سینماپرس: «مونیکا بلوچی» در کلیپی از درام «مردی که پوست خود را فروخت» از «کوثر بن هنیه»، که برای اولین بار در جشنواره فیلم ونیز پخش می شود، یک پناهنده سوری را شرمنده میکند.
به گزارش سینماپرس، هفتاد و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم ونیز اولین رویداد مهم سینمایی است که پس ازبحران جهانی کرونا به صورت فیزیکی از تاریخ ۲ تا ۱۲ سپتامبر (۱۲ تا ۲۲ شهریور ۱۳۹۹) برگزار میشود. فهرست فیلم های هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم «ونیز» با حضور سه فیلم از سینمای ایران در بخش رقابتی و افق ها اعلام شد.
فیلم «خورشید» جدیدترین ساخته مجید مجیدی یکی از فیلم های بخش رقابتی جشنواره ونیز خواهد بود که برای کسب جایزه شیر طلایی این رویداد سینمایی رقابت خواهد کرد و دو فیلم «جنایت بی دقت» به کارگردانی شهرام مکری و «دشت خاموش» از احمد بهرامی نیز نمایندگان سینمای ایران در بخش افق های جشنواره ونیز هستند.
این اولین جشنواره بینالمللی فیلم از زمان شیوع ویروس کرونا است. این رویداد با جشنواره های سال های پیشین تفاوت دارد و به خاطر پیشگیری از شیوع کرونا، پروتکل های بهداشتی در آن دقیقا رعایت می شوند. مهمانیها ممنوع و فاصلهگیری اجتماعی ضروری است، برای ورود به محل جشنواره، دمای بدن اندازهگیری میشود و پوشیدن ماسک برای همه اجباری است و مهمانان حاضر باید آزمایش کرونا بدهند.
امسال «تیلدا سوئینتن» هنرپیشه برنده اسکار و «آن هوی» کارگردان هنگ کنگی، جایزه افتخاری شیر طلایی هفتاد و هفتمین جشنواره ونیز را دریافت خواهند کرد.
کیت بلانشت مهمترین و سرشناسترین چهره جشنواره امسال است. او ریاست هیات داوران این دوره از جشنواره «ونیز» را بر عهده دارد. مت دیلن، هنرپیشه آمریکایی، پدرو آلمادووار، کارگردان اسپانیایی و الیور استون، کارگردان سرشناس از دیگر هنرمندان سرشناس حاضر در جشنواره امسال هستند.
«ورونیکا فرانز» کارگردان و فیلمنامه نویس اتریشی، «جوانا هاگ» کارگردان و فیلمنامه نویس انگلیسی، «نیکولا لاجیویا» نویسنده ایتالیایی، «کریستین پتزولد» فیلمساز آلمانی، «کریستی پوییو» کارگردان رومانیایی و «لودیواین سانیه» بازیگر فرانسوی دیگر اعضای تیم داوری بخش رقابتی ونیز ۷۷ را تشکیل می دهند که مسئولیت انتخاب برنده شیر طلای بهترین فیلم، شیر نقره ای جایزه بزرگ هیات داوران، شیر نقره ای بهترین کارگردانی، جوایز بهترین بازیگر مرد و زن جشنواره، جایزه هیات داوران و جایزه مارچلو ماستریانی ویژه بهترین هنرپیشه نوظهور مرد یا زن را بر عهده دارند.
و اما جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۰ به طرز غافلگیرکننده ای سیاسی است و با مستندهایی چون «من گرتا هستم» با موضوع محیط زیست، و فیلم بلند سینمایی «کجا می روی آیدا؟» (Quo Vadis, Aida?) از «یاسمیلا زبانیچ» آغاز شده است.
«کشتار سربرنیتسا»، و درام حقوق مدنی رجینا کینگ با عنوان «یک شب در میامی» در مرکز رویداد سینمایی ونیز قرار گرفته که اینچنین عناوینی در سال های قبل معمولا در روزهای آغازین جشنواره تحت الشعاع زرق و برق فرش قرمز قرار می گرفت.
