بازاری که با کرونا هم کساد نشد!
هرچند ویروس کرونا بسیاری از فعالیتهای فرهنگی را مختل کرد، اما تعداد تولیدات در حوزه موسیقی کاهش نیافت.
هرچند ویروس کرونا بسیاری از فعالیتهای فرهنگی را مختل کرد، اما تعداد تولیدات در حوزه موسیقی کاهش نیافت.
سینماپرس: «درخت گردو» اثری ویژه در ژانر ضد جنگ محسوب می شود؛ اثری که با «جغرافیا زدایی» و «تاریخ زدایی» ترسی عمیق از جنگ را در دل مخاطب ایجاد میکند و از همه بدتر، با تحریف و به نوعی جعل تاریخ و حذف حماسه و ایدئولوژیک، روایتی منوالفکرانه از برههای از دفاع مقدس را مطابق با میل غربیها و البته باب دندان محافل خارجی و جشنواره های ایشان نشان میدهد.
حمید خرمی/ فیلم سینمایی «درخت گردو» نوعی چرنوبیل سازی با جغرافیای کردی است که با طعم انترناسیونالیسم و البته ادبیاتی ضد جنگ و به سبک تراژدی ناتورالیسمی، سعی دارد تا روایتی تلخ از فاجعه شیمیایی سردشت و فلاکت انسان مقاوم را به مخاطب سینمایی خود عرضه نماید؛ روایتی که مخاطب را به ذهنیت خلع سلاح و عدم مقاومت تا به همیشه تاریخ رهنمون می سازد؛ آن هم در دورهای که ایران اسلامی بهعنوان کانون حماسه و مقاومت مطرح است!
فیلم سینمایی
«درخت گردو» اثری ویژه در ژانر ضد جنگ محسوب می شود؛ اثری که با
«
جغرافیا زدایی» و
«تاریخ زدایی» ترسی عمیق از جنگ را در دل مخاطب ایجاد میکند و از همه بدتر، با تحریف و به نوعی جعل تاریخ و حذف حماسه و ایدئولوژیک، روایتی منوالفکرانه از برههای از دفاع مقدس را مطابق با میل غربیها و البته باب دندان محافل خارجی و جشنواره های ایشان نشان میدهد. اثری که کاملاً
تخریبکننده روحیه دفاع در جامعه است و با
مفلوک نشان دادن گذشته و حال انسان ایرانی مقاوم، ماکتی از درد و رنجهای تاریخی بعد از دوران جنگ را میسازد و صورتکهای سخنگویی را نشان میدهد که انگیزهای برای مبارزه ندارند و قوتشان به ضعف تبدیلشده است.
روایت واقعی و مستند جنایت شیمیایی رژیم بعث عراق در طول جنگ تحمیلی، قطعا یکی از تروما انگیزترین وقایع تاریخ معاصر ایران است که به تبع آن اسباب مخاطب پذیری ویژه آثاری همچون فیلم سینمایی «درخت گردو» را فراهم می سازد و سوای نظر از ضعف های تکنیکی، این عمق فاجعه است که موجب برانگیختگی احساسات مخاطب می شود و این در حالی است که متاسفانه «درخت گردو» نمی تواند این احساسات را در مسیر افزایش روحیه پایداری و استقامت ملی مدیریت نموده و در راستای منافع ملی، به صورت جریان موجهی هدایت نماید و تنها در سطح مرثیه ای سینمایی باقی می ماند و حتی موجب می شود تا به صورتی متناقض به اثری در جهت ضایع نمودن حس مقاومت در جامعه مبدل شود و با ترسیم افراطی از ضایعات جنگ و مصیبت نمایی ادامه دار آن تا به زندگی مفلوکانه امروز؛ عملا از تیپولوژی درام فاصله گرفته و در قامت اثری ضد مقاومت، به مسیر پاتولوژی جنگ و صُلح ورود می نماید و از یک مصیبت دائمی خبر میدهد که دست از سر نسلها برنمیدارد و انسان کُرد را تا به امروز در حضیض ذلت متوقف ساخته است. |
بر این اساس مهمترین وجه مخرب و منفی فیلم سینمایی
«درخت گردو» را می توان افتادن به ورطه
ملودرام خاورمیانهای قلمداد نمود. به این معنا که عامل جنگ افروزی در این اثر سینمایی حذف میشود و جایش را بازنمایی ضایعات جنگ میگیرد و اینگونه وانمود میشود که مثلاً در کشتار و تیرهروزی جنگیدن چه به حق و چه باطل هیچ عاید مردم مستضعف نمی شود و مردم صرفاً برای زنده ماندن خود تلاش میکنند! ازاینرو در فیلم سینمایی
«درخت گردو» ، تعریف
جنگ و
مقاومت به
«تنازع بقا» تقلیل یافته و دورهای شکل میگیرد که هویت شخصی و جامعه نه بر پایه آموزه های دینی و تعریف از دشمن و نه حتی
ایدئولوژیک، بلکه صرفاً در فرار از مَلاکت و داشتن زندگی بهتر، رخ مینماید، آنهم با توسل به
محفل دادگاه لاهه و
ژستهای حقوق بشری!
فیلم سینمایی «درخت گردو» مرثیه قوم کُرد است و در یک نگاه ژورنالیسمی و سطحی و با ژستی تاریخی به دنبال حقنه ضرورت تجزیه کردستان و تشکیل سرزمینی مختص به اکراد می باشد. این در حالی است که ذهنیت داستان فیلم بر مظلوم نشان دادن قوم کُرد به نحوی برجسته می شود که گویا مظلومیت این قوم به آن جهت است که ایشان پیشمرگان فارسها بودهاند و از این جهت قربانی جنگ شدهاند! |
درواقع فیلم سینمایی
«درخت گردو» به اشتباه و یا به عمد قصد دارد تا
«ملیت» را فرع بر
«قومیت» تعریف نموده و از خلال بازنمایی افراطی مصیبت، اینگونه وانمود سازد که چگونه
بهار کُردها به
زمستان تبدیل شد! آن هم در شرایطی که کُردها زیر درخت گردو، با خانواده خود زندگی خوشی داشتند و برههایشان را در جوی آب میشستند و رقص و سرخوشی داشتند! از این جهت است که فیلم سینمایی
«درخت گردو» با
زمستان شروع میشود و با
زمستان هم تمام میشود و به نوعی با باز کردن پرانتزی به نام
کولبرهای کردستان، سعی در برجسته کردن مظلومیت کردها از آن زمان تا این زمان دارد!
