سینماپرس: «حمید بهمنی» نویسنده و کارگردان باسابقه سینمای ایران معتقد است که سینمای استراتژیک مثل اکسیژن برای انقلاب اسلامی ما واجب است؛ ما میتوانیم به واسطه سینمای استراتژیک، اندیشه حاج قاسم و ابومهدی المهندس و سیدحسن نصرالله را در جهان منتشر کنیم.
به گزارش سینماپرس، «حمید بهمنی» سینماگر شناختهشده جریان هنر انقلاب اسلامی است؛ وی متولد ۱۳۳۹ در شیراز و فارغالتحصیل رشته کارگردانی از دانشگاه هنر است. از جمله آثار سینمایی این کارگردان باسابقه سینمای ایران میتوان به ساخت فیلمهایی چون «آن مرد آمد»، «گلوگاه شیطان»، «گامهای شیدایی» و… اشاره کرد.
اکنون در آستانه برگزاری سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر، به سراغ این سینماگر برجسته کشور رفتیم و به بررسی کارکرد و شأن جشنواره فیلم فجر از منظر این هنرمند پرداختیم. به نظر میرسد جشنواره فیلم فجر پس از گذشت سیوهفت دوره از برگزاری خود، هنوز به جشنوارهای استراتژیک، هدفمند و پیشبرنده آرمانهای فجر انقلاب اسلامی تبدیل نشده است.
در ادامه مشروح گفتوگو با این سینماگر متعهد را از نظر میگذرانید:
***
از منظر شما چرا جشنواره فیلم فجر پس از گذشت سیوهفت دوره از برگزاری خود، هنوز به جشنوارهای فراخور، استراتژیک و همسو با آرمانهای فجر انقلاب اسلامی تبدیل نشده است؟
جشنواره فیلم فجر همانگونه که از نامش برمیآید، جشنوارهای متناسب با طلوع پیروزی انقلاب اسلامی و فجر نوینی است که بر حکومت ننگین و سیاه ۲۵۰۰ ساله پادشاهی در ایران پایان داد. از همان روزهای آغازین طلوع انقلاب اسلامی، بسیاری از دستاندرکاران نظام امر پاسداشت این ایام عزیز را در دستور کار خود قرار دادند که از جمله مصادیق این پاسداشت، راهاندازی جشنواره فیلم فجر بود.
خاطرم هست در آن روزهای آغازین برپایی جشنواره فیلم فجر، نگرشی که هماکنون نسبت جشنواره وجود دارد، در اذهان نبود؛ به فاصله کوتاهی پس از وقوع انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی آغاز و باعث شد فیلمهایی که عمدتاً روایتگر فضای مقاومت، دفاع مقدس و انقلاب اسلامی بودند، بیشتر مدنظر قرار گیرند.
سیاستهای سینمایی دولت اصلاحات هویت جشنواره فجر را تغییر داد
در ادامه سیاستهایی که از اواسط دهه ۱۳۷۰ و مشخصاً سال ۱۳۷۶ به بعد شکل گرفت، زمینهساز تغییر هویت جشنواره فیلم فجر شد؛ خاطرم هست سال ۱۳۷۶؛ زمانی که دولت اصلاحات روی کار آمد، دفترچه سیاستگذاری در دست داشت که مشتمل بر سیاستهایی برای راهبری سینمای ایران بود؛ جالب آنکه در این دفترچه هیچ اشارهای به سینمای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و جایگاه آنها نشده بود!
یعنی نخستین جرقهها برای تغییر هویت جشنواره فیلم فجر با روی کار آمدن دولت اصلاحات و به واسطه سیاستهای مدیران سینمایی دوران اصلاحات از سال ۱۳۷۶ به بعد رقم خورد؟
بله؛ اساساً سیاست بیتوجهی به دستاوردهای انقلاب اسلامی و سالهای دفاع مقدس در سینما نخستینبار در دوران اصلاحات کلید خورد و این اتفاق در ادامه باعث ایجاد مسیری منحرف و ممزوج با تلقی نادرست از مفاهیم غلط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در سینمای ما شد؛ اکنون ۲۲ سال از وقوع این اتفاق میگذرد و همچنان در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر، آثار و پیامدهای آن را شاهدیم؛ سینمایی که امروز باید در اوج مبارزه با تفکر و اندیشه امپریالیستی، سکولاریستی و لیبرالیستی قرار داشته باشد، کارکردی معکوس دارد و جز فیلمهای معدودی که طی این سالها ساخته شدهاند، دستاورد قابل توجهی حاصل نشده است.
دلیل شکلگیری و تداوم این وضعیت چیست؟
دلیل مهمش این است که بیشتر مدیران فرهنگی تأثیرگذار و سیاستگذاران حوزه سینمای ما طی سالهای اخیر در هالهای از جهالت و وادادگی به سر بردهاند و انقلاب اسلامی را به عنوان هدفی برتر و متعالی قبول نداشتهاند؛ برخی از آنها نیز همواره توهماتی از این دست داشتهاند که نظام روزهای آخر عمر خود را سپری میکند و مبادا کاری کنیم که خود را به دردسر بیندازیم! به همین دلیل، تصمیم گرفتند فیلمهای سینمایی را تولید کنند که مضمون عمده آن خیانت، فساد، دزدی، ارتشا، سیاهنمایی، روابط غلط و… بود و این روند همچنان نیز ادامه دارد؛ تداوم این روند، باعث شد سینمای استراتژیک که سینمایی نجاتبخش است، به هنگام مواجهه با تفکر و اندیشههای غربزده به انزوا و فراموشی سپرده شود.
با این وجود، همانطور که پیشتر هم اشاره کردم، طی سالهای اخیر فیلمهای استراتژیک خوب و معدودی نیز در سینمای ایران ساخته شده است که از جمله آنها میتوان به آثاری چون: «ملک سلیمان»، «شیار ۱۴۳» و «به وقت شام» اشاره کرد؛ گرچه تمامی این فیلمها نیز با تأخیر ساخته شدند.
مدیران سینمایی ما تاکنون به سینمای استراتژیک فکر هم نکردهاند!
