سینماپرس: فرزاد مؤتمن فیلمساز در صفحه شخصی خود یادداشتی درباره اجرای طرح “سینما – ماشین” نوشت.
به گزارش سینماپرس، در پی انتشار خبر اکران فیلم”خروج” ساخته ابراهیم حاتمیکیا در پارکینگ برج میلاد که مخاطبان میتوانند فیلم را در ماشینهای خود به تماشا بنشینند، فرزاد مؤتمن کارگردان سینما در صفحه شخصی خود در اینستاگرام دراینباره یادداشتی نوشت که در ادامه میخوانید:
چنان در تبلیغاتشان آوردهاند “برای اولین بار، سینما – ماشین”، که یک لحظه فکر میکنی حضرات اختراعی کردهاند، اما خط اول تبلیغ را که میخوانی متوجه میشوی منظورشان همان “درایوین سینما” است. دیدهاند یا خواندهاند که در روزهای اخیر با تعطیلی سینماها و رستورانها در بسیاری از کشورها به دلیل گسترش بیماری کووید-۱۹، بعضی از رستورانهای بزرگ پارکینگهای خود را به درایوین سینما تبدیل کردهاند، گفتهاند که خوب ما هم بکنیم، اما تجربه تاریخی نشان میدهد که درایوینها، راه صحیح فیلم دیدن نبودند و از دهه ۱۹۸۰ به بعد عملاً تعطیل شدند و زمینهایشان برای ساخت مجتمعهای تجاری مورد استفاده قرار گرفتند.
ایده ساخت درایوین از اوایل دهه ۱۹۳۰ در آمریکا، برای استفاده آن دسته از تماشاگرانی شکل گرفت که نمیتوانستند خودشان را منضبط کنند که بر صندلی تنگ سالن سینما و نزدیک به شخص دیگری بنشینند. (درواقع همزمان با تعطیلی درایوینها، از نیمه دوم دهه ۱۹۷۰، در ساخت سینهپلکسها، صندلیها پهن شدند و دستههای عریض با جای لیوان، پیدا کردند، چیزی که در ساخت مجتمعهای سینمایی ما نادیده گرفته شده)، اساس ایده ساخت درایوینها، بر پایه راحتطلبی مخاطب شکل گرفت که از اساس با تماشای جدی فیلم، متغایر بود، اما بزرگی و لش بودن اتومبیلهای آمریکایی، این ایده را عملی میکرد. پس از جنگ جهانی دوم و در دوره “بیبی بوم”، درایوینها بسیار گسترده شدند. پس از جنگ با تقسیم جدید بازارهای جهانی بین کشورهای فاتح (متفقین)، آمریکا بسیار ثروتمند شد، خانوادهها پرجمعیت شدند. فقط در سال١٩۴٩، سه میلیون نفر به جمعیت آمریکا اضافه شد. حضور خانوادهها با شش هفت بچه پر سر و صدا، تبدیل به معضل شد و خانوادهها ترجیح دادند که به درایوین بروند زیرا دیگر در اتومبیلهایشان کسی به آنها گوشزد نمیکرد که بچههایشان را ساکت کنند، همین باعث افت کیفیت مشاهده فیلمها شد، چون عملاً دقت و تمرکزی در کار نبود، دیدن فیلم در درایوین فقط نوعی وقتگذرانی محسوب میشد. دوران “بیبی بوم” تا نیمه دهه شصت ادامه پیدا کرد. اتومبیلها پهنتر و پهنتر شدند، اما اساساً فیلمهایی که به “فیلمهای تابستانی” معروف بودند در این سینماها به نمایش درمیآمدند. کمدی موزیکالهای نهچندان جدی و “فیلمهای ساحلی”. از ابتدای دهه هفتاد به دنبال بحران انرژی و گرانی بنزین، اتومبیلها کوچک شدند تا کممصرف باشند. تماشای فیلم در اتومبیلهای تنگ دهه هفتاد در درایوینها، طاقتفرسا بود. کمکم از اقبال عمومی از درایوینها کاسته شد. بهتدریج این سینماها به محل وقتگذرانی جوانانی تبدیل شد، که در اتومبیلهایشان سرشان بیشتر به “کار” خودشان گرم بود، آن بیرون هم یک فیلمی در حال اکران بود که تماشایش دقت چندانی طلب نمیکرد.
