سینماپرس: در روزگاری که رسانه به عنوان یکی از قدرتمندترین عناصر اصلاح نگرش در میان افکار عمومی جهان نقشآفرینی میکند، قطع متواتر شبکههای برونمرزی صدا و سیما که موفق به شکستن تکصدایی غولهای رسانهای جهان تحت سیطره صهیونیستها شده، به علت بیپولی، مسئله عجیب و البته مشکوکی است.
به گزارش سینماپرس، چند وقتی است که شبکههای برونمرزی صدا و سیما یکی پس از دیگری به دلیل آنچه بدهی انباشته خوانده شده در حال حذف از شبکههای ماهوارهای هستند. متأسفانه در آستانه سخنرانی رهبر انقلاب به مناسبت روز جهانی قدس، توقف پخش شبکه الکوثر عربی از روی ماهواره فرانسوی یوتلست که امواج آن در حوزه عربی غرب آسیا و شمال آفریقا قابل دریافت بود، آغاز شد. تقریباً در همان ایام شبکه تلویزیونی سحر به زبان اردو که در منطقه شبه قاره پخش میشد، متوقف گردید و چند روزی است که پخش رادیو دری هم به سرنوشت مشابه این دو شبکه دچار شده است. مسئله وقتی نگران کننده میشود که پیمان جبلی معاون برونمرزی صدا و سیما از قطع و توقف پخش شبکههای دیگری مثل پرستیوی، العالم و آیفیلم انگلیسی و عربی طی روزها و هفتههای آینده خبر میدهد. دلیل این بحران بیپولی ناشی از عدم پرداخت پول از سوی دولت اعلام شده، اما این سؤال هم مطرح است که چرا صداوسیما در استفاده از ابزارهای لازم برای پیشگیری از بحران پیش از وقوع منفعل عمل کرده است؟
سهیل کریمی: این یک آبروریزی فرهنگی است
سهیل کریمی مستندساز و روزنامهنگار در رابطه با قطع شبکههای ماهوارهای صدا و سیما تحت عنوان انباشت بدهی ضمن آبروریزی فرهنگی دانستن این اتفاق برای کشور میگوید: من اعتقادم این است افرادی که در روند فعالیتهای رسانهای شبکههای برونمرزی ما اختلال به وجود میآورند، نفوذیاند. مدیران کلان و تصمیمگیر متأثر از مشاورانیاند که آنها را در شرایطی قرار میدهند که موضعگیریشان اینگونه باشد. قطع یک شبکه برونمرزی از ماهواره یوتلست، صدور و اعلام مظلومیت انقلاب ما به دنیا را با لطمه مواجه میکند. اگر قرار بر این باشد که شبکههای برونمرزی ما پیشانی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی باشند و بعد ما آن را به راحتی در اختیار دشمن بگذاریم که به همین راحتی آن را از شبکههای ماهوارهای حذف کنند، عملاً جز اینکه ما داریم آب به آسیاب دشمن میریزیم و همکاری با دشمن میکنیم، کار دیگری نکردهایم. اینها کاملاً مسجل است یا مسئولان ما باید اقرار به این موضوع کنند که کوتاهی کردهاند یا اگر دلیلی دیگر دارند آن را برای مردم تشریح کنند.
این مستندساز در ادامه خاطر نشان میکند: وقتی ما میبینیم حتی کسی جانش را به خطر میاندازد که بتواند پیام انقلاب ما را از طریق شبکهها بگیرد، چرا باید در اولویتبندیهایمان به اینجا برسیم که برایمان اهمیت نداشته باشد و این آبروریزی فرهنگی برای ماست که بگوییم شبکهای مثل الکوثر با این حجم از استقبال در سطح بینالملل به دلیل عدم پرداخت بدهی تعطیل شد، این آبروریزی برای جمهوری اسلامی است.
کریمی با اشاره به اینکه نقطه مقابل شبکههای داخلی ما شبکههای برونمرزیاند، میافزاید: وقتی میبینیم که شرکت گوگل کانالهای یوتیوب یا جی میلهای شبکههای برونمرزی ما را میبندد، این نشاندهنده آن است که این شبکهها کار خودشان را به خوبی انجام دادهاند و تأثیرشان را روی مخاطب خارجی گذاشتهاند.
این مستندساز درباره راهکارهای مقابله با این رویکرد، اظهار میدارد: اول و آخر راهکار این است که ما به استقلال برسیم، یعنی ما خودمان ماهواره و امکان پخش داشته باشیم، خودمان قسمتی از فضا و زمین را بتوانیم برای پخش برنامههایمان در اختیار بگیریم، اما الان باید پرداخت بدهیها را اولویت قرار دهیم، این پرداخت بدهی به نظر من حتی از خیلی از مسائل واجبتر است، چون ما به این وسیله میتوانیم از نظاممان که هدف اصلی دشمنانمان است، دفاع کنیم.
در ۵ ماه اخیر یک ریال به صداوسیما ندادهاند
اما اواخر اردیبهشت ماه بود که پیمان جبلی معاون برونمرزی صدا و سیما با طرح این مسئله که مشکل درک ناقص و فهم ناکافی از ضرورتهای کار رسانهای بینالمللی و گاهی اوقات لجبازی و چه بسا تعمد و شاید سیاسیکاری و گروکشی است، به نوعی دولت و سازمان برنامه و بودجه را مقصر اصلی این افتضاح مدیریتی قلمداد کرد. هر چند این اظهارات جبلی به عنوان کسی که سالهاست سکانداری معاونت برونمرزی سازمان را بر عهده دارد محل توجه و تأمل است، اما نمیتواند توجیهی برای عدم اقدام مناسب و به موقع مسئولان صدا وسیما جهت مرتفع کردن چنین مشکلی باشد. حالا پس از گذشت سه هفته از طرح چنین مباحثی، این مدیر ارشد سازمان از قطع و توقف پخش شبکههای دیگری مثل پرستیوی، العالم و آیفیلم انگلیسی و عربی طی روزها و هفتههای آینده خبر میدهد.