من سالها است غصه این را میخورم که چرا سینمای استراتژیک به معنای جنگی رو در رو با تفکر و اندیشه هالیوودی در کشور ما وجود ندارد؟ و دردناک اینکه وقتی برای پیگیری این دغدغه به دولتمردان و سیاستگذاران مراجعه میکنیم، در کمال ناباوری میبینیم که آنها تاکنون به چنین مفهومی فکر هم نکردهاند و اساساً تصوری از چگونگی شکلگیری آن در ذهنشان ندارند! وقتی مدیران ما به چنین مفهوم بزرگی فکر نکنند، بودجهای هم بدان اختصاص نخواهند داد و وقتی بودجهای نباشد، تولیدی هم در کار نخواهد بود؛ طبیعی است که در چنین شرایطی با سینمای ابتذال، سیاهنما و دور از شأن انقلاب اسلامی مواجه خواهیم بود.
پس با این اوصاف، احتمالاً میتوان موضعگیری اخیر برخی سینماگران مبنی بر انصراف از جشنواره فیلم فجر را نیز در امتداد همین تفکر بررسی و تحلیل کرد.
بله؛ همین طور است. البته به اعتقاد من باید این انصرافها را به فال نیک گرفت؛ کسانی که هماکنون از جشنواره فیلم فجر خداحافظی میکنند، همانهاییاند که سالها است در فضای سینما عامل بروز تشتت در اندیشه انقلابیاند؛ برخی خواسته و برخی ناخواسته موجب بروز این تشتت شدهاند.
لزوم تحقق سینمای استراتژیک و نقش آن در پیشبرد اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
سینمای استراتژیک مثل اکسیژن برای انقلاب اسلامی ما واجب است؛ ما میتوانیم به واسطه سینمای استراتژیک، اندیشه حاج قاسم و ابومهدی المهندس و سیدحسن نصرالله را در جهان منتشر کنیم؛ ابراهیم حاتمیکیا و برخی دیگر از فیلمسازان ما تا حدودی این کار را کردهاند اما هنوز کافی نیست؛ چرا ساخت فیلمهایی مثل «شکارچی شنبه» که یکی از زیباترین فیلمهای سینمایی جریان مقاومت و ناقد تفکر صهیونیستی است، ادامه پیدا نکرد؟ دلیلش صرفاً به وحشت مدیران رده بالای سینماییمان بازمیگردد. وقتی «شکارچی شنبه» ساخته شد، تمام عوامل فیلم اعم از پرویز شیخطادی (کارگردان) و علی نصیریان (بازیگر نقش اول) در لیست سیاه رژیم صهیونیستی قرار گرفته و در ادامه ممنوعالخروج شدند. در چنین شرایطی که دشمن به واسطه ساخت چنین فیلمهایی به راحتی ضربه میخورد، چرا باید بیکار و منفعل بنشینیم؟ چرا نباید به حرکت در این مسیر ادامه بدهیم؟ متأسفانه سالها است که به ساخت فیلمهای مزخرف شبهکمدی، شبهروشنفکری و آثار تلخ و گزنده عادت کردهایم.
بودجه سینمای استراتژیک صرف سینمای ابتذال میشود
به اعتقاد من سینمای استراتژیک نقطه رهایی سینمای ایران است؛ همانگونه که آمریکا با سینمای استراتژیکش سلطه خود را در دنیا رقم زده است، ما هم میتوانیم این کار را بکنیم؛ لازم هم نیست پول زیادی را صرف این کار کنیم؛ میتوان فیلمهای استراتژیک خوب، ساده و اندیشمندانه را با بودجهای اندک نیز ساخت؛ من نزدیک به ۴ سال است که طرحی استراتژیک با محور دفاع مقدس را در دست دارم و میخواهم برای ساخت آن اقدام کنم؛ تمامی تحقیقات لازم را برای نگارش فیلمنامه کرده و کار را به اتمام رساندهام؛ اکنون مدتها است که در حال دوندگی و پیگیر هماهنگیهای لازم برای ساخت این فیلم سینماییام اما هیچکس نیست که دست ما را بگیرد! بعد میبینیم همان پولهایی که مدیران سینمایی ما حاضر نیستند صرف ساخت آثار استراتژیک کنند، برای ساخت آثار سینمایی سخیف، مبتذل و شبهروشنفکری هزینه میشود! شرمآور اینکه برخی از همین کارگردانها که پیش از این با پولهای درشت دولتی فیلم ساختهاند، در تظاهرات ضدنظام که به تصویر حاج قاسم اهانت میکنند نیز حضور مییابند و زیر پرچم مخالفین انقلاب قرار میگیرند؛ این اتفاق، نتیجه رویکرد غلط مدیران سینمایی ما از گذشته تاکنون است؛ ما باید این سینما را اساسی شخم بزنیم و شرایط ویژهای ایجاد کنیم تا سینما از بنبست کنونی خارج شود؛ این جشنواره که گذشت؛ اما امیدوارم در جشنواره سال بعد، توجه ویژهای به سینمای استراتژیک و آثار همسو با آرمانهای انقلاب اسلامی معطوف شود.
خوب است کمی هم درباره دایره مصادیق سینمای استراتژیک صحبت کنیم؛ برخی تصور میکنند منظور از سینمای استراتژیک سینمایی است که لزوماً قرین اسلحه، تانک، نفربر، بالگرد و… است یا فیلمهای استراتژیک الزاماً فیلمهاییاند که ژانرهای محدود و اندکی را دربرمیگیرند؛ تحلیل شما در اینباره چیست؟
چنین تصوری تصور دقیق و کاملی نیست؛ غالب مدیران سینمایی ما خیال میکنند برای ساخت آثار استراتژیک لزوماً باید بودجه و هزینه کلانی را صرف کنند و حتماً توپ، تانک، نفربر، قایق، ناو، هواپیما، بالگرد و… در اختیار داشته باشند؛ حالآنکه این تصور غلط است.