از نیمه دوم دهه هفتاد، این سینماها “دو فیلم با یک بلیت” فیلمهای رده ب، آثاری از “سینمای سیاهپوستان” و “کمدی – سکسی”ها را نمایش دادند و از ابتدای دهه هشتاد رو به تعطیلی گذاشتند. در ایران در سال ۱۳۴۹ درایوین سینمای ونک واقع در خیابان ونک با فیلم “روسها دارن میان” (نورمن جویسون)، افتتاح شد، اما واقعاً مورد استقبال قرار نگرفت و تعطیل شد و تجربهاش در سالهای اخیر تکرار نشد. در دوران تعطیلی فعلی حاکم بر سینماهای دنیا، از درایوین میتوان بهعنوان یک راهکار موقتی استفاده کرد اما از آنجا که ما اصلاً درایوین سینما نداریم و فعلاً در پارکینگ میخواهند اکرانهایی را برگزار کنند، به چند نکته باید دقت داشت. قبل از هر چیز مسئله کیفیت پخش تصویر و صداست. بخصوص صدا، که باید بلندگوهای پرتابل به اتومبیلها داده شود و با توجه به اینکه صدای اغلب فیلمهای کنونی با سیستم “۱ / ۵” کار شدهاند برایش باید راه حلی در نظر داشت. چنانچه مثل قدیم یک بلندگو به هر اتومبیل داده شود نتیجهاش شنیده نشدن بسیاری از صداها خواهد بود. البته تهیهکنندگانی که فیلمهایشان را در درایوین به نمایش درمیآورند میتوانند برای این اکرانها یک میکس صدای مونو را در نظر بگیرند.
نکته دیگر این است که تماشای فیلم در اتومبیلهای پراید، رنو و این پژوهای تنگ و بستهای که در کشور ما تولید میشوند، واقعاً تجربهای نچسب و عذابآور خواهند بود، هر چه بیشتر از اتومبیلهای بزرگتر استفاده شود، بهتر است. مسئله بعدی این است که در درایوین، فیلمها را با ماشینهای شاسیبلند تماشا نمیکنند. این اتومبیلها مانع دید سرنشینان اتومبیلهای دیگر میشوند. با توجه به تعداد زیاد ماشینهای شاسیبلند در شهرهای کنونی، احتمالاً باید به جایگاه ویژهای برای این ماشینها فکر کرد و بالاخره تماشای فیلم در اتومبیل واقعاً جای تمرکز و دقتی که حین مشاهده فیلم در سینما (یا حتی در سینمای خانگی) داریم را نمیگیرد. بد نیست بیشتر به کمدیها که تعدادشان کم هم نیست برای اکران در درایوین فکر کرد. شنیده شدن صدای خنده و قهقهه از اتومبیلهای دیگر فضا را گرم میکند.
سینماپرس: سرپرست اداره کل صدور مجوز و امور رسانههای «ساترا» ضمن تشریح ابلاغیههای این سازمان به ویاودیها برای فراهم آوردن زیرساختهای نظارتی، از مهلت پنج ماهه برای اجرایی شدن آنها خبر داد.
به گزارش سینماپرس، احتمالاً شما هم متعجب میشوید وقتی میبینید برخی از فیلمهای خصوصی هنرمندان یا آدمهای معمولی برای اولینبار از برخی رسانههای کاربرمحور و مجوزدار رسمی سر در میآورد و یا برخی فیلمهای ایرانی که هنوز مجوز عرضه در شبکه نمایش خانگی را ندارند، در این سرویسها بهاشتراک گذاشته میشوند. شاید حتی بهعنوان والدین نگران باشید که فرزندتان وقتی وارد یکی از این سرویسهای ویاودی میشود چه محتوایی را میبیند. محصولاتی که کودک و بزرگسال نمیشناسد و نمیدانید چقدر باید مراقب باشید تا فرزندتان که قرار است سریال انیمینشنی جدیدی را ببیند یک باره با صحنههایی خشن یا ترسناک یا… مواجه نشود.
