X

بایگانی اسفند 3, 1399

دفتر سینمایی

فضای «ضد جنگ» از دهه هفتاد آغاز شد/مدام مجبور هستیم بگوییم که «جنگ خوب نیست» اما «دفاع واجب است» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: باشه‌آهنگر معتقد است: فیلم ضد جنگ تعبیر کلی‌ست که گاهی برداشت‌های متناقض از درون آن بیرون می‌آید. خیلی‌ها با این تعبیر کلاً مخالف هستند و خیلی‌ها معتقدند که جنگ در ذات چیز خوبی نیست. برای همین ما مدام مجبور هستیم بگوییم که جنگ خوب نیست، اما دفاع واجب است.

به گزارش سینماپرس، در تحلیل سینمای دفاع مقدس در دهه نود به سراغ محمدعلی باشه‌آهنگر رفتیم. فیلمسازی که تلاش داشته جنس متفاوتی از دغدغه‌های سینماگران و روایت از هشت سال دفاع مقدس را به تصویر بکشد. گفتگویی که در ادامه می‌خوانید البته بعد از بازبینی باشه‌آهنگر دچار جرح و تعدیل‌های بسیار شد و شاید یکی از دلایل آن همین باشد که گفتن از ناگفته‌ها می‌تواند برای عده‌ای مشکلاتی ایجاد کند. آنچه در ادامه می‌خوانید مروری است بر چرایی و چیستی سینمای دفاع مقدس در دهه نود و مشکلات و موانعی که اجازه نمی‌دهد سینماگران ایرانی در موضوعات مختلفی پا را فراتر از مجاری و خطوط تعیین شده بگذارند.

اگر بخواهیم سینمای دفاع مقدس را در دهه نود بررسی کنیم مهم‌ترین نکته‌ای که درباره این سینما وجود دارد ورود به فضای گفتمان نقد جنگ است. سینمای ضد جنگ مهم‌ترین شاخصه آثار دفاع مقدسی در دهه نود است. تحلیل شما از این تغییر ذائقه در فیلمسازی در این عرصه چیست؟  

سینمای دفاع مقدس در دهه نود تنها به سمت فضای ضد جنگ حرکت نکرد. در کنار آثاری که در نقد جنگ ساخته شد، از میانه این دهه شاهد ساخت فیلم‌هایی بودیم که بیشتر حول محور فیلم‌-بیوگرافی حرکت می‌کرد. فیلم ضد جنگ یک تعبیر بسیار کلی است که گاهی برداشت‌های متناقض از درون آن بیرون می‌آید. خیلی‌ها با این تعبیر کلاً مخالف هستند و بعکس، خیلی‌ها معتقدند که جنگ در ذات چیز خوبی نیست. برای همین ما مدام مجبور هستیم بگوییم که جنگ خوب نیست، اما دفاع واجب است. دفاع باید در هر شرایطی انجام شود. قرار نیست اگر کسی از جنگ خوشش نمی‌آید، دفاع را کنار بگذاریم. معمولاً وقتی از جنگ فاصله می‌گیریم و وقتی گرد و غبار پیرامون آن کنار می‌رود، قصه‌هایی از درون آن بیرون می‌آید که از سطح محلی به سطح جهانی ارتقا پیدا می‌کند. این در همه جنگ‌ها رخ داده است. حتی در ادبیات ما هم وجود دارد. در ادبیات شفاهی که الان به نوشتاری تبدیل شده است هم، قاطبه نویسندگان صاحب سبک، فضای متفاوتی از دوران جنگ را تصویر می‌کنند. دیگر گستره تعریف از جنگ محدود به یک گردان و لشکر و یک عملیات که به پشت خاکریز بروند و جایی را فتح کنند محدود نمی‌شود، بلکه مضامین آثار تبدیل به چیزی درونی شده است و به ابعاد مختلف انسان در درون جنگ می‌پردازد. در ژانرهای غیر از جنگ هم می‌توان طیف وسیعی از احساسات انسانی را کشف و نمایان کرد، ولی این احساسات در هنگامه‌های حساس و در زمان بحران‌های بنیادین زندگی بشر خود را بسیار بهتر نشان می‌دهند و جنگ هم یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین این بحران‌هاست که با مفاهیم مرکزی انسانیت مانند هویت، ملیت، خاک، آرمان و دین، نوع‌دوستی و مرگ و تاریخ گره خورده است. موقعیت جنگی می‌تواند درونیات یک انسان، مانند ترس و شجاعت و ایثار و ازخودگذشتگی و عشق و آرمان و جهان بینی را متبلور کند. در ژانرهای دیگر نیز امکان نمایش این مضامین وجود دارد، ولی من فکر می‌کنم قاب سینمای جنگ بهتر می‌تواند این ابعاد مختلف انسانی را یکجا و در کنار هم نشان دهد. در سینمای دفاع مقدس، فضای ضد جنگ و نقد درون گفتمانی جنگ از دهه هفتاد از سوی فیلمسازان صاحب سبک این حوزه آغاز شد. چند کار شاخص هم در آن دوره وجود دارد. منتهی در آن مقطع از واژه ضد جنگ استفاده نمی‌شد، چون اساساً این واژه هنوز به ادبیات نقد ما به شیوه‌ای که الان هست وارد نشده بود. کمی دیرتر این تعبیر و ترکیب وارد ادبیات نوشتاری و نقادی ما وارد شد. معمولاً هم می‌گفتند کسانی که فیلم‌های ضد جنگ می‌سازند یک زاویه‌ای با این جریان دارند که من معتقدم اینطور نیست. بحث دفاع از جنگ جداست. به هر حال واقعه بسیار بزرگی در کشور رخ داده است و چون ما هنوز در درون این اتفاق هستیم، نسبت به عظمت آن، یعنی هشت سال دفاع از کشور، هنوز پی نبردیم. ما هنوز در فاصله بسیار نزدیکی از آن دوران زندگی می‌کنیم. سال‌ها بعد و پس از گذر از دوران‌ها بهتر معلوم می‌شود مردم ایران در این هشت سال چه کردند.  

شاهد مثالش هم این است که ما هنوز مجروحان دوره جنگ داریم که در قید حیات هستند و خانواده‌های شهدا و پدران و مادرانشان هنوز هم حضور دارند و در این جامعه زندگی می‌کنند.

