراً کسی به آرامش درونی و ذهنی مورد نیاز روزه‌داران در این ماه توجهی نمی‌کند.

اخراج دین از برخی سریال‌ها
به عنوان مثال سال پیش سریالی به نام «رهایم نکن» از تلویزیون پخش شد که در آن مانند همان عادت مألوف و طریق معروف، عنصر پیش‌برنده سریال اختلاف‌های خانوادگی و فامیلی بود، تنها عنصری که در سریال ماه رمضانی یافت نمی‌شد دین بود. معمولاً هم وقتی درباره سانسور دین در سریال‌های تلویزیون انتقادی می‌شود فوری دهان منتقدان را با این ادعا که ظواهر دینداری سریال‌ها را شعاری می‌کند، می‌بندند ولی‌ای کاش دست‌کم باطن سریال‌ها فقط در ماه رمضان رواج‌دهنده فضایل دینی و اخلاقی بود. سال پیش سریال ماه رمضانی رهایم نکن انتقادهای زیادی را رقم زد. کاراکتر اصلی سریال یک آدم مذهبی بود که مثل بسیاری از کلیشه‌های تلویزیونی آدم خوبی نبود؛ کلیشه آدم مذهبی بداخلاق و شکست‌خورده که به بی‌فایده بودن دینداری ارجاع می‌دهد؛ شخصیتی با ظاهر و القاب مثبت و معتبر که فریب شیطان و هوای نفس خود را می‌خورد. سریال جامعه‌ای را نشان می‌داد که در آن همه به هم دروغ می‌گویند و از یکدیگر دزدی می‌کنند. این سریال به خاطر ضعف ساختاری و همچنین محتوای خشونت‌آمیزش، با انتقادات بسیاری مواجه شد. جمیله دارالشفایی یکی از نویسندگان تابلودار جریان شبه‌روشنفکری است که به سفارش صداوسیما در نگارش سریال مناسبتی ماه مبارک رمضان همکاری کرده بود؛ نویسنده‌ای که البته هیچ اثر قابل توجه و مهمی نیز در کارنامه خود نداشت و بیشتر به خاطر حواشی سیاسی شهرت داشت. سال پیش درباره این سریال نوشتیم: «حالا اگر نویسنده سریال رهایم نکن واقعاً دل پاکی داشت که منجر به اخلاق‌مداری بدون دین‌مداری‌اش می‌شد حرجی نبود، اما برخی توئیت‌های او نشان می‌دهد علی‌القاعده آدم خیلی اخلاق‌مداری هم نیست. اشاره به نوع ادبیات او در یکی از توئیت‌هایش عیار اخلاق‌مداری نویسنده سریال ماه رمضانی را نشان می‌دهد. «خب می‌بینم که باردارتون کردم! با توئیت‌هام درباره سریالم، در مجموع از قسمت‌های سه شب اخیر راضی بودم، فحش هم زیاد خوردم در این شونزده شب و پوستم کلفت شد، نقد هم زیاد بود که در سریال‌های بعدی حواسم هست.» واقعیت این است که از کوزه همان برون تراود که در اوست. محمدمهدی عسکرپور و مدیران سیما فکر می‌کنند از درون ذهن دین‌گریز خانم نویسنده می‌توان برای روزه‌داران ماه رمضان خوراک فرهنگی سالم تهیه کرد؟

گوش کسی بدهکار منتقدان نیست
اما ظاهراً گوش کسی در صداوسیما به این انتقادها بدهکار نیست، چون امسال نیز این سازمان سریالی دیگر و تقریباً با مضمون و سر و شکلی مشابه تولید کرده که در آن خشونت خانوادگی، بدبختی، چاقوکشی و لات بازی حرف اول را می‌زند. تا اینجای کار معلوم است که سعید نعمت‌الله نویسنده سریال «برادرجان» ساخته محمدرضا آهنج در دراماتیزه کردن داستانش تبحر دارد و همین باعث شده در سرگرم کردن مخاطب تا حدودی موفق عمل کند. در واقع سریال در تکنیک لنگ نمی‌زند، اما کاش این تکنیک در خدمت بیان نمایشی نکات مثبت جامعه قرار می‌گرفت یا دست‌کم نویسنده در کنار تأکید بر نکات منفی موازنه‌ای به سود خیر ایجاد می‌کرد. مشکل سریال‌های تلخ تلویزیونی این است که همواره در موازنه میان خیر و شر یا خوبی و بدی معمولاً شر غلبه دارد و نویسنده‌های صداوسیمای جمهوری اسلامی تمایل ویژه‌ای به برجسته کردن اشرار در آثارشان دارند و اگر خوش‌بین باشیم باید بگوییم که ارادت ایشان به منفی‌ها در جامعه بدون اینکه بدانند منجر به این می‌شود که بدی‌ها را آن هم در ماه رمضان ترویج دهند. مدیران صداوسیما باید یک بار هم که شده به این سؤال مهم و البته جدی پاسخ بگویند که چرا نویسنده‌هایی که به کار می‌گیرند و معمولاً هم سالی چند کار را به آن‌ها می‌سپارند، تمایلی به ساختن قهرمان و الگوهای دست‌یافتنی و مثبت برای جامعه ندارند. وقتی آن‌ها تعهدی نسبت به رواج فضایل اخلاقی و خوبی‌ها در جامعه احساس نمی‌کنند، پس بر چه اساس بخش عمده‌ای از مجموعه‌های تلویزیونی را می‌نویسند. این سؤال مهمی است.

*روزنامه جوان 

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اکران «گوشواره‌های ابریشمی» بعد از ماه مبارک رمضان – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مستند «گوشواره‌های ابریشمی» به کارگردانی نیما حسن بیگی که به کاوش و بررسی مسیر جاده دو هزار ساله ابریشم می‌پردازد، بعد از ماه مبارک رمضان رونمایی می‌شود.

به گزارش سینماپرس، نیما حسن‌بیگی درباره نحوه ساخت مستند «گوشواره‌های ابریشمی» به ایسنا گفت: در سال ۹۶ برای ساخت دو مستند؛ یک مستند درباره آئین قدیمی و نمایشی کشور چین و یک مستند هم درباره جاده ابریشم، راهی کشور چین شدیم و به مدت یک ماه در شرق چین اقامت داشتیم.

او افزود: اردیبهشت امسال ساخت مستندی که درباره جاده ابریشم بود، به اتمام رسید. در این مستند به بهانه بررسی بخش‌های مهم از مسیر جاده ابریشم، قسمتی از فصل مشترک‌های ایران و چین مانند ادیان، اساطیر، تاریخ باستان و … را نیز بررسی کردیم.

این مستندساز درباره موضوعی که در «گوشواره‌های ابریشمی» به آن پرداخته می‌شود، توضیح داد: مسیر جاده ابریشم به صورت یک راه زنجیره‌ای است اما یک خط اصلی از شرق چین به سمت فلات ایران دارد که به اروپا منتهی می‌شود. ما در این مستند از این خط اصلی نقاط مهم را مانند شرق چین (آغاز راه ابریشم) و دشت قزوین، منطقه باستانی بویین زهرا (مرکز جاده ابریشم) را بررسی کردیم و این دو نقطه را به عنوان دو نقطه مهم و دو گوشواره جاده ابریشم در نظر گرفتیم،  در عین حال بخش‌های دیگر آن را با عکس‌ها و تصاویر آرشیوی نمایش دادیم.