جنگ داخلی در سوریه کماکان در جریان است، وضعیت پناهجویان جنگ و تقاطع و نقطه برخورد تجارت کشورهای توسعه یافته جهان اول با درد و رنج کشورهای جهان سوم روایتی است که در فیلم «مردی که پوست خود را فروخت» اثر جدید «کوثر بن هنیه» بانوی کارگردان تونسی به تصویر کشیده شده و در کانون توجه قرار گرفته است. این فیلم روز شنبه برای اولین بار در اوریزونتی ونیز اکران خواهد شد.
در این فیلم «سَم علی» مردی سوری است که می خواهد به معشوقه اش در پاریس بپیوندد که یکباره خود را گرفتار در مخمصه ای در لبنان می یابد. دیدار اتفاقی با یک هنرمند مشهور راهی برای خروج او فراهم می کند.
او پوست خود را می فروشد و اجازه می دهد نقاش آمریکایی پشت علی را به یک اثر هنری خال کوبی شده تبدیل کند!
به یکباره این پناهنده بدون مدارک هویتی و ارزشمند برای مهاجرت، به کالایی فوق العاده ارزشمند در بازار هنر تبدیل می شود.
در فیلم «مردی که پوست خود را فروخت»، «حسام چادات» در نقش علی، «کوئن دی بوو» در نقش هنرمند نقاش و «مونیکا بلوچی» در نقش ثریا والدی، گالری دار اشرافی بازی می کنند.
در کلیپ اختصاصی فیلم، ما علی را می بینیم که یک نمایش هنری جذاب را انجام می دهد، اما صاحب گالری (مونیکا بلوچی) که فکر می کند علی فقط آنجا است تا بتواند از بوفه آزاد شود، شرمنده او می شود.
«کوثر بن هنیه» ابتدا با مستندسازی کار خود را شروع کرد و فیلم های «چالش تونس» در سال ۲۰۱۳ و «زینب از برف متنفر است» در سال ۲۰۱۶ را خلق کرد. سپس در سال ۲۰۱۷ با فیلم بلند «زیبایی و سگ ها» در بخش «نوعی نگاهی» جشنواره «کن» حضور یافت. «مردی که پوست خود را فروخت» اولین فیلم بلند این کارگردان است که در جشنواره فیلم «ونیز» شرکت می کند.
شرکت های «Tanit Films » «Kwassa Films» و «Cinétéléfilms» با مشارکت «Laika Film & Television» و «Twenty Twenty Vision Filmproduktion» و شبکه های تلویزیونی «ZDF» و «Arte» تولید این فیلم را بر عهده داشته اند. شرکت «Bac Films» فرانسه نیز فروش جهانی آن را در اختیار دارد.
جشنواره فیلم ونیز از ۱۲ الی ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ در شهر ونیز کشور ایتالیا برگزار می گردد. این جشنواره نه تنها قدیمیترین رویدادهای سینمایی جهان است بلکه پس از سالها برگزاری همچنان جایگاه خود را به عنوان یک جشنواره معتبر و تاثیرگذار درعرصه جهانی حفظ کرده است.
جشنواره ونیز نخستین بار در سال ۱۹۳۲ میلادی برگزار شد و در کنار جشنوارههایی چون «کن» و «برلین» از مهمترین رخدادهای سینمایی اروپا و جهان به شمار میآید.
این جشنواره در طول سالهای جنگ دوم جهانی برگزار نمیشد و در برخی سالها، بخش مسابقه آن فعال نبوده است. جایزه اصلی جشنواره ونیز، شیر طلایی نام دارد. همچنین در این جشنواره، جایزهای به نام جایزه «انسانیت» وجود دارد. این جایزه که مبلغ آن ۵۰ هزار دلار است، به سینماگران و بازیگرانی اهدا میشود که خود را وقف فعالیتهای انساندوستانه میکنند.
