X

بایگانی اردیبهشت 2, 1399

دفتر سینمایی

وقتی کرونا تصویری را که سینمای ایران از غرب و اروپا ساخته بود، تغییر داد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: کرونا نشان داد که کشورهای غربی هم می‌توانند کمبود داشته باشند یا اصلا اشتباه کنند یا حتی کاری را ما بهتر از آنها انجام بدهیم. ساختن یک قدیس از وضعیت کشورهای دیگر و یک گناهکار یا جانی از سرزمین خودمان راه چاره نیست.

به گزارش سینماپرس، هجرت، سفر یا مهاجرت همیشه موضوع جذابی برای بیان داستان یا ساختن فیلم بوده است و همچنان این قصه جذاب است و مخاطب دارد. سینمای جهان باوجود جنگ‌های جهانی اول و دوم و مشکلات ناشی از آنها اما کمتر به این موضوع می‌پرداخت. بعدها باوجود افزایش شمار مهاجران، ساخته‌های کارگردانان درباره این موضوع هم بیشتر شد. «مهاجر» چاپلین در سال ۱۹۱۷ و «ترمینال» اسپیلبرگ در سال ۲۰۰۴ دو نمونه مهم از این رویکرد هستند و در سینمای ایران هم کم‌وبیش همین روند بوده است. با توجه به تعریف جامع مهاجرت، سفر از روستا به شهر هم نوعی مهاجرت محسوب می‌شود و فیلم‌هایی که کاراکترهای اصلی آن به امیدی از روستا به شهر می‌آمدند، در سینمای قبل از انقلاب کم نبودند.

«پرستوها به لانه برمی‌گردند» ساخته مجید محسنی یکی از این نمونه‌هاست. یکی‌دو نمونه از سری فیلم‌های صمد هم چنین خصوصیاتی داشتند و اولین سری فیلم‌های فردین و بهروز وثوقی هم اشاره‌هایی به این معضل می‌کردند. «آقای هالو» ی داریوش مهرجویی را می‌توان مهم‌ترین فیلم پیش از انقلاب با موضوع مهاجرت دانست. شخصیت اصلی فیلم با بازی علی نصیریان برای ازدواج از شهرستان به تهران می‌آید و چمدان و اموالش را از دست می‌دهد و با یک شکست عشقی بزرگ به زادگاهش برمی‌گردد. آقای هالو را می‌توان نماد چنین فیلم‌هایی دانست. البته تعدادی فیلم هم پیش از انقلاب با موضوع سفر به آمریکا یا اروپا ساخته شد که در آنها یک ایرانی اسیر خلافکارهای آنجا می‌شود و آنچه را با خود برده، از دست می‌دهد و دست‌ازپا درازتر به ایران برمی‌گردد. «یک اصفهانی در نیویورک» از همین دست فیلم‌هاست. پس از انقلاب اما مساله مهاجرت در سینمای ایران تغییر کرد.

در هر دهه به فراخور سیاست‌های آن دهه فیلم‌های مختلفی ساخته می‌شدند. برخی معتقد بودند مهاجرت به‌هر شکلی خیانت به وطن است و مذموم. این نگاه در دوران جنگ بیشتر وجود داشت.   گروهی دیگر اما مهاجرت را امری قبیح نمی‌دانستند و زاویه ورود به این مساله را اولویت اصلی می‌شمردند. در سینما هم این دو نگاه وجود داشت؛ برخی از مدیران سینمایی یا سیاسی هم در دهه ۶۰ و ۷۰ این دو نگاه را داشتند و تاثیرات‌شان را بر تولیدات زمان خود گذاشتند. گروه دوم که می‌گفتند مهاجرت بالذات مذموم نیست، اما به‌دلیل پیوندش با سینما بار معنایی پیدا می‌کند و باید مراقبش بود، آثاری را ساختند و حمایت کردند که بیشتر درباره مساله کار در خارج از کشور بود. مهاجرت در این نگاه دیگر وطن‌فروشی نبود، بلکه تلاشی بود برای ارتزاق خود و خانواده. در این میان نگاهی وجود داشت و همچنان دارد که مبدا را (هرجا باشد) جهنم می‌دانند و مقصد را بهشت. البته ساخته شدن چندین فیلم ایرانی شبیه «مینای شهر خاموش» این فرمول را هم باطل کرد. وقتی کسی از غرب به ایران بیاید، دیگر مقصد بهشت نیست. در بهترین حالت از جهنم به جهنم آمده است و نه جایزه‌ای خواهد گرفت و نه دیده می‌شود.  

