سینماپرس: سوفیا کاپولا برمبنای رمانی از ادیت وارتون، برای اپل سریال میسازد.
به گزارش سینماپرس به نقل از ورایتی، کارگردان سرشناس سینما برای نخستین بار ساخت مجموعه اپیزودیکی را برای تلویزیون تجربه میکند.
کاپولا کارگردان برنده اسکار قصد دارد تا با اقتباس از رمان «عرف کشور» نوشته ادیت وارتون یک سریال بسازد.
خود وی نویسنده و کارگردان این سریال کوتاه خواهد بود که داستان آندین اسپراگ دختری از غرب میانه را روایت میکند که تلاش دارد تا خودش را به جامعه نیویورکی برساند. این رمان نخستین بار سال ۱۹۱۳ منتشر شد.
کاپولا گفته است: آندین اسپراگ یکی از ضدقهرمانهای محبوب من در دنیای ادبی است و بسیار خوشحالم که میتوانم برای نخستینبار او را جلوی دوربین بیاورم.
این کارگردان قبلاً هم با اپل همکاری کرده و فیلم بلند «رو به زوال» را با بازی بیل موری و رشیدا جونز ساخته است.
در زمینه تلویزیون سوفیا کاپولا کار زیادی انجام نداده و قبلاً نویسندگی و کارگردانی یک برنامه ویژه تعطیلات را برای نتفلیکس انجام داده بود که با عنوان «یک کریسمس خیلی موریوار» روی آنتن رفت. ساخت چند برنامه تبلیغاتی برای کریستین دیور و گپ نیز از دیگر کارهای تلویزیونی وی بوده است.
کاپولا سال ۲۰۰۴ با فیلم «گمشده در ترجمه» جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اوریجینال را کسب کرد. فیلم با بازی موری ساخته شد و نامزدی بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را هم کسب کرد و جایزه بهترین فیلمنامه را از گلدن گلوب همان سال هم برد.
سینماپرس: کارگردان فیلم «فصل فراموشی فریبا» گفت: افرادی با پولشویی و رانت سرمایه های نامعلوم را وارد سینما کرده و باعث گران شدن بیمنطق این هنر شدهاند. شرایط فعلی به نحوی پیش رفته که سینمای بخش مستقل حذف شده و سینمای فرهنگی نیز آخرین نفسهای خود را میکشد.
به گزارش سینماپرس، عباس رافعی در گفتوگو با میزان، پیرامون کم کار شدن خود در عرصه کارگردانی سینما گفت: وقتی سینما دست عده محدودی میافتد نباید بیش از این انتظار داشت، همین افراد سرمایههای مشکوکی را وارد سینما میکنند و با همان سرمایه به تولید فیلم میپردازند، به همین دلیل شاید من نسبت به گذشته کم کار تر شدهام.
وی در همین راستا ادامه داد: ورود سرمایههای بادآورده و مشکوک به سینما باعث افزایش نجومی دستمزد بازیگران شده و همینطور گران تمام شدن بهای نهایی تولید فیلم را به همراه دارد. این نوع از اتفاقات باعث میشود تا فیلمسازان بخش خصوصی به سختی نفس بکشند و یا بتوانند فیلم بسازند.
کارگردان فیلم «فصل فراموشی فریبا» ورود برخی سرمایه گذاران مشکوک به سینما را ضربهای بزرگ بر بدنه این هنر دانست و افزود: افرادی با پولشویی و رانت سرمایه های نامعلوم را وارد سینما کرده و باعث گران شدن بیمنطق این هنر شدهاند. شرایط فعلی به نحوی پیش رفته که سینمای بخش مستقل حذف شده و سینمای فرهنگی نیز آخرین نفسهای خود را میکشد.
وی در همین رابطه اذعان کرد: دلیل کم کاری من هم ورود همین سرمایه نامعلوم به سینما است، در حال حاضر قصد دارم فیلمی تازه بسازم اما به واسطه شرایط نامشخص تولید اقدامی را انجام نداده ام.
این کارگردان سینما درباره حضور برخی کارگردانان بزرگ سینما در عرصه سینمای گیشه افزود: از نظر من وقتی عدالت در چرخه تولید و اکران وجود داشته باشد و سازمان سینمایی برنامه محور پیش برود بسیاری از مشکلات سینما قابل حل خواهد بود اما به واقع اگر در حال حاضر برنامه پنج سالهای از سازمان سینمایی بخواهیم قطعا چنین برنامه ای وجود نخواهد داشت.
