سینماپرس: خانم داوتفایر شخصیت مشهوری که رابین ویلیامز نقش وی را بازی کرده بود این بار روی صحنه تئاتر دیده خواهد شد.
به گزارش سینماپرس به نقل از هالیوود ریپورتر، اقتباس تئاتری از کمدی سال ۱۹۹۳ که رابین ویلیامز بازیگر نقش اصلی آن بود پاییز امسال روی صحنه میرود.
پس از موفقیت نمایش موزیکال «توتسی» و کسب ۱۱ نامزدی جایزه تونی، اکنون اقتباس نمایشی کمدی از فیلم «خانم داوتفایر» روی صحنه تئاتر اجرا میشود.
این نمایش پیش از نیویورک ابتدا در تئاتر خیابان پنجم سیاتل روی صحنه میرود و اجرایش را به صورت پیش نمایش از ۲۶ نوامبر شروع میکند و ۱۳ دسامبر روز افتتاحیه رسمی آن خواهد بود.
جری زاکس که ۴ جایزه تونی دریافت کرده کارگردانی این نمایش را برعهده دارد. ایتن پاپا موسیقی متن این نمایش موزیکال را مینویسد.
این نمایش بر زوجی که به تازگی طلاق گرفتهاند، تمرکز دارد که شامل دنیل هیلارد بازیگر فعلاً بیکار و همسر سابقش است. پدر تلاش دارد تا سرپرستی سه فرزندش را به دست بیاورد و مادر میخواهد پرستاری استخدام کند تا امور را جمع و جور کند. برای همین دنیل در نقش پرستاری اسکاتلندی به نام ایفیژنی داوتفایر وارد خانه میشود تا زندگی فرزندانش را مرتب کند.
این فیلم به جز رابین ویلیامز از بازی سالی فیلد بهره گرفته بود. پیرس برازنان هم از دیگر بازیگران فیلم بود.
اسامی بازیگران این نمایش هنوز اعلام نشده است.
سینماپرس: فیلم سینمایی «یادم تو رو فراموش» ساخته علی عطشانی در فصل تابستان روی پرده سینماها میرود.
به گزارش سینماپرس، حبیب اسماعیلی مدیر عامل شرکت رسانه فیلمسازان مولود که پخش فیلم سینمایی «یادم تو رو فراموش» را بر عهده دارد، اعلام کرد: در حال برنامهریزی برای اکران فیلم «یادم تو رو فراموش» به کارگردانی علی عطشانی در فصل تابستان هستیم.
وی اظهار کرد: تا به حال چندین بار برای نمایش این فیلم اقدام کردیم اما شرایط مناسب برای اکران فراهم نشد.
اسماعیلی بیان کرد: به تازگی و با تصمیمات جدید مدیران سازمان سینمایی برای اکران بهتر آثار سینمایی به ویژه آثاری که مدتهاست در انتظار اکران هستند، امکان نمایش عمومی «یادم تو رو فراموش» در فصل تابستان مهیا شده و این روزها در حال آمادهسازی اقلام تبلیغاتی این فیلم هستیم.
در «یادم تو رو فراموش» میترا حجار در نقش شهلا جاهد و حسین یاری در نقش ناصر محمدخانی بازی کردهاند.
در خلاصه داستان «یادم تو رو فراموش» آمده است: «دامون مربی بر کنار شده یکی از باشگاههای پرطرفدار با دختری که سالها پیش با او ارتباط داشته است روبرو میشود.»
در این فیلم بازیگرانی چون حسین یاری، آزاده مهدیزاده، میترا حجار، ماه چهره خلیلی، مازیار فلاحی، خشایار راد و بیتا عطشانی حضور دارند.
عوامل تولید فیلم عبارتند از تهیهکننده و کارگردان: علی عطشانی، نویسنده: پیمان عباسی، مدیر فیلمبرداری: محمود عطشانی، صدابردار: محمد شاهوردی، طراح چهرهپردازی: عبدالله اسکندری، چهره پرداز: فرزانه زردشت، طراح صحنه و لباس: مجید علیاسلام، تدوین: علی عطشانی، محمد تیموری، صداگذار: نادر بادامچی، مدیر تولید: علیرضا بیات، مجری طرح و دستیار تهیهکننده: علیرضا یگانگی، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: وحید مهیندوست، مدیر تدارکات: سعید دلاوری، دستیاران کارگردان: سینا زارعیان، سروش حسینجانی، عکاس: نوید خداپناهی، منشی صحنه: الهام اخوان، دستیار صدا: امیر شاهوردی، ترجمه و امور بینالملل: امیدعلی چوگانی، جانشین تهیهکننده: حسام آقا باباییپور، مشاور رسانهای و مدیر روابط عمومی بیتا فیلم: مریم قربانینیا، مجری طرح: بیتا فیلم تهران.
سینماپرس: اکران عید فطر همانطورکه پیشبینی میشد، با حواشی زیادی همراه شد که از میزان فروش تا تعداد سالن و… را دربر میگرفت. در بین فیلمهای اکران عیدفطر، شاید دو فیلم به شأن مخاطب احترام میگذارد!