پیمان جبلی درباره قطع پخش سایر شبکههای برونمرزی سازمان صداوسیما به فارس میگوید: من متاسفم که ظاهراً در کشور مسئولان و نهادهایی که مسئول تأمین بودجه صداوسیما و به ویژه مسئول تأمین ارزی صداوسیما هستند یا متوجه فجایعی که اتفاق میافتد، نیستند یا برایشان اهمیت ندارد و در هر دو صورت ما روز به روز در مقابل تبلیغات دشمنان و زمینهچینیای که در افکار عمومی منطقه و جهان علیه ما میکنند بیدفاعتر میشویم و اینکه فرصت معرفی ظرفیتهای ایران به خارج از کشور را از دست میدهیم. وی با تأکید بر این نکته که ما این مشکل را در مورد بقیه شبکههایمان هم داریم، خاطر نشان میکند: اگر کار به همین روال پیش برود، انتظار داریم طی روزها و هفتههای آینده شبکههای مهم ما مثل پرستیوی، العالم، آیفیلم انگلیسی و عربی نیز از روی ماهواره حذف شوند. برای من قابل فهم نیست که به چه دلیل و با چه استدلالی این بیتوجهی و سهلانگاری صورت میگیرد.
معاون برونمرزی صدا و سیما اظهار میدارد: ما فکر میکردیم که بعد از عملی شدن قطع شبکه الکوثر و توضیح در مورد اهمیت تبلیغات بینالمللی جمهوری اسلامی، توجهی به این مشکل بشود، اما متأسفانه مسئولان تا الان هیچ توجهی نداشتهاند و آن شبههای که در ذهن ما بود که چه بسا این بیتوجهی تعمدی باشد و شائبه اینکه اهداف دیگری در نظر است که با قطع شبکههای بینالمللی بر سازمان صداوسیما فشار وارد شود، روز به روز در حال پررنگتر شدن است.
وی با بیان اینکه اگر مسئولان با همین روند و سهلانگاری، سیاسیکاری و تعمد بخواهند کار پشتیبانی از شبکههای برونمرزی صداوسیما را پیش ببرند، ما در آینده نزدیک هیچ سهمی از تبلیغات بینالمللی در جهان نخواهیم داشت، خاطر نشان میکند: با این شیوه روز به روز بیدفاعتر خواهیم شد و ظرفیتهای موجود را هم از دست خواهیم داد و باید قضاوت آن را بر محکمه افکار عمومی بگذاریم که مسئولان را مورد پرسش قرار دهند که به چه دلیل این سیاست غلط در مورد صداوسیما ادامه دارد؟
*جوان
سینماپرس: سینمای جهان هم نمی تواند جلوی قاچاق فیلم را بگیرد با این حال راههای دیگری برای ورشکست نشدن صنعت سینما طراحی میکنند.
به گزارش سینماپرس، ماجرای اکران دیجیتال در سینمای ایران که با فیلم «خروج» در ایام نوروز ۱۳۹۹ آغاز شد، موجی از ذوقزدگیها نسبتبه رهایی از بند مافیای اکران را در فیلمسازان و منتقدان ایجاد کرد و البته طی مدت کوتاهی پس از آن، با قاچاق فیلمهای بهنمایشدرآمده در استریمها چنان یأسی نسبتبه این فضا ایجاد شد که عدهای حکم به شکست خوردن کلی این پروژه در ایران دادند. نه آن ذوقزدگی اولیه طبیعی بود و نه این یأس امروزی واقعگرایانه است. در سینمای جهان این اتفاق سالها پیش از این افتاده بود و فیلمهای آمریکایی هم در سایتهای سارقان هنری بارگذاری میشد که نمونه شاخص آن «بیمصرفها ۳» با بازی سیلوستر استالونه، جیسون استاتهام، آنتونیو باندراس، جت لی، مل گیبسون، هریسون فورد، آرنولد شوارتزنگر و… است که بزرگترین شکست تجاری تاریخ سینما بهعلت قاچاق فیلم بهحساب میآید. در مقالهای که بهقلم نلسون گرانادوس در سال ۲۰۱۵ نوشته شده و مربوط به دورانی است که سینمای آمریکا شرایط امروز ما را تجربه میکرد، گذشته از اشاره به ابعاد مختلف ضررهایی که چنین سرقتی ایجاد میکند و سوای تاکیدی که روی فرهنگسازی برای جلوگیری از این موضوع میشود، به این هم اشاره شده که بین ۷۰ تا ۸۰ درصد از مخاطبان فیلمهای قاچاق، درصورتیکه فیلم قاچاق نمیشد، اساسا آن را نمیدیدند و باقیشان بلیت سینما میخریدند یا نسخههای آن را در شبکه نمایش خانگی تهیه میکردند. باتوجه به همین نکته میشود فهمید که چطور میتوان با مساله قاچاق فیلم کنار آمد و اقتصاد سینما را هم حفظ کرد. تنها کافی است همان ۲۰ تا ۳۰ درصدی که فیلم را روی پرده میبینند یا برای کپی آن در شبکه نمایش خانگی پول میپردازند، مشتری نسخههای قاچاق نباشند و مابقی مخاطبان اگر هم فیلم را در فضای کمکیفیت قاچاق ببینند، صدمهای به اقتصاد فیلمها نخواهد خورد. البته این قضیه احتیاج به تنظیم ساختارها دارد. مقاله نلسون گرانادوس که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده بود، وضعیت سینمای آمریکا در دورهای که به امروز ما شباهت داشت را توصیف میکند.