فیلم سینمایی «درخت گردو» اثری ضد جنگ و به نوعی ترسیم وجهه ای فلاکت گونه از دفاع مقدس است که از پیمان معادی به عنوان بازیگر نقش اصلی بهره می برد و به تعریف داستان بمباران شیمیایی سردشت می پردازد و در این راستا زندگی یک خانواده پنج نفره را ترسیم می کند که بر اثر بمباران شیمیایی چهار نفر آن ها شهید می شوند و فقط پدر خانواده باقی می ماند و دختری که بعد از به دنیا آمدن گم شده و پدرش هیچ وقت موفق به دیدن او نمی شود. اثری که عقب تر و ضغیف تر از ساخته های پیشین کارگردان است و کارگردان سعی کرده تا با حذف نشانه های هر چند کوچک از ایثار و شهادت و دفاع مقدس و … خود را بیش از پیش مقبول طیف منورالفکر نشان دهد و از این جهت با سانسور جنایت غربی ها و کمک ویژه کشورهای اروپایی به رژیم بعث در فرایند بمباران شیمیایی سعی دارد فضای بدون جنگ را با فضای جنگی مقایسه نموده و این در پلانی که پیمان معادی سوار ماشین شده و از پنجره ماشین دختری خارجی را در حال دویدن با حسرت نگاه می کند سبب می شود تا مخاطب استقامت و ایستادگی در برابر متجاوز را عامل بدبختی قلمداد نماید و به خوبی فهم نماید که ایستادگی در برابر مستکبران عایدیِ ویژه ای جز فنا و نابودی به ارمغان نخواهد آورد! |
البته فیلم سینمایی
«درخت گردو» به لحاظ شمایل و برخورداری لوکیشن و فضاسازی خود از قرابت ویژه و شباهتی ساختاری با فیلم سینمایی
نیوه یانگ یا
نیمه ماه (
Half Moon
) برخوردار است. فیلمی چند تابعیتی که با سرمایه گذاری و بودجه سفارت خانه های
اتریش و
فرانسه و توسط
بهمن قبادی در سال ۱۳۸۵ هجری شمسی ساخته شده است. اثری با ساختاری متمرکز بر تصویرسازی از
ناتورالیسم بومی کردها که با
تراژدی کلاسیک آن هم از نوع انتخاب میان بد و بدتر و رویکرد روایت در جدال با سرنوشت سیاه محتوم و بازی با صدا و فضاسازیها، شکل اگزوتیک و دلهرهآور پیداکرده است!
ادعای به تصویر کشیدن و یا بیان و روایت فاجعه، بالأخص در دوران معاصر پس از جنگها و کشتارهای خونین و نسلکشیهای بعثیها در طی دو عملیات حلبچه و انفال همیشه موردتوجهی فیلمسازان کرد بوده است. باز روایی خاطرات بازماندگان جنگ به میانجی آثار داستانی و مستند این فیلمسازان، سرفصل نوینی از تاریخ این مردمان پس از فاجعه است. فیلمهای سینمایی «هزار و یک سیب» ، «همه مادران من» و «زمزمه با باد» ، آثار کارگردانان کردی است که سعی کردهاند در لابهلای تکگوییها، ایماژها، روایتهای شیزوئید و ازهمگسیخته به روایت زندگی و حیات مردمان پس از فاجعه بپردازند. زندگی و حیات انسانی حیاتی است در دل فاجعه انسان بالأخص انسان مدرن، تحت هجمههای سهمگین عصر مدرن، فنّاوری و ایدئولوژیهای نوین بیش از هرزمانی در لا بلای آنچه «گیدنز» گردونه خردکننده مینامد، شده است. در این میان انسان مدرن تحت تأثیر سیاستهای سرکوبگرانه رژیم بعث، به شدت با آنچه میتوان تجربه فاجعه نامید، همآغوش شده است. بمباران شیمیایی حلبچه در ۱۶ مارس ۱۹۸۸ میلادی که در آن ۵۰۰ هزار نفر قربانی شدند و واقعه «انفال» که در آن ۴۰۰۰ روستای کردنشین در کردستان عراق ویران شد و ۱۸۲۰۰۰ کرد نیز توسط نیروهای بعثی در ۱۴ آوریل ۱۹۸۸ میلادی زندهبهگور شدند، ازجمله مصادیق این تجربه فاجعه هستند. این تجربیات ازجمله اساسیترین موضوعاتی بودهاند که همیشه نویسندگان و هنرمندان را ترغیب کردهاند تا در انتقال و بازنمایی تجربه فاجعه، نقش نافذی داشته باشند. این دو نسلکشی در کردستان عراق فیلمسازانی از ایران، عراق، سوریه و حتی فیلمسازانی از اروپا را بر آن داشته که به بازنمایی و روایت این فاجعهها بپردازند. از جمله این آثار میتوان به فیلمهای: «عروس حلبچه» (۱۳۶۹) به کارگردانی حسن کار بخش، «اوینار» (۱۳۷۰) به کارگردانی شهرام اسدی و به «دنبال پاهایم میگردم «(۱۳۸۵) به کارگردانی آلان امین اشاره کرد که سعی در بازنمایی فاجعه حلبچه داشتهاند. فیلمهای زیادی نیز درباره فاجعه انفال ساختهشده است که میتوان به فیلمهای: «انفال» (۱۳۸۴) به کارگردانی مانو خلیل (از فیلمسازان کرد سوریه)، فیلم «زمزمه با باد» (۱۳۸۷) به کارگردانی شهرام علیدی، فیلم «همه مادران من» (۱۳۸۶) به کارگردانی ابراهیم سعیدی و زاوی سنجاوی، «کولاجو، قلب من تیره شد» (۱۳۸۶) به کارگردانی هلنا آپیو (فیلمساز شناختهشده انگلستانی)، «خسته» (۱۳۸۷) به کارگردانی ابراهیم سعیدی و فیلم «مزدور سفید» (۱۳۹۱) و فیلم «هزار و یک سیب» (۱۳۹۲) هر دو به کارگردانی طه کریمی اشاره کرد. |