وی حوزه مدیریت سینما را دچار یک روزمرگی طولانی دانست و اشاره کرد: شاید مسئولین سینمایی تنها برای فردا روز خود برنامه دارند و فعالیت آنها طی سالهای گذشته نشان داده که به طور کامل دچار روزمرگی شدهاند، از نظر من تنها راه برون رفت از بحران سینما برنامه ریزی بلند مدت است، ما باید بدانیم به فرض مثال سینمای ایران طی ده سال آینده قرار است که به کدام نقطه برسد و یا چه اهدافی را دنبال کند.
کارگردان فیلم سینمایی «بهت» ادامه داد: سینمای ایران برای موفقیت در آینده باید به سمت تولید آثار دغدغه مند برود، بدون شک فیلمسازان مستقل میتوانند در این راه کمک شایانی را به سینما بکنند اما کمک آنها مستلزم وجود شرایط عادلانه در تولید و پخش خواهد بود.
وی با اشاره به وجود رانت در سینما اذعان کرد: سینمای امروز ما دست چند تهیه کننده، دفتر سینمایی و یا سینمادار است، این اتفاق بدون شک رانت سینمایی را بوجود آورده و باعث تک سویه شدن نگاه تولید در سینما شده است.
رافعی درباره چگونگی اکران فیلم سینمایی «بهت» خاطرنشان کرد: قرار بود که این فیلم در ابتدای سال جاری اکران شود اما به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی سینماها این اکران به تعویق افتاد، تا جایی که میدانم پخش کننده فیلم در حال بررسی شرایط برای اکران آنلاین این فیلم سینمایی است، اکران آنلاین خوشبختانه تاکنون موفق بوده و امیدوارم در صورت اکران آنلاین، فیلم «بهت» هم با استقبال روبرو شود.
سینماپرس: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به درخواست هنرمندان پیشکسوت و پیشنهاد معاون امور هنری نسبت به ارتقای ساختاری موسسه هنرمندان پیشکسوت دستور داد.
به گزارش سینماپرس، در پی درخواست هنرمندان عضوی موسسه هنرمندان پیشکسوت، معاون امور هنری در نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انتقال موسسه هنرمندان پیشکسوت از زیر مجموعه معاونت هنری به زیرمجموعه وزیر را پیشنهاد داد که سیدعباس صالحی با این پیشنهاد موافقت کرد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به نامه معاون امور هنری ضمن تشکر از ارائه این پیشنهاد دستور داد: «شایسته است با قید فوریت ضمن طرح موضوع در هیات امنای موسسه و اقدام به اصلاح اساسنامه، برای تصویب آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی اقدام لازم صورت گیرد.»
پیش از این سیدمجتبی حسینی معاون امور هنری در نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به فراگیر بودن عرصهها و رشتههای موضوع فعالیت موسسه هنرمندان پیشکسوت نسبت به حوزههای زیرمجموعه معاونت امور هنری و خواسته هنرمندان مبنیبر ارتقای ساختاری موسسه پیشنهاد فوق را مطرح کرده بود. همچنین تعدادی از هنرمندان پیشکسوت در نشست هم اندیشی که چندی پیش برگزار شد این درخواست را مطرح کرده بودند.
سینماپرس: مهدی هاشمی به جمع بازیگران فیلم سینمایی «کوسه» به کارگردانی علی عطشانی پیوست.
به گزارش سینماپرس، مهدی هاشمی به جمع بازیگران فیلم سینمایی «کوسه» به کارگردانی علی عطشانی و تهیهکنندگی اجرایی سید محمد احمدی پیوست.
پیش تولید «کوسه» از ۱۵ بهمن ماه و در سکوت خبری آغاز شده بود و قرار بود فیلمبرداری آن از اواسط فروردین ماه آغاز شود که با شیوع کرونا به تعویق افتاد و بر اساس برنامهریزیها اواخر خردادماه کلید زده خواهد شد.
تاکنون حضور پژمان جمشیدی و مهران احمدی در «کوسه» قطع شده است. این فیلم بر اساس فیلمنامهای از پیمان عباسی ساخته میشود.
