ثبتنام کارگاههای مجازی کانون تهران
ثبتنام کارگاههای مجازی زمستان ۹۹ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران آغاز شد.
ثبتنام کارگاههای مجازی زمستان ۹۹ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران آغاز شد.
سینماپرس: دبیرخانه یازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار پس از بررسی آثار رسیده به این دوره جشنواره، اسامی آثار راهیافته به بخش مسابقه «مستند» و «داستانی» را اعلام کرد.
به گزارش سینماپرس، دبیرخانه یازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار پس از بررسی آثار رسیده به این دوره جشنواره، اسامی آثار راهیافته به بخش مسابقه «مستند» و «داستانی» را اعلام کرد. برگزیدگان این بخشها در ایام برگزاری جشنواره، به ترتیبی که توسط دبیرخانه جشنواره، تعیین میشود، معرفی و تقدیر خواهند شد.
بخش داستانی
داستانی کوتاه
اتاق کار – امیر غلامعلی/ ازدواج به وقت کرونا – یوسف سبحانی/ اژدها لازم میشود – سامان غنائمی/ بانی – میلاد محمدی/ پرستار – حسین دارابی/ پیشکش – محمود معارفی/ تاول – محمد اسفندیاری/ تعقیب – حسین دارابی/ تکفیری – مجتبی راوش/ جای خالی – علی ملاقلی پور / جای خالی – نسیم اسدپور/ جبران میکنم – جمال احمدی/ چشمهایی به انتخاب – علیرضا موسی زاده و معین ناجی/ حاج خانوم – امین اشرفی/ حالا که خانوم شدی – امیر غلامعلی/ خیابان بازی – محمد علیزاده/ روی ماه مادرم – محمد اسفندیاری/ ریسه نامه – علی رحیمی/ زهرا خانم – میلاد قربانی/ سوپرایز – زین العابدین تقی پور/ شادباش – محمود معارفی/ فضا بازی – یوسف سبحانی/ قطار مغناطیسی – سیدمهدی کرباسی/ کوچه سرو – محمد رضا پاینده مهر/ لامپ – رامین ترنج / ماسک – امیر داسارگر/ مامور – محمدحسین امانی/ ماهی پرنده – محمدمهدی خالقی/ مدیرعامل – رضا کشاورز/ مسیر – محمد امین مداح الحسینی/ مهرمهدوی – کاظم دانشی/ مینی بوس – ابوذر حیدری/ نیمه شب – سجاد اسدی/ وال – سید مهدی میرغیاثی/ وی آی پی – رضا رنجبر توکلی/ هیئت همراه – رضا کشاورز
داستانی بلند و نیمه بلند
آمرلی – امیر بشیری و سجاد انتظاری/ پیله و پروانه – محمد صالحی نژاد/ دختر الهام – دانش اقباشاوی/ دیپورت – امیر سجاد حسینی/ سخت شیرین – سید مهدی میرغیاثی/ سوز گلاویژ – یاسمن نصرتی/ سوها – محمد باقری نیکو/ سه سپیده – رحیم طوفان/ کوچه صفا – علی گائینی/ کودک و قزاق – مهرداد محب علیزاده/ مندیر بارون – علیرضا اسیوند
مستند جنگ نرم
ابر قهرمان و فراتر از آن – محمدحسن یادگاری/ اصغر آقا آکتور سینما – محسن نقی زاده/ افتر کرونا – محمدهادی نعمتی/ آرمون – فاطمه توسلی نژاد/ آزادمرد – خانه طلاب جوان قم خانه طلاب جوان قم/ آقای قصه گو – محمد مهدی خالقی/ برگی از درخت ادب – مهدی الیاسی گهرویی/ بلاگردون – حسین علی مددی/ پرچمهای مجازی – حسن جعفری/ تروکاژ – محمدهادی نعمتی/ توحیدیها – امیر اسرافیلی/ خاندان – محسن نخعی راد/ خانهای زیر باران – محمدرضا خدنگی/ سوتک – محمد مهدی خالقی/ سونامی بی پدری – محمد خوشدل فر/ فصل بیپایان – سعید کریمی/ کشکو – احمد احمدپور/ ماح – سید عباس طهماسبی/ مدرسه برکت – حمید حیدری/ منجی – علیرضا زینلیان/ همپای جهادیها – محسن مقصودی/ هوشمندی – محمدمهدی فکریان/ یکی از ما (متولدین دره پنج شیر) – یونس راشدی
مستند حافظه ملی (تاریخ سیاسی)
۱۹۱۹ (نوزده نوزده) – مهدی صلواتچی/ استان چهاردهم – محسن کریمیان/ او یک معلم بود – سید مصطفی موسوی تبار/ تمدن بزرگ – میثم پور رشیدی/ داستان یک جدایی – محمد شکیبا نیا و احمد شفیعی/ در برابر طوفان ۳ – مهدی نقویان/ در لباس سربازی – مهدی نقویان/ دوم شخص – ایمان احمدی/ راه سوم – حامد پویان/ ساکن خانه قدیمی – محمد علی یزدان پرست/ سخنران مشهور – سید سینا عودی/ سرو قامت – سعید قنبرزاده محبوب/ قمار – سید محمد مهدی دزفولی/ کلاشینکفهای آمریکایی – داوود مرادیان/ کمیته – عبدالحسین بدرلو/ مهران تا مهران – محمد زارع/ هبوط – ایمان گودرزی/ یک ملت – علی فراهانی صدر
مستند تاریخ فرهنگی، اجتماعی و دفاع مقدس
استوار گنجی – سید عباس شفیعی/ پیشمرگان عرب – سمیه ذاکری خطیر/ تفنگچیهای پاوه – مهدی لارویی/ جنایت فراموش شده – پناه بر خدا رضایی/ خاک مشترک – حامد پویان/ در یک نگاه – مهدی فارسی/ دستمال سرخها – حنظله تاج الدینی/ رویای آشفته – سید احسان اصغرزاده و سیداحسان نیکبخت/ صفر و بی نهایت – مهدی ضحاکی فاتح/ فرزند تاریخ – محمدالیاس قنبری/ فصل شیدایی – احمد احمدپور/ گردان تک نفره – داریوش یاری/ هنوز دز از شهر من عبور میکند – امین قدمی
مستند نهضت جهانی مستضعفین
آتش و فرمانده – محمد مهدی بهرامی نژاد/ تایتانیک – مهدی نقویان/ تک چرخ تا پل ژاپنی – مسعود حیدری/ تولد یک تراژدی – حجت الله عدالت پناه/ چرا سوریه؟ – وحید فراهانی/ داغ قره باغ – سینا حسین پور اصل/ سایههای روشن – حسین نشاطی/ سوریه؛ پرونده یک بحران بزرگ – سیاوش سرمدی/ عاشقی – محمد صادق بکتاشیان/ فالکن – سید محمد مهدی پوریزدان پرست/ قائدالحشد– مهدی لارویی/ کراس – احمد رحمانیان/ معراج از رم – مصطفی رضوانی/ مکتب سلیمانی در روستای قنات ملک – محسن غلامزاده مهرآبادی/ نجات آمرلی – حامد هادیان/ هم وتن – محسن اردستانی رستمی/ یک شهر زینب – روح الله رفیعی
مستند ملت قهرمان
اگلانتین – سمیه ذاکری خطیر/ اوخشاما – عدالت فرزانه/ ایران وطن من – جواد یقموری/ آلوسان – محسن اسلام زاده/ بن بست شکن – علی سرو/ بوم و امید – محمدرضا گودرزی مهر/ حاج رحمانقلی حسنی – علیرضا نوروزی خراسانی/ در انتظار بهار – مهدی احمدی/ روایت جهاد – میلاد امینی موحد/ قسم حقیقی – احمدرضا نصری/ قهرمان – مهرداد شعبانی نیا/ کدخدای باخدا – جواد شکاری/ کلانتر – محمدرضا میراضی/ کیان ایران – احمد اخباری/ مردم بالادست – سعید امینی مهر/ مصی – وحید کاظمی و پیام ابراهیم پور/ وقتی مهربانی همه گیر میشود – علیرضا باغشنی/ همه فرزندان من – مهدی رسول پور هدایتی/ یکی از ما (یاران او) – یونس راشدی/ یکی از ما (سایه نشین ها) – زهرا شفیعی
مستند پایش و پالایش اجتماعی
این هشدار را جدی بگیرید – سید مرتضی سیدی نژاد/ بیتربیت – سیدحسین امام جمعه/ پشت شیشه – صابرالله دادیان/ خانهای در تاریکی – حمید علیداد/ دور افتاده – صابرالله دادیان/ دیوانگی – صدرا علی بک/ سد در سد – محمد جواد رئیسی/ سقفهای معلق – محمد نجفی/ طغیان – ناصر نادری/ عنصر نامطلوب – محمد امین مهدی نژاد/ قزل قیه (سنگ طلا) – سیامک مختاری/ متری شیش و نیم – داوود مبصری/ مغزهای کوچک یخ زده – محمد مختوای/ مهاجران – سهیلا پورمحمدی/ نسخه – حمید علیداد/ نفس خوار – محمد محمدی سرشت و علی سلمانی/ هیچ و پول – محمد مهدی خرمی
مستند رویای ایرانی
پیشگامان – روح الله رحیمی/ در سنگر دانش – محسن مقصودی/ دستهای سخنگو – محمد صادق علی پور/ مید این میبد – مهدی کارگر شورکی/ یک چیز بی خاصیت – امین یگانه
مستند جنگ اقتصادی
اجه – ماریه ماوتی/ از میان کوچهها (قسمت: موسوی) – ایمان گودرزی/ اقتصادی برای مقاومت – ایمان گودرزی/ اوگاندا یاقوت سبز – محسن مقصودی/ آنه خدیجه – مهدی ناظریان/ برند – علی مومنی /پیچ و خم – محمد حجت احمدی زر/ حاج مهین – مریم طالبی انارکی/ خیالتان نفت – محمد هادی نعمتی/ داروغه – محمدرضا گلرومفرد/ درختان ایستاده میمانند – یزدان کیانی/ دیار من دورجین – حسن ساجدی/ رویای آمریکایی – حمیدرضا حیدری و محمدرضا زمانی/ سید جواد – محمد رضا دهستانی/ کشور کوچک من – علیرضا باغشنی/ مهندس، ولی – علیرضا باغشنی/ نقش زندگی – زهرا ایران نژاد/ نقش زیگلر – محمد طالبی/ هزارتوی پیشرفت (قسمت: بخت آزمایی در سرزمین کودتا) – محسن اسلام زاده
بخش رقابتی «قاب اول»
در این دوره از جشنواره، آثار متنوع و متعددی از فیلمسازان تازهنفس جوان و نوجوان نیز در بخشهای مختلف ثبتنام کرده بودند که با تشخیص هیئت انتخاب، منتخبی از آنها در بخش «قاب اول» حضور پیدا میکنند.