فیلم کمدی هم میتواند استراتژیک باشد
ممکن است آثار استراتژیک در ژانرهای متفاوتی اعم از طنز، اجتماعی، سیاسی، دفاع مقدسی و… ساخته شوند اما جملگی واجد کارکرد استراتژیک باشند؛ این تصور که سینمای استراتژیک لزوماً بدین معنا است که ما اسلحه در دست بگیریم و به جنگ نیروهای آمریکایی برویم، تصور درستی نیست؛ ما میتوانیم مفاهیم ارزشمند حوزه مقاومت و انقلاب اسلامی را در فیلمهایمان به نمایش بگذاریم و بدین ترتیب در راستای خلق سینمای استراتژیک گام برداریم؛ بهرهگیری از این مضامین هیچگونه مغایرتی با گیشه و میزان جذب مخاطب در سینما هم ندارد؛ بنابراین چنین تصوری غلط است که فکر کنیم اثر استراتژیک؛ اثری است که لزوماً به تحلیل جریان مبارزه با امپریالیسم آمریکا میپردازد؛ این تنها یکی از محورهایی است که در قلمرو سینمای استراتژیک میگنجد؛ شما میتوانید فیلم کمدی استراتژیک بسازید؛ فیلم اجتماعی استراتژیک بسازید؛ فیلم خانوادگی استراتژیک بسازید. وقتی موقعیت اجتماعی کشور را بررسی میکنیم، میبینیم که کشورمان هماکنون در شرایط تحریم قرار دارد و همین شرایط باعث شده است کسر قابل توجهی از مردم به بعضی داروهای مهم و کلیدی دسترسی نداشته باشند؛ فیلم استراتژیک اجتماعی ما میتواند همین موضوع را دستمایه خود قرار دهد و به بررسی این مسئله بپردازد که وضع چنین تحریمهای غیرانسانی و ظالمانهای از سوی آمریکا منجر به بروز چه مشکلات و مصائب جدی و ناگواری برای مردم ایران شده است.
*تسنیم
سینماپرس: رئیس حوزه هنری در آیین افتتاح اولین نمایشگاه کتابهای ترجمه شده سوره مهر به زبانهای خارجی اظهار داشت: در حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس ۱۵۰عنوان کتاب به ۷ زبان دنیا ترجمه شده است.
به گزارش سینماپرس، آیین افتتاح اولین نمایشگاه کتابهای ترجمه شده سوره مهر به زبانهای خارجی با حضور محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری، عبدالحمید قره داغی معاون اداری مالی حوزه هنری، مجدالدین معلمی معاون هنری حوزه هنری، مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت، حبیب احمدزاده، محسن کاظمی، مهناز فتاحی و جمعی از نویسندگان و مترجمان در حوزه هنری برگزار شد. در آیین افتتاح اولین نمایشگاه کتابهای ترجمه شده سوره مهر به زبانهای خارجی عبدالحمید قرهداغی، مدیرعامل انتشارات سوره مهر با خیرمقدم به مدعوین این مراسم گفت: پس از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم شب خاطره سال ۱۳۹۷ مبنی بر ضرورت راهاندازی نهضت ترجمه از آثار انقلاب و دفاع مقدس، تصمیم گرفتیم نمایشگاهی از آثار ترجمه شده را برای ایشان تدارک ببینیم که بعدها از آقای مؤمنی شریف شنیدم ایشان فرموده بودند این نهضت ترجمه بحمدالله شروع شد و نیاز است تداوم داشته باشد و با جدیت بیشتری کار شود. وی افزود: آثاری که در این نمایشگاه مشاهده میکنید قریب ۱۵۰عنوان کتاب به چندین زبان برجسته دنیا از جمله عربی، انگلیسی، روسی، ترکی، فرانسوی و اردو است که البته تعداد ترجمهها بیش از اینهاست و این نمایشگاه تنها اختصاص به کتابهای سوره مهر دارد.
قرهداغی افزود: هدف ما از برگزاری این نمایشگاه اولاً انگیزه دادن به همکاران، نویسندگان و مترجمان عزیز است و ثانیاً شناخت ظرفیتهای این حوزه در کشور است.
این مدیر فرهنگی افزود: کار ترجمه به زبانهای دیگر، تلاش پرزحمت و پرهزینهای است و نیازمند حمایت مؤسسات و ارگانهای فرهنگی دیگر است. ما تأکید داریم که حتماً ناشر خارجی و مترجم خارجی پای کار بیاید که بحمدالله بیشتر این آثار از سوی مترجم و ناشر خارجی در کشور مقصد در تیراژ بالای هزار نسخه منتشر شده است.
قرهداغی اضافه کرد: بحث مهم دیگری که مطرح است حقالتألیف نویسندگان است که ما تلاش داریم در چاپهای بعدی از این آثار ترجمه شده حتماً این مورد رعایت شود و نویسندگان عزیز از تمام حق و حقوقشان برخوردار شوند. وی در ادامه از راهاندازی سایت دو زبانه انگلیسی و عربی سوره خبر داد و افزود: اخیراً با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۲عنوان کتاب برای هنرآموزان زبان انگلیسی کانون زبان ایران منتشر شده و به زودی از این آثار رونمایی میکنیم.
سینماپرس: سی و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر روز یکشنبه ۶ بهمن ماه در تئاتر شهر در نشستی خبری میزبان اهالی رسانه میشود.
به گزارش سینماپرس، نشست رسانهای این رویداد هنرهای نمایشی با حضور نادر برهانی مرند دبیر جشنواره و جمعی از مدیران و مسئولان این رویداد روز یکشنبه ۶ بهمن ماه از ساعت ۱۰:۳۰ در سالن مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار میشود.
در این جلسه توضیحاتی درباره بخشهای مختلف ارائه شده و به سوالات اهالی رسانه پاسخ داده خواهد شد.
همچنین جدول اجراهای حاضر در سی و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر نیز روز جمعه ۴ بهمن ماه منتشر و بر سایت این رویداد قرار خواهد گرفت.
