X

بایگانی اردیبهشت 2, 1399

دفتر سینمایی

تماشای سه مستند رایگان درباره کیارستمی – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: امکان تماشای رایگان سه مستند «یک گفتگو با عباس کیارستمی»، «نرسیده به درخت» و «آن سوی درختان زیتون» از آثار حمیده شریف‌زاده در شبکه نمایش اینترنتی «هاشور» به مدت یک ماه فراهم شد.

به گزارش سینماپرس، حمیده شریف‌راد پیرامون فراهم شدن امکان تماشای سه مستندش روی وب‌سایت هاشور، اظهار کرد: «خانۀ دوست کجاست؟»، «زندگی و دیگر هیچ» و «زیر درختان زیتون» سه فیلم مهم سینمای عباس کیارستمی هستند و همواره دوست داشتم علاقمندان به این کارگردان، این امکان را داشته باشند که درباره این آثار اطلاعات بیشتری بدست آورند. این بود که این مستندها را روی وب‌سایت هاشور عرضه کردم. البته طی سه سال گذشته بسیاری از سایت‌ها و حتی تلویزیون قصد پخش مستندهای من را داشتند، اما با برخی حذفیات که مورد تایید من نبود.

وی افزود: با توجه به مخاطبان این مستندها که علاقمندان به سینمای عباس کیارستمی هستند و همزمان با شیوع بیماری کرونا که باعث خانه‌نشینی مردم شده، احساس کردم زمان مناسبی است که سه فیلم مستندم یک گفتگو با عباس کیارستمی، نرسیده به درخت و آن سوی درختان زیتون به صورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار داده شوند و این امکان تا روز ۱۷ اردیبهشت‌ماه روی شبکه نمایش درخواستی هاشور فراهم شده است.

شریف‌راد در خصوص مستند یک گفتگو با عباس کیارستمی،  اظهار کرد: از سال ۸۱ که در کلاس‌های انجمن سینمای جوان شرکت داشتم و با آقای کیارستمی آشنا شده بودم، شروع به کار درباره‌ی ایشان کردم. با آقای کیارستمی مصاحبه‌ای درباره تمامی آثارشان انجام دادم و ایده‌ام این بود که بدون استفاده از تصویر، حرف‌هایشان روی تصاویر فیلم‌هایشان قرار گیرد.

وی با اشاره به ادامه مصاحبه‌هایش با عباس کیارستمی در سال ۸۶ عنوان کرد: هرجایی که وی برای ساخت فیلم می‌رفت، من هم با ایشان همراه شده یا تنها به لوکیشن می‌رفتم و در این مدت با حدود ۴۰۰ نفر از افرادی که در پروژه‌های ایشان حضور داشتند مصاحبه کردم. در همین راستا سفری به رودبار داشتم و در این سفر به دنبال تک‌درخت فیلم‌های کیارستمی بودم و همان جا ایده ساخت نرسیده به درخت به ذهنم رسید. فیلمی درباره عباس کیارستمی و تک درخت معروف فیلم‌های خانه دوست کجاست؟، زندگی و دیگر هیچ و زیردرختان زیتون که به سه‌گانه‌ی کوکر شهرت دارد.

مستندهای یک گفتگو با عباس کیارستمی، نرسیده به درخت و آن سوی درختان زیتون به کارگردانی حمیده شریف‌راد تا تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۹۹ به صورت رایگان بر روی شبکه نمایش درخواستی هاشور به نشانی https://hashure.com در دسترس علاقمندان است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

معرفی چهره سال هنر انقلاب اسلامی در اواخر خردادماه – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: معاون هنری حوزه هنری و دبیر هفته هنر انقلاب اسلامی با اشاره به آنکه معرفی چهره سال هنر انقلاب اسلامی به دلیل شیوع ویوروس کرونا در کشور با تاخیر در اواخر خردادماه صورت خواهد گرفت، گفت: در این دوره علاوه بر آرای کارشناسان و اساتید دانشگاه از آرای مردمی نیز برای معرفی چهره هنر انقلاب بهره بردیم.

به گزارش سینماپرس، مجدالدین معلمی در گفت‌وگو با ایرنا با اشاره به آنکه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی امسال ششمین سال از برگزاری معرفی چهره هنر انقلاب را پشت سر می‌گذارد یادآور شد: برگزاری هفته پاسداشت هنر انقلاب و معرفی چهره برتر هنر انقلاب اسلامی؛ گامی در راستای پاسداشت هنرمندان فعالان و دست‌اندرکاران عرصه تولیدات مبتنی بر آرمان‌ها و ارزش‌های نظام جمهوری اسلامی ایران و انقلاب شکوه‌مند اسلامی است.

وی با اشاره به آنکه کارنامه پنج ساله گذشته، بازتاب دهنده نگاه جامع بدنه دانشگاهیان، ‌ هنرمندان، کارشناسان و منتقدان نام‌آشنای چهره هنر انقلاب است، خاطرنشان کرد: آنچه که به‌عنوان کارنامه فعالیت‌های گفتمان فرهنگی هنر انقلاب طی بیش از چهار دهه که از انقلاب شکوه‌مند اسلامی‌مان می‌گذرد بازتابی از نقش‌آفرینی هنرمندانی است که تلاش کردند با زبانی توام با لطافت و نگاه زیبایی‌شناسانه وجوه مختلف و متفاوتی از گفتمان فرهنگی هنر انقلاب را که مبتنی بر ارزش‌ها و آرمان‌های نظام جمهوری اسلامی است در آثارشان بازتاب دهند.