هر دهه یک بهانه

اگر در دهه۶۰ و در بحبوحه جنگ، بیشترین سهم مهاجرت‌ها نصیب ژاپن و آمریکا می‌شد و دلیلش هم یافتن کار و ارتقای سطح مالی بود، اما دهه۷۰ حکایتش تفاوت داشت. اگر در دهه۶۰ به آنها که از ایران می‌رفتند، برچسب ترسو یا پول‌دوست می‌زدند، اما در دهه۷۰ دلایلی مانند برخورداری از آزادی بیشتر، ادامه تحصیل، تغییر آب‌وهوا و عرضه استعدادهای فردی هم اضافه شدند و کشورهای دیگری هم به کمک ژاپن و آمریکا آمدند. پای اروپا هم وسط آمد و تنوع مقاصد بیشتر شد. فیلم «دیدار در استانبول» ساخته افشین شرکت یکی از مثال‌های این دو نگاه است. شخصیت اصلی این فیلم از شرایط جنگی به ترکیه فرار می‌کند و سختی‌های زیادی متحمل می‌شود.   این نگاه تلخ مطلق از نگاه مدیران به مهاجرت بلند شده بود و فرد مهاجرت‌کننده باید تمام سختی‌ها را می‌دید و زجرهای عالم را می‌کشید تا بیننده فیلم، خیال مهاجرت را از سرش خارج کند و در وطنش بماند. ترکیه چندسال بعد در مهم‌ترین فیلم پس از انقلاب با موضوع مهاجرت باز هم میزبان شد؛ فیلمی که با تنگ‌نظری چندسالی توقیف بود و کمتر کسی متوجه پیام اصلی آن شد. در دهه۸۰ باز هم مفهوم مهاجرت تغییر کرد و به یک روش مقابله یا اعتراض تبدیل شد؛ مقابله با یک جریان سنتی فرهنگی و سیاسی. در این دهه فیلم‌هایی ساخته شدند که دلایل رفتن را توجیه یا تئوریزه می‌کردند و سعی داشتند کمتر نتیجه‌گیری کنند. «جدایی نادر از سیمین» سمبل و موفق‌ترین فیلم در این حوزه است.

دهه۹۰ اما زمین بازی تغییر کرد. پای مهاجرت به فیلم‌های کمدی باز شد و اتفاقا پرفروش هم شدند. خیانت، سوءتفاهم و شکست درنهایت مهاجرت سوژه‌های اصلی این فیلم‌ها بودند. «مصادره» و «کلمبوس» از این دست فیلم‌ها هستند.

دیدار در استانبول

یکی از اولین فیلم‌ها با موضوع مهاجرت در سینمای ایران در سال۷۰ ساخته شد. کارگردان جوانی به نام افشین شرکت فیلمی با بازی رویا نونهالی و رویگری ساخت. علی با بازی رضا رویگری در میانه جنگ و سختی‌هایش زن و بچه‌اش را رها می‌کند و روانه ترکیه می‌شود. با تمام شدن جنگ هم علی به ایران برنمی‌گردد. او در ترکیه به‌سمت کارهای خلاف کشیده شده است و قصد خودکشی دارد که توسط همسرش نجات پیدا می‌کند. نگاه اغراق‌شده به خارج از ایران و تلاش برای ارائه تصویری کاملا منفی از یک مهاجر، باعث شد این فیلم نتواند چه در گیشه و چه در چشم منتقدان دیده شود، اما ساخت این فیلم شروعی بود برای ورود به عرصه فیلمسازی مشترک با کشورهای دیگر. ترکیه پیش از انقلاب هم شریک سینمایی ایران محسوب می‌شد و این فیلم آغاز یک همکاری دوباره بود.

مرد آفتابی

ترکیب جبلی و عبدی در تلویزیون جواب داده بود و همایون اسعدیان برای ساخت فیلمش درباره کارکردن ایرانیان در ژاپن سراغ این دو نفر و فاطمه معتمدآریا آمد. «مرد آفتابی» که در زمان اکران (سال ۷۴) موردتوجه مخاطبان زیادی قرار گرفت، داستان دو دوست به نام‌های اکبر و حمید (با بازی اکبر عبدی و حمید جبلی) بود که در یک مغازه عکاسی کار می‌کنند و پس از مرگ صاحب مغازه، از فروخته شدن مغازه توسط همسر مالک هراس دارند. هرکدام از این دو نفر برای به‌دست آوردن پول بیشتر و خرید مغازه عکاسی راهی ژاپن شده و در آن کشور مشغول کار در یک رستوران می‌شوند.

اسعدیان در این فیلم دلیل ساده و پیش‌پاافتاده‌ای را برای مهاجرت به‌تصویر کشیده و این روشی بود برای نقد و تقبیح مهاجرت در دهه۷۰. در این فیلم تصویری که از ژاپن نشان داده شد، بیشتر در تلاش برای پررنگ کردن غربت ایرانیان بود و تفرعن چشم بادامی‌ها. این فیلم روی سکه دیگری بود که آن‌طرفش «آدم برفی» بود که یک سال قبلش ساخته شده بود. مهاجرت در «مرد آفتابی» از روی تفنن و چشم‌وهمچشمی است و نه از روی نیاز واقعی مالی.