حسن‌بیگی در ادامه بیان کرد: بر همین اساس بخشی از فیلم‌برداری ما در شرق چین انجام شد و بخش دیگری هم در قزوین و منطقه بویین‌زهرا که مارکوپولو هم از آن‌ها یاد کرده و گفته می‌شود که این مناطق در مسیر دوهزار ساله جاده ابریشم قرار داشتند.

او در پایان درباره اکران مستند «گوشواره‌های ابریشمی» گفت: بعد از ماه مبارک رمضان از این مستند رونمایی می‌شود و بعد برای حضور در جشنواره‌های بین‌المللی و … به دست پخش کننده سپرده می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

حلقه مفقوده «مدیریت» در صداوسیما – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: میان تمام این حواشی، نقش مدیریت سازمان عریض و طویل صداوسیما چیست؟

به گزارش سینماپرس، رسانه ملی طی چند وقت اخیر هر روز با یک حاشیه روبرو بوده است. درواقع روزی را پشت سر نگذاشتیم مگر یک اتفاق جنجالی و حاشیه‌ای در دل یکی از برنامه‌های سیما بیرون نیاید. از حاشیه‌های ستاره مربع‌ها و اسپانسرهایی با پول مشکوک که بلای جان تلویزیون شده‌اند تا حواشی برخی شبکه‌های سیما که تمامی ندارد. در شبکه سه حواشی پیرامون حذف برنامه نود و مجری گری عادل فردوسی پور تا مسابقه برنده باش و حالا حذف بیانات آیت الله مکارم شیرازی از کنداکتور برنامه ماه رمضان؛ یا شبکه دوم سیما که با دعوت از یک زوج اینفلوئنسر، در فضای رسانه‌ای بر سر زبان‌ها افتاده و جنجال را به این شبکه آورده یا بسیاری از برنامه‌های دیگر سیما که از حاشیه دور نمانده‌اند.

شاید برای تک تک اتفاقاتی که این روزها در رسانه ملی رقم می‌خورد بتوان به طور مصداق یک توجیه یا دلیلی را عنوان کرد، اما در نگاه کلی سوالی که ذهن مخاطب تلویزیون را درگیر می‌کند این است که میان تمام این حواشی، نقش مدیریت سازمان عریض و طویل صداوسیما چیست و مدیران تلویزیون در حل این بحران‌ها در کجا قرار دارند؟ ما مبنا را بر این میگذاریم که در برنامه‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی یک تهیه کننده یا یک مجری قوی سعی در هزینه سازی برای رسانه ملی باشد، اما با فرض صحت، مگر تلویزیون بی حساب است که اگر هر مدیر رده میانی یا تهیه کننده‌ای فکر غلطی داشت به مرحله ظهور برساند و آبروی ارزشمند صداوسیما را به حراج بگذارد؟

بحران مدیریت در صداوسیما آنقدر جدی شده است که درآخرین نمونه معاون سیما طی بخشنامه‌ای دستوری می‌دهد مبنی بر ضابطه‌مند شدن حضور سلبریتی‌ها در قامت مجری و حضورشان در برنامه‌های سیما، اما مدیران یک شبکه بدون کوچکترین اعتنا به این بخشنامه تلاش خودشان را برای حضور یک سلبریتی بعنوان مجری افطار دنبال می‌کنند و حتی دست اندرکاران برنامه مشغول دکورسازی نیز می‌شوند تا با حضور یک خواننده مطرح پاپ، ویژه برنامه افطار ماه رمضان را روی آنتن ببرند! گرچه در لحظات آخر با دخالت مستقیم معاون سیما برنامه مذکور از جدول نمایش شبکه حذف شد و حالا آن شبکه نیز در ساعات نورانی قبل اذان مغرب مشغول بازپخش یک مسابقه فوتبالی است که هیچ سنخیتی با حال و هوای افطار ندارد؛ اما مگر می‌شود دستورات مدیران ارشد سازمان به همین راحتی نادیده گرفته شود و اسپانسرها حرف آخر را بزنند و با قلدری در برنامه سازی کار خودشان را دنبال کنند؟

یک نگاه به تمام این اتفاقات که دست از دامان تلویزیون بر نمیدارد نشان از این می‌دهد که عده‌ای خواسته یا ناخواسته سعی دارند تلویزیون را درگیر حاشیه‌های بی پایان کنند و هزینه‌هایی را بر سازمان تحمیل نمایند. بعنوان مثال پیرامون برخی برنامه‌ها این فرضیه مطرح است که برنامه سازان به جهت بهتر دیده شدن اثر سعی در ایجاد حاشیه برای برنامه‌شان می‌کنند تا در شبکه‌های اجتماعی اصطلاحا ترند شود و باعث دیده شدن برنامه شود! اما بهرحال فارغ از نیت تهیه کنندگان و برخی مدیران میانی، این حجم از بی برنامگی لزوم ورود جدی مدیران ارشد سازمان را می‌طلبد تا با مدیریتی واحد و قاطع این اوضاع را سرو سامان دهند و بالاخره حاشیه را از سر صداوسیما دور کنند.

این روزها صداوسیما بیشتر از حواشی نظیر حضور برخی سلبریتی ها، از ضعف مدیریت در رده‌های مختلف رنج می‌برد. گویی مدیریت صدا و سیما به یک مدیریت سمبلیک و تشریفاتی تبدیل گشته. ازاین روز لازم است رییس صدا و سیما و دیگر مدیران ارشد صداوسیما در رویکرد خود یک بازنگری جدی انجام دهند تا آرامش را به رسانه ملی برگردانند.

صداوسیما برای برون‌رفت از این بحران، لازم است با یک مدیریت قوی در نظام برنامه‌سازی و البته نحوه تأمین منابع مالی برنامه‌های خود تجدید نظر اساسی کند و به شفافیت در این زمینه روی آورد و از همه مهم‌تر در سیاست‌ها و رویکردهای کلان خود در نگاه به رویدادها بازنگری عمیق کند تا رسانه‌ای فراگیر برای مردم و مورد اعتماد آن‌ها بماند.

* جوان آنلاین

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«حضور غیاب» روی صحنه جشنواره کانادایی – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نمایش ایرانی «حضور غیاب» به کارگردانی رضا بصیرزاده به عنوان یکی از ۱۵ نمایش‌ اصلی پذیرفته شده در جشنواره تئاتر «فرینج وینزور» کانادا به روی صحنه می‌رود.

به گزارش سینماپرس، جشنواره تئاتر «فرینج وینزور» کانادا امسال از ۲۲ می در کانادا آغاز می‌شود و به مدت ۵ روز میزبان بیش از ۷۰ اجرای داخلی و بین‌المللی است.

این جشنواره که گفته می‌شود بزرگترین و معتبرترین جشنواره تئاتر کانادا است در این دوره علاوه بر اجراهایی از چند کشور دنیا، میزبان نمایشی از ایران به نام «حضور غیاب» به کارگردانی رضا بصیرزاده در بخش اصلی این جشنواره شرکت می‌کند.

