سینماپرس: مراسم اختتامیه و تقدیر از برگزیدگان جشنواره عکس «فرمانده من» فردا برگزار میشود.
به گزارش سینماپرس، مراسم افتتاحیه نمایشگاه و آثار پذیرفتگان فراخوان عکس «فرمانده من» روز یکشنبه ۳۰ ام شهریورماه ساعت ۱۱ صبح در سالن کنفرانس بنیاد فرهنگی روایت فتح برگزار و نفرات برتر در این مراسم اعلام خواهند شد.
همزمان با مراسم افتتاحیه، نمایشگاه مجازی آثار در پایگاههای رسانههای مجازی ارائه و قابل بازبینی خواهد بود.
پیشازاین، داوری مسابقه عکس «فرمانده من» با تعداد ۱۵۳۲ اثر در بخش تک عکس، ۴۱ مجموعه عکس در بخش مجموعه عکس، ۴۷۷ اثر در بخش عکاسی با موبایل و ۶۵ اثر در بخش ویژه نوجوان از ۲۶۲ عکاس در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس بنیاد فرهنگی روایت فتح با حضور آقایان سید عباس میر هاشمی دبیر فراخوان، احمد ناطقی، فرهاد سلیمانی، مهدی قاسمی داوران فراخوان برگزار شد و داوران پس از بحث و گفتگو و تبادلنظر، نتایج داوری آثار ارسالی را اعلام کردند.
همچنین حقالتألیف عکسهای راهیافته به نمایشگاه پس از هماهنگی با صاحبان آثار و جوایز نفرات برتر پس از اعلام در مراسم افتتاحیه و پس از هماهنگی به حسابشان واریز و گواهی شرکت هریک بهصورت پستی ارسال خواهد شد.
فهرست اسامی صاحبان آثار راهیافته به نمایشگاه به ترتیب حروف الفباء به شرح ذیل است:
بخش تک عکسهای تولیدشده با تجهیزات تخصصی (حرفهای) :
وحید احمدی، اسحاق آقایی، سید محمد آل رسول، محمد آهنگر، احمد به لباسی، وحید بیات، بابک جدی، احسان جزینی، روح الله جوانی، امیر خلوصی (۲ قطعه)، هادی دهقانپور، صادق ذباح، ساسان رمضانپور، مصطفی رودکی، مرتضی صالحی (۲ قطعه)، مهدی طاهری، حمید عابدی، عباس عاشوری، جابر غلامی، محمد جواد فرمانی، سعید قاسمی، حسین کام شاد، عرفان کوچاری، محمدجواد مشهدی، سیدجواد میرحسینی و هادی هیربدوش و خانمها سیده ریحانه یامی و تهمینه رحمانی
بخش عکاسی با تلفن همراه:
محمد ترکزاده، مهدی ایمانی، ناصر جعفری (۲ قطعه)، حامد خلیلی، علی سوته، مهران عشقی، جابر غلامی (۲ قطعه)، جعفر کبوتری (۲ قطعه)، آرمان رنجبریان و سرکار خانم حبیبه لطف زاده
بخش مجموعه عکسهای تولیدشده با تجهیزات تخصصی (حرفهای) :
مجید حجتی و محمدمهدی ورال
لازم به ذکر است در بخش عکاسی ویژه نوجوانان هیچکدام از آثار شایسته راهیابی به نمایشگاه شناخته نشد.
سینماپرس: آنقدر در جریان دیدنِ سریال تلویزیونی “زیرخاکی” تردید ایجاد کرد که “نفوذی است یا خیر؟” و حالا در “زمین گرم” نمیدانیم دیوانگیاش را باور کنیم یا نه، با این اوصاف، نادر فلاح دیگر دوست ندارد او را آدم بدِ داستانها بشناسیم.
به گزارش سینماپرس، این شبها شبکه سه اولین تجربه کارگردانی سعید نعمتالله را روی آنتن برده است که تقریباً تا دو هفته دیگر تصویربرداریاش ادامه دارد. سریال تلویزیونی “زمین گرم” با پسزمینههایی مذهبی مدتی کوتاه است که روی آنتن است؛ ماجرای دو برادری که بعد از سالها بیخبری جایی به هم میرسند که برادر بزرگتر آخرین ساعات حیاتش را پشتسر میگذارد و در بالین برادر کوچکتر “علیار” وصیت میکند، وصیتی که زندگی برادر کوچک را بهسمتی دیگر میکشاند که این شبها ماجراهایش یکی پس از دیگری مخاطب را درگیر خودش میکند.
کنار کاراکتر فروغ که مرجان شیرمحمدی نقشش را ایفا میکند و صادق برقعی که بهعنوان اولین تجربه تصویریاش، نقش محوری علیار را به رخِ مخاطب میکشد همچنین بازیگرانی شناختهشده مثل علیرضا خمسه و اصغر همت، نادر فلاح با بازی در نقش استوار، فضای خاصی به داستان دادهاند. شاید بیشتر علیار محور باشد اما قدرتِ بازی فلاح در ایفای نقشِ استوار ظالم و مجنون، بیشتر به چشم آمده است که همه ذهنها را بهسمتِ این کاراکتر میبرد، جایی در داستان مخاطب متوجه مرگِ استوار میشود و جایی از زندهشدنش به حیرت میآید.
حالا با حالتهای جذاب و دلچسب هنرمندانه، مجنون رویتختافتاده، نگاههای خشمگینانه و ابهت و اقتدارِ راهرفتن و عکسالعملهایش باز برای مخاطب تردید ایجاد کرده؛ آیا استوار واقعاً مجنون است یا خودش را به دیوانگی زده است؟
نقش استوارِ “زمین گرم” و جاسوسِ “زیرخاکی”
نادر فلاح بازیگر نقش استوار در واقع همان جاسوسی است که در سریال “زیرخاکی” تُکزبانی صحبت میکرد، سالها از ورودش به سینما میگذرد، تئاتریِ متبحری است اما همیشه نقشهای کوتاه را به او سپردهاند. اما فلاح این نقشهای کوتاه را تأثیرگذار بازی کرده است، مثل فیلم “بیپولی”، “طبقه حساس” و حتی “اژدها وارد میشود”؛ در “عقیق” و عمده سریالهای تلویزیون نقش اصلی یا محوری به فلاح واگذار شده، مثل “زیرخاکی”، “زمین گرم” و حتی سریالی که این روزها مشغول آن شده است؛ “جشن سربرون”!
