X

بایگانی مرداد 25, 1398

دفتر سینمایی

امید صالحی عکاس سال سینمای ایران شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: شب گذشته ۲۴ مرداد، پنجمین جشن عکاسان سینما درمرکز همایش‌های بین المللی رایزن برگزارشد.

به گزارش سینماپرس، در این مراسم علاوه بر تقدیراز سیروس الوند و حسین ملکی، تندیس بهترین عکاس سال سینمای ایران به امید صالحی برای مجموعه عکس‌های «شبی که ماه کامل شد» اهدا شد.
اجرای این مراسم را احسان کرمی به عهده داشت.

علی نیک‌رفتار دبیر پنجمین جشن عکاسان سینما ضمن خوشامدگویی به حاضران گفت: «نگاهمان در این جشن و سیاست‌های کلان انجمن صنفی عکاسان سینما حفظ شان و جایگاه عکاسی سینما و ایجاد وفاق و همدلی وهمراهی در ایجاد شرایط مطلوب برای تمامی عکاسان سینمای ایران است. سعی انجمن بر این است که همه ساله در این جشن از هنرمندان وسینماگرانی که نگاه ویژه به عکاسی سینما دارند و انجمن عکاسان و اعضای آن را حمایت می‌کنند تقدیر و تشکر کرد. نقش عکس در تبلیغات فیلم‌های سینمایی و راه و روش‌های جدید در ارائه آن از مسائل مهم و قابل تامل درعکاسی فیلم و ایجاد زمینه‌های جدید و متنوع از دیگر اهداف انجمن بوده و برگزاری کارگاهها و نشست‌های تخصصی با حضور اساتید فن در زمینه تبلیغات و راههای هرچه بهتر ارائه دادن خدمات در جهت تبلیغات فیلم‌های سینمایی است. بین‌المللی نمودن مسابقه عکس فیلم از دیگر برنامه‌های پیش‌بینی شده در جهت رشد و پویایی و اعتلای عکاسی فیلم در انجمن صنفی عکاسان سینمای ایران خواهد بود.»

در ادامه همایون ارشادی و همایون اسعدیان برای رونمایی از کتاب عکس این دوره ازمسابقه عکس، روی صحنه آمدند. ارشادی پیش از رونمایی کتاب گفت: «این کتاب بسیار ایده درخشانی است. چرا که می‌توان تمام تابلوها را با یک کتاب داشت و این خاطره را به یادگار نگه داشت، امیدوارم این رسم همیشگی شود.»

در ادامه ازکتاب عکس پنجمین جشن عکاسان سینما رونمایی شد و احسان کرمی تاکید کرد که این کتاب در تدارک انتشار در بازار است.

در بخش بعدی مراسم از سیروس الوند به دلیل نگاه ویژه به عکاسی سینما طی سال‌ها فعالیت تقدیر شد. مصطفی شایسته و خسرو دهقان برای تقدیر از الوند روی صحنه حاضر شدند.

سیروس الوند گفت: «عکاسان سینمای ایران، صنف محترم و معتبر و مهجوری هستند. عکس، کارت ملی فیلم است. هر وقت به فیلم «خانه دوست کجاست»، فیلم جاودانه زنده یاد کیارستمی فکر می‌کنید یک عکس در ذهنتان تداعی می‌شود که بچه‌ای مسیری را از تپه بالا می‌رود. در مورد همه فیلم‌ها همینطور است. هر وقت به فیلم «گنج قارون» فکر می‌کنید، فردین و ظهوری یادتان می‌آید که کنار سفره نشستند و آبگوشت می‌خورند و فردین ترانه می‌خواند.»

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: «متاسفانه جایگاه واقعی عکاسان را نمی‌شناسیم، در حال حاضر فیلمبردار، عکاس و کارگردان بیکار داریم. همین جا در همین سینما یک نفر با یک تلفن بیست میلیارد به حسابش واریز می‌شود و فیلم می‌سازد. سینما حال خوبی ندارد. همه می‌دانیم هیچ وقت به این میزان خودی و ناخودی وجود نداشته است. آقای صالحی عزیزکه به خانه ما آمدی، قدم روی چشم من گذاشتی و مرگ خشایار را تسلیت گفتی. خبر داری در سینما چه خبر است؟ که به عنوان وزیرآن بالا نشستی می‌دانی بچه ها چطور زندگی می‌کنند؟ سینماگران آرتیست هستند. آنها چیزی دارند که حتما شما غبطه می‌خورید و بدون شک تمام دولت به آن غبطه می‌خورد، چرا که آنها مردم را دارند.»

کارگردان فیلم «دست‌های آلوده» ادامه داد: «مرگ خشایار به من تعریف تازه‌ای اززندگی داد. مرگ بسیار واقعی‌تر از زندگی است. وقتی مرگ انقدرنزدیک و واقعی است، چرا نباید حرفمان را بزنیم؟ ما اصلا آمدیم حرف بزنیم. به سینما نیامدیم که پولدار شویم. ما آمدیم صدای مردم و جامعه باشیم و این غرورآمیز است. قطعا چیزی از ما به یادگار می‌ماند، حتما یادگاری که شجریان می‌ماند خیلی ارزشمند است. استاد شجریان آدم ثروتمندی است، چرا که مردم را دارد و یکی از کسانی که من همیشه به او غبطه می‌خورم او است. در آخر از انجمن عکاسان سینما تشکر می‌کنم که به یاد من بودند. من یک آدم عشق عکس هست »

در ادامه رضا مهاجر و اردشیر شلیله دو عکاس پیشکسوت سینما و محمدعلی سجادی از حسین ملکی به پاس سالها فعالیت و عکاسی سینما تقدیر کردند.

در ادامه از انجمن های بازیگران، کارگردانان و مدیران تولید به دلیل امضای تفاهم نامه با انجمن عکاسان سینما به منظور ایجاد امنیت شغلی تقدیر شد. فاطمه معتمد آریا، وحید موسیائیان و محمدرضا منصوری تقدیر شد.

معتمدآریا در صحبت های کوتاهی گفت: «از انجمن عکاسان سینما تشکر می‌کنم چرا که بدعتی گذاشتند و با انجمن و صنوف دیگر در مورد امنیت شغلی تفاهم نامه امضا کردند. فکر می کنم یک عضو مهجور خانه سینما وقتی باعث می شود انجمن کارگردانان، بازیگران، فیلمبرداران و انجمن های دیگر کنار جمع شوند و همه به این تفاهم برسند که با هر سلیقه ای که در سینما داریم همدیگر را پشت به پشت نگه داریم برای اینکه سینما را نگه داریم اتفاق ویژه ای است. ما مخلص همدیگر هستیم، چرا که ما یک هدف داریم و آن سینما است. بهتراست که این سخن و این حرکت دلنشینی که عکاسان سینما شروع کردند را با جان و دل بپذیریم و حامی آنها باشیم.»

در آخر بهنوش طباطبایی برای معرفی عکاس سال سینمای ایران روی صحنه آمد و گفت: «برخی اوقات امکان دارد لحظاتی از بازی بازیگران از دوربین فیلمبردار پنهان شود. اما یک عکاس با مهارت و ظرافت این لحظه را چنان ثبت می‌کند که گاهی اوقات شناسنامه فیلم می‌شود. دست تک تک شما را با احترام می فشارم.»

در این بخش نام نامزدهای مسابقه عکس پنجمین جشن عکاسان سینما محمد بدرلو برای مجموعه عکس های «۲۳ نفر» و «سرخپوست»، امید صالحی برای مجموعه عکس های «شبی که ماه کامل شد»، امیر حسین شجاعی برای مجموعه عکس های «متری شیش و نیم» و آرزواتحاد برای مجموعه عکس های «لابیرنت» خوانده شد و در نهایت امید صالحی به عنوان عکاس سال سینمای ایران معرفی شد و تندیس جشن به او اهدا شد.

همایون اسعدیان، همایون ارشادی، شاهرخ فروتنیان، افسانه چهره آزاد، فاطمه معتمد آریا، بهنوش طباطبایی، ویدا جوان، متین ستوده، مرتضی رزاق کریمی، سیروس الوند، رامین حیدری فاروقی، امیر عابدی، محمد علی سجادی، نگار آذربایجانی، علی قائم مقامی، گوهر خیراندیش، حسین ملکی، وحید موسیائیان، مصطفی شایسته، مسعود رایگان، خسرو دهقان، محمد حسین فرحبخش، مهدی رحمانی، شهرام شاه حسینی، محمد فوقانی، فرامرز بیات، زهرا مصفا، رز ارغوان آذر، المیرا مقدم، محمد بدرلو، آرزو اتحاد، مهسا طیب طاهر، حسن شجاعی، مسعود اشتری، مهدی حیدری، مجید خمسه، جواد جلالی، اردشیر شلیله، رضا مهاجر، حسن هندی، احمد رضا شجاعی، مهدی دلخواسته، سحرعصر آزاد، خسرو دهقان، بهروز صادقی، جلیل شعبانی، افسانه پاکرو، فرهاد سلیمانی، فریبا کوثری، بهرنگ دزفولی زاده، ماهورموسائیان، رحمت عبدالله زاده، بهمن اردلان، مازیار شیخ محبوبی از جمله حاضران در مراسم بودند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سینمای انقلاب که ژانر نیست! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: معنی سینمای انقلاب و ژانر انقلاب را خیلی درک نمی‌کنم. من یک تریلر سیاسی ساخته‌ام. سینمای انقلاب که ژانر نیست! من یک فیلم جذاب با قصه رازآلود در زمینه تاریخ سیاسی خیلی معروف ساخته‌ام. اصراری ندارم بگویم در این پکیج نیست. اما درکش نمی‌کنم.

به گزارش سینماپرس، محمدحسین مهدویان با ساخت چهار فیلم نشان داد که به تاریخ سیاسی معاصر ایران علاقه‌مند است؛ به‌همین‌دلیل فیلم‌هایش وقایع ملتهب کشور بعد از پیروزی انقلاب را به تصویر می‌کشند، حتی فیلم «لاتاری» که بیشتر به نظر می‌رسد فیلمی اجتماعی باشد. جدا از نگاهش به این وقایع، او فیلم‌سازی را بلد است و از قضا هم سعی کرده فیلم‌های خنثی نسازد! چون تاکنون فیلم‌هایی که درباره وقایع انقلاب ساخته شده اند، اغلب بی‌رمق و بی‌مخاطب بوده‌اند، فیلم‌هایش رنگی تازه به «ژانر سیاسی» در ایران داده اند. فیلم «رد خون» ادامه فیلم «ماجرای نیمروز» است.