نمایش «حضور غیاب» قصه دو عاشق را روایت می‌کند که بعد از مهاجرت یکی از آنها به کشوری دیگر، تصمیم می‌گیرند رابطه خود را با بازسازی جاهای خالی همدیگر پر کنند. مهاجرت، تنهایی انسان امروز و بحران هویت از موضوعاتی است که به گفته کارگردان نمایش در این اجرا مطرح می‌شوند.

رضا بصیرزاده که دانش آموخته تئاتر از دانشگاه سوره و آلبرتا کانادا است کارگردانی و طراحی آثاری چون «ویلی لومان»، «میز میز است»، «کلفت‌های ژان» و حضور در چند جشنواره تئاتر داخلی و بینالمللی را در کارنامه دارد.

از دیگر عوامل این پروژه میکس مدیا می‌توان به نویسنده: عرفان غفوری صنعتی، طراح صحنه و مشاور رسانه‌ای: باران بن یاسین، طراح حرکت: سبا نازی انجیله و طراح صدا: حسام زمانی اشاره کرد.

نمایش «حضور غیاب» که در چهار اجرا در روزهای مختلف برگزاری جشنواره به روی صحنه می‌رود به زودی اجراهای داخلی و بین المللی خود را نیز آغاز خواهد کرد.

جشنواره بین‌المللی تئاتر «فرینج وینزور» از تاریخ از ۲۲ تا ۲۶ می (اول تا پنجم خردادماه) در کانادا برگزار می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«عروس مردگان» ایده جاه‌طلبانه‌ای که موفقیت چندانی کسب نکرد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نمایش عروس مردگان با یک هزینه یک میلیاردی ساخته شده و روزهای معدودی نیز اجرا خواهد شد. این نمایش به گفته کارگردان اثر سرآغاز سلسله نمایش‌های ساخته شده بر اساس کارهای تیم برتون خواهد بود و قرار است که تیم به زودی سراغ آثاری چون سویینی تاد، ماهی بزرگ، ادوارد دست قیچی و آلیس در سرزمین عجایب هم بروند.

به گزارش سینماپرس، با به نمایش در آمدن تئاتر الیورتوییست در سال‌های گذشته پای نوع جدیدی از تئاتر به کشور ما باز شد؛ تئاترهای موزیکال عظیمی که با سرمایه نسبتا بالا تهیه می‌شوند و صحنه آرایی، چهره آرایی و طراحی لباس نسبتا پیچیده‌ای دارند. این نمایش‌ها با وجود گرانی نرخ بلیت‌هایشان، توانستند در بین مردم جا پیدا کنند و با اینکه در بزرگترین سالن‌های نمایش کشور برگزار می‌شوند ولی تقریبا تمامی صندلی‌ها فروخته شده و نمایش‌ها خیلی زود Sold Out می‌شوند. بعد از اجرای نمایش بینوایان در سال گذشته که بازخوردهای ضد و نقیضی از اهالی رسانه داشت، حالا نمایش عروس مردگان در سالن رویال تهران واقع در هتل اسپیناس پالاس روی صحنه رفته؛ نمایشی که به گفته عوامل آن بزرگترین نمایش فانتزی-موزیکال تاریخ کشور حساب می‌شود.

نمایش عروس مردگان

برخلاف نمایش بینوایان یا الیورتوییست، تیم مارکتینگ عروس مردگان کار خود را بسیار دیر شروع کرد و بیلبوردهای شهر تنها چند هفته مانده به اجرای نمایش خبر از ساخت و عرضه تئاتر عروس مردگان داد. البته اهالی فرهنگ و هنر از زمستان سال گذشته شایعات شنیدن ساخت این تئاتر را شنیده بودند و حتی احتمال خبر ساخت نمایشی مشابه به تهیه کنندگی نوید محمدزاده نیز به گوششان خورده است (که سرنوشت آن هنوز مشخص نیست ولی قرار بود که در سل ۹۸ نمایشی موسوم به عروس مرده به توسط مرتضی اسماعیل کاشی و به تهیه کنندگی نوید محمد زاده روی صحنه برود.)

نمایش عروس مردگان

نمایش عروس مردگان با بازیگری میلاد کی‌مرام، امیر جعفری، نیکی کریمی، نازنین بیاتی و شقایق دهقان و ده‌ها بازیگر دیگر روی صحنه رفته و چند روزی است که از اجرای آن می‌گذرد. بازهم برخلاف نمایش الیورتوییست و بینوایان (که خواه ناخواه با این اثر توسط ذهن مخاطب مقایسه می‌شوند) اجراهای محدودتری دارد و به نظر می‌رسد که تا آخر اردیبهشت ماه روی صحنه بماند. بلیت‌های این نمایش از ۷۰ تا ۲۰۰ هزارتومان بوده و جزو آثار گرانقیمت حوزه تئاتر محسوب می‌شود؛ اما آیا نمایش عروس مردگان ارزش این هزینه را دارد؟

همانطور که از اسم این اثر برمی‌آید، با نمایشی مواجه هستیم که قرار است همان داستان انیمیشن عروس مردگان، ساخته تیم برتون در سال ۲۰۰۵ را بار دیگر به تصویر بکشد. انیمیشن مذکور در زمان اکران خود به موفقیت‌های زیادی دست پیدا کرد و با اینکه دستش از جایزه مهمی چون اسکار بازماند و قافله را به انیمیشن والاس و گرومیت باخت، اما توانست جوایز سینمایی دیگری را درو کند. نمایش عروس مردگان داستان مردی به نام ویکتور بود که قصد ازدواج با دختری به نام ویکتوریا را داشت و اشتباهی در حین تمرین مراسم خواستگاری، از یک دختر در عالم مردگان خواستگاری کرد و آن دو به عقد یکدیگر در آمدند!

نمایش عروس مردگان

نمایش عروس مردگان نیز تا حد زیادی وفادار به انیمیشن بوده؛ از گریم و چهره‌پردازی بازیگران گرفته تا نوع طراحی لباس و صحنه همه و همه تا حدی زیادی کپی برابر اصل خود انیمیشن هستند. اگر انیمیشن عروس مردگان را دیده باشید احتمالا از قیافه‌های عجیب و غریب کاراکترهای آن (که به نوعی امضای تیم برتون در تمامی آثارش هستند) آگاه هستید و خوشبختانه باید اعتراف کرد که تیم نمایشی عروس مردگان توانسته از این حیث نمره ۲۰ را دریافت کند. کاراکترها دقیقا شبیه به شخصیت‌های انیمیشنی خود طراحی شدند و لباس‌ها و گریم‌هایشان با کاراکترهای اثر تیم برتون مو نمی‌زند. در بخش طراحی صحنه اما کم‌کاری‌های زیادی پیش آمده و با اینکه نمایش سعی می‌کند از چندین ترفند برای تغییرات صحنه استفاده کند اما این تغییرات طولانی بوده و حوصله بیننده را سر می‌برد، ضمن اینکه برخلاف طراحی لباس‌ها با دکور چندان قوی روبرو نیستیم.