داستانی کوتاه
دربست – بهرام لطفی/ دزد بازی – متین پاکزادبنام / الردالقاسم – محمد امین عامری فلیحی/ ضیافت – امین جمالی/ گدا و توکل – سیدمحمدجواد جوادی/ لیاخوف – امیرعلی مروج
داستانی نیمه بلند و بلند
فریب – ایمان قنبری/ گُوَر (گوساله) – ایمان قنبری
مستند جنگ نرم
بلاگردان – ایمان ایزی/ پای پیاده – هادی زهره کاشانی/ عروسکها بر آب میمیرند – فائزه کریمی/ نذر فرهنگی – سعید صیادی
تاریخ فرهنگی، اجتماعی و دفاع مقدس
شهید غدیر – محمد جواد شریفی
مستند ملت قهرمان
از گوشت تا استخوان – حسین حیدرزاده/ اولین خط – مهدی دشتبان زاده آرانی/ حس هفتم – طهورا کیمیائی/ خط مقدم – ابوالفضل مرادی/ کفن جیب ندارد – ریحانه کشتکاران
مستند پایش و پالایش اجتماعی
جوجه اردک زشت – محمدطه ناطقی/ چیزی شبیه معاش – صابر چهری
گفتنی است افتتاحیه یازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، با توجه به همهگیری بیماری کرونا، یازدهم دی ماه و به صورت تلویزیونی صورت میگیرد که جزئیات بیشتر آن در روزهای آتی توسط دبیرخانه جشنواره اعلام میشود. همچنین آثار منتخب جشنواره نیز از روز پنجشنبه یازده دی به صورت مجازی و از طریق سایت عماریار Ammaryar.ir اکران میشوند.
نمایشگاه عکس «فرمانده من» در مراسمی که بعد از ظهر نهم دیماه در سر در ورودی دانشگاه تهران برگزار میشود، افتتاح خواهد شد.
سینماپرس: از فردا (۳۰ دسامبر) فیلمی در برخی سالنهای سینمایی انگلیس و آمریکا و کانادا اکران میشود به نام «بانویی از بهشت» (THE LADY OF HEAVEN) که بنا به گفته سازندگان فیلم در وبسایت رسمی آن و همچنین پایگاههای خبری مختلف سینمایی و غیرسینمایی، درباره زندگی حضرت فاطمه زهرا(سلامالله علیها) است.
به گزارش سینماپرس، کارگردان فیلم فردی به نام «الی کینگ» ذکر شده که اطلاعات چندانی از او در دست نیست، اما نویسنده آن «شیخ یاسر الحبیب» معرفی گردیده که کارنامه سیاهی حاوی ایراد سخنان تفرقهافکنانه در جهان اسلام و حمایت کانونهای انگلیسی از وی وجود دارد. او که با تشکیل هیئتی به نام «خدّام المهدی» در کویت ساکن بود با برگزاری مجالس توهین به شخصیتهای اهل تسنن، اقدام به تفرقهافکنی در میان مسلمانان کرد تا جایی که علمای شیعه کویت و عربستان علیه او موضعگیری نموده و با استفتایی از مقام معظم رهبری، هرگونه اهانت به نمادهای برادران اهل سنّت را حرام اعلام کردند.
ادامه فعالیتهای شیخ یاسر الحبیب به تعطیلی هیئت «خدّام المهدی» و بازداشت وی انجامید که با رایزنیهای دولت انگلیس، او به لندن منتقل و در آنجا ساکن شد و از آن پس فعالیتهایش به شدت گسترش یافت. حتی توسط دولت انگلیس و با پولهای کانونهای وهابی و خاندان آلسعود یک شبکه تلویزیونی ماهوارهای به راه انداخت.
اما شیخ یاسر الحبیب توسط یک کمپانی انگلیسی نوظهور به نام «Enlightened Kingdom» فیلم «بانویی از بهشت» را ساخت که از این کمپانی هم اطلاعات چندانی در دست نیست. اما در لیست عوامل فیلم «جان استفنسن» مشاور تهیه فیلم در کنار حسین الشامری (تهیهکننده اصلی فیلم) به چشم میخورد که سالهاست بهعنوان کارگردان، مشاور کارگردان، کارگردان واحد دوم، مسئول جلوههای ویژه و فیلمبردار و… در تولیدات مختلف هالیوود حضور داشته است. از مهمترین بازیگران فیلم «بانویی از بهشت» میتوان به «رِی فیرون» (بازیگر فیلم «دیو و دلبر»)، «مارک آنتونی برایتون» (بازیگر فیلم «دکتر استرنج») و «دنیس بلک» (بازیگر فیلم «درخت آخر») اشاره کرد.
در معرفی این فیلم آمده است: «دو داستان مشابه اما با هزار و چهارصد سال فاصله. یک کودک عراقی پس از اینکه مادرش را در جنگ داعش با مردم عراق و سوریه از دست داد، با شنیدن داستان حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها)، اهمیت و قدرت صبر را درک میکند.»
بر اساس شناسنامه فیلم در پایگاه IMDb، زبان فیلم انگلیسی است و در لوکیشنهای تفلیس و لندن فیلمبرداری شده. بودجه ساخت فیلم معادل ۱۵ میلیون دلار ذکر گردیده که گفته میشود توسط آلسعود تامین شده است.
آنچنان که از آنونس منتشر شده فیلم نمایان است، بهنظر میرسد برخلاف روال معمول ساخت فیلمهای تاریخ اسلام، تولیدکنندگان انگلیسی فیلم، با نمایش چهره بازیگرانی که در نقش پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و حضرت علی(علیهالسلام) و همچنین خلفای مورد اقتدای اهل سنت، حضور داشتهاند، پیش از روایت قصه خود، جریحهدار ساختن احساسات همه مسلمانان را مدنظر داشتهاند.
اما باز هم این سؤال ۴۰ ساله همچنان تکرار میشود که سینمای ما برای بازنمایی بدیهیترین ریشههای هویتی و اعتقادی خود یعنی تاریخ اسلام و ایران (به جز مواردی بسیار معدود) همچنان خاموش و ساکت مانده تا انگلیسیها و هالیوودیها و وهابیها برای تاریخش، فیلم بسازند و این سینما همچنان در گِل و لای فضاهای چرک و سیاه و تنگ و نمور و عشق و خیانتهای ضربدری و مربعی و ذوزنقهای مانده باشد!؟
مدیران سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران طی یک نشست خبری ضمن رونمایی از پوئم سمفونی سرباز ویژهبرنامههای این مجموعه را برای سالگرد شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی تشریح کردند.
