سینماپرس: سخنرانی تلویزیونی امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی با ملت ایران به مناسبت روز نیمه شعبان از لحظاتی پیش آغاز شد.
به گزارش سینماپرس، سخنرانی تلویزیونی امام خامنهای رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت نیمهی شعبان سالروز ولادت باسعادت قائم آلمحمد (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) با ملت شریف ایران از لحظاتی پیش آغاز شد.
این سخنرانی از شبکههای رسانهی ملی و همچنین از پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR و حسابهای اینستاگرام و توئیتر این پایگاه بهزبانهای مختلف و بهصورت زنده در حال پخش شد. مشروح مهمترین فرمایشات ایشان به این شرح بود:
– شاید در تاریخ بشر کم شده باشد که جامعه بشری به قدر امروز نیاز به منجی داشته باشد؛ چه نخبگان که آگاهانه احساس نیاز می کنند چه بسیاری از مردم که احساس نیاز می کنند ولی در ناخودآگاه خودشان.
– بشر با اینهمه پیشرفت های علمی حیرت آور، احساس خوشبختی نمی کند. بشریت دچار فقر، بیماری، فحشا، گناه، بی عدالتی، نابرابری، شکاف طبقاتی بسیار وسیع و سوء استفاده قدرتها از علم است.
– – خرد انسانی نعمت بزرگی است و میتواند بسیاری از مشکلات دنیا را حل کند، لکن برخی گرهها را نمیتوان با آن حل کرد. اینهمه پیشرفت و تحولات گوناگون نتوانسته به بشر خوشبختی ببخشد.
– امروز بی عدالتی در دنیا از علم تغذیه می کند و علم پیشرفته در خدمت بی عدالتی و جنگ افروزی است.
– ماموریت بزرگ حضرت بقیه الله(عج) عبارتست از بر قراری قسط و عدل. در بسیاری از روایات و زیارت ها و دعاها به این معنا اشاره شده است؛ عدلی که انتظار است ایشان به وجود بیاورند در یک بخش خاص نیست بلکه در همه شئون زندگی است.
– انتظار فراتر از نیازمندی و احساس نیاز است، انتظار یعنی امید و اعتقاد به اینکه آینده قطعی وجود دارد. انتظار، سازنده است. برای همین انتظار فرج در دین ما جایگاه مهمی دارد.
– مشکلات زیادی در زندگی هر انسانی بوجود میآید که نباید مایوس شد. باید امیدوار بود. انتظار فرج انسان را از یاس و درماندگی نجات میدهد.
– کرونا یک ابتلای عمومی و یک آزمون برای دنیاست. هم برای دولتها و هم ملتها. در مورد آمارها و اقدامات بسیار خوبی که شده و توصیه های مسئولین حرف زیاد زده شده است.
– ملت ایران در این آزمون کرونا خوش درخشید. اوج این افتخار ملی متعلق به مجموعه درمانی کشور است. اینها جان و سلامت خود را در خدمت مردم قرار دادند. این خاطرات جامه پزشکی در حافظه ملت به خوبی به یادگار خواهد ماند.
– در کنار اینها، داوطلبان بودند که عضو جامعه پزشکی هم نبودند، طلاب، دانشجویان و هزاران بسیجی و آحاد مردم خدمات باارزشی که واقعا از توصیف بالاتر است ارائه کردند. در کنار اینها نیروهای مسلح که از همه توان خود حتی در زمینههای علمی و ساخت و ساز و تولید امکانات بهداشتی و درمانی استفاده کردند.
– در یکی دو ده اخیر برخی تلاش کردند فرهنگ ایرانی- اسلامی را تضعیف کنند ولی این احساس فرهنگ اسلامی و زنجیره ارزش های اسلامی در مردم بسیار قوی است.
– آنچه در کشورهای غربی اتفاق افتاد را برخی تلویزیون ما گفت ولی برخی هم گفته نمیشود، اینها محصول تربیت خود را نشان دادند. اینکه دولتی ماسک و دستکش متعلق به دولت دیگر را سر راه مصادره کند و به کشور خودش ببرد اتفاق افتاد. یا مردم هر روز در ظرف مدت کوتاهی فروشگاهها را تخلیه کنند و حرص بزنند برای خرید بیشتر و دکان ها خالی شود، اینها را تلویزیونهای دنیا نشان داد. یا کسانی برای چند دستمال توالت به جان هم بیفتند و یا کسانی برای خرید اسلحه صف بکشند (چون در این ایام احساس خطر می کند) یا بیماران را اولویت گذاری کنند و بیمار پیر را معالجه نکنند؛ این جیزهاییست که در آنجا اتفاق افتاده است.
– خودشان این را نمار زنده شدن غرب وحشی می دانند.
– مردم آنچه که ستاد ملی مبارزه به صورت قاطع بیان میکند، عمل میکنند. شاید وقتی چیزی را مردد عنوان کنند ومردم ندانند که باید انجام بشود یا نه. یک نمونه از عملکرد خوب مردم روز ۱۳ فروردین بود. انسان باور نمیکرد مردم سیزده به در را تعطیل کنند ولی شد. یعنی مردم نشان دادند به معنای واقعی کلمه یک نظم عمومی را پذیرفتند و این باید ادامه پیدا کند. تصمیمات ستاد ملی که در این زیمینه مسئول درجه اول است باید جدی گرفته شود.
– مسئله کرونا ما را از توطئه دشمن غافل نکند. دشمنی استکبار با اصل جمهوری اسلامی است. اینکه برخی فکر کنند ما دشمنی نکنیم تاآنها هم دشمن نکنند، تفکر درستی نیست.
– برنامه های دولت برای قشرهای ضعیف، هرچه زودتر و بهتر اجرا شود. مردم هم البته وظیفه دارند. عده ای در این شرایط زندگیشان به سختی قابل گذران است. مردمی که دستشان باز است باید در این زمینه فعالیت وسیعی را شروع کنند.
– ماه رمضان در پیش است. خوب است رزمایش گستردهای در کشور برای همدلی و کمک همدلانه به نیازمندان و فقرا اتفاق بیفتد که اگر بشود، خاطره خوشی را در اذهان به یادگار خواهد گذاشت.
