۲ نمایشگاه هنری در سوریه برای سردار سلیمانی
به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، دو نمایشگاه پوستر و عکس «فقط برای خدا» و «روایت عشق» در دو «فرهنگسرای ابورمانه» و «فرهنگسرای کفرسوسه» در پایتخت سوریه برگزار میشود.
به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، دو نمایشگاه پوستر و عکس «فقط برای خدا» و «روایت عشق» در دو «فرهنگسرای ابورمانه» و «فرهنگسرای کفرسوسه» در پایتخت سوریه برگزار میشود.
سینماپرس: بر اساس برخی شنیده ها پخش سریال تلویزیونی «روزهای ابدی» به کارگردانی جواد شمقدری که قرار بود از امشب به صورت روتین روی آنتن شبکه یک سیما برود به تعویق افتاده است.
به گزارش سینماپرس سریال «روزهای ابدی» یکی از معدود آثار استراتژیک رسانه ملی است که با تلاش دست اندرکاران این پروژه پس از سال ها تلاش شبانه روزی تولید شده که بر اساس برخی شنیده ها ممکن است نمایش این سریال امشب صورت نپذیرد، البته این خبر هنوز از سوی مراجع رسمی تایید نشده است.
بنابراین گزارش تولید این پروژه استراتژیک که از سال ۹۶ آغاز گردیده بود به دلیل برخی مشکلات مالی و عدم حمایت های لازم به مدت یک سال متوقف شده و پس از آغار مجدد تصویربرداری، آخرین مراحل فنی آن طی روزهای گذشته در حال اجرا بوده است.
گفتنی است؛ در این مجموعه که به سفارش مرکز سیمافیلم تهیه و تولید شده است، بازیگران ایرانی چون احمد نجفی، حمید گودرزی، علیرام نورایی، رحیم نوروزی، صالح میرزا آقایی، جلیل فرجاد، شهره لرستانی، زهرا سعیدی، امیرمحمد زند، کاوه سماک باشی و… با معرفی امین اسکندریان، یلدا افشارنیا و کیمیا اکرمی به ایفای نقش میپردازند.
فلیپ ساپرکین، توماس سینکلراسپنسر، ایو ربر، دیمیتری گودیم، کلودیا ریدل، یکتارینا آکیلینا، ژان کلود ریکبورگ، فلوریان فیشر، نیکولاس بارکر، نیکولای سونین و ویتالی خاژیف هم بازیگران خارجی این سریال هستند.
سایر عوامل این سریال استراتژیک به این شرح اند: نویسنده و کارگردان: جواد شمقدری، تهیهکننده: محسن علیاکبری، مجری طرح: محمود غلامی، تصویربردار: حسین بذرافشان، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، طراح صحنه و لباس: مجید علی اسلام، طراح چهرهپردازی: داریوش صالحیان، تدوین: روحالله شمقدری، جلوههای ویژه میدانی: داوود رسولیان، جلوههای ویژه بصری: محمد امامی، مدیر گویندگان: سید میرطاهر مظلومی، موسیقی: بهزاد عبدی، ناظر کیفی: مهدی ارگانی، مدیران تولید: سعید کشاورزی، مهدی مددکار، تصحیح رنگ: امیر سحرخیز، دستیار کارگردان و برنامهریز: امیرحسین مدرس، عکس: محمد مهدی نبیزاده، مدیر تدارکات: عسگر جبارپور.
معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همزمان با بررسی لایحه بودجه ۱۴۰۰ در مجلس شورای اسلامی ضمن بیان دیدگاهها و نقطه نظرات خود در این زمینه از برخی اقدامات اجرایی در این زمینه گفت.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از مناسک اربعین به عنوان یک میدان برای اتحاد، همگرایی، همزیستی اجتماعی و تعامل انسانها یاد کرد وگفت: باید اربعین را به چتر وفاق تبدیل کنیم.
