سینماپرس: سریالهای رمضانی در روزهای حساس خودش قرار دارد؛ حدس و گمانهایی که قابل توجهاند و بیشتر متوجه “جوادی” است. برخی میگویند به عشق دوران کودکی و نوجوانیاش میرسد و گروهی هم به “ترور جوادی” اشاره دارند؛ باید دید سرانجام این داستان به کجا میرسد؟
به گزارش سینماپرس، سریالهای رمضانی تلویزیون چه خوب و چه بد، امیدوارکننده و ناامیدکننده در حال پیشرویاند اما رقابتِ اصلی میان دو مجموعه تلویزیونی است؛ “زیرخاکی” شبکه یک و “بچه مهندس” شبکه دو. سریال جلیل سامان از همان روزهای نخست توانست توجه مخاطب را جلب کند و “بچه مهندس” علی غفاری بعد از چند روز روایت قبل و جاافتادن، واردِ کارزار رقابت رمضانی شد. مخاطب این شبها، بیشتر “بچهمهندس” و سریال رمضانی شبکه یک را جدی میگیرد.
البته نیمنگاه ویژهای هم به سریالهای نوستالژی که آیفیلم پخش میکند هم دارد. ناگفته نماند “بچهمهندس” قدری شناختهشدهتر و امتحانپسدادهتر از بقیه سریالهای رمضانی است، چرا که فصل اول خود را در ایام رمضان روی آنتن برد و در آن سال هم توانست جایگاه قابل قبولی برای خودش دست و پا کند، اما فصل دوم و برخی از حواشی نگذاشت “بچهمهندس” مخاطبپسند شود. به اعتقاد بسیاری از منتقدین، دوران کودکی و حالا جوانی شخصیت اصلی داستان (جواد جوادی) بهتر با جامعه ارتباط برقرار کرده است. وقتی در رمضان ۹۹ آقای مهندس ۲۵ ساله میشود و گروه سازنده در درامی به نخبگان ادای دین میکنند.
این سریال ادامه قصه زندگی جواد جوادی است. در فصل اول، دوران خردسالی وی و در فصل دوم، دوران نوجوانیاش روایت شد. اما در فصل سوم، دوره جوانی جوادی و زندگی دانشجویی او به تصویر کشیده شده است. در این فصل، جوادی و دو دوست صمیمی اش قصد شرکت در مسابقه پرواز پهپاد را دارند و در این مسیر با مشکلات و توطئههایی مواجه میشوند. برخلاف دو فصل قبل که “بچهمهندس” در خدمت ملودرام بود در سومین فصل به سمت اکشن و فضایی تقابلی رفته است.
در قسمتهای اولیه فصل سوم “بچه مهندس” شاهد درگیری ناخواسته جوادی و گروه دوستانش با نیروهای نظامی و امنیتی بودیم. چون پهپاد ساخت آنها وارد محدوده ممنوعه شده بود. این سریال در ادامه وارد فاز دانشگاهی شد و فضای نخبگانی را به تصویر میکشد. ماجرا از جایی شدت و جذابیت بیشتری پیدا میکند که بین دو گروه دانشجویان در مسابقه پرواز هواپیمای بدون سرنشین رقابتی شکل میگیرد که بعد مشخص میشود، هواپیمای یکی از گروهها هک و به عمد ساقط شده است.
برای استاد این دانشجوها چالشهایی پیش میآید و با ورود یک تیم تروریستی و خرابکاری به کشور، مسائلی را بهوجود میآورد. داستانهای فصل سوم “بچهمهندس” جوادی و دوستانش را وارد شرکتی میکند که در آنجا با مفاسد و مسائل تازهای روبرو میشوند. علاوه بر تعلیقهای بجا و ایجاد داستانِ معمایی تو در توی چند وجهی، کمتر زمان هدر میرود و هر لحظه شاهد یک حادثه، تقابل یا گره و معمای جدیدیم.
علاوه بر توجه “بچهمهندس” به مسائل خانوادگی و اجتماعی و ترسیم فضای دانشگاهی و نخبگانی به فضای تولید و بازنمایی مکانهای کارگری و مشکلات این قشر تأکید کرده است. در جریان سریال میبینیم که نویسنده و کارگردان هم به مهندسین، نخبگان و هم کارگران توجه ویژه کردهاند، چون بدون توجه و تقویت نیروی کار امکان توسعه و افزایش تولید وجود ندارد.
یکی از نقاط عطف سریال در همینجاست؛ القای روحیه خودباوری و پرورش استعدادهای داخلی. بارها در دیالوگهای مختلف میشنویم که به سراغ دستگاهها و مهندسین آن سوی مرزها برویم اما “جوادی” و دوستانش نمونه بارز شخصیتهای داخلی نخبه و کاردانیاند که برخی اوقات ترجیح داده میشوند. این طعنه بجا و نمایش درست موضوع توجه به جهش تولید، جامعه را به سمت کاهش وابستگی خارجی سوق میدهد.
با این اوصاف، نسبت به رمضانی نبودن سریال، فضای نامأنوس امنیتی، جوان شدن به یک باره بازیگرِ نقش جوادی و انتخاب “روزبه حصاری”، روابط غیرمرسوم دانشجویان انتقادهایی وجود دارد. کاربران اجتماعی هم گمانهزنیهایی نسبت به آینده اتفاقات سریال دارند از ازدواج جوادی و مژگان گرفته تا ترور “بچه مهندس”!
در جریان گپ و گفت با حسن وارسته نویسنده سریال “بچهمهندس” درباره این ابهامات، حاشیهها و پرسشها به گفتوگو نشستیم. نویسندهای که از فصل دوم به “بچه مهندس” پیوست و او را با سریالهایی مثل “پایتخت” (فصلهای ۲، ۳ و ۴)، “دودکش” و “چند میگیری گریه کنی” میشناسیم. وارسته درباره ادامه ماجراهای جوادی تأکید کرد که قصه جوانی جواد را بستهایم و پایان جوانیاش را خواهیم دید اما باز هم بنا به درخواست مردم و سازمان صداوسیما میتوانیم در فصلهای بعدی جواد را حتی در سال ۱۴۰۰ هم ببینیم.
حکایت نوزاد پسری در شبی بارانی
مشروح این گپ و گفت را بخوانید:
حسن وارسته نویسنده “بچهمهندس” رمز موفقیت فصل اول این سریال تلویزیونی اشاره کرد و گفت: فصل اول “بچهمهندس” دسترنج سجاد ابوالحسنی است، قصه کودکان بیسرپرست که همیشه جذابیت دارد و همیشه جزو قصههای پرچالش و البته جذاب برای تبدیل به رمان سریال و فیلم سینمایی بوده است. مخاطب هم علاقهمند ترسیم دنیای کودکانه است؛ کاری به خوب بودن یا نبودن و بیننده داشتن و یا نداشتن این سریال ندارم، همیشه کودکان جادویی در جذب مخاطب دارند. حکایت نوزاد پسری که در یک شب بارانی توسط مادرش به یکی از مسئولین پرورشگاه سپرده میشود. هم کنداکتور رمضانی و هم قصه جذاب ابوالحسنی و کارگردانی با طمئنینه علی غفاری مزید بر علت شد تا فصل اول سریال دیده شود.
