سینماپرس: پیام دهکردی از شرایط کنونی آموزشگاهها و موسسات هنری به ویژه در زمینه بازیگری، بهعنوان وضعیت شتر، گاو، پلنگی یاد میکند که تبدیل به تجارتخانه شدهاند و منافع مادی در آنها حرف اول را میزند.
به گزارش سینماپرس، در یک دهه اخیر، تعداد آموزشگاهها و موسسات آزاد هنری رشد چشمگیری داشته است؛ رشدی کمی که ظاهرا تناسب چندانی با کیفیت آموزشی آنها ارتباط چندانی ندارد. صدها آموزشگاه در سراسر کشور هنرجویان جوانی را به سودای «ستاره» شدن یکشبه جذب میکنند و در نهایت حاصلش برای هزاران جوان سرخوردگی است. پیام دهکردی که سالهاست دور از پایتخت آموزشگاهی برای آموزش رشتههای هنری راه انداخته از آسیبهایی میگوید که رشد بیضابطه و بیقاعده این آموزشگاهها بر فضای تئاتر و سینما به همراه داشته است. پیرامون مساله آموزش تئاتر به ویژه در زمینه بازیگری و مشکلات آموزشگاهها و موسسات خصوصی با پیام دهکردی گفتگو کردهایم که مشروح آن را میتوانید در ادامه بخوانید:
با رشد کمی آموزشگاهها و موسسات هنری به ویژه در زمینه بازیگری، شاهد افزایش آسیبهایی در این زمینه بودهایم. شاید سالها پیش، آموزش تئاتر در موسسات خصوصی میتوانست بهعنوان جریانی مستقل از دانشگاه و آنچه در فضای آکادمیک اتفاق میافتد، بازوی کمکی و خلاقی در این فضا باشد، اما ظاهرا در سالهای اخیر از این جایگاه بسیار دور شده است. به نظر شما دلایل این اتفاق چیست؟
اساسا تئاتر در کشور ما هنر بسیار جوانی است و طبیعتا آموزش آن اگر از خودش جوانتر نباشد، همسن و سال آن اتفاق میافتد. این مساله با بنبستوارهای عجین میشود که در مقطعی از تاریخ و در حوزه آموزش با آن دست و پنجه نرم کردهایم؛ حالا اخیرا با رشد تکنولوژی و دسترسی آسان هنرمندان یا مدرسان به منابع روزآمد آکادمیک و علمی، مقداری این وضعیت بهبود پیدا کرده اما همچنان سیطره بلامنازع شیوههای قدیمی در حوزه آموزش ما به شدت متجلی است. در دانشگاهها فراوان است و در خیلی از موسسات آموزشگاهی هم این اتفاق افتاده چون بههرحال بخشی از این مدرسان آموزشگاهها، دانشآموخته همان شیوه قدیماند و طبیعتا همان شیوه را آموزش و ترویج میدهند که این شیوه پر از اشکال، چالش و مانع است.
سیطره بلامنازع شیوههای قدیمی در حوزه آموزش تئاتر به شدت متجلی است
خود من در سالهای دور، تمایلام بر اساس نوع آموزشی که دیده بودم، بر اساس همان شیوه قدیم حرکت میکرد. بعدها به مرور زمان فرصتهایی مطالعاتی فراهم کردم که اینها تصحیح و نوسازی شد و فیالحال همین است که درس میدهم. اگر دانشگاهها بسیار اسلوبمند و یکدست در همه شاخههای آموزشی مثل بازیگری، تربیت حس و تمام سرفصلهایی که زیرمجموعه آنها قرار میگیرد یا کارگردانی و نمایشنامهنویسی، از نظر روزآمدی در یک نظام هماهنگ حرکت میکردند من فکر میکنم دانشگاهها برای آموزش نسل جوان کفایت میکرد. نهایتا یک یا دو مدرسه و کالج هم میتوانست آن را تکمیل کند. داستانی که اتفاق میافتد این است که به دلیل عدم هماهنگی و نظام هماهنگ در حوزه آموزش و عدم این چیدمان آموزشی هماهنگ باعث میشود، آرامآرام بخشی از جامعه مدرسان که گاهی در دانشگاه هم کار میکنند تصمیم بگیرند خودشان اقداماتی برای انسجامبخشی به این قضیه انجام دهند. بنابراین آرامآرام آموزشگاهها و موسسات آموزشی شکل میگیرد؛ مثل آموزشگاهی که استاد حمید سمندریان راه میاندازند یا عزیزانی دیگر. با همین هدف که این چالهها پر شود و در عین حال آموزشی یکدست هم اتفاق بیفتد اما متاسفانه از یک مقطعی، آموزشگاههای آزاد هنری دچار مشکلات مالی میشوند و به دلیل نیازهای ضروری مادی برای ادامه حیات، آرامآرام تبدیل میشوند به بنگاههایی مادی که به بهانه بازیگری، شروع به درآمدزایی میکنند. وقتی بحث درآمدزایی از اولویت سوم، تبدیل به اولویت اصلی میشود آسیبها هم از همینجا شروع میشود. بنابراین چون هدف درآمد است، باید عناوین و سرفصلهایی کنارهم قرار بگیرد که بتواند این خواسته را تامین کند. مدرسانی باید بیایند که «چهره» باشند، یا از روشها و شیوههای هیجانانگیزی که بیشتر وجه شورمند دارد نه شعورمند، استفاده کنند برای اینکه بتوانند جذب مخاطب کنند. خب، خروجیاش میشود ملغمهای که امروز میبینید؛ در موسسه مجموعهای از اساتید درس میدهند که اساسا هیچ ربطی با هم ندارند. خروجی آن آموزشی الکن، مخدوش و گاهی غلط میشود.
از یک مقطعی، آموزشگاههای آزاد هنری تبدیل میشوند به بنگاههایی مادی که به بهانه بازیگری، شروع به درآمدزایی میکنند؛ برای همین به منظور جذب مخاطب، مدرسانی میآورند که «چهره» هستند و از روشها و شیوههای هیجانانگیزی استفاده میکنند که بیشتر وجه شورمند دارد نه شعورمند و در نتیجه خروجی آن آموزشی الکن، مخدوش و گاهی غلط میشود.