فیلم «رد خون» نشان می‌دهد همچنان به تاریخ معاصر علاقه‌مند هستید. آیا دنبال دغدغه‌ها و سؤال‌هایتان می‌گردید؟

مجموعه‌ای از اینهاست. یکی اینکه این مدل فیلم‌ها را دوست دارم و خودم به‌عنوان مخاطب طرفدار تریلرهای سیاسی هستم. دوم اینکه ما جامعه‌ای سیاسی داریم و زندگی‌های‌مان تحت تأثیر این فضاست؛ ولی متأسفانه خیلی آگاهی عمومی نسبت به تاریخ و گذشته و حتی وقایع مهم تاریخی که در زندگی‌مان تأثیر داشته وجود ندارد. درک من این است که بعضی از اشتباهات تاریخی‌مان را مدام تکرار می‌کنیم.


یعنی دلیلش ناآگاهی است؟

بله و اینکه سینما تصویری از وقایع گذشته به ما نشان نمی‌دهد. مجموعه این‌ها باعث شده این ژانر را ادامه دهم.


مسائل سیاسی آن‌قدر در فرهنگ ما تنیده شده که در دوره‌ای اگر یک‌سری افراد مطرح بودند، در دهه بعد حتی نامشان را نمی‌شد به زبان آورد! شما به‌عنوان فیلم‌ساز چطور می‌توانید وقایع را خارج از قرائت رسمی برای ما به تصویر بکشید، درحالی‌که یک نوع قرائت را دنبال می‌کنید که مورد تأیید قرائت رسمی است؟

این‌طور نیست! در فیلم‌هایی که ساخته‌ام همیشه به یک جنبه و بُعد از واقعیت که معمولا در روایت‌های رسمی وجود نداشته، پرداخته‌ام. از جمله همین فیلم آخرم «رد خون» جنبه‌هایی دارد که در روایت‌های موجود به آن‌ها پرداخته نمی‌شود. دلیلی را که آوردید خیلی متوجه نشدم!


منظورم این است که دهه ۶۰، پرچالش بوده. هرچند در «رد خون» برای نخستین‌بار اردوگاه اشرف را به نمایش گذاشتید و زنان این اردوگاه را فریب‌خورده نشان دادید که بنا بر جبر واقعیت به آنجا کشیده شدند، اما به‌طورکلی پرسش اساسی این است که چطور نمی‌توان در سینما وقایع را از زوایای مختلف دید و صدای مخالفان را شنید؟

من متوجه منظور شما شدم! اما اگر این‌گونه نگاه کنیم، پس هر فیلمی که ساخته می‌شود می‌تواند گفت: منطبق با روایت رسمی است…


مثلا در فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» شاهد چنین تلاش‌هایی هستیم؛ اما خب در توقیف به سر می‌برد!

یعنی به نظرتان همه فیلم‌هایی که توقیف نشده‌اند راوی روایت رسمی هستند.

پس من هم یکی از فیلم‌سازانی هستم که مثل بقیه فیلم می‌سازم.


اما شما روی تاریخ سیاسی معاصر دست گذاشته‌اید. هر فیلم‌سازی جرئت نمی‌کند به موضوعات فیلم‌های شما از منظری دیگر نزدیک شود!

خب من جرئت می‌کنم.


چرا؟

چون توانایی‌اش را دارم.


بله. اما حمایت می‌شوید.

این یک تحلیل است.


مثلا شما در فیلم «ایستاده در غبار» حاج احمد متوسلیان را به ما معرفی کردید که مشابه توصیفات رسمی نبود. اما.

آن فیلم هم در همین ساختار ساخته شد. چون ساخته شد دلیل نمی‌شود که من از قرائت رسمی تبعیت کرده‌ام!


اما دست‌کم حاج احمد متوسلیان یک شخصیت ملی است که همه به او احترام می‌گذارند.

به این معنا فیلم‌های اجتماعی هم همین‌گونه ساخته می‌شوند! پس آیا روایت دولتمردان در جامعه را منعکس می‌کنند، صرف اینکه ساخته می‌شوند!؟ اینکه شما می‌گویید به این دلیل که راوی روایت حاکمیت از جامعه هستند، گزاره درستی نیست!

اجازه دهید مثالی بزنم. فیلم‌سازی می‌شناسم که در فیلم‌هایش بخشی از دولتمردان را به سخره گرفت. ولی، چون از رانت برخوردار بود فیلم‌هایش در بهترین شرایط اکران شدند! اما فیلم‌سازان مستقلی هم داریم که دولت هیچ حمایتی از آن‌ها نمی‌کند! شما می‌گویید من حرف دارم و تاریخ را روایت می‌کنم؛ اما من می‌گویم شما همه تاریخ را روایت نکرده‌اید!

امری محتمل است که در هر روایت تاریخی، بالاخره بخش‌هایی از واقعیت دیده نشود. چه کسی مدعی است حقیقت محض تاریخ را می‌گوید!؟

درست می‌گویید. اما شما دست روی موضوعاتی گذاشته‌اید که درموردش بحث‌کردن راحت نیست و مخالفانی در داخل و خارج از کشور دارند. برای من شخصا فیلم «رد خون» یک نوع سینماست.

اما سؤال کلی این است که آیا شما به‌عنوان فیلم‌ساز این دغدغه را دارید که در فیلم، آدم‌های مخالف جریان را هم به تصویر بکشید؟

من وقتی چیزی تعریف می‌کنم، اول خودم باورش می‌کنم.


یعنی شما آن نوع تحلیل را باور دارید؟

بله.


جالب است برخی از فیلم‌سازان خاص، خودشان به چیزی که می‌گویند باور ندارند.

این‌طوری نمی‌شود فیلم خوب ساخت. من فیلم‌هایی ساخته‌ام که مؤثر بوده و دیده شده است. اگر باور نداشتم، نمی‌توانستم فیلم مؤثر بسازم. حتما منطبق بر یک دیدگاه، فیلم می‌سازم که می‌تواند اثرگذار باشد. با سفارش که نمی‌شود فیلم اثرگذار ساخت.


یعنی در این مدت به شما سفارش ساخت فیلم نداده‌اند؟

خیر. اگر هم سفارشی بوده، مال خودم کرده‌ام. «ایستاده در غبار» شاید سفارشی‌ترین فیلم من بوده است. اگر درباره احمد متوسلیان حرف برای گفتن داشته باشم، این فیلم را می‌سازم. اگر قصه‌ای داشته باشم و بتوانم روایت کنم، سفارش را قبول می‌کنم. شاید مثال جالبی باشد. سفارشی‌ترین فیلمم که محبوب‌ترین فیلم از نظر منتقدان و مردم است، همین «ایستاده در غبار» بود. اما غیرسفارشی‌ترین فیلمم «لاتاری» بود که منتقدان آن را دوست نداشتند. پس مسئله سفارشی‌بودن یا نبودن نیست.

می‌دانم مسئله این است که درست ساخته شود. حتی فاشیستی‌ترین فیلم‌ها در ساختار درست، قابل بحث هستند.

اینکه ایده شکل‌گیری یک فیلم از کجا شروع می‌شود، ردگم‌کردن و بحث انحرافی است.


از چه نظر انحرافی؟

کسانی که نمی‌خواهند درباره «فیلم» صحبت کنند، به‌راحتی می‌گویند فیلم سفارشی و حکومتی است و وارد گفتگو و چالش با فیلم نمی‌شوند. اتفاقا همان‌ها که با این لفظ خوب بلد هستند بازی کنند، درباره «ایستاده در غبار» نمی‌گویند سفارشی، در حالی که بود! سرمایه‌اش را از «اوج» گرفته بودم.

اما به فیلم «لاتاری» که ایده آن را خودمان گذاشتیم و دنبال دو، سه تهیه‌کننده گشتیم تا بسازیم، می‌گویند سفارشی! آنجاست که به من می‌گویند فیلم‌ساز حکومتی. پس یک جای کار ایراد دارد. مسئله سفارشی‌بودن یا نبودن نیست. دنبال چیزی می‌گردیم برای اینکه وارد بحث نشویم و همان‌جا با قضاوت و انگ کار آن آدم را تمام کنیم. ولی آن آدم فیلم می‌سازد، چون می‌داند در چه فضایی فیلم می‌سازد و منتظر این واکنش‌ها هست.

چیزی که من را نمی‌ترساند و به فیلم‌سازی امیدوار می‌کند، این است که به «سینما» تکیه می‌کنم و فیلمم را در جامعه عرضه می‌کنم و شهامت مواجه‌شدن با همه اتفاقاتی که فیلمم برمی‌انگیزد را دارم. اگر «لاتاری» را نمی‌ساختم واکنشی نبود، ولی این شجاعت را دارم که فیلم را بسازم و واکنش‌ها را هم بپذیرم. آنچه من را سرپا نگه می‌دارد، مردمی هستند که برایشان فیلم می‌سازم و به سینما می‌آیند.

با این شوق فیلم می‌سازم. در روز اول جشنواره سالن‌هایی که فیلم من را نمایش می‌دهند پر شد. روز اولی که سال ۹۴ فیلمم را به سینما کوروش بردم، یادم هست در سالن شماره ۲، ۷۰ نفر در سالن نشسته بودند. امروز در سالنی که ۴۰۰ نفر ظرفیت دارد، سانس فوق‌العاده هم دارم. یعنی من توانسته‌ام تماشاگرانم را پیدا کنم. شاید بعضی‌ها حرفم را دوست نداشته باشند، اما این قدرتی است که سینما دارد.