– در غیاب جلسات عمومی ماه رمضان مثل دعا و نیایش (که امسال قاعدتا محرومیم)، از عبادت و تضرع و خشوع در تنهایی غفلت نشود. ما می توانیم در خلوت خودمان و در میان خانواده خودمان همین معنا و توجه را بوجود بیاوریم.
– توصیه به مسئولین و فعالان جوان علمی: ۲ چیز فراموش نشود. یکی جهش تولید که برای کشور حیاتی است و دیگری ساخت و ساز و کار آزمایشگاهی.
سینماپرس: ویژهبرنامه «بازگشت» با موضوع جهان در عصر پساکرونا و با حضور نادر طالبزاده روی آنتن میرود.
به گزارش سینماپرس، قسمتی دیگر از برنامه گفتگو محور «بازگشت» که به مناسبت نیمه شعبان بهصورت زنده از شبکه افق پخش خواهد شد، میزبان نادر طالبزاده میشود.
موضوع این برنامه، «جهان در عصر پساکرونا» است و گفتگویی پیرامون این مساله و بحرانهای پیش رو شکل میگیرد.
«بازگشت» با اجرای علیرضا پورمسعود، چهارشنبه ۲۰ فروردین ساعت ۲۲ از شبکه افق پخش خواهد شد.
تکرار این برنامه را می توانید روز بعد ساعت ۱۶:۳۰ از همین شبکه تماشا کنید.
سینماپرس: شاید امروزه و در شرایط کرونایی باشد که بیش از هر زمانی جای خالی آثار و تولیدات مهدویت در عرصه فیلم و سریال به چشم آمده و بیش از هر زمانی ما را متوجه کم کاری و غفلت متولیان فرهنگی کشور در طول چهل و یک سال گذشته می نماید. صنعت سینمای ایران در پرداخت خود به موضوع مهدویت بسیار ضعیف و نحیف عمل کرده است و تقریباً دست آن در این عرصه خالی است.
حمید خرمی/ پُرواضح است که صنعت سینمای ایران در پرداخت خود به موضوع مهدویت بسیار ضعیف و نحیف عمل کرده است و تقریباً دست آن در این عرصه خالی است. سینمای اجتماعی ایران در طول تمام این سال ها که تاب و تب جشنوارههای خارجی پیدا کرده و ترجیح داده به رئالیسم سیاه و آفت نمایی از کشور خود مشغول باشد و در این میان به صورتی مغرضانه و یا از سرجهالت و نا آگاهی متاسفانه همواره در ترسیم بخش مهمی از باورهای اعتقادی جامعه کوتاهی نموده و به نوعی از موضوع منجی و زمینه سازی از برای تحقق آرمانشهر ولایی تغافل کرده است.
بی تردید مهدویت عصاره فضایل در سبک زندگی ایرانی-اسلامی و به طور کل در ساختار نظام تمدنی شیعه قلمداد شده و از این جهت ایران اسلامی در طول تاریخ به واسطه قدمت خود در ولایت پذیری و تربیت رجال و اعتقاد راسخ به اخلاق شیعی در حول تفکر مهدویت می باشد که به محور جهان تشیع و به نوعی اٌم القری مبدل گردیده است. اما با این همه صنعت سینمای ایران در طول مدت حضور خود همواره چشم خویش را در ترسیم این وجهه غالب و جزء غیر قابل تفکیک از باورهای اعتقادی عموم مردم در جامعه ایران بسته و جز در موارد و مواقع خاص و آن هم به صورتی بسیار گذرا، اهتمامی به این مسئله مهم نشان نداده است و عمداً خود را از آئینگی صفات برتر شیعی بر روی پرده سینما، محروم ساخته است.
مسئلهی مهدویت در شمار چند مسئلهی اصلی در چرخه و حلقهی معارف عالیهی دینی است؛ مثل مسئلهی نبوت مثلاً، اهمیت مسئلهی مهدویت را در این حد باید دانست. چرا؟ چون آن چیزی که مهدویت مبشر آن هست، همان چیزی است که همهی انبیاء، همهی بعثتها برای خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک جهان توحیدی و ساخته و پرداختهی بر اساس عدالت و با استفادهی از همهی ظرفیتهائی است که خدای متعال در انسان به وجود آورده و قرار داده؛ یک چنین دورانی است دیگر، دوران ظهور حضرت مهدی سلام اللَّه علیه و عجّل اللَّه تعالی فرجه، دوران جامعهی توحیدی است، دوران حاکمیت توحید است، دوران حاکمیت حقیقی معنویت و دین بر سراسر زندگی انسانهاست و دوران استقرار عدل به معنای کامل و جامع این کلمه است. خب، انبیاء برای این آمدند. (امام خامنه ای در دیدار اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت- ۱۳۹۰/۰۴/۱۸) |
البته بی رغبتی
سینمای ایران در ترسیم موضوع
مهدویت و ندیدن حضور این باور مهم به عنوان یکی از اصلی ترین اجزای
سبک زندگی ایرانی-اسلامی در شرایطی است که مفهوم جهانشمول
انتظار که در آیین تشیع در جلوه
مهدویت مطرح میشود همیشه حضوری پررنگ و ویژه ای در سایر شقوق و گونه های مختلف هنری داشته است و با این وجود که در
هنر هفتم، مهدویت حضوری حداقلی و انضمامی داشته است و قطعا بررسی چرایی این امر بسیار تعجب برانگیز خواهد بود.