مدیرکل هنرهای تجسمی معتقد است امروز شهید سلیمانی را خیلی از مردم جهان میشناسند و باید از او به عنوان شخصی که توانست در برابر زیادهخواهی داعش ایستاد، در قالبهای مختلف هنری یاد کنیم.
سینماپرس: ظاهرا عزیمت به اروپا و انتصاب «حسین انتظامی» به عنوان «رایزن فرهنگی» در کشور «اتریش» با مخالفت و ممانعت برخی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور مواجه شده و ایشان تا پایان عُمر ژنرال های بنفش همچنان سکاندار «سازمان سینمایی» خواهد ماند.
به گزارش سینماپرس و به نقل از برخی منابع تایید نشده، ظاهرا عزیمت به اروپا و انتصاب «حسین انتظامی» به عنوان «رایزن فرهنگی» در کشور «اتریش» با مخالفت و ممانعت برخی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور مواجه شده و قرار است ایشان در این چندماه پایانی از عُمر ژنرال های بنفش، همچنان بر مصدر مدیریت «سازمان سینمایی» باقی بمانند.
سینماپرس: دبیرکل ششمین جشنواره جهانی هنر مقاومت میگوید: در این دوره از جشنواره سفارش خلق اثر توسط چهرههای شاخص هنرهای تجسمی را داریم، اما آثار آنها مورد قضاوت و داوری قرار نمیگیرد و صرفاً برای اعتبار بخشیدن به جشنواره است.
به گزارش سینماپرس، ششمین جشنواره هنر مقاومت با دبیرکلی مسعود نجابتی در ۸ بخش «پوستر»، «کارتون»، «تصویرسازی»، «پرچم و کتیبه»، «تایپوگرافی»، «حجم»، «نقاشی» و «عکس» برگزار میشود و هر بخش دبیر مختص به خود را دارد.
مهلت ارسال آثار در اکثر بخشها تا ۱۵ دیماه است و اما در برخی بخشها ممکن است تمدید شود. درباره برخی جزئیات این جشنواره با مسعود نجابتی دبیرکل جشنواره، محمدرضا دوستمحمدی دبیر بخش تصویرسازی و مهدی علیبخشی مدیر روابط عمومی ششمین جشنواره «هنر مقاومت» گفتوگو کردیم.
* یک بحثی که جشنوارهها مبتلابه آن هستند و جزء آفتهای آنها محسوب میشود این است که اثری که تولید میشود و خلق میشود بعد از آن کمتر دیده میشود و به گنجینه میرود. جشنواره هنر مقاومت از ابتدا میخواست به نوعی این سنت را کنار بگذارد و سعی کند آن آثاری که تولید میکند مخصوصاً در بخش کتیبه و پرچم و پوستر، بتواند در دل جامعه بیاد و مردم چند اثر خوب هم ببیند، فکر میکنید چقدر موفق بوده است و چقدر جای کار دارد؟
نجابتی: همانطور که اشاره فرمودید هدف جشنواره مقاومت و تفاوت عمدهی آن با جشنوارههای دیگر در همین نکتهای است که اشاره فرمودید یعنی کاربردی کردن تولیداتی که دارد توسط هنرمندان براساس موضوعاتی که پیشنهاد شده است، انجام میشود، چون موضوعی هم است و هنرمند را آزاد نمیگذاریم که هر اثری را بفرستد و موضوع را مشخص میکنیم، انتظار هم میرود، چون موضوعات در شورای سیاستگذاری بر اساس نیازهای روز و شرایط مشخص میشود انتظار میرود اینها محصولاتی باشد که کاربردی باشد منتها یک وظایفی روی دوش جشنواره است و بحث تولید اثر است و به نظرم تولید اثر در اهداف جشنواره است و دارد وظیفهی خودش را به درستی انجام میدهد، موضوع این است که ما انتظار داریم کسان دیگری هم به این چرخه کمک بکنند و آن را کامل بکنند یعنی مثلاً در جشنواره پنجم با موضوع تصویرسازی دو مجموعهی خیلی خوب تولید شد، دو مجموعه ۴۰ تایی به خاطر چهلمین سال انقلاب با کمک تصویرسازان و حتی متنی که قبلاً برای داستانهای سفارش داد شده بود، آماده شد، ما این را بارها هم اعلام کردیم که حاضریم این را حتی بدون چشمداشتی برای تولیدش در اختیار بگذاریم و ولی بحث انتشار و توزیع آن در توان جشنواره نیست.
جشنواره یک بودجه محدودی دارد و سعی میکند وظیفهاش را به خوبی انجام بدهد، از اینجا به بعد نیاز است که یک چرخه کاملی تعریف شود که از این محصولات در فضای مختلف استفاده بکنند
یعنی جشنواره یک بودجه محدودی دارد و سعی میکند وظیفهاش را به خوبی انجام بدهد، از اینجا به بعد نیاز است که یک چرخه کاملی تعریف شود که از این محصولات در فضای مختلف استفاده بکنند؛ البته ما امسال سعی کردیم که مانند دورهی گذشته بخشی از کار را به تشکلها بسپاریم امید ما این است که تشکلها خودشان بتوانند این روشها را جبران کنند، مثلاً الان پرچم و کتیبه را تا تولید محصول دنبال میکنیم و امیدواریم آن محصولاتی که مد داوران است به مرحله تولید برسد، چون اینها یک چرخه کاملی را در مجموعه خودشان دارند طی میکنند که بتوانند از محصولات جشنواره هم بتوانند استفاده کنند، این به شکل دیگری میتواند در قسمتهای دیگر هم اتفاق بیفتد، باز بخش پوسترمان امیدواریم با کمک نهضت پوستر، درواقع این چرخه و اتفاق بتواند به درستی کارش را انجام بدهد.
یک نکته دیگری که امسال، چون تولید فیزیکی مستلزم بودجه خاص و یک نگرش بازار است و در کنارش باید یک کار اقتصادی انجام شود، از توان جشنواره خارج میَشود اما قسمتهایی که مربوط به ما میشد و در شورا میتوانستیم تصمیمگیری کنیم، سعی کردیم به آن فکر کنیم از جمله اینکه ما امسال سعی کنیم به نوعی پیوند تجسمی و رسانه را بیشتر کنیم یعنی برای همین بخش روشنی که در دورهی قبل یک رشتهی مستقل بود امسال، چون تقریباً در همهی رشتهها به عنوان یک آیتم ویژه به آن نگاه کردیم و جایزه ویژه هم برای آن تعیین کردیم که بعضی از اتفاقات خوب حداقل بتواند از طریق رسانههای جمعی یا فضای مجازی انتشار پیدا کند و نمونههایی را هم از تابلوهای نقاشی اساتید ساخته شد و مناسب دفاع مقدس و چهلمین سالگرد دفاع مقدس در فضای مجازی منتشر شد.
این آمادگی از سمت جشنواره و دبیرخانه جشنواره وجود دارد که آثار به مرحله تولید برسند ولی در توانش نیست که بخواهد وارد انتشار و توزیع شود
تصور ما این است که این حداقل بخشی از آن نقص را جبران بکند یعنی ما میتوانیم آثار را برای فضای رسانه و فضای مجازی فرآوری کنیم و با آن مختصاتی که آنجا انتظار داریم دوباره آثار بازسازی شود یا یک تغییر ساختاری پیدا کند و به سمت دیده شدن بیشتر برود، حالا اگر امکان نمایش شهری آن فراهم شود بهتر میشود یعنی مکمل همدیگر میشوند. به هر حال سعی ما بر این است ولی خواهش من این است که نهادهای دیگر کمک بکنند چه بسا خیلی جاها به این محصولات نیاز دارند و حاضر هستند بابت آن سفارش هم بدهند و پرداخت هزینه بکنند ولی این محصولات آماده است و در اختیار قرار میدهیم و در ادوار قبلی هم به همین شکل بود، یعنی آثار آرشیوی ما آمادگی این کار را برای کسانی که میخواهند تولید بکند، دارد حتی در بحث اقلام لوازمالتحریر ما در دورهِی قبل به تمام تولیدیهایی که میشناختیم اعلام کردیم که به تمام تصویرسازیها و نقاشیهای دیجیتال و خیلی از آثار دیگر برای نیازهای خودشان استفاده کنند. به هر حال این آمادگی از سمت جشنواره و دبیرخانه جشنواره وجود دارد که آثار به مرحله تولید برسند ولی در توانش نیست که بخواهد وارد انتشار و توزیع شود و فقط بخش تولید آن به دوش جشنواره افتاده است.