تاخیر در برگزاری مراسم به سبب شیوع کرونا

وی با اشاره به این که در پنج سال گذشته هم‌زمان با روز بیستم فروردین‌ماه مصادف با سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم حاج سیدمرتضی آوینی و روز بزرگداشت هنر انقلاب، تا بیست‌وهفتم فروردین شاهد برگزاری مراسم هفته بزرگداشت هنر انقلاب بودیم گفت: در این ایام برنامه‌های مختلفی را اجرا و در روز آخر چهره سال هنر انقلاب را معرفی می‌کردیم.

معاون هنری حوزه هنری و دبیر هفته هنر انقلاب اسلامی افزود:‌ امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا در کشور انتخاب چهره هنر انقلاب با تاخیر و در اواخر خرداد ماه صورت خواهد گرفت.

افزوده شدن بخش آرای مردمی در معرفی چهره هنر انقلاب

معلمی تصریح کرد: طی سالیان گذشته رأی‌گیری از طریق بدنه آکادمیک، اساتید، فعالان عرصه هنر، کارشناسان نخبه و خبره این عرصه صورت می‌گرفت؛ اما در ششمین سال از برگزاری و معرفی چهره هنر انقلاب تلاش کردیم تا آرای مردمی را از مخاطبانی که آثار هنری به عنوان خوراک فرهنگی و معنوی جامعه توسط هنرمندان برای آن‌ها تولید می شود نیز در نظر بگیریم.
 

دبیر هفته هنر انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: تا امروز ۱۵ نامزد نهایی برای معرفی چهره هنر انقلاب انتخاب شدند و این روزها در حال برگزاری مراسم رای گیری از طریق فضای مجازی  هستیم.

رفتار عده معدود از هنرمندان را نباید پای تعهد جامعه هنری کشور نوشت

معاون هنری حوزه هنری با بیان انکه متأسفانه طی چند وقت اخیر بیشتر شاهد بازتاب اخبار تلخ و منفی در حوزه رسانه‌ای کشور به دلیل شیوع ویروس کرونا و جان باختن تعدادی از هم‌وطنانمان بودیم؛ ضمن تقدیر از فعالیت پزشکان و پرستاران در خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا ابراز امیدواری کرد در آینده‌ای نزدیک با شکست این ویروس شاهد بازگشت شرایط عادی به جامعه و ازسرگیری رفتارهای عمومی در کشورمان باشیم.

وی یادآور شد: تردیدی وجود ندارد که هنرمندان به‌عنوان مهم‌ترین و تأثیرگذارترین الگوهای فرهنگی در جامعه شناخته می شوند و نباید فعالیت صادقانه و دغدغه‌مند آن‌ها را در مسیر توسعه فرهنگی به پای چند خبر و یا حاشیه رفتار عده‌ای معدود از جامعه هنری کشورمان گذاشت. از این نکته نیز نباید به سادگی گذشت که تجلی منشور گفتمان هنر انقلاب  را می‌توان در فعالیت هنرمندان متعهد، مخلص و دغدغه‌مند در عرصه توسعه فرهنگی کشورمان خاصه با پیش‌زمینه هنر انقلاب رصد کرد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

آغاز فروش آنلاین فیلم ـ تئاترهای پُرمخاطب – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مدیر یک سامانه فروش بلیت تئاتر و موسیقی ، از برنامه ریزی برای فروش آنلاین فیلم ـ تئاترهای پُرمخاطب خبر داد.

به گزارش سینماپرس، محمد عمروآبادی مدیر سامانه فروش بلیت تیوال از برنامه ریزی برای فروش آنلاین نمایش های پر مخاطب خبر داد و ضمن بیان این مطلب، گفت: تا هفته آتی چند نمونه از این فیلم تئاترها در سامانه بارگذاری و بلیت فروشی آنها اطلاع رسانی خواهد شد.

وی در ادامه افزود: این فرآیند در راستای کمک به هنردوستان در ایام در خانه ماندن برای شیوع کرونا برنامه ریزی شده و امید می رود که در آینده نیز توسعه پیدا کند.

عمروآبادی اظهار داشت: از هفته آتی ۱۰  تا ۱۵ نمونه از کارهای پرمخاطب با رایزنی مناسب برای همه بارگذاری و مخاطبان می توانند با شرایط بلیت تماشای آنلاین کارها را تهیه کنند.

وی همچنین عنوان کرد: همچنین برنامه ریزی برای برگزاری آنلاین کارگاه های آموزشی هنری نیز به زودی صورت خواهد گرفت

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

آغاز نگارش فصل دو «حکایت های کمال» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: تهیه کننده سریال «حکایت های کمال» گفت: این روزها مراحل مقدماتی برای نگارش این سریال در فصل دو را شروع کردیم.

به گزارش سینماپرس، «محسن شایانفر» تهیه کننده سریال «حکایت‌های کمال» در گفت‌وگو با فارس، درباره ادامه این سریال در فصل دو گفت: برنامه ریزی هایمان را انجام دادیم و اگر همه چیز طبق روال پیش رود تا یک ماه دیگر درباره تولید تصمیم گیری می کنیم.

وی ادامه داد: این روزها مراحل مقدماتی نگارش فصل دو این سریال را شروع کردیم.  