سینماپرس: به گزارش سینماپرس، سید عباس صالحی در مراسم اختتامیه ششمین دوره جایزه جهانی اربعین در حسینیه الزهرای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با تسلیت ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه زهرا (ص) به ابعاد مختلف تاثیرگذاری مناسک اربعین اشاره کرد وگفت: اربعین مزه و گستره خاص خود را بین مناسک دینی دارد و هر سال پررونق تر و پرفروغتر شده و اهمیت ساحت های مختلف وجودی انسان را در گیر می کند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه برخی ابعاد مختلف اربعین را از دیگر مناسک متمایز میکند پنج ساحت را برشمرد و گفت: این مناسک فرصتی است تا علاوه بر روح و روان، جسم و جان، معرفت و باور و عواطف و احساسات را نیز درگیر خودش می کند.
آیین اختتامیه ششمین دوره جایزه جهانی اربعین روز دوشنبه با حضور ابوذر ابراهیمی ترکمان رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، اشرف بروجردی رییس کتابخانه ملی، جمعی از میهمانان داخلی و خارجی با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و شیوهنامههای بهداشتی در محل حسینیه الزهرای این سازمان در حال برگزاری است.
در ادامه این آیین قرار است علاوه بر رونمایی از تمبر یادبود این دوره، کتاب پنج دوره قبل این جایزه و همچنین پوستر دوره هفتم جایزه جهانی اربعین، از برگزیدگان دوره ششم هم تجلیل خواهد شد.
دفتر موسیقی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در هفته پایانی آذر ماه مجوز ۱۲۷ تک آهنگ و ۱۱ آلبوم موسیقی را صادر کرد.
مدیرکل اداره هنرهای تجسمی با اعلام این خبر که درهای موزه هنرهای معاصر تهران بعد از بیش از دو سال تعطیلی، دی ماه باز میشود، از علل طولانی شدن فرآیند بازسازی موزه سخن گفت.
سینماپرس: سریال “شرم” در حالی به پایان راه رسید که با وجود مشکلات ریز و درشت، به واسطه داستان و استفاده از بازیگران نوستالژی، توجه بینندگان را به خودش جلب کند.
به گزارش سینماپرس، شبکه سه بعد از شکستِ پیاپی از سریالهایی که توجه بینندهها را به خودش جلب نکرد، این بار با سریال “شرم” آمد تا ضعفهای گذشتهاش را جبران کند. سریالی که اتفاقات مختلفی از جمله درگذشتِ بازیگر یکی از نقشهای کلیدیاش و بیانیههای اعتراضی جامعه مهندسین را درپی داشت.
“شرم” در ابتدای شیوع کرونا با حضور زندهیاد سیروس گرجستانی در نقش “عزیزآقا” کلید زده شد و بعد از درگذشت این هنرمند پیشکسوت سیاوش طهمورث جایگزین او شد. احمد کاوری بر صندلی کارگردانی این اثر نشست تا با تعدادی از بازیگران کهنهکار و جدید، قصه یک گناه را از زاویه اجتماعی و عاشقانه روایت کند.
این مجموعه توسط سعید فرهادی به نگارش درآمده که پیش از این سریالهای پریا و تا ثریا که هر دو داستانی زنانه داشتند را از خودش به یادگار گذاشته است. البته روندِ داستان و پخشِ “شرم” چندان برای او رضایتبخش نبود و از همان روزهای اول تصمیم گرفت که لب به سخن گشاید و بگوید که “شرم” را نبینید!
بازیگرانِ نوستالژی و جدید
حضور اردلان شجاع کاوه و ابوالفضل پورعرب از جمله نکات قابل توجه این مجموعه است که به نوعی بازگشت آنها به تلویزیون، بعد از چند سال به شمار میآید. شجاع کاوه بعد از گذشت ۱۰ سال به تلویزیون آمده و پورعرب نیز آخرین بار، ۴ سال پیش با روزهای بی قراری، ساخته کاظم معصومی، در تلویزیون حضور داشت. حضور این دو بازیگر توانمند از جمله جذابیتهای سریال “شرم” است.