فلاح در جریان گپوگفت با خبرنگار تسنیم به این نکته اشاره دارد که اگر فیلمنامه و داستانِ کاری قوی نباشد و باورش نکند قطعاً در هیچشرایطی آن کار را نمیپذیرد، اما “زمین گرم” را هم بهخاطر کاراکتر جذاب و قلمِ قدرتمند سعید نعمتالله قبول کرده است و هم اینکه فضای جدید و متفاوتی که نسبت به دیگر سریالهای تلویزیونی دارد.
به امام حسین(ع) ارادت ویژهای دارم
ارادت ویژهای به امام حسین(ع) دارد و “زمین گرم” را در مقایسه با آثاری که در ماه محرم ساخته شده است بهلحاظ داستانی، متفاوت میداند، چرا که علاوه بر نمایش تقابل بین خیر و شرّ، تغییر و تحول شخصیتها را بهشکلی تازه نشان میدهد. او معتقد است نقش “استوار” با نقشهایی که تا به حال بازی کرده بسیار متفاوت است، چون در روند دراماتیکِ قصه بسیار نقشی تعیینکننده دارد. این کاراکتر موقعیتها و فراز و نشیبی پیچیده دارد و در آینده هم تردیدهایی برای مخاطب ایجاد خواهد کرد.
این روزها بیش از همیشه ناراحت و نگرانِ “تئاتر” است، چرا که اعتقاد دارد تا وقتی کرونا از کشور نرود نمیتوان امیدی به تئاتر و حتی سینما داشت. تمام اماکنی که مردم باید در آن جمع شوند لطمه خوردهاند و به همین دلیل نمیتوان امیدی به اجرای تئاتر در سال جاری داشت. اگر تلویزیون این روزها بیش از همیشه مسئولیتش سنگین است، به این دلیل است که به مخاطب برسد. تا وقتی وضعیت کرونا مشخص نشود بدون شک تئاتر با همین وضعیت فاجعهبار به کار خود ادامه میدهد؛ و هر روز مشکل معیشتی هنرمندانش به خطر میافتد.
سعید نعمتالله؛ زبان ساده روایت و هدایتگری کارکشته
مشروح این گپوگفت در ادامه از نظرتان میگذرد:
* قبلاً در سریال “عقیق” تجربه کار با سعید نعمتالله داشتید؛ آنجا فقط نویسنده و اینجا برای اولین بار خودش پشت دوربین نشسته است، کارگردانی نعمتالله را چطور دیدید؟
سعید نعمتالله زبان سختی دارد؛ البته سخت نه به این معنا که درکش سخت باشد، بلکه اغلب کارهایی که ساخته میشوند، آنقدر زبانشان ساده و روزمره است که مواجهه با زبان سعید نعمتالله کمی سخت بهنظر میرسد؛ بازی در آثاری با نوشتههای سعید نعمتالله مثل این است که یک بازیگر میخواهد نمایشنامهای از شکسپیر را کار کند؛ او دیگر نمیتواند از کلام روزمره استفاده کند؛ چون نمایشنامه شکل دستوری، واژهها و نوع بیان مخصوص به خودش را دارد.
در کارهای قبلی هم سعید نعمتالله همیشه کنار کارگردان بود و در مراحل مختلف هدایتگری میکرد. اعتقاد دارم بسیار بر کار کارگردانی مسلط است، دوربین را میشناسد و به بازیگران برای شخصیتپردازی بهتر و باورپذیرتر شدن کار کمک میکند. هیچ مشکلی نداشتیم و با آرامش و بدون هیچ استرس و اضطرابی مقابل دوربینِ نعمتالله قرار میگیریم، چون او میداند چه نوشته و تمام لحظاتش را طراحی کرده؛ در واقع فضاها را برای بازیگرانش خلق میکند. بازیگران و سایر عوامل هم با این موضوع بهراحتی کنار آمدهاند و هیچ مشکلی با او ندارند و بدون کوچکترین چالشی کار پیش میرود.
“استوار” را مهندسی کردم
* یکی از نکاتی که در نقش “استوار” زیاد به چشم آمده است، آن شک و تردیدی است که مخاطب به او پیدا میکند، جایی به این باور میرسد او مُرده و حالا باور ندارد که واقعاً مجنون شده است؛ چطور به این شخصیتپردازی رسیدید؟
من همیشه فیلمنامه را میخوانم و سپس شروع میکنم به مهندسی کردن نقش در ذهنم؛ این کاراکتر باید چگونه فیزیک و شکل و شمایلی داشته باشد، در واقع مهندسی جنبههای بیرونی کاراکتر، ریتم دیالوگها و تُن صدا را هماهنگ میکنم تا همهچیز درست پیش بروند، در این راه از راهنماییهای کارگردان و دریافتهایی که از فیلمنامه پیدا میکنم، نهایتاً به نقش میرسم.
بازیگر در واقع مهندس است و باید قطعات مختلف یک کاراکتر را کنار هم قرار دهد و بسازد، اینکه همواره شکل و شمایلی تکراری را در کاراکترهایش قرار دهد، کار خاصی نکرده و هنر برجستهای را ارائه نداده است. بعضاً پیش میآید خیلی از کارگردانها و برخی تهیهکنندگان این مسائل را متوجه نمیشوند و سراغ کسانی میروند که نسبت به آن پیشینه ذهنی دارند و به همان شخصیتپردازیهای تکراری بسنده میکنند اما این هنر بازیگری نیست. کارگردان اگر ریسک نکند شخصیت و کاراکتر متفاوت خلق نمیشود.