این تهیه کننده با بیان اینکه احتمال دارد تا این سریال را با سر و شکلی دیگر در شبکه نمایش خانگی بسازیم، افزود: گزینه اولمان ساخت سریال برای سازمان صداوسیما است اما از سمت شبکه های رسانه های تصویری نیز پیشنهاد تولید این سریال را در شبکه خانگی هم داریم.

به گزارش فارس، تصویربرداری این فصل مثل فصل قبلی در شهرک سینمایی غزالی مقابل دوربین می‌رود و گروه تولید از نظر لباس و لوکیشن تامین هستند. همچنین بازیگران این فصل از بازیگران فصل‌های قبلی هستند و تغییری در ترکیب بازیگران اعمال نخواهد شد.

فصل نخست سریال «حکایت‌های کمال» در ۳۱ قسمت توسط سیما فیلم تهیه و از شبکه دو سیما پخش شد.

محمود پاک نیت، شهره لرستانی، حمید ابراهیمی، محمدرضا شیرخانلو، سولماز غنی، علی مسلمی، شهرام عبدلی، بیژن بنفشه خواه، یوسف صیادی، امیر نوری، فلورنظری، بیتا خردمند، سیروس میمنت، مهرداد ضیایی، مختار سائقی، اکبرسنگی، آرش نوذری، داریوش سلیمی، سعید پیردوست، عباس محبوب، بهشاد مختاری، حسین چنگی، فریده دریامج، تقی زنجانی، حمید صفایی و شهربانو موسوی، به همراه هنرمندان خردسال امیرحسین کافتری، همراز اکبری و محمدحسین بلوکات از بازیگران این سریال بودند.  

این سریال روایتی از دهه ۴۰ است و اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته محمد میرکیانی محسوب می شود که قهرمان داستان یک نوجوان به نام کمال است. صلح میرزایی تاکنون سریال‌های «پنجره»، «رخصت» و «دختری به نام آهو» را برای تلویزیون ساخته است. سریال «هست و نیست» جدیدترین سریال محسن شایانفر در حوزه تهیه‌کنندگی هم زمستان گذشته به کارگردانی حسین سهیلی زاده از شبکه دو پخش شد.

سایر عوامل اصلی پروژه عبارتند از: نویسندگان: نسیم عرب امیری، آزاده محسنی، کریم خودسیانی، سید حسین امیرجهانی، دستیار تهیه:علی اصغررضایی، مدیر تصویربرداری:ناصرمحمودکلایه، تصویربردار:ناصربیک زاده، صدابردار:وحیدسلطانی، طراح هنری: غفار رضایی، طراح صحنه: فرهادعزیزی فرد، طراح لباس: مهناز نوروزی، طراح گریم:بابک شعاعی، آهنگساز: فردین خلعتبری، صداگذاری و میکس: محمود موسوی نژاد، جلوه های ویژه: حمیدرسولیان، طراح بدلکاری: علیرضافتحی، دستیار کارگردان: امیر سلیم خانی، مدیر تولید: سعیدکنگاورنظری، برنامه ریز: حامدصلح میرزایی، تدوین: شادی شایانفر، امورمالی: ابراهیم تفرشی، منشی صحنه: بیتا ارسطویی، مدیرتدارکات: مهدی آقامحمدی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: فرامرز بیات و مشاور رسانه‌ای: هادی داداشی.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

گزارش سینمای ۹۹ سانسور واقعیات و ارزش‌ها – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: دو سالی بود که «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» به‌عنوان نهاد بالادستی و یکی از مهم‌ترین ارگان‌های دولتی، تحلیل نسبتاً جامعی از فیلم‌های دوره‌های مربوطه جشنواره فیلم فجر در مورد وجود و میزان پارامترهای مهم فرهنگی و سبک زندگی ایرانی/ اسلامی در آن فیلم‌ها انتشار می‌داد.