به گزارش سینماپرس، اکران عید فطر همانطورکه پیشبینی میشد، با حواشی زیادی همراه شد که از میزان فروش تا تعداد سالن و… را دربر میگرفت. فکرش را بکنید بعد از یکیدو ماه رکود نسبی در سینما، دومین فصل جذاب اکران آغاز شود. حالا در این فصل از اکران، فیلمهایی حضور داشته باشد که هریک برای خودشان مدعی باشند. از یک سو، دو فیلم جدی که در جشنواره درخشیده و قاعدتاً آمدهاند در گیشه هم موفق باشند و از سوی دیگر، چند فیلم کمدی پربازیگر که اصولاً ساخته شدهاند تا در گیشه بترکانند! همین معادله کافی است که اکرانی پرحاشیه و خبرساز را رقم بزنند.
دعوایفروش
با آغاز اکران عیدفطر در همان اول کار، تیمهای تبلیغاتی فیلمها و دفاتر پخش شروع به ارائه آمار فروش فیلمهایشان کردند. با حجم تبلیغاتی تقریباً تمام فیلمها در فضای مجازی، مشخص بود صاحبان این آثار عزمشان را جزم کردهاند تا هرطور شده، مخاطب را به سینماها بکشانند. در همان ابتدای کار، آقای قربان محمدی، کارگردان فیلم «دخترشیطان» بود که قدم اول حواشی را برداشت. در روزهای گذشته، کارگردان «دختر شیطان» به رباتهای کامنتگذار علیه فیلمهای در حال اکران اعتراض کرده بود. کمکم تنور جنجال اکران عیدفطر داغ میشد که آقای ابراهیم داروغهزاده، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، دربرابر این موج در توییتر واکنش نشان داد. داروغهزاده نوشت: «در اکران عید سعید فطر، چند فیلم ارزشمند و دیدنی بهطورهمزمان اکران شدهاند. شایسته است تیمهای تبلیغاتی فیلمها بهجای تخریب رقیبان، بر برجستهسازی نکات مثبت و ارزشمند فیلمهای خود تمرکز کنند. بدیهی است با تبلیغات فریبنده یا تخریبی طبق قانون برخورد خواهد شد». پس از گذشت یک روز از آغاز اکران عیدفطر، سامانه سینماتیکت از صدرنشینی «سرخپوست» در روز اول خبر داد. طبق آمار این سامانه، سرخپوست با فروش ۵۰۵ میلیون تومان، صدرنشین روز اول اکران شد؛ درحالیکه این فیلم در روز مذکور، اکران مردمی هم نداشته است. ارائه این آمار که البته کمی غیرمنتظره بود، صدای تیمهای تبلیغاتی فیلمها را درآورد. آنها مدعی بودند این اطلاعات درست نیست.
بالاخرهصدرنشینکیست!؟
درحالیکه براساس آمار رسمی سامانه فروش سینمای ایران، «سرخپوست» پرفروشترین افتتاحیه اکران عیدفطر را داشته، سامانه سینماتیکت در اتفاقی کمسابقه از فروش این فیلم کم کرد تا رتبهبندی فیلمها در جدول فروش جابهجا شود. این سایت درباره دلیل اقدامش نوشته است: «بهاطلاع میرساند در پی اعلام فروش فیلمها در روز اول اکران در سینماهای کشور، آمار فروش کلی دو فیلم «سرخپوست» و «شبی که ماه کامل شد» بهصورت مجموع فروش روز اول اکران و فروش اینترنتی این فیلمها در جشنواره فجر شهرستانها که رقمی حدود ۱۰۰ میلیون تومان بود، منتشر شده که این ارقام اصلاح و از جمع فروش این دو فیلم کم شد». شاید بتوان این اتفاق را در گیشه سینمای ایران کمنظیر و چهبسا بینظیر دانست. پس از ارائه آمار فروش در سامانه سینماتیکت، این مرجع رسمی فروش آمار جدید را منتشر کرد. با اعلام تغییرات سینماتیکت در آمار فروش فیلمهای اکران عیدفطر و براساس آمار این سامانه، «ما همه باهم هستیم» رکورد فروش روز اول سینمای ایران را شکست. براساس آمار اعلامشده، «ما همه باهم هستیم» در روز اول اکران، ۵۸۰ میلیون تومان فروش داشته که با این آمار، صاحب بیشترین فروش روز اول سینمای ایران شد. این رکورد پیشازاین دراختیار فیلم «ساعت پنج عصر» بود.
مخاطببایدقدرخودرابداند
با تمام اینها، جنجال روزهای اول اکران عیدفطر به ارائه آمار فروش فیلمها محدود نبود. برخی رسانهها از تعداد زیاد سانسهای اکران برخی فیلمها خبر دادند. برای مثال، برخی کانالهای تلگرامی از اکران «شبی که ماه کامل شد» در ۵۰۰ سانس در یک روز خبر دادند که نشاندهنده دفعات نمایش درخورتوجه این فیلم در یک روز بود. درمقابل، بررسی سامانههای رسمی آماری سینما نشان میدهد درحالحاضر، «تگزاس ۲» با ۱۸۳ سالن، «سامورایی در برلین» با ۱۵۳ سالن و «ما همه باهم هستیم» با ۱۲۳ سالن بیشترین تعداد سالن را درحالحاضر ازآنِ خود کردهاند. حالا باید منتظر ماند تا با کاهش کف فروش دو فیلم اکران دوم نوروز، به تعداد سالنهای عیدفطریها افزوده شود. بررسی حواشی مذکور نشان میدهد تقریباً تمامی فیلمهای ترکیب جدید اکران، برای باخت پا به میدان نگذاشتهاند. حالا ممکن است دراینبین، کمی هم با آمار بازی کنند و شیطنت رسانهای بهخرج دهند. این بازیهای رسانهای که به یُمن گسترش برخی از کانالهای تلگرامی و پیجهای اینستاگرامی مجهولالهویه ایجادشده، پشتپرده مشخصی دارد. برخی از این رسانههای بیشناسنامه یا متعلق به تیمهای تبلیغاتی فیلمهاست یا مزدبگیر پروژهای دفاتر پخش که برای این رقابت سرخط شدهاند. دراینمیان، خدا نکند فیلمی باشد که بخواهد جدای از مافیای اکران و پخش، با هویتی مستقل وارد این چرخه شود. بعید است بتواند در زیرفشار پدرخواندههای سینمای ایران دوام بیاورد و به حقش برسد. البته، این جریان ضلع دیگری هم دارد که معمولاً در این مواقع کمتر بررسی میشود؛ مخاطب!