سرویسهای ویاودی این روزها نظارتی جدی را میطلبد به ویژه برای خانوادههایی که خیلی راحت گوشی را به دست فرزندان کودکشان میسپارند تا به خیال خودشان با آن آرام باشند اما نمیدانند کودکشان درگیر چه دنیاهایی خواهد شد. کودکی که اگرچه ممکن است این روزها قرنطینه باشد اما قرنطینه با تماشای خیلی از این فیلم و سریالها نه تنها معنایی ندارد که خوب یا بد خیلی فراتر و آزادتر از چاردیواری خانه پدری، افکار، اصول و ارزشها و فرهنگ او را با تهدید مواجه میکند.
محمدرسول حاج اقلی سرپرست اداره کل صدور مجوز و امور رسانههای «ساترا» است؛ همان سازمانی که علیالظاهر در شرایط فعلی اصلیترین نهاد متولی نظارت بر عملکرد سامانههای عرضه محصولات ویدئویی در فضای مجازی است. حاجاقلی در ساترا مسئولیت صدور مجوزها را برعهده دارد و به همین بهانه با او به گفتگو نشستیم تا بیشتر درباره سازوکار نظارت بر این سامانههای مجازی بدانیم و برای بخشی از نگرانیها در این زمینه پاسخی پیدا کنیم.
حاج اقلی در این گفتگو با تأیید بسیاری از معضلات موجود، از یک بازه پنج ماهه برای رفع مشکلات سخن گفتته است.
با ما در این گفتگو همراه شوید:
* سرویسهای ویاودی و یوجیسی و در کل سرویسهایی که امروز در قالب «صوت و تصویر فراگیر» شناخته میشود، در حال حاضر با معضلات زیادی رو به رو هستند که بخش عمدهای از آنها نظارتی و محتوایی است. بهعنوان مدیرکل صدور مجوزها بفرمائید چرا هر سرویسی از همان ابتدای صدور مجوز و فعالیت از دستهبندیهای مشخص برخوردار نیست که به طور مثال مخاطب سرویسی که محتوای کودک عرضه میکند از سرویسهای دیگر تفکیک شده باشد.
نوع فعالیت مورد تقاضای رسانهها در حال حاضر توسط متقاضی تعیین میشود و ساترا الزامی در این زمینه برای رسانهها ندارد. لذا توزیع فعالان در بخشهای مختلف صنعت صوت و تصویر فضای مجازی شاید متوازن نباشد. در حالی که منافع عمومی اقتضا میکند حوزههایی از صنعت صوت و تصویر فضای مجازی که مغفول مانده تقویت شود. این تنظیمگری در برنامههای ما وجود دارد که شکلگیری رسانههای جدید را به سمت حوزههایی که ضعیفتر است مثل حوزه کودک که به لحاظ محتوا و سرویس وضعیت مطلوبی ندارد جهتدهی کنیم.
* این اقدامات و جهتدهیها چگونه اعمال شده است چون به قول خود شما سرویسها هنوز وضعیت خوبی ندارند و خود ساترا مدعی قوانین تنظیمگری و حتی نظارت بر این سرویسهاست.
رسانهها بر اساس مقررات صدور مجوز، ملزم به رعایت الزاماتی هستند که بخشی از این الزامات برای حفاظت از گروههای آسیبپذیر و مورد حمایت نظیر کودکان است. به طور مثال رسانههایی که خدمات ویاودی ارائه میدهند موظف هستند که قابلیت کنترل والدین را در سرویسهایشان ایجاد کنند تا براساس آن والدین بتوانند با تعیین رده بندی سنی مخاطب، صرفاً محتوای متناسب با همان رده سنی در اختیار فرزندشان قرار گیرد.
قابلیت کنترل والدین همین الان در برخی رسانههای صوت و تصویر ایجاد شده و قابل استفاده است و باقی رسانهها نیز ظرف مدت مشخصی موظف به پیادهسازی و اعمال این الزام هستند * این اقدام همین الان در برخی از پلتفرمهای خارجی هم استفاده میشود اما دقیقاً سوال این است که چرا هنوز در نمونههای ایرانی اجرایی نشده است.