تعدادی از عوامل این فیلم که تاکنون حضورشان در این پروژه قطعی شده عبارتند از کارگردان: علی عطشانی، تهیهکننده اجرایی: سیدمحمد احمدی، علی عطشانی، نویسنده: پیمان عباسی، طراح صحنه و لباس: مجید علیاسلام، مدیر فیلمبرداری: محمود عطشانی، صدابردار: محمد شاهوردی، طراح چهرهپردازی: امید گلزاده، چهرهپرداز: فرزانه زردشت، دستیار کارگردان و برنامهریز: وحید مهین دوست، مدیر تولید: سعید دلاوری، مدیر امور بینالملل: امید چوگانی، مجری طرح: بیتا فیلم تهران، مشاور رسانهای و مدیر روابط عمومی بیتافیلم: مریم قربانینیا.
سینماپرس: حوزه هنری به مناسبت روز جهانی قدس در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان، پویش شعارنویسی با موضوع قدس شریف را با عنوان «سنگنامهها» برگزار میکند.
به گزارش سینماپرس، با نزدیک شدن به روز جهانی قدس شریف و آخرین جمعه ماه مبارک رمضان، حوزه هنری انقلاب اسلامی در راستای حمایت و دفاع از مردم مظلوم فلسطین اشغالی، پویش شعارنویسی با موضوع قدس شریف را با عنوان «سنگنامهها» برگزار میکند.
علاقهمندان برای شرکت در این پویش میتوانند جملات کوتاه و شعارهای خود را با موضوعات زیر به اپلیکیشن حوزه هنری ارسال کنند:
• نفی اشغالگری در جهان
• صهیونیزم ستیزی
• مقاومت
• وحدت جهان اسلام
• حقوق بشر
برای نصب این اپلیکیشن از اینجا اقدام کنید یا عدد ١ را به ۵٠٠٠٢٠٧٧ ارسال کنید.
جملات و شعارهای برتر با ذکر نام نویسنده در اپلیکیشن حوزه هنری منتشر خواهد شد و هدایایی به برگزیدگان تعلق خواهد گرفت.
روز قدس یا روز جهانی قدس آخرین جمعه ماه رمضان است که امام خمینی(ره) در سال ۱۳۵۸شمسی (رمضان ۱۳۹۹قمری) آن را روزی رسمی برای حمایت از مردم فلسطین دانست و از مسلمانان جهان خواست که برای کوتاه کردن دست رژیم صهیونیستی و پشتیبانان آن به هم بپیوندند. نامگذاری آخرین جمعه ماه رمضان به عنوان روز قدس، با حمایت بسیاری از روشنفکران و هنرمندان مواجه شد و امروزه علاوه بر ایران، در کشورهای مختلفی از جهان، راهپیمایی و مراسم روز قدس برگزار میشود که بنابر گزارش منابع خبری، این تعداد به ۸۰ کشور در قارههای مختلف جهان میرسد.
سینماپرس: «سوار بر باد» اثر محمد رودگر داستان یکی از جنگهای حضرت علی(ع) است که از زبان یک اسب برای نوجوانان نقل میشود.
به گزارش سینماپرس، اسب عمروبن عبدود راوی کتاب «سوار بر باد» است. او داستانش را از زمانی نقل میکند که از مکه تا یثرب در سفر است و کمی پیشتر دربارهی جوانی شنیده است که تنها برای خدای کعبه شمشیر میزند. اسب جوان در ادامهی سفرش دچار چالشهایی در تشخیص سره از ناسره میشود. او تا همین لحظه همراه همیشگی بزرگترین جنگاور عرب یعنی صاحبش بوده است، اما ممکن است به زودی سرنوشتش تغییر کند.
بر اساس این گزارش، «سوار بر باد» که با تصویرگری هاجر سلیمینمین همراه شده است روایتی متفاوت از جنگ خندق است. مخاطبان نوجوان، این بار داستان را از سوی متفاوتی به تماشا مینشینند و داستان را از زبان دشمنان علی(ع) میشنوند. اما در میانهی همین داستان است که اسب جوان تصمیم میگیرد میان حق و باطل یکی را انتخاب کند، اما نمیداند این انتخاب عواقبی را در پی دارد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «عمرو عوض شده بود. مدتی بود که تغییر کرده بود. هیچوقت این قدر بلند با من حرف نمیزد جوری که همه بفهمند که با اسبش حرف میزند. هم با من خیلی حرف میزد، هم بی توجه شده بود. هیچ وقت این قدر مضطرب نبود. دیگر آن سوار همیشگی نبود، آن عمرو همیشگی نبود.»