فخیمزاده از جمله هنرمندانی است که به علاقهمندی به ورزشهای رزمی شهره است و در کنار بازیگری، تلاش کرده در مقام کارگردان هم خاطرهساز باشد؛ از «خواستگاری» و «همسر» در سینما گرفته تا «تنهاترین سردار»، «ولایت عشق» و «خواب و بیدار» در قاب تلویزیون.
این روزها جدیدترین ساخته سینمایی مهدی فخیمزاده با نام «مشت آخر» بعد از گذشت ۱۴ سال دوری او از سینما، در حال اکران در سینماهای کشور است، فیلمی که او خود در آن نقش اول داستان یعنی «رحمت» را بازی میکند؛ پیرمردی که با داشتن سن بالا همچنان توانایی انجام فعالیتهای رزمی دارد.
فخیمزاده در طول دوره فیلمبرداری این پروژه در شمال کشور دچار سانحه شد و همین اتفاق مدتی فیلمبرداری «مشت آخر» را با توقف مواجه کرد.
اکران «مشت آخر» بهانهای دست داد تا گفتگویی با این بازیگر و کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران داشته باشیم.
مشروح گفتگو با مهدی فخیمزاده را در ادامه میخوانید؛
* آقای فخیمزاده هرچند طی سالهای گذشته در تلویزیون فعال بودید، اما بعد از گذشت ۱۴ سال، با «مشت آخر» به سینما آمدید، چه چیز سبب شد بعد از این غیبت طولانی دوباره دست به ساخت یک اثر سینمایی بزنید؟
پیش از این باید بگویم کار کردن در تلویزیون برای من راحتتر از سینما است، چرا که اکران و نمایش فیلم در سینمای ایران به قدری سخت شده و ارائه فیلم چنان گران شده است که سینماگران بخش خصوصی کمتر در حوزه تولید وارد میشوند. فکر میکنم این روزها تنها کسانی که از نهادهای دولتی پول میگیرند موفق به ساخت فیلم میشوند.
به خاطر دارم در آخرین سریالی که ساخته بودم با نام «فوق سری» پلیس و «ناجی هنر» در فیلم حضور داشتند، با آقای منتظرالمهدی مدیر وقت «ناجی هنر» در طول ساخت این سریال جدال قلمی داشتیم. او در طول ساخت این سریال نظرات مختلفی داشت، البته برای ساخت این سریال نقطه نظرات بسیاری وجود داشت که در نهایت باعث شد مدتی از تلویزیون فاصله بگیرم.
در مدت بیکاری یعنی از سال ۱۳۹۳، طرح «مشت آخر» را نوشتم. در واقع در این داستان به دنبال یک شخصیت استثنایی که تماشاگر در ذهنش باقی بماند، بودم. به خاطر دارم که در باشگاه مشغول تمرین بودم که یک نفر آمد و به من گفت «پدرم گفته است به شما سلام برسانم و بگویم پدر بزرگ من با پدر شما همکلاس بوده است»، نام او را پرسیدم و فهمیدم که پدر این فرد خودش با من همکلاس بوده است نه پدرهایمان!
وقتی این دوست قدیمی به دیدن من آمد، گفت تو هنوز داری ورجه وورجه میکنی!؟ همین دیدار، جرقه ساخت فیلمی شد که شخصیت اصلی آن پیرمردی باشد که فعالیت رزمی انجام میدهد. نگارش این سناریو بسیار سخت بود، به خاطر دارم که فیلمنامه «مشت آخر» را ۹ بار بازنویسی کردم و هر بار هم یک تغییری در آن ایجاد میکردم که بتوان آن را ساخت.
البته این را میدانستم که تولید این فیلم خالی از زحمت نیست و مشکلات بسیاری را به همراه دارد. با چند نفر از تهیهکنندگان گفتگو کردم و آنها مصر بودند که از بازیگران شناخته شده استفاده کنند. در واقع این تهیهکنندهها به دنبال بازیگرانی بودند که بتواند مخاطب را به سینما بکشاند، البته تهیهکنندگان با توجه به شرایط فعلی سینما، حق دارند که به دنبال بازیگران چهره برای پروژههای سینمایی باشند تا فروش خوبی داشته باشند.
به عنوان مثال برای نقش «سهیل» پسر رحمت در فیلم، نمیتوانستم از یک بازیگر با فیزیک بزرگ استفاده کنم، چرا که با حضور چنین بازیگری قصه در نمیآمد. اگر فیزیک بازیگر به گونهای بود که نشان میداد میتواند حق خود را بگیرد که دیگر چه نیازی به پیرمرد داستان در این فیلم بود؟ در واقع شخصیت سهیل باید یک فیزیک ریز میداشت و بچه مثبت میبود، به همین دلیل نمیتوانستیم از بازیگر درشت اندام برای این نقش استفاده کنیم.
* هنگام ساخت «مشت آخر» تصادف کردید، اما خیلی زود مجدد فیلمبرداری فیلم را ادامه دادید، تصادف و بعد از آن ادامه فیلمبرداری چگونه انجام شد؟
«مشت آخر» را جلوی دوربین برده بودم که تصادف کردم. این اتفاق یک اتفاق عادی نبود. در واقع ماجرا از این قرار بود که در یکی از روزهای فیلمبرداری، تصمیم گرفتم با مدیر تولید فیلم که یک موتور داشت، برای پیدا کردن فضاهای مناسب برای فیلمبرداری بروم. پشت موتور نشستم، در طول جستجوی لوکیشن مناسب، به یک مکان مناسب برای فیلمبرداری رسیدیم و از مدیرتولید فیلم خواستم که بررسی کند این مکان را میتوان برای فیلمبرداری گرفت یا خیر.
موتور را پارک کرده و روی آن نشسته بودم که ناگهان یک موتور از داخل خانهای بیرون آمده و به موتوری که سوارش بودم زد، این ضربه به قدری شدید بود که موتور چرخید و من را به سمتی پرتاب کرد. به دلیل این تصادف ۹ روز در بیمارستان بیهوش بودم و بعد از به هوش آمدن تازه متوجه شدم که چه اتفاقی برای من رخ داده است. بعد از اینکه کمی حالم بهتر شد، تصمیم گرفتم که این فیلم را به پایان برسانم چرا که اگر عوامل فیلم بیشتر از این معطل میشدند، به سختی میتوانستم آنها را دوباره جمع کنم.