بهسراغ روابط میروند
* یعنی در واقع همان بازیگران سفارشی موردنظر تهیهکننده و کارگردان…
این هم هست. برخی کارگردانها ترجیح میدهند خیالشان راحت باشد و سراغ ریسک نمیروند تا کاراکتر جدیدی خلق شود، معمولاً با همان کاراکتری که تصویب شده در نقش قاتل، دزد و یا حتی کاراکترهای ارزشی، بهسراغِ بازیگر دیگری نمیروند که او فرصتِ خلق کردن این موقعیتها را پیدا کند، یا ترجیح میدهند با همان چند بازیگر محدود کار کنند یا از روی روابط انتخاب میکنند. متأسفانه روش درستی نیست که بعضاً در جریان انتخاب بازیگران اتفاق میافتد.
* مثلاً در “زمین گرم” میبینیم نقش محوری و مهمِ «علیار» به بازیگری کمشناختهشده واگذار شده است؛ این خودش نوعی ریسک تلقی میشود…
بله، همین ریسکها باعث شکوفایی استعدادها میشود، همان اتفاقی که در انتخاب بازیگر نقش علیار افتاده است. او تحصیلکرده این رشته و بازیگر باسواد و کاربلدی است و حقیقتاً از پَسِ نقش برآمده است.
در تئاتر جای اشتباه نیست
* چقدر تئاتر برای این شخصیتپردازیهای درست بهکار شما آمده است؛ در “زمین گرم” آنقدر اعجابآور، کاراکتر مجنونی ظالم را ایفا میکنید و در “زیرخاکی” جاسوسی تُکزبانی؟
تئاتر بسیار زیاد به بازیگر کمک میکند تا به شخصیتپردازی درستی برسد. بازیگر باید سواد بازیگری و درام را داشته باشد؛ تمرینهای جدّی برای نگاه، شخصیتپردازی و موقعیتپردازی، درنظر بگیرد. تئاتر باعث میشود ما همیشه در حال تمرین و تقویتِ هنر بازیگریمان باشیم، از آن جهت که تئاتر هنر زندهای است و خیلی نیاز به تجربه و دیسیپلینِ بازیگری دارد. در سینما و تلویزیون اشتباه کنی، کات میشود اما صحنه تئاتر جای اشتباه نیست. تئاتر برای بازیگری مؤثر است؛ بازیگری که تئاتر کار نکند جایی از کارش لنگ میزند.
چرا تهیهکنندگان بازیگران سطح پایین را به تئاتریها ترجیح میدهند؟
این همه بازیگر خوب در تئاتر داریم که کمتر از آنها در دنیای تصویر بهره میبرند. بیشتر افراد بهواسطه روابط و ماجراهایی که وجود دارد وارد میشوند. تهیهکنندگان بیشتر ترجیح میدهند بازیگر درجه دو و سه و سطح پایین براساس روابط بیاورند تا بهسراغ این همه بازیگر خوب تئاتر بروند.
میخواهم کاراکترهای بد را قبول نکنم!
* وقتی فیلمنامه “زمین گرم” را خواندید بهغیر از نقش “استوار” نقش دیگری ترغیبتان کرد؛ چون شنیدهام دیگر از نقشهای منفی خسته شدهاید؟
استوار نقش سختی است. من همیشه سرم درد میکند برای این نقشها؛ نقشهای سخت را دوست دارم اما مشکلم این است که از این به بعد میخواهم کاراکترهای بد را قبول نکنم، چون آرام آرام ممکن است بهضررم تمام شود. دوست ندارم فقط در نقشهای منفی خلاصه شوم و اصطلاحاً در این نقشها جا بیفتم. همه به من زنگ میزنند “آدم بدِ داستان ما را بازی کن! “، مردم تصورشان این است رفتار و کرداری که در فیلم و سریال ایفایش میکنم در واقعیت هم به همان صورتم! هر از گاهی از این نقشها و کاراکترها فاصله بگیرم بد نیست.
در مجموع نقش استوار پیچیده بود، دو موقعیت عجیب و غریبِ دیکتاتوری، اقتدار و ظلم در رفتار داشت و بعد از آن اتفاق، مجنون شد. باید از این کاراکترها فاصله بگیرم تا مُهر سیاهی نقشها به پیشانیام نخورد.
برخوردها جالب نیست
* این عقبنشینی از نقشهای منفی بهخاطر حرف و حدیثهای کوچه و خیابان است؛ مردم ناراحتتان میکنند؟
بله. نتیجه این نقشها همین است برخوردها جالب نیست، در واقعیت هم درست نیست بازیگری در یکسری نقشها خلاصه شود، بلکه باید کاراکترهای متفاوت و متنوع را تجربه کند.
آیا این دیوانگی دروغ است؟
* حالت مجنون “استوار” در سریال “زمین گرم” ما را یاد فیلم “درخونگاه” هم میاندازد؛ آنجا هم نگاه و چهرهتان همینطوری بود که اینجا هم از خودتان نشان دادید؛ چقدر از آن موقعیت استفاده کردید؟
آنجا (درخونگاه) جنون داشتم اما شخصیتی که بازی میکردم مظلوم بود، اینجا خودش ظلم کرده است و جنونش فضای متفاوتی دارد. گریم و حالتِ نگاه به آن نقش نزدیک شده است اما آنجا جنونِ خودخواسته و هوشیارانه بود اما اینجا، خودش ناخواسته مجنون میشود. استوار در “زمین گرم” بهخاطر تمام موقعیتهایی که از دست داده دیوانه شده است. بازتابها خوشحالم میکند که باور ندارند او واقعاً دیوانه شده و میگویند این دیوانگیاش مثل همان مُردنش دروغ است.
“زمین گرم” مخاطب را غافلگیر میکند
* سعید نعمتالله استاد غافلگیر کردن مخاطب است؛ آیا این حیرتزدگیها را در “زمین گرم” هم شاهد خواهیم بود؟
بهاندازهای که تماشاگر تمام معادلاتش به هم بریزد، حیرتزدگی در قصه داریم، کما اینکه فکر میکرد “استوار” مُرده و حالا دیوانه است. پیامهایی در فضای مجازی به من میدهند که “استوار” خودش را به دیوانگی زده است و معلوم نیست در سرش چه میگذرد. این تعلیقهای بهوجودآمده همان چیزهایی است که باید بازیگر در شخصیتپردازیاش و فیلمنامهنویس و کارگردان در روند نوشتن و اجرا، به آن برسند. اینکه مخاطب شروع کرده به حدس زدن باز ما را خوشحال میکند، البته که احتمالاً رفته رفته، داستانِ “زمین گرم”” بیننده را دچار شگفتی خواهد کرد. چند بار این اتفاق با گرههای داستانی میافتد و در این راه نقش “استوار” هم اتفاقاتی قابلتوجه را در پی خواهد داشت.