«سوار بر باد» که مناسب نوجوانان بالای ۱۱ سال است، در عین حال به چاپ دوم رسیده است و شمارگان آن ۵هزار نسخه شد.
یادآوری میشود این کتاب ۳۲ صفحهای که اواخر سال ۹۸ رونمایی شد، اکنون به قیمت ۷هزار تومان در فروشگاههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مجموعه شهر کتاب در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
سینماپرس:یکی از مهندسان ارشد گوگل روشی را معرفی کرده است که با استفاده از آن میتوان چالش فیلمبرداری ضمن رعایت فاصلهگذاری اجتماعی که کرونا این روزها به سینما تحمیل کرده را رفع کرد.
به گزارش سینماپرس، با گسترش بحران کرونا، کار تولید فیلمهای سینمایی و تلویزیونی در جهان متوقف شد. تیمهای فیلمبرداری دست از کار کشیدند و پروژههای فیلمسازی به حال تعلیق درآمدند. پیشبینی آن که بحران کرونا چه زمانی به طور کامل مهار خواهد شد، امکان ندارد. به گفته کارشناسان تنها راه اطمینان از مهار نهایی این ویروس کشف واکسن آن است که براساس برآوردها به این زودیها اتفاق نخواهد افتاد. بنابراین صنعت سینما نیز چون حوزه های دیگر باید خود را با شرایط جدید وفق داده و در سایه کرونا به فعالیت ادامه دهد.
وقتی محدودیت سرچشمه خلاقیت میشود
پُل دبوک (Paul Debevec) مهندس ارشد گوگل ویآر و معاون سابق شورای علوم و فناوری آکادمی تصاویر متحرک، برای از سرگیری فیلمبرداریها در عصر فاصله گذاری اجتماعی راه جدیدی پیدا کرده است. در این روش با استفاده از یک صحنه ۳۶۰ درجهای و هدایت نور تابیده از ال ای دی، از بازیگران به طور جداگانه فیلمبرداری شده و پس از آن صحنهها با هم ترکیب خواهند شد.
دبوک درباره این نوع سیستم که اولین بار در ساخت فیلم جاذبه (Gravity) مورد استفاده قرار داد، میگوید: با این سیستم میتوان به طور سه بعدی از بازی بازیگران فیلم گرفت و حتی پس از فیلمبرداری، آنها را در هر صحنه از هر زاویهای و تحت هر نوری قرار داد. کافیست بر روی ضبط درست بازی هنرپیشه، محل قرارگیری دوربین و این که بعدا چگونه باید نورپردازی برای این صحنه صورت گیرد، تمرکز کنید.
با این سیستم، تیمهای فیلمسازی میتوانند از بازیگران در زمانهای متفاوت فیلمبرداری کنند و سپس با نورپردازی یکسان آنها را در فضای سه بعدی کنار هم قرار داده و از این طریق صحنهای که میخواستند را خلق کنند. در این روش حتی میتوان سایهای که بازیگران روی هم میاندازند را نیز شبیه سازی کرد.
گفتنی است از تکنیکهای خلاقانه این محقق آمریکایی پیشتر در ساخت فیلمهایی چون آواتار، ماتریکس و بلید رانر ۲۹۴۹ استفاده شده است.
*ایرنا
سینماپرس: فیلم سینمایی استخراج (Extraction) با استفاده از مایههای عاطفی و ترسیم منجی گونه از یک ارتشی مزدور آمریکایی، بهشدت مخاطب را با این منجی لیبرال سمپاتیک میکند.
حمید خرمی/ پس از موفقیت فیلم جان ویک (John Wick) چندان دور از انتظار نبود که استودیوهای بیشتری دوباره سراغ ساخت اکشنهای خشن و مأموریتی بروند و در این راستا فیلم Extraction یکی از همین فیلمها است که از نت فلیکس (Netflix) منتشرشده است. کارگردانی فیلم بر عهده سم هارگریو (Sam Hargrave) بوده که نخستین فیلم او است و بیشتر به عنوان بدلکار در دنیای سینمایی مارول شناخته میشود.