قابلیت کنترل والدین همین الان در برخی رسانههای صوت و تصویر ایجاد شده و قابل استفاده است و باقی رسانهها نیز ظرف مدت مشخصی موظف به پیادهسازی و اعمال این الزام هستند. البته مکانیزمهای محافظت از کودکان متنوع است که تجربیات جهانی متعددی برای آن وجود دارد. اما ساترا متناسب با شرایط رسانهها سطح مشخصی از این استانداردها را الزامی میکند.
* اگر این مکانیزمها اجباری است از چه زمانی اعمال خواهد شد؟
اجباری شده است. ما ابلاغ کردهایم و طبیعتاً در یک بازه چند ماهه به پلتفرمها مهلت میدهیم که بتوانند این قابلیتها را در خود ایجاد کنند.
* میتوانید به صورت مشخصتر بگویید چند ماه؟
براساس مقررات حداکثر بازهای ۵ ماهه برای رسانههایی که فاقد این قابلیتها هستند در نظر گرفته میشود.
* یکی از معضلات مهمتر هم ردهبندی سنی فیلم و سریالها چه خارجی و چه ایرانی است که هنوز اعمال نشده است و یا در حوزه فیلم و سریالهای خارجی ممیزیها به شکل سلیقهای اعمال میشود.
ردهبندی سنی نیز از الزاماتی است که باید در همین بازه ۵ ماهه اعمال شود. درباره ممیزیها نکته شما درست است و مرجع واحدی برای ممیزی محتوا تعریف نشده است که البته بخشی به اقتضای پیچیدگیهای فنی و محتوایی این فرایند است. خود سرویسها این کار را انجام میدهند و ما خروجی آنها را ارزیابی و نظارت میکنیم.
مرجع واحدی برای ممیزی محتوا تعریف نشده است که البته بخشی به اقتضای پیچیدگیهای فنی و محتوایی این فرایند است. خود سرویسها این کار را انجام میدهند و ما خروجی آنها را ارزیابی و نظارت میکنیم فیلم و سریالهای خارجی به لحاظ متن و گفتار و صحنهها کنترل میشود و اگر اختلافی با معیارها داشته باشد حتماً تذکر داده میشود. برای افزایش سهولت و ضریب اطمینان این فرایند، هر رسانه یک نفر را به عنوان رابط نظارت بر محتوا به ساترا معرفی میکند تا هم تعامل رسانه و ساترا درباره رفع مشکلات محتوایی تعریف شده و دقیق انجام شود و هم اینکه رابط نظارت بر محتوا در طول زمان آموزش ببیند تا تخلفات احتمالی به حداقل برسد.
* چقدر بهره گرفتن از روانشناس و جامعهشناس برای این سرویسها که کاربران برخی از آنها چند صد هزار نفری است الزامی است؟
برای شناسایی ابعاد پنهان روانشناختی و جامعهشناختی برخی فیلمها، قطعاً بهرهگیری از متخصصان مختلف نظیر روانشناس و جامعهشناس مفید است. البته ساترا کارگروههای تخصصی برای بررسی محتوا و ضوابط آن دارد که در آنها از افراد با تجارب و تخصصهای متنوع بهره میگیریم. یکی از کارکردهای حضور این متخصصان، تحلیل و بررسی آخرین فیلمهای روز است. آخرین نتایج تحلیلها جمعآوری میشود و بهطور مثال معاونت نظارت و پایش میفهمد که فلان فیلم که روی خروجی قرار دارد چه مشکلاتی دارد و ارزیابیهای خود را به سرویس ارائه میکند.
* ولی هنوز برخی از فیلم و سریالهای خارجی در سرویسها نقیض آن چیزی است که شما میگوئید.
به هر حال کل محتوای یک رسانه هیچگاه به طور صددرصدی عاری از ایراد نمیشود. ما حتماً باید حاشیه خطایی را در سرویسها در نظر بگیریم. در رسانههای ویاودی خیلی این حاشیه باید پایین باشد و در یوجیسی یا کاربرمحورها بالاتر است.