سوپراستاری به نام “یونا تدین”
وی با اشاره به حضور سه کودک با استعداد و به قولی سوپراستار سریال، تأکید کرد: شاید نقطه عطف فصل اول سریال که بیشتر مورد توجه قرار گرفت حضور سه کودک با استعداد بود. یونا تدین، نیوشا علیپور و آریا نرج آبادی سه بازیگر اصلی این سریال بودند. در این بین “یونا تدین” به سوپراستاری تبدیل شد. فصل ابتدایی این سریال توسط سجاد ابوالحسنی به نگارش درآمد و در ادامه تولید در فصلهای دو و سه، من به عنوان سرپرست نویسندگان این سریال فعالیت خود را به همراه امیر شاداب آغاز کردم.
چطور حسن وارسته نویسنده سریال شد؟
وارسته در پاسخ به این سؤال که چطور نویسنده “بچه مهندس” شد، تأکید کرد: وقتی به کار دعوت شدم که ۲۵۰ دقیقه تقریباً از “بچه مهندس” ۲ نوشته سجاد ابوالحسنی گذشته بود بنا به دلایلی از جمله پیش آمدن مشکلی برای سجاد ابوالحسنی و تزریق نگاهی تازه، نویسنده “بچه مهندس” شدم. من دیدگاه، سلیقه و زاویه نگاهی به اثر دراماتیک دارم و وقتی وارد دنیای نوجوانان میشوم باید به سراغ مقولههای روانشناسی بروم. تربیت خانواده و آموزش نوجوانان اصل و محور داستان قرار میگیرد. البته که یکی از مباحث آن عشق است که در جوامع اروپایی و آمریکایی متناسب با فرهنگ خودشان به این مقوله نگاه میکنند و در جامعه اسلامی شرایط خاص خودش را دارد.
به من گفتند از دوران عاشقی نوجوانی بگذرم!
وی اشاره کرد: بسیاری به من گفتند از کنار دوران عاشقی نوجوانی بگذرم که به این تم و قالب پرداخته نشده و این اقدام جسورانه است. البته در زندگی همه ما وجود دارد و وقتی صاحب فرزند میشویم یادمان میرود روزی ما هم این برهه حساس نوجوانی را گذراندهایم. در دوران نوجوانی قصه را به گونهای باید تعریف کنی که بحث بحران هویت، جستجو، ذهن کنجکاو و دغدغههای نوجوانانه باید در آن لحاظ شوند.
حاشیههای مرگِ گلچهره و آزردگی مخاطب
نویسنده سریال “بچهمهندس” درباره برخی از حواشی فصل دوم، توضیح داد: حاشیههایی سر مرگِ گلچهره (مادر واقعی جوادی- اندیشه فولادوند) و یکسری تراژدیهایی که در فصل دوم اتفاق افتاد بر ما وارد شد. وقتی شما قرار است قهرمانسازی کنید و جوانی را به عنوان الگوی جوان مقتدر و محکم معرفی کنید باید این آدم از بین آتش گذشته باشد. باید زجر و داغ را ببیند و زمین خورده باشد تا بتواند از جایش بلند شود. این فرمول من نیست این فرمول درام دنیا است. قهرمانان دنیا از دل آتش و مصائب بیرون میآیند، داغ و مصیبت میبینند و خودخواسته میشوند.
دنبال قلاب قصه بودم/ نوجوان با خودش بگوید من چه کسیام؟
وی خاطرنشان کرد: وقتی مردم آن قسمت مرگِ “گلچهره” را دیدند بسیار آزردهشان کرد. اما بر اساس درام باید آن لحظه تزکیه نفس ایجاد کنیم تا قهرمان ساخته شود. تماشاگر در آن صورت باور میکند روزی قهرمانی جوادی را ببیند؛ چون گذشته پرمرارت و سختش را دیده است. در فصل دوم نه گلچهرهای در قصه سجاد ابوالحسنی داشتیم و نه وثوق دلدار و نه ژالهای. من دنبال قلاب قصه بودم که شاید وجود این شخصیتها نقطه عطف داستان “بچه مهندس” شد. من پیشنهاد دادم کاری کنیم جوادی با مادرش روبرو شود و البته با تردید! به همین خاطر ژاله (سیما تیرانداز) از زندان بیرون میآید و به جواد جوادی تلنگر میزند که به زندان برود و مادرش را ببیند. اما گلچهره بنا به مصلحتهایی به جواد نمیگوید من مادرت هستم! این جستجوی هویت برای نوجوان لازم است که با خودش بگوید من چه کسیام و از کجا آمدهام؟
ماجرای “کودکهمسری” چه بود؟
وارسته در پاسخ به این سؤال که چرا “بچهمهندس” را به کودک همسری محکوم کردند، گفت: اول از همه بدانید ما بر اساس عرف و شرع کار میکنیم و حواشی که ایجاد شد از دو طیفِ مخالف بود که ما را متهم کردند. گروهی ما را متهم به کودک همسری کردند و کودک همسری تعریف مشخص دارد؛ بچهای را زیر سن قانونیاش پای سفره عقد یک پیرمرد بنشانی و یا دو فرد کم و سن ازدواج کنند و چنین اتفاقی نیفتاد. در اینجا فقط مژگان و جوادی دو نوجوان قصه که ۱۶ ساله بودند با هم قرار عاشقانه گذاشتند و مادرِ مژگان برای اینکه از سرش وا کند به جواد میگوید در دانشگاه قبول شدی سراغِ مژگان بیا.
دنبال کنترل نوجوانان توسط بزرگترها بودیم
وی خاطرنشان کرد: این سؤال را از آن مخالفین دارم که ما را متهم به کودک همسری کردند؛ چرا آن فیلمهای غربی که روابط خاصی از دختر و پسر نوجوان را نشان میدهند، اتفاقاً ۱۳ سالهها را به تصویر میکشند، چطور آنجا روشنفکر میشوند و در اینجا که روانکاوانه حرف میزنیم به آن اتهام کودک همسری وارد میکنند!؟ طیفِ مخالف دیگر ما را به سندِ ۲۰۳۰ محکوم کردند، به دوران نوجوانی خودشان رجوع کردهاند که با تغییرات سن و رشد و نمو و ترشح هورمونها، شرایط جدیدی به وجود میآید. اینجا باید راهحلی پیشنهاد کنیم که نوجوانان به نحو درست و اصولی، کنترل شوند تا تبعات منفی اجتماعی به بار نیاورد. در “بچهمهندس”۲ به دنبال کنترل نوجوانان توسط بزرگترها بودیم که اتفاق افتاد.