مقاله نلسون گرانادوس ۳ دسامبر ۲۰۱۵؛ منتشر شده در فوربکس چقدر سرقت هنری هنوز هم در تعقیب هنرمندانی است که شما تحسینشان میکنید؟
در ماه نوامبر، تحقیق کردم که چگونه سرقت هنری به فیلمسازان و هنرمندان لطمه میزند و یافتههای من بسیار گویاست. این متن اوایل نوامبر، در بازار فیلم آمریکا (AFM) در سانتامونیکا کالیفرنیا، جایی که استودیوهای مستقل، فیلمهای خود را برای تامین اعتبار و توزیع در سطح جهانی تهیه میکنند، تنظیم شده است. من با آرین فریزر، مدیرعامل گروه فیلم «هایلند فیلم» آشنا شدم و به محض اینکه به موضوع سرقت هنری پرداختم، او واکنش نشان داد و گفت: «دزدی هنری برای تجارت ما ویرانکننده است!» من همچنین در میزگردی که توسط کمیته دادگستری مجلس نمایندگان آمریکا برگزار شد، شرکت کردم. این میزگرد بهدنبال نتیجهگیری برای بررسی دوجانبه قانون کپیرایت بود. جفری گرینشتاین، رئیس فروش و توزیع بینالمللی در استودیوی مستقل میلیونفیلم، ناایمیج (Millennium Films / Nu Image) بخشی از این پنل بود. او در کمیته مشترک این موضوع را نشان داد که چگونه فیلم «بیمصرفها ۳»، یک فیلم تابستانی ۲۰۱۴ با بازی سیلوستر استالونه، سه هفته قبل از انتشار آن توسط سارقان هنری ربوده شد. من بهطور مستقل تایید کردم این فیلم از آن زمان ۴۰ میلیونبار بهطور غیرقانونی دانلود شده است و فقط در سایتهای Bit Torrent بارگیری میشود، بنابراین با اضافهکردن سهم متناسب جریانهای غیرقانونی و سایر منابع سارقان هنری، یک تخمین کلی معقول، ۷۰ میلیون بازدید غیرقانونی است! علیرغم تعطیلی موفقیتآمیز سایت Popcorn Time در اوایل نوامبر که متعلق به سارقان هنری بود، دوباره در آخر هفته، بارگذاریها ظاهر شد. بنابراین، همانطور که اشاره کردم، فقط نبرد با سارقان هنری کافی نیست. کاهش تقاضا برای سارقان هنری مهم است، اما بزرگترین چالش، ممکن است تحولات جامعهای باشد که بهطور فزایندهای سرقت هنری را محکوم میکنند. آیا میتوان فرهنگ سرقت هنری را از بین برد؟
بخشی از مشکل این است که بسیاری از مصرفکنندگان محتوای غیرقانونی، متوجه عواقب منفی بالقوه چنین رفتارهایی برای این صنعت نمیشوند. واقعیت این است که ضررهایی مثل موارد «بیمصرفها ۳» برای کارگردانان، بازیگران و سایر افرادی که حقامتیاز حقوقی را از دست میدهند، چنان بالاست که باقیمانده پایین سود مالی، به حقوق بازنشستگی، رفاه و مزایای صدها کارگر در پشت صحنه آسیب میرساند. محاسبه کمیت تلفات براساس یک سناریوی فرضی کار سادهای نیست، اما بیایید رکورد را مستقیما بر دو موضوع تنظیم کنیم:
استودیوها با سارقان هنری محو میشوند:
متاآنالیز اخیر در مطالعات بررسیشده، شواهد گستردهای را نشان میدهد که دزدی دریایی به فیلمها آسیب میرساند. برخی معتقدند هیچ خسارتی وجود ندارد اما تحقیقات بررسیشده، هیچ تردیدی در این زمینه باقی نمیگذارد.
بزرگی خسارات: مطالعات سختگیرانه آکادمیک، ضررهای محافظهکارانه در درآمدهای گیشه و فروش دیجیتال را حدود ۱۰ درصد تخمین میزند، بنابراین تخمینهای واقعیتر باید بیشتر باشد. یک مطالعه کارآزموده در سال ۲۰۱۴ در کارنگی ملون نشان داد سرقت هنری قبل از آزادی منجر به ۱۹ درصد ضرر اضافی در باکسآفیس نسبت به دوره پس از خودش میشود. بهعنوان مثال، براساس این آمارهای محتاطانه، «بیمصرفها ۳» به دلیل سرقت هنری حدود ۱۰۰ میلیون دلار از دست داد. من فرض کردم ضررهای گیشه ۱۰ درصد (پایه) بهعلاوه ۱۹ درصد اضافی به دلیل سرقت هنری قبل از انتشار و ۱۰ درصد ضرر در فروش دیجیتال است. من از ۲۰۶ میلیون دلار گزارششده در باکسآفیس در سراسر جهان استفاده کردم و فروش دیجیتالی مشابه ۲۰۰ میلیون دلار را نیز محاسبه کردم (این دادهها عمومی نیست). با از دست دادن ۱۰۰ میلیون دلار در ۷۰ میلیون نسخه سرقت هنری، درحدود ۴۰/۱ دلار ضرر برای هر نسخه سرقت هنری است. بهطور متوسط از ۱.۴۰ دلار بهعنوان یک برآورد محافظهکارانه از تمایل واقعی برای پرداخت پول بابت تماشای فیلم استفاده کنید، بدون دسترسی به نسخههای ربودهشده، ۷۰ درصد تا ۸۰ درصد از متخلفان فقط تماشای آن فیلم را از دست میدادند و مابقی آنها فیلم را با قیمت هفت دلار در سینماها تماشا میکردند یا منتظر نسخه دیجیتالی با قیمت پنج دلار بودند.
نتایج
خیلیها سادهلوحانه فکر میکنند استودیوها خیلی صدمه نمیبینند، چراکه بعد از همه این بحثها، شما بیشتر درمورد فیلمهایی که صدها میلیون دلار درآمد دارند، میشنوید. اما واقعیت درمورد بسیاری از فیلمسازان این است که آنها غالبا در حاشیه زندگی میکنند و بهدنبال تامین مالی برای تولید محتوای باکیفیت هستند. عدماطمینان بالا درمورد اینکه آیا آنها قادر به پرداخت بدهی هستند و آیا سود دیگری دارند، با این وضع باقی میماند. با توجه به هزینه ثابت بالا برای تولید یک فیلم باکیفیت، ضرر ناشی از سرقت هنری میتواند تفاوت داشتن سود یا نداشتن آن باشد. اوی لرنر، تهیهکننده بیمصرفها ۳، تصویری غمانگیز را ترسیم میکند: «اگر سرقت هنری همچنان مانند این اتفاق که برای ما افتاد شایع شود، پس از چهار تا پنج سال دیگر پایان کار فیلمسازی مستقل فراخواهد رسید.»مشکلاتی که سرقت هنری ایجاد میکند، بهویژه برای فیلمسازان جدید و مستقل که پشتوانه مالی استودیوهای اصلی را ندارند، بسیار دردسرساز است.