* اینکه چشم مخاطب به دیدن تصاویر خوب عادت بکند، چه اهمیتی دارد؟ این موضوع اصلاً مهم است یا نیست؟ اگر اهمیت دارد چطور میشود این را گسترش داد؟ یک زمانی نشریات مکتوب بودند و الان فرمتهای اکران متفاوت است، بزرگترین دیوارنگارهها را در اصفهان و تهران داریم، فضای مجازی هم میتواند کمک کند و… سیاستگذاری شما در جشنواره چیست؟
دوستمحمدی: بله همینطور است وظیفه هنرمند اصلاً در تمام شاخههای هنری ارتقای سطح سلیقه مخاطب است، مثلاً برنامههای طنزی که ۲۰ سال پیش در تلویزیون میدیدند الان که تکرار آنها را میبینند تازه میفهمند ما چه سلیقهای داشتیم و با چه چیزی میخندیدیم! و الان چقدر برای ما بیمزه است یا ریتم فیلم و سریال و مخصوصاً در سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمای عموماً ذائقه مردم را تغییر دادهاند و این کار تولیدکنندگان را سخت میکند، یعنی در پلههای بعدی توقع بالا رفته است و کار سخت است. از وقتی که ارتباطات فضای مجازی به وجود آمد و چشم مردم به رسانههای خارج از کشور باز شد، باز کار هنرمندان سختتر شد، چون که مردم و همه مخاطبین کارهای باکیفیت و تکنولوژیک را میدیدند و به راحتی به آن کیفیتی که مشاهده میکردند تن نمیدادند. کمی از آن نبرد نابرابر است، نبرد نابرابر به این معنا که یک محصول رسانهای در کشور آمریکا با هزینهی صد برابر تولید میشود یا هزار برابر یا یک میلیون برابر هزینهای که در ایران تولید میشود ولی مخاطب کاری به این چیزها ندارد، مخاطب میگوید به من این جنس را بدهید، من این جنس را میبینم و این جنس را از شما میخواهم!
از وقتی که ارتباطات فضای مجازی به وجود آمد و چشم مردم به رسانههای خارج از کشور باز شد، کار هنرمندان سختتر شد و مخاطب به کیفیت فعلی راضی نمیشد
بله باید تلاش کنیم که سلیقه مخاطب بالا برود، از آن طرف ماجرا در ایران فضای متفاوتی داریم و آن هم اینکه رسانهها فقط دغدغه اقتصادی تجاری ندارند، گرچه از یک جهت ضربه خوردند و در بخشی از این ماجرا اشتباه فکر میکردند ولی مدلهای ما مدلهای شفافی نیست یعنی ما مدل جشنواره مقاومت را در هیچ جایی نداریم، مثلاً در هیچ جای دنیا نمیتوانستیم عین مدل جلد «همشهری جوان» را پیدا کنیم، مثلاً ما در آنجا دغدغه داشتیم که به سلبریتیها طور دیگری نگاه کنیم عین نشریات غربی نگاه نکنیم، دنبال راهحل جدید بودیم من فکر میکنم همه مسائل فرهنگی ایران به یک نحوی این شباهت را دارند یعنی مدام دنبال راهحل جدیدی هستند، به الگوی کشورهای مسلمان نگاه میکنیم، به الگوی ترکیه، کره، آمریکا، اروپا و یا ژاپن نگاه میکنیم میبینیم این الگو خوبیهایی دارد ولی نمیتواند با فضای ایدئولوژیک و بومی و فرهنگی ما مَچ شود.
این بخش کار سخت است باید جنگید یعنی هر هنرمندی به اندازهای که خودش تلاش میکند که کار خوب ارائه بدهد باید بجنگند تا به دانش برسد، خیلی از دانشها را ما نداریم و در دسترس نیست و باید آنها را پیدا کنیم و یکسری هم باید در گذر زمان و تجربه باید به دست بیاید که متاسفانه هزینههای خودش را دارد ولی مجبوریم. احساس من این است که در حوزه تجسمی از ۲۰ سال پیش، سلیقه بالاتر رفته و خیلی به لحاظ سلیقه و دیدن بهتر شده است. بخشی از مشکل ما نبودن بعضی حلقهها است، مثلاً حلقه توزیع در رسانهها و آثار هنری فعلاً حلقه ناقصی است؛ یک بخشی از حرف من حسی است و آمار دقیق ندارد ولی یک بخشی این است که سازمانها و متولیان ما عادت کردند که در بیلان کاریشان تولید را به رخ بکشند ولی کسی توزیع را به عهده نمیگیرد یعنی توزیع افتخاری نیست و تولید است که در چشم آدمها است مثلاً سینما، بازیگری است که در چشم مردم است، کسی دنبال صدابردار بودن، منشی صحنه بودن نیست و اینها مساله عموم مردم نیست. حلقههایی در فضای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و رسانهای ما خالی است یکی حلقه توزیع و تولید انبوه است مثلاً حوزه هنری چقدر محصول دارد که اصلاً مردم آنها را ندیدند، در سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، وزارت ارشاد آنقدر محصول است که من به عنوان هنرمند که برایم دغدغه است، ندیدهام چه برسد به مردم!
الان همه ما دچار چنین وضعیتی شدیم مثلاً میگوییم حاجقاسم عجب آدمی بود! این انگار دارم برای خودم اعتبار میخرم که من حاجقاسم را درک میکنم، ایدهآل من حاجقاسم است، من یک حاجقاسم کشفنشده هستم
در بخش خودمان دو سال قبل به کمک استاد و دوستان ما دو مجموعه داستان ۴۰ قسمتی را کار کردیم که من هنوز در حسرت چاپ آن هستم که متن و تصویر آن ۴۰ قسمت آماده است ولی کتاب آن هنوز وجود ندارد که انشاءالله یک بانی برای آن کار پیدا شود. امسال هم به خاطر ۴۰ سالگی دفاع مقدس و هم به خاطر اینکه… من یک مثال روشن بزنم مثلاً شهید سردار سلیمانی که به سالگرد شهادت ایشان داریم نزدیک میشویم و حرارت شهادت ایشان هنوز در وجود ما است و به آن فکر میکنیم، در این یک سال همه مدیران و مسئولان از همه جناحها همانطور که عکس امام و آقای خامنهای را بالای میز دفترشان زدند، یک عکس حاجقاسم هم روی میزشان گذاشتند، خوشبختانه کسی را نمیبینیم فعلاً علیه ایشان صحبتی کند و یا بگوید من او را دوست ندارم ولی از این طرف دچار افراط شدیم، فقط میگوییم حاجی خیلی خوب بود! من را یاد حکایتی میاندازد که یک نفر داشت میرفت، دو نفر هیکلی را گرفتند بعد او هم وسط پرید گفت ما سه نفر را کجا میبرید!؟ الان همه ما دچار چنین وضعیتی شدیم مثلاً میگوییم حاجقاسم عجب آدمی بود! این انگار دارم برای خودم اعتبار میخرم که من حاجقاسم را درک میکنم، ایدهآل من حاجقاسم است، من یک حاجقاسم کشفنشده هستم، نسبت به سایر شهدا همینطور، شهید همت، شهید باکری، شهید بهشتی و غیره و همهی آدمهایی بزرگی که در زندگی از کنار آنها گذشتیم.
من مثال شهید را بگویم، مثلاً همیشه میگفتند شهید بهشتی مظلوم است ولی یک داستان کوتاه شهید بهشتی من را تکان میدهد چون من میفهمم که چگونه باید شهید بهشتی باشم، چه بکنم که شهید بهشتی باشم؟ به نظرم گفتم اینکه او مظلوم بود و چه کرد کافی نیست، الان کاری که داریم با حاجقاسم میکنیم همین است، یعنی در این فاز ماندیم ولی من به عنوان آدمی که دوست دارم مسیر زندگی انسانیام را کشف کنم باید ببینم حاج قاسم چگونه حاجقاسم شد و چه کرده که حاجقاسم شده است؟ شهید بهشتی چه رفتاری میکرده که شهید بهشتی شده است؟
از این بابت فکر کردیم شاید یک راهحل خیلی ساده اما تاثیرگذار این است که بیاییم وارد این جزئیات زندگی شهدا بشویم، با دوستانش چطور برخورد میکرده؟ چون ما هر روز با این دوراهیها سروکار داریم و من این دوراهی را دارم که من امروز این کار را بکنم یا نکنم؟ ما پر از دوراهی هستیم، جزئیات زندگی شهدا به ما یاد میدهد که در این دوراهی چه بکنیم؟ چه بکنیم که پلهپله بتوانیم با لطف خداوند زندگی ما به زندگی آنها نزدیک شود؛ و این راهحل به ذهن ما رسید و استاد و دوستان روایت فتح زحمت کشیدند، ۳۰ تا داستان کوتاه که زندگی روزمره شهدا است را قدری مرور کنیم بلکه بتوانیم از این ۳۰ تا یکی دو تا را در آن دوراهیهای زندگیمان به کار بگیریم و بتوانیم چند قدم جلو برویم.