ما حرف زیاد می‌زنیم و مصاحبه می‌کنیم، فحش می‌شنویم، پوستر چاپ می‌کنیم، اما چیزی که در این سالن‌ها اتفاق می‌افتد، واقعی است. ۶۰۰ نفر به من این فرصت را می‌دهند که دو ساعت با آن‌ها حرف بزنم و هنوز از این فرصت خوشحالم. اوج فیلم‌هایم «لاتاری» بود و بیشترین میزان مخاطب و استقبال تماشاچی را داشت؛ و البته بدترین فیلمتان همین «لاتاری» بود.


من می‌دانم چه‌کار می‌کنم. من در حال رفتن مسیر معلومی هستم و هرجا احساس کنم اشتباه می‌کنم، مسیرم را اصلاح می‌کنم. اما درست و غلط‌بودن کارم را از سالن می‌فهمم و نگران برچسب‌ها و تندخویی‌ها نیستم.

می‌دانم به مردم امید بسته‌اید. اصولا هر هنری باید خریدار داشته باشد و خریدار اول هم مردم هستند. اغلب فیلم‌های سیاسی، تاریخ مصرف دارند که فقط نگاه فیلم‌ساز می‌تواند آن را محدود به زمان نکند. بگذریم! به نظر می‌رسد شما با فیلم‌هایتان چیزی به نام سینمای انقلاب را احیا کرده‌اید. تاکنون فیلم‌هایی که درباره وقایع انقلاب ساخته شده اند، بی‌رمق بوده‌اند.

حالا شما فیلم‌هایی ساخته‌اید که مسائل انقلاب را در این چارچوب و قالب نگاهتان بیان می‌کنید.

به هر حالت، این فیلم‌ها حاصل نگاه من هستند؛ با این نگاه که سینما برایم جدی است.


اما جالب است وقتی در فیلم «لاتاری» داستان را در خارج از ایران پیگیری می‌کنید، واقعیت مخدوش می‌شود. مثلا چرا اتفاقات در دوبی رخ می‌دهد؟ چرا چنین مانوری را مثلا در آمریکا راه نینداختید؟

من به قضیه خیلی طبیعی‌تر نگاه می‌کنم. دلیلش ساده است. چون دوبی نزدیک به ماست. مردم ما بیشتر به دوبی سفر می‌کنند و این اتفاق در دوبی بیشتر رخ می‌دهد. شما دنبال کشف یک راز عجیب هستید. مگر آمریکارفتن به این سادگی‌هاست!؟ شما می‌توانید در عرض یک هفته به دوبی بروید و بیایید. تصمیم گرفتیم درباره این موضوع در دوبی فیلمی بسازیم. رسیدن به یک فیلم خیلی پیچیده نیست. همیشه لازم نیست درباره موضوعات پیچیده فیلم بسازیم. گاهی قرار است در سینمای عبوسی فیلم بسازیم که مردم فیلم‌های کمدی می‌بینند که عموما کسل‌کننده هستند. چون مدام ذوقشان کور می‌شود و فیلم‌های غیرکمدی می‌خواهند فیلم‌های خیلی مهم بزنند.


پس نمی‌خواستید حرف مهم بزنید؟

اصولا من هر فیلمی که می‌سازم حال می‌کنم. مگر اشکال دارد؟


اشکال ندارد! اما قرار هم نیست با فیلمی که می‌سازید حال دیگران را بگیرید.


حالا مگر مردم با «لاتاری» گریه کردند؟

گریه نکردند. اما اینکه دختری که رفت دوبی تا مانکن شود، این‌قدرها هم نبود که جماعتی بروند دوبی تا انتقام بگیرند.


خب سلیقه است دیگر. ضمنا شما معیار هستید یا قاطبه تماشاگران!؟

سطح سلیقه را فیلم‌ساز بالا می‌برد!


مجموعه‌ای از مفاهیم نسبی وجود دارد که باعث شده شما «لاتاری» را دوست نداشته باشید. ایرادی ندارد.

سلیقه و مفاهیم نسبی را زیباشناسی در سینما تعیین می‌کند.


شما می‌خواهید جدی صحبت کنید و وقتی حوصله ندارید پاسخ بدهید، پای مردم را به میان می‌کشید. چرا؟

خب من فیلمی برای مردم می‌سازم که در سینما کف و سوت بزنند.


آیا روی اجزای زیبایی‌شناسانه کار نکرده‌اید؟

مگر ممکن است کار نکرده باشم! شما مجموعه‌ای از اجزای فیلم را برای رسیدن به تأثیری در مخاطب کنار هم می‌چینید. وقتی این تأثیر را گذاشته پس اجزا درست چیده شده‌اند.


شما اجزا را برای پازل هنری کنار هم می‌گذارید. یعنی شما یک پکیج هنری به منِ تماشاگر عرضه می‌کنید. وقتی می‌گویم روایت شما از صفر تا صد با اجزا همراه است، حتما نمی‌توانستید به‌جای ساعد سهیلی از احمد ایراندوست استفاده کنید! من درباره معیارهای زیبایی‌شناسی و دیالوگ‌نویسی با شما بحث دارم.

زیبایی‌شناسی یک مفهوم نسبی است. زیبایی از نظر شما و دیگران متفاوت است.


پس دانش یعنی چه؟

دانش یعنی اینکه شما به‌جای اینکه سلیقه خودتان را به یک فیلم سربار کنید، به این موضوع فکر کنید که چه مدل چینش و فرایندی باعث می‌شود فیلم در میان مخاطبان مؤثر از آب دربیاید. این دانش، تأثیر شما را افزایش می‌دهد. یک پدیده اتفاق می‌افتد که واقعیت دارد.

دانش که نمی‌تواند در مقابل حقیقت قرار بگیرد. مثل این است که بگویید من براساس محاسباتی متوجه شده‌ام زمین صاف است. اگر به هزار دلیل مبتنی بر تمام علم‌های عالم بگویید الان شب است، چشم شما روز را می‌بیند. پس بهتر است در آن دانش تجدیدنظر کنید. وقتی پدیده‌ای کارکرد دارد، باید به این فکر کنید که چرا مؤثر است. نه اینکه بگویید این براساس فلان معیارها و چیزهایی که در کتاب‌ها خوانده‌ایم فیلم بدی است.


چون فقط مخاطب دارد؟

خیر! چون اثرگذار است.


اگر این‌گونه باشد، چون «ایستاده در غبار» ۵۰ نفر مخاطب داشته، تأثیرگذار نبوده! اما، چون «لاتاری» ۱۵۰ تا مخاطب داشته، پس تأثیرگذار است! پس این هم نسبی است؟

بله من درباره اثرگذاری حرف می‌زنم. در «ایستاده در غبار» تأثیر گذاشته. در «ماجرای نیمروز» اثر دیگری گذاشته و همین طور در «لاتاری». ویژگی «لاتاری» این است که به لحاظ کثرت افراد تماشاچی، تعداد بیشتر بود. نسبت به فیلم قبلی یک چیزی افزون داشته که تعداد بیشتر مخاطب است. البته بی‌اهمیت نیست. در معیارهای عادی فیلم‌سازی پرفروش سینمای ایران هم نبوده و همین مهم‌ترش می‌کند. من یک فیلم کمدی یا تجاری نساخته‌ام. یک فیلم جدی و تلخ بود و توانست مخاطبان زیادی را جذب کند.


هرچند توقع من به‌عنوان مخاطب حرفه‌ای برآورده نشد، اما به نظر شما احترام می‌گذارم.

اگر برای شما دانش و فهم موضوعات اهمیت دارد، چرا کسی دراین‌باره مطالعه نکرده و در فضای نقد ما نگفته‌اند فیلمی که به نظر من مزخرف است، به نظر مردم جالب بوده. شاید فیلم‌سازی که قبلا دو فیلم ساخته می‌داند چطور باید با مخاطب ارتباط برقرار کند و حالا آن‌ها را آزمایش می‌کند.

می‌خواهد ببیند قضاوتش درباره مخاطب ایرانی سینما درست است؟

خب مرحوم ایرج قادری هم می‌گفت: نبض تماشاگر در دستان من است. حرف شما را درک می‌کنم. اما با احترام به شما، هر فیلمی که پرفروش شد، الزاما فیلم خوبی نیست!


صحبت ما نباید یک بحث دوطرفه باشد. شما فیلمی می‌بینید و مبتنی بر عقاید و دانشی که درباره سینما دارید، تحلیلش می‌کنید. من هم به عنوان فیلم‌ساز معمولا این‌ها را می‌خوانم. قرار نیست همدیگر را متقاعد کنیم.


بله. اما قرار است همدیگر را درک کنیم نه اینکه یکدیگر را قضاوت کنیم. می‌خواهم بدانم فضای ذهنی شما چیست. چه شد «ماجرای نیمروز» در ادامه به «رد خون» رسید؟

فیلمی داشتیم که با اینکه سیاسی بود و به نظر می‌رسید نباید مخاطب خوبی داشته باشد، در سینما و فروش DVD و پخش تلویزیون استقبال زیادی را از آن شاهد بودیم. شخصیت‌ها را هم مردم دوست داشتند. فکر کردم برای این شخصیت‌ها، دنباله درست کنیم.


معمولا دنباله‌دارها در سینمای ایران پرمخاطب نیستند. به نظرتان این کار ریسک نبود؟

چرا. فکر کردیم اگر قرار است «ماجرای نیمروز» دیگری بسازیم، مهم است که حداقل به اندازه فیلم اول مؤثر باشد و تلاشمان را هم کردیم. اینکه چطور از این چالش بیرون بیاییم، در سالن سینما مشخص می‌شود.


گروه‌های سیاسی مختلف از این فیلم حمایت کرده‌اند. به نظرتان علت چیست؟ به یک موضوع ملتهب بعد از انقلاب چطور نگاه کرده‌اید که این وفاق ایجاد شده؟

سعی کردم قضاوت عمیق و دقیقی نداشته باشم و با فاصله‌ای به موضوعات نگاه کردم. سعی کردم از جنبه‌های تعریف‌نشده تاریخ در روایت رسمی استفاده کنم.


یعنی عامدانه سعی کردید از قرائت رسمی فاصله بگیرید؟

سعی کردم به‌چیزهایی که معمولا با روایت‌های مرسوم و رسمی تعریف نمی‌شود، نزدیک شوم.