نمایش عروس مردگان

جدا از مساله دیزاین (چه در چهره و چه در صحنه) با سه عنصر مهم دیگر این نمایش کار داریم، داستان، موسیقی و بازیگران. بگذارید یک به یک به طور خلاصه به این مباحث بپردازیم تا بدانیم با چه نمایشی طرف هستیم. از منظر داستان همانطور که گفته شد با نمایشنامه‌ای طرف هستیم که تا حد زیادی داستان انیمیشن را مو به مو پیاده می‌کند و تغییرات جزیی نیز در آن به وجو می‌آورد. انیمیشن عروس مردگان مدت زمانی تقریبا نود دقیقه‌ای دارد و این نمایش هم حدودا بین ۹۰ تا ۱۰۰ دقیقه است اما در کمال تعجب باید گفت که نمایشنامه بسیار سرسری بوده و نمی‌تواند داستان را منسجم پیش ببرد. نمایشنامه عروس مردگان در بسیاری از لحظات شتاب‌زده عمل می‌کند و از بس دیالوگ‌نویسی در آن کم صورت گرفته و بیشتر به آوازها پرداخته شده، داستان به قولی آبکی از آب در آمده و شبیه به نمایش‌های کمدی آخر شب شده است.

نمایش عروس مردگان

دلیل وجود این نقص در نمایشنامه همانا به بها دادن بیش از حد به برخی صحنه‌ها که عملا کارکردی در طول داستان ندارد برمی‌گردد (مانند صحنه دوم کافه مردگان) و البته تغییرات دکوراسیون صحنه‌ها که چیزی حدود یک ربع تا بیست دقیقه نمایش را از آن خود کرده است. جدا از این مساله باید گفت که نمایش عروس مردگان پتانسیل داشتن دیالوگ‌های بسیار بامزه‌ای دارد ولی متاسفانه به جز چند مورد انگشت شمار (که آن هم بیشتر توسط مهران احمدی ادا می‌شود) مخاطبین با خنده همراه نمی‌شوند. شاید کارگردان تصور کرده با بیش از حد خنده‌دار کردن نمایش خود، بیشتر و بیشتر به نمایش‌های کمدی آخر شب نزدیک می‌شود و سعی کرده که درجه کمدی را در کارش کمی تا قسمتی کاهش دهد اما باید گفت که این موضوع به ضرر نمایش تمام شده و عملا بسیاری از سوژه‌های خنده‌دار و دیالوگ‌هایی که می‌توانست ریتم و حال و هوای نمایش را صرفا از یک نمایش شاد به نمایش کمدی-شاد بدل کند، از دست رفته است.

نمایش عروس مردگان

نکته دیگر اینکه آغاز یک نمایش، آن هم چنین نمایش عظیمی که بینندگان آن وقت و هزینه بیشتری نسبت به بقیه نمایشها برای آن کرده‌اند، از مهم‌ترین فاکتورهاست که متاسفانه نمایشنامه در این بخش نیز باخت می‌دهد. آغاز نمایش عروس مردگان بسیار مایوس کننده بوده و برای اینکه نمایش به ریتم بیافتد و برای مخاطب جذاب شود، باید حداقل پانزده‌ دقیقه‌ای به آن فرصت داد. استفاده بیش از حد از کلمات انگلیسی نیز برای مخاطب مشخص نبود و اگر قرار بود که این اصطلاحات نمک کار باشند، باید گفت که این موضوع نیز با شکست مواجه شده است.

نمایش عروس مردگان

موسیقی عروس مردگان توسط گروه ایستگاه صورت گرفته و میلاد مهدوی سرپرستی آوازها را بر عهده دارد.هرچند سابقه چندانی از مهدوی در دست نیست اما می‌توان اذعان داشت که او و تیمش کارشان را خوب انجام داده‌اند و با اینکه نقص‌های جزیی در موسیقی‌ها و آوازها دیده می‌شود ولی می‌توان از آنها چشم پوشی کرد. آوازها در برخی صحنه‌ها قوی کار شده و در برخی موارد نقطه ضعف‌هایی بزرگی دارد که بیشتر از آنکه این مشکل به متن ترانه برگردد، به اجرای بازیگران مرتبط است؛ اجرایی که در ادامه مفصلا درباره آن صحبت خواهیم کرد. موسیقی نمایش خوشبختانه اصیل بوده و ربط چندانی به موسیقی انیمیشن تیم برتون ندارد.

نمایش عروس مردگان

بازیگران انیمیشن عروس مردگان اما برگ‌های برنده فروش بلیت آن هستند و بی‌شک اگر همین نمایش با نام‌ها و چهره‌های نه چندان معروف روی صحنه می‌رفت، شاهد این حجم از فروش بلیت و پر شدن سالن نبودیم. ستارگان نمایش همانطور که پیش‌تر ذکر شدند میلاد کی‌مرام، امیر جعفری، نیکی کریمی، نازنین بیاتی، مهران احمدی و شقایق دهقان هستند و دیگر بازیگران نیز چهره‌های ناشناخته‌تری برای عموم مردم هستند. موضوعی که در بین آثار نمایشی موزیکال به آن توجه نمی‌شود، در اینجا هم دیده شده و همانطور که پریناز ایزدیار برای آوازخوانی در بینوایان اصلا شخص مناسبی نبود، در بین بازیگران فعلی نیز افرادی وجود دارند که هیچ صدا و قدرتی برای آوازخوانی ندارند.

نمایش عروس مردگان

میلاد کی‌مرام که بازیگر نقش اصلی به شمار می‌رود و نقش ویکتور را بازی می‌کند، متاسفانه از این حیث بدترین مورد به شمار می‌رود و نه می‌تواند درست آوازها را اجرا کند (صدای او غالبا در بین موسیقی گم می‌شود. این موضوع البته الزاما به کی‌مرام برنمی‌گردد و مشکلات فنی را نیز باید در نظر گرفت) و نه صدای خوبی برای آوازخوانی دارد. کی‌مرام زمانی که آوازخوانی نمی‌کند و به دیالوگ‌گویی مشغول است بازی بهتری از خود نشان می‌دهد ولی در کل در بین تیم بازیگری باید گفت که ضعیف‌تر از همه عمل می‌کند.

نیکی کریمی نیز دیگر شخصی است که حضورش در نمایش با علامت سوالی برای مخاطب همراه بود. او نه سن و سالش به نقشی که در حین بازی کردن اوست می‌خورد و نه بازی چندان جالبی نسبت به بقیه بازیگران دارد. صدای کریمی با اینکه خوش آهنگ است و آوازخوانی انگلیسی و فارسی‌اش در نمایش انصافا شنیدنی است، اما لااقل باید اینطور گفت که او نمی‌بایست در بین نقش‌های کلیدی قرار می‌گرفت. امیر جعفری و نازنین بیاتی با وجود گریم نسبتا سنگین خود بازی به یاد ماندنی از خود به جای می‌گذارند و در بخش آوازخوانی نیز نمره قبولی را می‌گیرند. مهران احمدی نیز به تنهایی بار کمدی بسیاری از صحنه‌ها را به دوش می‌کشد و با اینکه نقش زیاد پررنگی در اجرا ندارد اما هربار حضور کوتاهش بسیار موفق آمیز عمل می‌کند.

نمایش عروس مردگان

شقایق دهقان نیز گریم و اجرای بسیار سختی باید از خود به جای بگذارد و خوشبختانه از پس کار خود به خوبی برمی‌آید. دهفان از معدود افرادی است که انگاری نقش را برای خودش نوشتند و به شدت خودش را با فضای فانتزی کار جفت و جور کرده است. زوج بازیگری او و مهران امام بخش از جمله زوج‌های به یاد ماندنی نمایش عروس مردگان به شمار می‌روند و نقش‌های روبرو آنان نیز (محمد لهراسبی و فرناز توللی) نیز شیمی بسیار قوی با آنها برقرار می‌کنند.