نجابتی: به نظر بنده بهترین حالت آن این است که مانند داستان پرچم و کتیبه به یک اتفاق واقعی تبدیل شود، مانند داستان فونت، زمانی جامعه دچار فقر فونت بود یعنی انتشاراتیها با ۳، ۴ قلم مشهور کار میکردند، بعد دانشکدهها در واحد طراحی حروف به کارهای کاملاً دور از نیاز جامعه میپرداختند یعنی کارهای دکوراتیو و تایپوگرافی میکردند این عرضه و تقاضا خیلی نسبتی نداشت تا اینکه همه میگفتند دستگاههای دولتی کمک کنند تا این فونتها منتشر شود، تا اینکه در عرصهی کفِ بازار اتفاق افتاد و چند نرمافزاری جلو آمدند و روی این قضیه هزینه کردند، الان ما تجارت فونت در کشور داریم یعنی دیگر نیازی نیست دستگاه یا نهادی را ملزم کنید که بیاید حمایت کنید، چرخه دارد کار خودش را درست انجام میدهد، طراح فونت، فونتش را روی سایت طراحی و عرضه میکند و وقتی فروش رفت یک درصدی به او میدهند.
من امیدوارم به این مدل برسیم که آثار آنقدر با کاربردهای جامعه در تناسب باشد که استفاده شود دقیقاً در پرچم و کتیبه نگرانی ندارم واقعاً اگر کتیبهای با استانداردی که دوستان انتظار دارند تولید شود قطعاً استفاده خواهد شد، چون جامعه نیازش را دارد و این چرخه هم به وجود آمد یعنی بخشهای اقتصادی آن کارش را انجام میدهد یعنی تولید میشود، توزیع میشود و پول آن هم برمیگردد و دیگر نیازی هم به حمایت خاصی هم ندارد، البته این در همهی رشتهها نمیتواند اتفاق بیفتد یعنی یکسری اتفاقات حتماً نیاز به حمایت دارد تا به آن مرحله برسد ولی به هر حال در بعضی از اقلام امیدوارم که به آن مدل برسیم.
* امسال با وجود کرونا وضعیت جشنواره چقدر تابع شرایط کرونایی است؟ و یک عده میگویند در شرایط کرونایی اقبال به جشنوارههای مجازی بیشتر شده است، شما فکر میکنید امسال رشد اثر دارید؟
نجابتی: ما مانند خیلی از جاهای دیگر تحت تاثیر شرایط، یک افتی در کیفیت تولیدات و کمیت تولیدات داشته باشیم، این کارگاهها در رشد کیفی و کمی آثار موثر بود یعنی ما توفیقی که داشتیم ۲۶ – ۲۷ کارگاه را که در دوره پنجم برگزار کردیم، این کارگاهها بخش عمدهای از آثار جشنواره را به خودشان اختصاص داده بودند که امسال متاسفانه نتوانستیم این کارگاهها را داشته باشیم و کارگاه مجازی هم فقط به رشته پوستر و تایپوگرافی محدود شد و آن هم باز در حد رفع اشکال بود؛ به هر حال ما نتوانستیم اتفاقی که در کارگاه فیزیکی میافتد را در کارگاه مجازی رقم بزنیم و این به نظرم افت زیادی را برای آثار جشنواره هنر داشت، در بخش بینالملل هم همینطور بود، ما نتوانستیم ارتباطی که لازم است با بسیاری از هنرمندان بگیریم و حتی آنها را دعوت کنیم بعضاً در دورههای قبلی اینها به ایران میآمدند، کارگاه داشتند و دورهمیهای که در گرم شدن فضای جشنواره موثر است، متاسفانه امسال شاهد آن نبودیم و حتی جلسات دبیران را هم به خاطر همین شرایط به حداقل رساندیم، تصمیمگیریهای مانند دورههای قبل نبود و این مشکلاتی بود که ما با آنها مواجه بودیم.
بعید میدانم در تعداد آثار دریافتی رشد داشته باشیم، البته شخصاً به این نتیجه رسیدم و نظر اکثر دبیران هم همین بود که تولید انبوه هم برای این فضا مناسب نیست
* فکر میکنید امسال تعداد آثار به چه شکلی باشد؟
نجابتی: بعید میدانم رشد داشته باشیم ولی با توجه به رویکرد کلی ما برای فضای مجازی و رسانه من شخصاً به این نتیجه رسیدم البته با دوستان هم که مشورت کردیم نظر اکثر دبیران هم همین بود که تولید انبوه هم برای این فضا مناسب نیست، مثلاً در «کرونا را شکست میدهیم» که آقای شجاعی برگزار کرد حدود ۲ هزار و خردهای اثر دریافت شده است که دیدن این تعداد اثر در فضای مجازی، حتی اگر ما بخواهیم گزیده بکنیم و تعداد کار خوب از بین آنها انتخاب کنیم، حدود ۳۰۰، ۴۰۰ کار است و حجم زیادی کار است که باید در فضای مجازی منتشر شود و این اصلاً به قول کارشناسان رسانه هم، هیچ تاثیری نخواهد داشت، یعنی ما باید خیلی گزیدهتر رفتار کنیم.
ما با توجه به رویکرد کلیمان برای ورود به فضای مجازی و رسانههای جمعی به این نتیجه رسیدیم که اتفاقاً شاید همین گزیدهها یعنی گزیده کار کردن و سفارشاتی که بعضاً در کنار جشنواره داریم به دوستان میدهیم شاید آن توقعی که ما از جشنواره امسال داریم را تا حدی برآورده کند؛ ولی اتفاقی که سالهای پیش میافتاد، جذابیت آن برای من، بیشتر پیدا کردن و یا رصد کردن استعدادهای مخصوصاً مناطق دور و شهرستانها بود، این قسمت برای من و حتی برای دبیرخانه جذابتر بود که ما بتوانیم یک مقدار در جشنواره این افراد را شناسایی بکنیم و در طول سال هم با آنها کار داشتیم، چون بنیاد روایت فتح حالت ستادی دارد و پروژههای زیادی در طول سال دارد، پیدا کردن این افرادی برای آن موضوعیت هم داشت که بتواند با آنها ارتباط کاری داشته باشد، ولی متاسفانه امسال به واسطهی نرفتن به شهرستانها و نبود کارگاهها این اتفاق را نداشتیم و از آن محروم شدیم ولی آن بحث تولید اثر و نگاهی که بحث فضای مجازی داشتیم، با همین تعداد آثار هم مرتفع میشود.
* در سالهای قبل کدام بخشها بیشترین استقبال را داشت؟
تصویرسازی، به خاطر اینکه مجموعه شده بود خیلی طرفدار داشت حتی ما پیدیاف فایلهای آن را به صورت کتاب مجازی درست کردیم و به خیلی از مجموعهها فرستادیم، من خبر دارم حداقل در چند مرکز استان همزمان نمایشگاه برگزار شد، حتی در آستان قدس در صحن آن این داستانها پرینت گرفته شده بود و نمایش داده شده بود. بخش طراحی صنعتی ما چون اولین بار بود، هرچند که با آن ایدهآل ما فاصله داشت ولی حضور آن در رشتههای تجسمی و ارتباطی که با محصولاتی که در زندگی مردم نقش دارد، ایجاد کرده مانند چتر، روشنایی و چیزهای دیگر، خیلی برای مردم جذاب بود، حالا بخشهای دیگر هم همینطور ولی اینها چون هم طراحی صنعتی به خاطر اولین حضورش و هم تصویرسازی به خاطر درست کردن مجموعه و پرچم و کتیبه هم به خاطر اینکه به مرحله تولید نزدیکش کرده بود و بعضی از آنها هم تولید شد و وارد جامعه شد و تایپوگرافی هم به خاطر نوع شعاری که انتخاب کرده بودیم، خیلی ملی و ایرانی بود و روی تیشرت آمده بود و استفاده این شکلی شده بود هم به نظرم جزء رشتههایی بود که برای مردم خیلی جذاب بود و نقاشی دیجیتال هم به خاطر موضوع کار و کارگر و باز اینکه از روی یک مقدار تابلوی نقاشی رنگ روغن فاصله گرفته بودیم و به سمت فضاهایی آمد بودیم که برای مردم خیلی دمدستی و کاربردیتر بود، من فکر نمیکنم نسبتاً بد بود، چون در قیاس با دورههای قبلی استقبال خوبی شد و حتی هنرمندان جوانتری را توانستیم شناسایی بکنیم و عکس ما هم داستان خودش را داشت و حتی استقبال هم شد که به خاطر موضوع ویژه زن و نگاهی که جشنواره به این مقوله داشت، کتابش چاپ شود ولی آن هم در حد حرف و حدیث بود. امسال هم من امید دارم که بحث مدافعان سلامت و کمک مومنانه که موضوع عکس ما است، انشاءالله به یک کتاب تبدیل شود برای دورهای بعد و تاریخ ایران بماند و ماندگار شود، چون اتفاق خاصی است و جای دارد این به یک کتاب تبدیل شود حتی شنیدم آقای قائدی از عکاسان خواسته است یک کپشن (توضیحات) پیوست عکسها باشد، من فکر میکنم اتفاق خاص و خوبی باشد. اگر همین محصول از جشنواره امسال باقی بماند به نظرم غنیمت است و ما حداقل بتوانیم به این کتاب دست پیدا بکنیم. بالاخره «چهل منفور» هم مثبت و هم منفی خیلی استقبال شد، یک عده به دلایلی مخالفت کردند و برای یک عده هم خیلی جذاب بود، انتشار آن در فضای مجازی هم عکسالعملهای زیادی داشت و حتی از آقای شجاعی شنیدم که از آن طرف آب هم عکسالعملهایی دریافت کرده بود، چون تصویر چهره بود به اضافه متنهایی که همراهی شده بود، خیلی حساسیت ایجاد میکرد.