بله دقیقاً. همین یکی دو هفته پیش هنوز هم ما شهدایی را وارد کشور کردیم و به خاک سپردیم. ما هنوز خانواده شهدایی داریم که به کهف‌الشهدا می‌آیند و بعد از چند دهه برای جنازه‌هایی که آمده‌اند و بر اساس دی. ان. اِی. شناسایی شدند مراسم‌هایی را برگزار می‌کنند که گویی همین امروز این فرد شهید شده است. ولی برای آن خانواده هنوز این داغ تازه است. برای همین وقتی ما درون چنین ماجرایی هستیم نمی‌توانیم خیلی دقیق درباره آن حرف بزنیم و معمولاً باید چندین دهه بگذرد تا بتوان این مسائل را ژرف‌تر نگاه کنیم. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که سینمای دفاع مقدس در این چند دهه ثابت کرده است توانایی پوست اندازی را دارد. البته اگر مجالی باشد که این فضا کمی راحت‌تر پردازش شود، شاید ما آثار متفاوت‌تری هم بسازیم. الان بودجه‌های فیلم‌های دفاع مقدس به همه فیلم‌ها نمی‌رسد. شاید در سال سه یا چهار اثر امکان ساخت پیدا کنند و این آثار هم در سینمای دفاع مقدس جریان‌ساز نمی‌شود. علتش هم این است که بخشی از این آثار سفارشی است. یعنی فیلمنامه‌ای را سفارش می‌دهند و این دغدغه از درون هنرمند بیرون نمی‌تراود. باید دغدغه از درون فیلمساز بجوشد تا یک جریان هنری در حوزه سینمای دفاع مقدس شکل بگیرد. از طرفی هم این را بگویم که فیلمسازی در حوزه سینمای دفاع مقدس بسیار سخت است. چون نظرگاه‌های گوناگون و گاه متناقضی در این عرصه وجود دارد و کل ماجرای جنگ با گفتمان‌های بزرگ سیاسی در ارتباط است و به همین دلایل حساسیت روی آن بسیار است.  

سینمای دفاع مقدس کمتر به سراغ تصاویر عریان و بی‌پرده جنگ می‌رود. شما جزو معدود فیلمسازانی در این حوزه هستید که در هر یک از آثارتان سعی کردید به سراغ یک تابویی از مسائل جنگ بروید. در «ملکه» نگاه شما به صلح و انسان دوستی بسیار متفاوت است. یا در «بیداری رویاها» به سراغ یک موضوع ملتهب و مبتلابه بیرونی رفتید که نمونه‌های آن در میان خانواده شهدا و مفقودالاثر وجود دارد. چرا سینمای ایران کمتر به سراغ این سوژه‌های ملتهب و واقعی می‌رود و اگر هم کسی وارد این حوزه می‌شود با سختی‌ها و کارشکنی‌هایی روبرو می‌شود که فعالیت را برایش سخت‌تر می‌کند.  

این موضوعات مخالفان زیادی دارد. به نظرم یک روزی این افراد متوجه می‌شوند که ما چه ابعادی از جنگ را می‌توانستیم تصویر کنیم و به عنوان اسنادی از این دوران ثبت کنیم که شاید خیلی دیر باشد. من در «سرو زیر آب» ایثار خانواده شهدا و افرادی که در معراج شهدا کار می‌کنند را به تصویر کشیدم. یعنی اینطوری نیست که بگویند ما می‌خواهیم همه چیز را زیر سئوال ببریم و نفی کنیم. شما واقعه عاشورا را نگاه کنید. خانواده سیدالشهدا به کربلا می‌آیند و جنگ می‌شود و تمام مردان شهید می‌شوند و خانواده ایشان به اسارت گرفته می‌شوند و به شام می‌روند و در این مسیر اتفاق‌های بسیاری رخ می‌دهد تا به اربعین می‌رسند و بعد از مدت زمان زیادی این خانواده رنج کشیده به مدینه می‌روند. وقتی این واقعه را در یک نمای کلی تصویر کنیم، به آن می‌گوییم حماسه. اما وقتی بخواهیم به هشت سال دفاع مقدس از همین زاویه نگاه کنیم، دیگر کسی نمی‌گوید شما به سراغ حماسه رفتید. می‌گویند فیلم ضد جنگ ساختید. مثلاً در «سرو زیر آب» ما چه چیزی را مطرح کردیم که آنقدر فشار به فیلم آوردند و اکرانش به آن وضعیت رسید؟ ما صرفاً گفتیم خانواده شهدا در این مسیر رنج‌هایی می‌کشند که بسیاری از آن بی‌خبرند و ثابت قدم هم نیستند. فرقی هم نمی‌کند که این خانواده اهل لرستان باشد یا اهل یزد باشد. فرقی ندارد این خانواده شیعه اثنی‌عشری باشد یا مسیحی. حتی برای معراج شهدا هم فرقی ندارد این شهید زرتشتی باشد یا از خطه لرستان باشد. کارکنان معراج شهدا در این مسیر چه رنج‌هایی می‌کشند و چقدر جانفشانی می‌کنند و بسیار خطرها و سختی‌ها را تحمل می‌کنند و چه تهمت‌هایی که نمی‌شنوند. ولی کسی این فیلم را اینطور تعبیر نمی‌کند. می‌آیند و تعابیر دیگری را مطرح می‌کنند که از همان زاویه نگاهی می‌آید که تعریفش از سینمای ضد جنگ اشتباه است. در نتیجه، از یک تاریخی به بعد فیلمنامه‌ای در این زمینه نوشته نمی‌شود و پیش آگاهی به فیلمسازان این حوزه دادند که کسی حاضر به سرمایه‌گذاری در این زمینه‌ها نیست. حرفم این است که بگذارند این موضوعات هم ساخته شود. چون این فرصت‌ها از دست می‌رود. تعداد فیلمسازانی که حضور مستقیم در جنگ داشتند و آن فضا را تجربه کردند بسیار کم است و هر روز تعدادشان و انرژی‌هایشان کمتر می‌شود و شاید دو دهه آینده این فیلمسازان نباشند. امیدوارم که سلامت باشند و زندگی کنند ولی فیلمسازی در این حوزه توان جسمی و روحی مضاعف می‌خواهد که دیگر از عهده هر کسی برنمی‌آید و تقریباً همه از گردونه خارج شده‌اند و به جز سازندگانی که همیشه سرمایه برای کار دارند و هر چیزی که بخواهند می‌توانند بسازند، بقیه فیلمسازان این حوزه کم‌کم از دایره فیلمسازی خارج شده‌اند.  