قول و قرار جوادی با مژگان
نویسنده سریال “بچهمهندس” درباره رسیدن به مفهوم بالاتر عشق در فصل سوم، توضیح داد: عشقی که در فصل دوم ایجاد کردیم برای فصل سوم به آن نیاز داشتیم. زمانی که در ۱۸ سالگی موقع خداحافظی با مژگان، جواد موقع قول و قرار میگوید من میروم درس میخوانم و هدفگذاریاش برای همه تلاشها رسیدن به محبوبش است. قرار است در این فصل به مفهوم بالاتری از عشق برسیم؛ البته بیشتر توضیح نمیدهم تا قصهمان لو نرود.
پایان قصه جوادی؟
وارسته به حدس و گمانهزنیهای سرنوشت “جوادی” پاسخ داد و گفت: اتفاق خوبی است که مردم کار را دنبال میکنند و درباره پایان و نتیجه داستانش گمانهزنی میکنند. ما هدفمان مانور بر نخبگان و دغدغههای جوانان کشور است؛ این سؤال را به وجود آوردهایم چرا از نخبههای ما در شرکتها، مراکز صنعتی و کارخانجات و ادارات استفاده نمیشود؟ این زد و بندهایی که باعث میشود نیروهای کاربلد وارد این مراکز و کارخانجات نشوند را در داستان فصل سوم میبینید. فرمول تعلیق و سؤال ایجاد کردن فرمول ساخت سریال است که تماشاگر را پای سریال نگه دارد و ما از این تکنیک استفاه کردهایم.
تماشاگر با خودش بگوید یعنی جوادی جاسوس شده!؟
وی افزود: جوادی عاشق رفتن به آمریکا نیست و تنها دلیلش رسیدن به عشقش “مژگان” است؛ با هم قول و قرار گذاشتند و برای این رسیدن میجنگد. تا شرایط اقتصادی و یا موقعیت علمی خوبی به دست بیاورد. جواد جوادی را به چه صورت باید به عنوان فردی نخبه نشان میدادیم و در قسمت سوم با شائبه جاسوس بودن مواجه میشود. تماشاگر با خودش بگوید یعنی جوادی جاسوس شده!؟ در قسمت بعدی جوانی را نشان میدهیم که به بلوغ علمی و نخبگی رسیده است. نمایش جوانانی ر دنبال میکنیم که خیلی جدیشان نمیگیرند و به این واسطه فرار مغزها اتفاق میافتد یا تلنگری میزنیم که این جوان با دانش و کاربلد برای اشتغال و شکوفایی استعدادشان کجا بروند. اگر آن استاد دلسوز دانشگاه (فرهاد قائمیان) به سراغشان نمیآمد شاید محکوم به آن فرجامی میشدند که اکثر نخبگان میشوند.
ترور جوادی یا سفر به آمریکا/ چه سرنوشتی در انتظار “بچه مهندس” است؟
نویسنده سریال “بچه مهندس” در پاسخ به این سؤال که یکی از حدس و گمانها به ترور جوادی اشاره دارد آیا مخاطب باید منتظر چنین تراژدیای باشد، خاطرنشان کرد: مخاطبین باید منتظر بمانند تا داستان جلو برود و حتماً با شگفتیها، سؤالات و آموزههایی مواجه خواهند شد. این حدس و گمانها زمانی اتفاق میافتد که ما در ایجاد تعلیق موفق عمل کردهایم که مخاطب به سمت گمانهزنی میرود. البته در ادامه داستان مخاطب میبیند که ما نقد و هشداری هم به گروهی از نخبگان داریم که طرحهایشان را به کشورهای اروپایی میفرستند و مبالغ هنگفتی هم پیشنهاد میکنند مراقب باشند؛ درست است در آن سوی مرزها شما را برای آبادانی کشور و شهر خودشان میخواهند و “امایی” وجود دارد که این را در جریان سریال خواهید دید.
چطور “روزبه حصاری” بچه مهندس شد؟
او درباره نقدهایی که به بزرگ شدن یک باره “جواد جوادی” اشاره کرد و افزود: بسیاری نقد کردند که به یک باره “روزبه حصاری” بازیگر نقش جوادی شد، چون حضور مانی رحمانی در جایگاه جوان ۲۵ ساله برای مخاطب باورپذیر نبود. الان میبینیم تماشاگر پذیرفته است. البته در همه جای جهان اتفاق میافتد یک باره تغییر بازیگر وجود دارد.
خطای قهرمان داستان مخاطب را شگفتزده میکند
وارسته درباره خطای قهرمان در قصه، توضیح داد: خطای قهرمان را در فصل سوم خواهیم داشت که مخاطب را شگفتزده خواهد کرد. قهرمان گاهی خطایی میکند که باعث تغییر سرنوشتش میشود. همانطور که جوادی در مواجهه با مادرش در زندان اجازه نمیدهد گلچهره به او بگوید من مادرتم! آنقدر بد رفتار میکند که این وصال اتفاق نمیافتد. آن خطا را جوادی مرتکب شد چه بسا با مادرش ارتباط پیدا میکرد، سرنوشتش تغییر میکرد. جوادی تغییر میکرد و همان خطای قهرمان است که درام ایجاد میکند و تماشاگر این خرده خطاها را دنبال میکند.
وقتی همه بازیگران را بیشتر از نویسندگان تحویل میگیرند
وی در خصوص سریالهای قدیمی تلویزیون و توجه به مناسبتیسازی، گفت: صدق و صفا و توجه به عمق اتفاقات، در گذشته بیشتر بود. دو شبکه بیشتر وجود نداشت و آنقدر ذائقهها به سمت اینترنت و vod و فضای مجازی نرفته بود و مردم دیگر آن عمق قدیم را ندارند. الان ویترین برایشان مهم است و این درد را بازیگران دارند. تا زمانی که اکثرشان در پروژهاند و با نویسندگان خو گرفتهاند چاکرم و قربانت برومشان قطع نمیشود همین که پروژه تمام میشود برخیهایشان به گونهای پست میگذارند که انگار این شخصیت را خودشان خلق کردهاند. البته در این راستا از تهیهکننده و کارگردان تجلیل میکنند تا کار بعدیشان گارانتی شود. این اتفاق در مراسمهای تقدیر سریال هم بارها افتاده است که فلان مدیر شبکه، سازمان و یا مدیران فرهنگی کشور بازیگر خاصی را کنارشان مینشینند و او را در آغوش میگیرند. اما نویسندهای که دنیایی را خلق کرده و همان دنیای ساختگی تبدیل به این سریال شده در ردیفهای آخر مینشیند. وقتی عکاسان هم عکس میگیرند بیشتر بازیگران مورد توجهاند انگار یادشان رفته چه کسی خلق کرده است.