آدم برفی

داود میرباقری متفاوت‌ترین فیلمش را در شرایطی ساخت که هنوز ۴۰سالش نشده بود. جنجالی، پرفروش و جذاب؛ اینها لقب‌هایی است که می‌توان به «آدم برفی» او داد. فیلمی که در سال ۷۳ ساخته شد و سه سال بعد و با روی کار آمدن دولت اصلاحات به اکران درآمد و در زمان اکرانش حاشیه‌هایی هم از طرف فردی که سال‌ها بعد خودش کارگردان شد، برایش به‌وجود آمد. برخی معتقدند اگر بخواهیم یک فیلم را به‌عنوان نماد سینمای مهاجرت پس از انقلاب بدانیم، آدم برفی است؛ داستان مردی به‌نام عباس خاکپور با بازی اکبر عبدی که برای گرفتن ویزای آمریکا به چهره‌های مختلف بدل می‌شود و درنهایت به ترکیه می‌رود و زن‌پوش می‌شود. در کنار عباس خاکپور، کاراکتری به‌نام دنیا با بازی آزیتا حاجیان حضور دارد که در ترکیه است و نمی‌تواند به ایران بیاید؛ دو داستان موازی که همزمان می‌خواست عزت ایرانی را حفظ کند و تلنگری هم به مسئولان وقت یا بعدی بزند. میرباقری در گفت‌وگویی با معززی‌نیا درباره انگیزه ساخت آدم برفی گفته است: «دغدغه من این بود که ما انقلابی کرده‌ایم و آرمان‌هایی داریم که اصل و اساسش مبارزه با استکبار است. اینها را قبول داریم یا نه؟ نسل ما به این آرمان‌ها اعتقاد داشت. حالا آدم‌هایی پیدا شده‌اند که می‌خواهند بروند و به همین استکبار پناهنده شوند. من می‌خواستم احساسم را درباره این آدم‌ها به‌شکل دراماتیک نشان بدهم و در عالم طنز، دغدغه‌ای را که به آن اعتقاد داشتم، بیان کنم. انگیزه ساخت آدم برفی این بود.»

نکته جالب و عجیب درباره آدم برفی این است که در زمان معاونت عزت‌الله ضرغامی این فیلم توقیف شد و چند سال بعد در زمان ریاست او بر صداوسیما از تلویزیون پخش شد! پیام اصلی و مهم این فیلم که بعدها همه پیش‌بینی‌هایش هم محقق شد، پشت لباس زنانه عبدی ماند. میرباقری در این فیلم هشدارهایی داد که کسی جدی‌اش نگرفت و این داستان هنوز هم ادامه دارد.

آواز قو

این فیلم راوی حکایت افرادی است که به‌خاطر محدودیت‌های اجتماعی غلطی که توسط خانواده‌ها به‌وجود می‌آید، مهاجرت را به‌عنوان راه‌حل و فرار از وضعیت‌شان انتخاب می‌کنند. این فیلم یکی از نمادهای تغییر دلایل مهاجرت در اواخر دهه۷۰ است. پیمان فدایی با بازی بهرام رادان با وجود ناراحتی از اصرار پدرش برای فرستادن او به خارج از کشور در نهایت و به‌طرز عجیبی در مرز ایران و ترکیه به قتل می‌رسد و جسدش به داخل خاک ایران کشیده می‌شود. این اثر سعید اسدی حاوی نکات سیاسی هم بود. اینجا دیگر دغدغه مهاجر فیلم، وضع مالی و اشتغال نیست. او دنبال اصلاح وضعیت خود است. سطح رفاه زندگی‌اش بالاست و دلواپسی نان ندارد، اما چیزهایی بیشتر از نان می‌خواهد. اینجاست که مقصد مهاجر تبدیل به بهشت می‌شود و مسافر هرطور شده می‌خواهد از جهنم مبدا فرار کند.

ارتفاع پست

ابراهیم حاتمی‌کیا این‌بار سراغ حاشیه‌ها و عوارض جنگ رفته است. «ارتفاع پست» که توسط اصغر فرهادی نوشته شده، داستان واقعی جاسم است که به عشق مهاجرت و رویای کار و زندگی لاکچری، همسر باردار، خانواده و اقوام خود را سوار هواپیمایی می‌کند که قصد ربودن آن و سفر به یکی از کشورهای خلیج‌فارس را دارد و در همین راه حوادثی برای خود و اطرافیانش رقم می‌خورد. جاسم برای رویایش زندگی خودش و عزیزترین اقوامش را هم به‌خطر می‌اندازد. در ارتفاع پست تصویر واضح و کاملی از مقصد بهشتی نمی‌بینیم، اما ظاهرا تلخی‌های جهنم آن‌قدر زیاد است که جاسم به فکر یک سفر انتحاری می‌افتد. حاتمی‌کیا در این فیلم هرقدر که در جزئیات موفق بوده، اما در انتقال پیام چند قدم از میرباقری در آدم برفی عقب‌تر است و حرف تازه‌ای نمی‌زند. فقط مخاطب اطلاعات بیشتری از شخصیت و زندگی مهاجران به‌دست می‌آورد.