همچنین جایزه «جام روباه» به بهترین هنرپیشگان زن و مرد اهدا میشود. از سال ۲۰۰۲ به بعد جایزه «سان مارکو» برای بهترین فیلم بخش ضد جریان اختصاص داده شد. از طیف وسیعی برنامه های جداگانه از جمله نمایشگاه بین المللی هنر ونیز نیز تاسیس شده است.
جشنواره بین المللی موسیقی معاصر ونیز، جشنواره بین المللی تئاتر ونیز، نمایشگاه بین المللی معماری ونیز و جشنواره بین المللی کودکان و نوجوانان کارناوال ونیز به صورت جداگانه به صورت زیرمجموعه جشنواره های ونیز برگزار می شوند.
سینماپرس: مجموعه سینمایی «جک ریچر» به تازگی بازیگر جدید نقش اصلی خود را پیدا کرد.
به گزارش سینماپرس به نقل از هالیوود ریپورتر، کمپانی آمازون جک ریچر خود را پیدا کرد.
آلن ریچسون بازیگر فیلم تایتانها برای ایفای نقش اصلی این سریال که بر اساس رمان پرفروشی به همین نام نوشته لی چایلد است انتخاب شد. این سریال توسط سه شرکت تلویزیونی آمازون، پارامونت و اسکای دنس ساخته میشود.
ریچسون نقشی را بازی میکند که قبل از او تام کروز آن را در دو قسمت قبلی بازی کرده بود. ویژگیهای فیزیکی او برای بازی با خصوصیات این کاراکتر همخوانی بیشتری دارد.
ریچر یک کهنهسرباز است که به صورت مستقل و آزاد به تحقیق میپردازد.
نیک سانتورا این سریال را مینویسد به طوری که فصل اول این سریال براساس رمان killing floor به قلم لی چایلد است. در این رمان برای اولین بار نقش جک ریچر معرفی میشود.
از دیگر نقشهای ریچسون میتوان به بازی در Blue Mountain State، Blood Drive و فیلم بازی عطش: آتش گرفتن اشاره کرد.
سینماپرس: شب گذشته، گوینده برنامه رادیویی «سلام کوچولو» مهمان «چهل تیکه» شبکه نسیم بود.
به گزارش سینماپرس، عذرا وکیلی گوینده و تهیهکننده برنامههای رادیویی است. «سلام کوچولو» از جمله معروفترین برنامههایی است که وکیلی اجرای آن را بر عهده داشته است. او کار خود را در رادیو از سال ۱۳۴۵ با اجرای برنامه نوجوانان شروع کرد و توانست در سال ۱۳۴۸ به برنامه قصههای شب بپیوندد.
وکیلی، شب گذشته مهمان برنامه «چهل تیکه» بود. او درباره اینکه هیچ وقت با کودکان بچهگانه صحبت نکرده است، اظهار کرد: اگر اجراهای ۴۷ سال گذشته من را گوش کنید، میبینید که لحن گفتار من با بچهها، هیچ تفاوتی با امروز ندارد.
وی افزود: صدایم ممکن است تغییر کرده باشد؛ چون آن زمان جوانتر بودم و الان ۷۶ ساله هستم؛ اما هیچ وقت با بچهها با لحن بچهگانه حرف نزده ام؛ چون در برنامههایم سعی میکردم به مادرها هم چیزی یاد بدهم.
وکیلی درباره شروع فعالیت هنری خود گفت: از آبادان خیلی چیزها به یاد دارم؛ شاید انگیزه و ذوق هنری من آنجا شکل گرفت. سال ۱۳۴۵ تست گویندگی در مدرسه گرفتند و قرار بود برای اولین بار در رادیو برنامهای برای جوانان بسازند؛ من هم آن موقع تست دادم. از بین همه دانش آموزان ۶ نفر را انتخاب میکردند که من هم جزو آنها بودم. بعد از آموزش و آزمون های مختلف برای ورود به رادیو پذیرفته شدم. زمانی که اولین بار به ساختمان رادیو در میدان ارگ رفتم، خیلی حس خوبی داشتم.