مستقلها بهطور معمول قبل از تولید فیلم، از توزیعکنندگان فیلم و غرفهداران (بازار فیلم) در سراسر جهان بهدنبال دریافت بودجه هستند؛ عملی که با عنوان «تامین مالی توسط پیشفروش» شناخته میشود. بسیاری از این معاملات در AFM انجام میشود که توسط اتحاد مستقل فیلم و تلویزیون (IFTA) سازماندهی شده است. ژان پیشویت، رئیس و مدیرعامل IFTA، خسارت ملموسی را که اعضای IFTA به او گزارش دادهاند، چنین گزارش میدهد: «توزیعکنندگان اسپانیایی قبلا از طریق پیشفروش، حدود هشت تا ۱۰ درصد بودجه فیلمهای مستقل را تامین مالی میکردند. از زمان حمله سارقان هنری به اسپانیا، این درصد اکنون بهشدت کاهش یافته و در اغلب موارد به صفر رسیده است.» این یک تاثیر بسیار واقعی در استودیوهای مستقل است که اکنون راههای کمتری برای تامین مالی فیلمهای خود به دلیل دزدی دریایی دارند.
چند سال پیش، اتحادی از استودیوهای بزرگ، استودیوهای مستقل، آژانسهای استعدادیابی و سایر ذینفعان، CreativeFuture را راهاندازی کردند تا درمورد آسیبهای سرقت هنری و مزایای مصرف قانونی، به آموزش بپردازند.» روت ویتاله، مدیرعامل، اظهار داشت: «مشکل این است که صنعت ما قربانی شهرت فرش قرمز و توانایی ما در ایجاد جادوی فیلم شده است. مردم فقط جوایز ما را به هم نشان میدهند و آنچه آنها درک نمیکنند، هزاران ساعت عمر مردانی است که برای ساخت سرگرمی صرف میشود. این فیلمها در روزهای کاری ۱۸ ساعته و در هفت روز هفته ساخته میشوند و بهطور کل فیلمسازی کار سختی است. بیشتر هنرمندان در تلاشند تا کارهای خلاقانه خود را با اشتیاق و فداکاری دنبال کنند. سرقت هنری ممکن است کوئنتین تارانتینو بعدی را در حاشیه مالی، ورشکسته کند و همه ما او را از دست خواهیم داد. این میتواند شامل بستگان شما، دوست شما یا رویای اطراف شما باشد. بنابراین دفعه بعد که یک فیلم را بهطور غیرقانونی بارگیری یا پخش میکنید، درمورد خسارتهایی بیندیشید که به فیلمسازان و هنرمندانی که تحسینشان میکنید و به آنها اهمیت میدهید، میزند.»
*فرهیختگان
سینماپرس: بازی با اسامی مجریان و گزارشگران اصلی و استفاده به اندازه از طنز و نه هجو باعث شده که با برنامهای جدی در حوزه طنز روبهرو شویم. استفاده از چهرههای غیرمشهور و تسلط آنها بر آنچه باید انجام دهند هم فعلا توانسته آزمون موفقیتآمیزی را سپری کند.
به گزارش سینماپرس، «مادرم، فقط بیست هزار دلار»؛ این دیالوگ ماندگاری بود که مهران مدیری در برنامه طنز «بمب خنده» گفت و در ذهنها ماند. برنامهای که در سال ۸۹ منتشر شد و آیتمهای شوخی با برنامههای ماهوارهای توسط بازیگرانی که عموما با مدیری کار میکردند، ساخته شدند. شاید این برنامه را بتوان اولین نوع از این برنامهها لقب داد. بعد از بمب خنده چند برنامه دیگر با این ساختار درست شدند که البته توفیق بمب خنده را نداشتند. «سیگنال موجود است» هم مجموعهای تلویزیونی به کارگردانی مهدی مظلومی بود که در سال ۱۳۹۳ پخش شد. این سریال در ابتدا قرار بود از شبکه۳ سیما پخش شود، اما بهدلیل اختلافات تهیهکننده و مدیران سیما در قالب شبکهخانگی توزیع شد. البته بعدها و در یک اتفاق عجیب و در اردیبهشت ۱۳۹۶، این مجموعه از شبکه نسیم پخش شد. داستان این مجموعه تلویزیونی درباره جوانی بود که علاقه به خوانندگی دارد و در هیچکدام از سبکهای موسیقی موفق نمیشود و نهایتا برای خوانندگی به خارج از کشور سفر میکند. این مجموعه سعی داشت تصویری از آنچه در شبکههای ماهوارهای میگذشت را ارائه کند.
حالا مدتی است که برنامهای باعنوان «بخش خبری دیبیسی» در فضای مجازی منتشر شده است. آیتمی که در اینستاگرام و تلگرام منتشر شده و در این مدتکوتاه توانسته مخاطبان زیادی هم جذب کند. برای موفقیت نسبی این برنامه دلایلی را میتوان برشمرد، اما انتخاب درست اسم برنامه، وجود لحن و زبان شبیه به بخش بیبیسی فارسی و نبود اغراق در بیان ضعفها و نقصهای برنامه از مهمترین عوامل دیده شدن این برنامه هستند. بازی با اسامی مجریان و گزارشگران اصلی و استفاده به اندازه از طنز و نه هجو باعث شده که با برنامهای جدی در حوزه طنز روبهرو شویم. استفاده از چهرههای غیرمشهور و تسلط آنها بر آنچه باید انجام دهند هم فعلا توانسته آزمون موفقیتآمیزی را سپری کند.