به گزارش سینماپرس، سنتی معمول و رایج است که پس از هر دوره از جشنواره فیلم فجر از سوی منتقدین و کارشناسان سینمایی و فیلمسازان و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی و برخی موسسات و ارگان‌های فرهنگی و هنری، نوعی جمع‌بندی و تحلیل کلی نسبت به پارامترهای مختلف اجتماعی، سیاسی، تاریخی، فرهنگی و اقتصادی از مجموعه فیلم‌های آن دوره جشنواره ارائه شود که به هرحال بخش مهم و تعیین‌کننده‌ای از برنامه اکران سال بعد محسوب می‌شوند. برهمین روال دو سالی بود که «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» به‌عنوان نهاد بالادستی و یکی از مهم‌ترین ارگان‌های دولتی، تحلیل نسبتاً جامعی از فیلم‌های دوره‌های مربوطه جشنواره فیلم فجر در مورد وجود و میزان پارامترهای مهم فرهنگی و سبک زندگی ایرانی/ اسلامی در آن فیلم‌ها انتشار می‌داد.
در دوره‌های ۳۶ و ۳۷ جشنواره فیلم فجر، گزارش‌های مبسوط «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» با نگاهی دقیق و موشکافانه و تیزبین، جزییات فرهنگی و سبک زندگی ایرانی/ اسلامی را در فیلم‌ها رصد کرده و با تحلیل و تبیین محتوایی و ساختاری به نقد آن فیلم‌ها پرداخته و کلیت هر دوره جشنواره فیلم فجر را زیر ذره‌بین نقد از نگاه جامعه شناختی و فرهنگ ایرانی اسلامی می‌برد.
همین موضوع، تعجب و حیرت اهل فن و ناظران فرهنگی را برانگیخته بود که چگونه یک نهاد عالی دولتی، این‌چنین بی‌محابا به نهادهای زیر دستی، انتقاد می‌کند و دستاورد آنها را خارج از خط مردم و انقلاب و منافع ملی می‌خواند اما آن نهادهای پایین‌تر، کک‌شان هم نمی‌گزد. در واقع این نهاد بالاتر می‌گفت این سینمایی که شما ادامه می‌دهید و هرسال برایش جشنواره برگزار می‌کنید و جایزه برایش درنظر می‌گیرید، سینمایی است که جامعه ایران و ایرانی را وارونه نمایانده و برخلاف واقعیت، تصویری مخدوش و سیاه و بحران‌زده از این جامعه ارائه می‌نماید اما آن نهاد پایین‌تر یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی‌اش می‌گفتند خیر این‌گونه نیست که شما می‌فرمایید و سینمای ما بسیار سالم و درجه یک و سرشار از امید و نشاط است و سفیر بسیار خوبی برای جمهوری اسلامی در جشنواره‌ها و مجامع بین‌المللی به‌حساب می‌آید!!
اما امسال گویا آن تضاد آشتی‌ناپذیر مابین «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری «و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی، به نفع دومی‌حل شده و به قول معروف «کشتیبان را سیاستی دگر آمده است»!
امسال وقتی بعد از تعطیلات ایام عید نوروز، بالاخره گزارش «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، انتشار یافت، مشاهده شد که گزارش یاد شده به طور کلی به لحاظ محتوا و ساختار و حتی لحن و بیان به کلی با دو گزارش قبلی متفاوت است. گویی اعتراضات و انتقادات به آن گزارش‌های گستاخانه کار خودش را کرده بود و در بخش سینمایی این مرکز (که اساساً نمی‌دانیم وجود داشته یا دارد و اعضای آن‌چه کسانی بودند) خانه تکانی اساسی اتفاق افتاده است و عذر آن تحلیل‌گران و استراتژیست‌های ناسازگار خواسته و یا به قول معروف دمشان چیده شده است!
برای اثبات این مدعا اشاره به برخی موارد محتوایی و ساختاری بی‌مناسبت نیست:
با دقت در دو گزارش قبلی «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» یعنی برای دوره‌های سی و ششم و سی و هفتم جشنواره فیلم فجر متوجه می‌شویم، هر دو گزارش از ساختار تحلیلی تقریبا مشابهی برخوردار هستند. به این معنی در هر دو گزارش، وجود و چگونگی حضور پارامترها و عناصر اصلی فرهنگ ایرانی اسلامی در فیلم‌های هر دوره به طور مجزا و تفکیک شده و با ذکر مثال مورد توجه قرار گرفته است. به طور مشخص عناصر یاد شده عبارتند از:
جامعه، خانواده، مرد ایرانی با تأکید بر وجه پدری، زن ایرانی با تأکید بر وجه مادری، انسان ایرانی، امید و پیشرفت، دین و اخلاق و … که وجود یا عدم وجود و چگونگی وجودشان در فیلم‌های دو دوره جشنواره در سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ مورد نقد و تحلیل گزارش «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» قرار گرفته است.