آیا پس از سالها فعالیت جدی سینمای ایران و دسترسی ایرانیان به آثار روز و باکیفیت بینالمللی، وقت آن نرسیده تماشاچیان ایرانی کمی نگاه کیفیتری به سینما داشته باشند؟ درست است که این معضل تقریباً در بسیاری از کشورهای دیگر هم وجود دارد و بعضاً فیلمهای عامهپسند فروش چشمگیری دارند؛ اما همان فیلمهای نازل ازلحاظ هنری، رتبه فنی چشمگیری دارند. در این بحث، میتوان بلاکباسترها را مثال زد که بعضاً ازنظر فیلمنامه و جنبههای هنری ارزش چندانی ندارند؛ اما لااقل وقت و پول تماشاچی را بههدر نمیدهند. تماشاچی دو ساعتی را از جلوههای ویژه چشمنواز لذت میبرد؛ اما برخی از فیلمهای بفروش کمدی سینمای ایران چه؟ بهجز چند بازیگر ستاره، مقداری شوخی جنسی و چند سوژه بیات و دستمالیشده چه آوردهای برای مخاطب دارد؟ این واقعیتی است که نمیتوان همه کاسهکوزهها را در سر مدیران سینمایی شکاند و مخاطب هم باید برای خودش کمی ارزش قائل باشد. بهراستی در بین فیلمهای اکران عیدفطر، چند فیلم به شأن مخاطب احترام میگذارد؟ شاید دو فیلم!
*مشرق
سینماپرس: سریال «دختری به نام آهو» به کارگردانی قدرتالله صلح میرزایی از امروز روی آنتن شبکه پنج میرود.
به گزارش سینماپرس، سریال «دختری به نام آهو» به کارگردانی قدرت صلح میرزایی و تهیه کنندگی علیرضا داوری و محمد حسین قره تپهای از شنبه ۱۸ خردادماه هر روز ساعت ۱۳:۳۰ پخش میشود.
این سریال به نویسندگی هادی کریمی نوشته شده است و هنرمندانی چون بهزاد فراهانی (مرتضی حشمت)، مریم امیرجلالی (همسر مرتضی حشمت)، میرطاهر مظلومی، پندار اکبری، مجید یاسر، شهرام عبدلی و مهدی امینیخواه (فرزندان آقا مرتضی)، سیروس گرجستانی، شهره لرستانی، فلور نظری، آزاده ریاضی، مریم سلطانی، یلدا قشقایی، آزیتا ترکاشوند و. در آن به ایفای نقش پرداخته اند.
داستان سریال “دختری به نام آهو “درباره مردی به نام آقا مرتضی حشمت است که چهار پسرش ازدواج کردهاند و تمام آنها صاحب پسر شدهاند.
آقا مرتضی که خیلی دوست دارد نوهای دختر داشته باشد به تکاپو میافتد تا مقدمات ازدواج پسر پنجمش را که به تازگی از سربازی آمده است، مهیا کند، اما آماده کردن چنین مقدماتی آنقدرها هم که او فکر میکند کار سادهای نیست.
علاقه او به داشتن نوه دختری باعث بروز ماجراهای بسیاری در خانواده چهار پسرش میشود. با وجود اتفاقاتی که میافتد آقا مرتضی همچنان در تلاش است که پسر آخرش را با هر تمهیدی پای سفره عقد بنشاند. چیزی که دیگران به آن واکنش نشان میدهند.
موسیقی تیتراژ این سریال را سالار عقیلی اجرا کردهاست.
سریال ” دختری به نام آهو” از شنبه تا چهارشنبه هر روز ساعت ۱۳:۳۰ از شبکه پنج بر روی آنتن میرود.
سینماپرس: نیما جاویدی: هدف و معیارم برای ساخت «سرخپوست» فستیوال و این چیزها نبوده است…چون فستیوالها عموما نشان دادهاند به فیلمهای روز اجتماعی ایران علاقهمند هستند و این فیلم روز نیست.