در دهه نود شاهد تاسیس و رشد نهادها و سازمان‌هایی خارج از بدنه دولت هستیم که در زمینه فیلمسازی ورود کردند. مثل سازمان اوج که حضور قدرتمندی در عرصه فیلمسازی دارد. از طرفی شاهد هستیم مفهوم سینمای دفاع مقدس در این دهه به یک مفهوم کلی‌تر و بزرگتری تبدیل شده است به اسم سینمای مقاومت. این جنس از سینما موضوعات مختلفی را درونش قرار داده است. از موضوع شهدای مدافع حرم و حضور ایران در منطقه و جنگ‌هایی که در سوریه و عراق شکل گرفته بگیرید تا موضوعاتی همچون داعش و نگاه‌های مبارزاتی در زمینه مقابله با استکبار. در واقع مدیریت کلان فرهنگی ظرف سینمای مقاومت را با موضوعات مختلف بزرگتر کرده است اما از طرفی شاهد هستیم که سهم سینمای دفاع مقدس در این عرصه کمتر شده است. این گزاره را چقدر در کمرنگ شدن تولیدات سینمای دفاع مقدس موثر می‌دانید؟  

البته هنوز هم فیلم‌هایی در زمینه دفاع مقدس ساخته می‌شود توسط همین نهادهایی که شما گفتید. ولی وقتی سیاست منطقه‌ای ایران در حوزه مبارزه با داعش و وضعیت سوریه و عراق و یمن آغاز شد، این نیاز هم احساس شد که در این زمینه فیلم‌هایی ساخته شود. برای همین، سرمایه‌گذاری در زمینه سینمای مقاومت در این عرصه بیشتر شد. البته که خروجی آن در حوزه سینما به غیر از دو سه تا فیلم نیست و بیشتر روی حوزه سینمای مستند تمرکز کرده‌اند. آثار شاخصی هم در سینمای مستند ساخته شد. مثل «نت‌های مسی یک رویا» و «زنانی با گوشواره‌های باروتی» و «کویرس؛ وطن کوچک من» که فیلم‌های بسیار خوبی در این زمینه است. البته که این فیلم‌ها نیاز به بودجه‌های آنچنانی هم ندارد و با یک تیم فیلمسازی محدود و جمع و جور می‌توان آن را ساخت. البته که در ادبیات سیاسی در چند سال گذشته یک اتفاق ویژه‌ای در حال رخ دادن است و شاهد هستیم رخدادهایی مثل عملیات کربلای چهار که سراسر رمز و راز و پیچیدگی است در میان سیاسیون و نوشتارها و نقدها جای خودش را باز کرده است. حتی ماجرای بسیار غم‌انگیز و تراژدی تلخی مثل غواصان شهید مطرح شد که جامعه را تکان داد. اما آیا می‌توان درباره آن فیلم سینمایی ساخت؟ من بعید می‌دانم که بشود به این موضوعات نزدیک شد. در حالی که بسیاری از تصاویر مستند آن دوران در شبکه‌های اجتماعی هم پخش شد. حتی هنوز هم بسیاری از شبکه‌های فارسی زبان ماهواره‌ای این تصاویر را نمایش می‌دهند و درباره آن صحبت می‌کنند. حتی در داخل هم مستندهایی ساخته شد. ولی شما نمی‌توانید به عنوان فیلمساز در این زمینه فیلم سینمایی بسازید. به صورت کلی فیلم سینمایی به دلیل اینکه بار نمایشی دارد اجازه ورود به حوزه‌های حساس را ندارد. مستندهای بسیاری درباره خانواده شهدا از تلویزیون پخش می‌شود. ولی اگر همان موضوع تبدیل به فیلم سینمایی شود مشکلاتی بر سر راه ساخت آن ایجاد می‌شود. در حالی که در حوزه ادبیات نمایشی وقتی موضوعی را تبدیل به فیلمنامه می‌کنید نیاز به پردازش برای خلق درام دارید. در مستند این اجازه را می‌دهند. حتی در تئاتر و ادبیات شفاهی و رمان‌ها هم این اجازه را می‌دهند. اما در فیلم سینمایی این اتفاق نمی‌افتد.  

2186818

تحلیل خودتان درباره این مقاومت کردن درباره ساخته نشدن فیلم سینمایی در این حوزه‌ها چیست؟ آیا هراسی برای نقد شدن در میان عده‌ای وجود دارد؟  

من هنوز به جوابی درباره این موضوع نرسیدم. برای خودم هم تبدیل به یک علامت سئوال بزرگ است. تنها تحلیلم این است که اصلاً تحت هیچ شرایطی اجازه ساخت فیلم در برخی زمینه‌ها داده نمی‌شود. اگر بخواهیم فیلم مستند بسازیم خیلی هم استقبال می‌کنند. نمی‌دانم با بقیه هم همین‌طور رفتار می‌کنند یا نه. حداقل برای من اینطور اتفاق افتاد و اجازه ندادند. یا شاید هم می‌گویند باشه‌آهنگر نباید بسازد.  

من فکر می‌کنم هنوز دارم چوب «ملکه» را می‌خورم. مگر در «ملکه» من چه گفتم؟ من گفتم ما و عراق یک ملت هستیم. چه کسی این ملت را به جان هم انداخت و داریم با هم می‌جنگیم؟ چه زمانی این موضوع را مطرح کردم؟ اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود که تازه زمزمه‌های جنگ سوریه مطرح شد و عراق هنوز وارد این مسئله نشده بود. «ملکه» در دهه هشتاد ساخته شد نه در دهه شصت. حرف «ملکه» این بود که در این مقطع زمانی نیاز دو کشور وحدت است و باید یک رابطه‌ای بین این دو ملت و کشور به وجود بیاید. الان رابطه بین ما و عراق چگونه است؟ شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی را با هم ترور و شهید می‌کنند. پس چرا آن موقع با «ملکه» این طور برخورد شد؟ مگر وظیفه فیلمساز این نیست که جلوتر از جامعه موضوعاتی را گوشزد کند؟ مگر غیر از این است که ما نیازمند روابط فرهنگی عمیق با عراق هستیم؟ پس چرا عده‌ای دیر فهمیدند و من در این مسئله تاوان پس دادم؟ من بعد از «ملکه» نتوانستم شش سال فیلم بسازم. فکر می‌کنید بیکار نشسته بودم؟ چندین طرح ارائه دادم و رد شد. این وسط باشه‌آهنگر مهم نیست. مهم سالهایی است که از دست دادیم و می‌توانستیم کارهایی بسازیم و نشد.  