سریال جدید با محمدحسین لطیفی
او در پایان درباره سریال جدید با محمدحسین لطیفی گفت: مذاکرات ابتدایی کردهایم تا سریال طنزی به نام “پله پله” را با امیرعباس پیام برای شبکه دو بنویسیم و ساخته شود. این سریال را نعمت چگینی تهیهکنندگی و محمدحسین لطیفی کارگردانی خواهد کرد.
علی غفاری کارگردانی و سعید سعدی تهیه کنندگی این سریال را به عهده دارند. دو فصل قبل این سریال در سال گذشته از شبکه دو سیما پخش شد. فصل اول این سریال در رمضان ۹۷ و فصل دو نیز در دی ماه ۹۷ روی آنتن رفت. پرویز پورحسینی، بهاره رهنما، اندیشه فولادوند، بهناز جعفری، افشین نخعی، سلمان فرخنده، سیاوش چراغیپور، فرزین محدث، سوگل طهماسبی، عباس جمشیدیفر، حمید شریفزاده از بازیگرانیاند که هم در فصل یک و هم در فصل دو حضور داشتند که در کنار آنها بازیگران دیگری هم به این کار پیوستند.
پیش از این سیما تیرانداز، علی اوسیوند، نسرین نکیسا، مهران نائل، صحرا اسداللهی، فرج الله گلسفیدی و سیامک اشعریون هم به این سریال اضافه شده بودند و مانی رحمانی نقش نوجوانی جواد و یونا تدین نقش کودکی جواد را بازی میکردند. همچنین فرهاد قائمیان، ثریا قاسمی، کامران تفتی و اتابک نادری و روزبه حصاری از بازیگران جدید فصل سوم این سریال تلویزیونیاند.
*تسنیم
سینماپرس: سیدرضا منتظری کارشناس رسانه و منتقد سینما روز سه شنبه بیست و سوم اردیبهشت در برنامه «گیومه» که با اجرای مصطفی محمودی منتقد باسابقه سینمای کشور به صورت زنده از رادیو نمایش پخش شد در خصوص برخی مسائل مهم روز سینمای کشور از جمله بحران کرونا و عملکرد منفعلانه سلبریتی های سینمای کشور برای کمک و همدردی با مردم مستأصل، بی دغدغدگی مدیران فرهنگی در خصوص تأمین معیشت حداقلی برای هنرمندان سخن گفت.
به گزارش سینماپرس اهم اظهارات منتظری در برنامه «گیومه» بیست و سوم اردیبهشت ماه در ذیل این مطلب گردآوری شده است.
متأسفانه اغلب سلبریتی های سینمای ایران جز نق زدن، غر زدن و درخواست های اضافه داشتن و خود را تافته جدابافته از جامعه دانستن، چیزی در چنته ندارند! این در حالی است که همزمان با شیوع کرونا سلبریتی های سینمای جهان از هالیوود گرفته تا بالیوود، اروپا، آسیای دور و… پای کار آمدند و کمک های شایانی برای مقابله با کرونا انجام دادند. به عنوان نمونه هنرمندان کره جنوبی حدود ۱۰۰ میلیون وون برای رفع بحران کرونا اختصاص دادند. یکی از بانوان هنرپیشه و مجری آمریکایی به تنها ۱۰ میلیون دلار برای مبارزه با کرونا اختصاص داد؛ شاهرخ خان بازیگر معروف سینمای هند به تنهایی هزینه خرید ۲۵ هزار تجهیزات حفاظت شخصی را به عهده گرفت و دفتر ۴ طبقه اش را برای تبدیل کردن به یک بیمارستان مجهز در اختیار دولت گذاشت.
اما در نقطه مقابل هنرمندان ما که هیچ گاه به درستی نقش مسئولیت پذیرانه خود را در مواقع بحرانی متوجه نشده اند یا ساکت نشستند یا کارهایی انجام دادند که هیچ نفعی برای مبارزه با کرونا در پی نداشت! این هنرمندانی که اغلب ادعا می کنند از دل جامعه بیرون آمده اند و خود را مردمی می دانند چرا در عمل مردمی نیستند؟ این باعث بهت و حیرت و شرمساری است که برخی از هنرمندان کرونا را فرصتی برای کاسبکاری دانستند! فلان خانم بازیگر به دروغ برای داروی کرونا تبلیغات می کند و نهادهای ذیربط هم جلوی او را نمی گیرند! دیگری می آید و در این بحران چالش رقص در اینستاگرام راه می اندازد؛ دیگرانی پیدا می شوند و به نفع یک مفسد اقتصادی که در حبس به سر می برد موج سواری راه می اندازند و خواهان آن می شوند تا از زندان آزاد شود.
باعث تأسف است که ردپای برخی همکاران رسانه ما هم در این ماجراها دیده می شود؛ به عنوان مثال در خصوص همین مسأله مفسد اقتصادی من بسیار متأسف شدم از این که برخی همکاران رسانه ای مان فریاد وامصیبتا سر دادند که این مفسد باید از زندان آزاد شود! واقعاً نمی دانم چه چیزی در جامعه هنری و رسانه ای ما وجود دارد که باعث این بازی ها می شود؟ این تفکرات نشأت گرفته از کجاست و تکلیف ما در مقابل این افراد چیست؟
از سوی دیگر خانه سینما به عنوان جامعه اصناف سینمای ایران که باید تمام دغدغه اش ارائه خدمات صنفی به ۵ هزار عضوش باشد متأسفانه در سال جاری همانند سال گذشته عیدی میلیاردی وزارت ارشاد را تنها به صورت گزینشی به برخی افراد اختصاص داد؛ این اتفاق در حالی است که سال ها قبل هر عیدی یا سبدکالایی به صورت عادلانه و مساوی میان اعضا تقسیم می شد. این اتفاق بسیار ناراحت کننده است که مسئولان خانه سینما بین هنرمندان تبعیض قائل می شوند. چرا باید برخی صنوف به صورت کامل عیدی دریافت کنند و برخی صنوف میزان کمی عیدی بگیرند؟
همچنین شهرداری تهران نیز سبدکالا برای برخی سینماگران خاص اختصاص داده که بر اساس شنیده ها برخی دریافت کنندگان این سبدکالا اصلاً به آن محتاج نبودند! این در حالی است که ما خیل انبوهی از هنرمندان درجه یک و برجسته را شاهد هستیم که در شرایط بسیار بد اقتصادی زندگی می کنند؛ روزی نیست که بنده از این هنرمندان تماسی دریافت نکنم و گلایه ها و انتقادات شان را نشنوم. من بسیار متأسفم که متولیان خانه سینما به عنوان تنها نهاد رسمی صنفی سینمای کشور اهتمام جدی برای اینکه با نهادها و دستگاه های دیگر وارد رایزنی و مذاکره شده و بخشی از مشکلات سینماگران را حل کنند ندارند!