نمایش عروس مردگان با یک هزینه یک میلیاردی ساخته شده و روزهای معدودی نیز اجرا خواهد شد. این نمایش به گفته کارگردان اثر سرآغاز سلسله نمایش‌های ساخته شده بر اساس کارهای تیم برتون خواهد بود و قرار است که تیم به زودی سراغ آثاری چون سویینی تاد، ماهی بزرگ، ادوارد دست قیچی و آلیس در سرزمین عجایب هم بروند. نمایش عروس مردگان ایده جاه‌طلبانه‌ای بوده که نتوانسته به صد در صد موفقیت برسد و نسبت به آثاری چون بینوایان ضعیف‌تر عمل می‌کند. بازیگران فرعی هماهنگی‌های لازم را ندارند و موسیقی‌ها نیز آن هیجانی که باید را به مخاطب انتقال نمی‌کنند. تمام این مسائل دست به دست هم داده تا عروس مردگان بیشتر شبیه به یک نمایش نصفه و ناقص باشد که نیاز به تمرین بیشتر و نمایشنامه قوی‌تری داشته باشد. امیدوارم کارگردان و تیم همراه او این موضوع را در نمایش‌های آتی خود رعایت کنند و با طمانینه و دقت کافی بیشتری به ساخت بقیه آثار برتون به صورت نمایشی دست بزنند.

نمایش عروس مردگان

پی‌نوشت: عبارت با اجازه آقای برتون شایعاتی را در سطح فضای مجازی کشورمان راه انداخته که گروه نمایش با خود تیم برتون برای این اجرا هماهنگ کرده‌اند و به اصطلاح کپی رایت این اثر را به دست آورده‌اند، این شایعات را باور نکنید.

*روزیاتو

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نمایشگاه «ماه نو» میزبان ۶۷ اثر هنری از ۵۰ هنرمند ایرانی – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نمایشگاه گروهی «ماه نو» با نمایش ۶۷ اثر از ۵۰ هنرمند نقاشی خط، خوشنویسی و نقاشی در گالری ۷۲ مجتمع سرچشمه گشایش یافت.

به گزارش سینماپرس، سید شهاب الدین شکیبا، مدیر گالری ۷۲، از نمایش ۶۷ اثر هنری از ۵۰ هنرمند طراز اول نقاشی خط، نقاشی و خوشنویسی خبر داد و گفت: گنیجنه آثار هنری کتابشهر ایران شامل بیش از ۲ هزار اثر هنری ارزنده است که ۶۷ اثر از این گنجینه که مزین به آیات قرآنی، احادیث قدسی و اشعار ادبیات ایران زمین است، به مناسبت ماه مبارک رمضان به نمایش درآمده است.

وی افزود: همچنین در این نمایشگاه برای اولین بار تابلوی ارزشمند «عرش بر زمین افتاد» اثر حسن روح الامین و چند تابلوی نقاشی قهوه خانه ای و مینیاتور در معرض دید عموم قرار گرفته است.
به گفته شکیبا، از جمله هنرمندانی که آثارشان در نمایشگاه «ماه نو» به نمایش درآمده است، می توان به جلیل رسولی، پگاه قزوینی، میثم سلطانی، محمود زنده‌رودی، حسن روح‌الامین، ابراهیم صاحب‌اختیاری، محمدسعید نقاشیان، مهدی فرخی، ابوالفضل خزاعی، بهادر پگاه، رضا اسدی و … دیده می شود.

مدیر گالی ۷۲ از تغییر نام گالری «نگار مکتب خانه»، به گالری «۷۲» خبر داد و گفت: نمایشگاه ماه نو از ۲۲ اردیبهشت تا ۱۸ خرداد همه روزه در گالری ۷۲ به نشانی میدان بهارستان، نرسیده به چهار راه سرچشمه، کوچه شهید صیرفی پور، مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی میزبان علاقمندان آثار هنری است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تهیه کننده کهنه کار «سریع و خشن» اخراج شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نیل مورتیز تهیه کننده با سابقه مجموعه فیلم‌های سینمایی «سریع و خشن» از ادامه حضور در این مجموعه سینمایی اخراج شد.

به گزارش سینماپرس به نقل از آسوشیتدپرس، تهیه‌کننده فیلم‌های «سریع و خشمگین» از اسپین‌آف جدید این مجموعه یعنی «هابز و شاو» و همچنین تمامی فیلم‌های آینده آن اخراج شده اما به دلیل بندی در قرارداد او با یونیورسال استودیوز، احتمالاً به او میلیون‌ها دلار پول پرداخت خواهد شد تا فقط از صحنه فیلمبرداری دور بماند.

نیل موریتز در سال ۱۹۹۸ پس از آنکه یونیورسال مطلبی از مجله وایب را درباره یک گروه ماشین‌سواری غیرقانونی مخفی خیابانی در نیویورک در اختیار او گذاشت، فرنچایز «سریع و خشمگین» را شکل داد.

او راب کوهن را برای کارگردانی نخستین فیلم این مجموعه در سال ۲۰۰۱ وارد پروژه کرد و از وین دیزل و پل واکر به عنوان بازیگران اصلی بهره برد. موریتز از آن موقع تا به حال تهیه‌کننده تک تک فیلم‌های «سریع و خشمگین» بوده و بیش از پنج میلیارد دلار برای این استودیو درآمدزایی کرده است.

اما حالا سر یک نبرد قانونی تلخ سر فیلم «هابز و شاو» که روز اول آگوست اکران می‌شود، موریتز از این فیلم و تمام پروژه‌های آینده از جمله قسمت نهم «سریع و خشمگین» که فیلمبرداری‌اش چند هفته دیگر آغاز می‌شود، کنار گذاشته شده است اما حتی اگر مسئولان اجرایی استودیو نخواهند او در پروژه نقشی داشته باشد باید پولش را بدهند، بنابراین اخراج او حرکتی گران قیمت خواهد بود.

هنوز مشخص نیست پرداخت پول او چطور محاسبه خواهد شد. یونیورسال می‌گوید برای تمام فیلم‌های اصلی «سریع و خشمگین» به او پول خواهد داد اما در فیلم «هابز و شاو» یا هر اسپین‌آف دیگری نام او را به عنوان تهیه‌کننده ذکر نخواهد کرد چون قرارداد او شامل اسپین‌آف‌ها نمی‌شود اما موریتز می‌گوید او تفاهمی شفاهی با جیمی هوروویتز رئیس یونیورسال داشته که در این فیلم کار کند و با فاصله کمی پیش از فیلمبرداری اخراج شده است.

موریتز در برگه‌های دادگاهی می‌گوید نه تنها ایده این اسپین‌آف را در همراهی با کریس مورگان نویسنده مطرح کرده، بلکه ماه‌ها وقت صرف توسعه و پیشبرد آن کرده است. استودیو حتی پول نقل مکان خانواده آماندا لوئیس شریک تهیه فیلم او به لندن را هم برای نظارت بر فیلم داده بود.