به نظر می‌رسد اشتباهات نسبت به «ماجرای نیمروز» و فیلم‌های قبلی‌تان کمتر بوده؟

به عنوان فیلم‌ساز دست‌یافتن با وضعیتی که «ماجرای نیمروز» داشت، برایم دیگر راحت نیست. عجیب است زمان ساختن این فیلم چنین تصوری نداشتم، اما بعد که فیلم به نمایش درآمد، احساس کردم تبدیل به فیلمی شده که دوباره شبیه به آن ساختن برایم سخت خواهد شد. نمی‌دانم چقدر توانسته‌ام دنباله موفقی برای «ماجرای نیمروز» ساخته باشم، اما طبیعتا فیلم دیگری است.


قبول دارید پکیج فیلم‌هایتان چیزی به عنوان نوزایی سینمای انقلاب است. به این گفته اعتقاد دارید؟

صادقانه می‌گویم معنی سینمای انقلاب و ژانر انقلاب را خیلی درک نمی‌کنم. من یک تریلر سیاسی ساخته‌ام. سینمای انقلاب که ژانر نیست! من یک فیلم جذاب با قصه رازآلود در زمینه تاریخ سیاسی خیلی معروف ساخته‌ام. اصراری ندارم بگویم در این پکیج نیست. اما درکش نمی‌کنم.

خودم در زمان فیلم‌ساختن، فکر نمی‌کنم در چه ژانری است. تنها چیزی که در سینمای ما قواعد ژانری دارد، سینمای دفاع مقدس است و ژانر دیگری نداریم. برای همین سینمای انقلاب برای من لفظ مبهمی است!

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اولین عکس از متهم فراری ۱۸۰ میلیون دلاری با بازیگر معروف – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: تصویری از سالار آقاخانی کنار پوریا پورسرخ که متهم به قاچاق بیش از ۱۸۰ میلیون دلار بوده و هم اکنون فراری است.

به گزارش سینماپرس، تصویری از سالار آقاخانی کنار پوریا پورسرخ که متهم به قاچاق بیش از ۱۸۰ میلیون دلار بوده و هم اکنون فراری است. سالار آقاخان از متهمان مطرح و به نام پرونده ارزی که کیفرخواستش به همراه پرونده عراقچی و سیف به دادگاه رفته، متواری است.

سالار آقاخانی ۲۸ساله به قاچاق ارز به میزان ۱۵۹میلیون و ۸۰۰ هزار دلار و ۲۰ میلیون و ۵۰۰هزار یورو متهم است.

اولین عکس از فراری ۱۸۰ میلیون دلاری از کشور با بازیگر معروف

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اگر جشن هنر شیراز در انگلیس اجرا می‌شد هنرپیشگان آن جان سالم به در نمی‌بردند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: جشن هنر شیراز در دوره پهلوی به خاطر نوع نمایش‌هایی که بدون توجه به تعصبات مذهبی مردم در آن به اجرا درمی‌آمد اعتراض و خشم تعداد زیادی از مردم این دو شهر را برانگیخته بود. تابوشکنی‌ این نمایش‌ها تا جایی پیش رفت که صدای پارسونز، سفیر وقت انگلیس در ایران هم درآمد و او در این مورد کنایه‌ای به شاه زد.

به گزارش سینماپرس، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۵۷ یکی از خبرهایی که در صفحه یک روزنامه‌های سراسری به چشم می‌خورد این بود که «امسال جشن هنر برگزار نمی‌شود». در توضیح این خبر آمده بود که به علت وقایع اسفناکی که اخیرا در دو شهر شیراز و اصفهان روی داده، یازدهمین جشن هنر شیراز، که بنا بود طبق روال هر سال در شهریورماه همان سال در این شهر برگزار شود، و نیز سومین جشن فرهنگ اصفهان در این سال برگزار نمی‌شود.

اگر چنین نمایشی در انگلیس اجرا می‌شد هنرپیشگان آن جان سالم به در نمی‌بردند

جشن هنر شیراز به خاطر نوع نمایش‌هایی که بدون توجه به عقاید مذهبی مردم در آن به اجرا درمی‌آمد اعتراض و خشم تعداد زیادی از مردم این دو شهر را برانگیخته بود. تابوشکنی‌ این نمایش‌ها تا جایی پیش رفت که صدای پارسونز، سفیر وقت انگلیس در ایران هم درآمد و او در این مورد کنایه‌ای به شاه زد. روایت سفیر انگلیس را از این جشن‌ها در پی می‌خوانید می‌خوانید:

… فستیوال بین‌المللی هنری شیراز (جشن هنر شیراز) که سالانه برگزار می‌شد از آغاز به علت نوآوری‌های و نمایشاتی که با روحیات جامعه سنتی و اسلامی ایران تطبیق نمی‌کرد موجب تضادها و مباحثاتی شده بود. از جمله نمایشات مسخره‌ای که من از این جشن به یاد دارم صحنه‌ای از نمایش رقاصان برزیلی بود که درحین رقص سر مرغ‌های زنده را با دندان جدا می‌کردند، یا نمایشی از هیجان و از خود بی‌خود شدن مردم در حال عزاداری که بی‌شباهت به مراسم تعزیه نبود و نشان دادن آن در یک کشور مسلمان به هیچ وجه تناسبی نداشت. جشن هنر شیراز در سال ۱۹۷۷ از نظر کثرت صحنه‌های اهانت‌آمیز به ارزش‌های اخلاقی ایرانیان از جشن‌های پیشین فراتر رفته بود. به طور مثال یک شاهد عینی صحنه‌هایی از نمایشی را که موضوع آن آثار شوم اشغال بیگانه بود برای من تعریف کرد. گروه تئاتری که این نمایش را ترتیب داده بودند یک باب مغازه را در یکی از خیابان‌های پررفت‌وآمد شیراز اجاره کرده و ظاهرا می‌خواستند برنامه خود را به طور کاملا طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند. صحنه نمایش نیمی در داخل مغازه و نیمی در پیاده‌روی مقابل آن بود. یکی از صحنه‌ها که در پیاده‌رو اجرا می‌شد تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشی و وانمودسازی) به وسیله یک مرد (کاملا عریان یا بدون شلوار – درست به خاطر ندارم) با یک زن که پیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده می‌شد در مقابل چشم همه صورت می‌گرفت. صحنه مسخره دیگر پایان نمایش هم این بود که یکی از هنرپیشگان اصلی نمایش باز هم در پیاده‌رو شلوار خود را کنده هفت‌تیری در پشت خود می‌گذاشت و به این ترتیب تظاهر به انتحار می‌کرد. واکنش مردم عادی شیراز که ضمن گردش در خیابان یا خرید از مغازه‌ها با چنین صحنه مسخره و تنفرانگیزی روبه‌رو می‌شدند معلوم است. ولی موضوع به شیراز محدود نشد و طوفان اعتراضی که علیه این نمایش برخاست به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به خاطر دارم که این موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر وینچستر انگلیس اجرا می‌شد کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمی‌بردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.

بازتاب سیاسی چنین واقعه‌ای در هر زمان بد بود، چه برسد به شرایط آن روز ایران که در کنار هیجانات سیاسی نشانه‌هایی از اوج گرفتن احساسات مذهبی مردم و گرایش به سنن مذهبی در سراسر کشور به چشم می‌خورد. در ماه اکتبر در دانشگاه تهران تشنجاتی بر سر عدم مراعات شعائر مذهبی روی داد که احتمالا واکنشی در برابر جشن هنر شیراز بود. دانشجویان دختر که پوشش نامناسبی داشتند مورد تهدید قرار گرفتند و به عنوان اعتراض به اختلاط دانشجویان دختر و پسر در رستوران و کافه‌تریای دانشگاه اعتصابی صورت گرفت…

منبع: سر آنتونی پارسونز، غرور و سقوط؛ خاطرات سفیر سابق انگلیس در ایران، ترجمه دکتر منوچهر راستین، بی‌جا: انتشارات هفته، چاپ اول، تیر ۱۳۶۳، صص ۹۰-۹۲.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تحریم در پی فاصله انداختن بین مردم و حکومت است – اخبار سینمای ایران و جهان

در تحریم های تلاش می شود تا با محور قرار دادن موضعی چون تاثیرات مخرب روزی حرام به برخی آسیب‌ها که خانواده‌ها را تهدید می‌کند، اشاره داشته باشم

به گزارش سینماپرس، جواد مزدآبادی، کارگردان سینما با بیان این‌که رسالت سینما و تلویزیون بیش از فراهم کردن سرگرمی است، به حوزه گفت:  امروز وضعیتی که بر کشور حاکم است قابل مقایسه با هیچ دوره‌ای دیگری نیست، چون قدرت‌های استعماری تمرکز خود را روی این امر متمرکز کرده‌اند که با فشارهای اقتصادی بین دولت و ملت فاصله بیندازند. برای رسیدن به این خواسته نیز از تمام ابزارهای تبلیغی خود به ویژه فیلم‌ها و برنامه‌های سینمایی و تلویزیونی نهایت استفاده را می‌برند.

وی افزود: در چنین فضایی نیاز است تا سینما و رسانه ملی هم پیمان شده و با تولید برنامه‌هایی کارآمد، اهداف شوم آنها را بر ملا کنند. برای رسیدن به این خواسته نیز حتماً نیازی نیست به صورت مستقیم به موضوعات مد نظر پرداخته شود، چون در این قبیل موضوعات، هیچگاه نگاه مستقیم جواب نمی‌دهد، بلکه باید در قالب اشاره به این موضوعات توجه داشت. برای مثال اگر در سریالی نشان دهیم چگونه می‌توان با مصرف بهتر، هزینه‌ها را پایین آورد به نظرم اولین قدم در این زمینه برداشته شده است.

این فیلمساز رسالت سینما را فرامرزی توصیف کرد و گفت: رسالت سینما متفاوت با تلویزیون است، چون هنر هفتم می‌تواند حرف خود را جهانی کند به ویژه حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های خارجی یکی از مسیرهایی است که انتظار می‌رود ما را در رسیدن به خواسته مان کمک کند. در این رابطه پیشنهادی دارم که به نظرم می‌توان به آن توجه کرد. آنهم این‌که در فیلم‌های ایرانی نشان دهیم تحریم‌ها در پی هدف قرار دادن مردم است. این اتفاق دقیقاً بر خلاف شعارهای انسان دوستانه‌ای است که به وفور از طریق سیاستمداران غربی به گوش می‌رسد. این رویکرد اگر در فیلم‌های ایرانی مد نظر قرار گیرد به نظرم انقلاب از چهره دشمنان این ملت برداشته خواهد شد.