لازم به توضیح است که از همان بدو شیوع ویروس کرونا پیشنهادی توسط تعدادی از اهالی رسانه مطرح شد که جشنواره ها در سال جار ی تعطیل وهزینه های میلیاردی آن به هنرمندان اعطا شود. هم اکنون بسیاری از جشنواره های جهان حتی برگزاری شان را در سال ۲۰۲۱ ملغی کرده اند! جشنواره فیلم کن کاخ جشنواره اش را در اختیار بیماراران کووید ۱۹ قرار داده و برگزاری اش کنسل شده اما ما تنها خبر لغو جشنواره جهانی فیلم فجر را شنیده ایم! این وظیفه مدیران سینمایی است که با دغدغه مندی تمامی جشنواره های را که جز بریز و بپاش از جیب بیت المال هیچ دستاورد دیگری ندارند تعطیل کنند. اگر در سینمای ما تنها جشنواره ملی فیلم فجر که نماد انقلاب اسلامی و شکوفایی فرهنگ غنی کشور است برگزار شود کافی است و باید هزینه های مابقی جشنواره ها به اهالی سینما اختصاص پیدا کند تا اندکی از دردها و آلام شان کاسته شود.
وزارت ارشاد چندی پیش فراخوانی منتشر کرد که عنوانش ثبت اطلاعات صاحبان کسب کارهای فرهنگ و هنر و رسانه بود؛ هدف از این فراخوان آن بود که آسیب دیدگان کرونا بیایند و اطلاعات شان را ثبت کنند و کمک هایی به آن ها شود. خانه سینما هم سامانه ای جدا راه اندازی کرد که البته به گفته برخی از روسای صنوف خانه سینما از نظر حقوقی دچار مشکل بود چرا که ریزترین و خصوصی ترین اطلاعات زندگی هنرمندان را می خواست! اطلاعاتی که هیچ ارتباطی نه با کرونا داشت و نه با مسئولان خانه سینما!
نکته اینجا است که تمام این سامانه ها، توئیت های وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و شعارهای مدیران سینمایی را شاهد بودیم اما در عمل بعد از گذشت بیش از ۳ ماه از شیوع کرونا در کشور و خانه نشینی قاطبه سینماگران هیچ اتفاقی رخ نداده است!
مسئولان وعده های بی عمل می دهند و از سوی دیگر برخی هنرمندان با ما درددل می کنند و می گویند حتی پول خرید نان ندارند و از تأمین اجازه منازل شان عاجز شده اند! واقعاً چه کسی در این وانفسا باید به فریاد و درد هنرمندان برسد و صدای آن ها را بشنود؟
این مایه تأسف است که تا این لحظه که بنده خدمت شما هستم هیچ خبر رسمی بیرون نیامده که قرار است چه اتفاقی بیفتد. کسی این کمک ها را گرفته است یا نه؟ اگر قرار بود کاری صورت بگیرد باید در لحظه می شد. ما در دولت قبل شاهد بودیم عیدی و سبدکالا بدهند به همه تعلق می گرفت و کارها خیلی سریع انجام می شد.
اعتقاد شخصی بنده این است که یک نوع سیاسی کاری در سینمای ایران وجود دارد و این سیاسی کاری مسیر اصلی که مدیران باید بروند را منحرف می کند و در مسیر سیاست زدگی رسیدگی به مشکلات اهالی فرهنگ و هنر گم می شود. این در حالی است که اگر کسی اسم خود را مدیر فرهنگی می گذارد باید درد اهالی سینما را بشناسد باید با اهالی سینما راتباط برقرار کند. جلسه بگذارد. مشکلات و دردهای آن ها ببینند و بشنوند اما از آنجا که اغلب افرادی به عنوان مدیر در سینما می آیند سبقه سینمایی ندارند و سینما را نمی شناسند هرگز شاهد چنین تعاملاتی نیستیم!
بعد از گذشت حدود دو ماه وقفه در تولید پروژههای تلویزیونی که به دلیل پیشگیری از شیوع ویروس کرونا اتفاق افتاد، برخی از مجموعهها اعلام کردهاند که با رعایت جوانب احتیاط، کارشان را از سر گرفتهاند.
به گزارش سینماپرس، البته برخی پروژهها از جمله «سلمان فارسی»، هنوز مقدمات ادامه تولیدشان فراهم نشده و برخی سریالهای جدید تلویزیونی از جمله طنز مشترک جواد رضویان و سیامک انصاری نیز به تازگی ساختشان آغاز شده است.
سریالهایی چون «جشن سربرون» به کارگردانی مجتبی راعی، «۸۷ متر» کیانوش عیاری، «خانه امن» به کارگردانی محمود معظمی، «زمین گرم» به کارگردانی سعید نعمتالله و طنز «پدر پسری» به همراه مجموعه «عصر جدید»، در روزهای اخیر رسما اعلام کردند که مراحل تولید را در شرایط کرونا و با اعلام رعایت اصول بهداشتی از سر گرفتهاند.
سریال «سلمان فارسی» به کارگردانی داود میرباقری نیز این روزها تعطیل است و هنوز خبری مبنی بر ادامه تولید کار اعلام نشده است. علیرضا شجاع نوری بازیگر نقش سلمان فارسی چندی پیش در آنتن تلویزیون از تعطیلی موقت این پروژه خبر داده بود.
همچنین ساخت سریال «ایلدا» نیز به دلیل فراهم نبودن مقدمات تیم تولید برای حضور در خرم آباد با وجود شرایط کرونا به منظور ادامه تصویربرداری امکانپذیر نیست و این سریال را با تعطیلی موقت روبهرو کرده است.
علیرضا سبطاحمدی ـ تهیهکننده این سریال ـ در گفتوگویی با ایسنا علت این امر را نامساعد بودن شرایط تیم تولید در وضعیت کرونا در خرمآباد اعلام و ادامه تولید این سریال را از نیمههای خرداد ماه عنوان کرد.
بر اساس این گزارش، مجموعه تلویزیونی «۸۷ متر» پس از ۷۰ روز تعطیلی برای پیشگیری از شیوع ویروس کرونا، چند روزی است که دوباره به تهیهکنندگی و کارگردانی کیانوش عیاری تصویربرداری خود را از سر گرفته است. به گفته این کارگردان، تصویربرداری از یک هفته قبل شروع شده است.
علی دهکردی، مهران رجبی، فریبا کامران، زندهیاد حسین محب اهری، شهین تسلیمی، دیبا زاهدی، سونیا سنجری، حسین سلیمانی، فریده سپاه منصور، محمد بحرانی و سعید پیردوست از بازیگران این سریال هستند.
در خلاصه داستان این سریال ۴۰ قسمتی آمده است: علیرضا پوردورانی به همراه همسر، دو دختر و پسرش، خانهای را از یک فروشنده به نام فرج ناصری خریداری میکنند. اما روز اسبابکشی متوجه میشوند که خانه به فرد دیگری به نام محسن خلیلی فروخته شده است. محسن به همراه پسر، همسر و دو دخترش صبح زودتر از پوردّوّرانی ها به خانه رسیده اند و وسایلشان را در خانه گذاشتهاند اما با رسیدن خانواده پوردّوّرانی، ماجرای کلاهبرداری مشخص میشود.