در این بررسی‌ها علاوه ‌بر بررسی حضور عناصر فوق و تبیین نگاه فیلم‌ها به این پارامترها، فاصله و دوری نگاه فیلمسازان و فیلم‌های مورد بحث درمورد عناصر یاد شده با آنچه در واقعیت جامعه و سرزمین ایران وجود دارد، به چالش کشیده شده و از این چالش نتایج جامعه شناختی و تاریخی و فرهنگی بیرون آورده شده است.
فی المثل در گزارش «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» از تصویر جامعه ایرانی در فیلم‌های جشنواره سی و ششم فیلم فجر آمده است:
«تصویر «جامعه ایران» در مجموع فیلم‌های جشنواره فجر ۹۶، تصویرِ جامعه‌ای «درهم»، «بی نظم»، «در آستانه اضمحلال» است و در آن «تضاد طبقاتی» به بیانی سطحی ارائه شده‌است؛ جامعه‌ای که هیچ نشانه‌ای از «گذشته افتخارآمیز» ندارد»
یا در گزارش یاد شده درباره تصویر «خانواده» در فیلم‌های جشنواره سی و ششم فیلم فجر و فاصله آن با واقعیت خانواده موجود در جامعه ایرانی چنین آمده است:
«… تصویر «خانواده» در فیلم‌های جشنواره
سی و ششم، تصویری «ناقص»، «در حال اضمحلال» و با صورتی «غیرطبیعی» است و این در حالی است که مطالعات تجربی در حوزه جامعه‌شناسی خانواده چنین تصویری از خانواده ایرانی به دست نمی‌دهد.»
همچنین نگاه اجتماعی فیلم‌های
سی و ششمین جشنواره فیلم فجر با این جملات تعریف شده بود:
«… در این فیلم‌ها اغلب شاهد آسیب‌ها و مسائل اجتماعی هستیم که در سبک و سیاقی عریان و در قالب نوعی «رئالیسم بسیار تلخ، کور و بی‌انتها» ارائه شده‌اند…»
گزارش جشنواره سال ۹۷ و اکران ۹۸
در گزارش پایان سال ۱۳۹۷ «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» درباره
سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر نیز تقریبا همان عناصر و پارامترهایی که در گزارش قبلی یعنی در سال ۱۳۹۶ و درباره جشنواره
سی و ششم فیلم فجر، پرداخته شده و تحلیل گردیده بود، مورد اشاره قرار گرفته و نقد و بررسی شده بود. همچنان نگاه گزارش با نگاه فیلم‌های جشنواره متفاوت بود و تصویری که فیلم‌های یاد شده از جامعه ایرانی و عناصر فرهنگی موجود درآن ارائه داده بودند را با واقعیات در تضاد و تفاوت شدید نشان می‌داد.
همچنان در گزارش دوم نیز وجود و حضور عناصری مانند: خانواده ایرانی، مرد و زن ایرانی با تکیه بر نقش پدری و مادری، دین و اخلاق، اسطوره‌ها، امید و پیشرفت و جامعه ایرانی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و فاصله آنچه در قاب سینماگر جشنواره فیلم فجر به چشم می‌خورد با واقعیات جامعه دارای فاصله‌ای بعید دانسته می‌شد. به طوری که به طور خلاصه درباره رویکرد کلی آثار سینمایی جشنواره سی و هفتم فیلم فجر در آن گزارش آمده بود:
  «از امروز ایران تصویری یک سره سرد و سیاه دارند (و) از گذشته پیش از انقلاب خودشان و امروز غرب تصویری رمانتیک و روتوش شده دارند»!
در آن گزارش با ذکر مثال و با اشاره به جزییات فیلم‌های مختلف جشنواره سی و هفتم، در بخش‌های متعدد به مسائل مختلف جامعه ایرانی از نگاه این آثار پرداخته و اغلب آثار تولیدی این سینما را فاقد رویکردی مثبت و امیدوارانه و همچنین ملی و هویتمند ارزیابی کرده بود.
فی‌المثل گزارش یاد شده در بخش «ملت و دولت ایرانی» نوشته:
«… ایرانی که… (این فیلم‌ها) تصویر کرده‌اند، ایرانی است که شهروندانش زیر آوار مصایب و رگبار مشکلات نفس‌گیر عامل یا قربانی خشونت می‌شوند و از آلوده شدن به فساد و پول کثیف چاره‌ای ندارند…»
گزارش یاد شده تصویر «پدر و مادر ایرانی» در فیلم‌های جشنواره سی و هفتم و اکران ۹۸ را چنین شرح می‌دهد:
«… مردان و پدر ایرانی در سینمای جشنواره امسال، موجوداتی خشن، هوس‌باز، منحرف … که در بین فضولات انسانی دنبال کسب درآمد هستند… و (مادران) ناآگاه به دغدغه جوانان، غریبه با فرزندان، غیرعقلانی، خرافاتی، خائن در امانت، هوس‌باز و اغواگر، منفعل، غیرکنشگر، درگیر عاشقانه‌های دوران جوانی، بی‌توجه به وظائف مادری و … هستند…»