* البته در ویاودیها هم هنوز بالاست…
در رسانههای مختلف متفاوت است. برخی سطح اطمینان بالایی دارند و برخی کمتر. این را باید در نظر بگیرید که ساترا هنوز در آغاز تنظیمگری و تکمیل مقررات است و آموزش سرویسها هم به طور تدریجی اتفاق میافتد. اکنون وضعیت این سرویسها نسبت به یکی دو سال قبل خیلی بهتر شده است.
* اگر همه مقرراتی که قرار است اعمال شود از طرف سرویسها اجرایی نشود تخلفها به چه صورت ثبت میشود و اصلاً نظارت روی کسانی که تخلف میکنند یا ضوابط را اجرا و اعمال نمیکنند به چه صورت است؟
بخشی از این فرایند نظارت به کشف تخلف و بخشی به رسیدگی و برخورد با تخلف مربوط میشود که بین این دو باید تفکیک قائل شویم. البته هر قدر هم نهادهای نظارتی بهطور دقیق و با تمام امکانات نظارت داشته باشند باز هم این نظارت صددرصدی نخواهد بود. با این حال هیچگاه اینها کافی نخواهد بود. در نظارت بر محتوا به ویژه محتوای صوت و تصویر فضای مجازی، علاوه بر نهادهای نظارتی ۲ رکن مهم دیگر دخیل است؛ مهمترین و مؤثرترین آنها کاربران رسانه هستند که با مکانیزم گزارش تخلف این نظارت را انجام میدهند.
در نظارت بر محتوا به ویژه محتوای صوت و تصویر فضای مجازی، علاوه بر نهادهای نظارتی ۲ رکن مهم دیگر دخیل است؛ مهمترین و مؤثرترین آنها کاربران رسانه هستند که با مکانیزم گزارش تخلف این نظارت را انجام میدهند. رکن دیگر خود رسانهها هستند رکن دیگر خود رسانهها هستند که با استفاده از سازوکارهای ماشینی و انسانی، بر محتوای در حال انتشار یا انتشاریافته در رسانه نظارت میکنند. ما برای فعالسازی سازوکارهای مردمی برنامه داریم تا خود مردم به محض اینکه محتوای متخلفانهای را مشاهده کردند گزارش دهند. در فاز رسیدگی به تخلفات هم فرایندهایی در داخل ساترا وجود دارد که به محض اینکه محتوای متخلفانه کشف شود رسیدگی انجام شده و در اولین مرحله به رسانه تذکر داده میشود تا محتوا را بلاک یا حذف کنند و به کاربر تذکر میدهند. اگر این اتفاق رخ نداد در مرحله بعد ساترا از سایر ابزارهای در اختیار خود استفاده میکند تا نرخ تخلف از محتوا به حداقل ممکن برسد.
* این مشخص است که سهم شما و دیگر نهادها در کشف و تشخیص این محتوا چقدر است؟
ما به عنوان کسی که مجوز این رسانهها را دادهایم حتماً فرایند موردنظر را طی میکنیم اما این فرایند نافی وظایف دیگر نهادها نیست. اقدامات تنظیمگرانه برای نفی مداخله سایر بخشهای حاکمیتی نیست، بلکه برای مشخص کردن سلسله مراتب این فرایندهاست چون سهلگیرانهترین اقدامات، کارهای تنظیمگرانه است. ما رسانهها را تقویت میکنیم و به آنها اموزش داده و در برخی موارد ملزمشان میکنیم سیستمهای فنی داشته باشند که خودشان بتوانند این محتوا را کشف کنند. البته همیشه سازوکارهای رسیدگی قضائی بهعنوان ابزار ضمانت اجرایی مقررات وجود دارد که سعی میکنیم در موضوعات تنظیمگرانه ساترا، حداقل ارجاعات به مرجع قضائی رخ دهد.
* آماری دارید که روزانه چقدر از این تخلفات بررسی میشود؟
الان آمار دقیقی نمیتوانم ارائه کنم، ولی معاونت پایش و نظارت ساترا دائم در حال رصد است و بیشتر گزارشهای تخلف از رسانههای یوجیسی یا کاربرمحور دریافت میشود.
* ما گاهی میبینیم سایتی مثل «آپارات» بهعنوان یکی از همین رسانههای کاربرمحور محتوایی از فیلمهای خصوصی یا ویدئو کلیپی نامتناسب با هنجارهای کشور راعرضه میکند و گاهی تا چندین ماه هم بازدید میخورد اما کسی متوجه نمیشود.