پُرواضح است که هر جنگی میتواند عامل به وجود آمدن فاجعه باشد و از این منظر دوران
هشتساله دفاع مقدس نیز خالی از فجایع انسانی نبوده. اما باید توجه داشت که فیلم سینمایی
«درخت گردو» با تمرکز بیش از حد خود بر ضایعات جنگ و تصویرسازی از ادامه
مصیبت نمایی قوم کُرد تا به امروز به دنبال مقصود دیگری است. از این جهت است که گونه روایت
«درخت گردو» از یک مصیبت دائمی خبر میدهد که دست از سر نسلها برنمیدارد و در این میان اگر چه مردم همچنان دعا و قرآن میخوانند تا کمی از ضرب این تراژدی کم شود؛ اما تصویرسازی اثر به نحوی است که رسما مخاطب را به این باور می رساند که دیگر خدا و دین هم در این ماکت غربتزده و سراسر فلاکت نمی تواند نقشی ایفا کند! و از این منظر است که
«درخت گردو» به مخاطب خود چنین باوری را حقنه می کند که اگر خدایی هم وجود داشته باشد، صرفاً خدای مردگان و خدای پولوتن است که برای حیات بشریت هیچ کاری نمیتواند بکند. از این آنجایی که نشان از ایمان به خدا نشان داده میشود،
نماز میت خواندن قادر بر جنازه فرزندانش هست، طوری که شکرگزاری هم تخطئه میشود و در نهایت نیز در کنار
قادر مفلوک و در حال احتضار،
سوره الرحمن خوانده می شود!
پس شاید فیلم سینمایی «درخت گردو» می خواست و سعی نمود که اثری افشاگر درباره برههای مغفول از تاریخ جنگ باشد؛ اما بارگذاری افراطی مصیبت و نمایش گسترده ضایعات جنگ، عملا اثر را به یک تراژدی تبدیل کرده است و «درخت گردو» را به ماکتی از درد و رنجهای تاریخی بعد از جنگ و یا بهتر بگوییم مقاومت مبدل ساخته است که در لایه رویین خود صرفا در سطح یک احساس همدردی باقی می ماند؛ آن هم با یک پدری که متاسفانه بجای آنکه اسطوره تاریخ ملت ایران شود، به سطح قومیتی فروکاست نموده است. به عبارتی دیگر فیلم سینمایی «درخت گردو» به گونهای از نوآوری در ترکیببندی اثر خود دست میزند که به واسطه تغییر موقعیت قهرمان فردی به قهرمان جمعی آن هم نه قهرمان ملت ایران، بلکه قهرمان قومیت کُرد پدید آمده و از مصادیق بارز نئوپست فرمالیست به شمار میآید و در این میان آنچه که فیلم سینمایی «درخت گردو» را زیبا یا حتی زشت جلوه میدهد این است که صاحب اثر به صورتی تعمدی و یا از روی نا آگاهی، سعی نموده تا آنتاگونیست و ضدقهرمان را از پیکره فیلم خود حذف نماید و مخاطب دیگر هیچ سخنی از رژیم بعث و ایادی غرب و جنایتکاران اروپایی و … در فرایند این جنایت هولناک بشری نه ببیند و نه بشنود! و با عاملان این جنایت به عنوان دشمن حتی از نمای دور هم آشنا نشود!
فیلم سینمایی «درخت گردو» اثری در ظاهر وفادار به تاریخ است اما به سینما بیشتر! زیرا نئوپست فرمالیستها اعتقاد دارند که سینما در وهله نخست باید مرجعی اعم از اقتباس یا رویدادهای تاریخی داشته باشد و از این جهت سینماگر باید به خود سینما وفادار باشد و همین رویکرد است که سبب می شود تا فیلم سینمایی «درخت گردو» بسیار راحت، تاریخ و داستان را به نفع درام، تغییر دهد! این در حالی است که فیلم سینمایی «درخت گردو» به لحاظ فرم سینمایی سعی می کند تا هوشمندانه عمل نموده و متناسب با دهههای مختلف، از سه فرمت فیلمبرداری استفاده نماید. از این جهت برای روایت دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی از فُرم روایت گری با دوربین ۱۶ میلیمتری بهره گرفته و برای دهه ۱۳۸۰ هجری شمسی به سراغ ۳۵ میلیمتری می رود و در روایت دهه ۱۳۹۰ هجری شمسی خود از دوربینهای دیجیتال استفاده می کند. |
این در حالی است که باید توجه داشت
سینما عرصه خلق است و هرچه که گفته و نگفته است، سند میشود، بهواسطه آنچه نگفته است نیز مسئول است. زیرا نگفتههای فیلم، مهمتر هستند و فیلمساز بعداً مورد مواخذه قرار میگیرد که چرا در برابر تاریخ، گزینشی و نسبی رفتار کرده است و از این جهت است که فیلم سینمایی درخت گردو به عنوان یک
داکیودرام (
Documentary Drama
) ازلحاظ مسئولیت، وظیفه سنگینی بر عهده داشت زیرا تعهد دارد تا تحولات را درست روایت نموده و به اقناع افکار عمومی بپردازد و به صورت مشخص در این اثر سینمایی مهم است که مخاطب وقتی یک حادثه شیمیایی را میبیند، تمام مقصران آن را هم با جزئیات کامل بشناسد. زیرا از لحاظ عقلی وقتی درباره جنگ، شبهه داریم، نمی توان این شبهه عقلی را با یک پایان حسی جمع نماییم! آن هم از مدل فمینیستی و