شباهت “شرم” و “زیرتیغ”
داستان “شرم” درباره گناهی بود که در گذشته اتفاق افتاد و سالها بعد گریبانگیر شخصیتهای داستان شد. برخی این سریال و داستانش را خصوصاً در اتفاقِ کشته شدن صابر (ابوالفضل پورعرب) شبیه به داستان “زیرتیغ” محمدرضا هنرمند دانستند که ناخودآگاه جعفر و محمود (آتیلا پسیانی و پرویز پرستویی) با هم درگیر میشوند و جعفر کشته میشود.
محمود با وجودِ رفاقت دیرینه با جعفر، بعد از کش و قوسهای داستان به گناه خودش اعتراف میکند و تا مرزِ قصاص هم پیش میرود. اینجا هم پوران (فاطمه گودرزی) ناخودآگاه باعثِ قتل صابر میشود.
حضور پورعرب بعد از سالها
ابوالفضل پورعرب را شاید خیلیها با نام فیلمهای سینماییاش بشناسند، فیلمهایی نظیر عروس، دستهای آلوده، عشق کافی نیست، مردی از جنس بلور و … همگی از آثاریاند که پورعرب در اوج شهرت و در دهه ۱۳۷۰ در آنها به ایفای نقش پرداخت. او در خلال فعالیتهای سینمایی خود سری هم به تلویزیون زد و در سریالهای تنهاترین سردار، مسافر، زیر زمین، وضعیت سفید و … ایفای نقش کرد.
اما پورعرب بعد از چند سال دوری از رسانهها و سینما و تلویزیون با خبر بیماری و تومور خوش خیم خود بر سر زبانها افتاد. او محور اصلی سریال “شرم” بود، کاراکتر صابر که با قتل خودش، سرمطلعِ داستان یعنی گناه را پیش میبرد. اما او قهرمان و نقش اصلی داستان نیست، بلکه پوران – فاطمه گودرزی- بارِ اصلی سریال را به دوش میکشد. مثل کارهای گذشته فرهادی که قهرمانان سریالهایش همیشه زناناند.
** نقد سریال:
مخاطب مشتاق قسمت بعدی
برای واکاوی بیشتر و به جهتِ موضوع تخصصی سریال یعنی پزشکی و مهندسی با شهرام خرازیها از پزشکان و منتقدین سینما و تلویزیون به نقدِ سریال “شرم” پرداختیم.
به تعبیر خرازیها، “شرم” با وجود ایرادات عدیده و مشکلات ریز و درشتِ در داستان، توانست برای چند هفته شمار زیادی از بینندگان شبکه سوم سیما را با خود همراهی کند. این همراهی بیشتر نشأت گرفته از داستان مجموعه بود کهفراز و نشیبهای مناسب آن میتوانست بیننده را در پایان هر قسمت مشتاق تماشای قسمت بعدی کند.
ضعفهای متن
او معتقد است:”داستانی که برای این مجموعه نوشته شده بود بیشتر حکم متنی را داشت که در همان نوبت اول و بدون اصلاح و بازنگری به مرحله اجرا رسیده بود. اجرا هرچقدر هم که خوب بود، ضعفهای متن اجازه نمیداد تا مجموعه خود را بالا بکشد و از نظر دراماتیک قابل دفاع باشد. وجود تعدادی رخدادهای تصادفی در فیلمنامه قابل قبول است اما وقتی تعداد این رخدادها از یک حدی فراتر رود بیننده دیگر داستان را جدّی نمیگیرد و مجموعه قدرت مجاب کردن وی را نخواهد داشت.
پُر از تصادفهای فیلمفارسیوار
مجموعه تلویزیونی “شرم” آکنده از تصادفهای فیلمفارسیوار بودکه با هیچ منطقی نمیشد باورشان کرد. کاراکترها ناگهان با هم روبرو میشوند و شبکه ارتباطات آنها در موارد قابل توجهی بالأخص در بزنگاههای حساس دراماتیک براساس تصادف شکل گرفته و به علت عدم سنخیت با منطق حاکم بر عالم واقعیت از هم میگسلد.