بوتیک

حمید نعمت‌الله در اولین اثرش فیلمی را ساخت که به مسائل جوانان ازجمله مهاجرت می‌پرداخت. این فیلم در اوایل دهه۸۰ شاید قطعه‌ای از پازلی بود که توسط آواز قو شروع شده بود. گلشیفته فراهانی (اتی) سهم خودش از اجاره‌خانه مشترک با دوستانش را نپرداخته و این مبلغ را از جهانگیر (با بازی محمدرضا گلزار) می‌گیرد و به‌جای پرداخت بدهی به خارج می‌رود تا به رویای خوانندگی‌اش برسد. هرکدام از شخصیت‌هایی که در بوتیک نشان داده می‌شوند، نماینده قشر خاصی از جوانان هستند، اما اتی به‌دلیل وجود جهنمی که در آن زندگی می‌کند، راهی بهشتی می‌شود که ماشین گرانقیمت دارد و آب‌پرتقال دارد و عینک دودی. بوتیک به‌مراتب از آواز قو تلخ‌تر است و باید گفت یکی از تلخ‌ترین آثار سینمای بعد از انقلاب. سفر دختران ایرانی به خارج از کشور برای ساختن رویاهایشان از اواسط دهه۷۰ آغاز و خبرش همه‌جا پخش شده بود. بوتیک این زنگ خطر را برای مسئولان کشور هرچند دیر به‌صدا درآورد و خانواده‌ها را تلنگری زد که مواظب دختران‌شان باشند که گرفتار سراب بهشت آن‌ور آب نشوند. جوانان بوتیک هرکدام رویایی داشتند، اما کسی که شاید فرجام بدتری داشت، اتی بود.  

کرونا و مرغ همسایه

پخش فیلم‌های سرقت از فروشگاه‌ها یا دزدیدن دستمال‌های کاغذی و حتی خریدن اسلحه برای روز مبادا شاید تصاویری را نشان داد که پیش از این سعی می‌شد در رسانه‌های بزرگ جهان مخفی بماند یا سانسور شود. حرف اصلی این گزارش این نیست که بگوید مقصد جهنم است و مبدا بهشت؛ صحبت از ارائه‌ندادن تصویر صادقانه و نزدیک‌به حقیقت به مردم کشورهای دیگر است. کرونا نشان داد که کشورهای غربی هم می‌توانند کمبود داشته باشند یا اصلا اشتباه کنند یا حتی کاری را ما بهتر از آنها انجام بدهیم. ساختن یک قدیس از وضعیت کشورهای دیگر و یک گناهکار یا جانی از سرزمین خودمان راه چاره نیست. اگر خبر گورهای دسته‌جمعی برای ایران بود، رسانه‌های جهان چه واکنشی به آن داشتند؟ یا خبر کشیدن اسلحه به روی یکدیگر؟ اینکه چقدر بعد از کرونا شرایط عادی شود، معلوم نیست، اما باید منتظر ماند و دید که این ویروس چینی چقدر در تغییر نگاه مردم کشورها موثر بوده است.

جدایی نادر از سیمین

این‌بار هم اصغر فرهادی سراغ مهاجرت رفته، اما فرقش با ارتفاع پست، در کارگردانی و بستر داستان است. فرهادی از روی هوا به زمین آمده است. این‌بار صریح‌تر از قبل حق را به سیمین (با بازی لیلا حاتمی) می‌دهد و کسی او را بازخواست نمی‌کند که چرا می‌رود و کنار همسر و دخترش نمی‌ماند. نسبت این فیلم با مهاجرت با نسبت دیگر فیلم‌ها متفاوت است؛ سیاست دلیل اصلی است و اوضاع اجتماعی مزید بر آن. مشکلات فردی به‌دلیل شرایط جامعه است و سیمین برای ساختن آینده خود و بیشتر فرزندش می‌خواهد از ایران برود. سیمین از خانه‌ای می‌رود که منتظر است یک نفر به او بگوید نرو و بمان، این درحالی است که سیمین اساسا با ماندن و وضعیت فعلی‌اش مشکل دارد. ماندنش دلخوشی یا بهانه می‌خواهد، اما موقع رفتن از خانه حتی نوار کاست شجریان را هم با خودش می‌برد. صدایی که دوست دارد را هم با خودش از خانه‌اش می‌برد. تفاوت میزان استقبال داخلی و خارجی از این فیلم نسبت‌به «مینای شهر خاموش» امیرشهاب رضویان جدا از کیفیت فیلم، مضمون آن است. اگر کسی از اروپا یا آمریکا برای کشف گذشته یا تاریخش به ایران بیاید، بایکوت می‌شود و فیلمش دیده نمی‌شود، اما اگر قید شوهر و دخترت را بزنی و بروی به جایی که نمی‌توانی دلایلش را به قاضی دادگاه هم بگویی، روی دست می‌گیرندت. جدایی نادر از سیمین نه مثل آدم برفی حواسش به عزت ایران و ایرانی است و نه مثل بوتیک، تلخی تنهایی را عیان نشان می‌دهد. اصرار دارد بگوید که باید رفت و آن‌طرف هرچه باشد، از خانه قدیمی خودمان بهتر است. اینکه از خانه‌ات به هر دلیلی بروی، یک بحث است و توهین و تحقیر خانه، بحث جداگانه. جدایی نادر از سیمین شاید جدایی فرهادی از دایره انصاف بود در مساله مهاجرت و در ارائه تصویر کامل و شفاف از داخل و خارج.

*فرهیختگان

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

فراخوان ارکستر سمفونیک تهران برای نوازندگان جهان


فراخوان ارکستر سمفونیک تهران برای نوازندگان جهان

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تلاش کارگردان فرانسوی برای خروج از آمریکا – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: میشل گوندری کارگردان فرانسوی سازنده فیلم تحسین شده «درخشش ابدی یک ذهن بی‌آلایش»، انیمیشن کوتاهی را که در روزهای قرنطینه ساخته است، رونمایی کرد.