…یکی از مسائلی که مزاحم استعمار شد، عقیده به مهدویّت بود! در سندی که من دیدم، بزرگان استعمار و فرماندهان استعماری توصیه می کنند که ما باید کاری کنیم که عقیده به مهدویّت، بتدریج از بین مردم زایل شود! آن روز استعمارگران فرانسوی و انگلیسی در بعضی کشورهای آن مناطق افریقایی بودند؛ فرقی نمی کند که استعمار از کجا باشد؛ استعماران خارجی، قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیده به مهدویّت در بین این مردم رایج است، ما نمی توانیم کشورهایشان را درست در اختیار گیریم! ببینید، عقیده به مهدویّت چقدر مهمّ است! چقدر خطا میکنند کسانی که به اسم روشنفکری و به عنوان تجدّدطلبی می آیند و عقاید اسلامی را بدون مطالعه، بدون اطّلاع و بدون اینکه بدانند چهکار می کنند، مورد تردید و تشکیک قرار می دهند! اینها همان کاری را که دشمن می خواهد، راحت انجام می دهند! عقاید اسلامی اینگونه است. خوب؛ حالا چرا این کار را انجام می دهند؟ (امام خامنه ای در دیدار اقشار مختلف مردم- ۱۳۷۶/۰۹/۲۵) |
سوای نظر از جریان شناسی تاریخی و آسیب شناسی علت وجودی چنین نادیده انگاری و این فقدان به سبب حضور طیفی خاص از مولفین بهایی در فرایند شکل گیری صنعت سینما در ایران و در ادامه به سبب سیطره همین طیف به همراه برخی از شخصیت های فاسد در بسط تکنیکی و صنعتی هنر هفتم و بسیاری دیگر از این مدل علت شناسی های مستدل تاریخی که مجالی مبسوط می طلبد و گاها با انگ هایی همچون توهم توطئه سرک. وب می شود و …؛ آنچه که می تواند به عنوان دلیلی کاملا ملموس و غیر قابل مناقشه حتی در امروز روز سینمای ایران مطرح شود؛ موضوع مادی گرایی است که علت تداوم فقدان موضوع مهدویت حتی در سینمای پس از تاسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران می باشد.
به عبارتی دیگر؛ مادی گرایی (Materialism) و بروز انگارههای حسی و به نوعی غلبه و حاکمیت نگاه پوزیتوویسم (Materialism) بر پیکره مدیریت رسانه است که موضوع مهدویت را حتی در چهل و یکسال اخیر به حاشیه رانده و حتی طرح آن را بر پرده نقره سینما با بی رغبتی طیف گسترده ای از سینماگران مذهبی و معتفد پس از انقلاب عجین ساخته است.
اینکه مدیران و فیلمسازان، ترجیح میدهند برای بالا رفتن آمار فروش، تمام اصالت و حقانیت را به گیشه بدهند و مدام آثار سخیف و کمدی های مبتذل بسازند و … در نهایت همین می شود که بُن مایههای اصلی یک جامعه شیعی، در سینما رنگ میبازد و اساسا مجال پیدا نمی کند تا ساخته شود و در این مسیر نه به ترمیم و یا تقویت باورهای جامعه، بلکه حتی به ترسیم هر چند محدود چنین اعتقاداتی در ژانر اجتماعی مبادرت ورزد.
مفهوم امید، عدالت، انتظار، آرمان شهر، کنشگری، مقاومت، مبارزه و… که پایههای باور دینی جامعه مهدوی و از اجزای غیرقابل تفکیک در سبک زندگی ایرانی-اسلامی است؛ اگرچه در هنر و ادبیات به خلق آثاری ارزشمند منجر شده، اما به دلایل مختلف در سینمای ما مورد بیتوجهی قرار گرفته است و درواقع باید ذره بین به دست گرفت تا در آثار سینمایی و نمایشی پس از انقلاب، آثاری با بن مایه صحیح مهدوی پیدا کرد و در این میان متاسفانه، به استثنای معدود آثاری که بسیاری از آن در دهه نخست انقلاب اسلامی و در تقابل با تفکر مارکسیستی و اندیشههای التقاطی جاری آن مقطع، با محوریت مفاهیم مستقیم مذهبی و دینی و اخلاقیات اسلامی ساخته شده است، در کمتر آثاری شاهد بیان گوشههایی از فرهنگ غنی انتظار و مفهوم بلند و متعالی امید هستیم.
چند خصوصیت در عقیده مهدویّت هست که این خصوصیات برای هر ملتی، به منزله خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. یکی، امید است. گاهی اوقات دستهای قلدر و قدرتمند، ملتهای ضعیف را به جایی میرسانند که امیدشان را از دست میدهند. وقتی امید را از دست دادند، دیگر هیچ اقدام نمیکنند؛ میگویند چه فایدهای دارد؟ ما که دیگر کارمان از کار گذشته است؛ با چه کسی در بیفتیم؟ چه اقدامی بکنیم؟ برای چه تلاش کنیم؟ ما که دیگر نمی توانیم! (امام خامنه ای در دیدار اقشار مختلف مردم- ۱۳۷۶/۰۹/۲۵) |
پس اگر چه عَقلا نمی توان داعیه
اجتماعی سازی و انعکاس واقعیت های اجتماعی در ایران را داشت و با این وجود از ترسیم انگاره های
مهدویت به عنوان جزیی غیرقابل تفکیک در
سبک زندگی ملت مسلمان ایران مفارغت نمودو چنین روح قالبی را بر پیکره جامعه نادیده گرفت؛ اما متاسفانه چنین اتفاقی در صنعت تولید فیلم و سریال ما افتاده است و بالاخص در این سال های اخیر سعی شده تا سینمای اجتماعی ما چشمان خود را بر روی این مهم ببندد و با ورود افراطی خود به ترسیم سیاهی و انحطاط مطلق روی آورده و به نوعی
ژانر اجتماعی را در ایران به عنوان ژانر فلاکت ترجمه نماید.