فیلم سینمایی استخراج (Extraction)، داستان یک مزدور ارتشی و قاتل در بازار سیاه بنام تایلر ریک (Tyler Rake) با بازی کریس همسورث (Chris Hemsworth) است که مأموریتی برای نجات فرزند اووی ماهاجان (Ovi Mahajan) یکی از سلاطین مواد مخدر هند را از دست امیر آصف (Amir Asif) از دیگر سلاطین مافیا دارد. زمانی که ما با امیر آصف آشنا میشویم مردی جوان و خوشپوش را میبینیم که برخلاف ظاهرش، یک دیوانه تمام عیار است و از زجر دادن دیگران لذت میبرد. او برای رسیدن به خواستههایش نه تنها حاضر است پسری بیگناه را بدزدد، بلکه از کشتن کودکان و شکنجه آنها هراسی ندارد و …
تایلر ریک که یک آدم کش ماهر و حرفهای است اما زیر نظر زنی به نام نیک (Nik Khan) که گلشیفته فراهانی نقش او را بر عهده دارد، عملیات های تروریستی خود را انجام میدهد؛ او بدون آنکه زحمت زیادی بکشد، طی چند دقیقه اُوی را از دست آدمربایان نجات میدهد اما امیر آصف نفوذ زیادی در نیروهای پلیس دارد و خیلی زود تمام راههای خروجی شهر را میبندد و در بالای رودخانه، حمامی از خون و کشتار راه میاندازد. تایلر پسازآنکه مطمئن میشود دستمزدش را نمیدهند، پسربچه را به ساجو (Saju Rav) یا همان مأمور اووی میدهد تا فرار کنند و خودش نیز بهصورت یک قدیس، کشته میشود. در پایان فیلم نیز گلشیفته فراهانی بهصورت یک الهه انتقام و سیاهپوش، امیر آصف (Amir Asif) را در توالت ترور میکند!
فیلم سینمایی استخراج (Extraction) یک اکشن تیپیک و یا بهتر بگوییم یک شیرجه در اکشن است که تنها ویژگی منحصر به فرد آن از منظر فُرم سینمایی، سبک فیلمبرداری اثر است که مخصوصاً در سکانس تعقیب و گریز بازار و کاتهای نامحسوس در زدوخوردها، جذابیت بسیاری به اثر میبخشد. اما از حیث فیلمنامه هیچ دستاورد جدیدی ندارد و تعلیق فیلم نیز دچار اشکال است و بهجای قصهگویی، ترس و غافلگیری دلهره را چاشنی عنصر پیش برنده فیلم قرار داده و بهنوعی ضعف قصه را با تریلر و اکشن جبران ساخته است.
به عبارت دیگر؛ فیلم سینمایی استخراج یک اکشن دیستوپیایی و خراب شهر است که منطبق بر کلیشه رایج؛ فساد، بهطور سیستمی، از بالا تا پایین آن رخنه کرده است؛ خراب شهری که نه متافیزیک و نه خدایی وجود دارد و نه قانون و رحمی! در این کلیشه رایج، حتی فرمانده پلیس شهر هم انسان فاسدی است که به نفع امیر، شهر را به خون و آتش میکشد و جان مردم برایش هیچ اهمیتی ندارد! و تنها چیزی که در این خراب شهر حاکم است، تنازع بقا و کُشتن و خشونت بلاوجه است و از این لحاظ فیلم، یک ناتورالیسم داروینی است و تداعیگر جمله معروف انسان، گرگ انسان می باشد.
بر این اساس فیلم سینمایی استخراج (Extraction) از شهر داکا (Dhaka) به عنوان پایتخت کشور بنگلادش (Bangladesh) که اتفاقا به شهر مسجدها هم معروف است، یک خراب شهر ترسیم می نماید و از این مسیر سعی می کند تا یک تصویر تروپیکالی از کل کشورهای شرقی به مخاطب سینمایی خود ارائه دهد، تصویری بدوی، خشن، فقیرانه و حضور کودکان شبیه داعش که به ماشین کشتار تبدیلشدهاند و همزمان نیز صدای اذان از منارههای شهر به گوش می رسد.
این تصاویر، همان تصویری است که منورالفکران غرب زده ای همچون ادوارد سعید (Edward Said) در نظریه شرقشناسی مطرح و کشورهای شرقی را ملل عقبمانده و مستعد تروریسم معرفی می نمایند. منطبق بر کلیشه های رایج در سینمای اسلام هراس غرب؛ هیچ معجزه و رؤیای ویژهای در این شهر با حاکمیت زامبیهای خونخوار و خفهکننده نیست؛ مگر معجزه غیر رحمانی و درهرصورت، انسانهای این فیلم، حیواناند، فقط با این تفاوت که میتوانند مانند گوسفند، تابع و غیرتصمیمگیر باشند و یا اینکه گرگ باشند! |
پس اگر فیلم سینمایی استخراج (Extraction) را اثری همانند فیلم سینمایی گومورا (Gomorrah) در نظر بگیریم که در سال ۲۰۰۸ میلادی به کارگردانی متئو گارونه (Matteo Garrone) تولید شده است؛ به خوبی می توانیم بر اشتراک این دو اثر در ترسیم تعینات بیمحابای خشونت و بالاخص خشونت سیستم یافته مافیایی، متذکر شویم. با این تفاوت که در فیلم سینمایی گومورا دستکم یک وجه افشاگرانه وجود دارد که فیلم سینمایی استخراج ندارد!