این کارگردان تاکید کرد:  روشی دیگر نیز وجود دارد که بهتر است از طریق برنامه‌ای تلویزیونی صورت گیرد تا اگر کوچکترین شکی پیش آمد برداشته شود. رسانه ملی می‌تواند پارادوکس‌هایی که در گفته‌های رسانه‌های غربی وجود دارد را شناسایی کرد و افشا کند؛ این مسئله کمک می‌کند، هجمه‌های برنامه‌های ماهواره‌ای بی‌ثمر باشد، البته این خواسته به دو طریق قابل امکان است. ابتدا از طریق برنامه‌های نمایشی، سپس از طریق برنامه‌های کارشناس محور.

وی با بیان این‌که در برنامه‌هایی که قرار است به شکل کارشناسی تحریم‌ها مد نظر قرار گیرد باید طیف‌های فکری مختلف وجود داشته باشد، گفت: یکی از آسیب‌های جدی برنامه‌هایی که به موضوعاتی نظیر تحریم‌ها می‌پردازند این است که تنها به یک طریق می‌خواهند به هدف خود برسند، درصورتی‌که تجربه ثابت کرده اگر گوناگونی بیان وجود داشته باشد، مردم بیشتر پذیرای آن خواهند بود، اما نمی‌دانم چرا هنوز ما اصرار داریم راه گذشته را تکرار کنیم!

این سینماگر در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: شاید در دنیا کمتر کشوری وجود داشته باشد که مردمش تا به این اندازه با حکومت همسو هستند. این امتیاز بسیاری بزرگی است که باید به واسطه رسانه آن را قوی‌تر کرد، بخشی از این اتفاق از طریق شبکه‌های فرا مرزی رخ می دهد. در رسانه ملی شاید  به آن گونه که شبکه‌های داخلی مد نظر هستند شبکه‌های خارجی مورد توجه نیستند؟ این رویکرد تا حدی قابل درک است، اما به نظرم هر اندازه که ما در پخش فرا مرزی خود سرمایه گذاری کنیم، دست آوردها آن مطلوب‌تر خواهد بود.

مزدآبادی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: موضوع دیگری که می‌خواهم به آن تاکید داشته باشم تاکید به جایگاه خانواده در مناسبات اجتماعی است. خانواده اصلی‌ترین و مهمترین فاکتوری است که می‌تواند، آینده هر کشوری را رقم زند تا زمانی که این خواسته به شکلی مطلوب مهیا نباشد، دست آوردها مطلوب نخواهد بود. برای همین در فیلم‌ها و آثار نمایشی باید سبک زندگی ایرانی – اسلامی به شکلی تاثیر گذار مد نظر قرار گیرد. این خواسته در شرایط فعلی بسیار پراهمیت است، زیرا سریال‌هایی که از شبکه‌های ماهواره‌ای با زبان فارسی پخش می‌شوند، فرهنگ این مرز و بوم را نشانه گرفته‌اند.

وی در انتهای این گفت‌وگو تاکید کرد: این‌که برنامه‌های کاربردی در حوزه انقلاب توسط چه افرادی ساخته می‌شود هم اهمیتی ویژه در برنامه سازی سیما دارد. متاسفانه ما عادت کرده‌این که برنامههایمان تنها در اختیار آدم‌های خاص باشد. این روش به نظرم باعث نوعی بی‌انگیزگی در میان هنرمندانی شده که استعداد خوبی دارند، اما متاسفانه به آنها بهای لازم داده نمی‌شود.

*حوزه

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سریال «رعد و برق» بهروز افخمی در پاییز کلید می‌خورد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: بهروز افخمی از شروع ساختِ سریال «رعد و برق» در ایام پاییز خبر داد و گفت که فعلاً رویِ آتیلا پسیانی و عبدالرضا اکبری حساب باز کرده‌ایم.

به گزارش سینماپرس، اولین کار تلویزیونی‌اش سریال «کوچک جنگلی» بود. یازده دقیقه و سی‌ثانیه را سال ۸۶ ساخت و مخاطبان تلویزیون برای دو فصل، بیننده «عملیات ۱۲۵» بهروز افخمی بودند. جمعه شب‌ها به جای اجرا در برنامه «هفت»، «نقد سینما» با او تحلیل و بررسی و اجرا می‌شود. «روباه» را سال ۹۳ ساخت و «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» بهروز افخمی سیمرغ بلورین گرفت.

نگاهی به کارنامه بهروز افخمی

سن‌پترزبورگ اثر جالب توجهی در کارنامه بهروز افخمی به شمار می‌رود که خیلی اهلِ کارگردانی آثار طنز نیست اما بعد از این کار موفق، «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» را با چاشنی طنز، روانه پرده نقره‌ای کرد. او آثار دیگری همچون «جهان پهلوان تختی»، «گاوخونی»، «شوکران»، «عقرب»، «روز شیطان»، «روز فرشته»، «عروس» و «تفنگ‌های سحرگاه» نیز در فهرست کارگردانی‌های بهروز افخمی دیده می‌شود.

سریال «رعد و برق» رمضان ۹۹ شبکه پنج

مدت زیادی است که جلوی دوربین نرفته و این روزها درگیرِ شروع «کاغذ شطرنجی» و سریالی برای مصائب سیلِ اخیر برای تلویزیون است. بهروز افخمی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم،  گفت: سریالِ «رعد و برق» روایتی از سیل اخیر است که درگیر تحقیق و نگارش آن هستیم و قرار است این سریال ۲۵ قسمتی را برای رمضان ۹۹ شبکه پنج سیما آماده کنیم.

همه شهرهای هدفِ سیل، مدنظر روایت بهروز افخمی

وی با اشاره به پیش‌تولید این سریال تلویزیونی، گفت: این روزها علاوه بر تحقیق‌های میدانی و مطالعاتی، فیلم‌های گرفته شده از حوادثِ سیل را نیز بررسی می‌کنیم. با افرادی که در این حوادث بودند صحبت‌هایی انجام می‌شود و فیلمنامه را می‌نویسیم. البته یک مقداری هم ساخت استخر در دستور کار است. همه شهرهایی که این اتفاق در آنجا افتاده مدنظرِ سریال «رعد و برق» است؛ از آق‌قلا و گنبد کاووس گرفته تا گرگان، گلستان، سیمین‌شهر، بندر ترکمن. در این شهرها فیلمبرداری داریم و بخش‌هایی از سریال هم به تهران اختصاص پیدا می‌کند. در خرم‌آباد، پلدختر، کرمانشاه، اندیمشک، سد کرخه، اهواز، سوسنگرد، شادگان و خیلی از شهرهای دیگر مورد نظر روایت ما خواهند بود.

شوخ‌طبعی لحنِ روایت سریالی از سیل ۹۸

کارگردان سریالِ کوچک‌جنگلی و مجری «نقد سینما» در پاسخ به این سوال که آیا فضای سریال کمدی و حادثه‌ای خواهد بود، افزود: این سریال فضایی حادثه‌ای با لحن شوخ‌طبع دارد همراه با موقعیت‌های کمدی که مخاطب را درگیرِ یک روایتِ همه‌جانبه و جذاب می‌کند. کمااینکه خود سیلاب‌های اخیر هم برای خیلی‌ها بیشتر نوعی ماجراجویی بود.

آتیلا پسیانی و عبدالرضا اکبری بازیگران سریال جدید افخمی

افخمی در خصوص ترکیب بازیگران، ‌ تأکید کرد: به بازیگران زیادی فکر کرده‌ایم امیدوارم بازیگران اصلی آن‌هایی باشند که من به بازی و کاربلدی‌شان علاقه دارم و بارها با آن‌ها کار کرده‌ام. فعلاً آتیلا پسیانی و عبدالرضا اکبری جزو بازیگران اصلی این سریال هستند. روی آن‌ها حساب باز کرده‌ام دیگران را نمی‌دانم. چون در پاییز کلید می‌خورد، زمستان تصویربرداری داریم و یک ماه و نیم در بهار هم این فیلمبرداری ادامه خواهد داشت. نمی‌دانیم وضعیت بازیگرانِ مورد نظرمان چطور است. این سریال حدوداً ۱۰ تا ۱۵ شخصیت اصلی و بیش از صد شخصیت فرعی با داستان‌های فرعی دارد.

شخصیت‌های زیاد با نقش‌های کوتاه

کارگردان سینما و تلویزیون به شباهت داستان سریال «رعد و برق» به فیلم‌های رابرت آلتمن اشاره کرد و گفت: داستان‌های این سریال تلویزیونی رگه‌هایی پیچیده دارد، همانطور که سیل هم به صورت سراسری در تمام کشور از شمال تا جنوب را درگیر کرده بود. شاید بتوان گفت ساختار داستانی این سریال به برخی از فیلم‌های فلینی و یا رابرت آلتمن شبیه است؛ از این حیث که شخصیت‌های زیاد با نقش‌های کوتاه دارد.

«کاغذ شطرنجی» را بدون چهره‌ها شروع می‌کنم

افخمی در خصوص فیلم سینمایی «کاغذ شطرنجی» به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، توضیح داد: این فیلم سینمایی را ۱۰ روز دیگر شروع می‌کنیم و ۴ هفته فیلمبرداری اصلی آن به طول می‌انجامد. در «کاغذ شطرنجی» مهدی زمین‌پرداز و مرجان شیرمحمدی به عنوان بازیگران چهره حضور دارند و بیشتر از چهره‌های ناشناس استفاده شده است.

دنبالِ باورپذیری برای مخاطب هستم

او دلیل استفاده از بازیگران غیرچهره در فیلم سینمایی خودش را ژانر و باورپذیری بالاتر عنوان کرد و افزود: «کاغذ شطرنجی» یک فیلم سینمایی پلیسی است و دنبالِ باورپذیری برای مخاطب هستم. من توانایی خودم را بهتر می‌دانم به همین‌جهت از بازیگرانی که کمدی کار کرده‌اند و چهره‌اند برای این نوع ژانر سینمایی استفاده نمی‌کنم. البته هستند بازیگران کمدی و طنزی چون جواد عزتی که در «ماجرای نیمروز» می‌درخشند. «کاغذ شطرنجی» روایتی واقعی است که اتفاق افتاده و ترسناک است؛ من تمام سعی و تلاشم باورِ مخاطب است.