در نهایت برای ادامه فیلمبرداری دوباره به لوکیشنهای مورد نظر رفتیم و کار را دوباره آغاز کردیم، در آن روزها حال من خوب بود، اما بعد از بازگشت به تهران احساس کردم در شرایط مناسب فیزیکی نیستم، به دکتر مراجعه کردم و یک ام.آر. آی از من گرفت و در نهایت تصمیم گرفته شد تا به سرعت عمل شوم. تاکید میکنم که بیشترین سکانسهای فیلم را در همان حال مریضی بعد از تصادف کار کردهام.
* بازی در این فیلم و باورپذیری مخاطب تنها میتوانست با بازی خودتان در فیلم صورت گیرد، چرا که مخاطب این را میداند که مهدی فخیمزاده یک بازیگر ورزشکار است، به همین دلیل بود که نقش رحمت را خودتان بازی کردید؟
اگر من نقش رحمت، پیرمرد قصه را بازی نمیکردم چه کسی میتوانست این نقش را بازی کند؟ البته بارها قبل از شروع فیلمبرداری گفته بودم که اگر بازیگر مناسبی در همین سن پیدا کردید که بتواند فعالیت رزمی داشته باشد، نقش رحمت را او بازی کند. اما از هنرمندان هم سن من کسی نبود که بتواند چنین نقشی را بازی کند، البته این را باید بگویم همه بازیگران هم دوره من، پیرمرد شده و عصا به دست دارند. متأسفانه بازیگران ما و البته مردم جامعه دچار پیری زودرس شدهاند و میتوان گفت که همه پیر شدهاند!
سالها است که همه به پیشواز پیری میروند و و جامعه افراد را از یک سن به بعد پیرمرد میداند و خود افراد نیز اینگونه فکر میکنند که اگر به ۵۰ یا ۶۰ سال رسیدند، یعنی باید یک سری عادتها را ترک کرده و عادتهای جدیدی را برای خود فراهم کنند که مشترک با دیگر افراد هم سن خود باشد!
از طرف دیگر با توجه به اینکه پیش از انقلاب فعالیت خود را در سینما آغاز کرده بودم، با فضای پشت صحنه آن دوره آشنا بودم. به خاطر دارم قبل از انقلاب معمولاً عوامل یک فیلم سر ظهر دور هم مینشستند و خوش میگذراندند. این در حالی بود که من حتی از سیگار و یا مواد دیگر استفاده نمیکردم و بیشتر از هرچیز به دنبال ورزش بودم. البته این را هم بگویم که مادر من روی سالم بودن فرزندانش بسیار حساس بود و در نتیجه هیچ کدام از پسرانش به دنبال دخانیات نبودند.
تاکید میکنم که علاقه خاصی به ورزش دارم و هفتهای ۳ جلسه به باشگاه میروم و کاراته کار میکنم. در کنار آن خانهام را هم تجهیز کردهام که اگر یک روز نتوانستم باشگاه بروم، امکان تمرین در خانه را داشته باشم، میتوان گفت بعد از سالها ورزش کردن، به این فعالیت اعتیاد پیدا کردهام. به دلیل آمادگی بدنی که برای نقش رحمت داشتم، در نهایت تصمیم گرفتم خود این نقش را بازی کنم.
* برای بازی در این نقش با توجه به اینکه سکانسهای زد و خورد بسیار داشت، از بدلکار هم استفاده کردید؟
تمام حرکات رزمی رحمت، پیرمرد قصه را خودم بازی کردهام و تنها در یکی از سکانسها که بعد از تصادف گرفته شد، از بدل استفاده کردم.
* چه چیز باعث شد در کنار خودتان از بازیگران شناخته شده این سالها در این فیلم استفاده نکنید؟
متأسفانه استفاده از بازیگران شناخته شده تبدیل به یک معضل در سینما شده است، در واقع برای فروش خوب یک فیلم در گیشه، یا باید فیلم کمدی لوده بسازیم و یا از بازیگران شناخته شده استفاده کنیم.
بهعنوان یک کارگردان سینما نه میتوانم کمدی لوده بسازم (هیچگاه از کمدیهایی از این دست خوشم نمیآمد!) و نه میتوانم از سوپراستار برای فیلمهایم استفاده کنم، که البته چه قبل و چه بعد از انقلاب با سوپراستارها کار نکردهام. چرا که وقتی سوپراستار وارد یک فیلم میشود، تمام فیلم را تحتتأثیر خود قرار میدهد و باید براساس خواسته آن در پشت صحنه کار کرد.
درست است که قبل از انقلاب بهعنوان بازیگر با چهرههایی همچون بیک و یا ایرج قادری کار کردهام، اما هیچگاه بهعنوان کارگردان از سوپراستارها در فیلمهایم استفاده نکردهام و بیشتر از بازیگران درجه ۲ که حرف کارگردان را گوش میدهند، استفاده کردهام. بعد از انقلاب نیز با بازیگران بسیاری دوست هستم اما هیچگاه با آنها کار نکردهام، بهعنوان مثال با اکبر عبدی بسیار رفیق هستیم اما هیچگاه با هم بازی نکردهایم.
البته اگر در فیلم کارگردان دیگری بازی کنم، یا اصلاً کار را قبول نمیکنم یا زمانی که نقش را بپذیرم به حرف کارگردان گوش میدهم. سرکار خودم هم همین توقع را دارم که بازیگر حرف من را به عنوان کارگردان گوش دهد، اما مشکل استفاده از سوپراستار تنها مساله دستمزد آن نیست، بلکه این گروه از بازیگران با خود جوی را میآورند که این جو به فیلم صدمه میزند.
برای «مشت آخر» نیز همین مشکل را داشتم؛ نزدیک به ۸ ماه با تهیهکنندگان مختلف صحبت میکردم و همه به دنبال استفاده از سوپراستار در فیلم بودند.