دوست کلاهقرمزی
انتخاب عنوان دقیق و جذاب برای یک برنامه در دیده شدنش نقش عمدهای دارد. «دیبیسی» یک انتخاب هوشمندانه است. «دیبی» یا «دیو» کاراکتری بود که در مجموعه کلاهقرمزی و پسرخاله وجود داشت و البته خیلی پیش از آن در شاهنامه جناب فردوسی. «دیبی» همهچیز را وارونه میفهمد و وارونه نیز عمل میکند مثلا اگر به او بگویی بخوابد بیدار میماند و اگر بگویی بیدار باش، میخوابد. همینطور هرکاری که بگویی نکند را میکند و بالعکس. یکی از مشهورترین جملههای او «ازت متنفرم» است که با احساسی عمیق میگوید و منظورش این است که «دوستتدارم». حالا این دیبی با این مشخصات از نظر آوایی به بیبیسی نزدیک است و ترکیب جذابی بهوجود آورده است. رفتار این دیو شبیه به نوع عملکرد بیبیسی در گزینش و پخش اخبار است. اخبار کرونایی و تفاوت و تناقض در پوشش این اخبار در ایران و غیرایران سوژه اصلی قسمتهای اولیه این برنامه بود.
لحن و زبان شبیه
اگر بخشهای خبری بیبیسیفارسی را چند روز متوالی دیده باشید پس از مدتی بدون اینکه چشمانتان را باز کنید و از روی صدا و لحن، متوجه خواهید شد که کدام مجری و گزارشگر داخلی، خواننده خبر یا گزارش هستند. صداهایی که هر کدام ویژگیهای خود را دارند و فراز و فرودهای صوتی خودشان را. این مکثها و تغییر صداها به بهترین شکل ممکن در دیبیسی فارسی شبیهسازی شده است. حتی در نثر گزارش و تنظیم خبرها هم چنین دقتی لحاظ شده است. این شباهت به قدری است که برخی از فالوورهای صفحات اینستاگرامی به گمان اینکه بیبیسیفارسی است به این بخش خبری فحش میدهند و از بیانصافیشان انتقاد میکنند. بازی با اسامی مجریان هم جالب است. مثلا سیاوش اردلان به سیاوش ارغوان تبدیل شده و کسری ناجی هم به کسری حاجی. این بازی با اسامی البته نهایتا از یک جاگذاری حروف بالاتر نرفته و قدرت شخصیت صداها آنقدر زیاد است که دیگر کسی حواسش به اسامی نباشد. استفاده صحیح از تصاویر آرشیوی و صداگذاریهای جذاب هم باعث بهوجود آمدن یک فضای واقعی برای بخش خبری شده است. فضایی که به انتقال طعنهها و کنایهها کمک میکند. دیبیسیفارسی تا الان برنامه موفقی بوده است. اما ذکر چند نکته برای بهتر شدن این برنامه خالی از لطف نیست. چشمانداز این برنامه مشخص نیست. قرار است مثلا در قسمت چهلم چه فرقی با قسمت اولش بکند؟ برنامههایی که قسمتهای اولیهشان موفق بودند همیشه این خطر در کمینشان است که بعد از گذشت چند قسمت و مرور زمان افت کنند و در انتها فراموش شوند. تلاش کردیم با عوامل این برنامه گفتوگو کنیم. با وجود قولهایی که داده شد و نبود تمایل در ابتدا برای مصاحبه اما درنهایت گفتوگوی کوتاه و درقالب طنزی با این گروه انجام شد که در ادامه میآید. مصاحبهای که شاید اطلاعات دقیقی درباره عوامل سازنده این برنامه به مخاطب نمیدهد، اما خواندنش خالی از لطف نیست.
گفتوگوی طنز با عوامل دیبیسی:
متاسفانه بی بی سی از دی بی سی کپی می کند
ایده ساخت دیبیسی از کی و کجا آمد؟
از اتاق فکر دیبیسی! دیبیسی یک رسانه مستقل فارسیزبان است که در اتاق فکر آن اندیشمندانی از حسینیه هنر مشهد تا اندیشکده بینالمللی ادیان در لاسوگاس و تورنتو و بوستون و پراگ حضور دارند.
چند نفر عوامل دارید و ساخت هر قسمت چقدر طول میکشد؟
بخش خبری دیبیسیفارسی قسمت کوچکی از بنگاه رسانهای دیبیسی است که شامل کارکنان خبرهای مثل سیاوش ارغوان، کسری حاجی و کارشناسان اختصاصی زیادی ازجمله دکتر الیاس احتشام، اردشیر بابکان، دکتر قادر زرین، دکتر مینا قجر و دکتر منوچهر خردمند است. تولید یک بخش خبری برای تیم دیبیسی کار چندان پیچیده و زمانبری نیست و هر زمان اراده کردهایم یک قسمت تولید شده، به این فرآیند تولید سریع در ایران کنفیکون میگویند.
چه زمانی برای بررسی و تقلید لحن و زبان ویژه اخبار بیبیسیفارسی صرف شد؟
دیبیسی شعبه هیچ بنگاه خبری دیگری نیست و این تصور غلطی است که بهوجود آمده، حتی متاسفانه شاهد کپیبرداری و تقلید ناشیانه یک شبکه بریتانیایی آماتور بهنام بیبیسی از دیبیسی هستیم.
خودتون فکر میکنید دلایل موفقیت برنامهتان چه بوده است؟
اگر DBC موفق نمیشد باید دنبال دلیل میگشتید. موفقیت یک برنامه حرفهای که BBC دنبال تقلید از آن است نیاز به استدلال پیچیدهای ندارد.
چقدر احتمال دارد که این برنامه از تلویزیون پخش شود و صحبتهایی شده است؟
درحال بررسی پیشنهادهای رسیده از تلویزیونهای جهان ازجمله نیوزیلند، آدلاید، سن پطرزبورگ، گلاسکو، مینیاپولیس و دانشگاه آزاد اسلامی ششتمد هستیم.
هزینههای ساخت این برنامه از کجا تامین میشود؟
هزینههای برنامه از طریق اختلاس، ارتشا، گدایی، کلاهبرداری و همه شیوههای مشروع و قانونی دیگر تامین میشود.