یکی از ضعفهای موجود در همان رکن اصلی کشف و مقابله با تخلف، یعنی مشارکت کاربران و مخاطبان در گزارش این تخلف هاست.
* شاید خود مخاطب دوست داشته باشد ببیند و گزارش ندهد.
بالاخره بخش عمدهای از مخاطبان هستند که متوجه تخلف و آسیبهای آن هستند و برای کاهش آن مشارکت میکنند. در همه سرویسها ما قابلیت ریپورت را اجبار کردهایم که برخی رسانهها هم اکنون این قابلیت را دارند.
سازوکارهای ماشینی و انسانی در اختیار ساترا همواره فعال است و تخلفات احتمالی را کشف میکند. اما ما واقعاً روی مشارکت مخاطب حساب کردهایم چون با تکثر رسانهها و فراوانی بسیار بالای محتواها، رسیدگی و نظارت کامل توسط یک مرجع عملاً نشدنی است * شاید اصلاً مخاطبان دیر عمل کنند خود ساترا چگونه ورود خواهد کرد؟
سازوکارهای ماشینی و انسانی در اختیار ساترا همواره فعال است و تخلفات احتمالی را کشف میکند. اما ما واقعاً روی مشارکت مخاطب حساب کردهایم چون با تکثر رسانهها و فراوانی بسیار بالای محتواها، رسیدگی و نظارت کامل توسط یک مرجع عملاً نشدنی است. در دنیا هم هیچ رسانه کاربرمحوری این ادعا را ندارد که کل محتوایش را میتواند صددرصد نظارت کند و نباید رکن مخاطب را حذف کرد.
* ساز و کار صدور مجوز بر چه مبنایی است چون تاکنون سرویسهای زیادی مجوز گرفتهاند و ظاهراً قاعده خاصی وجود ندارد.
همان طور که گفته شد، صدور مجوز برای رسانهها براساس مقررات صدور مجوز رسانه صوت و تصویر فراگیر انجام شده که طی فرآیندی کاملاً شفاف صورت میپذیرد. هم اکنون ۶۰ رسانه خواهان مجوز هستند و ۱۰۰ رسانه هم با مجوز صوت و تصویر فراگیر در حال فعالیت هستند. به لحاظ تعداد رسانهها نیز با توجه به اینکه در حوزه زیرساخت و تجهیزات صوت و تصویر فراگیر محدودیتی متصور نیست، تا جایی که تجهیزات کشور اجازه دهد امکان افزایش تعداد فعالان فراهم است. با این حال اگر ما به نقطهای برسیم که ببینیم تکثر این رسانهها باعث نقض منافع عمومی نظیر سردرگمی مخاطب یا نقض قواعد رقابت یا حقوق کاربر شود حتماً مداخله میکنیم.
* گاهی پیش آمده است محتوایی ایرانی روی این سرویسها بارگذاری شده است که از این طریق در فضاهای دیگر نیز به اشتراک گذاشته شده است و یا قطعهای از یک خواننده بدون اینکه مجوز ارشاد را بگیرد بارگذاری میشود. در این موارد چه کسی مسئول است؟
نوع مداخله ساترا بستگی به نوع تخلف دارد؛ به عنوان مثال زمانی که مالکیت فکری یک شخص حقیقی یا حقوقی نقض میشود، ساترا ورود میکند علاوه بر مجازات بابت نقض مالکیت فکری، اگر حقی تضییع شده باشد برای تأدیه حقوق رسیدگی لازم صورت گرفته و حتی در صورت لزوم پرونده به مراجع قضائی ارجاع میشود. همانطور که اخیراً در موضوع اکران آنلاین فیلمهای سینمایی، محتوا به صورت غیرمجاز در برخی از رسانهها منتشر شد و ساترا در این مورد رسیدگی کرده و سرویسهای متخلف را شناسایی و هماهنگی لازم برای مسدود شدن آنها را انجام داد.