مخاطب‌شناسی در سینمای دفاع مقدس فارغ از مشکلاتی که بر سر راه تولید فیلم از سوی مسئولان و تصمیم‌گیران وجود دارد دارای یک بحران جدی است. بیشتر آثاری که در این زمینه تولید می‌شود فاقد جذابیت‌هایی است که مخاطب امروز بتواند با آن ارتباط برقرار کند. آیا فیلم‌های دفاع مقدسی هنوز درگیر مفاهیمی است که نسل امروز با آن همراهی نمی‌کند؟ آیا باید نوع ادبیات را در این حوزه تازه کنیم تا برای جذب مخاطب با چالش روبرو نشویم؟  

مگر دانکرک کریستوفر نولان در گیشه به اندازه تایتانیک جیمز کامرون فروخته؟ نجات سرباز رایان چطور؟ مثلاً غلاف تمام فلزی که در دهه هشتاد میلادی ساخته شد چقدر مخاطب داشت؟ اینک آخرالزمان چه؟ اساساً فیلم‌هایی که در این حوزه ساخته می‌شود چقدر تماشاگر دارد؟ در کل سینمای جنگ یک سینمای خشن است. حتی فیلم «جعبه درد» کاترین بگلو که یک کارگردان زن هم هست مخاطب چندانی نداشت. همه این فیلم‌ها جوایز بسیاری برده‌اند، با این حال، به اندازه فیلم‌های تجاری یا ژانرهای دیگر در گیشه برنده نیستند. در تمام دنیا این نوع سینما مورد حمایت دولت و یا اسپانسرهای قوی است. حتی برای نمایش آن هم تلاش می‌کنند. ولی در سینمای دفاع مقدس بار سیاسی نگاه مخاطبین روی فیلم سایه می‌اندازد. یعنی نگاهی که به فیلم می‌شود بیشتر از آنکه از منظر هنر باشد، از منظر سیاست است. از طرفی مخاطب امروز باهوش است و وقتی می‌بیند فیلم‌های این حوزه، بیش از آنکه دارای نگاه مستقل و دغدغه‌های درونی باشد، به صورت سفارشی ساخته می‌شود، ناخودآگاه آن را پس می‌زند. تماشاگر امروز خاص است و فرق فیلم خوب را از پروداکشن عظیم می‌فهمد. آثار دفاع مقدس ما می‌تواند نظر بیننده جهانی را هم به خود جلب کند. من این تجربه را با «ملکه» و «سرو زیر آب» داشته‌ام. در فرانسه و ژاپن با مردم آن کشورها فیلم‌ها را دیده‌ام. در پاریس مخاطبان خاصی پای فیلم‌هایی از جای‌جای جهان، از جمله «ملکه»، می‌نشستند و راجع به فیلم حرف می‌زدند. «فرزند خاک» را در هیروشیما و توکیو نمایش دادیم که برای من عجیب بود که اشاراتی به حوزه دفاع مقدس می‌کردند که هیچ وقت در ایران به آن پرداخته نمی‌شود. در «فرزند خاک» که فیلمنامه‌اش در دهه هفتاد نوشته شده و در دهه هشتاد ساخته شده است پیش‌بینی داعش را می‌کنیم. یعنی جریان تکفیری را در آن فیلم نشان می‌دهیم و در کشور ما هیچ‌کس نگفت چطور به این تحلیل و پیش‌بینی رسیدید؟ تازه اشارات مستقیم هم در فیلم است. پیش‌بینی یک جنگ بزرگتر در منطقه در فیلم «فرزند خاک» وجود دارد و کسی به این نکته توجه نمی‌کند. حالا اگر این پیش‌بینی را یک فیلمساز خارجی می‌کرد ده‌ها بار رسانه‌های ما قلمفرسایی می‌کردند که فلان هنرمند همچین پیش‌بینی‌ای کرده است. ولی این نکته درون فیلم را چه کسی متوجه شد؟ یک فرد سیاه‌پوست در یکی از اکران‌های «فرزند خاک» در توکیو حضور داشت که ما بعداً متوجه شدیم او یکی از کارمندان سفارت آمریکا در ژاپن است. این فرد سیاه‌پوست به این نکته اشاره کرد و گفت شما چطور در آن سال داعش را پیش‌بینی کردید؟ مگر درباره‌اش چیزی می‌خواندید؟ یا مثلاً در پاریس به ما گفتند که در «ملکه» درباره مبارزه با نژادپرستی حرف زده‌اید. سامی و فرزندش در فیلم که سیاه‌پوست هستند مورد توجه یک مخاطب فرانسوی قرار گرفت و گفت برایم جالب است که در این فیلم رفتار نژادپرستانه بر ضد این دو نفر وجود ندارد. ولی در ایران تنها روی موضوع ضد جنگ «ملکه» حرف می‌زنند. در حالی که من حرف اصلی‌ام چیز دیگری بود.  

اتفاقاً شما در «ملکه» از موضوعی حرف می‌زنید که نمونه‌های بسیاری از آن در دوران جنگ رخ داده است. چه بسیار رزمنده‌هایی که در جاهایی می‌توانستند طرف را بکشند و از این کار منصرف شدند. یعنی ترویج یک اخلاق انسانی و اسلامی را مطرح کردید.  