حالا هنرجویی که یا از صفر آمده و از آن آموزشگاه شروع میکند یا مثل خیلی از هنرجویان خود من که لیسانس یا فوقلیسانس بازیگری و تئاتری از دانشگاههای آزاد و سوره گرفته تا تهران و هنر هستند که بعد از اتمام دانشگاهشان در این دورهها شرکت میکنند. طبیعتا خیلیها به سودای شهرت، بازیگر، مطرح و چهره شدن به کارگاههایی میآیند که مدرسان بسیاری از آنها از همین تبار هستند. ناگهان متوجه میشویم که در بسیاری از این آموزشگاهها آموزش غلط هم میدهند، روی شیوههای قدیم ایستادگی زیادی میکنند یا در شیوههای جدید هم مخدوش رفتار میکنند. بسیاری از تکنیکها و متدهای بازیگری هست که اگر واقعا مدرس کاربلد نباشد نه تنها مفید نیستند بلکه آسیب هم میزنند. بارها به من گفتهاند آیا شما شیوه «متد اکتینگ» را هم تدریس میکنید؟ گفتهام نه. چون تخصص خودش را میخواهد و ضمن اینکه دورهاش سه ماهه نیست، باید چهار سال دوره بگذرانید. یعنی به یک زمان مکفی نیاز دارد. داستان از این قرار است که الان شاهد رشد اقماری عجیب و غریبی در این موسسات و آموزشگاهها هستیم که فقط هم منحصر به تهران نیست، در سراسر ایران اتفاق میافتد. اما اینکه الان در این آموزشگاهها چه چیزی درس میدهند؟ من همیشه گفتهام، ما هر فعالیتی که انجام میدهیم نیاز به بروزش داریم. یعنی این آموزشگاههایی که درس میدهند، باید در نتیجهاش رشد و تغییر چشمگیری در حوزه بازیگری نسلهای جدید ببینم، سطح کیفی آثار در حوزه نمایشنامهنویسی و کارگردانی باید بالا برود. اما اینها را نمیبینیم. من فکر میکنم ریشه همه این موارد را باید در حوزه آموزش دید. یعنی اگر نسلهای گذشته با همان شیوه قدیم، منسجمتر عمل میکردند که کردهاند، چون هنوز هم وقتی با آنها مواجه میشویم، میبینیم یک انسجام آموزشی دارند به دلیل همین یادگیری اسلوبمندتر بوده است. اما امروز، همان اندازه که در فرهنگمان با یک وضعیت شتر، گاو پلنگ مواجهیم در آموزش هم چنین وضعی را میبینیم. در دانشگاهها بیشتر هم هست؛ استادی در یک کلاس از متدی حرف میزند که استادی دیگر دقیقا در نقض آن حرکت میکند.
تا زمانی که آموزشگاههای ما محتاج نان شب هستند، مجبورند به این ورطه بیفتند. یعنی حوزه آموزش را تبدیل به تجارتخانه کنند که بتواند کسب و کارش رونق داشته باشد
در سیستم آموزشی تئاتر به خصوص در بازیگری که دست مدرس در آن باز است، شاهدیم که هرچند سال یکبار یک استایل خاص بازی بر اساس ویژگیهای بازیگری که به تازگی گل کرده، مد میشود، انگار آموزشگاهها آماده میشوند تا سریهای دیگری از آن بازیگر بسازند. منظور این نیست که حتما سرفصلها و دروس مشخصی در آموزشگاهها ارائه شود؛ اما در چنین شرایط آشفتهای، باید به چه سرفصلها و دروسی تکیه کرد؟ آیا به اندازه کافی منابع ترجمه شده دست اولی، که بتوان به آن تکیه کرد، داریم؟
بله داریم. ما باید یک بار برای همیشه تکیلف خودمان را روشن کنیم و ماجرای آموزش را از تولید یک تئاتر یا فیلم و سریال تفکیک کنیم. آموزش، حوزهای مجزاست. یعنی اگر موسسه یا آموزشگاهی تولید تئاتر میکند، تکلیفش مشخص است و نیاز به بازیگرانی دارد و بر اساس آن فراخوان میدهد اما اگر قرار است کار آموزشی کند باید فقط در این حوزه متمرکز شود و برای ارتقای سطح کیفی کسانی که ثبتنام میکنند، بکوشد. پس، الزامی ندارد که حتما استادی که در موسسهای آموزش میدهد چهره، یا بازیگری مطرح باشد. اما الزام دارد که این فرد حتما مدرسی باصلاحیت، با توان علمی مناسب و از همه مهمتر توان انتقال این تجربه اندوخته شدهاش را برای دانشجویش داشته باشد. الان این یک حلقه مفقوده است که باید به سمتش رفت. آیا الان دسترسیمان به منابع و ماخذ کم است؟ خیر، بسیار هم هست. اما الان یک خلطی اینجا صورت گرفته که امکان این را نمیدهد که به یک شیوه منسجم در بازیگری برسیم. بله من هم موافقم که اصلا قرار نیست آموزش یکپارچه شود؛ مثلا آیا میشود چخوف را با استانیسلاوسکی، لی استراسبرگ یا افرادی دیگر یکسان کرد؟ نه. هر کدام از اینها میتواند به راحتی حوزههای خودش را داشته باشد. اما بحث من سر این است که تا زمانی که آموزشگاههای ما محتاج نان شب هستند، مجبورند به این ورطه بیفتند. یعنی حوزه آموزش را تبدیل به تجارتخانه کنند که بتواند کسب و کارش رونق داشته باشد. در صورتی که خاطرم هست در همان آموزشگاه استاد سمندریان این دغدغه وجود نداشت.