تلویزیون ۲ مشکل دارد؛ بودجه و شتابزدگی در ساخت
* چرا تلویزیون کمتر داستانهایی را روایت میکند که مخاطب منتظرِ قسمت بعدی باشد؛ اصطلاحاً تک و توک مجموعه تلویزیونی دلچسبی میبینیم؟
خیلی چیزها تأثیر میگذارد که سریالی باکیفیت ساخته شود یا بیکیفیت. میدانید که عرصه سریالسازی در دنیا همقدوقواره سینما جلو میرود و مورد استقبال قرار میگیرد. یکی از عوامل اصلی ضعیف شدن سریال به مسائل بودجهای برمیگردد و دیگری مقوله زمان است. ما خودمان بارها گرفتارِ این دو مشکل شدهایم؛ میگویند باید هرچه سریعتر این سریال به آنتن برسد.
آنقدر عوامل کار را درگیر مسائل مالی میکنند یا میخواهند عجلهای و شتابزده کار به آنتن برسد، تمرکز از بین میرود. این رفتار عجلهای باعث میشود نه قصه خوب پرداخته شود و نه بتوانیم پلانهای خوبی را با ظرافت فیلمبرداری کنیم.
در واقع تحت فشار بودن از طریق مسائل مالی و زمان، کیفیت را بهشدت پایین میآورد، از طرفی خیلی بازیگران هم در کار خودشان جدی نیستند و برخی از تهیهکنندگان و کارگردانان هم کماکان به کلیشهها امیدوارند و آن شناختِ لازم را به انتخاب و استفاده از بازیگر ندارند؛ همه اینها دست به دست هم میدهد و این اتفاقات میافتد.
یا بازیگر دوربین را نمیشناسد و یا کارگردان بازیگر را نمیشناسد
* منظورتان از عدم شناخت بازیگر چیست؟
برخی از کارگردانها کمتر بینش علمی نسبت به استفاده از بازیگر دارند، یا درست انتخاب نمیکنند و یا نمیتوانند هدایتشان کنند. از طرفی بازیگر هم جلوی دوربین دانش کافی بهاندازه بازیگری ندارد و هنوز هم غریزهای و حسّی بازیگری میکند. بارها شنیدهام برخی از کارگردانهای صاحبنام تعریفشان از بازیگریمان بازیگری حسّی و غریزی است، این تعریف درستی از بازیگری نیست!
بازیگری تکنیک و فن و دانش است، این تعاریف از بازیگری نشان میدهد این حرفه را بسیار دستکم گرفتهاند. این فقر جدی استفاده نادرست از بازیگر جلوی دوربین احساس میشود. تلاشهای نویسنده و اجرای کارگردان را بازیگر بهعنوان پیشانیِ کار باید به سرانجام برساند که بعضاً بهخاطر فقدان این دانش و تجربه، کیفیت کار را زیرسؤال میبرد.
برخی درست آمدهاند و برخی اشتباهاً بازیگر شدهاند!
* همین دستکم گرفتن بازیگری باعث شده است که هرکسی به خودش اجازه بدهد وارد این عرصه بشود حالا فوتبالیست، خواننده و حتی مجری تلویزیون؟
به نکته درستی اشاره کردید، برخی غریزهای هم موفق بودهاند مثل اکبر عبدی که درجه یک است؛ آنقدر هوش و ذکاوت و خلاقیت بازیگری دارد، هر بار کاراکتر جاندار و خوشساختی را از او میبینیم. این عرصه درش بهروی همه علاقهمندان باز است و نمیتوان جلوی کسی را گرفت. برخی با عملکردشان نشان میدهند اشتباه آمدند و برخی هم ثابت میکنند میتوانند بازیگر خوبی بشوند.
* مثلاً این اتفاق برای پژمان جمشیدی در “زیرخاکی” افتاد که بعد از مدتها حضور در نقشهای مختلف با هدایتی درست، درخشید…
پژمان جمشیدی در این سریال زحمت کشید و درست هم هدایت شد، تئاترهای سخت کار کرد و دورههای سختی را گذراند. گرچه او را تخریب و تحقیر میکردند و الآن ثابت کرده است که میتواند بهتنهایی سریالی را از زمین بلند کند.
جزئیات جدیدی از سریال “زیرخاکی ۲”
* جالب است اینجا سؤالی داشته باشم از فصل دوم سریال “زیرخاکی”؛ آیا خبری هست؟
خوشبختانه کاراکتری که ایفا کردم بسیار در داستان تأثیر داشت، کاراکتر عملگرایی که در جایی تُکزبانی حرف میزد و عملاً بهعنوان شخصیت نفوذی وارد ماجرای “زیرخاکی” میشد، همواره برای شخصیت اصلی داستان مشکل ایجاد میکرد و از نظر دراماتیک مسئلهساز بود. این کاراکتر کماکان میتواند در فصل دوم داستان هم حضور داشته باشد و فکر میکنم حضور دارم.
درباره شروع کار هم میدانم دستاندرکاران در تلاشند شرایط کار را مهیا کنند، اما هنوز مشخص نیست.
شاید ما نمیدانیم و آنها میدانند/ ترجیحِ حاشیه به کاربلدی
* چرا اینقدر نادر فلاح دیر معرفی شد و بهقول خودتان در حقش ظلم شده است؟
من هم در عجبم. چطور میشود برخی زود معرفی میشوند و به شهرت میرسند و من آنقدر دیر جدّی گرفته میشوم، در صورتی که از سال ۱۳۶۸ تئاتر کار میکردم و فوقلیسانس تئاتر دارم. اما هنوز در تئاتر جایزه بازیگری نگرفتهام در جشنواره فیلم فجر کاندیدا شدم و حتی میتوانستند برای کارهایی هم کاندیدایم کنند، در جشن خانه سینما جایزه نقش مکمل گرفتم.