چند قسمت تهیه کردید و قرار است این کار تا چه زمانی ادامه داشته باشد؟
تا ساختوساز استودیوی جدیدمان در جنب حسینیه کاخسفید فعلا در جمهوری اسلامی ایران به فعالیتمان ادامه میدهیم.
نگاهی تحلیلی به یک نمونه از خبر ساعت ۶ عصر شبکه بیبیسی فارسی
چرایی شباهت «دیبیسی» به «بیبیسی فارسی»
«دیبیسی نیوز»، هجویهای تصویری بر اخبار ساعت ۶ عصر شبکه بیبیسیفارسی است. حدود یکماه است که کلیپهای دیبیسینیوز در بستر اینترنت منتشر میشود و آنچنان فضای طراحی شده در آن شبیه برنامههای بیبیسیفارسی است که مخاطبانش در برخورد اول این هجویه را با نمونه واقعی اشتباه میگیرند. اما اجرای برنامههای خبری بیبیسیفارسی در فرم گزارش و تحلیل خبر چگونه است که کپیکاری دیبیسینیوز باعث شباهت و حتی اشتباه مخاطبانش میشود. در یک نمونه، به بررسی یکی از قسمتهای مشروح خبر ۶ عصر شبکه بیبیسیفارسی پرداختیم. این نمونه تحلیلی، شکل و محتوایی از خبر چهارشنبه سوم اردیبهشتماه است. روزی که بیبیسیفارسی باید خبر پرتاب اولین ماهواره ایران توسط سپاه پاسداران را اعلام کند. در این گزارش توالی برنامهها، شیوه ارائه خبر، روی خط آمدن میهمانهای ویدئویی و محور سوالات و گزارش خبرنگاران، تحلیل و بازخوانی شده است.
شیوهای که برای ارائه سرخط خبرها طراحی شده، به این صورت است؛ قابی که بسته شده، مدیوم شاتی از گوینده خبر است. گوینده در وسط کادر قرار گرفته و مستقیم به دوربین نگاه میکند. در نمای پسزمینه دفتر تحریریه بیبیسیفارسی دیده میشود. اولین جمله گوینده با حالت جدی این است «سرخط خبرها» و بعد تصویر کات میخورد به تصاویر سرخط خبر: خبراول) تصاویر: موشک نور را در آسمان نشان میدهد. زیرنویس: ماهواره نظامی ایران. صدای گوینده: پرتاب اولین ماهواره نظامی ایران به فضا (مکث) سپاه پاسداران میگوید عملیات موفق بوده است. خبردوم) تصاویر: پرستاران و پزشکان داخل بیمارستان که از بیماران مبتلا به کرونا مراقبت میکنند. زیرنویس: کرونا در جهان. صدای گوینده: آمار جهانی مبتلایان به کرونا از ۲.۵ میلیون نفر گذشت (مکث) شمار جانباختگان به ۱۸۰ هزار نفر نزدیک میشود. خبرسوم) تصاویر: زنی ماسک بهصورت زده و بلندگو بهدست گرفته است و نیمتنهاش از پنجره ماشین بیرون آمده و شعار عربی میدهد. مردی که پرچم لبنان بهدست دارد روی سقف یک ماشین ایستاده و فریاد میزند تصویر محو میشود و زنی را نشان میدهد که ماسک سیاهی روی صورت دارد و با چشمانی حیران از ماشین بیرون آمده است. زیرنویس: کرونا و اعتراضها در لبنان و عراق. صدای گوینده: درد نان یا ترس جان (مکث) در بحبوبه کرونا معترضان در عراق و لبنان به خیابانها برگشتند. خبرچهارم) تصاویر: زنی که چادر بهسر دارد و یک دستش نان است و همراه با دخترش در میان آوارهای ساختمانی قدم میزنند. تصاویر پشتسرهم میآید و زنان زیادی را با همین وضعیت نشان میدهد که وسط یک شهر مخروبه (شبیه حلب سوریه) قدم میزنند و مردانی که پشت سر آنها با مواد ضدعفونیکننده درحال پاکسازی شهر مخروبه هستند. زیرنویس: کرونا و گسترش فقر و گرسنگی. صدای گوینده: و تشدید فقر و گرسنگی (مکث) جهان در آستانه فاجعه بشری در پی شیوع ویروسکرونا (مکث) سازمان ملل خواستار اقدام فوری جامعه جهانی شد.
بعد از پخش آنونس افتتاحیه، بخش دوم خبر شروع میشود. در آنونس ساختمان بیبیسی در شهر لندن و دفتر تحریریه بیبیسیفارسی نشان داده میشود. تصویر از دور گوینده خبر و فضای استودیوی خبر را نشان میدهد. گوینده خبر درحال مرتب کردن کاغذهای خبر است که دوربین نمای نزدیک از او را نشان میدهد و سر را بلند و به دوربین نگاه میکند. دوربین به گوینده خبر نزدیک میشود. سلام و خوشامدگویی. زیرنویس خبر از همینجا به کادر اضافه میشود و سرخط خبرهای ایران و جهان قرار میگیرد. گوینده مشروح اخبار را شروع میکند: خبر اول درخصوص پرتاب اولین ماهواره نظامی ایران به فضاست. کمتر از ۱۰ ثانیه خبر پرتاب ماهواره بهفضا بهنقل از رسانههای داخلی ایران خوانده میشود. بلافاصله توئیت تهدیدآمیز دونالد ترامپ خوانده میشود. ترامپ، سپاه را تهدید کرده که هر قایق ایرانی به ناوهای آمریکایی در خلیجفارس نزدیک شود، منهدم خواهد شد. تصاویر ترامپ را حین سخنرانی نشان میدهد. بعد از آن تصاویر مشهور یک هفته قبل از آن را نشان میدهد که قایقهای سپاه تا نزدیکی ناوهای آمریکایی آمدند. این بخش از خبر ۶ عصر بیبیسیفارسی درجهت بازتولید، ترویج و القای ایدئولوژیهای نظام حاکم جهانی است.