در این میان قطعا نمیتوان از کنار مرارتها و محدودیت های به تصویر کشیدن فرهنگ مهدوی و امید و انتظار در قاب تصویر عبور کرد؛ اما فقدان استراتژی در سیاست گذاری کلان سینمایی در دورهها و دولتهای مختلف و وانهادگی این بخش به جریانات نفوذی و شبهروشنفکری باعث شده است تا سبد سینمای ایران از این نوع آثار و تولیدات خالی باشد
البته باید توجه داشت که پرداختن سینما به مهدویت لزوماً به معنی پرداختن به تصویر و ارایه بیوگرافی از حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه نیست، بلکه بازنمایی مفهوم مهدویت مهم است و نهایتاً اشاراتی غیربصری به مصادیق وجودی ایشان و پررنگ نمودن مفاهیمی همچون امید، عدالت، مقاومت، مبارزه و…
از جمله آثاری که در ژانر سینمای دینی و آخرالزمانی تولید شده میتوان به فیلمهایی نظیر «بوی پیراهن یوسف»، «رنگ خدا»، «زیر نور ماه»، «قدمگاه»، «شیار ۱۴۳»، «روزگاری عشق و خیانت»، «ملک سلیمان» و «خروج» و … اشاره کرد که در ژانرهای مختلف و با حفظ مدیوم و بربستر ساختارهای تعریف شده سینمایی به نوعی حرکت نموده اند که در بطن خود دارای ادبیات مهدویت می باشند و با محوریت ایمان و بالاخص ایمان به عالم غیب ساخته شده است و همین طیف تولیدات است که در تلویزیون منجر به تولید تله فیلم ها و یا سریال هایی ماندگار شده است و مجموع اینها نمونههای معدود اما قابل قبولی است که توانستهاند در اقناع جامعه، بکوشند و هم اینکه با مضامین و مصادیق غربی، به رقابت برخیزند. |
اما همانطور که گفتیم، در کلیت صنعت سینما و بالاخص در تولیدات سینمایی چند سال اخیر، غلبه رئالیسم چرک شهری و کمدیهای سخیف سبب شده تا به سختی بتوانیم اثری را بر مدار
مهدویت مشاهده کنیم و این در حالی است که عموما سینمای این سالها به واسطه حضور طیفی خاص از مدیران فرهنگی سعی داشته تا انسانهای
رها شده و
تقدیر زده نشان دهد که چون به خداوند متعال و امداد غیب باور ندارند در
جدال عصیان و خشم گرفتار شدهاند و در یک
خرابشهر، بی قانون و بی امید، آنقدر تقلا میکنند تا بمیرند، بی آنکه هیچ فضیلت و تعلیم ویژهای برای نسل بعد از خود گذاشته باشند!
سینمای اجتماعی در روزگار بنفش ملت ایران نه تنها رغبتی از برای ترسیم مفاهیمی همچون امید، عدالت، مقاومت، مبارزه و… بر پرده نقره ندارد؛ بلکه بیش از هر زمانی از چنین انگاره هایی مبتنی بر مهدویت فاصله گرفته و با همراهی و به مدد مدیریت فرهنگی حاکم، تمام تلاش خود را معطوف آن نموده تا به ترسیم روابط پوچ خانوادگی و گُسست نسلی آن هم در یک رئالیسم نارس و ناکام و با دیالوگ ها و کنشهایی عموما شهوانی و غریزی برای زندهماندن به هر قیمتی روی آورد و نوعی از خراب شهر را ترسیم نماید که شخصیتها تماما در فلاکت به سر برده و در یک عقوبت مبهم گرفتار شدهاند و معمولا هم هیچ راه برون رفتی از آن نیست و … |
این در حالی است که
فقدان قهرمان،
نسل خداناباور،
ارتباط با آینده و
ذخیره خیر برای نسل بعد و … از ویژگی های
خرابشهر سینمایی است که عملا در تقابل با
مهدویت قرار گرفته است. سینمایی که این مؤلفهها به شاخصه های آن مبدل شده و دقیقاً مترادف با مفهوم
خراب شهر یعنی
دیستوپیا (
Dystopia
) است که و در تضادی بسیار هوشمند با مفهوم
آرمانشهر یا
اتوپیا (
Utopia
) قرار می گیرد که از متعلقات اصلی در
مهدویت محسوب می شود. زیرا نخستین مولفه در ارایه تصویری سینمایی از
آرمانشهر ایرانی-اسلامی، تصویرسازی از حضور
یک قهرمان کنشگر اجتماعی است که واجد گوشهای از صفات امام معصوم و پیامبران است. صفاتی همانند
غیرت،
جوانمردی،
پاکدستی،
بی طمع بودن به قدرت و… که تماما تحت نیت الهی دست به اقدام بر اصلاح محیط پیرامونی خود می زند و …؛ اما در
خرابشهر سینمایی و انچه که امروزه در شرایط ولنگاری حاکم بر عرصه فرهنگ به نمایش گذاشته می شود،
حذف قهرمان و
قهرمان واقعی است که در بسیاری موارد به اسم
حذف قهرمان به حضور
قهرمانی مادی و ماتریالیسم منجر می شود که صرفاً برای گسترش متعلقات بی فایده و یا حتی حرام خودش تلاش میکند.
اینگونه است که سینمای ایران به این نوع از قهرمان ماتریالیسم، علاقه بیشتری نشان داده است تا قهرمان بومی و کنشگر. اما سینمای غرب، به اهمیت قهرمان و منجی و ارتباطش با آرمانشهر عمیقاً پی برده است و شاهدیم که کاراکترهایی را در آثار هالیوودی میسازند که درخی موارد دقیقاً مشابه شمایل منجی شیعی عمل نموده و حتی به بسط مفهوم امید، عدالت، انتظار، آرمان شهر، کنشگری، مقاومت، مبارزه و… مبادرت می ورزد.
می بایست این سوال را از مدیران رسانه و سینما پرسید که چرا در ایام ابتلای ایران و جهان به ویروس مرموز کرونا، که شاهد دست برتر الهی در هدایت جامعه به سمت رحمانیت و دعا بودیم، سریال ها و آثار سینما، با بضاعت اندک خود، نتوانستهاند عمق این رحمانیت و حماسه را به تصویر بکشند!؟ |
شاید امروزه و در شرایط کرونایی باشد که بیش از هر زمانی جای خالی آثار و تولیدات مهدویت در عرصه فیلم و سریال به چشم آمده و بیش از هر زمانی ما را متوجه کم کاری و غفلت متولیان فرهنگی کشور در طول چهل و یک سال گذشته می نماید؛ غفلتی که همچنان امید به اصلاح آن وجود داشته و همچنان می توان به تغییر سیاست ها مبادرت ورزید و زمینه سازی از برای تحقق آرمانشهر ولایی را به اصلی ترین وظیفه ساختارهای فرهنگی کشور در عرصه تولیدات سینمایی مبدل ساخت. انشالله
سینماپرس: محمدصادق کوشکی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و کارشناس فرهنگی پس از اتمام پخش سریال های نوروز ۱۳۹۹ گفت: سازمان صدا و سیما به عنوان قلب تپنده رسانه ای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که بیشترین کوشش رسانه ای را در میان رسانه ها دارد سال ها است به بیماری دچار است و این بیماری در مدیریت سازمان خودش را نشان می دهد؛ متأسفانه در همه دوره ها این بیماری مزمن وجود داشته و همواره خطرناک تر شده و آسیب های بیشتری را متوجه جامعه کرده به نحوی که می توان گفت رسانه ملی مسیری مغایر با اهداف انقلاب اسلامی را در پیش گرفته است.