در این میان، رامین راستاد از جمله بازیگرانی است که دوست دارم با او کار کنم، من با رامین در «فوق سری» کار کرده بودم و این را میدانستم که هم بازیگر بااستعدادی است و هم نقش مورد نظر برای او مناسب است. حال تصور کنید اگر از یک بازیگر بزرگتر و یا سن بالاتر استفاده میکردم با منطق دراماتیک فیلم جور در نمیآمد.
* در این صورت یکی از فاکتورهای شما به عنوان کارگردان برای انتخاب بازیگر حرفشنوی است؟
درست است، البته اگر نظری درباره نقش خود و یا سکانس خاصی داشته باشند به حرفشان گوش میکنم اما به آنها میگویم که بهعنوان کارگردان حق وتو دارم. معتقدم برای یک تغییر کوچک در فیلم باید همه جوانب را در نظر گرفت و همین مساله سبب میشود که کمتر نظرات بازیگران را در فیلم اعمال کنم.
* با توجه به اینکه «مشت آخر» فیلمی است که در آن از حرکات رزمی بسیاری استفاده میشود، از نظر شما برای ساخت چنین فیلمهایی نیازمند بازیگران ورزشکار نیستیم؟
پیش از هرچیز باید بگویم که نزدیک به ۴۰ سال است که ورزش کاراته را انجام میدهم، اما «مشت آخر» تنها فیلمی است که نیاز به بازیگر ورزشکار داشت، البته این را باید بگویم که همیشه از من میپرسیدند که چرا یک فیلم ورزشی نمیسازم. در واقع سوژه مناسبی پیدا نکردم. کاراته چندان برای مخاطب آشنا نیست، کاراته از بوکس کمخطرتر است اما مردم نسبت به کاراته احساس خطر میکنند.
ورزشهای رزمی نیاز به آموزش درست دارد و حداقل ۲ سال زمان میبرد که یک فرد بتواند کاراته کار کند، نمیتوان یک بازیگر را ۲ ماه آموزش دهید و بعد جلوی دوربین برود، چرا که چگونگی بالا بردن پا در کاراته، خودش مدتهای طولانی تمرین میخواهد به همین دلیل نمیتوان برای این نقشها از بازیگرانی که هیچ شناختی نسبت به ورزشهای رزمی نداشتهاند، استفاده کند.
اگر در سینمای آمریکا فیلمهای رزمی میسازند به این دلیل است که بازیگران این نوع از سینما ورزشکار هستند و این امر در فیزیک آنها مشخص است و از رشتهای که در آن تخصص دارند استفاده میکنند.
این را میدانم فیلم «سونامی» داستان تیم ملی کاراته است که در آن بهرام رادان به عنوان یک کاراته کار حضور دارد، علاقهمند هستم که ببینم این بازیگر تا چه اندازه نقش یک کاراتهکار را خوب بازی کرده است. از حضور این بازیگر هنگام تمرین کاراته برای سکانسهای مختلف، در شبکههای اجتماعی فیلمهای مختلفی منتشر شده است، اما هیچ کدام از این سکانسها هنگام کاراته کار کردن بهرام رادان را نشان نداده است، این را میتوانم بگویم که اگر کاراته کار نباشید، اولین پایی را که بالا میبرید مشخص میشود. همین مساله در باورپذیری مخاطب تأثیرگذار است. آموزش ورزشهایی مانند بوکس بسیار راحتتر است، تاکید میکنم که هنوز این فیلم را ندیدهام اما در فرم بدن بهرام رادان، یک ورزشکار تکواندو کار را ندیدهام.
به همین دلیل اگر امکانش هست که از سناریو صحنههای مسابقات را حذف کرد، کارگردان باید این کار را انجام دهد، حال نیازی نیست که بازیگر حتماً حرکات ورزشی را جلوی دوربین انجام دهد.
* شما ورزش را با کاراته آغاز کردید؟
اولین ورزشی که شروع کردم بوکس بود و بعد از آن و در سال ۵۶ کاراته را یاد گرفتم. این را باید بگویم زمانی که در دانشکده درس میخواندم کلاس باله با مربیگری عبداله ناظمی داشتیم. در واقع این کلاس برای باز شدن عضلات بدن بود، همچنین کلاس رقص برای گرفتن ریتم، شمشیربازی برای تمرکز و یوگا برای تنفس داشتیم. بعد از اینکه از دانشکده بیرون آمدم و وارد سینما شدم، در یکی از این روزها به یک باشگاه کاراته رفتم و زمانی که این ورزش را دیدم، متوجه شدم که همه کلاسهایی که پیشتر گفتم در این ورزش دیده میشود، اصلاً به دنبال کاراته نبودم بلکه میخواستم ورزشی را انجام دهم که برای بازیگری خوب باشد، در نهایت تمرین این ورزش را آغاز کردم.
در طول دوره بیکاری بعد از انقلاب، تصمیم گرفتم این ورزش را ادامه دهم و همین مساله سبب شد که هر روز به باشگاه بروم و کاراته را تمرین کنم. در نهایت کمربند مشکی این ورزش را دریافت کردم. این ورزش و ادامه آن در بازیگری بسیار به من کمک کرد، چرا که بخشی از بازیگری به فیزیک مناسب بازیگر مربوط میشود، اگر بازیگر فیزیک مناسب خود را از دست بدهد، بی شک در بازی او تأثیرگذار است.
* با توجه به اینکه خودتان یک بازیگر ورزشکار هستید، به دیگر بازیگران هم برای ورزش پیشنهاد میدهید؟
در واقع افرادی را در سینمای ایران برای ورزش کردن به خصوص در حوزه کاراته تشویق کردهام. حتی یکی از آنها را به باشگاه بردم. به یاد دارم که یکی از دوستانم که به باشگاه آمده بود، دیگر پای خود را در باشگاه نگذاشت، حتی لباس تمرین خود را در کمد من جا گذاشت و دیگر هم نیامد آن را بگیرد!