بعد از خواندن خبر، دوربین به داخل استودیو میآید و ارتباط ویدئویی با بهمن کلباسی، خبرنگار بیبیسی در نیویورک برقرار میشود. طرح سوال این است؛ هر دو کشور درگیر مساله کرونا هستند، اما چرا تنشها بین ایران و آمریکا کاهش نداشته است؟ محوریت پاسخهای کلباسی بدون اشاره به پرتاب اولین ماهواره ایرانی به آسمان، به این صورت است که رفتار سپاه در کنار ناوهای آمریکایی غیرحرفهای بوده و ادامه این رفتارها باعث واکنش آمریکاییها خواهد شد.
میهمان دوم مهدی طلعتی، کارشناس مسائل دفاعی از سوئیس است که ارتباط ویدئویی دارد. طرح سوال این است؛ سپاه اعلام کرده که توانسته ماهواره را در مدار قرار دهد. فکر میکنید که این اقدام ایران میتواند سطح تنشها بین ایران و آمریکا را افزایش دهد؟ پاسخ طلعتی به این صورت است که تهدیدات پیشین آمریکا نسبت به اقدامات موشکی ایران بازخوانی میشود. سوال دوم از کارشناس دفاعی درمورد ویژگی این ماهواره است. طلعتی میگوید که اطلاعات دقیقی منتشر نشده است، اما این ماهواره اطلاعات استراتژیک را جمعآوری میکند و بیشتر یک ماهواره جاسوسی است.
خبردوم مربوط به آمار جهانی مبتلایان به کرونا است. گوینده توضیحاتی اجمالی از گزارش پیشرو میدهد؛ خبرهای مبارزه با شیوع کرونا در کشورهای آمریکا، آلمان و اسپانیا خوانده میشود. او گزارشگر را معرفی میکند و گزارشی از ژیارگل پخش میشود. تصاویر آرشیوی است. آخرین آمار مبتلایان به کرونا و فوتشدگان بر اثر این بیماری ارائه میشود. در گزارش از تلاشهای سیاستمداران و پزشکان اروپا و آمریکا برای مبارزه با شیوع کرونا خبر میدهد. اما گزارشگر در بخش پایانی گزارش، سراغ ترکیه میرود و میگوید که تعداد مبتلایان در این کشور از چین هم بیشتر شده است. همچنین افرادی هم در ترکیه دستگیر شدند چون آمار رسمی دولت ترکیه درخصوص مبتلایان کرونا را به چالش کشیدند. در این بخش به ماه مبارک رمضان و تجمع مسلمانان در روزهای این ماه اشاره میشود و اینکه مردم پاکستان با محدودیت تجمعات مذهبی مقاومت میکنند. آخرین جمله گزارشگر این است: در ماه رمضان مردم بیشتر در اماکن مذهبی جمع میشوند. این تجمعات میتواند محیطی مناسب برای شیوع کرونا باشد.
خبرسوم به اعتراضها در عراق و لبنان در بحبوحه کرونا اختصاص دارد. گوینده خبر توضیحات اجمالی از گزارش پیشرو ارائه میدهد. گزارشگر را معرفی میکند و نفیسه کوهنورد گزارشش را که همراه با تصاویر آرشیوی است، میخواند. محور گزارش این است: کشورهای لبنان و عراق پیش از شیوع کرونا شاهد اعتراضات دولتی بودند، ولی بهدلیل قرنطینه و کرونا این اعتراضات محدود شده بود. گزارشگر میگوید حالا با دور شدن خطر کرونا این اعتراضات از سرگرفته شده است. در این گزارش با برخی از معترضان لبنانی گفتوگو میشود. موضوع اعتراضات لبنان، فساد اقتصادی دولت اعلام میشود و اینکه کشور لبنان قبل از کرونا هم دچار ورشکستگی اقتصادی بود و حالا وضعیت برای این کشور بدتر هم خواهد شد. معترضی میگوید من اگر کرونا نگیرم باز هم بهخاطر گرسنگی میمیرم، پس بهتر است اینجا ایستاده بمیرم. بخش دوم این گزارش به اعتراضات بغداد اشاره میکند که همراه با خشونت بوده است. در بخشی از این گزارش به سابقه این اعتراضات اشاره میشود که برخی از شعارها علیه ایران بوده است و بیش از ۴۰۰ نفر در آن کشته شدهاند. خبر چهارم درمورد سقوط قیمت نفت و تاثیرات آن بر اقتصاد ایران و جهان است. این گزارش خبری در سرخط خبرها نیامد و شروع گزارش این است؛ دولت ایران اعلام کرده که سقوط قیمت نفت برای همه صادرکنندگان مشکل درست کرده اما بهدلیل کاهش اتکا به صادرات نفتی در ایران این خسارتها کمتر است. گزارشی از بهرنگ تاجدین پخش میشود. یک گزارش مقایسهای که به این صورت تنظیم شده؛ تصور میشود کشورهایی که تحریم هستند دچار بحران اقتصادی ناشی از سقوط قیمت نفت نخواهند شد. اما وضعیت ایران بهلحاظ تحریمهای آمریکا بدتر از کشور ونزوئلا نیست.
در این بخش از گزارش با یک تحلیلگر اقتصادی ونزوئلایی گفتوگو میشود. او میگوید که تولید نفت ونزوئلا در روز به کمتر از ۷۰۰ بشکه رسیده و چون خریداری ندارد، مجبور است که نفتش را با تخفیف بفروشد. این وضعیت صنعت نفت ونزوئلا است که برای آن کشور مشکل ایجاد کرده است.
خبر پنجم به فقر و گرسنگی در مناطق جنگی در پی شیوع کرونا اختصاص دارد. کاوون خموش، گزارشگر افغانستانی از سختی معیشت خانوادههای کارگری در کابل میگوید. محدودیت ناشی از قرنطینه در افغانستان باعث سختی معاش کارگران روزمزد شده است. در گزارش زنان افغانستانی برقعپوش جلوی دوربین میآیند که با ضجه از گرسنگی بچههایشان میگویند. تصاویر صف دریافت کمک غذایی را نشان میدهد و گزارشگر میگوید: خبری از فاصلهگیری اجتماعی نیست. گویا ترس از گرسنگی بیشتر از ترس از بیماری کروناست.