هیاتی که نظارت میکند حتما باید صلاحیت داشته باشد؛ نمیشود کسی که قرار است بر روند آموزش در آموزشگاهها نظارت کند خودش از تراز ضعیفترین مدرسانی که در این موسسات کار میکنند، پایینتر باشد. اگر نظارتی باشد که ضمانت اجرایی هم داشته و صرفا در جهت تذکار نباشد میتوانیم امیدوار باشیم که عوارضش به کمترین میزان برسد
در دورهای، شاخص آموزش بازیگری، کلاسهای استاد سمندریان بود که البته کلاسهای آموزشی آنقدر هم فراوان نبودند. اما الان در این آموزشگاهها رقمهای کلانی گرفته میشود و وعده تضمینی بودن بازیگر شدن هم به هنرجو میدهند که در نهایت بسیاری را سرخورده میکند. چه کسی باید بر این روند نظارت کند تا آسیبها و سرخوردگیاش برای بچههای جوان و هنرجو کمتر شود؟
به نظر من بخشی از آن به عهده رسانههاست؛ همین که این بحث باز شود آرامآرام خواب بسیاری از کسانی که در این قضیه دیدگاه تجاری دارند، آشفته خواهد شد. شکی در این نیست؛ چون شفافسازی میشود و وقتی آدمها به رسانه مراجعه میکنند، میبینند ظاهرا متر و معیار اینها که در موسسات خصوصی میبینند، نیست. از طرفی، به نظر من باید حتما در موردش نظارتی وجود داشته باشد. اما هیاتی که نظارت میکند حتما باید صلاحیت داشته باشد. نمیشود کسی که قرار است بر روند آموزش در آموزشگاهها نظارت کند خودش از تراز ضعیفترین مدرسانی که در این موسسات کار میکنند پایینتر باشد. اگر این نظارت باشد، نظارتی که ضمانت اجرایی هم داشته و صرفا در جهت تذکار نباشد، بله میتوانیم امیدوار باشیم که عوارضش به کمترین میزان برسد. در غیر این صورت وضعیت کنونی بدتر هم خواهد شد.
در دورههایی برای صدور مجوز فعالیت موسسههای چند منظورهای که به امر آموزش میپردازند سختگیریهای بیشتری میشد و پروسه طولانیمدتتری داشت. این غربال الان هم اتفاق میافتد؟ وقتی آنقدر سررشته امور از دست رفته و تعدادشان زیاد شده، میشود برایش کاری کرد؟
قبل از اینکه این اتفاق بیفتد باید هزاران مانع و صافی محکمی میگذاشتند که هر کسی نتواند به راحتی آموزشگاه راه بیندازد و هر کسی نتواند به راحتی در این مسیر پا بگذارد. اما خب، الان این اتفاق افتاده است. چپ و راست مجوزهایی برای تاسیس آموزشگاه و موسسات تکمنظوره و غیره داده شده است. آنچه که اکنون میتواند آموزش تئاتر را نجات دهد تشکیل یک شورای نظارت بر عملکرد موسسات هنری است. چیزی که در قانون پیشبینی شده و این شورا هماکنون بهنوعی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد اما به نظر من این شورا کاربردی و اجرایی نیست. ممکن است در برخی موارد ورود کند و تذکرهایی هم بدهد اما به اندازه کافی موثر نیست؛ بهطور مثال من نوعی که در لاهیجان آموزشگاه دارم و تدریس میکنم کار خودم را میکنم و محتوای موردنظر خودم را تولید میکنم. بخش دیگر ماجرا این است که باید روی گزارش عملکردهایی که آن نهاد به صورت شش ماهه دریافت میکند، بازنگری شود. یعنی مطالبه این گزارش عملکردها واجد آیتمهای مختلف باشد. هم شامل ارزیابی کیفی باشد و هم گزارشهای موردنظر خودشان. اگر این اتفاق بیفتد به نظر من میتوان امیدوار بود. قانون دیگری هم وجود دارد مبنی بر اینکه هر سال، سه یا پنج سال یکبار باید مجوز آموزشگاههای آزاد تمدید شود، از نظر من همه این تمدیدها بهترین بزنگاههایی است برای اینکه کیفیت آن موسسه دوباره سنجیده شود. این موارد در قانون پیشبینی شده اما اجرا نمیشود. از سوی دیگر آدمِ نافذِ موثری که باید در این شوراهای نظارت حضور داشته باشد، به آن معنا نداریم. اما اگر این اتفاق بیفتد، حتی اگر تعداد آموزشگاهها بیشتر هم بشود اشکالی ندارد، بلکه رقابت بهتری هم رخ میدهد. یعنی آموزشگاهها مجبور میشوند استاد بهتری دعوت کنند، کیفیت بهتری در آموزش ارائه دهند و… آن وقت یک رقابت سالم اتفاق میافتد. اما الان هر کسی هرجور بخواهد کار میکند. برای همین مبنای دعوت از یک استاد این میشود که ستاره باشد تا بعد از فراخوان، بدانیم ۵۰۰ نفر متقاضی میآیند، از آنها مصاحبه میگیریم و در نهایت ۴۰ نفر را با دریافت رقمهای هنگفت قبول میکنیم.
من دو آرزوی دستنیافتنی در زندگیام داشتم؛ یکی دیدن حمید سمندریان و دیگری دیدن ساختمان تئاترشهر
خیلی از این هنرجویان هم به امید این هستند که به یک پروژه تئاتر یا سینما معرفی شوند…
بله، اصلا شکی در این نیست. بسیاری از این دانشجوها به آموزشگاهم یا خودم مراجعه میکنند که بسیار آزردهحالاند؛ چرا؟ چون رفتهاند به کلاسی که مدرس آن صرفا چهرهای سینمایی بوده. وقتی میپرسم چرا؟ میگوید دوستانم گفتند اگر به این کلاس برویم، همین که جلوی چشم فلانی باشیم، او ما را میبیند و وقتی دید میگوید بیا در فیلم من بازی کن. در صورتیکه زمانی که ما هنرجو بودیم به تنها چیزی که فکر نمیکردیم همین مسائل بود. من دو آرزوی دستنیافتنی در زندگیام داشتم؛ یکی دیدن حمید سمندریان و دیگری دیدن ساختمان تئاترشهر. پس طبیعتا برایم مطرح شدن هدف نبود، همین الان هم نیست. دغدغهمان در آن دوره، خلق اثری درجه یک بود، اینکه بتوانم یک نقش تئاتر را عالی بازی کنم؛ آنهم نه برای گرفتن جایزه یا حضور در فیلمی سینمایی.
بحران «تب لایک» چیزی نیست که بتوانید ساده از کنارش بگذرید؛ یعنی لایک گرفتن به هر قیمتی
البته اعتقاد دارم که همه تقصیرها را نمیشود گردن دولت انداخت. بخشی از آن به دلیل تهاجمی است که از نظر فرهنگی نسبت به ما شده است. بحران «تب لایک» چیزی نیست که بتوانید ساده از کنارش بگذرید؛ یعنی لایک گرفتن به هر قیمتی. چقدر تیزر از تئاترهایی میبینیم که فکر میکنیم خیلی باشکوه هستند اما در سالن هر ثانیهاش برایمان اندازه یک ابدیت میگذرد و کف مطالباتمان در سالن، در مقام تماشاگر «مرگ» است یعنی لحظهای که میگوییم «چرا این تئاتر تمام نمیشود؟» در صورتیکه آنچه به عنوان تیزر میبینیم حکایت از چیز دیگری داشت. این حجم از پولپرستی و دنیاطلبی در موسسات آموزشی باعث شده به «دیده شدن به هر قیمتی» تن بدهند و اینکه الان این مدرس چه چیزی قرار است آموزش دهد؟ و اینکه حتی تجربیات خودش را هم نمیتواند درست انتقال دهد، مبنا نیست. صرف اینکه این آدم مطرح است و قطعا میتواند هنرجو را به پروژهای سینمایی معرفی کند، ملاک انتخاب استاد و موسسه آموزشی نیست.