برنامه تلویزیونی «چهلتیکه» به تهیهکنندگی و کارگردانی الهام حاتمی و اجرای محمدرضا علیمردانی، از روز شنبه تا جمعه ساعت ۲۳ از شبکه نسیم پخش می شود. این برنامه به مرور خاطرات سال های گذشته با حضور هنرمندان و افراد شاخص میپردازد.
شانزدهمین قسمت از سری سوم برنامه «مکث»، روایتگر زندگی نوجوان کرونایی میشود.
به گزارش خبرنگار مهر، «نشان رسول» (یادمان رسول ملاقلیپور) در شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم «مقاومت» به سینماگر خلاق در حوزه انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقاومت اهدا میشود، بهانهای که سبب شد منوچهر محمدی تهیه کننده سینمای ایران، به مرور بخشی از خاطرات خود از دوران همکاری با رسول ملاقلی پور بپردازد.
منوچهر محمدی از جمله تهیهکنندگان سینما است که فیلم «میم مثل مادر» حاصل همکاری وی با رسول ملاقلیپور است. فیلمی که در سینمای ایران خوش درخشید و به گفته وی در مقام شامخ مادر از جمله آثار درخشان سینمای جنگ و دفاع مقدس است.
محمدی که پس از موفقیت «میم مثل مادر» درصدد همکاری مجدد با رسول ملاقلیپور با «عصر روز دهم» بود، معتقد است رسول ملاقلیپور جنونی داشت که لازمه هنرمند بودن و فیلمساز شاخص بودن است.
آنچه در ادامه میخوانید روایت این تهیهکننده باسابقه سینمای ایران از سالهای دوستی و همکاری با زندهیاد رسول ملاقلیپور است.
* آقای محمدی آشنایی شما با زنده یاد رسول ملاقلیپور از چه طریقی بود و چطور با هم آشنا شدید که منجر به ساخت فیلم «میم مثل مادر» شد؟
آشنایی من با زنده یاد ملاقلیپور از اولین فیلم سینمایی او «بلمی به سوی ساحل» آغاز شد. نحوه ساخت این فیلم داستان مفصلی دارد که بماند برای زمانی دیگر، اما زمانی که این فیلم را دیدم حس کردم رسول کارگردانی است دارای هوش و غریزه ذاتی در امر فیلمسازی.
همانطور که میدانید رسول تحصیلات آکادمیک و سینمایی نداشت ولی به ذات، ویژگیهای یک فرد مؤلف و خلاقه را در خود داشت. بعد که جلو آمد در کارهای دیگرش پیشرفت کرد و زبان بصری خاص خودش را در آثارش بهوجود آورد. چند باری قصد همکاری داشتیم که شرایط آن فراهم نشد و در نهایت اولین همکاری رسمی ما که نتیجه خوبی نیز به همراه داشت و فیلم قابل اعتنایی در سینمای ایران شد «میم مثل مادر» است که پس از آن قصد داشتیم فیلم بعدی را هم تولید کنیم که عمر او به دنیا نبود.
* پیشنهاد ساخت این فیلم از سوی شما بود؟
بله، رسول با طرح دیگری آمده بود که من خیلی خوشم نیامد و پیشنهاد ساخت فیلم «میم مثل مادر» را به او دادم و او طرح را پسندید و شروع به نگارش فیلمنامه کرد. فیلمنامهای که نزدیک به هشت بار بازنویسی شد تا به نقطه مطلوب رسید و ساخته شد.
فکر میکنم در حوزه دفاع مقدس و حفظ شخصیت و کرامت مقام مادر «میم مثل مادر» یکی از آثار برجسته سینمای ایران شد. با توجه به زمانی که تولید شد ترجیح دادیم فیلم را روانه اکران کنیم که بسیار اکران موفقی بود و با استقبال خوبی مواجه شد. بنابراین قصد داشتیم دومین همکاری را با هم داشته باشیم که من ایده «عصر روز دهم» را با او در میان گذاشتم که پسندید و چون بخشی از فیلم در ایران و بخشی در عراق میگذشت، سفر دو هفتهای با هم به عراق داشتیم تا رسول بیشتر در فضا قرار بگیرد.