بنبست دراماتیک با شگردِ “تصادف”
اگرچه داستان سریال در کلیت خود موفق است اما در جزئیات از هم پاشیده به نظر میرسد. نویسنده متن سریال در هر نقطه از داستان که با بنبست دراماتیک مواجه شده بلافاصله از شگرد «تصادف» به عنوان دم دستترین روش سوءاستفاده کرده و به این ترتیب تمام موانع داستان پردازی را از پیش رو برداشته است.
اسرار مگوها و مواجهههای عجیب و غریب
آدمها ناگهان با هم رو در رو میشوند، یکدیگر را خیلی راحت پیدا میکنند، به اسرار مگوی دیگران از طریق استراق سمعهای تصادفی و مواجهههای عجیب و غریب پی میبرند و تا میتوانند از طریق ضبط صوت و تصویربرداری اقدام به تهدید و ارعاب میکنند. همه اینها در عالم واقعیت هم اتفاق میافتد اما نه با این سرعت و حدت و شدتی که در سریال میبینیم.
تغییر لباس پوران و لعیا نتیجه دراماتیک ندارد
در این میان شخصیتپردازی هم کمکی به داستان نکرده و بر ضعفهای کار افزوده است. کاراکترهای ثروتمند مجموعه برای بیننده جذابند. سبک متفاوت زندگی این کاراکترها و نحوه مواجههشان با مشکلات ایجاد کشش میکند اما این کشش در سطح باقی میماند. لباس، کفش و مقنعه پوران و لعیا بارها در هر قسمت از سریال تغییر میکند! اما این تغییر کارکرد داستانی و نتیجه دراماتیک ندارد و صرفاً فضای سریال را شیک کرده و بر جذابیت ظاهری هنرپیشهها می افزاید.
ابهامات کاراکترهای “شرم”
ابهامات در مورد عملکرد و ارتباطات کاراکترهای مجموعه بسیار است و تا قسمت پایانی هم به این ابهامات پاسخ شایستهای داده نمیشود: بیننده از خود میپرسد چرا کاراکترهای ثروتمند مجموعه برای گریز از قانون، به خارج از کشور نمیروند؟ چرا صابر بدون اطلاع همسر و فرزندش به مسافرخانه میرود؟ چرا مختاری در حالی که مدرک محکمهپسندی برای محکوم شدنش وجود ندارد، تسلیم میشود؟
فقدان مشاور و درگیر بنبستهای فیلمنامه
مجموعه مشاور انتظامی دارد اما شخصیتپردازی پلیسها و مسیری که در آن پرونده صابر به جریان میافتد، عاری از اشتباه نیست پس فایده حضور مشاور انتظامی چه بوده است؟ پلیسهای این مجموعه اصلاً پلیس نیستند. نه تنها خیلی بد شخصیتپردازی شدهاند بلکه خیلی بد هم بازی شدهاند. پای پلیس خیلی دیر به ماجرا باز میشود وقتی هم که به میدان میآیند منفعلانه عمل میکنند و از اقتدار لازم برای باورپذیری برخوردار نیستند.
نریشن پلیس هم زائد و هم قابل حذف
با برجسته شدن نقش پلیس، در کمال تعجب، زاویه دید ناگهان عوض میشود و بخشی از سریال با نریشنهای پلیس پیش میرود در حالی که این نوع تغییر بدون مقدمه و ناهنجار، مسیر روایت بیآنکه ضرورت داشته باشد، عوض میکند از طرفی اطلاعاتی که از طریق نریشن پلیس داده میشود هم زائد و قابل حذف است و بر ابهام ماجرا بیشتر میافزاید!
پرستار بیمارستان اطلاعات بیمار را لو میدهد
حضور یک نفر مشاور پزشکی، مشاور مهندسی ساختمان و مشاور قضایی برای این مجموعه لازم بود تا این همه خطای طبی و حقوقی به آن راه نیابد در این زمینه میتوان اشاره کرد به دو سکانس از سریال که در یکی متصدی دفتر اسناد رسمی حاضر نمیشود اطلاعات مربوط به ارباب رجوع را به فرد دیگری ارائه دهد اما در یک سکانس دیگر از همین سریال، پرستار بیمارستان اطلاعات مربوط به بیمار را بدون کسب اجازه لو میدهد!