نسل جدید، ضرورت آموزش را از بین میبرد. میگوید برای چه بروم کلاس بازیگری؟ برای چه در آموزشگاه ثبتنام کنم؟ میگوید جای اینکه میلیونها تومان صرف آموزش کنم آن هم وقتی معلوم نیست چیزی یاد بگیرم یا نه، این پول را ضرب در ۱۰ میکنم و در پروژهای «مشارکت» میکنم، بازی میکنم و مطرح میشوم
شاید این تصور غلط از تجربیاتی حقیقی شکل گرفته باشد؛ مثلا همین که هنرجو فکر میکند اگر جلوی چشم آن استاد معروف باشد کافی است، قبلا در واقعیت رخ داده است. دستکم در این دو سه دهه اخیر بازیگرانی بودهاند که یکشبه سوپراستار شدهاند و خیلی هم اتفاقی کشف شدهاند؛ یعنی بدون اینکه دوره یا کلاسهای بازیگری را سپری کرده باشند صرفا به دلیل چهره یا فیزیک انتخاب شده و به اصطلاح معروف شدهاند.
اجزای تئاتر، سینما و… ارتباط ارگانیک عجیبی با همدیگر دارند. یعنی نمیتوانید آنها را از هم تفکیک کنید. وقتی سینمایمان پر از ایراد است و احوال ناخوشی دارد تئاترمان هم گرفتار این آسیبها میشود. تئاترمان هم مجزا از حوزه آموزش آن نیست؛ اینها باهم پیوند دارد. وقتی این فضا وجود دارد نسل جدید، ضرورت آموزش را از بین میبرد. میگوید برای چه بروم کلاس بازیگری؟ برای چه در آموزشگاه ثبتنام کنم؟ میگوید جای اینکه میلیونها تومان صرف آموزش کنم آن هم وقتی معلوم نیست چیزی یاد بگیرم یا نه، این پول را ضرب در ۱۰ میکنم و در پروژهای «مشارکت» میکنم، بازی میکنم و مطرح میشوم. اما با این روند تنها در چند پروژه بازی میکنند و بعد هم فراموش میشوند و به خاطرهها میپیوندند.
نهادهای نظارتی، اساتید هنرمند و رسانهها باید همزمان باید به وضعیت آموزش تئاتر سامان بدهند
اگر قرار است چیزی را درست کرد، باید از کجا شروع شود؟
باید مجموعه این هنر درست شود. باید دست روی چند ماجرا بگذاریم؛ یکی وضعیت خود سینما و تئاتر است، دوم نهادهای نظارتی که دست دولت و متولیان مشخصی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم قرار دارد، سوم خود هنرمندانی هستند که در کسوت مدرس یا استاد کار میکنند و باید بدانند چه میزان تعهدی داشته باشند و در کنار آنها رکن مهم دیگری بهعنوان رسانه قرار گرفته است. یعنی رسانهها باید در این زمینه تولید محتوا کنند. در این صورت آرامآرام میتوان امیدوار بود که طی پنج تا ده سال آینده این وضعیت مهار شود، اما درمان خیر. با این گستردگی نمیتوان امیدی به درمان عاجل داشت چون عوارضش بسیار است. چیزی که الان مغفول واقع شده این است که خیلی از نسل جدید نمیدانند راه درست چیست؟ وقتی با دختر و پسر ۱۵ سالهای برخورد میکنم و با حجمی از استعداد بیمانند در آنها مواجه میشوم اما میبینم کسانیاند که تاکنون تئاتر اندیشهسازی ندیدهاند، میگویم کمکاری و غفلتی صورت گرفته است. و این مجموعه، حاصل غفلت همهمان است؛ نه یک نفر و دو نفر.
*ایلنا
سینماپرس: در حالی که فیلم «مطرب» در آستانه تبدیل شدن به پرفروشترین فیلم سال است خسرو معصومی در گفتگویی به انتقاد از این فیلم پرداخت.
به گزارش سینماپرس، در حالی که فیلم «مطرب» در آستانه تبدیل شدن به پرفروشترین فیلم سال است خسرو معصومی در گفتگویی به انتقاد از این فیلم پرداخت.
معصومی که که فیلمهایش بعد از «پر پرواز» در گیشه ناکام بودهاند گفت: در ایران به فیلمهای تفکربرانگیز اهمیت نمی دهند ولی اگر «رحمان ۱۴۰۰» بسازید در اوجید! برای من ساختن فیلمی مثل «مطرب» کاری ندارد و می توانم هفته ای یک «مطرب» بسازم! ساختن این فیلمها کاری ندارد ولی مهم آن است که به سینما خدمت می کنید یا خیانت؟
سینماپرس: شبکه رادیویی فرهنگ به مناسبت انتخابات برنامه «برگ برنده» را روانه آنتن میکند.
به گزارش سینماپرس، «برگ برنده» ویژه برنامهای از گروه جامعه شبکه رادیویی فرهنگ است که با توجه به نزدیکی به انتخابات تدارک دیده شده است.
مردمسالاری انتخابات از دیدگاه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری چرایی انتخابات و لزوم شرکت همگانی از جمله موضوعاتی است که در این برنامه مورد بررسی قرار میگیرد.
«فرشته روح افزا» و «بزرگزاده» عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین علیه السلام و «حسن لاسجردی» از جمله کارشناسانی هستند که در این برنامه حضور دارند.
«برگ برنده» به تهیهکنندگی سیدهادی موسوینژاد از امروز شنبه ۲۳ آذرماه ساعت ۲۱:۳۰ ویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی روی موج اف ام ردیف ۱۰۶ مگاهرتز از رادیو فرهنگ پخش میشود.
سینماپرس: فراخوان برنامه «مشق دو» جهت مشارکت هرچه بیشتر نوجوانان منتشر شد.