به گزارش سینماپرس به نقل از ای‌ام‌دی‌بی، در حالی که بسیاری از فیلمسازان یا چهره‌های مشهور با شیوع کووید ۱۹ در کشورهای دیگری گیر افتاده‌اند، میشل گوندری کارگردان فرانسوی سعی کرد از این موقعیت برای ساخت یک فیلم کوتاه انیمیشن استفاده کند.

گوندری که ۲ ماه پیش ساخت یک انیمیشن را به پایان برده بود، با سبک منحصر به فرد خودش مسیری خاص را انتخاب می‌کند. وی که ۲ سال اخیر را صرف ساخت یک انیمیشن برای دخترش کرد، در آغاز شروع قرنطینه اعلام کرده بود وقتش را صرف ساخت یک انیمیشن با موضوعی خواهد کرد که شاید خیلی‌ها تصورش را هم نکنند.

این کارگردان و نویسنده که در لس‌آنجلس در قرنطینه به سر می‌برد تصمیم گرفت تا با نقاشی‌های دستی انیمیشنی درباره اشتیاقش برای بازگشت به فرانسه بسازد، حتی اگر جهان بیرون مانع او شود.

این فیلم کوتاه با عنوان «دیداری کوچک از کالجم» تلاش گوندری برای خروج از لس‌آنجلس و بازگشت به فرانسه را تصویر کرده است. در طی این مسیر او با همه جور گرفتاری مواجه می‌شود و با این حال سعی دارد تا سفرش را به انجام برساند؛ داستانی که به نوعی یادآور مشکلات همه‌گیری بیماری کرونا در حال حاضر است.

در نهایت این خلاقیت و تلاش گوندری است که با چاشنی طنز می‌تواند برای مردم سراسر جهان الهام‌بخش باشد. با وجود اینکه فیلم عنوانی فرانسوی دارد، اما ماهیت سکوت‌آمیز آن به تماشاگر اجازه می‌دهد تا پیام آن را در سراسر جهان درک کند و نه تنها دانشجویان در کلاس‌های فرانسه بلکه دیگر مردم جهان نیز با آن ارتباط برقرار کنند.

او برای ساخت آثارش نیازی به گروهی عظیم مانند پیکسار ندارد و سال ۲۰۱۳ فیلم «آیا این مرد همانی است که شاد است؟» مستندی انیمیشن درباره نوآم چامسکی ساخت که به طور تمام و کمال توسط خودش ساخته شده بود.

گوندری تنها فیلمسازی نیسست که از قرنطینه برای ساخت چیزی جدید استفاده کرده و دیوید اف ساندبرگ نیز ادامه‌ای بر فیلم کوتاه «چراغ‌ها خاموش» را در قرنطینه و در خانه خودش ساخت. به تازگی کاترین هان و خانواده وی نیز سکانسی از «گلنگری گلن راس» را با استفاده از عروسک‌های آمریکایی ساختند.

«درخشش ابدی یک ذهن بی‌آلایش» محصول ۲۰۰۴ در ژانر رمانتیک علمی-تخیلی با بازی جیم کری، کیت وینسلت، کرستن دانست و مارک روفالو به کارگردانی گوندری ساخته شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«لوور ابوظبی» تور مجازی هنر برگزار می‌کند


«لوور ابوظبی» تور مجازی هنر برگزار می‌کند

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

از «برادر جان» تا «متهم گریخت» بر سر سفره رمضانی – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: آی‌فیلم همزمان با نزدیک‌شدن به ماه مبارک رمضان، سریال‌های مختلفی برای مخاطبان این شبکه در نظر گرفته است.

به گزارش سینماپرس، با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان، آی‌فیلم فارسی سریال‌های جدیدی همچون «برادر جان»، «قرعه»، «متهم گریخت» و «میوه ممنوعه» را برای مخاطبانش تدارک دیده است.

«برادر جان» به‌درخواست آی‌فیلمی‌ها

سریال «برادر جان» به‌ کارگردانی محمدرضا آهنج و به‌ قلم سعید نعمت‌الله، یک ملودرام خانوادگی و با مضمونی اجتماعی و مذهبی است و موضوع اصلی‌اش، حق‌الناس است.

علی نصیریان، حسن پورشیرازی، حسام منظور، آفرین عبیسی،   سعید چنگیزیان، کامران تفتی، سجاد افشاریان، نسیم ادبی، مارال فرجاد، شیوا ابراهیمی، محبوبه صادقی، لعیا زنگنه، جلیل فرجاد و ندا جبرائیلی در این مجموعه ایفای نقش کرده‌اند.

«برادر جان» از اول اردیبهشت هر شب ساعت ۱۹ پخش و در ساعت‌های ۳ و ۱۱ روز بعد بازپخش می‌شود.

«قرعه» به آی‌فیلم افتاد

سریال «قرعه» به کارگردانی برزو نیک‌ نژاد، داستان قرعه‌کشی میان چند خانواده تهرانی است که با نزدیک‌شدن به ایام نوروز به مشکلاتی برمی‌خورند و…

در این سریال بازیگرانی همچون حمیدرضا آذرنگ، فریبا متخصص، هدایت هاشمی، مریم سعادت، مهران رجبی، اشکان اشتیاق، سحر ولدبیگی، نسرین نصرتی، پرستو گلستانی، میثاق جمشیدی، امیر کربلایی زاده، مصطفی ساسانی، سارا همتی، نازنین کریمی و محمدرضا علیمردانی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

این سریال از دوم اردیبهشت هر روز ساعت ۱۸ روی آنتن می‌رود و تکرار آن ساعت ۲ و ۱۰ روز بعد پخش خواهد شد.