ضمن اینکه «خانواده ایرانی» به اذعان گزارش فوق در اکثر فیلم‌های جشنواره فجر ۳۷: «از هم گسسته، فاقد کارکردهای اجتماعی، نمودی از واپس ماندگی و دست و پاگیر…» معرفی شده بود.
گزارش جشنواره سی و هشتم
اما گزارش امسال «مرکز  بررسی‌های  استراتژیک ریاست‌جمهوری» از جشنواره فیلم فجر و دوره سی و هشتم آن، اساساً از جنس دیگری بود. دیگر خبری از آن پارامترها و عناصری که به ارزیابی حضور فرهنگ و ارزش‌های اسلامی/ ایرانی در فیلم‌های حاضر در جشنواره می‌پرداخت، نبود، دیگر اثری از سنجش میزان برخورد فیلم‌های جشنواره با مسائل اساسی فرهنگ ایرانی اسلامی و سبک زندگی ناشی از آن به چشم نمی‌خورد؛ مسائلی مانند نقش زن و مرد به عنوان مادر و پدر، ارزیابی خانواده، دین و اخلاق، جامعه ایرانی، امید و پیشرفت و … که در گزارش‌های قبلی نقش اصلی را داشتند و اساساً در قضاوت درباره یک پدیده فرهنگی به‌عنوان «مسئله ملی» تأثیر بسیار مهم و محوری می‌گذاشتند.
و به جای همه اینها گزارش «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» تحت عنوان «سینمای اعتراض» :
اولا فقط به یک موضوع «وضعیت کنونی کشور» (با احتساب چرایی و چگونگی تغییر آن) و تنها از نگاه فیلم‌ها و سینماگران پرداخته بود (گویی که سینمای این مملکت فقط و فقط وظیفه و تکلیف دارد که وضعیت کنونی کشور را از زاویه نگرش غالباً غیرتخصصی و غیرمسئولانه تعدادی سینماگر بازتاب داده و بس!) و کاری هم به صحت و سقم و واقعی بودن این نگاه‌ها و یا فاصله آنها با واقعیت جامعه نداشت.
در نتیجه همه سیاه‌نمایی و وارونگی و کژتابی و تحریف واقعیات جامعه که به طور معمول در فیلم‌های این سینما برجسته بوده و در گزارشات قبلی «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» درباره جشنواره فیلم فجر، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته بود، این‌بار به‌عنوان حقایق موجود جامعه ایرانی مورد تأکید واقع شد.
دوم؛ در این بررسی یک بعدی فیلم‌ها درباره وضعیت کنونی کشور، برخلاف آن عناصر مشخص و معلوم و تعریف شده‌ای که در گزارشات قبلی وجود داشت، تعدادی پارامتر مطرح شد که سنخیت و تناسب چندانی هم با یکدیگر نداشتند مانند مذهب، تابوهای اجتماعی، فضای مجازی، سرمایه اجتماعی، فرآیند جهانی، هویت‌های محلی، محورهای غایب! و … و در ارزیابی حضور این عناصر در فیلم‌ها، تنها به فاصله جامعه با «حاکمیت» یا «حکمرانی» و یا آنچه «سیاست رسمی» خوانده شده بود، پرداخت!!
نکته قابل تأمل اینکه نویسندگان گزارش برای زیر علامت سؤال نرفتن دولت شان، به شکل
شیرفهم‌کننده‌ای در فرازهای مختلف گزارش یا بهتر بگوییم بیانیه حزبی خود، بر کلمه «حاکمیت و حکمرانی» تأکید کرده و حتی در جمله‌ای اصرار ورزیده که خطاب سینماگران جشنواره
سی و هشتم فیلم فجر از اعتراض به وضعیت موجود، به جز یک مورد، دولت نبوده و آنچه مورد اعتراض آنها قرار داشته، کل حاکمیت بوده است!
مثلا گزارش یاد شده درباره نگاه به سرمایه اجتماعی در فیلم‌های جشنواره سی و هشتم آورده است:
«… در فیلم‌های این جشنواره، جامعه «پرآسیب» به تصویر کشیده می‌شود. یعنی نه‌تنها «حکمرانی مرکزی» فاقد ابتکار، موجودیت و عاملیت لازم برای مداخله‌گری در وضعیت جامعه است، جامعه نیز با آسیب‌های متنوعی روبه‌رو است که از قضا مهم‌ترینان «کاهش اعتماد عمومی» و «امید به آینده» است …»
یا در یک نتیجه‌گیری شعاری و فرمایشی فیلم‌های جشنواره را با تمامی‌کاستی‌ها و نقایص نگرشی و دوری و فاصله‌ای که سینماگران و سینمای ما همواره با مردم داشته‌اند، «صدای فرهنگ عمومی» به‌شمار آورده و با جملاتی به شدت سیاسی و جناحی آن را با سیاست رسمی ‌در تضاد معرفی می‌کند. در این بخش آمده است:
«… اگر برآیند محتوایی و فرمی ‌فیلم‌های جشنواره در یک جمله، به ‌عنوان «صدای فرهنگ عمومی» قابل خلاصه کردن باشد و این جمله با تک جمله سیاست رسمی‌که یکی از مصداق‌های آن، برگزاری انتخابات مجلس یازدهم شورای اسلامی – که از قضا با برگزاری جشنواره تقریباً همزمان بود-  مقایسه شود، هم‌گرایی کمی‌دیده می‌شود… د.»!!
در بخشی دیگر از این نتیجه‌گیری گویی نویسندگان گزارش دیگر نتوانسته‌اند تأثیر خود را از القائات و تبلیغات شبکه‌های رسانه‌ای بیگانه پنهان کرده و تقریبا در اواخر گزارش به بلندگوی آن رسانه‌های خارجی بدل گردیده و به طور علنی شعار می‌دهند که:
«… فیلم‌های جشنواره، مخاطب را به نوعی عصیان از نرم‌های جامعه، میل ورزی بی‌انتها، خروج علیه وضعیت موجود و به چالش کشیدن پیش‌فرض‌های نهادهای مسلط فرامی‌خواند، حال آنکه سیاست رسمی ‌علاقه‌ای برای انعطاف از خود نشان نمی‌دهد و به حفظ ساختارها با رویه کنونی پافشاری می‌کند…»
در انتهای گزارش دیگر موضوع نقد و بررسی کاملاً به کنار رفته و فیلم‌های جشنواره به‌عنوان کلیت و همه واقعیت قلمداد شده و گویا کوچکترین خللی در آنها به چشم حضرات نیامده و در نهایت هم به‌صورت بیانیه و اعلامیه‌ای حزبی که ادبیات بسیار آشنای روزنامه‌های زنجیره‌ای داخلی و رسانه‌های زنجیره‌ای خارجی را دارد و گویی در یک میتینگ انتخاباتی خوانده می‌شود، هشدار به اغتشاش داده و می‌نویسند:
«… این یعنی با مصداق قرار دادن فیلم‌های جشنواره، بین «فرهنگ عمومی» و «سیاست رسمی»، تعارض‌ها و شکاف‌های بی‌حدوحصری قابل رصد است؛ شکاف‌هایی که نباید به‌سادگی از کنار آنها گذشت… در مجموع به ‌نظر می‌رسد جشنواره فجر در سه ساحت توصیف، تبیین و تجویز شرایط ایران، پیشنهادهای قابل توجه برای سیاستمداران و سیاستگذاران دارد، پیشنهادهایی که اگر شنیده نشوند می‌توانند الگوهای کنشگری جامعه را از آنچه … به تصویر کشیده شده است به سمت‌وسوی آنچه در فیلم‌هایی … بر پرده سینما آمد تغییر جهت دهند؛»
سند ۲۰۳۰
در گزارش از جشنواره فیلم فجر
اما به‌نظر می‌آید  القائات رسانه‌های بیگانه و تأثیر سیاست‌های ضد فرهنگی محافل معلوم‌الحال خارجی از جمله سند ۲۰۳۰ بر بیانیه‌نویسان گزارش فوق خیلی بیشتر از این مسائل بوده و حتی باعث برخی پرده‌دری‌ها و کنار نهادن تعارفات معمول شده است. از جمله در بخشی از این گزارش، مصرف ماریجوانا، همجنس‌گرایی، قمار و هیجان هدونیسم، ازدواج سفید و فحشاء، ارتداد و تغییر دین و همچنین روابط نامشروع به‌عنوان «پیشروی‌های آرام سینمای ایران در تصویر آزادی‌های اجتماعی و سبک زندگی‌های متکثر» تفسیر شده است!!
همچنین برخی از این آسیب‌های رفتاری و کنش‌های ضد اخلاقی و فساد و فحشاء مانند همجنس‌گرایی و ارتداد و قمار و … مثبت تلقی شده و نوعی «گذار از مرکز و تلاش برای گفت‌وگو با فرایندهای جهانی» یا تلاش برای ارتباط با جشنواره‌های بین‌المللی، به شمار آمده است!!
البته کم سوادی و بی‌تخصصی نویسندگان این گزارش بیانیه‌گونه، در جای جای آن به چشم می‌خورد و بعضا نشانگر آن است که حضرات از کمترین سواد سینمایی در نقد و تحلیل فیلم و سینما بی‌بهره بوده‌اند. فی‌المثل تلاش برای «گفت‌وگو با فرآیندهای جهانی» را به رابطه با خارج مربوط دانسته و تعابیر مضحک و مسخره‌ای در تعمیم این ویژگی به برخی فیلم‌ها به کار بسته‌اند که بیشتر به تفسیرهای فضایی برخی «عشق فیلم‌ها» ی تازه به دوران رسیده شبیه است که دو شماره یک مجله سینمایی را خوانده‌اند! یا بدون آنکه تعریف مشخص و روشن و علمی‌از «فمینیسم» داشته باشند
به طور کودکانه‌ای فیلم‌های جشنواره امسال را «فمینیستی‌تر» خوانده‌اند!!
و از همه بامزه‌تر ارتباط فیلم و به زعم نویسندگان گزارش اعتراض درون برخی فیلم‌ها با اغتشاشات مورد نظر آقایان مثل فتنه ۸۸ و دی ماه ۹۶ است! مثلا همه چشم و گوش و عقل خود را به ‌اشارات مستقیم و بسیار
«آی‌کیو» شکن فیلم «خروج» در اعتراض مستقیم و بی‌پروا به دولت یازدهم و دوازدهم و شخص رئیس آن، بسته و با به‌کارگرفتن حداکثر توان هوشی خود، عناصر تصویری آن فیلم را مرتبط با فتنه ۸۸ یا به قول خودشان مناقشات سال ۸۸ دانسته‌اند!
*کیهان