ظلم به دختران کُرد به عنوان سرزمین و عقیده و مقایسه وضعیت زندگی ایشان با
ژینای گمشده در صورت دختر پسری دانشگاه تهران و پیانو زدن دخترهای دانشجو و …
فیلم سینمایی «درخت گردو» اصرار دارد که ما اصل جنایت را نبینیم، و از این جهت با نفی هرگونه طرفیت و طرفداری، جنگ ایران و رژیم بعث عراق را اصلاً مطرح نمیکند تا از عامل آن یعنی ایالات متحده آمریکا و رژیم های غربی حامی صدام چیزی نگوید و در مقابل ملت ایران، ملت دروغگو معرفی میشود. ایرانیانی که عامل بدبختی قوم کُرد می باشد. به این صورت که قوم کرد در بهار زندگی بود اما به خاطر خدعه و دروغگویی عدهای، آنها به خزان مصیبت گرفتار شدند؛ اینگونه است که نیروهای سپاهی به مردم مصیب زده کُرد میگوید شما چیزی از بمب شیمیایی نگویید. «کتمانی» که با رزالت در فرم روایتگری «درخت گردو» به عنوان «دروغگویی» در ذهن مخاطب سینمایی نقش می بندد و این در حالی است که فیلم سینمایی «درخت گردو» به واسطه تغییر موقعیت قهرمان فردی به قهرمان جمعی یعنی قومیت کرد، اثری با شاخصه های فیلمسازی به سبک نئوپست فرمالیست ها شمار میآید. از این جهت آنچه که «درخت گردو» را جلوه میدهد این است که آنتاگونیست و ضدقهرمان را از پیکره فیلم حذف کرده است؛ یعنی دیگر هیچ سخنی از صدام و رژیم بعث و ایادی غرب و تجاوزکاریهای اروپاییها و… در این جنایت هولناک بشری نیست و همین رویکرد موجب می شود تا مخاطب سینمایی اثر، با مختصات دشمن حتی از نمای دور هم آشنا نشود و تنها تصویر هواپیما را در شیشههای قهوهخانه ببیند! اثری که پرچم هواپیمای میگ را نشان نمیدهد و مخاطب نمی داند آن هواپیمای متعلق به کیست و آن بمب توسط چه کسانی ساخته شده و تکنولوژی آن برای کدام کشور است و …؛ ابهام و ایهامی که معلوم نیست به چه دلیل فیلم سینمایی «درخت گردو» تا به آخر به آن پاسخ نمی دهد و طبق نریشن فیلم تنها ادعا میکند که خلبان سهواً این بمب شیمیایی را انداخته تا با بار بمب به فرودگاه ننشیند! |
سینماپرس: فیلم سینمایی «گورکن» در بخش مسابقه پانزدهمین جشنواره فیلم «همیلتون» کانادا به نمایش در میآید.
به گزارش سینماپرس، فیلم سینمایی «گورکن» به نویسندگی و کارگردانی کاظم ملایی و به تهیهکنندگی سینا سعیدیان، در ادامه حضور بینالمللی خود در بخش اصلی پانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم «همیلتون» کانادا حضور دارد.
«گورکن» امروز ۲۰ آبان ماه نیز در بخش مسابقه سیزدهمین جشنواره فیلمهای آسیایی فیلادلفیا و هفته آینده نیز در چند نوبت در بخش اصلی دهمین جشنواره بینالمللی فیلم ویاوگای آمریکا به نمایش در خواهد آمد.
در این فیلم بازیگرانی همچون ویشکا آسایش، حسن معجونی، مهراوه شریفینیا، بهنوش بختیاری، رضا بهبودی، مهدی حسینینیا، سیاوش چراغیپور، محمود نظرعلیان، حمیدرضا محمدی، محمدامین اسدی، یدالله شادمانی، ندا دهشیری و گوهر خیراندیش به ایفای نقش پرداختهاند.
«گورکن» در اولین نمایش جهانی خود نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم در بخش استعدادهای جدید آسیایی بیست و سومین جشنواره بینالمللی شانگهای چین شد و در اولین نمایش آمریکای شمالی خود توانست جایزه بهترین فیلم داستانی را از بیست و هفتمین جشنواره فیلم آستین دریافت کند.
این فیلم هفته گذشته نیز در بیست و نهمین جشنواره فیلم برکلی آمریکا جایزه بهترین فیلم خارجیزبان و جایزه تماشاگران و همچنین از ششمین جشنواره بینالمللی فیلم بانکوکتای جایزه بهترین فیلم سینمایی را دریافت کرد.
امسال پانزدهمین جشنواره فیلم «همیلتون» بهصورت ترکیبی از نمایشهای حضوری و مجازی از ۷ تا ۱۵ نوامبر برابر با ۱۷ تا ۲۵ آبان ماه در شهر همیلتون کانادا برگزار میشود.
سینماپرس: جشنواره فیلم ماکائو ۲۰۲۰ به صورت مجازی برگزار میشود و فیلم «خورشید» مجید مجیدی از فیلمهای حاضر در بخش پانورامای آن است.
به گزارش سینماپرس به نقل از هالیوود ریپورتر، نینگ هائو کارگردان چینی به عنوان رییس هیات داوران بخش رقابتی فستیوال فیلم بینالمللی و جوایز ماکائو (IFFAM) که دیجیتال برگزار میشود انتخاب شده و فستیوال قرار است جایزه ویژه «روحیه سینما» خود را به هیروکازو کورئیدا اهدا کند.
«خورشید» مجید مجیدی هم در این فستیوال حضور خواهد داشت.