بخش خبری بیبیسیفارسی، با رویکرد توجیه وضعیت موجود در غرب، بهصورت فعالانه ارزشها و خطمشیهای نظام حاکم در کشورهای غربی را دنبال میکند. در گزارش به تلاشهای برنامه جهانی غذای سازمان ملل اشاره میشود و محمولههای غذایی را نشان میدهد که به کشور جنگزده سودانجنوبی فرستاده میشوند و در بخش پایانی گزارش هم سراغ صف طولانی کمکهای غذایی در شهرهای جنگ زده سوریه میرود.
*فرهیختگان
سینماپرس: «بیل و تد با موسیقی مواجه میشوند» در ژانر علمی تخیلی و کمدی ساخته شده و جزو آثار در شرف اکران طی سال آتی میلادی است. این فیلم بهکارگردانی دین پریسوت، برای اکران در تاریخ ۲۱ اگوست ۲۰۲۰ (۳۱مرداد۱۳۹۹) برنامهریزی شده است.
به گزارش سینماپرس، «بیل و تد با موسیقی مواجه میشوند» در ژانر علمی تخیلی و کمدی ساخته شده و جزو آثار در شرف اکران طی سال آتی میلادی است. این فیلم بهکارگردانی دین پریسوت، برای اکران در تاریخ ۲۱ اگوست ۲۰۲۰ (۳۱مرداد۱۳۹۹) برنامهریزی شده است.
طبق خلاصه داستان فیلم، بیل و تد پس از ملاقات با یک فرد غمگین از آینده که به آنها میگوید تنها آهنگ آنها میتواند دنیا را نجات دهد، در تلاش هستند بزرگترین ترانهای را که تاکنون ساخته شده است، بنویسند.
کیانو ریوز در نقش تد لوگان، الکس وینتر در نقش بیل پرستون، ویلیام سدلر در نقش مرگ، سامارا ویوینگ در نقش تیا پرستون، برجیت لاندی پین در نقش بیلی لوگان، آنتونی کاریگان در نقشی شرور و منفی و هال لندون جونیور در نقش کاپیتان جاناتان لوگان از جمله بازیگرانی هستند که در فیلم «بیل و تد با موسیقی مواجه میشوند» حضور دارند و به ایفای نقش پرداختهاند.
«بیل و تد با موسیقی مواجه میشوند» نام یک فیلم سینمایی در ژانر کمدی و علمی تخیلی به کارگردانی دین پاریوت. این سومین قسمت از این مجموعه فیلمهای «بیل و تد» می باشد. قسمت اول با عنوان ماجراجویی بسیار عالی بیل و تد (۱۹۸۹) و قسمت دوم با نام سفر وحشیانه بیل و تد (۱۹۹۱) اکران شده و با اقبال خوبی روبرو شدند.
کیانو ریوز و الکس وینتر بازیگران اصلی هر سه قسمت می باشند. در حال حاضر قرار است این فیلم در تاریخ ۲۱ اوت سال ۲۰۲۰ برای اکران قرار بگیرد. این مجموعه فیلم داستان دو نوجوان تنبل است که در زمان سفر میکنند.
تولید و فیلمبرداری اولیه در ۱۷ ژوئن ۲۰۱۹ آغاز شد، در حالی که فیلمبرداری بازیگران در اول ژوئیه ۲۰۱۹ آغاز شد. بخش عمده فیلمبرداری در ژوئیه ۲۰۱۹ در نیواورلئان انجام شد. سر انجام فیلمبرداری در تاریخ ۲۴ اوت ۲۰۱۹ به اتمام رسید.
کیانو ریوز در نقش لوگان تئودور، الکس وینتر به عنوان ویلیام، ویلیام صدلر به عنوان مرگ، برجیت لاندی پین نقش بیلی لوگان، سامارا بافندگی به عنوان تئا پرستون، آنتونی کاراریگان به عنوان یک آنتاگونیست، جیلیان بل به عنوان دکتر خانواده تیلور وود و هال لاندون جونیور به عنوان کاپیتان جاناتان لوگان در این فیلم به عنوان بازیگر حضور خواهند داشت.
*میزان
سینماپرس: تهیه کننده سریالهای تلویزیونی گفت: چند طرح سریال برای شبکه نمایش خانگی در دست داریم که آنها هم در ژانر ملودرام و کمدی هستند و این روزها در حال مذاکره با سرمایه گذارهای مختلفی درباره این اثرها هستیم.
به گزارش سینماپرس، «مهران رسام» تهیه کننده برنامه های تلویزیونی در گفتوگو با فارس، درباره فعالیت این روزهای خود گفت: این روزها چند طرح سریال و برنامه برای تلویزیونی در دست دارم که هنوز تصویب نشده است.
وی ادامه داد: سریال هایی که قرار است تولید شود، در ژانر کمدی و ملودرام به نگارش درآمدهاند.
این تهیه کننده با اشاره به حضور خود در شبکه نمایش خانگی نیز عنوان داشت: چند طرح سریال هم برای شبکه نمایش خانگی در دست داریم که آنها هم در ژانر ملودرام و کمدی هستند و این روزها در حال مذاکره با سرمایه گذارهای مختلفی درباره این اثرها هستیم.
وی درباره ادامه تولید سریال «هیئت مدیره» به کارگردانی مازیار میری نیز بیان داشت: پرونده این سریال که در نوروز ۹۷ از شبکه پنج پخش شد بسته شد و قرار نیست دیگر ادامه آن را تولید کنیم.
رسام تاکنون تهیه کنندگی سریال های «روز حسرت»، «مرز خوشبختی»، «گمگشته» و … را به عهده داشته است.
همتی گفت:تئاتر نفس به نفس با تماشاگر در ارتباط است، به همین دلیل حساسیتهای فاصله گذاری اجتماعی در آن معنا ندارد.
مشاور عالی مدیرعامل انجمن تئاترانقلاب و دفاع مقدس از انتخاب و شیوه اجرایی جایزه بزرگ سرو خبر داد.