ظاهراً استودیو تاریخچه‌ای طولانی و سخت از دعواهای قانونی با موریتز سر تک تک فیلم‌های این فرنچایز داشته و وقتی موریتز سر فیلم «هابز و شاو» هم سخت‌گیری کرد آن‌ها تصمیم گرفتند او را به هر قیمتی شده کنار بگذارند.

فیلم «هابز و شاو» از شخصیت‌های دوین جانسون و جیسون استاتهام در قسمت هشتم «سریع و خشمگین» در یک ماجراجویی جداگانه بدون دیگر بازیگران این مجموعه استفاده می‌کند. با وجود اینکه عنوان کامل این فیلم «سریع و خشمگین ارائه می‌کند: هابز و شاو» است، یونیورسال می‌گوید حضور تنها دو شخصیت برای اثبات حقوق مشارکت موریتز در فیلم کافی نیست. موریتز خواستار نه تنها پول خود به عنوان تهیه‌کننده، بلکه میلیون‌ها دلار دیگر در قالب آسیب واردشده به اعتبار حرفه‌ای‌اش است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

جشنواره جهانی فجر در خدمت سینمای غرب – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: جشنواره جهانی فجر را از هر زوایه‌ای تحلیل و بررسی کنیم، تنها به یک تفسیر و تحلیل می‌توانیم دست پیدا کنیم؛ هدررفتن سرمایه‌های جمهوری اسلامی در مسیری در خلاف جهت ساختار فرهنگی‌ آن.

به گزارش سینماپرس، جشنواره جهانی ساختار و برنامه هدفمندی ندارد. ساختار و برنامه نداشتن این جشنواره به این دلیل است که مشاوران اعظم «رضامیرکریمی» با نگرشی بسیار ایرانی به سبک برگزاری جشنواره فجر، جشنواره‌ای جهانی در طراز کن و برلین می‌خواهند برگزار کنند. یعنی با نگرش آقایان امیر و شهاب اسفندیاری می‌توان جشنواره‌ای را جهانی کرد

بخش بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی، سال‌ها به صورت ناقص می‌کرد و افرادی که در این بخش فعالیت می‌کنند، تورلیدر مدیران اصولگرا و اصلاح طلبی مستقر در سازمان سینمایی بودند که طی سال‌های اخیر روی کرسی سازمان سینمایی جلوس کردند.

«شهاب اسفندیاری» دائم‌الشورا، که در تمامی شوراهای سینمایی حضور دارد و مشخص نیست که به چه دلیلی زینت المجالس اغلب محافل سینمایی است و عضویت ایشان در تمامی شوراهای سیما نیز قابل توجه است. این دو بال بین‌المللی جشنواره جهانی فجر هستند و به همین دلیل سیمرغ این جشنواره نمی‌تواند، از منطقه یافت آباد تهران فراتر رود و بین‌المللی شود.

آدم‌هایی که ظاهرا معتبرند، اما کارشناس واقعی عرصه بین الملل سینما نیستند، به همین دلیل صهیونیست نوازی جشنواره فجر در تبادلات بین‌المللی این جشنواره همانند یک چرک عفونی در جشنواره اخیر برگزار شده خودش را نشان می‌دهد. چون یکی از راه جهانی شدن هر محفل سینمایی، چشم زدک به آثاری با مصدایق دلخواه صهیونیست‌هاست. فیلم گرگ نما (آدریان پانِک)، رسما یک پارودی عجیب در حمایت از صهیونیست‌ها به شمار می‌رود. در داستان تمثیلی فیلم، نازی‌ها را تبدیل به سگ می‌شوند و یهودی‌هایی که به افسانه‌سازی از هولوکاست نسبت داده می‌شوند، تبدیل به قدیسان فیلم. در این رابطه سگ‌ها از قدیسان پاسبانی می‌کنند. نکته عجیب‌تر این است که حلقه منتقدان سینمایی که از دست اندرکاران جشنواره فیلم فجر هستند در بیانیه‌ای، به دلیل روایت تمثیلی و سبک دیداری، که خشونت و بی‌رحمیِ تکرارشونده در تاریخ جهان را بازتاب می‌دهد، جایزۀ دوم حلقۀ منتقدان به فیلم گرگ‌نما ساختۀ آدریان پانِک از کشور لهستان اهدا می‌شود.

اعضای حلقۀ منتقّدان جشنواره عبارتند از: مجید اسلامی، مهرزاد دانش، سعید عقیقی، کامیار محسنین، محسن آزرم، امیر پوریا، شادمهر راستین و هما توسلی. این تقدیرنامه را به رایزن فرهنگی کشور لهستان تقدیم می‌کنند.

نکته قابل آسیب شناسی حضور گعده‌ای چنین منتقدانی در اغلب جشنواره و اظهار نظر آنان در مورد ارزیابی فنی آثار سینمایی است که ورای آن یک سیاسی‌کاری پنهان در راستای چشمک زدن به اورشلیم نهفته است. وقتی افسار هدایت جشنواره جهانی به اسفندیاری‌ها سپرده می‌شود و حلقه منتقدان این جشنواره به فیلمی که عملا به شکل تمثیلی و استعاری، از افسانه‌گون هولوکاست مرثیه می‌سراید، جایزه می‌دهند، می‌توانیم انتظار داشته باشیم جشنواره جهانی فجر، با پارامترهای سیاست‌های فرهنگی جمهوری اسلامی برگزار شود؟

برگزار کنندگان این جشنواره در دوره اخیر فیلمی دیگر را با عنوان غروب به این جشنواره آوردند که به ستایش از شاخه عدالت طلبانه یهودیان در جنگ جهانی اول می‌پردازد. افسانه‌ای که صحت و سقم آن مورد پرسش است و استدلال هم این است که این مضمون در فیلم وجود دارد و هیتلر به دلیل شم عدالت‌طلبانه و جسورانه از یهودیان وحشت داشت.

یا فیلم آنچه ما را نابود نمی‌کند فروپاشی اجتماعی جامعه آلمان معاصر را به تصویر می‌کشد و تنها یهودیان از این فروپاشی مصونیت دارند. فیلم دروازه بان (مارکوس روزن مولر) روایتی درباره برت تراوتمان دروازه‌بان تیم منچستر یونایتد است که قبل از حضور در انگلستان، به عنوان سرباز عضو ارتش نازی بود و مدال دریافت کرده بود. شورش برای محاکمه او و بخشیدن شدن توسط جامعه یهودیان، مهمترین بخش این فیلم را دربرمی‌گیرد.

فیلم من برگشتم (لوکا رومینه رو) که روایتی از بازگشت تخیلی موسولینی است، بازتکرار مرثیه‌ای برای هولوکاست است. حالا این سئوال پیش می‌آید که رضا میرکریمی برای جهانی‌تر کردن جشنواره فیلم فجر قصد دارد سمت اورشلیم غش کند؟ آیا آوردن چنین آثاری در جشنواره جهانی و نمایش آنان از اهداف خاص و ویژه جشنواره جهانی فجر است.

یک دورهمی، با افرادی که همواره گرد یک سفره سینمایی حضور دارند و پروژه تبادل فرهنگی با محصولاتی که به نوعی با سیطره یهود یا فرهنگ‌سازی صهیونیست‌ها همخوانی دارد در جشنواره جهانی فجر جولان می‌دهد. نمایندگان مجلس در احضار میرکریمی، بررسی منابع مالی این جشنواره را باید در مرتبه دوم قرار دهند و در نحوه اولویت‌بندی باید آثار نمایش داده شده در این جشنواره با تم و مضمون حمایت از صهیونیسم جهانی را بررسی کنند.