به گزارش سینماپرس، برنامه تلویزیونی «مشق دو» که به زودی از شبکه دو سیما پخش می شود، گروه سنی نوجوان را به عنوان مخاطب اصلی خود در نظر گرفته است و بدین منظور بخشی از عوامل تولید برنامه در همین رده سنی قرار دارند.
با توجه به اینکه «مشق دو» برنامه ای است تعامل محور و یکی از بخش های اصلی برنامه دریافت و پخش نظرات مخاطبان در رابطه با موضوع هر قسمت است، فراخوانی به منظور مشارکت هر چه بیشتر نوجوانان منتشر شده است.
در متن این فراخوان آمده است:
«تریبون در اختیار شماست
نوجوانان عزیز سراسر کشور می توانند در رابطه با موضوعات (امید، معنویت و اخلاق، عقلانیت، مسئولیت پذیری، عزت و ذلت، خودباوری و اتکا به درون، اعتماد به نفس، ظرفیت و استعداد، علم و پژوهش، تفاوت واقعیت و آرمان) به صورت ویدیو نظر خود را ارسال کنند.
فیلم های ارسالی باید حداکثر ۵۰ ثانیه باشد و به نام کاربری mashqe۲pr در شبکه های اجتماعی ارسال شود.
علاقمندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاهده دستورالعمل شرکت در این بخش به صفحه mashqe۲ در شبکه های اجتماعی مراجعه کنند.»
«مشق دو» کاری از گروه کودک و نوجوان شبکه دو است که به تهیه کنندگی اشکان حاجی عبدالهی روی آنتن میرود.
سینماپرس: صادق کرمیار با انتشار یادداشتی خطاب به جوانان فعال انقلابی رویداد فرهنگی سینمایی عمار به آنها درباره آسیبهای پیش رویشان تذکر داد.
به گزارش سینماپرس، صادق کرمیار نویسنده روزنامهنگار و کارگردان سینما و تلویزیون در یادداشتی که در ادامه میخوانید نکاتی را پیرامون نگاه فرهنگی حاکم بر جوانان انقلابی و فعال در حوزه سینما به نگارش درآورده است که به بهانه برگزاری جشنواره سینمایی عمار نوشته شده است. وی با تاکید بر اینکه جوانان فعال در این رویداد را بسیار دوست دارد اعلام کرده که خود را مکلف به بیان این نکات میدانسته است.
متن یادداشت کرمیار به شرح زیر است:
به نام خدا
عماریون عزیز!
چندی پیش جوانی از دفتر جشنواره عمار با من تماس گرفت و خواست تا به مناسبت نمی دانم چندمین دورهی برگزاری جشنوارهی عمار یادداشتی بنویسم تا در ویژه نامهی این جشنواره چاپ کنند.
حتماً دلیل این درخواست این بود که در اولین یا دومین دوره برگزاری این جشنواره مرا به داوری دعوت کردند و انصاف این بود که به قدر وسع در جهت ارتقا کیفی جشنواره کمک کنم، و البته نتوانستم؛ زیرا طرز فکر صاحبان جشنواره به قدری دقیق و محکم و نفوذ ناپذیر بود که هیچ توصیهی فکری و هنری و فرهنگی جز آن چه خودشان تعریف کرده بودند در این جشنواره امکان پذیر نبود و احتمالاً نخواهد بود.
به این ترتیب، داوری کردن درباره جشنوارهای که فقط یکی دو روز ابتدایی آن حضور داشتم امکان پذیر نبود، پس نوشتن یادداشت هم امکان پذیر نبود، چون تجربهی یک بار مصاحبه تصویری با دوستان عماریون به من میگفت که اگر یادداشتی هم بنویسم، مانند مصاحبه تصویری به گونهای مونتاژ خواهد شد که مورد پسند صاحبان جشنواره است.
سرانجام به این نتیجه رسیدم که برای این جوان عماری که هنوز توفیق دیدارش را نیافتهام، و بقیه عماریون عزیز سالهای دهه شصت را مرور کنم.
جوان عزیز عماری!
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوایل دهه شصت، همه ی گروهها و دستههای سیاسی در مقابل دانشگاه تهران بساط پهن میکردند و با ترفندهای گوناگون تلاش میکردند تا خود را به حق و دیگران را ناحق جلوه دهند و طرز تفکر و ایدئولوژی خود را تنها راه نجات کشور معرفی کنند. صاحبان سازمانهایی مانند چریکهای فدایی خلق که بعد تقسیم به اکثریت و اقلیت شدند و نیز سازمان مجاهدین خلق که بعدها سازمان منافقین شدند، و… همه تلاش خود را برای جذب جوانان و نوجوانان به کار میبردند. در مرحله نخست به آنها خوراک فکری میدادند. بعد به هر جوان شانزده هفده ساله مسئولیتهای سنگین و خطیر!! میسپردند، مثلاً یکی مسئول در شرقی دانشگاه میشد و به دیگری در غربی و به نفر بعد در شمالی را میسپردند و آن که تجربه و جربزه بیشتری داشت در جنوبی دانشگاه نصیبش میشد تا در حوزه مسئولیت خود، نشریه و کتابهای سازمان را بفروشند و با مخلفان بحث کنند و اجازهی نفوذ به گروههای دیگر را ندهند و… در نهایت این مسئولیتهای کاذب، جوان و نوجوان پرشور را از نظر روحی اقناع میکرد و صاحبان سازمان هم با تکیه به همین جوانان پرشور تلاش میکردند تا سنگرهای قدرت را یکی پس از دیگری فتح کنند.
برای فتح این سنگرها ابتدا با حمله به نوک قله قدرت در جامعه شروع میکردند و مطمئن بودند که به نتیجه دلخواه نخواهند رسید، اما این حمله موقعیت مناسبی برای فتح سنگری جدید بود تا حوزه نفوذ خود را گسترش دهند. همه تمرکز و تلاش صاحبان این سازمانها حفظ تشکیلات آهنین خودشان بود تا بعد از به قدرت رسیدن بتوانند با نیروهایی که با همان مسئولیتهای کاذب پرورش داده بودند، به خلق خدمت کنند!
نتیجه این نوع تفکر، تشکیل خانههای تیمی و درگیری هر روزه با مراکز مختلف سیاسی و فرهنگی و هنری و در نهایت ترور و بمب گذاری و کشتار مردم بی گناه برای خدمت به خلق بود!
جوان عماری عزیز!