حقیقتی وجود دارد؛ بازیگرانی بهسرعت مطرح میشوند، چون رسانهها از آنها حمایت میکنند و بعضاً خودشان تلاشهایی برای دیدهشدنشان از طریق فضای مجازی میکنند، کارگردانها نقشهای اصلیشان را به آنها میدهند و یا جایزه میگیرند. باید بپرسیم “چرا تهیهکنندگان با اینکه میدانند من بازیگر خوبیام، چرا نقش اصلی به من نمیدهند؟ ” رسانهها از من حمایت نمیکنند یا جایزه نمیدهند. واقعاً راه و رسمش را نمیدانم البته حاشیهسازی و وارد حاشیه شدن هم جزو مرام کاریام نیست.
جالب است بدانید آنقدر فراموش شدهایم که روز تولدمان هم را بعضاً نمیدانند، یا نمیخواهند و یا نادیده میگیرند. در این ۳۰ سال یعنی به چشم کسی نیامدم! در عجبم از تهیهکنندگان، کارگردانان و رسانهایها که مرا با این کسوتِ ۳۰ ساله بازیگری، نادیده گرفتهاند!؟
در “جشن سربرون” هم نقش منفی دارم
* در “جشن سربرون” هم این روزها مشغول به کارید؛ جالب است باز هم نقش منفی داستان را به شما سپردهاند؟
بله، آنجا هم نقش منفی خیلی محوری دارم، سریال خوبی شده است و روزهای آینده دوباره جلوی دوربین این سریال خواهم رفت.
اگر پیشنهاد شود دوست دارم بازیگر دفاع مقدس شوم
* در ایام چهلسالگی دفاع مقدس قرار داریم و تنها در کارنامه شما فیلم سینمایی “دریاچه ماهی” که البته به اتفاقات بعد از جنگ میپردازد، وجود دارد، خودتان نخواستید در این حوزه ایفای نقش کنید یا پیشنهاد نشد؟
خیلی پیشنهاد نشده است و واقعاً اگر پیشنهاد شود هیچ گاردی برای حضور در آن کارها ندارم. به هر حال قصه، نقش و فیلمنامه مهم است. البته اگر کار ضعیف باشد مثل خیلی از کارهای دیگر نمیپذیرم. من کار کردن در این حوزه را دوست دارم و آثارش را هم همیشه مشتاقانه دنبال کردهام.
به “کیمیای” درویش علاقه دارم
* کدام کار را بیشتر دوست داشتید؟
“کیمیا” با بازی خسرو شکیبایی را خیلی دوست داشتم که واقعاً احمدرضا درویش، کارگردانی بینظیری دارد. به اینگونه عاشقانههای زیبایی که در میانه جنگ اتفاق میافتد بسیار علاقهمندم.
سینماپرس: کارگردان «شام ایرانی» و نماینده مجلس هفتم میگوید: میتوان با حفظ تمامی ارزشها برنامههای سرگرمکننده ساخت. او که دیگر حضورش در عرصه سیاست را مفید نمیداند، معتقد است: انتقال پیام مانند خوردن یک قرص و یا کپسول است که ۹۰ درصد مواد خوراکی و ۱۰ درصد شامل مواد دارویی است. نباید آنقدر گل درشت یک پیام ارزشی را منتقل کنیم که مخاطب آن را پس بزند. باید به جا و به اندازه باشد تا آن را درک کند.
به گزارش سینماپرس، سعید ابوطالب با ساخت رئالیتی شوهای ایرانی همچون «رالی ایرانی» و «شام ایرانی» حضور مستمری در عرصه فعالیتهای تصویری دارد. نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی در دوره هفتم که سابقه ساخت مستندهای سیاسی را در کارنامه کاری دارد، پس از فراغت از عرصه سیاست به سراغ نوعی از برنامهسازی رفت که تا پیش از آن کمتر در تلویزیون ایران به آن پرداخته میشد. با سعید ابوطالب به بهانه پخش مجموعه «شام ایرانی» و فعالیتهای این روزهایش گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید:
شما با سابقه ساخت مستندهای سیاسی و نمایندگی اصولگرایان در مجلس شورای اسلامی براساس چه ضرورتی در چند سال گذشته به تولید برنامههای سرگرمکننده و رئالیتی شو رو آوردید؟
من معتقدم هر انسانی در هر مقطع زندگی و در هر شغلی که هست باید کارش را درست انجام دهد. یک زمانی من در عرصه سیاسی حضور داشتم و به عنوان نماینده مجلس هیچ کاری به غیر از نمایندگی مردم در مجلس نمیکردم و تمام فکر و ذهنم را برای این کار گذاشتم و به نظرم خودم کارم را در آن عرصه خوب انجام دادم. وقتی از فضای سیاسی فاصله گرفتم و به فضای هنری برگشتم باور داشتم که باید کارم را به نحو احسن انجام دهم. من به صورت همزمان برای تلویزیون برنامه میسازم و وقتهایی که برای تلویزیون برنامه ندارم، برای اینکه به روز بمانم و فعالیتم ادامه پیدا کند در شبکه نمایش خانگی کار میکنم. این تقسیم بندیها و اینکه کسی خودش را جزو تلویزیون نداند بیشتر شبیه پز است. من از این رفتارها دوری میکنم و هیچ فرقی بین رسانههایی که کار میکنم قائل نیستم. من ساخت رئالیتی شو را در تلویزیون تجربه کردم و مستند مسابقه «سرزمین دانایی» را تولید کردم. وقتی ده دوازده سال پیش واژه «رئالیتی شو» را برای گروه طرح و برنامه تلویزیون مطرح میکردم هیچ شناختی نسبت به آن نداشتند و باید ابتدا تعریف میکردم که این ژانر چگونه است و چه کارکردی دارد. این ژانر از حدود سال ۲۰۰۰ در تلویزیونهای دنیا باب شده و در این ژانر برنامه میسازند. رئالیتی شو ساختار متنوعی دارد که میتواند مخاطب را همراه کند.