از ویژگیهای بارز اخلاقی رسول میتوان به داشتن دل مهربان و زبان صریح و تند او یاد کرد. بعضی از این تندزبانی او آزرده خاطر میشدند، اما وقتی با او مینشستی و حرف میزدی متوجه میشدی که اساساً این دل و زبان با هم تفاوت دارند و وقتی فرصت دست میداد حس میکردی که چقدر مهربان است در آن سفر وقتهایی که فرصت دست میداد روی فیلمنامه کار میکردیم و همان جا بود که شاکله کلی فیلمنامه «عصر روز دهم» درآمد و در برگشت وارد مقدمات پیش تولید شدیم که متأسفانه رسول در اثر عارضه سکته قلبی دار فانی را وداع گفت و ما یکی از کارگردانان خوب سینمای دفاع مقدس و فیلمهای ارزشمندمان را از دست دادیم و او در اوج بلوغ و شکوفایی از دست رفت. مطمئناً اگر زنده بود حداقل در این سالیان چند اثر قابل اعتنا از او میتوانستیم در سینما ببینیم.
* همه درباره زنده یاد ملاقلیپور و از خصوصیات اخلاقی او به داشتن صراحت لهجه و تعهد یاد میکنند. بارزترین خصوصیت اخلاقی وی از نظر شما چه بود؟
ملاقلیپور در خانوادهای پرجمعیت در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. در آن فضا و فرهنگ هم بزرگ شد. به دلیل علاقهاش به این عرصه وارد حوزه هنری شد و با همان ویژگیهای اخلاقی که داشت شروع به کار کرد و حتی خودش در خاطراتش گفت که با برداشتن دوربین حوزه فیلمی ساخت تا ثابت کند که فیلمساز است، چون کسی باور نمیکرد.
از ویژگیهای بارز اخلاقی رسول میتوان به داشتن دل مهربان و زبان صریح و تند او یاد کرد. بعضی از این تندزبانی او آزرده خاطر میشدند، اما وقتی با او مینشستی و حرف میزدی متوجه میشدی که اساساً این دل و زبان با هم تفاوت دارند و وقتی فرصت دست میداد حس میکردی که چقدر مهربان است. ضمن اینکه بسیار به جزئیات توجه داشت. حداقل خودم به شخصه بیش از ۱۰ مورد دیدم که به آدمهای نیازمند، بی دریغ کمک میکرد و اهل چرتکه انداختن و حساب و کتاب نبود.
به نظرم ویژگی بارز او همین روحیه خاصی بود که احتمالاً مربوط میشود به همان دوران جنگ، بیشتر دوستان او از اهالی جبهه و جنگ بودند و فرهنگ دفاع مقدس در او تبلور داشت. رسول خیلی اهل حساب و کتاب و عافیت طلب نبود. اهل کارهای پرریسک و سنگین بود و البته سینمای ایران در برخی مواقع قدر او را ندانست و همین باعث شد تا آزرده خاطر باشد.
همانطور که گفتم رسول درس سینما نخوانده بود، اما ویژگی مهمی که لازمه کار هنری است در او وجود داشت. در واقع «آن» فیلمسازی را داشت و میدانست یک سکانس برای بالاترین حد تأثیرگذاری چطور باید گرفته شود. به خاطر دارم درباره «میم مثل مادر» وقتی ایده را با او مطرح کردم، گفت این فیلمنامه به نظرم گریهدار است و الان دوره ساخت فیلمهای کمدی است. به او گفتم رسول جان من میخواهم یک فیلم متفاوت بسازم. میخواهم بگویم اگر برای فیلم «میم مثل مادر» آنقدر حسها را صادقانه و لطیف با «آن» های بسیار هوشمندانه ساخت که همه را تحت تأثیر قرار داد و از این حیث در ارتباط با مخاطب بسیار موفق بود. یادم است سر صحنه سکانس پایانی فیلم، رسول دائماً اشک میریخت و وقتی از او پرسیدم چه شده گفت من این فیلم را تماماً به عشق مادرم میسازم و زحماتی که او برای من کشید.