این منتقد سینما در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: ما اگر معاونت سیاسی را از سازمان صدا و سیما کنار بگذاریم در سایر حوزه های دیگر صدا و سیما تقریبا در خدمت انقلاب اسلامی و دیدگاه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری قرار ندارد. متأسفانه برنامه های صدا و سیما در ترویج سبک زندگی غیراسلامی و سبک زندگی سلبریتی ها موفق بوده و همین باعث شده تا بسیاری از شهرستانی ها و جوانان مذهبی که پای برنامه های آن می نشینند از صدا و سیما مسائلی را بیاموزند که به هیچ عنوان مرتبط با فرهنگ ملی و هویت دینی ما نیست.
وی با تأکید بر اینکه تفکر انقلابی در برنامه های رسانه ملی مهجور واقع شده اظهار داشت: متأسفانه خط تفکر انقلاب اسلامی بسیار کمرنگ است؛ مدیرانی که برای رسانه ملی خط مشی تعیین می کنند یا مرعوب تمدن غرب هستند و یا هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی ندارند؛ حضور این مدیران باعث تولید سریال هایی مانند «پایتخت۶» می شود که یک فاجعه تمام عیار است!
کوشکی در همین راستا ادامه داد: این مایه تأسف و شرمساری است که برخی برنامه ها و سریال هایی که در تناقض با آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی هستند مورد حمایت مسئولان سازمان صدا و سیما قرار می گیرند اما در نقطه مقابل بسیاری از برنامه های ارزشمند همچون برنامه «ثریا» که حتی مورد تقدیر رهبر معظم انقلاب هم واقع شده مدت ها است فعالیتی ندارند و همیشه مورد بی مهری و فشار قرار گرفته اند و مدیران بیشترین اصطکاک را با آن ها داشته اند؛ سوأل بنده این است که برنامه های ارزشمندی مانند «جهان آرا» کجا است؟ چرا این برنامه ها در رسانه ملی نیستند و در عوض سریال هایی مانند «پایتخت۶» جای آن ها را پر کرده اند؟
این مدیر سابق دفتر هنر و ادبیات مرکز اسناد انقلاب اسلامی یادآور شد: ما سال ها درگیر مسأله بحران سوریه بودیم و شهدای بسیاری را در این راه به اسلام تقدیم کردیم؛ سوأل بنده این است که چرا تاکنون یک مجموعه نمایشی در خصوص مدافعان حرم تولید نشده است؟ چرا حتی یک فیلم داستانی ارزشمند و مناسب در خصوص جانفشانی های این شهدا تولید نشده است؟ چرا در خصوص مرزبانان ایران اسلامی فیلمی تولید نمی شود؟ چرا رسانه ملی در مورد اولویت های انقلاب و نظام دستش خالی است؟ چرا مدیران هیچ دغدغه ای برای تولید آثاری که اندیشه های حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری در آن ها مستتر باشد ندارند؟
وی افزود: ما اگر سریال هایی مانند «مختارنامه»، «تفنگ سرپر» و… را کنار بگذاریم متوجه می شویم که اکثریت قریب به اتفاق مجموعه های نمایشی سیما در این سال ها هیچ ربطی به اسلام و انقلاب و هویت ملی ما نداشته اند؛ نه تنها در حوزه سریال سازی که در سایر حوزه های دیگر سازمان صدا و سیما ما با این مشکل روبرو هستیم؛ به عنوان مثال موسیقی که در صدا و سیما پخش می شود در مخالفت کامل با فتوای رهبری است؛ ما شاهد جلف ترین و ضدهنری ترین موسیقی در برنامه های صدا و سیما هستیم. رسانه ملی در سایر عرصه ها به خصوص مسأله مهم سبک زندگی هم به همین شیوه عمل کرده است.
کوشکی متذکر شد: البته نباید ناگفته بماند که صدا و سیما برخی برنامه های گفتگومحور را به عنوان سپر تولید می کند تا اگر کسی به آن ها انتقاد کرد فورا از این برنامه ها به عنوان برنامه های ارزشی یاد کنند اما با این همه باید بگویم که متأسفانه تلویزیون ما امروزه مقلد دست چندم تلویزیون ترکیه شده و الگوی مدیران ما تلویزیون ها ترکی است!
وی با انتقاد از برخی ویژه برنامه های نوروز و ایام سال تحویل در رسانه ملی گفت: من متوجه نمی شوم که چرا یک بازیگر دست چندم و کم سواد که تمام دانش و معلوماتش در حد اینستاگرام است باید در ۵ برنامه نوروزی شب عید در ۵ شبکه مختلف سیما حضور داشته باشد و برای مردم الگوسازی کند؟ چرا ما باید شاهد فاجعه ای در برنامه «فرمول یک» با اجرای علی ضیا باشیم که یک بازیگر کم سواد به آن دعوت می شود به نظام و جامعه پزشکی و… توهین می کند و کسی نیست جلوی او را بگیرد؟
این کارشناس فرهنگی سپس به جنجال های پیش آمده در خصوص سریال نازل «پایتخت۶» اشاره و تصریح کرد: آقای علی عسگری امکان دست داشتن جریان نفوذی را در سریال «پایتخت۶» برشمرده اند، گویا تلقی ایشان این است که این نفوذ تنها در این سریال رخ داده؛ خیر! این اتفاق تنها در این سریال نیست! بی تردید اگر مدیران سازمان نگاه موشکافانه ای به سریال ها و برنامه های سیما داشته باشند به خوبی متوجه می شوند که جریان نفوذ بسیار قدرتمندانه در حال جولان دادن است.