رئالیتی شو بیشتر بر پایه خلاقیت گروه کارگردانی و بازیگری شکل میگیرد و میتواند در هر زمینهای ساخته شود. مذهبی و اجتماعی و سیاسی و علمی فرقی ندارد. همانطور که در حال حاضر برنامهای را برای تلویزیون میسازیم با نام «۷۷ ساعت» که موضوعی علمی دارد و یا «سرزمین دانایی» که آن هم بر بستر موضوعات علمی ساخته شد. یا به عنوان مثال برنامهای برای شبکه افق ساختم بر بستر رئالیتی شو با نام «دستم را بگیر» که مربوط به اردوهای جهادی در مناطق محروم بود که ما تبدیل کردیم به مستند-مسابقه. برای همین من تعارضی نمیبینم که برای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی به صورت همزمان برنامه بسازم چراکه چارچوبهای خودم را دارم که حتی اگر در شبکه نمایش خانگی هم برنامه بسازم، اعتقادات شخصی و سلیقههای فکریام را حفظ میکنم. اگر امروز «شام ایرانی» خیلی خوب دیده میشود به همین دلیل است که معتقدم میشود با حفظ تمام باورهای شخصی برنامهای سرگرم کننده و خانواده محور تولید کرد و از هنجارهای اجتماعی هم بیرون نرفت.
گویا برای این باورهای شخصی و اعتقادی در «شام ایرانی» نمودهایی هم پیدا کردهاید. در قسمتی که علی مسعود (علی مشهدی) جلوی میهمانها نیمرو میگذارد که نشان از فرهنگ ساده زیستی باشد یا سیدجواد هاشمی که بخشی از خانهاش را تبدیل به سنگر کرده. اینها چقدر از باور بیرون میآیند و چقدر کاربرد برنامهسازی دارند؟
تصور غلطی که وجود دارد این است که برخی فکر میکنند رئالیتی شو یک نوع مستند است در حالی که اینطور نیست. رئالیتی شو با طراحی از پیش تعیین شده ساخته میشود. مثلا برای سری جدید که قرار است با حضور امیرمهدی ژوله، محمدرضا علیمردانی و مهدی کوشکی ضبط شود بارها جلسه گذاشتیم و چیزی شبیه دورخوانی را انجام دادیم. اگرچه متنی برای خواندن نداریم ولی روی موضوعات و شیوه و شکل ارائه آن بحث و تبادل نظر میکنیم. در واقع هیچ یک از کارها و رفتارهای «شام ایرانی» به صورت اتفاقی نیست و همگی فکر شده و با قصد قبلی انجام شده است. فرق این سری از «شام ایرانی» با سریهای پیشین که آقای بیرنگ و صحت ساختند در این است که ما هر قسمت را به صورت جداگانه با بازیگر و میزبان آن قسمت هماهنگ میکنیم و بر اساس یک طرح کلی و چیدمانی که ترتیب دادیم، ضبط میکنیم. شاید شام ایرانی از لحاظ ساختار خیلی ساده به نظر برسد ولی آنقدر ضبط هر قسمت با انرژی و استرس زیادی همراه است که حتی یک اثر نمایشی آنقدر زمانبر نیست. چون متن و نوشتهای در کار نیست و یک طرح کلی در ذهن داریم باید هر لحظه از خلاقیتهایمان استفاده کنیم تا فضای کار به درستی شکل بگیرد. من غیر از اینکه جلسات عمومی با هر چهار نفر شرکتکننده برگزار میکنم، جلسات متعددی به صورت انفرادی برگزار میکنیم که به یک جمعبندی برسیم بدون آنکه آن سه میهمان از موضوع خبردار بشوند چون باید سورپرایز آن قسمت برای میهمانها تازگی داشته باشد. گاهی پیش آمده بعضی از قسمتها را دوباره تدوین کردیم برای اینکه به فاصله پخش هفتگی و دریافت کامنتهای مردم و حساسیتهای مخاطب سعی کردیم برخی از مسائلی که مخاطب نپسندیده است را تغییر بدهیم. مثلا در قسمت آخر که به میزبانی خانم فریبا نادری است بیش از ۲۰ هزار کامنت برایمان آمده بودکه ما همگی را خواندیم و به نکاتی که در نظر مخاطب باعث رنجش و یا کدورتی بود را برطرف کنیم چراکه ما برای خانواده میسازیم و برایمان مهم است که آنها چگونه این برنامه را دنبال میکنند. برای همین موضوع خیلی حساستر میشود. چراکه نباید با گفتن برخی کلمات و جملات و یا رفتارها آرامش یک خانواده را از بین ببریم. در سالهای اخیر سریالهایی در شبکه نمایش خانگی ساخته شد که یک مقدار عرف جامعه را رعایت نکرد. هر چند برخی از همین سریالها پربیننده هم هستند و حتی موضوعات مهمی را مطرح میکنند اما طرح این موضوعات و برخی هنجارشکنیها جایش در سینما است نه در شبکه نمایش خانگی که گستردگی مخاطبش به مراتب بیشتر است و جامعه هدف گستردهتری را مدنظر قرار داده است. هنرمند باید با ظرافتهای هنری و تکنیکی پیامهای اخلاقی را طوری به مخاطب ارائه کند که خیلی توی ذوق نزند. ما سعی کردیم در «شام ایرانی» از همین ظرافتهای هنری برای انتقال مفاهیم ارزشمند استفاده کنیم. به عنوان مثال در قسمتی که یک بازیگر ترک به ایران میآید و با سامان گوران، پوریا پورسرخ و نیما شاهرخشاهی همراه میشود و بدون آنکه ما به او سفارش کنیم از فرهنگ و آداب و سنن ایرانی تعریف میکند، وقتی به ترکیه میرود و قرار است قسمت مربوط به میزبانی او را ضبط کنیم مصادف با شهادت سردار سلیمانی بود و به صورت اتفاقی در یکی از سوپرمارکتها تصویر سردار سلیمانی روی جلد یک روزنامه ترکیهای منتشر شده بود و بازیگر ترک با نشان دادن تصویر روزنامه به این موضوع اشاره میکند. این اشاره آنقدر ظریف و بدون اغراق و بزرگنمایی است که هم مخاطب مشغول تماشای برنامه است و هم ما مفاهیمی که برایمان ارزشمند است را منتقل کردیم. اعتقاد دارم انتقال پیام مانند خوردن یک قرص و یا کپسول است که ۹۰ درصد مواد خوراکی و ۱۰ درصد شامل مواد دارویی است. نباید آنقدر گل درشت یک پیام ارزشی را منتقل کنیم که مخاطب آن را پس بزند. باید به جا و به اندازه باشد تا آن را درک کند.