*مهر
سینماپرس: شاید امروزه ۹۰ هزار تومان پولی نباشد؛ اما در سال ۱۳۶۲ هجری شمسی ، یعنی در اوج سال های دفاع مقدس که متوسط یک ماه حقوق دو هزار تومان بود؛ کسب چنین مبلغی برای بازی در یک اثر سینمایی نجومی محسوب می شد!
به گزارش سینماپرس، کمتر سینما دوستی را بتوان پیدا کرد که فیلم «کمالالملک» علی حاتمی را ندیده باشد. فیلمی که بعد از گذر سالیان گرد کهنگی بر آن ننشسته و همچنان دیدنی و شنیدنی است.
و البته مبلغ این قرارداد که حالا برای ما شگفتانگیز است و قطعا لبخندی هم بر گوشه لبمان مینشاند. چه کسی باورش میشود یکی از بازیگران سرشناس ایران برای بازی در این فیلم، ۹۰ هزار تومان دستمزد گرفته باشد. درست است سال ۶۲ زمانی که این قرارداد بسته شده، عدد و رقمها با امروز ما فاصلهی بسیار دارد اما این رقم در همان دوره نیز رقمی نجومی محسوب میشده است.
محمد علی کشاورز که در همان زمان هم یکی از بازیگران بنام ایران بوده، برای بازی در این اثر ۹۰ هزار تومان دستمزد گرفته است. در این قرارداد ذکر شده اگر مدت زمان فیلمبرداری بیش از زمان مقرر به طول بینجامد، با توافق طرفین، مبلغی به این دستمزد افزوده خواهد شد.
البته باید توجه داشت که دستمزدهای نجومی این سلبریتی ها، بر خلاف امروز روز سینما، در نهایت به تولید اثری فاخر منجر گردید. ۳۷ سال از نگارش این قرارداد و ساخت این اثر میگذرد. صرفنظر از نوستالژی و خاطرهبازی، هنوز «کمالالملک» برای ما حرف و سخن دارد و با زیبایی ستایش برانگیزش، میتواند در این روزهایی که به رنگ انتظار آمیخته است، حالی خوش به ما ببخشد.
فیلمی که درباره زندگی نقاش چیرهدست سرزمین ماست. جمشید مشایخی (در نقش کمالالملک)، عزتالله انتظامی (در نقش ناصرالدین شاه)، علی نصیریان (در نقش مظفرالدین شاه)، داود رشیدی (در نقش رضا شاه) و محمد علی کشاورز (در نقش اتابک اعظم) جلوی دوربین علی حاتمی قرار گرفتند و اثری را خلق کردند که حالا جزو خاطرههای مشترک نسلهای مختلف است.
بهرام بیضایی در جایی درباره یکی از دیالوگهای این اثر گفته است (نقل به مضمون) : بهترین دیالوگ را علی حاتمی در فیلم «کمال الملک» درباره فرش ایرانی گفته است: جایی که کمال الملک خطاب به یارمحمد که یک بافنده فرش است، میگوید: استاد تویی، هنر، این فرشه، شاهکار این تابلوست، دریغ همه عمر یک نظر به زیر پا نینداختم. هنر، این ذوق گسترده است، شاهکار، کار توست…»
سینماپرس: ششمین قسمت از برنامه تلویزیونی «سوره» امشب ساعت ۲۲:۴۵ دقیقه از شبکه چهار سیما پخش می شود.
به گزارش سینماپرس، در ششمین قسمت از برنامه تلویزیونی «سوره» یوسفعلی میرشکاک بخشی از تفسیر «روض الجنان و روح الجنان» را میخواند و سید یدالله یزدانپناه به بیان دیدگاههای خود پیرامون «آموزه غیب در قرآن» میپردازد.
از دیگر بخشهای این قسمت از برنامه «سوره» بررسی کارنامه قرآنپژوهی محسن قرائتی است و همچنین در بخشی دیگر از برنامه، مسعود دیانی با محمد ناصرزاده و نصرالله قادری درخصوص «قرآن، ادبیات داستانی و تئاتر» به گفتگو خواهد نشست.
برنامه تلویزیونی «سوره» به تهیهکنندگی علی خواجه و مرتضی روحانی، در شبهای ماه مبارک رمضان هر شب ساعت ۲۲:۴۵ دقیقه از شبکه چهار سیما پخش میشود.