کوشکی در همین راستا ادامه داد: وقتی که در خصوص دستاوردهای عظیم کشور در حوزه های مختلف از جمله نوآوری های علمی، دانش بنیان ها و… هیچ مجموعه نمایشی تولید نمی شود و در اغلب سریال ها و فیلم ها ما شاهد مردمی عبوس و تلخ هستیم که زندگی شان به بن بست رسیده و می خواهند به خارج از کشور مهاجرت کنند، این یعنی نفوذ دشمن در سیما بسیار قدرتمند است!
وی تأکید کرد: جای نیروهای انقلابی، ولایتمدار و متعهد برای تولید برنامه ها و سریال های ارزشمند و ماندگار در رسانه ملی به شدت خالی است؛ درست است که در صدا و سیما نیروهای انقلابی هم حضور دارند و به صورت موردی مبادرت به تولید برنامه می کنند اما متأسفانه آن ها در اقلیت قرار دارند و چندان امکان کار و فعالیت برایشان فراهم نیست.
کوشکی در خاتمه اظهاراتش افزود: فرصت های ارزشمندی همچون ایام نوروز که خانواده ها در کنار یکدیگر قرار دارند و با هم به تماشای برنامه های تلویزیونی می نشینند نباید با ندانم کاری از دست برود؛ متأسفانه در نوروز ۹۹ این فرصت ها به شدت هدر شد و بنده امیدوارم با تدبیر و درایت دیگر شاهد چنین اتفاق ناراحت کننده ای نباشیم.
سینماپرس: حامد بامروت نژاد تهیه کننده سینما در خصوص نسبت سینما با ارزش ها و آرمان های انقلاب گفت: وضعیت امروز سینمای کشور انحصاری است و سینما تنها در دست عده ای معدود افراد است؛ در راستای تحقق عدالت فرهنگی و توجه به سینمای ارزشی و انقلابی در گام اول انحصار در سینما باید شکسته شود.
تهیه کننده فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: همه واقفیم که سینما در کشورمان هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد اما باید آگاه باشیم که سینمای انقلابی صرفاً به داشتن چند فیلم خوب بازنمی گردد و ما نباید فکر کنیم با ساختن چند فیلم متناسب با اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی، دین مان را به این سینما ادا کرده ایم.
وی ادامه داد: مجموعه ای از پارامترهای فراموش شده دلیل اصلی بی توجهی به سینمای ارزشی و انقلابی هستند؛ یکی از قطعات این پازل فقدان فیلم هایی بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی است. یکی دیگر از نکات مهم و فراموش شده مسأله مخاطب این گونه آثار است که متأسفانه مدیران سینما روی این بخش مهم هرگز کار اساسی انجام نداده اند.
بامروت نژاد در همین راستا با طرح این پرسش که چقدر برای مخاطبان سینما ذائقه سازی شده تا به تماشای فیلم های انقلابی بنشینند؟ اظهار داشت: سینما نیاز به چرخش مالی دارد. سوأل اینجا است که اگر الآن فیلم خوب و ارزشمند انقلابی چه از نظر محتوایی و چه از نظر فنی تولید شود می تواند موفق عمل کند و برای تهیه کننده و سرمایه گذارانش صرفه اقتصادی داشته باشد؟
این تهیه کننده سینما خاطرنشان کرد: ما برای مخاطبی که حاضر است برای گفتمان انقلاب اسلامی هزینه کند چه کار کردیم؟ سینمای موجود از نظر زیرساختی چه طیف مخاطبی را پشتیبانی می کند؟ چرا در جنوب شهر تهران پردیس های سینمایی بسیار اندک هستند اما در شمال شهر تهران ما شاهد وفور پردیس های سینمایی هستیم؟ چرا بیش از ۹۰۰ شهر کشور باید فاقد سالن سینما باشند؟ آیا این اتفاقات در راستای تحقق عدالت فرهنگی است؟
وی سپس با بیان اینکه سینمای موجود در کشور تنها طیفی ۳-۴ درصدی را پشتیبانی می کند تصریح کرد: متأسفانه شرایط به گونه ای است که مخاطبانی که دلبسته به انقلاب اسلامی هستند امکان استفاده از سینما را ندارند. یکی از معضلات بسیار مهم سینمای کشور هم هزینه گزاف و بالای بلیت است. هزینه بلیت به هیچ عنوان بر اساس توانایی مالی و جیب مخاطبان طراحی نشده و این هزینه های گزاف صرفاً برای قشر مرفه و طبقه خاص اقتصادی است و به همین دلیل بسیاری از خانواده ها سینما از سبد کالای مصرفی شان حذف شده است.
بامروت نژاد خاطرنشان کرد: مدیریت فرهنگی و سینمایی پیش از هر کاری باید زیرساخت های سینمای کشور را توسعه دهند؛ باید کاری کنند تا عموم مخاطبان بتوانند در سالن های سینما حضور پیدا کنند. جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و صدا و سیما در این راستا می توانند بسیار کمک کننده باشند. ما باید کاری کنیم که صف آرایی مخاطب در سینمای کشور عوض شود. بخشی از معضلات ما فرهنگی است اما بخش های دیگر به مسائل زیرساختی، اقتصادی و… مرتبط می شود که باید همه آن ها نیز به خوبی مهیا شوند تا چرخه فیلم های انقلابی هرگز از حرکت باز نایستد.
این سینماگر در خاتمه اظهاراتش افزود: یکی دیگر از مسائلی که مدیران فرهنگی و سینمایی باید به آن توجه داشته باشند این است که برای تولید فیلم های ارزشی و انقلابی تنها لازم نیست که فیلم های فاخر با هزینه های گزاف تولید شوند که احیاناً در گیشه شکست بخورند. مدیران می توانند با شناسایی نیروهای کارآمد و زبده انقلابی فیلم های جمع و جور و ارزان در این حوزه تولید کنند تا کم کم مخاطب به تماشای این فیلم های ارزشمند عادت کند و چرخه از حرکت ایستاده سینمای انقلاب به حرکت درآید.
سینماپرس: انیمیشن «زمستان نیست» ساخته حسن مختاری بهترین انیمیشن ماه مارس یک جشنواره ایتالیایی شد.
به گزارش سینماپرس، انیمیشن کوتاه تجربی «زمستان نیست» ساخته حسن مختاری از ایران مقام بهترین انیمیشن ماه مارس سومین جشنواره بینالمللی فیلم Assurdo ایتالیا را کسب کرد.