پنجمین دوره این رخداد بین روزهای سوم تا هشتم دسامبر برگزار میشود و تمام فیلمهای آن از طریق یک پلتفرم ویدیو استریمینگ مخصوص به صورت آنلاین در دسترس خواهد بود. بخش مکالمه با فیلمسازن فستیوال که «در مکالمه» نام دارد هم به صورت مجازی برگزار میشود و این امر در مورد مراسم شب اختتامیه که کورئیدا جایزهاش را دریافت میکند، هم صدق میکند.
هائو که سازنده فیلمهای «رفقای جدایی» و «بیگانه دیوانه» است، در صدر یک هیات داوران بخش رقابتی بینالمللی را داوری میکنند. متی دو کارگردان فیلمهای «عزیزترین خواهر» و «پیادهروی طولانی»، نینا هاس بازیگر پروژههای «یلا» و «هوملند»، اریک خو فیلمساز سنگاپوری «با من باش» و «جادوی من» و آلبرت لی تهیهکننده اهل هنگ کنگ اعضای گروه داوران این رقابت هستند.
در بخش رقابت بینالمللی، که شامل یک جایزه ۶۰ هزار دلاری میشود، نخستین تجربه کارگردانی ویگو مورتنسن یعنی «سقوط» جای دارد. از دیگر فیلمهای این بخش میتوان از «شعر عاشقانه» که امسال برنده جایزه اول فستیوال بینالمللی فیلم FIRST شد، «نور سیاه» که جایزه جونجو را برد، «ابر داخل اتاقش» که برنده جایزه ببر روتردام شد و «برزخ» و «عرق» که منتخب فستیوال کن ۲۰۲۰ هستند، نام برد.
بخش پانورامای جهان شامل «یک دور دیگر» توماس وینتربرگ، «نخستین گاو» کلی رایکارد، «خورشید» مجید مجیدی و «یک توازن» یوجیرو هاروموتو میشود.
فیلم «انگل» بونگ جون هو، «به من آزادی بده» کیریل میخانوفسکی و «شناوری» راد راتجن از جمله برندگان قابل توجه دوره قبل فستیوال فیلم ماکائو بودند.
هائو، هاس، کورئیدا، مورتنسن و هور جین-هو کارگردان کرهای همگی قرار است در مجموعه «مکالمه» فستیوال شرکت کنند که رایگان به صورت آنلاین در دسترس خواهد بود.
سینماپرس: یک کارگردان تئاتر با اشاره به مشکلات هنرمندان در بحران کرونا یادآور شد به جای تزریق ناامیدی باید برای برون رفت از این معضل تلاش کرد و پیشنهاد داد هنرمندان در این شرایط شامل بیمه بیکاری شوند.
مسعود طیبی کارگردان، نویسنده و مدرس تئاتر در گفتگو با مهر درباره شرایط نامناسبی که این روزها تئاتر با آن دست به گریبان است، گفت: در شرایط عادی و پیش از کرونا هنرمندان از وضعیت معیشتی متعادلی برخوردار نبودند اما به قول معروف «آب باریکهای» بود که متاسفانه با این اپیدمی، در حال حاضر علاوه بر وضعیت ناپایدار و نامشخص بیمه هنرمندان، وضعیت درآمد آنها از کسب و کار اصلیشان یعنی تئاتر تقریباً به صفر رسیده و ناگزیر به مشاغل دیگری نظیر دستفروشی، ترشی فروختن، مسافرکشی، باربری و… روی آوردهاند تا شاید با وجود حداقل درآمد و حداقل ایمنی، فقط مخارج روزمره خود را تامین کنند که البته در این شرایط اقتصادی همین مشاغل نیز تامینکننده مخارج نیست.
وی ادامه داد: امیدوارم مدیران ارشد فرهنگ و هنر کشور برای معیشت هنرمندان تئاتر چارهای بیندیشند. مثلاً میتوان هنرمندان را شامل حال بیمه بیکاری کرد یا حداقل دستمزد را به عنوان کارکنان غیررسمی وزارت ارشاد برایشان در نظر گرفت و برای تامین منابع آن با مراکزی که درآمد بیشتری دارند، برنامهریزی و هماندیشی کرد. مدیران میتوانند چارچوبی در نظر بگیرند تا هنرمندانی که به طور معقول به چرخه کسب و کار تئاتر وارد شدهاند و میزان یا سالهای معینی فعالیت در زمینه تخصص خود در تئاتر داشتهاند، شامل حال این حداقل دستمزد باشند. تعریف این چارچوبها نیازمند همفکری مدیران ارشد و تصمیم سازان با اهالی تئاتر است.
به گزارش سینماپرس، طیبی افزود: با امید به آینده، آرزو میکنم مدیران ارشد تئاتر برای ساختار درآمدی هنرمندان در دوران پساکرونا و با اتکا به تجربه تلخ این دوران برنامهریزی و تعریفی درست و جامعی ایجاد کنند چرا که اگر ما در این دوران همهگیری با معضل تعطیلی و درآمد صفر مواجهیم پس از پایان این تراژدی تلخ مشکل جدیدی در عرصه تئاتر بروز میکند؛ رقابتهای ناسالم و همچنین کیفیت بیش از پیش پایین آثار نمایشی، چرا که محدودیت سالنهای موجود در سطح کشور رقابت نابرابر و تنشی مضاعف به گروهها برای امکان حضور در صحنه نمایش وارد میکند.
طیبی با اشاره به آسیبهایی که تعطیلات مقطعی به تئاتر وارد میکند، بیان کرد: همه مکانهای پرتردد و فضاهایی که تجمع انسانی در آنها انجام میشود، دشمنان خطرناک ما برای انتقال ویروس ناشناخته کووید ۱۹ محسوب میشوند اما به جرات میتوانم بگویم با وجود دستورالعملها و پروتکلهای بهداشتی مرتبط با تماشاخانههای دولتی و خصوصی در صورت نظارت سختگیرانه برای رعایت حداکثری این پروتکلها، سالنهای تئاتر مکان امنتری از سفرها، مهمانیهای خانوادگی، رستورانها، کافی شاپ ها و سایر فعالیتهای اجتماعی گروهی هستند.