مضامین «ملکه» از داخل جنگ خودمان می‌آید نه از تخیل من. این‌ها همگی از فضای جنگ خودمان برداشت شده است. همین مخالفت‌ها که همچنان هم ادامه دارد اجازه خلق اثرهای ماندگار جهانی نمی‌دهد. این مسئله مبتلابه فیلم‌های حوزه مقاومت هم شده است. سال ۹۴ فیلمنامه درباره موضوع مقاومت در منطقه نوشتم. حتی اسمم را هم از زیر فیلمنامه برداشتم که کسی نگوید مال فلانی است تا بتوانم سرمایه‌گذار پیدا کنم. آن موقع خیلی بحث داعش جدی هم نشده بود و شاید فیلمنامه من جزو اولین آثار در این زمینه بود. ولی حتی این فیلمنامه را هم حمایت نکردند.  

از لحاظ موضوعی چقدر می‌توان به ادبیات دفاع مقدس و آثار ساختارشکنی که نویسندگان مطرح در این حوزه نوشتند استناد کرد؟ «زمین سوخته» احمد محمود، «شطرنج با ماشین قیامت» حبیب احمدزاده و «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» احمد دهقان نمونه‌های بسیار موفقی در این حوزه هستند. آیا می‌توان به سراغ این جنس از آثار برای ساخت رفت؟  

بله، می‌توان با اقتباس از این آثار هم فیلمنامه نوشت. ولی این کاری نیست که من در آن تبحر داشته باشم یا آن را حوزه کاری خود بدانم. ادبیات شفاهی دفاع مقدس که بعداً تبدیل به کتاب‌ها و رمان‌های زیادی در این حوزه شد از لحاظ آزادی عمل بسیار جلوتر از سینما هستند. اما من به سراغ این آثار نمی‌روم، چون خودم بچه آبادان هستم و وقایع را بی‌واسطه درک کرده‌ام. هر نویسنده‌ای از منظر خود وقایع را روایت می‌کند. من هم شیوه روایت خود را دارم و اگر چنین کتاب‌هایی را بخوانم، ممکن است ناخواسته از فضای ذهنی آن نویسنده‌ها تأثیر بگیرم که مطلوب من نیست. هرچند نوشته‌هایی از این دست بسیار ساده‌تر به رمان تبدیل می‌شوند تا به فیلم سینمایی. چنین آثاری که شما نام بردید، برای تبدیل شدن به فیلم هم باید در روندی فرسایشی قرار بگیرند. همین روند فرسایشی را من در «سرو زیرآب» تجربه کردم که اصلاً اقتباسی هم نیست. ۵-۶ سال رفتیم و آمدیم تا بتوانیم فیلم را بسازیم. جگرمان خون شد تا توانستیم سرمایه فیلم را جور کنیم. همین فیلمی که با این سختی ساخته شد و برایش کلی تهمت و سرخوردگی را تحمل کردیم، همین امسال تا الان بیش از ۱۰ بار از تلویزیون پخش شده است. چطور می‌شود فیلمی که قبلش کسی هیچ قدمی برای اکرانش هم بر نمی‌داشت و پخش‌کنندگان را برحذر می‌داشتند که فیلم را اکران کنند، در عرض یک سال به این شکل گسترده قابل نمایش می‌شود؟ من کار خودم را در طول این سال‌ها با همه سختی‌ها انجام داده‌ام. وقتی حتی به یک تحلیل دقیق و یک دیالوگ مهم در فیلم «سرو زیر آب» توجه نمی‌شود دیگر چگونه باید خودم را به آب و آتش بزنم و بگویم باید به اوضاع منطقه حساس بود؟ در فیلم در جایی می‌گوید اگر ۱۵ کیلومتر نروی در خاک دشمن، ۸۰ کیلومتر می‌آیند در خاکت. حالا می‌توانی قفقاز را پس بگیری؟ در واقع من چهار سال قبل به بحران قفقاز اشاره کردم. در سال ۹۹ شاهد جنگ گسترده در قفقاز هستیم. شک نکنید در دهه‌های آینده قفقاز به یک مسئله مهم در منطقه بدل می‌شود. ولی کسی بود که به این تحلیل گوش کند؟  

با توجه به همه این تحلیل‌ها آینده سینمای دفاع مقدس را با همه این بی‌مهری‌ها چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا این مسیر ادامه پیدا می‌کند یا بالاخره یک جایی ترمز این سبک از فیلمسازی را می‌کشند؟  

بستگی به وضعیت سیاسی و اقتصای ایران دارد. الان فیلم ساختن در حوزه دفاع مقدس زیر چند میلیارد شدنی نیست. از لحاظ لجستیک هم دیگر نمی‌توانیم به راحتی امکانات کار را تامین کنیم. امیدوارم که اشتباه کنم. ولی این نکته را نباید فراموش کنیم که کشور ما در یک منطقه بسیار بحرانی و حساس واقع شده است و هر لحظه باید منتظر یک اتفاق باشیم و برای همین باید همواره درباره این فضا صحبت کنیم. ما پیشرفت‌های زیادی در حوزه دفاعی داشتیم. برای ساخت یک موشک به اندازه ساخت ده‌ها فیلم هزینه می‌کنیم و باید هم بکنیم. اما جنگ رسانه‌ای و هنری هم مسئله‌ای جدی است و هزینه‌های ژانر سینمای جنگ و مقاومت در ردیف هزینه‌های حوزه دفاعی و امنیتی است. فارغ از آثار سفارشی، اگر کسانی که دغدغه این کار را دارند وارد گود شوند، آن وقت نتایج بسیار درخشانی را شاهد خواهیم بود که در امنیت ملی ما و گسترش حوزه فرهنگی کشور تاثیر بسزایی خواهد داشت.

*ایلنا

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

بی‌توجهی به مساله پژوهش باعث عقب افتادگی مداوم و عدم موفقیت می‌شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مجید شیخ انصاری، کارگردان و تهیه‌کننده سینما پژوهش را از ارکان مهم سینما و فیلم‌سازی می‌داند و معتقد است بدون پژوهش سینما و فیلم نمی‌تواند به موفقیت برسد.

به گزارش سینماپرس، مجید شیخ انصاری درباره نیاز سینمای ایران به پژوهش، گفت: هر پدیده فرهنگی برای رشد و توسعه نیاز به تحقیق و پژوهش دارد تا نتیجه این پژوهش‌ها در سیاست‌گذاری‌های کلان مورد استفاده قرار گیرد. بدون تحقیق و توسعه نمی‌شود این پدیده را ارزیابی کرد و به اهداف تعیین شده برای آن رسید.  