به گزارش سینماپرس، نیما جاویدی متولد ۱۳۵۸ در بجنورد و فارغالتحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه مازندران است. فعالیت سینماییاش را از سال ۱۳۷۸ با ساختن فیلمهای کوتاه شروع کرده است. جاویدی در سال ۱۳۹۲ فیلم ملبورن را بهعنوان اولین کار بلند داستانیاش جلوی دوربین برد و آن را پس از جشنواره فیلم فجر، به فستیوالهای متعددی در سایر نقاط دنیا فرستاد. تقریبا کسی نبود که با دیدن «ملبورن»، به شباهت عجیب آن با آثار اصغر فرهادی اشاره نکند. اما چنانکه انتظار میرفت، جاویدی این مقایسه را لااقل با همان صراحتی که اکثر افراد میگفتند نپذیرفت. به هرحال با یک فاصله پنج ساله، او اینبار «سرخپوست» را جلوی دوربین برد که فیلمی معمایی و متعلق به فضاهای متروک و فراموششده سینمای ایران است. در گفتوگوی «فرهیختگان» با نیما جاویدی به جنبههای مختلف کار او از لحاظ فنی پرداخته شده است و میشود اکثر صحبتهایی را که در اینجا مطرح شدهاند برای نقد تکوینی فیلم او مفید دانست. لازم است به این نکته اشاره شود که فیلم «کارآگاه» یا «بازرس» که جاویدی در این مصاحبه به آن اشاره میکند، ساخته جوزف لئو منکیهویچ و محصول ۱۹۷۲ است و نباید آن را با فیلمی به همین نام که در ۲۰۰۷ میلادی ساخته شد و یک اثر متوسط رو به پایین بود، اشتباه گرفت.
آقای جاویدی! از «ملبورن» تا «سرخپوست» دو تا جهان متفاوت را تجربه کردید. فاصله زمانی زیادی هم بین این دو کار داشتید. باتوجه به این فاصله چه چیز موجب شد شما از آن فضای روایی به این فضا بیایید؟
واقعیت این است که از ملبورن تا سرخپوست، من هم تغییر کردم و نگاهم عوض شده، اما تاکید میکنم که نقاط مشترک کمی هم ندارند. از نظر کلاسیک بودن و وحدت زمان و مکان با هم نقاط اشتراک زیادی دارند. از نظر آیتم اصلی اما موافقم که تفاوت هم دارند. البته در این فاصله من درگیر فستیوال و سفرهای بینالمللی و فیلم سینمایی ملبورن بودم و بعد از آن هم یک محدوده زمانی را جهت فرصت مطالعاتی گذاشتم؛ در واقع کارهایی که موجب زمان زیاد با فاصله زیاد شد.
با توجه به دو فیلم «ملبورن» و «سرخپوست»، به نظر میرسد شما به درام در فضای بسته علاقه دارید. آیا این را میپذیرید و آیا شما خاستگاه تئاتری دارید؟
ظاهرا و ناخودآگاه بله، تمایل دارم. قطعا دوست دارم، چراکه از دوران دانشآموزی تئاتر کار میکردم. ضمن اینکه یکی از فیلمهای محبوبم «بازرس» (تولید ۱۹۷۲ به کارگردانی جوزف ال. منکیهویچ) است و اگر بخواهم خودم را روانکاوی کنم، این علاقه وجود دارد، مخصوصا اینکه برای دفعه دوم به نوعی تکرار شد. البته فضای «سرخپوست» فضای بستهای نبود، البته میتوانیم بگوییم که فیلم «سرخپوست» لوکیشن محدود دارد.
بحث وحدتهای سهگانه کلاسیک در هر دو کار شما تکرار میشود. درست است که اینها بستر یکسان هر دو کار هستند، اما در آنها دو جهان متفاوت وجود دارد، قبل از اینکه فیلمنامه را بنویسید، به کدام فیلمهای ژانر زندان علاقه داشتید؟
خیلی دنبال فیلمهای ژانر زندان نبودم، خودم را علاقهمند به سینمای هیچکاک معرفی میکنم که دنبال فیلمهای معمایی در شکل خاصتر است. سالها پیش جسته و گریخته فیلمهایی از ژانر زندان دیده بودم. مثلا در بچگی «فرار به سوی آزادی» را دیدم که پله در آن بازی میکرد و تعدادی اسیرهای جنگی بودند که به بهانه برگزاری مسابقه فوتبال با تیم نگهبانان، نقشه فرار را طراحی میکردند.
البته آن فیلم بیشتر از ژانر زندان، بهعنوان یک فیلم اسپرت تحلیل شده. ولی با توجه به این علاقهای که عنوان کردید، به نظر میرسد برای شما مفاهیم آزادی و رهایی اهمیت و جذابیت دارد.
نمیدانم ممکن است همینطور باشد، اما آن فیلمی بود که خیلی در ذهنم مانده است.
در فیلمهای ایرانی مورد خاصی را مدنظر دارید؟ چراکه در ایران به فیلمسازی میپردازید.
بله، «پرده آخر» را باید نام ببرم که یکی از بهترینهای تاریخ سینمای ایران است. در واقع فیلم واروژ کریم مسیحی ساختار تاثیرگذاری روی من داشت.
هیچکاک را بهعنوان یکی از موارد علاقهتان نام بردید. ساموئل خاچیکیان که هیچکاک ایران لقب گرفته، تاثیری بر شما نداشت؟
خیر. خیلی شانس دیدن فیلمهایش را نداشتم.
با وجود سیاه و سفید بودن کارهای ایشان و رنگی بودن کار شما، نورپردازی و کنتراستها نزدیک به هم بودند. میشود گفت اینکه شما به دهه ۴۰ و محدوده اطراف آن علاقه داشتید، این فیلم هم جزء نتایج همین علاقه است. دیگر به چه چیزهایی علاقه دارید؟ چراکه دو فیلم شما کاملا متفاوت هستند و نمیتوان خطی بین آنها رسم کرد که نقطه قرار گرفتن فیلم بعدی را حدس زد.