در آی‌فیلم «متهم گریخت»

سریال طنز «متهم گریخت» به کارگردانی رضا عطاران از روز پنجم اردیبهشت هر شب ساعت ۲۰ راهی آنتن آی‌فیلم فارسی می‌شود و در ساعت‌های ۴ بامداد و ۱۲ تکرار خواهد شد.

در این مجموعه می‌بینید: هاشم‌آقا و خانواده‌اش در شهرستانی نه‌چندان دور زندگی ساده‌ای دارند. او تا پیش از شدت گرفتن بیماری‌اش در مغازه‌ای اجاره‌ای به تعمیر اگزوز مشغول بوده ولی پزشکان او را از انجام کارهای سنگین منع کرده‌اند. مهاجرت خانواده هاشم آقا به تهران ماجراهایی را به‌ وجود می‌آورد.

سیروس گرجستانی، مریم امیرجلالی، علی صادقی، ملیکا زارعی و … در این سریال بازی می‌کنند.

«میوه ممنوعه» روی آنتن آی‌فیلم

مجموعه تلویزیونی «میوه ممنوعه» به‌کارگردانی حسن فتحی از دوم ازدیبهشت، هر شب ساعت ۲۱ پخش می‌شود.

در خلاصه این سریال آمده است: حاج یونس فتوحی تاجری است که به زعم مردمی که او را می‌شناسند هم در این دنیا و هم در آخرت عاقبت‌به‌خیر شده است. آوازه خیرخواهی و کمک به مستمندان حاج یونس بر وی نیز اثر کرده و او خود را عارف الی الله می‌داند و مطمئن است تا آخر عمر مرتکب هیچ گناهی نمی‌شود. تا اینکه سروکله هستی پیدا می‌شود …

علی نصیریان، گوهر خیراندیش، هانیه توسلی، امیر جعفری، نیما رئیسی، عمار تفتی و کیانوش گرامی از جمله بازیگران این مجموعه هستند.

«زیر پای مادر» سریال شبانه آی‌فیلمی‌ها

مجموعه تلویزیونی «زیر پای مادر» به‌ کارگردانی بهرنگ توفیقی از یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۹ روی آنتن آی‌فیلم فارسی رفته است.

این سریال، داستان خلیل مرد میانسالی است که با پسرش اشکان دور از تمامی خانواده در مشهد زندگی می‌کند. اشکان قصد ازدواج با دختری به نام ستاره را  دارد، به همین خاطر از پدر می‌خواهد برای ازدواجش به خواستگاری ستاره برود. خلیل که سال‌های سال اشکان را بدون مادر، بزرگ کرده به خواستگاری ستاره می‌رود اما عمه ستاره بزرگ‌ترین مشکل این ازدواج می‌شود.

فیلمنامه «زیر پای مادر» را سعید نعمت‌الله نوشته است و کامبیز دیرباز، پریوش نظریه، بهناز جعفری، مهدی سلطانی، مجید واشقانی و آتیلا پسیانی از جمله بازیگران سریال هستند.

«زیر پای مادر» هر شب ساعت ۲۲ از شبکه آی‌فیلم فارسی پخش می‌شود و در ساعت‌های ۶ صبح و ۱۴ روز بعد تکرار خواهد شد.

مخاطبان آی‌فیلم در پی «ستایش»

مجموعه تلویزیونی «ستایش» به کارگردانی سعید سلطانی از یکشنبه ۱۷ فروردین ۹۹ هر شب ساعت ۲۳ از آنتن آی‌فیلم فارسی در حال پخش است.

این سریال پس از درخواست های بینندگان، مدتی در وبسایت آی‌فیلم قرار گرفت و اکنون به جدول پخش این شبکه منتقل شد. قرار است فصل‌های دوم و سوم آن نیز در پی فصل اول به نمایش گذاشته شوند.

پخش این سریال از یکشنبه ۱۷ فروردین آغاز شده و هر شب ساعت ۲۳ به‌صورت ۲ قسمتی از آی‌فیلم فارسی پخش می‌شود و بازپخش آن در ساعت‌های ۷ و ۱۵ روی آنتن می‌رود.

با «عطسه» لحظات شاد تجربه کنید

مجموعه طنز «عطسه» به‌ کارگردانی مهران مدیری، هر شب ساعت ۰۰:۳۰ پخش و در ساعت ۸:۳۰ روز بعد تکرار می‌شود.

بازیگرانی چون مهران غفوریان، فلامک جنیدی، جواد رضویان، عراف لرستانی، سیامک انصاری، علی اوجی، نصرالله رادش، نیما فلاح، سحر ولدبیگی و مهران مدیری در این مجموعه به ایفای نقش پرداخته‌اند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

ارشاد اطلاعیه می‌دهد اما حمایت نمی‌کند/ نان‌مان آجر شده است!