جشنواره فیلم Assurdo یک جشنواره بینالمللی ماهانه است و برندههای هر ماه در گروههای مختلف در پایان سال با هم رقابت میکنند.
حسن مختاری پس از کسب این عنوان اعلام کرد: «از آنجاییکه مضمون این فیلم فداکاری و ایثارگری است به نوبه خویش، این افتخار کوچک را به کادر درمانی و بیمارستانی درگیر با کرونا در ایران تقدیم میکنم.»
فیلم «پدر درختان» ساخته تیمور قادر نیز در این جشنواره مورد تقدیر قرار گرفت.
سینماپرس: مریم امینی همسر شهید سیدمرتضی آوینی و ناشر و ویراستار کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» ضمن تشریح رویکرد تحلیلی این کتاب، آن را نزدیکترین روایت به واقعیت «سینمای آوینی» توصیف کرد.
به گزارش سینماپرس، کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» نوشته انیس دوویکتور استاد دانشگاه سورن به تازگی با ترجمه محمدمهدی شاکری توسط نشر واحه و با حمایت بنیاد سینمایی فارابی در ایران منتشر شده است. کتابی که سینمای جنگ در ایران را بررسی میکند و در بخشی از آن سینمای شهید مرتضی آوینی و چگونگی ساخت مستندهای وی نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
ویراستار و یکی از ناشران این کتاب مریم امینی همسر شهید آوینی است. همزمان با ۲۰ فروردینماه مصادف با سالگرد شهادت مرتضی آوینی و به بهانه انتشار کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» با او به گفتگو نشستیم.
روایتی جامع از سینمای جنگ در ایران
مریم امینی در گفتگو با مهر، ضمن اشاره به اینکه کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» یک کتاب جامع به شمار میرود، گفت: این کتاب توسط انیس دوویکتور نوشته شده است و بخشی از پایاننامه دکتری این نویسنده محسوب میشود. زمانی که من بهعنوان ناشر وارد کار شدم، این کتاب که به زبان فرانسه نوشته و به زبان فارسی ترجمه شده بود. در واقع متن کتاب از فارسی به فرانسه و بعد دوباره به فارسی ترجمه شده بود. به همین دلیل نیاز به کار بیشتری بود. البته در این فرآیند هیچ مشارکتی در انتخاب و تأمین محتوای کتاب نداشتم.
وی تأکید کرد: «روایت جنگ در دل جنگ» یک کتاب بسیار جامع است و یکی از ویژگیهای مهم آن همین جامعیت است؛ نویسنده در این کتاب تنها مستندهای «روایت فتح» را بررسی نکرده و در واقع شاهد یک بررسی جامع درباره چگونگی ظاهر شدن جنگ در سینمای داستانگوی ایران هم در این کتاب هستیم و اینکه سینمای داستانگوی ما چگونه به جنگ پرداخته است. در این کتاب با ثبت این واقعیت مواجهیم که سینمای داستانگوی جنگ در ایران در همان زمانی شکل میگیرد که جنگ هنوز جریان دارد. سینمایی که منتظر نمیماند تا جنگ تمام شود و بعد درباره آن فیلم بسازد. در این سینما همزمان با جنگ هم فیلمهای داستانی و هم مستندهایی درباره جنگ ساخته و نمایش داده شده است.
امینی افزود: مساله دیگری که در این کتاب به آن پرداخت شده، این است که به ویژگیهای سینمای ایران هم میپردازد و مواردی را بررسی میکند که مربوط فیلمهای داستانی مرتبط با جنگ میشود. همچنین به مستندهای سینمایی که بعد از وقوع جنگ ساخته شده نیز اشاره دارد، به گونهای که نشان میدهد تا چه اندازه نوآوری در این سینما به وِیژه سینمای داستانگو و بیشتر از آن سینمای مستند ایران وجود داشته است.
وی با اشاره به اینکه مستندهای شهید آوینی در این کتاب در دل یک بافت اجتماعی و براساس شرایط اجتماعی، سیاسی، اعتقادی و سینمایی همان زمان بررسی شده است، توضیح داد: روش نگارش این کتاب سبب شده است تا نویسنده قدم به قدم با مخاطب پیش برود و او را به سمت آن چیزی که در نهایت به آن میخواهد برسد یعنی همان درک «سینمای شهید آوینی» سوق دهد. این کتاب میخواهد بگوید نوآوریها در سینمای داستانگو و مستند آن سالهای ایران چگونه خود را نشان داده است. در همین راستا در مستندهای «روایت فتح» ویژگی دیگری پیدا میکند به گونهای که نویسنده ادعا میکند که آثار شهید آوینی در سینمای جنگ دنیا بینظیر است.
نوآوریهای گروه «روایت فتح» در تصویربرداری مستند
ناشر کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» بیان کرد: در یکی از فصلهای این کتاب به تصویربرداری این مستندها اشاره شده است و در همین راستا نویسنده با تصویربرداران «روایت فتح» نیز گفتگو میکند. کتاب سرشار از گفتگو و ارجاع است، به همین دلیل این کتاب به لحاظ پژوهشی نیز بسیار در خور توجه است.
معتقدم بخشی که در این کتاب به سینمای شهید آوینی اشاره شده است بسیار نزدیک به واقعیت آثار وی بوده است. علاوه بر آن تحلیلی که در کتاب ارائه شده از اینکه چطور آوینی در تدوین موفق شده تا مخاطب را به آن سوی تصویر هدایت کند، از مسائلی بود که برای خودم هم سوال بود و در این کتاب جواب خود را گرفتم وی تاکید کرد: از جمله مصاحبههای منتشر شده در این کتاب، مصاحبه با مصطفی دالایی یکی از مهمترین تصویربردارانی است که در کنار شهید آوینی حضور داشته است. در این کتاب شاهد مصاحبههای متعددی از دالایی و نقل قولهایی از وی هستیم که بسیار جالب است.
مریم امینی گفت: در بخشی از «روایت جنگ در دل جنگ» به ابداعاتی که این گروه تصویربرداری برای نزدیک شدن به مفهومی از جنگ را که مورد نظر شهید آوینی بوده انجام دادهاند اشاره میکند. به گونهای که گروه «روایت فتح» به این نتیجه میرسند که در آن شرایط نمیتوانند برنامهریزی در حوزه تصویربرداری داشته باشند و همین ضرورتها باعث شده تا به یک نوآوریهایی در حوزه تصویربرداری برسند.