بله حق دارید! من معما را دوست دارم و بین چند فیلم، قطعا آن فیلمی را که ژانر معمایی دارد انتخاب میکنم.
به سینمای آقای فرهادی هم علاقه دارید؟
قطعا دوست دارم، چراکه سینمای ایشان خاص است.
نه، منظورم علاقه کاری شما به آقای فرهادی و کارهای ایشان است. آیا کارهای شما مثلا نوع پیرنگهای شما متاثر از کارهای ایشان است و به نوعی جزء موج «پسافرهادی» قرار میگیرید؟
فکر نمیکنم. در فیلم «ملبورن» هم خیلی این موضوع مطرح بود که به واسطه این قضیه فیلم را به پسافرهادی تبدیل کنند، در حالیکه «ملبورن» تجربه شخصی خودم بود. همان موقع هم بارها گفتم. اعتقاد دارم «ملبورن» و «سرخپوست» فیلمهایی کاملا اصیل هستند و من کار خودم را انجام میدهم و به چنین حرفهایی اهمیت نمیدهم. چهبسا که فیلم در دنیا معرفی شد و بالای ۸۰ فستیوال رفت و ۱۳ جایزه بینالمللی در کمتر از یک سال گرفت و خیلی خوب دیده شد.
آیا فیلم «سرخپوست» هم به این حد میرسد؟
نمیدانم، اصلا قابل پیشبینی نیست؛ یعنی هدف و معیارم برای ساخت «سرخپوست» فستیوال و این چیزها نبوده است، بلکه هدفم ساختن فیلم خوب و جذاب و پرمحتوا بوده که استاندارد باشد و کمنقش. اگر نگاهی روی کاغذ داشته باشیم، اینجور فیلمها خیلی در فستیوالها نرفتهاند، چون فستیوالها عموما نشان دادهاند به فیلمهای روز اجتماعی ایران علاقهمند هستند و این فیلم روز نیست. برای من مخاطب به شکل گسترده، چه در ایران چه در خارج مهم است؛ اینکه بتوانم مخاطب را با فیلم خودم درگیر کنم که هم تاثیر عاطفی و هم اندیشهای روی مخاطب گذاشته باشم.
ممنون، ولی من دقیق متوجه نشدم فیلم بعدی شما در چه فضایی قرار میگیرد؟
باور میکنید خودم هم نمیدانم. البته تا جایی که من میدانم، اکثر فیلمسازها هم همینجوری هستند و این مثل مسیر زندگی میماند. ما به جلو میرویم تا موضوع موردنظر در ذهنمان شکوفا شود و برای انتخاب موضوع و ساختن فیلم، فاکتورهای خیلی زیادی وجود دارد.
فعلا ۲۴ ساعته درگیر اکران هستم و فرصت فکر کردن به اینکه فیلم بعدی چه خواهد بود را ندارم، اما به احتمال زیاد نمیگذارم بین فیلم دوم و سومم فاصله بیفتد.
آیا شغل اصلی شما فیلمسازی است؟
در حال حاضر قطعا شغل اصلی من فیلمسازی است، ولی رشتهام مکانیک سیالات بوده و تقریبا ۱۰سال پیش در حوزه مهندسی در بازرسی گاز بهعنوان طراح و ناظر تاسیسات به صورت جدی فعال بودم، ولی الان سینما آنقدر وقتم را گرفته که به حوزه مهندسی نمیرسم. هرچند بهطور کامل ارتباطم را با این حوزه قطع نکردهام.
گفتید که یک فرصت مطالعاتی به خودتان دادید. از اندیشه و لایههای زیرین سرگرمی در فیلمتان هم صحبت کردید. آیا اینها به هم ربط دارند؟ یعنی در مدتی که بین دو فیلمتان فاصله افتاد، این مایههای اندیشهای سراغتان آمد؟
لزوما خیر. این فرصت را در زمینههای مختلفی به خودم داده بودم؛ بخشی فیلم دیدن و بخشی کتاب خواندن و بخشهای مختلف دیگر. ولی اینها خیلی از هم منفک نیستند. وقتی داستان خوب تعریف میکنید، اندیشه هم جایگاه خودش را در آن دارد، ضمن اینکه جذاب و سرگرمکننده هم هست. حتما اندیشه وجود دارد، البته که من خودم نمیگویم فلان اندیشه یا موضوع حتما وجود دارد، اعتقاد دارم که خودبهخود و آرامآرام در پروسه نوشتن فیلمنامه وارد داستان میشود.
یعنی الان خودتان در رابطه با وارد شدن موضوع اندیشه چیزی مطرح نمیکنید؟
به هیچوجه این را خودم نمیگویم. در درجه اول برای برقراری ارتباط با مخاطب، داستان را مینویسم و بعد از آن یکسری مسائل هم وجود دارد که مخاطب براساس دیدگاه و شیوه ارتباطش با فیلم میتواند تعبیر خودش را داشته باشد و اینکه بهعنوان فیلمساز بخواهم بگویم که در مورد این موضوع یا آن موضوع میتوانیم صحبت کنیم، علاقهای به این کار ندارم و به نظرم این کار خوب هم نیست.