برای هر قسمت از برنامه چند دقیقه ضبط مفید دارید؟
حدود چهار ساعت ضبط میکنیم که در زمان تدوین سعی میکنیم مفیدترین لحظههای آن را جدا کنیم که هم ریتم حفظ شود و هم اضافهگویی نکنیم که در نهایت در حدود ۵۰ دقیقه برنامه پخش میشود. نکته خوشحالکننده برای من این است که این برنامه آنقدر خوب دیده شده است که بسیاری از شبکههای ماهوارهای آن را چندین بار بازپخش میکنند. هر چند که از منظر حقوق مولف و مسائل اقتصادی به تیم سازنده ضربه میزند اما همینکه این برنامه توانسته در شبکههای مختلف ماهوارهای پخش بشود نشان از کیفیت و جذابیت برنامه دارد. اینکه برنامهای با حفظ تمام عرفهای مرسوم جامعه به شبکههای ماهوارهای راه پیدا میکند و خوراک تصویری آنها را تامین میکند جای خوشحالی دارد. اگر برنامههایی مانند شام ایرانی نبود مطمئن باشید آنها بازهم به سراغ پخش سریالهای ضد ارزش و ضد خانواده میرفتند.
الگوی همین برنامه «شام ایرانی» برگرفته از مسابقه «بفرمایید شام» است که از یکی از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان پخش میشود. چرا تمام اجزای ساخت برنامه شما عین به عین شبیه آن برنامه است و حتی شیوه امتیازدهی در پایان هر قسمت هم از آن برنامه الگو گرفته است. چگونه چنین برنامهای میتواند کارکرد تولید سریالهای ضدخانواده در ماهواره را کاهش دهد و آیا نمیشد دستکم با تغییراتی این برنامه را بسازید؟
شما احتمالا برنامههای خبری را از شبکههای خارجی دیدید. همه شبکههای دنیا شکل و فرم اجرای برنامههای خبریشان تقریبا شبیه به یکدیگر است. همه دنیا فوتبال را همانطوری بازی میکنند که ما بازی میکنیم و یا اتومبیل را همانطوری میسازند که ما در داخل میسازیم. من هیچ وقت مدل ماهوارهای برنامه «شام ایرانی» را ندیدم. صادقانه میگویم که هیچ وقت در زندگیام ماهواره تماشا نکردم.
پس چگونه این دو برنامه عین به عین هم میشوند؟
غیر از دورانی که نماینده مجلس بودم و ماهواره میدیدم، بعد از آن دوران شاید روی هم رفته ۵ دقیقه هم ماهواره ندیدم. فکر هم نمیکنم با تماشا نکردن ماهواره چیزی را از دست داده باشم. قبل از ما «شام ایرانی» با همین شیوه و فرم و ساختار توسط ۲۰ – ۳۰ کشور دنیا ساخته شده است. ما مهمانانی که از کشورهای منطقه مثل لبنان و ترکیه را که برای ضبط آوردیم همه آنها عین این برنامه را در کشور خودشان دیده بودند. من وقتی قرار شد سری جدید «شام ایرانی» را بسازم تمام قسمتهای قبلی که توسط دوستانم آقای بیرنگ و صحت ساخته شده بود را دیدم. بعد از مشورتهایی که کردم، متوجه شدم در تمام دنیا با همین شکل برنامه ساخته میشود، با این تفاوت که در برخی کشورها با آدمهای عادی و در برخی دیگر با سلبریتیها ساخته میشود. بنابراین این شباهت کاملا بر اساس عرف برنامهسازی است. هر چند وقتی قرار است در کشور ما ساخته شود با عرف جامعه و آداب و فرهنگ و مذهب سعی میکنیم آن را بومیسازی کنیم. این شباهت را نه عیب میدانم و نه به عنوان حسن به آن نگاه میکنم. برنامهای که در شبکه فارسی زبان ماهوارهای تولید میشود تفاوتهایی با برنامه «شام ایرانی» دارد. در آنجا یک فردی روی کلیت برنامه نریشن میگوید که اسمش طغرل است. وقتی قسمتهای اول سری جدید «شام ایرانی» پخش شد امید که نریشنهای طغرل را میگوید از طریق اینستاگرام با تدوینگر ما ارتباط برقرار میکند و میگوید برنامهای که شما ساختید به مراتب از برنامه ما بهتر است و من دوست دارم با شما همکاری کنم و روی قسمتهای شما نریشن بگویم. البته که ما مخالفت کردیم چراکه اولا ساختار برنامه ما طوری نبود که نیاز به نریشن داشته باشد در ثانی چون ایشان خارج از کشور فعالیت میکند امکان همکاری وجود نداشت. اگر امکانش بود حتما استقبال میکردیم اما به همین دلایل امکان همکاری میسر نشد. این موضوع خیلی برای ما مهم است که فردی که خودش در برنامه «بفرمایید شام» حضور دارد میگوید برنامه شما بسیار جذابتر است و تمایل به همکاری دارد.