ارشاد اطلاعیه می‌دهد اما حمایت نمی‌کند/ نان‌مان آجر شده است!

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

دوسالانه معماری ونیز کوتاه شد


دوسالانه معماری ونیز کوتاه شد

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

قلبمان به درد آمد آن هنگام که زمین لرزید – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: میرطاهر مظلومی بازیگر و گوینده توانمند، این روزها با نقش دایی شفیع در کنار اهالی “نون.خ”، لحظات شادی را برای مردم فراهم کرده‌اند. او اعتقاد دارد که “نون.خ” فقط یک سریال نیست بلکه فرصتی برای شناخت فرهنگی اصیل و ناب با مردمانی بی‌نظیر است.

به گزارش سینماپرس، این روزها “نون. خ” فصل جدیدی را به آنتن شبکه ۱ رسانده که حرف‌هایی از فرهنگ اصیل ایرانی می‌زند. شب‌های زیبایی که مخاطب را به دره‌های زیبا، ‌ بیستون و بسیاری از مناطق دیدنی کرمانشاه و کردستان می‌برد. در کنار نوری، ‌ کیوان، ‌ ادریس و کاووس، و خانواده “نون. خ” و اهالی این دیار، دایی شفیع با ماجراهای جدید به این جمع پیوسته و برای هم محتوای طنز دارند و هم صحنه‌هایی جذاب و دل‌انگیز که هر هموطنی را ترغیب می‌کند هرچه زودتر به آن مناطق برود و از نزدیک آن زیبایی‌ها را به نظاره بنشیند.

میرطاهر مظلومی بازیگر نقش “دایی شفیع” قصه سعید آقاخانی کارگردان سریال “نون. خ” است او از تجربه و کار در کنار این سریال تلویزیونی یادداشتی را اختصاصی برایخبرگزاری تسنیم  قلمی کرده است.

تلویزیون، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، شبکه یک، سریال ایرانی، بازیگران سینما و تلویزیون ایران،

مشروح این یادداشت در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

به نام خالق انسانیّت

قلمم را برمی‌دارم و می‌نویسم به عشق مردمان دیار “نون. خ” که برای من یادگاری است از زندگی با شما اهالی سخت‌کوش و غیور کرمانشاه. دوستتان دارم به اندازه ستاره‌های تابناک آسمان کوهستان‌های پُرصلابت کردستان زیبا. دوست داشتنم اما نارگونه است سرخ و آتشین و شفاف.    

نسیم روح‌نواز صبحگاهی کوهستان‌های اورامانات چه معنادار با نقش و نگارهای رنگارنگ پیراهن‌ها و لچک‌هایتان بازی می‌کند! قلبم به درد آمد آن هنگام که زمین لرزید و کودکانتان بغض کردند؛ امّا مبادا که خاطرتان پریشان باشد و احساس تنهایی کنید!

تلویزیون، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، شبکه یک، سریال ایرانی، بازیگران سینما و تلویزیون ایران،

شما تا ابد در قلبم هستید. تواضعتان، فروتنی‌تان و بزرگ منشی‌تان را می‌ستایم آن زمان که دیده‌ نشدید اما دم نزدید …! مبادا ناراحت باشید هرچند شما به من یاد دادید که می‌توان سخت‌کوش بود اما سخت نگرفت. چشمه از شما زلالی را می‌آموزد و اندیشه از شما بلوغ را یاد می‌گیرد. به راستی که کوه‌ها مقابل صلابتتان سر تعظیم فرود می‌آورند … الحق که شما خود عشقید. کلمه کم آورده‌ام؛ بگویم صفا یا سادگی؟ بنویسم عشق یا صداقت؟ همدلی یا غیرت؟ نه؛ هیچکدام کافی نیست باز هم باید گفت؛ اما زبانم قاصر است. اصلاً هزاران هزار واژه به رنگ‌دوستی و محبّت تقدیم به قلب‌های پاک و اناری‌تان … قصّه‌ها و ترانه‌های گوش‌نواز سرزمین و دیار شما هزاران سال است که در قلب و سینه‌مان حک شده است. شما نشان دادید که نه تنها در شادی‌ها که در سختی‌ها و غم هایی همچون حادثه ی تلخ زلزله ی کرمانشاه نیز همراه و یاور یکدیگرید.

تلویزیون، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، شبکه یک، سریال ایرانی، بازیگران سینما و تلویزیون ایران،

“نون. خ ” برای من فقط یک سریال نیست؛ بلکه فرصتی بود برای شناخت فرهنگی اصیل و ناب با مرمانی بی‌نظیر. ” نون. خ ” به من یاد داد که می‌توان در عین تواضع، محکم بود همچون بیستون.

و تو ای سعید خان آقاخانی؛ چه هنرمندانه خوش درخشیدی! می‌دانی تو فقط یک کارگردان نیستی که عاشق دیارت هم هستی، عاشق کارت و دلسوز طنز ایران. آقا سعید بزرگوار و خلّاق، تو دلی کار کردی که ” نون. خ ” به دل ایرانیان نشست. دست مریزاد به خودت و گروه حرفه‌ای‌ات که الحق و الانصاف خوب و درست دور هم جمع شدید تا ” نون. خ ” را به تصویر بکشید.