وی ادامه داد: بنابراین وجود پژوهش بسیار ضروری و حیاتی است و بدون آن نمی‌توانیم گام منطقی برداریم.  

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه پژوهش هم در سطح کلان سینما و هم در سطح فیلمسازی مهم است، تاکید کرد: در روش‌های فیلمسازی مدرن مرحله «دولوپمنت development» مرحله بسیار مهمی است. در این مرحله، روحی که فیلم بعدا خواهد داشت به آن تزریق می‌شود و اگر فیلمی این مرحله را پشت‌سر نگذاشته باشد، نمی‌تواند فیلم ماندگاری باشد.  

شیخ انصاری با بیان اینکه درحال حاضر پژوهش در سینمای ایران انجام می‌شود، توضیح داد: سازمان‌هایی که به شکل مستقیم متولی امر سینما در ایران هستند واحدهایی مختص پژوهش دارند و سالیانه فعالیت انجام می‌دهند اما متاسفانه آن‌ها چشم‌انداز بالادستی مدونی ندارند که بر اساس یک طرح تکه‌های یک پازل را تکمیل کنند و باعث رشد سینمای ایران شوند.  

وی در ادامه گفت: گاهی نتایج پژوهش‌ها مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و در برخی موارد اهمیت یا اعتبار خود پژوهش زیر سوال است. این موارد از دلایلی هستند که علی‌غم وجود پژوهش در سینمای ایران باعث می‌شوند تا پژوهش‌های ما نتایج ملموسی نداشته باشند.  

شیخ انصاری بیان داشت: در مرحله نگارش فیلمنامه همیشه یک تصورعمومی نسبت به پژوهش وجود دارد که معمولا در سینمای ایران اتفاق می‌افتد اما در فیلم‌هایی که دارای ویژگی‌های خاصی هستند نیز پژوهش اتفاق می‌افتد که باعث بهینه شدن شرایط تولید فیلم می‌شود.  

وی ادامه داد: نکته قابل توجه این است که پژوهش چه در مدت زمان فیلمبرداری و چه در حوزه تامین هزینه‌های فیلم یا حتی در قسمت فروش می‌تواند موثر باشد. پژوهش در خصوص ساخت یک فیلم تاریخی در پایین‌ترین سطوح قرار دارد و بسیار بدیهی و طبیعی است.  

این کارگردان درباره اینکه چرا پژوهش در سطوح مختلف فیلمسازی در ایران وجود ندارد، گفت: آداب تولید هر چیزی را فضای کلی آن فرایند مشخص می‌کند. در حال حاضر منابع مالی کم است و اکران با مشکل مواجه شده است؛ معمولا این مشکلات و موانع هستند که باعث می‌شوند ما به سمت پژوهش برویم و بخواهیم منشا مشکلات را پیدا کنیم.  

وی تاکید کرد: این مسائل مبنای پژوهش‌های عمیق قرار می‌گیرند که گاهی مورد استفاده و توجه قرار می‌گیرند و گاهی رها می‌شوند. اما بی‌توجهی به مساله پژوهش باعث عقب افتادگی مداوم وعدم موفقیت می‌شود. گاهی نگرانی وجود دارد که ممکن است پژوهش به هزینه‌های فیلم باری اضافه کند، درحالیکه هزینه پژوهش چندان زیاد نیست، ضمن اینکه تاثیر بسیار مهمی در درآمد فیلم دارد که می‌تواند هزینه پژوهش را توجیه کند.  

گفتنی است، اختتامیه چهارمین دوره جایزه پژوهش سال سینمایی اردیبهشت ۱۴۰۰ برگزار می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«سلبریتی‌ها» کجای صف واکسن کرونا هستند؟ – اخبار سینمای ایران و جهان

موج انتقادها به پیشنهاد تزریق واکسن سلبریتی ها آن هم همزمان با کادر درمان ادامه دارد. در مقابل، معدود افرادی که در ارتباط با سینماگران و هنرمندان تلویزیونی هستند، از این پیشنهاد حمایت کرده‌اند.

به گزارش سینماپرس، آخر هفته گذشته بود که فیلمی از دریافت واکسن کرونا توسط شهاب حسینی در آمریکا، فضای مجازی را درنوردید. حملات تندی به این بازیگر شد و در مقابل، عده‌ای هم در مقام دفاع از او برآمدند و گفتند اگر ما هم جای او بودیم و این فرصت را داشتیم، از آن بی‌بهره نمی‌ماندیم.

هنوز تب ماجرا داغ بود که نامه‌ای با امضای مدیرکل روابط عمومی و امور بین‌الملل سازمان نظام پزشکی منتشر شد که در آن خطاب به روابط عمومی وزارت بهداشت پیشنهاد شده بود: در واکسیناسیون اختیاری، برنامه‌سازان هنری که سرمایه ملی هم محسوب می‌شوند، همپای کادر درمان نگریسته شده و ترتیبی اتخاذ شود سهمیه لازم در نظر گرفته شود.  

این در حالی است که در آمریکا هم که تا کنون حدود یک‌دهم جمعیت آن واکسینه شده‌اند، جوانترین هنرمندی که واکسن دریافت کرده، «تایلر پری» هنرپیشه، فیلمنامه‌نویس و کارگردان ۵۰ ساله است.

از سوی دیگر، این پیشنهاد در حالی مطرح شده است که ملاک مشخصی برای شناسایی هنرمندان سینمایی و تلویزیونی وجود ندارد و در عمل، شدنی نیست! چون تعریف هنرمند اعم از سلبریتی‌هاست و اگر قرار باشد صرفاً به هنرمندان فعال در پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی واکسن تزریق شود، چه تضمینی وجود دارد که افراد غیرمرتبط به تیم پروژه اضافه نشوند تا واکسن دریافت کنند!؟

پس از انتشار این نامه، بار دیگر فضای مجازی متشنج شد و کاربران به انتقاد گسترده از آن پرداختند. در مقابل، معدود افرادی که در ارتباط با سینماگران و هنرمندان تلویزیونی هستند، از این پیشنهاد حمایت کردند.

* وقتی یک پزشک، طرف هنرمندان را می‌گیرد!  