نمی‌توان یک فیلمی مثل «کاغذ شطرنجی» را تلویزیون پخش کرد

افخمی در پاسخ به این سوال که در فقدانِ کارهای پلیسی و جنایی در تلویزیون، چرا «کاغذ شطرنجی» را سریالی نساختید، خاطرنشان کرد: فکر نمی‌کنم تلویزیون امکانِ پخشِ یک فیلمی مثل «کاغذ شطرنجی» را داشته باشد. چون اثر بسیار خشِن و ترسناک است و برخی از اتفاقات این‌چنینی جایش در تلویزیون نیست. این اثر را برای سینما می‌سازم چون تماشاگرِ سینما خودش انتخاب می‌کند بلیت می‌خرد و مسئول آن وضعِ نمایشی است که برگزیده است. می‌توان بهتر مدیریت کرد که این نوع آثار را بچه‌ها نببینند، چون امثالِ «کاغذ شطرنجی» و موقعیت‌هایی مثل «شبی که ماه کامل شد» مناسب همه نوع رده‌سنی نیست. نمی‌توان این نوع آثار را برای بیننده میلیونی تلویزیون نمایش داد که ایجاد وحشت می‌کند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اسامی نامزدهای دریافت جوایز جشنواره «نوایش» اعلام شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: اسامی نامزدهای دریافت جوایز جشنواره «نوایش» اعلام شد.

به گزارش سینماپرس، پس از برگزاری جلسه داوری نهایی با حضور میکائیل شهرستانی، جهانشاه آل محمود و شهریار کرمی اسامی نامزدهای دریافت جایزه به ترتیب حروف الفبا به شرح زیر اعلام شد.

نامزدهای بهترین تهیه کنندگی

فرزانه رنجبری برای نمایش پلاک هشتم 

آقای فرشادآذرنیا برای نمایش چله نشین

امیرهوشنگ کریم نیا برای نمایش ستاره دنباله دار

سیدمبین بوی افراز برای نمایش منتظر یک روز تعطیل

نامزدهای بهترین کارگردانی

ایوب آقاخانی برای نمایش چله نشین

شیوا رفیعیان برای نمایش ستاره دنباله دار

محمد رضا علی برای نمایش اطلاعات لطفا

میرطاهر مظلومی برای نمایش بر ذمه زمین

نامزدهای بهترین نمایشنامه

مجید حیدری برای نمایش دوستی

حسین خدادی برای نمایش مکث

محمد رضا علی برای نمایش اطلاعات لطفا

شیوا رفیعیان برای نمایش ستاره دنباله دار

نامزدهای بهترین بازیگری مرد

ایوب آقاخانی برای نمایش چله نشین

علی اصغر دریایی برای نمایش دوستی

احمد گنجی برای نمایش کارت خوان

میرطاهر مظلومی برای نمایش بر ذمه زمین

علی میلانی برای نمایش دوستی

نامزدهای بهترین بازیگر زن

رویا فلاحی برای نمایش چله نشین

معصومه عزیز محمدی برای نمایش بزرگ مرد کوچک

فریبا متخصص برای نمایش بر ذمه زمین

شهین نجف زاده برای نمایش اطلاعات لطفا

نامزدهای بهترین اثر

چله نشین، ایوب آقا خانی 

لطفا اطلاعات، محمد رضا علی

بر ذمه زمین، میر طاهر مظلومی

نامزدهای بخش مردمی

نمایش یک شب بارانی، صاحب اثر علی البرزی

نمایش گاهی به پشت سرت نگاه کن، صاحب اثر سید مسعود انوری منشادی

نمایش نفس، صاحب اثر زینب مقصودی

نمایش لباس عروس، وحید کریم پور

آیین اختتامیه سومین جشنواره نمایش های کوتاه رادیویی روز دوشنبه ۲۸ مرداد ماه ساعت  ۱۸ در رادیو نمایش واقع در میدان ارگ (پانزده خرداد) برگزار و به افراد برگزیده جوایزی اهدا خواهد شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سلبریتی‌ها و سبک زندگی ایرانی اسلامی – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: حقیقت این است که در کشور ما، سلبریتی‌ها عمدتاً نه‌تنها در خدمت مردم و آرمان‌ها و ارزش‌های ملی و دینی نیستند بلکه آشکارا در مسیر تخریب آن‌ها گام بر می‌دارند.

به گزارش سینماپرس، «عبدالله متولیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:

‌اعتبار یک سلبریتی به میزان تعداد طرفداران اوست. سلبریتی‌ها عمدتاً فاقد استقلال اندیشه بوده و به دلیل پایگاه و جایگاهی که از یک‌سو در بین مردم دارند و نیازی که صاحبان قدرت (اعم از قدرت سیاسی و اقتصادی) از سوی دیگر به نفوذ آنان دارند، همواره مورد طمع قرار گرفته و برای کسب درآمد بیشتر، جوگیر شده و در معادلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند و در واقع قدرتمندان برای استثمار مردم از این چهره‌ها بهره‌برداری می‌کنند و این یک معامله دوطرفه است. سلبریتی‌ها نوعاً برای کسب درآمد، خود را در اختیار صاحبان قدرت قرار می‌دهند و از این طریق «شهرت بیشتری به دست می‌آورند»، «با اتصال به باندهای قدرت موقعیت خود را تثبیت می‌کنند» و «به این ترتیب درآمد بیشتری کسب می‌کنند».

سلبریتی‌ها مولود نظام سرمایه‌داری بوده و قدمت آنان به پیدایش نظام سرمایه‌داری باز می‌گردد. صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی برای سلطه بیشتر بر مردم با پشت پا زدن به شرافت انسانی، به تولید و تجارت سلبریتی در تمامی حوزه‌های متصور (دنیای سینما، خوانندگی، ورزش و…) پرداخته و با به کار گیری سلبریتی ها، با تغییر ذائقه مردم، ذائقه‌سازی و ترویج مصرف‌گرایی بیشتر، کالای خود را به مردم قالب می‌کنند. سلبریتی وقتی به شهرت رسید باید «اقتضائات نظام سرمایه‌داری را پذیرفته»، «به اعتقادات و باورهایش پشت پا بزند» و «با پوشیدن لباس تزویر و مردم فریبی و نفاق» در خدمت و نوکری نظام اشرافی‌گری و سرمایه‌داری درآید. سلبریتی باید دغدغه مردم، فرهنگ و ارزش‌ها و آرمان‌ها را داشته باشد، اما دغدغه پول، شهرت و فرنگی‌مآبی دارد. دنیای سلبریتی دنیای وادادگی فرهنگ خودی و دلبستگی به فرهنگ بیگانه است.

امروز چهره‌سازی (سلبریتی‌سازی) به‌ویژه در دنیای مجازی به یک حرفه تبدیل شده و افراد حقیقی و حقوقی، ضمن چهره یابی و یافتن افرادی که شهوت شهرت دارند، با گرفتن پول‌های کلان، آنان را نزد افکار عمومی مشهور می‌کنند و سپس آنان را به‌عنوان کالا در اختیار صاحبان قدرت قرار می‌دهند. چنین انسانی پس از مشهور شدن از عدالت، پاکدامنی، شرافت، باورها و ارزش‌های ملی و فرهنگ مردم فاصله می‌گیرد و در خدمت اشرافی‌گری در می‌آید. کنش و رفتار اجتماعی سلبریتی تمام زحمات، رنج‌ها و مرارت‌های یک ملت و مسئولان فرهنگی کشور را در راستای حفظ فرهنگ یکجا بر باد می‌دهد.

نظام سرمایه‌داری و مروجان اسلام امریکایی و مرفهین بی‌درد برای تحقق مقاصد خود، سلبریتی‌ها را به‌عنوان الگو به مردم معرفی می‌کنند و در این راستا عملکرد سلبریتی‌ها نشان می‌دهد که آنان متأسفانه هیچ‌گاه در خدمت نظام و باورها و فرهنگ ملی نبوده و خواسته یا ناخواسته در پی نابودی سبک زندگی ایرانی اسلامی و ترویج سبک زندگی غربی بوده و در این راه به «ارزش‌های ملی»، «امنیت ملی»، «منافع ملی»، «اخلاق اجتماعی»، «وحدت و انسجام ملی»، «فرهنگ و آداب و رسوم»، «نظام خانواده» و… آسیب زیادی زده و می‌زنند.

برای ملت قابل قبول نیست که سلبریتی‌ها با سرمایه مردم و با استفاده از ظرفیت‌های رسانه ملی به شهرت دست پیدا کنند، اما در خدمت مطامع و منافع احزاب و جریانات سیاسی و بنگاه‌های اقتصادی قرار بگیرند و در این راه، گاهی هم در تور سرویس‌های جاسوسی بیگانه گرفتار شده و بعد از رسوایی و تحمیل خسارات فراوان، جلای وطن کرده و به دامن همان سرویس، پناهنده و لباس نوکری دشمن را به تن می‌کنند و مروج امپراتوری دروغ و تزویر و فریب مردم خود می‌شوند.

مشکل اینجاست که در کشور ما هیچ سازمان و هیچ قاعده و قانونی و هیچ خطوط قرمزی و هیچ نظام تشویق و تنبیهی برای سازماندهی، آموزش، هدایت و کنترل این دسته از افراد وجود ندارد. سلبریتی بدون هیچ محدودیتی مروج باورهای غلط می‌شود و به تخریب نظام خانواده می‌پردازد. بدون داشتن سواد و اطلاعات لازم موضع‌گیری سیاسی می‌کند و بر انتخاب مردم در انتخابات تأثیر غلط می‌گذارد. هیچ‌کس با او کاری ندارد و دردناک‌تر این‌که گاهی اوقات برخی مسئولان و مدیران نظام به دلیل کشش‌ها و مقاصد حزبی، به جای دفاع از نظام به دفاع از سلبریتی هتاک می‌پردازند و نظام را متحمل خسارت کرده و سبب تخریب اعتماد مردم به نظام هم می‌شوند.