این کارگردان تئاتر افزود: چون طبق پروتکلهای مربوطه در سالن تئاتر، به دلیل بسته بودن صندلیهای ردیف جلو، فاصله اجتماعی مجاز میان مخاطبان و بازیگران از یک سو و نیز به دلیل امکان استفاده یک در میان از صندلیها، فاصله مجاز اجتماعی میان خود مخاطبان نیز از سوی دیگر رعایت میشود. علاوه بر این، مخاطبان تئاتر رو در روی هم نیز قرار ندارند. همچنین، الزام و نظارت قطعی مدیران سالنها بر استفاده مخاطبان از ماسک در طول زمان نمایش نیز از خطر ابتلا می کاهد. درباره پلاتوها نیز باید مدیران تئاتر نظارت بیشتری بر تمهیدات بهداشتی این مکانها اعمال کنند از جمله تقویت تهویه پلاتوها و نیز آموزش فرهنگ تمرین هنرمندان حتی با استفاده از ماسک که میتواند، امنیت بیشتری را برای هنرمندان و مخاطبان ایجاد کند.
وی یادآور شد: در حال حاضر فروش بلیت از طریق گیشه و به صورت کاغذی ممنوع است که البته امیدوارم مقدمهای باشد برای کمک به حفظ محیط زیست و حرکت به سوی حذف بلیت کاغذی برای همیشه و ترویج فرهنگ خرید اینترنتی که البته در این رابطه نیز باید سایتهای فروش بلیت از بسترهای مناسب و کاربری راحتتری برخوردار باشند لذا، هر طور محاسبه کنید، سالنهای تئاتر نمیتواند بیشتر از رستورانها، کافی شاپ ها، مسافرتها، مهمانیهای خانوادگی و سایر فعالیتهای اجتماعی گروهی خطرناک باشد.
کارگردان نمایش «فقط چهل روزه بودم» تصریح کرد: اگر در یک نسبت منطقی بررسی کنیم میزان افرادی که در تئاتر و سینما به این بیماری مبتلا شدهاند بسیار کمتر از سایر مشاغل دولتی و آزاد و سایر فعالیتهای خانوادگی و اجتماعی گروهی است ولی سوال این است آیا ادارات، کارخانهها و بانکها خطرناک نیستند که تعطیل نمیشوند؟ آیا اهالی تئاتر نیاز به گردش مالی و کسب درآمد برای زندگی ندارند؟
طیبی در پایان صحبتهایش متذکر شد: از نظر من تلاش برای کشف راههای ممکن، بهتر است از غر زدن و تزریق ناامیدی بیشتر به بدنه کسب و کار تئاتریمان و همچنین بدنه جامعه. در طول تاریخ حتی بیماری نظیر طاعون هم نتوانسته روند اندیشهورزی و تولید فکر را متوقف کند بنابراین در دنیای امروز که دانش و قدرت بشر پیشرفت قابل توجهی کرده است، به جای دست روی دست گذاشتن باید دست به دست هم دهیم و راههای تازه ای را برای زنده نگه داشتن تئاتر که شغل و کسب و کار ماست، بیندیشیم.
سینماپرس: مستند «آزادمرد» با محوریت زندگی سیدمحمد ساجدی هنرمند و جهادگر فقید انقلابی، پس از عرضه اینترنتی، از شبکه «افق» سیما هم پخش میشود.
به گزارش سینماپرس، حسین کاظمزاده عضو شورای مرکزی «خانه طلاب جوان» در گفتگو با مهر ضمن اشاره به مستند «آزادمرد» که با محوریت زندگی و شخصیت مرحوم محمد ساجدی در این مرکز به تولید رسیده است، گفت: دوستان ما در مجموعه خانه طلاب مأموریت «گفتمانسازی مکتب امام (ره)» را برای خود انتخاب کردهاند. ما معتقدیم اندیشه و سیره امام خمینی (ره) برای جامعه و مردم میتواند یک الگو باشد. معتقدیم گره اصلی کار ما عدم توجه به منش و گفتمان مکتبی است که ایشان برای ما به ارمغان آوردند.
کاظم زاده اظهار کرد: کارهای مختلفی در این حوزه و در راستای این هدف انجام میدهیم و تولید و عرضه مستند «آزادمرد» هم یکی از همین اتفاقات است.
وی درباره ساخت مستندی با محوریت زندگی زندهیاد محمد ساجدی نیز گفت: مؤسسه یک گروه جهادی دارد که محمد ساجدی عضو آن بود. گروه جهادی «محبین ائمه» سال ۸۴ شکل گرفت و هر سال در ایام نوروز به مناطق محروم میرویم و طی سال هم کارهای مختلف درمانی، خدماتی و زیارتی انجام میدهیم. به روستاهای جنوب کرمان رفتهایم و الان هم در منطقه بشاگرد در هرمزگان برنامههایی داریم.
کاظم زاده اضافه کرد: محمد ساجدی عضو این گروه جهادی و در فعالیتهای عمرانی بهنوعی نفر اول بود. او شخصیتی توانمند و ماهر بود و به لحاظ معنوی هم فرد بااخلاقی بود که در این مستند به این ابعاد مختلف پرداخته شده است.
وی افزود: او خود را مدافع انقلاب و امام (ره) میدانست و ویژگیهای شخصیتیاش تأثیر گرفته از این مکتب بود. درد مردم داشت و ما لازم دیدیم زندگی او را به عنوان نمونهای از افراد جهادی، در قالب یک مستند روایت کنیم.