* جوان آنلاین

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سلبریتی‌ مجری را از اساس قبول ندارم – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: اعتقاد دارم یک گوینده و مجری باید علاوه بر برخورداری از یک صدای خوب، دانش به روز و آگاهی نسبت به اتفاقات جامعه، شخصیت گویندگی و اجرا داشته باشد. نمی‌توان به مردم فرمول و شیوه زندگی کردن یاد داد و بعد در سینما و روی صحنه کاری غیر از آن انجام داد.

به گزارش سینماپرس، مردم امروز بیشتر او را در سیمای‌خانواده می‌بینند ولی در سال‌های بعد از انقلاب او در «سلام صبح بخیر» رادیو، تهران ساعت ۲۰ را با منوچهر نوذری و ساعت خوش را با مهران مدیری اجرا می‌کرد. اما همیشه از یک متانت و آداب محترمانه‌ای جلوی دوربین قرار می‌گرفت و در عین صمیمیت رفتار و کلام، همیشه دغدغه شأن و جایگاه مردم را داشته و دارد. جالب است در کنار انتقادی که به حضور بازیگران و حتی خواننده‌ها در جایگاه مجری دارد این نیست که جایگاه خودش گرفته شود یا کم‌کار شود بلکه اینجا هم مردمی فکر می‌کند و می‌گوید: ” نمی‌توان به مردم فرمول و شیوه زندگی کردن یاد داد و بعد در سینما و روی صحنه کاری غیر از آن انجام داد. ” او آنقدر این سال‌ها به مردم و جامعه نزدیک بوده که بارها خواسته‌اند در مراسم خواستگاری‌هایشان نیز شرکت کند. با تمام سابقه طولانی‌مدت حضور روی آنتن تلویزیون هنوز خودش را یک رادیویی می‌داند که هرچه داشته و دارد به عنوان یک گوینده و مجری از رادیو فراگرفته و هویت خودش را مدیون و مرهون رادیویی‌هاست.

هرچه دارم از متانت و فرهیختگی رادیویی‌هاست

هرمز شجاعی‌مهر درباره حضورش در رادیو صحبت کرد و به تسنیم گفت: حضور در رادیو احساسی برای آدم دارد که قابل بیان نیست اما به شدت ما را به خود وابسته می‌کند. من همه چیز را از رادیو دارم از اطلاعات گرفته تا فهم و دانش و حتی شخصیت و هویتم در رادیو شکل گرفت و به همین دلیل است که به شدت به رادیو علاقه دارم. شاید بخشی از این متانت و تواضع را از رادیویی‌ها یاد گرفته‌ام که در عین فرهیختگی، سر به زیرند و شاید روی آنتن هم نیایند سال‌ها مخاطب ما نداند و نشناسند آن گوینده و برنامه‌ساز رادیویی چقدر توانا و اندیشمند است.

اولین برنامه زنده‌ تلویزیونی‌ام با منوچهر نوذری بود

وی در پاسخ به این سوال که چطور شد از رادیو به تلویزیون آمدید، تصریح کرد:  من ده سال در رادیو کار کردم و اوایل دهه ۷۰ توسط آقای ارگانی مدیر شبکه دو آن زمان به اولین برنامه زنده تلویزیونی دعوت شدم. برنامه‌ای که قرار بود کنار یک مجری و گوینده توانا به نام «منوجهر نوذری» اجرای برنامه کنم. نام برنامه «تهران ساعت ۲۰» و هر شب ساعت ۸ شب بسیاری از مخاطبان منتظر این برنامه بودند. آرام آرام بهمن هاشمی هم برای خواندن خبرهای کوتاه ورزشی به برنامه ما اضافه شد. من بخش جدی برنامه را اجرا می کردم و منوچهر نوذری سعی می‌کرد من را به طنز بکشاند ولی من همیشه معتقد و پایبند به چارچوب‌های اجرای خودم بودم.  واقعاً آن موقع برنامه زنده یک ابهتی داشت و هرکسی جرأت حضور روی آنتن زنده و کمتر مدیری هم زیر بار برنامه زنده می‌رفت.

تلویزیونی‌های گذشته از برنامه زنده ترس داشتند

شجاعی‌مهر خاطرنشان کرد: یادم می‌آید آن زمان‌ها مرحوم حسین عرفانی به من می‌گفت برنامه زنده مهم نیست اینکه با منوچهر نوذری پا به پا اجرا می‌کنی خیلی مهم است. بالاخره برنامه زنده برای رئیس شبکه و عوامل و مخصوصاً مجری اعتبار می‌آورد. چون هر اتفاقی می‌توانست روی آنتن بیفتد و مثل امروز نیست که بدون منطق برنامه‌های متعدد، زنده روی آنتن می‌رود. البته بایستی این نکته را هم درنظر گرفت هزینه‌های برنامه ضبطی به مراتب بالاتر از برنامه زنده است. به همین‌خاطر بسیاری تمایل دارند برنامه زنده داشته باشند تا زیر بار برنامه ضبطی بروند.

لباس‌های رضا عطاران را در «ساعت خوش» پاره کردند

وی در ادامه به حضور در «ساعت خوش «و اجرا با مهران مدیری اشاره کرد و گفت: مدیر شبکه یک و علی سمنانی و صالح نیا به عنوان تهیه‌کنندگان تلویزیون از من دعوت کردند مجری یک برنامه طنز شوم. «ساعت خوش» شاید اولین برنامه طنز تلویزیون بعد از انقلاب بود که طرفداران بسیاری هم داشت. مهران مدیری کارگردان این برنامه بو و هر بار یکی از طنازان ما مثل رضا عطاران، نصرالله رادش و حتی خود مهران مدیری در کنار من اجرا می‌کردیم. آنقدر این برنامه مردم را محبوب کرده بود که نمی‌گذاشتیم آدرس لوکیشن لو برود ولی هرطور شده مخاطبین ما را پیدا می‌کردند. آنقدر شخصیت‌های این برنامه محبوب شده بودند یادم می‌آید در یک جایی لباس‌های رضا عطاران را پاره کردند تا با او و دیگر شخصیت‌های این برنامه عکس بگیرند.

هم مخاطب می‌خندید و هم برنامه پیام داشت

شجاعی‌مهر در پاسخ به این سوال که برنامه‌های طنزی مثل «ساعت خوش» چه تفاوت‌هایی با برنامه‌های طنز امروز دارد، تأکید کرد: واقعاً برنامه‌های طنز دهه‌های گذشته قابل قیاس با طنزهای امروز نیست. چرا که آن موقع در عین انفجاری خندیدن در هنگام فیلمبرداری، بر پیام و محتوا هم بسیار تأکید می‌شد. آنقدر برایمان جذاب بود که مراتب برای مردم بیشتر جذاب بود. همه منتظر این برنامه‌ها بودند؛ به سختی یک صحنه‌ای درمی‌آمد چون طنازی امان نمی‌داد بتوانیم دیالوگ بگوییم. انفجار خنده گاهی وقتی به چشم مخاطب هم می‌آمد ولی همه‌چیز قدرتمندتر از امروز جلو می‌رفت. از طرفی چارچوب‌ها و خط قرمزها هم آن موقع بیشتر بود ولی هنرمندان و مجریان ما خودشان رعایت می‌کردند و آنقدر نیاز به تذکر نبود.