باید بگویم که تا مدتی همه را تشویق به ورزش میکردم، بعد به این فکر کردم ورزش کردن برای من در این سن آسان است اما برای کسی که بدنش به ورزش عادت ندارد، ورزش، کار بسیار سختی است و در کنار آن حوصله ورزش کردن هم نیست؛ بعد از ۴۰ سالگی بدن دیگر نمیکشد که یک رشته ورزشی را برای تمرین کردن انتخاب کند.
* با توجه به اینکه در «مشت آخر» حرکات رزمی بسیاری به تصویر کشیده شده، طراحی خاصی برای این حرکات داشتید؟
طراحی حرکات درگیری سکانسها در ذهنم بود، اما هنگام درگیری حرکات بداهه بود و طراحی خاصی برای حرکتهای رزمی نداشتیم.
* در طول فعالیت خود در سینما و تلویزیون به این فکر کردهاید که یک شخصیت ثابت رزمیکار با داستانهای مختلف پدید بیاورید که بتوان فیلمهای سریالی بر مبنای آن ساخت؟
بازیگرانی مانند من، همواره به نقش فکر میکنیم و مثبت و منفی آن چندان برایمان اهمیت ندارد. البته سینما بعد از انقلاب اسلامی، متریال خود را از دست داد و هنرپیشههای خود را هم برای همیشه برد در این میان هنرپیشگان تئاتر روی کار آمدند و دریچه جدیدی روی سینمای ایران باز شد.
برای اینکه یک فیلم یا شخصیت در سینما ادامه داشته باشد، باید قصه خوبی وجود داشته باشد. زمانی که «مسافران مهتاب» را ساختم، بارها پیشنهاد شد تا یک سریال هم با شخصیتهای فیلم بسازم اما این پیشنهاد را قبول نکردم. چرا که تکرار شخصیتها را دوست نداشتم و ترجیح میدادم که نقشها و داستانهای جدید را تجربه کنم. در کنار آن نگران این بودم که تکرار یک شخصیت در سینما یا تلویزیون میتواند چندان موفق نباشد.
* از اکران و فروش فیلم «مشت آخر» راضی هستید؟
سال گذشته «مشت آخر» آماده بود، اما ترجیح دادم که این فیلم در جشنواره فیلم فجر حضور نداشته باشد، چرا که «مشت آخر» را برای بازار گیشه سینما ساخته بودم. چندان از فروش فیلم خبر ندارم اما این را میدانم که فروش چندان مناسبی ندارد. البته این فیلم تبلیغات مناسبی نداشت تا مردم را به سمت دیدن آن فیلم جذب کند.
درباره تبلیغات فیلمهای سینمایی نیز باید بگویم که هزینه تبلیغات چه شهری و چه در تلویزیون، بسیار گران شده است. در واقع میتوان گفت ارائه و معرفی یک فیلم به مخاطب بسیار گران تمام میشود. در اقتصاد سینمای امروز هنرپیشههایی که به عنوان «بیمه فیلم» حضور دارند بیشتر از هرکسی برد دارند!
* عادت سینمای امروز ایران برای استفاده از بازیگران شناخته شده برای تضمین فروش تا چه اندازه میتواند به سینما صدمه وارد کند؟
این اتفاقها معمولاً تأثیر منفی در سینما دارد. البته سینمای ایران، قبل از انقلاب نیز چنین مسألهای را تجربه کرده است. در آن سالها تعداد تولید فیلمهای ایرانی کم شد و سینماداران برای درآمد بیشتر فیلمهای خارجی را برای نمایش در سینماها انتخاب کردند و همین مساله سبب شد که فیلمهای ایرانی فروش کمتری داشته باشد.
اما سینمای امروز ما درگیر مسائلی دیگر است، این را باید بگویم که مردم به سینما میروند که بخندند و آن را کاملًا بهعنوان یک سرگرمی نگاه میکنند، چرا که خارج از سالنهای سینما، فضای بهتر و بیشتری برای دیدن فیلمهای فرهنگی یا هنری است و مردم دسترسی راحتی به این فیلمها دارند. تاکید میکنم که مخاطب امروز سینما برای «فیلم دیدن» به سالنهای سینمایی نمیرود بلکه آن را صرفاً به عنوان یک تفریح میبینند.
ویترین فیلمهای امروز هنرپیشههای شناخته شده است و در صورت داشتن ویترین مناسب فیلم فروش میکند، به همین دلیل است که بسیاری از هنرپیشگان حرفهای ما بیکار هستند. احساس میکنم که به زودی سینما از «فیلم دیدن» خالی میشود، البته الان هم سینما مرکز «فیلم دیدن» نیست! دیدن فیلم خوب به زودی از طریق سایتها و دیگر روشهای تماشا فراگیر میشود و مردم ترجیح میدهد با قیمت پایینتر و دردسر کمتر فیلمهای مورد علاقه خود را تماشا کنند. اگر در آمریکا و یا اروپا فیلمهای سینمایی در سالنها اکران میشود، به این دلیل است که سالنها با آخرین تجهیزات روز دنیا برای تماشای فیلم آماده شدهاند اما سینماهای ما چنین کاری نکردهاند و تجهیزات مناسب و بهروزی ندارد.
* چه راهکاری برای حل این مساله پیشنهاد میکنید؟
نمیدانم در شرایط فعلی چه کار میتوان کرد و واقعیت این است راه حلی هم برای آن ندارم. شاید باید دولت در این زمینه ورود پیدا کند که البته دخالت دولت معمولاً همه چیز را بدتر میکند! اما این را مطمئن هستم که سینما دیر یا زود راه خود را برای بقا پیدا میکند. قرار نیست که همه فیلمها در سینما اکران شود، بهعنوان مثال ترجیح میدادم که «مشت آخر» در سینما اکران نشود و در شبکه نمایش خانگی منتشرش کنم. چرا که سینما دیگر مرکز فیلم دیدن نیست، مردم به سینما میروند که بخندند به همین دلیل فیلمهای کمدی بیشتر این روزها اقبال در اکران دارند.
*مهر
سینماپرس: مدیر دبیرخانه سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، درباره نحوه دریافت بلیتهای سینماهای مردمی توضیح داد.