به عنوان نمونه، ابراهیم داروغه‌زاده دبیر ادوار پیشین جشنواره فیلم فجر که از قضا پزشک عمومی است، نوشت: «همه ما می‌توانیم با ماسک و حفظ فاصله فیزیکی در محل کار حاضر شویم، اما بازیگران فیلم و سریال و تئاتر نه می‌توانند ماسک روی صورت داشته باشند و نه فاصله فیزیکی را رعایت کنند. در حالی‌که ساعت‌ها در شبانه‌روز با هنر این عزیزان سرگرم می‌شویم، این‌ها جانشان در خطر است.»

در واکنش به این موضوع، کاربران به داروغه‌زاده یادآور شدند که مشاغل دیگری مانند ورزشکاران حرفه‌ای هم نمی‌توانند ماسک بزنند، ضمن اینکه صرف استفاده از ماسک خطر ابتلا به ویروس کرونا را منتفی نمی‌کند. بنابراین مردم عادی که مجبورند با مترو و اتوبوس تردد کنند هم در معرض خطر هستند.

* مالیات نمی‌دهند و واکسن می‌زنند

کاربر دیگری هم گفته بود: اکثر سلبریتی‌ها در صف اول نق‌زدن و نفرت‌پراکنی بوده‌اند و چند برابر مردم معمولی هم درآمد داشته‌اند، در حالی‌که مالیات هم نمی‌دهند، پس چرا باید بر مردم عادی مقدم باشند؟ دیگری هم نوشته بود: واکسن بزنند و با خیال راحت در فیلم‌هایی ضدمردم و سیاه‌نما بازی کنند و جایزه بگیرند!

یک کاربر فضای مجازی هم با یادآوری «حجت‌الله ایوبی» در نقش رییس ستاد انتخاباتی هنرمندان حسن روحانی، این نقش را برای داروغه‌زاده در انتخابات ۱۴۰۰ پیش‌بینی کرده است.  هر چند مشاور وزیر بهداشت خطاب به سلبریتی‌ها گفته بود: «اولویت تزریق واکسن کرونا با پرسنل بیمارستان‌ها، بیماران و سالمندان است.  لطفا تقاضای خارج از نوبت نکنید.  حتی شما حامی انتخاباتی ۱۴۰۰»

با این حال، برخی هنرمندان هم به صراحت با پیشنهاد دریافت واکسن اولویت‌دار مخالف کرده‌اند.

* خون ما رنگین‌تر از مردم نیست

اما «پدرام شریفی» که در جشنواره فیلم فجر گذشته، نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر مکمل مرد شده بود،  در واکنش به پیشنهاد واکسن‌زدن همزمان کادر درمان و هنرمندان سینما و تلویزیون گفت: در کنار ما که در شرایط بسیار پرخطر مشغول کار هستیم، بسیار انسان‌های دیگر در این سرزمین، همانند ما و همکاران ما در حال کسب درآمد برای گذران زندگی خود هستند. ممنون که متوجه شرایط سخت ما در هنگام تولید یک فیلم هستید که بدون ماسک مجبور به ایفای نقش خود هستیم اما خون ما رنگین‌تر از آن آدمی نیست که مجبور است با مترو به سر کار خود برود، مجبور است سوار تاکسی شود و امیدوار باشد که کنار دستی او کرونا نداشته باشد. من به آن سربازی فکر می‌کنم که در خوابگاه می‌خوابد و مجبور است دو سال در این شرایط خدمت کند. من از توجه شما متشکرم اما ترجیح می‌دهم از شما درخواست کنم تا شرایط واکسن زدن را برای همه‌ی مردم به همان اولویتی که در جهان برقرار است انجام دهید.

«فلور نظری»، دیگر بازیگر سینما و تلویزیون با یادآوری اینکه همیشه از تبعیض متنفر بوده و هست، تأکید کرد: اعتقاد راسخ دارم هنرمندان هم مثل بقیه اقشار باید تابع اولویت و شرایط موجود جامعه باشند ما از همین مردم هستیم و برتری نداریم. بعد از اینکه تمامی اقشار در اولویت واکسن زدند خواهان واکسن هستم. من برتری و رجحانی ندارم.

«هانیه توسلی» هم نوشت: این چه پیشنهادی است؟ کادر درمان در اولویت هستند و بعد سالمندان و بیمارانی که بیماری زمینه‌ای دارند. و بهترین روش طبق استاندارد جهانی.

«لیلا اوتادی» نیز تصریح کرد: هنرمندان هیچ ارجحیتی برمردم عادی ندارند. من به شخصه تا کل ۸۰میلیون نفر ایرانی در دورترین نقاط و روستاها واکسن نزنند، از زدن واکسن معذورم، من ۸۰میلیون و یکمین نفر خواهم بود.

هر چند مدیر روابط عمومی سازمان نظام پزشکی در توضیح انتشار نامه خود گفته است: «دفاع من از هنرمندان لاکچری و بی‌هویت و ساختارشکن نبوده است بلکه هدف من حمایت از قاطبه پزشکان بوده است» اما به نظر می‌رسد انتشار نامه مذکور، بیش از آنکه یک اقدام از سر دلسوزی و وظیفه باشد، یا اقدامی در آستانه انتخابات سازمان نظام پزشکی است یا برای جلب توجه و مطرح‌کردن نام خود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

فارسیجانی: ما انقلاب نکردیم که آثار ضدمردمی، مبتذل و سخیفی مانند «شیشلیک» را در سینمای مان شاهد باشیم/ تلخی فراوان فیلم ها نشانگر آشفتگی و تشتت باوری برخی سینماگران است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: دکتر پرویز فارسیجانی تهیه کننده سینما و تلویزیون و استاد دانشگاه پس از اتمام نمایش فیلم های حاضر در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر که به تعبیر بسیاری از کارشناسان اغلب آن ها مروج یأس و ناامیدی بودند اظهار داشت: ما انقلاب نکردیم که آثار ضدمردمی، مبتذل و سخیفی امثال «شیشلیک» را در سینمای مان شاهد باشیم. ما در سینمای جمهوری اسلامی ایران نیازمند تولید فیلم های ارزشمند و متعهدانه هستیم و باید به این آثار توجه جدی داشته باشیم.