عضو شورای مرکزی «خانه طلاب جوان» درباره فرآیند تولید این مستند نیز بیان کرد: ما یک واحد هنر و رسانه داریم که حدود ۱۰ نفر در آن کار میکنند و آنها حدود دو هفته شبانه روز مشغول ساخت این اثر بودند. حجتالاسلام علیرضا پناهیان در سالگرد محمد ساجدی سخنرانیای داشت که همان هم محور مستند قرار گرفت و در جایجای مستند گفتگوهایی با دوستانش و دیگر اعضای مؤسسه هم انجام میشود.
وی در پایان گفت: این مستند به صورت اینترنتی اکران شده و با چند شبکه تلویزیونی رایزنیهایی برای پخش آن داشتهایم. فعلاً شبکه افق قرار است این مستند را به پخش برساند.
سینماپرس: با اعلام یونیورسال فیلم جدید و ترسناک جردن پیل، کارگردان برنده اسکار، سال ۲۰۲۲ میلادی اکران میشود.
به گزارش سینماپرس به نقل از ایندی وایر، کمپانی یونیورسال تایید کرد که سومین تجربه کارگردانی جردن پیل در تاریخ ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۲ اکران میشود. جزئیات دیگر این پروژ هنوز نامشخص است. ددلاین گزارش داد که این فیلم همچنان جردن پیل را در ژانر وحشت نگه خواهد داشت.
این کارگردان و نویسنده بعد از موفقیت فیلمهای «برو بیرون» و «ما» در سالهای اخیر به یکی از تحسین برانگیزترین فیلم سازها در ژانر وحشت تبدیل شده است. کمپانی یونیورسال هر دوی این فیلمها را منتشر کرده که هر کدام از آنها بیش از ۲۵۰ میلیون دلار فروش داشته اند.
«برو بیرون» بعد از اکران در فوریه ۲۰۱۷ به یکی از بهترین فیلمهای آن سال تبدیل شد و با فروش ۲۵۵ میلیون دلاری از بودجه ای ۴.۵ میلیونی بسیار موفقیت آمیز عمل کرد. این فیلم همچنین در چهار بخش آکادمی اسکار نامزد شد و در نهایت توانست جایزه بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی را دریافت کند. بخشهای دیگر بهترین فیلم، بهترین کارگردانی بودند که پیل را به پنجمین کارگردان سیاه پوست تاریخ تبدیل کرد که برای این جایزه رقابت کرده است.
بعد از «برو بیرون»، فیلم «ما» از این کارگردان در میان مخاطبان و منتقدان محبوب شد که در آن لوپتیا نیونگو دو نقش را بازی میکند. جردن پیل بعد از آن اعلام کرد که برای دهه پیش رو چهار فیلم دیگر نیز آماده ساخت دارد.
دیگر فیلمهایی که در برای اکران در ژوئیه ۲۰۲۲ تنظیم شده اند شامل «کاپیتان مارول ۲» و همینطور فیلم بعدی «ایندیانا جونز» میشود.
باران میبارد … خانه پدری نیما یوشیج سالهاست که به خانه ابدی او بدل شده است. شهرام ناظری بر مزار نیما نشسته و آوازی سر میدهد. آوازی که با صدای رعد و برق در هم میآمیزد.
شاعر پیش از این سروده بود، «نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک، غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند»؛ ناظری همین شعر را در سوگ پدر شعر نو فارسی خواند.
باران همچنان میبارد و صدای ناظری در خانه میپیچد.
سینماپرس: نشست هماندیشی فعالان حوزه اتاق فرار «escape room» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
به گزارش سینماپرس، محسن حموله مدیرکل سرگرمیهای سازنده و بازیهای رایانهای کانون در این نشست گفت: اتاق فرار «escape room» یا از نگاه کانونیها «رازگشا» سرگرمی جدیدی مبتنی بر ایجاد فضای واقعی برای تجربهی چالش با روایتی ویژه است.
وی افزود: در این سرگرمی، بازیکنان وارد یک روایت میشوند و با نقشآفرینی، تعامل، همکاری و حل معما و چالشهای محیط اتاق فرار از آن خارج میشوند تا در کنار تجربه بازی و سرگرمی، در یک محیط شبیهسازی شده واقعی، تجربهی زیستهی خود را گسترش دهند.
مدیرکل سرگرمیهای سازنده و بازیهای رایانهای کانون ادامه داد: حل معما به صورت گروهی باعث تقویت مهارتهای اجتماعی و شناختی، مولفههای مختلف روانشناختی و جمعی مبتنی بر همکاری و ایجاد هویت مشترک، تفکر و خلاقیت، مهارت حل مساله و بحران، تفکر فرایندی، مهارت مدیریت زمان و امکان سنجش مهارتهای مختلف فردی و تیمی و ایجاد بستر تجربه روایتهای مختلف و انتقال مفاهیم آموزشی و تربیتی میشود.
حموله همچنین با اشاره به تاریخچهی این بازی در دنیا و ایران یادآور شد: بستر روایی جذاب در کنار مزایای بیشمار تجربه این محیطها باعث رشد روز افزون این بازیها در ایران، همگام با جهان شده است.
او در این نشست همچنین خاطرنشان کرد با توجه به نوظهور بودن این حوزه، نبود سیاستگذاری مطلوب از سوی نهادهای بالادستی و لزوم معرفی توانمندیهای این صنعت، شاید زمان آن رسیده باشد که گردهمآیی فعالان این عرصه در قالب جشنواره صورت گیرد و تشکلهای صنفی برای آنها ایجاد شود.
مدیرکل سرگرمیهای سازنده و بازیهای رایانهای کانون با اشاره به نقش حمایتی و حاکمیتی کانون در حوزههای فرهنگی اظهار داشت: کانون تلاش میکند در حوزههای صنعت تفریح و سرگرمی با دستاندرکاران تعامل، مشورت و همفکری داشته و اقداماتی که میتواند در رشد و توسعه کسب و کارهای بخش خصوصی حوزه بازی و سرگرمی موثر باشد را اطلاعرسانی کند.