من همان روزهای نخست برگزاری اولین یا دومین دورهی جشنواره عمار که نظم تشکیلاتی این دفتر را دیدم احساس کردم این تشکیلات فراتر از یک مؤسسه فرهنگی و هنری است و هر جایی که من احساس کنم باید مراقب حرف زدن خود باشم، از آنجا میترسم و معمولاً برای بار دوم به چنین جایی نخواهم رفت. گرچه وقتی برای نخستین بار وارد دفتر جشنواره شدم احساس نکردم وارد خانه تیمی شدهام، اما احساس کردم باید مراقب حرف زدن خود باشم تا مبادا سخن نسنجیدهای بگویم که مسئولان جشنواره را مکدر کند.
و اما فیلم سازان عزیز عماری!
تردیدی نیست که هر چقدر مراکز هنری و فرهنگی در جامعه بیشتر باشد، رونق هنر نیز افزون خواهد شد و جشنواره عمار نیز از این قاعده مستثناء نیست. اما اگر به پشتوانه آثار هنری شما جوانان عزیز عماری، صاحبان جشنواره برای دیگر مراکز رسمی و قانونی هنری و فرهنگی و سینمایی و تلویزیونی کشور شاخ و شانه کشیدند و هل من مبارز طلبیدند، از خود بپرسید آیا این همه دعوا برای خداست!؟
فیلم ساز عزیز عماری!
تردیدی نیست که جوانان عماری عزیز مانند بسیاری از جوانان با استعداد کشور عزیزمان، هم از توان فیلم سازی بالایی برخوردارند و هم خلاقیت و نوآوریهایی در آثارشان وجود دارد که میتواند برخی از آنان را به عنوان فیلم سازان و هنرمندان جدی کشور مطرح کند. اما اگر روزی به شما گفتند که فقط شما بهترین فیلم سازان آیندهی کشور خواهید بود و باید نسلهای کهنه و غرب زده و لیبرال و بی درد و … فیلم سازی را کنار بزنید و با قدرت و حتی خشونت عرصهی هنر کشور را در دست بگیرید، احساس خطر کنید؛ چرا؟ چون جوان گرایی فقط در عرصه مدیریت و کار در کشور معنی دارد، نه در زمینههای هنری و فرهنگی و ادبی که شخصیتهای پختهتر و با تجربه تر و پیران اندیشمند این عرصه میتوانند الگو و راهنمای جوانان هنرمند شوند.
بنابراین شما فیلم سازان جوان اگر ارتباط بینانسلی نداشته باشید، اگر آموزش مستمر نداشته باشید، اگر در عرصه فیلم سازی با بزرگان سینما و تلویزیون هم نشین نشوید و اگر… به دلایل گوناگون که در این نوشته مجال پرداختن به آن نیست، به مرور دچار سرخوردگی خواهید شد و آیندهی هنری خود را تباه خواهید کرد.
فیلم ساز عماری عزیز!
تردیدی نیست که جوانان عماری عزیز از دغدغه مندان و دل سوزان کشور هستند و عدالت خواهی و اخلاق اسلامی از شاخصههای مهم این جوانان پرشور است. اما اگر روزی به شما گفتند، فقط شما هستید که درد این مردم را میفهمید و هیچ گروه دیگری به اندازهی شما دردمند و فهمیده نیست. پس در فیلمهای خود عمارگونه این دردها را فریاد بزنید که خدا و پیغمبر از شما راضی خواهند بود، باز هم بترسید! زیرا این تفکر مانند تفکر تشکیلاتی است که با نام مردم شما را از مردم جدا میکند. مردمی بودن به این معنا نیست که برای روستاییان یا حاشیه نشینان فیلم نمایش دهید، در عین حال که نمایش فیلم برای اینان بسیار ارزشمند است.
بنابراین، اگر چنان از شما تعریف و تمجید کردند که احساس کردید بیش از تواناییهایتان از شما تقدیر میکنند و اگر تفکر جداسازی مردم جنوب شهری و شمال شهری را القا کردند، بدانید که این رفتار مقدمهای است تا شما را از هنرمندان پیشکسوت کشور و در نهایت از مردم کوچه و بازار جدا کنند.
این کار خطرناکترین آفتی است که میتواند آیندهی یک هنرمند جوان با استعداد و دردمند را تباه سازد. اگر چنین احساسی کردید، بدانید که این نگاه مانند ایدئولوژی صاحبان سازمانهایی است که همه ی شعارشان نجات پرولتاریا و کارگران زحمت کش بود و اگر این ایدئولوژی به نام اسلام و انقلاب و ولایت در ذهن شما شکل بگیرد که دیگر واویلاست.
عماریون عزیز!
اگر به نام عمار که سهل است، حتی به نام صاحب عمار و عماریون تشکیلاتی به راه افتاد که نهادهای رسمی و قانونی کشور را یکی پس از دیگر کوبید و تومار همه را درهم پیچید، و بی محابا به هر شخصیت صاحب نامی در عرصههای هنری و ادبی و فرهنگی حمله کرد، کمی بیندیشید تا مبادا شما پیاده نظام تفکری التقاطی شوید، ولو به نام ولایت یا عمار یا علی (ع) یا امام زمان (عج).
والعاقبه للمتقین
سینماپرس: دبیرخانه کنوانسیون سایتیس (CITES) و کنوانسیون تنوع زیستی، برنامه عمران ملل متحد، برنامه محیط زیست ملل متحد و جشنواره فیلم حیات وحش جکسون هول یک جشنواره بینالمللی نمایش فیلم برگزار میکنند.
به گزارش سینماپرس، دبیرخانه کنوانسیون تجارت بین المللی گونههای گیاهی و جانوری در معرض خطر انقراض (CITES) و کنوانسیون تنوع زیستی(CBD)، برنامه عمران سازمان ملل متحد(UNDP)، برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد(UNEP)، جشنواره فیلم حیات وحش جکسون هول با همکاری هم یک جشنواره بین المللی نمایش فیلم برگزار میکنند.
هدف از برگزاری این جشنواره، برجسته کردن (تاکید بر اهمیت) حیات وحش به عنوان یکی از اجزای مهم تنوع زیستی و همچنین چگونگی تأثیر حفاظت و بهره برداری پایدار از آن بر کاهش خطر انقراضهای جبران ناپذیر حاصل از برداشت بی رویه است.