مهندسان دکوری سریال!
مهندسهای سریال در حد دکور صحنهاند و جز دیالوگگویی و حضور عبث در شرکت ساختمانی کار دیگری نمیکنند. کمکاریهای بهزاد به عنوان یک مهندس چگونه از چشم ناظر ساخت مجتمعی که شرکت بنا کرده پوشیده مانده است؟ این همه تناقض از عدم مشاوره با کارشناسان ذیربط و عدم تسلط کامل بر سناریونویسی و گیر کردن در بن بستهای فیلمنامه میآید.
حتی در مشاغل دیگر هم خلأهای دراماتیک فیلمنامه به چشم میخورند مثلاً متصدی پذیرش مسافرخانه در بسیاری از موارد که باید پشت پیشخوان حضور داشته باشد از صحنه غایب است تا بقیه کاراکترها بتوانند در غیاب او هر کاری که دلشان میخواهد بکنند!
منوچهر ضعیفترین کاراکتر سریال
منوچهر ضعیفترین کاراکتر سریال است که از اول تا آخر فقط میخورد، میخوابد و به گردش میرود و جز تنپروری کار دیگری ندارد. آخر سر هم منشاء اثر واقع نمیشود و به شخصیتی کاملاً قابل حذف از سریال تبدیل میشود.
سیروس گرجستانی موفقتر بود یا سیاوش طهمورث؟
در کستینگ (بازیگرگزینی) مجموعه تلاش شده تا سه نسل از بازیگران در کنار هم قرار گیرند؛ همان طور که انتظار میرود قدیمیها بالأخص آنها که خاستگاه تئاتری دارند از بقیه موفقترند. سیروس گرجستانی و سیاوش طهمورث هر دو در نقش “عزیزآقا” بازی بسیار خوبی دارند. طهمورث اما بهتر است و در لحظات حساس به خصوص در صحنههای مواجهه با بهزاد تسلط بسیار خوبی بر میمیک دارد و در انتقال احساسات خود به بیننده موفق است.
ناکارآمدترین، کارآمدترین و تکرارِ فاطمه گودرزی
بازی فاطمه گودرزی در نقش زنی در معرض اتهام تداعیگر نقشی است که او سالها پیش در فیلم پرفروش «میخواهم زنده بمانم» (ایرج قادری-۱۳۷۵) بازی کرد و برای آن بسیار تحسین شد. فریبا متخصص درک درستی از نقش محوله داشته است. سیدمهرداد ضیائی ناکارآمدترین بازیگر سریال است نه به خاطر نقش بیبنیانی که نصیبش شده بلکه به خاطر فیگورهای غلط، ریاکشنهای غیرحرفهای، هدایت نشده و نگاههای سرگردان و بدون عمق.
الهام طهوری در نقش لعیا فقط یک عروسک است نه بیشتر. میلاد میرزایی در نقش حسام بازی منعطف و قابل قبولی دارد. بازی نیما نادری در نقش بهزاد پرنوسان است بیآنکه این نوسان از منطق خاصی پیروی کند. طراحی صحنه سریال بیش از حد توی چشم زننده است. حرکات و چرخشهای دوربین در بسیاری از سکانسها اضافی حتی اشتباه است.
در قسمتِ آخر هم تماشاگر غافل نشد!
در قسمت پایانی مجموعه تنها چیزی که برخلاف حدسها و پیشبینیهای تماشاگر از آب در میآید، عدم وصال لعیا و حسام است؛ هیچ رخدادی تماشاگر را غافل نمیکند و همه قضایا ختم به خیر شده و آدمها متنبه میشوند.