فیلم سینمایی استخراج (Extraction) اثری همانند فیلم سینمایی گومورا است و این در حالی است که دنیای آدمهای فیلم سینمایی گومورا (Gomorrah)، تلخ، بیرحم و لبریز از خشونت و پلشتی نامتناهی است و حتی کودکان را که نماد پاکی و معصومیت هستند، غرقشده در محیطی مافیایی نمایش داده و آنها را بیصبرانه مشتاق ورود به دنیای دهشتناک تبهکاران حرفهای و متعهد معرفی میکند. حتی درصحنهای، کودکان که باید پشت کامیون حامل مواد بنشینند، چون قدشان فقط به پدال میرسد و نمیتوانند مقابل را نگاه کنند، مجبورند که از زیرانداز بلند استفاده کنند! آنها متهورانه، رؤیای کار مستقل و فروش مواد مخدر در مقادیر انبوه را در سر میپرورانند و حتی میخواهند دانه درشتهای این عرصه را که سالهاست در ایتالیا ریشه دواندهاند، دور بزنند. گارونه با انتخاب میزان فزایندهای از صراحت در لحن فیلم، ایتالیای معاصر را نه در قالبی کلاسیک و قصهگو، بلکه با شکلی مستندگونه و دوربینی روی دست و لرزان، ترسناک و هیولا مانند تجسم میکند که تا قبل از آن سابقه نداشت. اما کپشن پایانی فیلم سینمایی گومورا (Gomorrah) در تیتراژ نشان میدهد که فیلم، حامل پیامی است برای مخاطب جهانی و برای گوشزد کردن رشد قارچی مافیای مخدر که اما متاسفانه اگر فیلم سینمایی استخراج (Extraction) از همین اندک وجه افشاگرانه نیز تُهی بوده و خشونت کاملاً موضوعیت یافته و به یک اصل علیت و ابژه متعینی در این اثر تبدیل گشته است تا طریقتی برای بیان سایر مدلهای خشونت و دیگر رهگفت های کور و بالاخص هجمه به سبک زندگی شرقی و اسلامی شود. |
فیلم سینمایی استخراج (Extraction) با استفاده از مایههای عاطفی و ترسیم منجی گونه از یک ارتشی مزدور آمریکایی، بهشدت مخاطب را با این منجی لیبرال سمپاتیک میکند. طوری که او را محق و حق به جانب نشان میدهد از اینکه دیگران را تیرباران کند و گویا این خشونت بلاوجه، هیچ اشکالی که ندارد، بلکه حتی ستایششده هم هست! زیرا از منظر لیبرالیسم آمریکایی، کشتن حق قدرتهاست و بر اساس آموزه های لیبرالیسم کلاسیک، حتی میتوان هیچ حق حیاتی برای دیگران قائل نبود.
تایلر ریک (Tyler Rake) با بازی کریس همسورث (Chris Hemsworth)، مطابق دیالوگی که به پسربچه میگوید، سرباز آمریکا در افغانستان بوده است و جز پول، هیچچیز دیگری نمیشناسد، اما در طول فیلم، مرامش به سمت ایثار گرایش پیدا میکند و بیآنکه بترسد، تا آخرین لحظه پل را از وجود پلیس پاک میکند تا آن پسربچه فرار کند. |
درواقع فیلم سینمایی استخراج (Extraction) در سیر روایت خود سعی می کند تا تایلر ریک (Tyler Rake) را به عنوان شاخصه سرباز ایالات متحده امریکا و تربیت یافته چنین نظامی را از یک مزدور آدمکش در بازار سیاه، تبدیل به یک قدیس بامرام نماید و این در حالی است که این اثر سینمایی با بازنمایی این سیر تحول بیشک درصدد تطهیر نظام لیبرالیسم و القای تصویر خیرگرا و منجی گونه و پاک از جنایتکاران آمریکایی است که در تمامی نقاط جهان به کشتار انسان های بی گناه مبادرت ورزیده و کارنامه ای سراسر جنایت از خود بر جای گذاشته اند.