به نظرم مساله «انتخاب» خیلی در داستان شما مهم و موثر بود؛ یعنی لحظه انتخاب نهایی که افسر پلیس فیلم، نعمت جاهد، انجام میدهد. انتخاب بازیگران را از چه زمانی انجام دادید؟
بعد از اتمام فیلمنامه انجام میدهم، چراکه اعتقاد دارم روی شخصیتها در نوشتن تاثیر میگذارد.
این انتخاب را خودتان به تنهایی انجام دادید؟
بله. به تنهایی انجام دادم.
آقای نوید محمدزاده با همین شخصیت در ذهن شما بود؟
مطمئن بودم که باید سنش را از حالت عادی ۱۰ تا ۱۲ سال بیشتر کنم و برای هر دو نفر ما ریسک بود و خوشبختانه با انرژی و باانگیزه جلو رفتیم. خود نوید هم خیلی تلاش کرد و انگیزه داشت و درنهایت هم نتیجه خوبی را میبینیم.
آیا فکر میکنید در اکران هم خوب بفروشید؟ پیشبینیتان چیست؟
این سوالی است که من این روزها معمولا از بقیه میپرسم.
آقای فراستی با توجه به اینکه سخت چیزی را میپسندند، از فیلم شما تعریف کردند. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد که ایشان خوششان آمد؟
در عین حال که برای ما سورپرایز بود، ولی تحلیل این موضوع، خیلی عجیب و پیچیده نیست و با توجه به نشانههایی که از قبل از نوع سلیقه آقای فراستی وجود داشت، این احتمال زیاد بود که ایشان از فیلم خوششان بیاید. اصولا آقای فراستی با دوربین روی دست و شلختگی در کار موافق نبوده و سلیقهاش اینطوری نیست و «سرخپوست» اِلمانهای سلیقهای آقای فراستی را داشته است.
با توجه به اینکه آقای فراستی نوستالژی فیلمهای قدیم را دارند، فکر نمیکنید یکی از دلایل رضایت ایشان، همسو بودن این موضوع با چنین طیف سلیقهای بوده است که غیر از آقای فراستی، علاقهمندان دیگری هم دارد؟
از این منظر که فیلمهای کلاسیک و هیچکاک دوست دارند و خودم هم گفتم این حوزه مورد علاقهام است و سینمای هیچکاک را تعقیب میکردم، میتواند نقطهعطفی باشد برای نزدیک بودن سلیقه آقای فراستی با سلیقه من، ولی وقتی در برنامه تلویزیونی، ایشان رضایتشان را از فیلم اعلام کردند، ما هم غافلگیر و خوشحال شدیم.
اگر در برنامه بعدی از کارهای شما نقد کردند، ناراحت نمیشوید؟
خیر، ناراحت نمیشوم، چراکه قرار نیست چه ایشان و چه بقیه، تا آخر عمر از کارهای من خوششان بیاید و سلیقهها در زمانهای مختلف متفاوت است.
بهعنوان کلام پایانی…
با اطمینان به خوانندگان روزنامهتان میگویم که دیدن فیلم «سرخپوست» روی پرده سینما بسیار متفاوت با تماشای آن در مدیومهای دیگر است و تلاش ما برای ساختن فیلم روی پرده سینما بوده است. این فیلم را روی پرده ببینید. جذابیت «سرخپوست» در سینما بهگونهای است که در تلویزیون و پخش خانگی نیست.
سینماپرس: در مراسمی که در موسسه هنر آمریکا برگزار شد از دنزل واشینگتن بازیگر نامدار تجلیل به عمل آمد.
به گزارش سینماپرس به نقل از آسوشیتدپرس، در مراسمی که پنج شنبه شب در مؤسسه فیلم آمریکا برگزار شد با اهدای جایزه یک عمر دستاورد هنری از دنزل واشینگتن تقدیر شد.
بازیگر برنده اسکار که ۶۴ ساله است در این مراسم ضمن اینکه تاکید کرد به حرفهاش افتخار میکند، از همسرش تجلیل کرد و گفت بدون او هرگز آنچه هست نمیبود.
در این مراسم چهرههای مختلف هنری از واشینگتن تقدیر کردند که جولیا رابرتز از جمله آنها بود. وی در فیلم ۱۹۹۳ «پرونده پلیکان» در کنار این بازیگر نقشآفرینی کرده بود.
رابرتز گفت: درباره کار کردن با دنزل باید بگویم کمتر چیزی را شبیه آن دیدهام. انگار داشتم در خیالاتم کار میکردم. وی در عین حال از زندگی خصوصی واشینگتن نیز تجلیل کرد و خطاب به این بازیگر گفت: آنچه بیش از همه در خاطرم مانده است نوع رابطه شما با فرزندانتان است و همه ارزشی که برای خانواده فراتر از هر چیز دیگر قائل هستید.
آوا دوورنی کارگردان سیاهپوست از واشینگتن هم به عنوان شخصیتی که نماد سیاهپوستان است یاد کرد و گفت: پیش از حضور او روی صحنه سالها چنین شخصیتی نداشتیم و واشینگتن پرچم سیدنی پواتیه را دوباره بلند کرد.
فرانسیس مک دورماند که در کنار واشینگتن در «مکبث» ساخته جوئل کوهن بازی خواهد کرد، مورگان فریمن و سیسیلی تایسون از دیگر مهمانانی بودند که در این مراسم حضور داشتند.
در توصیف تأثیرگذاری این بازیگر در هنر سینما، مایکل بی جردن و چادویک بوزمن از تأثیر واشینگتن بر ساخته شدن فیلمی چون «پلنگ سیاه» صحبت کردند.