* ما در عکس میگوییم اگر کپشن نباشد خیلی از عکسها عقیم میماند یعنی نمیتواند پیام را منتقل کند، در تصویرسازی چنین چیزی را داریم که متن باید همراه آن باشد؟ یا تصویرسازی صرف کفایت میکند؟
دوستمحمدی: در آن تعریفی که از تصویرسازی روایی و ادبی داریم حتماً باید متن همراه آن باشد، در فرهنگ ایرانی ما معمولاً همینطور بوده است مگر اینکه تصاویر وارد حوزه تزیین شود که منظور ما تصویر تزیینی نیست، در کاریکاتور یک بحثی به نام «بدون شرح» داریم که داستان، روایت در کل فریم بدون هیچ متنی عنوان میشود و از این نوع هم د رتصویرسازی داریم ولی این نوع تصویرسازیها خیلی کاربردی نیستند بلکه در همان گروه کاریکاتور بدون شرحها میروند؛ بله حتماً همینطور است یعنی بچههای تصویرگر وقتی تصویرگری در یک سایت خارجی میبینند میگویند چقدر عالی است، زیبا و قشنگ است و تکنیک آن خوب است ولی بزرگترین بخش آن که مغفول میماند این است که آیا این با متن ارتباط خوبی برقرار کرده است؟ آیا وقتی مخاطب این را با آن متن دید همزمان داستانش را خواند، آیا همه چیز درست اتفاق میافتد؟
روی تکنیک و فرمِ زیباییشناسی و تصویرسازی حساس هستیم ولی مردم واقعاً ابتدا با روایت ماجرا مواجه میشوند و بعد تصویر چاشنی و کمککننده درک آن روایت است
بله حتماً متن است، ما روی تکنیک و فرمِ زیباییشناسی و تصویرسازی حساس هستیم ولی مردم واقعاً ابتدا با روایت ماجرا مواجه میشوند و بعد تصویر چاشنی و کمککننده درک آن روایت است، اگر روایت خوب نباشد، تصویر هر چقدر هم خوب باشد، برای مردم به معنای اصلیترین مخاطب، اهمیت نخواهد داشت، قطعاً روایت مخصوصاً در حوزه ارتباط با مخاطب اصلاً به نظرم به تصویر اولویت دارد ولی تصویر کمک میکند که روایت دیده شود و مورد توجه قرار بگیرد، خاطرهانگیزه شود و غیره.
در تصویرسازی یک عده میگویند هر چه جزئیات بیشتر باشد، شاید زیباتر باشد اما رساندن مفهوم را ممکن است سختتر کند، الان وضعیت در تصویرسازی چگونه است؟ یعنی شما طرفدار تصاویر ساده و گویا هستید یا میگویید باید جزئیات باشد که درعین حال بتواند آن زیبایی را داشته باشد؟
دوستمحمدی: در تصویرسازی مانند دنیای پیرامونی انسان است یعنی بشر در طبیعت و زندگی روزمرهاش هم تصویر شلوغ میبیند و هم تصویر خلوت میبیند، یک روز لب دریا میرود آب را میبیند، یک افق میبیند دیگر چیزی در آن فریم نیست، لذتش را میبرد، یکبار هم در جنگل میرود، هر چقدر هم زوم کند میبیند یک کفشدوزکی، سوسکی، هزارپایی یا یک پرندهای، یک میوهای، یک درختی، گلی و کلی جزئیات آنجا است، آنجا هم لذتش را میبرد؛ تصویرسازی هم همینطور است یعنی روایتها گاهی میگویند من را خلوت تصویر کن، بعضی اوقات میگویند من را با جزئیات تصویر کن، پس هیچ تفکیکی و هیچ برتریای اینجا وجود ندارد، ولی به عنصر انتقال پیام اشاره کردید، پیام باید خوب و سریع و بدون نویز به مخاطب منتقل شود، اگر شلوغی تصویرسازی آن نویز بشود غلط است، اگر سادگی تصویرسازی آن نویز بشود غلط است و یا تعریف دیگر از سادگی بگویم، سادگی به این معنا نیست اگر یک جایی جنگل کشیدیم یعنی شلوغ، دریا کشیدیم یعنی ساده، نه!
سادگی به این معنا نیست اگر یک جایی جنگل کشیدیم یعنی شلوغ، دریا کشیدیم یعنی ساده، نه! سادگی در تجسمی به این معنا است که ساده ارتباط برقرار شود
سادگی در تجسمی به این معنا است که ساده ارتباط برقرار شود، مثلاً یک عکس نمای بالا از اتوبانی که ترافیک شده است یک عکس شلوغی است ولی محتوا ساده است، ترافیک تمام! ولی اگر من در آن ترافیک یک آمبولانس، راهپیمایی یک جمعیت هم جا بدهم اینجا دیگر شلوغ میَشود، چون در رابطهاش با مخاطب یک دنیا پیام منتقل میکند، برای همین یک رابطهِی پیچیده و سخت میشود اما آن ترافیک به معنای اینکه این همه ماشین کشیدیم نه، آن هم ساده است، چون پیام یعنی ترافیک که تنها پیام آن است، در کسری از ثانیه به مخاطب منتقل میشود. همیشه سادگی به معنی کمجزئیات بودن نیست، سادگی یعنی عناصر را طوری بچینید که پیام سریع و ساده منتقل شود، ممکن است عناصر شما زیاد هم باشد.
* در فراخوان حداکثر اندازه آثار حجمی (مجسمه) ۳۰ در ۶۰ سانتیمتر قید شده است یعنی شاید از سایز استاندارد هم کوچکتر، دلیل این چه بوده است؟
نجابتی: چون تولید آثار حجمی هزینهبر است، روال بر این است که برای داوری، برای بخشی که قرار است آثار داوری شود و انتخاب شود، آثار را در ابعاد کوچکتر یعنی ماکت میسازند و با هزینه کمتر میفرستند و در صورتی که به لحاظ تناسبات و فرم پذیرفته شود، این در ابعاد بزرگتر ساخته میشود و این طبیعی است و در تمام فضاهای حرفهای هم این اتفاق میافتد و یک سردیس یا تندیس را در ابعاد واقعی نمیسازند و بعد آن را بررسی کنند، حتماً یک ماکتی است مانند ماکتی که معمارها برای سازه و ساختمانشان پیشنهاد میکنند و آنجا مسائل بررسی میشود و مشکلات حل میَشود و بعد روی اِشل واقعی میآید و اجرا میَشود، چون بحث مصالح و هزینههای سنگینی است که بار میکند و دیگر اینجا بحث رنگ و دیجیتال نیست دیگر واقعی باید ساخته شود.
* اگر یک طرحی برگزیده شد آن طرح باید برای قالبگیری حمایت میشود؟
نجابتی: بله این چون بحث حجم است و باید استفاده شهری شود حتماً با هماهنگی زیباسازی و سازمانهایی که به این قضیه مربوط هستند این طرح باید برای اجرا برود و براساس آن فضایی که قرار است نصب بشود، اندازه آن تعیین شود، یعنی محل نصب هم مهم است. چون این صحبت بود که بعضی از این حجمها ممکن است در محیط داخلی یا محیط بیرونی استفاده شود، تعریف اندازهی اینها متفاوت است.
* موضوع بخش حجم، «دفاع مقدس» است و الان شهادت حاجقاسم همچنان داغ است و همچنین شهید فخریزاده، آیا دفاع مقدس منظور ایثار و شهادت است؟ منظور فقط آن زمان نیست شهدای اکنون را هم شامل میشود؟
نجابتی: موضوع کلی بیان شده که شامل همه این مصادیق است.