تعهد ویژه فیلم سینمایی استخراج (Extraction) به تطهیر وجهه تروریستی ایالات متحده امریکا تا به انجا است که حتی صحنه کشته شدن تایلر دقیقاً کنار غروب آفتاب به تصویر کشیده می شود تا به نوعی کنایه از این باشد که قهرمان آمریکایی اگر چه غروب می کند؛ اما نظام لیبرالیسم هیچگاه افول نمیکند! |
این در حالی است که شمائل قهرمان اثر یعنی
تایلر ریک
(
Tyler Rake
) بسیار ساده و رقیق است و به نوعی تلخیص شده فیلمهای آخرالزمانی و ترسیم جنگهای بشری در سینمای غرب است که در فیلم هایی همچون
نوستراداموس (
Nostradamus
) تا فیلم سینمایی
آواتار (
Avatar
) و فیلم سینمایی
دیوان محاسبات (
The Adjustment Bureau
) و… به تصویر کشیده شده است و در این میان نکتهای که میتوان از این گونه فیلمها به عنوان وجه اشتراک بیان داشت، وقوع جنگ در آخرالزمان، دشواری جنگ، تلفات انسانی و درنهایت پیروزی نیروی خیر در این قبیل آثار سینمایی است.
جالب آن است که در سال ۲۰۱۹ میلادی، بازیگر نقش تایلر ریک (Tyler Rake)، یعنی کریس همسورث (Chris Hemsworth)، در اثری سینمایی با عنوان مردان سیاهپوش: بینالمللی (Men in Black International) نقش یک منجی ابرانسان (Übermensch) را ایفا نمود که زمین را از لوث متجاوزان خارجی و موجودات فرازمینی نجات میداد و به این ترتیب مخاطب سینمایی همچنان از او تصویری منجی گونه در ذهن خود دارد. |
این همه در حالی است که فیلم سینمایی استخراج (Extraction) از خلال یک جنگ شهری در یک شهر کوچک، ماکتی از یک جنگ بزرگ در جهان را تداعی میکند که نهایتا یک قهرمان منجی و غیر شرور و خالص آمریکایی با حضورش در آن کشور مطابق همان شعار رایج در نظام لیبرالیسم، هر فرد نظامی را میکشد تا نظم خودساخته غرب به هم نخورد و این شعار را حتی نوجوان فیلم هم قبول میکند؛ تا آنجایی که اووی ماهاجان (Ovi Mahajan) در پایان فیلم، همانند تایلر ریک که در قعر آب فرو رفت، او نیز در استخر شیرجه میزند و به نوعی راه و مرام او را طی میکند و به نوعی ادامه دهنده راه و آرمان های نظام لیبرالیسم می شود.
حتی ضدقهرمان یا آنتاگونیست فیلم یعنی شخصیت ساجو (Saju Rav) هم با آن تصویر ضدقهرمانی و شرور در برابر رنگ و لعاب قهرمان اثر یعنی تایلر ریک (Tyler Rake) رنگ باخته است. ساجو هم اگرچه رقابتی شانه به شانه با تایلر دارد و نوعی جدال دائمی بین آنها برقرار است. اما تصویر تایلر، در ذهنها ماندگارتر میشود و به نوعی با محو شدن ضدقهرمان، قرار است در یک قرائت از دجال و فرشته، کفه ترازوی منجی بودن به سمت انسان مثبت فیلم یعنی قهرمان لیبرال اثر سنگین گردد. |
البته در این میان فیلم سینمایی استخراج بهدروغ ادعا میکند که تایلر، کودکان هندی را نمیکشد و میگذارد آنها بروند. هرچند این ادعا در فیلم صحیح است اما در منطق غربی و لیبرالی آمریکایی، خلاف واقع است! و این در حالی است که پیام این اثر به مخاطب سینمایی خود می تواند اینگونه باشد که کودک و نوجوان هندی که البته بخوانید هر کودک شرقی و مسلمان را باید کشت، زیرا هر کودک شرقی، ذاتاً یک شرور تروریسم است که اگر او را در کشور خودش شکار نکنیم، به کشور آمریکا می آید و ما را شکار میکند!
ادامه دارد…