شما که با هر دو رسانه تصویری یعنی تلویزیون و نمایش خانگی همکاری دارید و برایشان برنامه میسازید، در بحث واگذاری حق نظارت و اعطای مجوز برای شبکه نمایش خانگی چه نظری دارید آیا موافقید این حق از وزارت ارشاد گرفته و به تلویزیون واگذار شود؟
این موضوع یک جنبه حقوقی و مدیریتی دارد که من خیلی اطلاعاتی پیرامون آن ندارم. اما از جنبه ساختاری و محتوایی معتقدم وقتی نمایش خانگی دست وزارت ارشاد بود آثار بسیار خوبی ساخته شده است و البته در کنار آن آثار ضعیف نیز تولید شدهاند. البته این موضوع درباره تلویزیون هم صادق است و در آنجا هم آثار فاخر و ضعیف توامان ساخته میشود. البته تعداد آثار فاخر در تلویزیون بیشتر است چون هم از لحاظ مالی و هم گستردگی مخاطب این امکان را دارد. گردش اقتصادی شبکه نمایش خانگی امکان تولید آثار فاخر و الف را نمیدهد. من فکر نمیکنم با تغییر شیوه اعطای مجوز در کیفیت و شکل آثار فرقی ایجاد شود. حتی در ممیزیها هم فکر نمیکنم فرقی داشته باشد. بیشتر این موضوع به نگاه و رویکرد برنامه سازها بازمیگردد. باور دارم که هنرمندان هستند که مسیر و کیفیت کار را تعیین میکنند و نه مجوز. مهم نیست چه ارگانی مجوز میدهد مهم این است که سطح کیفی آثار بالا باشد و این موضوع بستگی به نوع نگاه برنامهسازان دارد. هیچ ارگانی از کار با کیفیت بدش نمیآید و از آن حمایت میکند.
قصد ندارید به سمت سینما و سریال بروید؟
امسال دو پیشنهاد برای ساخت سریال و فیلم سینمایی داشتم. یک سریال جاسوسی است که هنوز به توافق کامل نرسیدیم. من البته قائل به تفکیک جنس کار کردن نیستم که بگویم من فقط مستند میسازم یا رئالیتی شو تولید میکنم. این تقسیمبندیها بیشتر ژورنالیستی است. بهترین کارگردانهای ایرانی در گذشته کلیپ تبلیغاتی هم ساختند. بهترین بازیگران دنیا دوبله فیلم هم انجام میدهند. برای همین مدیوم اثری که قرار است ساخته شود مهم نیست. اگر آن مدیوم را بلد باشم و سرمایهگذار را بتوانم مجاب کنم آن کار را میسازم.
به سیاست برنمیگردید؟
فکر نمیکنم. البته تحصیلاتم را بعد از مجلس در زمینه سیاسی ادامه دادم و فوق لیسانس علوم سیاسی گرفتم و دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی هستم. سیاست را مطالعه میکنم ولی خودم را در عرصه سیاست مفید نمیدانم و در عرصه فرهنگ و هنر موفقتر هستم. البته در طول تمام انتخابها شورای شهر و مجلس از سوی گروههای سیاسی دعوت میشوم و در این ۱۰ -۱۵ سال مقاومت کردم و امیدوارم بازهم بتوانم مقاومت کنم.
بازیگر سریال «خانه امن» گفت: وقتی سینماها علنا تعطیل هستند، وقتی مخاطب به سالن سینما نمی رود برگزار کردن جشنواره فیلم فجر به درد هیچکس نمی خورد، از نظر من در ابتدا باید شرایط فعلی کرونا به ثبات برسد.
به گزارش سینماپرس، قربان نجفی در گفتوگو با میزان، پیرامون مجموعه فعالیتهای خود در عرصه بازیگری گفت: در حال حاضر بازی در سریال نمایش خانگی «خاتون» به تهیه کنندگی تینا پاکروان را پذیرفتهام و قرار است به امید خدا از سه روز دیگر جلوی دوربین بروم.
وی در همین راستا ادامه داد: طی هفته های گذشته پیشنهادات متفاوتی داشتم اما به دلیل گریم خاصم در سریال «خاتون» نتوانستم حضور در آنها را بپذیرم، در کل بازیگری نیستم که چندین پروژه را به صورت همزمان بازی کنم و ترجیح می دهم تمام تمرکزم را روی یک کار بگذارم. بازیگر سریال «خاتون» درباره نقش خود در این سریال اضافه کرد: در خاتون نقش یک ارمنی نیکوکار را بازی می کنم که به شدت محبوب مردم است، هرچند نقش من در این سریال حجم کمی دارد اما از جمله نقش های اصلی و شیرین داستان محسوب می شود.
وی درباره عدم حضورش در سریال «ایل دا» تاکید کرد: در ابتدا برای حضور در سریال ایل دا قرارداد بستم اما هرچه با خودم کلنجار رفتم نتوانستم با کاراکتری که به من پیشنهاد شده بود کنار بیایم، به همین دلیل با راما قویدل صحبت کردم و بابت این اتفاق از وی عذر خواستم که نمی توانم سر پروژه حاضر شوم.
بازیگر سریال «خانه امن» درباره زمان پخش این سریال اذعان کرد: به تازگی در نقشی بسیار متفاوت در خانه امن بازی کرده ام، که البته پیشتر خبری شده است، با توجه به آخرین خبرهایی که از گروه سازنده به من رسیده این سریال به زودی و در مهرماه روی آنتن می رود.
وی با اشاره به فعالیت های سینمایی خود تصریح کرد: دو فیلم سینمایی آماده اکران دارم که متاسفانه در بحران کرونا منتظر زمانی مناسب برای پخش هستند، در یکی از آنها بازی می کنم و دیگری به نام «فصل ماهی سفید» را خود کارگردانی کرده ام، «فصل ماهی سفید» اقتباسی از نمایشنامه «باغ آلبالو» آنتوان چخوف است و امیدوارم بتواند در اکران با مخاطب خود ارتباط برقرار کند.
نجفی با اشاره به احتمال برگزاری جشنواره فیلم فجر در سال جاری خاطرنشان کرد: وقتی سینماها علنا تعطیل هستند، وقتی مخاطب به سالن سینما نمی رود برگزار کردن جشنواره فیلم فجر به درد هیچکس نمی خورد، از نظر من در ابتدا باید شرایط فعلی کرونا به ثبات برسد، واکسن کشف شود تا مردم به راحتی به سینما بیایند، پیش از این معتقدم که برگزاری جشنواره فیلم فجر چندان جذاب نیست و مخاطبی هم نخواهد داشت.