* پیش از این در یکی از گفتگوهایی که درباره زنده یاد ملاقلیپور داشتید، خواندم که از او به عنوان فیلمساز بی قرار یاد کردید. این بی قراری به روحیه جنگنده او بر میگشت؟
وقتی نسخه ششم فیلمنامه را خواندم و قرار بود با هم درباره آن صحبت کنیم من یک ایدهای به ذهنم رسید و آن استفاده از آیه سوره الرحمن بود که آیه «فبای الا ربکما تکذبان» در این سوره بسیار تکرار میشود. میخواستم این به نوعی جز فیلمنامه شود و جنبه تبلیغی و سفارشی پیدا نکند.
وقتی برای اولین بار به او گفتم، گفت من دیگر بلد نیستم و از اتاق بیرون رفت. اما بعد از چند دقیقه برگشت و گفت بد هم نیست، حالا چطوری درست کنیم. بعد با هم گفتگو کردیم و واقعاً هم توانست راه استفاده درست از آن را پیدا کند و این به راحتی در دل فیلم آمد. بخصوص در صحنه مرگ مادر اول و بعد مادر دوم این اتفاق به درستی افتاد و حس آیه درست در فیلم نشست. فکر میکنم بعد از فیلم «بازمانده» که زنده یاد سیفاله داد در آن آیه الکرسی را استفاده کرد، این دومین فیلمی است که بخشی از فیلم قرائت آیهای از سوره الرحمن در آن صورت گرفت و تماشاگر احساس نمیکرد چیزی اضافه و یا چسبیده به فیلم است، بلکه حس اینکه بخشی از فیلم است را با خود به همراه داشت.
بارز او همین روحیه خاصی بود که احتمالاً مربوط میشود به همان دوران جنگ، بیشتر دوستان او از اهالی جبهه و جنگ بودند و فرهنگ دفاع مقدس در او تبلور داشت. رسول خیلی اهل حساب و کتاب و عافیت طلب نبود. اهل کارهای پرریسک و سنگین بود و البته سینمای ایران در برخی مواقع قدر او را ندانست و همین باعث شد تا آزرده خاطر باشد * اغلب افرادی که با رسول ملاقلیپور همکاری داشتند همیشه از جدی بودن او سرصحنه یاد میکنند و اینکه گاهی هم از کوره در میرفت. سر فیلمبرداری کار با چنین اتفاقاتی برخورد داشتید؟
انصافاً من با فیلمسازان زیادی در سینمای ایران کار کردم و همواره سعی کردم فضای مطلوبی برای کارگردانان فراهم کنم تا او تمام توجه و تمرکزش روی فیلم و کاری که میخواهد انجام دهد باشد و نگران مسائل جانبی نباشد. این وظیفه تهیهکننده است که کارگردان دغدغه موارد حاشیهای را نداشته باشد و «میم مثل مادر» نیز جزو همان مسائل بود. خود رسول هم میگفت که همیشه در کارهایش تحت فشار مسائل حاشیهای بوده است اما در این فیلم آرامشی را که باید برای ساخت میداشت، داشت. اما یکی از اتفاقهایی که در این فیلم رخ داد و مدیون رسول ملاقلیپور است، حضور بچههایی است که قطعه آخر را اجرا میکنند. ما درصدد همراهی گروههای کرال بودیم، اما رسول به این مرکز رفته بود و انرژی زیادی به همراهی آریا عظیمینژاد که کار ساخت موسیقی فیلم را برعهده داشت، گذاشت تا بچههای مرکز آن قطعه را به درستی اجرا کنند. کار بسیار دشواری است که از بچههای معلول بتوانی استفاده کنی و آهنگی با آن کیفیت تولید کنید.