تصویربرداری سریال «جشن سربرون» نیز به کارگردانی مجتبی راعی و تهیهکنندگی حسن نجاریان که از ۲۸ اسفندماه سال گذشته متوقف شده بود، مدتی است از روزهای ابتدایی اردیبهشت ماه با رعایت آنچه پروتکلهای بهداشتی عنوان شده، از سر گرفته شده است.
گروه سازنده این روزها در منطقه شهریار مشغول کار هستند و اوایل خرداد ماه برای ادامه تصویربرداری راهی بیابانهای اطراف امامزاده داوود میشوند. لاله اسکندری که به تازگی به گروه بازیگران اضافه شده جلوی دوربین راعی رفته است.
«جشن سربرون» مجموعهای ٣٠ قسمتی است که به روایت دوران قبل از مشروطه میپردازد.
در خلاصه داستان «جشن سربرون» آمده است: «بهادر»، کدخدای ایل پوسان با کدخدای طایفه همسایه «سرخو»، رقابت و مخالفتی دیرینه دارد. مدتی است آتش کینه ها خاموش شده است تا اینکه سرخو با اعتماد به نفس به خواستگاری دختری زیبا و کم سن و سال بهادر جهان پسند می آید. غافل از اینکه قرار است مدتی بعد جهان پسند به عقد پسرعموش درآید. بهادر قاطعانه با این وصلت مخالفت میکند. زخم های کهنه سرباز میکنند. هر دو طایفه از کدخدای خود حمایت میکنند. درگیری ابعاد بزرگتری می یابد و بهادر تلاش بزرگی را آغاز می کند.
حسین محجوب، محمود پاک نیت، لاله اسکندری، فرخ نعمتی، قاسم زارع، داریوش کاردان، میرطاهر مظلومی، رامین ناصرنصیر، مهدی فقیه، کریم اکبری مبارکه، صدرالدین حجازی، بیوکمیرزایی، مهران نائل، جواد قامتی، ابراهیم برزیده، سیامک اشعریون، پرویز بزرگی و … از بازیگران این مجموعه تلویزیونی هستند.
بر اساس این گزارش ایسنا، در روزهای اخیر همچنین اعلام شد، تصویربرداری مجموعه «خانه امن» به کارگردانی احمد معظمی و تهیهکنندگی ابوالفضل صفری با مضمون جاسوسی امنیتی در اطراف ساوه از سر گرفته شده است.
به گفته ابوالفضل صفری (تهیهکننده این سریال) «خانه امن» بعد از وقفهای که با شیوع کرونا در روند کار تصویربرداری ایجاد شد، با رعایت پروتکلهای بهداشتی و با حضور پزشک سر صحنه در حال تصویربرداری است. تا به امروز تصویربرداری این سریال به مرز ۵۰ درصد رسیده است.
این سریال روی موضوعات جاسوسی و امنیتی دست گذاشته و به تهدیدات داعش و چگونگی طراحی کشورهای غربی و کمکهای مالی منطقهای به این گروه تروریستی میپردازد.
حمیدرضا پگاه، سیما تیرانداز، سامان صفاری و امین زندگانی از جمله بازیگرانی هستند که پیشتر مقابل دوربین احمد معظمی رفتهاند.
طنز «پدر پسری» که این روزها در ایام رمضان از شبکه پنج سیما روی آنتن میرود، در دانشگاه خوارزمی در حال تصویربرداری است و تیم تولید درحال ضبط قسمت های باقیمانده آن هستند.
مجموعه طنز «پدرپسری» به کارگردانی محمدرضا حاجیغلامی و تهیهکنندگی رضا جودی اقتباسی است از کتاب «آخرین نشان مردی» نوشته مهرداد صدقی که حالا با همکاری گروه نویسندگان به صورت اپیزودیک نوشته و تبدیل به مجموعه تلویزیونی شده است.
تیم نویسندگی این سریال را احسان ثقی، حسین حقیقی و محمدپایدار تشکیل داده اند.
در این سریال عزتالله مهرآوران نقش پدر خانواده و نقش مادر این خانواده را مریم سرمدی بازی میکند. افشین سنگ چاپ، محمدجواد جعفرپور، کتایون بختیاری، یدالله شادمانی، مهدیس توکلی و مهران رجبی از جمله هنرمندان دیگر این مجموعه هستند.
این سریال روایتی است از داستان زندگی حامد با بازی (محمدجواد جعفرپور)، دانشجوی پرتلاشی که متوجه میشود تنها یک ماه برای تحویل پایاننامه خود فرصت دارد و این ماجرا او را درگیر اتفاقات شیرین و طنزگونهای میکند.
این مجموعه در ۴۰ قسمت ۲۵ دقیقه ای باشروع ماه مبارک رمضان هرشب، ساعت ۱۹ پخش و تکرار آن ساعت ۲۳ و ۱ بامداد است.
تصویربرداری سریال «زمین گرم» به کارگردانی سعید نعمتالله و به تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی که سال گذشته در سکوت خبری آغاز شده بود، این روزها ادامه ساخت خود را در شرایط کرونا از سر گرفته است.
سعید نعمتالله پیش از این در آثاری چون «رستگاران»، «جراحت»، «شیدایی»، «مادرانه»، «عقیق»، «برادرجان» و … به عنوان نویسنده با محمدرضا شفیعی همکاری داشته و «زمین گرم» اولین ساخته او در مقام کارگردانی است.
این سریال ۳۰ قسمتی که برای پخش از شبکه سوم سیما آماده میشود ادامهای از سهگانه سعید نعمتالله در همان فضای برادرانه و خانواده است.
در خلاصه داستان «زمین گرم» که مضمونی اجتماعی ـ مذهبی دارد، آمده است: بعد از سالها بیخبری دو برادر از هم، برادر بزرگتر که آخرین ساعات حیات خود را پشت سر میگذارد به سراغ برادر کوچکتر میرود تا وصیت کند؛ وصیتی که زندگی برادر کوچک را دستخوش چالشی بزرگ میکند…
سریال ۹۰ شبی «نیوجرسی» به کارگردانی جواد رضویان و سیامک انصاری نیز که از آن به عنوان طنز یاد میشود، به تازگی تولید خود را در شبکه سه سیما آغاز کرده است و در ابتدای راه است.
همچنین ۲۱ اردیبهشت ماه اعلام شد که تصویربرداری ادامه فصل دوم «عصر جدید» با اجرای «احسان علیخانی» از سر گرفته میشود و قرار است این مجموعه از عید فطر به آنتن برسد.
طبق تصمیمگیریهای انجام شده، همچنان در زمان تصویربرداری هیچ تماشاگری حضور نخواهد داشت و پروتکلهای بهداشتی به صورت دقیق اجرا خواهد شد که از جمله آنها میتوان به ضدعفونی لوکیشن برنامه با همکاری شهرداری و مرکز بهداشت صداوسیما اشاره کرد.