* راجع به فراخوان جشنواره و اینکه تا ۱۵ دیماه تمدید شد، ایا باز هم احتمال تمدید وجود دارد؟
علیبخشی: به خاطر شیوع کرونا نقشه راه همه فستیوالها و جشنوارههایی که در حال برگزاری است به لحاظ دبیرخانه و روابط عمومی، نقشه راه متغیری است و سعی میکنند با شرایط حاکم بر جامعه آن را تغییر بدهد؛ واقعیت امر این است که در سنوات گذشته جشنوارهها به این ترتیب بوده که اصولاً کارها در آن زمان انتهایی جشنواره بیشتر میرسید یعنی سعی میکنند در هفته انتهایی جشنواره هرچقدر حتی اگر ۶ ماه هم فرصت داشته باشد، در انتها آثار و کارشان را میفرستند. ما به خاطر اتفاقاتی که در جامعه افتاد و به خاطر تعطیلاتی که بود، نگاه ما صرفاً تهران نبوده و نگاه به شهرستانها و هنرمندانی که در شهرستانها هستند هم بوده. ما یک طرحی به نام «روایت هنر» داشتیم که بخشی از آن آثار هم در جشنواره ما هم شرکت میکنند، آقای محمد حبیبی که دبیر اجرایی جشنواره هستند، پارسال و طبق شرایط رفتند و به تمامی استانها سر زدند و ما سعی کردیم از دورافتادهترین مناطق ایران هم بتوانیم هنرمندان را گمنامی که داشتند کار میکردند و شاید کار آنها دیده نمیشد را جذب کنیم.
خیلی از اینها وقتی ما فراخوان جشنواره را اعلام کردیم برای به دست آوردن حتی متریالها و لوازم اولیه ساخت و خلق آثار خودشان، به لحاظ رفت و آمدی مشکل داشتند و حتی یکسری از آنها به ما زنگ میزدند و ارتباط برقرار میکردند که ما نتوانستیم برای خلق اثر مواد اولیه را فراهم کنیم؛ از این رو بود که شورای سیاستگذاری جشنواره تصمیم گرفت که یک مقدار زمان مهلت ارسال آثار را بیشتر بکنیم، ولی واقعیت امر ما در یکسری از بخشها مانند بخش تصویرسازی شاید به این برسیم که پانزدهم دی ماه مهلت زمان ارسال آثار تمام بشود، ولی شاید یکسری از بخشهای دیگر نرسند ولی اصولاً استاد تصمیمگیر اصلی ما استاد نجابتی هستند ولی شاید ما به خاطر شرایط موجود زمان یکسری از بخشها را یک مقدار بیشتر بکنیم و گاهی پیش آمده سلامت بعضی از هنرمندان به خطر افتاده و خودشان یا اطرافیان آنها درگیر کرونا شدند و از این نظر درخواست زیاد داریم که زمان بیشتر شود و در مورد این دهم یا دوازدهم دی ماه تصمیم میگیریم.
گاهی پیش آمده سلامت بعضی از هنرمندان به خطر افتاده و خودشان یا اطرافیان آنها درگیر کرونا شدند و از این نظر درخواست زیاد داریم که زمان ارسال آثار تمدید شود
الحمدلله آثار دارد میرسد و آثار است و تنها چیزی که امسال به ما ضربه زد، تعطیل بودن دانشگاهها و مجازی بودن دانشگاهها است و در سنوات گذشته وقتی دانشگاهها باز بودند همان ارتباطی که اساتید با دانشجویان داشتند و فراخوانهای ما که در دانشگاههای مختلف بود و کارگاههایی که برگزار میَشد به آثاری که به ما میرسید کمک میکرد.
* آیا شما تمهیداتی هم داشتید که اگر در یک بخشی تعداد آثاری که خواستید برسد یا کیفیت آثاری که مدنظرتان بوده به آن حد نرسیده، سفارش اثر هم داشته باشید یا نه سفارش اثر ندارید؟
نجابتی: تقریباً طبق روال در همه رشتهها سفارش اثر داریم، سفارش اثر هم از این بابت نیست که نگران این باشیم که مثلاً آثار کم برسد از این بابت است که در بسیاری از رشتههای تجسمی مرسوم است که افرادی که صاحبنام هستند و درگیر سفارشهای خودشان هستند، دیگر در جشنوارهها طبیعتاً شرکت نمیکنند، ما با این روش سعی میکنیم حضور آنها را در جشنواره داشته باشیم.
در بسیاری از رشتههای تجسمی مرسوم است که افرادی که صاحبنام هستند در جشنوارهها طبیعتاً شرکت نمیکنند، ما با سفارش اثر سعی میکنیم حضور آنها را در جشنواره داشته باشیم
یعنی این روال جشنوارههای تجسمی است که از اساتید و پیشکسوتان آثار خریداری میشود و در جشنواره حضور دارد و اینها ممکن است در قضاوت با آثاری که در فراخوان میرسد تفاوت داشته باشد ولی حضور آنها در جشنواره است.
* پس در قضاوت و داوری آثار، اولویت با آنها نیست؟
نجابتی: بله مخصوصاً امسال که تصمیم بر این شد که قضاوتی که در فراخوان برای جوایز اشاره کردیم مخصوص آثاری است که در فراخوان به دست ما میرسد چون آنها خریداری هم میشوند، بحث این است که در جشنواره حضور داشته باشند به واسطه اعتباری که به جشنواره میدهند.
موسیقی محلی مردمان عرب منطقه خوزستان در قالب مجموعه «طور علوانی» با هنرمندی و پژوهش محمود مشهودی و فرزاد کاشیساز در قالب یک آلبوم صوتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
سینماپرس: اگر یک حقیقتی بارها تکرار نشود و با جزئیّات و خصوصیّات ذکر نشود، گمان تحریف این حقیقت به مرور وجود دارد؛ چه برسد به حقیقتی همچون « فتنه ۸۸» که از ابتدا با سکوت رسانهای ویژهای در داخل کشور همراه بوده و هر سال بر هجم این سکوت و کمرنگ نمودن حماسه ملت مسلمان ایران در «۹ دی» افزوده میشود.
حسین پورقادری/ پُرواضح است که اگر یک حقیقتی بارها تکرار نشود و با جزئیّات و خصوصیّات ذکر نشود، گمان تحریف این حقیقت به مرور وجود دارد؛ چه برسد به حقیقتی همچون « فتنه ۸۸» که از ابتدا با سکوت رسانهای ویژهای در داخل کشور همراه بوده و هر سال بر هجم این سکوت و کمرنگ نمودن حماسه ملت مسلمان ایران در «۹ دی» افزوده میشود.
یازده سال است که از ماجرای « فتنه ۸۸» و هشتماه ایستادگی و دفاع ملت ایران در برابر «جنگ نَرم دشمن» میگذارد؛ اما مع الاسف، دستگاههای عریض و طویل فرهنگی کشور همچنان عاجر از تبیین و نگاهداشت تاریخی آن بوده و اساسا مدیران فرهنگی کشور، برای ثبت و ضبط «حماسه ۹ دی» با زبان هنر و بالاخص فیلم و سریال، به عنوان میراث فرهنگی و تمدنی، کوچکترین دغدغهای را در خود احساس نمیکنند!
چه زود ۹ دی ۱۳۹۹ هجری شمسی فرا رسید و چقدر سریع متولدین سال ۱۳۸۸ هجریشمسی در حال سپری نمودن دوران کودکی خود و ورود به دوران نوجوانی میباشند و در این میان چقدر زیاد، دست ما خالی است از شناساندن گذشته به نسل آینده!
دست ما خالی است! زیرا مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور یا سَرفصلی با عنوان « سینمای استراتژیک» را نمیفهمد و یا دغدغهای از برای پیگیری آن و صرف بودجههای فرهنگی کشور به منظور تولید چنین آثاری در خود حِس نمیکند. پس اگر نبود دو سه اثری همچون «قلادههای طلا» و یا «پایان نامه» که با تمام ضعفها و نقایص خود به موضوع « فتنه ۸۸» میپرداخت؛ قطعا امروز به غیر از «هیچ!» هیچ نداشتیم برای «عَرضه رسانهای» به جوان و نوجوانی که ذهن او آماج تحریفِ تحریف کنندگان است!
دست ما خالی است! زیرا مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور عُرضه ندارد تا در کنار حمایت از تولید آثار فیلم و مُستند بی خاصیت و یا کم خاصیت؛ به سراغ حمایت مادی و معنوی از تولید رسانهای ویژهای برود که «زیباییهای انقلاب اسلامی» را به تصویر کشیده و مانع تحریف حقیقت هایی همچون « فتنه ۸۸» و حماسه ملت مسلمان ایران در «۹ دی» و …در مرور زمان شود!