آنتونی فوکوآ و جودی فاستر بازیگر-کارگردان نیز از دیگر چهرههایی بودند که در مراسم حضور داشتند.
فوکوآ کارگردان فیلم «روز تعلیم» واشینگتن را با محمدعلی کلی مقایسه کرد و جودی فاستر درباره او گفت: او بازیهای بزرگی روی پرده دارد، اما در زندگی از این هم بزرگتر است. شما وقتی به چشمهای او نگاه میکنید میخواهید همانقدر بزرگ شوید.
ماهرشالا علی تنها بازیگر سیاهپوست دیگری که دو اسکار برده نیز با لحنی شاعرانه از واشینگتن یاد کرد و از تأثیر او بر حرفهاش و دیگر جوانان سیاهپوست سخن گفت.
اسپایک لی نیز از نقشآفرینی واشینگتن در نقش مالکوم ایکس یاد کرد که به خاطر آن سال ۱۹۹۳ نامزدی اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد. وی در سخنرانی خود از این گفت که چطور یک سال پیش از ایفای این نقش، وی خودش را برای آن آماده و به تمامی خودش را وقف تصویری کرد که باید از نماد حقوق مدنی روی پرده میبرد.
واشینگتن که چهل و هفتمین دریافتکننده جایزه مؤسسه فیلم آمریکا است، تاکنون ۲ بار جایزه اسکار را برای فیلمهای «افتخار» (۱۹۸۹) و «روز تعلیم» (۲۰۰۱) بهدست آورده است و همچنین برای فیلمهای «آزادی را فریاد کن»، «مالکوم ایکس»، «توفان»، «پرواز»، «حصارها» و «رومن جی. ایزریل، وکیل دادگستری» نیز نامزد جایزه اسکار شده است.
واشینگتن که با مجموعه تلویزیونی «خیابان جای دیگر» محصول انبیسی به شهرت رسید در فیلمهای برجستهای چون «تایتنز را به یادآور»، «مناظرهکنندگان بزرگ»، «گانگستر آمریکایی»، «نفوذی» و «هفت دلاور» نیز بازی کرده است.
نخستین تجربه کارگردانی واشینگتن به فیلم «آنتوان فیشر» در سال ۲۰۰۲ برمیگردد. وی فیلمهای «مناظره کنندگان بزرگ» و «حصارها» را نیز کارگردانی و در آنها بازی کرده است.
سینماپرس: فیلمبرداری فیلم سینمایی «زنبور کارگر» در لوکیشنی حوالی جنوب تهران در حال پیگیری است.
به گزارش سینماپرس، فیلمبرداری فیلم سینمایی «زنبور کارگر» به نویسندگی سعید نعمت الله و تهیه کنندگی و کارگردانی افشین صادقی در بخشی از لوکیشن امامزاده ابراهیم و اسماعیل کهریزک در حال انجام است.
حمید فرخ نژاد، شبنم مقدمی، سعید آقاخانی، پگاه آهنگرانی، حسین مهری، علیرضا آرا، مارال فرجاد، ستایش موسوی و … گروه بازیگران متفاوت این درام اجتماعی را تشکیل می دهند.
در خلاصه قصه این فیلم آمده است: بیوک که سال ها پیش زنش را به دلیل اهمال پزشکی از دست داده، در نزاعی کشته می شود. حالا دختر او درصدد قصاص قاتل است. در این میان تنها شاهد، دوست دختر قاتل است…
از سعید نعمت الله، نویسنده تعداد زیادی از سریال های پربیننده تلویزیون، به تازگی مجموعه «برادر جان» در شبکه سه روی آنتن بود و «زنبور کارگر» بعد از «حوالی اتوبان» و «طاووس های بی پر»، سومین فیلم سینمایی او در مقام سناریست به شمار می رود.
افشین صادقی نیز دو فیلم سینمایی «داشتن و نداشتن» و «مقلد شیطان» و بیش از ۳۰ فیلم تلویزیونی را در جایگاه کارگردان در کارنامه خود دارد. «مقلد شیطان» در زمان اکران در سال ۸۹ نقدهای مثبتی از سوی منتقدان گرفت.
عوامل اصلی پروژه عبارتند از تهیه کننده و کارگردان: افشین صادقی، نویسنده و مدیر هنری: سعید نعمت الله، سرمایه گذاران: مهرداد سلیمی(صنایع غذایی انجمن)، امیر حسن امامی، مشاور تهیه کننده: غلامرضا گمرکی، مدیر فیلمبرداری: روزبه رایگا، صدابردار: سعید احمدی، طراح صحنه: محمدرضا میرزا محمدی، طراح لباس: آزاده میرزا قوام، طراح چهره پردازی: کامران خلج، جلوه های ویژه میدانی: آرش آقا بیک، تدوین: خشایار موحدیان، جلوه های ویژه بصری: فرید ناظر فصیحی، دستیار نویسنده: وحید فعال، مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان: فرزاد رحمانی، منشی صحنه: ساناز هرندی، عکاسان: تارا قنواتی زاده، اسرافیل قاسمی، جانشین تولید: مهرداد مهرپویان، مدیر تدارکات: رامین بهزادی، دستیار تهیه: مجید صادقی، تصویربردار پشت صحنه: علی یعقوبی، مسئول هنروران: الناز عطایی.