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«لیبرالیسم فرهنگی» و «بی عدالتی اقتصادی» دوقلوهای جدانشدنی! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: فاش شدن حمایت گروهی از سینماگران و سینمایی‌نویسان که همه آنها کم و بیش گرایش به لیبرالیسم فرهنگی دارند، از یک مفسد اقتصادی گرچه یک اتفاق سیاه محسوب می‌شود.

به گزارش سینماپرس، فاش شدن حمایت گروهی از سینماگران و سینمایی‌نویسان که همه آنها کم و بیش گرایش به لیبرالیسم فرهنگی دارند، از یک مفسد اقتصادی گرچه یک اتفاق سیاه محسوب می‌شود، اما همچون یک درد، ابتلای سینمای ایران به یک بیماری خطرناک را هشدار می‌دهد. این بیماری، سال‌هاست که به جان سینمای ما افتاده و هر روز جان آن را می‌کاهد. این بیماری، مثل یک ویروس از عرصه سیاست وارد فضای فرهنگی کشورمان شده است و اگر جلوی آن گرفته نشود، موجب سرایت آن از مجاری فرهنگی به افکار و مرام مردم خواهد شد.
اولین بار، پس از برگزاری دهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی و اوائل سال ٩۵ بود که اصطلاح «پول‌های مشکوک» وارد  ادبیات سیاسی ایران شد. در آن مقطع، فاش شد که برخی از افراد، عضویت در فهرست پیروز در انتخابات را خریده بودند! اما این فساد خیلی زود از عرصه سیاسی وارد فضای فرهنگ و هنر کشور هم شد. از همان ایام، یعنی از سال ٩۵ اصطلاح «پول مشکوک» برای‌ اشاره به دستمزد نجومی برخی بازیگران در پروژه‌های سینمایی، رواج یافت. البته از آنجا که منبع و واسطه این‌گونه پول‌ها خیلی زود آشکار شد و دیگر ابهام و شکاکیتی در کار نبود «سرمایه آلوده» و
«پول کثیف» جایگزین اصطلاح منابع مالی مشکوک شد.
افشای نامه و نام گروهی از سینماگران در حمایت از یک اختلاسگر محکوم به زندان، پرده جدیدی از مانور و قدرت‌نمایی صاحبان پول‌های آلوده در سینما محسوب می‌شود. این اتفاق-  امضای نامه‌ای برای همدلی و غمخواری جمعی از اهالی سینما با یک مفسد اقتصادی-  در نگاه اول، اتفاق تکان‌دهنده و دور از باوری به‌نظر می‌رسد. چرا که توقع عموم مردم از این قشر، فرهیختگی و دادخواهی است. در باور بسیاری از مردم نمی‌گنجد، فیلمسازهایی که آثارشان مملو از شعر و شعارهایی درباره آزادگی و حقوق انسانی است، یک‌باره خواستار آزادی یک مفسد اقتصادی شده‌اند که حق و حقوق گروهی از انسان‌ها را خورده است!
اما برای آن‌هایی که مسائل و مصائب سینمای این کشور را رصد می‌کنند و از زیر و بالای آن خبر دارند و پشت صحنه‌ها و جریانات را می‌شناسند، این اتفاق، چندان دور از انتظار نبوده و نیست.
متأسفانه چند سال است که افرادی چون محمد امامی ‌و مشابهان او، به ماجراجویی در سینما مشغول هستند و مناسبات تازه‌ای را در پشت پرده سینمای ایران افزوده‌اند. طی سال‌های اخیر همگام و همراه با گسترش  «ولنگاری فرهنگی» شاهد نوعی از ولنگاری اقتصادی هم در سینما هستیم، به این‌ترتیب که برخی از صاحبان سرمایه‌های کلان و بعضا ناسالم، بدون هیچ سابقه و رزومه‌ای در هنر هفتم، صرفا به واسطه قدرت مالی، به نقش‌آفرینان مهمی ‌در عرصه سینما تبدیل شده‌اند. برخی از سرمایه‌دارهای غیرسینمایی حتی در فروشگاه‌های عظیم خودشان، پردیس سینمایی هم راه انداخته‌اند و با اکران فله‌ای و گسترده فیلم‌های سخیف، باعث رشدونمو این نوع فیلم‌ها شده‌اند. کار به‌جایی رسید که حتی یک دلال در عرصه
بیت‌ کوین که سابقه فعالیت غیرقانونی در حوزه قمار و شرط‌بندی هم داشت، به‌عنوان تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار وارد عرصه سینما شد! تعداد قابل توجهی از فیلم‌ها طی دو سه سال گذشته، با سرمایه‌گذاری او ساخته شدند.
با وجود همه انتقادات از خطر ویرانگر این جریان اقتصادی در عرصه فرهنگ، اما به‌خاطر خلأ قانون ممانعت از ورود سرمایه‌دارهای زالوصفت و عدم نظارت بر آن‌ها، پای اختلاسگرها هم به این عرصه باز شد و بعضی سینماگران به مصرف پول آنها معتاد شدند! به این‌ترتیب برخی از سریال‌های شبکه نمایش خانگی و آثار سینمایی با حمایت افرادی ساخته شدند که منبع آن‌ها، پول اختلاس شده از فلان صندوق ذخیره و فلان بانک بود!
در توجیه چنین جریانی، عده‌ای گفتند که کل بودجه تزریق شده از سوی این افراد به سینما، از چند برج در شمال تهران کمتر است! برخی نیز پا را فراتر نهادند و اختلاسگرهای سینما را خادمان فرهنگ و هنر نامیدند!!
غافل از اینکه، کار فرهنگی و هنری با سرمایه‌هایی که رسما حکم «پول حرام» را دارند، ولو به اندازه چند ریال ناقابل، تأثیری معکوس در پی دارد. حداقل نتیجه ورود پول‌های کثیف و اختلاس شده این است که در این سینما، کمترین واکنش به فساد اقتصادی نمی‌شود و درمقابل هر سال ده‌ها فیلم با مضامین ضدملی و ضددینی تولید می‌گردد. در سینمایی که فیلم‌هایش با پول آلوده ساخته شود و برخی بازیگرانش، برای چند دقیقه حضور دستمزد میلیاردی بگیرند، مطالبات مردم جایگاهی ندارد. در چنین فضایی، تعداد فیلم‌های ارزشی و انقلابی کمتر و کمتر می‌گردد و…
نامه حمایت از یک اختلاسگر که امضای تعداد زیادی از سینماگران – از کارگردان و تهیه‌کننده گرفته تا منتقد و روزنامه‌نگار سینمایی-  را برخود دارد، نشانه تشکیل یک شبکه گسترده در حمایت از لیبرالیسم فرهنگی است. این شبکه حتی منتقد و رسانه حامی‌ هم دارد. انتشار این نامه را می‌توان نوعی مانور قدرت‌نمایی صاحبان پول‌های آلوده در سینماست. این نامه نشان داد که حضور اختلاسگرها و صاحبان پول‌های آلوده در سینما نه تنها برای خدمت فرهنگی نبوده، بلکه هدفشان استثمار فرهنگ و هنر برای تطهیر خودشان بوده است. آنها درواقع، هنرمندان و چهره‌های مشهور را سپر قرار داده‌اند.
امضای نامه حمایت از یک اختلاسگر از سوی جمعی از چهره‌های سینمایی،تلخ و ناگوار به‌نظر می‌رسد، اما دردی است که یک بیماری خطرناک را برملا کرده است. مجلس، قوه قضائیه و همه دستگاه‌های نظارتی باید این ماجرا را یک فرصت و بهانه قرار بدهند و برای یافتن مجراهای فساد و رد و بدل شدن پول‌های آلوده، تمهیداتی بیندیشند و اتخاذ نمایند. حالا وقت آن است که با تعیین و تصویب و اجرای قوانین و مقررات، بساط پول‌های آلوده را از این عرصه جمع کرد؛ واقعیت را باید پذیرفت که نمی‌توان با «پول حرام» کار فرهنگی مفید و موثر انجام داد! این جریان، تنها به شکاف میان سینما و ارزش‌ها می‌انجامد و بی‌عدالتی را بین اهالی سینما افزایش داده است.

* کیهان (آرش فهیم)

مشاهده خبر از سایت منبع