بافت تصویری و دراماتیک قسمت آخر مجموعه به گونهای است که انگار این قسمت به فرد دیگری غیر از نویسنده و کارگردان بقیه قسمتها تعلق دارد! تنها چیزی که از سریال “شرم” در یاد میماند ترانه تیتراژ پایانی آن با صدای گرم گرشا رضایی و شعر زیبای علی بحرینی است. “
باید دید که احمد کاوری بعد از “وارش” و “شرم”، آیا میتواند در “بچه مهندس۴” کار ماندگاری از خودش برای مخاطبِ تلویزیون به یادگار بگذارد یا خیر؟
*تسنیم
سینمای جهان علاوه بر دست و پنجه کردن با بحران بی سابقه کرونا در سال ۲۰۲۰، با فقدان چندین چهره تاثیرگذار و مهم، سالی تلخ تر از همیشه را تجربه کرد.
سینماپرس: تعدادی از اقساط سریالی را که اوایل سال بازی کردهام، هنوز دریافت نکردهام و هرگاه که پیگیر میشویم ما را به موقعی که بودجه بگیرند، حواله میدهند!
به گزارش سینماپرس، مینا نوروزی، بازیگر باسابقه تلویزیون با بیان این مطلب به «جوان» گفت: یک زمان است که بازیگر بیکار است و گلهای هم ندارد از بدحسابی، ولی وقتی سرکار میرویم و با انرژی بسیار و حتی در دل کرونا برای ارائه بهتر کار میکوشیم، چرا باید گرفتار بدحسابی شویم. بازیگر سریال خاطرهساز «مزد ترس» ادامه داد: درست است که تلویزیون کوشیده به نوبه خود با روشن نگه داشتن چراغ سریالسازی هم مخاطب را سرگرم کند و هم برای گروهی اشتغال به وجود آورد، ولی در نهایت اگر بدحسابی در تولید باشد عوامل بدبین میشوند. این بازیگر تأکید کرد: مشکلات کمبود بودجه وجود دارد و چیز تازهای نیست، اما بالاخره بعد از این همه سال باید به قاعدهای برای پرداخت دستمزد عوامل برسند. قاعدهای که هیچ کس از آن تخطی نکند و تا ریال آخر دستمزد عوامل را بدهند. بازیگر «شاخ گاو» و «باد در علفزار میپیچد» با ابراز گلایه از بیتوجهیها به هنرمندان گفت: مثل اغلب مردم، زندگی هنرمندان در این یکسال اخیر دچار مشکلات جدی شده است و بیشتر هنرمندان خانهنشین شدهاند. همه ما هر آنچه به عنوان پسانداز اندوخته داشتهایم خرج هزینههای زندگی کردهایم و در ادامه باید دستمان را رو به آسمان دراز کنیم و منتظر امدادهای غیبی باشیم!
بازیگر «قطار ابدی» و «سیمرغ» تأکید کرد: جز وعده و وعید از مدیران چیزی نشنیدهایم. همه سهم هنرمندان سینما از کمکهای معیشتی، یک سبد کالا بود که ماه رمضان، آن هم به نحوی که واقعاً زیبنده نبود در یافتآباد توزیع شد. چرا در این یکسال کرونایی برای هنرمندان مستمری دائمی تعیین نشد تا دستکم ماهانه اقلام ضروری زندگی خود را دریافت کنند. هنرمندان بیمه بیکاری ندارند و تازه در ماههای پایانی دولت است که مدعی حل مشکل بیمه بیکاری شدهاند، ولی نمیگویند مشکل بیمه بیکاری چگونه حل شده که شامل حال هیچ هنرمندی نشده است یا مدعی توزیع هنرکارت هستند، ولی تقریباً هیچ کدام از هنرمندان هنرکارت به دستشان نرسیده است. به ما بگویند بالاخره چه زمانی این هنرکارت به دستمان میرسد. آیا هنرکارت را هم نگه داشتهاند تا دم انتخابات و به عنوان یک دستاورد انتخاباتی ارائه کنند!
امیدوارم الان که در نزدیکی شب عید هستیم کاری کنند که کمتر اسراف شود و به جایش به وضع زندگی هنرمندان برسند.
فراخوان اولین دوره جشنواره فرهنگیهنری «فرفره» که با محوریت موضوعی «کودکان و دوران کرونایی» در دو بخش هنری و ادبی برگزار میشود، منتشر شد.