سینماپرس: آرمین رحیمیان بازیگر نقش «عبدالمالک ریگی» در فیلم «شبی که ماه کامل شد» از مخاطبان خواست در نقد و نظرات خود درباره این فیلم از واژه «ریگی» بهتنهایی استفاده نکنند.
به گزارش سینماپرس، فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار و تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی که از چهارشنبه ۱۵ خرداد ماه روی پرده سینماها رفته است، سومین اکران مردمی خود را روز گذشته جمعه ۱۷ خرداد در چهار سانس ١١، ۱۳:۴۵، ۱۵:۲۰ و ۱۶:۲۰ در سینما آزادی برگزار کرد.
نرگس آبیار، محمدحسین قاسمی، فرشته صدرعرفایی، الناز شاکردوست، آرمین رحیمیان، هوتن شکیبا و پدرام شریفی از جمله عوامل و بازیگران فیلم بودند که برای این اکران مردمی در سینما آزادی حضور داشتند.
در این مراسم نرگس آبیار مصاحبه کوتاهی درباره اهمیت اکرانهای مردمی و تأثیر آن در رونق سینماها در سانسهایی مانند صبح و ظهر که معمولاً چندان مورد استقبال مردم قرار نمیگیرد، داشت.
آبیار با بیان اینکه سینما آزادی در اکرانهای مردمی بسیار با نظم عمل میکند، گفت: اولین اکران مردمی «شبی که ماه کامل شد» در سینما آزادی برای سانس ۱۱ صبح تدارک دیده شده بود اما خوشبختانه استقبال خوبی از اکران شد و سالن نسبتاً پری را شاهد بودیم. به نظر من اکرانهای مردمی باعث رونق سینماها شده و این اتفاق خوبی است تا مردم تشویق شوند که از همه سانسهای سینماها استفاده کنند.
این کارگردان از مردم دعوت کرد تا در شبکههای اجتماعی نظرات و انتقاداتشان پیرامون فیلم را در قالب کامنت برای او و عوامل فیلم بنویسند تا وی را برای ساخت فیلمهای بعدیاش یاری کرده باشند.
همچنین در پایان آرمین رحیمیان با ذکر این نکته که به نمایندگی از همه عوامل فیلم خواستهای از مردم دارد گفت: خواهش میکنم از واژه ریگی استفاده نکنید، زیرا ریگی نام طایفهای است که بسیار آبرومند هستند.
سینماپرس: سخنگوی مرکز توسعه سینمای کودک و نوجوان درباره سهم کمرنگ تولیدات این حوزه در اکران معتقد است تعداد فیلمهای کودک و نوجوان سینمای ما که مناسب فروش در گیشه هم باشد، کم است.
به گزارش سینماپرس، ویترین سینماهای کشور از چهارشنبه شب گذشته با نمایش پنج فیلم جدید، برای فصل اکران عید فطر بهروز رسانی شد؛ پنج فیلمی که البته در میان آنها خبری از نماینده سینمای کودک نبود.
متولیان جشنواره فیلم کودک و مدیران سازمان سینمایی چند سالی است که وعده شکلگیری گروه اکران سینمای کودک بهواسطه حضور مستمرحداقل یک نماینده از این سینما در ترکیب فیلمهای روی پرده را محققشده اعلام میکنند؛ به همین دلیل غیبت فیلم کودک در فصل طلایی اکران فطر عجیب به نظر میرسد.
ادامه اکران یک فیلم کودک از ماه رمضان
سیدجواد هاشمی سخنگوی مرکز توسعه سینمای کودک و نوجوان در پاسخ به این پرسش که پیش از این اعلام شده بود که در هر نوبت اکران یک فیلم کودک به نمایش گذاشته شود، اما در اکران عید فطر جای فیلم کودک خالی است، به مهر گفت: در حال حاضر فیلم سینمایی «تولدت مبارک» به کارگردانی سمیه زارعینژاد که از فیلمهای اکران رمضان بود را به عنوان فیلم کودک و نوجوان در نظر گرفتهاند و اکران آن همچنان ادامه دارد.
وی بیان کرد: باید برای سینمای کودک و نوجوان تعریف درستی وجود داشته باشد تا بر اساس آن فیلمهایی که مناسب سینمای کودک و نوجوان است اکران شود.
این کارگردان سینمای کودک و نوجوان ادامه داد: متأسفانه تعداد فیلمهایی که برای اکران در این حوزه تولید شده است، بسیار کم است و باید یک ساز و کار مناسبی فراهم شود تا با حمایت از سینمای کودک آثار مناسبی برای گیشه تولید شود.
نیازمند فیلم کودک بفروش هستیم
وی توضیح داد: در حال حاضر ما نیازمند تولید فیلمهای کودک و نوجوان هستیم که بتواند مخاطب را به سینما جذب کند، تا بتوانیم در هر فصل از اکران یک فیلم خوب بفروش داشته باشیم که بتواند قابل رقابت با دیگر آثار سینمایی که به گیشه راه پیدا میکنند، باشد.
هاشمی در پایان گفت: البته قبول دارم که سینمای کودک به اندازهای فیلم ندارد که بتواند خوراک کافی برای مخاطب خود را تأمین میکند به همین دلیل مخاطب گاهی مجبور میشود بین بد و بدتر فیلمی را برای تماشا انتخاب کند، اما این نوید را میدهم که در آینده فیلمهای مناسبی را برای این طیف از مخاطبان سینما تولید کنیم.