وی تاکید کرد: در بخشی از کتاب که به تصویربرداری آثار شهید آوینی اشاره شده است، توضیح داده میشود که گزارشهای تلویزیونی در زمان جنگ در ایران و جهان دارای تصویربرداریهای کوتاه مدت بود اما در این آثار از تصویربرداری کوتاه مدت خبری نیست و این خود از جمله ویژگیهای تصویربرداری این مستندهای جنگی است که در کل و ماهیتی ضدگزارش تلویزیونی از نظر زمان و از نظر مدت پلانها پیدا کرده است.
امینی با اشاره به اینکه در این کتاب به آثار شهید آوینی به عنوان مؤلف پرداخته شده است، توضیح داد: اینکه شهید آوینی چگونه از طریق تدوین و صدا موفق شد تا به گونهای حضور عالم غیب را نمایش دهد از دیگر مواردی است که به آن اشاره شده است. در این کتاب مقایسههایی نیز با فیلمهایی که در دوره جنگ جهانی اول و دوم ساخته شده است با این مضمون که ساخت فیلمهای جنگی در آن زمان چگونه بوده است و آیا همزمان با جنگ فیلمی ساخته شده یا خیر نیز صورت گرفته است. در کل باید گفت که این کتاب از محدوده سینمای ایران نیز فراتر میرود و یک مقایسهای کلی با سینمای جنگ جهان در آن وجود دارد.
همسر شهید آوینی ادامه داد: معتقدم بخشی که در این کتاب به سینمای شهید آوینی اشاره شده است بسیار نزدیک به واقعیت آثار وی بوده است. علاوه بر آن تحلیلی که در کتاب ارائه شده از اینکه چطور آوینی در تدوین موفق شده تا مخاطب را به آن سوی تصویر هدایت کند، از مسائلی بود که برای خودم هم سوال بود و در این کتاب جواب خود را گرفتم چرا که توضیح داده میشود به لحاظ سینمایی چه اتفاقی افتاده تا این هدایت در سینما توسط شهید آوینی صورت بگیرد.
به بعضی از قسمتهای کتاب نقد دارم اما معتقدم امتیازهای این کتاب بسیار زیاد است؛ باید چنین آثاری منتشر شود تا بستر نقد را فراهم کند و انگیزهای برای نگارش کتابها و مقالهها و ساخت فیلمهای دیگری باشد این ناشر کتاب بیان کرد: در این کتاب مترجم به خصوص در فصل آخر که مربوط به خود شهید آوینی و فیلمهای وی میشود، زحمت خود را کشیده و اصطلاحهایی که در عرفان مسیحی هست را با اصطلاحهایی که در عرفان اسلامی و تشیع وجود دارد، تطبیق داده است. ترجمه و تدوین کتاب یک کار تیمی بود و برای آن بهصورت مستقیم با مترجم در تماس بودم. این کتاب اثر مشکلی است که سینمای جنگ را در حوزههای مختلف جامعهشناسی، فلسفی، سینمایی و عرفانی بررسی میکند و کار گروهی برای آن بسیار لازم بود. ترجمه کتاب هم با وسواس و علاقه از سوی مترجم انجام شده است.
وی تاکید کرد: البته در طول کار با نویسنده نیز مشورتهایی داشتیم همچنین آقای تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی از انتشار این کتاب حمایت بسیاری کرد. کار روی این پروژه اصلاً سخت نبود و میتوان آن را یک کار لذت بخش دانست و امیدوارم این کتاب برای مخاطب نیز همان حال خوب که در پشت صحنه انتشار کتاب بود را به همراه داشته باشد.
امینی گفت: کاری که در این کتاب انجام دادم کمی فراتر از ویراستاری یک کتاب بود، در واقع کار روی آن نزدیک به سه ماه آن هم به صورت ۲۴ ساعته برای من زمان برد. در واقع بخشهایی از این کتاب باید برای مخاطب قابل فهمتر میشد، نویسنده و مترجم در این زمینه تلاش خود را کردند تا کتاب برای مخاطب قابل فهم باشد و ممکن است در بخشی از این آثار ادبیات روان نبود و میتوانست برای مخاطب گنگ باشد به همین دلیل بخشهایی از کتاب که برای مخاطب نامفهوم بود با توجه به متن اصلی ویراستاری شد.
کتابی که میتواند الگوی آثار پژوهشی باشد
وی ادامه داد: مهمترین مساله این کتاب آن است که یک پژوهش روشمند در زمینه سینمای جنگ ایران است و در دل آن به مستندهای «روایت فتح» نیز پرداخته شده است. در «روایت جنگ در دل جنگ» یک دیدگاه کاملاً تازه به لحاظ طرح موضوع وجود دارد و میتوان گفت ارائه مطالب قدم به قدم پیش میرود.
ناشر کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» بیان کرد: ساختار پژوهشی کتاب ساختاری است که در سینمای ایران کم داریم و این کتاب میتواند الگوی نگارش چنین کتابهایی باشد. همچنین باید بگویم که پژوهش در آثار شهید آوینی کم هست، در واقع معمولاً آثار شهید آوینی از نگاه سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است و این کتاب آثار شهید آوینی را از منظر دیگری دیده و بررسی میکند و این امر خود به خود این فکر را در ذهن ایجاد میکند که این آثار تا چه اندازه پتانسیلهای پرداخته نشده دارد و این امر میتواند ویژگی مهم کتابی باشد که میتواند بستری برای نقد و بحث پیرامون این مستندها و سینمای آن زمان ایجاد کند.
امینی در پایان گفت: به بعضی از قسمتهای کتاب نقد دارم اما معتقدم امتیازهای این کتاب بسیار زیاد است. باید بگویم در هر اثری از دیدگاههای مختلف میتواند نقدهایی را به همراه داشته باشد که این امر یک مساله طبیعی است. باید چنین آثاری منتشر شود تا بستر نقد را فراهم کند و انگیزهای برای نگارش کتابها و مقالهها و ساخت فیلمهای دیگری باشد.