پدیدآورنده کتاب «منشور سینما» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: مدتی است در سینمای کشور با پدیده ای عجیب روبرو هستیم؛ برخی فیلمسازان تنها برای دل خودشان کار می کنند و توجهی به نیازهای روانی و باوری و عاطفی جامعه ندارند و برخی دیگر نیز تنها برای دیده شدن در جشنواره های غربی مبادرت به تولید فیلم می کنند و دورنمای فعالیت شان بر این اساس است که بتوانند در این جشنواره ها خودی نشان دهند و از این رو پیرو مکتب سکولاریسم آثارشان را باب طبع جشنواره های غربی تولید می کنند که سرشار از تلخی است و تصویری به شدت سیاه از ایران اسلامی نشان می دهد و جشنواره های غربی هم به این آثار بها داده و از آن ها تعریف و تمجید می کنند!

وی ادامه داد: ما همواره شاهد آن هستیم که جشنواره های غربی و سفارتخانه های بیگانگان حتی در داخل کشورمان مهمانی های متعددی برگزار می کنند و از برخی سینماگران ما حمایت های مادی و معنوی می کنند تا این فیلمسازان بر اساس باورها و اعتقادات آن ها مبادرت به تولید آثاری بر ضد منافع ملی کشورمان بکنند؛ نمونه این فیلمسازان هم زیادند که برخی از آن ها مانند جعفر پناهی و محمد رسول اف و… مشهورتر از دیگران شده اند.

این کارشناس فرهنگی با تأکید بر اینکه سینماگران ما نباید از یاد ببرند که هنرهفتم در جمهوری اسلامی ایران باید پیرو جامعه انقلابی باشد اظهار داشت: سینما در کشور ما باید پیرو خط امام (ره) و رهبری باشد. سینمای ما پیرو مکتب امثال سردار سلیمانی ها باشد اما متأسفانه آنچه از خروجی سینمای کشورمان شاهد هستیم هیچ سنخیت و قرابتی با این مفاهیم والا و ارزشمند ندارد.

فارسیجانی خاطرنشان کرد: بنده از امثال آقای مهدویان تعجب می کنم که وقتی فیلمی مانند «شیشلیک» را می سازند در مقابل این پرسش که چطور از فیلم های ارزشی به این اثر رسیده اند اظهار می دارند که من فیلمم را برای خودم ساخته ام و نظر دیگران برایم مهم نیست! بنده باید در اینجا به آقای مهدویان و امثال ایشان هشدار بدهم که شرف ما به واسطه انقلاب شکوهمند اسلامی و شهدای بزرگوارمان است.

وی متذکر شد: بی تردید فیلمسازی متعهد است که اگر اثری تولید می کند به شرایط روانی جامعه توجه کند؛ بی انصافی است که برخی افراد با تولید آثاری در خصوص دستاوردهای انقلاب اسلامی و ارزش های ۸ سال دفاع مقدس مشهور شوند اما به یکباره مسیرشان عوض شده و کجراهه ای را انتخاب کنند که هیچ تناسبی با این ارزش های والا ندارد.

فارسیجانی سپس به برخی فیلم های دیگر این دوره جشنواره اشاره کرد و گفت: متأسفانه برخی فیلم های دیگر حاضر در جشنواره هم خالی از اشکال نیستند؛ مثلاً فیلم «یدو» که بخشی از دوران دفاع مقدس را روایت می کند می توانست پیمانه محتوایی بیشتری از معارف این دوران ارزشمند را به تصویر بکشد. قطعاً از آقای مهدی جعفری انتظار بیشتری داشتیم که انتظار مخاطب از این گونه سینمایی را به خوبی بشناسند و توجه ویژه تری به دستاوردهای آن دوران داشته باشند.

وی افزود: آنچه مهم است اینکه مدیران سینمایی و شوراهای پروانه ساخت و نمایش و به خصوص معاونت نظارت و ارزشیابی باید توجه و دقت بیشتری روی مضامین آثار داشته باشند و اجازه ندهند هر فیلمی با هر محتوایی ولو محتوای ضدملی اقدام به تولید و اکران کند. مدیران سینمایی نباید فراموش کنند که سینما در کشور ما باید ارزش های انقلابی را عرضه کند.

این کارشناس فرهنگی با بیان اینکه تلخی فراوان فیلم های حاضر در جشنواره سی و نهم نشانگر آشفتگی و تشتت باوری و درونی سینماگران است تصریح کرد: فیلم هایی مانند «زالاوا»، «روشن»، «بی همه چیز»، «ابلق»، «خط فرضی»، «مامان» و… همه نشانگر آشفتگی روانی سازندگان شان هستند. بی شک همه ما می دانیم که موضوعات این آثار موضوع روز جامعه ما نیست و قطعاً کم لطفی فیلمسازان است که جامعه را این گونه تصور می کنند! فرو ریختن بنیان خانواده در آثار این دوره جشنواره به شدت مشهود بود و این خطری جدی برای سینما است.

وی تأکید کرد: بنده از دیدن فیلم های حاضر در جشنواره سی و نهم به شدت متأسف شدم و آرزو می کنم که خداوند متعال به ما کمک کند و بفهماند که مسئولیت یک هنرمند متعهد تعالی بخشی به انسانیت است نه نابودی انسانیت! متأسفانه بخش اعظمی از فیلم های جشنواره امسال اهانت آشکار به ملت شریف ایران و مفهوم انسانیت بود.

فارسیجانی در خاتمه این گفتگو متذکر شد: من بسیار متأسفم که داوران نیز به این فیلم ها توجه ویژه تری داشتند و به آن ها جوایزی دادند. این بسیار دردآور است که پس از گذشت ۴۲ سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی همچنان شاهد از بین بردن ارزش ها و آرمان های نظام در برخی فیلم های سینمایی هستیم و مدیران سینمایی هم اصلاً هیچ توجه و دغدغه ای نسبت به این اتفاقات شوم ندارند و سینما را به حال خود رها کرده اند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اجرای «همنوازان فاخته» با تفکرات عبدالقادر مراغه‌ای


گروه موسیقی «همنوازان فاخته» به آهنگسازی خشایار پارسا در سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر کنسرت اینترنتی را پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد.

مشاهده خبر از سایت منبع