به خاطر دارم یک روز در بینالحرمین نشسته بودیم و درباره سکانسی که در فیلم عصر روز دهم هنوز هم هست، صحبت میکردیم تصویرهایی که رسول از آن سکانس تعریف میکرد، اگر ساخته میشد شاید امروز یک اثر ماندگار دیگر در سینمای متفاوت ایران میبود رسول اصالت در فیلم برایش بسیار اهمیت داشت و حتی برای خواننده تک خوان فیلم هم با اینکه ما به دنبال چهرههای شناخته شده بودیم اما رسول یک فرد نابینا را پیدا کرد و پس از تمرین، آن قطعه را به زیبایی خواند و هنوز هم در تجلیل مقام مادر یکی از آهنگهای تأثیرگذار است.
* گفتید که طرح فیلمنامه «میم مثل مادر» از شما بود، آقای ملاقلی پور اما با طرح دیگری پیش شما آمده بودند از آن طرح چیزی به خاطر دارید؟
آن طرح را من خیلی به خاطر ندارم، ضمن اینکه طرح کاملی هم نبود. اما وقتی به من گفت احساس رغبت زیادی به این کار نداشتم، بنابراین به او گفتم ایده دیگری به تو میدهم ببین کدام یک به دل و حال تو نزدیکتر است. وقتی طرح «میم مثل مادر» را گفتم، گفت طرح تو نزدیکتر است و آن طرح خودش را کنار گذاشت. برای فیلم «عصر روز دهم» نیز به این نتیجه رسیدیم که ما با یک کشور هشت سال جنگیدیم، حالا چطور میتوانیم با این کشور ارتباطی سوای جنگ داشته باشیم چون با مردم عراق جنگ نداشتیم بلکه با صدام و ارتش بعث عراق میجنگیدیم. میخواستیم پلی عاطفی بین دو ملت ایجاد کنیم که خوشبختانه در سالیان بعد مجموعهای از اتفاقات افتاد که حتی ما به کمک مردم عراق رفتیم تا عراق سقوط نکند.
به خاطر دارم یک روز در بینالحرمین نشسته بودیم و درباره سکانسی که در فیلم هنوز هست، صحبت میکردیم تصویرهایی که رسول از آن سکانس تعریف میکرد، اگر ساخته میشد شاید امروز یک اثر ماندگار دیگر در سینمای متفاوت ایران میبود.
* پس از فوت آقای ملاقلیپور فیلمنامه «عصر روز دهم» تا چه اندازه دستخوش تغییر شد؟
ما به سفر عراق رفتیم و وقتی رسول از نزدیک فضاها را دید، برگشتیم تهران تا پیش تولید را شروع کنیم. او شرایطی برایش پیش آمد که ترجیح داد به شمال برود و فیلمنامه را آنجا کامل کند و ما هم درصدد گرفتن ویزا برای گروه بودیم، اما متأسفانه یک روز صبح همراه رسول که از دوستان نزدیکش بود به ما زنگ زد و گفت که این اتفاق افتاده و من به همراه علی پسر رسول و یکی از بستگانش به شمال رفتیم و بعد هم مراسم رسول برگزار شد. میخواستم این پروژه را به احترام رسول کنار بگذارم، یک سال و نیم بعد یکسری از دوستان تماس گرفتند و گفتند که حیف است این فیلم ساخته نشود. در سفری که با مجتبی راعی به مشهد داشتیم با او صحبت کردم و او نیز پذیرفت البته آن فیلمنامه کنار گذاشته شد و او فیلمنامه خودش را نوشت و ساخته شد.
* آقای محمدی به عنوان آخرین سوال فکر میکنید در میان فیلمسازان حال حاضر سینما چه کسی بیشتر خط فکری سینماییاش به رسول ملاقلیپور نزدیکتر است؟
در دایرهای که من از دوستان کارگردان میشناسم، عقلشان به جنونشان بیشتر میچربد، در حالی که رسول جنونی داشت که لازمه هنرمند بودن و فیلمساز شاخص بودن است.