*ایسنا
سینماپرس: «جایگاه و اهمیت شب قدر» قسمت ۲۰ برنامه تلویزیونی «سوره» امشب ۲۴ اردیبهشت ساعت ۲۲:۴۵ دقیقه از شبکه چهار سیما پخش می شود.
به گزارش سینماپرس، در قسمت ۲۰ برنامه تلویزیونی «سوره» یوسفعلی میرشکاک به قصهخوانی قرآنی از روی بخشی از کتاب «روض الجنان و روح الجنان» میپردازد و آیتالله هاشمی علیا پیرامون «جایگاه و اهمیت شب قدر» سخن خواهد گفت. از دیگر بخشهای این قسمت از برنامه «سوره» بررسی کارنامه قرآنپژوهی محمدمهدی آصفی است و همچنین در بخشی دیگر از برنامه، مسعود دیانی با رضا بیات و مریم مرادی درخصوص «قرآن و شعر شیعی» به گفتگو خواهد نشست. برنامه تلویزیونی «سوره» به تهیهکنندگی علی خواجه و مرتضی روحانی، در شبهای ماه مبارک رمضان هر شب ساعت ۲۲:۴۵ دقیقه از شبکه چهار سیما پخش میشود
سینماپرس: سینما تعطیل است و حتی برای دیدن فیلمهای روز باید از «سینما آنلاین» استفاده کرد و همین سبب شده شبکه نمایش خانگی به بازیگر قدرتمند دنیای سرگرمیها تبدیل شود و دیدن فیلم، سریال، کارتون، مستند و حتی تئاتر در «ویاودی»ها رونق پیدا کند.
به گزارش سینماپرس، دیده شدن محصولات شبکه نمایش خانگی باعث شده تا منتقدها با دید جدیتری به این آثار نگاه کنند و اولین نکتهای که سریالهای ایرانی حاضر در این شبکه نظر منتقدان را جلب کرده، تشابه انکارناپذیر آنها به سریالهای ترکیهای است؛ تأکید بر زندگی لاکچری، مثلثهای عشقی و خیانت، بخشی از این تشابهات است.
اینکه سریالهای شبکه نمایش خانگی در راه ابتذال قدم برمیدارند دیگر یک نگاه سختگیرانه نیست. نشانههای زیادی وجود دارد که ساختار و محتوای سریالهای ساخته شده برای شبکه نمایش خانگی، آگاهانه در حال ترویج موضوعات خاصی هستند که از نظر جامعه مذموم به شمار میروند.
چندی پیش نتایج یک تحقیق درباره محتوای سریالهای شبکه نمایش خانگی منتشر شد. در این پژوهش مواردی، چون «خیانت»، «خشونت»، «مافیا»، «مثلث عشقی» «شوگر دَدی (رابطه یک دختر جوان با یک مرد پا به سن گذاشته)» و «شوگر مامی (رابطه یک مرد جوان با یک زن پا به سن گذاشته)» بررسی شد. با بررسی شش سریال ایرانی شبکه نمایش خانگی، نتایج جالب و حیرتآوری به دست آورد. مرکز پژوهشگر در یک جمله این نتایج را خلاصه کرد و نوشت: «وقتی شبکه نمایش خانگی دست سریالهای ترکیهای را از پشت میبندد! بررسی محتوای شش سریال شبکه نمایش خانگی نشان میدهد، وضعیت محتوا در این مجموعهها کیلومترها از خطوط قرمز عبور کرده است!»
ذائقهای که خراب میشود
عباس رافعی، فیلمساز در مصاحبهای به موضوع شبکه نمایش خانگی پرداخته و میگوید: «واقعاً نمایش خانگی ذائقه تماشاگر ایرانی را خراب میکند. ما میگوییم که ماهوارهها، مسیر انحرافی را در جامعه برای بیننده ایجاد میکنند، آنگاه نویسنده نمایش خانگی میگوید: «من خوشحالم که از روی سریالهای «جم» تقلید کردم و سریال نوشتم و مردم میبینند»، یعنی آمال و آرزو و الگوی نویسنده، سریالهای سخیف ترکیه است، وای به حال ما! احساس میکنم تلویزیون هم توسط مدیرانش اداره نمیشود بلکه چند تهیهکننده اداره میکنند که تجارت را پیشه خود قرار دادهاند.»
اینکه سریالهای شبکه نمایش خانگی به چه دلیل به سمت ابتذال میروند را میتوان در نگاه منفعتطلبانه سرمایهگذاران این سریالها دانست. منوچهر هادی، کارگردان سریالهای «عاشقانه» و «دل» که از جمله آثار بحثبرانگیز و پرانتقاد شبکه نمایش خانگی به شمار میروند، در مصاحبهای از ساخت این سریالها دفاع کرده و با توجیه اینکه سریال «دل» رکورد فروش شبکه نمایش خانگی را زده است، این نوع فیلمسازی را مطابق خواسته مردم معرفی کرده که در آن علاوه بر بحث تجاری و بازگشت سرمایه به موضوعات آموزشی نیز توجه شده است. این توجیه در حالی است که سریال «دل» از نظر منتقدان بسیار شبیه مجموعههای ساخت کشور ترکیه است و مشخص نیست فیلمساز کدام نکته آموزشی و تربیتی را در فیلم گنجانده است!
فیلمفارسیهای جدید در نمایش خانگی
جاذبه شبکه نمایش خانگی باعث شده فیلمسازان متعددی که در سینما آثار پرفروشی را ساختهاند، شانس موفقیت خود را در شبکه نمایش خانگی نیز محک بزنند. فیلمسازانی، چون منوچهر هادی و مصطفی کیایی که اولی در پی ساخت فصل جدید سریال «ممنوعه» است و دومی سریال «هم گناه» را به پایان فصل اول رسانده است. کیایی که اولین تجربه شبکه نمایش خانگی را پشت سر گذاشته در «همگناه»، از پرویز پرستویی استفاده کرده که وی نیز اولین حضور در سریال شبکه نمایش خانگی را تجربه میکند. این سریال در نقدهای منتشر شده یک «فیلمفارسی» معرفی شده است که داستانی کلیشهای را روایت میکند، با این وجود به خاطر نظارت ضعیف بر روی شبکه نمایش خانگی، «هم گناه» و آثار مشابه از حاشیه امن سوددهی به سرمایهگذار بهرهمند میشوند.