ستودنی است حمایت‌های مهدی فرجی و نگاه دغدغه‌مندش برای تهیه و تولید فیلم؛ تحسین برانگیز است کوشش های بی‌دریغ مدیر تولید و پشتیبانی‌های مدیر تدارکات؛ مصطفی تنابنده کاربلد و شریف، مدیر برنامه‌ریز توانمند وگروهش تک‌تک بی‌وقفه تلاش کردند؛ طرّاحی لباس‌هایی رنگارنگ و جذّاب چقدر همسوست با چیدمان‌ها و دکور هنرمندانه صحنه که البته هماهنگ است با دکوپاژهای کارگردان!

چه هارمونی بی‌بدیلی بود بین صحنه و صداهای بی‌نظیر مدیر صدابرداری با صداگذاری‌ها و طنین‌های زیبایش؛ امّا از تصاویر جذّاب و حرفه‌ای دوربین مدیر تصویربرداری نیز هم هرچه بگویم کم است؛ مدیر صدابرداری عاشق جان‌جانان و صداگذار نجیب و طنین‌های زیبایش.

تلویزیون، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، شبکه یک، سریال ایرانی، بازیگران سینما و تلویزیون ایران،

چه گریم‌های زیبایی بر چهره بازیگران نشست با ذکاوت و هنر دست بابک اسکندری؛ الحق که یادآور هنرنمایی‌های ارزنده نیاکانت است؛ البته متن فاخر و قلم امیر وفایی نازنین که فی‌الواقع آنی و لحظه‌ای کافی است تا تراوشات ذهن سیّال و بازش را روی کاغذ پیاده کند.

و امّا شما بازیگران باصفا، مهربان و دوست داشتنی کّرد زبان، خسته نباشید! خداقوّت به توانمندی شما و هزاران هزار آفرین و احسنت به تلاش‌هایتان …! .مبادا پریشان خاطر باشید! نکند ناراحت و دلگیر باشید از هجوم نقدهای تند و تیز به اصطلاح مجازی و واقعی! اّما حقیقت چیز دیگری است … فضای واقعی آن لبخندی است که هر شب بر لب‌های خانواده‌های ایرانی می‌نشانید که واقعاً در این اوضاع و احوال بی‌سامان و پُر از نگرانی الحق که دلخوشی بزرگ ماست. “نون. خ ” بدون حضور شما معنا و مفهومی نداشت.

تلویزیون، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، شبکه یک، سریال ایرانی، بازیگران سینما و تلویزیون ایران،

یادتان باشد دوستتان دارم از آن دوست داشتن‌هایی از جنس انار. تمام احساس و قلبم در طبق اخلاص تقدیم به شما باد …!

(سربلند باشید و سرافراز؛ با احترام دوستدار شما میرطاهر مظلومی)

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

دهمین «هفته معمار» به صورت مجازی برگزار می‌شود


دهمین «هفته معمار» به صورت مجازی برگزار می‌شود

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

جولان علنی قلم‌های مسموم و هتاک! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: یکی از نشانه‌های جریان‌های به اصطلاح ادبی معارض با دین و انقلاب اسلامی، گستاخی آنها در اهانت به ارزش‌های اسلامی و مردم ایران و به رخ کشیدن الحاد یا ارتداد خود است.

به گزارش سینماپرس، عناصر و تفاله‌های این جریان‌های معاند داخلی همواره مترصد نفوذ به عرصه‌های مطبوعات، سینما و رسانه ملی و…هستند تا ضمن کسب شهرت؛ راهی برای ‌ترویج آثار و افکار خود بیابند.
یکی از این عناصر، مدت‌هاست که در بستر فضای ولنگار و متعفن مجازی وقیحانه به ارزش‌های دینی و ملی و هنرمندان متدین اهانت می‌کند و نظام دینی را- همسو با رسانه‌های معاند- به خصومت با بشریت متهم می‌نماید!
سال‌ها پیش این فرد که به واسطه نام یکی از برادران شاعر خود راهی به صدای جمهوری اسلامی یافته بود، به نگارش متن و قطعات نمایشی پرداخت اما از آنجا که عناد وی با ارزش‌های دینی رنگ علنی یافت از رسانه ملی اخراج شد و از این به بعد وی دیگر هیچ‌گونه احتیاطی در فحاشی نسبت به ارزش‌ها در نظر نگرفت.
او  رسما از فتنه آمریکایی و اسرائیلی ۸۸ حمایت کرد و بعد از رخداد حوادث مهندسی شده توسط دستگاه‌های جاسوسی دشمنان خارجی در سال ۹۶ و ۹۸ مخاطبان را دعوت به شورش علیه انقلاب و جمهوری اسلامی نمود.
از آنجا که این فرد لغزیده به جانب ارتداد همچنان با سوءاستفاده از نام برادر خود آزادانه و گستاخانه با جعل نام شاعر و نویسنده به هتاکی و پرده‌دری مشغول است؛ جا دارد که هدف بررسی دستگاه‌های نظارتی قرار گیرد و دست‌های پشت پرده حامی‌وی شناسایی شوند. این‌گونه عناصر قطعا حامل نشانه‌هایی از پدیده نفوذند!

مشاهده خبر از سایت منبع