این جشنواره نمایش فیلم، یکی از رویدادهای بزرگ جهانی است که روز جهانی حیات وحش سال ۲۰۲۰ (۳ مارس) را که با شعار پایداری تمام اشکال حیات بر روی زمین برگزار خواهد شد، پشتیبانی میکند.
شعار روز جهانی حیات وحش ۲۰۲۰، در برگیرنده تمام گیاهان و جانوران وحش بعنوان جزئی از تنوع زیستی و همچنین معیشتهای مردم بویژه نزدیکترین افراد به طبیعت است و در عین حال بر اهمیت بهره برداری پایدار از منابع طبیعی در حمایت از دستیابی به اهداف توسعه پایدار سازمان ملل(SDGs) تاکید دارد.
فیلمهای برگزیده و فینالیستهای این رقابت در رویدادهای متعدد سراسر جهان در طول سال ۲۰۲۰ که بعنوان اَبَر سال تنوع زیستی نام گرفته به نمایش گذاشته خواهد شد.
به گفته دبیرکل سایتیس آقای ایوون هیگرو روز جهانی حیات وحش سال ۲۰۲۰ و جشنواره نمایش فیلم پشتیبان اَبَر سال تنوع زیستی خواهد بود. این روز فرصتی منحصر به فرد را برای ما فراهم میآورد تا حیات وحش را با اشکال بسیار متنوع و زیبایش بعنوان جزئی از تنوع زیستی پاس بداریم، آگاهی عموم را در خصوص مزایای متعدد حیات وحش برای مردم، تهدیدات پیش روی آنها و تجارب موفق حفاظتی از طریق عکسهای متحرک و داستان پردازی ارتقا دهیم. ما باید فوراً منحنی از دست رفتن تنوع زیستی را تغییر جهت دهیم پیش از آن که به نقطهای برسد که امکان احیا وجود ندارد و عواقب غیر قابل برگشتی برای تمام اشکال حیات بر روی کره زمین به همراه داشته باشد.
دبیرخانه سایتیس از طرف مجمع عمومی سازمان ملل بعنوان تسهیلگر جهانی برگزاری سالانه روز جهانی حیات وحش با همکاری دیگر زیرمجموعههای سازمان ملل تعیین شده است.
به گفته میدوری پکستون مدیر تنوع زیستی برنامه عمران سازمان ملل متحد: حیات وحش و تنوع زیستی زیربنای رفاه، امنیت و تاب آوری تمام جوامع است.
جشنواره نمایش فیلم روز جهانی حیات وحش سال ۲۰۲۰ باعث ارتقا آگاهی در خصوص اهمیت سرمایه گذاری برای طبیعت از راههایی میشود که پیشرفت به سوی اهداف توسعه پایدار را شتاب میبخشند. شعار روز جهانی حیات وحش کاملاً به موقع و بجاست زیرا سازمان ملل و کشورها و اعضا همه در تدارک تدوین برنامههای تنوع زیستی پس از ۲۰۲۰ هستند که در پانزدهمین کنفرانس اعضا کنوانسیون در اکتبر ۲۰۲۰ در کومینگ چین اعلام میشود.
به گفته سوزان گاردنر مدیر اکوسیستمهای برنامه محیط زیست سازمان ملل علم به ما میگوید اگر روش زندگیمان را در کره زمین تغییر ندهیم، یک میلیون گونه ممکن است منقرض شود. داستان پردازی باعث ارتباط مجدد مردم و طبیعت میشود. ما امیدواریم که این رویداد زمینههای پشتیبانی لازم را برای ایجاد تحول و شجاعتی که رهبرانمان باید در سال ۲۰۲۰ از خود نشان دهند تا آیندهای مرفه را برای مردم و طبیعت تضمین کنند فراهم آورد.
به عقیده لیزا سمفورد دبیر اجرایی جشنواره فیلم جکسون وایلد: تنوع زیستی غنی برای سلامت سیاره ما ضروری است. هر روز تهدیدات مختلفی که حیات وحش با آن روبروست افزایش مییابد. با توجه به حرکت فزاینده گونهها به سمت انقراض، ما باید سریع و قاطعانه عمل کنیم. ما به قدرت داستان پردازی برای جلوه بخشیدن به شگفتیهای دنیای طبیعی مان و آغاز تغییرات حیاتی مورد نیاز برای حفظ و احیای آن اعتقاد داریم.
به گفته الیزابت ماورما مرما دبیر اجرایی کنوانسیون تنوع زیستی ما با حفاظت از گیاهان و جانوران، اکوسیستمهایی را حفظ میکنیم که زیربنای اقتصاد ما، سنتهای فرهنگی و اجتماعیمان و رفاه انسان است. حیات وحش ابزاری برای معیشتهای جهانی گردشگری، جنگلداری و صیادی است. تنوع زیستی عملکرد اکوسیستمها را حفظ میکند و خدمات اکوسیستمی را که به ما اجازه بقا میدهد فراهم میآورد. بنابراین حفاظت و استفاده پایدار از حیات وحش از مؤلفههای مهم توسعه و بخشی از یک رویکرد جامع برای ریشه کنی فقر، دستیابی به امنیت غذایی و معیشت پایدار است.
مهلت شرکت ۴ ژانویه ۲۰۲۰ (مقارن با ۱۴ دیماه ۱۳۹۸) به پایان میرسد و اسامی راه یافتگان به مرحله نهایی در اوایل فوریه اعلام میشود.
برگزیدگان در روز سوم مارس (۱۳ اسفند سالجاری) همزمان با روز جهانی حیات وحش در یک رویداد با حضور مقامات عالی رتبه در مقر سازمان ملل در نیویورک مورد تقدیر قرار خواهند گرفت. فیلمهای برگزیده و راه یافته به مرحله نهایی متعاقباً به طور گستردهای در سراسر جهان به نمایش گذاشته خواهد شد.
طبقه بندی موضوعی جوایز به شرح زیر است:
علوم، نوآوری و اکتشاف: این جایزه به فیلمی اهدا میشود که به مؤثرترین شکل ارزشهای حیات وحش را به عنوان مؤلفه ای از تنوع زیستی نمایان میسازد. داستانهایی را در مورد اکتشافات علمی، تحقیقات و کشف گونههای حیوانات وحشی و گیاهان در اکوسیستمها به نمایش میگذارد.
مسائل و راه حلها: این جایزه به فیلمی اهدا میشود که به بهترین شکل تهدیدات و چالشهای فعلی را که حیات وحش و محیط زیست با آن مواجه هستند و نتایج اقتصادی- اجتماعی آنها را شرح دهد و همچنین راه حلهایی را ارائه دهد که حفاظت و استفاده پایدار را تضمین میکند.