دست ما خالی است! چون مدیریت سینمایی کشور نمیخواهد در کنار توجه به «کامیون آبی» و یا هزینه کردن برای «رویای سیاه» و یا در کنار حمایت مادی و معنوی از تولید آثار معلوم الحالی همچون «ایاغچی» و «از انقلاب تا آزادی» و پرداختن به «سفر نافرجام نیکلای» و …؛ حداقل حمایتی را متوجه تولید مستندهایی نماید که در ژانرها و گونههای مختلف، به دنبال بیان واقعیتهای حال و گذشته نظام جمهوری اسلامی میباشند. مستندهایی که جای خالی آن در فهرست حمایتی مجموعههایی همچون «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» به وضوح قابل مشاهده میباشد. مستندهایی که جای خالی آنها در کنار حمایت دولتی از تولیدات سیاهی همچون «جاهای خالی پُر شود» و تشویق و تایید چنین آثار ضعیفی که در راستای «سند ۲۰۳۰» تعریف میشود و …؛ به شدت ابهام برانگیز بوده و موجب میشود تا اذهان به سمت حضور قدرتمند «جریان نفوذ» بر پیکره مدیریتی کشور، سوق پیدا نموده و اساسا تصور شود که جریانی در عرصه مدیریت فرهنگی کشور «ماموریت» دارد تا نگذارد «جاهای خالی مستندهای استراتژیک» پُر شود و اجازه ندهد تا مستندهایی تولید شود که هر یک با رویکردی مختص به خود، بخشی از فتنهانگیزی دشمنان بر علیه ملت ایران در طی بیش از چهل سال گذشته را به نمایش بگذارد. جریانی که در ساختار حاکمیتی کشور، اجازه رُشد مستندسازان انقلابی و تولید آثاری با کیفیت و با لحاظ وجاهت هنری لازم را نمیدهد. آثاری که بتوانند به عنوان سندی ماندگار در مقابل جریان «تحریف انقلاب» بایستند.
دست ما خالی است! چون مدیران اجرایی در بخشهای مختلف «مقولهی فرهنگ را دست کم گرفتهاند» و در این میان مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور نیز احساس مسئولیتی برای جلوگیری و مقابل با جریان «تحریف تاریخ ایران» در خود احساس نمیکند. این در حالی است که «تحریف، امر جدّی و خطر بزرگی است و دست تحریف وجود دارد» و قطعا جریانی که با «تحریف تاریخ ایران» میتواند اقدام به ساخت مستندی خوش ساخت و با جذابیت ویژه بصری، همچون «کودتای ۵۳» (coup۵۳) نماید و در سایه جهالت و یا ساده اندیشی مدیران برگزاری «چهاردهمین جشنواره سینماحقیقت» موفق میشود تا اثر تولید شده خود را به معرض دید عموم جامعه گذاشته و با بهرهگیری هوشمندانه از تکنولوژی دیجیتال، مخاطب کماطلاع از تاریخ را مجذوب خود سازد و …؛ از همین شِگرد استفاده خواهد کرد و قطعا با بهرهگیری از این روش به سراغ موضوعات دیگری هم رفته و سعی مینماید تا دیگر واقعیتهای «تاریخ ایران» و بویژه «انقلاب اسلامی» را هم در ذهن آحاد جامعه با خطر «تحریف» مواجه سازد!
دست ما خالی است! چون مدیریت حاکم بر بسیاری از نهادهای فرهنگی برآمده از انقلاب اسلامی، چند سالی است که یا در «جریان قالب بر عرصه مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور» هضم شدهاند و یا بعضا دُچار آفت «کمخودبینی» گردیده و سیاست «همرنگ شدن» را در پیش گرفتهاند و اساسا یادشان رفته که وظیفه ایشان «پاسدارای از انقلاب اسلامی» در برابر دشمنی است که با تمرکز بر «قدرت نَرم» خود، میخواهد « کاری کنند که ملّت حرکت خود، سابقهی خود و کار بزرگی را که کرده است فراموش کند، دچار نسیان و غفلت بشود». دشمنی که به شیوههای گوناگون به دنبال آن هستند «تا انقلاب را یا تحریف کنند یا به دست فراموشی بسپرند»! همان جریان معارضی که سالهاست سعی و توان ویژه خود را بر محدودسازی و کانالیزه نمودن هنر انقلابی گذاشته است. جریانی که از یک سو «مستندسازان انقلابی» را در دایره جایزهای درون قبیلگی با عنوان « جایزه شهید آوینی» در درون «جشنواره سینماحقیقت» محصور ساخته و از سوی دیگر در قالب دورهمیهای جذابی همچون «جشنواره فیلم عمار» و …، به دنبال پیگیری سیاست «بالکانیزاسیون هنر و هنرمند انقلاب اسلامی» و جلوگیری از سرایت یافتن و الهام بخشی ایشان بر کُلیت و پیکره عمومی صنعت سینمای ایران میباشد.
دست ما خالی است! چون مدیریت سینمایی کشور نمیخواهد در کنار حفظ «ژست منوالفکرانه» برای خود و حفاظت از حضور انحصاری قبیلهای خاص در حوزه «فیلم کوتاه» و همچنین ادامه دادن به حمایت مادی و معنوی از «طیف محدود جوانان انتلکتوئل» که به دنبال ساخت «گونه نادر» و «سقف کاذب» و … بوده و یا دغدغههایی از جنس «خرمگس» و «بهشت ابری» و «دروازه بان هانوفر» و … را دنبال مینمایند؛ به حمایت از «طیف گسترده جوانان انقلابی» نیز مبادرت ورزد که به دنبال بیان حقیقتهایی همچون وقایع مختلف « فتنه ۸۸» و یا حماسه «۹ دی» در قالب تولیدات «فیلم کوتاه» میباشند. تولیداتی که جای خالی آن در فهرست حمایتی مجموعههایی همچون « انجمن سینمای جوانان ایران» کاملا محسوس بوده و در موعدهایی همچون «جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران» به صورتی پُررنگ قابل مشاهده میباشد.
دست ما خالی است! چون مدیریت در صدا و سیما دچار «اضمحلال» و «فرسایش سیستماتیک» شده است و بخش قابل توجهی از متولیان امر یا شان «رسانه ملی» را متوجه نمیشوند و یا به دلیل تخصصهای بیربط خود با امر «فرهنگ و هنر»، تنها به دنبال چاق نمودن و گسترش کَمیت شبکهها و زیرساختهای فیزیکی و … میباشند. البته از مدیریان میانسال و بعضا کُهنسال رسانه ملی توقعی نیست! عُمده این جماعت، چهل سال است که عادت کردهاند تا اولویتهای رسانهای کشور را نبینند و از توجه به موضوعات استراتژیک به راحتی بگذرند. اما در اینجا گلایه ازطیف مدیران جوانی است که چند سالی است در تلویزیون حضور دارند و همچنان سیمای پُرشور و هیجانی ایشان را پیش از حضور در عرصه مدیریت به یاد داریم! جوانانی پُرشور که پیش از این ادعای «افسری» در «جنگ نَرم» را داشته و حتی در صف نخست مطالبههای به حق از «مدیریت فَشل رسانه ملی» بودند و اکنون حتی از درک و تشخیص جایگاه مدیریتی خود عاجر هستند و حتی نمیدانند که درگیری مستقیم با یک «سلبریتی گزارشگر» به چه میزان دون شان و سخیف میباشد! جوانانی که همچنان امید است تا قبل از هضم شدن در شیوه مدیریتی پیشینیان، به خود آمده و ضمن پاکسازی پیرامون خود، به این مُهم بیاندیشند که پس از آن همه دغدغه و آن همه ادعا و …، چه شد که با حضور در جایگاه مدیریت رسانه، وظیفه خود در صیانت و یادآوری «یوم الله» هایی همچون «۹ دی» را در قالب فیلم و سریال فراموش کرده و به یکباره «دوپینگ» نموده و یا به وادی «صفر بیست و یک» سازی افتادند و مجبور شدند تا «شَرم» را تحویل مخاطب خود دهند و یا با کُپی برداری از برنامههای ماهوارهای، اقدام به بازتولید آن در قاب تلویزیون نموده و مثلا برنامهای به سبک و سیاق «آکادمی موسیقی گوگوش» را با ادعای «عصر جدید» به مخاطب بیچاره خود حقنه نمایند و …
دست ما خالی است! اما همچنان باید امید داشت و امیدوار بود؛ امید داشت تا درسالهای آتی، با حضور دولت جوان حزباللهی، مشکلات کشور علاج شود و به تبع آن تحولی اساسی در حوزه فرهنگی و بالاخص سینمایی کشور صورت پذیرد و بتوانیم هم از نظر کیفی و هم از نظر کَمی شاهد آثاری با موضوع « فتنه ۸۸» و حماسه غرور آفریمن ملت ایران در «۹ دی» باشیم؛ آثاری که بتوانند میراث گرانبهای حضور مردم ایران در دفاع از انقلاب اسلامی و حفظ کیان نظام جمهوری اسلامی را ثبت و ضبط نموده و به نسلهای آتی معرفی نماید. نسلی که قطعا بیش از پیش آماج تحریف تحریفکنندگان خواهد بود!