وی در ادامه بیان داشت اداره کل سرگرمیهای سازنده و بازیهای رایانهای کانون قصد دارد با بهرهگیری از تجربهی ۳۷ ساله خود در حوزه تولید محتوا، بازی، اسباببازی و بازیهای محیطی در کنار افراد متخصص در حوزههای جدید بازی و سرگرمی وارد شود.
بر همین اساس پس از بررسیهای کارشناسانه، کانون اولین اتاق فرار حوزه کودک و نوجوان را در محل موزه تاریخ خود با هدف معرفی فرهنگ و تاریخ تمدن ایران طراحی و اجرا کرد و آمادگی دارد با همکاری فعالان این حوزه در بیش از یکهزار مراکز فرهنگی هنری کانون نیز آن را گسترش دهد.
حموله در نشست هماندیشی فعالان حوزه بازیهای «اتاقفرار» به تفاهمنامههای امضا شده با جهاد دانشگاهی و ستاد توسعه فناوری و علوم شناختی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: در صورتی که طرح یا پیشنهادی در حوزه اجرای بازیهای محیطی و طراحی و اجرای اتاق فرار در دانشگاهها یا متناسب با شاخصههای ستاد توسعه فناوری و علوم شناختی وجود داشته باشد، همکاری و حمایت از سوی این دو نهاد صورت میگیرد.
وی پیشنهاد تغییر نام این بازی به «رازگشا» را نیز در این نشست ارایه کرد و افزود: کانون آمادگی خود را برای برگزاری جشنوارهای با عنوان «رازگشاست» برای معرفی بیشتر این سرگرمی به جامعه اعلام میکند.
مدیرکل سرگرمیهای سازنده و بازیهای رایانهای کانون در ادامه از راهاندازی دبیرخانه این جشنواره با همفکری برخی فعالان در کانون خبر داد و گفت: در شورای نظارت بر اسباببازی کارگروهی با عنوان اتاق فرار شکل گرفته است و برخی فعالان حوزه اتاق فرار در این کارگروه حضور دارند.
سیدحسین خادم حسینی نایب رییس شورای نظارت بر اسباببازی نیز در این نشست از آمادگی این شورا برای تعامل و همکاری با فعالان سرگرمی «اتاق فرار» در زمینهی توسعه آن در کشور خبر داد و گفت برای ساماندهی این بازی نوپا در کشور کارگروهی را تشکیل دادهایم و در حال تدوین شیوهنامههای لازم برای آن هستیم.
آیدین مهدیزاده کارشناس سرگرمیهای سازنده و بازیهای رایانهای کانون نیز در این نشست اظهار داشت: در سطح کشور فعالان بیشتری در این حوزه فعالیت دارند اما با توجه به شیوع بیماری کرونا در حال حاضر امکان دعوت از آنها در این هماندیشی وجود نداشت و امروز میزبان تعدادی از دستاندرکاران اتاق فرار در تهران هستیم و امیدواریم با بهبود شرایط در آینده بتوانیم از دیدگاههای سایر فعالان این حوزه نیز بهرهمند شویم.
دبیر رویداد ملی ایدهآزاد اسباببازی برپایی این نشست را آغازی برای شناسایی ظرفیتها و همکاری و تعامل برای گسترش این سرگرمی دانست و اظهار امیدواری کرد با تعامل و همکاری، شاهد جریانسازی تازهای در حوزه سرگرمی اتاق فرار و رشد کسبوکار فعالان آن باشیم.
مسیح خدابخشیان سرپرست فدراسیون ورزشهای همگانی و طراح بازیهای اتاق فرار در کشور نیز ضمن ابراز خرسندی از توجه مسوولان کانون به این حوزه گفت: اوضاع سرگرمی اتاق فرار در کشور بسیار نابسامان است و در حال حاضر بیشتر بازیهای این بخش در گونه «ترسناک» طراحی شده است.
وی افزود برای برگزاری جشنوارهای در این حوزه باید توجه داشته باشیم فضای لازم برای اتاق فرار یا اسکیپروم با سایر جشنوارهها متفاوت است و بخشهای مختلفی در طراحی، فنآوری، سناریو و… با هم همکاری دارند و برای ارایه این سرگرمی در جشنواره یا نمایشگاه باید بررسی کرد که چگونه و چه کسانی میتوانند حضور داشته باشند.
در ادامه نشست هماندیشی فعالان حوزه سرگرمی «اتاق فرار» پیشنویس سند اولیه برگزاری جشنواره «اتاق فرار» که در دبیرخانه این جشنواره تدوین شده بود از سوی نماینده کارگروه به فعالان این حوزه ارایه و در مورد بخشها و چگونگی برگزاری آن گفتوگو و تبادل نظر صورت گرفت.
بر اساس این گزارش تغییر نام این بازی از اتاق فرار به رازگشا از جمله موضوعهایی بود که بیشتر فعالان این حوزه با آن مخالفت کردند همچنین آنها معتقد بودند بازی اتاق فرار در همه جای دنیا و ایران برای گروه سنی ۱۸ سال به بالا طراحی میشود و اگر بخواهیم برای کودکان و نوجوانان آن را طراحی کنیم نیازمند پژوهش و بررسی بیشتری است.
همچنین تشکیل اتاق فکر برای ساماندهی بیشتر این سرگرمی، ردهی سنی مخاطبان این بازی، چگونگی برپایی نمایشگاه و ارایهی این بازی در آن، برگزاری همایشها و کارگاههای آموزشی، شرایط شرکت در جشنواره «رازگشاست»، موانع موجود سر راه فعالان این حوزه و… از دیگر مباحثی بود که در این نشست مطرح و در مورد آنها بحث و گفتوگو شد.
نشست هماندیشی فعالان حوزه سرگرمی «اتاق فرار» با حضور ۸ گروه فعال حوزه «اتاقفرار» در تهران روز ۱۹ آبان ۱۳۹۹ با رعایت شیوهنامههای بهداشتی در مرکز آفرینشهای فرهنگیهنری کانون در خیابان حجاب برگزار شد.