مردم و حیات وحش: این جایزه به فیلمی تعلق میگیرد که به بهترین شکل ارتباط بین حیات وحش و مردم، به ویژه کسانی را که در کنار حیوانات وحش و گیاهان زندگی میکنند، نشان دهد.
داستانهای امید: به فیلمی تعلق میگیرد که به مؤثرترین شکل اقدامات افراد یا گروههایی را که متعهد به احیا و حفاظت از حیات وحش و زیستگاههایشان هستند به نمایش میگذارد.
صداهای جهانی: جایزه به فیلمی تعلق می گیردکه توسط افراد محلی منطقه یا افرادی که موضوع تمرکز فیلم هستند ساخته شده باشد.
کوتاه: این جایزه به بهترین فیلم کمتر از ۱۵ دقیقه تعلق میگیرد.
میکرو: این جایزه به بهترین فیلم کمتر از ۵ دقیقه تعلق میگیرد.
راهنمای ارسال: هیچ هزینه ورودی برای ارسال وجود ندارد. فیلمهای وارد شده باید از تاریخ ۱ ژانویه ۲۰۱۷ تکمیل شده باشند. هم از فیلمهایی که تا کنون منتشر نشده اند هم از آنهایی که پیش از این ارائه یا پخش شده اند، در این جشنواره استقبال میشود. از فیلمها به کلیهی زبانها استقبال میشود. فیلمهایی که به زبانی غیر از زبان انگلیسی هستند باید جهت ارائه برای داوران و نمایش فیلم روز جهانی حیات وحش دارای زیرنویس انگلیسی باشند. فیلمهای واجد شرایط باید از طریق لینک www.jacksonwild.org یک فرم ورودیه را تکمیل کنند. فیلمهای وارد شده جهت داوری در یک کانال امن و خصوصی Vimeo قرار میگیرند.
سینماپرس: نابینایان به تماشای فیلم سینمایی «جهان با من برقص» به کارگردانی سروش صحت نشستند.
به گزارش سینماپرس، در تازهترین برنامه اکران فیلم ویژه نابینایان در پردیس سینمایی چارسو، ظهر روز جمعه ۲۹ آذر نسخه توضیحدار «جهان با من برقص» به کارگردانی سروش صحت با روایت حامد بهداد نمایش داده شد.
در این مراسم که اولین نمایش عمومی «جهان با من برقص» بود، سروش صحت، حامد بهداد، نرگس آبیار، لاله اسکندری، رامین صدیقی، فرشاد آذرنیا، علیرضا ثانیفر و حسن مصطفوی حضور داشتند.
نرگس آبیار پیش از آغاز نمایش فیلم اظهار کرد: برای اولین بار است در این برنامه حضور دارم که باعث خوشحالی و افتخار من است. امیدوارم که این اتفاق برای یکی از فیلمهای من نیز بیفتد و در سوینا اکران شود.
آبیار با اعلام خبر تجهیز سالن شماره یک پردیس سینمایی چارسو برای نابینایان توسط سوینا، گفت: برای اولین بار سوینا با همکاری جمعی از علاقمندان و همراهان موفق شد سالن شماره یک پردیس سینمایی چارسو را به دستگاه فرستنده و هدست ویژه نابینایان مجهز کند. به این ترتیب از چهارشنبه ۴ دیماه نابینایان هم میتوانند با خرید بلیت به تماشای فیلم سینمایی «جهان با من برقص» در این سالن بنشینند. فیلمهای بعدی نیز اطلاعرسانی خواهد شد. سوینا امیدوار است با همراهی سینماداران برای تجهیز سالنها و یاری هنرمندان در توضیحدار کردن فیلمها تمامی سینماهای کشور به زودی از این امکان بهرهمند شده و سینمای ایران برای نابینایان گرامی دسترسپذیر شود.
همچنین سروش صحت نیز در این مراسم بیان کرد: هر چقدر بگویم که از کنار شما بودن خوشحال هستم، کم گفتم. برای من فیلم «جهان با من برقص» و تیم سازندهاش افتخار بزرگی است که اولین اکران عمومی ما برای خانواده سوینا است. خیلی خوشحالم و فکر میکنم این خوشحالی برای من، این فیلم و تیم سازنده آن تا ابد باقی میماند.
در ادامه حامد بهداد که فیلم «جهان با من برقص» را بهطور زنده، توضیحدار کرد، گفت: خوشحالم که اینجا و در کنار شما هستم. یک حسرت کوچک دارم که جبرانش میکنم. دلم میخواهد در آینده نزدیک با یکی از فیلمهایی که خودم بازی کردم، اینجا بیایم.
لاله اسکندری نیز در این مراسم بیان کرد: خوشحالم که با مجموعه سوینا در کنار شما هستم و تولدم را در آستانه شب یلدا کنار شما جشن میگیرم.
سینماپرس: برنامه نمایش فیلم سینمایی «یک کامیون غروب» به کارگردانی ابوالفضل صفاری تا نیمه دی ماه ۹۸ اعلام شد.
به گزارش سینماپرس، برنامه نمایش فیلم سینمایی «یک کامیون غروب» به کارگردانی ابوالفضل صفاری که در سینماهای «هنر و تجربه» درحال نمایش است، تا نیمه دی ماه ۹۸ اعلام شد.
«یک کامیون غروب» داستان خانوادهای را روایت میکند که در محل زندگی خود که شبیه کاروانسرا است، پذیرای گردشگران هستند اما با ورود یک گروه موسیقی زیرزمینی به آنجا که یک زن ناشناس هم همراه آنهاست، درگیر ماجراهایی میشوند.
برنامه نمایش فیلم سینمایی «یک کامیون غروب» تا نیمه دی ماه ۹۸ بدین شرح است:
تهیهکنندگی و کارگردانی «یک کامیون غروب» را ابوالفضل صفاری برعهده دارد. همچنین پژمان بازغی، نادر فلاح، روشنک گرامی، سامان صفاری، خسرو بامداد، منظر لشگری پور، مسعود مهرگان، محمد صادق یزدانی، سید ضیا مدیر طاهری، مرتضی نسیم سبحان، محمد جباری، مهراد مهرکیش، میترا شیرکوند، امیررضا وزیری، محمدرضا اسکندری و مرحوم حسن رشید قامت در این فیلم ایفای نقش کردهاند.