رسانه نمی‌تواند وارد جزئیات خانواده‌ها شود

وی در خصوص کارکردهای خانوادگی رادیو و تلویزیون، تصریح کرد: همیشه رادیو و تلویزیون برای خانواده و جامعه دغدغه داشته و تا جایی هم که توانسته آگاهی داده است. البته به مراتب در گذشته این آگاهی‌ها دقیق‌تر انجام می‌شد و شاید امروز فضای مجازی همه‌چیز را تحت تأثیر خود قرار داده است. حالا اینکه چقدر این مهارت‌آفرینی‌ها و حضور در میدان خانواده و اجتماع، موثر بوده، آماری وجود ندارد. ما همیشه درباره اشکالات خانوادگی که منجر به طلاق و جدایی شده صحبت کرده‌ایم ولی هنوز متأسفانه میان زن و شوهرها و حتی فرزندان خانواده این فرهنگ اشتباه من می‌دانم و تو نمی‌دانی وجود دارد و همین اتفاق هم باعث شده خلاقیت و ابتکار کمرنگ‌تر بشود.  البته تا یک جایی هم چارچوب‌های رسانه‌ملی اجازه نمی‌دهد صریح‌تر درباره خانواده و اجتماع صحبت کنیم که بسیاری از معضلات باید در خود خانواده با مفاهیم موجود، حل و فصل شود. فقط ما آن آگاهی اولیه و مباحث اصلی و کلان را در اختیار خانواده‌ها قرار می‌دهیم.

من حریم خانوادگی‌ام را از کارم جدا کرده‌ام

شجاعی‌مهر درباره اینکه بایستی حریم خانواده را از کار جدا کرد که بسیاری از هنرمندان ما متأسفانه کارشان و خانواده‌شان را به محیط اجتماع آورده‌اند و این اجازه را داده‌اند و به نوعی سَرَک کشیدن به حریم‌های خصوصی را آموخته‌ایم، تصریح کرد: من حریم خانوادگی‌ام را از کارم جدا کرده‌ام. به عنوان نمونه همسر بنده در ۳۱ سالی که در سازمان صداوسیما کار می‌کنم، حتی حاضر نشده یک ثانیه جلوی دوربینی برود، عکسی بگیرد یا مصاحبه‌ای انجام دهد و تاکنون نیز هیچ خبرنگاری را به منزل راه نداده است. من الان می‌فهمم که چه کار خوبی کرد، حریم خانه و زندگی من کاملا مجزا از کارم است، من یک کار دیگر هم برای این تفکیک حریم خصوصی از مسائل کاری انجام دادم. سعی کردم خودم را نزدیک کنم به آن شخصیتی که در تلویزیون از من جاافتاد، یعنی آن هرمز شجاعی‌مهر تلویزیونی. من با خیلی از هنرمندان برخورد کردم که ذهنیت دیگری نسبت به آنها داشتم و وقتی دیدمشان، انگار یک آدم دیگر بودند و آنقدر در ذوق من خورد که با خودم گفتم نکند من هم همین‌طور باشم و سعی کردم اگر یک درصد احتمال وجود دارد که من هم این‌طور باشم، خودم را نزدیک شجاعی مهر تلویزیون کنم، و الان همان چیزی که در زندگی روزمره هستم، در تلویزیون هم هستم.

سلبریتی‌ مجری را از اساس قبول ندارم

این مجری با سابقه تلویزیون در بخش دیگری از این گفتگو نسبت به حضور سلبریتی‌ها در مقام مجری تلویزیونی پاسخ سوال خبرنگار تسنیم را اینگونه داد: “اساس این کار را قبول ندارم و به شدت از این موضع خودم دفاع کرده‌ام. من در کلاس‌های گویندگی می‌گویم یک گوینده خوب صدای خوب، سواد و دانش به روز و خوب بایستی داشته باشد و جامعه و مردم را بسازد. از همه این‌ها لازم‌تر باید شخصیت گویندگی و اجرا داشته باشد. نمی‌تواند یک گوینده به مردم فرمول زندگی و شیوه زندگی کردن یاد بدهد و بعد در سینما نقش‌هایی را بازی کند که مخاطب سردرگم شود که این شخصیت هنری را در کدام لباس و ایده و نگاه بپذیرد. یا  روی صحنه یک آهنگی بخواند که اصلاً در شأن یک هنرمند نیست. یک هنرپیشه می‌تواند یک موسیقی‌دان بشود یا یک موسیقی‌دان می‌تواند بازیگر خوبی باشد اما این قسم هنرمندان حرفه‌ای نیست در قاموس مجریان تلویزیونی هم حضور داشته باشند. اما باید قبول کنیم به هر حال تلویزیون از این فرصت یک بهره‌برداری انجام  داد که چون به جهت وجود یکسری از خطوط قرمز نمی‌تواند از جاذبه‌های خاصی برای جذب مخاطب استفاده کند و از قافله دیگر رسانه‌ها خصوصاً ماهواره‌ها عقب نماند از چهره‌هایی استفاده کرد که میان مردم از محبوبیت خاصی برخوردارند. “

مردم از من خواسته‌اند به خواستگاری‌هایشان بروم

وی در پاسخ به این سوال که درخواست عجیب و غریبی که مردم از شما داشته‌اند چه بوده است، اشاره کرد: عجیب نبوده، اما چیزی که از من زیاد خواسته شده این بوده که در مراسم خواستگاری و عروسی آنها شرکت کنم. البته برای من سخت هم بود که کجا می‌روم، چون با محیط آشنایی نداشته‌ام و به هر حال غریب بوده‌ام. این را برای خودنمایی نمی‌گویم، ولی معمولا کسانی از من خواسته‌اند که با آنها خواستگاری بروم که از سطح زندگی پایین‌تری برخوردار بودند و به نوعی می‌خواستند شجاعی‌مهر اعتبارشان باشد. یادم می‌آید یکی از بچه‌های سازمان که آبدارچی و بسیار انسان شریفی است از من خواست مثل برادرش در خواستگاری دخترش حضور داشته باشم. به من گفت فکر کن دختر خودت است و من با اطلاعات کمی که از ایشان داشتم، رفتم. اتفاقا عروسی‌شان هم بودم که خیلی باصفا برگزار شد.

چه اجراهایی نچسبند!؟

شجاعی‌مهر نچسب‌ترین اجرا از نظر خودش را اینگونه روایت می‌کند: ” اسم نمی‌برم، اما اجرایی که توام با غرور و نخوت باشد، این بدترین اجراست. ما نوکر مردم هستیم، این موقعیتی که در اختیار هرمز شجاعی‌مهر قرار گرفت، اگر در اختیار هرآدم دیگری قرار می‌گرفت، به مراتب بهتر از شجاعی‌مهر می‌شد، پس این‌که خدا یک چیز را در وجود ما به ودیعه گذاشت که به خاطر آن مغرور شویم، نه این‌طور نیست. در واقع اجراهایی که هیچ شور و حرارتی ندارد را نچسب می‌دانم؛ چرا که اجرا باید به مخاطب امید و بالندگی بدهد. “

مشاهده خبر از سایت منبع