ما به کدام معلم اجازه می‌دهیم با هر لباسی که دلش می‌خواهد سر کلاس حاضر شود و هر آنچه که دلش می‌خواهد به دانش‌آموزان بگوید، اما سلبریتی برای انتقال القائات خود کاملاً آزاد و رها است و هیچ دستگاه و سازمانی در باره کنترل، هدایت، نظارت بر رفتار و عملکرد سلبریتی پاسخگو نیست. راننده خاطی را به روانشناس معرفی می‌کنیم، اما برای سلبریتی‌های خاطی روانشناس سلبریتی نداریم و نتیجه این لجام‌گسیختگی این می‌شود که نه‌تن‌ها از تنبیه سلبریتی خاطی خبری نیست بلکه مکرر دیده و شنیده ایم که متأسفانه اگر یک سلبریتی در مسیر فرهنگ و اهداف ملی قدمی بردارد، توسط دنیای سلبریتی‌ها به شدت مورد هجمه قرار گرفته و هزاران انگ و برچسب به او و ناموسش حواله می‌شود و با منزوی کردن، او را از هستی و نان خوردن ساقط می‌کنند.

حقیقت این است که در کشور ما، سلبریتی‌ها عمدتاً نه‌تن‌ها در خدمت مردم و آرمان‌ها و ارزش‌های ملی و دینی نیستند بلکه آشکارا در مسیر تخریب آن‌ها گام بر می‌دارند. سلبریتی باید در خدمت «آرمان‌ها و ارزش‌های ملی»، «اقتصاد مقاومتی»، «وحدت ملی»، «منافع و امنیت ملی»، «تقویت فرهنگ خدمت جهادی و انقلابی» و در مسیر «بسیج ملی علیه دشمن» باشند.

مسئولان در دستگاه‌های ذی‌ربط باید با اتخاذ تدابیر لازم و ایجاد سامانه‌ها و قوانین ضروری برای سازماندهی، کنترل و هدایت و قانونمند سازی این افراد اقدام کنند و در این راه دیدگاه امام خمینی (ره) می‌تواند راهگشا باشد: «تن‌ها هنـری مـورد قبـول قـرآن است که صیقل دهنـده اسلام نــــاب محمـدی (ص)، اسلام ائمه هـدی علیه‌السلام، اسلام فقـرای دردمنــــــد، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خـوردگان تاریخ تلخ و شرم‌آور محرومیت‌ها باشـد. هنـری زیبـا و پاک است که کـوبنـده سـرمایه داری مـدرن و کمـونیسـم خون‌آشام و نـابـود کننـده اسلام رفـاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فـرومایگـی، اسلام مـرفهیـن بـی درد و در یک کلمه اسلام امریکایـی باشـد. هنر در مـدرسه عشق، نشان دهنده نقاط کـور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است. هنر در عرفـان اسلامـی تـرسیـم روشـن عدالت و شـرافت و انصـاف و تجسیـم تلخ‌کامـی گرسنگان مغضـوب قدرت و پـول است. هنر در جایگاه واقعی خود، تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خـون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا لذت می‌برند. تنها به هنری بایـد پرداخت که راه ستیز بـا جهانخـواران شـرق و غرب و در رأس آنان امریکا و شوروی را بیاموزد» (صحیفه نور جلد ۲۱ صفحه ۱۴۵ سی‌ام شهریور سال ۱۳۶۷)

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

بازخوانی وضعیت انیمیشن بلند در سینمای ایران – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: یک فیلمنامه نویس و پژوهشگر در حوزه انیمیشن در یادداشتی به بررسی تولید فیلم های بلند انیمیشن در سینمای ایران پرداخته و پیشنهادهایی برای حرکت رو به جلو دارد.

به گزارش سینماپرس، رایان ارشیا فیلمنامه نویس در حوزه انیمیشن در یادداشتی به بررسی وضعیت تولید فیلم های بلند انیمیشن در سینمای ایران از گذشته تا امروز پرداخته است.

متن یادداشت که در اختیار صبا قرار گرفته بدین شرح است: «حالا که به انتهای یک دهه‌ی میلادی و یک سده‌ی شمسی نزدیک می‌شویم، می‌توان با نگاه دقیق‌تری به مطالعه‌ی وضعیت انیمیشن‌های بلند ایرانی در بازارهای داخلی و خارجی پرداخت. این مطلب هم تلاشی برای نگاه تحلیلی به گذشته و آینده‌ی انیمیشن بلند ایران است و  امید می‌رود که باعث ایجاد گفتمانی جدید در بین دوستداران هنر-صنعت انیمیشن در ایران شود.

تاریخچه‌ی ‌کوتاه تولید انیمیشن بلند در ایران

شروع ساخت انیمیشن‌های کوتاه در ایران به دهه‌ی ۱۹۵۰ میلادی و تولید ملانصرالدین (اسفندیار احمدیه) بازمی‌گردد. بااین‌حال تا انتهای‌ دهه‌ی نود میلادی در ایران، تولید مجموعه‌های انیمیشنی و آثار بلند به‌صورت جدی آغاز نمی‌شود. این در حالی است که به‌جز شوروی، انگلیس، ژاپن و آمریکا، کشورهایی نظیر برزیل، چین، تایوان، تایلند، آرژانتین و حتی مصر تجربه‌های بلند موفقی را تا آن زمان پشت سر گذاشته بودند.

در ابتدای انقلاب، کانون پرورش فکری کودکان آثارِ نیمه‌کاره‌ی خود را به اتمام رساند و بعد برای قریب به ۱۵ سال در خواب زمستانی فرورفت. بعدازاین مدت اما وضع برای انیمیشن ایران اندک‌اندک بهبود پیدا کرد و در سال ۱۳۷۴، سازمان تازه‌ای به نام صبا تشکیل شد که آن زمان در تولید انیمیشن‌های ایرانی نقش ویژه‌ای داشت. همچنین آنتولوژی قصه‌های بازار -نخستین انیمیشن بلند ایران- در همان سال ۱۳۷۴ رونمایی شد.

صداوسیما در دهه‌ی هشتاد شمسی تمایل زیادی به تولید و نمایش آثار پرخرج نشان داد و این دوره با انیمیشن‌های بلند رستم و اسفندیار (به سفارش صبا)   و هفت‌رنگ (به سفارش صداوسیمای فارس) شروع شد و با آثار قابل‌توجهی مثل تریلوژی مار دوش ادامه پیدا کرد. البته یکی از حسرت‌های تاریخی انیمیشن ایران همین مساله است که تولیدات دهه‌ی ۱۳۸۰، فارغ از سطح کیفیتشان به قاب تلویزیون محدود شدند. آثار بد در فضای بدون رقیب و دور از بازار، توانایی اصلاح کمتری داشتند و آثار بهتر (مثل سفر به سرزمین‌های دور) باوجود قابلیتی که داشتند به روی پرده نرفتند درحالی‌که سالیان بعد، آثاری باکیفیت نازل‌تر توانستند وارد چرخه‌ی اکران شوند.

حسرت بعدیِ این دوره به جمشید و خورشید بهروز یغمائیان مربوط می‌شود که اگرچه با پروانه‌ی سینمایی و به دور از انحصار صداوسیما به تولید رسید اما انتشار عمومی آن ۱۰ سال به طول انجامید و بعد از آن بهروز یغمائیان دیگر انیمیشن بلندی را کارگردانی نکرد. انیمیشن مهم دیگری که قرار بود در انتهای دهه‌ی هشتاد به روی پرده‌ برود، قلب سیمرغ بود که باز هم با مشکلاتی روبه‌رو شد و در نهایت این اواخر پس از فوت کارگردانش اکران محدودی را در گروه هنر و تجربه تجربه کرد.

دهه‌ی نود اما با اتفاقات بهتری همراه شد، ازجمله اکران موفق تهران ۱۵۰۰ در سال ۱۳۹۲ و فروش حدوداً ۴ میلیاردی آن. در این دهه اکران انیمیشن بلند به اتفاقی عادی تبدیل شد و حتی تعدادی از آثار بلند اکران‌های گسترده‌ای تجربه کردند.

برای تکمیل نگاهمان به وضعیت نمایش انیمیشن بلند در سینماهای ایران، فهرست آثاری که به هر شکل رنگ پرده را دیده‌اند و یا در جشنواره‌ فیلم فجرنمایش داده‌شده‌اند، به‌علاوه‌ی فهرست آثاری که در دست تولید قرار دارند می‌تواند مفید واقع شود:

۱. هفت‌رنگ

۲. خورشید مصر

۳. جمشید و خورشید (عدم نمایش ۱۰ ساله)

۴. افسانه‌ی گل نور (فقط اکران فجر)

۵. قلب سیمرغ (هنر و تجربه)

۶. پیشول و میشول و سطل پرنده (اکران محدود)

۷. تهران ۱۵۰۰

۸. رستم و سهراب

۹. داستان سامرا (فقط اکران فجر)

۱۰. شاهزاده روم

۱۱. نبرد خلیج‌فارس ۲

۱۲. ناسور

۱۳. قلب خورشید

۱۴. فهرست مقدس

۱۵. رهایی از بهشت

۱۶. پادشاه آب (فقط اکران فجر)

۱۷. بازمانده (فقط اکران فجر)

۱۸. مبارک (تلفیقی)

۱۹. کله آهنی (فقط اکران فجر)

۲۰. افسانه سرزمین گوهران

۲۱. قلب خورشید (اکران فجر- اکران محدود)

۲۲. فیلشاه

۲۳. امین و اکوان

۲۴. کلیله‌ودمنه

۲۵. مبارک (تلفیقی)

۲۶. راز سیاوش

۲۷. در مسیر باران

۲۸. دنیای کیف‌ها (وضعیت اکران؟)

۲۹. شب آفتابی

۳۰. راز پروانه‌ها (اگرچه قرار بود در سینما اکران شود اما مستقیماً وارد نمایش خانگی شد)

۳۱. بنیامین

۳۲. آخرین داستان

ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا

۳۳. گولز- کیانوش دالوند (در دست تولید)

۳۴. انقراض- هادی محمدیان (در دست تولید)

۳۵. پسر دلفینی- محمد خیراندیش (در دست تولید)

۳۶. لوپتو- عباس عسگری (در دست تولید)

۳۷. دزد رویاها- روانبخش صادقی (در دست تولید)

۳۸. شاهزاده آبتین و پر طلایی- علی اسکویی (در دست تولید)

۳۹. علف، ماجراجویان سینما- محمد معین صمدی (پیش‌تولید)

۴۰. حضرت موسی- وحید نیک‌خواه آزاد (پیش‌تولید)

مسیر پیش رو

احتمالاً ظرف یک سال آینده می‌توانیم شاهد اکران انیمیشن‌های متنوعی مثل آخرین داستان، پسر دلفینی، رهایی از بهشت، گولز و انقراض باشیم که این دو اثر آخر توسط تولیدکنندگان باتجربه‌ای ساخته‌شده‌اند و گویا قرار است قدم رو به جلویی برای سازندگانشان باشند. خوشبختانه مواردی مثل تکنیک‌های مختلف و رده‌بندی سنی متفاوت باعث می‌شود که طیف وسیعی از مخاطبان نسبت به تماشای انیمیشن‌های پیش رو علاقه‌مند شوند.