به گزارش سینماپرس، سیمون سیمونیان مدیر دبیرخانه سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، در خصوص تحویل حضوری بلیتهای جشنواره فجر به خبرنگاران جوان گفت: امسال برخلاف سال گذشته تمام بلیتهای اینترنتی خریداری شده از سوی مردم، با پیک ارسال میشوند و تحویل حضوری نداریم. تنها نهادها و ارگانها میتوانند به صورت حضوری فیلمها را انتخاب کرده و با پرداخت پول، بلیتهای خود را تحویل بگیرند.
او افزود: از روز گذشته همزمان با فروش بلیتها و به ترتیب ثبت نامی که علاقه مندان انجام دادند، چاپ و بسته بندی آغاز شده و طبق آدرس، بلیتها با پیک ارسال میشوند.
سیمونیان با اشاره به اینکه حدود دو یا سه روز آینده ارسال بلیتها شروع خواهد شد، بیان کرد: هنوز تصمیمی برای خرید حضوری در گیشه سینماهای مردمی گرفته نشده است؛ اما به زودی در این مورد هم به جمع بندی خواهیم رسید.
سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر از دوازدهم تا بیست و دوم بهمن به دبیری ابراهیم داروغه زاده برگزار میشود.
سینماپرس: رئیس حوزه هنری خوزستان با اشاره به تبدیل سینماهای بهمن و اُکسین اهواز به پردیس سینمایی گفت: این دو سینما بازسازی و چهار تا پنج سالن چند منظوره به هر یک اضافه می شود.
به گزارش سینماپرس، حجت الاسلام سید شهاب الدین طباطبایی از بازسازی سینماهای بهمن و اُکسین اهواز خبر داد و اظهار کرد: این سینماها که متعلق به حوزه هنری خوزستان و با بهرهبرداری مؤسسه سینمایی بهمن سبز حوزه هنری کشور در شهر اهواز هستند، بازسازی میشوند.
رئیس حوزه هنری خوزستان با بیان اینکه این دو سینما قدیمی هستند و نیاز به بازسازی آنها به شدت احساس میشد، افزود: طی مذاکراتی که با رئیس مؤسسه سینمایی بهمن سبز کشور داشتیم مقرر شد دو سینمای بهمن و اُکسین اهواز به پردیس سینمایی تبدیل شوند و اولین پردیسهای سینمایی استان خوزستان باشند.
حجت الاسلام طباطبایی با اشاره به اینکه در اهواز کمبود سالنهای هنری و چند منظوره با ظرفیت و امکانات بالا ضروری است، بیان کرد: با توجه به کمبود محل تمرین و اجرای تئاتر، گالریها، اجرای کنسرتها، نمایشگاههای هنری در اهواز، تصمیم به انجام این کار گرفته شد.
وی تصریح کرد: طی جلساتی، مصوب شد این سالنها در راستای رفاه حال مردم عزیز و علاقهمند به فرهنگ و هنر و همچنین پاسخگویی به سلیقههای مختلف در آن واحد به این سینماها اضافه شود.
رئیس حوزه هنری خوزستان با بیان اینکه بر این اساس سه سالن به سینما اکسین و پنج سالن به سینما بهمن اضافه میشود، عنوان کرد: بعد از بازسازی سینما اُکسین دارای چهار سالن و سینما بهمن دارای ۶ سالن میشود و برنامه این است از راهروهای سینماها به عنوان گالریها و نمایشگاههای نقاشی و سایر آثار تجسمی استفاده شود.
وی بازسازی این سینماها را در بازه زمانی ۶ ماه تا یک سال دانست و عنوان کرد: مدت زمان بازسازی این سینماها توسط شرکت بهمن سبز اعلام شده است که امیدواریم در زمان مقرر این سینماها برای استفاده هنرمندان و علاقهمندان و عموم مردم به پایان برسد.
رئیس حوزه هنری خوزستان در پایان بیان کرد: علاوه بر دو سینمای بهمن و اکسین اهواز، یک سالن نیز به هر کدام از سینماهای آزادی آبادان و نخل خرمشهر که زیر نظر حوزه هنری هستند، اضافه میشود.
سینماپرس: جشنواره فیلم برلیناله جرمی آیرنز را به عنوان رئیس هیئت داوران بخش مسابقهای خود برگزید و به همین دلیل مورد انتقاد قرار گرفت.
به گزارش سینماپرس به نقل از اسکرین دیلی، نشریههای آلمانی tageszeitung و Der Tagesspiegel به صحبتهای جرمی آیرنز در سال ۲۰۱۱ با مجله رادیو تایمز اشاره کردند و جشنواره فیلم برلیناله را به خاطر انتخاب این فرد به عنوان رئیس هیئت داوران، مورد انتقاد قرار دادند.
آیرنز به طور مستقیم در صحبت هایش، به آزارهای جنسی اشاره کرده و این نوع رفتار را یک ارتباط دوستانه دانسته است! او همچنین در مصاحبه با مجله هافینگتون پست در سال ۲۰۱۳ معتقد بود که قانونی کردن ازدواج همجنسگرایان مشکلات زیادی را به وجود میآورد که البته مدتی بعد صحبتهای خود را به کلی تغییر داد.
در دو سال گذشته جشنواره فیلم برلین به دلیل به راه افتادن جنبش «من هم» توجه بیشتری به زنان داشته و تعداد نمایش فیلمهای آنها را افزایش داده است. اما به گفته یکی از این رسانهها اگر تغییر این طرز فکر در صنعت فیلمسازی واقعا برای مسئولان این جشنواره مهم بود، آنها نباید کسی را که در گذشته صحبتهای نامتعارفی داشته به عنوان رئیس هیئت داوران انتخاب می کردند. آنها باید کسی را انتخاب میکردند که برای ایجاد دنیایی برابر و به دور از آزار و خشونت تلاش کند.
در سال ۲۰۲۰ جشنواره فیلم برلیناله هفتاد و دومین دوره خود را سپری خواهد کرد و اولین بار است که توسط مدیریت کارلو شاتریان و حضور ماریت ریزنبیک به عنوان کارگردان اجرایی برگزار میشود.