کلیشههای تکراری در اغلب سریالهای شبکه نمایش خانگی دیده میشود. از علاقه بیش از حد هادی به ساخت سریالهایی که در آن زندگیها به لوکسترین شکل ممکن دیده میشود تا دیگر ساختههای فلیمسازان از جمله کیایی که در آن به روابط آزاد و خارج از عرف توجه ویژه شده است. کلیشه تقدس زندگی اعیانی و نمایش فقر به عنوان نماد عقب افتادگی از مواردی است که در این سریالها به وفور دیده میشود. خانوادههای سریالهای شبکه نمایش خانگی اغلب در خانههای بسیار بزرگ در مناطق گرانقیمت تهران زندگی میکنند و اتومبیلهای گرانقیمت سوار میشوند. بانوان پوششهایی دارند که از نظر شرعی مطابق فرهنگ اسلامی نیست. در این سریالها عیاشیهای مجردی به عنوان سبک زندگی دلخواه معرفی میشود. «هم گناه» در این زمینه بسیار بر مزیتهای مجرد بودن و راحت بودن تأکید دارد.
تأکید روی خیانت
خیانت بخش جداییناپذیر از سریالهای شبکه نمایش خانگی است. از مجموعه «عاشقانه» گرفته تا نمونههای متأخر، همیشه پای یک خیانت در گذشته و حال در میان بوده است. تصویری که سریال شبکه نمایش خانگی از مردم ایران به نمایش میگذارد، چهره مردمی است که همیشه نگرانی دارند خیانتهایشان برملا شود یا در پی خیانت به یک زندگی هستند و فکر میکنند با این کار به آرامش میرسند. سبک زندگی سریالها، اصولاً کمترین شباهتی به زندگی اغلب مردم در جامعه ایرانی ندارد، به طوری که ایرانیها کمتر همذاتپنداری با این فیلمها و قهرمان آنها پیدا نمیکنند، اگر هم همذاتپنداری کنند نتیجه خوبی دربرندارد. زمانی در سینما پیش از مد شدن سبک فیلمسازی فلاکت و سینمای تلخ اجتماعی، نوعی فیلمسازی رواج داشت که هنوز هم نمونههای آن ساخته میشود. در آن فیلمها، زندگی مردم در تهران و «از میدان ونک به بالا» به تصویر درمیآمد. این تصویر غیرواقعی این روزها در شبکه نمایش خانگی دیده میشود و مشخص نیست در سایه نبود نظارت، چنین ابتذالی تا چه زمانی به حیات خود ادامه دهد. این وضعیت در حالی روز به روز بغرنجتر میشود که سازمان سینمایی وزارت ارشاد در انفعالی عجیب به سر میبرد و هیچ برنامهای برای ارتقای محتوایی آثار ندارد.
*جوان
سینماپرس: عبدالله علیخانی تهیه کننده سینما در خصوص بحران کرونا، بیکاری گسترده سینماگران و انفعال مدیران سینمایی برای توجه به وضعیت بد معیشتی هنرمندان گفت: متأسفانه اساس زندگی مسئولان حرف های بی عمل است!؛ آقایان از بزرگ و کوچک، در این ماه ها که سینماگران سرگشته تر و حیران تر از همیشه بوده اند فقط وعده داده اند و حرف های قشنگ زده اند اما هیچ عملکردی برای بهبود وضعیت زندگی سینماگران نداشته اند.
تهیه کننده فیلم های سینمایی «شب های تهران» و «تکیه بر باد» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: جز مبالغی که طبق رسوم همه ساله به عنوان عیدی به اهالی سینما اختصاص پیدا می کند و امسال هم شاهد توزیع آن البته به صورت کاملاً گزینشی بودیم و این عیدی به همه سینماگران تعلق نگرفت، تاکنون هیچ قدم مثبتی برای تأمین معاش اهالی سینما که ماه ها است با بیکاری دست و پنجه نرم می کنند صورت نگرفته است.
علیخانی با تأکید بر اینکه بحران کرونا مسأله ای نیست که بتوان امید به بهبود عاجل وی داشت اظهار داشت: مسئولان باید در سطوح کلان با افق دید بالا تصمیماتی را اتخاذ کنند و برنامه ریزی داشته باشند که اگر این ویروس مجدداً هجومی شد، هزاران نفر از اهالی سینما که بیکار و خانه نشین هستند بتوانند از پس تأمین حداقل های زندگی شان برآیند. مسئولان نباید تصور کنند که به این زودی ها از شر ویروس کرونا خلاص می شویم. ما باید برنامه ریزی هدفمند و طولانی مدتی داشته باشیم که اگر یکی دو سال با این ویروس درگیر بودیم برای رفع بحران زندگی هنرمندان چه باید بکنیم!
این سینماگر در همین راستا با بیان اینکه اکثریت قریب به اتفاق جشنواره های سینمایی ما هیچ نفع و دستاوردی برای عرصه فرهنگی و هنری کشور ندارند تصریح کرد: هزینه های ده ها میلیاردی جشنواره های ریز و درشت و بی خاصیت باید برای تأمین معیشت سینماگران اختصاص یابد؛ مدیران سینمایی باید تنها جشنواره ملی فیلم فجر را که به عنوان سمبل و نماد ایام الله دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی است برگزار کنند و با تعطیل کردن مابقی جشنواره های بی خاصیت بودجه آن ها را به اهالی سینما اختصاص دهند.
وی متذکر شد: نکته قابل تأمل آنجا است که جشنواره هایی که در کشور ما برگزار می شوند اصلاً حرفه ای نیستند، ما حتی در ظاهر و شکل برگزاری جشنواره ها هم نمی توانیم حرفه ای عمل کنیم. به عنوان مثال در هیچ یک از کشورهای دنیا نمی آیند تمام تولیدات شاخص شان را در جشنواره نمایش دهند و آثار از میان سایر کشورها گزینش می شوند؛ پس همین بهتر که این جشنواره های غیراستاندارد بی خاصیت بودجه بربادده هرچه سریع تر تعطیل شوند.
تهیه کننده فیلم های سینمایی «آواز قو» و «شب های تهران» تصریح کرد: به جای بریز و بپاش های فایده این پول های نجومی، باید از این مبالغ برای تأمین زندگی و سر و سامان دادن به زندگی سینماگران استفاده شود. متأسفانه این روزها بسیاری از سینماگران دردسرها و گرفتاری های زیادی از جمله اجاره خانه و… را تحمل می کنند و اگر اندکی آینده نگری و درایت در میان مسئولان وجود داشته باشد آن ها به فکر چاره ای سریع برای رفع بحران معیشتی هنرمندان خواهند افتاد.
علیخانی خطاب به یکایک مدیران فرهنگی و سینمایی کشور گفت: آقایان با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود! شما تا این ساعت فقط حرف زده اید و حرف های تان حداقل برای بنده قابل باور نیست! اگر راست می گویید کمی به حرف های تان عمل کنید ما هر وقت شما حرف های تان را عملی کردید باورتان می کنیم! شما در این شرایط خطیر و گرفتاری شدید برای بیش از ۵۰۰۰ فعال سینمایی کشور چه کاری انجام داده اید؟
این تهیه کننده در پایان اظهاراتش افزود: بنده امیدوارم به زودی شاهد تصمیمی قاطعانه، عاجل و کارآمد از سوی مدیران فرهنگی و سینمایی برای رفع بحران از زندگی اهالی سینما باشیم.