امید می‌رود که سایر انیمیشن‌های بلند مانند لوپتو و دنیای کیف‌ها نیز اکرانی هرچند محدود را تجربه کنند تا حداقل مخاطب ثابت سینمای ایران، به تماشای مستمر انیمیشن‌های بلند نیز عادت کند.

جدا از آثاری که در دست داریم، توجه به تولیدات آینده از همان بخش فیلم‌نامه امری مهم است. قبل از هر چیز سازندگان باید بتوانند بازار هدف خود را مشخص کنند و بعد فیلم‌نامه‌ای را از همان ابتدا با توجه به هدف نهایی برنامه‌ریزی کنند. لازم به ذکر است که حتی اگر در تکنیک به بهترین مرحله برسیم و مشکلات فیلم‌نامه را هم حل کنیم تا زمانی که به‌جای خلق دنیا تنها دست به خلق داستان می‌زنیم از تجارت انیمیشن عقب افتاده‌ایم. امروز اثری برنده است که علاوه بر توانایی تبدیل‌شدن به فرنچایزی با دنباله‌های مستقیم، اسپین‌آف­های مختلف و اقتباس‌های فراوان، در بخش مرچندایزینگ هم بتواند کارآفرین باشد. زمانی که در طرح یک اثر با دنیایی حساب‌شده طرف باشیم، علاوه بر تیم تولید، تیم‌های بسیاری دیگری با استفاده از دنیای آن اثر شروع به کار می‌کنند و اثر مذکور به سودی چند برابری دست پیدا می‌کند. درحالی‌که مجموعه انیمیشن‌های بسیاری در دنیا تولید می‌شود و حتی پاکستان هم یک تریلوژی به نام  Bahadur ۳ را به روی پرده برده است، در اینجا حتی برای آثار انیمیشن دنباله‌ی مستقیم هم تولید نمی‌شود و این یک معضل جدی برای سینمای انیمیشن ایران است.

حال که انیمیشن ایران از نظر تکنیکی به جایگاه نسبتاً قابل قبولی رسیده است، بدیهی است که سینمای انیمیشن با شناخت درست بازار جهانی، توجه به فیلم‌نامه، جذب نیروهایی که تاکنون در بخش‌هایی مانند تلویزیون و یا فیلم کوتاه مشغول بوده‌اند، رفع برخی از محدودیت‌های فعلی و مهم‌تر از همه ورود به مقوله‌ی فرنچایز سازی و توجه به اهمیت مرچندایزینگ، می‌تواند آینده‌ی درخشانی را تجربه کند و به یکی از تجارت‌های ارز آور و پر سود و به یکی از مشاغل پر متقاضی ایران تبدیل شود.»

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

معرفی انیمیشن کوتاه «هدیه» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: انیمیشن کوتاه The Present (هدیه) در بیش از یک صد فستیوال و نمایشگاه به نمایش درآمده و ۵۹ جایزه مختلف اعم از جایزه ویژه مخاطبین فستیوال فیلم آستین، جایزه هیئت داوران فستیوال بین‌المللی ریورران و بهترین انیمیشن کوتاه از جوایز فیلم کوتاه را دریافت کرده است.

این انیمیشن در بیش از یک صد فستیوال و نمایشگاه به نمایش درآمده و ۵۹ جایزه مختلف از جوایز فیلم کوتاه را دریافت کرده است.

 

در این مطلب به معرفی انیمیشن کوتاه The Present که یکی از تحسین‌برانگیزترین این دسته از آثار است، می‌پردازیم.

«متن پیش‌رو بخش‌هایی از داستان را لو می‌دهد، پیشنهاد می‌شود ابتدا انیمیشن را مشاهده کنید»

انسان همواره با محیط با اطراف خود ارتباط برقرار می‌کند و دلبستگی و دل‌خوشی در آن پیدا می‌کند. این عمل در افراد مختلف به اشکال متفاوت بوده و عوامل درونی و بیرونی بر آن تاثیر می‌گذارند. عوامل درونی مانند علاقه‌مندی‌های متفاوت نسبت به خانواده و نزدیکان و عوامل بیرونی مانند مشکلات جسمی. عمدتا افراد جوان به سمت سرگرمی و به خصوص بازی‌های ویدیویی گرایش پیدا می‌کنند. برای مثال فردی را تصور کنید که برخلاف هم‌سن و سالانش علاقه‌ای به جمع‌های گروهی، ورزش و سرگرمی‌های اجتماعی ندارد و تمام آن‌چه را که از جامعه، زندگی و اطرافیان طلب می‌کند در بازی ویدیویی پیدا می‌کند. این فرد بدون شک گرایش شدیدی به بازی‌های ویدیویی پیدا کرده و زندگی اجتماعی و بیرون از منطقه امنش را از یاد می‌برد. راه‌کار برگرداندن این دسته از افراد ایجاد یک انگیزه و محرک برای کنار گذاشتن عادت‌ها است. فراهم کردن شغلی مرتبط با علاقه‌مندی و قرار گرفتن در محیط اجتماعی که علایق یکسانی با فرد دارد، یکی از راه‌حل‌های مرسوم است. اما یکی از ساده‌ترین و در عین تاثیرگذارترین روش‌ها، داشتن یک حیوان خانگی است. 

 

در انیمیشن کوتاه The Present با مورد مشابهی طرف هستیم، جایی که یک نوجوان با تمام دقت و تمرکز در اتاقی تاریک با صدای بلند مشغول به انجام یک بازی ویدیویی تیراندازی است. او به حدی غرق در دنیای گیم شده است که حتی متوجه ورود مادرش نمی‌شود. مادر جعبه‌ای را روی میز می‌گذارد و با هدیه نامیدن آن توجه پسر را به آن جلب و کنجکاوی وی را تحریک می‌کند. پسر با شور و شوق فراوان جعبه را باز می‌کند و با یک سگ روبه‌رو می‌شود. اما زمانی که متوجه می‌شود که سگ تنها سه پا دارد، با عصبانیت تمام آن را به زمین انداخته و بازی ویدیویی‌اش را از سر می‌گیرد. سگ بازی‌گوشی‌هایش را آغاز می‌کند و به شکلی با توپ بازی می‌کند که انگار نداشتن یک پا آنقدری که برای پسر اهمیت دارد، برای او عادی بوده و به هیچ‌عنوان عامل محدودکننده‌ای نیست. سگ هربار که زمین می‌خورد با هیجانی مثال‌زدنی باز هم به سمت توپ می‌رود. تلاش‌های سگ در نهایت نتیجه داده و …

جیکوب فری انیمیشن کوتاه The Present را به عنوان پایان‌نامه برای آکادمی فیلم بادن-وورتمبرگ با همکاری مارک کرانزلر ساخته است. جیکوب فری که سال‌ها است که در حوزه انیمیشن فعالیت دارد، به واسطه  انیمیشن کوتاه The Present مورد توجه کمپانی دیزنی قرار گرفته و به عنوان انیماتور به پروژهZootopia اضافه شد. داستان انیمیشن کوتاه The Present از یک کمیک استریپ نوشته فابیو کاوالکانتی، هنرمند برزیلی اقتباس شده است. در نگاه اول امکان ندارد که انیمیشن کوتاه The Presentشما را به یاد انیمیشن‌های بلند، پرهزینه و پرزرق و برق نیاندازد، زیرا تمام ویژگی‌هایی را که در آن‌ها دیده‌اید، جیکوب فری و مارک کرانزلر در The Present لحاظ کرده‌اند، از تکسچرها و مدل‌سازی‌های بی‌نقص گرفته تا طراحی حرکت‌های طبیعی سگ. جیکوب فری که برای ساخت انیمیشن کوتاه The Present از نرم‌افزارهای Maya ، Pixar Renderman و Yeti Fur استفاده کرده است، توانسته بافت‌های مختلف را بسیار واقع‌گرایانه شبیه‌سازی کند که نمود آن‌ها را می‌توانید در اثاث خانه مشاهده کنید. البته طراحی بسیار خوب موهای سگ و پسر را نباید فراموش کرد. صداگذاری‌ها به بهترین شکل ممکن انجام شده و صداپیشگان از پس وظیفه ادای اندک دیالوگ‌های انیمیشن به خوبی برآمده‌اند. موسیقی به خصوص تیتراژ پایانی حقیقتا زیبا هستند و مخاطب را برای نزدیک شدن به فضای انیمیشن یاری می‌کند.

 

انیمیشن کوتاه The Present یکی از پرافتخارترین آثاری است که در این حوزه ساخته و عرضه شده‌ است. این انیمیشن در بیش از یک صد فستیوال و نمایشگاه به نمایش درآمده و ۵۹ جایزه مختلف اعم از جایزه ویژه مخاطبین فستیوال فیلم آستین، جایزه هیئت داوران فستیوال بین‌المللی ریورران و بهترین انیمیشن کوتاه از جوایز فیلم کوتاه را دریافت کرده است.

خانه انیمیشن

مشاهده خبر از سایت منبع